index
int64 0
756
| context
stringlengths 15k
20k
| exactPairs
listlengths 1
5
| fuzzyPairs
listlengths 0
4
| model
stringclasses 1
value |
---|---|---|---|---|
701 | : الگوریتم حریصانه
روش حریصانه (Greedy (/ˈɡriːdi/)) یکی از روش های مشهور و پرکاربرد طراحی الگوریتم ها است که با ساختاری ساده در حل بسیاری از مسائل استفاده می شود. این روش اغلب در حل مسائل بهینه سازی استفاده شده و در پاره ای مواقع جایگزین مناسبی برای روش هایی مانند برنامه ریزی پویا است. در حالت کلی این روش سرعت و مرتبهٔ اجرایی بهتری نسبت به روش های مشابه خود دارد؛ اما متناسب با مسئله ممکن است به یک جواب بهینهٔ سراسری ختم نشود. این دسته از الگوریتم ها در علوم رایانه کاربرد وسیعی دارند.
در روش حریصانه رسیدن به هدف در هر گام مستقل از گام قبلی و بعدی است. یعنی در هر مرحله برای رسیدن به هدف نهایی، مستقل از این که در مراحل قبلی چه انتخاب هایی صورت گرفته و انتخاب فعلی ممکن است چه انتخاب هایی در پی داشته باشد، انتخابی که در ظاهر بهترین انتخاب ممکن است صورت می پذیرد. به همین دلیل است که به این روش، روش حریصانه گفته می شود. به طور مثال زمانی که یک دزد عجول و حریص وارد خانه ای می شود، در مسیر حرکت خود هر وسیله و کالای با ارزشی را داخل کیسه می اندازد. وی در این حالت چندان توجهی نمی کند که چه اشیائی را قبلاً برداشته و ممکن است در آینده چه اشیاء گرانبهاتری به دست آورد. او در هر گام تنها از بین اشیاء دم دست خود با ارزش ترین آن را انتخاب کرده و به وسایل قبلی اضافه می کند.
این روش کاربردهای عمومی نیز دارد. به طور مثال زمانی که در مقابل خرید از یک فروشگاه یک اسکناس تحویل فروشنده داده می شود، وی با یک حساب سرانگشتی سعی می کند با حداقل اسکناس ها و سکه های ممکن باقیماندهٔ پول را تولید کرده و به خریدار تحویل دهد. این حساب سرانگشتی ممکن است روش حریصانه باشد.
در بسیاری از موارد مسئله به طور مستقیم یا غیر مستقیم از ما می خواهند که یک متغیر را کمینه یا بیشینه کنیم. در اکثر مسائل از این دست ما باید تعدادی انتخاب انجام دهیم و مسئله در تعدادی مرحله حل شود. بازهٔ وسیعی از این مسائل توسط الگوریتم های حریصانه قابل حل هستند.
نام این روش از شخصیت معروف اسکروج گرفته شده است. یکی از تفریحات و انگیزه های اسکروج، به دست آوردن پول بیشتر بود؛الگوریتم حریصانه (Greedy) نیز مانند شیوه اسکروج می باشد؛ مثلاْ فرض کنید اسکروج در یک مسابقه شرکت کرده است و باید در مرحله اول مسابقه یک درب را انتخاب کند، به ازای انتخاب هر درب فقط می تواند درب های بعد آن را باز کند و پول دریافت کند:
در مرحله اول باید بین دو درب، اولی پنج سکه و دومی دو سکه، انتخاب کند؛ چون او حریص است بهترین انتخاب را در لحظه انتخاب درب اول می داند.
در مرحله دوم درب بعد از درب اول دارای سه سکه است و او با هشت سکه خارج می شود؛ حال درب بعد از درب دوم را بررسی می کنیم؛ ممکن است دارای یک سکه باشد که در این صورت انتخاب حریصانه اسکروج بهینه بوده است یا ممکن است ده سکه باشد که در این صورت نشان می دهد که انتخاب بهینه در هر مرحله لزوماً منجر به سود بیشینه نمی شود.
کلیت روش حریصانه در هر مرحله، انتخاب یک عنصر از عناصر موجود است. کار با یک مجموعه تهی شروع شده و این عنصر قسمتی از جواب مسئله است که یه ترتیبی خاص به مجموعه عناصر نهایی اضافه می شود.
به دلیل این که هر الگوریتم حریصانه الزاماً حل بهینه را نمی دهد، برای هر مسئلهٔ خاص باید اثبات کنیم که آیا الگوریتم حریصانه برای آن، جواب بهینه می دهد یا خیر و این موضوع اغلب سخت ترین مرحله کار است.
در طی این مسیر گام های زیر اتفاق می افتد:
به زبان ساده، در روش حریصانه طی هر مرحله یک عنصر به روش حریصانه به مجموعه جواب اضافه شده، شرط محدودیت ها بررسی شده و در صورت نبود مشکل، عنصر و عناصر بعدی به همین ترتیب به مجموعه جواب اضافه می شوند. در طی این گام ها اگر به یک شرط نهایی خاص برسیم، یا امکان انتخاب عنصر دیگری برای اضافه کردن به مجموعه جواب وجود نداشته باشد، الگوریتم پایان یافته و مجموعه جواب به دست آمده به عنوان جواب بهینه ارائه می شود. توجه داشته باشید که ممکن است بر اساس نوع مسئله، ترتیب اضافه شدن عناصر به مجموعه جواب اهمیت داشته باشد.
هرچند روش یکتایی برای اثبات درستی الگوریتم حریصانه وجود ندارد ولی روش زیر در خیلی از مواقع الگوریتم را اثبات می کند.
روش اثبات به این صورت است که دنبالهٔ تصمیمات اتخاذ شده در هر مرحله را در نظر گرفته، دنباله ای بهینه پیدا می کنیم که با دنبالهٔ ساخته شده یکسان باشد (منظور از دنبالهٔ بهینه، دنباله ای از کار ها می باشد که جواب بهینه را به ما می دهد). برای پیدا کردن دنباله، ابتدا یک دنباله بهینه را درنظر می گیریم و در هر مرحله یک دنباله شبیه تر به دنباله خودمان پیدا می کنیم که بهینه باشد و سرانجام دنباله ای که پیدا کردیم با دنبالهٔ ما یکسان می شود.
میزان شباهت دنباله formula_1 و formula_2 را بزرگ ترین اندیسی مثل formula_3 در نظر می گیریم که formula_4
درواقع شباهت دو دنباله، بزرگ ترین عددی مثل formula_3 است که formula_3 عضو اول ابتدای هر دو دنباله با هم یکسان باشد.
چون روش این الگوریتم گرفتن بهترین تصمیم در هر مرحله است، در بسیاری از موارد به راه حل بهینه سراسری ختم نمی شود. عمده مسائلی که این الگوریتم به جواب درست منتج نمی شود، مسائل مربوط به گراف های وزن دار است؛ مثل مسئله فروشنده دوره گرد یا پیدا کردن بزرگ ترین مسیر در گراف وزن دار.
ما n شی و یک کولهٔ پشتی داریم که هر شی دارای وزنی است؛ ظرفیت کولهٔ پشتی نیز محدود است. ما می خواهیم ارزش شی های قرار داده شده در کوله ٔ پشتی ماکزیمم شود:
ما به دنبال formula_7 Max هستیم، طوری که formula_8 کمتر از W (بیشترین وزنی که در کولهٔ پشتی قرار می گیرد.
حال با توجه به روش حریصانه، راه حل های زیر موجودند:
جواب های حاصل از مورد ۱ و ۲ لزوماً بهینه نیستند اما جواب حاصل از روش سوم بهینه است.
مسئله: خریداری از یک فروشگاه یک جنس 64 تومانی می خرد و 100 تومان به فروشنده می دهد و فروشنده باید 36 تومان به او برگرداند. اگر فروشنده سکه های 50 ,25 ,10 ,5 ,1 تومانی (از هر کدام حداقل یک نمونه) داشته باشد، چگونه می توان بقیه پول خریدار را برگرداند به نحوی که تعداد سکه ها (در کل) کمترین مقدار ممکن باشد؟
پاسخ: فرض کنید می خواهیم n تومان را با سکه های ۲۵ تومانی، ۱۰ تومانی، ۵ تومانی و ۱ تومانی پرداخت کنیم؛ به طوری که کمترین تعداد سکه را بپردازیم. ما می توانیم یک الگوریتم حریصانه برای حل این مسئله ارائه دهیم که تعداد سکه بهینه را در هر مرحله به دست آورد. برای این کار ما در هر مرحله بزرگترین سکه ای را که از پول باقی مانده تجاوز نکند انتخاب می کنیم در این صورت تعداد سکه ها بهینه خواهد بود.
در ابتدا هیچ سکه ای در مجموعه جواب نداریم. از بین سکه های موجود بزرگ ترین ممکن یعنی 25 تومانی را انتخاب می کنیم. این مرحله از الگوریتم حریصانه را روال انتخاب (select procedure) گویند. اگر یک سکه 25 تومانی دیگر را انتخاب کنیم حاصل از 36 تومان بیشتر شده، لذا آن را کنار گذاشته به سراغ سکهٔ 10 تومانی می رویم. حال بررسی می کنیم اگر این سکهٔ 10 تومانی را به مجموعهٔ انتخابی قبلی اضافه کنیم، حاصل از 36 تومان بیشتر می شود یا خیر. این مرحله را تحقیق عملی بودن (feasibility check) می نامند. حال اگر این 10 تومان را به 25 تومان اضافه کنیم، جمع مجموعهٔ انتخاب شده 35 می شود که هنوز به 36 نرسیده است. این مرحله را تحقیق حل شدن (Solution check) می گوییم. در ادامه سکه های دیگر را به ترتیب مقایسه می کنیم و در نهایت با انتخاب سکه یک تومانی در کل با 3 سکه (25 تومانی و 10 تومانی و یک تومانی) 36 تومان به دست می آید و این حداقل تعداد سکه ممکن است.
توجه کنید در انتخاب فوق، ملاک انتخاب، برای انتخاب بهترین سکه در هر مرحله (بهینهٔ محلی) سکه است و در انتخاب سکه در هر مرحله به انتخاب های قبلی و بعدی کاری نداریم. در این شیوه اجازهٔ فکر کردن دربارهٔ یک انتخاب انجام شده را نداریم؛ یعنی هنگامی که سکه ای پذیرفته شد به طور دائم جزو حل به حساب می آید و هنگامی هم که سکه ای رد می شود به طور دائم از حل کنار گذاشته می شود.
کد مربوط به روش اول:
procedure change ({c_1}, {c_2}, {...}, {c_r}: value of denominations of coin, where {c_1} > {c_2} > {...} > {c_r}; n : a positive integer) {
همان طور که مشاهده کردید این روش بسیار ساده است، ولی اصلی ترین نکته این است که آیا این روش الزاماً به یک حل بهینه می رسد؟ در رابطه با مسئلهٔ خاص فوق می توان اثبات کرد که جواب بهینه است ولی با مثال زیر نشان می دهیم که ممکن است این گونه نباشد.
فرض کنید قرار است به فردی 16 تومان پس بدهیم. سکه های موجود 50 ,25 ,10 ,5 ,1 تومانی است (با این که ما در ایران سکه ٔ 12 تومانی نداریم ولی این فرض را بکنید که داریم).
با الگوریتم حریصانهٔ فوق به این نتیجه می رسیم که باید به این فرد یک سکه 12 تومانی و 4 سکه 1 تومانی بدهیم؛ یعنی جمعاً 5 سکه. در حالی که حل بهینهٔ مسئلهٔ فوق یک سکهٔ 10 تومانی، یک سکهٔ 5 تومانی و یک سکهٔ یک تومانی است؛ یعنی در کل 3 سکه.
مسئله (کولهٔ پشتی صفر و یک): مثالی از این مسئله مربوط به دزدی می شود که با کولهٔ پشتی وارد یک جواهر فروشی می شود. اگر وزن قطعات از یک حد بیشینه W فراتر رود، کولهٔ پشتی پاره خواهد شد. هر قطعه دارای ارزش و وزن معینی خواهد بود. مسئله ای که دزد با آن مواجه است، تعیین حداکثر ارزش قطعات است در حالی که وزن کل آن ها از حد معین W فراتر نرود. این مسئله را کولهٔ پشتی صفر و یک می گویند.
پاسخ: فرض کنید n قطعه وجود داشته باشد، به طوری که:
[s = [item1, item2, item3, ..., itemn
وزن Wi = item1
ارزش Pi = itemi
W = حداکثر وزنی که کوله پشتی قادر به تحمل آن است.
و wi ،pi ،w همگی اعداد صحیح هستند. راه حل جستجوی جامع این است که همهٔ زیرمجموعه های این n قطعه را در نظر بگیریم، زیرمجموعه هایی را که وزن کل آن ها از w فراتر نرود، کنار می گذاریم و از میان آن هایی که باقی می ماند، آن را که بیشترین ارزش را دارد، انتخاب می کنیم.
void greedy_knap_sack(w, n){
با تعداد m رنگ داده شده، رأس های گراف باید به گونه ای رنگ شوند که هیچ دو رأس مجاوری دارای رنگ مشابه نباشند. هدف رنگ کردن رأس ها به شیوه ای است که هیچ دو رأس مجاوری دارای رنگ مشابه نباشند. هیچ الگوریتم کارآمدی برای رنگ آمیزی گراف با حداقل رنگ های ممکن وجود ندارد و این مسئله از جمله مسائل «ان پی کامل» (NP Complete) محسوب می شود. «الگوریتم های تقریبی» (Approximate Algorithms) گوناگونی برای حل این مسئله وجود دارند، کهرنگ آمیزی حریصانه از جمله آنهاست. رنگ آمیزی حریصانه به این صورت است که رأس اول را با رنگ اول رنگ می کنیم و همه رأس های بعدی را با اولین رنگی که در رأس های مجاور آن وجود نداشت رنگ می کنیم. اگر چنین رنگی وجود نداشت، رنگ جدیدی اضافه می کنیم.
void greedyColoring(std::vector)
مسئلهٔ برنامه ریزی چندین فعالیت که همزمان انجام می پذیرند نیاز به استفادهٔ همزمان از یک منبع مشترک با هدف انتخاب مجموعه ای با ماکزیمم اندازه از فعالیت هایی که با هم ندارند، دارند.
فرض کنید یک مجموعهٔ {s = {a1, a2, …, an از n فعالیت پیشنهادی داریم که می خواهند از یک منبع استفاده نمایند، مانند یک تالار سخنرانی که در یک زمان می تواند تنها مورد استفادهٔ یک فعالیت قرار گیرد. هر فعالیت ai دارای زمان شروع si و زمان خاتمهٔ fi است به طوری که 0 ≤ fi > si < ∞. اگر فعالیت ai انتخاب شود، می تواند در طول بازهٔ (si, fi] رخ دهد.
تعریف: دو فعالیتی را سازگار می گوییم که با یکدیگر هم پوشانی نداشته باشند.
مسئله انتخاب فعالیت عبارت است از انتخاب یک زیرمجموعه با ماکزیمم اندازه از فعالیت هایی که هم پوشانی ندارند. برای مثال زیرمجموعهٔ s از فعالیت ها را در نظر بگیرید که آن ها را برحسب زمان پایان به ترتیب صعودی یکنواخت مرتب کرده ایم:
برای این مثال زیرمجموعهٔ {a3, a9, a11} شامل فعالیت هایی است که هم پوشانی ندارند.
اگرچه این زیرمجموعه ماکزیمم نیست، چون زیرمجموعهٔ {a1, a4, a9, a11} بزرگ تر از آن است. در حقیقت {a1, a4, a9, a11} بزرگ ترین زیرمجموعه از فعالیت های متقابلاً سازگار است.
حال یک الگوریتم حریصانه بازگشتی برای حل مسئلهٔ زمان بندی فعالیت ها ارائه خواهیم نمود.
با تعریف مجموعهٔ {sij = {ak € s : fi ≤ sk < fk ≤ sj شروع می کنیم، به طوری که sij زیرمجموعه ای از فعالیت ها در S است که می توانند بعد از خاتمه فعالیت ai شروع شده و قبل از شروع فعالیت aj خاتمه یابند. در حقیقت sij شامل همه فعالیت هایی است که با ai و aj و همچنین با همه فعالیت هایی که بعد از خاتمه ai خاتمه نیافته و همه فعالیت هایی که قبل از شروع aj شروع نمی شوند، سازگارند. به منظور بیان کل مسئله، فعالیت های ساختگی a0 و an+1 را اضافه کرده و توافق می کنیم که f0 = 0 و ∞ = sn+1 پس s = s0, n+1 و محدودهٔ تغییر i و j به صورت زیر خواهد بود:
0 ≤ i, j ≤ n+1
دامنهٔ تغییر i و j را به صورت زیر می توانیم بیشتر محدود کنیم. فرض می کنیم که فعالیت ها در یک ترتیب یکنواخت صعودی از زمان های خاتمه مرتب شده اند:
f0 ≤ f1 ≤ f2 ≤ … ≤ fn ≤ fn+1
ادعا می کنیم که sij = ᴓ هر گاه i ≥ j باشد. فرض کنید یک فعالیت ak € sij برای i ≥ j وجود دارد به طوری که ai بعد از aj در ترتیب مرتب قرار دارد. پس خواهیم داشت fi ≤ sk < fk ≤ sj < fj.
بنابراین fi < fj که با این فرض که ai بعد از aj در ترتیب مرتب قرار دارد در تناقض است. می توانیم نتیجه بگیریم با این فرض که فعالیت ها را در یک ترتیب صعودی یکنواخت از زمان های خاتمه مرتب کرده ایم، فضای زیر مسائل انتخاب زیر مجموعه با ماکزیمم اندازه شامل فعالیت های متقابلاً سازگاراز sij است، که با آگاهی از این مطلب که تمام sijهای دیگر تهی هستند رابطه زیر برقرار است:
0 ≤ i, j ≤ n+1
برای مشاهدهٔ زیرساختار مسئلهٔ انتخاب فعالیت، تعدادی زیرمسئله غیر تهی sij را در نظر بگیرید؛ و فرض کنید که یک جواب برای sij شامل تعدادی فعالیت ak است. به طوری که fi ≤ sk <fk ≤ sj. استفاده از فعالیت ak سبب ایجاد دو زیرمسئله می شود، sik (فعالیت هایی که پس از خاتمهٔ فعالیت ai شروع شده و قبل از شروع فعالیت ak خاتمه می یابند) و skj (فعالیت هایی که پس از خاتمهٔ ak شروع شده و قبل از شروع فعالیت aj خاتمه می یابند)، که هر کدام از یک زیرمجموعه شامل فعالیت های داخل sij تشکیل شده اند. جواب sij اجتماع جواب های مربوط به sik و skj است، همراه با فعالیت ak. بنابراین تعداد فعالیت ها در جواب sij برابر اندازه جواب skj به علاوه یک (برای ak) می باشد.
اکنون فرض کنید جواب Aij برای sij شامل فعالیت ak می باشد. پس جواب های Aik برای sik و Akj برای skj که در این جواب بهینه برای sij استفاده می شوند نیز باید بهینه باشند. بحث برش – و – الصاق معمول در این مورد بکار می رود. اگر یک جواب Áik برای sik می داشتیم که شامل فعالیت های بیشتری از Aik می بود، می توانستیم Aik را از داخل Aij برش داده و به داخل Áik الصاق نماییم، بنابراین یک جواب دیگر برای sij با تعداد فعالیت های بیشتری از Aij تولید می شود. از آنجا که فرض کردیم Aij یک جواب بهینه است، به یک تناقض رسیده ایم. به طور مشابه اگر جواب Ákj برای skj را با فعالیت های بیشتر از Akj می داشتیم، می توانستیم Akj را با Ákj جایگزین کنیم تا یک جواب با فعالیت های بیشتری از Aij تولید نماییم.
اکنون از زیرساختار بهینه خود استفاده می کنیم تا نشان دهیم که می توانیم یک جواب بهینه برای مسئله از روی جواب های بهینهٔ زیرمسائل بسازیم. مشاهده کردم که هر جواب برای یک زیرمسئلهٔ غیرتهی sij شامل فعالیت ak است و آن که هر جواب بهینه در درون خود شامل جواب های بهینهٔ نمونه زیرمسئله های sik و skj می باشد؛ بنابراین، می توانیم یک زیرمجموعه با ماکزیمم اندازه از فعالیت های متقابلاً سازگار در sij بسازیم. با تقسیم مسئله به دو زیرمسئله (یافتن زیرمجموعه های با ماکزیمم اندازه از فعالیت های متقابلاً سازگار در sik و skj) و پیدا کردن زیرمجموعه های با ماکزیمم اندازه Aik و Akj از فعالیت های متقابلاً سازگار برای این زیرمسائل و سپس تشکیل زیرمجموعه Aij با ماکزیمم اندازه شامل فعالیت های متقابلاً سازگار به صورت
Aik υ {ak} υ Akj = Aij
یک جواب بهینه برای کل مسئله و یک جواب برای s0, n+1 است.
هر کسر مثبتی را می توان به صورت مجموع چند کسر واحد متفاوت نوشت. (کسر واحد به کسری گفته می شود که صورت آن یک و مخرجش یک عدد طبیعی است.)
ورودی: صورت و مخرج کسری که می خواهیم به صورت مجموع چند کسر واحد بنویسیم.
خروجی: مخرج کسرهای واحدی که کسر ورودی را تولید می کنند.
def egyptianFraction(nr, dr):
روش های پریم و کروسکال دو روش مشهور تولید درخت پوشای کمینه از یک گراف وزن دار هستند که از روش حریصانه بهره می برند. منظور از درخت پوشای کمینه، درخت پوشایی از گراف است که مجموع وزن یال های آن کمتر یا مساوی مجموع وزن یال های سایر درخت های پوشای آن گراف است.
کدگذاری هافمن یک الگوریتم مقایسهٔ داده است که از الگوریتم حریصانه برای پیاده سازی استفاده می کند و بر اساس تعداد تکرارهای یک کاراکتر در یک فایل است. این کدگذاری در فشرده سازی اطلاعات به کار می رود و با کدگذاری مجدد کاراکترهای موجود در اطلاعات بر اساس میزان استفاده ی آن ها، سعی در کم کردن حجم فایل می کند. بر اساس این روش، کاراکتری با استفاده ی بالا با کد کوتاهتر و کاراکتری با استفاده ی کم با کد طولانی تر جایگزین می شود.
این الگوریتم در سال 1956 توسط ادسخر دکسترا (Edsger Dijkstra) اثبات شد؛ که جزو الگوریتم های جستجوی گراف است، و سؤالاتی چون کوتاه ترین مسیر از یک رأس در گراف های بدون وزن منفی را حل می کند. همچنین در مسیریابی (routing) و به عنوان یک زیرروال (subroutine) در الگوریتم های دیگر گراف استفاده می شود.
def dijkstra(Adj, w, s):
| [
{
"answer1": "در روش حریصانه رسیدن به هدف در هر گام مستقل از گام قبلی و بعدی است. یعنی در هر مرحله برای رسیدن به هدف نهایی، مستقل از این که در مراحل قبلی چه انتخاب هایی صورت گرفته و انتخاب فعلی ممکن است چه انتخاب هایی در پی داشته باشد، انتخابی که در ظاهر بهترین انتخاب ممکن است صورت می پذیرد.",
"answer2": "چون روش این الگوریتم گرفتن بهترین تصمیم در هر مرحله است، در بسیاری از موارد به راه حل بهینه سراسری ختم نمی شود.",
"distance": 3742,
"question": "الگوریتم حریصانه چگونه کار می کند و چه زمانی ممکن است به جواب بهینه سراسری نرسد؟"
},
{
"answer1": "مسئله ای که دزد با آن مواجه است، تعیین حداکثر ارزش قطعات است در حالی که وزن کل آن ها از حد معین W فراتر نرود.",
"answer2": "راه حل جستجوی جامع این است که همهٔ زیرمجموعه های این n قطعه را در نظر بگیریم، زیرمجموعه هایی را که وزن کل آن ها از w فراتر نرود، کنار می گذاریم و از میان آن هایی که باقی می ماند، آن را که بیشترین ارزش را دارد، انتخاب می کنیم.",
"distance": 367,
"question": "در مسئله کوله پشتی صفر و یک، هدف چیست و چگونه می توان با روش جستجوی جامع آن را حل کرد؟"
},
{
"answer1": "برای این کار ما در هر مرحله بزرگترین سکه ای را که از پول باقی مانده تجاوز نکند انتخاب می کنیم در این صورت تعداد سکه ها بهینه خواهد بود.",
"answer2": "با الگوریتم حریصانهٔ فوق به این نتیجه می رسیم که باید به این فرد یک سکه 12 تومانی و 4 سکه 1 تومانی بدهیم؛ یعنی جمعاً 5 سکه. در حالی که حل بهینهٔ مسئلهٔ فوق یک سکهٔ 10 تومانی، یک سکهٔ 5 تومانی و یک سکهٔ یک تومانی است؛ یعنی در کل 3 سکه.",
"distance": 1913,
"question": "روش حریصانه در مسئله تغییر پول خرد چگونه عمل می کند و چرا ممکن است همیشه به جواب بهینه نرسد؟"
},
{
"answer1": "هدف رنگ کردن رأس ها به شیوه ای است که هیچ دو رأس مجاوری دارای رنگ مشابه نباشند.",
"answer2": "رنگ آمیزی حریصانه به این صورت است که رأس اول را با رنگ اول رنگ می کنیم و همه رأس های بعدی را با اولین رنگی که در رأس های مجاور آن وجود نداشت رنگ می کنیم. اگر چنین رنگی وجود نداشت، رنگ جدیدی اضافه می کنیم.",
"distance": 343,
"question": "در الگوریتم رنگ آمیزی حریصانه گراف، هدف چیست و چگونه انجام می شود؟"
},
{
"answer1": "مسئله انتخاب فعالیت عبارت است از انتخاب یک زیرمجموعه با ماکزیمم اندازه از فعالیت هایی که هم پوشانی ندارند.",
"answer2": "برای این مثال زیرمجموعهٔ {a3, a9, a11} شامل فعالیت هایی است که هم پوشانی ندارند.",
"distance": 229,
"question": "در مسئله انتخاب فعالیت هدف چیست و یک مثال از زیرمجموعه فعالیت هایی که هم پوشانی ندارند چیست؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
702 | : ایتالیا
ایتالیا با نام رسمی جمهوری ایتالیا کشوری است که در اروپای جنوبی قرار گرفته و پایتخت آن شهر تاریخی رم است. این کشور یکی از قدرت های اصلی اقتصادیِ جهان و هشتمین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید ناخالص داخلی است. کشور از شبه جزیره ایتالیا و دو جزیرهٔ سیسیل و ساردِنی در دریای مدیترانه تشکیل شده است. امروزه ایتالیا کشوری توسعه یافته است و جزو گروه هشت به شمار می آید. گروه هشت یا جی هشت قدرتهای صنعتی گفته می شوند.
کشور ایتالیا به دلیل شکل ظاهری قلمرو آن به کشور چکمه معروف است.
واحد پول این کشور یورو و زبان رسمی آن ایتالیایی است. جمعیت ایتالیا حدود ۶۰٫۴ میلیون نفر استو ۹۳/۹ درصد مردم آن مسیحی هستند. ایتالیا پنجمین کشور پرجمعیت اروپا و بیست و سومین کشور پرجمعیت دنیا است. ایتالیا آب وهوای معتدل فصلی دارد و آب وهوای مناطق ساحلی آن با شرایط هوایی کوهستان های داخلی تفاوت زیادی دارد. دو کشور مستقل بسیار کوچک به نام های واتیکان و سان مارینو در درون خاک ایتالیا قرار دارند و یک تکه از خاک ایتالیا نیز بیرون از خاک اصلی این کشور و در سوئیس قرار دارد که کامپیونه دیتالیا نامیده می شود. رم، پایتخت ایتالیا، به عنوان پایتخت امپراتوری روم و اقامتگاه پاپ، برای سده های پیاپی از مراکز سیاسی و مذهبی تمدن غرب بود. پس از فروپاشی امپراتوری روم، منطقهٔ ایتالیا به مناطق و شهرهای خودگردان بسیاری تقسیم شده بود (ازجمله جمهوری ونیز و دولت کلیسا) ولی واحدهای مختلف سیاسی در منطقه ایتالیا در سال ۱۸۶۱ متحد شده و کشور کنونی ایتالیا را به وجود آوردند.
میانگین سنی مردم ایتالیا ۴۷/۳ سال است.
امید به زندگی در مردان ۸۱/۹ و در زنان ۸۶ سال می باشد.
۶۹٪/۵ مردم در مناطق شهری زندگی می کنند.
دوران باستان و میانه
اتروسکها یونانی ها و سپس رومی ها در دوران باستان بر ایتالیا حکمرانی می کردند و در قرون وسطی کنترل ایتالیا در دست پاپ ها، فرانک ها، بیزانسی ها و سپس اعراب و نورمن ها در پاره ای از اوقات بوده است. از میان مشکلات پرشماری که اتحاد ایتالیا (۱۸۷۰–۱۸۴۸) در پی داشت، آنچه بیش از همه اضطراری می نمود، همانا یکدست ساختن سرزمینی بود که از لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار متفاوت بود.
ریشه نام ایتالیا"
فرضیه ها برای ریشه نام «ایتالیا» بیشمار است. یکی این است که نام ایتالیااز واژه Víteliú درزبان باستانی اتروسکان (یااتروسکی یااوسکان بمعنای گوساله) وام گرفته شده است که واژه همریشه آن در زبان لتونی تلش به معنای گوساله می باشد (مستندبه ویکی انگلیسی) اماواژه همریشه آن درفارسی واژه تلیسه بمعنای گاوماده جوان می باشد.
بکارگیری ساختارهای اداری دوره رژیم سلطنتی ساوویا در طول زمان باعث وخیم تر شدن اختلافات قبلی میان مناطق مختلف ایتالیا شد و به دنبال آن موج مهاجرت طبقهٔ روستایی به سوی آمریکای شمالی و جنوبی آغاز شد. میان سال های پایانی قرن نوزدهم و سال های آغازین قرن بیستم، چند میلیون ایتالیایی به خارج از کشور مهاجرت کردند.
از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی، دورهٔ قبل از اتحاد تا زمان آغاز جنگ اول جهانی با پدیده رشد کلی کشور همراه بود که با تکیه به موقعیت بین المللی مثبت، این امکان را یافت تا سر و سامانی به وضعیت مالی و ساختارهای دولتی داده و بخش های اصلی برای کمک به پیشرفت و توسعهٔ صنعتی را گسترش دهد و در این راستا البته از کمک سخاوتمندانه سرمایه های خارجی نیز بهره برد. شرایط اجتماعی کشور، که همراه با اختلافات پیش گفته میان مناطق روستایی و شهری بود، سال های اولیه ”صنعتی سازی کشور” و نخستین گام ها به سوی یک ساختار نوین اجتماعی را با شکل گیری احزاب سیاسی رقم زد. ظهور این احزاب سیاسی و تنش های اجتماعی ناشی از آن تأثیر گسترده ای بر جریان های بعدی تاریخی ایتالیا بر جای گذاشت.
به دنبال بر خورداری شهروندان ایتالیایی از حق رأی در سال ۱۹۱۳، روند یکپارچه سازی سیاسی کشور تکمیل شد و این در حالی بود که چهرهٔ بین المللی ایتالیا که به دنبال اصلاحات آغاز شده از فردای روز اتحاد، هماهنگ تر و مدرن تر شده بود، وجهه بیشتری یافته و تقویت می شد. در آستانهٔ جنگ اول جهانی، ایتالیا چشم انداز ترسیم شده تا آن زمان را دگرگون ساخته و در کنار قدرت های متحد فرانسه، انگلیس و ایالات متحده وارد جنگ شد. به دنبال کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹ مناطق شمالی ترنتینو، التوادیجه و ونتریا جولیا را که برای کامل ساختن روند اتحاد ملی مورد نیاز بود، بدست آورد.
ایتالیا هر چند که از مبارزه پیروز خارج شده بود، اما از دیدگاه اقتصادی زیر بار فشارهای وارده، دچار چنان آشفتگی هایی شده بود که دولت های وقت آن زمان توان هدایت آن را به سوی دست آورده های مثبت نداشتند. در این برهه برخی از تشکیلات سیاسی که بعدها به مدت ده ها سال بر آینده کشور تأثیرات عمیقی گذاشت، پا به عرصه وجود گذاردند، از جمله حزب ملت (۱۹۱۹) که بعدها به حزب دموکرات مسیحی تغییر شکل داد، حزب سوسیالیست، حزب کمونیست که توسط گرامشی پایه گذاری شد (۱۹۲۱) و طبقات مبارز که توسط موسولینی شکل گرفت (۱۹۱۹) و بعداً در سال ۱۹۲۱ به حزب فاشیست ملی تغییر شکل داد و عامل به قدرت رسیدن موسولینی شد.
در سال ۱۹۲۵ (میلادی) با ممنوع شدن فعالیت تمامی دیگر احزاب، دوره رژیم فاشیست آغاز می شود که با سیاست استبدادی و در پوشش ملی گرایی، باعث دگرگونی های ریشه ای در زندگی کشور گردید و آزادی های سیاسی را محدود نمود. این رژیم برای ممانعت از دشمنی کلیسای کاتولیک، به توافقی با واتیکان (۱۹۲۹) دست یافت. در آن سال ها اقدامات جدی برای تقویت و توسعه فعالیت های صنعتی و کشاورزی صورت گرفت. در زمینه سیاست خارجی، موسولینی سعی کرد با اتکا به سیاست توسعه طلبانه و قدرت های متحد، پرستیژ خود را تثبیت نماید که نقطهٔ اوج آن اتحاد با آلمان و ورود به جنگ دوم جهانی (۱۹۴۵–۱۹۴۰) علیه متفقین و متعاقباً سقوط رژیم فاشیست به دنبال ناکامی های نظامی بود. بازسازی دموکراسی و اداره وضعیت سخت کشور پس از پایان جنگ و کوشش در از بین بردن هر آنچه از رژیم فاشیست به ارث مانده بود، باعث شد تا مجمع قانون اساسی شکل بگیرد. در دوم ژوئیه سال ۱۹۴۶، و به دنبال انجام همه پرسی «جمهوری ایتالیا» متولد شد و این تاریخ تبدیل به جشن ملی شد. قانون اساسی جدید از تاریخ اول ژانویه ۱۹۴۸ رسمیت یافته و به مرحله اجرا درآمد.
ایتالیا بعد از جنگ، تلاش زیادی برای نزدیکی به کشورهای غرب انجام داد و در این راستا به ”اتحاد آتلانتیک” ملحق شد که سازمانی نظامی دفاعی است که به ابتکار آمریکا شکل گرفت و اکثر کشورهای اروپایی غربی نیز به آن پیوستند. در سطح اروپا، ایتالیا در آن دوره از جمله کشورهایی بود با حداکثر توان در راستای یکپارچگی اروپا در طی مراحل مختلف آن، چه از نظر اقتصادی و چه سیاسی کوشش کرد. از اول ژانویه ۱۹۹۹ (میلادی)، ایتالیا از جمله ۱۱ کشوری است که واحد پولی یورو را به عنوان پول واحد برگزید.
ایتالیا در جنوب اروپا با مختصات جغرافیایی تقریبی ۵۰ ۲۲ شمالی، ۳۰ ۱۲ شرقی قرار دارد.
مساحت کل آن ۳۰۱٬۳۴۰ کیلومتر مربع (تقریباً یک پنجم ایران) است که از آن ۲۹۴٬۰۲۹ کیلومتر مربع خشکی و ۷۲۱۰ کیلومتر مربع آب است. ۷۶۰۰ کیلومتر ساحل دارد.
نکتهٔ جالب در مورد نقشهٔ کشور ایتالیا این است که نقشهٔ این کشور شبیه چکمه است.
جزایر ساردنی و سیسیل در دریای مدیترانه نیز جزو ایتالیا است.
مرزهای این کشور ۲۹۳۲۱ کیلومتر است. با کشورهای زیر مرز مشترک دارد:
آب و هوای ایتالیا مدیترانه ای است. در شمال به دلیل وجود رشته کوه آلپ سرد، در جنوب خشک و در کل کشوری تقریباً گرم است.
بلندترین نقطه آن کوه مونته بیانکو با ارتفاع ۴۸۰۸ متر از سطح دریا و کمترین ارتفاع آن هم سطح با دریای مدیترانه است.
کشور ایتالیا از نظر جغرافیایی به ۲۰ ناحیه تقسیم می شود که ۵ تا از آن ها دارای نوعی خودمختاری در وضع قوانین محلی می باشند و کشور ایتالیا رسیدگی، موارد محلی این مناطق را توسط انتخاب شدگان محلی انجام می دهد.
از سوی دیگر ایتالیا به ۱۱۰ استان و ۸٬۱۰۰ شهرداری تقسیم می شود. علاوه بر این در سال ۲۰۰۹ میلادی ۱۵ شهر ایتالیا به عنوان ابرشهر یا متروپولیس در نظر گرفته شدند که البته این تقسیمات جدید هنوز به مرحله رسمی و اجرایی نرسیده است.
ایتالیایی ها. گروه های نژادی آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی اسلاوتبار در شمال و آلبانیایی تبار و ایتالیایی یونانی تبار نیز در جنوب هستند. در سال ۲۰۰۵ نزدیک به ۵٪ از جمعیت ایتالیا خارجی ها بوده اند. ۱۰٪ کودکانی که در سال ۲۰۰۷ در ایتالیا به دنیا آمده اند دست کم یکی از والدینشان خارجی بوده اند. در سال ۲۰۰۷ بیشترین مهاجرت ها به ایتالیا به ترتیب ازاروپای شرقی(۵۲٫۰۲٪) شمال آفریقا (۱۶٫۱۷٪) آسیا (۱۶٫۰۸٪) و آمریکا لاتین (۸٫۵٪) بوده است.
عمده ایتالیایی ها رومی تبار هستند و زبان های رایج در ایتالیا هم تقریباً همگی شاخه هایی از زبان رومی به شمار می روند. با وجود اینکه زبان رسمی ایتالیا زبان ایتالیایی است اما زبان های پرگویشور دیگری در این کشور وجود دارند که حالتی نیمه رسمی و گاه محلی دارند. بسیاری از این زبان ها در معرض نابودی قرار گرفته اند که شروع مرگ تدریجی این زبان ها به دوره حکومت فاشیسم بر ایتالیا بازمی گردد.
ایتالیایی زبان رسمی این کشور است که از سال ۱۸۶۱ تاکنون این مقام را دارد.
حاکمیت و آیین مسیحیت است و اکثریت با مسیحیت کاتولیک است، ولی پروتستانها، یهودیها و مسلمانان (که اکثراً مهاجر هستند) نیز در این کشور زندگی می کنند. ۹۳/۹٪ جمعیت ایتالیا مسیحی و بیشتر کاتولیک هستند که کمی بیشتر از یک سوم آن ها (۳۷/۵٪) عضو فعال هستند. امروزه ۷۱۵۰۰۰ نفر مسلمان در ایتالیا زندگی می کنند که (۱٪) جمعیت ایتالیا را تشکیل می دهند که از بین آن ها فقط ۳۰۰۰۰ نفر ملیت ایتالیایی دارند.
ایتالیا دارای اقتصادی پیشرفته در نظام سرمایه داری و از اعضای مهم آن نظام است. از جمله مهم ترین صنایع کشور می توان به صنایع فلزکاری، ماشین آلات، شیمیایی، وسائل نقلیه، مواد غذایی و مشروبات، منسوجات و البسه، هواپیماسازی، کشتی سازی، پتروشیمی، الکتریکی، اتمی و جنگ افزار و انرژی پاک اشاره نمود. گندم، چغندر قند، ذرت، برنج، گوجه فرنگی، سبزی، میوه (نظیر هلو، گلابی و کیوی)، انگور، ماهی، گاو و خوک نیز مهم ترین محصولات کشاورزی و دامپروری کشور را تشکیل می دهند. تا سال ۲۰۱۰ تعداد ۱٫۶ میلیون مزرعهٔ کشاورزی در ایتالیا وجود داشته که این رقم ۳۲٫۴٪ کمتر از آمار سال ۲۰۰۰ است.
سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر ۳۲٫۰ هکتار است. تولید سالیانه گوشت گاو ۴۰۰٫۱ هزار تن، گوشت خوک ۵۰۰٫۱ هزار تن، گوشت گوسفند ۹۰۰٫۱۵۴ تن و ۸۰۶ هزار تن صید ماهی است. تولید سالیانه نیروی الکتریسیته نیز معادل ۱٫۲۴۱ میلیارد کیلووات ساعت است. جنوب ایتالیا بیشتر کشاورزی و به نسبت فقیرتر و شمال آن صنعتی و ثروتمندتر است.در دوره های اخیر با سرمایه گذاری و سیستم حمل و نقل مدرن و سریع در جنوب این کشور و با داشتن زیر ساخت های مناسب، تنوع غذا، اب و هوای عالی و طبیعت و تاریخ منحصر به فرد ایتالیا، امروزه محل مناسب تعطیلات شخصیت های شناخته شده و ستارگان سینما و موسیقی جهان شده است
فستیوال بسیاری از هنرها، مد، طراحی، مطالعات زمین، تاریخ و محل مشاهیر و بزرگان جهان بوده.
ایتالیا در مرکز دریای مدیترانه واقع شده است، دریایی که تولد تمدن های بسیاری را بخود دیده است.
ایتالیا دارای تاریخی غنی از تماس ها و تبادلاتی می باشد که بر مردم، اقتصاد و فرهنگش تأثیر گذاشته است.
فنیقیها، یونانیها، کارتاژها، اعراب و نورمنها از جمله مللی می باشند که در طول سده ها با تأثیر گذاشتن بر فرهنگ محلی ایتالیا، باعث گردیده اند تا ایتالیا به طور فوق العاده ای غنی از آثار معماری و هنری می باشد.
بر اساس محاسبه ای که یونسکو انجام داده، بیش از نیمی از میراث فرهنگی جهان در کشور ایتالیا واقع شده است، کشوری کوچک که مساحتش فقط ۰/۲۵ ٪ از کل خشکی های جهان است.
رفتار مردم ایتالیا با گردشگران خارجی بخصوص افرادی که با رفتار مناسب و حس مسئولیت در محیط های توریستی حضور دارند بسیار محترمانه و دوستانه هستند.
نشانه های باقی مانده از گذشته، آثار هنری و تنوع فوق العاده طبیعت در شبه جزیره ایتالیا از جمله عوامل جذب توریست به این کشور می باشد که امروزه یکی از توریستی ترین کشورهای جهان به شمار می آید.
رم، فلورانس، ونیز و بسیاری شهرهای دیگر، از جمله مقصدهای هنری هستند که برنامه هر بازدیدکننده ای از شبه جزیره ایتالیا را تشکیل می دهند. در کنار این شهرهای بزرگ و معروف، میراثهای فرهنگی پنهانی هم در شهرهایی با تاریخ هزار ساله وجود دارند که البته در مسیر اصلی بازدیدها قرار ندارند و علی رغم اینکه کمتر شناخته شده اند، اما به همان اندازه شهرهای هنری ایتالیا دارای جذابیت می باشند.
شناخت ایتالیا با بازدید از شهرهای معروف و موزه ها و میدان های آن کافی نیست، بلکه برای نیل به این مهم، باید دنیای رنگارنگ به اصطلاح ایتالیای کوچک را که غنی از زیبایی های طبیعی و هنری بی حساب و صدها مرکز شهری کوچک و متوسط که برخی از آن ها پایتخت های باستانی با آثاری اصیل و بی نظیر می باشند، نیز درنوردید.
برای تکمیل این شناخت البته باید دسرها و غذاهای ایتالیا را هم تجربه کرد. غذا و تنوع رسوم و لهجه ها در هر گوشه از کشور به آسانی قابل تشخیص می باشد. غذاهای ایتالیایی آینده این تنوع است و آشپزی ایتالیا از جذاب و تنوع فوق العاده در جهان برخوردار می باشد و غذاها و آشپزهای ایتالیایی از مشهورترین ها هستند. بخاطر همین تنوع منطقه ای می باشد که ایتالیا تبدیل به یکی از اصلی ترین قطب های توریسم بین المللی شده است. از جمله دیگر عواملی که در پیشرفت صنعت توریسم در این کشور زیبا نقش داشته اند می توان به نزدیکی ایتالیا به کشورهای صنعتی مرکز و شمال غرب اروپا، وجود وسایل ارتباطی سریع و اقتصادی با دیگر قاره ها و سطح عالی امکانات پذیرش توریست که کمتر کشوری از آن برخوردار می باشد، اشاره نمود.
هر ساله به طور میانگین حدود شصت میلیون گردشگر خارجی از ایتالیا بازدید می کنند و از این نظر پنجمین کشور پربازدید شده در جهان است. این رقم طبیعتاً علاوه بر میلیون ها ایتالیایی می باشد که کشورشان را برای گذراندن تعطیلاتشان انتخاب می کنند و البته در این انتخاب، تکیه بر سی و پنج هزار واحد اقامتی موجود در کشور که دارای تقریباً دو میلیون تخت می باشند، دارند.
توریسم در عمل یکی از مهم ترین منابع اقتصادی ایتالیا به شمار می رود که حدود ۵/۵٪ از تولید داخلی کشور را به خود اختصاص داده است و این به معنای آنست که از نظر ارزش بالاتر از کل تولید بخش کشاورزی قرار دارد. به همین خاطر گردشگران خارجی در ایتالیا تمام ویژگی های مورد نظر خود از قبیل محل های تاریخی، کلاسیک، هنری، مدرن و تمام نیاز آرامش و رضایتمندی را تجربه خواهید کرد. البته باید توجه داشت که ایتالیایی ها از ایجاد هزینه برای کشورشان در مدت طولانی توسط خارجی ها و مصرفگرایی افراد دیگر سرزمینها در کشورشان که بخاطر منفعت و استفاده از داشته های ایتالیا نه به عنوان یک گردشگر و توریست حضور دارند رفتار متفاوت نسبت به گردشگران حقیقی دارند و مانند تمام ملت ها نسبت به کشور و خانهٔ خود در مقابل سودجویی جدی خواهند بود با کمی چاشنی بیشتر. اگر برای سفر و گذراندن تعطیلات و استراحت بعد از ماه ها کار سخت قصد تجربه کردن بهشت را داشته باشید می توانید در صورت در اختیار داشتن هزینهٔ کافی مدت تعطیلات خود را به ایتالیا سفر کنید به همین خاطر این سرزمین و مردمان ان برای جهانگردان و توریست ها یک خاطرهٔ بی نظیر در کل عمرتان می سازند.
سینمای ایتالیا
صنعت سینمای ایتالیا از اعتبار خوبی در سراسر جهان برخوردار است. گواه آن جوایزی است که ساخته هایش در فستیوال های متعدد و بین المللی دریافت می کند. فستیوال های مهم هنری و سینمایی نیز در ایتالیا برگزار می شود.
ایتالیا دارای نظام جمهوری پارلمانی است. رئیس جمهور برای مدت هفت سال توسط یک مجمع ملی متشکل از پارلمان به علاوه اعضای پارلمانهای محلی به ترتیبی که در قانون اساسی آمده انتخاب شده و عملاً نقشی تشریفاتی برعهده دارد. هم اکنون سر جیو ماتارلا رئیس جمهور بوده که سابقاً عضو دیوان قانون اساسی بوده است.
نخست وزیر توسط رئیس جمهور مأمور تشکیل دولت شده و باید از مجلسین رای اعتماد بگیرد. پارلمان ایتالیا از دو مجلس نمایندگان و سنا تشکیل شده که مجلس نمایندگان با رای مستقیم و مخفی مردم انتخاب می شود و مجلس سنا از نمایندگان منطقه ای که آنها نیز توسط مردم انتخاب می گردند. احزاب در ایتالیا نقش عمده ای در پارلمان ایفا می کنند. حزب چپ میانه دموکراتیک و احزاب راست افراطی و پوپولیست لیگا به رهبری ماتئو سالوینی و جنبش پنج ستاره به رهبری لوئیجی دیماریو و سایر احزاب مانند فورزاایتالیا در صحنه سیاسی این کشور حاضر هستند. در انتخابات که در سال ۲۰۱۸ برگزار شد جنبش پنج ستاره و حزب لیگا بیشترین آرا را به خود اختصاص داده و پس از گفتگوها برای تشکیل دولت سرانجام دولت ائتلافی به ریاست یک حقوق دان و استاد دانشگاه به نام جوزپه کونته تشکیل شده و ماتئو سالوینی به عنوان وزیر کشور و دیماریو به عنوان وزیر اقتصادی معرفی شدند. پس از ۱۴ ماه از پدید آمدن راست افراطی در ایتالیا که حکومتی ضد ساختار و ضد مهاجرت بود و با اتحادیه اروپا به مشکل برخورد چهارده ماه پس از تشکیل دولت ماتئو سالوینی که به خیال خود درنظرسنجی ها محبوبیتش افزایش داشته درخواست انتخابات زودهنگام کرده و در نتیجه پس از استعفای نخست وزیر در صحن سنا دولت سقوط کرد. رئیس جمهور به احزاب فرصت داد تا بتوانند بر سر تشکیل یک دولت جدید به نتیجه برسند که پس از گفتگوهای بسیار میان دوحزب پنج ستاره و دموکراتیک بالاخره هر دو بر سر دولت جدید توافق کرده و دوباره کونته نخست وزیر شد. ماتئو سالوینی که حالا باید در جایگاه اپوزسیون بنشیند در پیامی تنها وجه اشتراک این دو حزب را ضدیت با لیگا خواند . انتظار می رود کابینه جدید ایتالیا سیاستهای ملایم تری نسبت به دوره قبل اتخاذ کند.
۱۹۲۰ دستگاه تانک
۴۴۹ فروند هواپیمای جنگی
۱ فروند ناو هواپیمابر، ۸ فروند زیردریایی، ۱ فروند ناو موشک انداز، ۳ فروند رزمناو، ۲۴ فروند ناوشکن
| [
{
"answer1": "۹۳/۹ درصد مردم آن مسیحی هستند",
"answer2": "از اول ژانویه ۱۹۹۹ (میلادی)، ایتالیا از جمله ۱۱ کشوری است که واحد پولی یورو را به عنوان پول واحد برگزید.",
"distance": 5061,
"question": "چند درصد از مردم ایتالیا مسیحی هستند و از چه زمانی واحد پول یورو در این کشور استفاده می شود؟"
},
{
"answer1": "گندم، چغندر قند، ذرت، برنج، گوجه فرنگی، سبزی، میوه (نظیر هلو، گلابی و کیوی)، انگور، ماهی، گاو و خوک نیز مهم ترین محصولات کشاورزی و دامپروری کشور را تشکیل می دهند.",
"answer2": "مساحت کل آن ۳۰۱٬۳۴۰ کیلومتر مربع (تقریباً یک پنجم ایران) است که از آن ۲۹۴٬۰۲۹ کیلومتر مربع خشکی و ۷۲۱۰ کیلومتر مربع آب است.",
"distance": 2587,
"question": "مهمترین محصولات کشاورزی ایتالیا کدامند و مساحت کل این کشور چقدر است؟"
},
{
"answer1": "۶۹٪/۵ مردم در مناطق شهری زندگی می کنند.",
"answer2": "تا سال ۲۰۱۰ تعداد ۱٫۶ میلیون مزرعهٔ کشاورزی در ایتالیا وجود داشته که این رقم ۳۲٫۴٪ کمتر از آمار سال ۲۰۰۰ است.",
"distance": 7144,
"question": "چند درصد از جمعیت ایتالیا در مناطق شهری زندگی می کنند و چه تعداد مزرعه کشاورزی تا سال ۲۰۱۰ در این کشور وجود داشته است؟"
},
{
"answer1": "رئیس جمهور برای مدت هفت سال توسط یک مجمع ملی متشکل از پارلمان به علاوه اعضای پارلمانهای محلی به ترتیبی که در قانون اساسی آمده انتخاب شده و عملاً نقشی تشریفاتی برعهده دارد.",
"answer2": "۴۴۹ فروند هواپیمای جنگی",
"distance": 1783,
"question": "رئیس جمهور ایتالیا برای چه مدت انتخاب می شود و چند فروند هواپیمای جنگی در این کشور وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "ایتالیا دارای اقتصادی پیشرفته در نظام سرمایه داری و از اعضای مهم آن نظام است.",
"answer2": "امروزه ۷۱۵۰۰۰ نفر مسلمان در ایتالیا زندگی می کنند که (۱٪) جمعیت ایتالیا را تشکیل می دهند",
"distance": 142,
"question": "وضعیت اقتصادی ایتالیا چگونه است و چند درصد از جمعیت ایتالیا مسلمان هستند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
703 | : نهضت مقاومت ملی
نهضت مقاومت ملی جنبشی بود که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آغاز شد و تا ۳۰ تیر ۱۳۳۹ (ایجاد جبهه ملی دوم) ادامه یافت.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و دستگیری رهبران وفادار به دکتر مصدق فعالیت جبهه ملی ایران متوقف شد و بعضی از فعالان آن جبهه با تشکیل نهضت مقاومت ملی به مبارزه با حکومت ادامه دادند. هدف از این جنبش دفاع از دستاوردهای نهضت ملی شدن صنعت نفت در برابر دولت های مستقر شده پس از سقوط دولت ملی محمد مصدق بود.
در شب بعد از کودتا حزب مردم ایران جلسه ای تشکیل می دهد و از محمد مصدق اعلام پشتیبانی می کند. ایدهٔ اولیه ایجاد تشکلی برای مقابله با کودتا به ذهن محمد نخشب رسید و با مذاکراتی که با سید رضا زنجانی با حضور حسین شاه حسینی و ابراهیم کریم آبادی شد توانستند قدم های نخست را در شرایط خفقان بعد از کودتا محکم و استوار بردارند.
هسته اولیه تشکیل دهنده نهضت مقاومت ملی شامل محمد نخشب، حسین شاه حسینی و سید رضا زنجانی و ابراهیم کریم آبادی بودند.
پس از موافقت سید رضا زنجانی بیش از ۲۰۰ نسخه اعلامیه دست نویس با عنوان «نهضت ادامه دارد» تهیه و شبانه توسط سید رضا زنجانی، حسین شاه حسینی و عباس رادنیا در بازار، خیابان شاپور و فرعی های خیابان فرهنگ پخش شد.
چند روز بعد سید رضا زنجانی از نمایندگان احزاب سیاسی درخواست نمود تا در جلسه ای در منزل وی شرکت نمایند. در آن جلسه، برای دعوت از نمایندگان مورد اعتماد احزاب و گروه های ملی و مذهبی، برای عضویت در سازمان جدید، مذاکره و تبادل نظر شد. در این جلسه، محمد نخشب (حزب مردم ایران)، خرگامی (نماینده حزب ایران)، عظیما (حزب ملت ایران)، حسن قاسمیه، مهدی بازرگان، حسین شاه حسینی، یدالله سحابی، ناصر صدر الحفاظی و احمد توانگر، مهندس وفایی حضور داشتند در این جلسه به پیشنهاد ناصر صدر الحفاظی نام نهضت مقاومت ملی بر آن نهاده شد.
در روزهای بعد به درخواست حاج سید رضا زنجانی نظر حقوقی نهضت توسط عبدالله معظمی تنظیم شده و، در منزل سیدرضا زنجانی به تصویب اکثریت اعضا می رسد. نهضت مقاومت ملی در روزهای بعد توانست با بررسی و تحلیل رویدادهای قبل و بعد از کودتای ۲۵ مرداد و نیز روزهای سرنوشت ساز بین ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، و درک علل شکست نیروهای ملی در کودتای انگلیسی - آمریکایی، قدرت و امکانات خود را برای مبارزه به درستی ارزیابی نماید. این سازمان اعتقاد داشت که استراتژی استعمارگران در زمینه اجرای کودتا مبتنی بر اهداف زیر می باشد:
تعدادی از فعالان جوان جبهه ملی در سازمان مخفی و نوبنیاد نهضت مقاومت ملی با همگامی اعضای حزب مردم ایران (نخشب) عضویت داشتند و پس از اندک مدتی حزب ایران و حزب پان ایرانیست بدان پیوستند و نمایندگان احزاب ملی (حزب ایران، حزب مردم ایران، حزب ملت ایران و حزب سوسیالیست به رهبری محمدعلی خنجی و مسعود حجازی و غلامرضا تختی و نمایندگان بازار و دانشگاه تهران اعضای کمیته مرکزی را انتخاب کرده و سپس ساختار تشکیلاتی نهضت را به تصویب رسانید.
این نهضت که در برنامه های تبلیغاتی خود پیروی از راه مصدق و آرمان های او را عامل تعیین کننده اتحاد و همبستگی مردم در جهت ادامه مبارزه علیه رژیم کودتا می دانست اهدافش را به شرح زیر اعلام نمود:
در نخستین روزهای پس از کودتا دولت فضل الله زاهدی تعطیلی ادارات دولتی را در درجه دوم اهمیت قرار داد و اعلام نمود که بازار باز است که نهضت مقاومت ملی با انتشار چند نشریه و اعلامیه و تعطیلی موفقیت آمیز بازار فعالیت های خود را آغاز نمود.
دومین اقدام نهضت چند روز پس از کودتا در دهه اول محرم در مسجد شاه صورت گرفت؛ روزهای تاسوعا و عاشورا جمعیت کثیری برای عزاداری در این مسجد گرد آمده بودند با سر دادن شعار «مصدق پیروز است» برای رهبر زندانی خود دعا نموده و در حالی که از شبستان و صحن مسجد خارج می شدند،
نیروهای نظامی به آنان حمله ور شده و در این زد و خورد و تیراندازی شماری زخمی و مجروح شدند. این واقعه به این جهت مورد توجه قرار گرفت که مراسم عزاداری به طور سراسری از رادیو پخش می شد.
اقدام بعدی، در اعتراض به محاکمه مصدق، دکتر شایگان و مهندس رضوی در ۱۶ مهر صورت گرفت که در آن روز بازار، دانشگاه و مدارس تهران تعطیل شد. دانشجویان دانشگاه تهران، در سه منطقهٔ خیابان پهلوی (ولیعصر فعلی)، چهار راه قوام السلطنه و خیابان فردوسی اجتماع نموده و ضمن سر دادن شعار مصدق پیروز است به راهپیمایی و پخش تراکت و اعلامیه پرداختند. در نهایت این تظاهرات توسط مأموران فرماندار نظامی (که ریاست آن با تیمور بختیار بود) و چاقو کشان به رهبری شعبان جعفری وحسین عرب به خشونت کشیده شد و عده ای مجروح شدند. خبر تظاهرات وسیع مردم در رسانه های خبری جهان بازتاب گسترده ای داشت.
این تظاهرات به عنوان اعتراض به ادامه محاکمه دکتر مصدق در دادگاه نظامی و سایر میلیون صورت پذیرفت. تدارکات نهضت در حدی گسترده بود که سرلشکر نادر باتمانقلیچ، رئیس ستاد ارتش در جمع افسران در سالن آمفی تئاتر دانشکده افسری با اشاره به نهضت مقاومت ملی اعلام کرد که اگر قرار باشد ما ۱۴ میلیون را بکشیم، می کشیم تا بر یک میلیون نفر حکومت کنیم.
در روز ۲۱ آبان با وجود کارشکنی های عوامل حزب توده در تعطیل نشدن کارخانجات تهران، بازار دانشگاه و مدارس یکپارچه وارد اعتصاب شده دست از کار کشیدند. تظاهر کنندگان در دانشگاه و خیابان بوذرجمهری، ناصرخسرو، شاه آباد (جمهوری) و میدان بهارستان ضمن راهپیمایی و سر دادن شعار با مأمورین نظامی و انتظامی بشدت درگیر شده وعده زیادی از طرفین زخمی شدند و شمار دستگیرشدگان به اندازه ای بود که گروه کثیری که در میان آن ها کارمند، بازاری، دانشجو، دانش آموز، کارگر، روحانی و طبیب و… حضور داشتند با قطار و خودروهای نظامی به نقاط مختلف کشور از جمله جزیره خارک فرستاده شدند. فردای آن روز کسبه ایی که مغازه های خود را بسته بودند توسط چاقوکش های حکومتی در زیر چتر حمایت نظامیان، غارت شدند و چون نتوانستند از بازگشایی مغازه ها ناتوان گشتند قسمت هایی از سقف بازار را خراب کردند.
روز ۱۶ آذر نقطه عطفی در مبارزه دانشجویان و مردم علیه استبداد و استعمار می باشد. از مهم ترین دلایل اعتراضات این روز ورود ریچارد نیکسون به تهران، تجدید روابط با کشور انگلستان و هیجان عمومی بعلت محاکمه دکتر مصدق را می توان برشمرد. لازم به ذکر می باشد که بعلت دخالت های انگلیس در امور داخلی ایران روابط ایران و انگلستان که از پاییز ۱۳۳۱ توسط محمد مصدق قطع شده بود. نهضت سعی داشت در این روز صدای اعتراض ملت ایران نسبت به ورود انگلیسی ها را به گوش جهانیان برساند به همین جهت برنامهٔ آنروز را به کمیته هماهنگی دانشگاه سپرد.
دانشجویان دانشگاه تهران به اعتراض ورود دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس از روز ۱۴ آذر وارد تظاهرات دانشگاه شدند. دانشجویان دانشکده های حقوق و علوم سیاسی، علوم پایه، دندانپزشکی، پزشکی، داروسازی و فنی دست به تظاهرات پرشوری علیه دولت نامشروع سرلشکر فضل الله زاهدی زدند روز ۱۵ آذر ماه دامنهٔ اعتراضات به خارج از دانشگاه کشیده شد و تظاهر کنندگان با نیروهای نظامی درگیر شده و عده ای زخمی شدند.
روز ۱۶ آذر سربازان به دستور سرلشکر فضل الله زاهدی وارد دانشگاه تهران شدند و در دانشکده فنی بعلت حضور یکی از نظامیان برای دستگیری دانشجویان شعار دهنده کار به خشونت کشیده شد. دانشجویان از سرکلاس خارج شدند و علیه حضور نظامیان اعتراض کرده و شعار می دهند که نظامیان در سرسرای دانشکده فنی، دانشجویان را به گلوله می بندند که طی این واقعه سه نفر به کشته شدند.
همان روز گزارش پزشکی قانونی از معاینه پیکرهای مهدی شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا واحمد قندچی در روزنامه اطلاعات منتشر شد که در آن آمده بود:
علت فوت سه نفر دانشجویان دانشگاه از طرف اداره پزشکی قانونی چنین تشخیص داده شده است:
در صبح ورود نیکسون به دانشگاه یکی از مطبوعات با تیتر درشت سه قطره خون، در نامه ای سرگشاده خطاب به نیکسون نوشت «آقای نیکسون، ما ایرانیان این آداب و رسوم خاصی داریم که در هنگام ورود مهمان برای او گاو و گوسفند قربانی می نماییم. ببینید شما چقدر نزد ما گرانقدر و محترم بودید که برای ورود شما سه تن از بهترین جوانان کشورمان را قربانی کردیم.»
پس از این واقعه علی اکبر سیاسی رئیس دانشگاه تهران نیز در جلسه هیئت دولت اعتراض خود را به این مسئله اعلام می کند.
انتخابات دوره هجدهم به انتخابات «شعبان جعفری» معروف شد دولت زاهدی در صدد اجرای انتخابات در فضایی آرام بود؛ که نهضت درصدد خنثی کردن آن برآمد و با شعار یا پیروز می شویم یا رسوا می کنیم وارد کارزار شد. نهضت مقاومت ملی در اعلامیه ای تحت عنوان «مظلوم که قبول ظلم می کند گناهکارتر از ظالم است» در حوزه های رای گیر حاضر شد. از مهم ترین اقدامات صورت گرفته برای تهیهٔ اسناد و مدارک مبنی بر آزاد نبودن انتخابات، تشکیل سازمان نظارت بر انتخابات بود. نهضت مقاومت ملی ۱۲ تن از کاندیداهای خود را معرفی کرد و از مردم خواست که به آنان رأی دهند. این ۱۲ نفر: احمد رضوی، عبدالله معظمی، سید علی شایگان، محمد علی انگجی، کریم سنجابی، الله یار صالح، احمد زیرک زاده، سرهنگ احمد اخگر، جلالی موسوی، محمود نریمان، اصغر پارسا و کاظم حسیبی می باشند.
مروری بر اسامی چند تن از انتخاب شدگان دوره هیجدهم ماهیت آن را نشان می دهد: سید ابوالحسن حائری زاده، رهبر اقلیت دوره هفدهم مجلس سید مهدی میراشرافی، مدیر روزنامه آتش و از نقش بازان اصلی کودتا سید جعفر بهبهانی، سیدمصطفی کاشانی، سرتیپ محمد علی صفّاری، رئیس اسبق در دانشگاه تهران ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامه نگار «فخرآرایی» پلیس تهران و یکی از وابستگان به رضا حکمت (سردار فاخر)، شمس الدین جزایری، موسی عمید، محمد درخشش، حسن افشار، شمس قنات آبادی، مهندس کاظم جفرودی، ارسلان خلعتبری.
سازمان نظارت بر انتخابات نهضت مقاومت ملی با ارائهٔ اسناد و مدارک بی شمار از تخلفات و تقلبات گسترده مراتب را ضمن اعلام جرم به دیوان عالی کشور و مجلس تسلیم نمود و همچنین به سازمان ملل نیز شکایت کرد. خبرنگاران خارجی را از چگونگی برگزاری انتخابات آگاه نمود و نقشه حکومت را برای مشروع نشان دادن مجلس و مصوبات آن نقش بر آب کرد.
در نتیجه مذاکراتی که علی امینی وزیر دارایی با سرپرست هیئت نمایندگی کنسرسیوم هوارد پیج داشت دکتر امینی، در مهرماه ٬۱۳۳۳ لایحه قرارداد را به مجلس برد. در مقدمه نطق خود به ذلت بار بودن قرارداد تلویحاً اعتراف کرد و گفت: ما موفق شدیم قرارداد را به این شکل تنظیم کنیم ولی در این شرایط، امکانی جز آنچه تقدیم می شود نبود.
نهضت برای آگاه کردن مردم به ماهیت قرارداد دست به سلسه اقدامات مهمی زد و با انتشار سه نشریه و اعلام عدم انطباق قرارداد کنسرسیوم با قانون ملی شدن صنعت نفت سعی در روشن نمودن اذهان و وجدان بیدار جامعه نمود. همچنین نظریات محمد مصدق دربارهٔ امضای قرارداد مذکور را به دیوان عالی کشور فرستاد.
حزب ایران نیز در خرداد ۳۳ با انتشار کتابچه ای تحت عنوان «تاریخچه نفت و راه حل این مشکل» معایب قرارداد کنسرسیوم را برشمرده و به آن اعتراض کرد. همچنین در مهر ۳۳ اطلاعیه ای در رابطه با قرارداد امینی - پیج» توسط این حزب منتشر می شود که آن را بدتر از «قرارداد ننگین ۱۹۳۳ توصیف میکند.
درمجلس شورای ملی نیز، اندک نمایندگانی مانند درخشش ٬شمس قنات آبادی و حائری زاده با لایحه مخالفت کردند. در مجلس سنا دیوان بیگی، جعفر شریف امامی و محمود حسابی و ابوالفضل لسانی از مخالفین بودند.
نهضت نامه هایی به زبان انگلیسی، فرانسه و فارسی تهیه نمود و به اعضای هیئت نمایندگی قرارداد کنسرسیوم که به تهران آمده بودند و خارجیان مقیم ایران ارسال نمود.
همچنین نامه ای سرگشاده و اعتراض آمیزی توسط چهره های دانشگاهی، سیاسی و مذهبی خطاب به نمایندگان مجلس ملی و سنا منتشر شد که موجب اخراج استادان دانشگاه بر خلاف آیین نامه و مقررات دانشگاه گردید.
اسامی استادان امضاکننده این نامه ر عبداله معظمی، مهندس خلیلی، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، دکتر جناب، دکتر محمد قریب، دکتر نعمت اللهی، دکتر رحیم عابدی، مهندس عباس امیرانتظام، دکتر اسدالله بیژن، دکتر میربابایی، مهندس منصور عطائی می باشند.
از احزاب و گروه های تشکیل دهنده نهضت مقاومت ملی ایران می توان به احزاب زیر اشاره نمود
یکی دیگر از این احزاب علاقه مند حزب نیروی سوم بود که به دلیل انشعابی که در این حزب پیش آمد حزب سوسیالیت به رهبری محمدعلی خنجی به نهضت پیوست و عضویت جامعه سوسیالیست به رهبری خلیل ملکی پس از بررسی از سوی رهبری نهضت مقاومت ملی به دلیل ملاقات مخفیانه با شاه و پول گرفتن از دربار برای تأمین مخارج حزب و ارگان روزنامه رسمی حزب نیروی سوم، مخالفت با مواضع مصدق و انتشار اعلامیه قبول کودتا و حمایت از دولت سرلشکر فضل الله زاهدی مورد پذیرش واقع نشد.
کمیته های اصلی مرکب از ۵ کمیته: کمیته همکاری مرکب از نمایندگان احزاب و گروه ها، کمیته فنی افزایش حوزه های آمار و بایگانی، کمیته ادارات و کارخانجات، کمیته محلات، شرکت ها و بنگاه های ملی و اتوبوسرانی و کمیته دبیران.
این کمیته شامل چهار بخش بود:
شامل بخش های زیر بود:
مسئول کمیسیون و عضو هیئت اجرائیه تشکیلات تهران و شهرستانها، مسئول کمیسیون توزیع، مسئول کمیسیون بازرسی، مسئول کمیسیون آنکت، رابط تشکیلات با تک تک مسئولین کمیته های تهران و شهرستانها.
کمیسیون مالی: مسئول کمیسیون و عضو هیئت اجرائیه، رابط کمیسیون مالی با تک تک مسئولین مالی کمیته های تهران و شهرستانها.
کمیسیون تبلیغات: مسئول کمیسیون و عضو هیئت اجرائیه، مسئولین کمیته های اطلاعات، تبلیغات (وظیفهٔ این کمیته تبلیغات داخلی (درون سازمانی)، کشوری، تبلیغات میان ایرانیان مقیم خارج و داخل) وانتشارات.
کارگری، دهقانی، دانشگاه، مدارس، ادارات، محلات و بازار مسئول کمیسیون و عضو هیئت اجرائیه تشکیلات تهران و شهرستانها، مسئول کمیسیون توزیع، مسئول کمیسیون بازرسی، مسئول کمیسیون آنکت، رابط تشکیلات با تک تک مسئولین کمیته های تهران و شهرستانها.
از نخستین افرادی که این کمیته را بنیان نهادند حیدر رقابی (هاله)، ابراهیم یزدی، پورفر، مصطفی چمران، باقر رضوی، مسعود حجازی، رضا کاشفی و ابوالحسن قندهاران بودندو سپس مهندس عزت الله سحابی، جهانگیر عظیما، عباس روافیان (بعدهاعباس امیرانتظام نام گرفت) و عباس شیبانی و جمعی دیگر به آن پیوستند.
از سازمان دهندگان این کمیته حاج محمدحسن شمشیری، حاج حسن قاسمیه، حاجمحمود مانیان، عباس رادنیا، حسن میر محمد صادقی، حاج محمد تقی انواری، ابراهیم کریم آبادی، حاج احمد حریری، حاج نوروز علی لباسچی، حاج محمد حسین راسخ افشار، احمد توانگر، فولادی، تحریریان، حاج حسین اتفاق، حسین شاه حسینی و صالحی نیا می باشند.
در این کمیته سید ضیاء الدین حاج سید جوادی، جلالی موسوی، سید محمود طالقانی، غروی و حضرات رضوی قمی، شیخ آقا بزرگ تهرانی و رسولی و… فعالیت می کردند.
در این کمیته داریوش فروهر، محمدعلی خنجی، محمد نخشب، حسین راضی، علی شریعتمداری، شاپور بختیار، عبدالحسین دانشپور، علی اکبر نوشین و معین الدین مرجایی عضویت داشتند که از اهم فعالیتشان هماهنگ ساختن احزاب سیاسی با دیگر ارگان ها بود. این افراد به نمایندگی از احزاب ملی گرای آن زمان یعنی احزاب:حزب ایران- حزب ملت ایران- حزب مردم ایران - حزب پان ایرانیست- حزب سوسیالیت. هیئت علمیه تهران فعالیت داشتند.
این کمیته یکی از مهم ترین بخش های نهضت بود و در سال های فعالیت خود نقش بسزایی در پیشبرد اهداف آن ایفا نمود. این کمیته به طور مخفی با تهیهٔ ماشین های پلی کپی توانست با انتشار نشریات، تراکت ها، اعلامیه ها و خبرنامه ها به ویژه خبرنامه راه مصدق ارگان رسمی این سازمان و و حاشیه بی حاشیه، خوزستان مصدق، مکتب مصدق، و نهضت مصدق نشریات دیگری بودند که نهضت منتشر می کرد و گام مهمی در آگاه سازی مردم بردارد. اعضای کمیته انتشارات که وظیفه آن ها تهیه اخبار و مقالات و انتشار آن بود را مهدی بازرگان، محمدعلی خنجی، فتح الله بنی صدر، عزت الله سحابی، جهانگیرعظیما، مسعود حجازی، محمد پورسرتیپ، عبدالحسین دانشپور، حسین سکاکی، محمد حسن خرمشاهی، عباس شیبانی، عباس سمیعی و ابولقاسم رضوی تشکیل می دادند.
این کمیته رابط بین کمیتهٔ مرکزی و هماهنگ کننده با سایر کمیته ها و در واقع قلب نهضت مقاومت بحساب می آمد اعضای این کمیته مهدی بازرگان، یدالله سحابی، فتح الله بنی صدر، رحیم عطایی، عباس رادنیا، عباس شیبانی، ابراهیم کریم آبادی، نصرت الله امینی، عبدالحسین دانشپور، ابوالفضل مرتاضی لنگرودی، محمد پور سرتیپ و در شهرستان ها علی شریعتی، طاهر احمدزاده، احمد آسایش و عاملی زاده بودند. لازم به ذکر می باشد افراد سرشناس دیگری نیز با این کمیته به صورت غیرمستقیم همکاری می نمودند که از شاخص ترین این افراد می توان به علامه دهخدا، عبدالله معظمی، الله یار صالح، عبدالحسین اردلان، شمس الدین امیرعلائی، سید باقر کاظمی، کمال الدین جناب، اسدالله بیژن، مهندس ابوطالب گوهریان، سید رضا فیروزآبادی و محمد قریب اشاره نمود.
اعضای کادر رهبری: سید رضا زنجانی، یدالله سحابی، مهدی بازرگان، حسین فولادی، فتح الله بنی صدر، حسین شاه حسینی، محمد نخشب، حسن قاسمیه، داریوش فروهر، حسین راضی، محمدعلی خنجی، مسعود حجازی، ناصر صدر الحفاظی و رحیم عطایی، غلامرضا تختی.
نهضت مقاومت ملی از سال ۳۲ تا ۳۴ در بازار و دانشگاه ها نسبتاً فعال بود و از ۱۳۳۵ به تدریج از شدت فعالیت آن کاسته شد و فعالیت ها آن به افول گرایید. ازجمله دلایل ناکامی نهضت می توان به دستگیری گسترده سران نهضت به ویژه سید رضا زنجانی و اعضای کمیته مرکزی بدنبال انتشار بیانیه ای تحت عنوان «در مقابل این توطئه بیدار باشیم» که در فروردین ۱۳۳۴، اشاره نمود بازداشت دستگیرشدگان تا پاییز همان سال ضربه جبران ناپذیری بر بدنه نهضت مقاومت ملی وارد نمود و انتشار جزوه نفت باعث دستگیری گسترده دیگری شد که رهبران نهضت از جمله سید رضا زنجانی، سید ابراهیم میلانی، انگجی، محمد مجتهد شبستری، عباس سمیعی و دکتر محمدعلی خنجی دستگیر، زندانی یا تبعید شدند سپس تا سال ۱۳۳۶ بازداشت های مکرر اعضای نهضت باعث فرسایش نیروهای مؤثر گردید و آرام آرام ضعیف و ناتوان گردید. در پی آن، نهضت کاملاً تضعیف شد و شورای مرکزیِ پانزده نفره آن، بر اثر اختلافات داخلی و فشارهای سیاسی، به هشت نفر کاهش یافت. نهضت، نیروهای خود را تا بدانجا از دست داد که برای پخش اعلامیه، دو تن از اعضای شورای مرکزی، مهدی بازرگان و شاپور بختیار، را به کار گرفتند و در حقیقت عملاً فعالیتش تعطیل شد. هسته ها و واحدهای کوچک و محفلیِ مستقل به فعالیت خود مخفیانه ادامه می دادند. شاخه ای به خارج از کشور رفتند و در اروپا، به ویژه آلمان، و در آمریکا به فعالیت های سیاسی علنی، نیمه علنی و مخفی خود ادامه دادند و در سال های بعد از بنیان گذاران کنفدراسیون شدند.
نهضت مقاومت ملی را بی شک می توان فصل جدیدی در تاریخ مبارزاتی کشور و نتیجهٔ یک دهه کوشش و فعالیت در جهت استقلال، آزادی و استقرار حاکمیت ملی بحساب آورد و توانست در بزنگاه تاریخی، در روزهایی که آمریکا و انگلیس در مقابل خواست یک ملت ایستادند و از منافع استراتژیک خود به هر قیمتی دفاع نمودند، وارد صحنهٔ کارزار شود و طی بیست ماه فعالیت زیر زمینی منظم در جهت متشکل نمودن نیروها و آموزش آن ها گام موٍثری در مبارزات پیشرو ایفا نمایند. این سازمان برای نخستین بار بود که تمامی نیروها با هر تفکر، آیین و مسلکی اعم از ملی، مذهبی و روحانی را گرد هم آورد و بوسیلهٔ آن هایی که داعیهٔ جاه و مقام نداشتند و به اصالت جنبش ضد استعماری ملت ایران وفادارمانده بودند برای هدفی مشخص و مشترک، بی ریا بدور از خودشیفتگی، خودخواهی و نخوت تلاش و از جان گذشتگی نمودند، پایه ریزی شد. می توان این دوره را از این حیث حائز اهمیت دانست که تأثیر شگرف این مبارزات سهم بسزایی در رقم خوردن تحولات در سال های بعد، سال های ۳۹ تا ۴۲،جبهه ملی ایران (دوم)، واقعه ۱۵ خرداد۴۲ و سپس در دوران انقلاب اسلامی داشت.
قالب نوشتار این متن بر گرفته شده از نوشته آقای احسان عزت پور می باشد و در این مورد از ایشان اجازه استفاده در ویکی پدیا اخذ شده است.
| [
{
"answer1": "ایدهٔ اولیه ایجاد تشکلی برای مقابله با کودتا به ذهن محمد نخشب رسید",
"answer2": "هدف از این جنبش دفاع از دستاوردهای نهضت ملی شدن صنعت نفت در برابر دولت های مستقر شده پس از سقوط دولت ملی محمد مصدق بود.",
"distance": 213,
"question": "چه کسی ایده اولیه تشکیل نهضت مقاومت ملی را داد و چه هدفی از این جنبش دنبال می شد؟"
},
{
"answer1": "بیش از ۲۰۰ نسخه اعلامیه دست نویس با عنوان «نهضت ادامه دارد» تهیه و شبانه توسط سید رضا زنجانی، حسین شاه حسینی و عباس رادنیا در بازار، خیابان شاپور و فرعی های خیابان فرهنگ پخش شد.",
"answer2": "در نخستین روزهای پس از کودتا دولت فضل الله زاهدی تعطیلی ادارات دولتی را در درجه دوم اهمیت قرار داد و اعلام نمود که بازار باز است که نهضت مقاومت ملی با انتشار چند نشریه و اعلامیه و تعطیلی موفقیت آمیز بازار فعالیت های خود را آغاز نمود.",
"distance": 1806,
"question": "اعلامیه های اولیه نهضت مقاومت ملی با چه عنوانی منتشر می شد و چه کسانی در پخش آن نقش داشتند؟ همچنین اولین اقدام عملی نهضت چه بود؟"
},
{
"answer1": "در این جلسه، محمد نخشب (حزب مردم ایران)، خرگامی (نماینده حزب ایران)، عظیما (حزب ملت ایران)، حسن قاسمیه، مهدی بازرگان، حسین شاه حسینی، یدالله سحابی، ناصر صدر الحفاظی و احمد توانگر، مهندس وفایی حضور داشتند در این جلسه به پیشنهاد ناصر صدر الحفاظی نام نهضت مقاومت ملی بر آن نهاده شد.",
"answer2": "در نخستین روزهای پس از کودتا دولت فضل الله زاهدی تعطیلی ادارات دولتی را در درجه دوم اهمیت قرار داد و اعلام نمود که بازار باز است که نهضت مقاومت ملی با انتشار چند نشریه و اعلامیه و تعطیلی موفقیت آمیز بازار فعالیت های خود را آغاز نمود.",
"distance": 1397,
"question": "در جلسه ای که برای عضویت در سازمان جدید برگزار شد، چه کسانی حضور داشتند و نام نهضت چگونه انتخاب شد؟ همچنین اولین اقدام نهضت بعد از کودتا چه بود؟"
},
{
"answer1": "هسته اولیه تشکیل دهنده نهضت مقاومت ملی شامل محمد نخشب، حسین شاه حسینی و سید رضا زنجانی و ابراهیم کریم آبادی بودند.",
"answer2": "دانشجویان دانشگاه تهران به اعتراض ورود دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس از روز ۱۴ آذر وارد تظاهرات دانشگاه شدند.",
"distance": 4804,
"question": "چه کسانی هسته اولیه نهضت مقاومت ملی را تشکیل دادند و در چه روزی دانشجویان در اعتراض به ورود دنیس رایت کاردار سفارت انگلیس دست به تظاهرات زدند؟"
},
{
"answer1": "دومین اقدام نهضت چند روز پس از کودتا در دهه اول محرم در مسجد شاه صورت گرفت؛ روزهای تاسوعا و عاشورا جمعیت کثیری برای عزاداری در این مسجد گرد آمده بودند با سر دادن شعار «مصدق پیروز است» برای رهبر زندانی خود دعا نموده و در حالی که از شبستان و صحن مسجد خارج می شدند،",
"answer2": "اعضای کمیته انتشارات که وظیفه آن ها تهیه اخبار و مقالات و انتشار آن بود را مهدی بازرگان، محمدعلی خنجی، فتح الله بنی صدر، عزت الله سحابی، جهانگیرعظیما، مسعود حجازی، محمد پورسرتیپ، عبدالحسین دانشپور، حسین سکاکی، محمد حسن خرمشاهی، عباس شیبانی، عباس سمیعی و ابولقاسم رضوی تشکیل می دادند.",
"distance": 10281,
"question": "دومین اقدام نهضت مقاومت ملی چه بود و کمیته انتشارات این نهضت شامل چه افرادی بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
704 | : اقتصاد ایران
اقتصاد ایران یک اقتصاد ترکیبی و در حال گذار، شامل یک بخش عمومی بزرگ است، که در حدود ۶۰ درصد آن به شیوه متمرکز و دستوری اداره می شود. بخش عمده ای از صادرات در ایران بر پایهٔ صادرات نفت و گاز است. در سال ۲۰۱۰ این صادرات ۶۰٪ درآمد دولت را شامل شده است. اقتصاد ایران یکی از معدود اقتصادهای بزرگ است که در جریان بحران مالی ۲۰۰۷-۲۰۰۹ به طور مستقیم لطمه ندید.
قیمت بالای نفت در سال های اخیر به دولت ایران این امکان را داده است تا سالیانه بالغ بر ۹۰ میلیارد دلار، ارز آوری داشته باشد. بر پایه آمار بانک مرکزی ایران نرخ تورم در سال ۲۰۱۰ تا ۱۱٫۵٪ کاهش پیدا کرده است. اقتصاد تنها رشد متوسط را به خود دیده است. ناکارآمدی اقتصاد و سرمایه گذاری ناکافی داخلی و خارجی باعث ایجاد تورم در سال های اخیر شده در حال حاضر ایران از لحاظ برابری قدرت خرید، هجدهمین کشور در دنیا و بر اساس فهرست صندوق بین المللی پول ایران رتبه 25 را دارا می باشد.
صندوق بین المللی پول در ماه مه ۲۰۱۱ نرخ رشد ایران را صفر درصد پیش بینی کرد ولی پس از اعتراض ایران این نرخ رشد را به ۲٫۵ درصد افزایش داد که با این وجود هنوز بسیار کمتر از متوسط نرخ رشد جهانی و منطقه ای است. به گزارش صندوق بین المللی پول تورم ایران در سال ۲۰۱۱ بالاترین تورم منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و به میزان ۲۲٫۵ درصد پیش بینی شده است.
ایران بزرگترین تولیدکننده پسته، زعفران، خاویار، زرشک، فیروزه، میوه های شفتی (مثل زردآلو) و فرش دستباف در جهان است. این کشور همچنین بزرگترین ذخیره روی در جهان را دارد.
ایران همچنین هشتمین تولیدکننده میوه، دومین تولیدکننده خیار، هشتمین نیروی بزرگ نظامی بر اساس تعداد نفرات، دوازدهمین بر اساس رتبه جهانی، ، نهمین دارنده تانک نظامی، چهارمین تولیدکننده سیمان، نهمین تولیدکننده آهن، هشتمین تولیدکننده لیمو، دهمین تولیدکننده انگور، دومین تولیدکننده زردآلو، هشتمین تولیدکننده مرغ، سومین تولیدکننده گاز طبیعی، ششمین تولیدکننده نفت، سومین صادرکننده نفت، ششمین تولیدکننده پیاز، دومین تولیدکننده گردو، سومین تولیدکننده هندوانه، هفتمین تولید کننده گوجه فرنگی، هفتمین تولید کننده مرکبات، چهارمین تولید کننده بادام و هفتمین تولید کننده پشم سیزدهمین تولیدکننده آهک دومین تولید کننده پرلیت پنجمین تولید کننده باریت در جهان است.
در ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ اندیشکده مؤسسه مالی بین المللی، مستقر در واشینگتن، اعلام کرد اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹ مالی (تا پایان ماه مارس) ۴/۶ درصد کوچک شده بود که پیش بینی می شود تا پایان سال جاری مالی در ایران (پایان ماه مارس) اقتصاد ایران ۷/۲ درصد کوچک شود.
پیش از انقلاب ایران (۱۳۵۷)، ایران رشد اقتصادی سریعی داشت. در طول دهه ۱۳۵۰ مدرن و صنعتی شدن جامعه ایران که به طور سنتی جامعه ای کشاورزی بود قابل توجه بود. د. خروج سرمایه از ایران درست پیش و پس از انقلاب تا سال ۱۳۵۹ حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار بود.
پول فراوان نفت به محمدرضا پهلوی اجازه می داد که صنایع بزرگی را در خارج بخرد یا در ایران ایجاد کند اما این صنایع برای کشور توسعه نیافتهٔ ایران که فاقد صنایع پیشرفته بود استفادهٔ چندانی نداشت. ضمناً نابودی کشاورزی در پی اصلاحات ارضی، ایران را به یک کشور مصرفی که برپایهٔ پول نفت اداره می شد تبدیل کرد.
جمعیت ایران در مدت زمان بیست سال بیش از دو برابر شد و هم زمان با افزایش جمعیت جوان، اگرچه بخش بزرگی از جمعیت از سال ۱۳۴۰ در بخش کشاورزی فعال بودند اما ایران واردکنندهٔ عمده مواد غذایی بود. مشکلات اقتصادی باعث مهاجرت مردم از حومه به شهرها گردید.
پس از پایان جنگ ایران و عراق، دولت ایران سعی در توسعه ارتباطات، حمل و نقل، تولیدات، مراقبت های پزشکی، آموزش و صنعت انرژی (از جمله آینده نگری دربارهٔ قدرت هسته ای خود) و همچنین یکپارچه سازی ارتباطات و زیرساخت های حمل و نقل با کشورهای همسایه کرد. در طول جنگ با عراق، حدود ۳۰۰ هزار نفر از ایرانیان کشته و حدود ۵۰۰ هزار نفر دیگر مجروح شدند. ادعا می شود که این رویداد، خسارتی در حدود ۵۰۰ میلیارد دلار بر اقتصاد ایران تحمیل کرد.
بر اساس گزارش سالیانهٔ اوپک در سال ۲۰۰۷، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران در سال ۲۰۰۶، ۴٫۹ و در سال ۲۰۰۷، ۵٫۴ درصد بوده است که در هردو سال کمتر از میانگین کشورهای عضو این سازمان (به ترتیب ۵٫۸ و ۶ درصد) بوده است.
بر اساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۸، رشد تولید ناخاص داخلی در ایران ۷٫۸ درصد بوده است.
در سال ۲۰۰۸ میلادی، تولید ناخالص داخلی ایران از لحاظ برابری قدرت خرید (Power Purchasing Parity)در حدود ۸۴۱٫۷ میلیارد دلار بوده، که اقتصاد این کشور را در رده شانزدهم جهانی پس از استرالیا و بالاتر از کشورهای هلند، سوئد و بلژیک قرار می دهد.
اما تولید ناخالص داخلی ایران از لحاظ میزان تبادل (Exchange Rate) در سال ۲۰۰۹ در حدود ۳۸۲٫۳ میلیارد دلار بود که این کشور را در ردهٔ ۲۹ جهان قرار می دهد. و از نظر میزان تولید ناخالص ملی سرانه (per capita GDP) با ۱۲٬۸۰۰ دلار در رده ۷۸ جهان است.
تولید ناخالص داخلی ایران در دوره ۳ ساله تشدید تحریم های غرب (سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴) ۱۶۰ میلیارد دلار کاهش یافت و ایران در رده بندی اقتصادهای بزرگ دنیا طی این مدت ۷ پله نزول کرد. بر این اساس تولید ناخالص داخلی ایران طی دوره سه ساله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ با افت ۲۸ درصدی مواجه شد. ایران که در سال ۲۰۱۱ در رتبه ۲۱ بزرگترین اقتصادهای جهان قرار داشت در سال ۲۰۱۴ به جایگاه ۲۸ نزول داشته است. پیش از تشدید تحریم ها یعنی در سال ۲۰۱۱ تولید ناخالص داخلی ایران ۵۷۶ میلیارد دلار برآورد شده بود که با تشدید تحریم ها این رقم در سال بعد از آن به ۵۵۷ میلیارد دلار کاهش یافت. روند نزولی تولید ناخالص داخلی ایران در سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نیز ادامه یافت و رقم تولید ناخالص داخلی ایران در این سال ها به ترتیب به ۴۹۳ میلیارد دلار و ۴۱۵ میلیارد دلار رسید. در عین حال تحریم ها تنها عامل کاهش تولید ناخالص داخلی نبوده است بلکه افت شدید قیمت نفت نیز به ویژه در سال ۲۰۱۴ به این روند دامن زده است.
ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی، مجموعاً ۸۳ میلیارد دلار صادرات داشته است.
محمود احمدی نژاد در روز صنعت و معدن در جمع صنعتگران کشور اظهار داشت: ۴ سال پیش هم قطعنامه های متعددی علیه ایران صادر شد. صادرات صنعتی در آن زمان ۶ میلیارد دلار بود به رغم وجود تمامی مشکلات اقتصادی اکنون صادرات صنعتی ما به حجم ۱۸ میلیارد دلار رسیده است؛ و همچنین اعلام کرد که تا سال ۱۳۹۲ صادرات ایران در بخش صنعتی به بیش از ۶۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
اتحادیه تولیدکنندگان کاشی و سرامیک پاکستان به دفتر درآمدهای فدرال اعلام کرده است که بر اساس اسناد گمرکی شان، هر ماه حجم قابل توجهی کاشی و سرامیک ایرانی وارد پاکستان می شود، و حجم بسیار بیشتری از سرامیک های ایرانی نیز به صورت قاچاق و بدون مجوز وارد پاکستان می گردد، این اتحادیه به دفتر درآمدهای فدرال پاکستان اعلام کرده است که، واردکنندگان در ماه مارس ۲۰۱۴، بیش از ۳٫۲ میلیون متر مربع کاشی و سرامیک از ایران وارد کردند، که بیشترین میزان واردات کاشی و سرامیک به پاکستان از یک کشور بوده است.
تجارِ ایرانی، کاشی و سرامیک را با قیمتی تا «۳۵ درصد ارزان تر از کاشی و سرامیک تولید پاکستان»، عرضه می کنند و بر اساس اعلام اتحادیه تولیدکنندگان کاشی و سرامیک پاکستان، تعدادی از واحدهای تولید کاشی و سرامیک پاکستان تعطیل شده اند و برخی دیگر نیز به همین دلیل در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند.
در تاریخ ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ اعلام شد تجارت ایران و چین افت چشمگیری در سال ۲۰۱۹ داشته است، بطوری که صادرات ایران به چین بیش از ۳۶ درصد کاهش داشته و به ۱۳ میلیارد و ۴۳۴ میلیون دلار افت کرد و صادرات چین به ایران نیز با کاهش حدود ۳۱ درصدی به ۹ میلیارد و ۵۹۰ میلیون دلار رسید.
مرکز آمار ترکیه، صادرات این کشور به ایران در ۱۱ ماهه ۲۰۱۹ به ۲.۱ میلیارد دلار رسید که نسبت به دور مشابه سال ۲۰۱۸ حدود ۲۰۰ میلیون دلار کاهش نشان می دهد.
همین مرکز اعلام کرد واردات ۱۱ ماهه این کشور از ایران در سال ۲۰۱۹ را نزدیک ۳.۲ میلیارد دلار عنوان کرده است. این رقم در دور مشابه سال ۲۰۱۸ حدود ۶.۵ میلیارد دلار بود.
تک نرخی شدن ارز اقدامی بسیار مثبت، مؤثر و عامل مهم برای جلوگیری از مفاسد و رانت خواری است
و اقتصاد ایران نیازمند ارز تک نرخی است.
با اقدامات انجام شده از سال ۶۸، در فروردین ۷۲ برای اولین بار ارز در اقتصاد ایران تک نرخی شد که هفت ماه تداوم یافت.
در سال ۸۹ به دلیل تورم زاید و رشد نقدینگی باز هم فاصله بین نرخ ارز دولتی و ارز آزاد ایجاد شد و باز هم شاهد ارز دونرخی و در نتیجه فساد بود.
در سال ۹۳ هدف اعلام شده از سوی مسئولان تک نرخی شدن ارز در بازار آزاد و بانک ها از ابتدای پاییز ۱۳۹۳ بوده است که البته مشخص نیست این هدف در چه زمانی عملی خواهد شد.
بر اساس گزارشی در اردیبهشت ۱۳۹۷، دولت برای کارمندانش سالانه حدود ۸۲ هزار میلیارد تومان حقوق پرداخت می کند، البته حقوق های پرداختی به همین تعداد خلاصه نمی شود و اگر بازنشستگان و مستمری بگیران، کارمندان نهادهای غیردولتی که از دولت حقوق می گیرند، نظامی ها و… را به این جمع اضافه کنیم، دولت درمجموع به حدود ۸٬۵ میلیون نفر حقوق می دهد که این تعداد حدود ۳۵ درصد شاغلان ایران هستند.
صندوق جهانی پول اعلام کر ده است ایران حدود یک چهارم هزینه هایش را صرف پرداخت حقوق به کارمندانش می کند که این رقم بیشتر از میانگین جهانی است.
در سال ۱۳۸۰، کارکنان تابع قانون خدمات کشوری و سایر مقررات استخدامی، ازنظر تحصیلات: ۲۰ درصد پایین تر از دیپلم، ۲۹ درصد دیپلم، ۲۱ درصد فوق دیپلم، ۲۷ درصد لیسانس، ۲ درصد فوق لیسانس و ۱٬۶ درصد دکترا بوده اند که در سال ۱۳۹۵، به ۵ درصد زیر دیپلم، ۱۷ درصد دیپلم، ۱۵ درصد فوق دیپلم، ۵۰ درصد لیسانس، حدود ۱۰ درصد فوق لیسانس و ۴ درصد دکترا تغییر یافته است.
یک چهارم هزینه های ایران صرف پرداخت حقوق به کارمندان می شود؛ این گزارشی است که صندوق جهانی پول اعلام کر ده است. بر اساس این گزارش، ایرانی ها بیشتر از کشورهای درحال توسعه، پولشان را صرف حقوق کارمندان دولت می کنند.
بر اساس گزارشی در اردیبهشت ۱۳۹۷، میانگین حقوق کارمندان دولت حدود ۲ میلیون و ۹۴۰ هزار تومان است. اگر این رقم را در ۱۲ ماه سال ضرب کنیم، عددی که برای پرداخت سالیانه به کارمندان دولت به دست می آید، رقمی نزدیک به هشتاد و دو هزار و پانصد و نود میلیارد تومان است. البته این عدد بزرگ حقوق و دستمزد دولتی ها به همین رقم خلاصه نمی شود و دولت به حدود ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر دیگر حقوق پرداخت می کند. آن ها کارکنان نیروهای نظامی، بازنشسته ها و مستمری بگیران، کارکنان نهادهای غیردولتی و شهرداری ها هستند که سهمی از بودجه را سالانه دریافت می کنند.
علی لاریجانی، رئیس مجلس گفته است که از بیست وپنج هزار نیروی فعال در صداوسیما دوازده هزار نفر آن مازادند.
نیروهای مازاد به گفته لاریجانی «۹۰ درصد بودجه جاری کشور را جذب خودکرده و فضای تنفسی برای کارهای دیگر نمی گذارند». وزارت نیرو هم اعلام کر ده است که ۲۵ هزار و ۷۰۰ نیروی مازاد در وزارت نیرو وجود دارد.
نرخ تورم در سال ۱۳۹۷ در ۵ سال اخیر در ایران به بالاترین سطح رسید. طبق گزارشی از شاخص قیمت مصرف کنندگان، نرخ تورم به بیش از ۲۰۰ درصد در پایان اسفند ۱۳۹۷ رسیده است.
با سقوط ریال که در طول بیست سال گذشته ارزش آن روند نزولی داشته، رئیس بانک مرکزی و مقامات بانکی ایران اعلام نمودند که قرار است صرفاً به جهت سهولت در محاسبات مالی و آماری، چند صفر از پول ملی ایران حذف شود تا ارزش ظاهری پول جمهوری اسلامی ایران در مقابل سایر ارزها متعادل تر به نظر آید. اگرچه زمان دقیقی برای اجرای این طرح رسماً اعلام نشده است اما گمانه زنی ها حاکی از آن است که تا قبل از سال ۱۴۰۰ اتفاق خواهد افتاد. ممکن است واحد پولی جدید ایران، «تومان» نامگذاری شود که در کنار آن زیر پول «قران» نیز وجود خواهد .
آسیب شناسی های زیادی درباره ی اقتصاد ایران شده است که نمونه ای از آن در سایت خبری صدانیوز آمده است
هدفمندسازی یارانه ها در ایران به فرایند حذف تدریجی یارانه ها از مواد سوختی، مواد خوراکی، آب، برق و سایر اقلام در ایران گفته می شود که بخشی از این یارانه های حذف شده (۶۰ درصد در سال ۱۳۹۰) به صورت نقدی به مردم پرداخت می شود و سایر درآمد این کار صرف کارهای عمرانی و فرهنگی می شود. این کار در اواخر دههٔ ۱۳۸۰ به اجرا گذاشته شد و بخش عمدهٔ آن در دههٔ ۱۳۹۰ انجام خواهد شد.
کشورهای بدهکار به ایران سه دسته تقسیم می شوند:
مطابق امار سازمان شفافیت بین المللی، رده ایران در جدول فساد اداری و مالی، در سال ۲۰۱۵ صدو سی ام بوده. ایران از این لحاظ با کشورهایی چون اوکراین، کامرون، نپال، نیکاراگوئه و پاراگوئه در یک ردیف قرار گرفت.
«گزارش جهانی سعادت» در سال ۲۰۱۹، سه شنبه ۱۹ مارس منتشر شد. بر اساس این گزارش ایران در رتبه ۱۱۷ کشور قرار گرفت که نسبت به سال ۲۰۱۸، ۱۱ رتبه تنزل داشته است.
کشورهای فنلاند، دانمارک، نروژ، ایسلند، هلند، سوئیس، سوئد، نیوزیلند، کانادا و اتریش به ترتیب در رتبه های ۱ تا ۱۰ قرار دارند.
بر اساس نتایج مطالعه ارزیابی ساختار اقتصاد ایران با رویکرد توسعه پایدار که از طریق یک الگوی پیشنهادی بر اساس مفهوم توسعه پایدار ارائه شده، جهت شناسایی و محاسبه شاخصه های توسعه پایدار در ایران بر اساس چارچوب دسته بندی موضوع- زیر موضوع]، مطالعه ایی اسنادی، پیمایشی و محاسباتی با استفاده از بالغ بر ۸۰ شاخصه پایداری توسعه انجام گرفته است.
نتایج محاسبات در مورد اقتصاد ایران و در پنج دهه ۱۳۴۰، ۱۳۵۰، ۱۳۶۰، ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ نشان می دهد که، در موضوع فقر و نابرابری تنها در دهه ۱۳۸۰ به پایداری مطلوب دست یافته ایم و هر چند از دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ روند پایداری رو به بهبود بوده است، اما در دهه ۱۳۷۰ با افت شدید شاخصه های فقر و نابرابری روبرو شده ایم. با توجه به اعمال سیاست های تعدیل اقتصادی در این دهه و دوره سازندگی بعد از جنگ، می توان اثر منفی اعمال سیاست های تعدیل اقتصادی را بر پایداری در حوزه فقر و نابرابری مشاهده کرد.
در موضوع بهداشت عمومی و امنیت غذایی پایداری مطلوب در سه دهه ۱۳۵۰، ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مشاهده شده است. بخصوص وضعیت پایداری بهداشت عمومی در دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۸۰ در مقایسه با دهه های قبل از آن از بهبود قابل توجهی برخوردار بوده است که از دلایل اصلی این بهبود افزایش سرانه مصرف لبنیات و گوشت، کاهش مرگ و میر کودکان و افزایش امید به زندگی، افزایش سرانه مراقبت های بهداشتی اولیه و افزایش سرانه مخارج بهداشتی است. همچنین وضعیت نامطلوب این شاخصه در دهه ۱۳۶۰ با توجه به شرایط جنگی در کشور با انتظارات هماهنگی دارد.
در موضوع جمعیت روند تغییرات پایداری و مقایسه آن با تغییرات رشد و توسعه اقتصادی در ایران نشان می دهد که با توجه به رقم بالای پایداری جمعیت در دو دهه اخیر و تغییرات پایداری در دهه های قبل از آن، ایران در شرایط طلایی پنجره جمعیتی] قرار دارد. عدد مربوط به میانگین نسبت وابستگی در دو دهه ۱۳۷۰ (۴۳/۸۸) و ۱۳۸۰ (۳۰/۳) مؤید همین موضوع است.
در موضوع آموزش، هرچند پایداری به طور متناوب در نیم قرن گذشته در حال بهبود و افزایش بوده است ولی بجز دهه ۱۳۸۰ که عدد پایداری اندکی از ۵۰ درصد فزونی یافته است، هیچگاه وضعیت مطلوبی در این حوزه مشاهده نشده است. نتایج محاسبات گویای ضعف ساختاری در بخش آموزش و ضرورت تجدید نظر در برنامه ریزی و سیستم های آموزشی در کشور است.
در موضوع حکمرانی به استثنای دهه ۱۳۴۰ نتایج محاسبات نشان می دهد که نه تنها پایداری مطلوبی در دهه های اخیر در کشور وجود نداشته است، بلکه روند تغییرات پایداری در حوزه حکمرانی، نزول متناوب شاخصه های این بخش را نشان می دهند. وضعیت تغییرات شاخصه های پایه این حوزه و از جمله شاخصه های مهار فساد (تعداد جرایم ثبتی و قتل عمد)، حاکمیت قانون (پرونده های موجود در دستگاه قضایی) و اثر بخشی دولت (نسبت بودجه دولت به GDP و سهم مالیات از درآمد دولت) در طول زمان، مؤید همین مطلب هستند.
در موضوع توسعه سیاسی، بهبود قابل ملاحظه ایی در پایداری دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۸۰ در مقایسه با دهه های قبل از آن مشاهده می شود. تحولات سیاسی نظیر افزایش درجه بازبودن اقتصاد، افزایش مشارکت زنان در تصمیم گیری ها و افزایش قابل ملاحظه مشارکت مردم در انتخابات، در دهه ۱۳۵۰ که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران منجر شد و همچنین توجه خاص به بحث توسعه سیاسی در سال های پایانی دهه ۱۳۷۰ و سال های ابتدایی دهه ۱۳۸۰ و خصوصاً اجرایی کردن قانون انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (که قبل از آن اجرایی نشده بود) می تواند از دلایل اصلی بهبود وضعیت توسعه سیاسی در این دو دهه باشد. این در حالی است که پایداری توسعه سیاسی در دهه ۱۳۶۰ به شدت کاهش یافته است که با توجه به شرایط جنگی حاکم بر کشور و تحولات سیاسی بعد از انقلاب ۱۳۵۷، با انتظارات تطابق دارد.
در موضوع پایداری زیست بوم (اکوسیستم و منابع طبیعی) نه تنها هرگز وضعیت مطلوبی در نیم قرن گذشته مشاهده نشده، بلکه وضعیت پایداری همواره در حال نزول و بدتر شدن بوده است. می توان چنین استدلال کرد که این عامل همواره یکی از دلایل عمده کاهش شاخص پایداری کل در ایران بوده است و در صورت حفظ روندهای موجود، در آینده نیز، تخریب زیست بوم در ایران به بدتر شدن وضعیت پایداری کل خواهد انجامید.
شبیه به موضوع زیست بوم در موضوع آب نیز پایداری در نیم قرن گذشته همواره نزولی و در حال کاهش بوده است، با این تفاوت که پایداری در این حوزه از مقدار مطلوب در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ به مقادیر بسیار نامطلوب در دهه های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ کاهش یافته است. همچنین نتایج محاسبات مربوط به حساسیت الگو در دهه ۱۳۸۰ نشان می دهد، که در میان حوزه های مختلف، بحرانی ترین حوزه پایداری موضوع آب است و بهبود پایداری در شاخصه های این بخش می تواند بیشترین اثر را بر افزایش پایداری کل داشته باشد. گرچه سهمی از وضعیت نامطلوب ایجاد شده در حوزه آب می تواند به شرایط اقلیمی ایران و خشکسالی در دهه های اخیر مربوط باشد، اما بر اساس نتایج محاسبات شاخصه ها، سهم عمده ای از پایین بودن عدد پایداری در حوزه آب، به مدیریت غیر بهینه عرضه و تقاضای منابع آبی بازمی گردد که به افزایش سرانه مصرف آب، کاهش ذخایر آب های زیر زمینی و افزایش شدت مصرف آب منجر شده است.
پایداری در موضوع کشاورزی شبیه به پایداری آب، به تناوب نزولی و در حال کاهش بوده است. تا جایی که رقم پایداری کشاورزی در دهه ۱۳۸۰ از رقم پایداری در حوزه آب نیز پایین تر آمده است. می دانیم که آب یکی از ملزومات اصلی در بخش کشاورزی به حساب می آید و با توجه به اینکه در ایران سهم عمده ای از منابع آبی در بخش کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد، وجود همبستگی بین پایداری بخش آب و بخش کشاورزی قابل توجیه است. همچنین عواملی نظیر افزایش استفاده از کودهای شیمیایی و سموم آفت کش و همچنین افزایش شدت مصرف انرژی در بخش کشاورزی از عوامل دیگر کاهش شدید پایداری کشاورزی در ایران هستند.
موضوع زیر ساختهای شهری و روستایی از جمله موضوعاتی است که در بهبود پایداری شاخصه های زیربنایی سهم عمده ای ایفا کرده است. وضعیت پایداری در این حوزه همواره صعودی بوده و در دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ به وضعیت مطلوبی رسیده است که نشان دهنده موفقیت برنامه های عمرانی شهری و روستایی در کشور است.
برخلاف موضوع زیر ساختهای شهری و روستایی در موضوع حمل و نقل، پایداری روندی نزولی داشته است و عدد پایداری از مقادیر مطلوب در سه دهه ۱۳۴۰، ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ به مقادیر نامطلوب در دو دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ نزول کرده است. با توجه به عدم کفایت سرمایه گذاری در زیر ساختهای حمل و نقل و عدم نوسازی ناوگان حمل و نقل زمینی و هوایی در دهه های اخیر، در کنار کیفیت و ایمنی پایین وسایل حمل و نقل شهری، جاده ای و هوایی که به آلایندگی و افزایش سوانح و حوادث جاده ای و هوایی در این بخش منجر شده است، نزول پایداری در حوزه حمل و نقل ایران با انتظارات همخوانی دارد.
در موضوع انرژی تنها در دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۸۰ عدد پایداری در وضعیت مطلوبی قرار داشته است. از علل مطلوب بودن عدد پایداری در دهه ۱۳۵۰ بهره وری بالای انرژی به همراه تولید بالای نفت و سرانه پایین مصرف انرژی در این دهه است. در حالی که در دهه ۱۳۸۰ با وجود افزایش سرانه مصرف انرژی، از علل اصلی مقدار مطلوب پایداری می توان به افزایش تولید برق، افزایش تولید نفت همراه با افزایش بهره وری انرژی در این دهه اشاره کرد. در کل مشاهدات نشان می دهند که رابطه معنا داری میان پایداری بخش انرژی با بهبود شرایط تولید، افزایش بهره وری انرژی و کاهش سرانه مصرف انرژی در ایران وجود دارد.
در موضوع شاخصه های اقتصادی (رشد اقتصادی) عدد مطلوب پایداری تنها در دهه ۱۳۵۰ در مقدار ۸۱ درصد تجربه شده است و در چهار دهه دیگر پایداری شاخصه های اقتصادی نامطلوب است. هرچند عدد پایداری در دهه ۱۳۸۰ نسبت به دهه قبل از آن دو برابر شده است. علت اصلی مطلوب بودن پایداری شاخصه های اقتصادی در دهه ۱۳۵۰ بالا بودن عدد مربوط به شاخصه های بهره وری نیروی کار، تولید سرانه ناخالص داخلی، نسبت مالیات به تولید، سهم بالای سرمایه گذاری از تولید و پایین بودن نسبت بدهی دولت به تولید بوده است. در چهار دهه ۱۳۷۰٬۱۳۶۰٬۱۳۴۰ و ۱۳۸۰ در کنار سایر شاخصه ها (نظیر نرخ تورم، شدت مصرف انرژی و هزینه های مربوط به تحقیق و توسعه) در شاخصه های کلیدی مطرح شده نیز وضعیت چندان مطلوبی وجود نداشته است.
پایداری در موضوع تجارت خارجی وضعیتی تناوبی را در پنج دهه گذشته تجربه کرده است، بطوری که در دو دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۷۰ پایداری تجاری مطلوب و در سه دهه دیگر نامطلوب بوده است. بالاترین رقم پایداری در بخش تجارت خارجی با توجه به عدد بالای شاخصه های موازنه تجاری کالاها و نسبت صادرات غیرنفتی به واردات در دهه ۱۳۷۰، مربوط به این دهه است.
در نهایت موضوع الگوهای تولید و مصرف در مدل ساختاری پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته است. عدد پایداری در این موضوع و در پنج دهه گذشته به تناوب کاهش یافته و از مقادیر مطلوب در دو دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ به مقادیر نامطلوب سه دهه اخیر نزول کرده است. افزایش شدید سرانه مصرف سوختهای فسیلی، برق و آب همراه با افزایش شدت مصرف آب و انرژی از علل اصلی افت شدید پایداری الگوهای تولید و مصرف در ایران است.
برآیند تغییرات پایداری شاخصه ها در ۱۵ موضوع مورد بررسی در نهایت محاسبه عدد پایداری کل (توسعه پایدار) را برای مجموعه اقتصاد ایران ممکن کرده است. نتایج محاسبات نشان می دهد که عدد پایداری کل در دو دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ نامطلوب و در سه دهه دیگر مقدار پایداری کل هرچند پایین اما مطلوب بوده است. در پنج دهه گذشته، بالاترین مقدار توسعه پایدار در ایران در دهه ۱۳۵۰ با عدد ۶۷ درصد تجربه شده است. همچنین نتایج محاسبات نشان می دهد که با وجود کاهش شدید عدد مربوط به شاخصه های محیطی (زیست بوم، آب و کشاورزی)، با افزایش عدد پایداری کل از ۴۱ درصد در دهه ۱۳۷۰ تا رقم ۵۸ درصد در دهه ۱۳۸۰ مواجه بوده ایم. این محاسبه نشان می دهد که در صورت عدم تخریب شاخصه های محیطی جایگاه ایران در موضوع توسعه پایدار با توجه به بهبود شاخصه های اجتماعی و اقتصادی می توانست در رتبه ای به مراتب بالاتر قرار گیرد.
در ایران قیمت مواد غذایی به طور غیر قانونمند بالا می روند بطوریکه فقط در هفته اول فروردین ۹۸ قیمت پیاز چهار بار افزایش پیدا کرد. قیمت گوشت بیش از ده برابر قیمت پیاز است که کارگران قادر به خرید ان نیستند.
خبرگزاری اقتصاد ایران
| [
{
"answer1": "در سال ۲۰۱۰ این صادرات ۶۰٪ درآمد دولت را شامل شده است.",
"answer2": "بر پایه آمار بانک مرکزی ایران نرخ تورم در سال ۲۰۱۰ تا ۱۱٫۵٪ کاهش پیدا کرده است.",
"distance": 283,
"question": "در سال 2010، درآمد دولت ایران از صادرات نفت و گاز چند درصد بود و در آن سال نرخ تورم تا چه میزان کاهش پیدا کرد؟"
},
{
"answer1": "بر اساس گزارش سالیانهٔ اوپک در سال ۲۰۰۷، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایران در سال ۲۰۰۶، ۴٫۹ و در سال ۲۰۰۷، ۵٫۴ درصد بوده است",
"answer2": "بر اساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۰۸، رشد تولید ناخاص داخلی در ایران ۷٫۸ درصد بوده است.",
"distance": 218,
"question": "بر اساس گزارش های سال 2006 و 2007 اوپک، رشد تولید ناخالص داخلی ایران در این دو سال چه مقدار بوده است و همچنین بر اساس گزارش سال 2008 بانک جهانی، رشد تولید ناخالص داخلی ایران چقدر بود؟"
},
{
"answer1": "در طول دهه ۱۳۵۰ مدرن و صنعتی شدن جامعه ایران که به طور سنتی جامعه ای کشاورزی بود قابل توجه بود.",
"answer2": "بر اساس گزارشی در اردیبهشت ۱۳۹۷، دولت برای کارمندانش سالانه حدود ۸۲ هزار میلیارد تومان حقوق پرداخت می کند",
"distance": 5146,
"question": "در سال 1350، جامعه ایران چگونه بود و بر اساس گزارشی از اردیبهشت 1397، دولت سالانه چقدر به کارمندانش حقوق پرداخت میکرد؟"
},
{
"answer1": "مطابق امار سازمان شفافیت بین المللی، رده ایران در جدول فساد اداری و مالی، در سال ۲۰۱۵ صدو سی ام بوده.",
"answer2": "بر اساس این گزارش ایران در رتبه ۱۱۷ کشور قرار گرفت که نسبت به سال ۲۰۱۸، ۱۱ رتبه تنزل داشته است.",
"distance": 263,
"question": "ایران در سال 2019 در چه رتبه ای در جدول فساد اداری و مالی قرار داشت و در گزارش جهانی سعادت در سال 2019 رتبه ایران چند بود؟"
},
{
"answer1": "از علل مطلوب بودن عدد پایداری در دهه ۱۳۵۰ بهره وری بالای انرژی به همراه تولید بالای نفت و سرانه پایین مصرف انرژی در این دهه است.",
"answer2": "در چهار دهه ۱۳۷۰٬۱۳۶۰٬۱۳۴۰ و ۱۳۸۰ در کنار سایر شاخصه ها (نظیر نرخ تورم، شدت مصرف انرژی و هزینه های مربوط به تحقیق و توسعه) در شاخصه های کلیدی مطرح شده نیز وضعیت چندان مطلوبی وجود نداشته است.",
"distance": 947,
"question": "در دهه ۱۳۵۰ پایداری در بخش انرژی چه وضعیتی داشت و در دهه ۱۳۸۰، کدام شاخصهها در موضوع شاخصههای اقتصادی وضعیت مطلوبی نداشتند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
705 | : دانشگاه کردستان
دانشگاه کردستان دانشگاهی است در شهر سنندج، واقع در استان کردستان در غرب ایران که یکی از دانشگاه های دولتی (سراسری) ایران محسوب می شود. این دانشگاه در سال ۱۳۵۳ کار خود را با عنوان دانشسرای عالی سنندج وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران آغاز کرد و در ادامه به عنوان یکی از پردیس های دانشگاه رازی درآمد. در سال ۱۳۷۰ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، این مرکز آموزش عالی را با عنوان «دانشگاه کردستان» به رسمیت شناخت.
این دانشگاه هم اکنون دارای ۸۰ رشته مقطع در هفت دانشکده و ۳۵۰ نفر عضو هیئت علمی و حدود ۱۰۰۰۰ نفر دانشجو در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا می باشد.
رشته زبان و ادبیات کُردی برای نخستین بار در ایران در این دانشگاه و از سال تحصیلی ۹۴ با پذیرش ۴۰ نفر دانشجو آغاز به کار کرد.
دکتر فریدون معتمد وزیری، (۱۳۸۵–۱۳۰۱)، سیاستمدار و استاد دانشگاه، بنیانگذار دانشگاه کردستان و دانشگاه رازی کرمانشاه است.
دانشگاه کردستان در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۳۵۴–۱۳۵۳ فعالیت آموزشی خود را با عنوان دانشسرای عالی سنندج وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران آغاز کرد و برای اولین بار در رشته دبیری ریاضی اقدام به پذیرش دانشجو نمود. در نیمسال اول سال تحصیلی ۵۶–۵۵ پس از پیوستن به دانشگاه رازی کرمانشاه به صورت یکی از پردیس های آن دانشگاه به نام دانشکده تربیت دبیر سنندج علاوه بر دبیری ریاضی در رشته های دبیری شیمی و زبان انگلیسی نیز دانشجو پذیرفته و از نیمسال دوم همان سال در رشته دبیری زبان و ادبیات فارسی دانشجو پذیرفته و بدین صورت فعالیت های آموزشی خود را ادامه داد. در سال ۱۳۷۰، وزارت علوم تحقیقات و فناوری با فعالیت آموزشی و پژوهشی مستقل این واحد آموزشی تحت عنوان "دانشگاه کردستان" موافقت کرد. از آن سال به بعد رشته های مختلفی به مجموعه رشته های این دانشگاه افزوده شده است.
دانشگاه کردستان در حال حاضر دارای هشت دانشکده با عناوین زیر می باشد:
شورای گسترش آموزش عالی در مرداد ماه ۱۳۹۰ با درخواست ایجاد دانشکده مهندسی و علوم پایه بیجار موافقت قطعی نموده است. و تأسیس دانشکدهٔ صنایع و معادن قروه جزء برنامه های دانشگاه می باشد.
تأسیس: ۱۳۷۴
شامل رشته های:
تأسیس: ۱۳۷۰
به عنوان اولین دانشکده دانشگاه کردستان در سال ۱۳۷۰ تأسیس شده ولی این دانشکده فعالیت های آموزشی خود را درسال ۱۳۵۳ با پذیرش دانشجو رشته دبیری ریاضی آغاز نموده و در حال حاضر درگروهای آموزشی فیزیک، ریاضی، شیمی، علوم زیستی، علوم زمین، آمار و علوم کامپیوتر در مقاطع مختلف دانشجو می پذیرد. این دانشکده در حال حاضر دارای ۷۰ عضو هیئت علمی است که از این تعداد ۱۰ نفر استاد، ۲۳ نفر دانشیار و ۳۷ استادیار و یک نفر مربی هستند. در این دانشکده ۲۱ نفر کارمند مشغول به کار می باشند و تعداد ۸۰۸ نفر دانشجوی کارشناسی و ۳۱۱ نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و ۱۲۱ نفر دانشجوی دکتری و ۶ نفر پسادکتری مشغول به تحصیل می باشند. همچنین این دانشکده دارای ۴۰ آزمایشگاه در رشته های شیمی، علوم زیستی، فیزیک و ۴ کارگاه در رشته های ریاضی و امار و دو سایت برای مقاطع مختلف کارشناسی و تحصیلات تکمیلی می باشد. این دانشکده از لحاظ تعداد و تنوع رشته بزرگترین دانشکده دانشگاه کردستان به حساب می آید.
این دانشکده دارای ۷ گروه آموزشی است.
گروه آمار با پذیرش دانشجوی دوره کارشناسی آمار در مهر ماه ۱۳۸۶ آغاز به کار نمود. در مهر ۱۳۹۱ اولین دوره دانشجویان کارشناسی ارشد در گرایش آمار ریاضی پذیرش شدند. این گروه هم اکنون شامل ۶ هیئت علمی تمام وقت می باشد و در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرد. هم اکنون یک کارگاه متشکل از ۱۱ سیستم با ویژگی های عالی به صورت تمام وقت در اختیار دانشجویان این گروه قرار دارد. اهداف کمی رشد گروه از لحاظ دانشجو و رشته تا حدودی محقق شده است. اهداف آینده شامل رشد کیفی و رسیدن به شرایط پذیرش دانشجو در سایر گرایش های کارشناسی ارشد و مقطع دکتری می باشد.
گروه ریاضی اولین گروه دانشگاه کردستان می باشد؛ که همزمان با تأسیس دانشگاه کردستان این گروه فعالیت خود را تنها در مقطع کارشناسی با رشته دبیری ریاضی آغاز نمود. این گروه هم اکنون جزوه فعال ترین گروه ها می باشد و با ۲۰ عیات علمی تمام وقت به پذیرش دانشجو در در هر سه مقطع کارشناسی (یک رشته)، کارشناسی ارشد (دو رشته و چهار گرایش) و دکتری (دو رشته و سه گرایش کلی) می پردازد. این گروه در حال حاضر سه کارگاه آموزشی که روی هم رفته شامل ۳۱ سیستم با مجهزترین سیستمها را دارد در اختیار دانشجویان می گزارد.
گروه شیمی در سال ۱۳۵۴ با رشته دبیری شروع به کار نمود. در حال حاضر این گروه ۲۰ هیئت علمی تمام وقت دارد و در تمامی مقاطع دانشگاهی دانشجو می پذیرد. پذیرش دانشجو در این گروه سالیانه به صورت میانگین ۶۰ نفر کارشناس و ۶۰ نفر کارشناسی ارشد و ۱۰ نفر دکتری می باشد. این گروه ۲۲ آزمایشگاه تحقیقاتی و ۶ آزمایشگاه آموزشی دارد.
شروع به کار این گروه در سال ۱۳۸۸ با پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی آغاز گردید. پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد گرایش ژئوشیمی از سال ۱۳۹۳ آغاز گردید. این گروه با ۴ عضو هیئت علمی تمام وقت به همراه اعضای گروه های دیگر، به ویژه گروه معدن، دروس زمین شناسی را ارایه می دهد. پذیرش دانشجو در این گروه به صورت متوسط سالانه ۳۵ نفر دانشجو در مقطع کارشناسی و ۸ نفر دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد می باشد.
این گروه یک گروه تازه بنیان می باشد و کار خودرا مهر ماه ۱۳۹۶ با پذیرش دانشجوی کارشناسی آغاز نموده است. مدیریت این گروه با گروه ریاضی می باشد. در این گروه دانشجویان برای دو جنبه توسعه نظری و کاربردی آموزش داده می شوند.
گروه علوم زیستی شروع به کار خود را در سال ۱۳۸۵ با پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی آغاز نموده است هم اکنون این گروه در مقاطع کارشناسی در رشته سلولی و مولکولی و زیست فناوری و کارشناسی ارشد گرایش های بیوشیمی و سلولی مولکولی سالیانه دانشجو می پذیرد. این گروه با ۸ نفر هیئت علمی تمام وقت در حال ارائه دوروس خود می باشد. این گروه ۸ آزمایشگاه آموزشی-تحقیقاتی دارد.
شروع به کار گروه فیزیک از سال ۱۳۷۱ و تقریباً موازی با تأسیس دانشگاه کردستان می باشد. این گروه در حال حاضر با ۲۰ هیئت علمی به پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف دانشگاهی می پردازد. پذیرش دانشجو در این گروه در ۵ گرایش کیهان شناسی، نجوم و اختر فیزیک، ذرات بنیادی و نظریه میدان ها، فیزیک حالت جامد، فتونیک، محاسبات و اطلاعات کوانتومی دانشجوی دکتری و در دو گرایش نظری و حالت جامد دانشجوی ارشد می باشد.
تأسیس: ۱۳۵۳
شامل رشته های:
دانشکده زبان و ادبیات، که قبلاً بخشی از دانشکده ادبیات و علوم انسانی بود، فعالیت های آموزشی و پژوهشی خود را در مهر ماه ۱۳۹۱ به صورت رسمی و به عنوان یک دانشکده مستقل آغاز نمود. لازم است ذکر شود که دانشکده ادبیات و علوم انسانی سابق در سال ۱۳۷۰ به عنوان دومین دانشکده دانشگاه کردستان تأسیس شد ولی فعالیت های آموزشی خود را بسیار پیش از آن در سال ۱۳۵۵ با پذیرش دانشجو در رشته تربیت دبیر آموزش زبان انگلیسی و بعدها با تأسیس ۱۴ گروه آموزشی آغاز کرده بود. دانشکده زبان و ادبیات هم اکنون دارای ۴ گروه آموزشی است و تعداد ۷۶۰ دانشجو در ۶ رشته تحصیلی در مقطع کارشناسی، ۵ رشته در مقطع کارشناسی ارشد و یک رشته در مقطع دکتری در این دانشکده مشغول به تحصیل می باشند.
تأسیس: ۱۳۷۰
شامل رشته های:
تأسیس: ۱۳۷۴
شامل گروه های:
با توجه به ارزش و اهمیت رشته های معماری و شهرسازی در سطح داخلی و بین المللی و همچنین سابقه غنی و دیرینه رشته های هنری در منطقه غرب کشور بویژه استان کردستان، از سالهای ابتدایی تأسیس دانشگاه کردستان راهاندازی دانشکدهای با رشته های فوق در برنامهریزی مسئولان این دانشگاه قرار گرفته است. دانشگاه کردستان به ترتیب در سال های ۱۳۷۸، ۱۳۸۶ و ۱۳۹۵ رشته های معماری، شهرسازی و موسیقی را دایر نمود. دو گروه معماری و شهرسازی ابتدا بخشی از دانشکده مهندسی بودند اما در سال ۱۳۹۲ با راهاندازی دانشکده هنر و معماری (پس از سالها تلاش و پیگیریهای فراوان) به آن پیوستند. دانشکده هنر و معماری در راستای برنامه توسعه خود، در حال طرحریزی برای اضافه کردن دیگر رشته های هنر در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و همچنین مقطع دکتری تخصصی (PhD) برای برخی از رشته های این دانشکده می باشد.
دانشکده هنر و معماری در سال ۱۳۹۷ شامل چهار گروه آموزشی زیر می باشد:
دانشکده هنر و معماری دارای ۱۳ عضو هیئت علمی تمام وقت و تعداد زیادی مدرس پاره وقت و همچنین ۵۱۴ نفر دانشجو می باشد.
دانشکده هنر و معماری دانشگاه کردستان پیشرو در آموزش، تولید، و ترویج علم، فرهنگ، و هنر، دارای جایگاه ممتاز در منطقه و کشور است. از نظر علمی، در سطح غرب کشور با دارا بودن استادان متخصص، فرهیخته، آزاداندیش، و کارآفرین سرآمد است.
گزارشهای آموزشی و پژوهشی این دانشکده تا سال ۱۳۹۷ به شرح زیر می باشد:
گزارش پژوهشی :
مقاله های پژوهشی انجام گرفته این دانشکده در رابطه با موضوعاتی از قبیل معماری، شهرسازی، روانشناسی محیطی، موسیقی، حاشیه نشینی و زاغه نشینی می باشد. مجله مطالعات شهری برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ و با هدف تمرکز بر آمار و نتایج تحقیقات علمی و تجربیات شهری منتشر گردید. این مجله از تمام تحقیقات و مطالعات رسمی که درک ما را از شرایط شهری و تغییرات سریع شهرهای ایران و سراسر جهان، از نظر تجربی، نظری یا سیاسی بالا می برد، استقبال می نماید. علاوه بر این، با توجه به پیشینه تحقیقاتی کارکنان اداره برنامه ریزی شهری، اعضای هیئت علمی ما در آغاز سال آینده به دنبال راه اندازی مرکزی جهت گسترش و ارتقاء بازسازی شهری می باشند. هدف اصلی این مرکز ارائه راهکارهای لازم برای اصلاح حاشیه نشینی و مطالعه بافت های روستایی شهرها براساس روشهای بازسازی و بروزرسانی شهری است.
گزارش آموزشی :
ساختمان دانشکده هنر و معماری مطابق با استانداردهای طراحی فضاهای آموزشی و اختصاصی جهت رشته های آموزشی این دانشکده و با هویت ویژه دانشکده هنر و معماری با مساحت مجموع ۴۶۰۰ متر مربع طراحی و ساخته شده است. دانشکده علاوه بر فضاهای مدیریتی، گروه های آموزشی و اتاقهای اعضا هیئت علمی شامل ۶ آتلیه و کارگاه ترسیم و طراحی، یک سایت رایانه، یک کارگاه مصالح و ساخت، ۲ کلاس ویژه دانشجویان ارشد، ۴ کلاس ویژه دانشجویان کارشناسی، یک سالن دفاع از پایان نامه و تمرین هنری، یک سالن بزرگ همایش و یک نمایشگاه ویژه نمایش آثار هنری است. اعضای هیئت علمی طی سال های اخیر پروژه های علمی خود را به عنوان بخشی از سیاست توسعه و گسترش محیط دانشگاهی، از جمله ساخت و ساز و محوطه سازی، به بهره برداری رساندهاند. در سال ۱۳۹۵ بودجهای برای ساخت و تجهیز ساختمانی جدید با هدف ساخت کارگاه ها و مجتمعهای تولیدی اختصاصی برای رشته موسیقی به این دانشکده اختصاص داده شد.
دانشکده مهندسی و علوم پایه بیجار با زمینه فعالیت فنی، مهندسی و علوم پایه در شهر بیجار قرار دارد. در مردادماه ۱۳۹۰ شورای گسترش آموزش عالی با پذیرش دانشجو در دوره کارشناسی ارشد رشته فیزیک و دوره کارشناسی رشته مهندسی عمران در این دانشکده موافقت به عمل آورد.
این دانشکده در سال تحصیلی ۹۲–۹۱ اقدام به پذیرش دانشجوی رشته فیزیک در مقطع کارشناسی ارشد به عنوان اولین رشته تحصیلی خود نموده است.
دانشکده مهندسی و علوم پایه بیجار از نظر تشکیلاتی و اداری زیر نظر دانشگاه کردستان قرار دارد.
تأسیس: ۱۳۹۰
شامل رشته های:
این کتابخانه به نشانی اینترنتی در سال ۱۳۵۴ با کمتر از ۱۰۰۰ جلد کتاب در فضایی به وسعت ۱۲ متر مربع و با یک نفر کارمند آغاز بکار نمود. بعدها با گسترده شدن فضای آن در دانشکده ادبیات و علوم انسانی با مجموعه ای بالغ بر ۶۰٬۰۰۰ هزار نسخه کتاب فارسی، عربی و لاتین و دیگر منابع اطلاعاتی به ارائه خدمات می پرداخت.
با تمام شدن پروژه احداث کتابخانه مرکزی دانشگاه کردستان که از پروژه های ملی در سطح استان بود، در بهمن ماه سال ۱۳۸۷، کار انتقال و جابه جایی به کتابخانه جدید صورت گرفت. اکنون این کتابخانه در ساختمان جدید با مجموعه ای بالغ بر ۱۲۶۰۰۰ نسخه منابع چاپی فارسی، عربی، کردی و لاتین و همچنین منابع الکترونیکی در بخشهای مختلف به حدود ۸۰۰۰ عضو (اعضای هیئت علمی، دانشجویان، کارمندان) خدمت رسانی می نماید.
تمام دانشجویان، استادان و کارمندان دانشگاه می توانند به عضویت کتابخانه درآمده و از امکانات آن استفاده کنند. متقاضیان طرح غدیر و همچنین افراد خارج از دانشگاه با ارائه معرفی نامه می توانند از منابع کتابخانه استفاده کنند.
نسخه الکترونیکی نشریات پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)، نشریات علمی - پژوهشی فارسی، نشریات علمی - تخصصی و علمی - ترویجی از طریق پایگاه مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری، بانک اطلاعات نشریات کشور، پایگاه مجلات تخصصی نور، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پایگاه اطلاعاتی جهاد دانشگاهی.
تقریباً ۴۰۰ عنوان نشریه چاپی در زمینه های موضوعی مختلف (مدیریت، ادبیات، اقتصاد و حسابداری، معماری، معارف، علوم تربیتی، کشاورزی و غیره) در این بخش موجود است، همچنین نشریات مربوط به سال های قبل نیز در قسمت آرشیو نگهداری می شوند.
بخش مرجع در طبقه اول کتابخانه مرکزی واقع شده است. این بخش به صورت قفسه باز اداره شده و منابع موجود در آن امانت داده نمی شود و مراجعان تنها می توانند از منابع موجود در همان مکان استفاده نمایند، البته امکانات تهیه کپی از منابع در حد محدود فراهم است.
استفاده از منابع مرجع باارائه کارت دانشجویی امکان پذیر است (دانشجویان دانشگاه های دیگر با ارائه معرفی نامه معتبر از دانشگاه مربوطه و ارائه کارت دانشجویی می توانند از این منابع استفاده نمایند).
کتب مرجع صرفاً در بخش مرجع قابل استفاده (مطالعه و یادداشت برداری) می باشند (منابع ذکر شده به هیچ عنوان امانت داده نمی شوند).
شامل ۲۵۵۰ پایان نامه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری که از دانشگاه کردستان فارغ التحصیل شده اند. یک نسخه از کلیه پایان نامه های دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) دانشگاه کردستان بعد از انجام مراحل تشریفات اداری تحویل بخش پایان نامه ها داده می شوند. پایان نامه های موجود از سال ۱۳۷۴ به بعد سازماندهی شده است.
گزارش علمی طرح های پژوهشی که توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان در رشته های مختلف اجرا می شود، بعد از ورود اطلاعات مربوطه در شبکه داخلی کتابخانه، برای دسترسی مراجعان در قفسه های مربوطه قرار می گیرد. هم اکنون ۲۰۳ طرح پژوهشی در این بخش نگهداری می شود.
استفاده از پایان نامه ها و طرح های پژوهشی با ارائه کارت دانشجویی امکان پذیر است (دانشجویان دانشگاه های دیگر با ارائه معرفی نامه معتبر از دانشگاه مربوطه و ارائه کارت دانشجویی می توانند از این منابع استفاده نمایند).
بخش اطلاع رسانی به منظور کمک رسانی الکترونیکی و آشنایی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با منابع و امکانات الکترونیکی کتابخانه می باشد. در این بخش تعدادی پایانه رایانه ای جهت استفاده کاربران به منظور جستجو در پایگاه ها و منابع اطلاعات علمی مشترک دانشگاه، استفاده از اینترنت و اینترانت و … قرار داده شده است.
دسترسی به مقالات لاتین از طریق چندین پایگاه مانند Science direct, Wiley, Springer, IEEE, JStore, Emerald, Sage, AMS و … و دسترسی به متن کامل پایان نامه های لاتین از طریق سایت امکان پذیر است.
با توجه به سیاست کتابخانه های دانشگاه کردستان مبنی بر دسترس پذیر کردن تمامی منابع اطلاعات علمی، دیجیتال کردن این منابع را در دستور کار خویش قرار داده است.
منابع دیجیتال شامل فایل Pdf کتاب، پایان نامه، مقاله، طرح های پژوهشی و … می باشد که در خصوص پایان نامه ها و طرح های پژوهشی فقط برای اعضای هیئت علمی امکان دانلود متن کامل وجود دارد، اما کل مجموعه قابل مشاهده و تورق برای کاربران داخل دانشگاه کردستان می باشد.
در این بخش حدود ۳۰۰۰ لوح فشرده منابع دیداری و شنیداری، فلاپی دیسک، نوار ویدئویی VHS و نوار کاست در زمینه های مختلف علمی و همچنین فایل Pdf برخی از منابع اطللاعاتی مثل گزارش کنفرانسها، نشست ها، مجموعه مقالات و … نگهداری می شود.
این مرکز در سال ۱۳۹۴ طی تفاهم نامه فی مابین دانشگاه کردستان و مرکز منطقه ای جهت بهره مندی از امکانات مرکز منطقه ای به ویژه مقاله ها، کتابها و غیره به صورت رایگان افتتاح گردید.
بخش نابینایان و کم بینایان کتابخانه مرکزی جهت تأمین نیازهای مطالعاتی دانشجویان و دانش آموختگان دارای اختلال بینایی و نیز پوشش دادن نیازهای دانش آموزان نابینا و کم بینا از طریق گردآوری و تولید منابع بریل و گویا در سال ۱۳۸۹ تأسیس گردید.
تعداد منابع موجود در این بخش عبارتند از ۲۰۰ عنوان کتاب بریل و ۲۰۰۰ عنوان کتاب گویا.
نحوه امانت منابع موجود در این بخش به صورت پستی انجام می گردد، به این صورت که منابع گویا پس از کپی بر روی CD همراه با کتب بریل از طریق پست برای متقاضیان ارسال می گردد.
این کتابخانه که به نام ماموستا هه ژار نامگذاری شده است پس از جابجایی کتابخانه مرکزی از دانشکده علوم انسانی، در سال ۱۳۸۸ آغاز به کار نمود. در حال حاضر با مجموعه بالغ بر ۲۶۰۰۰ نسخه کتاب فارسی، عربی و لاتین در حوزه های موضوعی علوم انسانی و اجتماعی، ادبیات و زبانهای خارجی در راستای اهداف آموزشی و پژوهشی دانشکده به حدود ۶۰۰۰ نفر عضو اعم از اعضای هیئت علمی، دانشجویان و کارکنان در روزهای شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۸ الی ۱۴ به ارائه خدمات می پردازد.
سالن مطالعه در ایام امتحانات از ساعت ۸ لغایت ۲۳ و در سایر اوقات از ساعت ۸ لغایت ۲۰ باز می باشد.
کتابخانه تخصصی پژوهشکده کردستان شناسی در سال ۱۳۷۹ هم زمان با تأسیس این مرکز کار خود را شروع کرد. مجموعه تخصصی این کتابخانه شامل ۳۱۱۶ عنوان کتاب کُردی که جمعاً ۶۴۱۷ نسخه و ۲۰۱۸ عنوان کتاب غیر کُردی به تعداد ۲۹۸۷ نسخه می باشد. کتاب های مرکز در سال ۱۳۹۲ بر اساس رده بندی کنگره فهرست نویسی شده است. شایان ذکر است در سال ۱۳۹۳ کتابخانه تخصصی دکتر مهین دخت معتمدی به این مرکز اهدا و فهرست نویسی شد. این کتابخانه یکی از غنی ترین کتابخانه های تخصصی در زمینه فرهنگ، زبان و ادبیات کُردی در ایران به شمار می آید.
| [
{
"answer1": "شورای گسترش آموزش عالی در مرداد ماه ۱۳۹۰ با درخواست ایجاد دانشکده مهندسی و علوم پایه بیجار موافقت قطعی نموده است.",
"answer2": "در مردادماه ۱۳۹۰ شورای گسترش آموزش عالی با پذیرش دانشجو در دوره کارشناسی ارشد رشته فیزیک و دوره کارشناسی رشته مهندسی عمران در این دانشکده موافقت به عمل آورد.",
"distance": 7508,
"question": "در چه سالی شورای گسترش آموزش عالی با تاسیس دانشکده مهندسی بیجار موافقت کرد و این دانشکده چه رشته هایی را در ابتدا پذیرش نمود؟"
},
{
"answer1": "شایان ذکر است در سال ۱۳۹۳ کتابخانه تخصصی دکتر مهین دخت معتمدی به این مرکز اهدا و فهرست نویسی شد.",
"answer2": "کتابخانه تخصصی پژوهشکده کردستان شناسی در سال ۱۳۷۹ هم زمان با تأسیس این مرکز کار خود را شروع کرد.",
"distance": 295,
"question": "چه کسی کتابخانه تخصصی پژوهشکده کردستان شناسی را اهدا کرد و این کتابخانه در چه سالی آغاز به کار کرد؟"
},
{
"answer1": "دو گروه معماری و شهرسازی ابتدا بخشی از دانشکده مهندسی بودند اما در سال ۱۳۹۲ با راهاندازی دانشکده هنر و معماری (پس از سالها تلاش و پیگیریهای فراوان) به آن پیوستند.",
"answer2": "مجله مطالعات شهری برای اولین بار در سال ۲۰۱۰ و با هدف تمرکز بر آمار و نتایج تحقیقات علمی و تجربیات شهری منتشر گردید.",
"distance": 1012,
"question": "دانشکده هنر و معماری در چه سالی تاسیس شد و مجله مطالعات شهری برای اولین بار در چه سالی منتشر گردید؟"
},
{
"answer1": "گروه ریاضی اولین گروه دانشگاه کردستان می باشد؛ که همزمان با تأسیس دانشگاه کردستان این گروه فعالیت خود را تنها در مقطع کارشناسی با رشته دبیری ریاضی آغاز نمود.",
"answer2": "گروه آمار با پذیرش دانشجوی دوره کارشناسی آمار در مهر ماه ۱۳۸۶ آغاز به کار نمود.",
"distance": 550,
"question": "چه زمانی گروه ریاضی شروع به کار کرد و در چه سالی گروه آمار شروع به پذیرش دانشجوی کارشناسی نمود؟"
}
] | [
{
"answer1": "دانشگاه کردستان در سال ۱۳۵۳ کار خود را با عنوان دانشسرای عالی سنندج وابسته به دانشگاه تربیت معلم تهران آغاز کرد",
"answer2": "دکتر فریدون معتمد وزیری، (۱۳۸۵–۱۳۰۱)، سیاستمدار و استاد دانشگاه، بنیانگذار دانشگاه کردستان و دانشگاه رازی کرمانشاه است.",
"question": "دانشگاه کردستان در ابتدا با چه عنوانی کار خود را شروع کرد و چه کسی بنیانگذار آن بود؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
706 | : دهستان کوخرد
دهستان کوخرد یکی از دهستان های بخش کوخرد از توابع شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این دهستان، شامل ۲۷ روستای بزرگ وکوچک است.
مرکز این دهستان، روستای کوخرد است که براساس اطلاعات موجود در مرکز آمار ایران، مرکز دهستان در ۵۴ درجه و ۲۹ دقیقه طول شرقی و ۲۷ درجه و ۵ دقیقه عرض شمالی واقع شده است. ارتفاع متوسط این دهستان از سطح دریا ۲۷۸ متر است.
جمعیت دهستان کوخرد طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۵٬۹۵۰ نفر (۱٬۲۰۶ خانوار) بوده است که از اهل سنت و از شاخه شافعی هستند. این دهستان دارای دفتر پست، برق، لوله کشی آب، تلفن، بانک، آب انبار برکه، دبستان مدرسه راهنمایی ودبیرستان است.
روستای کوخرد در فاصلهٔ ۴۵ کیلومتری جنوب شرقی شهر بستک و در ۲۳ کیلومتری شهر جناح و بر سر راه آسفالت سراسری و ارتباطی شهرستان بندر لنگه با شهرستان لارستان واقع شده است.
فاصله کوخرد تا بندر لنگه ۱۲۵ کیلومتر و تا شهر لار ۱۵۵ کیلومتر است.
جاده ارتباطی بین استانی لار - بندر لنگه درست از وسط دهستان می گذرد و دهستان را به دو قسمت می کند که تأثیر زیادی برتوسعهٔ فضایی - کالبدی بافت دهستان و نیز گسترش واحدهای خدماتی - تجاری داشته است.
دهستان کوخرد از شمال به رشتهٔ کوه ناخ و از سمت جنوب به رودخانه مهران و کوه خآب و از سمت مغرب به دهستان هرنگ که دیگر دهستان بخش کوخرد است، و از سمت مشرق به روستای چالهٔ کوخرد محدود می گردد.
دهستان کوخرد یکی از قدیمی ترین دهستان های بخش کوخرد در شهرستان بستک هرمزگان است. از گفتاره کهن سالان روایت است که کوخرد زرتشتینشین (گبر) بوده است و پنج هزار سال قبل از اسلام تاریخ دارد و در زمان قدیم به نام شهرسیبه معروف بوده است. کتاب تاریخ کامبریدج عن تاریخ ایران، جلد ششم از کوخرد وکاروان های بازرگانی و راه های آن دوران نام برده است.
بنا به گفته ریش سفیدان محل، نام قدیم کوخرد سیبه بوده است و حاکمان این محل مناطق بسیاری را زیر نظر داشته اند به طوری که خرما و محصولات کشاورزی از بستک و روستاهای اطراف آن که تحت تصرف آن ها بوده به سیبه «کوخرد» انتقال داده می شده است و در «بازار سیبه» که یکی از مشهورترین بازار منطقه در آن دوران بوده است به عرصهٔ فروش گذاشته می شده است. مردم سیبه پس از ورود دین اسلام در عهد خلیفه دوم عمربن خطاب مسلمان می شوند و نام سیبه را به «کُویِ خِرَد» تغییر می دهند که به معنای دیار عاقلان و دانایان و خردمندان و هوشیاران است که در اثر کثرت استعمال و با گذشت زمان به کوخرد تبدیل می شود.
روستای کوخرد در ۲ کیلومتری شمال رودخانه مهران واقع است.
دهستان کوخرد در جلسه مورخ ۲۸ / ۶/ ۱۳۸۳ هیئت دولت بنا به پیشنهاد شمارهٔ مورخ ۲۹ / ۶/ ۱۳۸۳ وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری- مصوب ۱۳۶۲- با رعایت تصویب نامه شماره ۵۸۵۳۸/ت۲۶۱۱۸هـ مورخ ۲۲ /۱۲ /۱۳۸۰ تغییرات و اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان هرمزگان ارتقاء دهستان کوخرد تصویب نمودند. «دهستان کوخرد» «دهستان کوخرد» ۲۷ روستا توابع دارند که در سمت مشرق دهستان قرار دارند و به شرح زیر است: «آسو (بستک)، بار، بار ترک، بدمستان، بربار، پر احمد، پر درو، تخت گرو (نخل گرو)، تشتو، تلخ اطهر، چاله، چارون، دیخور، دهنو کوخرد، صالح آباد (شهرک فجر)، عالی جان، کرون (بستک)، کنارزرد، کوخرد، کوران، کوردان، گریند، گوچی، لاور شیخ، لاور دین، مِهران، پس دوچنگ، مزاجان و یُرد در تابعیت شهرستان بستک است.».
در آن زمان مرکز بلاد یا منطقه، روستای کوخرد (سیبه) بود.
در آن دوران افرادی به نام حاکم زندگی می کردند، قلعه وقشون هم داشتند و از مردمان فقیر هفتاد یا هشتاد روستای توابع باج و خراج می گرفتند و از این راه امرار معاش می کردند، نخلستان های اطراف بستک وزمین های کشت دیم به کُوخِردی ها تعلق داشت، هرسال یک بار از کوخرد افرادی به بستک می آمدند ودرختان میوه را غرس می کردند، کوخرد قدیمی ترین مناطق شهرستان بستک است.
آثار و بناهای تاریخی بسیاری وجود دارد که گویای این قدمت و تاریخ است.
دهستان کوخرد که تاریخ گذشتهٔ آن به دورهٔ قبل از اسلام بر می گردد بدین صورت در زبان عامیان وجود دارد که مردمانی در شهر بزرگی به نام «شهرسیبه» زندگی می کردن که این مردمان بر اثر سیلی عظیم که از آبراه های کوه های شمال آن کوه ناخ به وجود آمده از بین رفته اند و تعدادی باقی مانده اند که بنای روستای کوخرد را نهادند.
در این دهستان آثار بسیاری از گذشتگان دور مردمان «شهرسیبه» بدست آمده است. آثار تاریخی گوناگونی نیز وجود دارد که هر عابری یا هر شیفته تاریخی به سوی او می شتابد.
مجموعهٔ دو گنبدان، آرامگاه علمای کوخرد است. این آرامگاه ها در میان گورستان دهستان کوخرد و در هزار متری غرب دهستان واقع شده است. این بنای تاریخی توسط یکی از مشهورترین معماران شهرستان بستک، "حاج محمد شریف کاظم معمار" بنیادگذاری شده است. این بنای تاریخی و مذهبی، به عنوان یکی از آثار ملی توسط سازمان میراث فرهنگی کشور با نام «مجموعهٔ دو گنبدان» به ثبت رسیده است. این اثر برجسته و تاریخی بین سال های ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۱ه. ق. ساخته شده و یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است.
مجموعهٔ دو گنبدان، در ابتدای ورودی مرکز بخش کوخرد از مسیر بستک به کوخرد و در غرب کوخرد قرار دارد. این اثر فرهنگی به سبک و شیوه معماری هندی ساخته شده است و چندین بار توسط خیرین و انجمن میراث فرهنگی کوخرد بازسازی شده است.
شهر سیبه (کوخرد) یکی از شهرهای باستانی شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان در جنوب ایران است. این شهر تاریخی (ساسانی) در بخش کوخرد واقع است. بخشی از این شهر تاریخی در حال حاضر زیر دهستان کنونی «کوخرد» مدفون است و روی بخش دیگری از آن گورستان، این دهستان قرار گرفته است. باستان شناسان از آن به عنوان شهر فراموش شده ساسانیان یاد می کنند.
حمام سیبه نام گرمابه ای تاریخی است در روستای کوخرد از توابع بستک واقع در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان. حمام سیبه که برای منطقه حائز اهمیت است به گفته باستان شناسان مربوط به دوره قبل از اسلام است. حمام سیبه، از آثار تاریخی و از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است.
حمام سیبه به صورت برکه ای سربسته با شیارهایی در اطراف آن در زیر زمین مدفون بوده که با آمدن باران بخشی از این سازه قدیمی و تاریخی و یکی از آثارهای مهم باستانی کوخرد از زیر خاک نمایان می شود.
تِرِنُه به سازه های دایره مانندی گفته می شود که در میان رودخانه مهران بخش کوخرد قرار گرفته اند که یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان است. ساخت چنین سازه هایی کهن در میان آب رودخانه بسیار شگفت انگیز است. این قنات ها و همچنین ترنه در زمان زرتشتیان که پیش از اسلام در سیبه (نام قدیم کوخرد) زندگی می کردند ساخته شده است و یکی از آثار باستانی بخش کوخرد است، این بنا در دی ماه ۱۳۸۲ خورشیدی به ثبت آثار ملی ایران رسیده است.
این ساختمان ها آب شیرین را از یک سوی رودخانه شور به سوی دیگر می بردند و بخش های این سازه از پائین و زیر آب به هم وصل بودند. آب یک رشته از این قناتها به وسیله «ترِنه» به آن سوی رودخانه مهران برده می شده و به زمین های کشاورزی می رسیده است.
شهر سیبه (کوخرد) دارای سه قلعه مهم بوده است:
دژی تاریخی است در دهستان کوخرد که یکی از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران است. قلعه سیبه مقر حاکم قلمرو سیبه در زمان زرتشتیان (گورها) بوده است که بر این منطقه حاکم بوده اند.
قلعه آماج، یکی از دژهای تاریخی منطقه کوخرد است.
این قلعه در زمان حکومتی سیبه بر منطقه وجود داشته است و قرارگاه لشکر حاکم سیبه بوده است.
قلعه توصیله یکی از قلعه های سه گانه و تاریخی کوخرد است. پیشینیان کوخرد یعنی منطقه تاریخی سیبه در نگهداری و نگهبانی از جان و مال و چاه ها و نخلستان ها و کشتزارهای خود در دو رشته کوه های شمالی و جنوبی کوخرد قلعه ها و استحکاماتی داشته اند که هنوز آثار آن ها باقی مانده است. دژی به نام قلعه توصیله در قله کوه پَرِ توصیله در گری زامردان در کوه ناخ در شمال کوخرد ساخته بوده اند. در روزگار حکمران وقت سیبه بر منطقه نگهبانانی در این قلعه نظارت ورود و خروج وراهای قلعه سیبه و منطقه را به عهده داشته بوده اند و به حکم موقعیت قلعه که بر فراز قلهٔ کوهی بلند قرار داشته بود تمام منطقه سیبه و راه های پیرامون آن به وسیله دیده بان ها نظارت می شده است.
منطقهٔ کوخرد دارای یک بازار بزرگ به نام «بازار سیبه» بوده است که خرابه های این بازار هنوز در یک کیلومتری کوخرد از طرف مغرب به چشم می خورد. همچنین خراب های خانه های سیبه که از سنگ و ساروج ساخته شده بوده اند، در اثر سیل سال ۱۳۷۱ خورشیدی در درواه شمو که سابقاً به نام درواه (عالی) معروف بود از زیر خاک بیرون آمده بود. بازار سیبه یک بازار بسیار بزرگ به شکل مستطیل بوده است که از شمال به طرف جنوب، این بازار در دره عالی قرار داشته، که آثارش هنوز باقی مانده است.
اهالی کوخرد در زمان قدیم به شغل کشاورزی و دام پروری مشغول بوده اند، آثار وشواهد موجود نشان می دهد که زندگی روستائی وتلاش ها وفعالیتهای تولیدی کشاورزی از روزگار پیش و حتی قبل از اسلام در منطقه کوخرد وجود داشته است و این منطقه آباد و به نام «سیبه» معروف بوده است.
در کوه های شمالی وجنوبی کوخرد دوحلقه چاه قدیمی وجود دارد، یکی در کوه شمالی کوخرد که به نام کوه ناخ معروف است، در دره گری زامردان، ودیگری در کوه جنوبی (کوه زیر) و به نام پشت قلات معروف است.
دهستان فعلی کوخرد جدید است، ولی ساختمان قدیمی کوخرد که به نام «سیبه» معروف بوده در مغرب دهستان فعلی قرار داشته وبسیار بزرگ بوده است که هنوز آثار حمام و برج و بارو وزیر زمین ها و آب انبارهایش (برکه) وجود دارد که بشکل مستطیل می باشند و از سنگ وساروج ساخته شده است، آب انبار حوض یا استخر سرپوشیده ای است که برای ذخیره آب معمولاً در زیر زمین ساخته می شود. در مناطق کم آب و کویری آب انبار را از آب باران یا جویبارهای فصلی پر می کنند. آب معمولاً در زمستان ذخیره شده و در تابستان به کار می رود. آب انبارها از جمله تأسیسات وابسته به قنات هستند. نحوه ساخت آب انبار، تصفیه و عایق بندی آن با اصول مهندسی و علمی مطابقت دارد. برای تصفیه از روش های فیزیکی و شیمیایی استفاده می شود. ته نشین شدن مواد زاید، اضافه کردن حجم مشخصی از نمک به منظور تجزیه آن و میکروب کشی توسط کلر آزاد شده، استفاده از ترکیبات آهکی جهت گندزدایی و استفاده از کیسه های زغال به منظور بوگیری از جمله این روش ها است.
آثارهای گوناگون وبقایای قلعه ها وخرابه های قناتها که در کوه شمالی و جنوبی، وجود دارند از قدیمی بودن این دهستان
سخن می گویند، نزدیک آثار حمام ها که قبلاً ذکر شد
چاهی بعمق ۲۵ متر دیده می شود که دارای ساختمان
بسیار قدیمی است و به نام چاه عالی معروف است، مردم
معتقدند آب آن بسیار شیرین بوده وقبل از اسلام ده
آبادی بود که متعلق به زرتشتیان بود است، در کوه های شمال کوخرد آثاری مانند قلعه هایی وبرج وجود دارد که از
زمان گبرها به جا مانده است. گویند نام سیبه نام یکی از متنفذین ملوک الطوایفی یهود یا زرتشتی بوده است که ساختمان چاه ها و قلعه های مذکور به او نسبت داده شده است مانند (قلعه سیبه)، که قبل از اسلام در سیبه (کوخرد) زندگی می کرده أند.
پاراو کوخرد نام دورشته قنات است درغرب وشمال وجنوب دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان و از نقاط دیدنی استان هرمزگان در جنوب ایران واقع شده است.
بقایا و آثار این قناتها هنوز باقی مانده است. ویکی از آثارهای دوران (ساسانیان) است.
قنات یا کاریز «در تلفظهای محلی گاه کهریز» نیز نامیده می شده است. کانالی است که از دیر باز برای مدیریت آب در زمین می ساخته اند. کاریز یا قنات به رشته چاه که آب یک «مادر چاه عمیق» را برای شرب وکشت وکار به سطح زمین می رساند گفته می شود. از طرف غرب کوخرد تادشت پاراو دورشته قنات بوده است که چاه های آن هنوز به نام (قنات پاراو کوخرد) مشهور است، و مردم آنهارا متعلق بدوران پیش از اسلام می دانند وبزمان ولایت سیبه تعلق می دانند.
سد بز، در جنوب رودخانه مهران وزیر تنب جلالی آثار سدی بزرگ وجود دارد که به نام «سد بز» معروف است، این سد در سال ۱۱۰۰ هجری قمری قبیله آل جعفر بنیان کردند، ولی در اثر هجرت بنیادگذاران سد به سوی شارجه وتعمیر نشدن سد و بعلت بارش باران و جمع شدن آب در پشت سد، در سال ۱۳۰۱ هجری قمری سد شکست وبا شکستن سد مردم نخل ها وباغ وبستانهایشان را ازدست دادند، آثار این سد بزرگ حکایت از قدیمی بودن کوخرد دارد، ویکی از آثار مهم وتاریخی کوخرد به شمار می آید، و در دره بست گز آثاری در سنگ نقش شده است وجداولی درسنگ حفر شده که از آثار (حاجی جعفر گَپ) است در دره بست گز.
از غرب دره کنخور تپه ای است به نام پَرحَسِینو در این تپه تخته سنگ بزرگی وجود دارد، ازوسط این تخته سنگ چشمه آب کوچکی جاری است که حالا ربع اینچ و شاید هم کمتر آب دارد، در پائین این چشمه یک
ظرف ظرف سفالی (احسن تار) از قدیم گذاشته شده است که این آب قطره قطره بداخل «احسن» (ظرف سفالی) ریخته می شود و در احسن جمع می شود، بیابان گردها از این آب استفاده می کنند، وجود این گونه آثار زندگی باستانی و نیز تاریخچه های آن ها که به صورت داستان سینه به سینه نقل وضبط شد است در اغلب نقاط دهستان کوخرد و روستاهای توابع آن وجود دارد که تحقیق دربارهٔ آن ها از راه پزوهش های محلی و مطابقت دادن آن ها باهم نکات تاریکی از زندگی مردمی که سالیان پیش در این منطقه می زیسته اند روشن خواهد نمود که آن خود موضوع کتاب دیگری می تواند باشد.
کوخرد یا (سیبه) در دوران قدیم دارای دو محلهٔ بزرگ بوده است که به شرح زیر می باشند:
اما موقعیت «محلهٔ بُنجُرون» درجای خانه بهداشت کنونی بوده است تاخرابه های «خانه مَدحَسَن خانی» که معروف است به (پَرَکن) مدحسن خانی، و در جنوب برکه (شیخ) واقع است، و در امتداد مدرسه راهنمایی پسرانه تارسیده به پشت خانه ایوب، و از غرب خانه ایوب از پشت خانه احمد حاجی عبداللطیف از طرف شمال قسمتی از خرابه های محلهٔ بُنجُرون است.
خانه های قدیمی با سبک خاصی ساخته بودند، و زمین های جوکاری که از طرف غرب و جنوب غربی «خانه احمد حاجی عبداللطیف» است و به زمین (پرکن) معروف است قسمتی از خرابه های محلهٔ بُنجُرون
به شمار می آید، قبرستان محلهٔ بنجرون درجایی که مدرسه جامی بنیان شده است بوده است، این قبرستان ها وقتی که مأموران از طرف دولت آمده بودند که جای مدرسه جامی تعیین کنند توسط مردم خراب شد، مردم رفته بودند که جای مدرسه انتخاب کنند، و بچه های (مکتبخانه) را به آنجا بردند که سنگ وریگ از محوطهٔ مدرسه جمع کنند، آن زمان بچه ها در مکتب خانه ملا سید عبدالله سید رضا درس می خواندند، این واقعه در زمستان سال ۱۹۶۶ میلادی رخ داده است، چنان که یک شاهد عینی می گوید: من درست یاد دارم که آنجا قبرستان وجود داشت، در این موقع مرحوم آقای عبدالله حاجی رضا آگاهی در یک لباس سربازی جلو بچه های مکتب خانه بامشق نظامی راه می رفت، این قبرستان ها به نام قبر
(لوره) پیش مردم کوخرد معروف بود، و بعد از اینک این قبرها از بین می برند ساختمان مدرسه جامی در آن
محوطه بنیان می کنند، که تاکنون پابرجا مانده است و دانش آموزان در آن درس می خوانند. خوش بختانه یادداشت قسمتی از این واقعه در دفتر خاطرات یکی از کوخردی ها که در آن زمان از شارجه به کوخرد آمده بوده است ثبت شده است، این اطلاعات به «محلهٔ أول» که به (محلهٔ بُنجُرون) معروف بوده است تعلق دارد.
بعد از دخول دین اسلام در اقلیم فارس، مردم سیبه یکپارچه دین اسلام پذیرفتند و دین اجدادشان که
(گوری یا زرتشتی بود) رها کردند، و معبدشان نیز به مسجد تبدیل کردند، همچنین برکه ای که درجوار معبد بود
به برکه مسجد تبدیل نام یافت، که از آن به بعد می گفتند (برکه وه مسجد)، البته آثار این معبد که بعداً به مسجد تبدیل شد تاچند سال بعد هم وجود داشته بود، و بعد از اینکه مسجد جامع قدیمی کوخرد که به نام (مسجد جامع قبله) معروف بود بنیان کردند نیز آثار مسجدی که به روی خرابه های معبد سیبه درست کرده بودند برجای مانده بود ولی در اثر سیل درواه شمو کم کم آثار این مسجد به کلی ناپدید شد. همچنین یکی از جاهای قدیمی وتاریخی کوخرد محوطه ای بوده است که به نام بون خیر مشهور بوده است.
مسجد جامع قبله نام مسجدی است واقع در دهستان کوخرد در بخش کوخرد شهرستان بستک استان هرمزگان ایران. این مسجد در سال ۱۳۱۰ هجری قمری ساخته شده است.
ومبلغ یک هزار (۱۰۰۰) تومان خرج مسجد شده بوده است، واستادی که مسجد بنیان کرده بود حاجی ملا محمد شریف کاظم نام داشته است، وامام مسجد به نام حاجی ملا مصطفی کوخردی معروف بوده است، که ایشان جَّد حاجی ملا مصطفی کهتوئی کوخردی هستند وتاسال ۱۳۳۰ هجری قمری امامت مسجد بر عهده داشته بوده أند، ودرماه رجب سال ۱۳۳۰ هجری در گذشته است. مسجد قبله یک تحفه فنی معماری اسلامی وتاریخی بوده است ویکی از آثار باستانی کوخرد به شمار می آمده است، همچنین دربغل برکه که به (برکه وه مسجد) معروف است یک درخت گز بزرگی وجود داشته بوده است (که البته حالا این درخت وجود ندارد)، این درخت به نام «گز سیبه» معروف بوده است، از این ماجراها هشتاد در صد کوخردی ها اطلاع دارند وباز گو می کنند.
چاه چرخ گاوی یا در گویش بومی لارستانی و کُوخِردی گاو و گوچه یکی از ابزار آبیاری ابتکاری و جالب است که سالیان دراز برای تأمین آب کشاورزی در جنوب ایران به ویژه در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان معمول بوده است، اهمیت این روش در آن است که با یک سیستم ساده نیروی محرک گاو را که در جهت افقی است در یک جهت عمودی که صرف بالا آوردن مشک سی لیتری آب از درون چاه می شود تبدیل می نماید.
چاه چرخ گاوی یا (گاو و گوچه) همان طور که به گویش محلی آن را می نامند، ابتکاری بسیار شگفت انگیر وجالب از دوران پیشین در منطقه بستک هرمزگان و به ویژه سیبه قدیم بوده است. این ابتکار تنها وسیلهٔ آن دوران برای تهیهٔ آب بوده است که بوسیلهٔ مردمان زحمت کش منطقه به وجود آمده بوده است. نیاز آب در این منطقهٔ گرمسیری مردم را وادار کرده بود که دست به چنین ابتکاری جالب بزنند و چاه های چرخ گاوی را ایجاد نمایند، در آن دوران تنها مصدر آب در منطقه به اضافهٔ قنات از چاه چرخ گاوی بوده است که این أخیر بوسیلهٔ نیروی گاو و گاویار آب از قهر چاه به بالا کشیده می شده است و مورد استفاده مردم و آبیاری باغ ها و محصولات کشاورزی قرار می گرفته است. در حال حاضر این روش و این ابتکار جالب آبیاری به گوشهٔ فراموشی سپرده شده است، و شاید به کلی نابود وناپدید گردیده است، وموتورهای برقی و پمپ آب جای آن ها هارا گرفته است، منتهی در بعضی جاها آثاری از آن برجای مانده است که به صورت مخروبه ومتروکه دیده می شود، وجود آثار این ابتکار جالب و این روش آبیاری در منطقه، امروزه یکی از آثارهای باستانی منطقه به شمار می آید، و در فرهنگ مردم منطقه نقش مهمی دارد.
قابل ذکر است که کشاورزی، دامداری سنتی، مرغداری و صنعتی از جمله بخش های فعال اقتصادی این دهستان است، مرغداری کوخرد یکی از بزرگ ترین مرغداری های منطقه است، در سال ۱۳۶۸ خورشیدی به عنوان تولید کنند نمونه کشور شناخته شده است.
| [
{
"answer1": "دهستان کوخرد در جلسه مورخ ۲۸ / ۶/ ۱۳۸۳ هیئت دولت بنا به پیشنهاد شمارهٔ مورخ ۲۹ / ۶/ ۱۳۸۳ وزارت کشور و به استناد ماده (۱۳) قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری- مصوب ۱۳۶۲- با رعایت تصویب نامه شماره ۵۸۵۳۸/ت۲۶۱۱۸هـ مورخ ۲۲ /۱۲ /۱۳۸۰ تغییرات و اصلاحات تقسیماتی زیر را در استان هرمزگان ارتقاء دهستان کوخرد تصویب نمودند.",
"answer2": "جمعیت دهستان کوخرد طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۵٬۹۵۰ نفر (۱٬۲۰۶ خانوار) بوده است",
"distance": 1843,
"question": "دهستان کوخرد در چه سالی ارتقا یافت و جمعیت آن در سال ۱۳۸۵ چه تعداد بود؟"
},
{
"answer1": "این اثر برجسته و تاریخی بین سال های ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۱ه. ق. ساخته شده",
"answer2": "این اثر فرهنگی به سبک و شیوه معماری هندی ساخته شده است",
"distance": 215,
"question": "مجموعه دو گنبدان چه زمانی ساخته شد و این اثر به چه سبکی ساخته شده است؟"
},
{
"answer1": "مردم سیبه پس از ورود دین اسلام در عهد خلیفه دوم عمربن خطاب مسلمان می شوند و نام سیبه را به «کُویِ خِرَد» تغییر می دهند",
"answer2": "که به معنای دیار عاقلان و دانایان و خردمندان و هوشیاران است",
"distance": 119,
"question": "مردم سیبه پس از ورود اسلام چه نامی برای شهر خود انتخاب کردند و این نام به چه معناست؟"
},
{
"answer1": "قلعه سیبه مقر حاکم قلمرو سیبه در زمان زرتشتیان (گورها) بوده است که بر این منطقه حاکم بوده اند.",
"answer2": "دژی به نام قلعه توصیله در قله کوه پَرِ توصیله در گری زامردان در کوه ناخ در شمال کوخرد ساخته بوده اند.",
"distance": 504,
"question": "در زمان زرتشتیان قلعه سیبه چه نقشی داشته و قلعه توصیله در کجا ساخته شده بود؟"
},
{
"answer1": "چاه چرخ گاوی یا در گویش بومی لارستانی و کُوخِردی گاو و گوچه یکی از ابزار آبیاری ابتکاری و جالب است که سالیان دراز برای تأمین آب کشاورزی در جنوب ایران به ویژه در بخش کوخرد شهرستان بستک در غرب استان هرمزگان معمول بوده است",
"answer2": "اهمیت این روش در آن است که با یک سیستم ساده نیروی محرک گاو را که در جهت افقی است در یک جهت عمودی که صرف بالا آوردن مشک سی لیتری آب از درون چاه می شود تبدیل می نماید.",
"distance": 221,
"question": "چاه چرخ گاوی در چه منطقه ای مرسوم بوده و اهمیت استفاده از آن چه بوده است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
707 | : تاریخ کردها
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخشی از امپراتوری آشور را تشکیل می داد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ م در گذشت. هوخشتره شاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوه های زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادی های آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلی ها به همکاری با ماد روی آورد.
در دوره های بعدی و پس از یاری هارپاگ وزیر آستیاگ به کوروش بزرگ و سقوط پادشاهیِ ایرانی ماد این سرزمین بخشی از شاهنشهاهی های هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت.
برای نمونه در زمان هخامنشی آتروپاتن سردار ایرانی ساتراپ این سرزمین بود که پس از حمله اسکندر و صلح و توافق با او همچنان بر قسمتی از سرزمین کردستان که بعدها به آتروپاتنکان یا همان آذربایجان کنونی نام گرفت، حکمرانی داشت و در امور خود کاملاً مستقل عمل می نمود.
برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE ۱۸۹۷) آورده اند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شده اند و نام آن ها را قبول کرده اند این مردم که قبلاً به نام مرتی ها شناخته می شدند در جنگ های مداوم ساسانیان و اشکانیان (پارتها) با رومی های بیزانسی شرکت داشته اند و با روم در جنگ بوده اند. اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومی ها به نام کرچخ شناخته می شدند. بر حسب سرزمین و لهجه های محلی کردهای قدیمی نام های کاردوخ (KARDUKH) و کاردیخ (KARDIKH) که سکنه و بومیان آن بوده اند بر این مردم اطلاق شده است.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر می نامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، آسورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
با آغاز حمله اعراب به رهبری عمر بن خطاب در سال های (۶۳۴–۶۴۲ م) نواحی اربیل، موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد بعد از عمر، در دوره جانشین وی عثمان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد.
در منابع تاریخی متقدم و عمدتا دو قرن اول اسلامی که شامل مغازی ابن اسحاق ؛ فتوح الشام واقدی ؛ مروج الذهب مسعودی؛تاریخ ابن اثیر؛ سفرنامه ابن بطوطه(قرن هشتم) قاموس المحیط فیروزآبادی؛الاصابه فی تمیز الصمابه ابن حجر و … است در خصوص نحوه مسلمان شدن مردم جبال (نام قدیم کردستان در زمان ساسانیان) اشاره شده است که به افسانه شبیه است و ساخته ذهن کسانی است که می خواهند هجوم و قتل عام و کشتار اعراب در ذهن ایرانیان بزرگ جلوه داده نشود»
اشغال شهرزور، صامغان و دراباذ (= دزاباذ) توسط اعراب
روایت اول:بلاذری می نویسد: «عزره بن قیس که در دوره خلافت عمر والی حلوان بود به سوی فتح شهرزور رهسپار گردید اما نتوانست آن را فتح کند. اما بعد عتبه بن فرقد آن را بعد از یک درگیری به صلحی همانند صلح حلوان فتح کرد، در آنجا هر مردی از مسلمانان که توسط عقرب نیش زده می شد وفات می یافت.»
روایت دوم:«اهل صامغان و دراباذ با عتبه صلح کردند بر این شرط که جزیه و خراج بپردازند و در عوض کسی از آنان کشته نشود و به اسارت نیز گرفته نشود و از پیروی آیین خویش منع نگردند.»
روایت سوم:«شهروز، صامغان و دراباذ از فتوح عتبه بن فرقد سلمی بود که در آن با کُردها جنگید و کسانی از آنها را کشت.»(۳) ابن اثیر همین روایت را عیناً از بلاذری نقل کرده اما در ادامه می نویسد: «کُردان بسیاری کشته شدند.»
روایت چهارم:«عتبه، شهرزور، صامغان ودراباذ را به صلح فتح کرد، اما آنها پیمان شکستند بنابراین، عتبه بازگشته شهر را به جنگ گشود و بر آنان خراج بست.»
پس از حمله اعراب کردها اکثراً اسلام را به زور و اکراه پذیرفتند در غیر این صورت باید جزیه می دادند و در مواردی اعراب با شورش و سرپیچی اکراد روبه رو شدند. مثلاً محمد بن جریر طبری می نویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آن جا پراکنده اند. مُسَیب بن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحیی بن خالد بود، به منصور (خلیفه عباسی) پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت… (تاریخ طبری، ج۱۱، ص۴۹۷۷).
در دوره عباسیان که به کمک ابومسلم خراسانی ایرانیان به خلافت رسیدند، به علت رقابت امین و مأمون پسران هارون الرشید، قدرت دستگاه حکومتی خلافت تضعیف شد. از این زمان به بعد با استفاده از ضعف دستگاه حکومتی خلافت اعراب، دولت های مستقل و نیمه مستقل ایرانی هم در شرق و هم در غرب ایران دوباره به قدرت رسیدند. در شرق ایران دولت های طاهریان، صفاریان و سامانیان به قدرت رسیدند. در غرب ایران دولت های حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان و ایوبیان به قدرت رسیدند. در این زمان لفظ کرد برای توصیف نژادی قبایل ایرانی به کار می رفت.
هزبانیان دودمانی کردتبار بودند که از پیش از میلاد مسیح تا چند سده پس از هجرت پیامبر اسلام کم و بیش بر نواحی وسیعی از کردستان حکمرانی می کردند. قلمرو حکومت آنان در دوره های مختلف تغییر می کرد، اما به طور کلی می توان گفت از ارومیه تا اربیل را در بر می گرفت.
در قرن دهم میلادی (۹۵۹ م) حسن برزیکانی که رئیس قبایل کرد برزینی (بارزانی؟) بود خود را به فرمانروایی شرق کردستان رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد و دولت مستقل حسنویه (۳۴۸–۴۰۵ ق) را بنیان گذارد. فرزند او ناصرالدین (۹۷۹–۱۰۱۴ م) و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (۱۰۱۵–۱۰۱۴ م) می باشند اینان از آل بویه اطاعت می کردند. حکومت حسنویه تا ۴۰۵ ق. ادامه یافته است. این سلسله به دست بنی عیاران از بین رفت.
بنی عیاران (۴۰۱ تا ۵۱۱ ق) سلسله مستقل کرد در غرب ایران از بازماندگان خاندان حسنویه بودند. آخرین حاکم حسنویه امیر طاهر برزینی، است که توسط ابوالشوک (حسام الدوله) حاکم سلسله بنی عیاران از بین رفت. حکومت بنی عیاران تا ۵۱۱ ق. دوام داشته است. با حمله ترکمنهای سلجوقی سلسله بنی عیاران از بین رفته و مقدمات حکومت اتابکان لرستان به وجود آمد.
در سال ۹۹۰ میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان، حکمران نواحی دیاربکر، میافارقین آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد. این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست آل بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند.
روادیان[۱][۲][۳] (۹۵۵–۱۰۷۱[۴])، دودمانی کرد تبار بودند که بر تبریز، آذربایجان و مُکریان در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم میلادی حکومت می کردند. روادیان در نیمهٔ دوم قرن دهم و بیشتر قرن یازدهم میلادی بر مُکریان و آذربایجان و بخش هایی از ارمنستان حکومت می کردند.مرکزیت تبریز و مراغه حکومت آن ها بود.
شدادیان نام خاندانی کرد از اران ارمنستان است که در فاصله سال های ۳۴۰ تا ۴۸۰ هجری قمری در نواحی باکو، گنجه و بردع حکومت کردند. نام برخی از شخصیت های مهم آن ها لشکری، فضلون و ابوالاسوار شاوور، در اشعار و منابع تاریخی آمده است. شدادیان در جنگ های اسلام با روم، طوایف گرجی و ارمنی نقش برجسته ای داشتند.
صلاح الدین ایوبی (۵۳۲ ق. - ۱۷ صفر ۵۸۹ ق) یکی از سرداران کرد و مسلمان جنگ های صلیبی بود. از دوره صلاح الدین سرداران کرد توانستند فراتر از منطقه های کردنشین قدرت خود را بسط دهند.
با پیروزی صلاح الدین ایوبی در جنگ های صلیبی، صلاح الدین ایوبی به حکومت رسید. وی مؤسس سلسله ایوبیان است.
ایوبیان دودمانی کردتبار بودند که از ۱۱۷۱ تا ۱۲۶۰/۱۲۵۰م در مصر و سوریه و عراق فرمانروایی کردند. پایتخت های ایشان دمشق و قاهره بود. تنها حلب تا سال ۱۳۹۰ م. در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت. توان و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانه ای جنگ با صلیبیون درآورد.
سلسله های آتریان،هزبانیان، حسنویه، بنی عیاران، فضلویه،مروانیان، شدادیان،روادیان،ایوبیان و اردلان از نژاد قبایل ایرانی کرد بودند.
هم زمان با روی کار آمدن ترکمنهای سلجوقی (۵۱۱ ق) و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تأسیس گردید.
حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در سال ۷۴۰ هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آورده است:
"کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات عرب و خوزستان و عراق عجم و آذربایجان و دیاربکر پیوسته است. آلانی، الیشتر، بهار، خفتیان، دربند، تاج خاتون، دربند رنگی، دزبیل، دینور، سلطان آباد، چمچمال، شهر زور، کرمانشاه (قرمیسین) هرسین، وسطام."
اتابکان ترکمن نیز مدت مدیدی قلمرو کردها را زیر قدرت خود داشتند؛ که تعدای از آن ها بر این مناطق حکومت کردند از قبیل:
۱) نوادگان سبکتکین (۱۱۴۴–۱۲۳۲ م) در اطراف اربیل که اولین آن ها زین الدین علی پسر کوچک سبکتکین است.
۲) آل ارتق (۱۱۰۱–۱۳۱۲ م) که اولین حکمران آن ها "اَرتُق" است؛ که بر دیار بکر و مدتی بر حلب و ماردین حکومت می کردند.
۳) شاهان ارمنی (۱۱۰۰–۱۲۰۷ م) که موسی لهنا لقمان قبطی است. در این دوره اینان به دلیل مراوده با اعراب، عرب شده بودند ولی کردها تلاشی برای از بین بردن آن ها انجام ندادند یا این وجود کردها زبان خویش را حفظ کردند.
بعد از حمله مغول به ایران، به دنبال جنگ و زدوخورد جلال الدین خوارزمشاه با آن ها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران و آمدن به مناطق کردنشین، مغول ها سراسر ایران برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند. جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد. در سال ۱۲۱۳ میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه کشته شد. هلاکوخان مغول نیز بعد فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و آخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی مقتول کرد. در این زمان دیگر مناطق کردنشین از خطر مغول در امان نبودند. در سال ۱۲۵۹ میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم درنوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند. در این درگیری ها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیان به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغول ها افتاد.
در سال ۱۲۹۷م. کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند. بعد از مسلمان شدن ایلخان مغول به نام محمد خدابنده کردها به دلیل مسلمان بودن با او همکاری بیشتری نمودند. با ضعیف شدن ایلخانان مغول، امیران مغولی چوپانیان: امیر چوپان و حسن بزرگ چوپانیان قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال ۱۳۴۹ میلادی منقرض شدند. آمدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به امیران مغولی جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسید.
بعد از جلایریان، ترکمنهای قراقویونلو حکومتی در کردستان تشکیل دادند که بعدها توسط ترکمنهای آق قویونلو از این مناطق به عقب رانده شدند.
با ظهور تیمور گورکانی مناطق دیاربکر و ماردین به تصرف تیمور لنگ افتاد. در حملات تیمور به دلیل اینکه کردها چادرنشین بودند و به کوهستان ها پناه برده بودند کمتر آسیب دیدند؛ بنابراین تا دوره صفویان سرزمینی که امروزه به کردستان مشهور است یک قسمت آن را جزیره و قسمت دیگر را اردلان می نامند که گاه تحت حکومت امیران مغولی جلایریان گاه تحت حکومت ترکمنهای آق قویونلو و گاه تحت حکومت ترکمنهای قراقویونلو بوده است که اینان خود به دست صفویان از بین رفتند.
در دوران حکومت صفویان، شاه اسماعیل صفوی به رسمی کردن مذهب شیعه گری اقدام ورزید. این رویداد سبب شد کردها که اکثراً سنی مذهب بودند به صفویه بی اعتماد و به عثمانی مطمئن و متکی شدند. در آگوست سال ۱۵۱۴ میلادی که سلیم یکم پادشاه امپراتوری عثمانی بود، جنگ چالدران بین امپراتوری ایران و امپراتوری عثمانی درگرفت. سلطان سلیم یکم در این جنگ توانست که نیروهای شاه اسماعیل صفوی را شکست دهد. در جریان این جنگ بخش بزرگی از ایران جدا شد و به دست حکومت عثمانی افتاد. این بخش ها عبارت بودند از کردستان ترکیه امروزی، کردستان عراق امروزی و کردستان سوریه امروزی. علاوه بر این سرزمین ها، بخش هایی نیز از عراق امروزی و همچنین دیاربکر از کنترل ایران خارج و ضمیمه سرزمین های امپراتوری عثمانی شد. در نتیجه کردها وارد عرصه نوینی شدند. پس از شکست شاه اسماعیل صفوی ۲۵ حکمران کرد به دولت عثمانی گرویدند. از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی شد. دراین دوران حکومت اردلان در کردستان ایران حکومت می کرد. علاوه بر این کهن ترین کتاب در رابطه با تاریخ مردم کرد نیز به نام شرفنامه در همین دوران و در سال ۱۵۹۷ توسط شرف خان بدلیسی نوشته شد.
مقارن با حکومت های صفویه و عثمانی، ایل کلهر به فرماندهی ذوالفقارخان کلهر پس از تسخیر بغداد و تسلط بر بخشی از کردستان، لرستان و سپس تمامی عراق عرب حکومتی ایجاد نمودند که به مدت ۱۵ سال ادامه داشت و در این مدت در نواحی مذکور به نام حاکم کلهر «ذوالفقارخان کلهر» خطبه خوانده و سکه زده شد.
جنگ اول جهانی شاید بیشتر از هر جای دیگر کردستان را پایمال کرد و مردمش را دچار فقر و گرسنگی و بیماری گردانید. درگیری های مکرر و خانمان سوز در نواحی مختلف این سامان، ضمن اینکه موجب از بین رفتن کشتزارها و علوفه و دام های این مناطق شد، دست به دست شدن این سرزمین ها بین لشکرهای بیگانه و تاراج هربارهٔ هر یک از این نیروها، کردها را از هستی ساقط کرد. توش و توانی برای کردها باقی نمانده بود. در همین حال تبلیغات گسترده و امکانات از هر لحاظ فراوان انگلیسی ها بود. انگلیسی ها در هر جا قدم می گذاشتند، پیش از هر چیز به توزیع مواد غذایی و مداوای مردم می پرداختند و در عین حال به هر یک از ملیت های زیر پرچم عثمانی، وعدهٔ حکومت مستقل می دادند و خود را در نظر قشرهای مختلف مردم، یک فرشتهٔ نجات بخش تصویر می کردند.
پیش از سال ۱۹۱۴ میلادی، دولت عثمانی امتیاز استخراج نفت موصل را به دولت های آلمان و انگلیس واگذار کرده بود. با شروع جنگ، استخراج نفت متوقف شد و پیشرفت متفقین در جنگ، موجب انعقاد قرارداد سایکس _ پیکو (بین مارک سایکس انگلیسی و ژرژ پیکوی فرانسوی) در سال ۱۹۱۶ میلادی شد. در این قرار داد (که در حقیقت یک توافق نامه بر سر تقسیم سرزمین های عثمانی بود) شرق ترکیه سهم روسیه تزاری می شد، قسمت اعظم عراق به انگلیس می رسید و شمال غرب عراق و کشور سوریهٔ کنونی، زیر پرچم فرانسه می رفت. دلیل چشم پوشی انگلیسی ها از نفت موصل و واگذاری آن به فرانسه در قرارداد مذکور، این بود که نمی خواستند با روسیه تزاری مرز مشترک داشته باشند. در اکتبر سال ۱۹۱۷ میلادی، اوضاع روسیه تزاری دگرگون شد و حاکمان جدید روسیه، یعنی بلشویک ها از حجم درگیری های روسیه در سرزمین های خاورمیانه کاستند. انگلیس آن پیمان را بی اعتبار خواند و پس از بازی های سیاسی بسیار، در سال ۱۹۱۸، لوید جورج انگلیسی و ژرژ کلمانسو فرانسوی از سوی دولت های شان به توافق رسیدند که ولایت موصل و توابع آن را انگلیسی ها اداره کنند و در مقابل، سهمی از نفت عایدی آنجا را به فرانسه بدهند.
قبل از آغاز جنگ جهانی اول، عثمانی به یکی از ناامن ترین و بی ثبات ترین همسایگان ایران تبدیل شده بود. به همین دلیل کشمکش های مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراتوری عثمانی ادامه یافت. عثمانی ها در مواقع گوناگون از جمله همزمان با جنبش مشروطه خواهی ایران با سوء استفاده از گرفتاری های داخلی ایران، می کوشیدند تا قسمت های مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست وحدت تمامی ترک زبانان آسیا، به قلمرو امپراتوری عثمانی ضمیمه کنند.
هشت سال قبل از آغاز جنگ جهانی اول، کردستان ایران و چند استان دیگر واقع در غرب ایران، توسط ارتش عثمانی اشغال شد و تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار گرفت. در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز شد. سال ۱۹۱۴ مقارن بود با دوران حکومت احمد شاه قاجار در ایران و دولت مشروطهٔ ایران، ضعیف ترین دوران خود را می گذراند. جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزایندهٔ اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات قدرت های خارجی، ایران را تا آستانهٔ یک دولت ورشکسته پیش برده بود. به رغم اعلام بی طرفی دولت ایران، نیروهای بیگانه از غرب، شمال و جنوب وارد خاک ایران شدند. ارتش روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف از شمال تا نزدیکی اصفهان پیشروی کرد. نیروهای انگلیسی نیز از جنوب وارد خاک ایران شدند. در نیمهٔ اول سال ۱۹۱۶ عملاً سرزمین ایران تحت اشغال قوای سه کشور بیگانه قرار گرفت. ارتش روسیه تزاری گیلان و بخش هایی از آذربایجان و مناطق وسیعی از استان مرکزی کنونی و قم و کاشان و نطنز و بخشی از استان اصفهان را اشغال کردند. عثمانی ها نیز با پشتیبانی دولت آلمان از مرزهای غرب ایران وارد خاک ایران شدند و تا مرکز همدان پیش آمدند و از آنجا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان و بروجرد تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی قرار گرفته بود. بخش مهمی از جنوب ایران نیز به اشغال انگلیسی ها درآمد. حکومت مرکزی ایران که فقط تهران را در اختیار داشت عملاً ناچار به تبعیت از سیاست روس و انگلیس، یعنی متفقین آن روز شد.
در ادامه جنگ جهانی اول، ارتش روسیه تزاری توانست بخش هایی از کردستان ایران را از دست نیروهای عثمانی بگیرد. دولت عثمانی اعلام کرد که این جنگ (جنگ عثمانی و روسیه تزاری)، جنگ اسلام و کفر است. شیوخ کرد نیز با صدور فتوا آن را تأیید کردند و کردها برای جهاد به نفع امپراتوری عثمانی اعلام آمادگی کردند.
جنگ، قحطی و گسترش بیماری هایی همچون وبا، بسیاری از مردم ایران و کردستان را به کام مرگ کشید. هنگامی که بزرگان کرد فهمیدند که جنگ عثمانی و روسیه تزاری به خاطر اسلام و کفر نیست با فرماندهان ارتش روسیه تزاری مخفیانه به مذاکره نشستند و اعلام بی طرفی کردند. دولت عثمانی از کارهای بزرگان کرد آگاه شد و دست به کشتار کردها در کردستان زد. واکنش متقابل روسیه تزاری چنان عثمانی ها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن ۱۲۹۳ ش. به اشغال ارتش روسیه تزاری درآمد.
در سال ۱۹۱۸ میلادی جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی پایان یافت. امپراتوری عثمانی از هم فروپاشید و دولت انگلیس خود را در سرزمینی که امروزه به نام کشور عراق می شناسیم، یکه تاز دید و به روش هایی روی آورد که به کمک آن ها اقتدار و نفوذش را در منطقه خاورمیانه، مستحکم تر کند. انگلیسی ها برای نیل به این هدف از کارگزارانی بسیار ورزیده و مطیع سود جستند. کارگزارانی که هر یک به عنوان تحت پوششی، سال ها در آن مناطق زیسته بودند و با جزئیات ساختارهای اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی مردم آن مناطق آشنا بودند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸ میلادی، انگلیس و فرانسه در پیمان سور با ایجاد یک دولت کرد اعلام موافقت کردند ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند. به همین دلیل، شیخ محمود برزنجی در مناطق کردستان عراق امروزین ضد انگلیس و ضد عراق به پا خاست و تا ماه آوریل سال ۱۹۳۱ مقاومت کرد.
پس از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم، بیش از هشت قیام مختلف و پراکنده در کردستان ایران، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه رخ داد. قیام شیخ محمود برزنجی در سلیمانیه (۱۹۳۲–۱۹۱۹)، اسماعیل آقا سمکو (۱۹۳۰–۱۹۲۰)، قیام شیخ سعید پیران (۱۹۲۵)، قیام ژنرال احسان نوری پاشا رهبر جمهوری آرارات (۱۹۳۰–۱۹۲۷)، قیام شیخ احمد بارزانی (۱۹۳۴–۱۹۳۱)، قیام جعفر سلطان در منطقه اورامان پاوه (۱۹۳۲–۱۹۳۱)، قیام دیار بکر (۱۹۳۴) و قیام درسیم (۱۹۳۷).
فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر بر علیه ضحاک ماردوش به کُردها چنین اشاره می کند:
هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغزسرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نام های ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند. این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها می کردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی می آمیختند و طعمه مارها می کردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یافته به کوه ها پناه می برد و در آن جا چوپانی پیشه می کرد و پنهانی روزگار می گذرانید.
فردوسی سپس می گوید:
«خورشگر بدیشان بزی چند و میش؛ سپردی و صحرا نهادند پیش * کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد؛ که ز آباد ناید به دل برش یاد»
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت «کُرد» پدید آمد.
فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش علیه ضحاک میگوید:
«بپویید کاین مهتر آهرمنست؛ جهان آفرین را به دل دشمن است * همی رفت پیش اندرون مرد گُرد (کُرد یا پهلوان)؛ جهانی برو انجمن شد نه خرد»
که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است.
در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد «کُرد» را از کاوه آهنگر می داند . که عمده این نژاد ساکن کوهستان های غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.
دیاکونوف. تاریخ ماد
| [
{
"answer1": "بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت.",
"answer2": "شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.",
"distance": 131,
"question": "در زمان ساسانیان، منطقه کردستان امروزی عراق به چه استانهایی تقسیم شده بود و چه شهرهایی در این مناطق اهمیت داشتند؟"
},
{
"answer1": "در زمان هخامنشی آتروپاتن سردار ایرانی ساتراپ این سرزمین بود",
"answer2": "برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE ۱۸۹۷) آورده اند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی مهاجرت کرده و در سرزمین کردو (KURDU) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شده اند و نام آن ها را قبول کرده اند",
"distance": 247,
"question": "در دوران هخامنشیان چه کسی بر کردستان حکمرانی میکرد و در دوره ساسانیان به چه علت طوایف کرد به سمت شمال غربی مهاجرت کردند؟"
},
{
"answer1": "با آغاز حمله اعراب به رهبری عمر بن خطاب در سال های (۶۳۴–۶۴۲ م) نواحی اربیل، موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد",
"answer2": "در غرب ایران دولت های حسنویه، بنی عیاران، آل بویه، فضلویه، هزاراسپیان، مروانیان و ایوبیان به قدرت رسیدند.",
"distance": 2409,
"question": "پس از حمله اعراب در دوره عمر بن خطاب کدام نواحی کردنشین به تصرف اعراب درآمد و در دوره عباسیان کدام دولتهای مستقل در غرب ایران به قدرت رسیدند؟"
},
{
"answer1": "آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان و بروجرد تحت سلطهٔ امپراتوری عثمانی قرار گرفته بود.",
"answer2": "پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸ میلادی، انگلیس و فرانسه در پیمان سور با ایجاد یک دولت کرد اعلام موافقت کردند ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند.",
"distance": 1509,
"question": "در جنگ جهانی اول کدام مناطق کردنشین ایران توسط عثمانیها اشغال شد و بعد از جنگ جهانی اول چه پیمانی برای ایجاد دولت کرد بسته شد اما بعد لغو گردید؟"
}
] | [
{
"answer1": "مقارن با حکومت های صفویه و عثمانی، ایل کلهر به فرماندهی ذوالفقارخان کلهر پس از تسخیر بغداد و تسلط بر بخشی از کردستان، لرستان و سپس تمامی عراق عرب حکومتی ایجاد نمودند که به مدت ۱۵ سال ادامه داشت",
"answer2": "فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر بر علیه ضحاک ماردوش به کُردها چنین اشاره می کند: «کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد؛ که ز آباد ناید به دل برش یاد»",
"question": "مقارن با حکومتهای صفویه و عثمانی، چه کسی حکومتی در بخشی از کردستان، لرستان و عراق ایجاد کرد و در داستان شاهنامه، فردوسی کردها را چگونه معرفی میکند؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
708 | : طراحی باغ
طراحی باغ هنر و فرایند طراحی و ایجاد تصمیم برای ترکیب و کاشت باغ و منظره است. باغ یا به وسیلهٔ خودِ باغدار یا استاد با تجربه طراحی می شود. اکثر طراحان با تجربه باغ ها، در باغبانی، اصل و اساس طراحی و معماری کاشت را تعلیم دیده اند. سطحی رسمی و مطابق قوانین از تعلیم و تربیت که اغلب نیازمند گواهی دولت و معمولاً پیشرفته است. از میان مطالعات تصادفی، تحقیق جدی در برنامه های باغداران با تجربه یا با پیوستن به باشگاه های باغبانی، باغداران غیر حرفه ای با داشتن تجربه زیاد از کار سخت برای ساعت های طولانی در باغ های خودشان، امکان دارد موفق شوند.
گرچه باغ به وسیلهٔ یک طراح حرفه ای و با تجربه یا طراح غیر حرفه ای و آماتور طراحی شود، مبنای اصلی از طراحی مؤثر باغ، خلق و ایجاد باغ هایی را نتیجه می دهد که فرد استفاده کننده یا مالک باغ بتواند نیازها، اهداف و آرزوهای خود را تحقق بخشد.
عنصرهای طراحی باغ شامل: ترکیب منظره مانند راهرو، دیوار، ویژگی های آب، محدودهٔ نشیمن و تزیین کردن - خود گیاهان با مورد توجه قرار دادن نیازمندی های باغبانی، شکل ظاهری درختان در هر فصل، طول عمر، عادات رشد، اندازه، سرعت رشد و نمو و ترکیب با دیگر گیاهان و در آخر ویژگی های مناظر است. توجه داده شده به نیازهای حفظ نگهداری باغ که شامل زمان و اندوختهٔ فراهم برای نگهداری همیشگی است می تواند روی انتخاب گیاهان از نظر سرعت رشد، پخش کردن یکسان و… تأثیر بگذارد. گرچه سالانه یا چندساله و همیشگی، دوران شکوفایی و ویژگی های دیگر آن ها، توجهات مهم در طراحی باغ، چگونگی استفاده از باغ، خواستن نوع سبک مورد نظر (رسمی یا غیررسمی، مدرن یا سنتی و …) و چگونگی مرتبط شدن راه باغ و خانه یا دیگر محدوده های احاطه شده را در بر می گیرد؛ همهٔ این توجه ها موضوعی برای محدودیت های بودجه و هزینهٔ مقرر شده هستند.
مکان باغ می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی طراحی اش داشته باشد. ویژگی وضعیت ارضی منظره و زمین هم چون: شیب زمین، دورنماها، تپه و بیرون زدگی ممکن است جنبه های طراحی مثل ترکیب را پیشنهاد دهد و می تواند به منظور خلق تأثیر ویژه و خاص استفاده شود و افزایش یابد. خاک منطقه نیز بر نوع گیاهی که پرورش داده می شود اثرگذار خواهد بود و شرایط آب و هوایی منطقه باغ و تغییرات جوی و متفاوت آن منطقه نیز همین شرایط را دارند. همچنین بافت منطقه مورد نظر برای باغ نیز می تواند روی طراحی آن تأثیر بگذارد. برای مثال: منطقه شهری نیازمند طراحی متفاوتی نسبت به منطقه روستایی است. همچنین مناطق ساحلی و بادی مستلزم طراحی متفاوتی نسبت به زمین های حفاظ شده هستند.
کیفیت خاک باغ می تواند تأثیر قابل توجهی روی طراحی باغ و موفقیت آن داشته باشد. خاک اثر می گذارد بر روی مقدار آب در دسترس و مواد مغذی، فعالیت میکروبهای خاکی، دما در محل کاشت. پس ممکن است تأثیر بسزایی بر نوع گیاهی که به درستی در باغ پرورش می یابد داشته باشد اما به جهت اینکه آن ها مناسب تر باشند، خاک جایگزین می شود یا ویژگی های آن بهتر می شود.
طبق سنت ، خاک باغ به وسیلهٔ اصلاح کردن بهتر می شود، فرایند اضافه کردن املاح مفید به خاک خالص زیرین و مخصوصاً خاک سطحی زمین. املاح و مواد اضافه شده شامل: کود گیاهی، خاک پیت، شن و ماسه و گرد و خاک مواد معدنی یا جا افتاده در میان دیگران با خاک مخلوط شده هستند تا عمق ترجیح داده شده. مقدار و نوع اصلاح شده بستگی به عوامل متعددی که شامل: خاک موجود، ساختار خاک (خاک رس، گل، شن و …) اسیدی بودن خاک و انتخاب گیاه برای پرورش دادن است دارد. منبعی بیان می کند که: کامل کنترل کردن خاک قبل از کاشت گیاه را قادر می سازد که سرعت تولید آن افزایش یابد و نقش خود را در طراحی ایفا کنند. اما همهٔ باغ ها نباید در این حالت اصلاح شوند، از آنجایی که خیلی از گیاهان ترجیح داده می شوند که خاک فقیر داشته باشند. در این مورد، خاک فقیر بهتر از خاک غنی است که به صورت مصنوعی غنی شده است ..".
طراحی باغ می تواند از طبیعت اطراف خودش تأثیر بپذیرد، هم فضای داخلی باغ و هم فضای خارجی آن. برای مثال: اگر محیط یک محیط رسمی باشد باغ نیز به شکلی ساخته می شود که رسمی باشد. اگر اطراف آن باغ جایی غیررسمی بود باغ نیز غیررسمی ساخته می شود و همچنین نوع باغ نیز می تواند روی اطراف خود تأثیر بگذارد. از جمله می تواند یک محیط جدید ایجاد کند. کاشت محصولات می تواند به بهبودی فضای باغ کمک کند. مثلاً می تواند محیط باغ را گسترش دهد یا کوچک تر کند. با معرفی محیط داخلی باغ که هر قسمت چه چیز کاشت شود می توان آن را به قسمت های کوچکتری تقسیم کرد.
بهترین نوع چیزی که برای مرزبندی اطراف باغ که آن باغ را از محیط اطرافش جدا کند، دیوارهایی از حصار یا نرده است. این حصار (پرچین) می تواند همیشه سبز باشد یعنی از نوع گیاهی باشد که همیشه برگ سبز داشته باشد یا اینکه می تواند گیاهی باشد که در فصل زمستان و پاییز برگ هایش بریزد. این پرچین می تواند رسمی باشد یا غیررسمی، کوتاه باشد یا بلند، بستگی به مدل باغ یا طراحی آن دارد. یک دیوار، پایه یا بنیادی قوی در تمام نقاط آن دارد، و معمولاً (نه همیشه) از آجر یا سنگ یا بلوک های بتنی ساخته می شود. ساخت و نوع یک نرده و حصار با دیوار تفاوت دارد. دیوار سخت است و ساخت آن طاقت فرساست و مصالح آن یا چوب یا فلز مثل آهن است.
مرزها برای دلایل مختلفی ساخته می شوند: ۱- برای دور نگه داشتن احشام (چهارپایان) از مزاحمان ۲- به منظور شخصی سازی آن محیط ۳- برای ایجاد پناهگاه در مقابل باد و طوفان ۴- به منظور ایجاد شگفتی.
در باغ های معتدل غربی، گستره ای صاف از چمن برای یک باغ ضروری است. اگرچه ممکن است کسانی که باغ را طراحی می کنند سطح های دیگری را در نظر بگیرند برای مثال آنهایی که از ریگ های کوچک یا از خرده ریزه های چوب استفاده می کنند برای روی سطح باغ. طراحان باغ از ریگ، شن و خرده ریزه های چوب استفاده می کنند به منظور ایجاد ظاهر و احساسی متفاوت. طراحان باغ ممکن است تضاد بین رنگ و بافت را به کار گیرند در بین سطح های متفاوت به منظور ایجاد یک الگوی کلی در طرح؛ یعنی اینکه این تضادی که در بین رنگ و بافت ایجاد کردند را در کل سطح گسترش بدهند و یک طرح کلی برای سطح باغ ایجاد کنند.
سطوح باغ علاوه بر زیبایی هایی که برای باغ ایجاد می کند کاربردهای خودش را نیز دارد. سطوح به منظور ایجاد مسیرها و نقاط دسترسی به گیاهان نیز ساخته می شوند. طراح باید بحث هایی مثل: امنیت، اهمیت و دوام را در نظر بگیرد. باغ هایی که برای عموم طراحی می شود باید به گونه ای طراحی شود که از ترافیک رفت وآمد جلوگیری کند.
طراحی کاشت به استعداد طراحی و توانایی قضاوت، نقل زیبایی شناسی نیاز دارد که با سطح بالایی از دانش باغبانی و گل کاری و محیط زیست و فرهنگ آنجا ترکیب شود.
طراحی کاشت شامل دو سنت بزرگ است: طرح کاشت به صورت رسمی در خطی مستقیم و متقارن مانند ایران و اروپا یا کاشت به صورت نامتفارن مانند آسیا، کاشتی طبیعی گرایانه است.
باغ های ایرانی منشأ زیبایی در طراحی کاشت هستند و این باغ ها اکثرأ از روش کاشت به صورت مسیر مستقیم استفاده کرده اند. کاشت در قرون وسطی در اروپا اغلب شامل گیاهان دارویی، سبزیجات برای مصرف و گل ها برای دکور و زیبایی بوده است. صرفاً طرح بندی ها زیبایی های کاشت بعد از قرون وسطی در باغ های رنسانس پیشرفت کرد. برای مثال: نقاشی ها و گیاهان اخیر نشان دهندهٔ این موضوع هستند. طراحی باغ های رنسانس ایتالیا به صورت اشکال هندسی بوده و گیاهانی استفاده می شدند که در فضا و الگو جای بگیرند. باغ های رنسانس فرانسوی و باغ هایی که با معماری باروک ساخته شده اند، رسمی و کاشت بسیار زیبایی دارند .
سنت طراحی کاشت نامتقارن در آسیا و باغ های چین و باغ های ژاپن سرچشمه می گیرد از چین (۴۲۰–۲۶۵). طراحی کاشت هم کنترل شده است و هم زیبایی طبیعی خود را داراست. در اروپا آرایش قرارگیری گیاهان در باغ های غیررسمی به عنوان یک منظره ای از باغ ها در انگلیس پیشرفت کرده است و هم چنین منظرهٔ باغ های فرانسوی که بسیار هنرمندانه و زیبا به تصویر کشیده شده اند.
یک نقشه ی طراحی دستور ساخت به خصوصی را می دهد. این دستورالعمل برای پیمانکار است که چگونه خاک را آماده سازی کند. چه نوع گیاهان خاصی باید کاشته شوند. آن باغ به چه مقدار فضایی احتیاج دارد. چه عملیات نگهداری باید برای آن باغ صورت بگیرد که همهٔ این ها در قرارداد نوشته و ذکر می شوند. صاحبان باغ های خصوصی ممکن است که از نقشهٔ طراحی باغ استفاده کنند. نه برای اهداف پیمانکاری به عنوان اینکه در مورد طراحی باغ فکر کنند و تجربه ای در این باره کسب کرده باشند. فن کاشت یک فن بلند مدت است؛ یعنی این فن را در مدت زمان طولانی یادمی گیرند. هر تجربه ای با دیگری تفاوت دارد. برای مثال: هر کس تجربه ای متفاوت از پوشش گیاهی و مناظر و باغ دارد.
کاشت می تواند توسط باغبان که به طور مستقیم مشغول به کار است انجام شود و به همان صورت باغبانی خاص خودش و هم می تواند توسط پیمانکار انجام شود.
پیمانکاران منظره طرح و خصوصیات را به وسیلهٔ طراحان باغ یا معماران منظره آماده می کنند.
حوزهٔ اسباب باغ از حیاط یا ایوان شامل: میز، ۴–۶ صندلی، سایبان، درمیان نیمکت ها، تاب ها، چراغانی مختلف می باشد. گرم کردن سایبان باگازبوتان یا گاز پروپان اغلب اوقات استفاده می شود تا مردم را قادر سازند که در شب های یا در هوای سرد و خنک بیرون بنشینند. میز پیک نیک برای این هدف مورد استفاده قرار می گیرد که وعدهٔ غذایی بیرون از خانه مثل باغ میل شود. موادی که برای ساخت وسایل و اسباب مدرن باغ استفاده می شوند شامل: سنگ، فلز، وینیل (نوعی پلاستیک محکم) پلاستیک، صمغ (رزین) شیشه و چوبهای خاص هستند.
در حالیکه نور آفتاب موضوعی نیست که همیشه باغداران بتوانند آن را کنترل کنند، اما عنصر مهمی در طراحی باغ است. مقدار نور در دسترس عامل حیاتی در تعیین نوع گیاه کاشته شده است؛ بنابراین نور آفتاب تأثیر بسزایی روی ویژگی های باغ خواهد داشت. برای مثال: یک باغ رز عموماً در سایهٔ کامل موفق نیست و به بار نمی نشیند. در حالیکه یک باغ گیاه هستس در نور و گرمای خورشید توسعه نمی یابد. به عنوان مثال دیگر یک باغ سبزیجات نیاز دارد که در یک مکان آفتاب گیر باشد و اگر مکان مورد نظر مکانی ایده آل برای اهداف کلی باغ نباشد، طراح ممکن است که به تغییر دادن جوانب دیگر باغ بپردازد و نیازمند شود.
در بعضی موارد دیگر، باغدار می تواند بر روی مقدار نور آفتاب در دسترس تأثیر داشته باشد. مکان درختان، دیگر گیاهان در سایه، ساختار باغ یا طراحی کامل املاک حتی ساختمان ها با توجه به تأثیرات آن ها در افزایش یافتن یا کاهش یافتن مقدار نور تهیه شده برای مکان های مختلف ملک می تواند تغییر یابد. در دیگر موارد، مقدار نور آفتاب، مورد کنترل باغدار نیست. ساختمان های مجاور، گیاهان در دیگر املاک، یا به طور ساده شرایط آب و هوایی منطقه محلی، نور قابل دسترس را محدود می کنند. یا تغییرات مهم در وضعیت روشنایی باغ قصد اصلی باغدار نیست. در این مورد مهم است که باغی ساخته شود و گیاهانی کاشته شوند که با شرایط روشنایی موجود سازگار باشند.
روشنایی باغ می تواند اصل مهمی در طراحی باغ باشد. در بیشتر موارد تکنیک و روش های مختلف روشنایی به وسیله: ارتفاع و بلندی، روشنایی سالم، روشنایی از بالا، روشنایی از پایین گروه بندی و تعریف شوند. روشنایی سالم بیشترین تقاضای کاربردی را دارد. اما مهم است که نوع لامپ و نیازهای مناسب برای ایجاد تأثیر مطلوب مشخص شود. تنظیم کردن نور و روشنایی دارای ۳ فرایند اصلی برای کاشت می باشد:۱-فتوسنتز۲-نورگرایی ۳-واکنش نوری فتوسنتز انرژی مورد نیاز برای تولید منبع انرژی گیاهان را تهیه می کند.
نورگرایی تأثیر روشنایی بر رشد گیاه است که باعث می شود گیاه خارج از نور و روشنایی یا سمت آن نور رشد کند. واکنش نوری جواب گیاه و ظرفیت آن در مدت زمان روشنایی در مقابل آن است. یک دورهٔ دوبارهٔ روشنایی و تاریکی دراز مدت.
یک باغ رسمی در ایران و اروپا طرحی سنتی دارد و کاشت گیاهان در مسیر مستقیم و به صورت محوری صورت می گیرد یعنی دارای محور است.
به طور برابر باغ رسمی بدون محور و نامتقارن و بدون شکل و هندسهٔ خاصی را می توان در باغ های سنتی چین و ژاپن مشاهده کرد. باغ ذِن از سنگ و ماسه ساخته شده که یک نوع مثال می تواند باشد. باغ های غربی در طرحی منظم و دارای شکل های هندسی منظم طراحی شده اند و اغلب به صورت نامنظم دیده می شود. چمن ها و حصارها (پرچین ها) باید کوتاه، تمیز و منظم نگه داشته شوند تا بیشترین تأثیر را روی روح و روان بیننده بگذارند.
در طراحی باغ درختان ودرختچه ها و شاخه های کوچک وبقیهٔ شاخ وبرگ ها خیلی با دقت تنظیم می شوند؛ و شکل می گیرند و به طور مستمر مورد محافظت قرار می گیرند. نوع خاصی از باغ فرانسوی است که به روش طراحی آندره لونوتر طراحی شده است. آندره لونوتر معمار و طراح باغ فرانسوی بود که فضای سبز کاخ ور سای را طراحی نمود. وی فضای باغ را بر اساس شکل های هندسی طراحی کرد. آندره لونوتر بیشتر از فضاهای گسترده و شن و چمن وباغچه های گلکاری شده و فواره ها استفاده کرده است.
باغ رسمی فرانسوی که توسط آندره لونوتر طراحی شد منشأ و اصل آن بر می گردد به زمان باغ های رنسانس ایتالیایی مثل ویلادستوباغ بابلی و ویلانت در ایتالیا. شیوهٔ ساخت از ایتالیا به فرانسه آورده شد.
باغ های رنسانس انگلستان در فضایی طرا حی شده که گیاهان در خط راست و به صورت مستقیم قرار می گیرند
واین یکی از مشخصاهای زیبایی جایی است که این مدل باغ برای آن طراحی شده است.
سنت طراحی باغ های اسپانیایی قرن هاست که تحت تأثیر باغ های ایران و رنسانس اروپا می باشد. برای مثال باغ مشهور بین المللی الحمرا وژنرالیف در گرانادا که در موریش ساخته شده است.
نمایشگاه ایبرودر آمریکا توسط جین کلود ونیکولاست فورستییر طراحی شده است.
باغبانی رسمی در فرانسه و ایتالیا در قرن بیستم دوباره با راه افتاد. باغ کانسرورتوری در مرکز پارک نیویورک یکی از مشخصه های باغ های رسمی است.
ساده ترین نوع باغ های رسمی می تواند به شکل جعبه باشد که دارای پرچین است و باغچه ها وسطح باغ
در اشکال هنسی ساده ای در آنجا قرار گرفته باشند. هر چه یک باغ رسمی پیشرفته تر و خیلی استادانه
درست شده باشد در نهایت آن باغ باید شامل فواره و مجسمه یا هیکل تراشیده باشد.
بهار خواب
درخت آرایی –آرایش و تزیین درختان
هیکل تراشیده شده –مجسمه سازی
پرچین
بیشه
گلکاری باغچه
پر درخت
آلاچیق
چشم انداز
نوع چشم انداز باغ های انگلیسی عملاً طراحی باغ به صورت هندسی انگلستان اخیر و باغ های رنسانس رسمی اروپارا کنار گذاشته است. ویلیام کنت و لانسلوت برون استدلال می کردند در بین خیلی از طرا حان باغ. طبیعت مدل باغ های انگلیسی در تبدیل شکل حالت خصوصی و مدنی طراحی باغ در میان اروپا. متعاقباً چشم انداز باغ های فرانسوی
پیشرفته شده است)
خانه باغی ها از طرحی غیررسمی و از مواد سنتی و مخلوطی از گیاهان تزئینی و خوردنی استفاده می کنند.
خانه باغ ها به قرن ها پیش بر می گردد ولی محبوبیتش در دهه ۱۸۷۰ بیشتره شده است. طراحی خانه باغ ها تصادفی بوده؛ یعنی ایده قبلی نداشته و به زیبندگی بستگی دارد نه به عظمت و ساختار رسمی آن.
دو نقد از نویسندگان و طراحان مؤثر بریتانیایی باغ ها. ویلیام رابینسون در ساسکس و گرترود ژکیل هستند که هر دو آن ها دربارهٔ باغ نوشتند و هم چنین در انگلستان باغداری می کردند.
موضوع کتاب باغداری جکیل بیشتر بر اهمیت ارزش کاشت طبیعی مؤثر بر اروپا و آمریکا تأکید می کرد.
نیم قرن بعد مارگری فیش تأثیر می گذارد؛ کسی که به باغ های بازمانده در جنوب لیمبروک مونر بین باقی باغ ها تأکید می کند که در آن گیاهان خودرو تولید می شوند.
خانه باغ های قدیمی تر سنت چیدن آن بیشتر از روی تجربه بوده است، نه از روی مطالعه. با تأکید بر سبزیجات و گیاهان دارویی، درختان میوه کند و همچنین دام و حیوانات اهلی اکثر زمین جا داشته باشد و از گل ها در فضای بین آن ها استفاده می کردند.
باغ های سنتی مخصوص سبزیکاری همچنین به معروف هستند. این باغ ها فصلی هستند و جدا از بقیه باغ ها مثلاً گیاهان تزئینی و زمین های چمن ها هستند. بیشتر باغ های سبزیجات قدیمی در سایز و اندازه کوچک هستند و در مزرعه ها قطعه هایی به شکل مربع و مثلث داشتند. باغ های مخصوص سبزیجات نه تنها در طرح بلکه تاریخ آن هم متفاوت است
باغ ها مخصوص سبزیجات منبعی برای گیاهان، سبزیجات، میوه جات و گل ها است و طراحی آن بر اساس الگو های هندسی تکراری است.
در کشورهای انگلیسی زبان مخصوصاً آمریکا، باغ های عمومی وجود دارد که با پارک ها و دانشگاه ها و فستیوال ها ی شکسپیر مربوط می شوند.
باغ های شکسپیر مکان های فرهنگی تحصیلی هستند که برای عروسی هایی که در باغ برگزار می شوند هستند.
باغ های شکسپیر هم زمان با تولید دوباره معماری الیزابسین است. در برخی از باغ های شکسپیر گئنه های گیاهی رشد می کردند که در شعر های شکسپیر در مورد آن ها چیزی ذکر نشده است.
باغ های سنگی همچنین به خاک و سنگ و باغ های کوه های آلپ معروف است. نوعی از باغ ها هستند که در آن مقدار زیادی سنگ و صخره همراه با گیاهان محلی به کار رفته است.
گیاهان باغ های سنگی قصد دارند کوچک باشند به دو دلیل: ۱- چون خیلی از گونه ها به طور طبیعی کوچک هستند و به خاطر اینکه سنگ ها نپوشانند. گیاهان در این باغ ها معمولاً از زیرزمین (خاک) آب می کشند و به کمی آب معروف هستند.
طرح عادی باغ های سنگی، توده هایی بزرگ و کوچک است که به طور زیبا قرار نگرفته اند و همراه با سوراخ هایی در بین آن ها (سنگ ها) برای قرار گرفتن ریشه ها. در بعضی از باغ های سنگی گیاه بنسانی دوباره تولید می کنند.
از سنگ ها استفاده می کردند که ساقه و مفصل گیاهان در بین ها مخفی و پنهان باشد. این گونه باغ ها در زمان ویکتوریا معروف بودند که معمولاً به وسیله معماران حرفه ای طراحی و ساخته می شد.
باغ های سنگی در ژاپن وابسته به باغ های ذن نوع خاصی از باغ های سنگی هستند که گیاهان کمی دارند. باغ های سنگی بخاطر چشم اندازش در بیشتر کشورهای گرمسیری مثل تایلند بسیار محبوب شده اند.
باغ های ژاپن و کره که در اصل از چین تأثیر گرفته اند در کلیسای بودائیان و مکان های تاریخی همچنین خانه های شخصی در همسایگی پارک ها قرار دارند.
بعضی از باغ های ژاپنی در دنیای غرب بسیار معروف هستند که کلیسای راین جی مثال بسیار خوبی است. در فرهنگ ژاپنی ها باغداری هنر بسیار بزرگی است و به آن بسیار اهمیت می دهند.
محبوبیت مدل طراحی باغ های "معاصر" در ده سال اخیر افزایش یافته است. این ناشی از
افزایش خانه های مدرن با باغچه های کوچک و تغیر فرهنگ به سمت طراحی معاصر می باشد.
این مدل طراحی باغ می تواند با توجه به معنی تمیز کاری در طراحی وخطوط تعریف شود با استفاده از مواد ومصالح سخت :سنگ-چوب جنگلی. مدل نقشه کشی خیلی با قدرت ولی ساده است با استفاده از دو یا سه درخت؛ که
در طراحی تکرار می شود. چمن در این نوع از طراحی باغ دارای محبوبیت زیادی است. جلوه های نوری نیز نقش کامل و خوبی را در باغ های مدرن ایجاد می کنند.
یک باغ مسکونی یا یک باغ خصوصی خانوادگی نوعی از باغ های رایج است و در نزدیکی
محل اقامت است مثل باغ جلوی خانه یا باغ پشت. باغ جلو احتمالاً یک فضای رسمی و نیمه عمومی است.
وخیلی فضا را به یک مجمع و قوانین محلی آن محدود می کند؛ و عموماً در داخل حیاط خانه های مسکونی ساخته می شوند. یک باغ نیز می تواند روی سقف خانه ها نیز ظاهر شود. یا در بالکن-جعبه هایی که جلوی پنجره نصب می شوند یادر پاسیو نیز می توانند ساخته شوند. این باغ های مسکونی برای افرادی که به یک جای خصوصی برای استفاده نیاز داند طراحی شده است. اگر چه ممکن است باغ یک خانه خیلی بزرگ تر از یک پارک باشد با اینکه اولی برای یک نفر یا یک خانواده است تعدادی اندک ولی یک پارک برای افراد زیادی می باشد.
| [
{
"answer1": "توجه داده شده به نیازهای حفظ نگهداری باغ که شامل زمان و اندوختهٔ فراهم برای نگهداری همیشگی است می تواند روی انتخاب گیاهان از نظر سرعت رشد، پخش کردن یکسان و… تأثیر بگذارد.",
"answer2": "طراحان باغ از ریگ، شن و خرده ریزه های چوب استفاده می کنند به منظور ایجاد ظاهر و احساسی متفاوت. طراحان باغ ممکن است تضاد بین رنگ و بافت را به کار گیرند در بین سطح های متفاوت به منظور ایجاد یک الگوی کلی در طرح",
"distance": 3813,
"question": "چه عواملی در انتخاب نوع گیاهان برای کاشت در باغ تاثیرگذار هستند و چگونه طراحان با استفاده از سطوح مختلف باغ، طرحی کلی ایجاد می کنند؟"
},
{
"answer1": "مکان باغ می تواند تأثیر قابل ملاحظه ای بر روی طراحی اش داشته باشد. ویژگی وضعیت ارضی منظره و زمین هم چون: شیب زمین، دورنماها، تپه و بیرون زدگی ممکن است جنبه های طراحی مثل ترکیب را پیشنهاد دهد و می تواند به منظور خلق تأثیر ویژه و خاص استفاده شود و افزایش یابد.",
"answer2": "کیفیت خاک باغ می تواند تأثیر قابل توجهی روی طراحی باغ و موفقیت آن داشته باشد. خاک اثر می گذارد بر روی مقدار آب در دسترس و مواد مغذی، فعالیت میکروبهای خاکی، دما در محل کاشت.",
"distance": 639,
"question": "تأثیر مکان باغ بر طراحی آن چیست و چه مواردی در مورد خاک باغ باید در نظر گرفته شود؟"
},
{
"answer1": "بهترین نوع چیزی که برای مرزبندی اطراف باغ که آن باغ را از محیط اطرافش جدا کند، دیوارهایی از حصار یا نرده است.",
"answer2": "موادی که برای ساخت وسایل و اسباب مدرن باغ استفاده می شوند شامل: سنگ، فلز، وینیل (نوعی پلاستیک محکم) پلاستیک، صمغ (رزین) شیشه و چوبهای خاص هستند.",
"distance": 4103,
"question": "چگونه مرزهای باغ ایجاد می شوند و چه مصالحی برای ساخت وسایل و اسباب مدرن باغ به کار می روند؟"
},
{
"answer1": "مقدار نور در دسترس عامل حیاتی در تعیین نوع گیاه کاشته شده است؛ بنابراین نور آفتاب تأثیر بسزایی روی ویژگی های باغ خواهد داشت.",
"answer2": "طراحی کاشت شامل دو سنت بزرگ است: طرح کاشت به صورت رسمی در خطی مستقیم و متقارن مانند ایران و اروپا یا کاشت به صورت نامتفارن مانند آسیا، کاشتی طبیعی گرایانه است.",
"distance": 2538,
"question": "چگونه نور آفتاب بر طراحی باغ تاثیر می گذارد و در طراحی کاشت چه سنت های بزرگی وجود دارد؟"
}
] | [
{
"answer1": "اگر اطراف آن باغ جایی غیررسمی بود باغ نیز غیررسمی ساخته می شود",
"answer2": "خانه باغ ها از طرحی غیررسمی و از مواد سنتی و مخلوطی از گیاهان تزئینی و خوردنی استفاده می کنند.",
"question": "چگونه می توان یک باغ را به صورت غیر رسمی طراحی کرد و چه عناصری در این نوع طراحی مهم هستند؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
709 | : اس اچ ای-۱
در رمز نگاری اس اچ ای-۱ یا شا-۱ تابع درهم سازی در مقولهٔ رمزنگاری است که یک ورودی می گیرد و یک مقدار درهم ۱۶۰ بیتی ( ۲۰ بایت ) به نام #تغییرمسیر message digest تولید می کند - که مغمولا به عنوان یک عدد ۴۰ رقمی در مبنای ۱۶ نمایش داده می شود. توسط سازمان امنیت ملی در ایالات متحدهٔ آمریکا طراحی شده و یک استاندارد مؤسسه ملی فناوری و استانداردها محسوب می شود. از ابتدای سال ۲۰۰۵ SHA-1 در برابر حمله کننده های با امکانات بالا امن محسوب نمی شود. از سال ۲۰۱۰ سازمان های بسیاری جایگزین برای آن پیشنهاد داده اند. سازمان NIST به صورت رسمی استفاده از SHA-1 را در سال ۲۰۱۱ منسوخ اعلام کرد و در سال ۲۰۱۳ استفاده آن در امضای دیجیتال را ممنوع کرد. در سال ۲۰۲۰ حمله های علیه SHA-1 به اندازه ی حمله علیه MD5 کاربردی هستند. در نتیجه پیشنهاد می شود که SHA-1 را از تمام محصولات هر چه سریع تر حذف کنیم و به جای آن از SHA-256 و یا SHA-3 استفاده کنیم. جایگزین کردن SHA-1 در جاهایی که برای امضای دیجیتال استفاده می شود ضروری است.
تمام فروشندگان مرورگرهای اینترنتی از سال ۲۰۱۷ پذیرش گواهی ssl که با SHA-1 تولید شده است را متوقف کردند. در فروردین سال ۲۰۱۷ CWI و Google اعلام کردند که با اجرای یک حمله ی برخورد علیه SHA-1 دو فایل PDF غیر مشابه ایجاد کرده اند که hash یکسانی برای آن ها تولید می شود.
SHA-1 یک message digest بر اساس قوانینی مشابه آن هایی که توسط Ronald L. Rivest از MIT در طراحی message digest های MD2 و MD4 و MD5 از آن ها استفاده کرده است تولید می کند اما یک مقدار درهم بزرگ تر ( ۱۶۰ بیت به جای ۱۲۸ بیت ) تولید می کند.
SHA-1 به عنوان بخشی از پروژه ی Capstone project. دولت آمریکا به وجود آمد. توضیحات اولیه ی الگوریتم در سال ۱۹۹۳ تحت عنوان "Secure Hash Standard" در انتشار ۱۸۰ FIPS توسط سازمان استاندارد دولتی آمریکاNIST. منتشر شد. این نسخه الان معمولا با نام "SHA-0" شناخته می شود. این نسخه مدت کوتاهی پس از انتشار توسط NSA پس گرفته شد و توسط نسخه اصلاح شده جایگزین شد ( منتشر شده در انتشار ۱۸۰-۱ از FIPS ).
SHA-1 تنها در یک چرخش بیتی در برنامه پیام compression function خود با SHA-0 متفاوت است.
طبق حرف های NSA این کار برای تصحیح یک ایراد در الگوریتم اصلی انجام شده بود که امنیت رمز نگاری آن را کاهش می داد اما آن ها توضیحات بیشتری ندادند.
روش های در اختیار عموم در سال ۲۰۰۴ یک ایراد را در SHA-0 قبل از SHA-1 در ۲۰۱۷ نشان دادند.
الگوریتم درهم سازی ایمن با نسخهٔ ۱ در حال حاضر پرکاربردترین الگوریتم درهم سازی از این خانواده است و در بسیاری از نرم افزارها و کاربری های امنیتی امروزه به خدمت گرفته شده است. در سال ۲۰۰۵ خطاهای امنیتی این الگوریتم در موضوع ریاضیات به کار رفته در آن تشخیص داده شد که نشان می داد ممکن است این الگوریتم شکسته شود. و از آن زمان بود که نیاز به یک الگوریتم بهتر در این حوزه احساس شد. اس اچ ای-۲ از بعضی SHA-1 است. در سال ۲۰۱۷، مؤسسهٔ ملی تحقیقات ریاضی و علوم کامپیوتر آمستردام و گوگل، مشترکاً دو فهرست از رشته های متفاوت منتشر کردند که خروجی یکسانی داشتند.
با این تفسیر الگوریتم دیگری هم در حال توسعه است با نسخه ۳ که NIST برای انتخاب بهترین الگوریتم با این نام، مسابقه ای مثل دوره های قبل برگزار کرده که تا پایان سال ۲۰۱۲ پیش بینی شده به طول انجامد.
الگوریتم SHA-1 یک چکیده پیام ۱۶۰ بیتی بر اساس روشی مشابه به الگوریتم های MD4 و ام دی۵ تولید می کند و البته قدری هم محافظه کارانه است.
مشخصه های اصلی این الگوریتم اولین بار در سال ۱۹۹۳ به عنوان استاندارد درهم سازی ایمن توسط NIST انتشار یافت. این نسخه را به نسخه ۰ هم ارجاع می دهند چون ساختار به کار رفته در آن همانطور که قبلاً گفتیم شبیه نسخه ۰ است. NSA مدتی پس از انتشار نسخهٔ ۰ آن را پس گرفت و با یک نسخه جدید با تجدید نظر کلی جانشین کرد که امروز آن را با نام sha-1 می شناسیم. در واقع فرق میان این دو نسخه یعنی ۰ و ۱ در یک گردش بیتی در الگوریتم ساخت پیام است. یعنی بخش تابع فشرده سازی تغییر یافته است. البته NSA هم برای این عملکرد خود دلیل مشخص و واضحی بیان نکرد و معتقد بود با این کار امنیت الگوریتم نسبت به نسخه قبلی ارتقا خواهد یافت.
سیستم تست شده در جدول بالا سیستمی یک ریسه (thread) با پردازنده intel Core 2 1.83Ghz است تحت ویندوز Vista ایکس۸۶. لازم به ذکر است نوع ۵۱۲ بیتی بر روی بسیار سریعتر از ۲۵۶ بیتی است.
SHA-1 امروزه در نرم افزارها و پروتکلهای متعددی کاربرد دارد. از میان آن ها می توان به TLS، SSL، PGP، SSH، S/MIME و آی پی سک اشاره کرد. در این کاربردها می توان از الگوریتم درهم سازی MD5 هم استفاده کرد و به همین صورت می توان MD4 را هم در این کاربردها جایگزین کرد که البته امنیت کمتری را تضمین خواهند نمود. از sha-1 هم چنین در سیستم های کنترل بازنگری استفاده می شود از قبیل گیت (Git) و مرکوریال و . در این موارد از sha-1 برای شناسایی و بازنگری تغییرات و تشخیص تخریب داده ای یا تغییر داده ای استفاده می شود. از این الگوریتم هم چنین در کنسول بازی Nintendo’s Wii در زمانی که سیستم بوت می شود جهت تأیید امضای شخص استفاده می شود. اما با وجود همهٔ این کاربردها، یک حملهٔ بالقوه و سازمان یافته در مقابل این الگوریتم ممکن است سبب شکسته شدن آن و گذر از سیستم یا سرویس امنیتی شود.
الگوریتم های درهم سازی SHA-1 و اس اچ ای-۲ الگوریتمهای ایمنی هستند که بنابر قانون در آمریکا بر روی نرم افزارهای مشخصی حتماً باید مورد استفاده قرار گیرند که می توانند همراه با الگوریتم های رمزنگاری دیگری هم استفاده شوند. در کابردهایی مثل محافظت داده های حساس طبقه بندی نشده. و البته sha-1 در بیشتر موارد استفادهٔ حکومتی در دولت آمریکا استفاده نمی شود و کنار گذاشته شده، به طوری که NIST گفته "آژانسهای فدرال آمریکا باید استفاده از SHA-1 را کنار بگذارند برای مصارف مختلف و در مصارفی که توانایی تحمل خطا مهم است و باید بالا باشد، از سال ۲۰۱۰ به بعد باید از نسخه ۲ استفاده کنند."
انگیزهٔ اولیه برای انتشار خانواده sha، امضای دیجیتال بود.
توابع درهم سازی sha بنیان و اساس SHACAL block ciphers هستند.
Git در ساختار خود از SHA-1 نه برای امنیت، بلکه جهت صحت و اطمینان از عدم تغییر داده ها استفاده می کند. و البته Git با این الگوریتم بسیار هم موفق است به طوری که اگر به عنوان مثال شما داده ای را در آن ذخیره کنید و حتی ۵ سال از آن زمان بگذرد و شما بخواهید داده های خود را ملاحظه کنید خواهید دید که داده ها به طور تضمین شده ای دچار هیچ گونه تغییری نشده اند.
وقتی یک چکیده پیام با طول L داریم در اغلب موارد می توانیم رمز شدهٔ این پیام را با همین طول با پیچیدگی ۲ به توان L، مورد حملهٔ Brute Force قرار داد و آن را افشا نمود. به آن حمله Preimage Attack هم گفته می شود. که حتی می تواند غیر وابسته به طول پیام یا شرایط محاسباتی حمله باشد. مسئله دومی که در اینجا مطرح می شود پیدا کردن دو الگوریتم رمزنگاری متفاوت است که هر دو یک چکیده پیام را تولید کنند. در چنین مواقعی می گوییم یک برخورد به وجود آمده و زمان لازم برای کشف آن از مرتبهٔ ۲ به توان L/2 است. حملهٔ اخیر را با نام حملهٔ روز تولد یاد می کنند. با دلایل ذکر شده و یک سری دلایل محاسباتی طول کلید تابع در هم سازی را با نصف طول چکیده پیام رمز شده در رمزنگاری متقارن مقایسه می کنند تا نتایج بهتری بدست آورند. با این شرایط SHA-1 طولی بالغ بر ۸۰ خواهد داشت تا امنیت لازم را برای عملیات رمزنگاری تضمین کند.
البته دانشمندان رمزنگاری، برخوردهای دوتایی برای الگوریتم sha-0 و نیز sha-1 پیدا کردند. با وجود این برخورد در الگوریتم sha-1 تعداد کل حالات به جای آنکه از مرتبهٔ ۲ به توان ۸۰ باشد کادرهم سازی یافته و از مرتبهٔ همان عدد به توان ۴۰ خواهد شد که زمان بسیار کمتری را برای افشا نیازمند است.
بعضی کاربردهایی که از درهم سازی رمزنگاری استفاده می کنند ( مثل ذخیره سازی رمزعبور ) خیلی کم توسط حمله ی برخورد تحت تاثیر قرار می گیرند. ساختن کلمه عبوری که برای یک حساب کاربری کار می کند علاوه بر preimage attack نیازمند دسترسی به hash کلمه عبور اولیه می باشد که ممکن است بدیهی نباشد. برعکس کردن رمزنگاری کلمه عبور ( به عنوان مثال برای بدست آوردن کلمه عبوری که بتوان برای یک جساب کاربری دیگر کاربر استفاده کرد ) توسط این حمله ها ممکن نیست. ( با این حال یک الگوریتم hash امن نمی تواند از یک حمله brute-force به یک کلمه عبور ضعیف جلوگیری کند )
در مورد امضای دیجیتال اسناد حمله کننده نمی تواند به سادگی یک امضا از یک سند موجود را جعل کند. برای این کار باید دو سند را تولید کند. یکی بدون آسیب و دیگری آسیب زننده و کاری کند تا نگه دارنده کلید خصوصی نسخه بدون آسیب را امضا کند. البته شرایطی وجود دارد که این کار ممکن باشد. تا پایان سال ۲۰۰۸ ایجاد گواهی نامه های جعلی SSL با استفاده از حمله برخورد MD5 ممکن بود.
به خاطر ساختار بلوکی و تکرارشونده الگوریتم ها و غیبت مراحل پایانی اضافی تمام توابع خانواده SHA ( به جز SHA-3 ) نسبت به حملات length-extension و partial-message collision attacks آسیب پذیر هستند.
این حملات به حمله کننده اجازه می دهند تا یک پیام که فقط توسط یک keyed hash – or – امضا شده است با استفاده از گسترش پیام و محاسبه دوباره hash بدون دانستن کلید جعل کنند.
یک بهبود ساده برای جلو گیری از این حمله دو بار درهم سازی است ( طول 0 و zero block برابر اندازه بلوک الگوریتم درهم سازی می باشد )
در اصطلاح امنیت کاربردی، نگرانی ویژه در مورد این گونه حملات تازه بنیاد اینست که روزی ممکن است راه افشا را از این هم که هست راحتتر کنند. و البته استفاده از الگوریتمهای رمزنگاری قدرتمندتر قدری اطمینان بخش است. نرم افزارهایی که رمز عبور را با استفاده از درهم سازی ذخیره می کنند کمتر در معرض خطر collision هستند. برای این موارد می توان از حملات Preimage Attack استفاده کرد. بدین صورت که پس از دستیابی به رمز عبور، آن را با الگوریتمی که تبدیل کردند، به صورت معکوس، رمز واقعی و Plain Text بدست می آورند. در چنین مواقعی هم وجود یک الگوریتم درهم سازی قدرتمند احساس می شود.
به دلیل ویژگی های ساختاری الگوریتم های درهم سازی sha، کلیهٔ آن ها نسبت به حملات تداخلی آسیب پذیر هستند. این دسته از حملات به حمله کننده اجازه پیشرفت و نفوذ بیشتر را می دهند.
در اوایل سال ۲۰۰۵ Rijmen و Oswald مطلبی در مورد یک حمله روی یک نسخه کاهش یافته از SHA-1 که ۵۳ دور از ۸۰ دور را داشت منتشر کردند که برخوردها را با هزینه محاسباتی کمتر از 2 عملیات پیدا می کند.
در ماه اول سال ۲۰۰۵ حمله ای توسط Xiaoyun Wang وYiqun Lisa Yin و Hongbo Yu منتشر شد که می توانست برخوردها را در نسخه کامل SHA-1 با هزینه ی محاسباتی کمنر از 2 عملیات پیدا کند. ( یک جستجوی brute-force search به
2 عملیات نیاز دارد )
طبق نویسندگان مطلب بالا : «به صورت خاص تحلیل ما بر اساس حملات differential اصلی بر روی SHA-0 و تکنیک های برخورد چند بلوکی علاوه بر تکنیک های تغییر پیام استفاده شده در حمله collision search بر روی MD5 می باشد. شکستن SHA-1 بدون استفاده از این حملات تحلیلی قوی ممکن نمی بود»"
مقاله حاوی توضیحات کامل د مورد حمله در سال ۲۰۰۵ در کنفرانس CRYPTO منتشر شد.
در یک مصاحبه Yin می گوید که «به طور کلی ما از این دو ضعف استفاده می کنیم: یکی این که مرحله پیش پردازش فایل به اندازه کافی پیچیده نیست و دیگری این که بعضی حملات ریاضی در ۲۰ دور اول ویژگی های پیش بینی نشده امنیتی دارند.»
در ۱۷ آگوست ۲۰۰۵ یک بهبود روی حمله به SHA-1 از طرف Xiaoyun Wang, Andrew Yao و Frances Yao در جلسه CRYPTO 2005 Rump اعلام شد که پیچیدگی مورد نیاز برای یافتن برخورد در SHA-1 را به 2 کاهش می داد.
در ۱۸ دسامبر ۲۰۰۷ جزییات این نتیجه توسط Martin Cochran تایید و توضیح داده شدند.
Christophe De Cannière و Christian Rechberger در مقاله "Finding SHA-1 Characteristics: General Results and Applications," حمله به SHA-1 را بهبود دادند و جایزه بهترین مقاله را از ASIACRYPT در سال ۲۰۰۶ دریافت کردند. یک برخورد دو بلوکی که توسط توابغ غیر بهینه با 2 عملیات مقایسه پیدا شده بود برای SHA-1 نشان داده شد. به خاطر این که این حمله تنها حدودا 2 ارزیابی نیاز دارد یک پیشرفت تءوری بزرگ در نظر گرفته می شود. حمله ی آن ها در سال ۲۰۱۰ به ۷۳ از ۸۰ دور توسط Grechnikov ارتقا یافت. با این حال برای این که یک برخورد در ۸۰ دور کامل الگوریتم درهم سسازی پیدا شود مقدار بسیار زیادی زمان مورد نیاز است. در همین راستا یک جسجتوی برخورد در SHA-1 با استفاده از یک گروه کامپیوتر نوزیع شده ( BOINC ) در ۸ آگوست سال ۲۰۰۷ توسط Graz University of Technology شروع شد. این تلاش در ۱۲ ماه می سال ۲۰۰۹ به علت عدم پیشرفت متوقف شد.
در جلسه Rump همایش CRYPTO سال ۲۰۰۶ Christian Rechberger و Christophe De Cannière ادعا کردند که یک حمله ی برخورد روی SHA-1 پیدا کرده اند که به فرد متهاجم اجازه می دهد حداقل قسمت هایی از پیام را انتخاب کند.
در سال ۲۰۰۸ یک روش حمله توسط Stéphane Manuel با پیچیدگی تءوری 2 تا 2 عملیات برخورد ها را گزارش می داد. با این حال او بعدا پس از همیدا این که مسیر های برخورد محلی از هم مستقل نبودند از این موضع عقب نیشنی کرد.
Cameron McDonald و Philip Hawkes و Josef Pieprzyk در جلسه RUMP همایش Eurocryptدر سال ۲۰۰۹ یک حمله برخورد hash با ادعای پیچیدگی زمانی 2 را ارایه کردند. با این حال مقاله همراه با این ادعا ( "Differential Path for SHA-1 with complexity "O"(2)" ) به این علت که نویسندگان آن متوجه شدند که تخمینشان اشتباه بوده است حذف شده است.
یک حمله علیه SHA-1 توسط Marc Stevens با هزینه ی تقریبی $2.77M(2012) با هدف شکستن تنها یک مقدار hash شده با استفاده از اجاره پردازش CPU از سرورهای ابری اتفاق افتاد. وی این حمله را در پروژه ای به اسم HashClash با پیاده سازی یک حمله differential path attack ایجاد کرد.
در ۸ نوامبر سال ۲۰۱۰ او ادعا کرد که یک حمله near-collision کاملا عملی علیه SHA-1 کامل که با پیچیدگی حدودا 2 مقایسه کار می کند در اختیار دارد. او تخمین زد که این حمله می تواند به یک حمله full collision با 2 مقایسه ارتقا داده شود.
در Marc Stevens و Pierre Karpman و Thomas Peyrin یک حمله freestart collision روی SHA-1 منتشر کردند که فقط 2 ارزیابی SHA-1 نیاز داشت. این مستقیم به یک حمله برخورد کامل روی SHA-1 ترجمه نمی شود. ( که در آن مهاجم نمی تواند وضعیت اولیه درونی را انتخاب کند ) ولی ادعاهای امنیتی SHA-1 را تضعیف می کند. به طور خاص این اولین بار بود که یک حمله روی SHA-1 کامل نمایش داده می شد. تمام حملات قبلی برای این که طراحان آن ها آن ها را نمایش بدهند زیادی هزینه بر بودند. نویسندگان این مقاله آن را یک پیشرفت قابل توجه در آنالیز SHA-1 می دانستند و نام آن را "The SHAppening" گذاشتند.
روش کار آن ها بر پایه کار قبلی خودشان و همچنین تکنیک های سرعت بخشی با استفاده از مسیرهای کمکی ( یا همان بومرنگ ) که نوسط Joux و Peyrin ابداع شده بودند و استفاده از کارت گرافیک های با کارایی بالا و هزینه پایین شرکت NVIDIA بود. برخورد در یک خوشه ۱۶ گره ای با ۶۴ کارت گرافیک پیدا شده بود. نویسندگان ادعا کردند که یک برخورد مشابه می تواند توسط خرید US$2,000 زمان GPU از EC2 پیدا شود.
نویسندگان تخمین زدند که هزینه اجاره زمان کافی EC2 CPU/GPU برای ایجاد یک برخورد کامل SHA-1 در زمان انتشار مقاله بین US$75K و 120K می بود و اشاره کردند که این مبلغ به سادگی در بودجه سازمان های محرم چه برسد به سازمان های ملی مثل intelligence agencies می گنجد. در نتیجه نویسندگان پیشنهاد کردند که SHA-1 هر چه سریع تر منسوخ شود.
در CWI (Centrum Wiskunde & Informatica) و Google حمله "SHAttered" را اعلام کردند که در آن آن ها دو فایل pdf با hash یکسان را با تقریبا 2 ارزیابی SHA-1 تولید کردند.
این حمله تقریبا ۱۰۰۰۰۰ بار سریع تر از brute-force کردن یک برخورد SHA-1 با استفاده از یک birthday attack می باشد که تخمین زده می شد که 2 ارزیابی SHA-1 نیاز داشته باشد. این حمله معادل ۶۵۰۰ سال محاسبه CPU و ۱۱۰ سال محاسبه GPU بود.
در یک مقاله توسط Gaëtan Leurent و Thomas Peyrin در Eurocrypt 2019 ارایه شد که یک پیشرفت برای بهترین حمله تا آن زمان ( chosen-prefix attack در توابع شبه Merkle–Damgård بر اساس رمز های بلوکی Davies–Meyer ) اریه می کرد. با این پیشرفت این تابع توانایی پیدا کردن برخورد های chosen-prefix را در تقریبا 2 ارزیابی SHA-1 دارد. این تقریبا یک بیلیون برابر سریع تر ( و قابل استفاده برای بسیاری از حملات هدفمند به خاطر امکان انتخاب prefix ) از حملات قبلی است که 2 ارزیابی نیاز داشتند. و به اندازه ی کافی برای متهاجم های با منابع کافی سریع می باشد ( حدود $100,000 وردازش ابری نیاز دارد ). این روش هم چنان می تواند برخورد های chosen-prefix را دز تابع MD5 با پیچیدگی زمانی 2 پیدا کند که از بهترین روش تا آن زمان برای این کار که در تءوری 2 ( البته در عمل ممکن بود به ≤2 ارزیابی برسد ) ارزیابی نیاز داشت بهتر نیست. این حمله نیازمند 500+ GB حافظه می باشد.
در نویسندگان یک حمله بهبود یافته را منتشر کردند. در این مقاله یک حمله chosen-prefix با پیچیدگی 2 را نمایش دادند که در زمان انتشار 45k USD به ازای هر برخورد هزینه داشت.
در سال ۱۹۹۸ توسط دو فرانسوی این الگوریتم مورد حمله تداخلی قرار گرفت که با پیچیدگی ۲ به توان ۶۱ که خیلی کمتر از حمله نرمال آن بود (یعنی ۲ به توان ۸۱) به موفقیت رسید. به طور مشابه در سال ۲۰۰۴ با پیدا کردن collision این میزان به ۲ به توان ۶۲ کادرهم سازی یافت و موفق شدند آن را بشکنند. در آگوست همان سال توسط تیمی دیگر این میزان به ۲ به توان ۵۱ کادرهم سازی یافت که با امکاناتی که در آن روز در اختیار داشتند فرایند حمله را ظرف مدت ۱۳ روز به اتمام رسانیدند. بعد از آن حملاتی با پیچیدگی ۲ به توان ۴۰ و ۳۹ هم اتفاق افتاد که به زمان کمتری جهت شکستن الگوریتم نیاز داشتند.
استانداردها: SHA-1, SHA-2
| [
{
"answer1": "الگوریتم SHA-1 یک چکیده پیام ۱۶۰ بیتی بر اساس روشی مشابه به الگوریتم های MD4 و ام دی۵ تولید می کند و البته قدری هم محافظه کارانه است.",
"answer2": "سازمان NIST به صورت رسمی استفاده از SHA-1 را در سال ۲۰۱۱ منسوخ اعلام کرد و در سال ۲۰۱۳ استفاده آن در امضای دیجیتال را ممنوع کرد.",
"distance": 2366,
"question": "الگوریتم SHA-1 بر چه مبنایی یک چکیده پیام تولید می کند و چه زمانی سازمان NIST استفاده از آن را در امضای دیجیتال ممنوع کرد؟"
},
{
"answer1": "در واقع فرق میان این دو نسخه یعنی ۰ و ۱ در یک گردش بیتی در الگوریتم ساخت پیام است. یعنی بخش تابع فشرده سازی تغییر یافته است.",
"answer2": "در سال ۲۰۰۵ خطاهای امنیتی این الگوریتم در موضوع ریاضیات به کار رفته در آن تشخیص داده شد که نشان می داد ممکن است این الگوریتم شکسته شود.",
"distance": 1051,
"question": "فرق بین نسخه 0 و 1 الگوریتم SHA در چیست و در سال 2005 چه چیزی در مورد خطاهای امنیتی این الگوریتم تشخیص داده شد؟"
},
{
"answer1": "به خاطر ساختار بلوکی و تکرارشونده الگوریتم ها و غیبت مراحل پایانی اضافی تمام توابع خانواده SHA ( به جز SHA-3 ) نسبت به حملات length-extension و partial-message collision attacks آسیب پذیر هستند.",
"answer2": "در فروردین سال ۲۰۱۷ CWI و Google اعلام کردند که با اجرای یک حمله ی برخورد علیه SHA-1 دو فایل PDF غیر مشابه ایجاد کرده اند که hash یکسانی برای آن ها تولید می شود.",
"distance": 6588,
"question": "چه چیزی باعث می شود که توابع SHA (به جز SHA-3) در برابر حملات طول-گسترشی آسیب پذیر باشند و چه اتفاقی در فروردین سال ۲۰۱۷ رخ داد که مربوط به این تابع بود؟"
},
{
"answer1": "مشخصه های اصلی این الگوریتم اولین بار در سال ۱۹۹۳ به عنوان استاندارد درهم سازی ایمن توسط NIST انتشار یافت.",
"answer2": "یک بهبود ساده برای جلو گیری از این حمله دو بار درهم سازی است ( طول 0 و zero block برابر اندازه بلوک الگوریتم درهم سازی می باشد )",
"distance": 4958,
"question": "الگوریتم SHA-1 چه زمانی توسط NIST به عنوان استاندارد درهم سازی ایمن انتشار یافت و چگونه می توان از حملات طول-گسترشی جلوگیری کرد؟"
},
{
"answer1": "در این کاربردها می توان از الگوریتم درهم سازی MD5 هم استفاده کرد و به همین صورت می توان MD4 را هم در این کاربردها جایگزین کرد که البته امنیت کمتری را تضمین خواهند نمود.",
"answer2": "یک حمله علیه SHA-1 توسط Marc Stevens با هزینه ی تقریبی $2.77M(2012) با هدف شکستن تنها یک مقدار hash شده با استفاده از اجاره پردازش CPU از سرورهای ابری اتفاق افتاد.",
"distance": 7719,
"question": "چه الگوریتم های درهم سازی دیگری بجز sha-1 در نرم افزار ها و پروتکل ها کاربرد دارند و همچنین در چه تاریخی حمله ای به SHA-1 گزارش شده است که هزینه ی تقریبی 2.77M دلار داشته است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
710 | : چشمان بدون چهره
چشمان بدون چهره فیلم فرانسوی-ایتالیایی سال ۱۹۶۰ به کارگردانی جورج فرانژو و بازی پییر براسور و آلیدا والی است که بر اساس رمانی به همین نام از ژان رودون ساخته شد. در طول تهیه فیلم، استانداردهای سانسور اروپا در نظر گرفته شد، با استفاده از لحن مناسب، کم کردن خشونت و حذف کردن شخصیت "دانشمند دیوانه". علی رغم اینکه این فیلم از فیلترهای استاندارد اروپا گذر کرده بود ولی بعد از انتشار آن چالش هایی را در اروپا رقم زد. نگرش ها از تشویق و ستودن به انزجار و اشمئزاز تبدیل شد.
این فیلم اولین اکران آمریکایی خود را در سال ۱۹۶۲ تحت عنوان "اتاق ترس دکتر فاستوس"، به صورت صداگذاری شده و ویرایش شده، به دست آورد. در ایالات متّحده، این فیلم به صورت "دابل فیچر" (مدیر سینماها گاهی اوقات دو تا فیلم را به قیمت یک فیلم برای دیدن قرار می دادند) با فیلم "منستر (۱۹۵۹)" اکران شد. اولین واکنش ها نسبت به فیلم زیاد مثبت نبود، اما بعد از انتشار در پخش خانگی بر شهرت و اعتبارش افزوده شد. منتقدین حال و حاضر، این فیلم را به علت طبیعت شاعرانه و تأثیرگذاری روی دیگر فیلمسازان، ستایش و تقدیر کرده اند.
شبی درست در خارج از شهر پاریس، خانمی سوار ماشین که از کنار خشکی کنار رودخانه می گذشت، جنازه ای را درون رودخانه رها می کند. بعد از اینکه جنازه بازیابی می شود، دکتر ژنسییر، جنازه را شناسایی می کند و او شباهتی میان این جنازه و بازمانده دخترش کریستین که صورتش (که به شدت تخریب شده بود و از شکل افتاده بود) در یک تصادف که قبل از ناپدیدشدنش رخ داده و مقصر آن پدرش بود، مشاهده می کند. دکتر ژنسییر در یک خانه بزرگ که همجوار کلینیک او هم است، همراه با یک سری سگ ژرمن شپرد که در قفس هستند و سگهای بزرگ دیگر، زندگی می کند.
در پی خاکسپاری کریستین، دکتر ژنسییر و دستیارش لووئیس، زنی که پیشتر آن جنازه را دور انداخته بود، به خانه بازمی گردند که کریستین واقعی آنجا پنهان شده بود (در فیلم توضیح داده می شود که لوو ئیس در حد مرگ نسبت به دکتر وفادار بوده، به این دلیل که دکتر صورت او را که بسیار صدمه دیده بود، به صورتی که کمترین اثر زخم برجای بماند بجز زخم کوچکی که لووئیس آن را با گردن آویزی از مروارید پوشانده، مداوا کرده بود). بدن متعلق به خانمی جوان بود که در اثر تلاش ناموفق دکتر برای پیوند صورت او به شمایل دخترش، مرده بود. دکتر ژنسییر قول داده بود که صورت کریستین را بازیابی کند و اصرار داشت که او ماسک به صورت بزند تا از شکل افتادگی صورت او پوشانده شود. بعد از اینکه پدرش اتاق را ترک می کند، کریستین با نامزدش، ژاک ورنون، که با دکتر در کلینیکش کار می کرد، تماس می گیرد، اما بدون اینکه کلمه ای بگوید تماس را قطع می کند.
لووئیس دختر سوئیسی جوانی را به اسم «ادنا گروبر» فریب می دهد و به خانه ژنسییر می آورد. ژنسییر با کلروفرم ادنا را بیهوش می کند و او را به آزمایشگاه محرمانه خود می برد. کریستین مخفیانه پدرش و لووئیس را می بینید که ادنا را به سمت آزمایشگاه می برند، و سپس به پیش سگهایی که پدرش در قفس کرده بود می رود تا آن ها را که همیشه مهر او به خود را پذیرفته و نسبت به ظاهرش بی تفاوت بودند، نوازش کند.
دکتر ژنسییر عمل جراحی پیوند پوست را آغاز می کند، پوست صورت ادنا را برمی دارد. دکتر با موفقیت پوست ادنا را به صورت دخترش پیوند می زند و ادنا را که حال، صورتی از شکل افتاده و باندپیچی شده دارد را بر خلاف میل او نگه می دارد.
ادنا فرار می کند، ولی به سمت مرگ خویش با افتادن از پنجره طبقه بالا، می رود. بعد از دور ریختن جنازهٔ ادنا، ژنسییر متوجه نقص هایی در صورت کریستین می شود. صورت او در طی چند روز به طرز بدی پیش رفته بود؛ بندش پوست جدید را نپذیرفته و او باید دوباره به صورت پوش (ماسک) خود مراجعه کند. کریستین دوباره به ژاک تلفن می زند ولی اینبار اسمش را صدا می زند، ولی تماس تلفنی توسط لوئیس قطع می گردد.
ژاک تماس را برای پلیسی که در مورد پرونده های ناپدید شدن دختران جوانی با چشمان آبی و مشخصات ظاهری مشابه تحقیق می کرد، گزارش می کند. پلیس سر نخی را پیدا کرده که مربوط به زنی است که گردن آویزی از مروارید دارد، که ژاک او را لوئیس تشخیص می دهد. بازپرس پارو، مأموری که ناپدید شدن ادنا را بررسی و رسیدگی می کند، خانم جوانی به نام پولت مرودون را (که اخیراً به علت دزدی دستگیر شده بود) مجبور می کند که برای بهبود بخشیدن به رسیدگی به پرونده ادنا، خودش را به کلینیک دکتر ژنسییر معرفی کند. بعد از اینکه سلامت وی اعلام شد، پولت آنجا را به مقصد پاریس ترک می کند و بی درنگ لووئیس او را سوار می کند، و او را نزد دکتر ژنسییر می برد. دکتر در حال آماده شدن برای جراحی بود که لووئیس به او خبر می دهد که پلیس قصد دارد او را ببیند. حین اینکه دکتر با پلیس صحبت می کند، کریستین که مدت ها بود که نسبت به آزمایش های پدرش قطع امید کرده و اخیراً در حال از دست دادن عقلش به خاطر تقصیر و گوشه نشینی بود، پولت را آزاد می کند و با چاقو به گردن لووئیس ضربه می زند. او همچنین سگ ها و پرنده هایی که پدرش برای آزمایش هایش استفاده می کرد را آزاد می کند. دکتر ژنسییر پلیس را مرخص می کند (که کاملاً توضیحات او را پذیرفته بودند) و به آزمایشگاه بازمی گردد، که یک سگ رها شده ژرمن شپرد که او همین اخیر او را برای انجام آزمایشش بدست آورده بود، به او حمله می کند، و سگهای دیگر را که به خاطر زندانی شدن و دردهای زیاد توسط دکتر، خبر می کند، و آن ها او را تا حد مرگ پاره می کنند، و صورت او را حین این کار از شکل می اندازند. کریستین که نسبت به مرگ پدرش بی تفاوت است، و ظاهراً بیشتر به یک انسان تبدیل شده است، آهسته به سمت باغ بیرون خانه ژنسییر قدم برمی دارد در حالیکه یکی از پرنده هایی را که آزاد کرده بود را در آغوش گرفته است.
'پییر براسور' در نقش دکتر ژنسییر، استاد دانشگاه، پزشک و پدر کریستین. ژنسییر روی سگهای خود آزمایش انجام می دهد و عمل پیوند پست را روی خانم های جوان انجام می دهد تا سعی کند که صورت از دست رفته دخترش را بازیابی کند.
براسور پیش از این در فیلم دیگر کارگردان جورج فرانژو به نام "سری تکیه داده شده به دیوار(۱۹۵۸)"، باز هم در نقش اول و در نقش یک دکتر، بازی کرده بود.
'ادیث سکوب' در نقش کریستین ژنسییر، دختر دکتر ژنسییر. صورت کریستین در تصادفی که تقصیر پدرش بود به شدت صدمه می بیند. برای مدت زیادی از فیلم صورت او توسط صورت پوش بسیار سفتی که شبیه صورتش قبل از تصادف است، پوشیده شده است. او هم مانند براسور، توسط همان کارگردان در فیلم «سری تکیه داده شده به دیوار» در نقشی فرعی به بازیگری گرفته شده است. او بعده ها با فرانژو چهار فیلم دیگر را انجام می دهد.
'آلیدا والی' در نقش لووئیس، زنی که دستیار دکتر ژنسییر است، خانم های جوان را می رباید، دکتر را در عمل ها یاری می کند و به عنوان مادر جانشین برای کریستین مادری می کند. او در برخی عمل ها به دکتر کمک می کند، به علت اینکه دکتر در بهبود صورت او که در حادثه ای که برایش اتفاق می افتد (سکانسی در فیلم برای آن نیست)، از بین می رود، تلاش می کند.
'فرانسوا گه رین' در نقش ژاک ورنون، دانشجوی دکتر و نامزد کریستین. ژاک از فعالیت جنایت آمیز دکتر بی خبر است و باور دارد که کریستین مرده است. بعد دریافت یک تماس تلفنی از کریستین، او با پلیس برای بررسی این جنایت همکاری می کند.
'جولیت می نیل' در نقش ادنا گروبر، خانم جوانی که قربانی آزمایش دکتر ژنسییر می شود، که بعد از دوست شدن با لووئیس در پاریس، اتفاق می افتد. ادنا تنها دختری است که صورتش با موفقیت به صورت کریستین پیوند می خورد. حین بازیابی از جراحی به لووئیس حمله می کند و سپس از پنجره خانه ژنسییر به پایین می پرد و می میرد.
'الکساندر رینیو' در نقش بازرس پارو، یک بازرس پلیس که پرونده ناپدید شدن قربانیان ژنسییر را بررسی می کند، او نهایتاً متوجه می شود که همه دختران گمشده دارای مشخصات مشترک و مشابهی هستند.
'بئاتریس آلتاریبا' در نقش پولت مرودون، خانم جوانی که توسط پلیس به علت سرقت از فروشگاه دستگیر شده. به علت شباهتش با خانمی که ژنسییر ربوده بود، توسط پارو خبردار می شود که همه اتهامات او در صورت همکاری با پلیس و معرفی کردن خود به کلینیک ژنسییر، سلب می شود. او متعاقباً آزاد می شود و برای پیوند صورت ربوده می شود، اما دختر ژنسییر او را قبل از اینکه دکتر روی او عمل جراحی انجام دهد، نجات می دهد.
در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی، فیلم های ژانر وحشت بریتانیایی مانند: "طلسم فرنکنشتاین(۱۹۵۷)" و "وحشت دراکولا(۱۹۵۸)" میان فیلمبازان فرانسوی محبوب و مشهور بود. در آن موقع، فیلم های ترسناک مدرن مشابهی از طرف فیلمسازان فرانسوی برای ساختشان تلاشی صورت نگرفته بود، تا اینکه تهیه کننده ای به نام "جولز بورکون" تصمیم گرفت به بازار فیلم های ترسناک قدم بگذارد. بورکون حقوق مربوط به رمان رودون را خریداری کرد و سمت کارگردانی را به یکی از بنیانگذاران "سینماتک فرانسوی"، فرانژو، که در حال کارگردانی اولین فیلم غیر مستند خود به اسم "سری تکیه داده به دیوارها(۱۹۵۸)" بود، پیشنهاد کرد. فرانژو در دوران فیلم های بی صدا، زمانی که فیلمسازانی مانند جورج ملیه و لوویی فویاد فیلم های خوبی می ساختند، بزرگ شد، سپس او فرصت را غنیمت شمرد تا در همین ژانر به سینما خدمت کند. فرانژو احساس کرد که داستان فیلم مربوط به فیلم ترسناک نیست؛ بلکه او دیدش از فیلم را به صورت " یک اندوه... خلق و خوی آرام تری نسبت به ترسناک دارد... درونی تر و نافذتر. یک ترس در درجهٔ هومیوپات است" (روشی درمانی بر اساس دوز پایین که در صورت مصرف بیشتر برای یک فرد سالم، علائمی مشابه بیماری در او ایجاد می شود)، بیان کرد.
برای اجتناب از پیشامد مشکل با سانسور اروپا، بورکون به فرانژو اخطار کرد که از صحنه هایی از قبیل داشتن خون زیاد (مغایر سانسور فرانسه)، نشان دادن آزار حیوانات (مغایر با سانسور انگلستان) و هم چنین شخصیت دانشمند دیوانه (مغایر با سانسور آلمان)، به شدت خودداری کند. تمام این سه فاکتور بخشی از خود رمان بودند، که نمایانگر یک چالش برای پیدا کردن لحنی مناسب برای نشان دادن این عامل های داستان در فیلم بود. در ابتدا با کار کردن با کلود سوته که به عنوان دستیار اول کارگردان کار می کرد و فیلم نامه مقدماتی را معرفی می کرد، فرانژو تیم بوالو-نارسوژاک (پی یر بوالو و توماس نارسوژاک) را که رمان هایی اقتباسی از "اهریمنی ها(۱۹۵۵)" اثر آنری-جورج کلوزو و همین طور "سرگیجه (۱۹۵۸)" اثر آلفرد هیچکاک را نوشته بودند، به خدمت گرفت. نویسندگان، مرکز توجه را از سمت دکتر ژنسییر به سمت دختر او، کریستین، بردند؛ این تغییر شخصیت، دکتر را در پرتوی شخصیتی مثبت تر و قابل فهم تر تصویر می کرد، و موجب کمک در اجتناب از محدودیت های سانسوری شد.
برای کارمندان بخش تولید، فرانژو از افرادی که با آن ها روی پروژه های قبلی کار کرده بود، استفاده کرد. سینماتوگرافری به نام "اوژان شوفتان"، برای رندر کردن کردن تصاویر فیلم انتخاب شد. شوفتان با فرانژو در فیلم "سری تکیه داده شده به دیوارها(۱۹۵۸)" همکاری کرده بود. مورخ سینما، دیوید کلات، در مورد شوفتان گفته بود:" ایده آل ترین گزینه برای نمایش دادن کابوس های فرانژو است".(تنها دو سال بعد شوفتان جایزه بهترین سینماتوگرافی را برای فیلم سیاه-سفید به نام "(The Hustler (1961" دریافت کرد) و آهنگساز فرانسوی "موریس ژار"، موسیقی فراموش نشدنی ای برای فیلم ساخت.
ژار هم قبلاً با فرانژو در فیلم "سری تکیه داده شده به دیوارها(۱۹۵۸)" همکاری کرده بود. منتقدین امروزی، از دو زمینهٔ تحمیل کننده موسیقی فیلم، به عنوان یک نماهنگی از یک کارناوال جلف (شامل سوار کردن خانم های جوان توسط لووئیس برای دکتر ژنسییر) و یک قطعه ناراحت تر و سبک تر برای کریستین، یاد می کنند. ژار متعاقباً موسیقی فیلم "لورنس عربستان(۱۹۶۲)" و "دکتر ژیواگو (۱۹۶۵)" همراه با موسیقی دیگر فیلم ها را، ساخت.
فیلم برداری «چشمان بدون صورت» در سال ۱۹۵۹ به پایان رسید، و اولین اکرانش در ۲ مارس ۱۹۶۰، در پاریس بود. علی رغم اینکه این فیلم از فیلترهای سانسور اروپا گذشته بود، اما با انتشارش در اروپا جنجال به پا کرد. مجله خبری فرانسوی «اکسپرس» اشاره به «غش کردن» حضار در حین سکانس پیوند پوست، داشت. در طول نمایش فیلم در جشنواره فیلم ادینبورگ (پایتخت اسکاتلند)، هفت نفر از حضار غش کردند، که کارگردان فیلم، فرانژو، پاسخ داد: «حالا می فهمم که چرا مردان اسکاتلندی دامن می پوشند».
برای پخش در آمریکا در سال ۱۹۶۲ بخش هایی از فیلم حذف شد. برای آن صداگذاری به زبان انگلیسی انتخاب شد و عنوان آن به «تالار وحشت دکتر فاستوس» تغییر کرد. در تدوین و ویرایش نسخهٔ آمریکایی، بخش هایی از صحنه های پیوند پوست به همراه صحنه هایی که جنبه های انسان دوستانهٔ دکتر ژنسییر را، مانند نگهداری و دوست داشتن کودکی کوچک که در کلینیکش بود، دربر داشت از فیلم حذف شدند.
"چشمان بدون صورت" در ۹ ژانویه سال ۲۰۰۱، توسط "کینو ویدئو" بر روی VHS و توسط "کرایتریون کالکشن" بر روی DVD در ۱۹ اکتبر سال ۲۰۰۴، انتشار یافت. DVD آن شامل اولین مستند جورج فرانژو "خون هیولاها"، توصیفی از قتلگاه فرانسوی، بود. نسخه ریجن ۲ این فیلم در ۲۱ آوریل سال ۲۰۰۸ توسط شرکت "سکندسایت فیلمز" منتشر شد.
ویرایش ریجن ۴ آن در ۲ ژوئیه سال ۲۰۰۷ توسط شرکت "آمبرلا انترتینمنت" منتشر شد که دیسک آن حاوی اولین مستند فرانژو به نام " خون هیولاها " بود. در سال ۲۰۱۳، "کرایتریون کالکشن" فیلم را به صورت Blu-ray منتشر کرد، اینبار فیلم دقیقاً از روی نگاتیو دوربین تبدیل شده بود.
در پی اولین انتشار فیلم، واکنش و پاسخ منتقدین فرانسوی در مورد فیلم متوسط، که از اشتیاقی آرام تا ناامیدی یا اهانت عمومی محدود می شد، به این علت که آن ها عقیده داشتند که فیلم یا یک تکرار از اکپرسیونیسم آلمان یا واقعاً ناامیدی کارگردان به خاطر قدم برداشتن از عرصه مستندسازی و قدم گذاری به عرصه فیلمسازی ژانر، که به گفته آن ها "ژانر فرعی است، نسبتاً در حد توانایی او نیست"، بود. فرانژو در پاسخ به این نقد، بر این عقیده بود که این در این فیلم تلاش شده بود که ژانر فرعی، جدی گرفته شود. در انگلستان، "ایزابل کوئیگلی"، منتقد فیلم برای "اسپکتیتور"، دربارهٔ فیلم گفته بود:"تهوع آمیزترین فیلم از زمانی که من نقادی را شروع کردم، است"، این درحالیست که بازبینگری که موافقت کرده بود که ایزابل فیلم را پسندیده، تا سر حد اخراج شدن رفت. یک بازبینی منفی در مجله فیلم "Variety" به اشاره بخصوصی بدین صورت داشت:"ایفای نقش غیرطبیعی، جایی را برای توصیف شخصیت ها و انگیزه ها کنار می زد، و تکرر در عمر افکت دهی باعث از بین رفتن اثر اولیهٔ آن می شد" و "یک روند نامعلوم و آهسته باعث شد تا فیلم، فضایی به سبک قدیمی داشته باشد".
با بازنشر فیلم در سپتامبر ۱۹۸۶، در رابطه با سابقه کارهای کارگردان ها در تئاتر ملی فیلم در لندن و "سینماتک فرانسه" در فرانسه، وضعیت نقد این فیلم شروع به ارزیابی دوباره کرد. پاسخ منتقدین فرانسوی به فیلم به مراتب مثبت تر از زمان انتشار اولیه فیلم بود، که در این رابطه سردبیر مجله "کتابچه سینما"، سرژ دانی، به فیلم صفت "شگفتی" را نسبت داد.
نسخه اصلی فیلم در تئاترهای آمریکا در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۳ انتشار دوباره شد و با نقدهای عالی روبه رو شد. طبق ۳۵ بازبینی که توسط "راتن تومیتوز" گردآوری شده بود، فیلم به طور متوسط با ۹۷ درصد "فرش ریتینگ" و متوسط امتیازدهی ۱۰/۸٫۱. بازبینی کنندگان نسبت به طبع شاعرانه و تأثیر قوی آن بر روی شاعر و فیلمساز فرانسوی "ژان کاکتو". جاناتان روزنبام از مجله "شیکاگو ریدر"، فیلم را تحسین کرد، و در مورد آن گفت:"بی معنی و به زیبایی یک داستان افسانه ای".
ج. هوبرمن از مجله "صدای دهکده"، فیلم را "یک شاهکار از وحشت شاعرانه و یک خشونت بانزاکت و قابل لمس" اعلام کرده بود. دانشنامه "فیلم های ترسناک"، در مورد تأثیر "کاکتو" گفت:"فرانژو به فیلم یک فن شاعری عجیبی اعطاء کرد که تأثیر "کاکتو" در آن بی تردید قابل مشاهده بود. "دیوید ادلستاین" از مجله "State" هم این فیلم را با آثار "کاکتو" مقایسه کرده بود.
در اوایل دهه ۲۰۱۰، "Time Out" یک نظرخواهی را برگزار کرد که در آن تعدادی از نویسندگان، کاگردانان، بازیگران و منتقدین در آن شرکت داشتند، تا به بهترین فیلم های ژانر وحشت رأی دهند. فیلم "چشمان بی صورت" در رتبه ۳۴ در میان صدفیلم برتر آن ها قرار گرفت.
این فیلم، مشتی از فیلم های اروپایی را از زمان انتشار خود تحت تأثیر خود قرار داده است. "خسوس فرانکو"، کارگردان اسپانیایی در طول دوران کاری خود فیلم هایی ساخته که متأثر از همین است. اولین کار او یک کار مشترک بین اسپانیا و فرانسه به نام "گریه ها در شب (۱۹۶۲) بود. داستان فیلم فرانکو در مورد یک جراح پلاستیک، دکتر اورلاف، است که برای بازسازی صورت از بین رفته دخترش "ملیساً تلاش می کند. بازرس "ادگار تانر"، تحقیقات خود را از طریق دوست دختر دکتر اورلاف، "واندا برونسکی" به عنوان جاسوس، دنبال می کند. فرانکو در پی این فیلم نسخه های بعدی ای هم ساخت. او فیلم دیگری که تأثیر زیادی از "چشمان بدون صورت" گرفته است را به نام "بدون صورت(۱۹۸۸)" ساخت. "بدون صورت" هم، موضوعی مشابه دارد، ربوده شدن دختران زیبا که توسط دستیار دکتر "فلاملند (هلموت برگر)" گروگان گرفته می شوند. دکتر برای انجام جراحی پلاستیک روی صورت خواهرش، از پوست صورت زن های دزدیده شده استفاده می کند که این آزمایش ها ثمر ندارد و قربانیان صدمه دیده و می میرند. فیلم ایتالیایی " خون آشام عصر هسته ای(۱۹۶۱)" هم، از این فیلم تأثیر پذیرفته است، که دکتری تلاش می کند تا برای بهبود صورت دخترش، روی صورت زنهای دیگر عمل جراحی انجام دهد. این مسائل توسط پلیسی که در حال بررسی پرونده دختران جوانی که اطراف چشمانشان زخمی شده، است مورد پیگیری قرار می گیرد.
بررسی های پلیس سرانجام او را سمت یک کلینیک جراحی پوست هدایت می کند (موضوعی مشابه در فیلم "چشمان بدون صورت").
فیلم بریتانیایی "فساد(۱۹۶۸)" اندکی تغییر در موضوع انجام داد، به این صورت که یک جراح پلاستیک سعی دارد که با استفاده از استخراج مکرر مایعات غده های زنان قربانی، صورت نامزدش را بازسازی کند. کارگردان اسپانیایی "پدرو آلمادوار" دربارهٔ فیلمش به اسم "پوستی که من در آن زندگی می کنم" (در رابطه با دکتر جراح دیوانه ای که بر روی یک قربانی عمل جراحی انجام می دهد) اذعان کرد که تأثیر خیلی وسعی ای از فیلم "چشمان بدون صورت" گرفته است.
این فیلم همچنین، بر روی فیلم های تولید آمریکا هم تأثیر گداشته است: "جان کارپنتر" پیشنهاد کرد که سریال "هالووین" برای شخصیت "مایکل مایرز"، از یک ماسک استفاده کند. او دربارهٔ تدارکات فیلم می گوید: "آنها هیچ پولی برای ساختن آن ماسک را نداشتند؛ و فیلم دقیقاً آن طور شما می بینید نوشته شده است، به عبارتی دیگر، این یک ماسک رنگ و رو رفته با شمایل صورت انسان است، تقریباً ناکارآمد. نمی دانم که چرا این گونه نوشتم و چرا من و "دبورا]هیل[" این گونه تصمیم گرفتیم، شاید به خاطر فیلمی قدیمی به اسم "چشمان بدون صورت" باشد".
بازبینی های نسخه DVD "چشمان بدون صورت" بر روی "جان وو" تأثیرگذار بود; منتقدین جزئیات تصویری صحنه پیوند صورت در فیلم جان وو (Face/Off) را با صحنه پیوند پوست در فیلم "چشمان بدون صورت" مقایسه کردند و متوجه شباهت ها شدند. یک شباهت دیگر دراستفاده جان وو از قمری های سفید در فیلم هایش است که بسیار شبیه به شخصیت "کریستین" است که موقع فرار از آزمایشگاه قمری های سفیدی در بغل گرفته است.
در سال ۲۰۰۱، در مجله "VH1 Storytellers"، "بیلی آیدل" (خواننده آهنگ چشمان بدون صورت) گفت که او ایده آهنگ خود به نام "چشمان بدون صورت" را از این فیلم گرفته است. این آهنگ، اولین آهنگ آیدل بود که در جمع ده آهنگ برتر ایالات متّحده قرار گرفت.
| [
{
"answer1": "'پییر براسور' در نقش دکتر ژنسییر، استاد دانشگاه، پزشک و پدر کریستین.",
"answer2": "'ادیث سکوب' در نقش کریستین ژنسییر، دختر دکتر ژنسییر.",
"distance": 360,
"question": "بر اساس فیلمنامه فیلم «چشمان بدون چهره»، چه کسی نقش دکتر ژنسییر را بازی کرد و چه کسی نقش دختر او را که صورتش آسیب دیده بود بازی کرد؟"
},
{
"answer1": "اولین واکنش ها نسبت به فیلم زیاد مثبت نبود، اما بعد از انتشار در پخش خانگی بر شهرت و اعتبارش افزوده شد.",
"answer2": "'آلیدا والی' در نقش لووئیس، زنی که دستیار دکتر ژنسییر است، خانم های جوان را می رباید، دکتر را در عمل ها یاری می کند و به عنوان مادر جانشین برای کریستین مادری می کند.",
"distance": 4842,
"question": "فیلم «چشمان بدون چهره» در ابتدا با چه واکنشی روبرو شد و چه کسی نقش دستیار دکتر را ایفا کرد؟"
},
{
"answer1": "آهنگساز فرانسوی \"موریس ژار\"، موسیقی فراموش نشدنی ای برای فیلم ساخت.",
"answer2": "این فیلم اولین اکران آمریکایی خود را در سال ۱۹۶۲ تحت عنوان \"اتاق ترس دکتر فاستوس\"، به صورت صداگذاری شده و ویرایش شده، به دست آورد.",
"distance": 9021,
"question": "چه کسی مسئول ساخت موسیقی فیلم «چشمان بدون چهره» بود و این فیلم در چه سالی در آمریکا با نام جدیدی به نمایش درآمد؟"
},
{
"answer1": "'الکساندر رینیو' در نقش بازرس پارو، یک بازرس پلیس که پرونده ناپدید شدن قربانیان ژنسییر را بررسی می کند",
"answer2": "علی رغم اینکه این فیلم از فیلترهای استاندارد اروپا گذر کرده بود ولی بعد از انتشار آن چالش هایی را در اروپا رقم زد. نگرش ها از تشویق و ستودن به انزجار و اشمئزاز تبدیل شد.",
"distance": 6168,
"question": "چه کسی نقش بازرس پلیس در فیلم «چشمان بدون چهره» را بازی کرد و چرا این فیلم در اکران اولیه اش در اروپا با چالش هایی روبرو شد؟"
},
{
"answer1": "\"خسوس فرانکو\"، کارگردان اسپانیایی در طول دوران کاری خود فیلم هایی ساخته که متأثر از همین است.",
"answer2": "این فیلم اولین اکران آمریکایی خود را در سال ۱۹۶۲ تحت عنوان \"اتاق ترس دکتر فاستوس\"، به صورت صداگذاری شده و ویرایش شده، به دست آورد.",
"distance": 13327,
"question": "کدام کارگردان اسپانیایی از فیلم «چشمان بدون چهره» الهام گرفت و عنوان آمریکایی این فیلم چه بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
711 | : لغزش آنی در عقل
لغزش آنی در عقل نام سیزدهمین آلبوم استودیویی از گروه موسیقی پراگرسیو راک بریتانیایی، پینک فلوید است. این آلبوم در سپتامبر سال ۱۹۸۷ توسط ئی ام آی رکوردز در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا عرضه شد.
در سال ۱۹۸۵ نوازندهٔ گیتار دیوید گیلمور همراه با گروهی از موسیقی دانان تصمیم به ساخت سومین آلبوم تک نوازی خود گرفت. اما در اواخر ۱۹۸۶ فکر دیگری کرد و تصمیم گرفت آهنگ ها را به عنوان آلبومِ جدیدِ پینک فلوید عرضه کند. به دنبال آن نوازندهٔ درامِ پینک فلوید، نیک میسن، و نوازندهٔ کیبورد، ریچارد رایت، را برای همکاری به این پروژه آورد. هرچند ریچارد رایت نمی توانست به دلایل قانونی به عنوان عضوی از پینک فلوید در آلبوم همکاری کند اما به میسن و گیلمور در ساخت این آلبوم کمک کرد تا اولین آلبوم پینک فلوید بعد از کناره گیری راجر واترز به عنوان ترانه سرا، آهنگساز، نوازندهٔ گیتار بیس از گروه در دسامبر ۱۹۸۵ ایجاد شود.
این آلبوم عمدتاً در استودیوی خانه قایقی دیوید گیلمور، "آستوریا" ضبط شد. در این بین مشکلی حقوقی بین واترز و گروه وجود داشت و واترز معتقد بود که آلبوم نباید تحت نام پینک فلوید منتشر شود و این مشکل تا چند ماه ادامه داشت و حل نشده بود تا اینکه آلبوم منتشر شد.
برخلاف اکثر آلبوم های پینک فلوید "لغزش آنی در عقل" از یک موضوع واحد پیروی نمی کند و تنها شامل مجموعه ای از آهنگ های راک می باشد که عمدتاً توسط دیوید گیلمور و آنتونی مور نوشته شده است.
گروه برای طراحی جلد آلبوم از استورم تورجرسن به عنوان طراح استفاده کرد؛ کسی که از ۱۹۷۷ با پینک فلوید در آلبومی مشارکت نداشت.
هرچند که آلبوم نقدهای گوناگونی دریافت کرد و توسط راجر واترز مورد تمسخر قرار گرفت اما با کمک تور جهانی که برای این آلبوم ترتیب داده شد، از لحاظ فروش توانست به آسانی آلبوم قبل پینک فلوید، "برش نهایی" را پشت سر بگذارد و گواهی چهارگانه پلاتین را در ایالات متحده دریافت کند.
بعداز انتشار آلبوم برش نهایی (۱۹۸۳) که برخی آن را نوعی آلبوم سولوی راجر واترز می دانند؛ سه عضو گروه بر روی آلبوم های سولوی خود تمرکز کردند.
در ۱۹۸۴ گیتاریست دیوید گیلمور برخی احساسات خودش دربارهٔ رابطه اش با واترز را در دومین آلبوم سولوی خود به نام "عقب گرد" بیان کرد. در همان زمانی که گیلمور تور/کنسرتش را برای حمایت از این آلبوم به اتمام رساند، راجر واترز سفر خود را برای برگزاری تور آلبوم سولوی خودش با نام "مزایا و معایب اتواستاپ زدن" آغاز کرد. هر دوی این ها در این تورها از نوازنده های قابلی استفاده می کردند؛ برای نمونه اریک کلپتون در تورهای ۱۹۸۴ واترز به عنوان نوازندهٔ گیتار لید حضور داشت.
استقبال از این تورهای سولو در این سال بمانند زمانی نبود که آن ها با نام پینک فلوید تور برگزار می کردند و به این دلیل برخی اجراهای گیلمور نیز به دلیل فروش نرفتن بلیت لغو شد. اجراهای واترز نیز از دیدگاه دیوید فریک، منتقد مجله رولینگ استون، به کوششی شفاف تفسیر شده بود تا ثابت کند «راجر واترز پینک فلوید بود.»
نیک میسنِ درامر نیز در ژوئیه ۱۹۸۵ دومین آلبوم سولوی خود را با نام "پروفایلز" منتشر کرد، در این آلبوم دیوید گیلمور در آهنگ "دروغ برای دروغ" به عنوان خواننده حضور یافت.
گیلمور در این دوره خود را در پروژه های دیگری نیز مشغول کرده بود، که از آن جمله می توان به مشارکت در اولین آلبوم دریم آکادمی و حضور در کنسرت لایو اید به همراه برایان فری اشاره کرد.
واترز چند سال قبل تر در ۱۹۸۲ طی مصاحبه ای با مجله "رولینگ استون" به آیندهٔ خود اشاره کرده بود و این گونه گفته بود:«من می توانم با نوازندهٔ درام و کیبورد دیگری کار کنم، این خیلی آسان است، و احتمالاً این به سمت نقطه ای هست که من مایل می باشم.»، اما وی در دسامبر ۱۹۸۵ اعلام کرد که گروه را ترک کرده و معتقد بود پینک فلوید یک «نیروی تمام شده» است.
گیلمور نسبت به واترز دیدی متفاوت داشت و محو شدن پینک فلوید در تاریخ را نمی پذیرفت و قصد ادامه دادن به فعالیت با گروه را داشت:«به او [واترز] قبل از رفتنش گفتم که:اگر تو بروی کار و بار می گردد و ما هستیم که آن را می گردانیم، ما خواهیم توانست این کار را بکنیم». هشدار واترز رُک و راست بود:«تو هرگز نمی توانی این کار را انجام بدهی».
راجر برای نشان دادن قصد و نیت خود برای جداشدن از گروه، با ئی ام آی و کلمبیا رکوردز قرارداد بست و از آن ها نیز خواست که خودشان را از الزامات قراردادی رها کنند؛ او همچنین پیتر رودج را به عنوان مدیر کارهای خود استخدام کرد. جداشدن واترز (از دیدِ گیلمور و میسن) به معنای آزاد بودن آن ها برای ادامهٔ فعالیت با نام پینک فلوید بود.
در غیاب واترز، گیلمور صفی از موسیقیدانان را برای پروژه جدید به کار گرفت. چند ماه قبل تر جان کرین، نوازندهٔ کیبورد، همراه با گیلمور در "هوکِند استودیو" بر روی قطعاتِ جدید کار می کردند که این همکاری نتیجه اش در آهنگ «آموختن پرواز» به ثمر رسید، گیلمور او را به تیم خود نیز دعوت کرد.
گیلمور از باب ازرین نیز، که سابقهٔ همکاری در آلبوم ۱۹۷۹ «دیوار» را داشت، برای پروژه جدید خود و یکی کردن قطعات جدید دعوت به عمل آورد، ازرین این پیشنهاد را تنها مدتی بعد از رد کردن پیشنهادِ واترز برای توسعه دومین آلبوم سولوی خود «"رادیو کیاس"» پذیرفت، آلبومی که ازرین در انجام دادنش ناتوان بود.
ازرین در تابستان ۱۹۸۶ وارد انگلیس شد. در این مرحله علناً الزامی برای انتشار آلبومی جدید به نام پینک فلوید نبود و گیلمور معتقد بود که قطعات جدید شاید در نهایت در قالب آلبوم سولوی سوم او منتشر شوند؛ هرچند نمایندهٔ شرکت سی بی اس رکوردز، استفان رالبوسکای، انتظارات متفاوتی داشت و طی ملاقاتی که در نوامبر ۱۹۸۶ با گیلمور و ازرین داشت، گیلمور بدون هیچ شکی نسبت به احساسات خودش به او گفت:«این موسیقی؛ صدایی که بخواهد چیزهایی شبیهِ پینک فلوید را نابود کند ندارد». گیلمور بعدها پذیرفت که غیبت واترز یک مشکل بود و آغاز کردن یک پروژه جدید بدون حضور او خیلی سخت بود.
گیلمور در این آلبوم کار با ترانه سراهای گوناگونی مانند اریک استیورت و راجر مک گوق را تجربه کرد اما در نهایت آنتونی مور بود که نظر وی را برای کار بیشتر جلب کرد. او کسی بود که بعدها در دو آهنگ «آموختن پرواز» و «هنگام روی برگرداندن» نامش به عنوان ترانه سرای همکار ثبت شد.
ایدهٔ یک آلبوم مفهومی هم کنار گذاشته شد و در عوض گیلمور لیست آهنگ هایی را تعیین کرد که از لحاظ مفهومی به هم مرتبط نبودند. در پایان آن سال گیلمور تصمیم گرفت که قطعات جدید را به عنوان یک پروژهٔ فلویدی در نظر بگیرد.
"لغزش آنی در عقل" در چند استودیوی ضبط گوناگون ضبط شد که در این میان از استودیویی خانه قایقی دیوید گیلمور آستوریا بیشتر استفاده شد، آستوریا بر روی رودخانهٔ تیمز مستقر بود و به گفتهٔ باب ازرین، سرانجام محیط رودخانه خودش را به تمام آهنگ ها تحمیل کرد. «کار در آنجا سحرآمیز بود، خیلی الهام بخش بود، بچه ها در رودخانه پارو می زدند، غازها پرواز می کردند ...».
از آندره جکسون، که یکی از همکاران جیمز گاتری بود، برای مهندسی صوت در آلبوم استفاده شده است. در طی فواصل نوامبر ۱۹۸۶ تا فوریه ۱۹۸۷ که گروه گیلمور روی قطعات جدید کار می کردند، ضبط کننده های دیجیتالی ۳۲-تِرَکی میتسوبیشی جایگزین ضبط کننده های آنالوگ ۲۴-تِرَکی شد که برای ضبط آلبوم قبل از آن استفاده کرده بودند. این میل به استفاده از تکنولوژی های جدید با بکارگیری همگام ساز رابط دیجیتالی سازهای موسیقی با کمک رایانهٔ مکینتاش اپل ادامه یافت.
پس از موافقت برای کار بر روی قطعات جدیدی که دارای ایراداتی هم بودند، گیلمور موسیقی دانان فصلی گوناگونی را استخدام کرد، شامل دو درامر کارمین اپایس و جیم کلتنر که جای نیک میسن در برخی ترانه های آلبوم درام زدند. میسن که از مراحل تمرین و اجرا در آلبوم بسیار دور بود، خود را با کار بر روی اثرهای صوتی مشغول کرده بود. برخی از قسمت های مرتبط با درام هم توسط ماشین های درام ضبط شدند.
در این میان همسر جدید ریچارد رایت، فرانکا، با گیلمور تماس گرفت و درخواست کرد که اگر بشود، رایت در این آلبوم مشترک شود. گیلمور به این درخواست رسیدگی کرد؛ کیبوردیست گروه در سال ۱۹۷۹ گروه را ترک کرده بود و تنها موانع قانونی بود که مانع حضور دوبارهٔ او در پینک فلوید می شد، اما بعد از یک ملاقات با رایت در هامپستید او را به گروه بازگرداند. گیلمور بعدها در یک مصاحبه با یک نویسنده به نام کارل دالاس عنوان کرد که «حضور رایت ما را از لحاظ قانونی بودن و موسیقی قوی تر می کند». از این رو رایت به عنوان یک موسیقی دان دستمزدگیر با درآمد هفتگی ۱۱هزار دلار به کارگرفته شد. اما این اشتراک وی در آلبوم بسیار ناچیز بود و بیشتر قسمت های مرتبط با کیبورد ضبط شده بودند و از این رو او از فوریه ۱۹۸۷ تنها برای تقویت صدای پس زمینهٔ کیبورد بوسیلهٔ ارگ هموند و پیانوی فندر رودز در برخی آهنگ ها مشترک شد، علاوه بر آن در بعضی هم خوانی ها نیز همکاری کرد. او یک تکنوازی کیبورد برای آهنگ «هنگام روی برگرداندن» نوشت که البته استفاده نشد. رایت در این باره گفت:«اینکه از این سولو استفاده نشد به این دلیل نبود که دوست نداشته باشند، بلکه آن ها این را فقط مناسب آهنگ ندانستند.»
گیلمور بعدها بیان کرد: «میسن و رایت در آغاز کارشان در آلبوم، نوعی روان گسیختگی در توانایی نواختنشان وجود داشت، هیچکدام از این دو نتوانستند توان واقعی خودشان را نشان بدهند، از نظر من آن ها توسط واترز نابود شده بودند.»، تفسیری که به وضوح واکنش میسن را برانگیخت و گفت: «من کاتاتونی بودنم را رد می کنم، این را از مخالفان انتظار داشتم و این سخن از طرف یکی از متحدانم زیاد جالب نیست. با این حال میسن پذیرفت که گیلمور برای اینکه آلبوم جدید چگونه درک بشه مقداری دستپاچه بود.»
اشعار آهنگ «آموختن پرواز» از فصل های پرواز گیلمور الهام گرفته شده بود که گاهی اوقات با وظایف استودیویی او نیز در تضاد بود؛ این آهنگ شامل یک صدای ضبط شده از میسن است که در طی مرحلهٔ برخاست یک هواپیما ضبط شده بود.
گروه در این دوره به آزمایش نمونه های صوتی می پرداخت، ازرین صدایی را از قایقرانِ گیلمور (لانگلی ایدنز) که در سرتاسر رودخانه تیمز پارو می زد ضبط کرد. حضور لانگلی در آستوریا حیاتی بود، به خصوص یکبار که قایق بر اثر افزایش سرعت رودخانه در حال کج شدن بود، آن را به سمت لنگرگاه سوق داد و آنجا لنگر انداخت.
«سگ های جنگ» آهنگی بود که از یک اتفاق در طی مراحل ضبط آلبوم تأثیر گرفته بود و مضمونی سیاسی داشت. «یخ بندان نهایی» یکی از دموهای قدیمی گیلمور بود که هر از چند گاهی تلاش می کرد تا برایش شعر بنویسد، اما در نهایت تصمیم گرفته شد که به صورت بی کلام در آلبوم قرار گیرد. از سوی دیگر متن آهنگ «اندوه» قبل از ساخت موسیقی اش توسط گیلمور نوشته شده بود، سولوی آغازین گیتار در آهنگ در مموریل اسپورتز آرنا لس آنجلس ضبط شده است.
با وجود اینکه آستوریا محیطی آرامش بخش را برای کار ایجاد کرده بود، اما این فصل ها به دلیل درگیری های میان واترز و گروه بر سر نام پینک فلوید دچار وقفه شده بود.
در اواخر ۱۹۸۶ واترز از طریق خانهٔ نقل و انتقالات مالی پینک فلوید فهمید که حساب بانکی جدیدی باز شده و تمام پول های آن در ارتباط با پروژه جدید پینک فلوید است. او سریعاً دیوان عدالت اداری را بکار می گیرد و می خواهد که استفادهٔ دوباره از نام پینک فلوید برای همیشه ممنوع شود، اما وکلای واترز فهمیدند که شرکای دیگر هرگز نمی پذیرند، واترز دوباره به دیوان عدالت رفت و تلاش کرد حق وتویی بدست آورد تا از نام پینک فلوید هیچ گاه استفاده نشود. در این میان گروه گیلمور هم تأیید کرد که پینک فلوید قصد دارد به وجود خود ادامه دهد، گیلمور بعداً در این باره به گزارشگر "ساندی تایمز" گفت:«راجر بخیل است و من می خواهم با او بجنگم، کسی مدعی نشده است که پینک فلوید تمام و کمال به او متعلق باشد، اگر کسی چنین ادعایی کنه شدیداً خودبین است.»
واترز دو بار از آستوریا دیدن کرده بود و همراه با همسرش در اوت ۱۹۸۶ ملاقاتی را با ازرین داشت. همانطور که واترز در موسیقی پینک فلوید صاحب سهم و هدایت کننده بود، همانگونه هم می توانست هرگونه تصمیم ایجاد شده توسط اعضای گروه را مسدود کند. در فوریه ۱۹۸۷ ضبط کردن آهنگ ها به می فیر استودیوز و مابین فوریه تا مارس هم با موافقت ازرین به اِی اَنداِم استودیوز نزدیک خانهٔ او در لُس آنجلس منتقل شد. روابط تلخ میان واترز و پینک فلوید توسط مجله "رولینگ استون" در انتشار نوامبر ۱۹۸۷ این مجله منتشر شد که به پرفروش ترین انتشار سال آن مجله نیز تبدیل شد.
دقت زیادی برای نام گذاری آلبوم انجام شد، سه عنوان اولیه برای نام دهی به آلبوم عبارت بودند از: «"نشانه های حیات"»، «"از وعده های شکسته"» و «"توهم های بلوغ"».
برای اولین بار از سال ۱۹۷۷ و بعد از انتشار آلبوم "جانوران"، استورم تورجرسن برای طراحی جلد آلبوم استفاده شد. وی جلد آلبوم را با چینش رودخانه ای وار شمار زیادی از تخت های بیمارستان در کنار ساحل دریا به وجود آورد، برای این طرح وی از آهنگ «باز هم فیلمی دیگر» و اشارهٔ گیلمور به طرحی مبهم از تختی در یک خانهٔ مدیترانه ای الهام گرفته بود.
این طرح ۸۰۰ تخت بیمارستان را در کنار ساحل ساونتون سندز از شهرستان دوون انگلیس نشان می دهد؛ جایی که صحنه هایی از فیلم "دیوار پینک فلوید" نیز در آن محل گرفته شد. یک گلایدینگ آویزان نیز در جلد قابل مشاهده است که اشاره ای روشن به آهنگ «آموختن پرواز» دارد. تخت ها توسط کالین اِلگی همکار تورجرسن نظم داده شدند. عکاس رابرت داولینگ جایزهٔ طلایی را در انجمن عکاسان برای این عکس دریافت کرد، عکسی که دو هفته برای ایجادکردن آن زمان برده بود.
برای دادن پیام اصلی در بسته بندی آلبوم (جداشدن واترز از گروه)، تصویری توسط یکی از بهترین عکاسان بریتانیا، دیوید بیلی، از گروه (شامل میسن و گیلمور) گرفته شد و بعد از آلبوم فضولی (۱۹۷۱) دوباره تصویری از اعضای گروه در جلدِ تاشونده گنجانده شد. نام ریچارد رایت تنها در لیست دست اندرکاران قرار گرفت، زیرا در آن موقع به صورت قانونی عضو پینک فلوید نبود.
"لغزش آنی در عقل" در هفتم سپتامبر ۱۹۸۷ در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا منتشر شد. آلبوم در هر دو کشور به ردهٔ سوم جدول فروش رسید و آلبوم های بد از مایکل جکسون و وایت اسنیک از وایت اسنیک بالاتر از این آلبوم قرار گرفتند.
بااینکه گیلمور درآغاز این آلبوم را یک بازگشت به روزهای خوبِ پینک فلوید می دید، اما ریچارد رایت بعدها این دیدگاه را نپذیرفت و معتقد بود که نقدهای واترز نسبتاً قابل پذیرش هستند و در مجموع این آلبوم را آلبوم تمام گروه ندانست.
آلبوم به شکل قابل توجهی در سبک و محتوی با آلبوم قبل پینک فلوید "برش نهایی" متفاوت است. گیلمور "لغزش آنی در عقل" را به عنوان پیشکش برای بازگشت به روزهای خوب پینک فلوید ارائه داد برخلاف دوره ای که واترز بر گروه تصدی داشت و شعرها مهم تر از آهنگ بودند. گیلمور مدعی بود که دو آلبوم "نیمه تاریک ماه" و "کاش این جا بودی" تنها بخاطر همکاری واترز نبود که به موفقیت رسیدند و همچنین در آن آلبوم ها تناسب بهتری میان شعر و موسیقی دیده می شد (نسبت به آلبوم های بعد). او همچنین عنوان کرد که وی با لغزش آنی در عقل خواسته به کارهای گذشتهٔ گروه، که تناسب بهتری میان شعر و موسیقی بود، برگردد.
راجر واترز دیدگاه خود را دربارهٔ آلبوم این گونه بیان کرد:
رابرت کریست گو، منتقدی از روزنامهٔ "ویلیج وُیس"، دربارهٔ آلبوم نوشت:«به صورت خلاصه؛شما می دانید که مفهوم دهندهٔ اصلی آلبوم ها گروه را ترک کرده و تنها ایده های قابل ذکر کوچکتری ایجاد شده اند». مجلهٔ ساندز نیز آلبوم را این گونه تفسیر کرد: «برگشت از دیوار به جایی که الماس ها مجنونند، ماه ها نیمهٔ تاریک دارند و مادران هم دارای قلب اتمی هستند.»
دیدگاه "مجله کیو" دربارهٔ "لغزش آنی در عقل" بیشتر بر این بود که این آلبوم بمانند چهار آلبوم قبل پینک فلوید، که به نوعی به واترز وابستگی بیشتری داشتند، یک نوع آلبوم سولوی دیوید گیلمور است.
دیدگاهی از سوی ویلیام روهلمن که از وبگاهِ آل میوزیک. کام منعکس شد بر این باور بود که "لغزش آنی در عقل" یک «آلبوم سولوی دیوید گیلمور به جز در نامش» است.
لغزش آنی در عقل گواهی طلایی و نقره ای را در اول اکتبر ۱۹۸۷ در بریتانیا بدست آورد، در دوم نوامبر هم توانست در ایالات متحده گواهی نامه طلایی و پلاتین را دریافت کند. در همان سال در ۱۸ ژانویه گواهی دو بار پلاتین، سه بار پلاتین در ۱۰ مارس ۱۹۹۲ و چهار بار پلاتین را در سال ۲۰۰۱ بدست آورد، و به آسانی فروش های آلبوم قبل، برش نهایی، را پشت سر گذاشت.
آلبوم در سال ۱۹۸۸ به صورت محدود همراه با پوسترهای کامل و یک برنامهٔ تضمینی بلیت برای کنسرت های آیندهٔ گروه در بریتانیا بازانتشار یافت. در سال ۱۹۹۴ نیز به صورت دیجیتال رمستر و منتشر شد. نسخه ای از آلبوم در سالگرد انتشار در ۱۹۹۷ منتشر شد.
گروه تصمیم گرفته بود قبل از کامل شدنِ آلبوم؛ تور/کنسرتی را در حمایت از این برگزار کند، اما تمرین های نمایشی بسیار نامنظم بود و میسن و رایت کاملاً خارج از تمرین ها بودند. هنگامی که واترز با برخی مسئولین سازماندهی این تورها در ایالات متحده تماس گرفت و تهدیدشان کرد که اگر از نام پینک فلوید استفاده کنند از آن ها شکایت خواهد کرد موضوع پیچیده تر هم شد. با این حال گیلمور و میسن هزینه های راه اندازی را تأمین کردند (میسن از همسرش جدا شده بود و به عنوان وثیقه از فراری ۲۵۰ جی تی او خود استفاده کرد). بااینکه برخی از مسئولین سازماندهی این تورها تحت تأثیر تهدید واترز قرار گرفته بودند اما چند ماه بعد در تورنتو بیش از ۶۰٬۰۰۰ بلیت در مدت چند ساعت فروخته شد.
هنگامی که گروه جدید (همراه با رایت) در سرتاسر آمریکای شمالی تور برگزار می کرد، در یک مورد "تورِ رادیو کیاسِ" واترز نزدیک به آن ها بود. واترز حضور اعضای پینک فلوید را در کنسرت هایش، که عمدتاً در سالن های کوچکتری در قیاس با اجراهای گروه سابق خود برگزار می شد، ممنوع کرده بود. واترز همچنین یک حکم پرداخت هزینه کپی رایت برای استفادهٔ آنان از خوک های پینک فلوید نوشت که آن ها با وصل کردن آلت جنسی مذکر به زیر بادکنک های خوکی برای تمایز با طرح واترز واکنش خود را نشان دادند. بالاخره در نزدیکی نوامبر ۱۹۸۷، واترز شکست در این جدال را پذیرفت و در طی ملاقاتی در ۲۳ دسامبر در آستوریا سرانجام تسویه حساب کرد و اجازهٔ استفاده از نام پینک فلوید را داد.
گیلمور و میسن دیگر می توانستند از نام پینک فلوید تا ابد استفاده کنند و واترز هم با این موافقت کرده بود؛ این پذیرش شامل حقوق چیزهای دیگر مانند حقوق آلبوم دیوار هم می شد. با این حال تنش همچنان پابرجا بود. واترز گاه به گاه دوستان سابق خود را ناچیز می شمرد و میسن و گیلمور هم به ادعاهای واترز این گونه پاسخ می دادند که آن ها بدون او شکست خواهند خورد.
روزنامهٔ سان دربارهٔ واترز گزارشی چاپ کرده بود و ادعا کرده بود که او به یک هنرمند پول پرداخت کرده تا ۱۵۰ دستمال توالت غلتان شامل تصویر صورت گیلمور روی هر برگهٔ آن را ایجاد کند. واترز بعدها این گزارش را بی ارزش دانست، اما این نشان داد که چه جدایی عمیقی میان او و دوستان سابقش در آن دوره افتاده بود.
تور لغزش آنی در عقل یک کنسرت/تور موفق بود. در هریک از محل های برگزاری در ایالات متحده که گروه اجرا داشت، تماشاگران زیادی حضور می یافتند و این باعث شد که تورهای پینک فلوید در این سال؛بیش از هر گروه دیگری موفقیت کسب کند. این تور در استرالیا، ژاپن، اروپا و بریتانیا بدون وقفه برگزار شد، بعد آن گروه دو بار برای اجرا به ایالات متحده رفت. آلبومی زنده شامل اجراهایی از این تورها با نام صدای دلچسب رعد در ۲۲ نوامبر ۱۹۸۸ و بدنبال آن در ژوئن ۱۹۸۹ یک ویدئو کنسرت همنام آلبوم زنده منتشر شد. این آلبوم توسط کارکنان سایوز تی ام-۷ نیز پخش شد تا پینک فلوید اولین گروه موسیقی راک باشد که ترانه هایش در فضا پخش می شود. تور در نهایت در سپتامبر ۱۹۹۰ در نِب وُرد پارک بعد از ۲۰۰ اجرا و مخاطبی نزدیک به ۴٫۲۵ میلیون نفر به پایان رسید و بیش از ۶۰ میلیون پوند هم نصیب پینک فلوید شد.
| [
{
"answer1": "گروه برای طراحی جلد آلبوم از استورم تورجرسن به عنوان طراح استفاده کرد؛ کسی که از ۱۹۷۷ با پینک فلوید در آلبومی مشارکت نداشت.",
"answer2": "وی جلد آلبوم را با چینش رودخانه ای وار شمار زیادی از تخت های بیمارستان در کنار ساحل دریا به وجود آورد، برای این طرح وی از آهنگ «باز هم فیلمی دیگر» و اشارهٔ گیلمور به طرحی مبهم از تختی در یک خانهٔ مدیترانه ای الهام گرفته بود.",
"distance": 9553,
"question": "چه کسی برای طراحی جلد آلبوم لغزش آنی در عقل انتخاب شد و چه چیزی در طراحی جلد الهام بخش او بود؟"
},
{
"answer1": "میسن که از مراحل تمرین و اجرا در آلبوم بسیار دور بود، خود را با کار بر روی اثرهای صوتی مشغول کرده بود.",
"answer2": "در این آلبوم دیوید گیلمور در آهنگ \"دروغ برای دروغ\" به عنوان خواننده حضور یافت.",
"distance": 3874,
"question": "چه کسی به عنوان نوازنده درام به طور کامل در آلبوم لغزش آنی در عقل حضور نداشت و او در این آلبوم بیشتر مشغول چه کاری بود؟ و در کدام آهنگ از آلبوم، دیوید گیلمور به عنوان خواننده حضور داشت؟"
},
{
"answer1": "این آلبوم عمدتاً در استودیوی خانه قایقی دیوید گیلمور، \"آستوریا\" ضبط شد.",
"answer2": "این آهنگ شامل یک صدای ضبط شده از میسن است که در طی مرحلهٔ برخاست یک هواپیما ضبط شده بود.",
"distance": 7512,
"question": "استودیوی اصلی ضبط آلبوم لغزش آنی در عقل کجا بود و کدام صدای ضبط شده در آهنگ «آموختن پرواز» استفاده شد؟"
},
{
"answer1": "گیلمور از باب ازرین نیز، که سابقهٔ همکاری در آلبوم ۱۹۷۹ «دیوار» را داشت، برای پروژه جدید خود و یکی کردن قطعات جدید دعوت به عمل آورد",
"answer2": "هرچند ریچارد رایت نمی توانست به دلایل قانونی به عنوان عضوی از پینک فلوید در آلبوم همکاری کند",
"distance": 3653,
"question": "چه کسی در ابتدا ازرین را برای همکاری در آلبوم لغزش آنی در عقل دعوت کرد و چرا رایت در آلبوم به عنوان یک عضو رسمی حضور نداشت؟"
},
{
"answer1": "\"لغزش آنی در عقل\" در هفتم سپتامبر ۱۹۸۷ در بریتانیا و ایالات متحده آمریکا منتشر شد.",
"answer2": "دیدگاه \"مجله کیو\" دربارهٔ \"لغزش آنی در عقل\" بیشتر بر این بود که این آلبوم بمانند چهار آلبوم قبل پینک فلوید، که به نوعی به واترز وابستگی بیشتری داشتند، یک نوع آلبوم سولوی دیوید گیلمور است.",
"distance": 1422,
"question": "آلبوم لغزش آنی در عقل در چه سالی منتشر شد و یک از نظرات مجله کیو درباره آلبوم چه بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
712 | : مطلوبیت
واژه مطلوبیت به معنای فایده و سودمندی است که در فارسی اکثراً به «مطلوبیت» ترجمه می شود؛ اگرچه این ترجمه از نظر معنا نادرست است؛ اما چون دو واژه فایده و سودمندی در متون اقتصادی در معنای دیگری کاربرد دارند، بهتر است از همان واژه مطلوبیت به جای Utility استفاده شود.
به تعریف اقتصاددانان مطلوبیت کیفیتی است که کالایی را برای افراد خواستنی می کند. به بیان دیگر، مطلوبیت عبارت است از رضایت مصرف کننده که از مصرف کالا و خدمات (در واقع هرآنچه نیازها و خواسته های انسان را ارضا می کند) حاصل می شود.
در واقع کلمهٔ کلیدی مطلوبیت رضایت است نه سودمندی.
این مفهوم زیربنای اصل انتخاب عقلانی در اقتصاد و نظریه بازی ها است. اقتصاددانان از آن جایی که میزان رضایت و خوشحالی حاصل از مصرف کالا و خدمات غیرقابل اندازه گیری است، روش هایی را برای اندازه گیری و نشان دادن مطلوبیت ابداع کرده اند. اقتصاددانان سعی کرده اند روش های انتزاعی مقایسه مطلوبیت را از طریق مشاهده و محاسبه انتخاب های اقتصادی تکمیل کنند. به بیان ساده، اقتصاددانان مطلوبیت را تمایل مردم به پرداخت مبالغ مختلف برای کالاهای مختلف می دانند.
مفهوم مطلوبیت بسیار وسیع است و مترادف لذت شخصی می باشد. برای نمونه مصرف مواد مخدر برای افراد مضر می باشد ولی برای یک معتادی که به آن حس نیاز می کند لذت بخش می باشد، در نتیجه فرد معتاد به لحاظ بالا بردن لذت یا فرار از درد در کوتاه مدت از آن استفاده می کند و این کالا برای او اصطلاحاً دارای مطلوبیت یا خوشایندی می باشد.
در هنگام گزینش کالاها و خدمات مسلماً کالایی را برخواهیم گزید که برای ما مطلوبیت بیش تری داشته باشد. تمایل مردم معمولاً بر این است که از بابت مقدار پولی که برای یک کالا یا خدمت می پردازند مطلوبیتی به دست آورند که بیش تر از مطلوبیت خود آن پول باشد یا این که از زحمت (عدم مطلوبیت) ناشی از کار برای کسب آن میزان پول بیش تر باشد.
معمولاً مطلوبیت توسط اقتصاددانان در ساختارهایی مانند منحنی بی تفاوتی بکارگرفته می شود. منحنی بی تفاوتی، نشاندهنده ترکیبی از کالاها و خدماتی است که مصرف آن ها موجب دریافت میزان مشخصی از رضایت برای فرد یا جامعه می شود. اقتصاددانان از مطلوبیت و منحنی های بی تفاوتی به عنوان زیربنایی برای فهم نمودار تقاضا، که نیمی از تحلیل های عرضه و تقاضای بکار رفته برای تحلیل کارکرد بازار کالا را فراهم می کند، استفاده می کنند.
مطلوبیت فردی و اجتماعی می تواند به ترتیب به عنوان ارزش تابع مطلوبیت و تابع رفاه اجتماعی تفسیر شود. همان طور که در منحنی های قرارداد توسط جعبهٔ اجورث مصور می شود، زمانی که این دو با قیود تولید و کالا تلفیق شوند، تحت برخی شرایط، این توابع می توانند برای تحلیل کارایی پارتویی استفاده شوند. این کارایی مفهوم اصلی اقتصاد رفاه است.
در مالیه، مطلوبیت برای ایجاد قیمت منحصری برای دارایی به نام قیمت بی تفاوتی بکار کرفته می شود. توابع مطلوبیت همچنین به اندازه گیری ریسک مربوط هستند.
اقتصاددانان پی برده اند که مطلوبیت به صورت مستقیم غیرقابل مشاهده و محاسبه است و در عوض، راهی برای استنباط مطلوبیت نسبی اصلی از انتخابات مشاهده شده ابداع کرده اند. این موارد توسط سامیلسون «ترجیحات آشکار شده» نامگذاری شده و به طور مثال در تمایل به پرداخت مردم آشکار شدند:
واژهٔ مطلوبیت را اولین بار پروفسور جرمی بنتام انگلیسی مطرح کرد. اصل کلی فلسفه بنتام بر منفعت گرایی و مطلوبیت استوار است. معاصرین بنتام از واژهٔ مطلوبیت در مباحث حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استفاده می کردند اما به تعریف مشخصی از این واژه دست نیافته بودند. در این زمان بنتام برای اولین بار به تعریف دقیق این اصطلاح پرداخت. او در کتاب «مقدمه ای بر اصول اخلاقیات و قانون گذاری» دربارهٔ رفتار انسانی چنین نوشت: «طبیعت، انسان را تحت سلطه دو خداوندگار مقتدر قرار داده است: لذت و رنج». وی سپس اصل مطلوبیت را به عنوان اصلی اخلاقی معرفی نموده و عنوان می کند که حداکثر شدن خالص لذت (یا لذت کل منهای مجموع درد و رنج)، تعیین می کند که عمل درست و صواب کدام است. این مبانی به این معناست که مطلوبیت قابل اندازه گیری است. بنتام معتقد بود هر کس با در نظر گرفتن هفت بعد اصلی لذت، که به آن ها اشاره کرده بود، مطلوبیت خود را اندازه گیری کند و در ادامه به چهارده لذت ساده، دوازده رنج ساده، و عوامل مؤثر بر آن ها اشاره می کند.
با این حال نه او و نه اقتصاددانان هم عصر او به درک رابطهٔ بین ارزش کالا و مطلوبیتی که از مصرف کالا به دست می آید نرسیدند. آدام اسمیت، رابطهٔ بین ارزش استفاده ای و ارزش مبادله ای کالا را درک کرد تناقض مشهور آب و الماس را مطرح کرد. دیوید ریکاردو و کارل مارکس ارزش کالا را به میزان کاری که برای تولید آن به کار می رود مرتبط کردند. امیل کودر، از نمایندگان تجدیدنظر طلبی در تاریخ اندیشه اقتصادی، مدعی است که آدام اسمیت و ریکاردو که تحت تاثیر پروتستانیسم بودند، با تأکید بر نظریه صرفاً انگلیسی- پروتستانی ارزش- کار، موجب به تأخیر افتادن پذیرش نظریه ارزش مبتنی بر مطلوبیت شدند.
استانلی جونز کسی بود که به رابطهٔ بین قیمت و مطلوبیت اشاره کرد. جونز به نقش کلیدی مطلوبیت در اقتصاد اشاره می کند و اعتقاد دارد که ارزش، تماماً بستگی به مطلوبیت دارد و علم اقتصاد باید بر مبنای مطلوبیّت ریخته شود. او همچنین مطلوبیت را امری نسبی و تابع شرایط گوناگون و در ارتباط با کالاها و خدمان مختلف می دانست.
دربرداشت کلاسیکی و نئوکلاسیکی در مورد مطلوبیت تفاوتی وجود دارد. کلاسیک ها مطلوبیت را به عنوان خصیصهٔ عمومی یک کالا محسوب می کنند و نقش مطلوبیت و تقاضا در قیمت یک کالا را نادیده گرفته بودند. در حالی که اقتصاد دانان نئوکلاسیکی بر این باورند که مطلوبیت نه یک اندیشهٔ مطلق، بلکه رابطهٔ نسبی بین شیء و انسان است.
آلفرد مارشال به تبیین این مسئله پرداخت. او با وارد کردن تحلیل های هندسی در اقتصاد توانست سیستم بینابینی را ارائه کند که تلفیقی است از تئوری " کار ارزش" ریکاردو و تئوری " مطلوبیت ارزش " نئوکلاسیک ها.
اما امروزه مطلوبیت در معنای مدرن آن حاوی هیچ اطلاع خاصی از "سطح لذت " ناشی از مصرف یک چیز نیست بلکه حتی نمی توان رابطهٔ علت و معلولی بین مطلوبیت و انتخاب افراد را در نظر گرفت. در واقع مطلوبیت چیزی نیست مگر یک مفهوم جعلی که کار ما را در مدل سازی رفتار انسانی راحت تر می کند.
بر سر این مسئله امکان محاسبه مطلوبیت کالا کمی جدال وجود داشته است. در یک زمان، فرض می شد که مصرف کننده می تواند مطلوبیت حاصل از مصرف کالا را به صورت دقیق بیان کند. اقتصاددانانی که این فرض را داشتند، از دسته اقتصاددانان کاردینال بودند. امروزه توابع مطلوبیت، که میزان مطلوبیت را به ازای مصرف مقادیر مختلف کالا بیان می کنند، به دو دسته اردینال و کاردینال تقسیم بندی می شوند. این تقسیم بندی بر این اساس است که آیا آن ها اطلاعاتی بیش از صرفاً تقسیم بندی کالاها بر اساس الویت و ترجیحات بیان می کنند یا خیر.
اقتصاد دانان مانند ویلیام استانلی جونز و آلفرد مارشال در جواب این سؤال که آیا می توان مطلوبیت را اندازه گیری کرد این طور استدلال می کردند که مطلوبیت قابل اندازه گیری است و می توان مطلوبیت را به وسیلهٔ واحدی به نام (یوتیل) اندازه گیری عددی کرد. این افراد معتقدند که مطلوبیت نه تنها قابل اندازه گیری است بلکه جمع پذیر نیز هست، به این معنی که می توان مطلوبیت به دست آمده از مصرف دو کالا را با یکدیگر جمع کرد. اقتصاد دانان مانند اجورث و فیشر با نظریه عددی بودن مطلوبیت مخالف بودند؛ و این عقیده را داشتند که مطلوبیت کسب شده ناشی از مصرف یک کالا در یک مکان در مقابل مصرف یک کالای دیگر در مکان دیگر اندازه گیری می شود. از نظر این افراد اگرچه مطلوبیت قابل اندازه گیری است، اما جمع پذیر نیست و باید به مقدار مصرف هم زمان کالاها برای اندازه گیری توجه کرد.
نظریه ارزش کار که ریشه در عقاید فلسفی هلنی (یونان باستان) داشت به این مفهوم ارتباط پیدا می کند.
زمانی که اهمیت تفاوت مطلوبیت به عنوان کمیتی با اهمیت زیاد از نظر اخلاقی یا رفتاری در نظر گرفته شود، از مطلوبیت کاردینالی استفاده می شود. برای مثال، فرض کنید که مطلوبیت یک لیوان آب پرتغال ۱۲۰ واحد (یوتیل)، مطلوبیت یک فنجان چای ۸۰ یوتیل و مطلوبیت یک لیوان آب ۴۰ یوتیل است. با استفاده از مطلوبیت کاردینالی نتیجه گیری می شود که یک لیوان آب پرتغال، همان قدر که یک فنجان چای از یک لیوان آب بهتر است، از یک فنجان چای بهتر است. اما نمی توانیم این نتیجه گیری را کنیم که خوبی یک فنجان چای دو سوم یک لیوان آب پرتغال است زیرا این نتیجه گیری نه تنها وابسته به اهمیت تفاوت مطلوبیت است، بلکه وابسته به «صفر» مطلوبیت نیز هست. برای مثال، اگر «صفر» مطلوبیت در نقطهٔ ۴۰- باشد، آنگاه یک لیوان آب پرتغال ۱۶۰ یوتیل بیش از صفر و یک فنجان چای ۱۲۰ یوتیل بیش از صفر است.
اقتصاد نئوکلاسیک به جد از استفاده از توابع مطلوبیت کاردینالی به عنوان اساس رفتار اقتصادی خودداری کرده است. استثنا قابل توجه این موضوع، تحلیل انتخاب تحت شرایط ریسک است.
گاهی از مطلوبیت کاردینالی برای جمع آوری مطلوبیت افراد و ایجاد تابع رفاه اجتماعی استفاده می شود. .
بعدها اقتصاد دانان دیگر نظریه متفاوتی ارائه دادند که اول اینکه مطلوبیت افراد را نمی توان اندازه گیری کرد و دوم مطلوبیت غیرقابل اندازه گیری را می توان رتبه بندی کرد. مثلاً مصرف ناشی از کالای X بیشتر یا کمتر یا مساوی کالای Y است؛ ولی نمی توان گفت که از مصرف کالای x، یا کالای y، چند عدد (مثلاً ۳۰۰ یا ۴۰۰)یوتیل مطلوبیت به دست می آید.)پاره تو اولین کسی بود که با کنار گذاشتن مطلوبیت کاردینالی، تئوری رفتار مصرف کننده را بر اساس مطلوبیت اردینالی مطرح کرد.
به عنوان نمونه می توان گفت که مطلوبیت این سبد کالایی بیشتر یا کمتر یا مساوی سبد کالایی دیگر است. لازم است ذکر شود که یک سبد کالایی هم می تواند شامل کالاها باشد هم شامل خدمات. کالاها و خدمات هردو بخشی از کالاهای اقتصادی هستند.
زمانی که یوتیل ها (ارزش های تابع مطلوبیت) اهمیتی از نظر اخلاقی یا رفتاری ندارند و بی معنی هستند، از مطلوبیت کاردینالی استفاده می شود. شاخص مطلوبیت، یک ترتیب رفتاری میان اعضای مجموعهٔ انتخابی رمزگذاری می کند، اما اطلاعاتی راجع به «قدرت ترجیحات» در اختیار قرار نمی دهد. در مثال فوق، تنها چیزی که واضح است این است که آب میوه به چای و چای به آب ترجیح دارد.
توابع مطلوبیت اردینال تا تغییرات افزایشی یکنوا منحصر به فرد هستند. برای مثال، اگر تابع formula_1 تابعی اردینال باشد، برابر formula_2 است، زیرا توان سوم، تغییرات افزایشی یکنوا را دربردارد.
در عوض، مطلوبیت کاردینال تا تغییرات افزایشی خطی منحصر به فرد هستند در نتیجه اگر تابع formula_1 تابعی کاردینال باشد، برابر formula_2 نیست.
با اینکه طبق قرارداد، ترجیحات پایه اقتصاد خرد هستند، اغلب نمایش ترجیحات و تحلیل غیرمستقیم رفتار انسان با استفاده از تابع مطلوبیت ساده است. فرض کنید x مجموعه مصرف باشد؛ مجموعه ای از تمام سبدهای منحصر به فردی از کالا که مصرف کننده امکان مصرف آن ها را دارد.
تابع مطلوبیت مصرف کننده formula_5 هر بستهٔ مجموعه مصرف را رتبه بندی می کند. اگر مصرف کننده "x" را به "y" ترجیح دهد یا میان آن دو بی تفاوت باشد، آنگاه formula_6 است.
برای مثال، فرض کنید مجموعه مصرف یک مصرف کننده {X" = {nothing, 1 apple,1 orange, 1 apple and 1 orange, 2 apples, 2 oranges" و مطلوبیت آن "u"(nothing) = ۰، "u"(1 apple) = ۱ ،"u"(1 orange) = ۲ ،"u"(1 apple and 1 orange) = 4, "u"(2 apples) = ۲ و "u"(2 oranges) = ۳ است. پس این مصرف کننده یک پرتقال را به یک سیب ترجیح می دهد اما یک پرتقال و یک سیب را به دو عدد پرتقال ترجیح می دهد.
معمولاً در مدل های اقتصاد خرد، یک مجموعهٔ محدود از L کالا وجود دارد و مصرف کننده می تواند به میزان دلخواه از هر کالا مصرف کند. مجموعهٔ مصرف formula_7 حاصل می شود و "X" از مجموعه formula_8، یک بردار شامل مقادیر مختلف کالا است. در مثال قبل، ۲ کالا داریم: سیب و پرتقال. اگر سیب را کالا اول و پرتقال را کالای دوم در نظر بگیریم، مجموعهٔ مصرف برابر formula_9 است و "u"(0, 0) = 0, "u"(۱, ۰) = ۱، "u"(0, 1) = ۲ ،"u"(1, 1) = ۴ ،"u"(2, 0) = ۲ ،"u"(0, 2) = ۳ است. برای اینکه "u" تابع مطلوبیت "X" باشد، باید هر ترکیب از "X" تعریف شود.
تابع مطلوبیت formula_5 نشاندهنده رابطه ترجیحات formula_11 برای formula_12 است اگر و تنها اگر formula_13 به این معناست که formula_14. اگر u نشاندهندهٔ formula_11 باشد، formula_11 به این معناست که ارجح و متعددی و در نتیجه عقلایی است.
در کاربردهای مالی مانند بهینه سازی سبد سرمایه گذاری، یک سرمایه گذار سبد سرمایه گذاری ای را انتخاب می کند که تابع مطلوبیتش را حداکثر یا به همان نسبت معیار ریسک را حداقل کند. برای مثال، نظریه سبد سرمایه گذاری جدید واریانس را به عنوان معیار ریسک در نظر می گیرد. نظریه های متداول دیگر، نظریه چشم انداز و نظریه مطلوبیت انتظاری هستند. می توان برای تعیین تابع مطلوبیت خاص هر سرمایه گذار، روند پرسشنامه ای طراحی کرد: مثلاً شما برای "x%" احتمال دریافت "y" چه مقدار حاضر به پرداخت هستید؟ نظریه رجحان آشکار شده یک روش میان بر پیشنهاد می کند. سبد سرمایه گذاری "X*" ای که سرمایه گذار در حال حاضر در دست دارد را در نظر می گیرد و سپس تابع مطلوبیت یا معیار اندازه گیری را به گونه ای تعیین می کند که "X*"سبد سرمایه گذاری بهینه شود.
برای ساده سازی محاسبات، فروض متعدد دیگری در رابطه با جزئیات ترجیحات انسان ساخته شده اند، که شامل توابع مطلوبیت زیر می شوند:
اکثر توابع مطلوبیت مورد استفاده در مدلسازی و نظریات منظم هستند. آن ها معمولاً یکنوا و شبه مقعر هستند. اما، امکان اینکه ترجیحات با استفاده از توابع مطلوبیت قابل نمایش نباشند وجود دارد. برای مثال، ترجیحات فرهنگ نگاشتی مداوم نیستند و امکان نشان دادن آن ها با یک تابع مطلوبیت مداوم وجود ندارد.
تئوری مطلوبیت انتظاری مربوط به تجزیه و تحلیل انتخابات میان پروژه های ریسکی با چندین پیامد است.
تناقض سن پترزبورگ اولین بار توسط نیکولاس برنولی در سال ۱۷۱۳عنوان شد و توسط دنیل برنولی در سال ۱۷۳۸ حل شد. دنیل برنولی استدلال می کند که اگر تصمیم گیرندگان از خود رفتار ریسک گریزانه نشان دهند، این پارادوکس حل می شود و یک تابع مطلوبیت کاردینال لگاریتمی در نظر می گیرد.
اولین کاربرد مهم تابع مطلوبیت انتظاری، استفاده جان وان نیومن و اسکار مورگنسترن از فرض حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری در نظریه بازی هاست.
وان نیومن و مورگنسترن موقعیت هایی را عنوان کردند که پیامدهای انتخاب ها به یقیین مشخص نیست اما پیامدها احتمال هایی را به همراه خود دارند.
یک نمادگذاری برای قرعه کشی این گونه است: اگر A وB هرکدام احتمال "p" و ۱ − "p" را در قرعه کشی داشته باشند، رابطهٔ خطی این گونه است:
formula_17
به صورت کلی، برای یک قرعه کشی با چندین بازیکن داریم:
formula_18 به گونه ای که formula_19
وان نیومن و مورگنسترن با استفاده از برخی فروض عقلایی مرتبط با رفتار تصمیم گیری نشان دادند که اگر یک فرد نماینده بتواند میان بخت آزمایی ها انتخاب کند، آنگاه آن فرد نماینده تابع مطلوبیتی دارد که در آن مطلوبیت یک بخت آزمایی دلخواه می تواند از طریق ترکیب خطی مطلوبیت ها، با وزون برابر احتمال وقوع محاسبه شود.
این تئوری، تئوری مطلوبیت انتظاری نام دارد. فروض لازم، چهار اصل بدیهی در مورد خواص رابطه ترجیحات فرد بر بخت آزمایی های ساده (بخت آزمایی هایی با ۲ بازیکن) هستند. formula_20 به این معناست که A غالب ضعیف B است و بر B ترجیح داده می شود. (یا به عبارت دیگر حداقل به اندازهٔ B ترجیح داده می شود) بدیهیات عبارتند از:
تنها زمانی formula_34 است که بخت آزمایی تشکیل شده از طریق ترکیب احتمالی formula_21 و formula_38 نسبت به بخت آزمایی تشکیل شده از طریق ترکیب احتمالی formula_32 و formula_40 ارجحیت نداشته باشد.
اصل بدیهی ۳ و ۴ به ما اجازهٔ تصمیم گیری راجع به مطلوبیت نسبی دو بخت آزمایی یا دو دارایی را می دهد.
به عبارت دیگر، تابع مطلوبیت وان نیومن- مورگنسترن یک تابعی است که به انتخابات، اعداد واقعی نسبت می دهد: formula_5 که یک عدد واقعی به هر پیامد نسبت می دهد به گونه ای که ترجیحات هر فرد را نشان می دهد. تحت فروض مذکور، فرد بخت آزمایی formula_42 را به formula_43 ترجیح می دهد اگر و تنها اگر مطلوبیت انتظاری formula_42 بیش از formula_43 باشد:
formula_46
در میان تمام بدیهیات، استقلال از همه بیشتر طرد شده است. انواع مختلفی از تئوری های مطلوبیت انتظاری کلی عنوان شده اند، که اکثر آن ها فرض چهارم را مد نظر قرار نمی دهند.
کستگنولی و لیکالزی و بردلی و لیکالزی(۲۰۰۰) تفسیر دیگری از تئوری وان نیومن و مورگنسترن عنوان کردند. برای هر تابع مطلوبیت، یک قرعهٔ مرجع فرضی مخصوص با مطلوبیت انتظاری یک بخت آزمایی دلخواه که برابر احتمال عملکرد بهتر یا برابر قرعهٔ مرجع است وجود دارد. فرض کنید که موفقیت به عنوان پیامد بهتر یا همانند پیامد قرعهٔ مرجع باشد. آنگاه این تساوی ریاضی به این معناست که حداکثرسازی مطلوبیت انتظاری برابر حداکثرسازی احتمال موفقیت است. در بسیاری از زمینه ها، این موجب تسهیل توجیه و اعمال مفهوم مطلوبیت می شود. برای مثال، مطلوبیت یک بنگاه ممکن است احتمال برآوردن انتظارات نامشخص خریداران باشد.
یک تابع مطلوبیت غیرمستقیم، ارزش بهینه دست یافتنی یک تابع مطلوبیت داده شده ای را می رساند که وابسته به قیمت کالاها، درآمد یا سطح ثروتی است که فرد دارا می باشد.
یکی از کاربردهای مفهوم مطلوبیت غیرمستقیم، مفهوم مطلوبیت پول است. تابع مطلوبیت غیرمستقیم پول یک تابع غیرخطی ای است که کراندار و نامتقارن است. تابع مطلوبیت در ناحیه مثبت مقعر است و بازتابی از پدیدهٔ نزولی بودن مطلوبیت نهایی است. کراندار بودن تابع نشاندهندهٔ این است که از نقطه ای به بعد، پول دیگر سودمند نیست زیرا اندازهٔ هر اقتصاد در هر نقطه ای از زمان خود محدود است. نامتقارن بودن تابع بازتابی از این واقعیت است که از دست دادن و بدست آوردن پول پیامدهای اساساً متفاوتی را برای افراد و کسب و کارها دارد. غیرخطی بودن تابع مطلوبیت پول پیامدهای ژرفی در فرایند تصمیم گیری دارد: در مواقعی که نتایج تصمیمات از طریق بدست آوردن و از دست دادن پول، که در اکثر محیط های کسب و کار معمول است، بر مطلوبیت تأثیر بگذارد، انتخاب بهینه برای تصمیم معیین وابسته به نتایج ممکن تصمیمات دیگر در همان دورهٔ زمانی است.
ژوئن رابینسون انتقاد مشهوری دارد که مطلوبیت را مفهومی مدور عنوان می کند: «مطلوبیت مقدار کالایی است که افراد تمایل به خریدش را دارند و اینکه افراد تمایل به خرید کالاها دارند نشاندهندهٔ مطلوبیت است» رابینسون همچنین اشاره می کند که اینکه این تئوری فرض می کند ترجیحات ثابت هستند نشان می دهد که مطلوبین یک فرض آزمونپذیر نیست. این به این دلیل است که اگر تغییری در رفتار افراد در رابطه با تغییر در قیمت ها یا تغییر در بودجه ایجاد شود، ما نمی توانیم اطمینان داشته باشیم که این تغییر در رفتار تا چه حدی ناشی از تغییرات قیمت و بودجه و تا چه حدی ناشی از تغییرات در ترجیحات است. این انتقاد مشابه انتقاد فیلسوف هنس البرت است که ادعا می کند که فرض ثبات سایر شرایطی که پایه تئوری تقاضای نهایی است، خود یک حشو قبیح است و کاملاً غیرقابل آزمایش است. در اصل، منحنی عرضه و تقاضا (که مسیر نظری مقداری از کالا است که به ازای هر قیمتی، عرضه و تقاضا را نشان می دهد) صرفاً وابسته به هستی شناسی است و هیچگاه نمی تواند به صورت تجربی نشان داده شود.
انتقاد دیگر این ادعا است که مطلوبیت کاردینال و اردینال هیچ یک در دنیا واقعی به صورت تجربی قابل مشاهده نیستند. در مورد مطلوبیت کاردینال، غیرممکن است که سطح رضایتمندی زمانی که شخصی کالایی را مصرف یا خریداری می کند، به صورت مقداری اندازه گیری شود. در مورد مطلوبیت اردینال، غیرممکن است که تصمیم گیری های فرد هنگام خریداری کالایی تعیین شود. هر عمل شامل ترجیحات بر روی مجموعهٔ وسیعی از انتخاب ها خواهد بود (مانند سیب، آب پرتغال، سبزیجات دیگر، قرص های ویتامین C، ورزش، عدم خرید و غیره)
پاسخ سئوالات دیگر راجع به اینکه استدلال ها برای ورود به تابع مطلوبیت به چه چیزی نیاز دارند دشوار است اما به نظر می رسد که برای فهم مطلوبیت ضروری است. اینکه مردم از ارتباط خواسته ها، اعتقادات یا احساس وظیفه مطلوبیت کسب کنند یا نه کلید فهم رفتار آن ها در ارغنون مطلوبیت است. به صورت مشابه، انتخاب میان جایگزین ها، خود یک پروسه تعیین موارد در نظر گرفته شده به عنوان جایگزین و مسئلهٔ تصمیم گیری در نااطمینانی است.
به مطلوبیت حاصل از کل کالاهای مصرف شده مطلوبیت کل (Utility Total) می گویند. هر قدر واحدهایی از یک کالا که مورد مصرف فرد در واحد زمان قرار می گیرد بیشتر باشد، مطلوبیت کلی که بدست می آید نیز بیشتر است.
مطلوبیت نهایی (اضافی)(Marginal Utility) عبارت از تغییر در مطلوبیت کل به ازاء تغییر یک واحد از مقدار کالای مصرف شده در یک دورهٔ زمانی مشخص است.
| [
{
"answer1": "حداکثر شدن خالص لذت (یا لذت کل منهای مجموع درد و رنج)، تعیین می کند که عمل درست و صواب کدام است.",
"answer2": "مفهوم مطلوبیت بسیار وسیع است و مترادف لذت شخصی می باشد.",
"distance": 2358,
"question": "بر اساس دیدگاه بنتام، چه عاملی تعیین می کند که عمل درست چیست و چه چیزی برای انسان لذت بخش است؟"
},
{
"answer1": "کلاسیک ها مطلوبیت را به عنوان خصیصهٔ عمومی یک کالا محسوب می کنند و نقش مطلوبیت و تقاضا در قیمت یک کالا را نادیده گرفته بودند.",
"answer2": "در حالی که اقتصاد دانان نئوکلاسیکی بر این باورند که مطلوبیت نه یک اندیشهٔ مطلق، بلکه رابطهٔ نسبی بین شیء و انسان است.",
"distance": 126,
"question": "تفاوت بین دیدگاه کلاسیک ها و نئوکلاسیک ها در مورد مفهوم مطلوبیت چیست و کدام یک مطلوبیت را رابطه ای نسبی می دانند؟"
},
{
"answer1": "مطلوبیت نهایی (اضافی)(Marginal Utility) عبارت از تغییر در مطلوبیت کل به ازاء تغییر یک واحد از مقدار کالای مصرف شده در یک دورهٔ زمانی مشخص است.",
"answer2": "به مطلوبیت حاصل از کل کالاهای مصرف شده مطلوبیت کل (Utility Total) می گویند.",
"distance": 201,
"question": "مطلوبیت نهایی چیست و چه ارتباطی با مطلوبیت کل دارد؟"
},
{
"answer1": "برای مثال، فرض کنید که مطلوبیت یک لیوان آب پرتغال ۱۲۰ واحد (یوتیل)، مطلوبیت یک فنجان چای ۸۰ یوتیل و مطلوبیت یک لیوان آب ۴۰ یوتیل است.",
"answer2": "با استفاده از مطلوبیت کاردینالی نتیجه گیری می شود که یک لیوان آب پرتغال، همان قدر که یک فنجان چای از یک لیوان آب بهتر است، از یک فنجان چای بهتر است.",
"distance": 134,
"question": "بر اساس نظریه کاردینالی مطلوبیت، مطلوبیت یک لیوان آب پرتقال و یک فنجان چای چه تفاوتی با مطلوبیت یک لیوان آب دارد و چه نتیجهای از این مقایسه حاصل می شود؟"
},
{
"answer1": "منحنی بی تفاوتی، نشاندهنده ترکیبی از کالاها و خدماتی است که مصرف آن ها موجب دریافت میزان مشخصی از رضایت برای فرد یا جامعه می شود.",
"answer2": "اقتصاددانان از مطلوبیت و منحنی های بی تفاوتی به عنوان زیربنایی برای فهم نمودار تقاضا، که نیمی از تحلیل های عرضه و تقاضای بکار رفته برای تحلیل کارکرد بازار کالا را فراهم می کند، استفاده می کنند.",
"distance": 130,
"question": "مفهوم منحنی بی تفاوتی در اقتصاد چیست و اقتصاددانان از آن برای چه اهدافی استفاده می کنند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
713 | : نانومواد
موادی که حداقل یکی از ابعاد آن ها در مقیاس ۱ الی ۱۰۰ نانومتر باشد، مواد نانویی یا نانومواد خوانده می شوند. این مبحث در قالب موضوعات مربوط به نانوفناوری جای می گیرد.
نانوفناوری، توانمندی تولید و ساخت مواد، ابزار و سیستم های جدید با در دست گرفتن کنترل در مقیاس نانومتری یا همان سطوح اتمی و مولکولی، و استفاده از خواصی است که در این سطوح ظاهر می شوند. یک نانومتر برابر با یک میلیاردم متر (۹-^۱۰ متر) می باشد. این اندازه ۱۸۰۰۰ بار کوچکتر از قطر یک تار موی انسان است. به طور میانگین ۳ تا ۶ اتم در کنار یکدیگر طولی معادل یک نانومتر را می سازند که این خود به نوع اتم بستگی دارد. به طور کلی، فناوری نانو، گسترش، تولید و استفاده از ابزار و موادی است که ابعادشان در حدود ۱–۱۰۰ نانومتر می باشد.
فناوری نانو به سه سطح قابل تقسیم است: مواد، ابزارها و سیستم ها. موادی که در سطح نانو در این فناوری به کار می رود، را نانو مواد می گویند. مادهٔ نانو ساختار، به هر ماده ای که حداقل یکی از ابعاد آن در مقیاس نانومتری (زیر ۱۰۰ نانومتر) باشد اطلاق می شود. این تعریف به وضوح انواع بسیار زیادی از ساختارها، اعم از ساخته دست بشر یا طبیعت را شامل می شود. منظور از یک مادهٔ نانو ساختار، جامدی است که در سراسر بدنه آن انتظام اتمی، کریستال های تشکیل دهنده و ترکیب شیمیایی در مقیاس چند نانومتری گسترده شده باشند. در حقیقت این مواد متشکل از کریستال ها یا دانه های نانومتری هستند که هر کدام از آن ها ممکن است از لحاظ ساختار اتمی، جهات کریستالوگرافی یا ترکیب شیمیایی با یکدیگر متفاوت باشند. همه مواد از جمله فلزات، نیمه هادی ها، شیشه ها، سرامیک ها و پلیمرها در ابعاد نانو می توانند وجود داشته باشند. همچنین محدوده فناوری نانو می تواند به صورت ذرات بی شکل(آمورف)، کریستالی، آلی، غیرآلی یا به صورت منفرد، مجتمع، پودر، کلوئیدی، سوسپانسیونی یا امولسیون باشد.
نانومواد با توجه به اندازهٔ ابعادشان در راستای محورهای مختصات به سه گروه تقسیم می شوند:
این مواد به گروه های مختلفی تقسیم بندی می شوند که مهم ترین آن ها عبارتند از:
نانوذرات از مدت ها قبل مورد استفاده بوده اند. شاید اولین موارد استفاده از آن ها در لعاب ظروف سفالی سلسله های اولیه چین باشد. نانوذرات در واقع ذراتی با قطر بین 1 تا 100 نانومتر هستند که مهم ترین آن ها شامل نانوذرات نیمه رسانا، نانوذرات سرامیکی، نانوذرات فلزات و غیره می باشد. این ذرات در شکل هایی مانند کروی-سوزنی، ورقه ای-شاخه ای، میله ای و صفحه ای یافت می شوند.
الیاف نسبتاً کوتاهی که قطرشان در مقیاس نانومتری است و به گروه های بسیار متنوعی تقسیم می شوند که به مهم ترین آن ها، یعنی نانو الیاف کربنی، نانو الیاف پلیمری و نانو الیاف معدنی می توان اشاره کرد. نسبت سطح به حجم بالا و مقاومت زیاد در مقابل سایش از جمله خواص نانو الیاف است. از نانو الیاف ها برای تولید لباس های محافظ، تولید آینه های قابل استفاده در فضا، فیلتر هوا و ... استفاده می شود.
نانوکپسول ها به نانوذره ای گفته می شود که دارای یک پوسته و یک فضای خالی جهت قرار دادن مواد مورد نظر در داخل آن باشد. نانو کپسول های پلیمری و نانوامولسیون ها از این جمله هستند.
نانولوله ها به موادی گفته می شود که قطر آن ها تا حدود 100 نانومتر است. لغت نانولوله در حالت کلی در مورد نانولوله های کربنی به کار می رود. البته شکل های دیگری از نانولوله ها همچون نانولوله های بورنیترید نیز ساخته شده اند.
نانوسیم یک ساختار دو بعدی است و به دلیل این که در این ابعاد آثار کوانتومی مهم هستند، سیم های کوانتومی نیز نامیده می شوند و انواع نانوسیم های فلزی، نانوسیم های آلی، نانوسیم های پلیمری و نیمه هادی را در برمی گیرند.
روکش ها، لایه هایی هستند که روی ماده ای دیگر نشانده می شوند و ضخامتی کمتر از ماده دوم دارند. روکش ها کاربردهای متنوعی در صنایع مختلف از خودروسازی گرفته تا صنایع لوازم خانگی دارند. دلیل استفاده از این روکش محافظت یا تزئین محصولاتی چون شیشه ها، فلزات، پلاستیک ها، عینک های آفتابی، لوازم ورزشی، مبلمان، وسایل آشپزی، وسایل پزشکی، الکترونیک، خودروها و ... است.
از این روکش ها برای محافظت از سطوح در برابر آسیب هایی مانند باران، برف، اشعه ی ماورای بنفش، نور آفتاب و رطوبت استفاده می شود.
نانوروکش ها در واقع لایه های نانومتری و روکش های نانوساختار هستند. نانوروکش ها دارای کاربردهای فراوانی هستند. فناوری نانو از خش برداشتن، تکه تکه شدن و خورده شدن روکش ها جلوگیری می کند. از جملهٔ نانوروکش ها می توان به روکش های ضد انعکاس در مصارف خودروسازی و روکش های محافظ (ضدخش، غیرقابل رنگ آمیزی و قابل شستشوی آسان) و روکش های زینتی اشاره کرد.
زئولیت ماده ای است که به عنوان کاتالیزگر استفاده می شود. ویژگی قابل توجه زئولیت ها حفره های بسیار ریز یا نانومتری موجود در آن هاست. نسبت سطح به حجم زیاد این ساختار نانو متخلخل سبب شده است از آن به عنوان کاتالیزگر استفاده شود. همچنین، تخلخل های موجود در این مواد برای رشد دادن نانو مواد یک بعدی (نانوسیم ها و نانولوله ها) مناسب است. مواد نانو حفره ای به طور گسترده در سیستم های زیستی موجود است. برای مثال بعضی از غشاهای نانوحفره ای موجود در طبیعت مانند دیوارهٔ سلول ها، قابلیت عبور دادن انتخابی مواد از خود را دارند. این مواد کاربردهای مختلف و فراوانی دارند. از این مواد برای ارسال داروها به قسمت های مورد نظر در بدن استفاده می شود.
کوچک شدن اندازه ذرات در حد نانومتر سبب تغییراتی در خواص فیزیکی و شیمیایی آن ها می شود. مهم ترین آن ها عبارتند از:افزایش نسبت سطح به حجم(surface area)و ورود اندازه ذره به قلمرو آثار کوانتمی.
موارد زیر از کاربردهای نانو مواد هستند:
دی اکسید تیتانیم و اکسید روی در اندازه های نانو در صفحات خورشیدی برای جذب و یا انکسار پرتوهای ماورای بنفش که شفافیت لازم را برای عبور نور قابل رویت دارند، کاربرد بسیاری پیدا کرده است.
یکی از موارد مهم کاربرد نانوتکنولوژی ساخت ترکیبات پیچیده از چند ماده مختلف است. برای مثال با استفاده از لوله، سیم و ذرات نانو محصولات چند منظوره ای تولید می شود که هم دارای خواص هر یک از عناصر تشکیل دهنده است و هم ساختار جدیدی با کاربردهای پیشرفته دارد. این مواد در علوم پزشکی، در وسایل بصری، الکترونیک و مغناطیسی به کار می روند. همچنین کربن سیاه که اندازه آن به چند ده نانو می رسد برای تقویت لاستیک وسایط نقلیه مورد استفاده قرار می گیرد. از یک نوع خاک رس در ابعاد نانو نیز برای ساختن سپرهای مقاوم وسایط نقلیه استفاده می شود.
استفاده از پوشش هایی در اندازه نانو و یا چند اتم، امکانات ویژه ای را به وجود آورده است. به تازگی شیشه هایی ساخته شده که با دی اکسید تیتانیم بسیار فعال پوشش داده شده است. این شیشه ها ضد باکتری، دفع کننده آب و از بین برنده مواد شیمیایی بوده و به طور خودکار خود را تمیز می کنند. کاربرد دیگر مواد نانو ساختن پوشش های بسیار مقاوم در مقابل خش، به صورت یک یا چند لایه بر روی لایه اصلی است. گروه بی شماری پارچه های قابل تنفس، ضد آب و لکه با کنترل منافذ و ناهمواری های سطح آن در حد اندازه های نانو از مواد پلیمری و غیرآلی ساخته شده اند.
ابزار ساخته شده از کریستال های تنگستن، تانتانیم و تیتانیم در اندازه های نانو، منجر به ساخت ابزار برش بسیار سخت تر در مقایسه با همان ماده در اندازه ذرات بزرگ تر شده است. کاربرد این ابزار در سوراخ کاری، برش فلزات در ماشین تراش، قالب سازی، سنگ بری و نظایر آن بسیار وسیع است.
کاربردهای فناوری نانو در میان مدت شامل موارد زیر می شود:
استفاده از رنگ ها در اندازه نانو می تواند قابلیت ها و توانایی های بسیار خوبی را به رنگ بدهد. برای مثال ساختن رنگ های سبک می تواند وزن هواپیماها را کاهش داده و باعث صرفه جویی در سوخت آن ها شود. کاهش حلال ها مورد دیگری است که از آلودگی محیط زیست جلوگیری می کند. محلول های ضد باکتری موارد استفاده بسیاری در تأسیسات تصفیه آب دارد و دیگر نیازی به استفاده از ضد باکتری مانند کلر نخواهد بود. نانو تکنولوژی در مبدل های حرارتی با جذب امواج قرمز باعث صرفه جویی در انرژی شده و با تغییرات دما و یا محیط شیمیایی اطراف آن، موجب تغییر رنگ می شود. عمده ترین هدف از اجرای این پژوهش ها در مورد رنگ ها اهداف زیست محیطی است.
مطالعه و بررسی بر روی تأثیرگذاری مواد نانو بر مواد آلوده کننده خاک و آب های زیرزمینی و خنثی کردن تأثیرات مخرب آنها، نمونه ای از پژوهش های میان مدت است. هم چنین تلاش برای ساخت موادی که سرب و جیوه موجود در محیط زیست را به صورت غیرفعال در آورد، ادامه دارد. اگر این تحقیقات به صورت کامل انجام شود، می توان از آلودگی سرب هوا که از سوخت ماشین های درون سوز به وجود می آید جلوگیری کرد.
سطح سلولی سوخت ها از نظر مهندسی تأثیر مستقیمی بر عملکرد درونی آن دارد. استفاده از هیدروژن به عنوان یک سوخت میانی ممکن است با تغییرات بنیادی هیدروکربورها در کاتالیست های یک رآکتور به دست آید. استفاده از علوم نانو برای شدت بخشیدن به عملکرد کاتالیزورها می تواند به بازدهی بیشتر و تولید سوخت هایی با ذرات کوچک تر کمک کند. این عامل می تواند در افزایش تولید انرژی برق مؤثر باشد و در نتیجه برای تولید هیدروژن به جای استفاده از هیدروکربورها از مواد فراوان تر و سازگارتر با محیط زیست استفاده کرد. امروزه هیدروژن به عنوان جانشین سوخت هیدروکربورها در جهان بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
درخواست بسیاری برای تولید نمایشگرهای بزرگ، شفاف و تخت در تلویزیون، کامپیوتر و نظایر آن وجود دارد. نانو کریستال های سلنیوم روی، سولفات روی و سولفور کادمیم با روش ژل به صورت تنها (تبدیل ژل مایع به جامد) از موادی است که برای ساخت نور متصاعد از فسفر مورد استفاده قرار می گیرند. همچنین استفاده از CNTs نیز در ساخت این وسایل با درخشش فوق العاده و مصرف انرژی و تشعشعات زیانبار کمتر و طول عمر بیشتر، نسل آینده نمایشگرهای پیشرفته را بوجود خواهد آورد.
توسعه وسایل الکترونیکی قابل حمل مانند تلفن های همراه، دستگاه های ناوبری، کامپیوترهای کوچک و قابل حمل، سنسورهای کنترل از راه دور و نظایر آنها، نیاز به داشتن باتری های سبک تر با انرژی و دوام بیشتر را دو چندان ساخته است. مواد کریستالی نانو با استفاده از روش کاربرد ژل ها در صفحات جداکننده باتری ها می تواند انرژی بیشتری در مقایسه با باتری های متداول امروزی ذخیره کند. باتری های ساخته شده از نانو کریستال های نیکل نیاز به شارژ مجدد را کاهش و ذخیره انرژی در باتری ها را در حد قابل توجهی افزایش داده است.
هم اکنون تحقیقات برای افزودن ذرات نانوی اکسید سدیم به سوخت های دیزل در دست اقدام است که باعث بالا رفتن بازدهی، صرفه جویی اقتصادی و کاهش میزان مصرف آن ها در بلند مدت خواهد شد.
کاربردهای بلند مدت فناوری نانو شامل موارد زیر می باشد:
ساخت ابزارهای مغناطیسی از نانوکریستال های یوتریوم، ساماریوم و کبالت خواص بسیار منحصر بفردی را با توجه به کوچک بودن ذرات کریستال ها به وجود می آورد. این مواد در ساخت موتورها، ماشین های تحلیلی مانند MRI و همچنین در علوم پزشکی کاربرد وسیعی دارند. میکروپروسس ها، حافظه های کامپیوتر، دیسک های سخت، با استفاده از فناوری نانو می تواند اطلاعات بسیار زیادی را در خود جای دهند.
به طور معمول اعضا قابل کاشت در بدن، مانند دریچه های قلب، ساخت اندام های مورد نیاز در ترمیم های ارتوپدی ساخته شده از تیتانیوم و فولادهای ضد زنگ با سایر اعضای بدن سازگاری دارند ولی متأسفانه ممکن است در طول عمر بیماران دچار خوردگی شده و کارآیی خود را از دست بدهند. استفاده از نانو کریستال های اکسید زیرکانیوم، به عنوان یک عنصر بسیار سخت، غیرخورنده و مقاوم در مقابل واکنش های بدن و سازگاری با آن جایگزین بسیار خوبی برای روش های متداول است. نانو کریستال های «سیلیکون کربید» به علت وزن کم، مقاومت بسیار عالی و سازگاری با اعضای بدن برای ساخت دریچه های مصنوعی قلب در آینده به کار خواهد رفت. ساخت رباط هایی با کاربردهای بسیار متفاوت در بدن در اندازه های کوچک بخش مهمی از کاربردهای وسیع این گونه مواد را شامل می شود.
سرامیک ها بسیار سخت، شکننده و غیرقابل ماشین کاری بوده و کوچک شدن ذرات آن ها در حد نانو کریستال ها باعث شکنندگی بیشتر آن می شوند. امروزه نانوکریستال های نیترات و یا «کربید سیلیکون» در ساخت قطعات ماشین آلات مختلف مانند فنرهای بسیار مقاوم، بلبرینگ ها، سوپاپ های موتور، اجزای کوره ها و نظایر آن به علت آنکه به آسانی قابل ساخت بوده و مقاوم در مقابل حرارت و واکنش های شیمیایی مقاوم هستند کاربرد وسیعی دارند. درصورتی که این مواد توسط پرس فشرده شوند، مقاومت حرارتی بسیار زیادی را در مقایسه با سایر سرامیک ها به دست می آورند.
فناوری نانو باعث صرفه جویی در مصرف انرژی برای تصفیه آب در سیستم های تقطیر می شود. همچنین این فناوری منجر به بالا بردن تکنولوژی مورد استفاده کنونی خواهد شد.
به تازگی استفاده از فناوری نانو برای ساخت لباس های ویژه میدان های جنگ توسط گروه تحقیقات دانشگاه MIT انجام شده است. هم اکنون برنامه ای برای ساخت موادی که بتواند در کوتاه مدت جاذب انرژی شوک های امواج انفجاری و موادی که در بلند مدت بتواند در برابر مواد شیمیایی و بیولوژیکی از خود مقاومت نشان دهند به صورتی که در مقابل این مواد حساس بوده و پس از شناسایی مواد روزنه های لباس مسدود شوند در حال بررسی است. گونه ای دیگر از این مواد برای کشف آسیب های وارده به بدن به صورت خودکار عمل خواهد کرد. برای مثال به کمک این مواد شکستگی استخوان ها را به سرعت شناخته و گچ گیری متداول امروزه را انجام می دهند.
خواص مغناطیسی
همان طور که می دانید در طبیعت سه عنصر آهن، نیکل، کبالت و ترکیب سایر عناصر با این سه عنصر خواص مغناطیسی دارند. عناصر و یا ترکیبات دیگر به تنهایی خواص مغناطیسی ندارند. در دنیای اطراف ما آهن رباها و مواد مغناطیسی کاربرد بسیار زیادی دارند. از کاربردهای ساده مانند شیشه بالابرها و برف پاک کن اتومبیل ها، پرینتر، اسکنر، موتورهای وسایل الکتریکی در آشپزخانه ها، بلندگو و غیره تا کاربردهای بسیار پیچیده مانند موتورهای ژنراتورها و غیره. اینکه تنها ترکیبات خاصی می توانند خواص مغناطیسی داشته باشند، یک محدودیت به شمار می آید.
یکی از تغییر خواص جالب و بسیار کاربردی که در ابعاد نانو ایجاد می شود، این است که بسیاری از موادی که در ابعاد معمولی خواص مغناطیسی ندارند اما زیر یک اندازه مشخص در محدود فناوری نانو می توانند خواص مغناطیسی داشته باشند. برای مثال می توان به نانوذرات اکسید آلمینیوم، طلا و غیره اشاره کرد. این امر باعث می شود محدودیت ذکر شده در بالا برداشته شود و با توجه به محدود وسیع کاربرد مواد مغناطیسی، مواد جدیدی با خواص بهبود یافته تولید شود. برای مثال از خاصیت مغناطیسی بعضی نانوذرات در پزشکی در امر دارورسانی استفاده می شود.
دلیل ایجاد خواص مغناطیسی در موادی که در ابعاد معمولی خواص مغناطیسی ندارند، افزایش بسیار زیاد سطح و ایجاد پیوندهای شکسته شده روی سطح است. هنگامی که یک پیوند برقرار می شود، دو الکترون در یک اوربیتال در دو جهت مخالف هم قرار می گیرند. این طرز قرار گرفتن باعث می شود تا میدان های مغناطیسی یکدیگر (الکترون ها ذرات باردار هستند. از حرکت ذرات باردار، اطراف آن ها میدان مغناطیسی تولید می شود. در اتم الکترون ها هم دارای دو نوع حرکت اسپینی (به دور خود) و مداری (به دور هسته) هستند که باعث ایجاد میدان مغناطیسی اطراف آن ها می شود.) را خنثی کنند (همان طور که می دانید میدان مغناطیسی یک کمیت برداری است و جهت آن هم از اهمیت بالایی برخورد است). اما پیوند شکسته شده و یا ناقص به این مفهوم است که در اوربیتال یک تک الکترون موجود است و الکترون دیگری میدان مغناطیسی آن را خنثی نمی کند. در مقیاس نانو چون کسر اتم های روی سطح و پیوندهای شکسته شده خیلی زیاد است، باعث می شود اکثر مواد بتوانند خواص مغناطیسی داشته باشند.
برخی از نانوذرات مانند نقره و طلا دارای خواص ضدمیکروب و یا آنتی باکتریال هستند بدین معنی که میکروب ها نمی توانند روی آن ها رشد کنند. از این ذرات معمولاً در لوازم آرایشی، بهداشتی، نساجی و غیره استفاده می شود. از کاربردهای آن می توان به ساخت ژل های تمیزکننده دست بدون استفاده از آب، استفاده در صابون ها و شامپوها، استفاده در لباس ها و ساخت لباس های ضدمیکروب، استفاده در تجهیزات پزشکی و غیره اشاره کرد.
برخی دیگر از نانوذرات مانند اکسید روی و یا اکسید تیتانیم خواص فوتوکاتالیسی دارند. این نانوذرات نیمه رسانا بوده و دارای یک گاف انرژی هستند. از این مواد معمولاً برای تصفیه آب ها و آلاینده ها استفاده می شود. با برخورد نور به این ذرات الکترون موجود در نوار ظرفیت برانگیخته شده و به نوار هدایت می رود. در آنجا این الکترون به آلاینده منتقل شده و باعث از بین رفتن آن می شود. منظور از واژه فوتوکاتالیست این است که با برخورد نور، خواص کاتالیزگری آن ها فعال می شود.
خواص شیمیایی یک ماده، خواصی هستند که به طور مستقل نمی توان آن ها را اندازه گیری کرد. به این معنا که مقدار یک کمیت شیمیایی در طی واکنش و برهم کنش یک ماده با مواد دیگر مشخص می شود. واکنش پذیری یا تمایل یک ماده برای واکنش با سایر مواد، از جمله مهم ترین خواص شیمیایی است. حتماً صحنه شعله ور شدن سدیم، لیتیم یا پتاسیم را در تماس با آب دیده اید. همه اینها عناصری هستند که به شدت واکنش پذیرند. تا آنجا که نمی توان آن ها را مانند سایر عناصر در تماس با هوا نگه داشت. اما در مقابل با انداختن یک انگشتر طلا در یک لیوان آب اتفاقی نمی افتد و یا پنجره های آلومینیومی بدون هرگونه مشکلی در مجاورت هوا استفاده می شوند (البته این به مدد لایه مقاوم اکسیدی است که بر روی سطح آلومینیوم تشکیل می شود). اما همین مواد در مقیاس نانومتر رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند.
واکنش پذیری مواد در مقیاس نانومتر افزایش چشم گیری پیدا می کند. در این مقیاس ذرات طلا نه تنها واکنش پذیری بالایی دارند، بلکه برای افزایش سرعت واکنش مواد دیگر (به عنوان کاتالیزگر) نیز استفاده می شوند. نانوذرات آلومینیوم در هوا آتش می گیرند و می توان از آن ها به عنوان سوخت موشک استفاده کرد. افزایش واکنش پذیری مواد در این مقیاس، امکان ساخت کاتالیزگرهای بسیار قوی تری را فراهم کرده است. تا آنجا که پیش بینی می شود بتوان با استفاده از نانوکاتالیزگرها واکنش های بازگشت ناپذیر بسیاری را (مانند تشکیل گازهای سمی NO و CO) در دما و فشار محیط برگشت پذیر کرد.
آنچه گفته شد تنها مثال های محدودی از تغییر ویژگی های یک ماده در مقیاس نانو است. نقطه ذوب، خواص حرارتی، خواص الکتریکی، خواص مکانیکی و ده ها خاصیت فیزیکی و شیمیایی شناخته شده دیگر نیز در این مقیاس تغییر می کنند. گویا دیگر نمی توان بدون در نظر گرفتن اندازه ذرات یک ماده، آن را از روی خواصش شناسایی کرد. برخی برای حل این مشکل پیشنهاد داده اند که یک بُعد دیگر به جدول تناوبی مندلیف اضافه شود. بدین معنی که برای مشخص کردن خواص یک عنصر، علاوه بر اینکه باید نام آن عنصر و جایگاه آن را در جدول مندلیف مشخص کرد، لازم است که معلوم شود خواص عنصر در چه ابعادی مورد نظر است.
تبیان
نانوساختارها، نانو مواد: سنتز، ویژگی ها و کاربردها/ تألیف جانگ کائو؛ مترجمین سیده الهام اسدالهی، الهه مقدم، اسماعیل صلاحی ؛ [برای] پژوهشگاه مواد و انرژی.
آدرینانو
| [
{
"answer1": "نانوکپسول ها به نانوذره ای گفته می شود که دارای یک پوسته و یک فضای خالی جهت قرار دادن مواد مورد نظر در داخل آن باشد.",
"answer2": "روکش ها کاربردهای متنوعی در صنایع مختلف از خودروسازی گرفته تا صنایع لوازم خانگی دارند. دلیل استفاده از این روکش محافظت یا تزئین محصولاتی چون شیشه ها، فلزات، پلاستیک ها، عینک های آفتابی، لوازم ورزشی، مبلمان، وسایل آشپزی، وسایل پزشکی، الکترونیک، خودروها و ... است.",
"distance": 706,
"question": "نانوکپسول ها چه ویژگی هایی دارند و چه کاربردهایی برای روکش ها وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "کوچک شدن اندازه ذرات در حد نانومتر سبب تغییراتی در خواص فیزیکی و شیمیایی آن ها می شود. مهم ترین آن ها عبارتند از:افزایش نسبت سطح به حجم(surface area)و ورود اندازه ذره به قلمرو آثار کوانتمی.",
"answer2": "استفاده از رنگ ها در اندازه نانو می تواند قابلیت ها و توانایی های بسیار خوبی را به رنگ بدهد. برای مثال ساختن رنگ های سبک می تواند وزن هواپیماها را کاهش داده و باعث صرفه جویی در سوخت آن ها شود. کاهش حلال ها مورد دیگری است که از آلودگی محیط زیست جلوگیری می کند.",
"distance": 1804,
"question": "مهمترین ویژگی های نانومواد چه هستند و استفاده از فناوری نانو در رنگها چه مزایایی دارد؟"
},
{
"answer1": "ویژگی قابل توجه زئولیت ها حفره های بسیار ریز یا نانومتری موجود در آن هاست. نسبت سطح به حجم زیاد این ساختار نانو متخلخل سبب شده است از آن به عنوان کاتالیزگر استفاده شود. همچنین، تخلخل های موجود در این مواد برای رشد دادن نانو مواد یک بعدی (نانوسیم ها و نانولوله ها) مناسب است.",
"answer2": "برخی از نانوذرات مانند نقره و طلا دارای خواص ضدمیکروب و یا آنتی باکتریال هستند بدین معنی که میکروب ها نمی توانند روی آن ها رشد کنند. از این ذرات معمولاً در لوازم آرایشی، بهداشتی، نساجی و غیره استفاده می شود.",
"distance": 9406,
"question": "مواد نانو حفره ای چه ویژگی هایی دارند و نانوذراتی که خواص ضدمیکروبی دارند در چه صنایعی استفاده می شوند؟"
},
{
"answer1": "نانولوله ها به موادی گفته می شود که قطر آن ها تا حدود 100 نانومتر است. لغت نانولوله در حالت کلی در مورد نانولوله های کربنی به کار می رود.",
"answer2": "مواد کریستالی نانو با استفاده از روش کاربرد ژل ها در صفحات جداکننده باتری ها می تواند انرژی بیشتری در مقایسه با باتری های متداول امروزی ذخیره کند. باتری های ساخته شده از نانو کریستال های نیکل نیاز به شارژ مجدد را کاهش و ذخیره انرژی در باتری ها را در حد قابل توجهی افزایش داده است.",
"distance": 5927,
"question": "نانولوله ها چگونه موادی هستند و کاربرد نانو مواد در باتری ها به چه صورت است؟"
},
{
"answer1": "نانوروکش ها در واقع لایه های نانومتری و روکش های نانوساختار هستند. نانوروکش ها دارای کاربردهای فراوانی هستند. فناوری نانو از خش برداشتن، تکه تکه شدن و خورده شدن روکش ها جلوگیری می کند.",
"answer2": "برخی دیگر از نانوذرات مانند اکسید روی و یا اکسید تیتانیم خواص فوتوکاتالیسی دارند. این نانوذرات نیمه رسانا بوده و دارای یک گاف انرژی هستند. از این مواد معمولاً برای تصفیه آب ها و آلاینده ها استفاده می شود.",
"distance": 10210,
"question": "نانو روکش ها چه ویژگی ها و کاربردهایی دارند و نانوذرات دارای خواص فوتوکاتالیسی چگونه عمل میکنند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
714 | : صفی آباد (اسفراین)
صفی آباد از شهرهای استان خراسان شمالی و مرکز بخش بام و صفی آباد از توابع شهرستان اسفراین است. این شهر تا سال ۱۳۳۹ یکی از شهرهای ۵ گانه شهرستان سبزوار بوده است.
شهر صفی آباد مرکز بخش بام و صفی آباد (شهرستان اسفراین) در ۶۵ کیلومتری جنوب شرق شهر اسفراین، ۵۲ کیلومتری شمال شهر سبزوار و بین ۳۹ ۵۷ تا ۰۶ ۵۸ طول جغرافیای و ۳۵ ۳۶ تا ۵۵ ۳۶ عرض جغرافیای قرار گرفته است. این شهر از شمال به دهستان بام از شرق دهستان دره یام (خوشاب) از جنوب به دهستان های رباط جز ( خوشاب ) و حکم آباد ( جوین) و از غرب به دهستان آذری محدود می گردد.دهستان مذکور با ۱۰۱۹ کیلومتر مربع مساحت ۶۳ درصد از وسعت بخش بام و صفی آباد را در بر می گیرد.
نام این شهر به صورت ارغیان که بقایای آن در یک کیلومتری شمال شهر صفی آباد موجود بوده که به صورت مجموعه بنا و محوطه در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
موسی خورنی جغرافیدان ارمنی معاصر ساسانیان در معرفی قلمرو جغرافیایی ساسانیان می نویسد : سرزمین ایران در دوره ساسانی به چهار کوست (ناحیه) تقسیم می شد خراسان یکی از این کوست ها بود که بیست و شش ایالات داشت. یکی از این ایالات ها، اپرشهر یا همان نیوشاهپور بود . نیشابور نیز به نوبه خود دارای ١٣ رستاق ( شهرک ) و ۴ تسوگ ( طسوج یا بخش ) بوده است و ارغیان، اسفراین، جوین و بیهق در زمره رستاق های سیزده گانه نیشابور بوده اند .
در اواخر دوره ساسانی با ورود اسلام به ایران، روانیر مرکز ولایت ارغیان که از توابع نیشابور ذکر شده است. ولایت ارغیان در سال ٣١ هجری در زمان حکومت عثمان بن عفان به دست عبدالله بن عامر فتح می شود.
در قرن سوم هجری ابن رسته(٢٩٠ ه.ق) ارغیان را یکی از ١٣ رستاق تابع نیشابور دانسته کمی بعد از ابن رسته در قرون سوم و چهارم هجری و ابوعبدالله حاکم نیشابوری تعداد ولایت های نیشابور را ١٢ عدد دانسته که عبارتند از: ولایت بیهق، ولایت جوین، ولایت اسفراین، ولایت خبوشان، ولایت ارغیان، ولایت پشت ،ولایت رخ، ولایت زوزن، ولایت خواف ،ولایت ازقند ،ولایت جام، ولایت باخرز و ولایت جاجرم و از ارغیان به صورت یک ولایت که به کثرت علما و کبار مشهورمی باشد یاد کرده است . به اذعان اکثر منابع یکی از مهم ترین مراکز تربیت مشاهیر و دانشمندان جهان اسلام در سده های سوم و چهارم هجری ولایت ارغیان بوده که از جمله آن ها می توان به ابو عمرو محمد بن احمد بن جعفر بن احمد بن سیار موذن ارغیانی، ابو عمره بن مسیب بن ابی عبدلله محمد بن مسیب بن اسحاق بن عبدلله بن اسماعیل بن ادریس ارغیان، ابواحمد ارغیانی و محمد بن المسیب اشاره کرد .
در مورد موقعیت ولایت ارغیان در این دوره (سده های سوم و چهارم ه.ق) با استناد به نقشه ابن حوقل اینگونه برداشت می شود که روانیچ (راونیز) مرکز ارغیان بوده و حدود آن از شرق به نیشابور، از غرب به اسفراین، از جنوب به سبزوار و از شمال به نوقان می رسیده است. در همین دوره راه تجاری و ارتباطی اسفراین نیشابور از ارغیان می گذشته؛ و در مسیر عبور آن از سرزمین ارغیان،منابع به دو ایستگاه معقلی و راونیز اشاره کرده اند بطوریکه جیهانی در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری نخستین ایستگاه راه اسفراین- ارغیان- نیشابور را منزلگاه معقلی ذکر کرده که در غرب منزلگاه دوم یعنی راونیز قرار داشته است .
با به حکومت رسیدن ملک شاه سلجوقی شهرهای خراسان به ویژه نیشابور با تأسیس مدارس نظامیه توسط خواجه نظام الملک به صورت یکی از مراکز پررونق علمی جهان اسلام در آمد و در این زمان ولایت ارغیان هم که یکی از توابع نیشابور محسوب می شد از رونق و شکوفایی خاصی به ویژه در زمینه تعلیم و تربیت اهل دانش برخوردار بوده است. از مشاهیر ولایت ارغیان در این دوره می توان به ابوالفتح ارغیانی اشاره کرد؛ بنا به نقل عبدالغافر فارسی در کتاب السیاق؛ ابوالفتح ارغیانی مدتی قضاوت در منطقه ارغیان را برعهده داشته است . و همچنین می نویسد ؛ اسفنج، بان و راونیر از قرای ارغیان اند. ابوسعد سمعانی (۶١۶-۵۶٢ هـ) نیز در توصیف ارغیان می نویسد: .
یاقوت حموی در کتابش معجم البلدان دربارهٔ ارغیان می نویسد: .
در سال ۶٣٠ هجری حکمرانی خراسان به جنتیمور از سوی اوکتای قان داده می شود و ملک اسفراین، جوین، بیهق، جاجرم، خورند، و ارغیان هریک به پایزده یرلیغ به ملک بهاالدین واگذار می شود .
در حدود سال ٧٨٢ هـجری زمانی که تیمور به اسفراین حمله می کند چنین به نظر می رسد که ارغیان رونق و اعتبار قبلی خود را از دست داده است.
تیمور لنگ پس از تصرف ولایت جهان و ارغیان مردم و حاکمان این ولایت را از بین می برد. (نطنزی، 1373، ص240)
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۳٬۴۲۷ نفر (در ۱٬۰۲۰ خانوار) بوده است.
نام صفی آباد فعلی بیشتر به دوره نادرشاه و پس از آن بر می گردد.این دهستان که امروزه به شهر مبدل گشته به سال ۱۱۴۰–۱۱۴۵ هجری به دست صفی خان بغایری احداث شد.در دوره قاجاریه در زمان محمد خان قاجار در سال ۱۲۱۱حاکم آن لطفعلی خان بغایری بود پس از او در سال ۱۲۱۵حکمت صفی آباد به لطفعلی خان بغایری رسید. صفی آباد در دوره قاجاریه در حدود ۵۰۰ خانوار بوده که نژاد آن ها از ترکان بغایری از تیره گرایلی می باشند.
الف – دشت ها: اگر چه در بخش صفی آباد دشت به معنای واقعی کلمه وجود ندارد، اما با توجه به پستی و بلندی ناحیه یک بخش کم ارتفاع و تقریباً هموار وجود دارد که می توان از آن به عنوان دشت نام برد:
دشت صفی آباد – گراتی : این دشت با جهت و شيب جنوب شرقي- شمال غربي در قسمت جنوبي شهرستان اسفراين و در دامنه های شمالي هرده جوين (رشته اسفراين) در غرب و جنوب صفی آباد قرار دارد و به دشت چارم معروف و از اهمیت ویژه ای برخوردار است . اين دشت از شمال غرب به دشت اسفراين متصل می گردد و رود قره سو (كال شور) در اين دشت جريان دارد (فدايي،1373: 14). این دشت به صورت یک آمفی¬تئاتر بزرگی است که در داخل ان چاله های پست آهکی فراوان است، از سمت غرب توسط رودخانه سرخ آب که سه شاخه اصلی رودخانه کال شور اسفراین محسوب می شود زهکشی می گردد. به علت شستشوی مواد نرم و ریز توسط آب و باد در قسمت دشت،سرزمین پوشیده از شن و ریگ با پوشش گیاهی استپی پراکنده است. بنابراین دشت صفی آباد بی شباهت به یک دشت ریگی نیست که هنوز به صورت زره یا سنگ فرش در نیامده است و قابل ذکر است که پست-ترین منطقه بخش در محل کلاته حاج علیخان در این دشت است و بیشترین وسعت دهستان صفی آباد را این دشت در بر گرفته است.
دشت به دليل كمي بارندگي و نامناسب بودن تشكيلات زمين شناسي (وجود مارن و گچ نمك دار) از يك طرف و بالا بودن آب های زيرزميني و كيفيت پست آن و تبخير از طرف ديگر،دشت شوره زار می باشد و محوطه های باستاني بيشتر در حاشيه شمالي دشت قرار داشته و بيشتر روستاها آب مورد نياز خود را از قنات تأمین می کرده اند كه گاهي طول اين قنات ها به چندين كيلومتر می رسیده است .
خاک،محل تقاطع، تماس و تأثیر عوامل مهم اکولوژیکی سطح خارجی زمین است. این عوامل عبارتند از اقلیم یا آب و هوا، سنگ ها عوامل بیولوژیکی و عوامل جغرافیایی، به عبارت دیگر خاک در اثر فرایندهایی توسط آب وهوا و عوامل بیولوژیکی در روی سنگ ها حاصل می گردد.منشا مواد معدنی آن متعلق به سنگ ها و منشا مواد آلی آن وابسته به پوشش زنده آن و موجودات ریز و درشت است. خاک به اصطلاح دیگر مرز ممات و حیات است.
با یک دید کلی در منطقه ملاحظه می شود که ارتفاعات در بخش شمالی و اراضی پست در قسمت جنوبی واقع اند که دشت ها را شامل می شوند و شیب کلی از شمال به جنوب و از شرق به غرب منطقه می باشد . حال آن که خاک هایی که دامنه شمالی را تشکیل داده اند دارای بافتی خیلی سبک و گاهی سنگریزه های تشکیل شده که دارای ساختمان مشخص نمی باشند و به تدریج که به طرف جنوب نزدیک می شویم از ارتفاع نقاط کاسته شده و خاک ها سنگینتر می شوند.
دامنه کوه ها بیشتر از سنگریزه های حاصله از تخریب سنگ ها به وجود آمده که ابعاد آن ها به تدریج کم می شود در پایین دست این طبقه بافت خاک لیمونی است که بر روی یک طبقه شن قرار دارد. در دشت،بافت خاک مطبق و طبقه سطحی رسی لیمونی و طبقه زیر آن از رس تشکیل شده است و در قسمت جنوبی دشت خاک یکنواخت تر بوده و درصد رس آن زیادتر شده است.
سازنده های مارنی و رسی که حاوی گچ و نمک می باشند قسمت وسیعی از حوزه به خصوص قسمت های جنوبی (صفی¬آباد) را در بر گرفته از طرفی مانع فرو رفتن آب ها گردیده و از طرفی به دلیل پایداری کم در مقابل فرسایش باعث انحلال در آب ها گردیده و باعث کیفیت نامطلوب آب های منطقه از نظر شرب و کشاورزی می شود و به عنوان یک عامل مضر و محدودکننده باید از آن نام برد. وجود کال شور در حوضه صفی¬آباد بیانگر این ارتباط است.
بخش صفی آباد یکی از حوزه های شمالی حوزه آبریز کویر مرکزی می باشد که رودخانه های دائمی و فصلی آن با پیوستن به شاخه های دیگر رودخانه قرسو از طریق کویر خارتوران به کویر مرکزی می رسند.
منبع اصلی تأمین کننده آب ها بخش بارندگی است و به ویژه از ذوب برف دامنه های جنوبی ارتفاعات شاه جهان ناشی می شود که با توجه به ویژگی بارش ها، آب های جاری غالبا به صورت سیلاب های فصلی و اتفاقی ظاهر می شوند و شبکه های دایمی به قسمت های شمالی محدود می شوند. ذوب برف در ارتفاعات شمالی و نفوذ تدریجی آن در خلل و فرج و شکستگی¬های تشکیلات زمین شناسی سفره آب های زیر زمینی را تغذیه می کند.
با توجه به مطالب مذکور در مجموع می توان منابع آب این بخش را به دو دسته آب های زیر زمینی و آب های سطحی تقسیم بندی کرد، آب های زیر زمینی شامل، چشمه، قنات و چاه می گردند.
از مهم ترین رودخانه های منطقه صفي آباد است كه يك رودخانه فصلي است و نقش تعيين كننده اي در شكل گيري محوطه ها و آبياري زمین های مسير خود ايفا می کند. اين رودخانه از دامنه های باختري قوچ خوار واقع در 58 كيلومتري جنوب شرقي اسفراين سرچشمه می گیرد و شاخه های اوليه آن در دهكده عباس آباد به هم پيوسته و با جهت شمال شرقي-جنوب غربي اسفراين عبور كرده و باعث تغذيه منابع آب های سطحي می شود. وسعت حوضه آبگير اين رودخانه تا محدوده ورود به دشت 270 كيلومتر محاسبه شده است (هوشیار، 1379: 120). این رودخانه نقش مهمی در ایجاد و شکوفایی استقرارهای دوره اسلامی داشته است (نیک گفتار، 1387: 180-174). شاید بتوان گفت قریه راونیر که در منابع ذکری از آن شده و مرکز ارغیان بوده، هدیه این رودخانه باشد که احتمال می رود بقایای آن همان نوروز تپه باشد.
این رودخانه كه در حقيقت زهكش دشت صفي آباد به حساب می آید اصلی ترین رودخانه اسفراين است. اين رودخانه كه از ارتفاعات قوچ خوار و دشت صفي آباد واقع در جنوب شرق حوضه آغاز و در جهت شمال غرب جريان می یابد. رودخانه پس از عبور از پايين منگلي و كلاته الو وارد سد باهره (بند مهار) می شود.. اين رودخانه پس از آمیختن با آب گراتی به دهستان زرق آباد در جنوب غرب اسفراین وارد می شود و دامنه شمالی رشته کوه های جوین را رو به شمال غربی طی می کند و مناطق میاندشت و شورلق را پشت سر نهاده و در اینجا کال بکوری و کال جلوگیر را دریافت می کند و به شهرستان جاجرم وارد می شود. پس از آن رودخانه به سمت جنوب غربی تغییر جهت می دهد و در این مسیر با ریزابه هایی چون کال چهل بوقور، کال حمزه چاه و کال قلعه چه در هم می آمیزد و پس از عبور از دامنه شمالی و غربی هرده سیاه گچی تغییر مسیر می دهد و به سمت جنوب جاری می شود. در پلی که در 4 کیلومتری غرب ایستگاه جاجرم برای عبور راه آهن ساخته شده و به پل ابریشم معروف است با رودخانه جوین و کال شور غربی در هم می آمیزد و از غرب روستاهای حسین آباد و محمدآباد عبور می کند و از استان خراسان به سمنان وارد می شود. در این استان راه اتومبیل روی شاهرود و سبزوار را قطع می کند و پس از آمیختن با کال شور سبزوار به نام کال شور خارتوران تغییر نام می دهد و پس از مخلوط شدن با کال های بز رنگ، چاه خشک، گذر ذوقدی، گذر گرماب، شوراب، پنج چاهی، چاه معدن، سرخ تول، چاه وکیل، گرماب و غریبه در 175 کیلومتری جنوب غربی سبزوار به شن زارهای کویر مركزي می ریزد. طول کلی این رودخانه 360 کیلومتر و ارتفاع آن در سرچشمه 1150 متر و در ریزشگاه 680 متر است. شیب متوسط این رودخانه 1/0 است و میزان آبدهی سالانه آن حدود 20 میلیون مترمکعب محاسبه شده است .
با توجه به اینکه ایران در منطقه خشک و نیمه خشک جهان واقع است و اکثر رودخانه های ایران در ماه های سرد جاری است لذا در فصل گرم سال در آب رودخانه ها قطع یا کم می شود، نیاز به تأمین آب از زیر زمین بسیار شدید می شود که با این انگیزه کشاورز ایرانی از دوران بسیار قدیمی با استفاده از آب های زیر زمینی آشناست که علاوه بر استفاده از آب چشمه ها، هزاره ای بیشتر است که دست به حفر چشمه های مصنوعی یا به قولی قنات زده است و چون بازدهی آن ها کم بوده و یا قابل دسترس در هر مکانی نبوده، قرنی می شود که روی به استفاده از چاه های عمیق و نیمه عمیق آورده است
حوزهٔ آب های زیر زمینی دشت صفی آباد، دشت های نیشابور،جوین در ارتباط است، در دشت صفی آباد سطح آب زیر زمینی از سطح تپوگرافی طبعیت می کند. آبرفت این دشتها از پتانسیل آب دهی نسبتا مناسبی برخوردار می باشند. ولی از نظر کیفیت، سفره های آب شیرین در دشت صفی آباد محدود بوده و بیشتر به قسمت ابتدایی عامل در تغییر کیفیت و گرایش به شوری آب هاست و از نظر شرب مناسب نمی باشد
البته قابل ذکر است که از نظر کشاورزی محدودیت هایی نه تنها در قسمت غربی دشت بلکه در انتهای قسمت شرقی نیز وجود دارد و بر اساس طبقه بندی آب های دهستان 16% آب ها نسبتا مناسب و84% نامناسب برای کشاورزی و 8% آب های خوب 28% متوسط و 64% بقیه غیرقابل آشامیدن است که علل شوری آب وجود رسوبات تبخیری با گسترش وسیع در ارتفاعات شمالی و جنوبی این دشت می باشد. به طور کلی این شهر دارای 22 رشته قنات، 14دهنه چشمه و 35 حلقه چاه عمیق است.
پوشش گیاهی منطقه را می توان با توجه به موقعیت جغرافیایی آن به دو بخش کوهستانی و دشتی طبقه بندی کرد:
پوشش گیاهی بخش کوهستانی شهر صفی آباد بیشتر از درختچه و گیاهانی از قبیل : خارشتر( Alhagi)،ختمی(Alcea، گل گاو زبان (Anchusa Italica)، قان تپر(DC multifida Biebersteinia )، باریجه یا قسنی (Ferula gummosa) ،کنگر( Gundellia tournifoti )،شیرین بیان( Glycyrrhiza glabra)، پونه ( Mentha pulegium )،کاکوتی کوهی ( lam Ziziphora cliniopodiodes) ،خاکشیر( sisymbrium irio)،بذرالبنج یابنگ دانه(Hyoscyamus niger)،گون زرد( Astragalus gummifer)،زرشک( Berberis integrrima Bunge)، شکر تیغال ،چول کده یاکَبَر( Capparis spinosa)، قزل اواچکن، بادام کوهی، ورک، انجیروحشی، بومادران، استاقدوس، کتیرا و … تشکیل شده است.
این بخش به دلیل قرار گرفتن در شرایط آب و هوایی گرم و داشتن زمین های رسی از گیاهانی چون پیاز کوهی، درمنه، خارشتر، بارهنگ، اسپند، قارچ، پونه، تلخه، پوشیده شده است.
بز کوهی
یوزپلنگ ایرانی
گرگ
روباه خاکستری
شغال
کفتار
مهمترین محصولات زراعی این شهر گندم، جو و زیره می باشد .
شهر صفی آباد یکی از شهرهای کهن و داری پیشینه غنی است.این شهر با توجه به موقعیت قرارگیری در جاده ابریشم و از سویی داشتن منابع طبیعی قوی دارای جاذبه های فرهنگی -تاریخی و طبیعی است.
در طی تحقیقاتی باستان شناختی که در تیرماه سال ۱۳۹۱ به سرپرستی احمد نیک گفتار جهت شناسایی استقرارهای پیش از تاریخ و تاریخی در بخش بام و صفی آباد صورت گرفت در محدوده یک غار قدیمی بقایای از نقوش کنده بر روی تکه سنگ های بزرگ شناسایی گردید که این نقش ها احتمالاً به وسیله شکارچیان دوران باستان بر روی این سنگ ها ایجاد شده است. احتمال می رود مربوط به دوره مس سنگ یا عصر مفرغ باشند. این نقوش شامل بزکوهی و نقوش نمادین به شکل دایره و…می باشد .
آب انباری صفي آباد: این اثر در مركز شهر كنوني صفي آباد واقع شده است كه با توجه به نوع معماري ومنابعي كه به آن اشاره شده است متعلق به دوره نادر افشار مي باشد كه توسط صفي خان در بيرون از ارگ ساخته شده است كه بعد از آن مرمت هايي در آن صورت گرفته و امروزه بر اثر ساخت و ساز خانه هاي مسكوني در حال تخريب مي باشد.
وجه تسميه :
اين بنا با توجه به نوع معماري و منابع تاريخي كه به آن اشاره شده در زمان نادر افشار توسط شخصي به نام صفي خان بغايري در سال هاي 1140 تا 1145 ساخته شده و در دوره هاي بعدي توسط حاج عبدالله گرايلي در سال 1344 شمسي تعمير شد. دربارهٔ وجه تسميه آن با توجه به منابعي كه اشاره شده به آب انباري معروف است .
اين آب انباري با توجه به تقسيم بندي آب انبارها از نوع آب انباري همگاني يا عمومي است كه قسمت هاي عمده آن :
1- سردر تزئيني 2 – راه پله و پاشير 3– هواكش و بادگير 4 - پوشش منبع ذخيره آب می باشد.
اين آب انباري داراي يك سردر ورودي بوده كه امروزه به علت ريختن زباله و ساخت وساز خانه هاي مسكوني سردر ورودي آن مسدود شده و بخش مياني آب انبار را بريده اند كه نشان مي دهد سقف بنا داراي قوس جناغي بوده و در گذشته بر سردر آب انبار اشعاري به شرح زير نوشته بوده اند كه به شرح زیر می باشد .
پس از سردر ورودي يك دالان مستطيلي به طول 8 متر و عرض 3 متر درست شده كه داراي سقف جناغي از آجر ساخته شده كه ابعاد آجرها 5*22*22سانتي متر مي باشد.در انتهاي اين راهرو آثاري از پاشير به شكل نيم قوس به عرض1/40و طول 5 متر قرار دارد .بعد از پاشير مخزن ذخيره آب به شكل مستطيل به ابعاد 19/60 *8 متر با پوشش آجري كه ملاط آن از ساروج و آهك ساخته شده كه ارتفاع آن از سقف تا كف 10 متر مي باشد و در انتهاي مخزن آب محل ورود آب قرار دارد و در سقف منبع ذخيره آب،يك هواكش كوچك به ابعاد 85*85 سانتي متر كه براي سالم نگه داشتن آب وخنك كردن آن استوار گرديده تا جريان هوا را در آن برقرار سازد .
این آرامگاه یکی از بقاع متبرکۀ شهر صفی آباد می باشد که در روستای باغشجرد واقع گردیده است. از لحاظ قدمت متعلق به دورۀ صفوی تاریخ گذاری شده و به شماره ۵۹۵۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. پلان بنا به صورت مربعی با مساحت 99 متر مربع می باشد که دارای چهار ورودي در جهات اصلي بوده كه فعلاً فقط ورودی شرقی باز است و سایر ورودیها به شکل تاق نما درآمده اند. ورودي اصلي با قوس جناقی پوشش یافته که در داخل آن یک طاق نما با قوس نیز تعبیه شده است. در حاشيه قوس ها قاب هايي با نقوش گل و بوته ايجاد شده و كتيبه هايي با متن آيه الكرسي با اندود گچ تزئين گرديده و پايين تر از كتيبه ها كمربندي با نقوش گل و بوته با رنگ هاي اصلي به صورت قرينه كشيده شده است كه جلوه اي خاص به فضاي داخلي بنا داده است و بیشتر آن ها مربوط به دوره قاجاریه می باشد .
اين بنا در روستاي دهنه شيرين در 75 كيلومتري شرق شهر اسفراين و 10 كيلومتري شرق شهر صفي آباد واقع شده است. بقعه امامزاده حمزه بن موسي در دامنه تپه ای با شيب ملايم قرار گرفته است. طرح کلی پلان بنا مربع شكل است كه بوسيله سه کنج در گوشه ها فضای مناسب برای استقرار گنبد بر فراز آن فراهم شده است. در ضلع جنوبی بنا ايوان كاشيكاري شده ای وجود دارد. فضاي داخلي مقبره با نقوش بسيار زيبا و گل و بوته و كتيبه اي از آيات قرآني مزين شده است. آيات قرآني با استفاده از خط ثلث سفيد رنگ بر زمينه آبي و دور كمربند مياني و ديوارها به صورت قرينه بنا بكار رفته است که بیشتر نقوش و کتیبه ها متعلق به دوران قاجاریه می باشد.
طبق نوشته کتابچه «بام و صفی آباد من محال ارض اقدس» دردوره قاجاریه (قرن ۱۳) «قلعه صفی اباد قدیم است . در اطراف قلعه شهر است و قشلاق است . ئیلاق مالدارش کوه جهان ارغیان است . ابش رودخانه است از دوفرسخی قلعه مزبورحرکت میکند.یک سنگ اب دارد وسه قنات جاری هم دارد.و آب رودخانه و قنات شور است.طایفه اکراد قوچان درزمستان گوسفند خویش آنجا آورند سابقا ده نور سواره داشته است.پنچ سالی است معزول شده است دویست و پنجاه خانوار مالیات بده است و ده خانوار غریبه دارد »
| [
{
"answer1": "این شهر تا سال ۱۳۳۹ یکی از شهرهای ۵ گانه شهرستان سبزوار بوده است.",
"answer2": "این بخش به دلیل قرار گرفتن در شرایط آب و هوایی گرم و داشتن زمین های رسی از گیاهانی چون پیاز کوهی، درمنه، خارشتر، بارهنگ، اسپند، قارچ، پونه، تلخه، پوشیده شده است.",
"distance": 12157,
"question": "شهر صفی آباد در استان خراسان شمالی چه زمانی به عنوان یکی از شهرهای شهرستان سبزوار شناخته می شد و چه ویژگی های گیاهی در دشت های اطراف این شهر وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "خراسان یکی از این کوست ها بود که بیست و شش ایالات داشت. یکی از این ایالات ها، اپرشهر یا همان نیوشاهپور بود . نیشابور نیز به نوبه خود دارای ١٣ رستاق ( شهرک ) و ۴ تسوگ ( طسوج یا بخش ) بوده است و ارغیان، اسفراین، جوین و بیهق در زمره رستاق های سیزده گانه نیشابور بوده اند .",
"answer2": "در دشت،بافت خاک مطبق و طبقه سطحی رسی لیمونی و طبقه زیر آن از رس تشکیل شده است و در قسمت جنوبی دشت خاک یکنواخت تر بوده و درصد رس آن زیادتر شده است.",
"distance": 5795,
"question": "در دوره ساسانی ولایت ارغیان که در نزدیکی صفی آباد قرار داشت، بخشی از کدام کوست و رستاق بود و در دشت صفی آباد، خاک چگونه توصیف شده است؟"
},
{
"answer1": "از ارغیان به صورت یک ولایت که به کثرت علما و کبار مشهورمی باشد یاد کرده است .",
"answer2": "این رودخانه كه در حقيقت زهكش دشت صفي آباد به حساب می آید اصلی ترین رودخانه اسفراين است.",
"distance": 6958,
"question": "در قرن سوم و چهارم هجری، ارغیان به چه شهرت داشت و رودخانه اصلی اسفراین که از نزدیکی صفی آباد می گذرد چه نام دارد؟"
},
{
"answer1": "در دوره قاجاریه در زمان محمد خان قاجار در سال ۱۲۱۱حاکم آن لطفعلی خان بغایری بود پس از او در سال ۱۲۱۵حکمت صفی آباد به لطفعلی خان بغایری رسید.",
"answer2": "پوشش گیاهی بخش کوهستانی شهر صفی آباد بیشتر از درختچه و گیاهانی از قبیل : خارشتر( Alhagi)،ختمی(Alcea، گل گاو زبان (Anchusa Italica)، قان تپر(DC multifida Biebersteinia )، باریجه یا قسنی (Ferula gummosa) ،کنگر( Gundellia tournifoti )،شیرین بیان( Glycyrrhiza glabra)، پونه ( Mentha pulegium )،کاکوتی کوهی ( lam Ziziphora cliniopodiodes) ،خاکشیر( sisymbrium irio)،بذرالبنج یابنگ دانه(Hyoscyamus niger)،گون زرد( Astragalus gummifer)،زرشک( Berberis integrrima Bunge)، شکر تیغال ،چول کده یاکَبَر( Capparis spinosa)، قزل اواچکن، بادام کوهی، ورک، انجیروحشی، بومادران، استاقدوس، کتیرا و … تشکیل شده است.",
"distance": 7576,
"question": "در دوره قاجاریه حاکم صفی آباد چه کسی بود و پوشش گیاهی در بخش کوهستانی شهر صفی آباد شامل چه گیاهانی است؟"
}
] | [
{
"answer1": "این اثر در مركز شهر كنوني صفي آباد واقع شده است كه با توجه به نوع معماري ومنابعي كه به آن اشاره شده است متعلق به دوره نادر افشار مي باشد که توسط صفی خان در بیرون از ارگ ساخته شده است",
"answer2": "آبش رودخانه است از دوفرسخی قلعه مزبورحرکت میکند.یک سنگ اب دارد وسه قنات جاری هم دارد.و آب رودخانه و قنات شور است.",
"question": "آب انبار صفی آباد به چه دورهای تعلق دارد و بر اساس کتابچه «بام و صفی آباد من محال ارض اقدس» در دوره قاجاریه، آب صفی آباد چگونه بوده است؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
715 | : اسکنر
پویشگر (به انگلیسی: "Scanner") وسیله ای است برای تصویربرداری از سندی کاغذی.
پویشگرها دستگاه هایی برای ورود عکس یا متن به رایانه می باشند و شرکت های تولیدکننده پویشگر همان شرکت های تولیدکننده چاپگرها هستند.
پویشگرها شمایلی مانند دستگاه فتوکپی دارند. در محفظه ای که در آن کاغذ قرار می گیرد تصویر یا متن مورد نظر در رایانه وارد می شود. اگر ما بخواهیم متنی را وارد رایانه کنیم باید تصویر را با برنامه ها و نرم افزارهای مخصوص تبدیل به متن کنیم.
در پشت پویشگر دو خروجی وجود دارد که به یکی از آن ها از طرف رایانه فیشی متصل می شود و به دیگری فیشی از طرف چاپگر متصل می شود. رنگ فیش خروجی پویشگر هم آبی است.
پویشگرها یکی از انواع دستگاه های ورودی هستند که به دلیل کاربردهای وسیع و متفاوتی که دارند، از تنوع و گستردگی بسیاری برخوردارند، برای مثال، پویشگر اثر انگشت و پویشگر چهره یا حتی انواعی از پویشگرها که برای بررسی مغز و قسمت های مختلف بدن مورد استفاده قرار می گیرند و نقش به سزایی در شاخهٔ پزشکی دارند. پویشگرهای تصویر نیز، یکی از انواع پویشگرها هستند که برای انتقال تصاویر، متون یا دست نوشته ها به رایانه به منظور ذخیره یا ویرایش آنها، مورد استفاده قرار می گیرند. این پویشگرها نیز به نوبهٔ خود دارای انواع متفاوتی هستند که از میان آنها، پویشگرهای صفحه تخت (مسطح)، به دلیل قیمت مناسب، کیفیت مطلوب و استفادهٔ راحت، رایجترین نوع پویشگرها محسوب می شوند؛ ولی انواع دیگری از پویشگرها نیز وجود دارند که کمتر شناخته شده اند و کاربردهای تخصصی یا حرفه ای دارند. در این مقاله به طور عمده به معرفی این پویشگرها و انواع آن ها می پردازیم. در انتخاب یک پویشگر، مهمترین عامل، نیاز خریدار و سطح استفاده از آن است. در ادامهٔ این مقاله، به معرفی برخی ویژگی ها و اصطلاحاتی می پردازیم که هنگام انتخاب پویشگر، باید به آن ها توجه کرد.
پویشگرها را می توان جانشینی برای دستگاه های اولیهٔ عکس برداری از مسافت دور دانست، که یک سیگنال آنالوگ خطی را از میان خطوط استاندارد تلفن به گیرنده ارسال می کردند و به طور همزمان، شکل متناسب با آن، روی کاغذ مخصوص چاپ می شد. این سیستم بین سالهای ۱۹۲۰–۱۹۹۰ مورد استفاده بود. تصاویر رنگی نیز به شکل ۳ تصویر مجزای قرمز- سبز- آبی فرستاده می شد، که البته به دلیل هزینهٔ بالای ارسال، انتقال تصاویر رنگی به این روش، تنها به مناسبتهای خاص صورت می گرفت. این دستگاه ها به تدریج توسعه یافتند و در نهایت به شکلی که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند درآمدند. از آنجا که پویشگرها کاربرد گسترده ای در صنعت و امور گرافیکی دارند، بر آن شدیم تا در این مقاله، به بررسی پویشگرها و انواع آن ها بپردازیم.
پویشگر، وسیله ای است که به صورت نوری، تصاویر، متون یا دست نوشته ها را پویش می کند و به تصویر دیجیتال تبدیل می کند.
نخستین پویشگر تصویر، یک پویشگر استوانه ای بود که در سال ۱۹۵۷ در ادارهٔ ملی استاندارد در آمریکا به وسیلهٔ تیمی به سرپرستی راسل کریش ساخته شد. اولین تصویری که با این ماشین پویش شد، عکس والدن، فرزند ۳ماههٔ کریش بود که وضوحی برابر ۱۷۶ پیکسل داشت.
برای تهیهٔ یک تصویر دیجیتال، پویشگر، متن یا تصویر مورد اسکن را به عنوان مجموعه ای از نقاط تیره و روشن در نظر می گیرد. سپس نقاط تیره را به ۱ و نقاط روشن را به ۰ تبدیل می کند. به این ترتیب، تصویر به مجموعه ای از ۰ها و ۱ها تبدیل می شود که به آن تصویر دیجیتال می گویند و قابل انتقال به رایانه و ذخیره سازی در آن است.]۱[
پویشگر صفحه تخت یا مسطح
پویشگر دستی
پویشگر استوانه ای
پویشگر شیت فد
متداولترین نوع پویشگر هستند که در آن ها تصویر مورد پویش روی صفحهٔ تخت پویشگر قرار می گیرد و هد پویش کنندهٔ متحرک با عبور از مقابل آن، از تصویر نمونه برداری می کند.
این پویشگرها دارای ۲ نوع تکنولوژی ساخت هستند:
هنگامی که یک عکس روی صفحه شیشه ای پویشگر قرار می گیرد، ابتدا به وسیلهٔ یک لامپ زنون یا یک لامپ فلوئورسنت کاتد سرد روشن می شود. (در پویشگرهای قدیمی تر از لامپ های فلوئورسنت معمولی استفاده می شد که از شفافیت تصویر کم می کرد.) پس از این مرحله، تصویر سند به وسیله یک آینهٔ زاویه دار به یک آینه دیگه منعکس می شود. بعضی از پویشگرها دو آینه و برخی دیگر سه آینه دارند. هریک از این آینه ها، تقعر کمی دارند که باعث می شود تصویر منعکس شده در یک سطح کوچک تر متمرکز و در نتیجه وضوح تصویر بیشتر شود. آخرین آینه، تصویر را به یک لنز منعکس می کند. لنز نور را از طریق یک سری فیلتر که کارشان جدا کردن سه رنگ قرمز، آبی و سبز به کار رفته در تصویر است روی دستگاه بار جفت کننده متمرکز می کند. این دستگاه یک آرایه از دیودهای نوری است که فوتون های نور را به الکترون ها یا بار الکتریکی تبدیل می کند. این دیودها، حساس به نور هستند. هرچه نوری که به یک دیود می تابد، روشن تر باشد، بار الکتریکی که در آن مکان جمع می شود نیز بیشتر خواهد بود. به این ترتیب، رنگهای مختلف تصویر، بسته به شدت روشنایی که دارند، از طریق دیودهای موجود در دستگاه بار جفت کننده، به ولتاژ الکتریکی تبدیل می شوند. کل مکانیسم بیان شده شامل آینه ها، لنز، و دستگاه بار جفت کننده، هد اسکن کننده را می سازند. این هد که به آرامی روی سند حرکت می کند، به وسیلهٔ یک تسمه به یک موتور پله ای متصل است که هد را به جلو می برد. هد اسکن کننده از یک طرف نیز به یک ملیه متصل است که از ایجاد انحراف یا لغزش در مسیر هد، هنگام خواندن سند، جلوگیری می کند. تنظیمات دقیق احزای مختلف هد، به مدل پویشگر بستگی دارد. پویشگرها از نظر شفافیت و وضوح تصویر با هم تفاوت دارند که این مسئله به تعداد سنسورها در هر سطر آرایهٔ دستگاه بار جفت کننده، دقت موتور پله ای، کیفیت لنز و نیز میزان روشنایی منبع نور بستگی دارد. بدیهی است که یک لامپ زنون با روشنایی زیاد به همراه یک لنز با کیفیت بالا، نسبت به یک لامپ فلوئورسنت با یک لنز معمولی، تصویری با کیفیت بسیار بالاتر ایجاد خواهند کرد.]۲[
در این حسگرها، دستگاه بار جفت کننده، آینه ها، فیلترها و لامپ، با ردیفی از دیودهای ساطع کنندهٔ نور، تعویض شده اند. مکانیزم حسگر، مرکب از ۳۰۰ تا ۶۰۰ حسگر حساس به نور است که در طول ناحیه اسکن قرار گرفته اند. این حسگرها به سطح مسطح شیشه ای که سند بر روی آن قرار می گیرد بسیار نزدیک هستند. هنگام اسکن تصاویر، نور دیودهای ساطع کننده، با یکدیگر ترکیب می شود تا یک نور سفید یکنواخت تولید گردد. سپس نور منعکس شده توسط حسگرها ثبت می گردد.]۳[تکنولوژی حسگر تماسی، نسبت به دستگاه بار جفت کننده، ارزانتر است. علاوه بر این، از آنجا که به سیستم آینه ها و لنزها نیاز ندارد، کوچک تر و سبک تر است و مصرف انرژی الکتریکی آن کمتر است. از سوی دیگر، پویشگرهای مجهز به دستگاه بار جفت کننده، تصویری با وضوح و کیفیت بالاتر ارائه می دهند.
این پویشگرها بیشتر در شرکت های بزرگ چاپ و نشر مورد استفاده قرار می گیرند و دارای کیفیت باور نکردنی هستند. آن ها از تکنولوژی لامپ تقویت کننده نور استفاده می کنند در این تکنولوژی، اسناد و تصاویری که باید اسکن شوند، بر روی یک استوانه شیشه ای پیچیده می شوند. در مرکز این سیلندر، یک شعاع شکن وجود دارد که نور منعکس شده را به سه قسمت مساوی تقسیم می کند. هر شعاع نور از یک فیلتر رنگی (سبز، آبی و قرمز) عبور کرده و در لامپ تقویت کننده نور به یک سیگنال الکتریکی تبدیل می شود.]۴[
تکنولوژی اولیهٔ ساخت این پویشگرها، مشابه پویشگرهای صفحه تخت است، با این تفاوت که به حای استفاده از موتور برای حرکت، از نیروی انسانی استفاده می کنند. با وجود اینکه سرعت اسکن آن ها بالاست، ولی تصویری با کیفیت کمتر ایجاد می کنند. از این پویشگرها معمولاً در طراحی صنعتی، ازرسی و آنالیز کردن و وسایل پزشکی استفاده می شود.
در دنیای امروز، ماشین های اداری وسایلی ضروری در هر خانه یا اداره اند. ماشین های اداری ای از قبیل چاپگر، پویشگر، نوت بوک، تبلت ها و... پویشگر یکی از مهمترین این ماشین هاست که بیشترین کاربرد آن پویش کردن اسناد در دفاتر اداری و شرکت هاست. البته لازم است ذکر شود؛ همان طور که پویشگر برای دفاتر و شرکت ها ضروری است، یک دانشجو، طراح، حسابدار و... نیز کمابیش به آن نیازمندند.
کاربری پویشگرها، همواره همراه با مشکلات و سختی هایی هم هست. مثلاً کتاب های قطور یا صفحات بزرگی مثل روزنامه ها، یا کاغذهایی که به هم منگنه شده اند، خیلی سخت بر روی دستگاه قرار می گیرند.
این مشکل ها با استفاده از یک پویشگر دستی قابل حمل به کاری لذت بخش بدل می شود. به راحتی می توان یک پویشگر دستی ۲۱۲ گرمی را در دست گرفت و روی کتاب قطور و سنگین ۳ کیلوگرمی مورد نظر کشید تا پویشی با کیفیت بالا گرفت.
این پویشگر، بدون نیاز به رایانه و به طور مستقل، با دارا بودن یک کارت حافظه میکرو اس دی (Micro SD)، تمام تصاویر پویش شده را روی حافظه داخلی خود ذخیره می کند.
پس از پویش، از طریق حافظه میکرو اس دی موجود در آن – که تا ۳۲ گیگابایت قابل ارتقا است- می توانید با قرار دادن حافظه داخل تلفن همراه خود، همان لحظه اسکن را مشاهده کنید یا با استفاده از کابل یو اس بی یا درگاه کارت حافظه، اطلاعات را به سادگی بر روی رایانه، موبایل، دوربین و... منتقل کنید.
تمایز این محصول با پویشگرهای رومیزی در نحوه شروع به کار آنهاست، به طوری که در پویشگر رومیزی ابتدا باید نرم افزار مخصوص اسکن را بر روی رایانه خود نصب کرده و پس از نصب برنامه اقدام به اجرای پویش از طریق نرم افزارهای سیستم عامل یا خود سازنده نموده که این فرایند- بدون احتساب نصب برنامه اولیه- ۳۰ ثانیه تا یک دقیقه زمان برخواهد بود. اما با استفاده از پویشگر دستی، احتیاج به نصب هیچ برنامه ای نبوده و فقط کافیست دکمه اسکن را روی دستگاه فشار دهید و از نقطه شروع تا نقطهٔ پایانی مدنظر پویشگر را حرکت دهید.
پویشگر دستی قابل حمل
این پویشگرها نیز شبیه پویشگرهای صفحه تخت هستند، با این تفاوت که به جای هد اسکن کننده، سند حرکت می کند و معمولاً برای اسکن کردن متون و اسناد مورد استفاده قرار می گیرد.باید توجه داشت که به علت حرکت تصویر و متن در پویشگر معمولاً کیفیت پایین می باشد.
انتقال تصویر دیجیتال به رایانه
برای آنکه تصویر اسکن شده مفید واقع شود، باید از پویشگر به نرم-افزارهایی که روی رایانه اجرا می شوند، انتقال یابد. به منظور اتصال فیزیکی پویشگر به رایانه، از چهار روش ذیل استفاده می شود:
بیشترین سرعت انتقال اطلاعات در این روش، ۷۰ کیلوبایت بر ثانیه است، به همین دلیل کندترین روش انتقال اطلاعات محسوب می شود. مهمترین مزیت استفاده از پورت های موازی، صرفهٔ اقتصادی آنهاست، چون نیازی به اضافه کردن کارت های واسط، برای اتصال به رایانه ندارند.
در این روش برای اتصال پویشگر به رایانه، به یک کارت واسط نیاز داریم. کارت های واسط، از بیشترین سرعتی که کنترل کننده و پویشگر دارند، برای انتقال داده ها استفاده می کند.
پویشگرهایی که از این روش برای انتقال اطلاعات استفاده می کنند، سریعتر و ارزانتر از پویشگرهای دارای تکنولوژی کارت های واسط هستند. گذرگاه های ۱٫۱ اطلاعات را با سرعت۱٫۵ مگابایت در ثانیه انتقال می دادند که کندتر از کارت های واسط (روش قبلی) عمل می کرد، ولی استاندارد ۲٫۰ به طور تئوری، اطلاعات را با سرعتی معادل ۶۰ مگابایت در ثانیه انتقال می دهد.
واسطی که از استاندارد ۱٫۱ گذرگاه سری همه منظوره بسیار سریعتر بوده و قابل مقایسه با استاندارد ۲٫۰ می باشد. دارای سرعت های ۲۵، ۵۰، ۱۰۰، ۴۰۰ و ۸۰۰ مگابایت در ثانیه است. از آنجا که به کارگیری آن ساده تر و ارزانتر از کارت های واسط است، در بسیاری از وسایل، جایگزین کارت های واسط شده است.]۵[نتیجهٔ اسکن، یک تصویر قرمز، سبز، آبی غیر فشرده است که می توان آن را روی حافظه های مجازی ذخیره کرد یا به وسیلهٔ برنامه های گرافیکی پردازش نمود.
این نرم افزارها به عنوان یک مترجم بین پویشگر و هر برنامهٔ کاربردی هستند. برخی نرم افزارهای کاربردی نظیر مغازهٔ عکس،
باید با پویشگر در ارتباط باشند، اما از آنجا که پویشگرهای متفاوتی وجود دارد که هر یک از پروتکل خاصی استفاده می کند و به منظور ساده سازی طراحی این نرم افزارهای کاربردی، نرم افزارهای واسط طراحی شدند.
نرم افزار واسط، واسطی متحد و یکسان بین پویشگرهاست. به عبارت دیگر، با وجود نرم افزارهای واسط، نرم افزار کاربردی به منظور دستیابی به پویشگر، نیازی به دانستن جزئیات دقیق آن ندارد.
سازندهٔ هر پویشگر، نرم افزارهایی را به منظور ترجمهٔ نرم افزار واسط به دستورات اولیهٔ قابل فهم برای کنترل کننده های سخت افزار، فراهم می کند. به این ترتیب، نرم افزارهای واسط هیچگاه مستقیماً به دستگاه (سخت افزار) دسترسی نخواهند داشت. برخی پویشگرها به گونه ای طراحی می شوند که بیش از یک نرم افزار واسط را پشتیبانی می کنند.
یکی از انواع این نرم افزارها، نرم افزار «تکنولوژی بدون نام جالب» است که در سال ۱۹۹۲ ارائه شد و آخرین نسخهٔ آن، که در نوامبر ۲۰۰۸ ارائه شد، نسخهٔ ۲٫۰ است.
از آنجا که پویشگرهای متن برای پردازش حجم زیادی از اسناد و اوراق مورد استفاده قرار می گیرند، سرعت و جابجایی اوراق در آن ها اهمیت بیشتری دارد. (سرعتی بین ۲۰-۱۵۰ کاغذ در دقیقه) در مقابل، در مقایسه با پویشگرهای تصویر، به وضوح کمتری احتیاج دارند (بین ۱۵۰- ۳۰۰ نقطه در اینچ) و معمولاً سیاه و سفید هستند. برخی مدل های پیچیده تر از این پویشگرها، نرم افزاهایی دارند که قادر است هنگام اسکن کردن، علامت های زاید روی صفحات را نیز تشخیص داده، در نتیجه هنگام اسکن کردن آن ها را از بین ببرد. به منظور ترجمهٔ مکانیکی یا الکتریکی تصاویری از دست نوشته ها و متون چاپ شده، به متن قابل جستجو و ویرایش، از نرم افزار شناخت نوری کاراکترها استفاده می شود. شناخت نوری کاراکترها، بخشی از تحقیقات در زمینهٔ شناخت الگو، هوش مصنوعی و بینایی ماشین است. نرم افزارهای اولیه تنها قادر به خواندن فونت های خاصی بودند. ولی در حال حاضر، سیستم های هوشمند با درجهٔ بالایی از دقت، تولید شده اند که علاوه بر توانایی شناسایی فونت های بیشتر، اجزای غیر متنی سند را نیز تشخیص می دهند.]۷[
اگرچه اسکن کردن اسناد به این روش سریع و اتوماتیک انجام می شود، ولی آماده سازی صفحات برای عمل اسکن کردن، کاری بسیار دقیق است که نیاز به کار انسانی دارد. منظور از آماده سازی، دسته بندی اوراق به صورتی است که کاملاً واضح و مرتب باشند و تاشدگی یا هر نقص دیگری که موجب گیر کردن صفحات در پویشگر شود، در این صفحات وجود نداشته باشد. یکی از کاربردهای این پویشگرها، در کتابخانه ها، به منظور تهیهٔ آرشیو الکترونیکی و نیز حفظ کتب خطی از خطر پارگی است.]۸[
تعداد رنگهایی که در یک پیکسل وجود دارد. این متغیر به تعداد بیت های تشکیل دهندهٔ هر پیکسل بستگی دارد. به این ترتیب، در تصاویر سیاه سفید هر پیکسل از ۱ بیت و در تصاویر رنگی، هر پیکسل از ۲۴ بیت (۱۶٫۷ میلیون رنگ) تشکیل شده است.
تعداد نقاط (پیکسل یا نمونه ها) موجود در یک اینچ از تصویر اسکن شده را وضوح آن تصویر گویند که با یکای نقطه در اینچ بیان می شود. هرچه مقدار آن بیشتر باشد، تصویر حاصل یکنواخت تر خواهد بود و بر اثر درشتنمایی تصویر یا افزایش اندازهٔ آن، پیکسل های منفرد کمتر آشکار می شود.
نکتهٔ مهم دربارهٔ سندهای متنی آن است که میزان وضوح تصویر، تأثیر چندانی در نتیجهٔ اسکن نخواهد داشت، چرا که متن ها از دقت چندانی برخوردار نیستند. به همین دلیل است که پویشگرهای متن بیش از آنکه روی افزایش وضوح تأکید داشته باشند، بر سرعت اسکن دقت دارند.
پویشگرها از تنوع و گستردگی بسیاری برخوردارند، همین امر ممکن است موجب بروزمشکلاتی هنگام انتخاب و خرید آن ها شود. مهمترین نکته هنگام انتخاب یک پویشگر مناسب، سطح کاری است که ما از آن انتظار داریم و هزینه ای که می خواهیم برای آن پرداخت کنیم. پویشگرهای استوانه ای، تصاویری با کیفیت بسیار عالی تولید می کنند، ولی از آنجا که قیمت بالایی دارند و حجم زیادی را اشغال می کنند، برای کارهای خانگی مناسب نیستند، به همین ترتیب، اگر به دنبال پویشگری برای تصاویر هستیم، بیش از هر چیز باید به وضوح تصویر حاصل از آن و عمق رنگ پویشگر دقت کنیم.
برای اسکن کردن متون، نکتهٔ حائز اهمیت، سرعت پویشگر و امکانات پویشگر برای جابجایی کاغذ در اندازه های گوناگون است. وضوح تصویر در این پویشگرها، تأثیر چندانی ندارد.
نوع اتصال پویشگر به رایانه نیز از نکاتی است که باید به آن توجه شود، در صورتی که، این پویشگر از گذرگاه سریال همه منظوره یا گذرگاه سریال فایروایر استفاده می کند، آیا رایانه شما، به این درگاه ها مجهز است؟ از سوی دیگر، کابل های اتصال موازی، با وجود صرفهٔ اقتصادی ای که برای تولیدکنندگان دارند، سرعت نسبتاً پایینی در انتقال اطلاعات دارند.
هنگام خرید پویشگر، علاوه بر قطعات سخت افزاری، نرم افزارهایی نیز ارائه می شوند که کاربران را در استفادهٔ مناسب و بهینه از دستگاه یاری می کنند، یکی از انواع این نرم افزارها، نرم افزار شناسایی نوری کاراکترهاست که تولید آن، نقش به سزایی در سرعت بخشیدن به عملیاتهای رایانهی داشت. وظیفهٔ این نرم افزار، تولید فایلهای قابل جستجو و ویرایش است.
یک دستگاه ورودی که با استفاده از تجهیزات نوری، کاغذ یا هر نوع سند دیگر را پویش کرده و الگوی تاریک وروشن (یا رنگی) حاصله را به سیگنال دیجیتال (رقومی) قابل استفاده برای نرم افزار تشخیص نویسه یا نرم افزار گرافیکی تبدیل می کند. متداول ترین نوع پویشگرها، پویشگر مسطح است که اسناد به طور ثابت روی ان قرار می گیرندد و بخش پویش در طول آن حرکت می کند؛ به عبارتی این دستگاه ها شبیه دستگاه های فتوکپی هستند. پویشگرهای دیگر، مانند دستگاه های دورنگار، برگه های کاغذ را به طرف داخل کشیده و از روی بخش پویش که ثابت است عبور می دهند. برخی از پویشگرهای تخصصی، با دوربین ویدئویی استاندارد کار می کنند. این نوع پویشگرها، سیگنال ویدئویی را به سیگنال دیجیتال (رقمی) قابل پردازش برای نرم افزار رایانه تبدیل می کنند. یکی از انواع متداول پویشگر، پویشگر دستی است که کاربر آن را در دست خود گرفته و روی سند می کشد. این پویشگرها ارزان قیمت هستند اما سطح پویش آن ها به چند سانتی متر محدود می شود؛ و دارای انواع مختلف و مارکهای مختلفی است که در آینده به شما توضییح خواهیم داد.
[۱]- Bernstein, R. , and D. G. Ferneyhough, 1975, Digital image processing: Photogrammetric Engineering, v. ۴۱، p. ۱۴۶۵–۱۴۷۶.
[۲]- Burt, D.J. "Basic Operation of the Charge Coupled Device". International Conference on Technology and Applications of Charge Coupled Devices. September 1974. Edinburgh: University of Edinburgh, Centre for Industrial Consultancy and Liaison, 1974.
[۳]- Won-ho Cho, Dae-woong Kim, and Ki-sang Hong, ¡°CMOS digital image stabilization,¡± will be published in IEEE Trans. on Consumer Electronics, 2007.
[۴]- V.K. Zworykin, G.A. Morton, and L.Malter, "The secondary-emission multiplier-a new electronic device," Proc. IRE, Vol. 24, pp. ۳۵۱–۳۷5 (1936).
[۵]- Anderson, Don (1999). FireWire System Architecture. MindShare, Inc.. .
[۶]- Baxter, Les (2007-11-01). "New developments in IEEE 1394 ( FireWire)". Lightwave.
[۷]- Suen, C.Y. , et al (1987-05-29), Future Challenges in Handwriting and Computer Applications, 3rd International Symposium on Handwriting and Computer Applications, Montreal, May 29, 1987.
[۸]- Tappert, Charles C. , et al (1990-08), The State of the Art in On-line Handwriting Recognition, IEEE Transactions on Pattern Analysis and Machine Intelligence, Vol 12 No 8, August 1990, pp 787-ff.
| [
{
"answer1": "آن ها از تکنولوژی لامپ تقویت کننده نور استفاده می کنند در این تکنولوژی، اسناد و تصاویری که باید اسکن شوند، بر روی یک استوانه شیشه ای پیچیده می شوند. در مرکز این سیلندر، یک شعاع شکن وجود دارد که نور منعکس شده را به سه قسمت مساوی تقسیم می کند.",
"answer2": "این پویشگرها بیشتر در شرکت های بزرگ چاپ و نشر مورد استفاده قرار می گیرند و دارای کیفیت باور نکردنی هستند.",
"distance": 106,
"question": "پویشگرهای استوانه ای چگونه کار می کنند و چه نوع شرکتهایی بیشتر از آن استفاده می کنند؟"
},
{
"answer1": "به منظور اتصال فیزیکی پویشگر به رایانه، از چهار روش ذیل استفاده می شود:",
"answer2": "بیشترین سرعت انتقال اطلاعات در این روش، ۷۰ کیلوبایت بر ثانیه است، به همین دلیل کندترین روش انتقال اطلاعات محسوب می شود.",
"distance": 72,
"question": "چگونه تصویر اسکن شده به رایانه منتقل می شود و کدام روش کندترین انتقال اطلاعات را دارد؟"
},
{
"answer1": "نخستین پویشگر تصویر، یک پویشگر استوانه ای بود که در سال ۱۹۵۷ در ادارهٔ ملی استاندارد در آمریکا به وسیلهٔ تیمی به سرپرستی راسل کریش ساخته شد.",
"answer2": "اولین تصویری که با این ماشین پویش شد، عکس والدن، فرزند ۳ماههٔ کریش بود که وضوحی برابر ۱۷۶ پیکسل داشت.",
"distance": 141,
"question": "قدیمی ترین نوع پویشگر چه بود و اولین تصویری که با آن پویش شد چه بود؟"
},
{
"answer1": "این نرم افزارها به عنوان یک مترجم بین پویشگر و هر برنامهٔ کاربردی هستند.",
"answer2": "برخی نرم افزارهای کاربردی نظیر مغازهٔ عکس،\nباید با پویشگر در ارتباط باشند، اما از آنجا که پویشگرهای متفاوتی وجود دارد که هر یک از پروتکل خاصی استفاده می کند و به منظور ساده سازی طراحی این نرم افزارهای کاربردی، نرم افزارهای واسط طراحی شدند.",
"distance": 73,
"question": "نرم افزار واسط در پویشگر چه وظیفه ای دارد و چگونه نرم افزارهای کاربردی با پویشگر در ارتباط هستند؟"
},
{
"answer1": "به راحتی می توان یک پویشگر دستی ۲۱۲ گرمی را در دست گرفت و روی کتاب قطور و سنگین ۳ کیلوگرمی مورد نظر کشید تا پویشی با کیفیت بالا گرفت.",
"answer2": "کاربری پویشگرها، همواره همراه با مشکلات و سختی هایی هم هست. مثلاً کتاب های قطور یا صفحات بزرگی مثل روزنامه ها، یا کاغذهایی که به هم منگنه شده اند، خیلی سخت بر روی دستگاه قرار می گیرند.",
"distance": 263,
"question": "پویشگر دستی چگونه عمل میکند و مشکلاتی که پویشگرهای معمولی دارند را چگونه حل میکند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
716 | : معماری سبز
معماری سبز یا معماری پایدار یکی از گرایش ها و رویکردهای نوین معماری است که در سال های اخیر مورد توجه عده زیادی از طراحان و معماران معاصر جهان قرار گرفته است. این معماری که برخاسته از مفاهیم توسعه پایدار می باشد در پی سازگاری و هماهنگی با محیط زیست یکی از نیازهای اساسی بشر در جهان کنونی است. هدف از ایجاد ساختمان های سبز بهبود یافتن آب و هوا، جلوگیری از اتلاف انرژی مصرف شده جهت سرمایش و گرمایش و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است.
قبل از هر چیز که یک ساختمان سبز خلق شود مانند هر چیز دیگر به یک خالق احتیاج دارد. این موضوع یعنی ایجاد ساختمان سبز به سلامت فردی که در آن و در محیط اطراف آن زندگی می کند کمک خواهد کرد و از او پشتیبانی خواهد کرد و از او پشتیبانی خواهد کرد و باعث رضایت مندی و سودمندی آنان خواهد شد. این موضوع نیازمند کاربرد با دقت استراژی های تصدیق شده در معماری است استفاده از طبیعت بادوام و منبع مواد با کفایت و تکیه بر خورشید برای استفاده های گرمایی و نیروی برق و روشنایی روزانه و دوباره استفاده کردن از ضایعات یک اتحاد و یکپارچه سازی ساختمانی ظریف این استراژی ها را تولید می کند. البته باید توجه داشت که تبدیل فرهنگ بشر به یک پایه و تغییر ساختار اساسی روح و سرشت انسان بستگی دارد. ما باید یکی شدن و به هم پیوستن و وابستگی به یکدیگر را با یک چیزی خیلی وسیع تر از خودمان را دوباره کشف کنیم. جهان طبیعت قلم رویی است روحانی که نسبت به همه چیز برتری می یابد. اول شخص و بعد جامعه این عقیده بولوزوف است. او عقیده دارد ما باید هر دو گروه را مجبور سازیم که موافق حقایق زندگی در جهان باشند. در غرب به این مسئله اعتقاد دارند که مزیت در طرح محیطی و طراحی آن در صورتی پیشرفت می کند و موفق خواهد بود که حقیقا مجمع و گروه طراحی آن فقط گروهی از طراحان باشند. arc اولین شرکتی است که دست به این کار زده است. این شرکت تشکیل شده است ازمعماران سازندگان و مهندسین و سرانجام عده ای از طراحان باید پاسخگو در تمامی پروژه های این شرکت باشند. این شرکت در جریان طراحی های خود از روش مشارکتی استفاده می کند یعنی تمامی اعضا در نظر دادن آزاد هستند اما تصمیم نهایی را طراحان خواهند گرفت. این روش یک روش قدرتمند در ساختمان سازی ها به شمار می رود. بسیاری از ساختمان ها که در این شرکت در بین طراحان به توافق می رسد توافق آن ها به خاطر مطلوبیت آن اثر است. در یک کار جالب دیگر در این شرکت دعوت از تمامی افراد صاحب نظر است برای عملی کردن و اجرایی شدن تمامی نتیجه های بدست آمده. جوانب مهمی که متفاوت با طراحی های قردادی مشخص شده است عبارتند از ۱ـ طراحی باید تقریباً در برگیرنده ۴۰٪ از نیازها باشد نه اینکه ۲۵٪ از نیازها را به صورت قراردادی بر طرف کند. ۲ـ روند طراحی جرینی است آشفته و پر دست انداز. بنابراین احتیاج به زمان طولانی دارد. طراحی به تفکر گروهای صادق و آزمایش کردن احتیاج دارد. ۳ـ ایجاد ساختمان نیازمند یکپارچه سازی و اتحاد است. همان اتحادها و یکپارچه سازیهاست که منجر به تغییر ساختارهای روحی انسان خواهد شد. اغلب از ساختمان سبز تعبیر به ساختمانی می شود که اثرات منفی آن بر روی محیط اطرافش کم باشد. هدف از ایجاد ساختمان های سبز بر اساس اصول ذکر شده بالا بهبود یافتن آب و هوا و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است.
صرفه جویی و بهینه سازی مصرف انرژی و کاربرد انرژیهای پایدار در حال حاضر هیچگونه نقشی در فرهنگ ساحتمانی کشور ندارد. علاوه بر آن در ساخت و سازهای مسکونی بخش خصوصی و خصوصاً مسکن طبقات مرفه ارقام نسبتاً مهمی به زیان سایر موارد ضروری هزینه در ساختمان صرف تزیینات افراطی و بی اصالتی می شود که عمدتاً به نام ابزارسازی مشهور است. انگیزه صرف این مبالغ نامتعادل در زیور آرایی احرازجلال و شکوه و نهایتاً رونق و موفقیت تجاری خصوصاً در حرفه بساز و بفروشی است. این مسئله متأسفانه به یک مد در جامعه تبدیل شده است که این نگران کننده است. اما چاره مشکل اکتشاف رویکردهای نوین زیبایی شناختی برای ایجاد دگرگونی و تحول در اذهان عمومی و جایگزینی الگوهای زیستی مبتنی بر تعادل صرفه جویی و بهینه سازی مصرف و احترام به محیط طبیعی و اجتماعی زیست به جای الگوهای منحط رایج کنونی امری ضروری است. لازمه این امر آن است که معماران بکوشند به جای دنباله روی در سلیقه عامیانه و بازاری پسند ذوق و سلیقه عمومی را در جهات سازنده و مفید اجتماعی هدایت کنند. معماران می توانند به مردم بباورانند که طرح های اقلیمی و زیست محیطی کمتر از تزیینات رایج کنونی زیبا نیست. از طریق معماری می توان جامعه را از مطلوبیت و ارزش فراوان اقتصادی وزیست محیطی انرژیهایی که به نام های بی زیان و آرام و … مشهور شده مطلع کرد. انرژیهایی که از دیدگاه هنرمندان و معماران می تواند به جای هر چیز دیگر زیبا نامید. آینده جهان در زیبایی های زیبا نهفته است. بیایید زیبایی نهفته در انرژی های پاک و حیاتبخش را کشف کنیم.
این نوع طراحی از اصولی خاص تبعیت می کند که رعایت آن ها ضروری است: مدیریت منابع انرژی، طراحی با قابلیت بازگشت به چرخه زندگی، طراحی برای انسان.
طراحی سبز عملی است برای حل مشکلات که طی آن منابع طبیعی قبل بعد و طی پروسه تولید و ساخت به کمترین حد آسیب می بیند به علاوه در مسیر این عمل مصالح باید مفید بوده عمر مفید طولانی داشته و قابل بازگشت به چرخه طبیعت باشند. چیزهای با طول عمر زیاد هم مفیدند و هم بزرگترین مانع علیه اسراف و ضایعات، و این بهتر از استفاده مجدد یا بازیافت آن ها است.
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی و ساخته شود که نیاز آن به سوخت فسیلی به حداقل ممکن برسد. ضرورت پذیرفتن این اصل در عصرهای گذشته بدون هیچ شک و تردیدی با توجه به نحوه ساخت و سازها غیرقابل انکار می باشد و شاید تنها به سبب تنوع بسیار زیاد مصالح و فناوری های جدید در دوران معاصر چنین اصلی در ساختمان ها به دست فراموشی سپرده شده است و این بار با استفاده از مصالح گوناگون ویا با ترکیب های مختلفی از آنها، ساختمان ها، محیط را با توجه به نیازهای کاربران تغییر می دهند.
اشاره به نظریه مجتمع زیستی نیز خالی از لطف نمی باشد، که از فراهم آوردن سر پناهی برای درامان ماندن در برابر سرما یا ایجاد فضایی خنک برای سکونت افراد سرچشمه می گیرد، به این دلیل و همچنین وجود عوامل دیگر مردمان ساختمان های خود را به خاطر مزایای متقابل فراوان در کنار یکدیگر بنا می کردند.
ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند، نسبت به آپارتمان های عادی امروزی، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه، به عنوان تلاش های نیمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح می شوند. بسیاری از این تجربیات نیز بیشتر حاصل کار و تلاش انفرادی بوده؛ و بنابراین روشن است به عنوان اصلی پایدار در طراحی ها و ساخت و سازهای جامعه امروز لحاظ نمی گردد.
ساختمان ها باید به گونه ای طراحی شوند که قادر به استفاده از اقلیم و منابع انرژی محلی باشند.
شکل و نحوه استقرار ساختمان و محل قرارگیری فضاهای داخلی آن می توانند به گونه ای باشد که موجب ارتقا سطح آسایش درون ساختمان گردد و در عین حال از طریق عایق بندی صحیح سازه، موجبات کاهش مصرف سوخت فسیلی پدید آید. این دو فرایند مذکور ناگزیر دارای هم پوشانی و نقاط مشترک فراوان می باشند.
پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود ۱۵ درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند. هنگامی که چوب کمیاب و نایاب شد برای بسیاری از مردم امری طبیعی بود که در راستای کاهش نیاز به چوب، برای تولید گرما از گرمای خورشید کمک بگیرند. شهرهای یونانی همچون «پیرنه» مکان شهر را به گونه ای تغییر دادند که از ورود سیل به شهر جلوگیری شود، و شبکه ای مستطیل شکل با خیابان های شرقی ـ غربی را احداث نمودند که به ساختمان ها اجازه جهت گیری به سمت جنوب و استفاده از نور مطلوب خورشید را می داد.
رومی ها نیز پیروی از اصول طراحی خورشیدی را با آموختن از تجربیات یونان ادامه دادند؛ اما آن ها پنجره های شفاف که اختراع قرن اول پس از میلاد بود را نیز برای افزایش گرمای بدست آمده بکار گرفتند، با افزایش کمبود چوب به عنوان سوخت، استفاده از نمای رو به جنوب در ساخت منازل ثروتمندان و همچنین حمام های عمومی شهر نیز متداول شد .
سنت طراحی با توجه به اقلیم برای ایجاد آسایش درون ساختمان به قوانین گرمایش محدود نمی شد بلکه در بسیاری از اقلیم ها معماران ملزم به طراحی فضایی خنک برای پدیدآوردن شرایطی مطلوب در داخل ساختمان بود. راه حل معمول درعصر حاضر، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا، تنها فرایندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه به شمار می آید.
هر ساختمان باید به گونه ای طراحی شود که استفاده از منابع جدید را به حداقل برساند و در پایان عمر مفید خود، منبعی برای ایجاد سازه های دیگر به وجود بیاورد.
گر چه جهت گیری این اصل، همچون سایر اصول اشاره شده به سوی ساختمان های جدید است، ولی باید یادآور شد که اغلب منابع موجود در جهان در محیط مصنوع فعلی بکارگرفته شده اند و ترمیم و ارتقاء وضعیت ساختمان های فعلی برای کاهش اثرات زیست محیطی، امری است که از اهمیتی برابر با خلق سازه های جدید برخوردار است. این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که تعداد منابع کافی برای خلق محیط های مصنوع در جهان وجود ندارند که بتوان برای بازسازی هر نسل از ساختمان ها، مقداری جدید از آن ها را مورد استفاده قرار داد.
این استفاده مجدد می تواند در مسیر استفاده از مصالح بازیافت شده یا فضاهای بازیافت شده شکل بگیرد، بازیافت ساختمان ها و عناصر درون آن ها بخشی از تاریخ معماری است. صومعه سانتا الباس که در سال های ۱۰۷۷ و ۱۱۱۵ میلادی بازسازی گردیده، از آجرهای خرابه های یک ساختمان رومی در نزدیکی خود استفاده نمود. چارچوب های چوبی که در قرون وسطی به کار گرفته شدند، قطعاتی چوبی بودند که بریده و در کارگاه نجاری به یکدیگر وصل شده و کدگذاری می شدند و آنگاه از هم جدا شده و به ساختمان ها انتقال داده می شدند. استفاده از این روش بدین معنی بود که در صورت لزوم می توان بخش هایی از ساختمان قرون وسطایی را جابه جا نموده؛ حتی امروزه نیز می توان آن ها را به مکانی دیگر منتقل کرد. گاهی اوقات کل سازه ساختمان به منظور بنا کردن ساختمانی جدید جابجا می گردید. برای مثال در هنگام ساخت موزه ویکتوریا و آلبرت در لندن، به ساختمان قبلی موجود در سایت دیگر نیازی نبود و در سال ۱۸۶۵ پیشنهاد واگذاری این ساختمان فلزی به مسئولان محلی شمال، شرق و جنوب لندن با هدف برپایی یک موزه محلی در مکانی جدید ارائه گردید. مسئولان شرق لندن این پیشنهاد را پذیرفتند و ساختمان این موزه محلی در ۱۸۷۲ تکمیل گردید که امروزه این مکان به موزه کودکان بدل گردیده است.
در اغلب مواردی که دسترسی به منابع جدید به حداقل می رسد روش هایی کشف می شوند که با آن ها می توان ساختمان هایی که برای یک منظور ساخته شده اند برای مقاصد دیگر استفاده شوند، با این حال بعضی تغییرات ضروری می توانند باعث تغییر شکل اصلی سازه یا ساختمان شود. این موضوع برای کسانی که علاقه مند به حفاظت و نگهداری دائمی از ساختمان ها هستند یک فاجعه به حساب می آید و این سؤال در ذهن نقش می بندد که آیا یک ساختمان به این علت که زمانی دارای کاربری ارزشمندی بوده است باید همواره بدون تغییر باقی بماند یا باید برای حفظ بازدهی و کارایی تغییرات الزامی را در آن انجام داد؟ یک فرایند سبز ممکن است در بررسی این موضوع قضاوت را تنها براساس منابع موجود ممکن بداند. اگر منابع مورد نیاز برای تغییر یک ساختمان کمتر از منابع مورد نیاز برای تخریب و بازسازی آن باشد باید از این تغییرات استقبال نمود. با این وجود این موضوع باعث عدم احترام و بزرگداشت اهمیت تاریخی سازه نمی شود. به علاوه ممکن است این سازه ها دارای ارزش دیگری نیز باشند که توجه به آن ها الزامی است. این مشکلات در تغییر ساختمان های موجود به منظور آماده ساختن آن ها برای هماهنگی با نیازهای جدید بخصوص در مورد بهبود وضعیت ساختمان از لحاظ عملکرد و کارایی که ممکن است به تغییر ظاهر آن منجر شود با تناقض و تضادهای بیشتری آشکار می شود. تغییر در بعضی از ساختمان های قدیمی برای کاربردی های جدید می تواند هزینه ها و مشکلات خاصی را با خود همراه داشته باشد. با این حال مزایای حاصل از استفاده مجدد از این ساختمان های بزرگ در کنار یکدیگر و درون یک محیط شهری می تواند بر این مشکلات و هزینه ها غلبه نماید. نوسازی ساختمان ها ی موجود در شهرهای بزرگ و کوچک همچنین می تواند موجب حفاظت از منابع مورد استفاده جهت تخریب و بازسازی ساختمان و بدین ترتیب جلوگیری از تخریب جامعه شود.
معماری سبز به تمامی افرادی که از ساختمان استفاده می کنند احترام می گذارد.
به نظر می رسد که این اصل ارتباط اندکی با آلودگی ناشی از تغییرات اقلیم جهانی و تخریب لایه ازن داشته باشد. اما فرایند سبز از معماری که شامل احترام برای تمامی منابع مشترک در ساخت یک ساختمان کامل هستند انسان را از این مجموعه خارج نمی نماید. تمام ساختمان ها توسط انسان ها ساخته می شوند اما در بعضی از سازه ها حقیقت حضور انسان محترم شمرده می شود، در حالی که در برخی دیگر تلاش برای رد ابعاد انسانی در فرایند ساخت مشاهده می شود.
در ژاپن تعدادی روبوت نقش انسان را در ایجاد و طراحی ساختمان ها بر عهده گرفته اند، اما برای یک روبوت کارایی مؤثر در مورد پروژه، شامل اجرای یک وظیفه خاص می باشد که می تواند آن را به دفعات تکرار کرد. اما در مقیاسی متفاوت یک انسان به عنوان معمار همچنان می تواند بر مهارت خود بر انجام تعداد بسیاری از کارهای نامرتبط اعتماد کند.
احترام بیشتر به نیازهای انسانی و نیروی کار، می تواند در دو مسیر مجزا مورد تجربه قرار گیرد. برای یک ساختمان ساز حرفه ای توجه به این نکته ضرورت دارد که ایمنی و سلامت مصالح و فرایندهای شکل دهنده ساختمان به همان میزان که برای کارگران یا استفاده کنندگان آن مهم است برای کل جامعه بشری نیز از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. معماران به تدریج از وجود سم های مختلف در سایت های ساختمانی آگاه شده اند و به تازگی استفاده از مواد عایق دارای انواع CFC یا استفاده از سایر مصالح خطرناک در ساختمان ممنوع شده است.
شکل دیگر مشارکت انسانی که نیازمند توجه است، اشتراک و دخالت مثبت کاربران در فرایند طراحی و ساخت است، که چنانچه به طور مؤثر بکار گرفته نشود یک منبع کارا و مفید به هدر رفته است. تعداد زیادی از ساختمان ها از این انرژی بهره برده اند و نتایج حاصل از آن نیز موجب رضایت در خلق ساختمان های بزرگ شده است.
هر ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند.
معمار استرالیایی گلن مورکات این جمله عجیب را بیان می کند که: ساختمان باید زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس کند. این گفته یک ویژگی از تعامل میان ساختمان و سایت آن را در خود دارد که برای فرایند سبز امری ضروری است و البته دارای ویژگی های گسترده تری نیز می باشد. ساختمانی که انرژی را حریصانه مصرف می کند آلودگی تولید می کند و با مصرف کنندگان و کاربران خویش بیگانه است در نتیجه هرگز زمین را به گونه ای آرام و سبک لمس نمی کند. تفسیری صریح تر از این گفته چنین است که نمی توان هر ساختمان را از درون سایت ساخته شده در آن خارج نمود و شرایط قبل از ایجاد ساختمان را دوباره در سایت احیا کرد. این نوع ارتباط با سایت در سکونتگاه های سنتی اعراب بادیه نشین دیده می شود؛ سبکی و آرامش موجود در میان آن ها در لمس زمین فقط در جابجایی خانه ایشان نهفته نبود، بلکه شامل مصالح مورد استفاده ایشان و دارایی هایی که با خود حمل می کردند نیز می گردید. سیاه چادر اعراب بادیه نشین از پشم بزها، گوسفندان و شتران ایشان تولید می شد، هنگامی که این چادرها برپا می گردید با ایجاد سطح مقطع بسیار کارا از لحاظ ایرودینامیکی از تخریب آن در بادهای شدید جلوگیری می شد؛ چادر با طناب های بلند در جای خود نگهداری و تیرهای چوبی بسیار اندکی در آن بکار گرفته می شد چرا که چوب در صحرا منبعی بسیار کمیاب بحساب می آمد.
در حالی که در جوامع شهری، زندگی بومی و سنتی خود را برای یکجانشینی ترک کرده اند و معماران وارد عرصه طراحی شده اند، هنوز نیز برای ایجاد نمایشگاه های مختلف و دیگر فعالیت های فرهنگی نیازی مستمر به سازه های موقت وجود دارد. این قبیل سازه ها اغلب، شکل چادر بادیه نشینان را بخود می گیرد. طراحی صورت گرفته توسط معماران هلندی برای فستیوال ۸۶ در سونسبیک، این سازه برای حفاظت از مجسمه های شکستنی واقع در خارج ساختمان طراحی شده بود و به علاوه بادی به گونه ای طراحی می شد که به چشم نیاید. در این سازه از چهارنوع مصالح یعنی بتن پیش ساخته برای پی ها، شیشه های شفاف برای دیوارها و سقف فولاد برای خرپاها و اتصالات و سیلیکون رزینی برای اتصال صفحات شیشه به یکدیگر استفاده شد. باله های شیشه ای نیز به دیوارهای شیشه ای چسبانده شده بودند تا صلبیت بیشتری را ایجاد کند و همچنین مکانی را برای اتصال خرپاهای فلزی سبک حامل سقف شیشه ای فراهم نماید. کف ساختمان زمین عادی بود و برای جلوگیری از گل شدن فقط با چوب پوشانده شده بود. پس از پایان فستیوال این ساختمان دوباره از یکدیگر جدا گردید و پی آن نیز از محل خارج و خاک برداشته شده به جای خود بازگردانیده شد؛ بدین ترتیب زمین سایت بدون هیچ تغییری به وضعیت پیش از برگزاری فستیوال بازگشت. این ساختمان را می توان برای استفاده در هر نمایشگاه یا فستیوال دیگر به کار گرفت یا اعضای آن را می توان در هر سازه دیگر مورد استفاده قرار داد.
تمامی اصول سبز، نیازمند مشارکت در روندی کل گرا برای ساخت محیط مصنوع هستند.
یافتن ساختمان هایی که تمام اصول معماری سبز را خود داشته باشند کار ساده ای نیست. چرا که معماری سبز هنوز به طور کامل شناخته نشده است. یک معماری سبز باید بیش از یک ساختمان منفرد قطعه خود را شامل شود و باید شامل یک شکل پایدار از محیط شهری باشد. شهر، موجودی فراتر از مجموعه ساختمان هاست؛ در حقیقت آن را می توان به صورت مجموعه ای از سامانه های در حال تعامل دید – سامانه هایی برای زیستن و تفریح – که به صورت شکل های ساخته شده دارای کالبد می باشند و با نگاهی دقیق به این سامانه ها است که می توانیم چهره شهر آینده را ترسیم نماییم.
این مرکز که هم مرکز پزشک قانونی و هم پروژه ای طرح سبز می باشد برای اداره پلیس طراحی شده است. این محل دارای مکانی های مانند یک محل برای میدان تیراندازی و واحد صحنه سازی جرم برای جمع آوری اسناد و مدارک می باشد. از جمله ویژگی های پایدار این ساختمان تفکیک فضاها و هزینه برای ایجاد تهویه طبیعی فضاها و امکان دسترسی اولیه خارج از آزمایشگاها به تمام تأسیسات و سیستم های مکانیکی کاشت محوطه با استفاده از آب باران و کاهش ورود آب به فاضلاب شهری می باشد.
ساختمان قبلی این مکان برای زندگی خوابگاهی خواهران بوده که در طراحی جدید آن برای رسیدن به اهداف حفاظت و پایداری و با دخالت نورطبیعی چشم اندازه ها وتهویه طبیعی طراحی نمودند
تمامی آب دوس و روشی ها برای استفاده مجد درسیفون دستشویی جمع آوری می شود
چهار نمای مجموعه و پشت بام از روش بی نظیر برای جذب نورروز و دفع گرمای ناخواسته استفاده شده است این ساختمان توانایی اینکه تا ۴۱ درصد انرژی کمتر از ساختمان مانند خود مصرف می کند. در طراحی داخلی این ساختمان از آجر چوب سرو و پانل های آلومینیومی تجدید پذیر و فولاد و سازه ای بتنی می باشد در این ساختمان حتی از مصالح ساختمانی زائد آن حین تخریب و ساخت بنا نیز می توان استفاده نمود
از مشخصات این بنا این که انتشار کربن را به حداقل می رساند با تبدیل انرژی گرمایی در داخل آپارتمان فشار هوا کنترل و هوای سالم در فضای داخلی منتشر خواهد شد.
۹۵ درصد از انرژی مصرفی این مرکز آموزشی توسط منابع طبیعی تأمین می گردد که این عمل باعث می شود که هم عمر ساختمان افزایش یابد هم از انتشار گازهای دی اکسید کربن جلوگیری کند کلیه پنل های خورشیدی و توربین های بادی در ساختمان با توجه به شرایط زیست محیطی مورد توجه قرار می گیرد.
یکی از اقدامات مهم در احداث این ساختمان وجود سیستم های تولید انرژی تجدید پذیر می باشد این آپارتمان به دلیل استفاده از سیستم های حرارت خورشیدی و فتوولتائیک به عنوان برترین آپارتمان سبز منطقه مورد توجه قرار گرفته است.
ساختمان های سبز را ساختمان هایی می شناسیم که اثرات منفی کمی بر محیط اطراف خود بگذارد. باید امروزه معماران تلاش کنند بر خلاف عرف که به دنبال سلیقه عامیانه و بازاری می روند باید تلاش نمایند که از ذوق و سلیقه عموم مردم استفاده نمایند به نوعی که معماران توانایی اینکه معماری سبز را به مانند تزئینات کنونی امروزی قبول داشته باشند لازمه این کار و قبول عموم مردم استفاده از ذوق و سلیقه معمار در طراحی ساختمان های سبز می باشد همان طور که معماران مختلف اروپایی و انگلیسی و آمریکای بر فراگیری معماری بومی و سبز تأکید زیادی دارند.
| [
{
"answer1": "هدف از ایجاد ساختمان های سبز بهبود یافتن آب و هوا، جلوگیری از اتلاف انرژی مصرف شده جهت سرمایش و گرمایش و جلوگیری از اثرات منفی ساخت و ساز بر محیط زیست است.",
"answer2": "قبل از هر چیز که یک ساختمان سبز خلق شود مانند هر چیز دیگر به یک خالق احتیاج دارد.",
"distance": 156,
"question": "هدف از ایجاد ساختمان های سبز چیست و برای اینکه یک ساختمان سبز خلق شود، چه چیزی مورد نیاز است؟"
},
{
"answer1": "این شرکت در جریان طراحی های خود از روش مشارکتی استفاده می کند یعنی تمامی اعضا در نظر دادن آزاد هستند اما تصمیم نهایی را طراحان خواهند گرفت.",
"answer2": "در یک کار جالب دیگر در این شرکت دعوت از تمامی افراد صاحب نظر است برای عملی کردن و اجرایی شدن تمامی نتیجه های بدست آمده.",
"distance": 304,
"question": "در شرکت arc چه روشی برای طراحی استفاده می شود و این شرکت از چه کسانی برای عملی کردن ایده ها دعوت می کند؟"
},
{
"answer1": "ساختمان هایی که در تعامل با اقلیم محلی و در تلاش برای کاهش وابستگی به سوخت فسیلی ساخته می شوند، نسبت به آپارتمان های عادی امروزی، حامل تجربیاتی منفرد و مجزا بوده و در نتیجه، به عنوان تلاش های نیمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح می شوند.",
"answer2": "پیش از گسترش همه جانبه مصرف سوخت فسیلی، چوب منبع اصلی انرژی به حساب می آمد که هنوز هم حدود ۱۵ درصد از انرژی امروز را نیز تأمین می کند.",
"distance": 766,
"question": "چه مواردی باعث می شود که ساختمان ها به عنوان تلاش های نیمه کاره برای خلق معماری سبز مطرح شوند و چوب در گذشته چه نقشی در تامین انرژی داشته است؟"
},
{
"answer1": "راه حل معمول درعصر حاضر، یعنی استفاده از سیستم های تهویه مطبوع هوا، تنها فرایندی ناکار آمد در تقابل با اقلیم به شمار می رود و در عین حال همراه با مصرف زیاد انرژی می باشد، که حتی به هنگام ارزانی و فراوانی انرژی به دلیل آلودگی حاصل از آن امری اشتباه به شمار می آید.",
"answer2": "لازمه این امر آن است که معماران بکوشند به جای دنباله روی در سلیقه عامیانه و بازاری پسند ذوق و سلیقه عمومی را در جهات سازنده و مفید اجتماعی هدایت کنند.",
"distance": 3609,
"question": "استفاده از سیستم های تهویه مطبوع چه معایبی دارد و معماران برای هدایت سلیقه عمومی به چه سمتی باید تلاش کنند؟"
},
{
"answer1": "به علاوه در مسیر این عمل مصالح باید مفید بوده عمر مفید طولانی داشته و قابل بازگشت به چرخه طبیعت باشند.",
"answer2": "چیزهای با طول عمر زیاد هم مفیدند و هم بزرگترین مانع علیه اسراف و ضایعات، و این بهتر از استفاده مجدد یا بازیافت آن ها است.",
"distance": 103,
"question": "در فرایند طراحی سبز، مصالح چه ویژگی هایی باید داشته باشند و چه چیزی بزرگترین مانع علیه اسراف و ضایعات است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
717 | : رمز ویژنر
سایفر ویژنر روشی برای رمزنگاری یک متن الفبایی با استفاده از روش سزار بر مبنای حروف یک کلمهٔ کلید می باشد. در واقع شکل دیگری از روش رمزنگاری جانشینی است.
اولین بار در سال ۱۵۵۳ توسط Giovan Battista Bellaso بیان شد. علاوه بر این که رمزنگاری ساده فهمی بود و به راحتی پیاده سازی می شد، در برابر تمام تلاش ها برای شکستن مقاومت نیز کرد تا این که بعد از سه قرن در سال ۱۸۶۳ شکسته شد. به همین دلیل به این نوع رمزنگاری، لقب le chiffre indéchiffrable (یعنی رمز غیرقابل رمزگشایی) را دادند. خیلی از افراد سعی کردند تا طرحهایی از رمزنگاری را پیاده سازی کنند که در واقع همهٔ آن ها براساس رمزنگاری ویژنر بود. در سال ۱۸۶۳ Friedrich Kasiski روشی برای رمزگشایی متون رمز شده با شیوهٔ ویژنر ارائه داد.
در قرن نوزدهم این طرح به اشتباه به Blaise de Vigenère نسبت داده شد به همین دلیل نام این رمزنگاری ویژنر است.
لئون باتیستا آلبرتی اولین کسی بود که تعریف جامعی از رمز چند الفبایی ارائه داد. او از یک دیسک رمزنگاری آهنین برای جانشینی بین حروف رمز استفاده می کرد. سیستم آلبرتی تنها بعد از چند کلمه حروف را تغییر می داد. منظور از سوییچ، نوشتن حرف متناسب با حرف الفبایی رمز شده در متن رمز شده بود. بعدها یوهانس تریتمیوس در یک تحقیق مربوط به رمزنگاری ، tabula recta را منتشر کرد و این جدول در واقع جدولی مربعی از حروف الفبا است که شیفت داده شده اند و از ابزار مهم در رمزنگاری ویژنر است. روش رمزنگاری تریتمیوس ، پیشرفت چشم گیری به جای سوییچ های بین حروف حروف متن رمز شده که سخت افزاری و قابل پیش بینی بودند، ارائه می داد. در سال ۱۵۸۶، Blaise de Vigenère یک نوع رمزنگاری چند الفبایی(polyalphabetic) به نام رمزنگاری autokey را منتشر کرد زیرا کلید آن بر اساس متن اصلی استوار است. رمزنگاری که اکنون به عنوان رمز Vigenère شناخته می شود، در ابتدا توسط Giovan Battista Bellaso در کتاب ۱۵۵۳ خود La cifra del Sig شرح داده شده است. رمزنگاری او براساس tabula recta است با این تفاوت که از یک کلید (countersign) استفاده می کند که برای هر حرف، حروف رمزنگاری تغییر کنند. در حالی که آلبرتی و تریتمیوس از الگوی ثابت جایگزینی استفاده می کردند، طرح Bellaso به این معنی بود که الگوی substitutions را می توان به سادگی با انتخاب یک کلید جدید تغییر داد. کلیدها معمولاً کلمه های منفرد یا عبارت های کوتاه بودند؛ بنابراین در روش Bellaso امنیت قوی تنها به کلید آن بستگی داشت. از آنجا که تهیه یک عبارت کلیدی کوتاه، مانند مکالمه خصوصی قبلی، نسبتاً آسان است، سیستم Bellaso از امنیت قابل توجهی برخوردار بود. در قرن نوزدهم، اختراع رمزگذاری Bellaso به نادرستی به Vigenère نسبت داده شد. David Kahn, در کتاب خود، "Codebreakers" با ابراز تاسف از این سوء تفسیر، اظهار داشت که تاریخ "این سهم مهم را نادیده گرفته است و در عوض یک رمزنگاری ابتدایی را برای وی [Vigenère] نامگذاری کرده است، گرچه هیچ ارتباطی با آن نداشت". رمزنگاری Vigenère به دلیل قوی بودن و امنیتش شهرت پیدا کرد. چارلز لوتویج داگسون (نویسنده و ریاضیدان مشهور)، رمزنگاری Vigenère را در اثر خود در سال 1868 "The Alphabet Cipher" در یک مجله کودک غیرقابل شکست می نامد. در سال ۱۹۱۷، دانشمندی آمریکایی رمزنگاری Vigenère را "ترجمهٔ نشدنی (impossible of translation)" توصیف کرد. چارلز بابیج شناخته شده است در این که متون رمز شدهٔ متنوعی را در اوایل سال ۱۸۵۴ شکست اما هیچ گاه کار خود را منتشر نکرد. Kasiskبه طور کامل رمزنگاری را شکست و در قرن نوزدهم این تکنیک را منتشر کرد، اما حتی در قرن شانزدهم، بعضی از رمزنگاران ماهر می توانستند گاه به گاه رمز را بشکنند. رمزگذاری Vigenère به اندازهٔ کافی ساده هستند که در صورت استفاده از دیسک های رمزگذاری، رمزگذاری می شود. به عنوان مثال، کشورهای کنفدراسیون آمریکا از دیسک رمزنگاری برای پیاده سازی رمز Vigenère در طول جنگ داخلی آمریکا استفاده کردند. پیام های کنفدراسیون پنهان نمی ماندند و اتحادیه مرتباً پیام های آن ها را کرک می کرد. در طول جنگ، رهبری کنفدراسیون در درجه اول به سه عبارت اساسی به عنوان کلید تکیه می کرد: "Manchester Bluff" , "Complete Victory" و وقتی که جنگ به پایان رسید، "Come Retribution". رمزنگاری Vernam که کلید آن تا زمانی که پیام به تبدیل نشود، از نظر تئوری، یک رمزنگاری ناگسستنی است. Gilbert Vernam سعی کرد رمز شکسته (ایجاد رمز Vernam-Vigenère در سال ۱۹۱۸) را ترمیم کند، اما فناوری که او از آن استفاده کرده بود آنقدر دست و پاگیر و پیچیده بود که عملاً نشدنی بود.
----در رمزنگاری ، هر حرف از الفبایی به اندازهٔ عدد مشخصی شیفت پیدا می کند. به عنوان مثال، در رمزنگاری Caesar شیفت به اندازهٔ ۳ واحد به این صورت است که، A می شود D , B می شود E , Y می شود B و غیره. رمزگذاری Vigenère دارای چندین رمز Caesar به همراه مقادیرمتفاوتی برای شیفت دادن، است. (different shift values)
برای رمزگذاری، می توان از جدول حروف استفاده کرد که به آن یک tabula recta، مربع Vigenère یا جدول Vigenère گفته می شود. این حروف الفبا ۲۶ بار در ردیف های مختلف نوشته شده است، هر الفبا در مقایسه با الفبای قبلی، شیفت چرخه ای به چپ دارد، متناسب با ۲۶ حالت رمزگذاری Caesar است. در نقاط مختلف فرایند رمزگذاری، از حرف الفبایی متفاوتی از یکی از ردیف ها استفاده می شود. الفبای مورد استفاده در هر نقطه به آن کلید (repeating keyword) بستگی دارد.
به عنوان مثال متنی زیر را که می خواهیم رمزنگاری کنیم، در نظر بگیرید:formula_1شخصی که پیام را ارسال می کند یک کلمه را به عنوان کلید انتخاب می کند و آن را تکرار می کند تا اینکه با طول متن اصلی برابر شود. به عنوان مثال، کلمه کلیدی "LEMON" را بعنوان کلید استفاده می کند:formula_2هر ردیف با یک حرف کلیدی شروع می شود. اگرچه ۲۶ ردیف کلیدی نشان داده شده است، یک کد فقط از همان کلیدهایی (حروف مختلف) استفاده می کند که در رشتهٔ کلید آمده است. در این مثال فقط ۵ کلید خواهیم داشت: L, E، M, O، N.
حروف پشت سر هم از متن اصلی همراه با حروف کلید در نظر گرفته می شود. حال با در نظرگیری یک حرف از متن اصلی و حرف متناظر در کلید، در جدول عنصر [key-row, msg-col] را پیدا می کنیم و آن را به عنوان حرف رمز شده درنظر می گیریم.
به عنوان مثال، اولین حرف متن اصلی، A ، با L، حرف اول از کلید متناظر هم می شوند؛ بنابراین، از ردیف L و ستون A از جدول Vigenère استفاده می شود، یعنی L. به همین ترتیب، برای حرف دوم متن ساده از حرف دوم کلید استفاده می شود. حرف ردیف E و ستون X ,T است. بقیه متن به روشی مشابه رمزگذاری می شوند.
رمزگشایی با مراجعه به ردیف مربوط به کلید، پیدا کردن جایگاه حرف رمزشده در آن سطر و سپس استفاده از برچسب ستون به عنوان حرف متن ساده انجام می شود. به عنوان مثال، در ردیف L (از LEMON) متن رمزنگاری L در ستون A ظاهر می شود که اولین حرف ساده است. در مرحله بعد، در ردیف E (از LEMON)، متن رمزگذاری شده X در ستون T قرار دارد؛ بنابراین T حرف دوم حرف ساده است.
----Vigenère را نیز می توان از نظر جبری تعریف نمود. اگر به حروف A-Z اعداد ۲۵–۰ نسبت داده شود formula_3 و جمع را بر مبنای ۲۶ در نظر بگیریم، رمزنگاری (Vigenère (E را با کلید (K) می توان به شکل زیر نوشت:formula_4همچنین رمزگشایی (D) با استفاده از کلید (K) را می توان به صورت زیر تعریف کرد:formula_5که در دو تعریف بالا M = M …M متن اصلی است، C = C …C متن رمز شده است و K = K …K کلیدی است که از نتیجهٔ تکرار کلمهٔ کلیدی به تعداد [n/m] به دست آمده است که m طول کلید می باشد.
پس با استفاده از مثال قبل، برای رمزنگاری کردن formula_6 با حرف کلیدی formula_7 ، نتیجه خواهد شد:formula_8بنابراین برای رمزگشایی formula_9 با استفاده از حرف کلیدی formula_10 ، به شکل زیر عمل می کنیم:formula_11به طور کلی اگر ∑ مجموعه ای از حروف الفبایی با طول formula_12 باشد و m طول کلید باشد، می توان رمزنگاری و رمزگشایی Vigenère به شکل زیر نشان داد:formula_13M متناسب است با مقداری که برای i امین کاراکتری که در جدول در نظر گرفته شده است به عنوان مثال اگر مجموعهٔ حروف الفبایی به صورت باشد formula_14 مقدار A برابر با صفر خواهد بود همچنین مقدار B برابر با یک خواهد بود و … به همین صورت برای C و K
----ایده ای که در رمزنگاری Vigenère مانند سایر رمزنگاری های چندالفبایی (polyalphabetic) کاربرد دارد این است که تعداد تکرار هر حرف را به صورت مستقیم در تحلیل آماری فرکانس استفاده می کند. به عنوان مثال، اگر P پر تکرارترین حرف در متن باشد، با توجه به این که آن متن به زبان انگلیسی است، ممکن است گمان شود که P با E مطابقت دارد، زیرا E پرتکرارترین حرف در زبان انگلیسی است؛ بنابراین در رمزنگاری Vigenère، حرف E در هر نقطه ای از متن اصلی می تواند به هر حرف دیگری رمزنگاری شود که تحلیل فرکانسی می تواند این سیستم را بشکند.
بزرگترین ضعف رمزنگاری Vigenère، تکرار کلید آن است. اگر بتوان طول کلید را حدس زد، با متن رمزنگاری شده می توان مشابه رمزنگاری رفتار کرد و با استفاده از تحلیل فرکانسی حروف، سیستم رمزنگاری را شکست. با استفاده از روش Kasiski و تست Friedman، می توان طول کلید را تعیین کرد.
در سال ۱۸۶۳، Friedrich Kasiski اولین کسی بود که یک حمله موفقیت آمیز به رمزنگاری Vigenère را منتشر کرد. حمله های قبل از آن در صورت داشتن دانشی از متن اصلی یا با استفاده از کلید قابل حدسی صورت می گرفت در حالی که روش Kasiski به این دو وابسته نبود. اگرچه Kasiski نخستین کسی بود که شرحی از این حمله را منتشر کرد، اما واضح است که دیگران از آن آگاه بودند. در سال ۱۸۵۴، هنگامی که John Hall Brock Thwaites رمزهای جدید را به ژورنال انجمن هنرها ارسال کرد، در تلاش برای شکستن رمز Vigenère بود. وقتی Babbage نشان داد که رمزنگاری Thwaites در واقع بازآفرینی دیگری از رمزگذاری Vigenère است، Thwaites چالشی را برای Babbage مطرح کرد: با توجه به متن اصلی (دیالوگی از نمایش "The Tempest برگرفته از شکسپیر") و نسخه رمزگذاری شده آن، وی بایست کلیدی که Thwaites برای رمزنگاری متن اصلی استفاده کرده بود، پیدا می کرد. Babbage سریعاً کلمه های کلیدی را پیدا کرد: "two" و "combined". پس از آن Babbage با استفاده از کلمه های کلیدی مختلف، متنی مشابه از شکسپیر را رمزگذاری کرد سپس Thwaites را برای یافتن کلمه های کلیدی به چالش کشید. Babbage هرگز روشی را که استفاده کرد توضیح نداد. یادداشت های Babbage نشان می دهد که وی از روشی که بعدها توسط Kasiski منتشر شده استفاده کرده است و نشان می دهد که وی از اوایل سال ۱۸۴۶ از این روش استفاده می کرد. تست Kasiski از این واقعیت استفاده می کند که کلمه های پرتکرار، به طور اتفاقی، گاهی با استفاده از حروف کلیدی مشابه رمزگذاری شده اند و منجر به گروه های پرتکرار در متن رمز شده، می شوند. به عنوان مثال، رمزگذاری زیر را با استفاده از کلید واژه ABCD در نظر بگیرید:
key: ABCDABCDABCDABCDABCDABCDABCD
Plaintext: CRYPTOISSHORTFORCRYPTOGRAPHY
Ciphertext: CSASTPKVSIQUTGQUCSASTPIUAQJB
تکرار به راحتی در متن رمزنگاری شده مشاهده می شود، بنابراین تست Kasiski مؤثر خواهد بود. فاصله بین تکرارهای CSAST، ۱۶ است. اگر فرض شود که بخش های تکرار شده در متن رمز شده، همان بخش های تکراری در متن اصلی را نشان می دهد، این بدان معنی است که طول کلید ۱۶، ۸ ، ۴، ۲ یا ۱ کاراکتر است. تمام مقسوم علیه های فاصله، می توانند به عنوان کاندید برای طول کلید باشند به عنوان مثال کلید به طول یک همان رمز نگاری Caesar است و تحلیل رمز آن بسیار ساده تر است. از آنجا که طول کلید ۲ و ۱ غیر واقعی و کوتاه هستند، پس کافی است طول های ۱۶، ۸ یا ۴ را امتحان کرد. پیام های طولانی تر عملکرد این تست را دقیق تر می کند زیرا معمولاً حاوی بخش های تکراری بیشتری است. متن رمز شدهٔ زیر شامل دو بخش است که تکرار می شود:
Ciphertext: VHVSSPQUCEMRVBVBBBVHVSURQGIBDUGRNICJQUCERVUAXSSR
فاصله بین تکرارهای VHVS، ۱۸ است. اگر فرض شود که بخش های تکرار شده در متن رمز شده، همان بخش های تکراری در متن اصلی را نشان می دهد، این بدان معنی است که طول کلید ۱۸، ۹ ، ۶، ۳ ، ۲ یا ۱ کاراکتر است. فاصله بین تکرارهای QUCE، ۳۰ کاراکتر است. این بدان معنی است که طول کلید می تواند ۳۰، ۱۵، ۱۰، ۶ ، ۵، ۳ ، ۲ یا ۱ کاراکتر باشد. با اشتراک گرفتن بین این دو مجموعه، با اطمینان می توان نتیجه گرفت که به احتمال زیاد طول کلید ۶ است زیرا طول های ۳، ۲ و ۱ غیر واقعی و کوتاه هستند.
آزمایش Friedman (با نام تست کاپا نیز شناخته می شود) در دهه ۱۹۲۰ توسط اختراع شد که از شاخص تصادف (index of coincidence) استفاده کرد که ناهماهنگی بین فرکانس های تکرار حروف رمزنگاری شده برای شکستن سیستم اندازه گیری می کند. با دانستن احتمال formula_15 که احتمال یکسان بودن دو حرف از یک متن که تصادفی انتخاب می شوند را بیان می کند (حدوداً ۰٫۰۶۷ در زبان انگلیسی) و احتمال انتخاب تصادفی uniform یک حرف از حروف الفبا (در زبان انگلیسی (formula_16) یا formula_17)، طول کلید با رابطهٔ زیر تخمین زده می شود:formula_18formula_19 نرخ همزمانی مشاهده شده را نشان می دهد:formula_20در فرمول بالا:
c تعداد حرف در الفبا است (در زبان انگلیسی ۲۶ = c).
formula_21 طول متن را نشان می دهد.
formula_22 تا formula_23، فرکانس تکرار حرف مشاهده شده در متن رمز شده است.
با این حال، فرمول بالا تنها یک تقریب است؛ دقت آن با افزایش اندازه متن افزایش می یابد. در عمل، لازم است طول های کلیدی مختلف را که نزدیک به تخمین هستند، امتحان شود. یک روش بهتر برای بررسی طول های مختف کلید، کپی کردن متن در سطرهای یک ماتریس با تعداد ستون های مختلف به اندازهٔ طول کلیدی فرضی و سپس میانگین شاخص همزمانی () ستون ها که محاسبه می شود. وقتی این کار برای هر طول کلید ممکن انجام شود، طول کلید متناظر با بالاترین میانگین I.C. به احتمال زیاد همان طول کلید به کاربرده شده است. چنین آزمایش هایی ممکن است توسط دانش مربوط به آزمون Kasiski تکمیل شود.
هنگامی که طول کلید تعیین شد، متن رمزشده را می توان در ستون ها بازنویسی کرد، که هر ستون مربوط به یک حرف اصلی از کلید است. هر ستون شامل متن ساده است درواقع مثل این است که از رمزنگاری Caesar استفاده شده است. کلید Caesar (shift)، یک حرف از کلید Vigenère است که برای آن ستون استفاده شده است. با استفاده از روشهای مشابه برای شکستن رمز Caesar، می توان حروف موجود در متن رمز شده را کشف کرد. روش جامع تری از آزمون Kasiski، معروف به روش Kerckhoffs، فرکانس های حرف هر ستون را با فرکانس های متن ساده اصلی که شیفت پیدا کرده، مطابقت می دهد تا حرف اصلی (Caesar shift) را برای آن ستون کشف شود. هنگامی که هر حرف در کلید مشخص شد، آنچه باید توسط تمام تحلیلگران رمز انجام شود این است که متن رمز شده را رمزگشایی می کنند تا متن اصلی را به دست آورند. در صورتی که جدول Vigenère از ترتیب حروف الفبایی نرمال بهره نگیرد، روش Kerckhoffs کاربردی ندارد، اما آزمایش Kasiski و تست های تصادفی (coincidence) هنوز هم می توانند برای تعیین طول کلید استفاده شوند.
در رمزنگاری Vigenère که با الفبای نرمال و رایجی همراه است، در اصل از حساب پیمانه ای یا همنهشتی استفاده می کند که خاصیت جابه جایی دارد به خاطر همین با تفاضل متن رمز شده با خودش به این صورت که متن رمز شده را با تبدیل به بلاک هایی به اندازهٔ طول کلید می کنند و بلاک های پشت سر هم را از هم کم می کنند، که حاصل برابر است با تفاضل متن اصلی با خودش به همان صورتی که برای متن رمز شده گفته شد. حال اگر بتوان در آن یک کلمهٔ احتمالی را پیدا کرد یا حدس زد پس خودرمزنگاری که بر روی متن اصلی اعمال شده شناخته می شود. همین فرایند باعث می شود که بتوان کلید را با استفاده از تفاضل متن اصلی شناخته شده و متن رمز شده، پیدا کرد. روش Key elimination برای پیام هایی با طول کم کاربرد دارد.
----نوعی کلیدی اجرایی از رمزگذاری Vigenère نیز در شرایطی غیرقابل شکست تلقی می شد. این نسخه وقتی طول کلید به اندازهٔ طول متن اصلی باشد، کاربرد دارد. از آنجا که کلید به اندازهٔ پیام است، تست Friedman و Kasiski دیگر کار نمی کنند، زیرا این کلید فرایند تکرار را دیگر ندارد. در صورت استفاده از چندین کلید، طول کلید مؤثر برابر است با کوچکترین مضرب مشترک بین کلیدها. به عنوان مثال، با استفاده از دو کلید GO و CAT که طول آنها ۲ و ۳ است، طول کلید مؤثر ۶ (ک.م. م ۲ و ۳) خواهد بود. همین باعث می شود که دو کلید با طول یکسانی به صف شوند. به طور مثال:
رمزگذاری دو بار صورت می گیرد، ابتدا با کلید GO و سپس با کلید CAT و معادل یک بار رمزگذاری با کلیدی است که از رمزنگاری یکی از این دو کلید با کلید دیگر به دست می آید. مطابق عبارت زیر:
با رمزگذاری ATTACKATDAWN با IOZQGH آنچه در بالا ذکر شد، اثبات می شود، برای تولید همان متن رمز شده مشابه در مثال گفته شده:
اگر طول هر کدام از کلیدها عدد اول باشد، طول کلید مؤثر به صورت نمایی با افزایش طول کلیدها، افزایش می یابد. این عبارت زمانی برقرار است که طول هر کدام از کلیدها عددی اول باشد. به عنوان مثال، طول کلید مؤثر با کلیدهایی به طول ۲، ۳ و ۵ کاراکتر، ۳۰ است، اما با کلیدهای به طول ۷، ۱۱ و ۱۳ کاراکتر، ۱۰۰۱ است. اگر این طول کلید مؤثر طولانی تر از متن رمز شده باشد، در برابر آزمون های Friedman و Kasiski همانند آنچه دربارهٔ رمزهای اجرایی چندی قبل گفته شد، ایمن است.
اگر واقعاً از یک کلید تصادفی تولید شود، طول آن حداقل به اندازهٔ متن رمز شده باشد و فقط یک بار از آن استفاده شود، رمزنگاری Vigenère از نظر تئوری غیرقابل شکست خواهد بود. با این وجود، در این حالت کلید، و نه رمزگذاری، رمزنگاری را از نظر شکست پذیری، قدرت می بخشد، و این سیستم ها صرف نظر از شیوهٔ رمزنگاری به کار رفته، به عنوان سیستم های (one-time pad) خوانده می شوند. Vigenère در واقع یک شیوهٔ رمزنگاری قوی تر، را اختراع کرد؛ ولی نام رمزنگاری Vigenère به یک رمزنگاری چند الفبایی (polyalphabetic) ساده تر نسبت داده شده است. اما در حقیقت دو روش رمزنگاری با یکدیگر ترکیب شده اند و اغب به آن le chiffre indéchiffrable می گویند. Babbage در حقیقت رمزنگاری بسیار قوی autokey را شکست داد، اما معمولاً Kasiski به عنوان اولین راه حل منتشر شده برای رمزنگاری چندالفبایی (polyalphabetic) با کلید ثابت کاربرد دارد. یک نوع ساده از رمزنگاری استفاده از شیوهٔ رمزگشایی در روش Vigenère و رمزگشایی با استفاده از شیوهٔ رمزنگاری در Vigenère است. از این روش با نام Variant Beaufort یاد می شود. این روش متفاوت از رمزگذاری است، ساخته شده توسط Francis Beoufort، که شبیه Vigenère است اما از یک مکانیزم رمزگذاری و جدول کمی تغییر یافته استفاده می کند. رمزگذاری Beoufort یک رمزنگاری متقارن است.
علیرغم قدرت رمزنگاری Vigenère، هرگز در اروپا مورد استفاده گسترده قرار نگرفت. رمزنگاری Gronsfeld نوعی دیگر از رمزنگاری است که توسط Count Gronsfeld ایجاد شده است. مشابه رمزنگاری Vigenère است با این تفاوت که تنها از ۱۰ الفبای رمزنگاری مختلف استفاده می کند، رقم های ۰ تا ۹). یک کلید Gronsfeld، ۰۱۲۳ همان کلید Vigenere , ABCD است. رمزنگاری Gronsfeld از این مزیت را دارد که کلید آن یک کلمه نیست، و ضعف آن این است که ۱۰ الفبای رمز دارد. این رمز Gronsfeld است که علی رغم نقاط ضعف آن، در سراسر آلمان و اروپا مورد استفاده گسترده قرار گرفت.
def generateKey(string, key):
key = list(key)
def cipherText(string, key):
def originalText(cipher_text, key):
if __name__ == __main__":
| [
{
"answer1": "اولین بار در سال ۱۵۵۳ توسط Giovan Battista Bellaso بیان شد.",
"answer2": "در سال ۱۸۶۳ Friedrich Kasiski روشی برای رمزگشایی متون رمز شده با شیوهٔ ویژنر ارائه داد.",
"distance": 439,
"question": "رمز ویژنر اولین بار توسط چه کسی بیان شد و چه کسی روشی برای رمزگشایی آن ارائه داد؟"
},
{
"answer1": "در رمزنگاری Caesar شیفت به اندازهٔ ۳ واحد به این صورت است که، A می شود D , B می شود E , Y می شود B و غیره. رمزگذاری Vigenère دارای چندین رمز Caesar به همراه مقادیرمتفاوتی برای شیفت دادن، است.",
"answer2": "برای رمزگذاری، می توان از جدول حروف استفاده کرد که به آن یک tabula recta، مربع Vigenère یا جدول Vigenère گفته می شود.",
"distance": 218,
"question": "فرق رمزنگاری ویژنر و سزار چیست و جدول مورد استفاده در رمز نگاری ویژنر چه نام دارد؟"
},
{
"answer1": "بزرگترین ضعف رمزنگاری Vigenère، تکرار کلید آن است.",
"answer2": "اگر واقعاً از یک کلید تصادفی تولید شود، طول آن حداقل به اندازهٔ متن رمز شده باشد و فقط یک بار از آن استفاده شود، رمزنگاری Vigenère از نظر تئوری غیرقابل شکست خواهد بود.",
"distance": 7247,
"question": "مهمترین ضعف رمزنگاری ویژنر چیست و چه زمانی این نوع رمزنگاری از نظر تئوری غیرقابل شکست است؟"
},
{
"answer1": "آزمایش Friedman (با نام تست کاپا نیز شناخته می شود) در دهه ۱۹۲۰ توسط اختراع شد که از شاخص تصادف (index of coincidence) استفاده کرد که ناهماهنگی بین فرکانس های تکرار حروف رمزنگاری شده برای شکستن سیستم اندازه گیری می کند.",
"answer2": "با دانستن احتمال formula_15 که احتمال یکسان بودن دو حرف از یک متن که تصادفی انتخاب می شوند را بیان می کند (حدوداً ۰٫۰۶۷ در زبان انگلیسی) و احتمال انتخاب تصادفی uniform یک حرف از حروف الفبا (در زبان انگلیسی (formula_16) یا formula_17)، طول کلید با رابطهٔ زیر تخمین زده می شود:formula_18",
"distance": 220,
"question": "آزمایش Friedman برای چه منظوری اختراع شد و نام دیگر آن چیست و طول کلید با استفاده از چه فرمولی تخمین زده میشود؟"
},
{
"answer1": "اگر واقعاً از یک کلید تصادفی تولید شود، طول آن حداقل به اندازهٔ متن رمز شده باشد و فقط یک بار از آن استفاده شود، رمزنگاری Vigenère از نظر تئوری غیرقابل شکست خواهد بود.",
"answer2": "با این وجود، در این حالت کلید، و نه رمزگذاری، رمزنگاری را از نظر شکست پذیری، قدرت می بخشد، و این سیستم ها صرف نظر از شیوهٔ رمزنگاری به کار رفته، به عنوان سیستم های (one-time pad) خوانده می شوند.",
"distance": 168,
"question": "در چه شرایطی رمزنگاری ویژنر شبیه به رمزنگاری one-time pad می شود و این رمزنگاری چه ویژگی دارد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
718 | : بهشهر
بهشهر () از شهرهای استان مازندران و مرکز شهرستان بهشهر است که در گذشته (قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران) آن را اشرف می نامیدند. مردم بهشهر به زبان مازندرانی سخن می گویند. طبق آخرین سرشماری جمعیت بهشهر در سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۹۷٬۴۰۲ نفر می باشد.
بهشهر یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران است. از محله های این شهر می توان به زیروان (قدیمی ترین و بزرگترین)، سنگ ذغال، زیروان، قائم، گرجی محله، فراش محله، نقاش محله، بازار محله، گرائیل محله، قنبرآباد، کشتارگاه، محله هتل (هتل اشرف)، فرهنگیان، مهدیه، فرودگاه، گلستان، گلشهر، ۱۷ شهریور، نواب صفوی، کوهی خِیل، شهید مدنی، شهید سازگار و عبدالحق اشاره کرد.
مردم بهشهر به زبان مازندرانی سخن می گویند. طبق آخرین سرشماری جمعیت بهشهر در سال ۱۳۹۵ بالغ بر ۹۷٬۴۰۲ نفر می باشد.
نام بهشهر پیش از دوره صفوی، "تمیشان"، "خرگوران"، "نامیه"، "پنج هزاره" بوده است. چون مادر شاه عباس، اشرف الملوک از اهالی بهشهر بوده، شاه عباس هم با مسافرت به بهشهر، این شهر را پایتخت تابستانی خود ساخته و نام آن را به "اشرف البلاد"، برگرفته از نام مادرش و به معنی بهترین و شریف ترین شهرها، تغییر داده است. او، کاخ ها و عمارت هایی را در بهشهر بنا نهاد.
رکن الاسفار، از درباریان دوره ناصری، در سفرنامه خود وجه تسمیه دیگری را برای اشرف ذکر می کند. او معتقد است زمانی که شاه عباس این شهر را به صورت مدرن و امروزی بنا نهاد، پاره ای از درباریان گفتند «هذا اشرف من فرح آباد» و همین کلمه به مذاق شاه خوش آمد.
به طور کلی ناحیه جنوبی دریای مازندران از گذشته بسیار دور از اهمیت سیاسی، تاریخی و نظامی فوق العاده ای برخوردار بوده است. بررسی و کاوش هایی که در سواحل دریای خزر در مکان هایی مانند سابقه غارهای هوتو و کمربند واقع در ۲ کیلومتری شهرستان بهشهر در روستای شهید آباد (تروجن) و همچنین در گوهر تپه واقع در ۱۰ کیلومتری شهرستان بهشهر ودر منطقه رستمکلا انجام گرفته است، قدمت این ناحیه را به دوره غارنشینی و تقریباً ۱۰۰۰۰ سال پیش به ثبت رسانده است. تحقیقات دیگر موید آن است که در ادوار باستانی این منطقه یکی از حوزه های مهم تمدن گذشته بوده است.
هنگام جهان گشایی و کشور گشایی کوروش کبیر چندین هزار سرباز در فتح بابل در سال ۵۳۹ق. م ۲۰ هزار پیاده و ۴هزار سواره از مردم تبرستان در سپاه او بودند و همچنین در جنگ های بین ایران و یونان در زمان خشایار شاه به طوری که هردوت مورخ یونانی می نویسد دسته ای از جوانان و چریک های مردمی و تبری با ساز و برگ های آراسته از کمان از چوب خیزران و پوشش های خیره کننده به سپهسالاری آریا همراه شاهنشاه ایران بودند.
براساس کاوش های باستان شناسی که از تپه های شمال غرب بهشهر (نزدیک رستمکلا) به عمل آمد یک قطعه هاون سنگ سفید را کشف نموده و که به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد بر می گردد، یا اینکه غارهای هوتو و کمربند آثار حیات در دوران های فرو لیتیک (میانه سنگی) ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد و نئولیتیک (پارینه) سنگی را در محدوده بهشهر بیان دارد.
در دوره ساسانیان آنچه مسلم است حکومت شرقی مازندران (شهرستان فعلی بهشهر چه جلگه چه هزارجریب) با خانواده کشنسف بوده است این خاندان تا سال ۵۲۸ م در مازندران حکومت داشته اند و در این سال چون حکومت طبرستان بفرمان قباد (۴۸۷–۵۳۱) ساسانی به پسر بزرگش کاوس که یکی از سر سپردگان و طرفداران سر سخت مزدک بود ظاهراً برچیده شد و کیوس رسماً پادشاه طبرستان گردید و پایتخت او هزار جریب و کیاسر بود. از کیوس فرزندی ماند به نام شاهپور که در نزد عمویش انوشیروان بسیار عزیز بود و در دربار می زیست و پس از مرگ انوشیروان به طبرستان رفته و در آتشگاه کوسان (کوهستان امروزه در۴کیلومتری غرب بهشهر) یا در آتشکده پیرامون کیاسر هزارجریب به سر برده و مردم طبرستان علاقه زیادی به او پیدا کردند.
هنگام حمله اعراب به ایران و فرار یزدگرد سوم، وی از خراسان به مازندران آمده و مثل پدر در آتشکده کوسان بهشهر (مغرب بهشهر) معتکف شد و به عبادت مشغول گردید.
تحقیقات به عمل آمده از متون تاریخی نشان می دهد که در اواسط قرن سوم هجری قمری دین اسلام در شکل علویان در این ناحیه نفوذ یافته است. شهرستان بهشهر در ابتدا به عنوان یکی از روستاهای حائز اهمیت با نام های نامیه، کبود جامه، تمیشه، قره طغان پنج هزاره، و اشرف معروف بوده است. در دوره صفویان، شکوفائی و رونق این ناحیه بیشتر گردید.
در جنوب غرب شهرستان بهشهر و در بالای ارتفاعات منتهی به دشت قرار دارد. این کاخ به دستور شاه عباس بزرگ ساخته شد و در زمان شاه صفی توسعه پیدا کرده است. این کاخ در میان باغی زیبا به صورت بنایی مربع شکل که دارای ابعاد ۲۵ × ۲۵ متر بوده و در دو طبقه ساخته شد. ورودی کاخ در سمت شمالی قرار داشته که با عبور از پنج پله امکان دسترسی به داخل طبقه اول کاخ وجود دارد. طبقه اول دارای اتاق های متعدد بوده که از طریق راهرو و هشتی امکان دسترسی به داخل آن وجود دارد. طبقه دوم نیز دارای راهرو و اتاق های زیبا است. از کاخ صفی آباد و تا باغ شاه بهشهر که به عمارت چهل ستون مشهور است، یک راه زیر زمینی احداث شده بود که در مواقع ضروری مورد استفاده عبور و مرور یا سایر جریان های دیگر می گردید.
از آثار تاریخی استان مازندران است. مجموعه باغ های عباس آباد در ۵ کیلومتری شهرستان بهشهر و در دامنه رشته کوه های البرز و در میان جنگل های انبوه قرار گرفته و از جمله مهم ترین و بزرگترین باغ های تاریخی ایران است که به عنوان یکی از باغ های ایرانی در میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. این مجموعه شامل سد عباس آباد، مخزن و دریاچه سد، گل باغ، کاخ، حمام، آسیاب آبی و دو برج آجری می شود. این مجموعه به دستور شاه عباس اول صفوی در سال های ۱۰۲۰ و ۱۰۲۱ ه.ق در محلی که پیشتر خرگوران نام داشت ساخته شده است و در حال حاضر مهم ترین باغ غیر کویری ایران به شمار می آید. وسعت آن نزدیک به ۵۰۰ هکتار است.
یکی از محوطه های بزرگ پیش از تاریخ شمال ایران در استان مازندران شهرستان بهشهر ۲ کیلومتری شمال غربی شهر رستمکلا یا کیلومتر ۱۰ جاده بهشهر - ساری قرار گرفته است. انسان هایی که در غارهای باستانی مازندران چون غار گمیشان، غار هوتو و غار کمربند زندگی می کردند پس از خروج از غار به مرور باعث پیدایش گوهرتپه شدند، این تپه انسان ساز است. یعنی با گذشت زمان، مردم ساکن با از بین رفتن مکان های قبلی به مکان های بالاتر آمده اند. در عصر نوسنگی شکل زندگی روستا نشینی داشته و در دوره برنز و مفرغ مورد توجه قرار گرفته و حالت شهرنشینی پیدا کرده است. احتمالاً تا دوره برنز میانی فضای مسکونی و محل دفن در یک مکان بود. اما در دوره برنز متأخر (۴۰۰۰ سال قبل) هم از وسعت شهر کاسته شد و هم قبرستان را به خارج از فضای مسکونی انتقال داده اند. در بین دوره برنز و آهن حدود ۲۰۰ سال این منطقه خالی از سکنه شد و در عصر آهن قبرستان را به خارج از مکان مسکونی بردند و مکان دارای سراشیبی را برگزیدند تا شاهد نفوذ آب نباشند. اقوام این منطقه پس از فروپاشی شهر و کوچ به مناطق کوهستانی اجساد نیاکان خود را برای تدفین در زادگاه شان به گوهر تپه حمل کرده و همراه با مراسم آیینی در این منطقه به خاک می سپردند.
باغ چهل ستون اشرف مربوط به دوره صفویه است و در بهشهر، واقع شده و این اثر به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این باغ که به پارک ملت بهشهر نیز شهرت دارد با ابعاد ۱۷۰متر عرض و۵۵۰ متر طول، در سال ۱۰۲۱ هـ. ق به دستور شاه عباس طرح ریزی و طی چند سال احداث شده و محل بارعام و تشریفات شاه عباس و پذیرایی مهمانان بوده است. این باغ دارای دو خیابان اصلی می باشد که محور طولی باغ با چشم اندازی به سوی شمال و دریا است، و در نقطه تقاطع آنها، استخر بزرگ باغ قرار دارد.
مربوط به دوره صفوی است و در بهشهر، بلوار شهید هاشمی نژاد، خیابان پاسداران، جنب آب وفاضلاب واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۹۴۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
معماری این بنا به صورت دو طبقه بوده و هم اکنون طبقه همکف و جزری از طبقه اول آن باقی مانده است. از ویژگی های معماری این بنا سیستم آب رسانی آن است. در وسط عمارت همکف مظهر چشمه وجود دارد. با استفاده از تنپوشه های سفالی آب به حوضچه های طبقه اول هدایت شده و پس از سرریز به صورت آبشار به چشمه طبقه همکف و حوض های اطراف بنا سرازیر می شده است. این بنا در روزگار آبادانی مزین به نقاشی های رنگارنگ. کاشی های متنوع بوده است. علت نامگذاری آن، جوشیدن چشمه ای از دل زمین، در طبقه همکف این عمارت تاریخی است.
این غار قدمتی تاریخی دارد و آثار باستانی مهمی دربارهٔ زندگی انسان های اولیه در آن پیدا شده است. این غار در دامنه کوه البرز و رو به غرب و در ابتدای ورودی شهر بهشهر و در فاصله پنجاه متری جفت خود، غار کمربند قرار گرفته است و دارای دو مدخل در دو ارتفاع مختلف و یک سوراخ تهویه در سقف است.
این غار و غار کمربند، به لحاظ کشف اسکلت انسان با قدمت حدود ده هزار سال معروفیت جهانی دارد. اهمیت غار و آثار کشف شده در آن تا به اندازه ای است که در برخی موارد از این غار به معدن طلای انسان شناسان یاد شده است. مهم ترین این کشفیات که به «انسان هوتو» (Hotu man) مشهور است؛ سه اسکلت شامل اسکلت های یک مرد و زن بالغ به همراه اسکلت زنی جوان می باشند. تصاویری از این اکتشافات که در سال ۱۳۳۰ شمسی (۱۹۵۱ میلادی) به سرپرستی پروفسور کارلتون استیونز کون استاد دانشگاه پنسیلوانیا آمریکا انجام شده است، در بخش بایگانی موزه باستان شناسی و انسان شناسی دانشگاه پنسیلوانیا موجود است.
مربوط به سده های اولیه دوران های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بهشهر، روستای کوهستان واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۱۰ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. بنا بر گواهی تاریخ، قریه ای که اکنون به کوهستان معروف است زمانی «طوسان» نام داشت که به دست «طوس نوذر» که از خاندان «کیانیان» بوده بنیاد شده است.
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، بخش یانه سر، روستای یانه سر واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۴ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این ساختمان به عنوان مقر حکومت سردار رفیع یانه سری یا سردار رفیع یانسری به ثبت رسیده است.
مربوط به سده های اولیه دوران های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بهشهر، روستای آسیاب سر واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
شبه جزیره ای است در منتهی الیهِ جنوبِ شرقیِ دریای خزر، در دوازده کیلومتریِ شمالِ شهرِ بهشهر واقع در استان مازندران ایران. مساحت آن بیش از شصت وهشت هزار هکتار و ارتفاعِ آن بینِ ۱۵ تا ۲۸متر کم تر از سطحِ دریای آزاد است. میانکاله از سال ۱۳۴۸ به عنوان «منطقه حفاظت شده» تعیین شد و هم اکنون با عناوین پناهگاه حیات وحش، تالاب بین المللی و ذخیره گاه طبیعی زیست کره تحت حفاظت محیط زیست قرار دارد.
یکی از دلایل اهمیت میانکاله این است که در تمام سواحل جنوبی دریای خزر هیچ منطقه ای جز آن وجود ندارد که محیط طبیعی آن در وضعیتی نسبتاً دست نخورده باقی مانده باشد. تمامی سواحل دیگر به طور گسترده با ساخت وسازهای انسانی همچون جاده، شهر و روستا و کارخانه ها دگرگون شده اند. به همین دلیل سلامتی این منطقه اهمیت بسیاری در حفظ سلامتی کل دریای خزر دارد. سلامتی نسبی میانکاله موجب شده تا تالاب ها و سواحل این منطقه علاوه بر پرندگان مهاجر، محل تخم گذاری و زیستگاه اصلی بسیاری از ماهیان دریای خزر نیز باشد، به ویژه کپور و کفال و ماهیان خاویاری. نزدیک به نیمی از خاویار ایران از آب های این منطقه صید می شود.
این غار در همسایگی غار هوتو بوده و در آن ابزارهای شکار و آثاری از دوران های پارینه سنگی و میان سنگی کشف شده است. در دوران معاصر، کارلتون استیونز کون برای اولین بار به کاوش غار طی ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۱ پرداخت. پروفسور کارلتون استیونز کون که برای ادارهٔ کل باستان شناسی کار می کرد، ضمن کاوش هایی در سال های ۱۳۲۸ تا ۱۳۲۹ (۱۹۴۹ تا ۱۹۵۰) در غار کمربند، پارچه هایی به دست آورد که ثابت می کند اقوام ایرانی از همان آغاز غارنشینی، پشم گوسفند و بز را به صورت پارچه می بافتند.
معروف به اسپه چاه مربوط به دوره تیموریان است و در شهرستان بهشهر، بخش یانه سر، روستای سفید چاه واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۷۸۴۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. در روستای سفیدچاه رسم بوده است که سنگ قبر مردگان را بر اساس شغل آن ها حکاکی می کردند، اما بعد از مرگ آخرین بازمانده سنگ تراشان و حکاکان مصیب محله، عمر حکاکی روی سنگ ها هم به پایان رسیده و درگذشتگان جدید روستا، با سنگ های امروزی دفن می شوند.
مربوط به دوره پهلوی است و در بهشهر، خیابان شهید هاشمی نژاد، جنب باغ شاه واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۴۱۷۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان بهشهر، دامنه کوه های هوتوکش واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مربوط به سده های اولیه دوران های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان بهشهر، روستای آسیاب سر واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۵ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، بخش قره طغان، روستای قره تپه واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۱۱ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. عمارت افغان نژاد در روستای قره تپه بر بالای تپه ای به همین نام واقع است. این مجموعه شامل سه عمارت و یک حمام زیبا بود که از یادگارهای کم نظیر عصر قاجاریه در مازندران است. این بنای سه طبقه دارای پنجره های زیبای ارسی در شرق بنا و درهای زیبا با تزیینات شیشه ای و تراس طبقه اول دارای طاق های قوسی شکل است. علاوه بر عمارت مسکونی، حمام مجموعه نیز در ضلع جنوبی قرار گرفته و دارای تزیینات آهک بری زیبایی است. این حمام دارای سربینه، راهروی ورودی بینه و سرویس های بهداشتی بود. در دیوارهٔ بینه و سربینه گچ بری های زیبا با طرح گل و گیاه به شکل طوماری مشاهده می شود.
مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان بهشهر، روستای شهید آباد واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۳۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
منطقه گردشگری اسپه او در فاصله ۳۰ کیلومتری شهرستان بهشهر در استان مازندران و در عرصهٔ جنوبی، بر روی ارتفاعات رشته کوه البرز و در بخش مرکزی شهرستان، به نام هزارجریب واقع می باشد. هزارجریب منطقهٔ کوهستانی شهرستان است که روستاهای زیادی را در دل خود جای داده است. جریب به معنای روستا و هزارجریب اشاره به تعداد بسیار روستاها در این بخش دارد.
آبشار زیبا و دیدنی اسپه او به معنای آب سفید، با ارتفاعی بالغ بر ۴۰۰ متر، در دل کوه سیاخانی از چشمه ای که از شکاف سنگی در زیر درختی کهنسال می جوشد سرچشمه می گیرد. این آبشار به صورت پله کانی و کاسه ای است و دارای حوضچه های آهکی متعدد در ۷ طبقه می باشد که در طول سالیان متمادی ایجاد شده اند و سرانجام به رودخانه نکارود می ریزد. در اثر برخورد آب با سنگهای بستر و سر خوردن از روی آنها حالتی کف آلود و سفید رنگ ایجاد می شود که نام این آبشار که به زبان محلی (مازندرانی) به همین معناست، از روی آن نهاده شده است. آبشار بسیار باشکوه و بلند اسپه او پوشیده از خز می باشد و به خاطر شرایط آهکی بودن سنگ آن به راحتی می توان از پایین تا محل سرچشمه از آبشار بالا رفت و از طراوت و خنکای آب و همچنین طبیعت و مناظر بی بدیل قسمتهای مختلف آبشار لذت برد. نزدیکترین روستاها به این منطقه از سمت شمال روستای غربی محله و از سمت غرب روستای روبار می باشند. ارتفاع منطقه اسپه او از سطح دریا نیز ۷۸۰ تا ۱۱۲۰ متر است.
در حال حاضر تنها راه دسترسی به منطقه اسپه او مسیر اصلی آسفالته از جاده پاسندرز شهرستان بهشهر به سمت روستاهای منطقه هزارجریب می باشد. پس از رسیدن به پل حد واسط روستاهای رودبار و غریب محله که تنها تا اینجا امکان استفاده از خودرو می باشد، می بایست با قرار دادن ماشین در حاشیه جاده اصلی، با ورود به راه فرعی به طول ۷ کیلومتر در حریم رودخانه به سمت چپ، تا رسیدن به آبشار را پیاده پیمود. این مسیر جذاب و زیبا به گونه ای است که قسمتی از راه را باید از درون آب رودخانه و در قسمتهایی دیگر، از میان جنگل عبور نمود.
مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بهشهر، روستای گرجی محله واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۵۴۰۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این آبشار در منطقه جنوبی بهشهر و در ۳ کیلومتری دل جنگل های جنوبی بهشهر قرار دارد وجه تسمیه آن به این خاطر است که به خاطر فشار آب یک حوض بزرگ سنگی یا به اصطلاح مازنی یک نور سنگی در زیر آبشار درست شده و به آن سنگ نور اطلاق می گردد. مجموعه دیدنی سنگ نو در اعماق جنگل های کوه های پیش کوه جهان مورا در البرز شرقی قرار گرفته و شامل چهار آبشار است که بزرگترین آن حدود ۱۲ متر ارتفاع دارد. پوشش گیاهی منطقه به طور عمده درختان بلوط وحشی انجیلی ممرز و انواع سرخس به ویژه گونه سرخس عقابی است. رودخانه در اثر فرسایش بستر رسوبی در طول زمان ایجاد شده و آب آن بسیار گواراست.
منطقه ویژه اقتصادی بندرامیرآباد، در شرق استان مازندران و فاصله ۵۱ کیلومتری مرکز استان قرار دارد. این منطقه با دارا بودن اراضی پشتیبانی وسیع برخورداری از زیر ساخت حمل و نقل مدرن چند وجهی، اسکله رو – روریلی و کامیون جهت ترانزیت و حمل یکسره کالا و همچنین دسترسی آسان به بازار مصرف کشورهای CIS با جمعیت بالغ بر ۳۰۰ میلیون نفر توانسته نقش مهمی را در ابعاد ملی و منطقه ای ایفا نماید.
منطقه ویژه اقتصادی بندر امیرآباد به عنوان یکی از نمادهای توجه ایران به مقوله ترانزیت کالا و ایجاد زیرساختهای اساسی حمل و نقل در جهت رسیدن به استانداردهای جهانی و استفاده از حداکثر ظرفیت ترانزیتی کشور، نقشی بسیار مهم با اهدافی بسیار بزرگ مانند کسب درآمد ارزی، ایجاد اشتغال، جذب سرمایه گذاری خارجی و بخش خصوصی، افزایش نقش جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر و ایجاد گذرگاه در شمال کشور را بر عهده گرفته است.
عملیات احداث این مجتمع بندری بزرگ و مدرن از سال ۱۳۷۵ آغاز شد. استعدادهای بالقوه و امکانات متعدد آن موجب گردید در سال ۱۳۷۶ از سوی دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد به عنوان منطقه ویژه اقتصادی به تصویب برسد. پس از پنج سال تلاش، اولین نشانه های بندری بزرگ پدیدار شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۰ فاز اضطراری بندر بدست مرحوم شهید دکتر دادمان، وزیر فقید وقت راه و ترابری افتتاح شد.
شهر بهشهر به دلیل قرار گرفتن میان کوه و دریا، آب و هوای معتدل و مرطوب دارد و میزان بارش زیاد باران و رطوبت بالا و قسمت های جنوبی شهرستان به دلیل دارا بودن پوشش کوهپایه ای و ارتفاع زیاد آب و هوای سردتر و کوهستانی و زمستان های بارانی و برفی دارد.
آمار سالیانه ایستگاه های سینوپتیک اداره کل هواشناسی استان مازندران در سال ۱۳۸۷
انار شیرین و ترش یکی از محصولات مهم و ارزشمند برای بهشهر است که دارای شهرت جهانی می باشد کشاورزان از فروش آن سود خوبی می برند.
نارنگی، پرتقال، برنج، دانه های روغنی آفتابگردان، کلزای بهشهر معروف بوده بهشهر از مراکز تولید تخمه، روغن نباتی و صابون در ایران است و کارخانه چیتسازی آن قدمت زیادی دارد. منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی بندر امیرآباد نیز از مناطق اقتصادی رو به رشد در نزدیکی بهشهر است. همچنین وجود کارخانه بهپاک بهشهر که یکی از بزرگترین تولیدکننده روغن نباتی و سویا در خاورمیانه است به این شهر زیبا وجهه خاصی داده است. قابل توجه است که این کارخانه محصولاتی مانند روغن نباتی لادن و بهار و سویای سبحان را تولید می کند. قابل ذکر است که بندر امیرآباد بهشهر یکی از بزرگترین بنادر شمال کشور است و هم اکنون نیز تنها بندر شمال کشور است که خط راه آهن به آن متصل است.
فاصله این شهرستان تا تهران ۲۸۵، تا ساری ۴۵ و تا گرگان ۹۰ کیلومتر است.
جاده ۲۲ از بهشهر می گذرد. این شهر دارای یک پایانه مسافربری بین شهری است. هم اکنون حدود ۶۰۰ دستگاه خودرو و ۱۰ ون در این شهر مشغول به کار اند که با توجه به جمعیت شهر این تعداد ناکافی ست.
راه آهن سراسری ایران
اولین خط راه آهن نوین ایران در دوران رضا شاه پهلوی پس از عبور از بهشهر تا بندر شاه (بندر ترکمن امروزی) کشیده گشت، پس از اتمام ساخت پل گردن در ساری اولین قطار در مهرماه ۱۳۰۸ به دستور رضا شاه پهلوی عازم بندر ترکمن گردید.
پس از آن هم زمان با احداث راه آهن خوزستان، کارها در رشته کوه های البرز آغاز گردید، کارگران مازندرانی و ترک و… در کنار سایرین و مهندسین و پیمانکاران به ویژه آلمانی ها، کار ساخت تونل ها و پل ها را پیگیری کردند.
بهشهر دارای سه بیمارستان دولتی و دو بیمارستان خصوصی است.
در سال های ۵۷–۱۳۵۳ بهشهر دارای دو سینما با حدود ۱۰۰۰ صندلی بود اما در حال حاضر یک سینمای فعال با نام سینما بهمن در بهشهر وجود دارد.
سوغاتی های بهشهر شامل غذاهای سنتی، میوه ها و صنایع دستی این شهر می توان به موارد زیر اشاره کرد:
غذاهای سنتی بهشهر شامل، ناز خاتون، آش گزنه (گزنه آش) ،آش کدو ،آش ترش(تِرش آش)، آش دوغ، ته چین، فسنجان، انار تیم خِرِش، خورش مرغ ترش، باقالا پلو، امرغ شکم پر، کدو پلو (کهی پِلا)، اکبر جوجه، ماهی شکم پر، و… می شود؛ لازم است ذکر شود که خورشت فسنجان آن به دلیل استفاده از رب انار شیرین طعم مَلَس دارد.
نان و شیرینی: تندیر نون (نان محلی)، حلوای گردو (اَغوز حِلوا)، سوهان کنجد (پِشتِ زیک) ،برنجک (بهاردانه)، پیس گندله، قَتِلمِه (قَتِلمِه) کوماج، نصیری و…
لازم است ذکر شود (قَتِلمِه)بیشتر در ایام ماه مبارک رمضان و در سفره افطاری مورد استفاده قرار می گیرد.
ترشی:بادمجان ترشی، سیر ترشی، هفت بیجار، ترشی یِرآلماسی، ناز خاتون، وینگوم زالک، هلی ترشی، آبغوره، آب نارنج و …
مربا: آلبالو، بِه، تمشک، گلابی، سیب، پرتقال، انجیر، هویج، بهارنارنج و …
شربت: بهارنارنج، آلبالو، انار و …
میوه و … : انواع مرکباتی مانند انار یکی از محصولاتی مهم برای بهشهر که شهرت جهانی دارد، انجیر، ازگیل جنگلی (کِنِس)، گلابی وحشی، تمشک وحشی جنگلی، زردکیجا (نوعی قارچ خوراکی)، گزنه و ولیک، غوره، کنجد، خرمالو وحشی، برنج، سویا، کُلزا ،تره بار، گوجه سبز، توتون، و…
صنایع چوبی، مبل سازی، نساجی، حصیربافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، جوراب بافی، پارچه بافی، سفال گری و…
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۹۷٬۴۰۲ نفر جمعیت بوده است. مردم شهر بهشهر به زبان مازندرانی گویش می کنند.
زاغمرز
| [
{
"answer1": "انار شیرین و ترش یکی از محصولات مهم و ارزشمند برای بهشهر است که دارای شهرت جهانی می باشد",
"answer2": "این کارخانه محصولاتی مانند روغن نباتی لادن و بهار و سویای سبحان را تولید می کند.",
"distance": 534,
"question": "مهمترین دلیل شهرت جهانی بهشهر در زمینه محصولات کشاورزی چیست و کارخانه بهپاک این شهر چه محصولاتی را تولید می کند؟"
},
{
"answer1": "بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر برابر با ۹۷٬۴۰۲ نفر جمعیت بوده است.",
"answer2": "مردم شهر بهشهر به زبان مازندرانی گویش می کنند.",
"distance": 75,
"question": "بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت بهشهر چند نفر بوده است و مردم این شهر به چه زبانی صحبت می کنند؟"
},
{
"answer1": "میانکاله از سال ۱۳۴۸ به عنوان «منطقه حفاظت شده» تعیین شد",
"answer2": "نزدیک به نیمی از خاویار ایران از آب های این منطقه صید می شود.",
"distance": 703,
"question": "میانکاله از چه سالی به عنوان منطقه حفاظت شده تعیین شد و کدام بخش از خاویار ایران در این منطقه صید می شود؟"
},
{
"answer1": "در دوره ساسانیان آنچه مسلم است حکومت شرقی مازندران (شهرستان فعلی بهشهر چه جلگه چه هزارجریب) با خانواده کشنسف بوده است",
"answer2": "در این سال چون حکومت طبرستان بفرمان قباد (۴۸۷–۵۳۱) ساسانی به پسر بزرگش کاوس که یکی از سر سپردگان و طرفداران سر سخت مزدک بود ظاهراً برچیده شد و کیوس رسماً پادشاه طبرستان گردید",
"distance": 172,
"question": "در دوره ساسانیان حکومت شرقی مازندران در اختیار چه خاندانی بود و همچنین در این دوره چه کسی به پادشاهی طبرستان رسید؟"
},
{
"answer1": "غارهای هوتو و کمربند آثار حیات در دوران های فرو لیتیک (میانه سنگی) ۶۰۰۰ تا ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد و نئولیتیک (پارینه) سنگی را در محدوده بهشهر بیان دارد.",
"answer2": "مهم ترین این کشفیات که به «انسان هوتو» (Hotu man) مشهور است؛ سه اسکلت شامل اسکلت های یک مرد و زن بالغ به همراه اسکلت زنی جوان می باشند.",
"distance": 5251,
"question": "قدمت غارهای هوتو و کمربند در بهشهر به چه دورانی برمیگردد و مهمترین کشفیات انجام شده در غار هوتو چه بوده است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
719 | : نانوبوت
نانوبروتیک یک میدان فناوری در حال ظهور است که ماشین آلات یا روبات هایی را ایجاد می کند که اجزای آن در مقیاس نانومتر) یا ۱۰ تا ۹ متر (یا در نزدیکی باشند.]۱[ ]۲[ ]۳[به طور خاص ، نانو ربات ها)بر خلاف میکروبیوتیک( به رشته مهندسی نانوتکنولوژی طراحی و ساخت نانوروبوت ها اشاره دارد ، با دستگاه هایی که در ابعاد آن از ۰٫۱-۱۰ میکرومتر قرار دارند و از اجزای نانو یا مولکولی ساخته شده اند.]۴[ ]۵[اصطلاحات nanomachine ,nanite ,nanoid ,nabob یا nanomite نیز برای توصیف چنین دستگاه هایی که در حال حاضر تحت تحقیق و توسعه هستند استفاده شده است.]۶[ ]۷[
نانوماشین ها عمدتاً در مرحله تحقیق و توسعه هستند ، ]۸[اما برخی از ماشین های مولکولی بدوی و نانوموتورها مورد آزمایش قرار گرفته اند. به عنوان مثال یک سنسور دارای سوئیچ تقریباً ۱٫۵ نانومتر در طول ، قادر به شمارش مولکولهای خاص در نمونه شیمیایی است. اولین کاربردهای مفید نانوماشینها ممکن است در نانومادیسین باشد. به عنوان مثال ،]۹[ماشین های بیولوژیکی می توانند برای شناسایی و از بین بردن سلولهای سرطانی استفاده شوند.]۱۰[ ]۱۱[ یکی دیگر از کاربردهای بالقوه ، شناسایی مواد شیمیایی سمی و اندازه گیری غلظت آنها در محیط است. دانشگاه رایس یک اتومبیل تک مولکولی را نشان داده است که توسط یک فرایند شیمیایی ساخته شده است و شامل چرخ های Buckminsterfullerenes (buckyballs)برای چرخ ها است. این با کنترل دمای محیط و با قرار دادن نوک میکروسکوپ تونل اسکن فعال می شود.
تعریف دیگر ]که؟[ یک ربات است که امکان تعامل دقیق با اشیاء نانو را فراهم می کند ، یا می تواند با وضوح نانو مقابله کند.
چنین دستگاه هایی بیشتر به جای توصیف نانوبارها به عنوان ماشین های مولکولی ، بیشتر مربوط به میکروسکوپ یا میکروسکوپ پروب اسکن هستند. با استفاده از تعریف میکروسکوپ ، حتی یک دستگاه بزرگ مانند میکروسکوپ نیروی اتمی را می توان در صورت پیکربندی برای انجام نانوموپیلاسیون یک ابزار نانو ربات ها در نظر گرفت. برای این دیدگاه ، روبات های ماکرو مقیاس یا میکروبوت ها که قادر به حرکت با دقت نانو هستند نیز می توانند نانوبار در نظر گرفته شوند.
نظریه نانو ربات ها
ریبوزوم یک دستگاه بیولوژیکی است.
به گفته ریچارد فاینمن ، این دانشجوی سابق فارغ التحصیل و همکار او آلبرت هیبز بود که در ابتدا به او پیشنهاد کرد )حدود ۱۹۵۹( ایده استفاده پزشکی برای میکرو دستگاه های نظری فاینمن )به دستگاه بیولوژیکی مراجعه کنید(. هیبز اظهار داشت که ممکن است روزی برخی از دستگاه های تعمیر به اندازه ای کاهش یابد تا جایی که از نظر تئوری این امکان وجود دارد که )همان طور که فاینمن گفته است( «جراح را بلعید». این ایده در مقاله ۱۹۵۹ فاینمن وجود دارد اتاق زیادی در پایین است. ]۱۲[از آنجایی که نانو ربات ها از نظر اندازه میکروسکوپی باشند ، احتمالاً برای تعداد بسیار زیادی از آنها برای انجام کارهای میکروسکوپی و ماکروسکوپی لازم است]به گفته چه کسی؟[ این swarmsهای نانو ربات ، هم قادر به تکرار نیستند )مثل مه های ابزار( و هم قادر به تکثیر بدون محدودیت در محیط طبیعی )مانند گو خاکستری و زیست شناسی مصنوعی( ، در بسیاری
از داستانهای علمی تخیلی مانند Borg nano یافت می شود. پیش نمایش در Star Trek و Outer Limits قسمت «نژاد جدید». برخی از طرفداران نانو روباتیک ، در واکنش به سناریوهای goo خاکستری که در گذشته به آنها کمک کرده بودند ، تصور می کنند که نانو ربات ها قادر به تکثیر در خارج از یک محیط کارخانه محدود هستند ، بخشی ضروری از یک فناوری نانو تولیدی مورد نظر را تشکیل نمی دهند ، و که روند تکثیر خود ، در صورت توسعه هر زمان ، می تواند ذاتاً ایمن باشد. آنهاهمچنین ادعا می کنند که برنامه های فعلی آنها برای توسعه و استفاده از تولید مولکولی در واقع شامل تکرار کننده های ماده غذایی آزاد نیست. ]۱۳[ ]۱۴[
بحث نظری مفصلی در مورد نانو ربات ها
از جمله موضوعات طراحی خاص مانند سنجش ، ارتباط برق ، ناوبری ، دستکاری ، حرکات و محاسبه پردازنده ، در زمینه پزشکی نانو پزشکی توسط رابرت فریتاس ارائه شده است. ]۱۵[ ]۱۶[برخی از این مباحث]که؟[ در سطح عمومی غیرقابل انکار باقی مانده و به سطح مهندسی تفصیلی نزدیک نمی شوند.
پیامدهای حقوقی و اخلاقی فناوری باز
سندی با پیشنهادی درباره توسعه نانو ربات ها
با استفاده از روشهای فناوری طراحی آزاد ، مانند سخت افزار منبع باز و نرم افزار منبع باز ، به مجمع عمومی سازمان ملل ارسال شده است. ]۱۷[ براساس سندی که به سازمان ملل ارسال شده است ، به همان روشی که منبع باز در سالهای اخیر توسعه سیستم های رایانه ای را تسریع کرده است ، یک رویکرد مشابه باید به نفع جامعه باشد و توسعه نانو ربات ها
را تسریع کند. استفاده از فناوری نانو باید به عنوان میراث بشری برای نسل های آینده تأسیس شود و به عنوان یک فناوری آزاد مبتنی بر رویه های اخلاقی برای اهداف صلح آمیز توسعه یابد. فناوری باز به عنوان یک کلید اساسی برای چنین هدفی بیان شده است.
نانوروبوت نژاد
به همان روشی که تحقیق و توسعه فناوری مسابقه فضا و مسابقه تسلیحات هسته ای را برانگیخت ، مسابقه ای برای نانوبارها اتفاق می افتد. ]۱۸[ ]۱۹[ ]۲۰[ ]۲۱[ ]۲۲[زمین های زیادی وجود دارد که نانوروبوت ها را می توان در بین فناوری های نوظهور قرار داد.]۲۳[برخی از دلایل این است که شرکت های بزرگ ، مانند جنرال الکتریک ، هیولت پاکارد ، سینوپسیس ، نورثروپ گرومن و زیمنس اخیراً در توسعه و تحقیق در مورد نانوبارها کار می کنند ؛]۲۴[ ]۲۵[ ]۲۶[ ]۲۷[ ]۲۸ [جراحان درگیر می شوند و شروع به ارائه راه هایی برای استفاده از نانوروبوت ها برای رویه های پزشکی معمول می کنند ؛]۲۹[دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی توسط آژانس های دولتی بیش از ۲ میلیارد دلار بودجه به تحقیقات مربوط به توسعه نانوسیمی های پزشکی اعطا می کنند ؛]۳۰[ ]۳۱[بانکداران نیز هستند. سرمایه گذاری استراتژیک با هدف دستیابی به حقوق و حق امتیاز قبلی از قبل در مورد بازاریابی نانوروبوت های آینده.]۳۲[برخی از جنبه های دادخواهی در مورد نانوبار و موضوعات مرتبط با انحصار در حال حاضر بوجود آمده اند.]۳۳[ ]۳۴[ ]۳۵[اخیراً تعداد زیادی اختراع ثبت شده در نانوروبوت ها اعطا شده است ، بیشتر برای نمایندگان ثبت اختراعات ، شرکت هایی که صرفاً در ساخت اوراق بهادار ثبت اختراع و وکلا تخصص دارند. پس از یک سری ثبت اختراعات طولانی و در نهایت اختلافات ، به عنوان مثال اختراع رادیو یا جنگ جریانات را ببینید ، زمینه های نوظهور فناوری تمایل به تبدیل شدن به یک انحصار ، که به طور معمول توسط شرکت های بزرگ تحت سلطه است.]۳۶[ رویکردهای تولید
ساخت نانوماشین های ساخته شده از اجزای مولکولی کار بسیار چالش برانگیزی است. به دلیل سطح دشواری ، بسیاری از مهندسان و دانشمندان به همکاری مشترک با رویکردهای چند رشته ای برای دستیابی به موفقیت در این زمینه جدید از توسعه ادامه می دهند. بنابراین ، اهمیت تکنیک های مجزا زیر که در حال حاضر برای تولید نانوروبات ها استفاده می شود کاملاً قابلدرک است
مقاله اصلی: Biochip
استفاده مشترک از نانوالکترونیک ، فوتولیتوگرافی و مواد زیستی جدید رویکرد احتمالی برای ساختن نانوبارها برای مصارف پزشکی معمول مانند ابزار جراحی ، تشخیص و تحویل دارو فراهم می کند. ]۳۷[ ]۳۸[ ]۳۹[این روش برای تولید در مقیاس فناوری نانو از سال ۲۰۰۸ در صنعت الکترونیک مورد استفاده قرار می گیرد.]۴۰[بنابراین ، نانوبارهای عملی باید به عنوان دستگاه های نانوالکترونیک یکپارچه شوند ، که امکان عملکرد و قابلیت های پیشرفته برای ابزار پزشکی را فراهم می آورد.]۴۱[ ]۴۲[
مقاله اصلی: دستگاه DNA مبتنی بر باکتری
این رویکرد استفاده از میکروارگانیسم های بیولوژیکی ، مانند باکتری [55] Escherichia coliو Salmonella typhimurium را پیشنهاد می کند.]۵۶[بنابراین مدل برای اهداف پیشرانش از یک فلژلوم استفاده می کند. زمینه های الکترومغناطیسی به طور معمول حرکت این نوع وسیله یکپارچه بیولوژیکی را کنترل می کنند.]۵۷[شیمیدانان دانشگاه نبراسکا با ادغام باکتری به تراشه رایانه سیلیکونی ، رطوبت سنج ایجاد کرده اند.]۵۸[ مبتنی بر ویروس
برای اتصال به سلولها و جایگزین کردن DNA ، مجدد ویروسها قابل بازیابی هستند. آنها فرایندی را به نام رونویسی معکوس طی می کنند تا بسته های ژنتیکی را در یک بردار تحویل دهند. ]۵۹[این دستگاه ها معمولاً ژنهای Pol - Gag برای سیستم Capsid و Delivery هستند. این فرایند با استفاده از بردارهای ویروسی ، مجدداً مهندسی DNA سلولی را انجام می دهد. این رویکرد به شکل سیستم تحویل ژنهای ویروسی ، آدنوویرال و لنتی ویروسی ظاهر شده است.]۶۱[از این ناقلین ژن درمانی در گربه ها برای ارسال ژن به ارگانیسم اصلاح شده ژنتیکی ) (GMOاستفاده شده است و باعث می شود این صفت به نمایش درآید.]۶۲[ چاپ سه بعدی
مقاله اصلی: چاپ سه بعدی
چاپ سه بعدی فرایندی است که توسط آن یک ساختار سه بعدی از طریق فرایندهای مختلف تولید افزودنی ساخته می شود. چاپ نانو مقیاس شامل بسیاری از فرایندهای مشابه است که در مقیاس بسیار کوچکتر همگام شده اند. برای چاپ یک سازه در مقیاس ۵-۴۰۰ میکرومتر ، دقت دستگاه چاپ سه بعدی باید بسیار بهبود یابد. یک فرایند دو مرحله ای از چاپ سه بعدی ، با استفاده از یک روش چاپ سه بعدی و روش صفحه ای با لیزر اچ ، به عنوان یک روش بهبودی گنجانیده شده است. ]۶۳[برای دقیق تر شدن در مقیاس نانو ، فرایند چاپ سه بعدی از دستگاه اچ لیزر استفاده می کند ، که جزئیات مورد نیاز بخش های نانوبارها را در هر صفحه قرار می دهد. سپس صفحه به پرینتر سه بعدی منتقل می شود ، که نواحی ذوب شده نواحی مورد نظر را پر می کند. روند چاپ سه بعدی تا زمانی که نانوروبوت از پایین به بالا ساخته شود ، تکرار می شود. این فرایند چاپ سه بعدی مزایای بسیاری دارد. اول ، دقت کلی فرایند چاپ را افزایش می دهد.]نیاز به استناد[دوم ، این پتانسیل را دارد که بخش های کاربردی یک نانوبار ایجاد کند.]۶۳[پرینتر سه بعدی از رزین مایع استفاده می کند که دقیقاً در نقاط صحیح توسط یک پرتو لیزر متمرکز سخت می شود. نقطه کانونی پرتو لیزر از طریق رزین توسط آینه های متحرک هدایت می شود و یک خطسخت شده از پلیمر جامد ، فقط عرض چند صد نانومتر را پشت سر می گذارد. این وضوح خوب امکان ایجاد مجسمه های پیچیده و پیچیده به اندازه دانه ماسه را فراهم می کند. این فرایند با استفاده از رزین های فوتو اکتیو ، که توسط لیزر در مقیاس بسیار کم سخت شده اند ، ایجاد می شود. این روند با استانداردهای چاپ نانو مقیاس سه بعدی سریع انجام می شود. با استفاده از تکنیک ریزساختاری سه بعدی که در فوتوپلیمر زدایی چندتایی مورد استفاده قرار می گیرد ، می توان از ویژگیهای فوق العاده کوچک استفاده کرد. این روش از یک لیزر متمرکز برای ردیابی شی ۳ بعدی مورد نظر در یک ژل استفاده می کند. به دلیل غیرخطی بودن تحریک عکس ، ژل فقط در جاهایی که لیزر متمرکز شده است در حالی که ژل باقیمانده متمرکز می شود ، در حالت جامد درمان می شود. اندازه ویژگی های زیر ۱۰۰ نانومتر به راحتی تولید می شود ، همچنین ساختارهای پیچیده ای با قطعات متحرک و در هم تنیده وجود دارد.]۶۴[ کاربردهای بالقوه نانو پزشکی
مقاله اصلی: نانو پزشکی
کاربردهای بالقوه نانو ربات ها
در پزشکی شامل تشخیص زودرس و هدفمند تحویل دارو برای سرطان ، ]۶۵[ ]۶۶[ ]۶۷[ابزار دقیق پزشکی ،]۶۸[جراحی ،]۶۹[ ]۷۰[فارماکوکینتیک ،]۱۰[نظارت بر دیابت ،] ۷۱[ ]۷۲[ ]۷۳[ و مراقبت های بهداشتی.
در چنین برنامه هایی پیش بینی می شود نانوتکنولوژی پزشکی آینده از نانوروبوت هایی را که به بیمار تزریق می شود برای انجام کار در سطح سلولی استفاده کند. چنین نانوبارهایی که برای استفاده در پزشکی در نظر گرفته می شوند نباید تکرار شوند ، زیرا تکرار باعث می شود پیچیدگی دستگاه بی نیاز شود ، قابلیت اطمینان را کاهش داده و در مأموریت پزشکی دخالت کند.
فناوری نانو طیف گسترده ای از فناوری های جدید را برای توسعه ابزارهای سفارشی برای بهینه سازی تحویل داروهای دارویی فراهم می کند. امروزه ، عوارض جانبی مضر روشهای درمانی مانند شیمی درمانی معمولاً نتیجه روشهای تحویل دارو است که سلولهای هدف مورد نظر خود را با دقت مشخص نمی کنند. ]۷۴[محققان دانشگاه هاروارد و MIT توانسته اند رشته های ویژه RNA را با قطر تقریباً ۱۰ نانومتر به قطر نانوذرات بچسبانند و آنها را با داروی شیمی درمانی پر کنند. این رشته های RNA به سلول های سرطانی جذب می شوند. هنگامی که نانوذرات با سلول سرطانی روبرو می شوند ، به آن پایبند بوده و دارو را در سلول سرطانی آزاد می کند.]۷۵[این روش مستقیم جهت تهیه دارو ، ضمن جلوگیری از اثرات منفی )معمولاً همراه با داروی نامناسب دارو( از پتانسیل بسیار خوبی برای درمان بیماران سرطانی برخوردار است.]۷۴[ ]۷۶[اولین تظاهرات نانوموتورهایی که در موجودات زنده فعال هستند در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه کالیفرنیا ، سن دیگو انجام شد.]۷۷[نانوکپسولهای MRI با هدایت MRI یکی از پیشروهای احتمالی نانوبارها هستند.]۷۸[
یکی دیگر از کاربردهای مفید نانوبارها کمک به ترمیم بافت است سلولها در کنار گلبولهای سفید. ]۷۹[استخدام سلول های التهابی یا گلبول های سفید خون )که شامل گرانولوسیت های نوتروفیل ، لنفوسیت ها ، مونوسیت ها و ماست سل ها( به منطقه آسیب دیده است ، اولین پاسخ بافت ها به آسیب است.]۸۰[ به دلیل کوچک بودن آنها ، نانوبارها می توانند خود را به سطح سلولهای سفید جذب شده وصل کنند و راه خود را از طریق دیواره رگهای خونی بکشند و به محل آسیب برسند ، جایی که می توانند در روند ترمیم بافت کمک کنند. احتمالاً از مواد خاصی برای تسریع بهبودی استفاده می شود.
علم پشت این سازوکار کاملاً پیچیده است. عبور سلولها در اندوتلیوم خون ، فرایندی که به عنوان انتقال نامیده می شود ، مکانیسمی است که شامل درگیری گیرنده های سطح سلول به مولکول های چسبندگی ، تحریک نیروی فعال و گشاد شدن دیواره رگ و تغییر شکل بدنی سلول های مهاجر است. با متصل شدن خود به سلولهای التهابی در حال انتقال ، روباتها می تواننددرواقع «سوار شوند» بر روی رگ های خونی ، با عبور از نیاز به یک مکانیسم پیچیده انتقال از طریق خود. ]۷۹[از سال ۲۰۱۶ ، در ایالات متحده ، سازمان غذا و دارو ) (FDAفناوری نانو را بر اساس اندازه تنظیم می کند.]۸۱[
سانتیک بتال ، طی تحقیقات دکتری خود در دانشگاه تگزاس ، سان آنتونیو ذرات نانوکامپوزیتی ایجاد کرد که از طریق یک میدان الکترومغناطیسی از راه دور کنترل می شوند. ]۸۲[این سری از نانوبارها که اکنون در رکوردهای جهانی گینس ثبت شده اند ،]۸۲[می توانند برای تعامل با سلولهای بیولوژیکی مورد استفاده قرار گیرند.]۸۳[دانشمندان پیشنهاد می کنند که این فناوری می تواند برای معالجه سرطان استفاده شود.]۸۴[
یک ربات اسید نوکلئیک ) (nubotیک دستگاه مولکولی آلی در مقیاس نانو است. ]۴۳[ساختار DNA می تواند وسیله ای برای جمع آوری دستگاه های نانومکانیکی 2D و 3D فراهم کند. دستگاه های مبتنی بر DNA می توانند با استفاده از مولکول های کوچک ، پروتئین ها و سایر مولکول های DNA فعال شوند.]۴۴[ ]۴۵[ ]۴۶[ دروازه های مدار بیولوژیکی مبتنی بر مواد DNA به عنوان ماشین های مولکولی طراحی شده اند تا بتوانند داروهای آزمایشگاهی را برای مشکلات بهداشتی هدفمند تحویل دهند.
]۴۷[چنین سیستم های مبتنی بر مواد بیشتر نزدیک به تحویل سیستم دارویی بیولوژیکی هوشمند کار می کنند ،]۴۸[ در حالی که اجازه نمی دهد در داخل بدن از بین بردن دقیق این نمونه های اولیه مهندسی شده استفاده شود.
سیستم های محدود سطح
گزارش های متعددی دلبستگی موتورهای مولکولی مصنوعی به سطوح را نشان داده اند. ]۴۹[ ]۵۰[ نشان داده شده است که این نانوماشینهای اولیه وقتی در سطح یک ماده ماکروسکوپی قرار می گیرند ، تحت حرکات شبیه به ماشین قرار می گیرند. از موتورهای لنگر سطح می توان به طور بالقوه برای جابجایی و قرار دادن مواد نانومقیاس بر روی سطح به روش کمربند نقاله استفاده کرد.
نانو مونتاژ مثبت
همکاری نانوفکریک ]۵۱[،]۵۱[که در سال ۲۰۰۰ توسط رابرت فریتاس و رالف مرکل تأسیس شد و ۲۳ محقق از ۱۰ سازمان و ۴ کشور را درگیر کرده است ، بر ایجاد دستورالعمل تحقیق عملی تمرکز می کند]۵۲[ که بطور خاص با هدف توسعه مکانیکوسنتز الماس کنترل شده موضعی و نانوذرات الماس انجام می شود. توانایی ساخت نانوروبوتهای پزشکی الماسوئید را دارد.
بیوهیبریدها
زمینه ظهور سیستمهای بیولوژیکی ترکیبی عناصر ساختاری بیولوژیکی و مصنوعی را برای کاربردهای زیست پزشکی یا روباتیک ترکیب می کند. عناصر تشکیل دهنده سیستم های بیو نانوالکترومکانیکی ) (BioNEMSاز نظر اندازه نانو ، به عنوان مثال DNA ، پروتئین ها یا قطعات مکانیکی نانوساختار هستند. مقاومت در برابر تیول-آن ebeam به نوشتن مستقیم از ویژگی های نانو ، و به دنبال آن عملکردی سطح مقاومت در برابر واکنش بومی با زیست مولکول ها اجازه می دهد. روشهای دیگر از ماده تخریب پذیر متصل به ذرات مغناطیسی استفاده می کنند که به آنها اجازه می دهد تا در اطراف بدن هدایت شوند. ]۵۴[
منابع فرهنگی
این نان ها شخصیت هایی در نمایش تلویزیونی 3000Mystery Science Theater هستند. آنها موجودات بیولوژیکی و مهندسی هستند که در کشتی کار می کنند و در سیستم های رایانه ای SOL ساکن هستند. آنها اولین حضور خود را در فصل ۸ انجام دادند.
نانیتاها در سریال «مسافرین» در تعدادی از اپیزودها مورد استفاده قرار می گیرند. آنها برای انجام تعمیرات به افراد آسیب دیده برنامه ریزی و تزریق می شوند.
نانیت ها همچنین از ویژگی های 2016Rise of Iron برای Destiny استفاده می کنند که در آن از SIVA ، یک فناوری نانو تکثیر کننده به عنوان سلاح استفاده می شود.
نان ها )که بیشتر به عنوان نانوماتیک ها از آن یاد می شود( اغلب در سریال «دنده فلزی» کونامی مورد استفاده قرار می گیرند که برای تقویت و تنظیم توانایی ها و عملکردهای بدن مورد استفاده قرار می گیرد.
در برنامه های تلویزیونی francise Star Trek نانیت ها یک دستگاه نقشه مهم را بازی می کنند. با شروع Evolution در فصل سوم سریال های بعدی ، نسل بعدی Borg Nanoprobes وظیفه حفظ سیستم های سایبرنتیک Borg و همچنین ترمیم صدمات به قسمتهای آلی یک بورگ را انجام می دهد. آنها در صورت لزوم فناوری جدیدی را در داخل بورگ تولید می کنند ، همچنین از آنها در برابر بسیاری از انواع بیماری محافظت می کنند.
نان ها در بازی های ویدئویی Deus Ex نقش اصلی را ایفا می کنند که اساس فناوری نانو تقویت است که به افراد تقویت شده توانایی های فوق بشری می دهد.
نانیتاها همچنین در سری کتابهای Arc of a Scythe توسط نیل شوسترمن ذکر شده اند و برای التیام کلیه صدمات غیر کشنده ، تنظیم عملکردهای بدن و کاهش درد به طور چشمگیری مورد استفاده قرار می گیرند.
نانو روبوتها ماشینهایی در اندازه 0.1-10 micron هستند که از اجزاء نانومتری ساخته می شوند و طراحی و تولید آنها در رشته های مهندسی مطرح می شود. در سالهای اخیر از این ماشین های مولوکولی در زمینه های مختلف علمی استفاده شده است. به طور مثال در نانوفناوری پزشکی از این روباتهای مولکولی برای ارسال دارو و ترمیم سلولها و تصویربرداری از آنها، استفاده شده است. همچنین درتحقیقات آزمایشگاهی دارای ظرفیت های بالایی هستند. مثلاً یک بیوسنسور که از یک دریچه نانومتری برای عبور سلولهای ویژه استفاده می کند در واقع یک نانوروبوت است که در زمینه جداسازی و تشخیص کاربرد فراوان دارد. امروزه از منابع طبیعی باکتری های مختلف، نظیر E.coli ویروس ها و اسیدهای نوکلئیک DNA و همچنین با استفاده از صنعت الکترونیک بیوچیپها و سنسورهای الکترونیکی مختلفی برای طراحی و ساخت نانوروبات ها استفاده می شود.
مهندسان ربات های بسیار ریز تولید کرده اند که می توانند وارد خون شوند و باکتری های مضر را به همراه سموم تولید شده از بین ببرند. این نانوربات ها توانند روزی راهی مطمئن و کارآمد برای سم زدایی مایعات بیولوژیکی ارائه دهند.
نانوربات ها زیرمجموعه ای از نانودستگاه ها هستند.
محققان با روکش دادن (coating) ذرات نانو طلا با ترکیبی (hybrid) از پلاکت ها و غشای گلبول های قرمز، این نانولوله ها را ساختند. این پوشش به نانوربات ها اجازه می دهد وظایف دو سلول مختلف را به طور هم زمان انجام دهند: پلاکت ها، که به پاتوژن هایی مانند باکتری های استاف اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) و گلبول های قرمز، که سموم تولید شده توسط باکتری ها را جذب و خنثی می کنند.. بدنه طلای این نانوبارها به امواج اولتراسوند پاسخ می دهد، که به آنها امکان می دهد سریع و بدون سوخت شیمیایی در خون شناور باشند.
محققان با جداسازی کامل غشاء از پلاکت ها و گلبول های قرمز، این پوشش هیبریدی را ایجاد کردند. آنها سپس امواج صوتی با فرکانس بالا را برای همجوشی غشاها به کار بردند.
از آنجا که غشاها از سلول های واقعی گرفته شده اند، آن ها شامل تمام پروتئین سطحی سلولی هستند. محققان برای ساخت این نانولوله ها، با استفاده از تکنولوژی خاصی غشاهای ترکیبی را روی نانوسیم های طلا پوشانده اند.
نانوربات ها حدود ۲۵ برابر از عرض موهای انسان کوچک تر هستند. آن ها می توانند تا ۳۵ میکرومتر در ثانیه در خون حرکت کنند. در آزمایش ها، محققان از نانولوله ها برای درمان نمونه های خونی آلوده به MRSA و سموم آن ها استفاده کردند. پس از پنج دقیقه، بار میکروبی و توکسینهای موجود در این نمونه های خونی حدوداً به یک سوم نمونه های درمان نشده رسیده بود.
کار هنوز در مرحله اولیه است. محققان خاطرنشان کردند که هدف نهایی استفاده از نانولوله ها به طور خاص برای درمان عفونتهای MRSA نیست، بلکه به طور کلی برای سم زدایی مایعات بیولوژیک است. کارهای آینده شامل استفاده این نانوربات ها در درمان سرطان می باشد.
| [
{
"answer1": "نانو ربات ها)بر خلاف میکروبیوتیک( به رشته مهندسی نانوتکنولوژی طراحی و ساخت نانوروبوت ها اشاره دارد ، با دستگاه هایی که در ابعاد آن از ۰٫۱-۱۰ میکرومتر قرار دارند و از اجزای نانو یا مولکولی ساخته شده اند.",
"answer2": "اولین کاربردهای مفید نانوماشینها ممکن است در نانومادیسین باشد.",
"distance": 606,
"question": "نانوروبات ها در چه ابعادی قرار دارند و اولین کاربردهای مفید آنها در چه زمینه ای خواهد بود؟"
},
{
"answer1": "به گفته ریچارد فاینمن ، این دانشجوی سابق فارغ التحصیل و همکار او آلبرت هیبز بود که در ابتدا به او پیشنهاد کرد )حدود ۱۹۵۹( ایده استفاده پزشکی برای میکرو دستگاه های نظری فاینمن",
"answer2": "این swarmsهای نانو ربات ، هم قادر به تکرار نیستند )مثل مه های ابزار( و هم قادر به تکثیر بدون محدودیت در محیط طبیعی )مانند گو خاکستری و زیست شناسی مصنوعی( ، در بسیاری",
"distance": 621,
"question": "به گفته چه کسی ایده استفاده پزشکی از میکرو دستگاه ها ارائه شد و آیا این روبات های میکروسکوپی می توانند در یک محیط طبیعی به طور نامحدود تکثیر شوند؟"
},
{
"answer1": "زمین های زیادی وجود دارد که نانوروبوت ها را می توان در بین فناوری های نوظهور قرار داد.",
"answer2": "استفاده مشترک از نانوالکترونیک ، فوتولیتوگرافی و مواد زیستی جدید رویکرد احتمالی برای ساختن نانوبارها برای مصارف پزشکی معمول مانند ابزار جراحی ، تشخیص و تحویل دارو فراهم می کند.",
"distance": 1554,
"question": "در چه زمینه های دیگری می توان نانوروبوتها را دسته بندی کرد و رویکرد تولید آنها از چه روش هایی نشات می گیرد؟"
},
{
"answer1": "محققان با روکش دادن (coating) ذرات نانو طلا با ترکیبی (hybrid) از پلاکت ها و غشای گلبول های قرمز، این نانولوله ها را ساختند. این پوشش به نانوربات ها اجازه می دهد وظایف دو سلول مختلف را به طور هم زمان انجام دهند: پلاکت ها، که به پاتوژن هایی مانند باکتری های استاف اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) و گلبول های قرمز، که سموم تولید شده توسط باکتری ها را جذب و خنثی می کنند.",
"answer2": "نانوربات ها حدود ۲۵ برابر از عرض موهای انسان کوچک تر هستند.",
"distance": 865,
"question": "پوشش نانوروبات های جدید از چه موادی تشکیل شده و چه کاربردی دارند و این نانو روبات ها چه اندازه هستند؟"
}
] | [
{
"answer1": "براساس سندی که به سازمان ملل ارسال شده است ، به همان روشی که منبع باز در سالهای اخیر توسعه سیستم های رایانه ای را تسریع کرده است ، یک رویکرد مشابه باید به نفع جامعه باشد و توسعه نانو ربات ها را تسریع کند.",
"answer2": "در پزشکی شامل تشخیص زودرس و هدفمند تحویل دارو برای سرطان ، ]۶۵[ ]۶۶[ ]۶۷[ابزار دقیق پزشکی ،]۶۸[جراحی ،]۶۹[ ]۷۰[فارماکوکینتیک ،]۱۰[نظارت بر دیابت ،] ۷۱[ ]۷۲[ ]۷۳[ و مراقبت های بهداشتی.",
"question": "فناوری باز در توسعه نانو ربات ها چگونه می تواند تاثیر گذار باشد و کاربردهای نانوروبات ها در پزشکی شامل چه مواردی است؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
720 | : تقویم بدیع بیانی
بنابر تقویم بیانی، سال بیانی سیصد شصت و یک روز و هر ماه ۱۹ روز می باشد. در کتاب بیان عربی باب سوم از واحد پنجم چنین وارد شده است: " قد جعلنا الحول تسعةعشر شهرا " ترجمه: همانا قرار دادیم برای سال نوزده ماه.
همان باب در کتاب بیان فارسی چنین شرح داده شده است: خداوند عالم خلق فرموده کل سنین را به امر خود و از ظهور بیان قرار داده عدد هر سنین را عدد کلشیئ (۳۶۱روز) و آن را نوزده شهر قرار داده و هر شهر را نوزده روز فرموده تا آنکه کل از نقطهٔ تحویل حمل تا منتهی الیه سیر او که به حوت منتهی می گردد در نوزده مراتب حروف واحد سیر نمایند.
اعتقاد به اهمیت عدد ۱۹ و همچنین تقسیم بندی سال و ماه به ۱۹ اول بار توسط نقطویان آغاز شد.
در باب چهاردهم از واحد ششم کتاب بیان عربی، بزرگترین روز سال یوم الله الاعظم نام برده شده است.
شرح آن در همان باب کتاب بیان فارسی چنین است: خداوند عالم در میان ایام یومی را منسوب به خود فرموده و آن را یوم الله خوانده است.
در کتاب بیان تعداد روزهای سال بیانی سیصد و شصت و یک روز ذکر گردیده ولی تکلیف چهار یا پنج روز تفاوت نسبت به تقویم شمسی مشخص نگردیده است و نام ماهها و مبدأ تاریخ نیز عنوان نشده است. در کتاب پنج شأن چنین وارد است: "هذا یوم الاربعاء الخامس من شهر جیم الاول من سنة ۱۲۷۶ عن بعثة الفرقانیه ... هذا یوم الاول من شهر البهاء من السنة الابد" ترجمه: امروز چهار شنبه پنجم جمادی الاول از سال ۱۲۷۶ از بعثت فرقان است ... امروز روز اول از ماه بهاء از سال هفتم ظهور است. "قد جعل الله کل حول من ذلک الیوم تسعةعشر شهرا و کل شهر تسعة عشر یوما و بداء الحساب من ذلک الیوم لانه اول سنة لایبدل الا بامر من یظهره الله ... " ترجمه:از امروز خداوند عز ذکره، سال را نوزده ماه و هر ماه را نوزده روز قرار داده است و آغاز حساب از امروز است این تقویم تغییر پذیر نیست مگر به امر ((من یظهره الله ))...
در کتاب الأسماء کلشیئ
(چهار شأن) در سال ۱۲۶۵ هجری قمری در جواب مومنی به اسم رفیع (در ظل اسم رفیع در این کتاب) چنین آمده است: "انما قد ذکرت فی الکتاب من اول سنة البدیع فی البیان" ترجمه:(در این نامه از مبدأ تاریخ و تقویم پرسیده ای) شمااز پنجم جمادی اولی سال هفتم ظهور (۱۲۶۶) حساب کنید "ثم کل واحد شهر تحسبون" ترجمه: هر نوزده روز را یک ماه حساب کنید. "و ما یزید انتم من بعد تنقصون" ترجمه: چند روز اضافه را به سال بعد ببرید. "کل شهر تسعة عشر یوما و کل سنة تسعةعشر شهرا و کل حول ثلثمأة و ستین ثم واحدا " ترجمه :هر ماه نوزده روزاست و هر سال نوزده ماه و هر سال ۳۶۱ روز باشد نه زیاده. "و لا تومرنّ بالقمر فی طلوعه و لا بما انتم بالشمس تحسبون" ترجمه: به قمری یا شمسی حساب نکنید. "قد رفعنا عنکم ما انتم فیه تختلفون" ترجمه: ما آن دو تقویم را برداشتیم به سبب آنچه در آن اختلاف می کردید (اختلاف دقایق و کبیسه ها که در اسلام باعث شد روزهای احزان و اعیاد مورد اختلاف باشد). "و من لم یُسمیٰ شیئا بغیر ما قد سمّاه الله فیکون مشرکا" ترجمه:هر کس در این باره بر خلاف حکم خدا عمل کند مشرک است.
مبداء تقویم آیین بیانی ۲۹ اسفند سال ۱۲۲۸ ایرانی برابر چهارشنبه پنچم جمادی الاول سال ۱۲۶۶ هجری یا ۱۲۷۶ بعثت معادل ۲۰ مارچ ۱۸۵۰ میلادی است.
اول هر سال (اول شهر البهاء) در تقویم بیانی "عید فطر" نیز می باشد.
در کتاب الأسماء کلشیئ - چهارشأن(باب دوم از واحد پنجم =اسم ۷۶ ام ) و کتاب پنج شأن در بخش گاهشماری نقطه بیان به موضوع نام روزهای هفته اشاره شده است .* پنج شأن
(۱)مأخذ:کتاب پنج شأن: «هذا یوم اربعاء الخامس من شهر جیم الاول من سنة ۱۲۷۶ عن بعثته فرقانیة ... هذا یوم الاول من شهر البهاء من سنة الابد.»
«سمی یوم الاول بیوم الله عزّ و جلّ انّه یوم قد اظهرالله فی لیلة عرش الحقیقة و جعل الله اعظم ایّامه و هو یوم التوحید لله تعالی قد قرأت فیه اننی انا الله لا اله الا انا الارفع الارفع فلتقرؤن. قد جعل الله من ذلک الیوم تسعة عشر شهراً و کل شهر تسعة عشر یوماً و بداء الحساب من ذلک الیوم لانه اول سنة لایبدل الا بامر من یظهره الله ارتفع و امتنع قدره.»
ترجمه: «روز اول سال را یوم الله نامیده زیرا آن روزی است که در شب آن خداوند مظهر نفس خود را ظاهر کرد و آن را بزرکترین روزهای سال قرار داد. و آن روز توحید است برای خدای بزرگ. به تحقیق من آن روز آیه :" اننی انا الله لا اله الا انا الارفع الارفع" را خواندم پس شما نیز انرا بخوانید.»
(۲)مأخذ:«و لتجعلن یوم السادس من شهر الجلال عیداً لاولکم و آخرکم و ظاهرکم و باطنکم کما جعل الله ذلک لکم عیداً فی البیان لعلکم تشکرون. قل ذلک عید ماجعل الله من لسان نفسه فی البیان لمرآت ذاته ... و عیدوا و ذلک الیوم بعد کل نیروز و احسبوا من اول العید الی یوم الخامس والعشرون و اجعلوا ذلک عید الغدیر و النیروز الحقیقی و یوم الاجتلال و الارتفاع.»
ترجمه: روز ششم ماه جلال را برای اول و آخر و ظاهر و باطن خود قرار دهید همانطوری که خداوند آن را برای شما در بیان عید قرار داده که شاید سپاس گزار باشید. بگو همانا آن عیدی است که خداوند آن را از زبان نفس خود برای شما در بیان مقرر داشته عید بگیرید و آنروز را بعد ازبیست و پنج روزاز هر نوروزی حساب کنید و آن را عید غدیر و نوروز حقیقی و روز باشکوه قرار دهید. مأخذ از کتاب بهاج از حضرت ثمره.
(۳)مأخذ: کتاب بین الحرمین: «و انّه لعبد ولد فی یوم اوّل المحرم من سنة ۱۲۳۶».
(۴)مأخذ:قول حضرت قدوس در آثار القدوسیه: «الحمدالله قدو فی الجماله ما قد اعهد من قبل علی نفسه و اظهره فی یوم العاشر من العشر الثانی من الشهر الاکبر..»
قول حضرت ثمره: «بیستم رمضان طلوع حضرت قدوس است.» (از روی تقویم خودشان).
در وقایع میمیه امده: «تا آنکه در سنه ۱۲۶۳ حضرت قدوس به خراسان تشریف فرما شدند چندی بعد اظهار امر خود را فرمودند. .. جناب اسم الله الاول در سال ۱۲۶۳ عازم ماکو شدند جهت دیدار محبوبش، در بازگشت مأمور می شوند از مازندران عازم خراسان شوند. در مازندران خدمت حضرت قدوس می رسند. روز اول در صدر مجلس می نشینند ولی در روز دوم در پائین دست ایشان.»
(۵)مأخذ: «فقد جعل الله لیلة التی رجعت الی لیلة تبشیر و یومها عید البشارة من لدی الله ..»ترجمه: پس به تحقیق خداوند آن شبی را که نزد من بازگشتی شب مژده دادن و روزش را عید بشارت قرار داد.
ذلک الیوم الجمعه ۱۹ من شهر الحرام .. ان فی یوم الذی حضرت هنالک کنّا فی احتزان یومئذ و بعد ذلک ابتهجنا ..»ترجمه: آن روز جمعه ۱۹ محرم است همانا روزی که نزد ما آمدی در حزن بودیم و پس از آن شادمان شدیم ...
(۶)مأخذ: ان هذا یوم مبارک حیث کان الوحید وحیداً فی الالف والهاء – قد اتبعوا سبیل ابلیس فی الظلام یومئذ و اتبعوا لوسواس الخنّاس و هم لایشعرون»
امروز روزی است مبارک زیرا که ازل وحید در شهر ادرنه تنها مانده زیرا آنان (بابیّه) از راه ابلیس و وسوسه خناس پیروی کردند در حالی که نمی فهمند.
تاریخ نزول: فی لیلة الثلثاء و اللیلة الفضال قد ظهر سرّ الأمر و طلعت آثار المقدسة من شجرة الأزلیة و لیله لیلة القدر و یومه عیدالأکبر و هذه لیلة السابع من شهر جیم الثانی فی سنة الاحدی و الثمانون بعد الالف والهاتین من بعثته الفرقانیه ای الهجرة بعد ماقضت عن اللیل ثلثه ارباع»
کتاب قدس الأزل.
(۷) مأخذ: «تلک لیلة الجلال من ذلک الشهر حیث قد جعل الله ذلک الیوم یوم ابتهاج و سروز و تلک لیلة الابتهاج لما ان ذلک کتاب البهاج و فیه البهجة والابتهاج من الله ... تلک لیلة الثامن من ذلک الشهر الشین المعظم ... شهد الله انه لا اله الا هو و ان ذلک البهاج النقطة الازل، ابتهج ربّه و اظهر ماقدر الله له من الابتهاج تلقاء نفسه و جاهد فی سبیله بما استطاع، کذلک یشهد الله علیه فی هذه اللیلة ثم الکتاب و ابتهجوا بذک البهاج یومئذ ان لاتیأ سوا لما قضی بینکم من الامر ..» ترجمه: شب شنبه هشتم ماه شعبان است که خداوند آن شب و روز را عید ابتهاج قرار داده وطرا که آن کتاب بهاج است که شادمانی خداوندی در اوست گواهی داده خداوند به اینکه نیست خدایی جز او و اینکه آن بهاج (صبح ازل) نقطه ازل، به پروردگارش شادمان گشت و به اندازه ای که خداوند مقدر کرده بود برایش از شادی در برابر نفس او در این شب و روز آن گواهی می دهد. امروز شما نیز به آیات خداوند در این کتاب بهاج ایمان آورید و هم صدا با این بهاج (مرأت ازل) اظهار شادمانی کنید به خاطر نزول آن و از رخدادهای این ظهور، مفاسد مدعای کاذب نومید مباشید.»
یکی دیگر از احکام دیانت بابی روزه می باشد. بر هر فرد بابی بالغ واجب است که در ماه روزه دیانت بابی، روزه بگیرد در باب هیجدهم از واحد هشتم کتاب بیان ذکر شده است که نوزده روز آخر سال بیانی را روزه بگیرند و تا سن کسی به یازده نرسیده روزه بر او واجب نیست و همچنین پس از چهل دو سال واجب نخواهد بود و مدت هر روز از طلوع شمس است الی غروب و حقیقت روزه در آن باب مفصل تشریح شده است.
تقویم بابی۱۹ ماه ۱۹ روزه است و بابیان یک ماه کامل خود را از طلوع خورشید تا غروب آفتاب از خوردن و آشامیدن پرهیز می کنند و به تعدیل اخلاق می پردازند. اولین روز سال بیانی، یعنی اول شهر البهاء هر سال مصادف با عید سعید فطر می باشد.
'دستگیری و حبس سید علی محمد باب در شیراز
حکومت و روحانیون ابتدا توجه زیادی به حرکت بابی نکردند اما در اواخر تابستان ۱۸۴۵ میلادی وقتی از گسترش سریع آن آگاه شدند، تصمیم به کنترل آن گرفتند. لذا باب که تازه از مکه به بوشهر آمده بود به شیراز برده شده محبوس گردید.
پس از مدتی، بیماری وبا در شهر شیراز مُسری شد و در همین حین، باب از شیراز خارج شد. وی در تاریخ سپتامبر ۱۸۴۶ به اصفهان تبعید شد. حاکم اصفهان در آن موقع منوچهرخان معتمدالدوله بود و او علی محمد باب را با احترام پذیرفت و مدت یک سال از او مهمانداری و حمایت کرد. ادوارد براون در این خصوص می نویسد: داروغه شیراز در این امر همراهی کرد در غیر اینصورت فرار سریع زندانیش به همراه دو تن از پیروانش به شهر ثانی (اصفهان) محال بود. این واقعه حدوداً در ماه می۱۸۴۶ رخ داد. به مدت تقریباً یک سال باب در اصفهان ماند. اما در اوایل سال ۱۸۴۷ حامی او فوت کرد
تبعید سید علی محمد باب به ماکو
پس از مدتی و در ژانویه ۱۸۴۷ به دستور محمّد شاه قاجار به سمت تهران حرکت کرد. اما صدر اعظم او حاجی میرزا آغاسی از حضور سید علی محمد باب در تهران نگران شد و با شاه تصمیم گرفتند بدون این که باب وارد تهران شود او را به ماکو، واقع در شمال غربی ایران بفرستند.
محاکمه سید علی محمد باب در تبریز
باب را مجدّداً به تبریز فرستادند و به علما دستور داده شد تا حکم نهایی را در مورد او صادر نمایند. علما هم مجلسی تشکیل دادند و در آن مجلس از باب سوالاتی در مورد ادعای او پرسیدند. ادوارد براون می نویسد:اقدام قانونی علیه باب تماماً با شرم آورترین بی انصافی ها و بی احترامی ها همراه بود. آن ها به او گفتند: " اگر تو دروازه دانش هستی البته باید قادر باشی به هر سؤالی که ما انتخاب می کنیم و می پرسیم جواب دهی ". و بی درنگ شروع به پرسش دربارهٔ اصطلاحات و ریزه کاری های فنی طب، دستور زبان، فلسفه و منطق و امثال آن کردند.
بگفته مک ایون باب به صورت غیررسمی در مجلس علما از سوی بسیاری از علمای حاضر محکوم به مرگ شد. اما رای بر جنون در این زمان مطرح شد تا مانع اعدام باب شوند.
واقعه بدشت
ادوارد براون می نویسد:ملاحسین بشرویه ای به سرعت به سمت روستای بدشت پیشرفت که در نزدیکی مرز استان مازندران قرار داشت و در آنجا با گروه دیگری از هم دینان خویش به رهبری ملا محمدعلی بارفروشی متحد شد. اصلاحات اجتماعی باب که زنان را در رتبه برابری با مردان بالا برد موجب گردید که زرین تاج دختر حاج ملا محمد صالح قزوینی که به نام قرةالعین معروف بود نیز به سمت تعالیم و آموزشهای باب جذب شود. اکنون در میان بابی ها در انجمن بدشت ظاهر شد. تصمیم گرفته شد و معین گردید که این زن خوش بیان، شجاع و زیبا متعهد به تشویق و ترغیب وفاداران شود.
جنگ قلعه طبرسی
ادوارد براون در تشریح جنگ قلعه طبرسی می نویسد:
آغاز این جنگ بنابر آنچه که جهانگیر میرزا مولف (تاریخ نو) نگاشته، دو ماه قبل از وفات محمد شاه بوده است. اردشیر میرزا حاکم مازندران سعی در سرکوبی پیروان باب نمود. بواسطه عدم موفقیت به پایتخت مراجعه نموده و امیرزاده خانلر میرزا در اواخر ماه رمضان ۱۲۶۴ هجری قمری به جای وی انتخاب و به مازندران وارد می شود. وی نیز به جهت شورشها و مبارزات پی در پی امکان تحرک نیافته با دریافت خبر مرگ محمد شاه به دارالخلافه مراجعت می نماید. این شورشها نتیجه تبلیغات و آگاهی های اجتماعی ای که بابیان پس از کنفرانس بدشت و پراکنده شدنشان در سطح مازندران انجام داده اند و البته در این میان نقش قرةالعین را نمی توان نادیده گرفت. در ابتدا خوانین محلی و ملایان وابسته به درگیری با نیروهای تحت فرماندهی ملاحسین بشرویه، که وی را دوم رجل نهضت بابیه به حساب آورده اند، می پردازند. وی حدود ۸۰۰ هواخواه داشته است. نواب امیرزاده مهدی قلی میرزا را به جای نواب خانلر میرزا مأمور داشتند و به اکابر آن ولایت در باب قلع و قمع این طایفه و لحقه فرمان صادر شد.
در اکتبر ۱۸۴۸ ارتش شاه برای سرکوبی بابیان از تهران به مازندران گسیل گردید (تقریباً ۲ هزار نفر)، این نیرو هماز بابی ها شکست خورد. نیروهای تازه نفسی در حدود ۷۰۰۰ تن از تهران به سوی قلعه شیخ طبرسی فرستاده شدومحاصره دژ بابی ها آغاز گردید. روحانیون علیه بابی ها فتوای (جهاد) دادنداما ارتش شاه نیزکامیابی بدست نیاورد. سرانجام ارتباط ایشان با روستاهای پیرامون بریده شد.
با این حال باز هم یورش بابی ها ادامه داشت. در دهم ربیع الاول سال ۱۲۶۶، یورش شبانهٔ آنان نیروهای مسلح را وادار به هزیمت کردند. در این شب با بشکه های نفت مکان استقرار لشکریان را به آتش کشیدندو بسیاری از جمله دو تن از فرماندهان لشکر را به قتل رساندند.
مولف کتاب فتنه باب می نویسد:
با اعزام نیروهای جدید و تمام شدن آذوقه اهالی قلعه که از هفته ها قبل آخرین آذوقه ها را نیز به پایان برده بودند، قلعه پس از چهار ماه محاصره سقوظ کرد. گویا تعداد اسیر شدگان ۲۱۴ نفر بوده اند که محمدعلی بارفروش نیز از آنجمله بوده است. بجز تنی چند که گریختند، جمله بابیان را یک به یک شکم دریدند.
قیام بابیان زنجان
پس از جنگ قلعه طبرسی، قیامی به رهبری ملا محمدعلی زنجانی ملقب به حجت در زنجان شکل گرفت.
اداورد براون در خصوص این قیام می نویسد:
شورش پیروان باب در نیریز
پس از جنگ قلعه طبرسی و قیام بابیان زنجان قیامی دیگر در شهر نیریز فارس درگرفت.
ادوارد براون در همین خصوص می گوید:در تابستان ۱۸۵۰ میلادی در حالیکه محاصره زنجان در حال پیشرفت بود، شورش (قیام) بابی دیگری در نیریز در جنوب ایران روی داد. دولت که کاملاً هوشیار شده بود تصمیم گرفته بود که جنبش بابی را ریشه کن کند. باب که اکنون محکوم به بیش از سه سال حبس شدید در ماکو و قلعه چهریق شده بود، عملاً نمی توانست به طور مستقیم مسئول گرایش به مقاومت مسلحانه احتمالی توسط پیروانش در نظر گرفته شود. با این وجود دولت او را سرچشمه آن تعالیمی می دانست که کل امپراطوری ایران را دچار تشنج کرده بود و تصمیم به مرگ او گرفت. آنان تصور می کردند که با مرگ او کل جنبش باید از هم بپاشد. درست در روز کشته شدن باب قیام نیریز و چندین هفته بعد درگیری زنجان با نهرهای خون سرکوب شدند.
کشته شدگان سبعه
درست در روز اعدام باب قیام بابی های نیریز و چندین هفته بعد از قیام بابیان زنجان که با کشتار عمومی سرکوب شدند. در بین این دو رویداد، کشته شدن هفت تن از بابی ها اتفاق افتاده که بدون هیچ اثباتی متهم بر طرح نقشه علیه نخست وزیر، میرزا تقی خان بودند.
ادوارد براون می نویسد: آن طور که ما از دفتر خاطرات یک بانوی انگلیسی که همسرش سمت مهمی در سفارت بریتانیا را داشت فهمیدیم وفاداری آنان، همدردی و دلسوزی همگان را برانگیخت و در بین هم کیشان خود لقب شهدای سبعه را دریافت کردند. در بین آن ها حاج سید علی، عموی سید علی محمد باب که بعد از فوت پدرش تحت سرپرستی او بود نیز کشته شد.
تبعید سید علی محمد باب به قلعه چهریق
پروفسور ادوارد براون می نویسد:
مسیو نیکلا منشی اول سفارت فرانسه در ایران می نویسد:
در صفحه بعد از ۱۳۲کتاب نقطةالکاف که به همت پروفسور ادوارد براون منتشر گردیده است در ذیل تصویر این قلعه و رودخانه نوشته شده است:.
اعدام سید علی محمد باب و محمدعلی زنوزی
با این که باب در شورش ها و کشتارهای واقع شده بین بابیان و قوای دولتی مداخله ای نداشت و نقشه آن ها نیز از سوی باب طرح نشده بود و در انجمن های انان نیز شرکت نمی کرد اما دولت تصور می کرد که باب منشاء شورش هاست. میرزا تقی خان امیرکبیر که در زمان ناصرالدین شاه، صدر اعظم دولت ایران بود، به امید این که دیگر بابی ها دست به قیام و شورش نزنند، به شاه پیشنهاد اعدام باب را داد.
بدین ترتیب از سوی شاه به تبریز امر شد که باب را از زندان خارج کنند و او را حسب الظاهر محاکمه کنند و سپس به قتل برسانند. بنا به این دستور ناصرالدین شاه، باب را چند ساعت در کوچه و بازار تبریز گرداندند و نوکرهای حکومت و بعضی از مردم و طبقه روحانیون او را مورد انواع تحقیر قرار دادند و قبل از غروب آفتاب او را به محل اعدام بردند.
باب را به همراه محمدعلی زنوزی یکی از مریدانش، در فاصله چند قدمی یکدیگر آویزان نمودند. پس از شلیک تفنگ ها، دود چند لحظه آن دو نفر را از نظرها پنهان نمود. پس از متفرق شدن دود باروت مردم توانستند محل اعدام را مشاهده کنند، ندای حیرت و وحشت از مردم بلند شد، چون باب آنجا نبود؛ زیرا گلوله ها فقط به طناب ها خورده بود و سبب باز شدن طناب و نجات باب شده بود. باب را در اتاقی یافتند و دوباره به محل اعدام آوردند و مثل سابق بستند. اما این بار سربازان از امر شلیک سرباز زدند. گروهی دیگر را آوردند و فرمان شلیک دادند و این بار باب کشته شد.
کشتار بابی ها در تهران
در سال ۱۸۵۲ میلادی پس از ترور نافرجام ناصرالدین شاه در تهران، کشتار وحشیانه ای در تهران صورت پذیرفت و در طی آن انسان هایی بواسطه عقایدشان به فجیع ترین شکل ممکن کشته شدند.
سلخ ذی قعده سال ۱۲۶۸ قمری زمان این نسل کشی می باشد.
در طول این سال ها، باب اعدام شده بود و عده ای از هواداران او به قصد انتقام، به ناصرالدین شاه در نیاوران و در روز ۲۸ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری تیراندازی کردند. این ترور نافرجام ماند. شاه نیز در عوض دستور کشتار بابی ها را صادر کرد.سلیمان خان یکی از پیروان کتاب بیان بود. او در هنگام کشتار بابی ها در تهران، شمع آجین و کشته شد.
ادوارد براون می نویسد: دو بابی زنده مانده تحت شکنجه قرار گرفتند گر چه مجبور شدند دین و نیت خود را آشکار کنند اما از گفتن نام هر یک از هم دینان خود یا فاش کردن محل تجمعشان امتناع کردند. توداری سرسختانه آنان به هر حال بی فایده بود و تحقیق و بررسی شدیدی که توسط پلیس مخفی تهران آغاز شده بود منجر شد به دستگیری حدوداً چهل تن از بابیون که در خانه سلیمان خان غافلگیر شدند. پنج یا شش تن از اینها به انضمام بهاء الله که اکنون ادعای بیعت با اکثریت بزرگی از بابی ها را می کنند بخشیده شده اما بقیه همگی به مرگ محکوم شدند.
نخست وزیر از ترس انتقام جویی این فرقه، تصمیم به وادار کردن تمام گروه ها در کشتار زندانیان گرفت. برای این منظور او آن ها را در بین ادارات مختلف دولتی، اصناف تجار و سایر بخش های جامعه پخش کرد و در همان زمان به هر گروه فهماند که شاه روی وفاداری و پذیرش هر یک از گروه ها در نحوه برخورد و رفتار آن ها با قربانیان قضاوت خواهد کرد. وزارت جنگ، وزارت امور خارجه، تجار، روحانیون، درویش ها، پیش خدمت های در خدمت شاه، حتی دانشجویان دانشگاه ها که در آن زمان بر اساس یک مدل اروپایی تأسیس شده بود، هر یک زندانی مختص خود را دریافت کردند. انواع مرگ های تحمیل شده بسیار وحشتناک بودند که برخی از آن ها با تعصب و افراط گری وحشیانه، ترس از سؤظن یا جنون تمام عیار به ستمگری و قساوت طراحی شده بودند. از بد اقبالی بابی ها برخی تکه تکه شدند، برخی با اره از هم جدا شدند، برخی با تازیانه پوستشان کنده شد و برخی با شلیک دهانه تفنگ منفجر شدند .
قتل طاهره قرةالعین در تهران
قرةالعین نیز در این ماجرا کشته شد. او که از سال ۱۲۶۵ هجری قمری دستگیر شده بود، در زمان سوء قصد در منزل کلانتر تهران محبوس بود ولی دو هفته بعد از واقعه استنطاق و اعدام شد.
دکتر پولاک، پزشک اتریشی که در آن زمان در خدمت شاه بود، با یادداشت های خود به اعدام این زن واقعاً شهادت می دهد .
| [
{
"answer1": "سال بیانی سیصد شصت و یک روز",
"answer2": "اول هر سال (اول شهر البهاء) در تقویم بیانی \"عید فطر\" نیز می باشد.",
"distance": 2703,
"question": "در تقویم بیانی هر سال چند روز دارد و روز اول سال چه نامیده میشود؟"
},
{
"answer1": "خداوند عالم در میان ایام یومی را منسوب به خود فرموده و آن را یوم الله خوانده است.",
"answer2": "مبداء تقویم آیین بیانی ۲۹ اسفند سال ۱۲۲۸ ایرانی برابر چهارشنبه پنچم جمادی الاول سال ۱۲۶۶ هجری یا ۱۲۷۶ بعثت معادل ۲۰ مارچ ۱۸۵۰ میلادی است.",
"distance": 1824,
"question": "طبق کتاب بیان، خداوند چه روزی را یوم الله نامیده و مبدا تاریخ این تقویم از چه تاریخی میباشد؟"
},
{
"answer1": "هر ماه نوزده روزاست و هر سال نوزده ماه",
"answer2": "در باب هیجدهم از واحد هشتم کتاب بیان ذکر شده است که نوزده روز آخر سال بیانی را روزه بگیرند",
"distance": 5016,
"question": "در کتاب بیان چه تعداد روز برای هر ماه و تعداد ماه برای هر سال تعیین شده و روزه در این آیین چگونه است؟"
},
{
"answer1": "اول هر سال (اول شهر البهاء) در تقویم بیانی \"عید فطر\" نیز می باشد.",
"answer2": "خداوند عالم خلق فرموده کل سنین را به امر خود و از ظهور بیان قرار داده عدد هر سنین را عدد کلشیئ (۳۶۱روز) و آن را نوزده شهر قرار داده و هر شهر را نوزده روز فرموده",
"distance": 2465,
"question": "طبق تقویم بیانی چه روزی عید فطر است و این تقویم بر چه اساسی استوار است؟"
},
{
"answer1": "مبداء تقویم آیین بیانی ۲۹ اسفند سال ۱۲۲۸ ایرانی برابر چهارشنبه پنچم جمادی الاول سال ۱۲۶۶ هجری یا ۱۲۷۶ بعثت معادل ۲۰ مارچ ۱۸۵۰ میلادی است.",
"answer2": "«سمی یوم الاول بیوم الله عزّ و جلّ انّه یوم قد اظهرالله فی لیلة عرش الحقیقة و جعل الله اعظم ایّامه و هو یوم التوحید لله تعالی قد قرأت فیه اننی انا الله لا اله الا انا الارفع الارفع فلتقرؤن.",
"distance": 503,
"question": "مبدا تقویم بیانی مطابق با چه تاریخی است و روز اول این تقویم چه نام دارد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
721 | : مس
مس نام یک عنصر جدول تناوبی با نماد شیمیایی Cu (برگرفته از واژهٔ لاتین "cuprum") است عدد اتمی آن ۲۹ و عنصری فلزی با ویژگی های شکل پذیری و رسانایی گرمایی و الکتریکی بالا است. مس خالص، نرم و چکش خوار است بخشی از آن که در برابر هوای آزاد قرار دارد به رنگ قرمز مایل به نارنجی است.
هزاران سال است که از مس و آلیاژهایش استفاده می شود. در دوران روم باستان، از معدن های مس در قبرس بهره برداری می شد ریشهٔ نام لاتین مس از واژهٔ "сyprium" به معنی "فلز قبرس" (metal of Cyprus) گرفته شده است که بعدها کوتاه شده و به شکل "cuprum" درآمده است. ترکیب های مس معمولاً به شکل نمک های مس (II) دیده می شوند، رنگ آبی یا سبز کانی هایی مانند آزوریت و فیروزه که از گذشته به عنوان گوهر دانسته می شدند ناشی از همین فلز است. از مس در معماری ساختمانی و هنرهای تزئینی هم بهره برده می شود.
مس یک مادهٔ معدنی ضروری برای اندام های زنده است چون سهمی کلیدی در ساخت آنزیم تنفسی سیتوکروم اکسیداز سی دارد. خون نرم تنان و سخت پوستان از ماده ای به نام هموسیانین ساخته شده است. مادهٔ اصلی هموسیانین، مس است درحالی که خون ماهی ها و مهره داران دارای هموگلوبین است و مادهٔ اصلی سازندهٔ آن، آهن می باشد. اندام های اصلی بدن انسان که در آن مس یافت می شود عبارتند از: کبد، ماهیچه و استخوان ها.
"مس"،" نقره"و" طلا "همگی در گروه یازدهم جدول تناوبی جای دارند از این رو برخی رفتارهای مشترک را از خود نشان می دهند. همهٔ این عنصرها پس از یک لایه الکترونی d دارای یک الکترون در اوربیتال sاند. ویژگی مشترک همهٔ این عنصرها، چکش خواری و رسانایی الکتریکی بالا است. لایهٔ الکترونی d که پر از الکترون است چندان در واکنش های میان اتمی وارد نمی شود بلکه پیوند فلزی از طریق الکترون اوربیتال s صورت می گیرد. برخلاف فلزهایی که دارای لایهٔ d نیمه پر هستند، پیوند فلزی در مس دارای ویژگی های پیوند کووالانسی نیست و نسبتاً ضعیف است. این مطلب دلیل سختی پایین و شکل پذیری بالای یک تک بلور مس است. در نگاه ماکروسکوپیک به شبکهٔ بلوری مس، در می یابیم که سختی آن زیر اثر یک تنش معلوم افزایش می یابد. از این رو مس معمولاً در قالب چندبلوری ریز که مقاومت بالاتری دارد قرار می گیرد تا در قالب تک بلوری.
نرمی مس تا حدی رسانایی الکتریکی بالا ( زیمنس بر متر) و در نتیجه رسانایی گرمایی بالای آن را توضیح می دهد. مس در مقایسه با دیگر فلزهای خالص دومین رسانای گرمایی بالا در دمای اتاق را دارد. این پدیده به این دلیل است که مقاومت در برابر جابجایی الکترون در فلزها در دمای اتاق بیشتر از پراکندگی الکترون ها در لرزش گرمایی شبکه سرچشمه می گیرد که البته این لرزش برای یک فلز نرم نسبتاً ضعیف است. بیشینهٔ چگالی جریان مجاز برای مس در هوای آزاد، نزدیک به در سطح مقطع آن است. اگر جریان از این مقدار بیشتر شود، مس انرژی گرمایی بیش از اندازه ای را پدیدمی آورد. مانند دیگر فلزها اگر مس در برابر فلزی دیگر قرار گیرد خوردگی گالوانیک روی می دهد.
مس یکی از چهار فلزی است رنگ طبیعی آن خاکستری یا نقره ای نیست. دیگر فلزهای رنگین عبارتند از: سزیم و طلا به رنگ زرد و اسمیم به رنگ آبی.
استخراج مس معمولا به 2 روش صورت می گیره:
استخراج پیرومتالوژی مس شامل 3 مرحله کلی زیر می شود:
سنگ معدن مس پس از استخراج از معدن مس و خرد شدن وارد مرحله تغلیظ مس می گردد. سنگ های مس استخراج شده کمتر از 1 درصد مس دارند. در اینجا ما مس را آسیاب کرده و به داخل سلول های فلوتاسیون می ریزیم. در این سلول کف داخل دوغ آب می جوشد و ذرات آب دوست ته نشین شده و ترکیبات آب گریز که همین ترکیبات سولفیدی هستند به روی آب می آیند. داخل این کف غلظت مس به 30 افزایش یافته است.
شامل 3 مرحله کلی زیر است:
در این مرحله ماده اولیه که عمدتاً شامل مس، آهن و گوگرد است با اکسیژن اضافی می سوزد و در آن اکسید آهن و سولفید مس تولید می شود.
سولفید مس و اکسید آهن را درون کوره برده و آنها را می سوزانیم. در نتیجه این عمل ترکیبات سولفید آهن و سولفید مس تولید می گردد. این 2 ترکیب به راحتی درون یکدیگر حل می شوند.
برای حل این مشکل و جداسازی سولفید آهن، ما به ترکیبی که درحال سوختن است، اضافه می کنیم تا با واکنش دادن با FeO در دمای بالا و ایجاد سرباره، قادر به جداسازی سولفید آهن از ترکیب ایجاد شده باشیم.
2FeS + 3O2 + SiO2 → 2FeO.SiO2 + 2SO2 + heat
ترکیبات خارج شده از این مرحله که را میت می نامیم.
(matte = Cu2S(more)+FeS(less
در دستگاهی به نام (convertor) ما matte تولید شده در مرحله قبل را با اکسیژن اضافی مخلوط می کنیم. Convertor شامل یک استوانه چرخان است که از دیواره های آن اکسیژن دمیده می شود.
FeO تولید شده در این عمل مثل مرحله قبل و با اضافه کردن SiO2 جداسازی می شود.
Cu2S + O2 → 2Cu + 2S02 + heat
همان طور در فرمول مطرح شده مشخص است، مس نتیجه این معادله است. ولی این مس خارج شده، مس ناخالص است و به مس بلیستر (Blister copper) یا تاول تاول می گویند و مس هنوز خلوص مورد انتظار ما را ندارد.
نکته بسیار مهم
همان طور که در فرمول های مطرح شده در 3 مرحله استخراج به روش پیرومتالوژی قابل مشاهده است، مقدار تولید SO2 بسیار زیاد است. معمولا کارخانه های تولید مس، مقدار زیادی SO2 تولید می کنند که یا ورود به طبیعت، آلودگی فراوانی را به وجود می آورند. به همین منظور همواره کنار کارخانه های تولید مس، کارخانه های تولید اسید سولفوریک وجود دارد که با واکنش SO2 با آب، اسید سولفوریک حاصل می گردد.
مس خارج شده از مرحله قبل، مس خالص و مدنظر ما نمی باشد. این مس را ذوب کرده و داخل قالب های خاصی ریخته گری می کنند و به مس با این اشکال آند می گویند به دلیل اینکه در مرحله بعد این قطعات را به داخل سلول های الکترولیز وارد می کنند و این قطعات ریخته گری نقش آند را در سلول های الکترولیز بازی می کنند.
در سلول های الکترولیز از آند (مس، طلا، نقره، نیکل و...) در محلول الکترولیز حل شده و با تنظیم ولتاژ کاتد، تنها ذرات مس به کاتد می چسبند و ذرات دیگر یا به صورت محلول درآمده یا به صورت لجن در کف حمام الکترولیز باقی می مانند. این واکنش ممکن است 7 الی 14 روز طول بکشد.
کاتد همان مس خالص و مطلوب ماست و به همین صورت خرید فروش می شوند.
مس فلزی قابل انعطاف و چکش خوار است که کاربردهای زیادی مانند موارد زیر دارد:
به علت خاصیت هدایت بهتر آن نسبت به آلومینیوم، کاربرد مس در ICها به جای آلومینیوم رو به افزایش است.
«در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مردم غارنشین فلات ایران بر اثر تغییراتی که از لحاظ آب و هوا و تشکیل مزارع و چمنزارها به وجود آمد به دشت ها روی آوردند و زندگی تازه ای را آغاز کردند و در تمدن آن ها نسبت به دوران های پیشین پیشرفت بیشتری دیده شد. مردمی که در فلات ایران زندگی می کردند گه گاه به سفالگری و ساختن اشیاء با گل می پرداختند و با پختن آن ها از آن ها آثاری زیبا پدیدمی آوردند. آن ها در برخی اوقات مشاهده می کردند که بعضی از ظروف سفالینشان در اثر ضربه نمی شکند و همین طور در برخی اوقات از ظروفی که در آتش می نهادند ماده ای خارج می شد که پس از سرد شدن سخت می گشت. آن ها نام این ماده را مس گذاشتند و در ساخت ظروف و ابزار کشاورزی و جنگ از آن استفاده های بسیار کردند. در پایان عهد حجر پسین مردم این منطقه آلات و ابزار خود را با مس می ساختند و کم کم این گونه ادوات جای ابزار سنگی را که تا آن زمان متداول بود گرفت . ... در هزاره چهارم پیش از میلاد مردم دشت نشین فلات ایران در کار زندگی پیشرفت بیشتری کردند … با آن که سنگ در ساختن آلات و ادوات در این عهد به کار می رفت فلز نیز بیش از دوره پیش وارد صنعت گردید، مس را با چکش صاف می کردند، اما طرز ذوب کردن فلزات را نمی دانستند و با مس سنجاق و ظروف ظریف می ساختند. ... در این دوره ذوب مس نیز متداول شد و آلات و ادوات را به شیوه ریخته گری ساختند. در سکونت گاه های دوره مزبور چاقوها و دشنه هایی با تیغه مسین به دست آمده است. همچنین در حفاری های سیلک کاشان مقداری آئینه مسی جهت آرایش به دست آمده است. از ویژگی های این دوره وجود گوشواره هایی از طلا و لاجورد است.»
مس برای تعدادی از تمدن های قدیمی ثبت شده، شناخته شده بود و تاریخ استفاده از آن حد اقل به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش می رسد. یک آویزه مسی، متعلق به ۸۷۰۰ سال قبل از میلاد در شمال عراق کنونی پیدا شد. نشانه هایی مبنی بر ذوب و خالص کردن مس از اکسیدهای آن مانند مالاکیت و آزوریت تا سال ۵۰۰۰ قبل از میلاد وجود دارد. در عوض اولین نشانه های استفاده از طلا تقریباً به ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد بر می گردد.
مصنوعات مسی و برنزی که از شهرهای سومری و مصنوعات مصری که از مس و آلیاژ آن با قلع یافت شده تقریباً متعلق به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد هستند. در یکی از اهرام یک سامانه لوله کشی با مس پیدا شده که مربوط به۵۰۰۰ سال پیش است. مصریان دریافتند افزودن مقدار کمی قلع، قالب گیری مس را آسان تر می کند بنابراین آلیاژهای برنزی که در مصر کشف می شوند تقریباً قدمتی همانند مس دارند. استفاده از مس در چین باستان حداقل به ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مربوط بوده و تا ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد در این کشور برنز مرغوب ساخته می شده است. در نظر داشته باشید چون مس به راحتی برای استفاده و کاربرد مجدد ذوب می شود، دوران ذکر شده تحت تأثیر جنگ ها و کشورگشایی ها قرار می گیرد. در اروپا مرد یخی [Ötzi]، مردی که به دقت نگهداری می شود و متعلق به ۳۳۰۰ سال قبل از میلاد بوده و در شمال کشور ایتالیا نزدیک مرز اتریش یافت شده است، تبری با نوک مسی در دست دارد که درجه خلوص فلز آن ۹۹٫۷٪ می باشد. مقدار زیاد آرسنیک موجود در موهای او نشان دهنده سرو و کار او با پالایش مس می باشد.
استفاده ار برنز در مرحله ای از تمدن به قدری فراگیر بود که آن مرحله را عصر برنز می نامند.
برنج برای یونانیان شناخته شده بود اما اولین بار به صورت گسترده توسط رومیان بکار رفت.
به خاطر زیبایی درخشانش- به طوری که در باستان برای ساخت آئینه از آن استفاده می شد -و نیز به دلیل ارتباط آن با قبرس که مربوط به الهه بود، در اسطوره شناسی و کیمیاگری فلز مس با ایزدبانو های آفرودیت و ونوس پیوند دارد. در کیمیاگری علامتی را که برای مس در نظر گرفته بودند، علامت سیاره ناهید نیز بود.
مس معمولاً به شکل معدنی یافت می شود. کانی هایی مثل آزوریت، مالاکیت و برنیت همانند سولفیدهایی از جمله کالکوپیریت (CuFeS2)، کوولین (CuS)، کالکوزین (Cu2S) یا اکسیدهایی مانند کوپریت (Cu2O) از منابع مس هستند.
آلیاژهای بسیاری از مس وجود دارد برنج آلیاژ مس و روی است و برنز آلیاژ مس و قلع است.
متداول ترین حالات اکسیداسیون مس شامل حالت مربوط به مس یک ظرفیتی cuprous، 1+Cu و حالت cupric،2+Cu می باشد.
کربنات مس به رنگ سبز است که به وسیلهٔ آن ظاهر منحصر به فرد بام ها یا گنبدهای با پوشش مس روی بعضی ساختمان ها ساخته می شوند.
اکسیدهای مس (مانند:اکسید مس ایتریم و باریم ۷δ Yba2Cu3O یا YBCO) پایه های بسیاری از ابر رساناهای غیرمعمول را تشکیل می دهند.
ترکیبات دیگر: سولفید مس
ظهور مقاومت میکروب ها در برابر آنتی بیوتیک ها جان میلیون ها انسان را تهدید می کند. پس از آزمایش های کلینیکی و آزمایشگاهی بسیار در کشورهای مختلف جهان، ثابت شد که بسیاری از میکروارگانیسم های مقاوم به آنتی بیوتیک، روی سطوح مسی کشته می شوند. . در سال ۲۰۰۸ سطح مس به عنوان اولین ماده جامد ضد میکروبی؛ قارچ کش، باکتری کش و نابودکننده ویروس، توسط آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا (آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده آمریکا) به ثبت رسید. و بیش از ۴۷۹ آلیاژ مس (جرم مس موجود در آلیاژها حداقل باید ۶۰٪ باشد) برای حفظ سلامت عمومی به ثبت رسیده است.
نتایج آزمایش ها از این قرار است: سطح مس به طور پیوسته آلودگی باکتریایی را در مدت دو ساعت به ۹۹٬۹ درصد کاهش داده و حتی پس از آلودگی مجدد، آلودگی کاهش می یابد. سطح مسی بازدارنده شکل گیری و رشد باکتری در طول مدت دو ساعت است.
مشاهده شده است که مس با سرعت 8-7 logدر ساعت میکرب ها را می کشد. هنوز هیچ میکروارگانیسمی کشف نشده است که بتواند در تماس با سطح مس مقاوم باشد. مس نه تنها باکتری و عوامل بیماری ویروسی را می کشد بلکه همچنین به سرعت اسید نوکلئیک ماده ژنتیک را نابود می کند و از این روی است که سلول باکتری هیچ شانسی برای موتاسیون و راهی برای ورود به میکرب های دیگر را ندارد، فرایندی که انتقال افقی ژن - HGT - خوانده می شود. در نتیجه از گسترش نسل بعدی باکتری پیشگیری می شود. سطح مس با نحوه اثر طیف وسیع ضد میکروب، باکتری کش، ضدویروس و قارچ کش است.
برآورد شده است که حدود ۸۰٪ بیماری های عفونی از راه تماس منتقل می شوند. استفاده از سطوح مسی در بیمارستان ها به ویژه در ICU برای دستگیره درها، شیر آب و اهرم سرویس بهداشتی، فلز تخت بیمار، میله میز بیمار، آنژیو کت، محل تماس زنگ ها و چراغ ها، نه تنها چرخه انتقال آلودگی میکربی را مختل می کند بلکه فعالانه خطر مقاومت باکتریایی را کاهش می دهد و مانع شیوع عفونت به دیگران می شود. در یک آزمایش کلینیکی انجام شده با استفاده از سطوح مسی در ICU میزان عفونت های بیمارستانی به میزان ۸۵٪ کاهش یافته است. این استراتژی، در کنار رعایت بهداشت دست ها و اصول بهداشتی معمول می تواند حرکت به سمت نابودی کابوس مقاوم بودن میکروب ها در برابر آنتی بیوتیک ها باشد.
خاصیت ضد میکربی نقره ذاتاً قوی تر از مس است. اما کارایی ضد میکربی سطح نقره، تنها در دمای بالا (۳۵ درجه سانتیگراد) و رطوبت بالا (۹۰٪ یا رطوبت نسبی بیشتر) عمل می کند. در حالیکه، سطح مس در دمای معمولی اتاق (۲۲ درجه سانتیگراد) و رطوبت عادی(۵۰٪) توانایی کشتن ۹۹٫۹٪ میکرب ها را دارد.
تا پیش از این مطالعه، نقره برای دمای عادی اتاق که در بیمارستان هم وجود دارد، آزمایش نشده بود. در تحقیق آزمایشگاهی انجام شده در ماه مه۲۰۱۰ روی باکتری MRSA، در بیمارستانی در شهر بیرمنگام، مشاهده می شود که سطح مس با سرعت log 7، در مدت ۷۵ دقیقه، باکتری را نابود کرده است. اما سطوح دارای نقره در مدت ۳۶۰ دقیقه، کارکرد معناداری نداشته اند.
وجود مس برای کلیه گیاهان و حیوانات عالی ضروری می باشد. مس در آنزیم های متنوعی، از جمله در سیتوکروم اکسیداز سی و آنزیم حاوی Cu-Zn به نام superoxide dismutase وجود دارد و فلز اصلی در رنگدانه حامل اکسیژن hemocyanin است.RDA برای مس در بزرگسالان سالم ۹/۰ میلی گرم در روز می باشد.
مس در جریان خون عمدتاً روی پروتئین پلاسمایی بنام ceruloplasmin حرکت می کند. اگرچه مس اول در روده جذب می شود، این عنصر همبسته با آلبومین به سوی کبد منتقل می شود.
یک حالت ارثی که بیماری ویلسون نامیده می شود موجب باقی ماندن مس در بدن و عدم ورود آن به صفرا توسط کبد شود. این بیماری در صورت عدم درمان می تواند منجر به آسیب های کبدی و مغزی شود.
مس نیز به مقدار بسیار کم در تولید کلروفیل، پروتئین، کربوهیدرات ها و همچنین در فعال ساختن برخی از آنزیم ها مورد نیاز است. در صورت کمبود مس برگ ها کوچک مانده و سرشاخه های جوان را دچار برگ سوختگی می کند. هر چه واکنش خاک اسیدی تر باشد، مس قابل استفاده تر است. برای رفع کمبود مس از سولفات مس به تنهایی و گاهی مخلوط با آهک (به نام ترکیب بردو ) استفاده می شود.
مس به فرایند سوخت و ساز بدن کمک می کند، سلول های مغزی با کمبود مس در انجام کارهای خود ناتوانند یا بسیار ضعیف عمل می کنند، مس باعث کمک در جذب و استفاده آهن در بدن می شود. مس یکی از مواد اولیه بسیاری از آنزیم های حیاتی بدن است. مس یک آنتی اکسیدان است و رادیکال های آزاد را نابود می کند که این به بدن کمک می کند تا با رادیکال های آزاد و آسیب های آن ها مانند پیری زودرس، سرطان، تخریب سلول های بدن و غیره مقابله کند. مس توسط سلول های انسان از جمله سلول های مغزی مورد استفاده قرار می گیرد تا آنجا که در عمل کردهای مغز نقش پایه ای دارد. سلول های خون برای رشد و ادامه حیات نیازمند مس هستند.
اولین سند پزشکی نوع بشر پاپیروس اسمیت است که بین سال های ۲۶۰۰ تا ۲۲۰۰ پیش از میلاد نوشته شده است. به گواه این اثر، از مس برای ضدعفونی زخم ها و پاکی آب آشامیدنی استفاده می کرده اند. به علاوه یونانی ها، رومی ها و ازتک ها، چینی ها برای درمان اعضای لرزان (احتمالاً منظور صرع بوده است)، درمان زخم های سوختگی، بیماری های پوستی مانند جرب، همین طور لک های پوستی روی گردن و گلو درد از مس سود می جستند. در حالیکه در ایران باستان و هند از مس برای عفونت های چشمی، عفونت های پوستی و عفونت دستگاه تناسلی استفاده می شد. گزارش مستندی وجود دارد که سربازان یونانی برای جلوگیری از عفونت زخم، قسمتی از شمشیر برنزی را به درون زخم باز وارد می کردند.
بدن می تواند مس اضافی را دفع کند اما به دلیل تداخل در جذب مس و روی، دریافت بیش از اندازه مس باعث عدم جذب روی می شود و بالعکس، در هر دو حالت پیامدهای آن برای بدن می تواند جدی و حتی کشنده باشد.
علاوه بر تعداد زیادی رادیوایزوتوپ، دو ایزوتوپ پایدار Cu-۶۳ و Cu-۶۵ موجود است. تعداد بسیار زیادی از این رادیوایزوتوپ ها دارای نیمه عمرهایی به مقیاس دقیقه یا کمتر دارند، طولانی ترین نیمه عمر متعلق به Cu-۶۴ است که مدت آن ۷/۱۲ ساعت، با دو حالت فرسایشی که منجر به محصولات جداگانه می شود.
مس در ایران
ایرانیان به دلیل سهولت دسترسی به معادن مس در هزاره پنجم ق. م اولین تولیدکننده، مصرف کننده و صادر کننده لوازم و کالاهای مسی در آن زمان بودند. از مهم ترین مراکز مس آن دوره به شهداد کرمان اشاره کرد.
مس خالص را می توان به کمک باز پخت به صورت نورد گرم چکش کاری و خروج از قالب شکل داد؛ که قابل استفاده در محوطه سازی و کارهای فضای باز را پیدا می کند. همچنین برای سختی بیشتر در حرارت بیشتری تا حد سرخی آن را نگه داشته و سپس داخل آب می کنند.
امروزه کاربرد مس در HVAC، ذخیره و انتقال آب، لوله کشی فاضلاب و نیز تبدیل جریان متناوب به مستقیم، فیلترها و کولرهای آبی برای تضمین سلامت توصیه می شود. مس در پزشکی و دامپزشکی نیز استفاده می شود. تحقیق کاربرد مس در داروهای ضد تکثیر سلولی و سرطان نیز ادامه دارد. و
قلمزنی
از ترکیب های مس به عنوان مهارگر باکتری، باکتری کش، قارچ کش و نگهدارندهٔ چوب استفاده می شود.
مس برای لوله کشی آب سرد وگرم، مخازن آب گرم، پوشش بام، آب بندی و همچنین به عنوان هادی الکتریسیته کاربرد دارد. مقدار اندکی از مس به فلزات دیگر برای اهداف مختلف مثل افزایش مقاومت در برابر پوسیدگی در فولاد سازه ای، سهولت کار با چدن و افزایش مقاومت در آلومینیم، اضافه می شود.
ورقه نازکی از مس یا آلیاژهای آن به صورت آبکاری روی فلزات مختلف یا پلاستیک کشیده می شود و سطوح آن ها را هادی می نماید که در صنعت کاربرد زیادی دارد. از مس برای تهیه رنگ های شیشه و سرامیک نیز استفاده می شود. همچنین از نمک های مس برای محافظت چوب ها بهره می برند.
با تمامی ترکیبات مس باید طوری رفتار شود گویی سمی هستند (مگر خلاف آن مشخص باشد). این فلز در حالت پودری خطر آتش زایی دارد. ۳۰ گرم سولفات مس برای انسان کشنده است. مس موجود در آب آشامیدنی با غلظتی بیش از ۱ میلی گرم در لیتر موجب لک شدن لباس ها و اقلام در آب می گردد. مقدار بی خطر مس در آب آشامیدنی انسان بر حسب منبع آن متفاوت است اما مرز آن بین ۱٫۵ تا ۲ میلی گرم در هر لیتر می باشد.
وجود معادن متعدد مس در ایران و صادرات آن به سایر کشورها باعث شده تا ایران تأمین کنندهٔ حدود ۳ درصد از ذخایر مس دنیا باشد. به عنوان مثال طی ۷ ماهه اول سال ۹۵ حدود ۲۰۰ کیلوگرم شمش مس به دیگر کشورها صادر شده است، که چیزی در حدود ۱٬۱۹۳٬۳۷۶ دلار می باشد.
1- کانسارهای مس در ایران با نگرش ویژه به استان سمنان، حسین بی باکیان سنگسر، سید علیرضا آشفته، انتشارات فرهیختگان دانشگاه، چاپ اول 1399، 978-600-235-165-4
| [
{
"answer1": "مس یک مادهٔ معدنی ضروری برای اندام های زنده است چون سهمی کلیدی در ساخت آنزیم تنفسی سیتوکروم اکسیداز سی دارد.",
"answer2": "خون نرم تنان و سخت پوستان از ماده ای به نام هموسیانین ساخته شده است. مادهٔ اصلی هموسیانین، مس است",
"distance": 109,
"question": "مس در ساخت چه آنزیم های تنفسی نقش کلیدی دارد و چه ماده ای در خون نرم تنان و سخت پوستان بر پایه مس ساخته شده است؟"
},
{
"answer1": "همان طور که در فرمول های مطرح شده در 3 مرحله استخراج به روش پیرومتالوژی قابل مشاهده است، مقدار تولید SO2 بسیار زیاد است. معمولا کارخانه های تولید مس، مقدار زیادی SO2 تولید می کنند که یا ورود به طبیعت، آلودگی فراوانی را به وجود می آورند.",
"answer2": "به همین منظور همواره کنار کارخانه های تولید مس، کارخانه های تولید اسید سولفوریک وجود دارد که با واکنش SO2 با آب، اسید سولفوریک حاصل می گردد.",
"distance": 237,
"question": "در استخراج مس به روش پیرومتالوژی، چه گازی تولید میشود که باعث آلودگی میشود و معمولا در کنار کارخانه های مس چه کارخانه ای برای مقابله با آلودگی احداث می شود؟"
},
{
"answer1": "مردمی که در فلات ایران زندگی می کردند گه گاه به سفالگری و ساختن اشیاء با گل می پرداختند و با پختن آن ها از آن ها آثاری زیبا پدیدمی آوردند. آن ها در برخی اوقات مشاهده می کردند که بعضی از ظروف سفالینشان در اثر ضربه نمی شکند و همین طور در برخی اوقات از ظروفی که در آتش می نهادند ماده ای خارج می شد که پس از سرد شدن سخت می گشت. آن ها نام این ماده را مس گذاشتند و در ساخت ظروف و ابزار کشاورزی و جنگ از آن استفاده های بسیار کردند.",
"answer2": "در این دوره ذوب مس نیز متداول شد و آلات و ادوات را به شیوه ریخته گری ساختند.",
"distance": 870,
"question": "مردم فلات ایران در چه دوره ای با مس آشنا شدند و در چه دوره ای ذوب مس متداول شد؟"
},
{
"answer1": "کانی هایی مثل آزوریت، مالاکیت و برنیت همانند سولفیدهایی از جمله کالکوپیریت (CuFeS2)، کوولین (CuS)، کالکوزین (Cu2S) یا اکسیدهایی مانند کوپریت (Cu2O) از منابع مس هستند.",
"answer2": "متداول ترین حالات اکسیداسیون مس شامل حالت مربوط به مس یک ظرفیتی cuprous، 1+Cu و حالت cupric،2+Cu می باشد.",
"distance": 251,
"question": "چه کانی هایی از منابع مس هستند و متداول ترین حالات اکسیداسیون مس کدامند؟"
}
] | [
{
"answer1": "در حالی که خون ماهی ها و مهره داران دارای هموگلوبین است و مادهٔ اصلی سازندهٔ آن، آهن می باشد.",
"answer2": "اندام های اصلی بدن انسان که در آن مس یافت می شود عبارتند از: کبد، ماهیچه و استخوان ها.",
"question": "ماده اصلی سازنده هموگلوبین چیست و در چه اندام هایی از بدن انسان مس یافت می شود؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
722 | : دوگانه انگاری
دوگانه انگاری، دوگانه گرایی نگرشی فکری است که مفاهیم را به وسیلهٔ کنار هم گذاشتن معانی مکمل و متضاد (اعم از فرهنگی، فلسفی یا طبیعی) در رابطه ای ثابت یا متغیر تعبیر می کند و به عنوان مکانیزمی برای دریافت حسی و تشریح عملکرد جهان کاربرد دارد.
دوگانه انگاری در تاریخ اندیشه کاربردهای مختلفی دارد. به طور کلی، این ایده است که، برای برخی از حوزه های خاص، دو نوع اساسی یا دسته بندی چیزها یا اصول وجود دارد.
غالب موضوعاتی که در آنها اصطلاح دوگانه انگاری به کار می رود در قلمرو تاریخ ادیان و فلسفه است. به نظر می رسد توماس هاید (۱۶۳۶–۱۷۰۳ میلادی) برای نخستین بار در سال ۱۷۰۰ اصطلاح «دوآلیست dualistae» را در اشاره به دین پارسیان باستان به کار برد تا انسان هایی که به نظرشان خدا و شیطان دو اصل ازلی اند، را توصیف کند. این اصطلاح را بعداً به همین معنا، پیر بل (۱۶۴۷–۱۷۰۶ میلادی) و لایب نیتس (۱۶۴۶–۱۷۱۶ میلادی) به کار می برند.
کریستیان ولف (۱۶۷۹–۱۷۵۴ میلادی) در مرحلهٔ اول این اصطلاح را در حق فیلسوفانی به کار برد که بدن و نفس را به عنوان دو جوهر متمایز در نظر می گرفتند: «دوآلیست ها کسانی هستند که وجود جوهر مادی و غیرمادی را می پذیرند.» بیشتر فیلسوفان این کلمه را به معنایی که ولف در نظر داشت به کار می بردند، در حالی که بیشتر مورخان ادیان معنایی از دوگانه انگاری را که در نظر توماس هاید بود حفظ کرده اند.
واژهٔ دوگانه انگاری (دوآلیسم) سپس دو معنای اساسی پیدا کرد: دینی و فلسفی
روشهای مختلفی برای تقسیم انواع دوگانگی وجود دارد:
در معنای دینی، دوگانه انگاری را به قصد توصیف ادیانی چون مزدیسنا منسوب به اوستای متأخر و متون پهلوی به کار می برند.
در معنای فلسفی، برای اشاره به فلسفه ای به کار می رود که جسم و روح دو جوهر متمایز دانسته می شود مانند دوگانه انگاری دکارتی. باید توجه داشت که در اینجا آموزه های بسیار متفاوتی وجود دارد که ممکن است حتی به استنباط نتایج متناقض هم بینجامد. مثلاً دوگانه انگاری ذهن و بدن (یا روح و ماده) ممکن است به انکار وجود روح مطلقاً شر (شیطان) و حتی انکار اصل شر منجر شود.
همچنین دوگانگی را می توان بر اساس هستی شناسی (Ontology) (دوگانه انگاری ذهن و بدن، دوگانه انگاری ویژگی ها، دوگانه انگاری توصیفی) و اثر متقابل (Interaction) (تعامل گرایی، همایندگرایی، دوگانه انگاری موازی) تقسیم بندی کرد.
در الهیات، ثنویت به معنای باور به این است که خیر و شر — یا خدا و شیطان — نیروهایی مستقل از یکدیگر و تا حدی برابر هستند. دوگانه انگاری با یگانه انگاری (باور به موجودیت تنها یک نیرو) و تا حدی با تکثرگرایی (باور به موجود چند نوع نیرو) در تضاد است. هر دوگانگی، قطبیت و چندگانگی ثنویت به شمار نمی آید، بلکه بنا بر تعریف، تنها آنهایی را می توان ثنوی دانست که بیانگر دوگانگی اصول علّی باشند. از این رو، هر زوج یا جفت متقابل در باورهای دینی مردمان را نمی توان ثنویت به مفهوم پدیدارشناسانهٔ آن دانست، مگر آنکه آن دو، بن ها یا علت های عالم و به وجود آورندگان آن باشند. درواقع، در جایی که پرسش از کیهان زایی و آفرینش جهان و انسان در میان نیست، نمی توان از ثنویت سخن گفت. به این ترتیب، یک دوگانه گرایی اخلاقی صرف را که مبتنی بر تقابل خیر و شر، یا نیکی و بدی است، یا دوگانه گرایی های فلسفی مبتنی بر تمایز روح و جسم، یا ذهن و ماده، و… را ــ که در بسیاری از موارد از باورهای دینی به فلسفه راه یافته اند ــ نمی توان ثنویت به معنای دینی ـ تاریخی یا پدیدارشناسانهٔ آن به شمار آورد. در پدیدارشناسی تاریخی دین، دوگانه گرایی لزوماً با توحید، مشرک یا توحید مخالف نیست. برخی دین پژوهان ثنویت را مقولهٔ دینی جداگانه ای نسبت به یگانه پرستی در نظر نمی گیرند، زیرا به اعتقاد آنان رابطهٔ ثنویت با یگانه پرستی بسیار نزدیک است. آنان بر این باورند که یگانه پرستی، با تأکید خود بر توانایی کیهانی یک وجود الٰهی، بسیار بیش از چندگانه پرستی ناگزیر از یافتن پاسخی برای مسئلهٔ شرور است. از این رو، در غالب موارد در جهان بینی های توحیدی این مشکل از طریق قرار دادن شر در جایی در میانهٔ فاصلهٔ میان خداوند تا کیهان پاسخ داده می شود. به این ترتیب، هر یگانه پرستی ای جنبه ای ثنوی در خود دارد و هر ثنویتی با کوشش خود در جهت قرار دادن شر در جایی پایین تر از خدای متعالی، درواقع نوعی یگانه پرستی است.
جهان بینی های گنوسی دیدگاه هایی کم و بیش التقاطی اند که گرایش ها و جریان های فکری گوناگونی را در دنیای باستان به یکدیگر می پیوندند و با بر ساختن اسطوره ها و کیهان زایی های خاص خود می کوشند تا علت وجود شر در عالم و چگونگی نجات انسان را تبیین کنند.
در سال ۱۴۴ میلادی در رم زندگی می کرد. آنان از نظر کلیسا بدعت گذار به شمار می آمدند، مرقیونیه عالم را یکسره بر ساخته و آفریدهٔ خدای عهد قدیم می دانستند که هیچ رابطه و پیوندی با خدای متعالی و نیک عهد جدید ندارد و خود خدایی خشن، سخت گیر و تندخو ست. آنان خدای عهد قدیم را «دمیورگ» می خواندند و او را «خدای عادل» می دانستند که با «خدای نیک» و سراسر عشق عهد جدید، که کوچک ترین رابطه ای با مخلوقات این عالم ندارد، به کلی متفاوت است.
در قرن سوم میلادی در سوریه زندگی می کرد. ابن دیصان طریقتی نو در مسیحیت بنیاد نهاد که بر دو اصل نور و تاریکی گرایش داشت. وی نور را دارای اختیار در رساندن خیر می دانست و تاریکی را مجبور به شر. او همچنین به وجود چند عنصر در جهت های جغرافیایی گوناگون باور داشت؛ نور در شرق، باد در غرب، آب در شمال و آتش در جنوب.
جهان بینی اورفئوسی
تقابل مابین خدای آفریننده رع و با مار اژدهای بزرگ تاریکی یا آپوفیس و همچنین تقابل ازیریس (خدای باروری و حاصلخیزی) با ست (خدای سترونی و خشکی)
یین و یانگ، ین و یانگ به ترتیب نام اصل ها یا نیروهای مکمل مادینه و نرینهٔ جهان در فلسفهٔ ذن و تائوئیسم است که همهٔ وجوه زندگی را در بر می گیرد. یین در لغت به معنای سمت سایه گرفتهٔ تپه است و یانگ سمت آفتاب رو. یین معمولاً مترادف زمین شمرده می شود که تاریک و سرد است و هر چیز بدی به آن نسبت داده می شود و یانگ مترادف آسمان است و روشن و گرم و خوب شمرده می شود.
تقابل میان برهمن و آتمن و همچنین سامخیا و بهگود گیتا
کایوتی (اساطیر) در سرخپوستان آمریکای شمالی
مسئله ذهن و بدن سؤالی است در ربط با این موضوع که رابطه بین ذهن و بدن چیست؟ یا به عبارت دیگر، رابطه میان خواص ذهنی و خواص فیزیکی چیست؟ انسان ها (حداقل در ظاهر) دو نوع خواص دارند، خواص فیزیکی و خواص ذهنی. خواص فیزیکی شامل وزن، شکل، رنگ و احساسات از طریق فضا و زمان است و از جمله خواص ذهنی هوشیاری (چون تجربه ادراکی، تجربه احساسی و…) و توجهات (چون امیال، باورها و…) است. خواص فیزیکی را همه می توانند ببینید اما خواص ذهنی چنین نیستند. شاید کسی بتواند از روی ظاهر کسی پی ببرد که او در رنج است، اما فقط خود شخص است که رنج را احساس می کند. از یک دیدگاه دوگانه انگارانه، خواص فیزیکی و ذهنی هر دو موجودیت دارند و یکی را نمی شود در دیگری مخلوط کرد.
در فلسفه ذهن، دوگانه انگاری بر این دلالت دارد که ذهن و بدن از برخی جهات، چیزهایی هستند که کاملاً با هم تفاوت دارند. چندین نظریه کاملاً متفاوت را دربرمی گیرد، اما همگی آنها در این نکته موافقند که سرشت ذاتی هوش آگاه، چیزی غیر فیزیکی است، امری که تا ابد، خارج از حوزهٔ علومی مانند فیزیک، نوروفیزیولوژی و علوم کامپیوتر می ماند. در عصر اخیر شعبه های دیگری از دل دوگانه گرایی پدید آمده اند مانند: «دوگانه گرایی وصفی» یا خاصه ای که تنها به وجود یک جوهر یا همان یگانه انگاری غیر تحویلی قائل است اما معتقد است که جوهر فیزیکی دو نوع ویژگی دارد: ذهنی و فیزیکی.
در دوگانه گرایی فلسفی، ذهن با بدن در تضاد است، اما در زمان های مختلف، جنبه های مختلف ذهن مرکز توجه بوده است. در دوره های کلاسیک و قرون وسطایی، این عقل بود که تصور می شد به وضوح در برابر یک عنصر مادی قرار دارد.
زرتشت یکی از چهره های مهم تاریخ ادیان جهانی است که به دلیل یکتاپرستی آشکار (خدایی، که او را اهورامزدا یا «پروردگار حکیم» خوانده است) و همچنین دوگانه انگاری ادعایی وی (مشهود در تمایز آشکار بین نیروهای نیک و نیروهای شر) مورد توجه دانشمندان بوده است. زرتشت پرستش خدایان متعدد را که تا آن زمان در ایران وجود داشت را اصلاح کرد و به نوعی دین یکتاپرستانه تبدیل کرد و نوعی دوگانه انگاری و فرجام شناسی را پشتیبان اخلاق قرار داد. بدین وسیله زرتشت دین کهن را کاملاً به دین تازه ای تبدیل کرد. در یکی از متون گات ها، روح مطلق خیر (سپنتا مینیو) و روح مطلق شر، «همزاد» نامیده می شوند و آن گاه امر می شوند که خیر و شر را به ترتیب «انتخاب» کنند. مطابق گفتهٔ پاره ای از محققان این متن نشان می دهد که دو روح دارای یک منشأ هستند و روح شر به دلیل انتخاب، شر شده است. اما مطابق گفتهٔ پاره ای دیگر از محققان کلمه «همزاد» شاید صرفاً دال بر نوعی توازی است، این محققان خاطرنشان می کنند که این دو روح از ابتدا یکی نمایندگی خیر را بر عهده داشته و دیگری نمایندگی شر را. (در واقع گات ها به وضوح میان انتخاب شر و اینکه به لحاظ طبیعی چیز شر باشد، تفکیک قائل نمی شوند). به هر تقدیر، روح شر در اصطلاح گات ها متضاد با روح خیر است اما نه مستقیماً متضاد با اهورامزدا؛ بنابراین، شاید اهورامزدا در دوره های اولیه زرتشتی فراتر از آن کارزار (خیر و شر) بوده است. دین زرتشت شاید اولین دین توحیدی و تأکید آن بر دوگانه انگاری باشد. به عبارت دیگر آیین زرتشت شامل هر دو ویژگی توحیدی و دوگانه انگاری است. گراردو نیولی ادیان شناس ایتالیایی عقیده دارد که زرتشت کسی است که با تبلیغ یکتاپرستی و ستایش اهورامزدا و رد پرستش دیوان تأثیر شگرفی بر تحول ادیان ایرانی گذاشت. زرتشت از نظر نیولی در تقابل با کیش قربانی قرار داشت و می کوشید معنویت اخلاقی را که از سویی توحیدی و از سوی دیگر دوگانگی بود جایگزین این اعمال کند. دوگانگی زرتشت دوگانگی مابین اشه (راستی) و دروگ (دروغ) بود، نه دوگانگی مابین اهورامزدا و اهریمن. از نظر نیولی این ثنویت بعدها وجهی الاهیاتی یافت که احتمالاً مغان مسئول آن بودند.
دوگانه انگاری روان شناختی افلاطون: در واقع، با دوگانه انگاری مابعدالطبیعی او مطابق است. او در رساله تیمائوس می گوید: «در میان همه چیزها، روح یگانه چیزی است که دارای خرد است، ولی روح نادیدنی است، در حالی که آتش و آب و خاک و هوا طبیعتاً اجسام دیدنی هستند.» افلاطون، نخستین کسی بود که نفس را از هر جهت، غیر جسمانی دانست، و هر گونه نظری که بر حسب آن، بتوان نفس را به عنصری یا ترکیبی از عناصر تأویل کرد، و از این راه، جنبه روحانی و فوق طبیعی نفس را انکار داشت، در فلسفه او مردود شناخته شد.
از مشکلات دوگانه انگاری افلاطونی این است که او روح ها را زندانی شده در جسم می یابد، اما هیچ نمی گوید که چه چیزی است که یک روح را به یک جسم پیوند داده است. تفاوت آن ها در ذات، این پیوند را به یک راز تبدیل می کند.
ارسطو نیز در کتاب معروف خود دربارهٔ نفس در ارزیابی نظرات مختلف فلاسفه دربارهٔ نفس، خاطرنشان می کند که بیشترین اختلاف، بین فلاسفه ای است که اصول و عناصر نفس را جسمانی می شمرند، و کسانی که آنها را غیر جسمانی می دانند. او خود را در شمار افلاطونیان قرار می دهد و معتقد است جوهر بدن، دارای حیات است و مبدأ این حیات، نفس (پسوخه) نامیده می شود. اما بدن نمی تواند نفس باشد، زیرا بدن حیات نیست، بلکه چیزی است که حیات دارد.
دکارت به جداسازی ذهن و جسم اعتقاد داشت. ذهن یا نفس جدا از جسم می تواند به حیات خود ادامه دهد و من واقعی و من انسانی همان ذهن است، دکارت با جداسازی ذهن و جسم مفهوم جدیدی را وارد فلسفه غرب نمود. این جدایی میان ذهن و بدن یا روح و جسم به دوگانه انگاری دکارتی مشهور است. به اعتقاد دکارت، در واقعیت هستی، دو نوع جوهر اصلی وجود دارد: ماده معمولی که ویژگی اصلی آن، امتداد در فضا می باشد، یعنی طول، عرض و ارتفاع داشته، مکان معینی را در فضا اشغال می کند؛ و جوهر دیگری که ویژگی ذاتی آن عمل اندیشیدن است. مدعای این دیدگاه آن است که هر ذهنی، جوهری مستقل از بدن است، از این رو، این دیدگاه را «دوگانه انگاری جوهری» می نامند.
در آغاز قرن بیستم، دیدگاه دکارت به دو دلیل عمده مورد حمله قرار گرفت:اول: ظهور نظریه تحقیق پذیری معنا و مکتب پوزیتویسم منطقی که بر اساس آن هر امری که به شیوه تجربی تحقیق پذیر نباشد، غیرواقعی انگاشته می شد. دوم: موارد نقضی که از سوی طیفی از نظریه های علمی و فلسفی بر دیدگاه دکارت مطرح شد. این اعتراضات سبب شد برخی از اندیشمندان، تقریرهای رقیق تری از دوگانه انگاری هم چون دوگانه انگاری عامه پسند و دوگانه انگاری خاصه ای را مطرح نمایند.
هر شخصی، یک «روح در ماشینِ» تمام عیار است که ماشین، همان جسم اوست و روح، جوهری معنوی است که ساختار درونی آن کاملاً با ماده فرق دارد، اما با این وجود، کاملاً امری مکانی است. ذهن در سر با مغز در تماس است و چه بسا تأثیر آنها بر یک دیگر در قالب تبادل انرژی انجام می گیرد.
هیچ جوهری ورای مغز نیست، اما مغز دارای مجموعه ای از خواص است که هیچ شیء فیزیکی دیگری، واجد آنها نیست. به بیان دیگر، این خواص ویژه مغزند که غیرفیزیکی اند، نه خود مغز. خواص مزبور عبارتند از: درد داشتن، احساس رنگ، اندیشیدن، میل داشتن و غیره، مقصود از غیر فیزیکی بودن این ویژگی ها نیز آن است که هرگز نمی توان آنها را در قالب مفاهیم متعارف علوم فیزیکی تبیین نمود.
دوگانه انگاری در فهم ماهیت ذهن حقیقتاً کمکی به ما نمی کند، همهٔ آنچه دوگانه انگاری می گوید این است که در یکایک ما جوهری غیرمادی هست که فکر می کند، خواب می بیند و …. ولی فیزیکالیست ها مدعی شده اند که ذهن غیرمادی را نمی توان بی واسطه محل پژوهش قرار داد و مخصوصاً نمی توان در مورد آن پژوهش علمی کرد، زیرا علم تنها با جهان مادی سروکار دارد؛ همهٔ آنچه که ما می توانیم بررسی کنیم آثار و معلول های آن ذهن غیرمادی در جهان است.
بسیاری، نظریهٔ تکامل را که در آن گفته می شود آدمیان از اشکال ساده تر حیات پدید آمده اند، قبول دارند؛ اما پیروان نظریه دوگانه انگاری به دشواری (دلیلی) می توانند توضیح دهند که چگونه چنین چیزی ممکن بوده است. احتمالاً اشکال بسیار سادهٔ حیات مانند آمیب ها ذهن ندارند، حال آنکه آدم ها و احتمالاً برخی از حیوانات برتر دارای ذهن هستند؛ پس چگونه ممکن است آمیب ها باعث پیدایش موجوداتی واجد ذهن شده باشند؟ این جوهر ذهنی از کجا به شکلی خلق الساعه (پیدایش خودبه خودی جانداران از ماده) توانسته است پدید آید؟ چرا تکامل ذهن چنین توازی تنگاتنگی با تکامل مغز دارد؟
جدی ترین مشکل پیروان مکتب دوگانه انگاری این است که توضیح دهند دو جوهر ذهن و بدن که تا این پایه با هم تفاوت دارند چگونه ممکن است با یکدیگر تعامل داشته باشند. مثلاً آسیب شدید به مغز منجر به نارسایی روانی یا ذهنی می شود. اگر ذهن و بدن حقیقتاً مجزا از یکدیگرند، چرا آنچه بیان شد، رخ می دهد؟
بسیاری از دوگانه انگارها اصلاً وجود چنین تعاملی را حاشا می شوند. ایشان دلیل آورده اند که اگرچه هم ذهن و هم بدن وجود دارند اما در واقع میان آن ها تعاملی در کار نیست. این رأی کمابیش نزدیک به دوگانه انگاری موازی معروف است. بدین معنی که ذهن و بدن به موازات هم عمل می کنند، درست مثل دو ساعت که به طور هماهنگ تنظیم شده اند و هر دو یک زمان را نشان می دهند.
دانشمندان فیزیکالیسم قائلند که هر تغییری در شیء را می توان برحسب رخداد مادی پیشینی توضیح داد: علل همهٔ رخدادهای مادی خودشان مادی هستند. بر اساس این رویکرد، حال اگر فکر محض که فعالیت ذهن است، بتواند منجر به عمل شود، در آن صورت پاره ای رخدادهای صرفاً ذهنی باید مستقیماً منجر به رخدادهایی مادی گردند.
برمبنایِ آن، حالت ها و فرآیندهایِ ذهن، همان حالت ها و فرآیندهای مغزند. به طورِ مثال، زمانی که چیزی را می بینید یا دردی را تجربه می کنید، این حالت هایِ ذهنی باعثِ فعالیت هایِ مغزی می شوند. برمبنایِ نظریهٔ این همانی، این گونه نیست که این حالت ها چیزی فراتر از فعالیت هایِ مغزی باشند و فقط با آن فعالیت ها همراه شده باشند، بلکه این حالت هایِ ذهنی دقیقاً همان حالت هایِ مغزی هستند.
فیزیکالیسم نگرشی است دایر بر اینکه رخدادهای ذهنی را می توان به نحو تام و تمام برحسب رخدادهای مادی یا جسمانی (معمولاً رخدادهایی که در مغز صورت می گیرد) توضیح داد. فیزیکالیسم برخلاف دوگانه انگاری ذهن/بدن که قائل به وجود دو جوهر اصلی است، صورتی از یگانه انگاری است؛ مطابق این نگرش تنها یک قسم جوهر وجود دارد و آن هم جوهر مادی است. فلاسفهٔ فیزیکالیست سعی ندارند به دقت معلوم کنند که چگونه وضعیت های مغزی با افکار مطابقت دارند؛ این کار به عهدهٔ عصب روان شناسان و سایر دانشمندان است. مشغلهٔ این فلاسفه عمدتاً به ثبوت رساندن این معناست که همهٔ رخدادهای ذهنی مادی هستند و بنابراین، دوگانه انگاری ذهن و بدن باطل است.
دوگانگی طبیعت گرایانه نظریه ای است که توسط دیوید چالمرز (زاده ۱۹۶۶) در ارتباط با فلسفه ذهن طرح شده است. به عبارت ساده، این موضع را نشان می دهد که باید یک توضیح طبیعی گرایانه (به طور خلاصه، علمی) برای جنبه ذهنی آگاهی داده شود، نه یک توضیح فراطبیعی مانند روح یا جان.
یکی از رویکردهای مربوط به تجربه خوداگاه در فلسفه ذهن است. عده ای از فیلسوفان معتقدند که فقط جوهر واحدی وجود دارد که فیزیکی است ولی دو ویژگی اساساً متفاوت دارد: ویژگی های فیزیکی و ویژگی های ذهنی.
نظریه ای در فلسفه ذهن است که معتقد است ماده و ذهن دو ماده مجزا و مستقل هستند حرکت جوهری که اثرات سببی بر یکدیگر می گذارند.
همایندگرایی، پی پدیدار باوری، یا شبه پدیدارگرایی در فلسفه ذهن، نظریه ای است که می گوید پدیده های ذهنی (احساسات و ترس باورها و …) در فرد صرفاً نتیجه و اثر بعدی یا ثانوی (پی پدیدار) فرایندهای مادی در مغز و نظام عصبی است یا هر دوی آنها نتیجهٔ یک عامل مشترک هستند. یعنی مثلاً وقتی ضربان قلب تند می زند و حس ترس می آید برای مثال ممکن است ناشی از یک عامل ترسانندهٔ بیرونی می باشد. شبه پدیدارگرایی دیدگاهی در فلسفه ذهن است که برخی یا همه حالات ذهنی شبه پدیدارند یعنی تبعی و سایه وار هستند. شبه پدیدارگرایی منکر هرگونه تأثیر ذهن بر بدن است اما علیت بدن را به ذهن می پذیرد. برخی از تقریرهای شبه پدیدار انگاری همه حالات ذهنی را از لحاظ علّی عقیم می دانند و برخی تنها بعضی از حالات ذهنی را فاقد تأثیر علّی می دانند مانند کیفیات ذهنی.
مربوط به فلسفه ذهن است، موازی روانشناسی (یا به سادگی موازی بودن) نظریه ای است که حوادث ذهنی و جسمی کاملاً هماهنگ و بدون هیچ گونه تعامل علیت بین آنها است.
تأکید بر موجودیت دو واحد متضاد با یکدیگر است که یکی ریشه همه خوبی ها و دیگری ریشه همه بدی هاست.
از بهترین نمونه های شناخته شده دوگانگی اخلاقی دین مزدیسنا است که در آن اهورامزدا منشأ خوبی ها و اهریمن سرچشمه تمام بدی هاست.
یهودیت دین یگانه پرستی است و پیدا کردن مواردی از ثنویت در آن نادر است. اما در طومارهای دریای مرده، به ویژه در متنی که به دستورالعمل انضباطی شهرت دارد، از تقابل دو نیروی خیر و شر، یعنی شاهزاده نور و شاهزاده تاریکی سخن به میان آمده است. این دو هیچ نقشی در آفرینش ندارند بلکه تنها تجسم دو اصل اخلاقی خیر و شر هستند.
| [
{
"answer1": "به نظر می رسد توماس هاید (۱۶۳۶–۱۷۰۳ میلادی) برای نخستین بار در سال ۱۷۰۰ اصطلاح «دوآلیست dualistae» را در اشاره به دین پارسیان باستان به کار برد تا انسان هایی که به نظرشان خدا و شیطان دو اصل ازلی اند، را توصیف کند.",
"answer2": "کریستیان ولف (۱۶۷۹–۱۷۵۴ میلادی) در مرحلهٔ اول این اصطلاح را در حق فیلسوفانی به کار برد که بدن و نفس را به عنوان دو جوهر متمایز در نظر می گرفتند: «دوآلیست ها کسانی هستند که وجود جوهر مادی و غیرمادی را می پذیرند.»",
"distance": 322,
"question": "اولین کاربرد اصطلاح «دوآلیست» در چه سالی و برای اشاره به چه دینی به کار رفت و کریستیان ولف این اصطلاح را در مورد چه فیلسوفانی استفاده کرد؟"
},
{
"answer1": "در معنای فلسفی، برای اشاره به فلسفه ای به کار می رود که جسم و روح دو جوهر متمایز دانسته می شود مانند دوگانه انگاری دکارتی.",
"answer2": "این جدایی میان ذهن و بدن یا روح و جسم به دوگانه انگاری دکارتی مشهور است.",
"distance": 8384,
"question": "از دیدگاه فلسفی، دوگانه انگاری چه چیزی را متمایز می داند و دوگانه انگاری دکارتی بر چه چیزی تاکید دارد؟"
},
{
"answer1": "در الهیات، ثنویت به معنای باور به این است که خیر و شر — یا خدا و شیطان — نیروهایی مستقل از یکدیگر و تا حدی برابر هستند.",
"answer2": "از بهترین نمونه های شناخته شده دوگانگی اخلاقی دین مزدیسنا است که در آن اهورامزدا منشأ خوبی ها و اهریمن سرچشمه تمام بدی هاست.",
"distance": 13743,
"question": "در الهیات ثنویت به چه معنایی است و ثنویت در دین مزدیسنا چگونه است؟"
},
{
"answer1": "افلاطون، نخستین کسی بود که نفس را از هر جهت، غیر جسمانی دانست، و هر گونه نظری که بر حسب آن، بتوان نفس را به عنصری یا ترکیبی از عناصر تأویل کرد، و از این راه، جنبه روحانی و فوق طبیعی نفس را انکار داشت، در فلسفه او مردود شناخته شد.",
"answer2": "ارسطو نیز در کتاب معروف خود دربارهٔ نفس در ارزیابی نظرات مختلف فلاسفه دربارهٔ نفس، خاطرنشان می کند که بیشترین اختلاف، بین فلاسفه ای است که اصول و عناصر نفس را جسمانی می شمرند، و کسانی که آنها را غیر جسمانی می دانند.",
"distance": 444,
"question": "از نظر افلاطون روح چگونه است و ارسطو در مورد اختلاف فلاسفه درباره نفس چه می گوید؟"
},
{
"answer1": "فیزیکالیسم نگرشی است دایر بر اینکه رخدادهای ذهنی را می توان به نحو تام و تمام برحسب رخدادهای مادی یا جسمانی (معمولاً رخدادهایی که در مغز صورت می گیرد) توضیح داد.",
"answer2": "همایندگرایی، پی پدیدار باوری، یا شبه پدیدارگرایی در فلسفه ذهن، نظریه ای است که می گوید پدیده های ذهنی (احساسات و ترس باورها و …) در فرد صرفاً نتیجه و اثر بعدی یا ثانوی (پی پدیدار) فرایندهای مادی در مغز و نظام عصبی است یا هر دوی آنها نتیجهٔ یک عامل مشترک هستند.",
"distance": 1195,
"question": " فیزیکالیسم در مورد رخدادهای ذهنی چه نگرشی دارد و دیدگاه همایندگرایی در فلسفه ذهن چیست؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
723 | : رنسانس
رنسانس یا دورهٔ نوزایی یا دورهٔ نوزایش یا دوره تجدید حیات، جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد. دوران نوزایش، دوران گذار بین سده های میانه (قرون وسطی) و دوران جدید است. نخستین بار، واژهٔ رنسانس را فرانسوی ها در قرن ۱۶ میلادی به کار بردند. آغاز دورهٔ نو زایش را در سدهٔ ۱۴ میلادی در شمال ایتالیا می دانند. این جنبش در سدهٔ ۱۵ میلادی، شمال اروپا را نیز فراگرفت. رنسانس، یک تحول ۳۰۰ساله است که از فلورانس در ایتالیا آغاز شد و به عصر روشنگری در اروپا انجامید.
رنسانس در سال های ۱۳۰۰ میلادی از ایتالیا آغاز شد و در طول سه قرن در سراسر اروپا انتشار یافت. به ندرت در دوره ای چنین کوتاه ازنظر تاریخی، رخدادهای گوناگونی به وقوع می پیوندد؛ حال آنکه این قرن ها سرشار از تغییرات اساسی و فعالیت های بزرگ است. جهان امروزی نتیجهٔ همین فعالیت هاست، زیرا رنسانس پایه های اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدن های کنونی غرب را بنا نهاد.
دانش و هنر پیشرفت های عظیمی در ایتالیای سدهٔ ۱۵ و ۱۶ میلادی به وجود آوردند. این احیای فرهنگی به «رُنِسانس» (یعنی «نوزایش») مشهور شده است. دانشمندان، سرایندگان و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام گرفتن از میراث روم و یونان، با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاش ها به مطالعهٔ کالبد انسان پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوهٔ واقع گرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان، ساخت ساختمان ها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه به سرعت در سراسر اروپا گسترش یافت.
به تعبیری، دورهٔ رنسانس دورهٔ خردگرایی، ریاضیات، منطق و انسان مداری است. در این دوره کلیسا راهبری تحولات نوین فرهنگی را در دست می گیرد و یک جنبش مردم سالارانه به وجود می آید و پیشرفت علمی مطرح می شود و رنسانس به وجود می آید. در این دوره، ما شاهد اختراعات زیادی هستیم، مانند باروت، صنعت چاپ، دریانوردی، کشف قطب نما، اختراع تلسکوپ و.. دوران رنسانس برای اروپاییان عصر جدیدی بود سرشار از کامیابی های عظیم. بسیاری از افراد با ژان فرسنل موافق هستند. او در سال های آغازینِ سدهٔ ۱۵ میلادی چنین نوشت:
در قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی، نهضت ترجمهٔ کتب مسلمانان به طور گسترده ای در اروپا پدید آمد. این نهضت از پایه های اصلی رنسانس علمی و فکری و عامل اساسی رویکرد اروپاییان به علم و دانش بود. در این دوران، آثار مهمی در پزشکی همچون کتاب "طب الملکی" علی بن عباس اهوازی، کتاب "الحاوی"، دائرةالمعارف بزرگ طب، و "قانون" ابن سینا به عبری و لاتین ترجمه شد. موضوع دیگر مورد توجه مترجمان اروپایی، مباحث علم حساب (arithmetic) و هندسه بود. اولین آثاری که در این زمینه از عربی به لاتینی ترجمه شد کتاب های دانشمندان یونانی بود؛ مانند چهار مقاله اقلیدس و پانزده مقاله اصولی او و نیز کتاب الاربعه بطلمیوس (Ptolemaios). اما به سرعت ترجمه تألیفات و شرح های دانشمندان مسلمان آغاز شد. از مهم ترین کتاب های ترجمه شده جبر و مقابله خوارزمی بود که آغازگر علم جبر در اروپا شد. این کتاب دو بار ترجمه شد با نام های Algebra و Liber Algorithmi (یا کتاب خوارزمی) ترجمه شد که هم اکنون بعضی نسخه های آن در دسترس است.
همچنین ترجمه گسترده از متون باستانی یونانی و لاتین بر اساس منابعی که در امپراتوری بیزانس موجود بود، انجام گرفت.
جامعهٔ قرون وسطی که در سال ۱۳۰۰ در آستانهٔ رنسانس قرار گرفته بود، جامعه ای مشکل دار بود. چنان که چارلز جی نوئر می نویسد:
فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی دیگر مؤثر نبود. ساختار سست سیاسی آن نمی توانست شیوه هایی را برای تشکیل و ادارهٔ کشورهایی که حکومت قدرتمند مرکزی داشتند و در انگلستان و فرانسه در حال شکل گیری بودند، فراهم آورد. به علاوه کلیسای کاتولیک نیز، که به جامعهٔ قرون وسطی ثبات می بخشید، در سال های پایانی قرون وسطی گرفتار مشکلات داخلی خودش بود. منظور از این مشکلات فساد مالی و اخلاقی بود که وارد سیستم و دستگاه کلیسا شده بود و رفته رفته می رفت تا جای خود را به نظام شورایی دهد که با رانت دهی پاپ در سال ۱۴۵۰ مجدداً کلیسا بر نظام شورایی غلبه یافت و کلیسا جشن عظیمی در همین راستا برپا نمود. بسیاری از روحانیان با استفاده از موقعیتشان برای خود قدرت های سیاسی کسب می کردند. البته عوامل دیگری همچون رونق تجارت نیز در ایجاد رنسانس دست داشته اند. هنگامی که سربازان از جنگ های صلیبی بازمی گشتند با خود ادویه، ابریشم و… را می آوردند. رشد بازرگانی با توجه به بقیه دنیا برانگیخت و جامعه ای که روزگاری بسته و محدود بود، شروع به بازشدن و توسعه نمود.
در قرن پانزدهم، در سراسر اروپا و خاورمیانه، محققین قفسه های غبار گرفتهٔ ساختمان های قدیمی را جستجو کردند و دست نوشته های یونانی و رومی را پیدا کردند. در نتیجه، نوشته های باقی مانده از نویسندگان کلاسیک از جمله افلاطون، سیسرون، سوفوکل و پلوتارک به دوران رنسانس رسید. محققین با حمایت افراد توانگر کارشان را به خوبی انجام دادند و در سال ۱۵۰۰ آن ها تقریباً تمام دست نوشته هایی را که امروز موجود است، یافتند.
مطالعهٔ این آثار، دانش نو نام گرفت. در آن زمان ضمن احیای علاقه به نوشته های کلاسیک، به ارزش های فردی نیز توجه شد. این گرایش انسان گرایی نام گرفت؛ زیرا طرفداران آن به جای موضوعات روحانی و الهی بیش از هر چیز مسائل انسانی را در نظر گرفتند. انسان گرایی نیز مثل خود رنسانس از ایتالیا ظهور کرد. دو عامل سبب ظهور انسان گرایی شد؛ یکی وجود بقایای امپراتوری روم و دیگری آوارگان امپراتوری در هم شکستهٔ بیزانس.
ویل دورانت در این باره می گوید:
عامل دیگر گسترش صنعت چاپ بود که عملاً باعث می شد دسترسی به کتب راحت تر شود در نتیجه سرعت دانش کلاسیک و اندیشه های انسان گرایی را به طور چشمگیری افزایش داد.
علاوه بر این ها در دورهٔ رنسانس خواندن کتاب مانند قرون وسطی تنها به روحانیون محدود نبود. زن و مرد، فروشندگان، اشراف و… می توانستند بخوانند. در واقع در اواسط قرن شانزدهم، نیمی از مردم لندن سواد خواندن و نوشتن داشتند، میزان سواد در سایر شهرهای اروپا نیز مانند لندن بود.
فلورانس به دلیل حمایت های خانوادهٔ مدیچی ها بسیار در هنر و فرهنگ پیشرفت کرد. لورنزو نوادهٔ قدرتمند کوزمو و حاکم مستبد فلورانس نسبت به هنر بسیار سخاوتمند بود. او دانشسرایی در پیزا (تحت سلطهٔ فلورانس) برای جوانان فلورانسی تأسیس کرد.
علاوه بر این ها در دورهٔ انسان گرایی انتقاداتی نیز به کلیسا وارد شد. اراسموس و سایر منتقدان کلیسا معتقد بودند که آیین بسیار سطحی شدهٔ مذهبی نیازهای معنوی اعضای کلیسا را برآورده نمی سازد.
فرانچسکو گیچیاردینی در کتاب «تاریخ ایتالیا» در سال ۱۵۶۱ نوشت:
مارتین لوتر نود و پنج فرضیه اش را به در کلیسای همهٔ قدیسان در ویتنبرگ نصب می کند و شکایت های لوتر از سوءاستفاده های کلیسای کاتولیک از قدرت منجر به اصلاحات و پدید آمدن مذهب پروتستان شد.
در تاریخ هنر معمولاً دوران رنسانس را به این مراحل، بخش می کنند:
رنسانس عهد شکوفایی تجارت بود و در این دوران اروپا به طور کلی ثروتمند بود. بعضی از تجارت های دوران رنسانس جنبه بین المللی داشتند و درآمد حاصل از آن به اندازه ای بود که منجر به تکامل روش های مدیریت مالی شد. جامعهٔ دوران رنسانس متشکل از سه طبقه بود: طبقهٔ بالایی یا حاکم، طبقهٔ متوسط یا تجّار و طبقهٔ پایینی یا کارگر.
اشراف طبقهٔ بالا هنوز هم بیش ترین قدرت سیاسی را داشتند و صاحب املاک وسیعی بودند و افراد طبقهٔ پایین مورد سوءاستفادهٔ و خراج گیری آن ها قرار می گرفتند. افکار انسان گرایان نیز مخالف ثروت و ماده گرایی نبود.
به طوری که لئوناردوبرونی می گوید:
یکی از سودمندترین مشاغل دوران رنسانس خرید و فروش بود. مواد خام یک منطقه با سود به تولیدکنندگان مناطق دیگر فروخته می شد و با فروش کالاهای ساخته شده سود بیشتری حاصل می شد.
با وجود رشد صنعت، رنسانس دورهٔ انقلاب صنعتی نبود. بسیاری از محصولات اروپایی را کارگرانی تولید می کردند که به تنهایی یا در گروه های کوچک کار می کردند، صنعت چاپ بود.
اغلب کالاهایی که داد و ستد می شدند، دست ساز بودند و تولید انبوه به وسیلهٔ ماشین سیصد سال بعد از آن مرسوم شد.
ونیز و جنووا هر دو از موقعیت سوق الجیشی مناسبی برخوردار بودند و در دوران رنسانس مرکز تجارت مدیترانه ای بودند.
در شمال اروپا نیز خرید و فروش مواد غذایی شاه (از جمله شاه ماهی نمک سود شده) از جمله فعالیت های پر سود اقتصادی بود. این بازرگانان برای مقابله با دزدان دریایی و کنترل این بازرگانی پر سود اتحادیه ای را پدیدآوردند. مراکز مدیریت این اتحادیه در شهرهای لوبک و هامبورگ قرار داشت.
تجارت امروزی بیش از تخصصی شدن مشاغل مرهون رنسانس است. برای مثال، شرکت های سهامی امروزی از دوران رنسانس به وجود آمده اند یکی از اولین شرکت ها، شرکت انگلیسی موسکوی بود که در سال ۱۵۳۳ برای تجارت با روسیه تأسیس شد. موسکوی و سایر شرکت ها، مثل شرکت های سهامی امروزی برای افزایش سرمایه، سهامشان را تحت عنوان بورس می فروختند. به علاوه صرافان دورهٔ رنسانس، بسیاری از کارهای بانکداران امروزی را از جمله پرداخت بهره و تأمین سپرده انجام می دادند.
در اوایل دوران رنسانس، مهم ترین بانکداران که آن ها را بانکداران لومبارد می نامیدند ساکن شمال ایتالیا بودند که مرکزشان در فلورانس بود که هشتاد شرکت مالی داشت. در قرن پانزدهم، شرکت مدیسی به تنهایی شانزده شعبه تأسیس کرد. ویل دورانت در این باره می گوید:
همچنین یکی از موفق ترین بانکداری های غیر ایتالیایی متعلق به فوگرهای آلمانی بود. آن ها ابتدا با فروش البسه مشهور شدند. سپس با راهنمایی های یاکوب فوگر به اوج سعادت رسیدند.
در قرن ۱۵ رنسانس از زادگاهش در فلورانس به سایر بخش های اروپا گسترش پیدا کرد و مدتی پس از آن، به تمام اروپا راه یافت. اختراع چاپ فشاری توسط مخترع آلمانی یوهانس گوتنبرگ این امکان را فراهم کرد که ایده های نوین به سرعت انتقال پیدا کنند. با گسترش بیشتر، اندیشه های رنسانسی متنوع تر شده و دستخوش تغییراتی شدند تا با فرهنگ محلی وفق پیدا کند. در قرن ۲۰، محققان رنسانس را به جنبش های محلی و ملی تقسیم بندی کردند.
در انگلستان، قرن ۱۶ آغازی بر رنسانس انگلیسی بود؛ با آثار افرادی نظیر ویلیام شکسپیر، کریستوفر مارلو، ادموند اسپنسر، تامس مور، فرانسیس بیکن، فیلیپ سیدنی و غیره. هنرمندان و معماران بزرگی، نظیر اینیگو جونز، هم با معرفی معماری و هنری ایتالیایی به انگلستان در گسترش رنسانس در آن کشور تاثیرگذار بودند. این موضوع در حیطه موسیقی توسط افرادی نظیر توماس تالیس، جان تاورنر و ویلیام برد راه خود را پیدا کرد.
واژه رنسانس یک کلمه فرانسوی است، به معنی «تولد دوباره.» این کلمه اولین بار در قرن ۱۸ مورد استفاده قرار گرفته بعدها با استفاده آن در کتاب Histoire de France (تاریخ فرانسه) اثر ژول میشله (۱۷۹۸–۱۸۷۴) که در سال ۱۸۵۵، به صورت گسترده ای رواج پیدا کرد.
رنسانس ایتالیایی در سال ۱۴۹۵ به فرانسه رسید، زمانی که شاه شارل هشتم به ایتالیا حمله کرد. یکی از دلایل گسترش سکولاریسم ناتوانی کلیسا در یاری رساندن در برابر مرگ سیاه بود. فرانسوای اول هنر و هنرمندان ایتالیایی نظیر لئوناردو دا وینچی را به کشور خود دعوت کرد و با هزینه های زیاد کاخ های مجللی ساخت. نویسندگانی مانند فرانسوا رابله، پی یر دو رونسار، یواخیم دو بله و میشل دو مونتنی و نقاشانی نظیر ژان کلو و موسیقی دانانی چون ژان موتو نیز از روح رنسانس الهام گرفتند.
در ۱۵۳۳، کاترین مدیچی ۱۴ ساله که متولد فلورانس و فرزند لورنزوی مدیچی و مادلین دو لا تور دآورژن بود، با آنری دوم، پسر دوم شاه فرانسوای اول و ملکه کلود ازددواج کرد. اگرچه کاترین مدیچی برای نقشش در جنگ های مذهبی فرانسه معروف و بدنام شد، او تاثیر مستقیمی در ورود هنر، علوم و موسیقی (شامل نوعی رقص که بعدها تکامل پیدا کرد و باله نام گرفت) فلورانسی به دربار فرانسه داشت.
تحولات و دگرگونی های فکری گوناگونی در عصر رنسانس به وقوع پیوست که از نظر اهمیت و شدت تأثیرگذاری به موارد زیر می توان اشاره کرد و آن ها را پایه های اساسی شکل گیری عصر رنسانس دانست.
کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و به جای زمین، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد. با این نظر زمین دیگر مرکز جهان و انسان نیز دیگر اشرف مخلوقات نبود. این نخستین بحران وجدان انسان غربی بود. زیرا انسان موجودی بود در کیهان بیکران.
انقلاب فکری بزرگی بود زیرا هم با اصول پذیرفته شده نجوم بطلمیوسی در تعارض بود و هم با نص کتاب مقدس. در سال ۱۵۱۴ کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را بین دوستان خود توزیع کرد که در آن دیدگاه هایش را دربارهٔ فرضیه خورشید مرکزی به اختصار بیان کرده بود.
نوشته کوتاه کوپرنیک با استقبال زیادی روبرو شد و او را در جمع دانشمندان اروپایی نام آور گردانید اما کوپرنیک هنوز نظریه اش را قابل عرضه در محافل علمی نمی دانست و سال های بعد را صرف تحقیقات دقیق و جمع آوری شواهد و مدارک کرد تا به آن اعتبار بیشتری بخشد.
در سال ۱۵۳۳ شهرت کوپرنیک به جایی رسیده بود که آلبرت ویدمانشتات منشی پاپ کلمنت هفتم یک رشته سخنرانی دربارهٔ نظریه او برای پاپ و گروهی از کاردینال ها در واتیکان ترتیب داد. در ۱۵۳۶ که تحقیقات کوپرنیک به اتمام رسید دیگر در اروپا دانشمندی نبود که دربارهٔ نظریه انقلابی او چیزی نشنیده باشد و بسیاری در گوشه و کنار قاره خواستار انتشار آن بودند. او حتی در کلیسا نیز حامیان پرنفوذی داشت؛ کاردینال نیکلاس فون شونبرگ در نامه ای خطاب به کوپرنیک نوشت: «... ای مرد فاضل امیدوارم که تقاضای مرا بیجا ندانی ولی مؤکداً از تو استدعا می کنم که کشف خود در باب کائنات را در معرض قضاوت دیگر نخبگان جهان قرار دهی و ضمناً در اولین فرصت ممکن شرحی از نظریه خود را همراه با جداول و هرچه که به آن مربوط است برای من ارسال داری…» این نامه تشویق آمیز اگر چه برای کوپرنیک بسیار ارزشمند بود ولی کافی نبود تا او را به انتشار نظریه انقلابی اش متقاعد کند.
وی همچنان به تکمیل تحقیقات خود ادامه داد تا سال ۱۵۳۹ که با ریاضیدانی به نام گئورگ یواخیم رتیکوس آشنا گردید و او را به شاگردی پذیرفت. این دو با هم نظریه جدید را مطالعه کردند. پس از دو سال رتیکوس با استفاده از اصول تئوری کوپرنیک کتاب ناراتیو پریما را دربارهٔ حرکت زمین نوشت و در ۱۵۴۲ به نام کوپرنیک بخشی از پژوهش او در مثلثات را منتشر کرد. در برابر اصرار شدید رتیکوس بالاخره کوپرنیک پذیرفت که شرح کاملی دربارهٔ نظریه خود فراهم کند و آن را به نورنبرگ بفرستد تا با نظارت او به چاپ رسد. سرانجام کتاب در ۱۵۴۳ منتشر شد.
شاخص ترین متفکر رنسانس گالیله است وی مفهومی تازه از حقایق طبیعت را اعلام کرد که بنیادهای تعالیم کلیسا را متزلزل کرد و فیزیک را مستقل از الهیات ساخت.
گالیله می گفت:
گالیله علم فیزیک را سکولار کرد و آن را از الهیات مستقل دانست. تکیه گاه علم فیزیک از آن پس خرد انسان بود.
گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود قانون آونگ گالیله امروزه همچنان در امور گوناگون به کار می رود مثلاً برای اندازه گیری حرکات ستارگان یا مهار روند کار ساعت ها از این قانون استفاده می کنند. آزمایش های او دربارهٔ آونگ آغاز فیزیک دینامیک جدید بود واکنشی که قوانین حرکت و نیروهایی را که باعث حرکت می شوند در بر می گیرد گالیله در سال ۱۵۸۸ در دانشگاه پیزا مدرک دکتری (استادی) گرفت و در همان جا برای تدریس ریاضیات باقی ماند.
گالیلئو گالیله در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را به انجام رسانید کشفی که باعث از بین رفتن یک نظریه به جا مانده دو هزار ساله شد و دشمنان زیادی برایش آفرید در دوران گالیله بخش بسیاری از علوم بر اساس فرضیه های فیلسوف بزرگ یونانی – ارسطو که در قرن ۴ پیش از میلاد می زیست بنا شده بود اثر او به عنوان مرجع و سرچشمه تمامی علوم به شمار می آمد هر کس که به یکی از قانون ها و قواعد ارسطو شک می کرد انسان کامل و عاقلی به شمار نمی آمد یکی از قواعدی که ارسطو بیان کرده بود این ادعا بود که اجسام سنگین تندتر از اجسام سبک سقوط می کنند گالیله ادعا می کرد که این قاعده اشتباه است به طوری که می گویند او برای اثبات این خطا از استادان هم دانشگاهی خود دعوت به عمل آورد تا به همراه او به بالاترین طبقه برج مایل پیزا بروند گالیله دو گلوله توپ یکی به جرم ۵ کیلو و دیگری به جرم نیم کیلو با خود برداشت و از فراز برج پیزا هر دو گلوله را به طور هم زمان به پایین رها کرد در کمال شگفتی تمام حاضران در صحنه مشاهده کردند که هر دو گلوله به طور هم زمان به زمین رسیدند گالیله به این ترتیب یک قانون فیزیکی مهم را کشف کرد (سرعت سقوط اجسام به جرم آن ها بستگی ندارد).
بعدها این اصل که به قانون سقوط آزاد یا اصل هم ارزی معروف شد، اساس فیزیک مدرن را بنا نهاد. آلبرت اینشتین، تئوری معروف خود نسبیت عام را بر پایه درستی همین اصل نگاشته است.
گالیله همچنان موفق به ساختن یک نوع دوربین گردید ولی این دستگاه قدرت زیادی نداشت اما مطلب مهم این بود که اصل اختراع کشف شده بود و ساختن دوربین قوی تر فقط کار فنی بود. این دوربین به رئیس حکومت «ونیز» تقدیم شد و در کنار ناقوس سن مارک گذاشته شد سناتورها و تجار ثروتمند در پشت دوربین قرار گرفتند و همگی دچار حیرت و تعجب شدند چون آن ها خروج مؤمنین را از کلیسای مجاور و کشتی هایی را که در دورترین نقاط افق در حرکت بودند مشاهده نمودند ولی گالیله فوراً دوربین را به طرف آسمان متوجه ساخت مشاهده مناظری که تا آن زمان هیچ چشمی قادر به تماشای آن نبود شور و شعفی فراوان در گالیله به وجود آورد گالیله مشاهده نمود که ماه بر خلاف گفته ارسطو که آن را کره ای صاف و صیقلی می دانست پوشیده از کوه ها و دره هایی است که نور خورشید برجستگی های آن ها را مشخص تر می سازد به علاوه ملاحظه نمود که چهار قمر کوچک به دور سیاره مشتری در حرکت هستند و بالاخره لکه های خورشید را به چشم دید دانشمند بزرگ در سال ۱۶۱۰ تمام این نتایج را در جزوه ای به نام «کتاب قاصد» آسمان انتشار داد که موجب تحسین و تمجید بسیار گشت ولی انتشار کتاب قاصد آسمان فقط تحسین و تمجید همراه نداشت بلکه جمعی از مردم بر او اعتراض کردند و از او می پرسیدند چرا تعداد سیارات را ۷ نمی داند و حال آنکه تعداد فلزات ۷ است و شمعدان معبد ۷ شاخه دارد و در کله آدمی ۷ سوراخ موجود است گالیله در جواب تمام سؤالات فقط گفت با چشم خود در دوربین نگاه کنید تا از شما رفع اشتباه شود.
مشاهدات و پژوهش های گالیله او را به این وادی رهنمون شدند که فرضیه های علمی را که بر اساس آن ها زمین در مرکزیت عالم قرار داشت و خورشید و ستارگان به دور آن می گشتند مردود می شمرد. نزدیک به نیم قرن پیش از آن کوپرنیک اثر بزرگ خود را که طی آن ثابت کرد خورشید در مرکز دستگاه ستاره ای ما ست و زمین و سیاره ها به دور آن می گردند- در معرض اذهان عموم قرار داده بود.
سومین انقلاب فکری را رنه دکارت به راه انداخت. او خرد آدمی را به جای کتاب مقدس و سنت پاپ و کلیسا و فرمانروا نشاند. با این کار دکارت سوژه بزرگی آفرید.
در اروپای غربی فلسفه دکارت خرافات را از میان برداشت و عصر «اندیشه های روشن و متمایز» آغاز شد. دیگر همه چیز را با محک عقل می سنجیدند حتی محتویات کتاب مقدس. روزگار ایمان جایش را به روزگار خرد داد. روش دکارت برای پژوهش طبعیت روش قیاسی و استنتاجی بود.
نیوتن منحیث وارث دستاوردهای گالیله و کپلر پا به عرصه می گذارد، قانون گالیله درباره سقوط آزاد اجسام و قوانین کپلر را در قانون گرانش یگانه کرد، روش نیوتن روش تحلیلی و استقرایی بود.
در دوران دکارت، بزرگ ترین مانع در برابر مردم عادی برای اندیشیدن، این خرافه تحمیل شده کلیسا بود، که جز کسی که همه صفحات فلسفه مدرسی را آموخته باشد، نمی تواند به پرسش های فلسفی بیندیشد. در نتیجه مردم نیاز داشتند که یاد بگیرند که دربارهٔ این ستون های جهل شک کنند، پیش از آن که تفکر فلسفی جدیدی را برپا کنند. این هدفی است که کتاب تأملات در فلسفه اولی دکارت در برابر خود قرار داده است.
شکاک گرایان به شک و تردید معروف بودند، و همه می دانستند که تفکر و اندیشه ایشان، نمی توانست فلسفه مثبتی برای زندگی «مطمئن» به بار آورد. از سوی دیگر، جستجو برای یقین، مترادف با قبول اصول منظم کلیسا، و فلاسفه اش یعنی فلاسفه مدرسی بود. با این همه دکارت، «شک برای یقین» را گسترش داد، که برای عموم هم گیرا بود؛ و در نتیجه آن مبانی تقسیم بندی روحانی متخصص و فرد عادی لائیک نیز به لرزه می افتاد.
او می نویسد:
از این روی در مقایسه با شک شک گرایان، که شاید تنها برای عده ای روشنفکر جذاب بود، نوع شک دکارت، توان آن را داشت که عمومی تر شود. دکارت بسیار محتاط است، تا قواعد رفتاری و اخلاقی را پیش از تأمل اندیشمندانه معین کند. همه راهنماها لازم برای فرد لائیک، برای چنین راه پیمایی فلسفی مهم هستند، تا از سرگردانی اجتناب شود. پس از شرایط اولیه پیش فرض گرفتن در کتاب گفتار در روش است که او حرکت مورد نظرش را در کتاب تأملات توصیف می کند.
در کتاب تأملات او نخست در بارهٔ حواس شک می کند. اما حرکت مهم او، در گام دوم که شک کردن به خدا است، «آیا خدائی وجود دارد …؟» و حتی شک می کند که آیا خدا فریب کار است، وقتی می نویسد:
در عصری که دکارت در آن زندگی می کرد، این بزرگ ترین گناه بود که به وجود خدا شک شود، تا چه رسد به آن که در بارهٔ خدا بمثابه فریبکار فکر شود. فرانسیس بیکن، پدر تجربه گرایی و هم دوره دکارت، کار را برای خود آسان کرده بود، با گفتن آنکه فلسفه بایستی فقط بر روی استدلال تکیه کند، در صورتی که الهیات از طریق اعتقاد قابل شناخت است، و به این صورت بیکن از رویارویی با کلیسا اجتناب کرده بود. در مقایسه، دکارت، از سوی دیگر، هدف خود را دقیقاً بر روی ممنوع ترین شک جامعه خود می گذارد، یعنی برای جامعه، اندیشه مستقل را به روشنی در برابر عموم به نمایش می گذارد. بسیاری از منقدان، به نتیجه گیری خدامنشانه دکارت دربارهٔ اعتقاد، و نیز به عملکرد و کوشش های وی برای سازش کلیسا و علم اشاره می کنند، و این ها را به عنوان دلیل بر ناصادق بودن دکارت در حرکت بالا در رابطه با شک در وجود خدا می دانند. چه منقدین درست گویند و چه نه، و صرفنظر از نتیجه گیری خود دکارت از بحثی که طرح کرده است، و با این که درک خودش اساساً محافظه کارانه بوده است، این واقعیت انکارناپذیر است که برخورد دکارت در شک و حتی مشاهده خدا به عنوان فریبکار، اعتقادات مذهبی زمان خود را به طور جدی تهدید و به لرزه درآورده است. وقتی عامه مردم چنین برخوردی با خدا را جایز بشمارند، در عمل این حرکت می تواند به کفر انجامد، صرفنظر از آنکه جواب های مقابل بحث اولیه هر قدر هم قانع کننده باشند. در واقع این طرح فکری، دقیقاً نطفه انقلاب دکارتی بود، گرچه این تحول از طریق شاید یک محافظه کار آغاز شد، یعنی خود شخص دکارت! جرئت به شک در بارهٔ باورهای غالب در جامعه، همان قدر برای تشویق اندیشه مستقل لازم بود، که به رسمیت شناختن برابری ظرفیت استدلال در انسان ها.
| [
{
"answer1": "جنبش فرهنگی مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی، اصلاحات مذهبی و پیشرفت هنری در اروپا شد.",
"answer2": "یکی از سودمندترین مشاغل دوران رنسانس خرید و فروش بود. مواد خام یک منطقه با سود به تولیدکنندگان مناطق دیگر فروخته می شد و با فروش کالاهای ساخته شده سود بیشتری حاصل می شد.",
"distance": 6368,
"question": "کدام رویدادهای مهم در دوران رنسانس در اروپا رخ داد و رنسانس چگونه به گسترش تجارت کمک کرد؟"
},
{
"answer1": "کوپرنیک نظریه زمین مرکزی را مردود شمرد و به جای زمین، خورشید محوری یا خورشید مرکز را قرارداد.",
"answer2": "گالیله قانون آونگ را کشف کرده بود",
"distance": 2337,
"question": "نظریه خورشید مرکزی توسط چه کسی ارائه شد و چه کسی قانون آونگ را کشف کرد؟"
},
{
"answer1": "در این دوران، آثار مهمی در پزشکی همچون کتاب \"طب الملکی\" علی بن عباس اهوازی، کتاب \"الحاوی\"، دائرةالمعارف بزرگ طب، و \"قانون\" ابن سینا به عبری و لاتین ترجمه شد.",
"answer2": "عامل دیگر گسترش صنعت چاپ بود که عملاً باعث می شد دسترسی به کتب راحت تر شود در نتیجه سرعت دانش کلاسیک و اندیشه های انسان گرایی را به طور چشمگیری افزایش داد.",
"distance": 2693,
"question": "کتاب قانون توسط چه کسی نوشته شد و نقش صنعت چاپ در گسترش رنسانس چه بود؟"
},
{
"answer1": "دو عامل سبب ظهور انسان گرایی شد؛ یکی وجود بقایای امپراتوری روم و دیگری آوارگان امپراتوری در هم شکستهٔ بیزانس.",
"answer2": "فلورانس به دلیل حمایت های خانوادهٔ مدیچی ها بسیار در هنر و فرهنگ پیشرفت کرد.",
"distance": 568,
"question": "چه چیزی باعث ظهور انسان گرایی شد و چه کسی در دوران رنسانس از هنر حمایت مالی کرد؟"
},
{
"answer1": "فئودالیسم، نظام اجتماعی قرون وسطی دیگر مؤثر نبود. ساختار سست سیاسی آن نمی توانست شیوه هایی را برای تشکیل و ادارهٔ کشورهایی که حکومت قدرتمند مرکزی داشتند و در انگلستان و فرانسه در حال شکل گیری بودند، فراهم آورد.",
"answer2": "در قرن ۱۵ رنسانس از زادگاهش در فلورانس به سایر بخش های اروپا گسترش پیدا کرد و مدتی پس از آن، به تمام اروپا راه یافت. اختراع چاپ فشاری توسط مخترع آلمانی یوهانس گوتنبرگ این امکان را فراهم کرد که ایده های نوین به سرعت انتقال پیدا کنند.",
"distance": 5158,
"question": "چرا جامعه قرون وسطی مشکل دار بود و ایده های رنسانسی چگونه گسترش پیدا کرد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
724 | : تحلیل رمز
تحلیل رمز مطالعه تجزیه و تحلیل سیستم های اطالعاتی به منظور مطالعه جنبه های پنهان سیستم ها است، تحلیل رمز برای نقض سیستم های امنیتی رمزنگاری و دستیابی به محتوای پیام های رمزگذاری شده استفاده می شود ، حتی اگر کلید رمزنگاری ناشناخته باشد. علاوه بر تجزیه و تحلیل ریاضی الگوریتم های رمزنگاری، تحلیل رمز شامل مطالعه حملات کانال جانبی است که نقاط ضعف در الگوریتم های رمزنگاری را هدف نمی گیرند ، بلکه در عوض از ضعف ها در اجرای آنها سوء استفاده می کنند. اگرچه هدف یکسان بوده است، روش ها و تکنیک های تحلیل رمز در طول تاریخ رمزنگاری به طرز چشمگیری تغییر کرده است، سازگار با افزایش پیچیدگی رمزنگاری، از روش های قلم و کاغذ ، از طریق ماشین هایی مانند بمب های انگلیس و رایانه های کولئوس در بلوکلی پارک در جنگ جهانی دوم ، به طرح های رایانه ای پیشرفته رایانه ای حاضر. روشهای شکستن رمزنگاری های مدرن اغلب شامل حل مسائل با دقت ساخته شده در ریاضیات خالص است که شناخته شده ترین عامل عدد صحیح است.
هدف از تحلیل رمز این است که با توجه به برخی از متون رمزنگاری شده، تا حد امکان اطلاعات اصلی را در مورد داده های رمزگذاری نشده (متن آشکار) کسب کند.
حملات را می توان براساس نوع اطلاعاتی که مهاجم در اختیار دارد طبقه بندی کرد. به عنوان یک نقطه شروع اصلی، معمولا فرض بر این است که، برای اهداف تجزیه و تحلیل، الگوریتم کلی شناخته شده است،که نامش Maxim s'Shannon است (دشمن سیستم را می شناسد) به نوبه خود، معادل اصل Kerckhoffs. این یک فرض معقول در عمل است. در طول تاریخ، نمونه های بی شماری از الگوریتم های مخفی وجود دارد که در معرض دانش گسترده تری قرار می گیرند، از جمله با جاسوسی، خیانت و مهندسی معکوس (و بسته به موقعیت، رمزنگاری ها از طریق کسر خالص شکسته شده اند؛ برای مثال رمزهای آلمانی لورنز و کد ژاپنی Purple و انواع طرح های کلاسیک)
حملات را می توان با منابع مورد نیاز آنها نیز توصیف کرد. این منابع عبارتند از:
پیش بینی دقیق این مقادیر، گاهی اوقات دشوار است، به خصوص وقتی که برای انجام آزمایش حمله عملی نیست. اما تحلیل کنندگان رمز دانشگاهی تمایل دارند حداقل میزان تخمین بزرگی از مشکلات حملات خود را ارائه دهند، به عنوان مثال، SHA-1 collisions now 252.
نتایج تحلیل رمز همچنین می تواند در سودمندی متفاوت باشد. به عنوان مثال، رمزنگار الرس نودسن (1989) انواع مختلف حمله به رمزهای بلوک را با توجه به میزان و کیفیت اطلاعات مخفی که کشف شد طبقه بندی کرد:
حمالت آکادمیک اغلب در برابر نسخه های ضعیف از یک رمزنگاری، مانند رمزنگاری بلوک یا عملکرد هش با برخی rounds حذف شده است .بسیاری با افزودن rounds به سیستم رمزنگاری، حملات را از نظر ظاهری دشوارتر می کنند. بنابراین ممکن است سیستم رمزنگاری کاملا قوی باشد حتی اگر انواع rounds ضعیف باشد. با این وجود، شکستهای جزئی که نزدیک به شکستن رمزنگاری اصلی است ممکن است به معنای وقوع یک شکست کامل باشد. حملات موفقیت آمیز به DES ، MD5 و 1-SHA قبل از حمله به نسخه های ضعیف انجام شده است.
در رمزنگاری دانشگاهی، ضعف یا شکست در یک طرح معمولا کاملا محافظه کارانه تعریف می شود: ممکن است نیاز به مقادیر غیر عملی از زمان، حافظه یا پیام های شناخته شده باشد .همچنین ممکن است مهاجمان بتواند کارهایی را انجام دهد که بسیاری از مهاجمین در دنیای واقعی قادر به انجام آن نیستند: برای مثال ، ممکن است مهاجمی نیاز به انتخاب موارد خاص برای رمزگذاری داشته باشد یا حتی بخواهد رمزنگاری های ساده را با استفاده از چندین کلید مربوط به رمز رمزگذاری کند. کلید علاوه بر این، فقط می تواند اطلاعات کمی را نشان دهد، به اندازه کافی برای اثبات ناقص سیستم رمزنگاری اما بسیار کم برای مهاجمین در دنیای واقعی. سرانجام، حمله فقط به یک نسخه ضعیف از ابزارهای رمزنگاری، مانند رمزنگاری بلوک کاهش یافته، می تواند به عنوان گامی به سوی شکستن سیستم کامل اعمال شود.
تحلیل رمز و رمزنگاری همگام شده اند و این رقابت را می توان از طریق تاریخ رمزنگاری ردیابی کرد. رمزهای جدید برای جایگزینی طرح های قدیمی شکسته، و تکنیک های جدید تحلیل رمز برای شکستن طرح های بهبود یافته ردیابی شده اند. در عمل، آنها مانند دو روی یک سکه هستند: رمزنگاری امن نیاز به طراحی در برابر تحلیل رمز احتمالی دارد.
اگرچه خود کلمه "cryptanalysis" نسبتاً جدید است (در سال 1920 توسط ویلیام فریدمن ابداع شده است)، اما روش های شکستن رمزها بسیار قدیمی تر هستند. دیوید کان در The Codebreakers بیان می کند که دانشمندان عرب نخستین کسانی بودند که روشهای رمزنگاری را به شکل اصولی مستند کرده اند.
اولین توضیح ضبط شده رمزنگاری شده توسط الکندی (درگذشته 110-178 ، همچنین به عنوان "آلکیندوس" در اروپا نیز شناخته شده است)، یک polymath عرب قرن 2، در amma 'Mu-al Istikhraj fi Risalah نسخه خطی در رمزگشایی پیام های رمزنگاری. این رساله شامل اولین توصیف روش تحلیل فرکانس است. بدین ترتیب الکندی به عنوان نخستین رمزگذار در تاریخ در نظر گرفته می شود. کار گشایشی او تحت تأثیر آل خلیل (786-717) قرار گرفت، که کتاب پیام های رمزنگاری را نوشت، که شامل اولین استفاده از ترکیب ها برای لیست تمام کلمات ممکن عربی با و بدون مصوت ها است.
تجزیه و تحلیل فرکانس، ابزاری اساسی برای شکستن بسیاری از رمزهای رمزنگاری است . در زبانهای طبیعی ، حروف خاصی از الفبا بیشتر از دیگران ظاهر می شوند .در انگلیسی، "E" احتمالا رایج ترین حرف در هر نمونه از متن ساده است. به همین ترتیب، دیگراف "TH" محتمل ترین جفت حروف به انگلیسی و غیره است. تجزیه و تحلیل فرکانس به یک رمزگذار متکی است که نتواند این آمار را مخفی کند. به عنوان مثال، در یک رمزگذاری جایگزینی ساده (جایی که هر حرف به سادگی با حرف دیگری جایگزین می شود)، بیشترین حرف در متن "E" خواهد بود. تجزیه و تحلیل فرکانس چنین رمزگذاری نسبتاً آسان است، مشروط بر اینکه متن به اندازه کافی طولانی باشد تا یک تعداد معقول نمایانگر حروف الفباء موجود در آن را ارائه دهد.
اختراع آل کندی از روش آنالیز فراوانی برای شکستن رمزهای جایگزینی monoalphabetic مهمترین پیشرفت رمزنگاری تا زمان جنگ جهانی دوم بود، اولین تکنیک های رمزنگاری را توصیف کرد، از جمله بعضی از آنها برای رمزهای چند کلمه ای، طبقه بندی رمزها، آواشناسی عربی و نحو و از همه مهمتر، اولین توصیف ها را در مورد تجزیه و تحلیل فرکانس ارائه داد. وی همچنین روش های رمزگذاری، رمزنگاری برخی رمزگذاری ها و تجزیه و تحلیل آماری ترکیب نامه ها و نامه ها را به زبان عربی پوشش داد .سهم مهمی از ابن عدلان (1287-1187) در اندازه نمونه برای استفاده از تجزیه و تحلیل فرکانس بود.
در اروپا، محقق ایتالیایی (1535-1615) Porta della Giambattista نویسنده یک اثر اصلی در زمینه تحلیل رمز، De Furtivis Literarum Notis، بود.
تحلیل رمز های موفقیت آمیز بدون شک تاریخ را تحت تأثیر قرار داده است. توانایی خواندن افکار پنهانی و برنامه های دیگران می تواند یک مزیت تعیین کننده باشد. به عنوان مثال، در انگلستان در سال 1587، مری، ملکه اسکاتلند به دلیل درگیری در سه توطئه برای ترور الیزابت اول انگلیس به جرم خیانت محاکمه و اعدام شد. این نقشه ها پس از کشف مکاتبات رمزگذاری شده وی با توطئه کنندگان دیگر توسط توماس فلیپس کشف شد.
در اروپا طی سده های 15 و 16، ایده رمزگذاری جایگزینی چند حلقه ای، از جمله دیگران توسط دیپلمات فرانسوی، بلیز د ویگنر (1523-96) ایجاد شد. برای حدود سه قرن، رمزنگاری Vigenère، که از کلید تکرارکننده برای انتخاب حروف مختلف رمزنگاری در چرخش استفاده می کند، کاملا ایمن در نظر گرفته شده بود. با این وجود، چارلز بابیج (1791–1871) و بعداً، به طور مستقل، فردریش کازسکی (1805–81) موفق به شکستن این رمزگذاری شدند. در طول جنگ جهانی اول، مخترعین در بسیاری از کشورها ماشین های رمزنگاری روتور مانند Scherbius Arthur Enigma را به منظور به حداقل رساندن تکرارهایی که برای شکستن سیستم Vigenère مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند، توسعه دادند.
در جنگ جهانی اول شکستن تلگرام زیمرمن نقش مهمی در وارد کردن ایالات متحده به جنگ داشت. در جنگ جهانی دوم، متفقین از رمزنگاری موفقیت مشترک رمزهای آلمانی - از جمله دستگاه انیگما و رمزنگاری لورنز - و رمزهای ژاپنی ، به ویژه "بنفش" و 25-JN بهره مند شدند. اطالعات "فوق العاده" به تعیین همه چیز بین کوتاه شدن پایان جنگ اروپا تا دو سال و تعیین نتیجه نهایی رسیده است. جنگ اقیانوس آرام نیز به همین ترتیب توسط اطالعات "جادو" کمک گرفت.
رمزنگاری پیامهای دشمن نقش مهمی در پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم داشت. Winterbotham FW، به نقل از فرمانده متفقین غربی، دوایت .D آیزنهاور ، در پایان جنگ توصیف اطلاعات فوق العاده را "تعیین کننده" برای پیروزی متفقین دانست. سر هری هینسلی، مورخ رسمی اطالعات بریتانیا در جنگ جهانی دوم، ارزیابی مشابهی را درباره اولترا انجام داد و گفت که این جنگ "را نه کمتر از دو سال و احتمالا چهار سال" کوتاه کرد.علاوه بر این، وی گفت که در غیاب اولترا، بلاتکلیف جنگ چگونه به پایان می رسد.
در عمل، تجزیه و تحلیل فرکانس همان اندازه که به آمار وابسته است، به زبان شناسی متکی است. اما با پیچیده تر شدن رمزگذاری، ریاضیات در رمزنگاری اهمیت بیشتری پیدا کردند. این تغییر به ویژه قبل و در طول جنگ جهانی دوم مشهود بود، جایی که تلاش برای شکستن رمزهای محوری به سطوح جدیدی از پیچیدگی ریاضی نیاز داشت .علاوه بر این، اتوماسیون برای اولین بار در آن دوران با دستگاه Bomba لهستانی، Bombe بریتانیایی، استفاده از تجهیزات کارت پانچ شده و در رایانه های Colossus برای اولین بار در رمزنگاریز در آن دوره مورد استفاده قرار گرفت.
با رمزهای دستگاه های متقابل مانند رمزنگاری لورنز و دستگاه انیگما که در طول جنگ جهانی دوم توسط آلمان نازی مورد استفاده قرار گرفت، هر پیام دارای کلید مخصوص به خود بود .معمولا، اپراتور انتقال دهنده با انتقال مقداری متن ساده و/یا متن رمزگذاری شده قبل از پیام رمزگذاری شده، اپراتور گیرنده را از این کلید پیام مطلع می کند. این شاخص نامیده می شود، زیرا به اپراتور گیرنده نشان می دهد که چگونه دستگاه خود را برای رمزگشایی پیام تنظیم کند. سیستم های نشانگر طراحی و اجرا شده ضعیف اجازه می دهد تا ابتدا رمزنگاران لهستانی و سپس رمزنگاران انگلیسی در بلوکتلی پارک به شکستن سیستم رمزگذاری. Enigma سیستم های شاخص ضعیف مشابه، به انگلیسی ها اجازه می دهد عمقاتی را که منجر به تشخیص سیستم رمزنگاری 42 / SZ40 Lorenz و تشخیص کامل پیام های آن شده است بدون اینکه رمزنگاران بتوانند دستگاه رمزنگاری را ببینند، شناسایی کنند.
ارسال دو یا چند پیام با همان کلید یک فرایند ناامن است. گفته می شود که پیام ها "به عمق" به یک رمزنگار منتقل می شوند. این ممکن است توسط پیام هایی که دارای همان علامت هستند که توسط آن اپراتور ارسال کننده به اپراتور گیرنده در مورد تنظیمات اولیه ژنراتور کلیدی این پیام اطلاع می دهد.
به طور کلی، رمزپایان ممکن است از تنظیم عملیات رمزگذاری یکسان در میان مجموعه ای از پیام ها بهره مند شود. به عنوان مثال، رمزنگارهای رمزگذاری Vernam با ترکیب بیت برای بیت با کلمه بلند با استفاده از اپراتور "xor"، که به عنوان "باقی مانده بر 2" نیز شناخته می شود (نماد ⊕).
Plaintext ⊕ Key = Ciphertext
رمزگشایی همان بیت های کلیدی را با متن رمزگذاری شده برای بازسازی متن ساده ترکیب می کند:
Ciphertext ⊕ Key = Plaintext
در محاسبات باقی مانده بر 2، هنگامی که دو متن رمز شده که در عمق تراز شده اند، ترکیب آنها کلید مشترک را از بین می برد و فقط ترکیبی از دو متن ساده را باقی می گذارد.
Ciphertext1 ⊕ Ciphertext2 = Plaintext1 ⊕ Plaintext2
سپس با استفاده از کلمات (عبارات یا احتمالات) احتمالی، می توانید از طریق زبانی به صورت زبانی به کار گرفته شوید. حدس صحیح، وقتی با جریان متن ساده ادغام شده ترکیب شود، متنی قابل فهم را از مؤلفه دیگر متن ساده تولید می کند:
Plaintext1 ⊕ Plaintext2) ⊕ Plaintext1 = Plaintext2)
قطعه کشف شده از متن ساده اغلب می تواند در یک یا هر دو جهت گسترش یابد، و شخصیت های اضافی را می توان با جریان ساده متن ادغام شده برای گسترش متن اول ترکیب کرد .با استفاده از معیار قابل فهم برای بررسی حدس ها ، ممکن است تحلیلگر بتواند بخش عمده ای از این مطالب را بدست آورد). تنها با دو عمق عمق فقط یک تحلیلگر ممکن است بداند کدام یک با متن متن مطابقت دارد، اما در عمل این یک مشکل بزرگ نیست. (وقتی یک متن ساده کشف شده با متن متن آن ترکیب می شود، کلید فاش می شود:
Plaintext1 ⊕ Ciphertext1 = Key
دانستن یک کلید البته به تحلیلگر امکان می دهد پیام های دیگر رمزگذاری شده با همان کلید را بخواند، و دانش در مورد مجموعه ای از کلیدهای مرتبط ممکن است اجازه دهد تا رمزنگاران بتوانند سیستم مورد استفاده برای ساخت آنها را تشخیص دهند.
دولت ها مدتهاست که مزایای احتمالی رمزنگاری را برای اطلاعات، اعم از نظامی و دیپلماتیک و سازمانهای اختصاصی مستقر در زمینه شکستن رمزها و رمزهای سایر ملل ، به عنوان مثال، GCHQ و NSA، سازمانهایی که هنوز هم بسیار فعال هستند، تأسیس کرده اند.
اگرچه در زمان جنگ جهانی دوم از محاسبات برای تأثیرگذاری در رمزنگاری رمزنگاری لورنز و سایر سیستمها استفاده شده است، اما همچنین روشهای جدید دستورات رمزنگاری از بزرگی را پیچیده تر از گذشته کرده است. به طور کلی، رمزنگاری مدرن نسبت به سیستم های قلم و کاغذ گذشته، نسبت به سیستم رمزنگاری و کاغذ گذشته بسیار غیرقابل نفوذ است، و حالا به نظر می رسد که دست بالایی در برابر رمزنگاری خالص دارد. مورخ دیوید کان یادداشت می کند:
کان در ادامه به افزایش فرصت ها برای رهگیری، رفع اشکال، حمالت کانال جانبی و رایانه های کوانتومی به عنوان جایگزینی برای وسایل سنتی رمزنگاری اشاره می کند. در سال 2010، برایان اسنو، مدیر فنی سابق NSA گفت که هم رمزنگارهای دانشگاهی و هم دولتی "در یک زمینه بالغ" خیلی آهسته به جلو می روند.
با این حال، ممکن است هرگونه پس از مرگ برای رمزنگاری زودرس باشد. در حالی که اثربخشی روشهای رمزنگاری به کار رفته در سازمانهای اطالعاتی ناشناخته است، بسیاری از حمالت جدی علیه نخستین رمزنگاری دانشگاهی و عملی در دوره مدرن رمزنگاری رایانه منتشر شده اند.
بنابراین، در حالی که بهترین رمزگذارهای مدرن ممکن است نسبت به انیگما در برابر رمزنگاری بسیار مقاوم باشند، رمزنگاری و زمینه گسترده تر امنیت اطالعات کاملا فعال هستند.
در سال 2004 گزارش شد که آمریکا رمزهای ایران را خراب کرده است. با این وجود مشخص نیست که آیا این یک رمزنگاری خالص بود یا اینکه عوامل دیگری در این امر دخیل بوده اند یا خیر.
رمزنگاری کلید عمومی رمزنگاری است که به استفاده از دو کلید (مربوط به ریاضی) وابسته است. یکی خصوصی و دیگری عمومی. چنین رمزهایی همواره به مسائل ریاضی "سخت" مبنای امنیت آنها تکیه می کنند، بنابراین نکته مشهود حمله ایجاد روشهایی برای حل مسئله است. امنیت رمزنگاری دو کلیدی به پرسش های ریاضی بستگی دارد به گونه ای که رمزنگاری تک کلیدی به طور کلی آن را انجام نمی دهد ، و برعکس تحلیل رمز را به روشی جدید به تحقیقات ریاضی گسترده تر پیوند می دهد.
طرح های نامتقارن بر پایه دشواری (گمانه زنی) برای حل مشکلات مختلف ریاضی طراحی شده اند. اگر یک الگوریتم بهبود یافته پیدا کرد تا مشکل را حل کند، سیستم ضعیف می شود. به عنوان مثال، امنیت طرح تبادل کلیدHellman-Diffie به سختی محاسبه لگاریتم گسسته بستگی دارد. در سال 1983، دون کوپرزمیتیت راهی سریعتر برای یافتن لگاریتم های گسسته (در گروه های خاص) پیدا کرد و از این طریق نیاز به رمزنگاران برای استفاده از گروه های بزرگتر (یا انواع مختلفی از گروه ها) داشت. امنیت RSA (تا حدودی) به دشواری تجزیه اعداد صحیح بستگی دارد - دستیابی به موفقیتی چشمگیر در تجزیه اعداد صحیح باعث کاهش امنیت RSA می شود.
در سال 1980 می شد یک عدد 50 رقمی دشوار را با هزینه 10 عملیات تجزیه کرد. در سال 1984 هنر الگوریتم های تجزیه اعداد صحیح چنان پیشرفت کرد که می شد یک عدد 75 رقمی دشوار را با هزینه 10 عملیات تجزیه کرد پیشرفت های فن آوری محاسبات همچنین بدان معنی است که می توان عملیات را خیلی سریعتر انجام داد. قانون مور پیش بینی می کند که سرعت کامپیوتر همچنان در حال افزایش است. تکنیک های تجزیه ممکن است همچنان به این کار ادامه دهند، اما به احتمال زیاد به بینش و خلاقیت ریاضی بستگی دارد، که هیچ یک از آنها تاکنون با موفقیت قابل پیش بینی نبوده اند. اعداد 150رقمی که قبلا در RSA مورد استفاده قرار گرفته است. تلاش بیشتر از حد بود، اما در رایانه های مدرن سریع منطقی نبود. با شروع قرن بیست و یکم، شماره های 150رقمی دیگر اندازه کلیدی کافی برای RSA محسوب نمی شدند .در سال 2005 شماره هایی با چند صد رقم هنوز هم برای تجزیه کردن بسیار سخت به نظر می رسید، اگرچه روش ها به مرور زمان بهبود می یابند و برای حفظ سرعت و یا روش های دیگر مانند رمزنگاری منحنی بیضوی نیاز به اندازه کلیدی دارند.
یک الگوریتم رمزنگاری در صورتی به صورت مطلق امن است که متن رمز شده بدون داشتن کلید هیچ اطلاعاتی را در مورد متن رمزنشده فاش نکند. اگر E تابع دارای امنیت مطلق باشد، برای هر پیام ثابت m باید حداقل یک کلید مانند برای هر متن رمز شده c وجود داشته باشد. هم چنین نظریه ضعیف تری در مورد امنیت وجود دارد که توسط ای. وینر ارائه شده است و توسط بسیاری از افراد در زمینه تئوری اطلاعات اخیراً مورد استفاده قرار گرفته است.
در مورد یک سیستم رمز، به دست آوردن بخشی از اطلاعات رایج است اما با این حال خصوصیات امنیتی خود را حتی در مقابل حمله کننده ای که منابع محاسباتی نامحدود دارد، حفظ می کند. چنین سیستم رمزی دارای امنیت از نظر تئوری اطلاعات است اما دارای امنیت مطلق نیست. معنای دقیق امنیت به سیستم رمز بستگی دارد.
امنیت از نظر "تئوری اطلاعات" و نیز از نظر "امنیت نامشروط" اغلب به جای هم به کار می روند. هرچند اصطلاح "امنیت نامشروط" همچنین می تواند به سیستم هایی که به "فرضیات اثبات نشده سختی های محاسباتی" بستگی ندارد، اطلاق شود. امروزه این سیستم ها اغلب مشابه سیستم های دارای امنیت از نظر تئوری اطلاعات هستند. الگوریتم آراس ای حتی اگر به عنوان الگوریتمی دارای امنیت نامشروط شناخته شود هرگز از نظر "تئوری اطلاعات" امن در نظر گرفته نمی شود.
| [
{
"answer1": "هدف از تحلیل رمز این است که با توجه به برخی از متون رمزنگاری شده، تا حد امکان اطلاعات اصلی را در مورد داده های رمزگذاری نشده (متن آشکار) کسب کند.",
"answer2": "اولین توضیح ضبط شده رمزنگاری شده توسط الکندی (درگذشته 110-178 ، همچنین به عنوان \"آلکیندوس\" در اروپا نیز شناخته شده است)، یک polymath عرب قرن 2، در amma 'Mu-al Istikhraj fi Risalah نسخه خطی در رمزگشایی پیام های رمزنگاری.",
"distance": 3039,
"question": "هدف از تحلیل رمز چیست و اولین توضیح ثبت شده از آن توسط چه کسی ارائه شده است؟"
},
{
"answer1": "حملات را می توان براساس نوع اطلاعاتی که مهاجم در اختیار دارد طبقه بندی کرد.",
"answer2": "در انگلیسی، \"E\" احتمالا رایج ترین حرف در هر نمونه از متن ساده است.",
"distance": 3557,
"question": "حملات به سیستم رمزنگاری بر چه اساسی طبقه بندی می شوند و در زبان انگلیسی کدام حرف از الفبا بیشتر از سایر حروف تکرار میشود؟"
},
{
"answer1": "اختراع آل کندی از روش آنالیز فراوانی برای شکستن رمزهای جایگزینی monoalphabetic مهمترین پیشرفت رمزنگاری تا زمان جنگ جهانی دوم بود",
"answer2": "در جنگ جهانی اول شکستن تلگرام زیمرمن نقش مهمی در وارد کردن ایالات متحده به جنگ داشت.",
"distance": 1695,
"question": "روش تجزیه و تحلیل فراوانی چه زمانی اهمیت پیدا کرد و در جنگ جهانی اول چه چیزی نقش مهمی در وارد کردن ایالات متحده به جنگ داشت؟"
},
{
"answer1": "در جنگ جهانی دوم، متفقین از رمزنگاری موفقیت مشترک رمزهای آلمانی - از جمله دستگاه انیگما و رمزنگاری لورنز - و رمزهای ژاپنی ، به ویژه \"بنفش\" و 25-JN بهره مند شدند.",
"answer2": "ارسال دو یا چند پیام با همان کلید یک فرایند ناامن است. گفته می شود که پیام ها \"به عمق\" به یک رمزنگار منتقل می شوند.",
"distance": 2119,
"question": "در طول جنگ جهانی دوم متفقین از رمزگشایی چه رمزهایی بهره مند شدند و به طور کلی چگونه می توان سیستم های رمزنگاری را به عمق کشاند؟"
},
{
"answer1": "دولت ها مدتهاست که مزایای احتمالی رمزنگاری را برای اطلاعات، اعم از نظامی و دیپلماتیک و سازمانهای اختصاصی مستقر در زمینه شکستن رمزها و رمزهای سایر ملل ، به عنوان مثال، GCHQ و NSA، سازمانهایی که هنوز هم بسیار فعال هستند، تأسیس کرده اند.",
"answer2": "در مورد یک سیستم رمز، به دست آوردن بخشی از اطلاعات رایج است اما با این حال خصوصیات امنیتی خود را حتی در مقابل حمله کننده ای که منابع محاسباتی نامحدود دارد، حفظ می کند. چنین سیستم رمزی دارای امنیت از نظر تئوری اطلاعات است اما دارای امنیت مطلق نیست.",
"distance": 3902,
"question": "سازمان های اختصاصی مستقر در زمینه شکستن رمزها چه نام دارند و به طور کلی امنیت از نظر تئوری اطلاعات یعنی چه؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
725 | : فرورتیش
فرَوَرتیش (فارسی باستان: "فْرَوَرتی"، اوستایی: "فْرَوَشی"، یونانی: "فرااُرتِس"، بابلی: "پَرومَرتیش"، عیلامی: "پیرومَرتیش") دومین شاه ماد بود. به گفتهٔ هرودوت فرورتیش پسر دیاکو بود و قبایل مادی را متّحد و به یک کشور تبدیل کرد.
وی که به همراه دیاکو و خانواده اش به آشور تبعید شده بود، به احتمال قوی در خاک آشور تربیت شد. بعدها وی خداوند ده ایالت بیت کاری در ناحیهٔ همدان کنونی، به مرکزیت کار-کشی شد. گمان می رود آشوریان خود از روی عمد وی را به این مقام منصوب کرده باشند تا اولاً وی را از جایی که نفوذ و ریشهٔ محلی داشته است دور کرده باشند، ثانیاً بر این باور بودند که فرورتیش که دست پرورده و دست نشاندهٔ خودشان است — مانند سایر پیشوایان، شاهکان و شاهان دست نشانده — در ادامه سیاست هایی را دنبال خواهد کرد که به نفع آشوریان باشد.
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارس ها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشین ده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد. قیام به سرعت گسترش یافت و آشوریان قست اعظم سرزمین ماد را که در تصرف خود داشتند، از دست دادند. با مذاکرات آشور با سکاها — که متحد مادها در این قیام بودند — و خروج آن ها از اتحاد با مادها به نفع آشوریان، جریان قیام ناتمام ماند.
از آن تاریخ به بعد فرورتیش توانست مهم ترین نواحی ماد را از زیر یوغ آشور نجات دهد و در سه ایالت بیت کاری، مادای و ساپاردا دولت واحدی تأسیس کند و پادشاهی مستقل ماد را برپا کند.
در جریان یک کشمکش داخلی در آشور، فرورتیش فرصت را برای حملهٔ دوباره به آشور مناسب دید و بدین ترتیب در سال ۶۵۳ پیش از میلاد مجدداً به آشور یورش برد ولی کشته شد. بدین ترتیب ۲۲ سال حکومت وی بر مادها پایان یافت. برخی از مورخین معتقدند علی رغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینه ساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت. پس از فرورتیش، هووخشتره جانشین او شد و مدت ۴۰ سال حکومت کرد.
نام فرورتیش در زبان اوستایی فْرَوَشی () و در زبان فارسی باستان فْرَوَرتی () آمده است. در پارسی میانه (زبان پهلوی) هم فْرَوَرد () و فْرَوَهْر () خوانده می شده است.
هرودوت تاریخ نگار معروف یونانی نام وی را به صورت فرااُرتِس ضبط کرده است. از آن جا که در زبان یونانی f و -va- را به ترتیب به صورت ph و -o- ادا می کرده اند، لذا فرورتیش دقیقاً با فرااُرتس یونانی مطابق است. در متون بابلی از وی به نام پَرومَرتیش یاد شده است و در عیلامی هم به صورت پیرومَرتیش آمده است چرا که در زبان های بابلی و عیلامی f و v به ترتیب به صورت p و m ادا می شدند.
هرلد والتر بیلی، ایران شناس انگلیسی ریشهٔ این واژه را از ریشهٔ ایرانی -"var" (پوشش، محافظت) و -"fra" (پس راندن) می داند و معنی اصلی اولیهٔ واژهٔ را «دلاور حفاظت کننده» عنوان می کند. لازم است ذکر شود نام فرورتیش هیچی ارتباطی با نام فرهاد ندارد.
در متنی از زبان داریوش بزرگ در سنگ نبشتهٔ بیستون در توصیف فردی با نام فرورتیش که علیه وی قیام کرده بود، چنین آمده است: «مردی مادی به نام "فرورتیش" در ماد شورش کرد. او به مردم چنین گفت: من "خْشَثریتَه" از خاندان هووخشتره هستم.» از این متن درمی یابیم فردی به نام فرورتیش برای جلب یاری مادها خود را از بازماندگان هووخشتره می خواند و به جای نام اصلی اش فرورتیش، نام خْشَثریتَه را بر خود گذاشته است. از آن جا می توان نتیجه گرفت نام فرورتیش نمی بایست در خاندان دیاکو رایج بوده باشد ولی نام خشثریتَه وجود داشته و نام سلطنتی و متداولی بوده است و احتمالاً هرودوت در مورد نام فرورتیش مرتکب اشتباه شده است. از آن جا که در زبان بابلی خوشهٔ -xš- اغلب به صورت -kš- ادا می شده، لذا در این زبان خشثریتَه باید به صورت کشتریتی یا کشتریتو خوانده می شده است. در سنگ نبشته های آشوری هم ذکری از فردی به نام کشتریتی — به عنوان فرمانروای کار-کَشّی — آمده است به همین دلایل فرورتیش غالباً با نام کشتریتی-خشثریتَه شناخته می شود و این دو یکی گرفته می شوند، هرچند برخی از پژوهشگران این هویّت را قابل تردید می دانند.
خشثریتَه واژه ای ایرانی — گرفته شده از خْشَثرَه- — به معنی «مقتدر»، «شهریار»، «قدرت» و «قلمرو» است.
فرورتیش فرزند دیاکو و دومین شاه ماد بود که همهٔ اطلاعات مربوط به او، از هرودوت به ما رسیده است. به گفتهٔ هرودوت، فرورتیش پسر دیاکو بود و همهٔ قبایل مادی را متحد و به یک کشور تبدیل کرد. از شواهد چنین پیداست که پس از مرگ دیاکو، وی رهبری قبایل مادی را برعهده گرفت. برخی منابع بر این باورند نام فرورتیش در خاندان دیاکو رایج نبوده و نام وی را همان خشثریتَه می دانند و ادعای هرودوت را در مورد نام فرورتیش و نیز نام پدر دیاکو و پدربزرگ فرورتیش رد می کنند. از میان فرزندان وی، تنها نام هووخشتره در منابع آمده است که پس از او جانشینش شد و توانست یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل دهد.
بسیاری از پژوهشگران، با توجه به تقویم ها و اسناد و محاسبات میان رودان و به ویژه آشوریان، زمان سلطنت فرورتیش را بین سال های ۶۷۵ تا ۶۵۳ پیش از میلاد می دانند ولی بعضی دیگر از پژوهشگران زمان حکومت او را بین سال های ۶۵۵ تا ۶۳۳ پیش از میلاد می دانند. با اینحال برخی از دانشمندان به کلی این نظرات را رد می کنند و بر این باورند که فرورتیش از سال ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد، یعنی به مدت پنجاه و سه سال حکومت کرده است.
در نخستین سال های سلطنت فرورتیش، سکاها که در ناحیهٔ بین دریای مازندران و قفقاز زندگی می کردند از طریق گذر دربند قفقاز، به سرزمین ماد وارد شدند و بخش هایی از خطهٔ ماد را به اشغال خود درآوردند.
به قضاوت هرودوت، شاهان ماد به ترتیبِ سال های زیر فرمانروایی کردند:
بنا بر ادعای هرودوت که می گوید سلطهٔ سکاها بر ماد تا پیش از سقوط نینوا در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، حدود بیست وهشت سال به طول انجامید؛ پژوهشگران آغاز گاه نگاری مادها را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد به عقب می بردند. این کار به آن ها اجازه می دهد تا فرورتیش، دومین شاه ماد را با کشتریتی، رهبر شورش مادها علیه آشوریان در سال ۶۷۲ پیش از میلاد تطبیق دهند و آن ها را یکی بدانند. این تطبیق براساس عبارتی در سنگ نوشتهٔ بیستون است که مدعی تاج وتخت ماد، فرورتیش نامیده می شود. این فرورتیش در سال ۵۲۲–۵۲۱ پیش از میلاد علیه داریوش یکم هخامنشی شورید و ادعا کرد که خشَثریه (هَشَتریتی در نسخهٔ بابلی سنگ نوشتهٔ بیستون) «از تخمهٔ هووخشتره» است. بر اساس این، جورج کامرون نتیجه گرفت که «کشتریتی» نام شاهانهٔ فرورتیش بود که ممکن است پدر هووخشتره باشد. دیاکونوف نیز به همین ترتیب عقیده دارد که خشثریه (کشتریتی) احتمالاً همان کسی باشد که هرودوت او را فرورتیش، پسر دیاکو نامیده است. دیگر تاریخ نگاران نیز موافقند که خشثریه (نه فرورتیش) نامی شاهانه بوده است زیرا کسی که نامی شاهانه دارد، به نام شاهانهٔ دیگری نیاز ندارد. با این حال، برخی از پژوهشگران تمایل دارند که تطبیق فرورتیش پسر دیاکو با کشتریتی را رد کنند یا در مورد در نظر گرفتن آن شک دارند. افزون بر این، این نکته که چرا فرورتیش می بایست نام شاهانهٔ خشثریه را بر خود بگذارد، همچنان حل نشدنی باقی مانده است.
اگر آغاز پادشاهی دیاکو را تا سال ۷۲۸ پیش از میلاد عقب ببریم، سپس از این طریق می توانیم گاه نگاری قطعی و کاملی از این سلسله ارائه دهیم:
این گاه نگاری پس از آنکه رنه لابا در تعدادی از نسخه های "تاریخ هرودوت"، ۲۸ سال سلطهٔ سکاها در دوران فرمانروایی هووخشتره را نشان داد، توسط پژوهشگران رد شد و در نتیجه از نظر ترتیب تاریخی، فرورتیش نمی تواند همان کشتریتی که منابع آشوری از آن یاد می کنند باشد. ادوین گرانتوسکی معتقد است که این مشکل را می توان با استفاده از منابع میخی حل کرد، که شورش مادی ها علیه آشور را در حدود سال ۶۷۲ پیش از میلاد و پایان حکومت مادها را در ۵۵۰ پیش از میلاد تاریخ گذاری کرد. او گاه نگاری زیر را پیشنهاد می دهد:
بنابراین، به گفتهٔ گرانتوسکی دودمان مادها به مدت حدود ۱۲۰ سال پا بر جا بود؛ دیاکو استیلا و فرمانروایی آشوری ها را برانداخت و سلسلهٔ ماد را بنیان نهاد. فرورتیش پارس ها را تحت انقیاد درآورد. هنگامی که هووخشتره ارتش آشوری ها را در سال ۶۱۲ پیش از میلاد شکست داد، مادها تسلط بر آسیای علیا را آغاز کردند و این تسلط به مدت حدود ۶۲ سال ادامه داشت. همان طور که سکاها بر ماد و دیگر سرزمین ها تسلط داشتند، گفتهٔ هرودوت ویژگی افسانه ای دارد و قابل اعتماد نیست، چرا که با تاریخ واقعی مادها و دیگر کشورهای شرق نزدیک باستان در سدهٔ هفتم پیش از میلاد سازگاری ندارد.
بر اساس دیگر گزارش های هرودوت، مادها به مدت ۱۲۸ سال بر تمام آسیای علیا سلطه داشتند. در این صورت، از آن جایی که سلسلهٔ مادها تا سال ۵۵۰ پیش از میلاد پا بر جا بود، آغاز حکومت آن ها نیز می بایست در سال ۶۷۸ پیش از میلاد تاریخ گذاری شود که این تاریخ، تنها چند سال پیش از شورش آن ها علیه آشور است. رابرت درو توجه کرده است که رقم ذکرشدهٔ هرودت قابل اعتماد نیست، چرا که بر اساس گفتهٔ خود هرودوت، هووخشتره فرزند فرورتیش بود که در آسیای علیا تا شرق رود هالیس (قزل ایرماق کنونی در آسیای صغیر) را تصرف کرده بود. این اتفاق نمی توانست زودتر از سال ۶۲۵ پیش از میلاد روی داده باشد. اما ممکن است که بتوان تناقض آشکار بین این دو گزارش هرودوت را با یکدیگر تطبیق داد.
همان طور که پیش تر جورج راولینسون نیز مشاهده کرد، ممکن است که هرودوت، دو رقم ۲۲ و ۵۳ سال را پیش وپس ذکر کرده باشد زیرا که منابع روایت های او به ترتیب دیاکو و فرورتیش را چنین مشخص کرده بودند. راولینسون چنین مطرح کرده است که فرورتیش به مدت ۵۳ سال و دیاکو به مدت ۲۲ سال فرمانروایی کرده اند. با این تغییر در جدول نخست، بالا، تاریخ ۶۷۸ تا ۶۲۵ پیش از میلاد را برای فرمانروایی فرورتیش به دست می آوریم؛ بنابراین، بر اساس پیشنهاد راولینسون، مجموع پادشاهی سه شاه ماد پس از دیاکو (۵۳+۴۰+۳۵) می تواند همان ۱۲۸ سالی باشد که هرودوت در کتابش (۱٫۱۳۰) گفته بود. فرورتیش سلطهٔ آشوریان را برانداخت و چنان که هرودوت می گوید، به قبایل پارسی حمله بُرد و سپس مطیع کردن همهٔ آسیا را یکی پس از دیگری آغاز کرد. نتایج کاوش های باستان شناسی گروه آلمانی در بسطام که در شمال ارومیه قرار دارد، به ما اجازه می دهد تا چنین فرض کنیم که مادها حتی پس از اینکه قبایل پارسی را مطیع کردند، به اورارتو یورش بردند؛ بنابراین، نقطهٔ آغاز دوران برتری ۱۲۸ سالهٔ مادها احتمالاً با جلوس کشتریتی/فرورتیش بود که فرمانروایی اش را چند سالی پیش از شورش موفقیت آمیز ماد علیه آشوری ها آغاز کرد و به مدت ۵۳ سال فرمانروایی کرد. دربارهٔ دیاکو، پدر فرورتیش او تنها یکی از رؤسای ماد بود که تحکیم اتحاد قبایل مادی را آغاز کرد. ممکن است که او فقط اسماً بنیان گذار خانوادهٔ شاهی ماد بوده باشد. بر اساس پیشنهاد دیاکونوف، هرودوت رویدادها را بیش از حد ساده می انگاشت و فعالیت های چندین نسل از سران ماد را به دیاکو واگذار کرد و بنیان گذاری پادشاهی ماد را به او نسبت داد؛ بنابراین، فرمانروایی پادشاهان ماد را می توان به شرح زیر ارائه داد:
هرودوت می گوید: «فرورتیش پس از به دست گرفتن قدرت، به حکمرانی بر مادها بسنده نکرد و به سرزمین پارس ها حمله برد و توانست آن ها را شکست دهد که موجب نیرومندی بیشتر مادها شد و به او این امکان را داد تا آسیا را نیز مطیع خویش سازد؛ از این روی سرزمین های مشرق و جنوب ماد را تصرف کرد و به همهٔ ملل و اقوام، یکی پس از دیگری حمله کرد و اقوام بسیاری را فرمانبردار و همراه مادها کرد و زمینه را برای حمله به حکومت های نیرومندی از جمله سرزمین آشور و امپراتوری قدرتمند و گستردهٔ آن فراهم نمود.»
برخی از مورخان، امر انقیاد پارس ها توسط فرورتیش را نادرست می دانند و آن را به هووخشتره نسبت می دهند. با این حال فرورتیش برای جنگ با آشور ابتدا می بایست اظهار انقیاد یا حداقل اتحاد پیشوایان پارس را هم کسب کرده باشد. وی با استفاده از گرفتاری ها آشور و عیلام و هم چنین به یاری دسته هایی از سکاها که متحد وی شده بودند، توانست چیش پیش پسر هخامنش و سایر پیشوایان پارس را نسبت به فرمانروایی ماد به اظهار انقیاد یا اتحاد وادارد.
فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. وی که «خداوند ده» کار-کشی بود، توانست با جلب یاری مامی تیارشو خداوند پیشین ده ایالت مادای و دوساننی خداوند پیشین ده ایالت ساپاردا واقع در جنوب خط زنجان-قزوین کنونی که پیشوایان آن ایالات از جانب آشور بودند، در ماه نیسان (مارس-آوریل) سال ۶۷۳ پیش از میلاد، پیرامون نوروز آشوری قیامی را علیه آشور ترتیب دهد و ریاست این قیام را برعهده بگیرد.
از آن جا که این سه نفر در آن واحد وارد عمل شدند و با پادشاهی سکاها و منّا متحد بودند، قیام به سرعت گسترش یافت و از مرز سه ایالت اولیه هم گذشت، به طوری که در اویل ماه ایار (آوریل-مه) لشکریان فرورتیش توانستند به ایالت مجاور کیشه سو برسند و دژ اصلی آن ایالت را که به همان نام «کیشه سو» معروف بود، محاصره کنند. در این رویداد، کیمری ها و افراد مامی تیارشو هم متحد فرورتیش بودند.
امر محاصرهٔ قلعه ها و دژها هم چنان ادامه داشت و دژهای دیگری به نام های کاربیتو، دژ دیگری که نامش معلوم نیست، دژ سو در ناحیهٔ زنجان کنونی و دژ خارخاریان در ایالت خارخار در ناحیهٔ غرب همدان کنونی و مرز عیلام به محاصرهٔ فرورتیش و متحدانش درآمد. قیام کنندگان به درهٔ دیاله رسیدند و فرورتیش آخرین گردنه های منتهی به جلگهٔ میان رودان را هم مورد تهدید قرار داده بود و آشور تمام سرزمین ماد به جز زاموآ و پارسوآ را از دست داد.
محاصرهٔ این دژها از جانب مادها بسیار مهم است چرا که علاوه بر این که نمایان گر یک روش جنگی جدید مادها است، از تحول و انقلابی بزرگ در زمینهٔ استراتژی و فنون جنگی مادها حکایت می کند و بی شک مادها در طی سالیان جنگ های پیوسته با آشوری ها، این تجربیات را آموخته بودند.
از اوایل سال ۶۷۲ پیش از میلاد آشوریان کوشیدند تا با فرورتیش مذاکره کنند و بدین ترتیب چندین پیک را به نزد رهبر قیام کنندگان فرستادند. آن ها هم چنین با سکاها که اتحاد بعضی از طوایف آن ها با فرورتیش موجب تهدید قلمرو آشور شده بود، وارد مذاکره شدند. پارتاتوآ پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و اسرحدون پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.
پس از خیانت پارتاتوآ به امر قیام و ناتمام ماندن آن، آشوریان توانستند ایالات کیشه سو و خارخار را حفظ کنند اما قدرت آشور در سه ایالت اولیهٔ قیام، یعنی ایالت های بیت کاری، مادای و ساپاردا برانداخته شد و از آن تاریخ به بعد در منابع تاریخی به جای ذکر نام این سه ایالت، از پادشاهی مستقل ماد یاد می شود و در منابع آشور هم نام پادشاهی ماد به عنوان یک کشور مستقل ذکر شده است.
موفقیت قیام فرورتیش و تأسیس دولت واحد توسط وی تنها می توانسته بر اثر هواداری و پشتیبانی مردم عادی و تودهٔ قوم آزاد ماد از نهضت وی بوده باشد و نشان دهندهٔ این واقعیت است که فرورتیش و شاهان ماد به توده های وسیع مردم آزاد ماد متکی بوده اند.
پادشاهی ماد در زمان فرورتیش هنوز صورت یکپارچه ای به خود نگرفته بود و هنوز آن کشور مادی که در مرزهای خود مستقر شده باشد — به طوری که منابع باستانی در نظر دارند — نبوده است. تعیین وسعت پادشاهی ماد در این دوران بسیار مشکل است. مرز غربی ماد احتمالاً در مغرب خط میانه-همدان بوده است. تعیین سایر مرزها دشوارتر است به عنوان مثال معلوم نیست در آن زمان دولت الیپی جزو ماد بوده یا مستقل بوده است.
پیرامون سال ۶۵۲ و ۶۵۳ قبل از میلاد، امپراتوری آشور درگیر یک کشمکش داخلی و بزرگترین بحران سیاسی تاریخی خود شد. شاماشوموکین برادر آشور بانی پال پادشاه آشور علیه وی قیام کرد و توانست متحدان زیادی را — از جمله بابلیان، کلدانیان، آرامیان و عیلام — با خود همراه سازد. فرورتیش نیز فرصت را برای حملهٔ مجدد به آشور مناسب دید. او در اتحاد با پارس ها و کیمری ها در سال ۶۵۳ پیش از میلاد وارد جنگ با آشور شد و به شهر نینوا، پایتخت حکومت آشور حمله کرد و ظاهراً در ابتدا پیروزی های ضعیفی بدست آورده بود ولی در نبردی دیگر کشته شد.
روایت هرودوت از مرگ فرورتیش هم گویای همین مطالب است، وی می نویسد: «فرورتیش سرگرم مطیع ساختن آسیا گشت و قومی را بعد از قوم دیگر منقاد خویش ساخت، تا این که علیه آشوریان لشکر کشید و (همان) آشوریانی که در نینوا مسکن داشتند و پیش تر بر همه حکمروا بودند، تنها مانده بودند زیرا که متحدان از ایشان جدا شده بودند ولی با این حال وضعشان (از هر حیث) خوب بود. فرورتیش بعد از آن که ۲۲ سال سلطنت کرد در طی لشکرکشی علیه ایشان کشته شد و اکثر لشکریان وی نیز با او از پای درآمدند.» جورج کامرون بر این باور است هنوز شاید بتوان در میان قبرهایی که در نواحی شمال شهرزور در صخره های کوه کنده شده است، نشان قبر او را نیز یافت.
هرودوت دربارهٔ چگونگی شکست فرورتیش و مرگ او سخنی نمی گوید. برخی از مورخان می گویند فرورتیش به دست آشور بانی پال کشته شد لیکن در نوشته های آشور بانی پال هیچ مطلبی دال بر این پیروزی نیامده و از آن جا که آشوریان از کوچک ترین پیروزی های خود نیز همیشه یاد کرده اند، به همین خاطر این مطلب را نمی توان به راحتی پذیرفت. در توجیه آن می توان گفت شکست فرورتیش کار خود آشوریان نبوده بلکه می بایستی به یاری سکاها که متحد آشور بوده اند صورت گرفته باشد.
برخی از مورخین معتقدند علی رغم شکست فرورتیش از آشوریان، این جنگ زمینه ساز نبردی شد که پسرش هووخشتره آن را تا سقوط دولت آشور در پیش گرفت.
مرگ فرورتیش و شکست مادی ها، منجر به استقرار فرمانروایی سکاها در ماد شد تا این که سرانجام هووخشتره پسر فرورتیش توانست به ۲۸ سال فرمانروایی آن ها پایان دهد. او تواناترین شاه ماد و اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم در جهان آن زمان مطرح کرد. هووخشتره را باید بنیانگذار واقعی دولت ماد و معمار حقیقی امپراتوری ایرانیان باستان دانست. وی ابتدا ارتش ماد را تجدید سازمان و نوسازی کرد و سپس با اتحاد با دولت بابل و حمله به نینوا پایتخت آشوریان، توانست به عمر امپراتوری آشور خاتمه دهد. فرورتیش با الیاتس شاه لیدیه جنگید و توانست سرزمین های فوقانی رود هالیس را تصرف کند. مورخان زمان حکومت او را بین سال های ۶۲۴ تا ۵۸۵ پیش از میلاد می دانند.
| [
{
"answer1": "فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد. برای این کار ابتدا پارس ها را تحت انقیاد خود درآورد و سپس با جلب یاری خداوندان پیشین ده دو ایالت مجاور خود قیامی را علیه آشور ترتیب داد.",
"answer2": "پس از فرورتیش، هووخشتره جانشین او شد و مدت ۴۰ سال حکومت کرد.",
"distance": 989,
"question": "فرورتیش چگونه به پادشاهی رسید و چه کسی پس از او حکومت را در دست گرفت؟"
},
{
"answer1": "نام فرورتیش در زبان اوستایی فْرَوَشی () و در زبان فارسی باستان فْرَوَرتی () آمده است.",
"answer2": "هرودوت تاریخ نگار معروف یونانی نام وی را به صورت فرااُرتِس ضبط کرده است.",
"distance": 164,
"question": "نام فرورتیش در زبان های باستانی چگونه بود و چه کسی نام وی را فرااُرتِس ضبط کرده است؟"
},
{
"answer1": "«مردی مادی به نام \"فرورتیش\" در ماد شورش کرد. او به مردم چنین گفت: من \"خْشَثریتَه\" از خاندان هووخشتره هستم.»",
"answer2": "از آن جا که در زبان بابلی خوشهٔ -xš- اغلب به صورت -kš- ادا می شده، لذا در این زبان خشثریتَه باید به صورت کشتریتی یا کشتریتو خوانده می شده است.",
"distance": 477,
"question": "بر اساس سنگ نبشته بیستون، فردی با نام فرورتیش چه ادعایی داشت و نام وی در این کتیبه چگونه آمده است؟"
},
{
"answer1": "فرورتیش با آنکه سرنوشت اسارت پدرش دیاکو را دیده بود، همان راه پدرش را دنبال کرد و به آشور اعلان جنگ داد.",
"answer2": "پارتاتوآ پادشاه سکاها هم مذاکرات را پذیرفت و اسرحدون پادشاه آشور هم ناچار شد دختر خود را با وی نامزد کند. بدین ترتیب و با خارج شدن سکاها از اتحاد با مادها، قیام مادها ناتمام ماند.",
"distance": 11354,
"question": "فرورتیش چگونه با آشور جنگید و چه کسی به او خیانت کرد؟"
},
{
"answer1": "بدین ترتیب ۲۲ سال حکومت وی بر مادها پایان یافت.",
"answer2": "او در اتحاد با پارس ها و کیمری ها در سال ۶۵۳ پیش از میلاد وارد جنگ با آشور شد و به شهر نینوا، پایتخت حکومت آشور حمله کرد و ظاهراً در ابتدا پیروزی های ضعیفی بدست آورده بود ولی در نبردی دیگر کشته شد.",
"distance": 12043,
"question": " فرورتیش چه مدت حکومت کرد و سرانجام چگونه کشته شد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
726 | : شهر سوخته
شهر سوخته نام بقایای دولت شهری باستانی در ایران است که در ۴۵ کیلومتری جنوب زابل و در حاشیهٔ جاده زابل-زاهدان در استان سیستان و بلوچستان (منطقه سیستان -شرق ایران) واقع شده است. شهر مزبور در روی آبرفت های مصب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون و زمانی در ساحل آن رودخانه بنا شده بود. دورهٔ بنای این شهر بزرگ با دوره برنز و تمدن جیرفت همزمان است.
در سی و هشتمین اجلاس یونسکو در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۴ مطابق با ۱ تیر ۱۳۹۳ شهر سوخته به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.این محوطهٔ باستانی هفدهمین اثر تاریخی ایران در فهرست یونسکو محسوب می شود که با برخورداری از قدمت ۵۰۰۰ ساله هم اکنون به عنوان یکی از پیشرفته ترین شهرهای باستانی دنیا شناخته می شود.
شهر سوخته یکی از آثار تاریخی و باستانی عصر برنز و هم دوره با تمدن جیرفت در استان سیستان و بلوچستان در ایران، به شمار می آید. شهر در ساحل رودخانه هیرمند و دریاچه هامون و در کنار جاده کنونی زابل بنا شده بوده است. کلنل بیت، یکی از مأموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و تصور نموده خاکسترهای بازمانده در اطراف تپه به دلیل رخ دادن یک آتش سوزی است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در ۱۹۳۷، اطلاعات سودمندی در خصوص این محوطه بیان کرده است. سپس شهر سوخته توسط باستان شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است. پس از آن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان تا به امروز مسئولیت کاوشگری در این بتپه را به عهده داشته است.
حملهٔ اقوام مهاجم همسایه و تغییر مسیر رودخانه هیرمند را از جمله مهم ترین دلایل افول تمدن شهر سوخته ذکر کرده اند. برخلاف تصور عام، در واقع در این شهر آتش سوزی رخ نداده است. حتی شواهدی بر وجود جنگ افزار هم در شهر سوخته یافت نشده. شهر سوخته یک تمدن وابسته به صنعت بوده؛ بنابراین کوره های بسیاری در آن فعال بوده اند که خاکستر آن ها در اطراف منطقه مسکونی تل انبار می شده است. همچنین، در دوران های پس از افول تمدن در این منطقه، مردمان کوچ رو برای درست کردن غذا، زمین را می شکافتند و آتش روشن می کردند. با این شرایط نخستین باستان شناسان وقتی از این منطقه بازدید داشتند، مشاهده کردند که یک سطح وسیع خاکستر وجود دارد؛ پس نخستین لقبی که به آن دادند، شهر سوخته بود. آنچه در شهر سوخته موج می زند، تخصص، همبستگی، دوستی و صلح بوده و جنگی در کار نبوده است.
بر مبنای یافته های باستان شناسان شهر سوخته ۲۸۰ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می دهد که این شهر دارای پنج قسمت اساسی بوده که شامل بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته؛ بخش های مرکزی؛ منطقه صنعتی؛ بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار از شهر سوخته را بخش مسکونی تشکیل می داده است.
محوطهٔ باستانی شهر سوخته در حدود ۱۸ متر از سطح زمین های اطراف ارتفاع دارد.
پژوهش ها نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیستی کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار فراوانی در آنجا وجود داشته است. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد دریاچه ای بزرگ و پرآب بوده و چندین رودخانه دائمی مانند هیرمند آن را تغذیه می کرده و هم اکنون نیز کم و بیش هیرمند و رودخانه های دیگر این دریاچه را غالباً به صورت فصلی تغذیه می کنند؛ ولی افت بیش از اندازه آب در این رودخانه ها به علت عدم رعایت پروتکل های فی مابین دو کشور همسایه، ایران و افغانستان، و برداشت بی رویه آب درون خاک افغانستان سبب خشکی دریاچه هامون و مناطق اطراف آن شده است. در اطراف دریاچه هامون، در آن زمان نیزارهای وسیعی وجود داشته است. همچنین کاوش ها نشان می دهند که نهرها و شاخه های قوی آبیاری از آن منشعب می شده است. در بررسی های منطقه ای در اطراف شهر سوخته بستر نهرها و آبراه های گوناگونی پیدا شده که می توان گمان برد به مزارع کشاورزی آن شهر آب می رسانده اند.
رود هیرمند پیش از آنکه در میان شنزارهای سیستان گم گردد، در جلگه های مجاورش وضعی شبیه به دره نیل به وجود آورده بود، به این معنی که در مواقع معینی بعلت بالا آمدن سطح آب، در نتیجه جذر و مد دریاچه هامون، زمین های ساحلی آن مشروب و لذا، خاک آن ها حاصل خیز می شده است. این امر سبب شده بود که ساکنان این ناحیه بتوانند به کار زراعت بپردازند و در مراحل شهرنشینی موفق به پیشرفت هایی گردند. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شاخه هایش به خوبی زمین های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می کرده است.
شهر سوخته در ۵۵ کیلومتری شهر زابل است. تمدن شهر سوخته یکی از شگفتی های دنیای باستان است. یافته های جدید باستان شناسی گواه این ادعاست. بر اساس کشفیاتی که در طی سال های متمادی در شهر سوخته انجام گرفته، می توان گفت که شهر سوخته مهم ترین مرکز استقرار منطقه در دوران مفرغ است.
از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۳ تعداد ۱۴ گمانه به مساحت تقریبی ۲۳۰۰ متر مربع در گورستان شهر حفاری شده و در نتیجه ۳۱۰ گور کشف شده اند.
طی کاوش های به عمل آمده توسط باستان شناسان، برخی از مردم شهر سوخته را با لباس و پارچه کفنی دفن می کرده اند. در تعدادی از قبرها، آثار پارچه در روی بدن اجساد مردگان دیده می شود.
پارچه ها به سه شکل گوناگون در گورها دیده می شود:
اشیاء سفالی اصلی ترین موادی هستند که تقریباً در همه گورها وجود دارند در کنار این دسته از اشیاء، هدایای دیگری ساخته شده از سنگ، چوب و پارچه در قبور دیده می شود.
شهر سوخته سیستان مرکز بسیاری از فعالیت های صنعتی و هنری بوده، در نوبت ششم کاوش در شهر سوخته سیستان نمونه های جالب و بدیعی از زیورآلات به دست آمد. در جریان حفاری های نوبت های گذشته در شهر سوخته سیستان مشخص شد که جهت صنایع ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته سیستان از درختان موجود در طبیعت اطراف برای سوخت استفاده می کرده اند.
باستان شناسان با یافتن مهره ها و گردنبندهایی از لاجورد و طلا در یک گور، پس از پژوهش دربارهٔ روش های ساخت ورقه ها و مفتول های طلایی دریافتند که صنعتگران شهر سوخته سیستان با ابزار بسیار ابتدایی در آغاز صفحات طلایی بسیار نازکی به قطر کمتر از یک میلی متر تهیه کرده و بعد آن ها را به شکل استوانه ای لوله نموده و بین استوانه های طلا مهره های لاجورد قرار می داده اند.
در شهر سوخته سیستان انواع سفالینه ها و ظروف سنگی، معرق کاری، انواع پارچه و حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته نساجی در آن جاست.
تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ و قلاب ماهیگیری در شهر سوخته سیستان به دست آمده و تحقیق دربارهٔ اشیاء حصیری مشخص کرده که مردم شهر سوخته سیستان با استفاده از نیزارهای باتلاق های اطراف دریاچه هامون سیستان سبد و حصیر می بافتند. از این نی ها نیز، برای درست کردن سقف ساختمان ها استفاده می شده است. صید ماهی و بافت تورهای ماهیگیری نیز از دیگر پیشه های مردمان شهر سوخته سیستان بوده است.
شهر سوخته سیستان بدون شک جزو شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بوده است. این نکته نه تنها در بقایای آثار معماری و کارهای ظریف دستی و صنعتی دیده می شود بلکه در سازمان دهی اجتماعی شهر نیز قابل مشاهده است.
شهر سوخته سیستان دارای تشکیلات منظم و مرتبی بوده است. آثار باقی مانده نشان دهنده این امر است که در این شهر طی هزاره سوم پیش از میلاد، دارای یک نظام مرتب و منظم آبرسانی و تخلیه فاضلاب بوده است. در نخستین مرحله کاوش های باستان شناسی، در شهر سوخته کوچه ها و خانه های منظم و لوله کشی آب و فاضلاب با لوله های سفالی پیدا شده که نشان دهنده وجود برنامه ریزی مدنی در شهر سوخته سیستان است.
پیدا شدن تنها لوح نوشته دوران آغاز ایلامی این شهر، همراه با آثار مهرها، نشان از ارتباطات تجاری و کنترل اقتصادی منطقه از سوی این جامعه دارد. مردم سیستان در این مدت با مردم ساکن بین دو رود دجله و فرات روابط تجاری داشته و این روابط از راه زمینی و دریایی کنار خلیج فارس انجام می گرفت. مردم بین النهرین از همین طریق از سنگ لاجورد افغانستان استفاده می نموده اند؛ ولی تمدن سیستان را نمی توان وابسته به تمدن جلگه بین النهرین یا مصر دانست زیرا در این مکان خصوصیاتی وجود داشته است که آن را کاملاً متمایز می نماید.
در واکاوی ها به نظر می رسید عهده باستان شناسان داخلی به تنهایی برنخواهد آمد. به همین منظور بود که در حدود ده نفر از متخصصان مختلف ایتالیایی به محل کاوش آمدند و با میکروسکوپ ها و به وسیله تجزیه های «رادیو کاربون» مشغول مطالعه زندگی ۵۰۰۰ سال پیش در این مکان گردیدند.
درهمین اوان بود که متخصصان ژاپنی نیز علاقه مند به کاوش های «شهر سوخته» شدند و زمین شناسان و متخصصان «فیزیک هسته ای» به همکاری با متخصصان ایتالیایی پرداختند و نمونه های به دست آمده را از طریق روش های «پالئوماگنتیک» و «اورانیوم۲۳۸» تحت بررسی قرار دادند.
بررسی های دانشمندان مزبور نشان داد که به صورت دقیق شهر سوخته در فاصله بین ۲۹۰۰ تا ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد مورد سکونت بوده است.
هزارسال، نسبت به قدمت بشر، چیز فوق العاده ای نیست، ولی آنچه که بنظر ما فوق العاده می آید این است که در عرض مدت هزارسال مردم این ناحیه موفق شده اند شهر بزرگ و آبادی به وجود آورند که مردم آن به انواع صنایع دستی پرداخته و حکومت منظمی تشکیل داده بودند و پیرو مذهب واحدی شده روابط تجارتی و فرهنگی گسترده ای با نواحی مجاور خود ترتیب داده بودند.
نکته قابل توجه از نظر روشن شدن تاریخ سرزمین ایران این است که آثار مکشوف در «شهر سوخته» نشان می دهد که مردم این ناحیه در اوایل استقرارشان، یعنی در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد مسیح روابط بسیار نزدیک با مردم ترکمنستان داشته اند و در اواخر دوران وجودشان، یعنی پیش از ۱۹۰۰ سال پیش از میلاد با مردم ساکن در دره پنجاب رابطه بسیار نزدیک پیدا می کنند.
آیا می توان از مطلب بالا این طور نتیجه گرفت که این ها مردمی بودند که در حدود ۲۹۰۰ سال پیش از میلاد از سوی شمال به طرف دهانه رود هیرمند که در نتیجه شرایط به خصوصش برای شهرنشینی مناسب بود سرازیر شده اند، و سپس هزارسال بعد، در زمانی که مسیر رود هیرمند تغییر یافت این مردم به طرف دره پنجاب مهاجرت کردند و درآنجا امپراتوری بزرگ «موهنجودارو» و «هاراپا» را تشکیل دادند.
ظروف سفالین «شهر سوخته» با ظروف سفالین مکشوف در دره پنجاب شباهت دارند. نقش خورشید که روی یکی از این سفال ها نشان داده شده در روی ظروف سفالین شهداد نیز دیده می شود. شباهت این نقوش با نقوش ظروف گلی بین النهرین کمتر است. باید بخاطر داشته باشیم که تمدن شهداد نیز درهمین حدود اوایل هزاره سوم پیش از میلاد در نتیجه تغییر مسیر رودخانه ازبین رفت و در آن زمان مردم شهداد بامردم پنجاب روابط نزدیک داشته اند.
برای انجام تحقیقات بیشتر، دانشمندان ایتالیایی با باستان شناسان شوروی که در ترکمنستان مشغول کاوش بودند تماس گرفتند. تحقیقات دقیق باستان شناسان شوروی رابطه مردم شهر سوخته با مردم ترکمنستان دراوایل هزاره سوم پیش از میلاد را تأیید نمود.
وجود تعداد زیاد اشیاء بسیار کوچک که بعضی از آن ها بیش از ۲ میلی متر در ۲ میلی متر عرض و طول ندارند موجب شد ک از یک متخصص «پالئوبوتانیست» نیز کمک خواسته شود. آزمایش های میکروسکوپی نشان داد که در این اجتماع ماهی ها و پرندگان و خرچنگ ها نیز مورد استفاده غذایی بوده است. درمیان حیوانات استخوان های بز و غزال و گوسفند ۹۹ درصد باقی مانده های حیوانی در این ناحیه را تشکیل می داده اند. بین پرندگانی که دراینجا مورد مصرف اهالی بودند مرغ های آبی، قرقاول، مرغابی و غاز وجود داشته است که بیشتر آن ها می توانستند اهلی بوده باشند. ضمناً وجود هزاران پیکان سنگی نشان می دهد که شکار پرندگان درمیان ساکنان این ناحیه بسیار رواج داشته است.
دانشمند پالئوبوتانیست «لورنزوکنستانین» مطالعه این آثار را برعهده گرفت و برای این کار به سیستان آمد و باستان شناسان پند فیلسوف جهان کهن «اپیکور» یا «ابیقور» را سرلوحه برنامه خود قرار دادند و آن این بود که «از اشیاءکوچک به حقایق بزرگ دست یابند».
مجموع سطحی که از این نظر باید مورد بررسی قرار گیرد در حدود ۱۰۰ هکتار وسعت دارد. میلیون ها آثار بسیار کوچک از استخوان و چوب و صدف و چوب و نظایر آن تحت بررسی دانشمندان ایتالیایی قرار گرفت.
باستان شناسان در این مکان آثار دانه های گندم و جو و شاهدانه و تخم خربزه و حتی انگور نیز پیدا کردند. این امر برای دانشمندان باستان شناس مسلم گردید که پرندگان و حیواناتی که آثارشان در شهر سوخته بدست آمده در حال حاضر دیگر در این مکان زندگی نمی کنند.
اشیاء دیگری که ساخت دست انسان بوده است و از جنس فیروزه یا سنگ لاجورد است در شهر سوخته بدست آمده است.
کاوش کنندگان فکر می کنند که وسعت این شهر به ۷۰ هکتار می رسیده است. در طرف جنوب و مغرب آن مردگان بخاک سپرده شده اند. با تخمینی که زده شده احتمال دارد که در حدود ۲۱۰۰۰ قبر در این ناحیه وجود داشته باشد. با کمک متخصصان «پالئوپاتولوژیست» و «آنتروپولوژیست» بسیاری از مطالب مربوط به زندگی در این ناحیه با مطالعه اسکلت ها روشن شد. به این وسیله توانستند بفهمند صاحبان این قبرها تقریباً ازچه گروه نژادی بوده اند. سن مردگان در قبرهایی که شکافته شد نیز تشخیص داده شد و نسبت تعداد مردان به زنان و کودکان معین گردید. پروفسور «توچی» تصمیم دارد از متخصصان دیگری نیز کمک بخواهد که با معاینه استخوان ساق پاها بتوانند گروه خونی این مردگان را مشخص نمایند. مثلاً معلوم شد در زمان معینی یک مرض مسری موجب مرگ تعداد زیادی کودکان و نوجوانان شده و آن ها را بخاک سپرده اند. استخوان جنینی را درشکم مادرش که حامله بوده و مرده است تشخیص دادند. این نوع تحقیقات در مورد مردگان ممکن است نتایج بسیار جالبی دربرداشته و در علم باستان شناسی تازگی دارد. بنابر تخمینی که زده اند در قبرستانی که مورد تحقیق قرار گرفته ۵۵ درصد از ۶۰ اسکلتی که بیرون آمده کودکان کمتر از نه سال بوده اند، یک اسکلت از مرد ۲۰ ساله بوده، یک کودک پنج ساله بخاک سپرده شده و دریک گور دونفر قرار داده شده اند.
نقوش بالا به احتمال قوی نشانه ای از خورشید، یا مفهوم دیگری است که اکنون برما پوشیده است. نقش خورشید به صورت صلیب در بسیاری از نقاط فلات ایران دیده می شود و احتمالاً مربوط به پرستش خورشید در آن زمان های کهن می باشد.
تحقیقات باستان شناسان نیز نشان داده است که تعداد زیادی از ساکنان شهر سوخته به کارهایی اشتغال داشته اند که مربوط به قوت و غذا نبوده است. صنعت کوزه گری، حصیربافی، سنگ تراشی و تهیه جواهرات و زینت آلات از سنگ لاجورد یا فیروزه عده ای از صنعتگران شهر سوخته را به خود مشغول می ساخته است.
پژوهش های باستان شناسان در ناحیه سیستان راه تازه ای برای بازسازی کردن زندگی مردم پیش از تاریخ فلات ایران بازنموده است. برای آنان مهم نیست که اشیاء گوناگونی را که از نظر هنری ارزشی دارد از زیر خاک بیرون آورده در موزه ها قرار دهند. آن ها می خواهند به وسیله میکروسکوپ، تجزیه های مختلف از طریق رادیو کاربون، و مطالعه دقیق با روش های بسیار جدید روی آثار ناچیز مانند ریزه های استخوان های پرندگان یا باقی مانده حبوبات و چوب و غیره زندگی مردم آن ناحیه را در آن روزهای بسیار کهن معرفی نمایند.
این نکته قابل توجه است که شهر سوخته تنها نقطه از ناحیه جنوب ایران نبوده است که در هزاره چهارم از میلاد به درجه نسبتاً بلندی از تمدن رسیده بوده است.
این ها شاید علامت هایی باشند که برای مردم آنروز مفهوم مشخصی داشته اند و در واقع بتوانند به صورت مراحل اولیه «خط» معرفی گردند.
در مجاورت نزدیک یا دور از شهر سوخته در نقاطی مانند «تپه یحیی» و «تل ابلیس» و بم و شهداد کاوش هایی انجام گرفته است که حاکی از وجود تمدن پیشرفته ای در ناحیه وسیع جنوب ایران و سواحل فارس بوده است.
در یک تقسیم بندی کلی، اشیاء پیدا شده را می توان به گروهای زیر تقسیم کرد:
برای نخستین بار در شهر سوخته یک چشم مصنوعی پیدا شد. مطالعات اولیه نشان داده اند که چشم چپ زن تنومند مدفون در قبر شماره ۶۷۰۵ مصنوعی بوده است. همین مطالعات نشان می دهند که زیر طاق ابروی زن مذکور آثار آبسه دیده می شود. به علت طول زمان زیادی که بخش زیرین این چشم مصنوعی با پلک چشم در تماس بوده است آثار ارگانیکی پلک چشم نیز در روی آن مشهود است. جنس و ماده ای که چشم مذکور با آن ساخته شده است هنوز به دقت روشن نشده و تشخیص آن به آزمایش های بعدی موکول شده است اما به نظر می رسد که چشم مزبور از جنس غیرطبیعی که با نوعی چربی جانوری مخلوط شده است ساخته شده است. در روی این چشم مصنوعی ریزترین مویرگ های داخل کره چشم توسط مفتول های طلایی به قطر کمتر از نیم میلی متر طراحی شده اند مردمک چشم در وسط طراحی شده و جز از آن تعدادی خطوط موازی که تقریباً یک لوزی را تشکیل می دهند در پیرامون مردمک دیده می شود از دو سوراخ جانبی واقع در دو سوی این چشم مصنوعی جهت نگهداری و اتصال آن به حدقه چشم استفاده می شده است. بررسی های انسان شناسانه نشان داده که به احتمال بسیار زیاد زن مزبور دارای سنی بین ۲۵ تا ۳۰ سال بوده و دو رگه (سیاه و سفید) بوده است. اشیاء پیدا شده در این قبر دو قسمتی عبارت بوده اند از ظرف های سفالی، مهرهای تزیینی، یک کیسه چرمی و یک آینه مفرغی. قدمت این قبر و چشم مصنوعی به حدود ۲۸۰۰ سال پیش از میلاد و ۴۸۰۰ سال پیش از این می رسد. مطالعه جهت دستیابی به اطلاعات بیشتر در این مورد چشم و اسکلت ادامه دارد.
کشف شدن بازی ای شبیه به تخته نرد امروزی یکی دیگر از شگفتی های این شهر است؛ و با توجه به قدمت شهر سوخته می توان گفت که قدیمی ترین تخته نرد جهان متعلق به این مردم است. در گورستان شماره ۷۶۱ بازی ای شبیه به تخته نرد امروزی با ۶۰ مهره پیدا می شود که قدیمی تر و شبیه تر نسبت به بازی سومریان در حدود ۵۰۰۰ هزار سال پیش است.
وب سایت شهر سوخته
| [
{
"answer1": "در استان سیستان و بلوچستان (منطقه سیستان -شرق ایران) واقع شده است.",
"answer2": "حملهٔ اقوام مهاجم همسایه و تغییر مسیر رودخانه هیرمند را از جمله مهم ترین دلایل افول تمدن شهر سوخته ذکر کرده اند.",
"distance": 1353,
"question": "شهر سوخته در کدام استان ایران قرار دارد و مهمترین دلیل افول این تمدن چه بوده است؟"
},
{
"answer1": "در سی و هشتمین اجلاس یونسکو در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۱۴ مطابق با ۱ تیر ۱۳۹۳ شهر سوخته به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.",
"answer2": "آنچه در شهر سوخته موج می زند، تخصص، همبستگی، دوستی و صلح بوده و جنگی در کار نبوده است.",
"distance": 1776,
"question": "شهر سوخته در چه سالی به عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شد و آیا در آن جنگ رخ داده است؟"
},
{
"answer1": "بر مبنای یافته های باستان شناسان شهر سوخته ۲۸۰ هکتار وسعت دارد",
"answer2": "در گورستان شماره ۷۶۱ بازی ای شبیه به تخته نرد امروزی با ۶۰ مهره پیدا می شود که قدیمی تر و شبیه تر نسبت به بازی سومریان در حدود ۵۰۰۰ هزار سال پیش است.",
"distance": 12895,
"question": "وسعت تقریبی شهر سوخته چقدر است و قدیمی ترین تخته نرد جهان در کجا کشف شده است؟"
},
{
"answer1": "کلنل بیت، یکی از مأموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده",
"answer2": "در جریان حفاری های نوبت های گذشته در شهر سوخته سیستان مشخص شد که جهت صنایع ساخت سفال و جواهرات در این منطقه، ساکنان شهر سوخته سیستان از درختان موجود در طبیعت اطراف برای سوخت استفاده می کرده اند.",
"distance": 4200,
"question": "به نظر می رسد اولین کسانی که به شهر سوخته لقب دادند چه کسانی بودند و در این شهر، مردم از چه گیاهانی برای سوخت استفاده می کردند؟"
}
] | [
{
"answer1": "تاکنون ۱۲ نوع بافت پارچه یکرنگ و چند رنگ در شهر سوخته سیستان به دست آمده",
"answer2": "تحقیق دربارهٔ اشیاء حصیری مشخص کرده که مردم شهر سوخته سیستان با استفاده از نیزارهای باتلاق های اطراف دریاچه هامون سیستان سبد و حصیر می بافتند.",
"question": "در شهر سوخته چه نوع پارچه هایی یافت شده است و مردم آنجا از چه موادی برای ساخت سبد و حصیر استفاده می کردند؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
727 | : دماوند
دَماوَند کوهی در شمال ایران است که بلندترین کوه ایران و بلندترین آتشفشان آسیا و خاورمیانه است. دماوند در پارهٔ مرکزی رشته کوه البرز در جنوب دریای مازندران جای دارد. این کوه از دیدگاه تقسیمات کشوری، در بخش لاریجان در شهرستان آمل در استان مازندران قرار دارد. این کوه به هنگام صاف و آفتابی بودن هوا، از شهرهای تهران، ورامین، قم و همچنین کرانه های جنوبی دریای خزر قابل رؤیت است. کوه دماوند در تاریخ سیزدهم تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شد.
این کوه همچنین از سال ۱۳۸۱ به عنوان «اثر طبیعی ملّی» در شمار مناطق چهارگانهٔ ارزشمند از نظر حفاظت محیط زیست قرار گرفته است.
در اساطیر ایران نیز از دماوند یاد شده و شهرت آن بیش از هر چیز به این سبب است که ضحاک در آن به بند کشیده شده است. در آثار ادبی فارسی نیز فراوان به این اسطوره و به طور کلّی تر کوه دماوند اشاره شده است. در بندهش این چنین آمده: رود هرهز (هراز) در تپرستان (مازندران) است و از کوه دماوند سرچشمه می گیرد.
به نقل از درگاه ملّی آمار ایران، فرازایِ کوه دماوند از سطح آب های آزاد ۵٬۶۱۰ متر است. سازمان نقشه برداری کشور در سال ۱۳۸۵ در جریان پروژه ای ده روزه و با روش های مختلف اقدام به اندازه گیری ارتفاع دقیق قله کرد و عدد ۵۶۰۹/۲۰ (پنج هزار و ششصد و نه متر و بیست سانتی متر) را برای قله به ثبت رساند و بعد از آن در تمامی منابع ارتفاع ۵۶۰۹/۲ یا به صورت گردشده، ۵۶۱۰ متر عنوان شد که در واقع عدد صحیح ارتفاع دماوند است.
در گذشته، اندازه های دیگری به عنوان ارتفاع کوه دماوند ذکر شده بود. در سال ۱۹۶۶ میلادی فردی به نام آلن باخ بر اساس تصاویر ماهواره ای ارتفاع قله را ۵٬۶۷۰ متر اندازه گیری کرد که بعدها یک متر به آن افزوده شد و عدد ۵٬۶۷۱ متر وارد کتاب های درسی و بسیاری از منابع شد و در ذهن بسیاری از ایرانیان نقش بست. این عدد همچنان بر روی بسیاری از یادبودهای قلّهٔ دماوند ذکر می شود. برخی منابع دیگر نیز، از جمله پایگاه ملّی داده های علوم زمین ایران و وبگاه رصدخانهٔ زمین ناسا، فرازای ۵٬۶۷۰ متر و ۵٬۶۷۱ متر را برای قلّهٔ این کوه ذکر کرده اند. اما افزایش دقت اندازه گیری و کالیبراسیون دقیق و بهتر دستگاه های اندازه گیری نشان می دهد ارتفاع ۵۶۷۱ متر نادرست است.
ارتفاع نسبی دماوند، که با اندازه گیری ارتفاع قلّه نسبت به پست ترین درّهٔ بین این قله و نزدیکترین قلّهٔ مرتفع تر تعیین می شود، ۴٬۶۶۷ متر است که دماوند را در ردهٔ دوازدهم در میان بلندترین قلّه های دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار می دهد. در فهرست قلّه ها بر پایه ارتفاع نسبی، کوه ۵٬۶۱۰ متری دماوند پس از کوه های اورست، آکونکاگوا در آرژانتین، دنالی در آمریکا، کلیمانجارو در تانزانیا، وینسون در جنوبگان، البروس در روسیه و مون بلان در آلپ، دوازدهمین کوه برجسته و مستقل دنیاست و ارتفاع نسبی آن بالاتر از کوه های کی۲، نانگاپاربات، کانگچنجونگا و بسیاری از کوه های بلند دیگر است که نشان دهنده برجستگی توده آتشفشانی دماوند نسبت به زمین های اطراف خود است. دلیل اصلی دیده شدن کوه دماوند از فاصله های بسیار دور نیز همین ارتفاع نسبی بالای دماوند است.
شهرهای رینه و گزنک در دامنهٔ این قلّه قرار دارد، همچنین این قلّه در ۲۶ کیلومتری شمال غربی شهر دماوند، ۶۲ کیلومتری جنوب غرب آمل و ۶۹ کیلومتری شمال شرقی تهران واقع شده است.
کوه دماوند از جانب شمال توسط رودخانهٔ تینه، از سمت جنوب و شرق توسط رودخانهٔ هراز و از سمت غرب نیز توسط رودخانهٔ لار محصور شده است. .
رودخانهٔ لار و دیوآسیاب در غرب این کوه و رود پنج او (پنج آب) نیز در شرق آن جاری هستند.
قلّهٔ دماوند در مرکز رشته کوه البرز و در ناحیه موسوم به البرز مرکزی واقع شده است.
موقعیّت جغرافیایی کوه البرز در عکس های ماهواره ای ناسا از دماوند:
کمینهٔ دمای هوا در ارتفاعات دماوند تا ۶۰ درجه زیر صفر (در زمستان) و تا یکی-دو درجه زیر صفر (در تابستان) پایین می آید.
سرعت توفان در دماوند گاهی از ۱۵۰ کیلومتر در ساعت نیز می گذرد. سرعت باد در کوهپایه ها گاه به هفتاد کیلومتر در ساعت می رسد. بیشتر بادها از غرب و شمال غربی می وزند.
میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلی متر در سال است و بارش در ارتفاعات معمولاً به صورت برف است.
فشار هوا در قلّهٔ دماوند نصف فشار هوا در سطح دریا است.
دماوند یک کوه آتشفشانی مطبّق و نیمه فعال است که عمدتاً در دوران چهارم زمین شناسی موسوم به دوران هولوسین تشکیل شده و اولین فوران آن حدود ۱٫۷۸ میلیون سال قبل رخ داده است. با این وجود، حداکثر تعداد فوران آن طی ۶۰۰ هزار الی ۲۸۰ هزار سال قبل رخ داده و عمر این کوه با استفاده از روش کربن ۱۴ دست کم ۳۸٬۵۰۰ سال برآورد شده است. وجود چندین چشمهٔ گوگردی و چشمه های آب گرم، از شواهد نیمه فعال بودن این آتشفشان است. بیشترین و عمده ترین فعالیت آتشفشانی این کوه نزدیک به ۱۰٬۰۰۰ سال پیش روی داده که سبب شکل گیری آن شده است.
قطر دهانهٔ این آتشفشان در حدود ۴۰۰ متر است که دریاچه ای از یخ آن را پوشانده و دودخان هایی در اطراف آن وجود دارد. همچنین نشانه هایی از وجود دهانه های قدیمی و کاسه های آتشفشانی در پهلوهای جنوبی و شمالی کوه ملاحظه می شوند که قطر کاسهٔ شمالی به ۹ کیلومتر می رسد.
نام "دماوند" به دو صورت مشهور "دماوند" و "دنباوند" (با زبر یا پیش دال) ضبط شده است. حتی در بعضی مآخذ هر دو صورت نام آمده است. صورت دیگری که از نام این کوه ضبط شده، دباوند است. این کوه را با نام های کاملاً متفاوت بیکنی و جبل لاجورد نیز ثبت کرده اند. «نام دماوند در تورات آمده و صورت کهن آشوری آن «بیکن» است (ری باستان ۲/۶۴۲)»
در مورد دلیل نام گذاری دماوند در فرهنگ معین آمده است: «دم (دمه، بخار) + آوند = دماوند؛ دارای دمه و دود و بخار (آتشفشان)»
احمد کسروی دربارهٔ نام گذاری "دماوند" یا "دنباوند" نظر کاملاً متفاوتی دارد. وی با استدلال هایی نسبتاً پیچیده نام گذاری «نهاوند» و «دماوند» را مرتبط می داند و می نویسد «در زبانهای باستان «نها» به معنی پیش و «دُما» به ضم دال به معنی پشت و دنبال بوده،...» و در مورد «وند» می نویسد: « «وندن» در زبان های باستان ایران به معنای «نهادن» بوده[...] یکی از معناهای «نهادن» واقع شدن و ایستادن برجایی است.[...] و ناچار «وندن» نیز همان معنی را داشته و «وند» که گذشته آن است به معنی نهاد، برجایی ایستاد (واقع شد) می آمده است»
او در ادامه نتیجه می گیرد: پس «نهاوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در پیش رو و «دماوند» یعنی شهر یا آبادی یا قلعهٔ ایستاده در دنبال و پشت.
ناصرخسرو قبادیانی بلخی در اوایل سفرنامه خود در باب کوه دماوند آورده است: «میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند». لواسان در زبان پارسی میانه (پهلوی) به معنای تیغه کوهی است که محل طلوع خورشید می باشد.
قصیدهٔ دماوندیه ملک الشعرای بهار هم دربارهٔ این کوه مشهور است.
دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژه ای دارد. شهرت آن بیش از هر چیز در این است که فریدون از شخصیت های اساطیری ایران، ضحاک را در آنجا در غاری به بند کشیده است و ضحاک آنجا زندانی ست تا آخرالزمان که بند بگسلد و کشتن خلق آغاز کند و سرانجام به دست گرشاسپ کشته شود. هنوز هم بعضی از ساکنین نزدیک این کوه باور دارند که ضحاک در دماوند زندانی است و اعتقاد دارند که بعضی صداهایی که از کوه شنیده می شود، ناله های هموست.
در تاریخ بلعمی محل زیست کیومرث کوه دماوند دانسته شده است و گور فرزند وی هم آنجا دانسته شده است. با این تفصیل که چون فرزندش کشته شد خداوند چاهی بر سر کوه برآورد و کیومرث فرزند را در چاه فروهشت. بلعمی سپس از مغان نقل کند که کیومرث بر سر کوه آتش افروخت و آتش به چاه اندر افتاد و از آن روز تا امروز (روزگار بلعمی) ده پانزده بار پرزند و به هوا برشود و از مغان نقل می کند که این آتش دیو را از فرزند او دور دارد. به گفتهٔ تاریخ بلعمی جمشید به طبرستان به دماوند بود که سپاه ضحاک به وی رسید. بنا به روایتی نبرد لشکر فریدون به سپاهسالاری کاوه با ضحاک در حوالی دماوند بود. دماوند بار دیگر در گاه پادشاهی منوچهر مطرح می شود؛ آرش کمانگیر از فراز آن تیری انداخت تا مرز میان ایران و توران را تعیین کند.
کیخسرو پادشاه آرمانی، پس از واگذاری سلطنت به لهراسب به دماوند رفته و عروج می کند.
بعدها با پا گرفتن اساطیر سامی در ایران برخی شخصیت های این اساطیر هم با دماوند ارتباطاتی یافتند. از جمله «عوام معتقدند که سلیمان بن داوود، یکی از دیوان را که «صخر المارد» (سنگ سرکش) نام داشت در آن جا زندانی نمود. گویند، بر قلهٔ دماوند، زمین هموار است و از چاهی که بر فراز آن قرار دارد، روشنی بیرون آید.»
در اشعار کهن ایرانی معمولاً نام دماوند در ارتباط با اسطورهٔ به بند کشیده شدن ضحاک ظاهر می شود. فردوسی در شاهنامه در ابیاتی که داستان به بند کشیده شدن ضحاک توسط فریدون را تصویر می کند، چنین سروده است:
اسدی طوسی در "گرشاسپ نامه" که به پیروی از "شاهنامه" سروده شده است به این اسطوره اشاره می کند. در اشعار و منظومه های شاعران دیگر از جمله قصیده ای از ناصرخسرو منظومهٔ "ویس و رامین" از فخرالدین اسعد گرگانی و قصیده ای از خاقانی تلمیح این اسطوره دیده می شود. همچنین گاه در عظمت به دماوند مثل زده اند.
قصیده "دماوندیه" اثر ملک الشعرای بهار تنها یکی از چندین شعری است که در مورد دماوند سروده شده است.
دماوندیه اول او در سال ۱۳۰۰ هجری شمسی با این مطلع آغاز گشت:
قصیدهٔ «دماوندیه دوم» که در سال ۱۳۰۱ توسط همین شاعر سروده شد، از شعرهای معروفی است که دربارهٔ دماوند سروده شده است چنین است:
از میان اشعار بسیاری که دربارهٔ دماوند سروده شده اند، بخشی از قصیدهٔ «دماوندیه» سروده قدمعلی سرامی چنین است:
آشوریان این کوه را کان سنگ لاجورد می انگاشتند. البته ایشان در خطا بودند و سنگ لاجورد از بدخشان می آمده است. در زمان تاخت و تاز آشوری ها به فلات ایران این کوه بخشی از حدود مادها شمرده می شده و در متن های آشوری هم بدان اشاره شده است. سارگون دوم در لشکرکشی خود سرزمین های تا کوه دماوند را خراج گزار خود نموده بود. در زمان اسرحدون نیز آشوری ها تا پای کوه دماوند لشکر کشیده بودند. اما به پیشروی ادامه ندادند چون دماوند و آن سوترش کویر لوت را پایان دنیا می پنداشتند.
دیاکونوف سنت گذاردن پیکر مردگان در کوه ها را آیین مغانی می انگارد که در دامنه دماوند می زیسته اند و آیین خود را به دیگر جاهای ایران پراکندند. در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.
بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب در کتاب تاریخ طبرستان که در حدود ۶۱۳ قمری تألیف شده آورده است: عجایب طبرستان یکی کوه دماوند است که علی ابن ربن الکاتب در کتاب فردوس الحکمه آورده است که از دیه اسک تا قله به دو روز شوند و او همچون گنبدی مخروط است و بر همه جوانب او ابداً برف باشد الا بر سر او، مساحت سی گری زمین هیچ جا برف نایستد بزمستان و تابستان و آنجا ریگ بود چنان که چون پای بر وی نهی فرو شود و چون بر سر کوه ایستی بر آن ریگ همه کوه ها چون پشته نماید و دریای خزر در مقابل او راست است، سی سوراخ در سر این کوه باشد که دود کبریت از آن بیرون آید و آوازهای عظیم با سهم از این سوراخ ها شنوند از لهیب آتش که حقیقت شود که در جوف و میان کوه آتش است و هیچ حیوان قرار نتوان گرفت از سختی باد که جهد و می گویند کبریت اصحاب کیمیا می شاید یافت و در عهد قابوس شمس المعالی یزدادی آورده است که جوانی بود پسر امیر کا خواندندی، آنجا کبریت احمر بدست آورد و زر می کرد تا پادشاه را معلوم شد و بگریخت و در اخبار اصحاب احادیث چنان است که صخر جنی صاحب انگشتری سلیمان النبی صلوات الله علیه چون او را سلیمان بگرفت آنجا محبوس کرد و از حق تعالی عز اسمه درخواست که تا بقیامت او را آنجا عذاب فرماید.
در سده هشتم میلادی در پای کوه دماوند دژی بوده است که موبدی زرتشتی به نام مَس مُغان و پیروانش در آن می زیسته اند و این دژ به فرمان المهدی خلیفه عباسی ویران گشته و مس مغان نیز کشته شد. مس مغان (به عربی "کبیرالمجوس") لقب بزرگان خاندان قارن بوده که تبار پارتی داشته و دارای سرزمین هایی در پای دماوند بوده اند.
غازان خان ایلخان مغول در ۴ شعبان ۶۹۴ (قمری) در لارِ دماوند به دست شیخ صدرالدین غسل کرد و مسلمان شد.
«در حدود العالم آمده که "ویمه" و "شلنبه" دو شهرست از حدود کوه دنباوند و اندر وی تابستان و زمستان سخت سرد بود و ازین کوه آهن افتد. (حدود العالم. ص ۱۴۷)»
در دوران سلطنت دودمان پهلوی، نقش کوه دماوند و خورشید در حال تابش از پشت آن، بخشی از نشان رسمی ایران را تشکیل می داد.
قلهٔ دماوند در فرهنگ کشور ایران مظهر پایداری و استواری و یک نماد ملّی است که تاکنون در قالب اثری ملّی به ثبت رسیده و به روش های گوناگون از آن به عنوان نمادی ملّی یاد می شود.
اثر طبیعی ملی قله دماوند با مساحتی بالغ بر ۲۹۵۰ هکتار در سال ۱۳۸۱ طی مصوبه شماره ۲۲۱ مورخ ۲۱ خرداد ۱۳۸۱ شورایعالی محیط زیست به مجموعه مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست پیوسته است. این اثر با ۳۹۷۶۱۱۳ تا ۳۹۸۲۱۵۰ عرض جغرافیایی و ۵۹۶۷۶۲ تا ۶۰۳۵۹۷ طول جغرافیایی در شمال ایران و در استان مازندران واقع گردیده است. از گونه های مهم گیاهی آن می توان از بومادران، پیر گیاه دماوندی، اسپرس کوهی و گون نام برد. استفاده بیش از حد از ظرفیت قابل تحمل محیط و همچنین بهره برداری پوکه معدنی در اطراف این اثر طبیعی ملی، از مهم ترین عوامل تهدیدکننده در تخریب آن به شمار می آید.
کوه دماوند در تاریخ سی ام تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در قالب میراث طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شد.
در فروردین ۱۳۸۷، خبرگزاری های ایران اخباری را در رابطه با ثبت کوه دماوند در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو منتشر کردند. این خبرها که از خبرگزاری های گوناگون مانند خبرگزاری فارس منتشر شد که در آن، کوه دماوند را به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران که در فهرست میراث طبیعی جهانی یونسکو به ثبت رسیده معرفی کردند. اما فریبرز دولت آبادی، معاون سازمان میراث فرهنگی در گفتگو با خبرگزاری میراث فرهنگی این ادعا را رد و آن را سوءتفاهم دانست. وی ابراز کرد: «متأسفانه برداشت اشتباهی از موضوع ثبت دماوند صورت گرفته و این خبر اشتباه است.»
روز ملی دماوند هم زمان با تیرگان در مازندران با نام تیرماه سیزده شو در شب سیزدهم آبان ماه برگزار می شود.
انجمن دوست داران دماوند کوه، هر ساله این جشن را در روز سیزدهم تیر در دامنه های قله دماوند در «شهر رینه لاریجان شهرستان آمل» برگزار می کنند. این جشن به ثبت ملی نیز رسیده است.
مراسم برف چال نیز یکی دیگر از مراسمی است که در اواسط ماه اردیبهشت در شهرستان آمل، در مرتع اَسک وش بین رینه و پلور انجام می شود. هر سال در فصل بهار برف های باقی مانده از زمستان در دامنهٔ کوه دماوند جمع آوری می شود و در گودالی ریخته می شود. این کار، یک دوراندیشی و پیش بینی است تا آب کافی برای تابستان ذخیره شود. پس از پایان مراسم، جشن و خوردن غذاست که فقط مردها حق شرکت در آن را دارند. زن ها در روستای اسک می مانند و مراسم و جشن مربوط به خود را برگزار می کنند.
موسیقی ملی کوه دماوند در روز جشن تیرگان در سال ۱۳۹۱ با صدای سالار عقیلی در بین ۹ هزار نفر رونمایی شد.
در طول یکصد سال گذشته، تصویر کوه دماوند بارها بر رو یا پشت اسکناس های رسمی منتشره ایران به چاپ رسیده است:
اولین کسی که ادعای صعود به دماوند را کرده است ابودلف خزرجی است که در سال ۲۹۲ ه (۹۰۵م) در سفرنامه خود به صعودش اشاره کرده و شرحی از قله دماوند ارائه داده است. پس از وی قزوینی، مسعودی، ابن فقیه و نیز ناصر خسرو نیز اشاراتی به صعود دماوند داشته اند.
در زمان های قدیم عدّه ای خود را به قلهٔ دماوند رسانیده بودند. ناصر خسرو در سفرنامه اش نوشته است که گویند بر سر دماوند چاهی است که نوشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند. صاحب "آثار البلاد و اخبار العباد" با نقل قولی دست دوم می گوید که عدّه ای از اهالی آن نواحی می گفته اند که در طی پنج روز و پنج شب به قلهٔ دماوند رسیده اند و قلهٔ آن را مسطح با مساحت صد جریب یافته اند گرچه از دور به مخروط می ماند.
اما اولین صعود اروپاییان به قله دماوند را می توان به توماس هربرت انگلیسی در سال ۱۰۰۶ش (۱۶۲۷م) از جبهه جنوبی نسبت داد.
پس از وی صعود موفقیت آمیز به قلهٔ دماوند در سال ۱۸۳۷ توسط تیلر تامسن صورت گرفته است.
همچنین نخستین صعود مستند ایرانی به این قله، به سال ۱۸۵۷ بازمی گردد که تیم سرهنگ محمدصادق خان قاجار ارتفاع آن را ۶۶۱۳ ذرع تعیین نمود.
برای رسیدن به قله دماوند، مسیرهای مختلفی وجود دارند که شناخته شده ترین آن ها این جبهه ها هستند:
آسان ترین این مسیرها جبهه جنوبی و سخت ترین آن ها جبهه شمالی است. سه جبهه شمالی، جنوبی و شمال شرقی در نزدیکی روستاها قرار گرفته اند و همچنین همگی دارای جان پناه در میان راه هستند.
در مسیر جنوبی، آبشاری وجود دارد که همهٔ سال یخ زده است و تنها در تابستان های بسیار گرم، جاری می شود که به همین دلیل به آن آبشار یخی گفته می شود. این آبشار با قرار داشتن در ارتفاع ۵۱۰۰ متری، از نظر ارتفاع از سطح دریا مرتفع ترین آبشار خاورمیانه است.
تاکنون ۷ جان پناه و پناهگاه در مسیرهای اصلی صعود دماوند ساخته شده است که عبارتند از:
به علاوه قرارگاه های کوهنوردی پلور در جبهه غربی و رینه در جبهه جنوبی تسهیلاتی مانند وسیله رفت وآمد تا پای صعود، امکان شب مانی و راهنمای کوهنوردی ارائه می دهد.
آبشار یخی در جبههٔ جنوبی کوه دماوند آبشاری یخ زده وجود دارد که در جهان منحصربه فرد است. بلندی این آبشار ۷ متر و قطر آن ۳ متر می باشد. یخ آن هیچ گاه ذوب نمی شود. در فصل تابستان، هر روز بر اثر تابش آفتاب در حدود ظهر و یک ساعت بعد از ظهر، دمای هوا به بالای صفر می رسد و به دنبال آن آب بسیار کمی جاری می شود و در حدود ۴ بعد از ظهر، دمای هوا به زیر صفر می رسد و یخ ذوب شده دوباره منجمد می شود و به این ترتیب آبشاری یخی پدید می آید که همواره یخ زده است. در بالای این آبشار گودالی وجود دارد که در تمام طول سال پوشیده از برف است. آبشار یخی کوه دماوند با قرار داشتن در ارتفاع ۵۱۰۰ متری، از نظر ارتفاع از سطح دریا مرتفع ترین آبشار در خاورمیانه می باشد.
در ارتفاعات مختلف کوه دماوند، گیاهان فراوان و گوناگونی می رویند که برخی از آن ها فقط در ارتفاعات خاصی دیده می شود. گیاهان این منطقه که به اسم دماوند نامگذاری شده اند عبارتند از: کلاه میرحسن دماوندی، کزل دماوندی، بومادران دماوندی، پیرگیاه دماوندی، ریش قوش دماوندی، فراموشم مکن دماوندی، زنگوله ای دماوندی، کتانی دماوندی و ماشک دماوندی. در ارتفاع ۳٬۲۰۰ تا ۳٬۵۰۰ متری، علف و بته های بلند و خاردار و به هم پیوسته وجود دارند. برخی از انواع بته های خاردار دماوند عبارتند از: کلاه میرحسن دماوندی، خارپشتی، گونه های هزارخار (مانند گون)، بته های بنفش رنگ اسپرس پشته ای و گچ دوست گل سنگی. از گونه های ورموت (افسنتین) نیز در دماوند وجود دارند که عبارتند از: درمنهٔ کوهی، درمنهٔ معطر، درمنهٔ کوهسری و گونهٔ فراوان درمنهٔ شرقی. برخی دیگر از گونه های گیاهای دماوند عبارتند از: کاج آلپ، اسپرس کوهی نیمه کروی، گون، یاسمن صخره ای، ازمکی کوهسری، پیربهار دنایی، شبدر شاه بلوطی، ترشک کوهسری، دغدغک البرزی، پلاخور بوته ای، گالش انگور، تیره گل، نسترن وحشی، قفقازی، رُز گردآلود، گز، علف بره، چمن آراراتی، چمن گندمی آسیای مرکزی، جاروی علفی بامی، علف قرمز، جو چمنزار، ملیکای بی زبانک، علف صورتی، چاودار هراتی، شبه یولاف شکننده، ریش سنبل، خشخاش طناز، شکرتیغال و شکرتیغال مشهدی، چون جاشیر، سریش و در جاهای مرطوب زبان طلا، پیرسنبل، قدومهٔ پرشاخه، جعفری فرنگی معطر، بادرنجبویهٔ دنایی، خاکشیر تلخ کوتوله، گل بی مرگ طلایی، پنجه برگ نقره گون، آزاد بری، پنجه برگ همدانی، دنایی، سنبلهٔ ارغوانی و مینای پرکپهٔ برگ نقره ای. دامنهٔ کوه دماوند در ارتفاع ۲٬۰۰۰ تا ۳٬۵۰۰ متری کاملاً پوشیده از شقایق است. این شقایق منحصربه فرد، در دنیا شناخته شده است و با نام شقایق لار و رینه در کتاب های معتبر گیاه شناسی جهان به ثبت رسیده. همچنین این منطقه از لحاظ مرتع و چراگاه بسیار غنی است؛ حتی در ارتفاعات بلند دماوند نیز (زیر چهار هزار متر) از این بابت فقر چندانی وجود ندارد.
این منطقه به دلیل موقعیت ویژهٔ آن که از شمال به جنگل و از جنوب به کوه های هم مرز کویر مشرف است، میزبان انواع مختلفی از جانوران است، از جمله:
جانوران شکارچی چهارپا
روباه، شغال، سگ و گرگ در پیرامون دماوند پراکنده اند. این جانوران تا ارتفاع ۴٬۰۰۰ متری کوه دماوند هم دیده می شوند. در این منطقه خرس هم وجود دارد، اما بیشتر در غرب و شمال دیده می شود و از ارتفاعات بلند دوری می کند.
جانوران گیاه خوار
کل وبز، قوچ ومیش، گراز، خرگوش. به جز گراز و خرگوش که در دشت های کوهپایه ای کوه دماوند زندگی می کنند، دیگر جانوران، فصل های گرم را در ارتفاعات سپری کرده و با سرد شدن هوا به مرور ارتفاع کم می کنند. این جانوران تا ۵٬۰۰۰ متری هم بالا می روند.
پرندگان
از پرندگان شکارچی، عقاب طلایی، جغد و خفاش را می توان نام برد. دیگر پرندگان این منطقه تیهو، کبک، بلدرچین، سینه سیاه و طوطی دارکوب هستند.
دیگر جانوران
تقریباً ۵ نوع مار، انواع عقرب، بزمجه، انواع خانوادهٔ موش ها و گورکن در این منطقه دیده می شوند. بیشتر گزنده های این محدوده سم مهلکی ندارند؛ به طوری که حتی نیش خطرناک ترین خزنده ها نیز تا چند ساعت پس از گزش قابل درمان است. در کوه دماوند، گزندگان در ارتفاعات بالاتر از ۴٬۰۰۰ متر، بسیار کم به چشم می خورند.
بر روی قلّهٔ دماوند، لاشهٔ یخ زدهٔ چند حیوان دیده می شود. این لاشه ها چندین سال است که در این مکان دیده می شوند و شامل حیواناتی مانند گوسفند و بز کوهی است. دلیل راه یابی این حیوانات به قلهٔ کوه دماوند و مرگ آن ها به خوبی مشخص نیست؛ شاید به دلیل وجود گوگرد، سرما، گرسنگی یا دلایل دیگری مرده باشند.
مهمترین عوامل آسیب به دماوند عبارت اند از:
مشکلات دیگری که کوه دماوند و محدودهٔ پیرامون آن را تهدید می کنند عبارت اند از:
ساخت وساز بی ضابطه، تصرف منابع طبیعی برای استفادهٔ غیرقانونی و شخصی، افزایش جمعیت انسانی و خودروها، حضور بیش از اندازهٔ گردشگران بدون آن که آموزش های لازم در رابطه با طبیعت گردی و حفظ محیط زیست به آن ها داده شه باشد، نوشتن یادگاری در طول مسیر (به ویژه بر فراز قلهٔ دماوند)، نصب تابلوهای یادبود و پرچم های گروه ها و یادگاری های کشته شدگان، کمبود اقامتگاه و تبلیغات نامناسب.
| [
{
"answer1": "دماوند را در ردهٔ دوازدهم در میان بلندترین قلّه های دنیا از نظر ارتفاع نسبی قرار می دهد.",
"answer2": "اولین صعود اروپاییان به قله دماوند را می توان به توماس هربرت انگلیسی در سال ۱۰۰۶ش (۱۶۲۷م) از جبهه جنوبی نسبت داد.",
"distance": 11524,
"question": "بر اساس متن، دماوند از نظر ارتفاع نسبی در میان بلندترین قلههای دنیا چه رتبهای دارد و اولین صعود اروپاییان به قله دماوند توسط چه کسی و در چه سالی صورت گرفت؟"
},
{
"answer1": "کوه دماوند از جانب شمال توسط رودخانهٔ تینه، از سمت جنوب و شرق توسط رودخانهٔ هراز و از سمت غرب نیز توسط رودخانهٔ لار محصور شده است.",
"answer2": "در کوه دماوند، گزندگان در ارتفاعات بالاتر از ۴٬۰۰۰ متر، بسیار کم به چشم می خورند.",
"distance": 15248,
"question": "رودخانه هایی که دماوند را از شمال و جنوب و شرق محصور کرده اند کدامند و همچنین، چه جانورانی در ارتفاعات بالای ۴۰۰۰ متری کوه دماوند به ندرت دیده می شوند؟"
},
{
"answer1": "کوه دماوند در تاریخ سیزدهم تیرماه سال ۱۳۸۷ به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملّی ایران ثبت شد.",
"answer2": "در دامنهٔ دماوند تعداد زیادی گور پیش از تاریخ وجود دارد.",
"distance": 8445,
"question": "کوه دماوند در چه تاریخی به عنوان نخستین اثر طبیعی ایران در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد و بر اساس متن، در دامنه کوه دماوند چه تعداد گور پیش از تاریخ وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "شهرت آن بیش از هر چیز به این سبب است که ضحاک در آن به بند کشیده شده است.",
"answer2": "میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند ۱۴۰۰ میلی متر در سال است",
"distance": 2866,
"question": "در اساطیر ایران، چه کسی در کوه دماوند به بند کشیده شده و میانگین بارندگی در ارتفاعات دماوند سالانه چند میلی متر است؟"
},
{
"answer1": "این کوه به هنگام صاف و آفتابی بودن هوا، از شهرهای تهران، ورامین، قم و همچنین کرانه های جنوبی دریای خزر قابل رؤیت است.",
"answer2": "ساخت وساز بی ضابطه، تصرف منابع طبیعی برای استفادهٔ غیرقانونی و شخصی، افزایش جمعیت انسانی و خودروها، حضور بیش از اندازهٔ گردشگران بدون آن که آموزش های لازم در رابطه با طبیعت گردی و حفظ محیط زیست به آن ها داده شه باشد، نوشتن یادگاری در طول مسیر (به ویژه بر فراز قلهٔ دماوند)، نصب تابلوهای یادبود و پرچم های گروه ها و یادگاری های کشته شدگان، کمبود اقامتگاه و تبلیغات نامناسب.",
"distance": 18357,
"question": "بر اساس متن، کوه دماوند از چه شهرهایی قابل رویت است و همچنین، مهم ترین عواملی که باعث آسیب به دماوند می شود، کدامند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
728 | : خمیر هزارلا
خمیر هزارلا، خمیر هزار برگ، خمیر ورقه ای، خمیر پای فرانسوی نوعی خمیر چند لایه است که با قرار دادن کره در داخل خمیر و تا کردن خمیر تهیه می شود. این خمیر بیشتر برای تهیه پای به کار می رود. خمیر هزارلا در آشپزی فرانسوی یکی از خمیرهای پرعطر و خوش طعم به شمار می آید. این خمیر بر اساس روش تهیه به سه نوع تقسیم می شود: روش اصلی (که در آن کره در داخل خمیرآب قرار می گیرد)، روش برعکس و روش سریع. خوراکی هایی شبیه این خمیر از زمان های باستان در مصر و روم وجود داشته اند اما نوع امروزین خمیر هزارلا خاستگاه فرانسوی دارد.
آردی که در خمیر هزارلا استفاده می شود، ترکیبی از آرد شیرینی و آرد نان (بدون سبوس) است و هر چه میزان آرد نان بکار رفته بیشتر باشد، پایی که از خمیر به دست می آید، خوش طعم تر خواهد شد. از لحاظ طعم، در میان انواع مواد چرب، بهترین گزینه برای این خمیر، کره است. از نکته های مهم در حین تهیهٔ آن، نرم نشدن کره است. به علت اینکه فریز کردن خمیر، پهن کردن آن را دشوار می کند، برای حفظ سرما، خمیر چند بار در یخچال خوابانده می شود و همین باعث طولانی شدن زمان تهیه آن می شود، اما خمیر آماده شده را می توان در فریزر نگهداری کرد. این خمیر به قدر کافی خوشمزه است و می توان آن را پس از پخت به تنهایی صرف کرد. همچنین به آن انواع مواد غذایی شیرین یا شور اضافه شده و به حالت ترکیبی نیز خورده می شود.
نام دیگر خمیر هزارلا، "خمیر پای فرانسوی" است. در ایران این خمیر به نام خمیر هزارلا، خمیر هزار برگ و خمیر ورقه ای شناخته می شود، همچنین از این خمیر در برخی از منابع ایرانی به عنوان "خمیر میل فوی" نام برده شده است. "میل فوی" (به فرانسوی:Mille-feuille) در زبان فرانسوی به معنای هزار برگ و نام نوعی شیرینی یا کیک نیز هست. در فرانسه شیرینی ناپلئونی، «شیرینی میل فوی» یا «کیک هزارلایه» نامیده می شود.
خمیر هزارلا به زبان فرانسوی "پات فوئیته" (به فرانسوی:Pâte feuilletée) یا "پات فوئیتاژ" (به فرانسوی:Pâte feuilletage) نامیده می شود. feuille به معنی برگ است. این خمیر در کشورهای انگلیسی زبان، "خمیر پف دار" نامیده می شود.
به خمیری که از مخلوط شدن آرد، آب و نمک درست می شود، "خمیرآب" (به انگلیسی:Water dough)؛ (به فرانسوی:détrempe) می گویند. این خمیر پس از ورز دادن به شکل گرد درآمده و سطح بالایی آن به شکل ضربدری با کارد بریده می شود. سپس بعد از خواباندن در یخچال، کره در داخل این خمیر قرار می گیرد.
خمیر هزارلا، بیشتر در شیرینی های فرانسوی استفاده می شود، این خمیر از لایه های خمیر و چربی شکل گرفته است. نسبت چربی معمولاً بالاست و بیش از ۳۰ درصد از تمام خمیر خام را تشکیل می دهد. اغلب مخلوطی از آرد گندم ضعیف و قوی استفاده می شود. چربی باید یک بافتِ تقریباً مومی داشته باشد. همین طور باید در طی مراحل کار جامد باقی بماند. اگر چه عمدتاً از کره استفاده می شود اما نقطه ذوب پایین کره، باعث مخلوط شدن آن با خمیر در فرایند عمل خواهد شد و به این دلیل، کره برای این خمیر چندان مناسب نیست. متخصصان قنادی برای این خمیر اغلب از یک مارگارین ویژه، حاوی چربی با نقطه ذوب بالا استفاده می کنند.
برخی از تعاریفی که از این خمیر در منابع شده است، عبارتند از:
تاریخ تهیه خمیر هزارلا به زمان های دور بازمی گردد. خمیری که در زمان های باستان وجود داشت، با خمیرهای امروزی تا حدی متفاوت بود. گفته می شود در دوران پادشاهی نوین مصر بین سده های شانزدهم تا یازدهم پیش از میلاد، خمیری وجود داشت که پس از پخت به شکل لایه لایهٔ نازک درمی آمد و به عنوان شیرینی یا غذا مصرف می شد. دو ویژگی اصلی خمیر هزارلا چربی و داشتن لایه است. با توجه به این دو خصوصیت در دیوار مقبرهٔ رامسس سوم (زمان مرگ ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد) تصویری از یک خمیر که در چربی پیچیده شده، دیده می شود. گفته می شود که این تصویر یک نوع شیرینی است که «اوتنت» (Uten-t) نام داشته است. به همین سبب گفته می شود که اشکالی از این خمیر در آن زمان موجود بوده است.
یکی از غذاهای پرطرفدار در روم باستان پاته بود و خمیری که در آن به کار می رفت شباهت زیادی به خمیر هزارلا داشت. از لحاظ تخصصی واژهٔ خمیر لایه ای از سده شانزدهم میلادی بکار رفت. در آن دوران طرز تهیه به صورت چیدن قطعات کوچک کره در روی خمیرآب و سپس تا زدن بود. در منابع مکتوبی که از قرن چهاردهم میلادی بر جا مانده، نام کیکی پوسته پوسته به نام (به فرانسوی:gâteau feuilleté) به چشم می خورد. در کئور واقع در جنوب غربی فرانسه این خمیر با استفاده از روغن درست می شده است. در قرن پانزدهم در بین غذاهای قصر دوک نشین بزرگ توسکانی نوعی خوراک اسفناج که از خمیر لایه ای درست می شده، وجود داشته است.
در نوع اسپانیولی خمیر ورقه ای، روغن به حالت یک لایه بر روی خمیرآب قرار می گیرد. این خمیر در مجارستان و در نوعی شیرینی و غذای سنتی که امروزه به نام اشترودل (با تلفظ آلمانی) شهرت پیدا کرده، استفاده می شود.
امروزه در یونان، ترکیه و کشورهای عربی نیز نوعی خمیر به نام خمیر فیلو وجود دارد که در آن بر روی خمیری که بسیار نازک شده لایه ای از روغن مالیده می شود. این خمیر چند لایه دارد و بعد از پخت باقلوا نامیده می شود. باقلوا از اشکال ابتدایی خمیر هزارلا به شمار می آید.
در مورد اینکه نوع امروزی خمیر هزارلا از چه زمان و توسط چه کسی به وجود آمده است، دو نظریه وجود دارد: نظریه نخست این است که این خمیر توسط کلود لورین نقاش مشهور فرانسوی (زمان حیات ۱۶۸۲–۱۶۰۰ میلادی) اختراع شده است. خواستهٔ کلود لورین این بود که نقاش شود ولی از آنجائیکه خانوادهٔ او فقیر بودند، شیرینی پزی را به طور تجربی آموخت و زندگیش از طریق شیرینی پزی می گذشت. او یک روز قصد داشت که خمیر کره ای درست کند، اما فراموش کرد که داخل خمیر کره بریزد. چون چاره ای نبود، به فکرش رسید که کره را در لای خمیر قرار بدهد و سپس برای اینکه کره با خمیر مخلوط شود، چندین بار خمیر را باز کرده و تا کرد. این خمیر پس از پخت به خوبی انبساط پیدا کرد و به حالت چند لایه درآمد. این نوع نان با استقبال مردم روبرو شد و کلود لورین از این طریق سرمایهٔ کافی به دست آورد و توانست به فلورانس رفته و به کار مورد علاقه اش نقاشی از مناظر بپردازد.
نظریه دوم بدین صورت است که سرآشپز دودمان کنده به نام «فوئیت» (به فرانسوی:feuillet) این خمیر را اختراع کرده است. به فرانسوی این خمیر «فوئیته» نیز نامیده می شود و این احتمال می رود که نام خمیر از نام این سرآشپز منشأ گرفته باشد. هر دو نظریه از نظر صحت مورد تردید هستند.
در کتاب "شیرینی سلطنتی پاریس" اثر آشپز معروف اوایل قرن نوزدهم فرانسه ماری آنتوان کارم (۱۷۸۴ – ۱۸۳۳ میلادی)، از نوع امروزی خمیر هزارلا مطالب بسیاری دیده می شود.
نوع دستی و غیر کارخانه ای این خمیر بر اساس روش تهیه به سه نوع تقسیم می شود:
۱. روش اصلی: در این روش کره در داخل خمیرآب قرار می گیرد.
۲. برعکس یا (به فرانسوی:enversé): در این روش برعکس روش اصلی خمیرآب در داخل لایه ای از کره قرار می گیرد. بدین ترتیب لایهٔ خارجی در این روش کره است. این روش بیشتر برای درست کردن شیرینی ناپلئونی استفاده می شود.
۳. خمیر هزارلای سریع (به فرانسوی:Feuilletage rapide) یا (به فرانسوی:Feuilletage â la minute): در این روش کره به شکل یک لایه در داخل خمیرآب قرار نمی گیرد بلکه از همان ابتدا با آرد و دیگر مواد مخلوط می شود. خمیر در این روش نسبت به دیگر روش ها سریع تر آماده می شود. پایی که از این نوع خمیر درست می شود، «پای آمریکایی» خوانده می شود. برخلاف نوع معمولی که خمیر سه سری تا زده می شود در نوع سریع عمل تا کردن در دو سری انجام می شود بدین ترتیب که در هر سری، نخست خمیر به حالت سه لا و بعد از تغییر جهت خمیر به شکل چهارلا تا زده می شود.
با ورز دادن آرد و آب ماده ای به نام گلوتن از آرد خارج می شود. گلوتن بخشی از آرد است که به خمیر خاصیت بافت دهندگی و کشسانی می دهد. این ماده به نام چسب خوراکی نیز نامیده می شود. گلوتن ترکیبی از دو پروتئین به نام های گلیادین و گلوتلین است.گلوتن قدرت بالایی در جذب آب تا حدود دو برابر وزن خود دارد.
آرد گندمی که در خمیر هزارلا استفاده می شود، ترکیبی از آرد شیرینی و آرد سفید نان (بدون سبوس) است و هر چه میزان آرد نان بکار رفته بیشتر باشد، پایی که از این خمیر پخته می شود، خوش طعم تر خواهد شد. آرد نان دارای پروتئین و گلوتن بیشتری است و بیشتر از آرد شیرینی پف می کند. همچنین لایه هایی که در اثر استفاده از آرد نان به دست می آید، سفت تر است و به آسانی شکل خود را از دست نمی دهد.
جدول زیر برخی از ارزش های غذایی موجود در ۱۰۰ گرم آرد گندم ضعیف (آرد شیرینی)، متوسط (ترکیبی از آرد شیرینی و آرد نان) و قوی (آرد نان) را نشان می دهد:
کره: از لحاظ طعم در میان انواع مواد چرب، بهترین گزینه برای این خمیر کره است. کره دارای سه خاصیت است، نخست اینکه با اینکه جامد است اما قابلیت شکل پذیری دارد. کره به راحتی با آرد مخلوط شده و باعث ترد شدن خمیر پخته شده می گردد. همچنین کره قدرت پذیرش مقادیر زیادی هوا را در بافت خود دارد و همین خاصیت باعث سبکی محصول پخته شده خواهد شد. البته با یک بار ذوب کردن کره و دوباره به صورت جامد درآوردن آن این سه خصوصیت کره تقریباً از بین خواهد رفت. بدین جهت آب کردن کره برای شکل دادن به آن صحیح نمی باشد. روش صحیح شکل دادن به کره بدین صورت است که کره بلافاصله پس از درآمدن از یخچال بر روی سطح آرد پاشیده شده قرار بگیرد و توسط کوبیدن وردنه بر روی آن به شکل چهار ضلعی درآید.
در هر ۱۰۰ گرم کره در حدود ۲۱۰ میلی گرم کلسترول وجود دارد. در بزرگسالان، کلسترول مورد نیاز بدن بین ۱۳۰۰–۱۲۰۰ میلی گرم در روز است که حدود ۲۰ درصد از این مقدار یعنی ۳۰۰–۲۰۰ میلی گرم از طریق خوردن موادغذایی تأمین شده و در حدود ۴ برابر این مقدار در داخل بدن انسان و به ویژه در کبد ساخته می شود. در بین عموم مردم تصویری منفی از اثر کلسترول بر بدن وجود دارد، اما کلسترول از مواد پیش ساز و لازم برای ساختن هورمون های جنسی و هورمون های غده فوق کلیوی، غشای سلولی، ویتامین د و اسید صفراوی است. همچنین برای انتقال پیام های عصبی کلسترول عنصری ضروری است. نداشتن تعادل در مصرف کلسترول برای بدن عوارض بیماری زایی در پی دارد. خوردن بیش از حد کلسترول موجب سفتی جدار رگ ها، سکتهٔ قلبی یا خون ریزی مغزی و دیابت و دیگر بیماری ها است و از طرفی دیگر کمبود کلسترول در رژیم غذایی موجب ضعف جدار رگ ها و خون ریزی مغزی خواهد شد.
جدول زیر برخی از ارزش های غذایی موجود در هر ۱۰۰ گرم کرهٔ بی نمک را نشان می دهد:
روغن: در کشورهای عربی در خمیر مشابه به جای کره از روغن استفاده می شود. در چین نیز معمول است که به عنوان مواد چرب از چربی خوک استفاده شود.
مارگارین: مارگارین ویژهٔ خمیر هزارلا (به انگلیسی:puff pastry margarine) از دیگر انواع مواد چرب است که در خمیر بکار می رود و دارای نقطهٔ ذوب بسیار بالایی در حدود ۵۷–۴۷ درجه سانتیگراد است. نقطهٔ ذوب چربی کره در حدود ۲۳–۲۱ درجه سانتیگراد است.
جدول زیر برخی از ارزش های غذایی موجود در هر ۱۰۰ گرم مارگارین را نشان می دهد:
در انواع فروشی خمیر هزارلا بیشتر از چربمایه استفاده می شود.
بکار بردن نمک در داخل خمیر تنها برای دادن مزه به خمیر نیست، بلکه وجود نمک باعث آسان شدن کار پهن کردن خمیر خواهد شد.
برای افزودن در داخل خمیر از آب سرد استفاده می شود. با ورز دادن خمیرآب، فعالیت آنزیم های درون آرد آغاز شده و در نتیجه پروتئین و نشاسته تجزیه می شوند. در این هنگام اگر به خمیر گرما داده شود، بر اثر فعالیت آنزیم ها خمیر بسرعت حالت کش دار پیدا می کند. برای جلوگیری از به وجود آمدن چنین حالتی آب سرد استفاده می شود. همچنین برای اینکه در طی درست کردن خمیر، گلوتن بیش از اندازه از آرد خارج نشود، خواباندن خمیر در یخچال لازم است.
گلوتن داخل خمیرآب از پروتئین های داخل آرد به نام های گلیادین و گلوتلین خارج می شود. گلوتلین پروتئینی است که در اسید به آسانی حل می شود، به همین سبب هنگامی که به آب سردی که به داخل خمیر ریخته می شود، مقداری سرکه یا مواد اسیدی دیگر افزوده شود، گلوتنی که از خمیر خارج می شود، نرم تر شده و باز شدن خمیر بهتر انجام می شود. مقدار افزودن سرکه یا مواد اسیدی به اندازه ۵٪ تا ۱۰٪ مقدار آرد است. افزودن مایعات الکل دار نیز تأثیر مشابهی دارد.
روش تهیه به روش معمول:
۷۵۰ گرم کره با وردنه به صورت چهار ضلعی (به طور معمول ۱۵ ۱۵ سانتیمتری) درآمده و سپس در یخچال قرار داده می شود. یک کیلوگرم آرد در روی سطح صافی الک شده، وسط آن گود می شود. ۵۰۰ میلی لیتر آب به همراه ۲۰ گرم نمک داخل گودی میان آرد ریخته می شود. با هر دو دست آرد و آب و نمک تا حدی که کش دار نشود، ورز داده می شود تا "خمیرآب" درست شود. در صورتی که حداکثر تا ۱۰٪ از وزن آرد، کره به خمیرآب افزوده شود از کش دار شدن خمیر کاسته شده و باز کردن خمیر با وردنه آسان تر می شود. سپس خمیرآب گرد شده و روی آن با کارد به شکل یک ضربدر بریده می شود. سپس خمیرآب در داخل نایلون پیچیده شده و در داخل یخچال به مدت بیش از یکساعت خوابانده می شود. خمیرآب بعد از درآوردن در یخچال به ضخامت ۲ سانتیمتر و به ابعاد تقریبی دو برابر ابعاد کره باز می شود.
سفتی کره با سفتی خمیرآب یکسان باید باشد. کره وسط خمیرآب طوری قرار می گیرد که گوشه های کره مماس با وسط اضلاع خمیرآب باشد و با اضلاع آن زاویهٔ ۴۵ درجه تشکیل دهد. سپس خمیرآب بر روی کره کشیده شده به صورت پاکت درآورده می شود. مابین خمیرآب و کره نباید هوا باقی بماند.
به طور اصولی این خمیر به صورت ۲ لا، ۳ لا و ۴ لا تا زده می شود. روش ۴ لا خود دو نوع دارد؛ یا محل تا زدن هر بار در وسط خمیر است یا به صورت نامتجانس است. بدین صورت که ابتدا یک سوم خمیر بر روی خمیر یک سوم میانی خمیر تا می شود، یک سوم باقی مانده نیز از وسط تا شده، خمیر دو لا می شود سپس این دو لا از وسط تا شده، خمیر به صورت ۴ لا در می آید. در نوع ۳ لا در اثر ۶ بار باز و بسته شدن خمیر، تعداد لایه ها پس از پخت به ۷۳۰ لایه می رسد.
هنگامی که خمیر هزارلا در داخل فر گذاشته می شود، بر اثر حرارت، دمای کره در زمان کوتاهی بالا رفته و ذوب می شود. بعد از آن دمای خمیرآبی که در میان لایه های کره قرار گرفته است شروع به افزایش می کند.
آبِ درون کره (۱۶ درصد کره)، بخار می شود و با فشار، لایه خمیرآب را بالا می برد و به این ترتیب، در بین لایه ها شکاف ایجاد می شود.
یک قسمت از آبی که در درون خمیرآب وجود دارد برای چسبناک شدن نشاسته استفاده می شود. در همین هنگام به گلوتن (پروتئین آرد) گرما وارد می شود.
همچنان که دما بالا می رود، خمیرآب در درون کرهٔ داغ روغن پز می شود. وقتی خمیرآب خام به تدریج خشک و برشته می شود، آب درون آن به بخار تبدیل شده و از خمیرآب خارج می شود. به همین سبب شکاف مابین لایه ها بیش از پیش اضافه می شود.
کنترل دما در درست کردن خمیر هزارلا مهم است. تمامی مواد بهتر است سرد باشند و کار در محیطی خنک انجام شود.
۱. آرد چندین بار الک می شود. در صورت استفاده از هر دو نوع آرد شیرینی و آرد نان، این دو با هم خوب الک شده تا مخلوط شوند.
۲. به طورکلی در پاشیدن آرد به سطح زیر خمیر باید کمترین میزان را در نظر گرفت و در هنگام تا کردن نیز با برس آشپزی آرد اضافه را از روی خمیر زدود.
۱. معمولاً نمک در آب سرد حل می شود.
۱. در مورد کره لای خمیرآب، از لحاظ عملی مهم ترین نکته، بیرون نیامدن کره از لای خمیرآب است. پس از آن که کره به شکل چهار ضلعی درآمد، در داخل یخچال سفت می شود.
۲. بعد از قرار دادن کره در داخل خمیرآب، درزهای خمیرآب با فشار انگشت به خوبی به هم چسبانده می شود تا کره از درزهای خمیر بیرون نزند.
۳. سفتی کره باید با سفتی خمیرآب یکسان باشد، در غیر این صورت نمی توان خمیر را به خوبی صاف کرد. به همین جهت نباید کره را در داخل فریزر یا دمای بسیار پایین سفت کرد.
۴. برای اینکه خمیر را بتوان راحت تر پهن کرد در برخی از دستورها در داخل خود خمیرآب نیز تا حدی کره به کار می رود. وجود کره باعث نچسبیدن خمیرآب به سطح صاف زیر خمیر خواهد شد و به همین جهت آرد کمتری برای پاشیدن بر روی سطح صاف زیرین بکار می رود.
۵. کره نباید در دمای معمولی مدت زیادی باقی بماند یا با دست به طور مستقیم لمس شود به همین دلیل کره به محض خارج شدن از یخچال با کوبیدن وردنه به شکل چهار ضلعی درمی آید.
۶. در صورتی که خمیرآب برای بار اول و دوم به مدت طولانی در یخچال باقی بماند یا در داخل فریزر با دمای کم سرد شود، کره داخل خمیرآب بیش از اندازه سفت شده و در اثر وردنه کردن ممکن است به قطعات کوچک شکسته شود. جدا شدن این قطعات از یکدیگر در اثر وردنه کردن، باعث می گردد خمیر هزارلا نامیزان شود.
۷. ذوب شدن کره در دمای زیاد باعث چسبندگی خمیر می شود و برای جلوگیری از چسبندگی خمیر به سطح زیر لازم است آرد بیشتری بر روی سطح پاشیده شود. افزودن آرد باعث جذب آب شده که خمیر را خشک و سطح خمیر را ترک دار خواهد کرد.
۸. کره ای که در داخل خمیر قرار داده شده، در صورتی که بیش از اندازه کم باشد خمیر به صورت لایه لایه در نخواهد آمد.
ریختن آب بر روی آرد باید متوازن باشد. اگر هنگام افزودن آب به آرد، آب به تمامی آرد نرسد، هر چه بعد از آن خمیر ورز داده شود یکدست نخواهد شد. مقدار آب برحسب خشکی یا مرطوب بودن محل نگهداری آرد ممکن است متفاوت باشد، به همین جهت آب و نمک همراه با سنجش سفتی خمیرآب و در طی چند مرحله اضافه می شود.
۱. بعد از بیرون آوردن خمیرآب از داخل یخچال ابتدا با وردنه به آرامی بر روی آن می کوبند. نباید بر روی خمیر فشار بیش از اندازه وارد کرد.
۲. معمولاً خمیر هزارلا به مقدار زیاد آماده شده و در فریزر نگهداری می شود.
۳. برای خشک نشدن در داخل یخچال، خمیر روی ظرفی که به کره آغشته شده قرار داده می شود و پس از آنکه روی خمیر نیز کمی کره مالیده شد، روی آن با نایلون پوشانده شود.
۴. خمیرآب را هرگز زیاد ورز ندهید. انجام بیش از اندازهٔ این عمل باعث سفتی و دشواری در هنگام پهن کردن خواهد شد.
۵. هنگامی که خمیر دو بار به صورت سه لا تا شد، حتماً باید در داخل یخچال قرار گیرد تا چسبندگی خود را از دست داده و کار باز و بسته کردن در نوبت بعدی آسان شود. علت خواباندن خمیر در داخل یخچال این است که چسبندگی گلوتن تولید شده هنگام ورز دادن کم شود.
۶. برای اطمینان از ورآمدن خمیرآب پس از گذاشتن در یخچال با انگشت بر روی خمیر فشار آورده و در صورتی که فرورفتگی باقی ماند خمیر ور نیامده است. ورآمدن خمیرآب به طور تقریبی یک ساعت طول می کشد.
۷. پیش از پخت پای و تارت با چنگال یا غلتک خمیر بر روی سطح خمیر پهن شده، سوراخ های متعددی ایجاد می شود. با ایجاد چنین سوراخ هایی بخارآب تا حدی خارج شده و از باد کردن بیش از اندازه خمیر یا نامنظم شدن آن جلوگیری می شود و ارتفاع خمیر به یک میزان خواهد شد. همچنین این عمل مانع کوچک شدن خمیر پس از پخت می شود.
خمیر حاوی کره در صورتی که بیش از حد باز و بسته شده یا بیش از حد قبل از بسته شدن، باز و نازک شده باشد، به صورت لایه لایه نخواهد شد.
بازکردن خمیر به شکل متوازن از اصول کار است، در صورتی که یک قسمت خمیر کلفت و قسمتی دیگر نازک باز شود، یک قسمت دارای کره (یا چربی) زیاد و قسمت دیگر دارای کره کم بوده و شیرینی پس از پخت به یک طرف خم خواهد شد.
خمیر لازم است به اندازه کافی در یخچال خوابانده شود، در غیر این صورت خمیر پس از پخت کوچک خواهد شد.
حرارت کم فر موجب می شود که محصول پس از پخت به شکل لایه لایه در نیاید.
دمای بیش از اندازهٔ محل پخت و خروج پیش از موعد مقرر خمیر از داخل اتاقک حرارتی، محصول برشته ای را به ما نمی دهد.
از کاربردهای رایج خمیر هزارلا درست کردن پای است. پای نوعی شیرینی یا غذاست که در آن خمیر با گوشت، ماهی، میوه، سبزیجات و غیره پر شده و در فر پخته می شود. در آمریکا حتی اگر مواد تنها بر روی یک لایه زیرین خمیری قرار گرفته باشند، نیز به آن پای گفته می شود، اما در فرانسه و انگلستان به چنین خوراکی تارت می گویند و در آن کشورها، پای به نوعی اطلاق می شود که دارای دو لایهٔ خمیری است.
برخی از کاربردهای خمیر هزارلا در شیرینی پزی و غذا عبارتند از:
همچنین ترازو، قالب، برس آشپزی، لیسه خمیر، خمیربر، پیتزابر، غلتک خمیر، غلتک شبکه ای قنادی و وردنه از وسایل دیگری هستند که در تهیه خمیر هزارلا به کار برده می شوند.
| [
{
"answer1": "خمیر هزارلا، خمیر هزار برگ، خمیر ورقه ای، خمیر پای فرانسوی نوعی خمیر چند لایه است که با قرار دادن کره در داخل خمیر و تا کردن خمیر تهیه می شود.",
"answer2": "آردی که در خمیر هزارلا استفاده می شود، ترکیبی از آرد شیرینی و آرد نان (بدون سبوس) است و هر چه میزان آرد نان بکار رفته بیشتر باشد، پایی که از خمیر به دست می آید، خوش طعم تر خواهد شد.",
"distance": 512,
"question": "خمیر هزارلا چگونه تهیه می شود و چه نوع آردی در آن استفاده می شود؟"
},
{
"answer1": "به خمیری که از مخلوط شدن آرد، آب و نمک درست می شود، \"خمیرآب\" (به انگلیسی:Water dough)؛ (به فرانسوی:détrempe) می گویند.",
"answer2": "سپس بعد از خواباندن در یخچال، کره در داخل این خمیر قرار می گیرد.",
"distance": 213,
"question": "خمیر آب چیست و چه مراحلی برای آماده سازی آن در خمیر هزارلا وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "برای افزودن در داخل خمیر از آب سرد استفاده می شود. با ورز دادن خمیرآب، فعالیت آنزیم های درون آرد آغاز شده و در نتیجه پروتئین و نشاسته تجزیه می شوند. در این هنگام اگر به خمیر گرما داده شود، بر اثر فعالیت آنزیم ها خمیر بسرعت حالت کش دار پیدا می کند. برای جلوگیری از به وجود آمدن چنین حالتی آب سرد استفاده می شود.",
"answer2": "گلوتن داخل خمیرآب از پروتئین های داخل آرد به نام های گلیادین و گلوتلین خارج می شود. گلوتلین پروتئینی است که در اسید به آسانی حل می شود، به همین سبب هنگامی که به آب سردی که به داخل خمیر ریخته می شود، مقداری سرکه یا مواد اسیدی دیگر افزوده شود، گلوتنی که از خمیر خارج می شود، نرم تر شده و باز شدن خمیر بهتر انجام می شود.",
"distance": 423,
"question": "چرا در تهیه خمیر هزارلا از آب سرد استفاده می شود و چه تاثیری بر گلوتن دارد؟"
},
{
"answer1": "نظریه نخست این است که این خمیر توسط کلود لورین نقاش مشهور فرانسوی (زمان حیات ۱۶۸۲–۱۶۰۰ میلادی) اختراع شده است.",
"answer2": "خمیر هزارلا به زبان فرانسوی \"پات فوئیته\" (به فرانسوی:Pâte feuilletée) یا \"پات فوئیتاژ\" (به فرانسوی:Pâte feuilletage) نامیده می شود.",
"distance": 2939,
"question": "دو نظریه در مورد تاریخچه پیدایش خمیر هزارلا چیست و نام فرانسوی آن چه می باشد؟"
}
] | [
{
"answer1": "نوع دستی و غیر کارخانه ای این خمیر بر اساس روش تهیه به سه نوع تقسیم می شود: ۱. روش اصلی: در این روش کره در داخل خمیرآب قرار می گیرد. ۲. برعکس یا (به فرانسوی:enversé): در این روش برعکس روش اصلی خمیرآب در داخل لایه ای از کره قرار می گیرد. ۳. خمیر هزارلای سریع (به فرانسوی:Feuilletage rapide) یا (به فرانسوی:Feuilletage â la minute): در این روش کره به شکل یک لایه در داخل خمیرآب قرار نمی گیرد بلکه از همان ابتدا با آرد و دیگر مواد مخلوط می شود.",
"answer2": "این روش بیشتر برای درست کردن شیرینی ناپلئونی استفاده می شود.",
"question": "سه نوع روش تهیه خمیر هزارلا کدامند و کدام روش بیشتر برای شیرینی ناپلئونی استفاده می شود؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
729 | : خوی
خوی بزرگترین و مهم ترین شهر استان آذربایجان غربی بعد از ارومیه بوده و دومین شهرستان پرجمعیت استان قلمداد می شود. اکثریت مردم خوی به ترکی آذربایجانی و مردم بخش قطور از توابع شهرستان خوی به کردی کرمانجی سخن می گویند. در جلد چهارم کتاب «فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)» نیز زبان مردم خوی، ترکی آذربایجانی و مذهب آن ها شیعه ذکر شده است. جمعیت شهر خوی طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۱۹۸٬۸۴۵ نفر بود که با احتساب جمعیت حومه و شهرهای اقماری اطراف آن جمعیت خوی بالغ بر ۳۴۸٬۶۶۴ نفر می باشد و از سال ۱۳۸۹ شهرستان خوی به فرمانداری ویژه ارتقا یافته است.
این شهر به لحاظ تمدن و جایگاه مذهبی یکی از شهرهای شاخص کشور محسوب می شود و یکی از کهن ترین مراکز تمدن در شمال غرب ایران است که کانون بسیاری از حوادث تاریخی بوده است. موزه تاریخی خوی در ۱۳۴۸ هجری شمسی تأسیس شد و آثار باستانی و تاریخی آن نشان از تاریخ و تمدن ۷ هزارساله خوی می باشد. آثار مکتوبی که در آن ها نشانه هایی از منطقه امروزی خوی یافت شود مربوط به سنگ نوشته ها و گل نوشته های سومری، آشوری و اورارتویی است، به نظر اکثر پژوهشگران، منطقه «آراتتا» ی کتیبه های سومری، همان منطقه ای است که چند قرن بعد در کتیبه های آشوری با نام «سانگی بوتو» (خوی، مرند و محال گونئی) از آن یاد شده است
خوی به دلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایرانشناسان واقع شده است. بعد از گسترش امپراتوری سلجوقیان به آناطولی و غرب، این شهر به دلیل موقعیت ویژه آن و قرار گرفتن در سر راه اصلی شرق به غرب، اهمیت و رونق علمی، فرهنگی، اقتصادی بسیار یافت. جادهٔ ابریشم در فاصلهٔ ۲۵ کیلومتری شمال غربی خوی در جادهٔ چالدران بالاتر از قوردیک قفه سی رد می شد که در زبان محلی به این جادهٔ ابریشم «دوه اوچان» (محل پرواز کردن شتر) می گفتند؛ چرا که به دلیل سرازیری شدید این جاده شتران با مال التجاره با سرعت زیاد حرکت نموده چنان که گویی پرواز می کردند. از منابع تاریخی و سفرنامه ها از جمله "سفرنامهٔ" ناصرخسرو مطالب قابل توجهی دربارهٔ خوی به دست می آید.
این شهر از بزرگ ترین و مهم ترین شهرهای آذربایجان ایران به شمار می رود.
باوجود اینکه شهری در حدود ۳ هزار سال پیش در منطقه امروزی خوی وجود داشته و نام خوی نیز از ۱۴ قرن پیش تا امروز بر این شهر اطلاق می شده است ولی معنی ریشه نام خوی و تاریخچه این لفظ به درستی مشخص و روشن نیست، و نظرهای گوناگونی دربارهٔ وجه تسمیهٔ این شهر وجود دارد. به عقیدهٔ محمدامین ریاحی، این واژه با دو واژه مرتبط است: یکی نام شهر اولخو که در ۲۷۰۰ سال پیش در مکان خوی قرار داشته، و دیگری، نام ساردوی خورد، دژی که ساردوی، یکی از پادشاهان اورارتو، در کنار شهر اولخو ساخته بود. همچنین گفته می شود که واژهٔ «خوی» در زبان کردی و ایرانی میانه به معنای نمک است، و به واسطهٔ وجود معادن نمک در منطقه، به «خوی» معروف شده است. این احتمال که نام خوی از ریشهٔ زبان ارمنی به معنی «قوچ» گرفته باشد، صحیح نیست، چراکه در منابع ارمنی نام این شهر «هیر» ضبط شده است. راجر سیوری، دلیل نام گذاری خوی را ریشهٔ کردی آن می داند که مرتبط با معادن نمک این شهر است، در حالی ساسان پور و مسرور، وجه دیگر این نام را جلگه و زمین پست می دانند که از نظر آن ها با موقعیت جغرافیایی این شهر سازگارتر است.
پیشینه این شهر، به سه هزار سال پیش برمی گردد. در دوران باستان، خوی همانند سایر شهرهای آتورپاتکان، از دوره مادها تا پایان ساسانیان، تحت حکومت پادشاهان ایرانی بود. پیش از مادها، شهر خوی جزئی از ناحیه باستانی سان گی بوتو و بخشی از سرزمین اورارتو بوده است. در دوران باستان، شهر خوی به واسطه حضورش در مسیر جاده ابریشم، اهمیت بالایی داشت.
در دوران صفویه، شهر خوی به دلیل مجاورت با مرز امپراتوری عثمانی، از نظر استراتژی اهمیت بالایی داشت. در ۹۲۰ ه.ق/ ۱۵۱۴ م، شاه اسماعیل صفوی، از سلطان سلیم یکم، در جلگهٔ چالدران در حدود هفتاد مایلی این شهر، شکست سنگینی خورد.
در دوران صفوی، شهر خوی و منطقه آذربایجان بارها مورد حمله سپاه عثمانی قرار گرفت. یکی از این حمله ها چلبی زاده مورخ عثمانی جنگ را اینطور توضیح می دهد:
در دوران قاجاریه، این شهر به دلیل نزدیکی به مرز روس ها، از اهمیت استراتژی بالایی برخوردار بود. هنوز بقایای دیوارهای دفاعی شهر که به درخواست فتحعلی شاه، به دست ژنرال گاردن در قرن سیزدهم هجری قمری/ نوزدهم میلادی در اطراف این شهر ساخته شده، امروزه به چشم می خورد. بعدها شهر خوی شاهد درگیری شدید بین ملی گرایان و سلطنت طلبان پیشین در جریان جنگ جهانی اول بود.
احمد کسروی در کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان اینچنین روایت می کند:
در روز اول تیر ۱۲۹۷ شمسی و ۱۳ رمضان ۱۳۳۶ خبر عبور آندرانیک اوزانیان از ارس طی تلگرافی به شهبندری در خوی می رسد. یکی نیروی ۵۰۰ نفری مرکب از عسکرهای عثمانی و سواران ایرانی برای دفاع همان شب به ائو اوغلی عزیمت کردند در ظلمت شب عسکرهای عثمانی در به در به دنبال ارمنیها در جستجو بودند آن ها را هر جا می یافتند از خانه ها بیرون می کشیدند و می بردند و در خارج شهر می کشتند. که در گردنه ارسی به نیروی آندرانیک برخورده و جنگ درگرفت که نتیجه آن پیروزی آندرانیک بود.
سپیده دم روز دوشنبه سوم تیرماه ۱۲۹۷ صف های مهاجمان در کنار شهر پدیدار شد و با استتار در مزارع کنار شهر نیمی از شهر را محاصره کردند.
محاصره خوی هم زمان با لشکرکشی عثمانی به سمت ارومیه بود که با اطلاع از محاصره مسیر خود را به سمت خوی عوض کردند. در این بین مردم شهر با کمک معدود سلاح داران، تا رسیدن عثمانی ها مقاومت کردند. در این زمینه کسروی در تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان می نویسد: خوئیان با همه بدی افزار و نداشتن مترالیوز می جنگیدند. آن چند تن زخمیان عثمانی نیز به یاری پرداخته و هریکی به سنگ دیگری درآمده و می کوشیدند. زنان هم به مردان آمیخته و یاری دریغ نمی کردند و برای جنگیان آب و شربت و خوردنی می آوردند و این به دلیری آنان می افزود، نیز چند تن سواره آواچیق به یاری آمدند و این نیز مایه پشتگرمی گردید.
لشکر عثمانی بعد از تغییر مسیر به سمت خوی محتملاً در بعد از ظهر یکی از روزهای پنجم یا ششم تیر به خوی می رسد. بنا به نوشته امین ریاحی توپخانه عثمانی نیروی ارمنی را زیر آتش گرفت و به اندک مدتی همه را در هم شکست و آن ها را وادار به فرار کرد. کوه غضنفر به دست عثمانی ها افتاد و در پشت شهر نبرد ادامه یافت تا اینکه نزدیک غروب سپاه عثمانی به تازه کند رسیده و شلیک توپ ها را به سمت سعید آباد ادامه دادند و تا جلفا به تعقیب ارامنه پرداختند و در نهایت با گذر ارامنه از ارس و آتش زدن دهانه پل جلفا تعقیب و گریز فروکش کرد. به نوشته مهدی آقاسی، علی احسان پاشا بعد از شکست آندرانیک عمده قوای خود را به سمت ارومی سوق داد و باعث پیروزی مسلمانان علیه مسیحیانی که توسط نیروهای انگلیسی و فرانسوی حمایت می شدند، شد.
در شهر خوی هم شبیه به سایر شهرهای ایران برخی آداب و رسوم با مناسک خاصی برگزار می شود. یکی از این روزهای خاص در خوی، شب چله است. شب یلدا یا شب چیلله گئجه سی به عنوان طولانی ترین شب سال، آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان در شهر خوی گرامی داشته می شود.
در این شب مردم خوی دورهم جمع می شوند و این شب را تا صبح بیدار می ماند. رسم بر این است که در این شب به بازدید از بزرگان فامیل می روند و اگر نوعروسی به تازگی ازدواج کرده باشد، به دیدن او می روند. در این شب داماد هدایای خود را در سینی مسی می گذارد که به این سینی «خونچا» می گویند و روی آن دستمالی گلدوزی شده قرار می دهند و به نوعروس هدیه می دهند.
در این شب افراد دور کرسی جمع می شوند و شهریارخوانی و کوراغلوخوانی می کنند. یکی از شعرهای مهمی شهریار که در این شب خوانده می شود، به شرح زیر است:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار
پینتی آرواد قوورمانی قورتارار
گئدر باخار گودول ده یارماسینا
باخ فلکین گردش و غوغاسینا
آثار تاریخی زیادی در منطقه خوی قرار دارد از جمله: مزار شمس تبریزی و برج شمس تبریز، دروازه سنگی، بقعه شیخ نوایی، مسجد مطلب خان، پل خاتون، بازار خوی، کارونسراهای خوی اطراف آن، پل قطور، ساختمان شهرداری پیشین، کلیسای سورپ سرکیس، مسجد شاه «سید الشهداء» خوی، مسجد ملاحسن و آرامگاه پوریای ولی. علمدار خوی، امام زاده سید بهلول، زیارتگاه میر فتاح و آبشار بدلان ،غار علی شیخ، تکیه گاه حضرت ابوالفضل، انصار الحسین خوی (بالا امام زاده) را نام برد.
یکی از نمادهای خوی آرمگاه شمس تبریزی است - خوی شهر عشق مرید مولانا شمس تبریزی است.
اولین کنگره بین المللی شمس تبریزی در خوی در سال ۱۳۸۹ با حضور بیش از ۴۰ بازیگر معروف از خانه سینمای ایران چون (علی نصیریان پرویز پرستویی ،هانیه توسلی، حمید جبلی و غیره) و آواز خانی های شوالیه ایران همچون: شهرام ناظری، مختاباد، سراج سالار عقیلی و چهره بین المللی با نام عالیم قاسیم اوف کلید خورد، که هرساله و در سال ۱۳۹۴ کنگره شمس برای چندمین بار به صورت بین المللی به روی صحنه می رود؛ که مصادف است با ۷ مهر ماه که هرساله مهمانان و گردشگرانی از کشورهای: آلمان بلغارستان - ترکیه - آذربایجان - پاکستان و… بمدت یک هفته برگزار می شود که از جمله برنامه های فرهنگی شاد و نمایشگاه و کنسرت ها از جمله برنامه های یاد شده در بزرگداشت روز شمس تبریزی مابین شهرهای خوی - تبریز - شیراز - نیشابور می باشد.
خوی به خاطر دارا بودن شکارگاه های زیاد مورد توجه شاه اسماعیل صفوی بود. شاه اسماعیل به خاطر آب و هوای خوش خوی زیاد به این شهر سفر می کرد و نقل است که شاخ قوچ هایی که در عمارت برج شمس تبریزی مشاهده می شود توسط شاه اسماعیل شکار شده اند. شاه اسماعیل با الهام از طبیعت زیبای خوی شعر می سرود.
خوی در میان کوه های بلند واقع شده است به همین دلیل آب و هوای آن در تابستان گرم و در زمستان بسیار سرد است. آب و هوای این شهرستان در فصل بهار بسیار دلچسب است. کوه چله خانه در مجاورت این شهرستان قرار دارد و نیز کوه اورین که برای مردم این شهر کوهی با ارزش و تاریخی است.
منطقه بکر جهنم دره خوی یا به قولی دره قیریس که یک دره کاملاً بکر با کوه ها و صخره هایی است که از وسط شان راه عبوری دارند و ارتفاع آن ها گاهی به ارتفاع یک برج ده طبقه می رسد که در بالا به همدیگر چسبیده اند. در این دره سرسبز جانورانی مانند خرس قهوه ای، آهو، و گوزن وجود دارند.
شهر سرسبز و توریستی فیرورق – روستای علی شیخ – روستای وار و پسک – و منطقه قطور با آبگرم و درمانی آن یکی از مراکز گردشگری این شهرستان بحساب می آید.
جشنواره های تابستانی در خوی هم زمان با مسافرت های تابستانی گردشگران به شهرستان خوی و برداشت محصولاتی همچون آفتابگردان، گل محمدی، آلبالو و فرش انجام می شود که گردشگران ضمن بازدید از اماکن تاریخی و اقامت در خوی و دیدن زیبایی های طبیعی و طبیعت بکر می توانند در جشنواره های تابستانی خوی هم شرکت کنند که مهم ترین آن ها می توان به جشنواره آفتابگردان که نماد خوی هست اشاره کرد که بمدت یک هفته در پارک بزرگ ملت خوی با کنسرت هایی مانند گروه رستاک و… رقص های محلی هر شب برگزار می شود اشاره کرد.
سال ها پیش به دلیل نوع خاک مزارع خوی پنبه در آن کاشته و بهره برداری می شد؛ و این مزارع سبب به وجود آمدن نساجی در خوی شد؛ ولی کم کم مزارع پنبه جای خود را به آفتابگردان (گونه باخان) داد.
تخمه آفتابگردان از محصولات اصلی این شهرستان است که در کشور معروف است. همچنین عسل مرغوب این شهرستان از دیگر محصولات غذایی می باشد. فرشهای نفیس دستباف از دیگر تولیدات این شهر می باشد. یکی از نقشهای ماندگار فرش ایرانی «نقش ماهی» است که در این باره براساس معاهده لیسبون و طی فرایند کارشناسی و مطابق با قوانین بین المللی، فرش ماهی خوی در سازمان جهانی مالکیت فکری وایپو مستقر در ژنو، ثبت جهانی شد.
صنایع دستی منطقه فرش بافی، گلیم بافی، جاجیم بافی، جل بافی، مفرش بافی، زیلوبافی، حصیربافی، سبدبافی، ریسندگی الیاف، سفالگری و دست بافته های پشمی می باشد.
معادن خوی عبارتند از: نمک، زغال سنگ، مس و طلا که فقط از معدن نمک آن فعلاً استفاده می شود و به صورت تجارتی به عنوان نمک خوی در تمام شهرستان های مجاور به فروش می رسد.
شهرستان خوی با وجود داشتن گذرگاه مرزی رازی و قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم تنها راه مرزی نزدیک به کشور ترکیه
است. خوی تنها شهریست که مسافت آن با شهر وان در کشور ترکیه از طریق بازارچه رازی ۱۲۰ کیلومتراست.
در سال ۲۰۰۶ هیتی از طرف کشور ترکیه برای بررسی وضعیت بین راهی دو کشور جلسه ای با حضور معاون وزیر و سایر افراد متولی صادرات و واردات استان آذربایجان غربی و افراد منتخب از این شهرستان برگزار نمودند.
در تاریخ ۲۶/۰۱/۱۳۹۰ مرز رازی با حضور وزرای خارجی ایران و ترکیه و مقامات محلی به طور رسمی گشایش یافت
پایانه مسافربری سردار شهید حاج محمد حنیفه درستی در دو طبقه به عنوان بزرگترین پایانه مسافربری شمال غرب و غرب کشور ۱۳۸۷ به بهره برداری رسید.
ظرفیت روزانه این ترمینال مسافربری را برای جابجایی مسافر را ۴هزار و۵۰۰ نفراست.
فرودگاه خوی (یاتا: KHY، ایکائو: OITK) به عنوان دومین فرودگاه استان آذربایجان غربی در مهر سال۱۳۸۳ به بهره برداری رسیده، هم اکنون فرودگاه خوی با توجه به هم مرز بودن با کشور ترکیه شهر وان و داشتن گذرگاه مرزی رازی به عنوان مهم ترین دروازه توسعه شمال استان در جابجایی هوایی مسافر، توریست، بازرگانان، استادان دانشگاهی و دانشجویان، مهندسان و صنعتگران و… به عنوان یکی از زیباترین فرودگاه های کشور ایفای نقش می نماید.
برنامه های هوایی فرودگاه خوی روزهای شنبه و یکشنبه از تهران به خوی ساعت ۰۶:۱۰ و از خوی به تهران ۰۸:۱۰ صبح و چهارشنبه ها عصر ساعت ۱۶:۱۰ از تهران به خوی و ۱۸:۱۰ از خوی به تهران می باشد.
برنامه های آینده خوی شامل راه اندازی پرواز خوی مشهد - خوی نجف و کربلا و برعکس و همچنین پروازهای تور گردشگری می شود.
از نواحی چهارده گانهٔ راه آهن ایران است. در مسیر تهران ایستگاه رازی خوی پل قطور که بزرگترین پل راه آهن خاورمیانه است در مسیر راه آهن ایران و ترکیه در نزدیکی خوی ساخته شده است.
شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران در راستای توسعه حمل و نقل ریلی، قطار تهران-آنکارا را با همکاری راه آهن ترکیه در سال ۱۳۸۰ راه اندازی کرد. این قطار دوشنبه شب از تبریز عازم و صبح روز سه شنبه وارد شهر وان در ترکیه می شود. این قطار روز ۴ شنبه ساعت ۲۲:۱۵ تهران را به مقصد آنکارا ترک کرده و پس از عبور از ایستگاه زنجان، تبریز، سلماس وارد ایستگاه مرزی رازی خوی ساعت ۱۴:۴۵ می شود در ایستگاه رازی تشریفات گمرکی و کنترل گذرنامه ها انجام می شود سپس قطار در ادامه مسیر پس از طی ۳ کیلومتر در ساعت ۱۷:۴۰، در ایستگاه مرزی کاپیکوی در ترکیه برای بررسی گذرنامه ها و گمرک توسط مأموران این کشور متوقف می شود. قطار پس از طی ۱۰۷ کیلومتر وارد ایستگاه وان می شود و در اسکله وان مسافران سوار کشتی دو طبقه (فری بوت) شده و پس از ۵ ساعت مسافرت با کشتی بر روی دریاچه وان به ایستگاه تات وان رسیده و پس از طی ۱۳۳۰ کیلومتر سفر خود را با قطار ترکیه تا آنکارا ادامه می دهند و در ساعت ۱۰ شنبه به آنکارا می رسند.
ساختمان شهرداری خوی یا بلدیه سابق مربوط به دوره پهلوی اول است و در خوی، مرکز شهر واقع شده بنای شهرداری خوی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی به دست استاد علی اکبر توانا (معمار مشهور خویی) در محل ساختمان قدیم شهرداری واقع در خیابان شهید صمدزاده (فعلی) ساخته شد. درفضای شهرداری قدیم صدها درخت اصله تبریزی تنومند وجود داشت. در گذشته به شهردار قدیم رئیس بلدیه شهر می گفتند و در زمان تأسیس۵ الی ۶ نفر کارگر روز مزد داشت. کوچه های شهر اکثراً خاکی بودند. در سال ۱۳۱۲ خیابان های اصلی شهر احداث شد (خیابان طالقانی و خیابان شریعتی) و در سال ۱۳۱۶تنها در چند محل از شهر آسفالت وجود داشت از ۱۳۳۰ سر آغاز آسفالت خیابان های شهر بوده است. وظایف شهرداری در بدو تشکیل بیشتر نظافت و رفت روب شهر بوده است و در سال ۱۳۳۰، ۳۵ نفر کارمند و ۲۰ نفر کارگر داشته است.
شهرداری خوی در گذشته زیر نظر انجمن شهر فعالیت می کرد و بیشترین منابع تأمین درآمدی شهرداری، از محل دریافت عوارض بوده و به مسایل و امور آب، برق، نان، گوشت، بهداشت شهر با نظافت، رفت و روب (خدمات شهری) نیز نظارت داشته است. در سال ۱۳۰۷ شهر خوی دارای پنج دروازه ورودی بوده و در هر کدام از این دروازه ها عوارض ورود و خروج به شهرو کالاهای وارداتی، اجناس فروشی در میدان ها گندم، نمک، دواب عوارض دریافت می گردید. بعدها وظایف شهرداری توسعه یافته و اخذ عوارض از پروانه های ساختمانی و مغازه ها و سایر مجوزها از مردم نیز به منابع درآمدی شهرداری اضافه شد.
کاشتن درختان چنار از سال ۱۳۳۸ در شهر خوی آغاز شد و بیشتر آرامستانها مسیرگشایی شده و ورود حیوانات به شهر ممنوع شد. هم اینک شهرداری خوی با داشتن درجه ۱۰ به عنوان یکی از شهرداریهای فعال شمال غرب کشور به شمار رفته و دارای ۴ ناحیه و ۵ سازمان آتش نشانی، اتوبوسرانی، تاکسیرانی، سازمان پایانه ها و سازمان آرامستانها می باشد.
سازمان اتوبوس و مینی بوس رانی خوی
در سال ۱۳۷۰ به منظور جابجائی شهروندان خوی با تعداد ۹ دستگاه اتوبوس و ۱۱ دستگاه مینی بوس با اساسنامه مستقل طی مجوز صادره از سوی وزارت محترم کشور تأسیس و شروع بکار نموده و اکنون سازمان اتوبوسرانی خوی و حومه با ۸۸ دستگاه اتوبوس و ۱۱۷ دستگاه مینی بوس در ۳۵ خطوط در سطح شهر و حومه به شهروندان محترم خدمات دهی می نماید.
اتحادیه تاکسی و تاکسی بار در شهر خوی از سال ۱۳۵۱ فعالیت خود را آغاز کرد که در سال در سال ۱۳۷۷ با تشکیل امور تاکسیرانی در شهرداری خوی به مجموعه های تحت نظر شهرداری خوی پیوست. امور تاکسیرانی شهرداری خوی تا سال ۸۲توسط شهرداری اداره می شد که با تأسیس سازمان به عنوان یکی از سازمان های شهرداری کار خود را از لحاظ اداری و مالی به صورت مستقل آغاز نمود.
سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی خوی در سال ۸۲ در اجرای قانون الحاق یک تبصره به ماده واحده قانون راجع به تمرکز امور تاکسیرانی به عنوان یکی از سازمان های زیر مجموعه شهرداری خوی تأسیس گردید.
این سازمان بر اساس ماده ۸۴ قانون شهرداری ها وبند ۱۵ماده ۷۱ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران مصوبه ۰۱/۳/۷۵ تأسیس گردیده است و دارای موضوع و اهداف و وظایف تصدی و مدیریت بر کلیه امور مربوط به تاکسیرانی و حمل و نقل عمومی مسافر درون شهری شهر خوی می باشد.
خوی با داشتن ۳ هتل شامل: هتل ۳ ستاره ثمین، هتل ۲ ستاره زمرد، و هتل ۱ ستاره جهانگردی، و مسافرخانه های درجه یک آماده پذیرایی از مهمانان گرامی است.
اصلی ترین غذای شهر خوی از دیرباز کباب خوی است که برای چشیدن طعم اصل کباب خوی باید خود را به بازار قدیمی خوی رسانده و در چلوکبابی حاج حسین و حاج علی خود را مهمان کرد تا طعم واقعی کباب اصل خوی را تجربه کرد.
بازار قدیمی خوی
بازار خوی در ضلع شرقی شهر خوی قرار دارد و بازمانده بازار گسترده است. تاریخ احداث بازار فعلی دوره صفویه به بعد است دارای ۴ کاروانسرای بزرگ میرزا هاشم، کاروانسرای خان و غیره می باشد. بیشتر قسمت های آن به دستور عباس میرزای قاجار و توسط امیر احمدخان دنبلی، در اوایل دوره قاجاریه ساخته شده است.
بازار خوی مانند بازارهای اصفهان، کرمان و… تزئینات گچبری و کاشیکاری آجری، کتیبه و… ندارد اما در بعضی از قسمت ها، مخصوصاً در چهارسوهای آن تزئینات کَشه چینی آجر وجود دارد.
خوییان از پیشگامان نهضت مشروطیت در آذربایجان و ایران بوده اند و این نیز برخاسته از پیشینه و ساختار فرهنگی شهر بوده است. تاریخ ایجاد اولین مدرسه به شکل امروزین در خوی به سال ۱۸۸۰ میلادی و به وسیله مسیونرهای آمریکایی می رسد؛ که مدرسه خسروی یکی از آثار تاریخی خوی که بازمانده از دوران قدیم است که می توان به آن اشاره کرد.
از مراکز آموزشی خوی می توان به:
دانشگاه آزاد اسلامی با حدود ۵۴۰۰ دانشجو، دانشگاه پیام نور با حدود ۴۵۰۰ دانشجو، دانشکده علوم پزشکی خوی با حدود ۷۰۰ دانشجو، دانشکده فنی و مهندسی، دانشکده علوم قرآنی، حوزه علمیه نمازی، مرکز تربیت معلم و دانشگاه های غیردولتی علامه خویی، زرینه و شمس از مراکز علمی - آموزشی شهر به شمار می آیند و دانشگاه دولتی خوی نیز در دست ساخت می باشد که امید می رود با ساخت و تکمیل آن تحولی شگرف در سطح منطقه به وجود آید. همچنین دبیرستان علامه حلی خوی از ممتازترین مدارس در استان می باشد و همه ساله بسیاری از دانش آموزان این مرکز در المپیادهای علمی و کنکور سراسری می درخشند که در سطح استان مشهود است.
از عمده کارخانه های معروف در شهرستان خوی می توان به کارخانه های: نیروگاه سیکل ترکیبی خوی - سیمان آذرآبادگان خوی - کارخانه در حال احداث ذوب آهن خوی - کارخانجات بزرگ نساجی خوی - آبمیوه و کنسانتره سازی گلشن خوی - کارخانه تصفیه نمک آذر سپید خوی - کارخانه های مبلمان (بارش- ایپک یولی - هدف -ترک - استانبول و…) اشاره کرد.
همچنین شهرک صنعتی خوی در سال ۱۳۷۹ به تصویب رسیده و با مساحت بالغ بر ۲۲۲ هکتار در جنوب شهرستان خوی در جاده خوی سلماس واقع شده است.
اضافه می کنم شهرک های صنعتی کانی فلزی و غیر فلزی شهرک مبل در خوی کلنگ زنی و در حال احداث می باشد.
منطقه ویژه اقتصادی شهرستان خوی در جنوب شهرستان خوی در جاده خوی به سلماس و ارومیه به مساحت یکهزار و چهل هکتار در زمین های روبروی شهرک صنعتی جاده فرودگاه این شهر تعیین شده با امکانات :فرودگاه خوی - نیروگاه سیکل ترکیبی خوی - شهرک صنعتی خوی و…، هم اکنون در حال انجام کارهای مقدماتی خود در هیئت دولت می باشد.
پیشنهاد ایجاد منطقه آزاد خوی اساساً توسط شخص استاندار آذربایجان غربی مطرح شده است.
گفته می شود در این طرح پیشنهادی قرار است خوی به منطقه آزاد ارس متصل شود و شهرستان خوی نیز با فاصله ای در حدود ۲۵ الی ۳۰ کیلومتری از این منطقه آزاد بهره مند گردد و این موضوع بسیار جدی است و هم اکنون مراحل اصلی و پایانی خود را طی می کند.
| [
{
"answer1": "مذهب آن ها شیعه ذکر شده است.",
"answer2": "خوی به دلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و ایرانشناسان واقع شده است.",
"distance": 823,
"question": "مذهب مردم خوی چیست و این شهر به دلیل قرار گیری در چه مسیری مورد بازدید جهانگردان بوده است؟"
},
{
"answer1": "ساردوی، یکی از پادشاهان اورارتو، در کنار شهر اولخو ساخته بود.",
"answer2": "پایانه مسافربری سردار شهید حاج محمد حنیفه درستی در دو طبقه به عنوان بزرگترین پایانه مسافربری شمال غرب و غرب کشور ۱۳۸۷ به بهره برداری رسید.",
"distance": 8483,
"question": "کدام پادشاه اورارتو دژی در کنار شهر اولخو ساخت و همچنین بزرگترین پایانه مسافربری شمال غرب و غرب کشور در این شهر در چه سالی افتتاح شد؟"
},
{
"answer1": "واژهٔ «خوی» در زبان کردی و ایرانی میانه به معنای نمک است",
"answer2": "از عمده کارخانه های معروف در شهرستان خوی می توان به کارخانه های: نیروگاه سیکل ترکیبی خوی - سیمان آذرآبادگان خوی - کارخانه در حال احداث ذوب آهن خوی - کارخانجات بزرگ نساجی خوی - آبمیوه و کنسانتره سازی گلشن خوی - کارخانه تصفیه نمک آذر سپید خوی - کارخانه های مبلمان (بارش- ایپک یولی - هدف -ترک - استانبول و…)",
"distance": 14907,
"question": "نام این شهر در زبان کردی و ایرانی میانه به چه معناست و نام یکی از کارخانه های معروف شهرستان خوی چیست؟"
},
{
"answer1": "در دوران قاجاریه، این شهر به دلیل نزدیکی به مرز روس ها، از اهمیت استراتژی بالایی برخوردار بود.",
"answer2": "خوی با داشتن ۳ هتل شامل: هتل ۳ ستاره ثمین، هتل ۲ ستاره زمرد، و هتل ۱ ستاره جهانگردی، و مسافرخانه های درجه یک آماده پذیرایی از مهمانان گرامی است.",
"distance": 11966,
"question": "در کدام دوره این شهر به دلیل نزدیکی به مرز روس ها اهمیت استراتژیک داشت و این شهر با داشتن چند هتل آماده پذیرایی از مهمانان است؟"
},
{
"answer1": "مهم ترین آن ها می توان به جشنواره آفتابگردان که نماد خوی هست اشاره کرد",
"answer2": "اولین کنگره بین المللی شمس تبریزی در خوی در سال ۱۳۸۹ با حضور بیش از ۴۰ بازیگر معروف از خانه سینمای ایران چون (علی نصیریان پرویز پرستویی ،هانیه توسلی، حمید جبلی و غیره) و آواز خانی های شوالیه ایران همچون: شهرام ناظری، مختاباد، سراج سالار عقیلی و چهره بین المللی با نام عالیم قاسیم اوف کلید خورد",
"distance": 1965,
"question": "مهمترین جشنواره ای که در این شهر برگزار می شود چیست و در کدام سال اولین کنگره بین المللی شمس تبریزی در خوی برگزار شد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
730 | : شادگان
شادگان در فاصله ۷۰ کیلومتری اهواز و ۹۷۱ کیلومتری تهران و ۵۰ کلیومتری آبادان واقع شده و آب و هوای آن گرم و بیابانی است.
در شادگان و پیرامون آن نخلستان های گسترده ای وجود دارد. این شهر در زمینه شعر در خوزستان مشهور است. مردم شهرستان شادگان عمدتاً عرب و از تیره و طوایف بنی تمیم ،بنی کعب هستند. شهرستان شادگان دارای بیش از ۵۷هزار هکتار اراضی قابل کشت است، ولی به دلیل خشک شدن رودخانه جراحی تنها نیمی از این اراضی کشت می شود. همچنین بیش از ۱۲هزار هکتار نخیلات با سه میلیون و پانصد هزار اصله در این شهرستان وجود دارد که بیش از یک میلیون اصله نخل از این تعداد در معرض نابودی و خشک شدن هستند. سالانه حدود ۵۰هزار تن خرما برداشت می شود ضمن اینکه خرمای شادگان از مرغوبترین محصولات خرما در جهان است که بیش از ۳۵هزار تن آن به خارج کشور صادر می شود، ضمن اینکه سالانه ۲۸هزار تن گندم تولید می شود، جمعیت شادگان طی چند سال اخیر به دلایل متعددی از جمله بیکاری و کمبود آب شرب و کشاورزی و وضع معیشتی نامناسب کاهش چشمگیری داشته است.البته از سال 1398 بعلت وفور باران وضعیت کشاورزی این شهر رو به رونق نهاده است
دین اسلام و مذهب شیعه بیشترین پیرو را در شادگان دارد کما اینکه مندایی ها نیز از بومیان شادگان محسوب میگردند
نام قدیمی ترین آن «الدورق» یا «دورگ» می باشد و بنا به نوشته حاج علوان شویکی پس از مشاهده ناحیه مزبور توسط یاران و افراد شیخ سلمان آن ها ضمن پیشنهاد آن محل به شیخ سلمان به عنوان مکانی صعب الوصول جهت استقرار بنی کعب، خطاب به شیخ چنین می گویند: «هذا هو الفلاح» یعنی این مایة نجات است. از این رو در آن ناحیه مسکن گزیدند و آن را «فلاحیه» نامیدند. فلا به معنی دشت و حیه به معنی مار که دشت مار معنی می دهد. شیخ سلمان به همة طوایف و عشایر بنی کعب چه آنهایی که در اروندرود بودند و چه آنهایی که بر رود کارون ساکن بودند دستور داد تا اطراف فلاحیه قلعه ای بنا کنند. قلعه فلاحیه در سال ۱۱۶۰. ق بر گرد فلاحیه احداث شد و رود فلاحیه را از میان آن شهر گذراندند.
کسروی در کتاب خود هیچگونه اشاره ای به وجه تسمیه روستای سلمانه و شهر فلاحیه نمی کند. به اعتقاد کسروی، فلاحیه دهی از ناحیه دورق بود که شیخ سلمان بر آبادی آن افزوده و آنجا را شهر ساخته… و به نام آن همه نواحی فلاحیه خوانده شد.
او برای این سخن خویش به صورت پی نوشت توضیحی را ارائه داده که بنا به نظر بعضی از نویسندگان، نه تنها نارسا و نامفهوم است بلکه موضوع را پیچیده تر و مبهم تر نموده. وی سال آبادی فلاحیه به دست شیخ سلمان را سال ۱۲۶۲. ق ذکر کرده است. مستندش در این خصوص عبارت «فی الفلاحیه خنزیر سکن» است که براساس ماده تاریخ به سال ۱۲۶۲. ق رسیده. سپس برای رسیدن به عدد ۱۲۶۲ توضیحی ارائه داده که این توضیح، بر اساس نظر عبدالنبی قیم در کتاب "پانصد سال تاریخ خوزستان" نادرست است، قیم در کتاب خود نوشته است: اما اشتباه بزرگ کسروی این است که ظاهراً فراموش کرده شیخ سلمان از سال ۱۱۵۰ تا ۱۱۸۲. ق حاکم بنی کعب بوده و هشتاد سال پیش از آن تاریخ یعنی هشتاد سال پیش از ۱۲۶۲. ق فوت کرده. کسروی در ادامه سخن خود بنای شهر فلاحیه توسط شیخ سلمان را قبول ندارد و معتقد است که فلاحیه قبلاً روستایی بوده و شیخ سلمان آن را آباد نموده و تبدیل به شهر گردانیده است. او برای این سخن خویش این استدلال را مطرح می سازد که اگر «شیخ سلمان آنجا را بنیاد می گذاشت چرا بایستی فلاحیه بنامد و سلیمانیه ننامند.» از نظر قیم این سخن، سخنی نااستوار است و به عنوان یک حکم کلی همه جا و در هر دوره ای قابل اعمال نیست. اما با وجود این ظاهراً کسروی فراموش کرده که پیش از این روستایی به نام «سلمانه» نامگذاری شده و دیگر نمی توان دو ناحیه یا دو شهر را به یک نام نامید.
به هر حال استقرار بنی کعب در فلاحیه و ایجاد استحکامات در آن شهر، به علاوه موقعیت جغرافیایی آن یعنی قرار گرفتن در میان نیزارها و در میان آب، به همراه زمین های حاصل خیز اطراف آن، شکوفایی و رونق کشاورزی و افزایش قدرت دفاعی بنی کعب را به دنبال داشت و در نهایت موجبات تقویت حکومت کعبیان و افزایش اقتدار آن ها شد.
یکی از عمده ترین آیین های مردم شادگان در ایام ماه رمضان این است که هر خانواده ای خود را ملزم به میزبانی از روزه داران در ایام مختلف این ماه می داند.
از اصلی ترین سرگرمی های مردم در شب های رمضان اجرای بازی محلی محبس (انگشتر) است. به این ترتیب که دو گروه در مقابل همدیگر قرار گرفته و سر گروه انگشتری را در میان دستان اعضای گروه خود پنهان کرده و نماینده گروه مقابل باید آن را پیدا کند و تشخیص دهد که در دستان چه کسی است. این بازی یک از تفریح های پرطرفدار اغلب مردم شادگان در شب های رمضان محسوب می شود.
همچنین عید فطر از اهمیت ویژه ای در میان مردم شادگان برخوردار است و به آیینی خاص در میان آن ها تبدیل شده به نحوی که از اواسط ماه مبارک رمضان خانواده با خانه تکانی، خرید عید و نوسازی منزل خود را برای استقبال از آن آماده می کنند و دید وبازدید گسترده ای از خویشان و همسایه ها در روز عید و بعد از آن صورت می گیرد در شادگان عید نوروز که در اکثر ایران مرسوم است در شادگان کم رنگ است
دوره سی و دو ساله حکومت شیخ سلمان (۱۱۸۲–۱۱۵۰. ق) را باید نقطه عطفی در تاریخ بنی کعب دانست. در این دوره بنی کعب با مهاجرت از قبان سوی دورق و بنای شهر فلاحیه پایه های قدرت خویش را مستحکم کردند. در سال ۱۱۶۰. ق بنی کعب در جستجوی زمین های حاصل خیزتر رو سوی دورق نهادند. این کوچ و این مهاجرت به صورت دسته جمعی بود و همة افراد اعم از زنان و کودکان و پیرمردان و همه چهارپایان را دربرگرفت. به احتمال زیاد قرارگرفتن قبان بر ساحل شمالی خلیج فارس و شوره زار بودن بخش هایی از آن، افزایش جمعیت بنی کعب و ناکافی بودن زمین های قبان و در مقابل سرسبزی و خرمی دورق و فراوانی آب آن ناحیه از عوامل اصلی مهاجرت دسته جمعی بنی کعب بوده است.
این بار بنی کعب برخلاف مهاجرت قبلی (از دشت میناو به قبان) گروهی را به عنوان پیشقراول اعزام نکردند، بلکه همگی از قبان به دورق مهاجرت کردند. به هر حال ترک قبان توسط بنی کعب تا حدود بسیار تأمل برانگیز است. به ویژه اینکه کعبیان برای تصاحب قبان جانفشانی ها کرده و خون های بسیاری را در راه آن اهدا کرده بودند. از طرفی دیگر، مهاجرت دسته جمعی به نقاط دیگر به نوبة خود خطرات فراوانی را دربردارد. حاج علوان شویکی علت مهاجرت دسته جمعی بنی کعب به دورق و ترک قبان را شکستن سد سابله توسط کریم خان زند می داند. او خاطرنشان می سازد چون سد سابله بشکست و آب قبان را فراگرفت، شیخ سلمان و بنی کعب از قبان کوچ کردند.
قدر مسلم حاج علوان در این روایت دچار اشتباه شده است. چون همان طور که بعد ذکر خواهد شد، مهاجرت بنی کعب حوالی سال ۱۱۶۰. ق صورت گرفته. اما حمل بزرگ کریم خان بر شیخ سلمان بنی کعب و شکست سد سابله در سال های پایانی حکومت شیخ سلمان بوده، کمااینکه نیبور جهانگرد معروف حمله کریم خان به شیخ سلمان را به سال ۱۷۶۵. م مطابق ۱۱۷۹. ق روایت کرده است.
به احتمال بسیار زیاد شوره زار بودن زمین های قبان و حاصل خیزی زمین های دورق به همراه افزایش جمعیت بنی کعب و عدم تکافوی زمین های قبان، بنی کعب را به مهاجرت و کوچ از قبان سوی دورق تشویق کرده است. اما عامل اصلی مهاجرت بنی کعب، حرکت مولا مطلب بن سیدمحمدخان بن سیدفرج الله خان مشعشعی حاکم دورق در ربیع الاول سال ۱۱۶۰. ق از دورق به منظور تصرف هویزه و فرمانروایی بر آن ناحیه بوده است. بنی کعب پس از ترک قبان، ابتدا در «شاخه الخان» منزل گزیدند.[شاخه الخان نام روستایی است در ۵۳ کیلومتری شمال آبادان، بر سر راه جاده آبادان ـ اهواز و در ده کیلومتری شمال دارخوین. برخی آن را «شاخت الخان» می نویسند که غلط است.]
حاج علوان شویکی همچنین خاطر نشان می سازد که شیخ سلمان دستور داد بین نهر «دمیله» نهر «موسی»، نهری از کارون شکافتند و نام آن را «سلمانه» گذاشت.[نام «سلمانه» مأخوذ از نام شیخ سلمان است. «سلمانه» باید نام روستا باشد نه نام نهر یا جوی یا رود. چون در عربی رود یا نهر، مذکر است و روستا، مؤنث. علاوه بر این سلمانه در حال حاضر نام روستایی است بر ساحل شرقی کارون و در ۲۶ کیلومتری شمال آبادان، بر سر راه جاده اهواز ـ آبادان]
ظاهراً در همان هنگام، از سوی عراق بر بنی کعب یورش برده و شیخ سلمان، این حمله را دفع می کند. حاج علوان نام و هویت مهاجمان را ذکر نمی کند، فقط از «حمل مردم عراق» یاد می کند. متعاقب آن شیخ سلمان به طوایف دریس و نصار دستور می دهد که بر ساحل اروندرود مسکن گزینند. [«دریس» و«نصار» نام دو طایفه از طوایف بنی کعب است. این دو طایفه در حال حاضر در روستاها و شهر آبادان ساکن هستند، تجمع نصار بیشتر در قصبه (اروند کنار فعلی) است. کمااینکه برخی آن را به نام «قصبه النصار» یعنی قصبه محل سکونت نصار می نامند. مرحوم نعمت ا... یبّاری شعری سروده و قصبه را به نام «قصبه النصار» یاد کرده است.]
به احتمال زیاد مهاجمان از طریق اروندرود و پس از عبور از آن به بنی کعب یورش برده اند و شیخ سلمان با استقرار طوایف دریس و نصار بر ساحل شرقی اروندرود درصدد دفع هجوم مهاجمان بوده است. پس از آن بنی کعب به زعامت شیخ سلمان رو سوی «شط عبدالاحد» نهادند و بر ساحل آن فرود آمدند. در آن هنگام طایفه بنی خالد ساکنان اصلی شهری بر ساحل رود جراحی بودند. با نزدیک شدن بنی کعب به زمین ها و آبادی بنی خالد، آن ها احساس خطر کرده در اندیشه نابودی بنی کعب برآمدند، از این رو توطئه قتل شیخ سلمان در مهمانی را طرح ریزی کردند. شیخ سلمان با آگاهی از این توطئه، با تمام قوا بر بنی خالد یورش برد و آن ها را شکست داد.
حاج علوان شویکی دنباله حوادث را این چنین روایت می کند: پس از شکست بنی خالد، شیخ سلمان به دنبال مکانی صعب الوصول بود تا با استقرار در آن مکان از گزند دشمنان و متجاوزان در امان باشد و آن ها نتوانند به راحتی به آن مکان حمله کنند. از این رو، افراد او ناحیه ای صعب الوصول را که آب اطراف آن را فرا گرفته و در میان نیزارها قرار داشت به شیخ سلمان پیشنهاد کردند. [با توجه به توصیف حاج علوان، مکان موردنظر به دلیل مرتفع بودن در میان نیزارها قرار داشته و احتمالاً تالاب شادگان در آن زمان که آب جراحی فراوان تر بوده، اطراف این مکان را فراگرفته بود.]
احمد کسروی در کتاب خویش، فقط خروج بنی کعب از قبان و فرود آمدن آن ها در «شاخه الخان» را ذکر کرده است. از این رو حوادث و رویدادهای بعد از آن که حاج علوان آن ها را روایت کرده، در کتاب کسروی نیامده است. او فقط به این نکته بسنده می کند که چون داستان کشته شدن نادر به یقین پیوست بار دیگر «کعبیان» راه خود گرفته را به دورق رسانیدند و دسته های افشار را که در آنجا نشیمن داشتند بیرون کرده خویشتن در آنجا نشیمن گرفتند. این سخن کسروی، سخن نااستواری است، چون به اذعان خود کسروی، نخستین کار سیدمبارک (حکومت ۱۰۲۵–۹۹۹. ق) این بود که دورق را که به دست افشاریان افتاده بود از دست آنان درآورده پدرش مطلب را در آنجا به حکومت برگماشت. علاوه بر این حاج علوان هیچگونه نامی از وجود افشار در دورق نکرده است.
این منطقه در قدیم با نام دورَگ و بخشی از آن با نام دورق شناخته می شد. این نام ها در زمان ورود اعراب به صورت دورق و سُرَّق تلفظ شد.
در جوار شادگان قدیم نیز روستایی به نام بوزی قرار دارد که آن را با باسیان قدیم یکی دانسته اند. (یاقوت حموی یکی از تیره های ایرانی کرد را باسیان ذکر کرده است)
بعدها طایفه بنی خالد در محل شادگان فعلی نشیمن گرفت و در سال ۱۱۶۰ قمری شیخ سلمان کعبی بر این طایفه غلبه کرد و شادگان فعلی را با نام الدورق فلاحیه بنیاد گذاشت.
مُسَعَّر بن مهلهل در سیاحت نامه خود (بنا به نقل یاقوت حموی) می نویسد:
از رامهرمز به دورق آتشکده ها در دشت این منطقه دیدم و در این ناحیه ابنیه عجیبه و معادن بسیار است. در دورق آثار قدیمه از قباد بن دارا باقی است. آنجا گوگرد زرد دریایی دارد که گوگرد آن در جای دیگر یافت نمی شود. قومی از راویان به دورق منسوبند.
شادگان دارای دو دانشگاه به نام های دانشگاه آزاد اسلامی واحد شادگان و دانشگاه پیام نور می باشد.
آب و هوای گرم و مرطوب شهرستان شادگان سبب رواج محصولات گرمسیری در این ناحیه شده است. گندم، خرما و برنج از عمده ترین محصولات کشاورزی منطقه به شمار می روند. دامداری نیز در این شهرستان رواج داشته و انواع فراورده های لبنی و تولیدات دامی مانند لبنیات، پشم و پوست از محصولات دامی این شهرستان می باشد.
حیات اقتصادی مردم شادگان بر کشاورزی استوار است. از محصولات زراعی منطقه گندم، جو، شلتوک و صیفی جات اهمیت بیشتری دارند. علاوه بر این محصولات بهره برداری از نخیلات (درختان خرما) یکی از فعالیت های مهم مردم شادگان می باشد وجود دو رودخانه کارون و جراحی و بیش از ۵۷۰۰۰ هکتار اراضی قابل کشت، شادگان را از جمله مناطق مهم اقتصادی محسوب می کند در گذشته اهالی این شهرستان با استفاده از مواد اولیه موجود صنایع دستی شامل صندلی، تخت، فرشهای حصیری و عبای نازک و ضخیم می ساختند.
۱- منطقه قطرانی: منطقه تاریخی قطرانی که اکنون سرزمین عاری از سکنه است در گذشت دور تا قبل از اسلام این پایتخت محل گذر و حکمرا نی سلاطین و وزیران قدرتمند شمرده می شود که البته این نقطه را به نام پادشاه آن وقت ملک روز به نامگذاری کردند که قدمت آن قبل از اسلام بوده و اکنون موقعیت جغرافیا یی این اثر مهم و تاریخی در اطراف روستای قطرانی از توابع دهستان بوزی واقع می باشد و در سال ۱۳۸۸ عملیات ثبت آن در آثار ملی به عنوان یکی از آثار تاریخی مهم این شهرستان توسط اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان در دست اقدام می باشد
۲- روستای مدینه: یکی از روستاهای اطراف شهرستان شادگان و از توابع دهستان بوزی می باشد. می گویند حکومت بنی خالد در حدود ۶۰۰ سال پیش در آنجا حکمرانی می کردند و در آنجا قلعه محکمی ساخته بودند که هنوز آثار آن پای هزاران گردشگر را به خود کشانده است.
۳- ابن سکیت الدورقی:
ابویوسف یعقوب ابن سکیت او از پیشوایان بلاغت و فصاحت بود و در دورق یا همان شادگان امروزی به دنیا آمد و سپس به همراه پدرش به بغداد مهاجرت کرد.
۴- ملافاضل سکرانی : ملا فاضل السکرانی شاعر و ادیب عرب خوزستانی فرزند یعقوب سکرانی است که در بین مردم به ملا فاضل السکرانی با کنیهٔ «ابومهدی» مشهور است. وی همچنین به «عمید ابوذیه» و «امیر شعرای خوزستان» شهرت دارد. او معروف ترین و نامدارترین شاعر عرب خوزستان بود که در ماه محرم سال ۱۳۴۰ هجری قمری مصادف با سال ۱۳۰۲ هجری شمسی در شهر شادگان به دنیا آمد.
سکرانی در سال های پایانی عمرش توسط بسیاری از انجمن های شعر مشهور در خارج از کشور دعوت شد اما به دلیل کهولت سن موفق به شرکت در این همایش ها نشد.
چند سال پیش از مرگش نیز، مؤسسه فرهنگی هنری «المعلم» در اهواز مراسم تقدیر از این شاعر را برگزار کرد و جایزه دو سالانه «عیلام» را به او اختصاص داد.
وی از بزرگان شعر شعبی استان خوزستان به شمار می آید و شهرت وی از مرزهای ایران گذشته و در آن سوی مرزها هم تراز با بزرگان شعر شعبی عربی از ایشان یاد می شود. سکرانی به «عمید ابوذیه» شهرت گرفته است.
ملافاضل سکرانی در شامگاه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۲ هم زمان با شب ولادت پیامبر اکرم اسلام ص به علت کهولت سن درگذشت.
۵- شیخ هاشم الکعبی الدورقی : در اواخر قرن دوازدهم و ابتدای قرن سیزدهم می زیست وکی از شاعران پر آوازه اهل بیت و می باشد.
۶- علی ابن مهزیار اهوازی (دورقی) ، (سده سوم هـ. ق)، از فقها، محدثان و دانشمندان معروف شیعی. پدر وی به نام مهزیار، مسیحی و اهل هند بود که اسلام آورد سپس در یکی از روستاهای اهواز سکنی گزید. علی بن مهزیار نیز همراه پدرش، در همان دوران نوجوانی به دین اسلام گروید.[۱۶] نجاشی در رجال خود از وی این چنین یاد می کند: «ابوالحسن علی بن مهزیار اهوازی او از مردم دورق بود، و از موالی است. پدرش نصرانی بود و اسلام آورد؛ و گفته اند که علی نیز در صغر سن نصرانی بود ولی بعد مسلمان شد، و خدا با شناخت اسلام و مذهب تشیع بر وی منت نهاد. برخی معتقدند که وی اهل «هندیجان» است.[۱۷] در دوره های گذشته «هندیجان» از شهرهای دورق قدیم یا شادگان امروزی - محسوب می شد.
هور الدورق تالاب بین المللی شادگان، اردوگاه دارخوین، پارک شهر بازی، پارک دولت، پارک ملت، پارک سید محمود موسوی نیا،
پارک جزیره، پارک شقایق، اسکله خور دورق، اسکله بندر شادگان (ابوخضیر)
روستای سراخیه که به ونیز ایران معروف است، در این شهرستان قرار دارد.
تالاب شادگان یا «هور الدورق» از معدود تالاب هایی است که در سازمان بین المللی یونسکو به ثبت جهانی رسیده است.
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از آبادان؛ این تالاب به وسعت ۵۰۰ هزارهکتار، از جمله تالاب های بزرگ جهان است.
رودخانه جراحی بزرگترین تأمین کننده آب این تالاب است و پس از آن، نهر بحره که از رودخانه کارون منشعب می شود، تالاب شادگان را تغذیه می کنند.
طغیان کارون و مدهای خلیج فارس و بارش های منطقه در تأمین آب بخش لب شور تالاب شادگان نقش دارد، تالاب شادگان باقی مانده از تالاب بسیار بزرگی است که زمانی تا هورالعظیم در مرز عراق ادامه داشته و احتمال می رود بخش دور افتاده و جدا شده ای از مجموعه تالاب های گسترده و به هم پیوسته بین النهرین باشد.
این تالاب، سیستم زیست محیطی وسیع متشکل از تالاب های شیرین و شور، به علاوه خلیج جزر و مدی خور موسی و جزایر آن است.
تالاب در پائین دست حوزه رودخانه جراحی بین شهرهای شادگان، آبادان و ماهشهر در استان خوزستان قرار داشته و در سمت پائین دست، به خلیج فارس می پیوندد.
از ویژگی های مهم و بی نظیر تالاب شادگان می توان به مقیاس بزرگ، طبیعی بودن، تنوع زیستگاهی و نقشی که در تأمین معاش ساکنان محلی ایفا می کند، اشاره کرد.
سه شهر بزرگ شادگان، آبادان و ماهشهر در حاشیه این تالاب و تعدادی روستا نیز در مجاورت آن قرار دارند، همچنین دو روستا در داخل این تالاب قرار گرفته و جمعیت شهر شادگان و روستاهای اطراف از نظر تاریخی برای تأمین معاش وابسته به تالاب هستند.
در این تالاب، انواع ماهیان آب شیرین و شور مانند بنی، شیرید، حمری، شانک، ماهی های پرورشی و پرندگانی چون فلامینگو، حواصیل، لک لک، غاز وحشی، اردک و گراز زیست می کند.
تنها زیستگاه و محل زاد و ولد اردک کرکری در جهان این تالاب است و پرندگانی چون گیلانشاه خالدار و اکراس آفریقایی نیز از نمونه های بسیار کمیابی است که در این منطقه یافت می شود.
تالاب بین المللی شادگان به عنوان یک تالاب مهم بین المللی شناخته شده، با وجود تنوع زیستی غنی و جاذبه های گردشگری فراوان، هنوز در کشور و حتی استان خوزستان ناشناخته مانده است.
تالاب شادگان با داشتن ظرفیت های بی شمار سرمایه گذاری، همچنان در مسیر تعالی گام برمی دارد.
| [
{
"answer1": "گندم، خرما و برنج از عمده ترین محصولات کشاورزی منطقه به شمار می روند.",
"answer2": "حاج علوان شویکی علت مهاجرت دسته جمعی بنی کعب به دورق و ترک قبان را شکستن سد سابله توسط کریم خان زند می داند.",
"distance": 4884,
"question": "مهمترین محصولات کشاورزی شادگان چیست و همچنین بر اساس نوشته های حاج علوان شویکی، علت مهاجرت دسته جمعی بنی کعب به دورق چه بود؟"
},
{
"answer1": "نام قدیمی ترین آن «الدورق» یا «دورگ» می باشد",
"answer2": "شادگان دارای دو دانشگاه به نام های دانشگاه آزاد اسلامی واحد شادگان و دانشگاه پیام نور می باشد.",
"distance": 8958,
"question": "قدیمی ترین نام شادگان چیست و همچنین، چند دانشگاه در این شهر وجود دارد؟"
},
{
"answer1": "دین اسلام و مذهب شیعه بیشترین پیرو را در شادگان دارد کما اینکه مندایی ها نیز از بومیان شادگان محسوب میگردند",
"answer2": "متعاقب آن شیخ سلمان به طوایف دریس و نصار دستور می دهد که بر ساحل اروندرود مسکن گزینند.",
"distance": 6094,
"question": "مذهب رایج در شادگان چیست و همچنین بر اساس متن، در زمان حمله به بنی کعب چه طوایفی از بنی کعب بر ساحل اروندرود مستقر شدند؟"
},
{
"answer1": "ملا فاضل السکرانی شاعر و ادیب عرب خوزستانی فرزند یعقوب سکرانی است که در بین مردم به ملا فاضل السکرانی با کنیهٔ «ابومهدی» مشهور است.",
"answer2": "تالاب شادگان یا «هور الدورق» از معدود تالاب هایی است که در سازمان بین المللی یونسکو به ثبت جهانی رسیده است.",
"distance": 1936,
"question": "بر اساس متن ، نام شاعر و ادیب مشهور عرب خوزستانی که با کنیه ابومهدی شناخته می شود کیست و همچنین نام تالاب بین المللی شادگان چیست؟"
},
{
"answer1": "در سال ۱۱۶۰. ق بنی کعب در جستجوی زمین های حاصل خیزتر رو سوی دورق نهادند.",
"answer2": "رودخانه جراحی بزرگترین تأمین کننده آب این تالاب است و پس از آن، نهر بحره که از رودخانه کارون منشعب می شود، تالاب شادگان را تغذیه می کنند.",
"distance": 9495,
"question": "بر اساس متن، در سال ۱۱۶۰ هجری قمری چه اتفاقی برای بنی کعب افتاد و همچنین چه رودخانه هایی تالاب شادگان را تغذیه می کنند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
731 | : جایزه نوبل
جایزه نوبل معتبرترین جایزه ای است که در حوزه های علمی به یک دانشمند تعلق می گیرد. جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصیت کارخانه دار و شیمی دان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت می شناسند پایه گذاری شد.
در سال ۱۹۰۱ (میلادی)، نخستین جوایز این بنیاد داده شدند. طبق وصیت وی، پنج جایزه به طور سالانه در رشته های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی،
ادبیات، اقتصاد و صلح؛ به افرادی تعلق می گیرد که بیشترین خدمت را به مردم کرده باشند.
اگرچه وصیت نامه نوبل، بنیان گذار این جوایز بود اما طرح او کامل نبود و به دلیل پاره ای موانع ۵ سال طول کشید تا بنیاد نوبل تأسیس شود. در ۱۰ دسامبر سال ۱۹۰۱ نخستین جوایز نوبل اهدا شد.
ششمین جایزه یعنی جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی نیز در سال ۱۹۶۸ میلادی، توسط بانک مرکزی سوئد پایه گذاری شد که البته در لیست جوایز مرتبط با بنیاد نوبل جایی ندارد.
در سال 1968 "Sveriges Riksbank"، بانک مرکزی سوئد، جایزه علوم اقتصادی "Sveriges Riksbank" (جایزه یادبود نوبل اقتصاد) را به یاد آلفرد نوبل پایه گذاری کرد. اساس این جایزه، کمک های مالی بانک مرکزی سوئد به مناسبت سیصدمین سالگرد تاسیس بانک به بنیاد نوبل در سال 1968 است. اولین جوایز نوبل علوم اقتصاد در سال 1969 به "راگنار فریش" و "یان تینبرگن" اهدا شد. اعطا جایزه نوبل علوم اقتصاد توسط فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد (در استکهلم، سوئد.) و طبق همان اصولی که برای جوایز نوبل از سال 1901 وجود داشته، انجام میشود. با این حال، این جایزه جزو جوایز نوبل به حساب نمی آید؛ از آنجا که بخشی از جوایز پنجگانه نوبل که برپایه وصیت آلفرد نوبل در سال 1895 پایه گذاری شد، نیست.
فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد، اهداء جایزه نوبل شیمی، جایزه نوبل فیزیک و جایزه یادبود نوبل علوم اقتصاد بانک مرکزی سوئد را بر عهده دارد؛ اعطاء جوایز نوبل فیزیولوژی و پزشکی بر عهده مجمع نوبل در موسسه کارولینسکای سوئد می باشد؛ آکادمی سوئد جایزه نوبل ادبیات را اعطا می کند؛ و هیات نوبل نروژ جایزه صلح نوبل را اهدا می کند.
بین سالهای 1901 و 2019، جوایز نوبل (و جوایز نوبل علوم اقتصاد از سال 1969 به بعد) 597 بار به 950 شخص و سازمان اعطا شد؛ که برخی از افراد بیش از یک بار جایزه گرفتند. در مجموع این تعداد شامل 27 سازمان و 908 شخص مجزا میشود. مراسم اهدای جوایز نوبل سالانه در استکهلم سوئد برگزار می شود (به استثنای مراسم جایزه صلح نوبل، که در شهر اُسلو در کشور نروژ برگزار می شود). هر برنده (معروف به "جایزه دار")، مدال طلا، لوح و مبلغی پول به تصمیم بنیاد نوبل دریافت می کند. (از سال 2020، هر جایزه به مبلغ 9،000،000 کرون، یا 935،366 دلار آمریکا، 848،678 یورو، یا 716،224 پوند ارزش دارد.) مدال هایی که قبل از سال 1980 ساخته میشدند طلای 23 عیار بودند و بعدها از آلیاژ طلای 18 عیار با پوشش طلای 24 عیار ساخته شدند.
این جایزه پس از مرگ افراد اهدا نمی شود. اما اگر شخصی برنده شود و قبل از دریافت جوایز فوت کند، باز ممکن است جایزه اعطا شود. جوایز در بین افراد بیش از سه نفر تقسیم نمی شود، درحالیکه جایزه صلح نوبل را می توان به سازمانهای دارای افراد بیش از سه نفر اهدا کرد.
آلفرد نوبل شیمیدان، مهندس و مخترع بود که در 21 اکتبر 1833 در شهر استکهلم پایتخت کشور سوئد، در خانواده ای که بیشتر اعضای آن مهندس بودند چشم به جهان گشود. در سال 1894، نوبل کارخانه ذوب آهن بوفورز (Bofors) را خریداری کرد که به یکی از بزرگترین کارخانه های صنایع نظامی تبدیل شد. اختراع دیگر نوبل باروت بی دود بالستیت است که این اختراع پیشرانه بسیاری از مواد منفجره نظامی بدون دود، به ویژه باروت کوردیت بی دود انگلیسی بود. در نتیجه ادعاهای ثبت پتنت خود، نوبل سرانجام درگیر دعوی نقض حق ثبت پتنت در مورد کوردیت شد. نوبل در طول زندگی خود ثروت هنگفتی را به دست آورد، بیشتر ثروت وی از 355 اختراع او حاصل شد که دینامیت مشهورترین آن هاست.
در سال 1888، نوبل پس از خواندن آگهی ترحیم خود در یک روزنامه فرانسوی، با عنوان تاجر مرگ مرده است، مات و مبهوت ماند. در واقع این برادر آلفرد، لودویگ بود که فوت شده بود. آگهی ترحیم، هشت سال زودتر چاپ شده بود. آگهی، نوبل را مشوش کرد و باعث نگرانی او این درباره شد که بعد از مرگ، از او چگونه یاد خواهد شد. این موضوع به او الهام داد تا وصیت خود را تغییر دهد. روز 10 دسامبر 1896، آلفرد نوبل در 63 سالگی در ویلای خود در شهر سن ریمو کشور ایتالیا بر اثر خونریزی مغزی درگذشت.
نوبل در طول زندگی خود چندین وصیت نامه نوشت. او وصیت نامه نهایی خود را یک سال قبل از مرگش در تاریخ 27 نوامبر سال 1895در باشگاه سوئد-نروژ پاریس امضا کرد. در کمال تعجب، در آخرین وصیت نوبل مشخص شده است که از ثروت او برای اعطای جوایز به افرادی که در سالهای آینده در رشته های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی یا پزشکی، ادبیات و صلح برای بشریت بهترین بهره ها را به ارمغان می آورند، استفاده شود. نوبل ۹4 درصد از کل ثروت خود، یعنی 31 میلیون کرون (حدودا 186 میلیون دلار آمریکا، یا 150 میلیون یورو در سال 2008)، را به پایه گذاری اهدای پنج جایزه نوبل اختصاص داد. به دلیل وجود شک و تردید پیرامون وصیت نامه، استورتینگ (قوه مقننه عالی کشور نروژ) تا تاریخ 26 آوریل 1897 آن را تصویب نکرد. مجریان وصیت نامه، راگنار سولمان و رادولف لیلیِکوئیست، بنیاد نوبل را تشکیل دادند تا از ثروت نوبل محافظت کرده و مراسم اعطای جوایز را بنیان گذاری کنند.
طبق دستورالعمل های نوبل، هیات نوبل نروژ برای اعطای جایزه صلح تاسیس شد که اعضای آن اندکی پس از تأیید وصیت نامه در آوریل 1897 مشخص شدند. پس از آن، به زودی، دیگر سازمان های اهدا کننده جوایز تعیین شدند. در 7 ژوئن موسسه کارولینسکا، 9 ژوئن آکادمی سوئد و در 11 ژوئن فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد معرفی شدند. بنیاد نوبل در مورد آیین نامه نحوه اعطای جوایز به توافق رسید و در سال 1900، اساسنامه تازه نوشته شده بنیاد نوبل توسط پادشاه اسکار دوم اعلان شد. در سال 1905، اتحادیه خصوصی بین سوئد و نروژ منحل شد.
چهار هیئت مخصوص اعطاء جایزه که تحت اساسنامه بنیاد نوبل فعالیت می کنند عبارت اند از:
فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل در رشته های فیزیک و شیمی را برعهده دارد.
فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد وظیفه انتخاب برنده «جایزه علوم اقتصادی بانک مرکزی سوئد به یاد آلفرد نوبل» که به جایزه نوبل اقتصاد شناخته می شود را نیز برعهده دارد.
آکادمی سوئد وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل در رشته ادبیات را برعهده دارد.
انستیتوی کارولینسکا وظیفه گزینش برنده جایزه نوبل در رشته فیزیولوژی و پزشکی را برعهده دارد.
کمیته نوبل نروژ وابسته به استورتینگ (پارلمان نروژ) (برای جایزه صلح).
ضمناً پنج کمیته نوبل (از جمله کمیته نروژی برای جایزه صلح) برای توزیع یکی از جوایز مطالعه می کنند. به علاوه چهار مؤسسه نوبل هر یک برای یکی از چهار جایزه نام برده فعالیت می کنند.
کمیته های پنجگانه نوبل هریک سه تا پنج عضو دارند که توسط هیئت مربوط تعیین می شوند. کسی نمی تواند خود را نامزد دریافت جایزه نوبل کند. کسانی که می توانند معرف نامزدهای جوائز نوبل باشند:
در آغاز، کسانی که صلاحیت معرفی نامزد دارند فهرست نامزدهای خود را تا تاریخ یکم فوریه همان سال میلادی ارائه می دهند. البته، اعضای کمیته نوبل خود زمان بیشتری برای معرفی نامزدهای خود دارند. سپس کمیته نوبل نروژ با بررسی فهرست نامزدها و فهرست کوتاه تری شامل ۲۰ تا ۳۰ نفر از میان آن ها انتخاب می کند. در گام بعد گروهی از مشاوران نروژی و بین المللی گزارش هایی دربارهٔ نامزدهای لیست نهایی ارائه می دهند که اعضای کمیته نروژی با استفاده از این گزارش ها و دیگر مستندات تعداد نامزدها را به چند نفر می رسانند.
تصمیم دربارهٔ برنده نهایی در آخرین جلسه کمیته گرفته می شود که معمولاً در اواخر ماه سپتامبر یا اوایل اکتبر برگزار می شود. اگر اعضا به اجماع نرسند، رأی اکثریت به حساب می آید.
کمیته ها و مؤسساتی که جزو هیئت انتخاب جوایز هستند، اغلب نام برندگان را در ماه اکتبر اعلام می کنند. این جوایز در یک مراسم رسمی که در ۱۰ دسامبر، یعنی سالگرد درگذشت آلفرد نوبل برگزار می شود، به برندگان اهدا می شود.
مراسم جایزهٔ صلح نوبل از ۱۹۰۵ تا ۱۹۴۶ در مؤسسهٔ نوبل نروژ، پس از آن در ابتدا در دانشگاه اسلو، و از سال ۱۹۹۰ در عمارت شهرداری اسلو برگزار شده است. سایر مراسم های اهدای جوایز از سال ۲۰۰۵ در تالار کنسرت استکهلم برگزار شده اند.
هر سال هر یک از جوایز حداکثر به سه نفر اهدا می شود. هر جایزه عبارت است از یک مدال طلا، یک دیپلم افتخار، و مبلغی پول. در حال حاضر، مبلغ اهدایی در حدود ۱۰ میلیون کرون سوئد (اندکی بیش از یک میلیون یورو یا ۱٫۳ میلیون دلار آمریکا) است. اصولاً اهدای این مبلغ با این هدف صورت گرفته که برندگان نوبل، به دور از فشار تأمین هزینه ها، به کار و پژوهش ادامه دهند. اما واقعیت این است که بسیاری از برندگان، پیش از دریافت این مبلغ بازنشسته می شوند. اگر در یک گروه دو نفر برنده شوند، مبلغ یادشده میان دو نفر نصف می شود. اگر شمار برندگان سه نفر باشد، کمیتهٔ اهدای جوایز مختار است که این مبلغ را به طور برابر میان سه نفر تقسیم کند یا اینکه به یک از برندگان یک دوم و به هریک از دو نفرِ دیگر یک چهارم مبلغ مذکور را اهدا کند. معمولاً دریافت کنندگان این مبلغ، آن را برای اهداف علمی، فرهنگی، یا انسان دوستانه وقف می کنند.
از سال ۱۹۰۲، پادشاه سوئد، به جز جایزهٔ صلح نوبل، رسماً کلیهٔ جوایز را در استکهلم اهدا کرده است. پادشاه اسکار دوم، در ابتدا با اهدای جوایز بزرگ ملی به خارجی ها مخالف بود. اما گفته می شود پس از آنکه به ارزش تبلیغاتیِ این جوایز برای کشورش پی برد، نظرش عوض شد.
نخستین جایزهٔ صلح نوبل در سال ۱۹۰۱ توسط رئیس مجلس نروژ اهدا شد تا اینکه در سال ۱۹۰۴ کمیتهٔ نوبل نروژ تشکیل شد. پنج عضو این کمیته توسط استورتینگه (پارلمان نروژ) گمارده می شوند و انجام امور مقدماتیِ مربوط به داوری و نیز اهدای جایزهٔ صلح نوبل بر عهدهٔ این کمیته است. اعضای این کمیته مستقل هستند و به قانون گذاران پاسخگو نیستند. اعضای دولت نروژ حق عضویت در این کمیته را ندارند.
پایه گذاری جوایز نوبل در پی وصیت آلفرد نوبل شیمی دان، کارآفرین سوئدی و مخترع دینامیت صورت گرفت. آلفرد نوبل در طول زندگی اش چندین وصیت نامه نوشت. آخرین وصیت نامه وی در ۲۷ نوامبر سال ۱۸۹۵ اندکی بیش از یکسال قبل از مرگش نوشته شد. او در ۲۷ نوامبر سال ۱۸۹۵ وصیت نامه مذکور را در باشگاه سوئد-نروژ پاریس امضا کرد. اختراع نوبل مستقیماً در ساخت مواد منفجره مورد استفاده قرار گرفت و او از استفاده نظامی از اختراعش به شدت ناراحت بود. گفته می شود در آن زمان، یک روزنامه فرانسوی به مناسبت مرگ لودویگ برادر نوبل، به اشتباه یک اعلامیه های درگذشت کودکان را به چاپ رساند و در آن آلفرد نوبل را «سوداگر مرگ» لقب داد؛ نوبل با خواندن این مطلب تصمیم گرفت که آخرین وصیت نامه خود را بنویسید. بر اساس این وصیت نامه، نوبل ۹۶ درصد از ثروت خود را به پایه گذاری مراسم اهدای پنج جایزه اختصاص داد:
جوایز فیزیک و شیمی باید توسط فرهنگستان علوم سوئد؛ جوایز فیزیولوژی و پزشکی توسط مؤسسه کارولین در استکهلم؛ جوایز ادبیات توسط فرهنگستان استکهلم و جوایز قهرمانان صلح توسط کمیته ای که توسط استورتینگ انتخاب شده اهدا شوند. خواسته آشکار من این است که در اهدای این جوایز، ملیت شخص مورد توجه قرار نگیرد تا صرفنظر از آنکه او اهل اسکاندیناوی است یا نه، شایسته ترین فرد این جایزه را دریافت کند.
در مقایسه با سایر جوایز، روند پیشنهاد نامزد و انتخاب برنده جوایز نوبل طولانی و موشکافانه است. به همین دلیل است که در گذر سال ها، جوایز نوبل به مهم ترین و معتبرترین جوایز در نوع خود تبدیل شده است.
فرم هایی که به منزله دعوتنامه های شخصی و اختصاصی است، به ۳۰۰۰ شخص منتخب ارسال می شوند تا از آن ها برای اعلام نامزدی دعوت به عمل آید. برای نمونه بنیاد نوبل اعلام کرده است که در مورد جایزه صلح ممکن است افراد زیر نامزد شوند:
برای جوایز دیگر نیز، این شرایط حکمفرما هستند.
مهلت دقیق اعلام نامزدی ۳۱ ژانویه است.
اعلام نامزدی توسط خود شخص از درجه اعتبار ساقط است. همچنین افرادی که زنده هستند می توانند نامزد دریافت این جایزه شوند.
بر خلاف بسیاری جوایز دیگر، نامزدهای دریافت جایزه نوبل به طور علنی معرفی نشده و هرگز به آن ها اعلام نمی شود که آن ها برای دریافت جایزه مورد نظر هستند. موارد ثبت شده به مدت پنجاه سال مهروموم می شوند.
پس از پایان مهلت اعلام نامزدی، یک کمیته موارد نامزدی را جمع آوری می کند تا به فهرست اولیه ای که از ۲۰۰ نامزد تشکیل شده برسد. این فهرست برای کارشناسان منتخب در حوزه کار هر یک از نامزدها فرستاده می شود تا اینکه فهرست مذکور به ۱۵ نامزد نهایی محدود شود. پس از آن گزارشی را به پیوست نظرات مربوط تهیه می کند و آن را به آکادمی یا بر حسب زمینه جایزه به دیگر نهاد مربوط می فرستد. برای روشن تر شدن حد و اندازه ای این موسسات، مجمع جایزه پزشکی ۵۰ عضو دارد. اعضای مؤسسه تشکیل جلسه می دهند و برای انتخاب برنده(ها) جایزه رای گیری می کنند.
روند انتخاب برنده نهایی در بین زمینه های گوناگون اندکی با هم متفاوت است. برای نمونه در ادبیات به ندرت به بیش از یک نفر جایزه اهدا می شود. اما سایر جایزه ها معمولاً برای چند نام در نظر گرفته می شوند.
انتخاب افراد درگذشته به عنوان برنده جایزه مجاز نیست. گاهی با استناد به این واقعیت که برخی افراد که لایق دریافت جایزه نوبل بوده اند به خاطر اینکه پیش از مرگشان نامزد دریافت این جایزه نشده اند، انتقاداتی صورت گرفته است. در دو مورد جایزه نوبل به افراد درگذشته که در هنگام نامزد شدن زنده بوده اند اهدا شده است. این دو مورد داگ هامرشولد دبیرکل سازمان ملل متحد (۱۹۶۱، جایزه صلح) و اریک آکسل کارلفلدت (۱۹۳۱، ادبیات) هستند که به هر دوی آن ها در همان سالی که درگذشتند جایزه اهدا شد.
از سال ۱۹۷۴ به بعد، به افراد درگذشته جایزه اهدا نشده است. ویلیام ویکری (۱۹۹۶، اقتصاد) پیش از آنکه جایزه را دریافت کند درگذشت و این مسئله پس از آن بود که برنده شدن وی اعلام شده بود.
در طی سال ها، افرادی که معتقدند توافقات رسمی و تأیید اسامی از موفقیت های واقعی در روند تصمیم گیری در مورد اینکه جایزه باید به چه کسی اهدا شود مهم تر است جوایز نوبل را مورد انتقاد قرار داده اند.
یکی از بدترین موارد در ۱۹۷۳رخ داد که در آن هنری کیسینجر و له دوک تو به خاطر بازگرداندن صلح به ویتنام به طور مشترک برنده جایزه صلح نوبل شده بودند و این در حالی بود که جنگ ویتنام همچنان ادامه داشت. له دوک تو با این استدلال که صلح هنوز محقق نشده است از دریافت جایزه خودداری کرد.
در فاصله سال های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۸، ماهاتما گاندی پنج بار نامزد دریافت جایزه نوبل شد اما هیچ گاه جایزه ای دریافت نکرد. تحقیقات نشان می دهد که مقامات مسئول قصد داشتند در سال ۱۹۴۸جایزه نوبل را به وی اهدا کنند. با این حال وی در همان سال ترور شد. گفته می شود کمیته در همان سال برای وی جایزه پس از وفات در نظر گرفت. اما سرانجام این تصمیم را منتفی کرد و در عوض تصمیم گرفت که در آن سال جایزه نوبل را به هیچ کس اهدا نکند.
یکی دیگر از نقاط مورد اختلاف، قوانین سختگیرانه ای است که با ارائه هم زمان جایزه به بیش از سه نفر مخالفت می کند. در مواردی که جایزه برای ارج نهادن به موفقیت کار تیمی که بیشتر از سه نفر است در نظر گرفته می شود، ناگزیر یک یا چند نفر از دریافت جایزه محروم می شوند. برای نمونه در سال ۲۰۰۲، جایزه ای که به دلیل پیشرفت های صورت گرفته در زمینه طیف سنجی توده ای در شیمی پروتئین به کویچی تاناکا و جان فن اهدا شد تلاش های فرانس هیلن کامپ و مایکل کاراس را از مؤسسه شیمی فیزیک و نظریه ای دانشگاه گوته فرانکفورت را به رسمیت نشناخت.
همچنین، قانون عدم ارائه جوایز به اشخاص درگذشته، اغلب موفقیت های کسانی را که پیش از دریافت جایزه در پیشبرد آن رویداد علمی خاص همکاری داشته اند را به رسمیت نمی شناسد. برای نمونه در سال ۱۹۵۳، روزالیند فرانکلین در کشف ساختار دی ان ای به پیشرفت های مهمی رسید/ اما وی در سال ۱۹۵۸ در پی ابتلا به سرطان تخمدان درگذشت و در سال ۱۹۶۲ جایزه نوبل به فرانسیس کریک، جیمز واتسون و موریس ویلکینز (یکی از همکاران فرانکلین) اهدا شد.
همچنین جایزه نوبل شیمی در سال ۲۰۰۰ برای «کشف و پرورش پلیمرهای آلی رسانا»، اکتشاف پلیمرهای درهم تنیده انتقال شارژی با همان سطح رسانایی بالا، که قبلاً کشف آن توسط ویس و همکاران در گزارش وی در سال ۱۹۶۳ در مورد رسانایی بالای پلی پیرول اکسید شده ید دارشده و نیز گزارش قبلی وی در مورد یک ابزار الکترونیکی آلی با رسانایی بالا اعلام شده بود را نادیده گرفت.
جایزه نوبل فیزیک در سال ۲۰۰۵ و به ویژه برنده شناختن روی جی. گلوبر و برنده ندانستن ای سی جورج سودارشان انتقادات فراوانی را به همراه آورد. در حالیکه نقل قول های ارئه شده در مقاله گلابر در سال ۱۹۶۳ نشان می دهند که کار وی از منابع بیشتری بهره برده، اما کاملاً روشن است که مقاله های هر دو فیزیکدان، در زمینه نورشناخت کوانتومی و فرضیه همگرایی نور تأثیر بسزایی داشته است. در این مورد نیز درگذشت لن ماندل و دان والز که به پیشبرد موارد مذکور کمک های فراوانی کرده بودند، باعث شد این دانشمندان نیز از گردونه حذف شوند.
فرضیه های فراوانی برای اینکه چرا نوبل برای ریاضیات جایزه ای در نظر نگرفت ارائه شده اند. در وصیت نامه نوبل از ارائه جوایز به آن دسته از «اکتشافات و اختراعاتی» صحبت به میان آمده که برای نوع بشر در عمل بیشترین فایده را داشته اند و احتمالاً جنبهٔ عملی این کارها بیش از جنبه تئوریک آن مورد نظر بوده است. در نتیجه، ریاضیات علمی نبود که به حال بشریت فایده ای عملی داشته باشد. چیزی که اساس تشکیل بنیاد نوبل را تشکیل می داد.
یک دلیل احتمالی دیگر این بود که پیش از آن در اسکاندیناوی یک جایزه مشهور برای ریاضیات وجود داشت. جوایزی که در آن زمان در زمینه ریاضیات داده می شد، عمدتاً به دلیل تلاش های گوستا میتاگ-لفلر (Gösta Mittag-Leffler) بنیان گذار نشریه «اکتا متمتیکا» بود. این نشریه پس از گذشت یک قرن همچنان یکی از مهم ترین نشریات ریاضی در جهان است. او با استفاده از نفوذ خود در استکهلم، شاه اسکار دوم را متقاعد کرد تا رقابت های جایزه داری را ترتیب داده و از ریاضی دانان برجسته سراسر اروپا از جمله هرمیت، برتراند، ویرستراس و پوینکار تقدیر به عمل آورد.
حتی گفته می شود دلیل آنکه نوبل از ارائه جایزه به ریاضیات خودداری کرد این بود که همسرش با میتاگ لفلر روابط نامشروع داشت. البته این داستان یک دروغ محض است زیرا نوبل هیچگاه ازدواج نکرده بود.
در سال ۲۰۰۱، دولت نروژ ارائه جایزه آبل را در زمینه ریاضیات آغاز کرد تا جای خالی جایزه ریاضی نوبل را پر کند. جایزه شاو نیز که اهدای آن در سال ۲۰۰۴ آغاز شده و به جایزه نوبل شباهت دارد در زمینه علوم ریاضی داده می شود. مدال فیلدز اغلب به «جایزه نوبل ریاضی» تشبیه می شود. اما از آنجا که این جایزه به ریاضیدانان زیر چهل سال محدود می شود این مقایسه چندان مناسب نیست.
جایزه کرافورد در زمینه ریاضی، مانند جوایز علمی نوبل، توسط آکادمی سلطنتی سوئد اعطا می شود. به طور کلی، این جایزه معادل جوایز علمی نوبل است.
در تاریخ جوایز نوبل تنها چهار نفر بوده اند که دو بار موفق به دریافت جایزه شده اند. این افراد عبارتند از:
علاوه بر این، کمیته بین المللی صلیب سرخ در سال های ۱۹۱۷، ۱۹۴۴ و ۱۹۶۳ جایزه صلح نوبل را دریافت کرد.
دو جایزه اول، به طور ویژه به خاطر تلاش های این گروه در طی جنگ های جهانی اعطا شدند.
تنها خواهر-برادرانی که برنده جایزه نوبل شدند یان تینبرگن (اقتصاد ۱۹۶۹) و برادر کوچکترش نیکلاس تینبرگن (پزشکی، ۱۹۷۳) بودند.
تاکنون دو نفر برنده هر دو جایزه اسکار و نوبل بوده اند. جورج برنارد شاو از ایرلند در سال ۱۹۲۵ جایزه ادبیات نوبل و در سال ۱۹۳۸ به خاطر بهترین بازی روی صحنه، جایزه اسکار را به خود اختصاص داد و ال گور آمریکایی که در سال ۲۰۰۷ نوبل صلح را به خاطر تلاش برای پایان جنگ عراق و در فوریه ۲۰۰۸ اسکار بهترین فیلم مستند برای کارگردانی فیلم یک حقیقت ناراحت کننده را به دست آورد.
در سال ۲۰۱۸ آکادمی سوئد اعلام کرد که پس از ۷۵ سال، برای نخستین بار، نوبل ادبیات را در این سال اهدا نمی کند. این مسئله به خاطر ارتباط آکادمی سوئد با مردی به نام ژان-کلود آرنو است که به عنوان شخصیتی فرهنگی در سوئد شناخته می شود اما متهم به آزار جنسی یا سوءاستفاده جنسی از ۱۸ زن شده و حالا همسر او نامزد جایزه ادبیات شده است؛ بنابراین در سال ۲۰۱۸ جایزهٔ نوبل ادبیات اهدا نخواهد شد تا آکادمی بتواند با نتایج بی سابقهٔ این مسئله کنار بیاید.
رئیس هیئت مدیرهٔ بنیاد نوبل، اظهار داشت که: «با وجود تأثیرهایی منفی این موضوع بر اعتبار جایزهٔ ادبی نوبل، این مسائل بر اهدای جوایز دیگر نوبل در سال ۲۰۱۸ تأثیر نخواهند گذاشت.»
جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۸ در سال ۲۰۱۹ به اولگا توکارچوک، نویسنده لهستانی، اهدا شد.
در آوریل ۲۰۱۸ صدها نویسنده و مدرس دانشگاه در سوئد به شدت به آکادمی نوبل تاختند و گفتند که این نهاد، دیگر برای اعطای این جایزه صلاحیت ندارد. آن ها این نهاد را به فساد مالی و پارتی بازی، اعطای جوایز نوبل اقتصاد به اقتصاددانان نئولیبرال، چشمگیر بودن شمار دانشمندان آمریکایی در بین دیگر برندگان، عدم اعطای جوایز به زنان دانشمند و دانشمندان کشورهای غیر غربی متهم کردند و در آخرین مورد، اهدای جایزه به پائولو ماکیارینی اشاره کردند.
| [
{
"answer1": "جایزه نوبل در سال ۱۸۹۵، به وصیت کارخانه دار و شیمی دان سوئدی، آلفرد نوبل که بیشتر او را به دلیل ابداع دینامیت می شناسند پایه گذاری شد.",
"answer2": "طبق وصیت وی، پنج جایزه به طور سالانه در رشته های فیزیک، شیمی، فیزیولوژی و پزشکی، \nادبیات، اقتصاد و صلح؛ به افرادی تعلق می گیرد که بیشترین خدمت را به مردم کرده باشند.",
"distance": 192,
"question": "چه کسی جایزه نوبل را پایه گذاری کرد و بر اساس وصیت او، این جایزه در چه رشته هایی اهدا می شود؟"
},
{
"answer1": "آکادمی سوئد جایزه نوبل ادبیات را اعطا می کند",
"answer2": "برای نمونه در ادبیات به ندرت به بیش از یک نفر جایزه اهدا می شود.",
"distance": 9497,
"question": "نحوه انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات چگونه است و چه کسی مسئول اهدای این جایزه است؟"
},
{
"answer1": "در وصیت نامه نوبل از ارائه جوایز به آن دسته از «اکتشافات و اختراعاتی» صحبت به میان آمده که برای نوع بشر در عمل بیشترین فایده را داشته اند و احتمالاً جنبهٔ عملی این کارها بیش از جنبه تئوریک آن مورد نظر بوده است. در نتیجه، ریاضیات علمی نبود که به حال بشریت فایده ای عملی داشته باشد.",
"answer2": "در سال ۲۰۰۱، دولت نروژ ارائه جایزه آبل را در زمینه ریاضیات آغاز کرد تا جای خالی جایزه ریاضی نوبل را پر کند.",
"distance": 1045,
"question": "چرا جایزه نوبل ریاضیات وجود ندارد و جایگزین آن چه جایزه ای است؟"
},
{
"answer1": "این جایزه پس از مرگ افراد اهدا نمی شود.",
"answer2": "نخستین جایزهٔ صلح نوبل در سال ۱۹۰۱ توسط رئیس مجلس نروژ اهدا شد تا اینکه در سال ۱۹۰۴ کمیتهٔ نوبل نروژ تشکیل شد.",
"distance": 5767,
"question": "آیا جایزه نوبل بعد از مرگ افراد اهدا می شود و اولین جایزه نوبل صلح توسط چه کسی اهدا شد؟"
},
{
"answer1": "مجریان وصیت نامه، راگنار سولمان و رادولف لیلیِکوئیست، بنیاد نوبل را تشکیل دادند تا از ثروت نوبل محافظت کرده و مراسم اعطای جوایز را بنیان گذاری کنند.",
"answer2": "فرهنگستان پادشاهی علوم سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل در رشته های فیزیک و شیمی را برعهده دارد.",
"distance": 729,
"question": "بنیاد نوبل چگونه تشکیل شد و چه کسی وظیفه اهدا جایزه نوبل فیزیک را بر عهده دارد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
732 | : روابط خارجی بحرین
روابط خارجی بحرین بحرین نقش معتدل و متواضعی در سیاست منطقه ای (اقلیمی) بازی می کند و به نقطه نظرات جامعه کشورهای عربی در رابطه با خاورمیانه و مردم فلسطین مشروط می باشد. بحرین از زمان استقلالش در سال ۱۹۷۱، روابط دوستانه ای بین خودش با اغلب همسایگانش و با جامعه بین المللی حفظ کرده است. عموماً سعی در مشورت تنگاتنگی با کشورهای همسایه دارد و دنبال محدود کردن زمینه های اختلاف با سایرین می باشد.
وزیر خارجه بحرین خالد بن حمد بن عیسی آل خلیفه می باشد که یک دیپلمات حرفه ای است. او در ایالات متحده تحصیل کرده است و وقتی که دانشجو بود در تیم بسیج انتخاباتی سال ۱۹۸۰ رئیس جمهور آمریکا جیمی کارتر عضو بود. معاونش عبدالله فیصل جبر الدوسری است که حقوق دان و کارشناس بخش مالی و سرمایه گذاری است که در سال ۲۰۱۵ به این سمت منصوب شد.
در ژوئن ۲۰۰۶ بحرین برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد و هیا راشد آل خلیفه به عنوان رئیس مجمع برگزیده شد که اولین زن در خاورمیانه و سومین زنی است که در تاریخ چنین منصبی را بعهده می گیرد. هیا یکی از وکلا و فعالین در امر حقوق زنان پیشتاز در بحرین می باشد. دبیرکل وقت سازمان ملل متحد کوفی عنان در رابطه با وی گفت: «دیروز با او ملاقات کردم و او را خیلی تأثیرگذار یافتم. کلیه کشورهای عضو راغب به کار با او و کمک به او هستند و فکر می کنم که او ابعاد جدید از کار را در آنجا جلب خواهد کرد». این گام بدنبال سلسله ای از گماشتن زنان در مناصب بالا در این پادشاهی، برداشته می شود.
بحرین در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس که در ۲۶ مه ۱۹۸۱ با پنج کشور خلیجی دیگر تشکیل شد، عضو می باشد. این کشور به طور کامل همسو با کلیه اقداماتی بوده است که کشورهای شورای همکاری خلیج در رابطه با هماهنگی در زمینه رشد اقتصادی و دفاعی و برنامه ریزی امنیتی اتخاذ کرده است. در دسامبر ۱۹۹۴ با تصمیم کشورهای همکاری خلیج برای از دور خارج کردن تحریم های درجه دوم و سوم علیه اسرائیل موافقت کرده است. در خیلی از زمینه ها توافقات دو طرفه خاصی منعقد کرده است.
در جنگ دوم خلیج از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ بحرین جزء نیروهای ائتلافی بود که برای آزادسازی کویت جنگید. نیروی هوایی پادشاهی بحرین و نیروی هوایی پادشاهی انگلیس و نیروهای هوایی آمریکا برای تهاجمات هوایی در عراق از پایگاه هوایی شیخ عیسی پرواز می کردند. کما اینکه نیروهای دریایی ائتلاف درخارج از پایتخت (منامه) فعال بود. بحرین مورد اصابت موشکهای اسکادی قرار گرفت که از بغداد شلیک شدند. تعدادی از دانشجویان بحرینی که در عراق و کویت درس می خواندند ضمن اقدامات خصمانه توسط پلیس نظامی صدام حسین مفقود یا کشته شدند.
بعد از آزادسازی کویت بحرین روابطش با ایالات متحده را با امضاء توافقنامه ای بمدت ده سال در اکتبر ۱۹۹۱ تقویت نمود. در این توافقنامه نیروهای آمریکایی حق ورود به بنادر بحرین را بدست آوردند و به ایالات متحده اجازه داده شد که برای مقابله با بحران های آینده تجهیزات جنگی وارد کند. در تموز ۱۹۹۵ یک ستون پنجم آمریکایی در خلیج تشکیل شد که مقر آن در پایگاه هوایی آمریکایی بحرین در منامه می باشد. در سال ۲۰۰۳ رئیس جمهور آمریکا جورج دابلیو بوش بحرین را به عنوان همپیمان اصلی خارج از ناتو برای آمریکا محسوب کرد.
بحرین عضو فعال در ائتلافی بود که برای براندازی رژیم طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱ تشکیل شد. در این رابطه پادشاهی بحرین کشتیهایی را برای ایجاد محاصره دریایی در اقیانوس هند برای مقابله با رزمندگان فراری طالبان و القاعده، تحویل داد. با این حال پادشاهی بحرین مخالف هرگونه عملی یکطرفه علیه عراق در سال ۲۰۰۳ بود و برای نشان دادن مخالفتش با واشینگتن دی سی، اعلام کرد که حاضر به پناه دادن به صدام حسین به عنوان راهی برای دوری کردن از جنگ می باشد.
وزارت امور خارجه، در روز جشن تولد مهاتما گاندی در ۲ اکتبر ۲۰۰۷، در مرکز بررسی و پژوهش بحرین با سفارت هند در کنفرانسی حول اهمیت فلسفه مهاتما گاندی برای دنیای عرب در قرن ۲۱ شرکت کرد. کنفرانسی که در آن آکادمیستهای عرب و هند و مسئولین سازمان ملل و دیپلماتها شرکت کرده بودند، حول آموزه های گاندی در اسلوب مسالمت آمیز و زاهدانه و روحانی وی بحث شد و به دنیای عرب امروز به طور خاص اشاره گردید. از میان سخنرانان یک آکادمیست لیبرال به نام عبدالله المدنی بود که روی دیدگاه اخلاقی گاندی تأکید کرد وگفت: «اگر به آدم ربایی و انفجار انتحاری و بریدن سر یا به بکارگیری شیوه های بربریت دیگر پناه برده شود، در آن صورت یاد و خاطره او (گاندی) در وجدان جهان دوام نمی آورد. با این اعتبار که صحت یک عمل در وضعیت شخصی نهفته است آنگونه که گاندی با خودش برخورد می کرد. اینکه کار قانونی را به کنار می گذاشت و از پوشیدن لباس به شیوه غربی امتناع می کرد و شیوه متواضعانه زندگی اش با لباس ساده اش ابراز می کرد و رژیم غذایی او گیاه خواری ساده بود و البته که اینها با رفتار رهبرانی مقاومت عربی که طرفداران خود را به تحریم غرب فرا می خوانند ولی درعمل برخوردار از زندگی و تولیدات و تکنولوژی غرب هستند، متفاوت است».
روابط بین بحرین و ایران از زمان انقلاب اسلامی ایران و کشف تلاش کودتا در بحرین در سال ۱۹۸۱ که توسط ایران طراحی و پشتیبانی شد، متشنج شد. کماکان بحرین نسبت به نقش ایران در آشوب های داخلی در قیام دهه هفتاد مشکوک می باشد. با این حال با عقب نشینی عراق به عنوان یک نیروی منطقه ای، بحرین با افزایش هماهنگی و همسویی منطقه ای، شروع به اتخاذ گام هایی جهت بهبود روابطش با ایران کرد. این تلاش ها شامل تشویق تجارت بین بحرین و ایران می شد.
اختلاف منطقه ای طویل المدتی با قطر پیرامون جزایر حوار و مرز دریایی در سال ۲۰۰۱ با حکم راه حل میانه توسط دادگاه عدالت بین المللی رفع گردید.
در تابستان سال ۲۰۰۷ وقتی حسین شریعتمداری مشاور رهبر عالی انقلاب اسلامی علی خامنه ای و رئیس تحریریه روزنامه کیهان ایران خواهان انضمام بحرین به ایران شد و (مشابه ادعای صدام حسین نسبت به کویت در اواخر دهه هشتاد) آن را استان چهاردهم ایران دانست، تنش بین بحرین و ایران عملاً افزایش یافت. وزیر خارجه بحرین خالد بن احمد آل خلیفه این موضع ایران را «خیلی نگران کننده» نامید و افزود «حاکمیت قانونی کشورمان را خدشه دار می کند». اظهارات شریعتمداری، موجب تظاهرات اعتراضی در خیابان های بحرین شد و بدنبال آن وزیر خارجه ایران منوچهر متکی به منامه سفرکرده که برای رفع و رجوع این اظهارات بود و اینکه این حرف ها تنها نظر شخصی شریعتمداری بوده است.
روابط بین طوایف مختلف بحرین و ایران در ابتدا آنطور که بنظر می آید روی یک خط مستقیم پیش نمی رفت. بحرینی های شیعه که میزان نزدیکی شان به ایران زیاد است اما آن ها هوشیارند که هویت عربی خود را حفظ کنند؛ بنابراین نسبت به پیشنهادهای وابستگی دوگانه حساسیت نشان می دهند. (کما اینکه رئیس جمهور مصر حسنی مبارک در سال ۲۰۰۶ وقتی مدعی شد که عرب های شیعه در خلیج فارس، ستون پنجم ایران هستند، این اظهار نظر طوفانی از انتقادات در بحرین ایجاد کرد بنحوی که نایب رئیس مجلس نمایندگان بحرین از وی خواست که عذر خواهی کند). ولیعهد بحرین سلمان بن حمد آل خلیفه تصمیم گرفت که در رابطه با اعتقاد دینی و سیاسی شیعه توضیح دهد و اینکه شیعیان بحرین وابستگی شان به دولت بحرین است و گفت: «ما اول از همه بحرینی هستیم چه اپوزیسیون چه غیر اپوزیسیون. یک دیپلمات خارجی در بحرین در نوامبر۲۰۰۷ نکته ای را گفت که روزنامه ایندیپندنت منعکس کرد، مبنی براینکه شیعیان بحرین وطن پرست و مخلص هستند و مصالح خاص خود را دنبال می کنند.» او روزنامه نگاران را نسبت به گمراه شدن برحذر داشت و نیز نسبت به اینکه وانمود کنند که آن ها (شیعیان بحرین) مزدور و بازیچه رژیم کینه ورز شیعه در ایران می باشند برحذر داشت. دین یا مردم را از هم جدا می کند یا متحد می سازد. بحرینی ها و ایرانی های شیعه در برخی رشته های دینی که به زمان دولت صفویه برمیگردد از هم جدا هستند.
یک تحلیلگر آلمانی متخصص در امور خلیج فارس به نام ماکسیمیلیان تیرهاله می گوید: «عقیده شیعه در بحرین در نتیجه اختلاف بین شاخه معتدل اصولگرا با شاخه محافظ کار الاخباری بوجود آمده است.» این اختلاف و نزاع در اواخر قرن هیجدهم با پیروزی شاخه معتدل اصولگرا پایان یافت. اما با این حال مکتب محافظ کار بحرین را به عنوان مقر پیروانش برگزید. از آن زمان بحرین های شیعه، پیرو مذهب متفاوتی با تفاوت روشن نسبت به آنچه در ایران است می باشند. در خیلی از اوقات روحانی برجسته شیعه عیسی قاسم که نماینده مرجع دینی ایرانی خامنه ای در بحرین می باشد، این اختلاف بین دو مذهب را کمرنگ می کند. در هر حال این عامل یک عامل قوی برای تخریب نفوذ ایران می باشد. تنها اقلیت کوچکی از عناصر تندرو پیروی می کنند که در مرکز حقوق بشر بحرین متمرکز می باشد.
بین بحرینی های سنی وضعیت در خیلی از اوقات پیچیده است و خیلی از خانواده های تجاری و سیاسی سنی که بیشترین نفوذ را دارند اصلیتشان به ایران برمیگردد که به دلیل شرایط اقتصادی و وضعیت آزادتر اجتماعی در طول ۱۵۰ سال گذشته به بحرین مهاجرت کرده اند ولی هنوز خیلی از آن ها در خانه هایشان صحبت به زبان فارسی می کنند. این جامعه معروف به الهوله با حکومت دین سالار در تهران همسویی ندارد ولی تمایل به حفظ مصالح تجاری گسترده بین طرفین خلیج دارند و به احتمال رشد بازرگانی بین ایران و بحرین چشم دوخته اند. نویسنده شیعه بحرینی توفیق الریاش با اشاره به واکنش دولت بحرین و سازمان های مدنی نسبت به اظهارات شریعتمداری با تمسخر نوشت: «من از خودم می پرسم که چرا این هیاهو را مردمی هدایت کنند که وقتی وارد خانه هایشان می شوند و خانواده خود را می بینند زبانشان از زبان عربی به زبان فارسی تغییر می کند.»
رئیس سابق جمعیت سلفی اصالت اسلامی در بحرین، نماینده مجلس عادل المعاوده، نقطه نظر اسلامی سنی در ایران را چنین به روزنامه نیویورک تایمر بیان نمود: «اگر ایران به عنوان یک نیروی اسلامی و نه به عنوان یک نیروی شیعه برخورد می کرد در آن صورت عرب ها آن را به عنوان یک نیروی اسلامی منطقه ای قبول می داشتند؛ ولی وقتی به عنوان یک نیروی شیعه و با طرح و برنامه شیعی می آید، دیگر موفق نخواهد بود و به یک نیروی قوی اما مکروه و ناچیز تبدیل می شود.»
قبل از انتشار برآورد اطلاعات ملی توسط ایالات متحده پیرامون برنامه هسته ای ایران در اواخر نوامبر ۲۰۰۷، عدم خشنودی بحرین در رابطه با عواقب احتمالی درگیری بین ایالات متحده و ایران رو به افزایش بود. تهدید حمله نظامی آمریکا به تأسیسات هسته ای ایران موجب نگرانی هم دولت و هم اپوزیسیون که در کنترل شیعه است شده بود و هر دو طرف نگرانی های خود را ابراز داشته اند که نکند توافقات سیاسی حساسی که بین طرفین در زمان ملک حمد انجام شد را خراب کند.
علی رغم آن وزیر خارجه بحرین خالد بن محمد آل خلیفه گفته است: «اگر جنگ شروع شود هر اتفاقی ممکن است بیفتد. ایران یک رژیم مذهبی مسلمان شیعه است. در صورت تهاجم به ایران، ساکت کردن شیعه در بحرین را با مشکل مواجه می کند. تضاد بین ایران و جهان در این منطقه یک فاجعه خواهد بود.» یک نکته هم نماینده اپوزیسیون در پارلمان به نام جاسم حسین تأکید کرده است که: جنگ می تواند باعث نابودی مادی شود ولی تهاجم به ایران یعنی تهاجم به شیعه در بحرین. اختلافات مذهبی رشد خواهد کرد. اگر جنگ بشود هرچیز دیگری متوقف خواهد شد. امنیت در راس اولویت ها قرار خواهد گرفت.»
به دنبال افزایش تنش، نمایندگان پارلمان بحرین در دسامبر۲۰۰۷ را بر آن داشت که مصوبه غیر ملتزمی را در مجلس به رای بگذارند که استفاده از خاک کشور (بحرین) در هرگونه تهاجم به ایران را منع می کند. انتشار گزارش اطلاعاتی پیرامون برنامه هسته ایران موجب افزایش تردید در خلیج نسبت به اهداف سیاسی ایالات متحده در منطقه شد. یک علامت از این درگیری بین وزیر کار بحرین مجید العلوی با وزیر دفاع آمریکا رابرت گیتس در انستیتوی بین المللی بررسیهای استراتژیک در منامه در نشست سران حول امنیت در دسامبر ۲۰۰۷ بود، که طی آن علوی در مورد موضع ایالات متحده نسبت به زراد خانه هسته ای اسراییل با طرح سؤالی به چالش کشید. سؤال این بود که «سلاح هسته ای صهیونیست ها (اسرائیل) آیا خطری علیه منطقه هست؟ که گیتس جواب می دهد که ایران تهدید است و نه اسرائیل. بگفته روزنامه واشینگتن پست «این جواب موجب خنده و تمسخر مردم و مسئولین خلیج می شود.»
بحرین به عنوان بخشی از شورای همکاری خلیج با اتحادیه اروپا در سال ۱۹۸۸ توافقنامه همکاری را امضاء کرده است.
بحرین دارای سفارت در لندن و انگلستان نیز یکی از چهار کشور اروپایی است که در منامه سفارت دارد. بحرین استقلال خود را در سال ۱۹۷۱ از انگلستان بدست آورد ولی روابط دیپلماتیک و بازرگانی خود را با انگلستان حفظ کرده است.
هند همپیمان نزدیک به بحرین است و به گفته مسئولین هندی این کشور در کنار پادشاهی بحرین و شرکایش در شورای همکاری خلیج قرار دارد و عطف به تلاش های هند برای کسب کرسی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل متحد، مسئولین بحرینی، هند را به ایفای نقش بیشتری در امور بین المللی برمی انگیزند. به عنوان مثال عطف به نگرانی از برنامه هسته ای ایران، ولی عهد بحرین خواستار ایفای نفش فعال در حل بحران مذکور شد.
روابط بین هند و بحرین به چند نسل برمیگردد؛ و شخصیتهای برجسته بحرینی موجب ایجاد روابط تنگاتنگی بین هند و بحرین بوده اند. مانند شاعر و قانونگذار ابراهیم العریض در قران ۱۷ که در مومبای تربیت یافت و دو روحانی شیعه صالح الکرزکانی و جعفربن کمال الدین از شخصیت های مؤثر در مملکت گولکندا بودند که مذهب شیعه را در شبه قاره هند انتشار می دادند.
سیاسیون بحرینی به منظور تقویت این روابط از زمان های دور تلاش می کرده اند. رئیس پارلمان خلیفه الظهرانی در سال ۲۰۰۷ در راس یک هیئت پارلمانی و سرمایه داران با رئیس جمهور هند و رهبر اپوزیسیون براتیب ها باتیل ملاقات نمودند و با رسانه های آنجا مصاحبه داشتند. برای سیاسیون بحرینی تلاش برای آموزش و کسب مشورت از هند به نسبت ایالات متحده یا کشورهای غربی دیگر آسان تر است.
در دسامبر ۲۰۰۷ «انجمن بحرین - هند» در منامه برای تقویت روابط بین دو کشور کارش را شروع کرد. این انجمن بریاست وزیر کار سابق عبدالنبی الشعله تلاش کرد که از این انجمن برای توسعه در جامعه مدنی و کار فعال برای تقویت روابط بین دو کشور استفاده نماید. براساس بیانیه افتتاحیه این انجمن، هدف انجمن صرفاً تقویت روابط بین دو کشور در زمینه روابط تجاری نیست بلکه هدف تقویت روابط در تمامی پهنه های زندگی سیاسی و امور اجتماعی و علوم و فرهنگ نیز می باشد. وزیر دولت درامور خارجه هندوستان احمد و همتای بحرینی اش نزار البحارنه در این انجمن حضور یافتند.
پادشاه بحرین حمد بن عیسی بن سلمان آل خلیفه در سفر رسمی به هند در فوریه ۲۰۱۴، ۴۵۰ میلیون دلار آمریکایی را برای تجارت دوجانبه و سرمایه گذاری بین دو کشور تأمین نمود.
۱۷ آوریل ۲۰۰۸: عملیات نهنگ عربی ۰۸ عبارت از مانور نظامی مشترک بین نیروهای دریایی پاکستان و بحرین و آمریکا بود که روی جنگ با زیر دریاییهای دشمن متمرکز بود.
بحرین و پاکستان از روابط دوستانه و عمیقی برخوردارند؛ ولی عهد سلمان بن حمد بن عیسی آل خلیفه در جریان سفرش به پاکستان از این کشور به عنوان «وطن دوم» خود اسم برد و گفت که بحرین، پاکستان را دارای جایگاه بسیار عالی به شمار می آورد. اقدامات مشترک بین دو دولت پاکستان و بحرین با افزایش معاملات بین طرفین همراه است. این معاملات در سال ۲۰۰۷ به سقف ۲۵۰ میلیون دلار رسیده است. سرمایه داران پاکستانی روی بازار و بنگاه های معاملاتی املاک در بحرین متمرکز هستند. کما اینکه سرمایه داران بحرینی معتقدند که پاکستان یک کشور مناسب برای سرمایه گذاری است و دارای امکانات کشاورزی خوبی می باشد.
در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۴ نایب وزیر کره جنوبی در امور چند جانبه و جهانی «شین دونگ ایک» با سفیر بحرین «عبدالله عبداللطیف عبدالله» معاون وزارت امور خارجه پادشاهی بحرین در سفرش به کره جنوبی ملاقات نمود. در این ملاقات طرفین با همدیگر نظراتشان پیرامون راه های جدید برای تقویت روابط بین کره جنوبی و بحرین را مورد تبادل قراردادند و روی شیوه های کار در زمینه حقوق بشر بحث کردند. نقطه نظرات مشترک بین دونگ ایک و عبدالله در جریان تبادل نظر ضروری در سطح بالا بین کره جنوبی و بحرین ادامه یافته است.
تا امروز هیچ رابطه ای بین بحرین و اسرائیل نبوده است. اسرائیل بحرین را به عنوان یک کشور به رسمیت نشناخته است و بحرین نیز اسرائیل را به رسمیت نشناخته است. با این حال بحرین اجازه ورود شهروندان اسرائیلی بشرط گرفتن ویزا، به کشورش را می دهد.
اولین سفر پادشاهی بحرین به قزاقستان در آوریل ۲۰۱۴ بود که پادشاه این کشور با رئیس جمهور قزاقستان نورسلطان نظربایف ملاقات نمود و یک توافقنامه بزرگ بین دو کشور در زمینه بازرگانی و سرمایه گذاری به امضاء رسید. بحرین کمک به نمایشگاه اکسبو استانا ۲۰۱۷ را ابراز نمود. بحرین سرمایه داران محلی و بخش خصوصی را برای مشارکت در این حادثه بزرگ تشویق نمود. کشور قزاقستان شورای سرمایه داران بحرینی –قزاقستانی را تأسیس کرد و طرح و برنامه ای را برای امضای توافقنامه پیرامون تشویق و حفاظت از سرمایه گذاری و پرهیز از مالیات دوگانه و فرار مالیاتی را به اجرا درآورد.
در ۱۹ مه ۲۰۰۹ بحرین رسماً کشور کوزوو را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخت و در ۱۳ مارس ۲۰۱۴ بحرین با کوزوو روابط دیپلماتیک برقرار نمود.
بحرین دارای سفارت در کوآلالامپور و مالزی دارای سفارت در منامه می باشد.
روابط بین بحرین و ترکیه رسماً در ۴ دسامبر ۱۹۷۳ بر قرار شد. روابط بین این دو کشور مثبت ارزیابی می شود. حجم بازرگانی بین آن ها به ۷۸٫۱ میلیون دلار آمریکایی در سال ۲۰۰۶ بالغ شده است. سپس در سال ۲۰۰۳ به دو برابر افزایش یافت و در سال ۲۰۰۷ حجم تجارت بین دو کشور به ۱۸۶۶ میلیون دلار آمریکایی رسید. بحرین و ترکیه اکنون روابط سیاسی دوستانه ای ندارند.
روسیه دارای سفارت در منامه است و بحرین نیز دارای سفارت در مسکو می باشد.
بحرین دارای سفارت در قطر و قطر نیز دارای سفارت در بحرین است البته اکنون بحرین و قطر قطع رابطه کرده اند.
| [
{
"answer1": "وزیر خارجه بحرین خالد بن حمد بن عیسی آل خلیفه می باشد که یک دیپلمات حرفه ای است.",
"answer2": "در ژوئن ۲۰۰۶ بحرین برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد",
"distance": 328,
"question": "وزیر خارجه بحرین چه کسی است و چه زمانی بحرین برای ریاست مجمع عمومی سازمان ملل انتخاب شد؟"
},
{
"answer1": "در جنگ دوم خلیج از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ بحرین جزء نیروهای ائتلافی بود که برای آزادسازی کویت جنگید.",
"answer2": "بحرین در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس که در ۲۶ مه ۱۹۸۱ با پنج کشور خلیجی دیگر تشکیل شد، عضو می باشد.",
"distance": 453,
"question": "بحرین چه نقشی در جنگ دوم خلیج ایفا کرد و با کدام کشورها در شورای همکاری خلیج فارس عضو است؟"
},
{
"answer1": "بعد از آزادسازی کویت بحرین روابطش با ایالات متحده را با امضاء توافقنامه ای بمدت ده سال در اکتبر ۱۹۹۱ تقویت نمود.",
"answer2": "در سال ۲۰۰۳ رئیس جمهور آمریکا جورج دابلیو بوش بحرین را به عنوان همپیمان اصلی خارج از ناتو برای آمریکا محسوب کرد.",
"distance": 385,
"question": "بحرین با ایالات متحده چه توافقنامه ای امضا کرده است و در چه سالی به عنوان هم پیمان اصلی خارج از ناتو محسوب شد؟"
},
{
"answer1": "قبل از انتشار برآورد اطلاعات ملی توسط ایالات متحده پیرامون برنامه هسته ای ایران در اواخر نوامبر ۲۰۰۷، عدم خشنودی بحرین در رابطه با عواقب احتمالی درگیری بین ایالات متحده و ایران رو به افزایش بود.",
"answer2": "در ۱۳ مارس ۲۰۱۴ بحرین با کوزوو روابط دیپلماتیک برقرار نمود.",
"distance": 5956,
"question": "بحرین در رابطه با برنامه هسته ای ایران چه موضعی داشت و در چه تاریخی با کوزوو روابط دیپلماتیک برقرار کرد؟"
},
{
"answer1": "بحرین استقلال خود را در سال ۱۹۷۱ از انگلستان بدست آورد",
"answer2": "در سال ۲۰۰۷ حجم تجارت بین دو کشور به ۱۸۶۶ میلیون دلار آمریکایی رسید.",
"distance": 4328,
"question": "بحرین در چه سالی استقلال خود را از انگلستان بدست آورد و حجم بازرگانی بین بحرین و ترکیه در سال ۲۰۰۷ چقدر بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
733 | : بتن خودمتراکم
پژوهشگران عرصه مصالح ساختمانی طی سال ها در تلاش بوده اند تا با ایجاد تغییراتی در اجزای مختلف این ماده، اصلاحاتی را مطابق با نیازهای موجود اعمال کرده و به خواص جدید یا برتری از بتن دست پیدا کنند. این تلاش ها در طی سال ها منجر به پیدایش بتن های توانمند، فوق توانمند، سبک، الیافی و غیره شده است. یکی از این انواع بتن که ظهور آن به چندین دهه قبل بازمی گردد، بتن خودمتراکم است که با ویژگی های خاص خود، امکانات جدیدی را در اختیار مهندسین قرار داده است که با استفاده از آن ها می توان بر مشکلات ناشی از عدم تراکم مناسب در سازه های بتنی، از جمله کاهش عمر مفید و دوام سازه ها فائق آمد.
با اینکه در ابتدا بتن خودمتراکم در زمرهٔ بتن های خاص و پیچیده محسوب می شد، توانایی ها و مشخصات فوق العاده، این نوع بتن را به سرعت به یکی از انواع پرکاربرد در کشورهای پیشرفتهٔ دنیا تبدیل کرد. با این حال، در کشورهایی مانند کشور ایران، هنوز این بتن یک فناوری جدید در عرصهٔ ساخت و ساز به شمار می آید و می توان گفت استفاده از آن هنوز محدود می باشد و آشنایی و دانش کافی دربارهٔ آن نزد اغلب مهندسین وجود ندارد.
بتن خودمتراکم عبارت است از «بتنی با کارایی زیاد و عدم جداشدگی که می تواند پس از ریخته شدن در محل موردنظر، فضای قالب را پر کند و اطراف آرماتورها را بدون نیاز به تراکم مکانیکی فرا بگیرد». De Schutter و همکارانش (۲۰۰۸) نیز موارد زیر را به عنوان پارامترهای ضروری برای یک مخلوط خودمتراکم در حالت تازه عنوان کرده اند:
الف- توانایی جریان یافتن تحت وزن خود را داشته باشد.
ب- توانایی پر کردن تمامی فضای خالی موجود (فضای قالب) را داشته باشد.
ج- توانایی ایجاد یک مصالح متراکم و به اندازهٔ کافی همگن را بدون نیاز به انجام عملیات تراکم داشته باشد.
به طور کلی بتن خودمتراکم با مصالحی مشابه بتن معمولی ساخته می شود و در برخی موارد برای ساخت آن علاوه بر مقادیر نسبتاً زیاد فوق روان کننده، از افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت نیز استفاده می شود. شناخت صحیح رفتار، مزایا، معایب و نهایتاً ارایهٔ طرح اختلاط مناسب برای بتن خودمتراکم «هنری» است که با استفاده از آن می توان از مزایای این نوع بتن بیشترین بهره را جست و به موارد طرح شده در تعریف این بتن، یعنی کارایی بالا و عدم جداشدگی، دست یافت.
طبق تعریف انجمن بتن ایالات متحده بتن خودمتراکم «بتنی با کارایی زیاد و عدم جداشدگی است که می تواند در محل مورد نظر ریخته شده، فضای قالب را پر کند و اطراف آرماتورها را بدون نیاز به تراکم مکانیکی فرا بگیرد». به طور کلی بتن خودمتراکم با مصالح بتن معمولی ساخته می شود و در برخی موارد برای ساخت آن علاوه بر مقادیر نسبتاً زیاد فوق روان کننده، از افزودنی لزجت دهنده نیز استفاده می شود.
از آغاز گسترش کاربرد بتن مسلح، مشکلات اجرایی ناشی از کاربرد مخلوط های خشک موجب گرایش به مخلوط های مرطوب تر با روانی بیشتر مخصوصاً در میان متولیان اجرای سازه های بتنی شده بود، ولی از آنجا که افزایش روانی در گرو استفاده از آب بیشتر در مخلوط بتن بود و از طرفی تأثیر افزایش میزان آب به سیمان بر کاهش مقاومت و دوام بتن شناسایی شده بود، این سؤال برای متخصصان بتن ایجاد شده بود که چگونه می توان بدون تأثیر منفی بر خواص بتن در جهت سهولت اجرای سازه های بتنی، روانی مخلوط را افزایش داد.
با گذشت زمان و پیدایش روان کننده ها و فوق روان کننده ها به عنوان نوع جدیدی از افزودنی ها، بسیاری از مشکلات اجرایی بتن که ناشی از استفاده از بتن های با کیفیت خوب ولی کارایی کم بود از میان برداشته شد. با این حال دست یابی به بتن با قابلیت خودمتراکمی بدون افت در مقاومت و دوام بتن و عدم ایجاد انسداد و جداشدگی، سال ها به عنوان یک هدف دست نیافتنی برای دست اندرکاران صنعت بتن در کشورهای مختلف قلمداد می شد.
این مسایل باعث توجه محققین به خواص کارایی و رئولوژی بتن گردید. نهایتاً در اوایل دهه هشتاد میلادی به دنبال کاهش نیروی کار ماهر در صنعت ساخت و ساز ژاپن و نیز تراکم نامناسب بتن ناشی از افزایش حجم آرماتورهای مصرفی که باعث کاهش کیفیت کارهای اجرایی انجام گرفته شده بود، این موضوع برای چندین سال مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا اینکه نظریهٔ بتن خودمتراکم، بتنی که بتواند تحت وزن خود و بدون نیاز به لرزاندن متراکم شده و تمام زوایای قالب را پر کند، به عنوان راه حلی توسط Okamura در سال ۱۹۸۶ مطرح شد. لازمهٔ تحقیق بر روی بتن خودمتراکم مطالعهٔ عمیق کارایی بتن بود که توسط Ozawa و Maekawa در دانشگاه توکیو صورت گرفت. مدل اولیهٔ بتن خودمتراکم در سال ۱۹۸۸ تکمیل شد و در همین سال این نوع بتن برای اولین بار در کارگاه ساخته شد و نتایج قابل قبولی را از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی ارائه داد.
تحقیقات در زمینهٔ بتن خودمتراکم در اروپا و آمریکا در مقایسه با ژاپن دیرتر آغاز گردید. لیکن امروزه بتن خودمتراکم هم زمان با کشور ژاپن در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کشورهای اروپایی، کانادا، آمریکا و نیز آسیا موضوع بحث، بررسی و اجرای سازه های بتنی است. در پی استفاده گسترده از بتن خودمتراکم در ژاپن، مراکز علمی و پژوهشی در دنیا بر آن شدند تا این تجربیات را به صورت مدون و استاندارد درآورند. می توان گفت منسجم ترین تلاش در این زمینه توسط مؤسسه اروپایی EFNARC در سال ۲۰۰۲ با انتشار راهنمای بتن خودمتراکم به ثمر نشست. در سال ۲۰۰۵ میلادی نیز این مؤسسه به همراه چهار مؤسسهٔ دیگر تجربیات عملی در بتن خودمتراکم را تحت عنوان «راهنمای اروپایی بتن خودمتراکم، ویژگی ها، تولید و استفاده» گردآوری و منتشر نمودند. در ایران نیز آشنایی با این بتن از اوایل دههٔ ۷۰ آغاز شد و با گذشت زمان و پس از انجام مطالعاتی در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی کشور، این نوع بتن در چندین پروژهٔ خاص بکار گرفته شد.
خواص بتن تازه در بتن های خودمتراکم از حساسیت بیشتری نسبت به انواع دیگر برخوردار است زیرا مزایای این بتن غالباً از خواص آن در حالت تازه ناشی می گردد و به همین دلیل نیز آزمایش های خاصی برای ارزیابی رفتار بتن خودمتراکم تازه بکار گرفته می شود. بتن خودمتراکم در حالت تازه عموماً با سه ویژگی زیر شناخته می شود:
باید توجه داشت که یک مخلوط بتن فقط هنگامی می تواند در طبقه بندی بتن خودمتراکم قرار گیرد که الزامات مربوط به هر سه ویژگی را دارا باشد. به عبارت دیگر این سه ویژگی کارایی بتن خودمتراکم را توصیف می کند. طبق تعریف، کارایی بتن نشانگر سهولت اختلاط، جای دهی، تراکم و پرداخت سطح بتن تازه است. این ویژگی در بتن خودمتراکم توسط آزمایش های ویژه ای مورد ارزیابی قرار می گیرد.
قابلیت پرکردن (جریان در حالت آزاد) توانایی بتن خودمتراکم برای جریان و پرکردن همهٔ فضاهای داخل قالب، تحت وزن خود را نشان می دهد. این ویژگی هنگام انتخاب روش بتن ریزی و نیز تعیین فاصلهٔ مجاز بین نقاط بتن ریزی اهمیت خاصی می یابد.
قابلیت عبور (جریان در حالت محبوس) به توانایی بتن برای عبور از موانع مختلف و فضاهای باریک در قالب، بدون وقوع انسداد جریان (اصطلاحاً بلوکه شدن) اشاره دارد. بلوکه شدن در نتیجهٔ جداشدگی موضعی سنگدانه ها در مجاورت موانع رخ می دهد و منجر به توقف جریان در غیاب تراکم دینامیکی می گردد. بتن خودمتراکم هنگامی می تواند ظرفیت پرکنندگی زیادی داشته باشد که حد مناسبی از قابلیت عبور و قابلیت پرکنندگی را به صورت هم زمان داشته باشد تا بتواند یک مقطع خاص را فقط تحت نیروی ثقل خود پر کند.
پایداری بتن تازه به توانایی آن برای حفظ توزیع همگن اجزای مختلف در حین جریان و گیرش گفته می شود. برای بتن خودمتراکم دو نوع ویژگی پایداری حائز اهمیت هستند: پایداری دینامیکی و استاتیکی.
پایداری دینامیکی، مقاومت بتن در برابر جداشدگی اجزا حین جای دهی در قالب می باشد. هنگامی که شرایط آرماتوربندی به گونه ای باشد که نیازمند عبور بتن از فضاهای کوچک باشد، بتن خودمتراکم مذکور باید پایداری دینامیکی کافی داشته باشد.
پایداری استاتیکی، نشانگر مقاومت بتن در برابر آب انداختگی، جداشدگی و نشست سطحی بعد از بتن ریزی و در حالی که بتن هنوز در حالت خمیری است، می باشد.
در اغلب موارد، افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت یا مقدار مواد پودری زیاد برای بهبود پایداری بتن تازه استفاده می شود. افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت برای بهبود رئولوژی مصالح سیمانی در حالت خمیری و کاهش خطر جداشدگی مورد استفاده قرار می گیرد. برخلاف بتن معمولی، حادترین نوع جداشدگی در بتن خودمتراکم هنگامی رخ می دهد که عملیات بتن ریزی انجام شده است و مخلوط بتنی در حالت سکون قرار دارد. در واقع در صورتی که مخلوط بتن از پایداری کافی برخوردار نباشد، سنگدانه های درشت تمایل به ته نشینی در ملات پیدا می کنند و حاصل کار بتن ناهمگن با خواص نامطلوب خواهد بود.
کاربرد صحیح بتن خودمتراکم می تواند تأثیرات مثبت فراوانی بر روند ساخت سازه های بتنی داشته باشد. «افزایش بهره وری» یکی از موارد مهمی است که با استفاده از بتن خودمتراکم می توان به آن دست پیدا کرد. باید توجه داشت که در کنار تلاش برای کاهش هزینه ها، افزایش بهره وری در امر بتن ریزی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مسئله برای تمام رده های کاربرد، از پروژه های معمولی تا پیچیده ترین سازه ها، صادق است. مسئله بتن ریزی و تراکم در قسمت هایی از سازه که در آن ها بتن با مقاومت متوسط و مخصوصاً بتن پرمقاومت استفاده می شود، دارای اهمیت بیشتری است. به عنوان نمونه در اجزایی مانند دیوار برشی و ستون که معمولاً دارای تراکم زیاد آرماتور و ابعاد کوچک مقطع بتن ریزی می باشند، تراکم ناکافی ناشی از فاصلهٔ کم آرماتورها می تواند منجر به پیدایش نقاط ضعف در عضو بتنی شود. حذف کامل عملیات تراکم با به کارگیری بتن خودمتراکم، باعث افزایش سرعت کار و کاهش هزینه ها می شود که نتیجهٔ آن افزایش بهره وری است. افزایش سرعت بتن ریزی نه تنها از منظر کاهش هزینه ها، بلکه از بُعد کاهش کل زمان ساخت حائز اهمیت است. بر این اساس، به کارگیری بتن خودمتراکم می تواند از طریق کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری نقش کلیدی در ارتقای جایگاه صنعت بتن در عرصهٔ ساخت وساز داشته باشد.
استفاده از بتن خودمتراکم افزایش بهره وری را در حمل ونقل و بتن ریزی، علاوه بر فرایند تراکم، ممکن می سازد. رفتار شبه مایعِ بتن خودمتراکم تازه سبب می شود بتوان روش های جدیدی را برای پمپ کردن بتن و هدایت آن به درون قالب بکار گرفت؛ مسئله ای که باعث پیدایش روش های نوین بتن ریزی شده است که نمونه های موفقی از به کارگیری آن ها در کشور ژاپن موجود است.
با حذف نیاز به تراکم خارجی و وجود قابلیت جریان، درجهٔ بالاتری از اتوماسیون و صنعتی سازی در ساخت سازه های بتنی دست یافتنی است. این مسئله منجر به تحول سامانه های تولید (مخصوصاً در صنعت پیش ساختگی) و در نهایت افزایش بیش از پیش بهره وری در روند ساخت وساز می گردد.
«افزایش همگنی» یکی دیگر از مزایای مهم استفاده از بتن خودمتراکم می باشد. در واقع یکی از نگرانی های اصلی که موجب پیدایش بتن خودمتراکم شد، کاهش دوام بتن به دلیل ناهمگنی اعضای بتنی بود. در بسیاری از سازه ها نیاز به بهبود عملکرد سازه ای و متعاقباً افزایش حجم آرماتور مصرفی در بتن، باعث ایجاد مشکلاتی در روند عملیات بتن ریزی و تراکم می شود که نتیجهٔ امر، تراکم ناکافی و ناهمگنی بتن خواهد بود. حتی در سازه های معمولی و در حجم کم آرماتور نیز استفاده از نیروی انسانی آموزش ندیده و عدم اعمال نظارت دقیق بر روند تراکم بتن باعث بروز این مشکلات می شود؛ بنابراین بهبود کیفیت عضو بتنی با تراکم زیاد آرماتور از طریق به کارگیری بتنی که خود انجام عملیات تراکم را تضمین نماید و با برخورداری از خصوصیت «پایداری» همگنی را در قسمت های مختلف فراهم کند، یک هدف مهم از تولید و به کارگیری بتن خودمتراکم می باشد.
علاوه بر موارد مطرح شده، بتن خودمتراکم مزایای دیگری را نیز در اختیار سازندگان قرار می دهد. به طور خلاصه موارد زیر را می توان به عنوان مزایای اصلی استفاده از این نوع بتن ذکر نمود:
قابل ذکر است که همانند هر پدیدهٔ دیگر، استفاده از بتن خودمتراکم نیز می تواند دشواری ها و معایبی داشته باشد. افزایش هزینهٔ مصالح، حساسیت زیاد در برابر تغییرات ویژگی های مواد و مصالح، نیاز به کنترل دقیق بتن در حالت تازه، افزایش هزینهٔ قالب بندی به دلیل فشار احتمالی بالاتر وارده و نیاز به مهارت زیاد برای تهیه و کنترل مخلوط های بتنی از مواردی هستند که باعث می گردد کاربرد بتن خودمتراکم در هر پروژه ای توصیه نشود. تجزیه وتحلیل مسائل اجرایی و اقتصادی، درک درست شرایط خاص هر پروژه و در نهایت قضاوت مهندسی صحیح می تواند منجر به استفادهٔ بجا از این نوع بتن و بهره مندی از مزایای آن گردد.
در طرح اختلاط ابتدا نوع عضو را انتخاب می کنیم «تیر - ستون - دال - دیوار برشی» سپس عدد اسلامپ را انتخاب کرده و نسبت آب به سیمان را تعیین می کنیم. در انتها با توجه به حجم بتن مصرفی و وزن مخصوص ماسه، سیمان، آب و شن مقدار شن و ماسه را بدست می آوریم."
خواص بتن تازه در بتن های خودمتراکم از حساسیت بیشتری نسبت به انواع دیگر برخوردار است زیرا مزایای این بتن غالباً از خواص آن در حالت تازه ناشی می گردد و به همین دلیل نیز آزمایش های خاصی برای ارزیابی رفتار بتن خودمتراکم تازه بکار گرفته می شود. بتن خودمتراکم در حالت تازه عموماً با سه ویژگی زیر شناخته می شود:
سنگدانه ها به دو دسته تقسیم می شوند:
استفاده از سنگدانه های شکسته سبب افزایش مقاومت بتن خودمتراکم می شود (به دلیل افزایش قفل و بست بین ذرات) می شود و در حالی که سنگدانه های گرد گوشه به دلیل کاهش اصطکاک داخلی روانی آن را اصلاح می کند. استفاده از دانه بندی گسسته به طور معمول به دلیل کاهش اصطکاک داخلی روانی آن را اصلاح می کنند. استفاده از دانه بندی گسسته به طور معمول به دلیل کاهش اصطکاک داخلی و افزایش روانی نسبت به دانه بندی پیوسته مطلوب تر می باشد.
با اینکه در ابتدا بتن خودمتراکم در زمرهٔ بتن های خاص و پیچیده محسوب می شد، توانایی ها و مشخصات فوق العاده، این نوع بتن را به سرعت به یکی از انواع پرکاربرد در کشورهای پیشرفتهٔ دنیا تبدیل کرد. با این حال، در کشورهایی مانند کشور ایران، هنوز این بتن یک فناوری جدید در عرصهٔ ساخت و ساز به شمار می آید و می توان گفت استفاده از آن هنوز محدود می باشد و آشنایی و دانش کافی دربارهٔ آن نزد اغلب مهندسین وجود ندارد. با این حال با پایان موفقیت آمیز چند پروژهٔ عمرانی بزرگ همانند پروژهٔ بزرگراه طبقاتی شهید صدر در تهران به نظر می رسد با آشنایی تدریجی سازندگان ایرانی با روش های اجرا و مزایا و معایب بتن خودمتراکم در چنین پروژه های عظیمی، می توان در آینده شاهد استقبال مهندسین از این محصول نوین، اجتناب از بکارگیری مصالح و روش های سنتی و هزینه بر و در نهایت ارتقای کیفیت سازه های بتنی بود.
رابطه بین تنش و تغییر شکل نسبی بتن تابعی از زمان است که افزایش تغییر شکل نسبی به مرور زمان تحت اثر بار ثابت خزش نامیده می شود. از آنجا که این افزایش می تواند چندین برابر بزرگتر از تغییر شکل نسبی هنگام بارگذاری باشد، لذا پدیده خزش نقش نسبتاً مهمی در رفتار سازه ها خواهد داشت. بزرگی خزش و نرخ پیشرفت آن تحت تأثیر فاکتورهای زیادی هستند، بعضی از این فاکتورها ناشی از خواص مخلوط سیمان بوده و برخی به شرایط بارگذاری و محیطی بستگی دارند. با توجه به اینکه خزش به میزان تنش نیز بستگی دارد، هنگامی که تنش تحمل شده کمتر از حدوداً نیمی از مقاومت فشاری بتن باشد، کرنش خزشی تقریباً متناسب با میزان تنش بوده و خزش خطی خوانده می شود. در سطوح بالاتر تنش، خزش با نرخ سریعتری افزایش می یابد و نسبت به تنش غیرخطی می شود. این رفتار غیرخطی خزش در سطوح بالای تنش، مرتبط با افزایش میکروترک ها تلقی می شود. تنش های فشاری به ندرت در ساز ه های بتنی در بارهای سرویس از نصف مقاومت فشاری فراتر می روند و لذا اثرات خزش غیرخطی از اهمیت کمتری نسبت به خزش خطی برخوردار است.
مخلوط بتن SCC سیال تر از مخلوط بتن معمولی است؛ بنابراین روشی که توسط آن شناسایی می شود نیازمند یک دیدگاه متفاوت و تکنیک اندازه گیری جدید می باشد. رئولوژی بتن علمی است که به بررسی جریان بتن می پردازد. اگرچه ویژگی های تازه بتن در حوزه رئولوژیکی از سوی Tattersall و Banfill (اوایل ۱۹۸۰) بیان شده اند، SCC در حال حاضر بتنی به صنعت ارائه نموده است که مبنای واقعی آن بر اساس ویژگی های رئولوژیکی ساخته شده است.
در SCC ویژگی های یک سیال مخلوط بتن شامل رئولوژی آن می باشد؛ و مقادیر زیاد آن به ما کمک کرده تا عملکرد آن را در روشن بنیادین شناخته و متمایز کنیم. مدل های رئولوژیکی متعددی وجود دارند، اما اکثر شواهد نشان می دهد رئولوژی بتن باید مطابق با مدل بینگهام توصیف شود.
این مدل دو تعریف ثابت را در جریان (روانی) مواد پیشنهاد می دهد، تنش تسلیم که به مقدار نیروی لازم جهت شروع جریان یک ماده اطلاق می شود و ویسکوزیته پلاستیک که به عنوان مقاومت داخلی مواد در برابر جریان تعریف می شود.
رئومتر در واقع یک ابزار آزمایشگاهی است که بر خلاف وسکومترها جهت اندازه گیری برخی مشخصه های افزایش از جمله ویسکوزیته بتن، سرعت برشی و تنش برشی به کار می رود. سازوکار عملکرد این وسیله به این صورت است که در آن از طریق بررسی توان مورد نیاز برای چرخش یک سطح و پره در داخل نمونه، پارامترهایی چون ویسکوزیته دینامیک اندازه گیری می شود.
قبل از اینکه وارد بحث بشییم بهتر است بدانیم که ویسکوزیته به مقاومت در برابر جاری شدن را گویند. میتوان گفت وقتی یک سیال میخواهد جاری شود به دلیل اصطکاک بین لایه های سیال مقاومت در برابر جاری شدن را نشون میده یا میشه گفت لایه های سیال به دلیل جاذبه بین لایه ها نمیخان جاری شن که همه اینا همون ویسکوز بودن سیال است و این یکی از خاصییت سیالات است مثل جامدات که خاصییت الاستیک دارند.
زمانی که فرد مخلوط بتن را در سطح هم بزند، هرچه بخواهد سریع تر مخلوط کند، تنش بیشتری بر بازوی وی اعمال می شود و این هم زدن دشوارتر می شود. داده های رئولوژیکی از طریق طراحی یک خط مناسب به وسیله مجموعه ای از نقاط به دست می آید. نقطه برون یابی شده نقطه ای است که که در آن مخلوط درحالت تسلیم قرار گرفته و شروع به جاری شدن می کند.
همان طور که قبلاً بدان اشاره شد، علاوه بر تنش تسلیم، ویسکوزیته پلاستیک یک مخلوط بتن می تواند با استفاده از رئومتر تعیین شود. ACI 238 ویسکوزیته را به صورت مقاومت یک سیال در برابر تغییر شکل، تحت تنش برشی تعریف می کند.
در مورد بتن، این پارامترها از طریق کاربرد یک رئومتر بتن اندازه گیری می شوند که چند نوع از آن ها با نام تجاری رئومان ۱۱۰ و ۱۱۸ توسط شرکت توسعه پایدار سلمان تجاری سازی شده است.
چیزی که در این مورد برای متخصص یا کارشناس بتن معنی می دهد این است که مخلوط اگرچه کم و بیش سیال است، کم و بیش چسبناک نیز می باشد. تفاوت بین عسل و آب را در نظر بگیرید، هر دو سیال هایی هستند با تنش تسلیم صفر یا نزدیک به صفر. اما عسل دارای ویسکوزیته بالاتر از آب است.
ویسکوزیته بتن خود متراکم بسته به نوع مواد، نسبت اختلاط مواد و افزودنی ها، متفاوت می باشد. بعضی از این ترکیبات می توانند از ویسکوزیته پلاستیک بالاتر همانند عسل برخوردار باشند، در حالی که سایر ترکیبات ویکوزیته پایین تری دارند و این زمانی مهم خواهد بود که بتواند ویژگی عملکردی معینی از قبیل مقاومت در برابر تفکیک را تحت تأثیر قرار دهد.
پس به لحاظ رئولوژیکی ترکیبات SCC دارای یک تنش تسلیم پایین همچنین ویسکوزیته ای که میزان آن برای کاربردهای مختلف، متفاوت است، می باشد.
بتن خود متراکم یک عرضه پویا در زمینه ساخت و ساز در دنیاست، با توجه به این موضوع دانشکده عمران دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل اولین تجلی گاه ظهور بتن خود تراکم در ایران شد که دانشجویان کارشناسی ارشدو دکتری زیر نظر دکتر برنجیان و علی بیگی اعضای هیئت علمی به این مهم دست پیدا کردند.
| [
{
"answer1": "مدل اولیهٔ بتن خودمتراکم در سال ۱۹۸۸ تکمیل شد و در همین سال این نوع بتن برای اولین بار در کارگاه ساخته شد",
"answer2": "با این حال، در کشورهایی مانند کشور ایران، هنوز این بتن یک فناوری جدید در عرصهٔ ساخت و ساز به شمار می آید و می توان گفت استفاده از آن هنوز محدود می باشد و آشنایی و دانش کافی دربارهٔ آن نزد اغلب مهندسین وجود ندارد.",
"distance": 3040,
"question": "در چه سالی مدل اولیه بتن خودمتراکم تکمیل شد و اولین بار در کجا ساخته شد و آیا در ایران بتن خود متراکم در همه پروژه ها استفاده میشود؟"
},
{
"answer1": "بتن خودمتراکم در حالت تازه عموماً با سه ویژگی زیر شناخته می شود:",
"answer2": "دانشکده عمران دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل اولین تجلی گاه ظهور بتن خود تراکم در ایران شد",
"distance": 11343,
"question": "بتن خودمتراکم در حالت تازه با چه سه ویژگی شناخته می شود و اولین تجلی گاه ظهور بتن خودتراکم در ایران کجا بود؟"
},
{
"answer1": "طبق تعریف انجمن بتن ایالات متحده بتن خودمتراکم «بتنی با کارایی زیاد و عدم جداشدگی است که می تواند در محل مورد نظر ریخته شده، فضای قالب را پر کند و اطراف آرماتورها را بدون نیاز به تراکم مکانیکی فرا بگیرد».",
"answer2": "سنگدانه های گرد گوشه به دلیل کاهش اصطکاک داخلی روانی آن را اصلاح می کند.",
"distance": 9360,
"question": "طبق تعریف انجمن بتن ایالات متحده، بتن خودمتراکم چگونه تعریف شده است و چه نوع سنگدانه هایی روانی بتن خودمتراکم را اصلاح می کنند؟"
},
{
"answer1": "نهایتاً در اوایل دهه هشتاد میلادی به دنبال کاهش نیروی کار ماهر در صنعت ساخت و ساز ژاپن و نیز تراکم نامناسب بتن ناشی از افزایش حجم آرماتورهای مصرفی که باعث کاهش کیفیت کارهای اجرایی انجام گرفته شده بود، این موضوع برای چندین سال مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا اینکه نظریهٔ بتن خودمتراکم، بتنی که بتواند تحت وزن خود و بدون نیاز به لرزاندن متراکم شده و تمام زوایای قالب را پر کند، به عنوان راه حلی توسط Okamura در سال ۱۹۸۶ مطرح شد.",
"answer2": "پایداری دینامیکی، مقاومت بتن در برابر جداشدگی اجزا حین جای دهی در قالب می باشد.",
"distance": 3131,
"question": "چه عواملی باعث کاهش کیفیت کارهای اجرایی در ژاپن شده بود که منجر به نظریه بتن خودمتراکم شد و پایداری دینامیکی بتن خودمتراکم به چه معناست؟"
},
{
"answer1": "طبق تعریف، کارایی بتن نشانگر سهولت اختلاط، جای دهی، تراکم و پرداخت سطح بتن تازه است.",
"answer2": "در اغلب موارد، افزودنی اصلاح کنندهٔ لزجت یا مقدار مواد پودری زیاد برای بهبود پایداری بتن تازه استفاده می شود.",
"distance": 1411,
"question": "طبق تعریف کارایی بتن خودمتراکم چیست و برای بهبود پایداری بتن تازه از چه افزودنی استفاده میشود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
734 | : باشگاه فوتبال ناپولی
باشگاه فوتبال اس اس سی ناپولی که اختصاراً ناپولی () شناخته می شود، باشگاه فوتبال ایتالیایی است که در شهر ناپل قرار دارد. این باشگاه در ۱ اوت ۱۹۲۶ تأسیس شد. ناپولی دو بار، در سال های ۸۷–۱۹۸۶ و ۹۰–۱۹۸۹، قهرمان سری آ شده است و قهرمانی در جام یوفای سال ۸۹–۱۹۸۸، شش قهرمانی کوپا ایتالیا و دو قهرمانی سوپرجام ایتالیا را نیز در کارنامه دارد.
ناپولی چهارمین تیم پرطرفدار کشور ایتالیاست و در سال ۲۰۱۵ به عنوان پنجمین تیم سرمایه دار سری آ رتبه بندی شد. ناپولی از اعضای اتحادیه باشگاه های فوتبال اروپا نیز می باشد. در ژانویهٔ ۲۰۱۶ یوفا ناپولی را هشتمین باشگاه برتر اروپا و دومین باشگاه ایتالیا دانست.
دیگو آرماندو مارادونا از ستاره های فوتبال جهان ۷ سال در ناپولی بازی می کرد و در ۱۸۸ بازی، ۸۱ گل برای تیم به ثمر رسانده است. جالب است بدانید ناپولی نه قبل و نه بعد از دیگو مارادونا هیچ وقت قهرمان سری آ نشده است. رکوددار گلزنی برای تیم ناپولی دریس مرتنز است و رکورددار تعداد بازی مارک همشیک
این باشگاه در بدو تأسیس در سال ۱۹۰۴، تیم فوتبال و کریکت ناپل (به انگلیسی: Naples Foot-Ball & Cricket Club) نام داشت. یک دریانورد انگلیسی به نام ویلیام پوث و شریکش هکتور ام. بایون آن را پایه گذاری کردند؛ درحالی که چند شهروند ناپل از جمله کُنفُرتی، کاتترینا و آمِدِئو سالسی نیز در تأسیس آن مشارکت داشتند. سالسی کمی بعد نخستین مدیر باشگاه شد. کیت اصلی باشگاه از ابتدا به رنگ آبی آسمانی و تی شرت راه راه نیروی دریایی و شلوارک سیاه بود. ناپولی ها نخستین بازی خود را با نتیجهٔ ۳–۲ در برابر تیم انگلیسی کارکنان کشتی عربیک بردند. گلزنان این بازی مک فرسون، سکافیگلیو و چائودویر نام داشتند.
در زمان تأسیس باشگاه، رقابت های لیگ فوتبال ایتالیا تنها میزبان تیم های منطقهٔ شمال ایتالیا بود و ناپولی و دیگر تیم های جنوبی ناچار بودند یا با ملوانان بازی کنند، یا در جام هایی همچون چلنج کاپ لیپتون، که توماس لیپتون برگزار می کرد، شرکت نمایند. ناپولی توانست سه بار در فینال این جام، تیم پالرمو را شکست دهد. در سال ۱۹۱۲ وابستگی ناپولی به خارجی ها از بین رفت و تیم محلی به نام اینترنازیونال ناپولی (U.S. Internazionale Napoli) در این شهر تشکیل شد. در این هنگام، هر دو تیم شهر ناپولی در مسابقات کشوری شرکت کردند.
باشگاه در ۲۳ اوت ۱۹۲۶، در دورهٔ مدیریت جورجیو آسکارلّی، رسماً به "انجمن فوتبال ناپولی" ("Associazione Calcio Napoli") تغییر نام داد. ناپولی پس از شروعی ضعیف، با تنها یک امتیاز در لیگ، توسط فدراسیون فوتبال ایتالیا ("FIGC")، به عنوان یکی از باشگاه های بنیان گذار سری آ پذیرفته شد. شرایط این تیم با حضور یک بازیکن پاراگوئه ای به نام آتیلا سالوسترو، که یکی از نخستین قهرمانان و اسطوره های باشگاه است، بهبود یافت. او گلزنی ماهر بود و رکوردی که در تعداد گل ها بر جای گذاشت، بعدها توسط دیگو مارادونا و مارک همشیک شکسته شد.
ناپولی تحت مدیریت ویلیام گاربوت به سری آ وارد شد. در شش سال سرمربی گری گاربوت، این باشگاه رشد چشم گیری داشت و جایگاهش به نیمهٔ بالایی جدول رسید؛ چنان که دو بار، در فصل های ۱۹۳۲–۳۳ و ۱۹۳۳–۳۴ سوم شد. آنتونیو وویاک، آرنالدو سنتیمنتی و کارلو بوسکاگلیا از بازیکنان برجستهٔ ناپولی در این دوره بودند. اما وضعیت باشگاه در طول جنگ جهانی دوم رو به افول نهاد؛ چنان که در فصل ۱۹۳۹–۴۰ در آستانه سقوط به سری بی قرار گرفتند و تنها به واسطه تفاضل گل در سری آ ماندند.
ناپولی در پایان فصل ۱۹۴۲، همزمان با سال های جنگ جهانی دوم، به سری بی سقوط کرد. آن ها از ورزشگاه جورجو آسکارلی به ورزشگاه آرتورو کولانا کوچیدند و تا پایان جنگ در سری بی ماندند. وقتی جنگ به پایان رسید و لیگ ایتالیا دوباره تشکیل شد، ناپولی مستقیماً به سری آ پیوست. ولی سال بعد به خاطر رسوایی و فساد مالی جریمه شد تا دو فصل دیگر را نیز در سری بی بگذراند. در آغاز دههٔ ۱۹۵۰، ناپولی مجدداً رشد کرد و اوج گرفت. این باشگاه در سال ۱۹۵۹ به ورزشگاه سن پائولو نقل مکان کرد. با وجود افت و خیزهای فراوان باشگاه، ناپولی در این دوره موفقیت های خوبی کسب کرد. آن ها در جام حذفی فوتبال ایتالیا در فصل ۱۹۶۲ توانستند با گلزنی جیانی کورلّی و پیرلویجی رونزون بر اسپال غلبه کنند و قهرمان این مسابقات شوند. اما در فصل بعدی، با چهارمین سقوط تیم به سری بی، جشن قهرمانی آنان ناکام ماند.
باشگاه نام رسمی جدید خود، "بنگاه ورزشی فوتبال ناپولی" ("Società Sportiva Calcio Napoli)" را در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۴ به ثبت رساند. آن ها در فصل ۱۹۶۴–۶۵ موفق به صعود به سری آ شدند. آن ها تحت مدیریت بازیکن سابق خود، برونو پساولا، توانستند کوپا دله آلپی (جام آلپ) را ببرند و در پایان لیگ به عنوان یکی از تیم های ممتاز سری آ جزء پنج تیم نخست جدول شوند. آن ها در فصل ۱۹۶۷–۶۸ بسیار به قهرمانی نزدیک بودند و پس از آث میلان، نایب قهرمان شدند. در این دوره، دینو زوف، خوزه آلتافینی، عمر سیووری و هافبک بومی تیم، آنتونیو جولیانو از محبوب ترین بازیکنان ناپولی بودند. جولیانو در این دوره رکورد تعداد بازی برای ناپولی را شکست که تا مدت ها پا بر جا ماند.
روند رشد ناپولی در دههٔ ۱۹۷۰ ادامه داشت؛ آنها در فصل های ۱۹۷۰–۷۱ و ۱۹۷۳–۷۴ سوم شدند، در دورهٔ مربی گری بازیکن سابقشان، لوئیز وینیسیو، به مسابقات جام یوفا راه یافتند و در فصل ۱۹۷۴–۷۵ به دور سوم این جام هم رسیدند و در آخرین برد خود پورتو را ۲–۰ شکست دادند. در همین فصل، ناپولی در حالی که تنها دو امتیاز با یوونتوس صدرنشین فاصله داشت، مجدداً نایب قهرمان سری آ شد. باشگاه در این دوره به بازیکنان بومی خود همچون ژوزفه بروسکولوتی، آنتونیو جولیانو و سالواتوره اسپوسیتو و گلزنی های جوزپه ساوولدی متکی بود.
ناپولی با شکست دادن ۴–۱ ساوت همپتون توانست جام لیگ آنگلو-ایتالیا را فتح کند. این تیم وارد جام برندگان جام اروپا در فصل ۱۹۷۶–۷۷ هم شد و به نیمه نهایی رسید. آن ها در واپسین بازی ۲–۱ به اندرلشت باختند. ناپولی در فصل ۱۹۷۵–۷۶ توانست دومین مقام قهرمانی کوپا ایتالیای خود را کسب کند؛ آن ها برای کسب این عنوان تیم های میلان، فیورنتینا را حذف کرده و در فینال هلاس ورونا را ۴–۰ شکست داده بودند. ناپولی دههٔ ۱۹۸۰ را با قدرت آغاز کرد و در فصل ۱۹۸۰–۸۱ سوم شد ولی در سال ۱۹۸۳ اوضاع تغییر کرد و تیم برای دوری از ناحیهٔ سقوط جدول مبارزه می کرد.
ناپولی در ۳۰ ژوئن ۱۹۸۴، با پرداخت ۶٫۹ میلیون پوند به بارسلونا، دیگو مارادونا را به خدمت گرفت و رکورد نقل و انتقالات فوتبال را شکست. تیم تدریجاً با حضور افرادی همچون چرو فررارا، سالواتوره بانیی و فرناندو د ناپولی توان خود را بازیافت. رشد جایگاه باشگاه در جدول سری آ تدریجی بود؛ آن ها در فصل ۱۹۸۵–۸۶ سوم شدند ولی فصل بعد نقطهٔ عطف تاریخ باشگاه روی داد و توانستند با اختلاف سه امتیاز قهرمان سری آ شوند و از سوی دیگر با بردن ۴–۰ آتلانتا در فینال جام حذفی و قهرمانی در کوپا ایتالیا، دوگانه را کسب کنند.
از آنجایی که تا آن هنگام هیچ تیمی از ایتالیای جنوبی در لیگ قهرمان نشده بود، این رخداد مارادونا را به یک آیکون فرهنگی، اجتماعی و مذهبی در شهر ناپل بدل کرد که فراتر از قلمرو فوتبال بود.
باشگاه در فصل آتی جام اروپا موفقیت چندانی کسب نکرد و در فصل ۱۹۸۷–۸۸ سری آ هم دوم شد. آن ها در جام اروپای فصل ۱۹۸۸–۸۹ توانستند نخستین عنوان چشم گیر خود در اروپا را کسب کنند و برنده این جام شوند. یوونتوس، بایرن مونیخ و پائوک در دورهٔ حذفی از ناپولی شکست خوردند و در فینال، باشگاه فوتبال اشتوتگارت در مجموع دو بازی، با نتیجهٔ ۵–۴ مغلوب ناپولی شد.
ناپولی در فصل ۱۹۸۹–۹۰ سری آ با اختلاف دو امتیازی نسبت به میلان، دومین قهرمانی خود را کسب کرد. با این حال، دیگر تیم ها و طرفدارانشان برای ناپولی احترام چندانی قائل نبودند؛ به طور مثال در برگامو یکی از تماشاچیان آتلانتا یک سکه ۱۰۰ لیری را به سمت سر آلمائو پرتاب کرد. مارادونا در حین جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ نظرات بحث برانگیزی را در خصوص اختلاف های مردم شمال و جنوب ایتالیا و "وحدت ایتالیا" (risorgimento) بیان کرد و از مردم شهر ناپول خواست که در نیمه نهایی جام جهانی از تیم ملی آرژانتین در برابر ایتالیا حمایت کنند.
استادیوم سن پائولی تنها ورزشگاهی بود که در آن هواداران سرود ملی آرژانتین را هو نکردند. مارادونا در پایان به طرفداران ناپلیایی تعظیم کرد و کشورش به فینال مسابقات رسید. با این حال، پس از مسابقهٔ فینال، فدراسیون فوتبال ایتالیا (FIGC) مارادونا را مجبور کرد که تست دوپینگ دهد و نتیجهٔ آزمایشش برای کوکائین مثبت درآمد؛ هم مارادونا و هم ناپلیایی ها بعداً مدعی شدند این اقدام یک انتقام گیری از رخدادهای پیشین بوده است. مارادونا ۱۵ ماه از فوتبال تعلیق شد و دیگر هیچگاه فوتبال بازی نکرد. با این حال، باشگاه ناپولی توانست در سوپر جام فوتبال ایتالیا با رکورد نتیجهٔ ۵–۱ در برابر یوونتوس پیروز شود، اما این آخرین جایزهٔ بزرگ آن ها تا ۲۲ سال بعد بود. ناپولی همچنین در جام اروپای ۱۹۹۰–۹۱ در دور دوم حذف شد.
ناپولی در فصل ۱۹۹۱–۹۲ با مقام چهارمی لیگ به کار خود پایان داد. اما پس از آن، رفته رفته، هم از نظر مالی و هم نتایج میدانی، ضعیف تر شد. بازیکنانی همچون جانفرانکو زولا، دنیل فونسکا، سیرو فررا و سرکا همگی در سال ۱۹۹۴ باشگاه را ترک کردند. با این وجود، ناپولی به جام یوفا ۱۹۹۴–۹۵ راه یافت و به دور سوم هم رسید. در فصل ۱۹۹۶–۹۷، فینالیست کوپا ایتالیا (جام حذفی) شد ولی این بازی را ۳–۱ به وینچزا واگذار کرد. نهایتاً باشگاه در روند نزولی خود، با تنها دو برد در فصل ۱۹۹۷–۹۸، به سری بی سقوط کرد.
تیم مجدداً توان آن را یافت که در فصل ۱۹۹۹–۲۰۰۰ به موفقیت رسیده و به سری آ بازگردد ولی موفقیتشان دوامی نداشت و بلافاصله در فصل بعدی، علی رغم جدال با دیگر تیم های آخر جدولی، دوباره سقوط کردند. در ماه اوت ۲۰۰۴ ناپولی ورشکسته شد. فیلم سازی به نام آئورلیو د لائورنتیس، برای حفاظت از فوتبال شهر ناپول، باشگاه را با نام "Napoli Soccer" (به معنی "فوتبال ناپولی") احیا کرد؛ زیرا آنان حق استفاده از نام سابق را نداشتند. فدراسیون فوتبال ایتالیا تصمیم گرفت ناپولی را به سری سی۱ بفرستد. ناپولی در آنجا هم، در فصل ۲۰۰۴–۰۵، با شکست ۲–۱ در بازی پلی آف، برابر حریف محلیش، آولینو، ناکام ماند.
در حالی که ناپولی در سطح نازل تری نسبت به تیم های سری آ بازی می کرد، میانگین تماشاگران تیم برای هر بازی، از بسیاری از دیگر باشگاه های کشور بیشتر بود و آنان توانستند رکورد بیشترین تماشاچی سری سی را، با به ورزشگاه آوردن ۵۱٬۰۰۰ نفر در یک بازی، بشکنند. تیم در فصل بعد به سری بی صعود کرد و د لائورنتیس توانست نام قدیمی تیم، "بنگاه ورزشی فوتبال ناپولی"، را در مه ۲۰۰۶ برگرداند. تنها یک فصل ناپولی در سری بی ماند و سال بعد همراه با جنوآ، تیم دیگری که همراه با ناپولی به «غول های خوابیده» معروف شده بودند، به سطح اول فوتبال ایتالیا برگشت. در سال ۲۰۱۰، تحت مدیریت والتر ماتزاری، ناپولی در جایگاه ششم لیگ ایستاد و جواز حضور در لیگ اروپای سال بعد را کسب کرد. در فصل ۲۰۱۰–۱۱ نیز سوم شدند و مستقیماً به سهمیهٔ گروهی مسابقات لیگ قهرمانان اروپا دست یافتند.
در فصل ۲۰۱۱–۱۲، ناپولی در سری آ پنجم شد، ولی در ورزشگاه المپیک رم فینال کوپا ایتالیا را در برابر یوونتوس برگزار کرد و با برد مقابل مدافع قهرمانی، پس از ۲۵ سال توانست چهارمین قهرمانی کوپا ایتالیای خود را جشن بگیرد. آن ها توانستند در لیگ قهرمانان هم از مرحلهٔ گروهی صعود کنند و به جمع شانزده تیم برتر برسند؛ جایی که یکی از مدعیان قهرمانی آن دوره، چلسی، حذفشان کرد. ناپولی در فصل ۲۰۱۲–۱۳، نایب قهرمان لیگ شد. این مقام، پس از اسکودتوی ۱۹۸۹–۹۰، بالاترین افتخار آنان در لیگ بود. کاوانی در این فصل با ۲۹ گل زده، بهترین گلزن فصل شد و این عملکرد باعث شد پاریس سن ژرمن، با مبلغ رکورد شکنانهٔ ۶۴ میلیون یورو، خواهان به خدمت گرفتن او شود.
نزدیک به آغاز فصل ۲۰۱۳ مازاری باشگاه را ترک کرد و رافائل بنیتز سرمربی شد. این تیم در فصل ۲۰۱۳–۲۰۱۴ قهرمان کوپا ایتالیا شد و پنجمین عنوان ناپولی در این مسابقات را در حالی ثبت کرد که با نتیجهٔ ۳–۱ فیورنتینا را شکست داده بود. در این فصل برای حضور در لیگ قهرمانان به مصاف اتلتیک بیلبائو در پلی آف رفت ولی بازی را باخت. سپس در حالی که آندرلشت، دینامو مسکو و ولفسبورگ را در جام یوفا شکست داده بود، در مرحلهٔ نیمه نهایی با باخت مقابل دنیپرو، حذف شد. ناپولی در فصل ۲۰۱۴–۱۵ تنها با ۶۴ امتیاز، پنجم شد. بنیتز راهی رئال مادرید شد تا مائوریتسیو ساری سرمربی شود.
فصل بعد ناپولی رشد ویژه ای داشت و در لیگ دوم شد. آن ها در حالی در ۲۵ آوریل ۲۰۱۶، از رم باختند که یوونتوس توانسته بود با برد رقیبش، صدرنشین شود و با ادامهٔ روند بردهایش در سه هفتهٔ باقی مانده، قهرمان آن فصل سری آ شود. فصل بعد، ناپولی در لیگ قهرمانان از گروه خود صعود کرد و در یک-هشتم نهایی بازی را به رئال مادرید واگذار کرد. آن ها لیگ ۲۰۱۶–۱۷ را هم با ۸۶ امتیاز و مقام سوم، پس از یوونتوس و رم، تمام کردند. در سری آ ۲۰۱۷–۱۸، ناپولی بار دیگر در جدال برای قهرمانی، با یوونتوس رقابت کرد ولی باز هم ناکام بود. ناپولی بازی پلی آف برابر نیس را برد ولی در مرحلهٔ گروهی لیگ قهرمانان سوم شد و اینچنین راهی لیگ اروپا شد. اما آنجا هم در یک-شانزدهم توسط لایپزیگ حذف شد. در پایان این فصل، مائوریتسیو ساری به تیم چلسی رفت و کارلو آنچلوتی جایگزین او شد. در حضور آنچلوتی هم بار دیگر در رقابت با یوونتوس، ناپولی دوم شد؛ اختلاف ناپولی با تیم اول ۱۱ امتیاز و با تیم سوم ۱۰ امتیاز بود. فصل ۲۰۱۹–۲۰ برای ناپولی خوب آغاز نشد؛ نتایج ضعیفِ به دست آمده موجب شد آنچلوتی در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۹ از باشگاه اخراج شود؛ آخرین بازی به مربیگری او با برد ۴–۰ مقابل باشگاه فوتبال خنک در لیگ قهرمانان بود. جنارو گتوزو روز بعد به عنوان سرمربی جدید باشگاه معرفی شد. گتوزو توانست ناپولی را پس از شش سال موفق به قهرمانی در جام حذفی کند و در فینال این مسابقات با پنالتی کشی بر یوونتوس غلبه کرد.
ناپولی در سال ۲۰۱۵ به عنوان پنجمین تیم سرمایه دار سری آ رتبه بندی شد، ناپولی از اعضای اتحادیه باشگاه های فوتبال اروپا نیز می باشد. در ژانویهٔ ۲۰۱۶ یوفا ناپولی را هشتمین باشگاه برتر اروپا و دومین باشگاه ایتالیا دانست.
در تابستان سال ۲۰۰۰ باشگاه ناپولی پیراهن شماره ۱۰ را به افتخار دیگو مارادونا، بازیکن اسطوره ای سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ خود، بایگانی کرد. بنابر این دستورالعمل، فائوستو پیزی (۱۹۹۵–۱۹۹۶)، ژوبرت آراخو مارتینز (در ۱۹۹۶–۱۹۹۷) و ایگور پروتی (در ۱۹۹۷–۱۹۹۸) در سری آ و کلادیو بلوچی (در فصل های ۱۹۹۸–۱۹۹۹ و ۱۹۹۹–۲۰۰۰) در سری بی می بایست آخرین کسانی می بودند که این شماره را به تن کردند.
علی رغم این تصمیم، بنا بر قوانین نظارتی سری سی در سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶، بازیکنان ناپولی می بایست پیراهن هایی با شماره های ۱ تا ۱۱ می پوشیدند؛ لذاآخرین شخصی که در یک بازی رسمی شماره ۱۰ ناپولی به تن داشت، ماریانو بوگلیچیانو بود که در یک بازی خانگی در ۱۸ مه ۲۰۰۶ برابر باشگاه فوتبال اسپتزیا، در سوپرجام سری سی گلزنی کرد؛ همین بازیکن در ۱۲ مه ۲۰۰۶ و در بازی خانگی مقابل باشگاه فوتبال ویرتوس لانچانو، واپسین بازی لیگی را هم با این شماره به انجام رسانده بود. آخرین بار شماره ۱۰ ناپولی بر تن روبرتو سوسو، بازیکنی آرژانتینی، در یک بازی غیررسمی مقابل فروزینونه در سائوپائولو در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۰۶ دیده شد.
در زیر فهرستی از اسامی مدیران باشگاه از سال ۱۹۲۶ تا به امروز را مشاهده می کنید:
ناپولی مربیان و تمرین دهندگان فراوانی به خود دیده است. در اینجا فهرستی از سرمربیان این تیم بر اساس ترتیب زمانی از سال ۱۹۲۶ آمده است:
ناپولی چهارمین باشگاه پرطرفدار ایتالیا است و حدود ۱۳٪ فوتبال دوستان ایتالیایی حامی آن هستند. همانند دیگر تیم های بزرگ کشور، طرفداران ناپولی هم محدود به مرزهای ایتالیا نیستند؛ این تیم در سراسر دنیا نزدیک به ۶ میلیون هوادار دارد.
برخلاف دیگر شهرهای فوتبال خیز ایتالیا، جنوآ، میلان، رم و تورین، شهر ناپول هیچ تیم دیگری ندارد و از این جهت شهرآوردی هم در شهر نیست. با این حال، دو دربی در منطقه برای ناپولی حائز اهمیت است: "دربی د لا کامپانیا" که به بازی با دو باشگاه این ناحیه اطلاق می شود؛ آولینو و سالرنیتانا.
هواداران ناپولی پایدارترین و معروفترین روابط دوستانه را با تماشاگران جنوآ دارند. مورد کوچکتر مشابه نیز رفتار دوستانه شان با هواداران تیم بلغاری "لوکوموتیو پلودیو" است؛ چنان که انجمن طرفداران باشگاه به افتخار آن تیم، «"التراهای ناپولیتن پلودیو"» (Napoletani Ultras Plovdiv) نامیده می شود. همچنین طرفداران ناپولی با تیم های کاتانیا، پالرمو، بورسیا دورتموند، اورتون، پاریس سن ژرمن، و سلتیک روابط نسبتاً خوبی دارند.
ناپل یک شهر ساحلی است و رنگ آبی تیم اشاره به رنگ آبی خلیج ناپل دارد. در اصل هنگامی که نام باشگاه "Naples FBC" بود، پیراهن تیم از دو قسمت کم رنگ و پررنگ آبی تشکیل می شد. با این وجود از دههٔ ۱۹۲۰ تنها یک رنگ لاجوردی برای لباس باشگاه برگزیده شده است. به دلیل رنگ لباس باشگاه، ناپولی نیز مانند تیم ملی فوتبال ایتالیا، «"آتزوری"» (لاجوردی پوشان) لقب گرفته است.
یکی از لقب های ناپولی "I ciucci" بوده که در زبان محلی به معنای «الاغ ها» است. این لقب پس از آن به باشگاه داده شد که در فصل ۱۹۲۶–۲۷ عملکردی ضعیف از خود نشان دادند. از آنجا که اسب سیاه به عنوان نماد ناپلیایی ها رایج بوده، این لقب برایشان خفت آور بوده است. با این حال باشگاه از عبارت "O Ciuccio" به عنوان نامی شگون که خوش یمنی می آورد، استفاده کرده است.
نشان باشگاه یک حرف «N» بزرگ است که درون دایره ای محاط شده. عقبهٔ این نماد به دوران "Internazionale Napoli" برمی گردد که چنین طرحی روی لباس بازیکنان درج شده بود. از آنجا که باشگاه رسماً «نشان N» را به عنوان نماد خود معرفی کرده، نسخه های تغییریافته ای از نماد باشگاه استفاده شده است؛ گاه نام کامل باشگاه را هم در کنار آن درج کرده و گاه چنین نکرده است. اما تفاوت اصلی در میان لوگوهای استفاده شده، رنگ این نماد است که محیط آبی رنگش تغییراتی داشته است. اغلب حرف «N» سفید بوده ولی گاه به رنگ طلایی هم تغییر کرده است.
یکی از القاب محبوب باشگاه نزد هواداران و تیم، "Partenopei" است که برگرفته از پیشینهٔ شهر ناپل است. این لقب از اساطیر یونانی برآمده؛ آنجا که یک سیرن به نام «پارتنوپه (Parthenope) با صدای خود سعی داشت اودیسئوس را اغوا کند تا کشتی خود را به سوی کاپری براند. اما در ادامهٔ داستان، اودیسئوس در برابر آواز سیرن ها مقاومت کرد. پاتنوپه در اثر این رخداد بر ساحل ناپل افتاده و جان داد.
سرود رسمی این باشگاه نیز «سرباز عاشق» (به زبان ناپولی: 'O surdato 'nnammurato) نام دارد که به زبان محلی ناپولی است.
مارک همشیک با تعداد ۵۲۰ بازی، رکورد بیشترین حضور برای ناپولی را داراست.
دریس مرتنز هم با زدن ۱۲۲ گل تا سال ۲۰۲۰، برترین گلزن تاریخ باشگاه ناپولی محسوب می شود.
دیگو مارادونا در پایان فصل ۱۹۸۷–۸۸، با زدن ۱۵ گل، جایزهٔ کاپوکانونیره، کفش طلای سری آ، را کسب کرد. این افتخار در فصل ۲۰۱۲–۱۳ توسط ادینسون کاوانی و در فصل ۲۰۱۵–۱۶ توسط گونسالو ایگواین نیز تکرار شد.
اگر مسابقات نیز در آمار بازی های لیگ شمرده می شد، آتیلا سالوسترو، با زدن ۱۰۶ گل، بهترین گلزن تاریخ لیگ ایتالیا بود؛ چنان که در تاریخ سری آ، آنتونیو وویاک با ۱۰۲ گل، رکورددار است. رکورد بیشترین گل یک بازیکن در طول تنها یک فصل هم در دست گونسالو ایگواین است، که ۳۶ گل در فصل ۲۰۱۵–۱۶ به ثمر رساند.
بهترین پیروزی ناپولی نتیجهٔ ۸–۱ مقابل پرو پاتریا در فصل ۱۹۵۵–۵۶ سری آ و بدترین باخت آن نتیجهٔ ۱۱–۰ مقابل تورینو در فصل ۱۹۲۷–۲۸ است.
در ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۶ ایگواین سومین خرید گران تاریخ فوتبال شد و این رکورد تا مدت ها در لیگ ایتالیا در دست او ماند؛ رقم این قرارداد ۹۰ میلیون یورو بود.
در ۲۳ اوت ۲۰۱۹، ناپولی با مبلغ ۴۶٫۵ میلیون دلار (۴۲ میلیون یورو) ایروینگ لوزانو را از آیندهوون خرید. این انتقال رکورد گرانترین خرید باشگاه را شکست.
در سال های ۲۰۱۰–۲۰۱۹ ناپولی در سری آ پس از یوونتوس، دومین قدرت فوتبال ایتالیا بوده است.
| [
{
"answer1": "این باشگاه در ۱ اوت ۱۹۲۶ تأسیس شد.",
"answer2": "ناپولی ها نخستین بازی خود را با نتیجهٔ ۳–۲ در برابر تیم انگلیسی کارکنان کشتی عربیک بردند.",
"distance": 1193,
"question": "باشگاه ناپولی در چه سالی تاسیس شد و اولین بازی خود را با چه نتیجه ای به پایان برد؟"
},
{
"answer1": "رکورددار تعداد بازی مارک همشیک",
"answer2": "در تابستان سال ۲۰۰۰ باشگاه ناپولی پیراهن شماره ۱۰ را به افتخار دیگو مارادونا، بازیکن اسطوره ای سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۹۱ خود، بایگانی کرد.",
"distance": 11192,
"question": "چه کسی رکورددار بیشترین بازی و بیشترین گل زده برای ناپولی است و پیراهن شماره ۱۰ این تیم به افتخار چه کسی بایگانی شده است؟"
},
{
"answer1": "آخرین شخصی که در یک بازی رسمی شماره ۱۰ ناپولی به تن داشت، ماریانو بوگلیچیانو بود که در یک بازی خانگی در ۱۸ مه ۲۰۰۶ برابر باشگاه فوتبال اسپتزیا، در سوپرجام سری سی گلزنی کرد",
"answer2": "یکی از لقب های ناپولی \"I ciucci\" بوده که در زبان محلی به معنای «الاغ ها» است.",
"distance": 1946,
"question": "چه کسی آخرین بار در یک بازی رسمی و در چه سالی پیراهن شماره ۱۰ ناپولی را پوشید و یکی از لقب های تیم ناپولی چیست؟"
},
{
"answer1": "ناپولی پس از شروعی ضعیف، با تنها یک امتیاز در لیگ، توسط فدراسیون فوتبال ایتالیا (\"FIGC\")، به عنوان یکی از باشگاه های بنیان گذار سری آ پذیرفته شد.",
"answer2": "آن ها در جام حذفی فوتبال ایتالیا در فصل ۱۹۶۲ توانستند با گلزنی جیانی کورلّی و پیرلویجی رونزون بر اسپال غلبه کنند و قهرمان این مسابقات شوند.",
"distance": 1377,
"question": " ناپولی در چه سالی برای اولین بار به عنوان یکی از باشگاه های بنیان گذار سری آ پذیرفته شد و در چه سالی برای اولین بار قهرمان کوپا ایتالیا شد؟"
},
{
"answer1": "باشگاه نام رسمی جدید خود، \"بنگاه ورزشی فوتبال ناپولی\" (\"Società Sportiva Calcio Napoli)\" را در ۲۵ ژوئن ۱۹۶۴ به ثبت رساند.",
"answer2": "دیگو مارادونا در پایان فصل ۱۹۸۷–۸۸، با زدن ۱۵ گل، جایزهٔ کاپوکانونیره، کفش طلای سری آ، را کسب کرد.",
"distance": 12323,
"question": "نام رسمی باشگاه ناپولی در سال 1964 چه بود و در چه سالی، بازیکن این تیم جایزه کفش طلای سری آ را دریافت کرد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
735 | : شکل دهی چرخشی
شکل دهی چرخشی فلز یکی از روش های شکل دهی فلزات است که در آن از ترکیب نیرو و چرخش، جهت ایجاد اشکال تو خالی با محور تقارن و بدون درز استفاده می شود.
اساس فرایند شکل دهی چرخشی، را می توان مشابه عملکرد چرخ سفالگری دانست که با چرخش قطعه و اعمال نیروی نقطه ای انجام می شود. در این روش مواد اولیه که عمدتاً به شکل ورق (یا لوله در فلو فرمینگ) می باشند بین مندرل (mandrel) و ابزار شکل دهی، تحت فشار قرار گرفته و شکل می گیرد. این فرایند یکی از اقتصادی ترین روش ها در تولید محدود و نمونه سازی برای ساخت قطعات فلزی با تقارن محوری می باشد.
با این روش قطعاتی با اشکال مخروط، نیم کره، لوله، استوانه، یا ترکیبی از این ها که توخالی هستند، در تنوع گسترده ای از جهت اندازه و کانتور ساخته می شود. اگرچه ساخت قطعاتی با اشکال بیضوی هم با این فرایند امکان پذیر است ولی به آسانی شکل دهی قطعات استوانه ای نیست.
با توجه به این که در پرسکاری یا کشش عمیق، همواره هزینهٔ زیاد ابزار و قالب نکتهٔ مهمی است، اسپینینگ به عنوان فرایندی اقتصادی، کارا و با قابلیت های فراوان، به عنوان روشی جایگزین و قابل قبول در تولید دسته ای و محدود قطعات مطرح است. از سوی دیگر وقتی نیاز باشد قبل از تولید انبوه، نمونه هایی برای انجام آزمایش تولید گردد، می توان از این روش برای ساخت نمونه های اولیه استفاده نمود. قطعاتی با قطرهای ۶٫۴ تا ۷۹۰۰ میلی متر و تا ضخامت ۷۶ میلی متر را با روش اسپینینگ می توان شکل داد.
اسپینینگ (SPINNING) یکی از قدیمی ترین فرایندهای تولید محدود و دسته ای برای قطعات متقارن توخالی و فلزی است که به نحو چشمگیری اقتصادی و ارزان می باشد. بنا بر مدارک و اسناد تاریخی، اسپینینگ فلزات از روزگار مصریان باستان شناخته شده بود و برای ساخت بشقاب های نقره ای از آن استفاده می شد. اما گفته می شود که پایه های اصلی صنعت اسپینینگ فلزات در ابتدای قرن دهم میلادی توسط چینی ها بنا نهاده شد. از آن زمان سال های زیادی گذشت تا این فرایند به جهان غرب آورده شد. این صنعت برای اولین بار در زمان سلطنت ادوارد سوم وارد انگلستان شد و پس از یک دورهٔ پانصد ساله، در حدود سال ۱۸۴۰ میلادی فردی به نام جردن این صنعت را به آمریکا برد.
در ابتدا این فرایند توسط دستگاه های ساده ای انجام می گرفت که به علت دستی بودن هدایت ابزار، نقش اپراتور در آن ها بسیار مهم بود و اپراتور باید مهارت زیاد و تجربهٔ طولانی در این کار می داشت.
طی سال های متمادی فرایند اسپینینگ فلزات، بدون تغییر باقی ماند. در آن سال ها اصولاً از فلزات نرم مانند آلومینیم و مس آن هم با ضخامت های کم برای اسپینینگ استفاده می شد و فلزات سخت و ورق های ضخیم را نمی توانستند توسط اسپینینگ شکل دهی نمایند. کم کم با گسترش نیاز صنعت به قطعات مدور توخالی و دقیق تر از نظر ابعادی، این فرایند نیز روند تکاملی خود را طی نمود. متعاقباً در طراحی دستگاه های اسپینینگ، وظیفهٔ هدایت ابزارهای شکل دهی به جای دست اپراتور به عهدهٔ تجهیزات مکانیکی گذاشته شد و به این ترتیب اولین پایه های نوع جدیدی از این فرایند به نام اسپینینگ ماشینی یا قدرتی گذاشته شد. به وسیلهٔ این فرایند، امکان اسپینینگ فلزات سخت تر با ضخامت های بیشتر به وجود آمد.
امروزه بیشتر تجهیزات و ماشین آلاتی که برای تولید قطعات دقیق در صنایع به کار می روند، به کنترل کننده های عددی، با قابلیت برنامه پذیری پیشرفته مجهز شده اند. در طول سال های اخیر فرایند اسپینینگ به طور هم زمان در چندین کشور از جمله سوئد، آلمان، انگلستان، ژاپن و ایالات متحده آمریکا توسعهٔ فراوانی یافت و در پی آن روش های دیگری از آن، مانند شکل دهی برشی یا شیر فرمینگ (Shear forming) و اسپینینگ لوله یا فلو فرمینگ معرفی شدند.
با پیشرفت شگفت انگیز موتور توربین گازی هواپیماها، نیاز به فرایندهای اسپینینگ و فرایندهای مرتبط با آن برای تولید قطعات مختلف بیش از پیش احساس شد و این مسئله عامل بسیار مهمی در پیشرفت و توسعهٔ این فرایندها شد. دقت ابعادی قطعات تولیدی و اقتصادی بودن این روش دو عامل بسیار مهم در گسترش گرایش به استفاده از آن در صنایع مختلف، به ویژه در صنایع فضایی بود. متقابلاً به علت اهمیت این صنایع، گسترش و توسعه فرایندهای اسپینینگ روند فزاینده ای پیدا کرد. امروزه با حساس شدن نقش اقتصاد در معادلات جهانی، استفاده از این فرایندها در سایر صنایع نیز رو به افزایش است. به عنوان مثال بسیاری از قطعات خودروها نیز، مانند قطعاتی از کلاچ یا رینگ خودرو توسط این فرایندها تولید می شوند
مزایای روش شکل دهی چرخشی نسبت به سایر روش های شکل دهی:
- تولید بدون براده، بدون درز و سرد
- بهبود خواص ماده مثل استحکام تسلیم، عمر خستگی
- قابلیت تولید قطعات با ابعاد مختلف
- عدم نیاز به عملیات هایی همچون ماشین کاری، سنگ زنی و …
- اقتصادی بودن آن در مقایسه با سایر روش ها
- دقت ابعادی مطلوب قطعات تولیدی
در چند سال اخیر بر تنوع و گستردگی استفاده از این فرایندها به خصوص در صنایع پیشرفته و صنعت خودروسازی برای شکل دهی قطعات فلزی در سیستم های تولید انبوه و نمونه سازی افزوده شده است. امروزه بیشتر ماشین آلات این فرایند با قابلیت های برنامه ریزی پیشرفته مجهز شده اند.
روش های اسپینینگ بر حسب عوامل مختلف دسته بندی های گوناگونی دارد. با توجه به نوع دخالت انسان این فرایند به دو دسته اصلی سنتی (دستی) و ماشینی تفکیک می شود. به نحوی که در اسپینینگ دستی، نیروی تغییر شکل توسط اپراتور اعمال می شود ولی در روش ماشینی، نیروی تغییر شکل به وسیلهٔ ابزارهای مکانیکی و هیدرولیکی اعمال می گردد که به آن اسپینینگ قدرتی نیز گفته می شود.
فرایند اسپینینگ از جنبهٔ تغییر ضخامت در طی شکل دهی به دو دسته قابل تقسیم است. روش هایی که در اثر آن تغییر ضخامت بلنک یا پریفرم غیر محسوس بوده و با تجهیزات دستی و ماشینی قابل انجام اند و روش هایی که ضخامت قطعه کار در طی فرایند به نحو چشمگیری تغییر نموده و فقط از طریق اسپینینگ قدرتی یا تجهیزات ویژه قابل انجام هستند. شیر فرمینگ(Shear Forming) و فلو فرمینگ(Flow Forming) جزو دستهٔ دوم طبقه بندی می شوند.
در روش اسپینینگ از نظر دمای فرایند، نوع دیگری از طبقه بندی نیز وجود دارد، که با عناوین داغ و سرد شناخته می شوند. اغلب عملیات اسپینینگ بدون حرارت دهی به قطعه کار انجام می شود. البته این همیشگی نبوده در برخی موارد (در ضخامت های زیاد) به منظور کاهش شکنندگی و تردی، قطعه کار گرم می شود.
در این روش تغییر شکل با مکانیزم خم کاری انجام می شود و در آن ضخامت، تغییر محسوسی نمی کند. این عملیات با استفاده از دستگاه هایی مشابه دستگاه خراطی یا دستگاه راش قابل انجام است. در این روش ورق دایره ای شکلی که بلنک (BLANK) نامیده می شود، بین یک مندرل چرخان و مرغک دستگاه قرار می گیرد. نیروی فشار دست روی ابزار اهرم مانندی اعمال می شود که به تدریج پس از چندین مرحلهٔ کاری، فلز را روی مندرل خم می کند.
اسپینینگ ماشینی یا قدرتی از همان اصول اسپینینگ دستی بهره می گیرد با این تفاوت که به جای استفاده از نیروی بازوی اپراتور، از ابزارهای مکانیکی برای اعمال نیرو استفاده می شود. بخشی از تجهیزات و ابزار متعارف که برای انجام فرایند چند مرحله ای اسپینینگ سنتی به صورت ماشینی، تنظیم شده اند عبارتند از:
فرایند اسپینینگ لوله (Tube Spinning)یا فلو فرمینگ (Flow forming) یکی از فرایندهای نوین و منحصر به فرد در شکل دهی فلزات برای تولید لوله های بدون درز جدار نازک با تلورانس های دقیق، صافی سطوح بالا و خواص مکانیکی عالی می باشد.
این فرایند به طور گسترده ای برای تولید لوله های بدون درز مورد نیاز در صنایع نظامی، موشکی و هوافضایی مورد استفاده واقع می شود، البته اخیراً از این روش برای تولید لوله در بعضی از صنایع غیرنظامی مانند خودروسازی نیز بهره گیری می شود.
ابزارهای اصلی که در فرایند اسپینینگ وجود دارد شامل: یک ماندرل و یک یا بیشتر از یک غلتک که لوله را شکل می دهند و به طور متقارن در روی قطعه کار قرار گرفته اند. در این فرایند در حالی که قطعه کار استوانه ای شکل که روی ماندرل قرار گرفته است، به همراه آن حول محور تقارن خود با یک سرعت زاویه ای ثابت می چرخد، غلتک ها روی قطعه کار با یک سرعت ثابت کم پیشروی می کنند. در اسپینینگ مستقیم، جهت جریان فلز در جهت حرکت غلتک ها می باشد. در صورتی که در اسپینینگ معکوس جهت جریان فلز در خلاف جهت حرکت غلتک ها می باشد.
اولین تحقیقات در رابطه با فرایند اسپینینگ لوله توسط درج (سال ۱۹۵۴) و تاماست (سال ۱۹۴۰) صورت گرفت. تحقیق دیگری در زمینه نیروهای اعمالی در این فرایند توسط کوبایاشی و تامسون در سال ۱۹۶۱ در دانشگاه کالیفرنیا انجام گرفت. آن ها سعی کردند نیروهای عملکردی این فرایند را با اعمال فرضیات ساده کننده ای به دو
روش نواری و روش خط لغزش محاسبه نمایند اما تحلیل آن ها دقیق نبود. تحقیقات بعدی در این زمینه توسط هایاما (سال ۱۹۶۶) و دریکانت (سال ۱۹۷۳) صورت گرفت که با توجه به انجام آزمایش های تجربی در این زمینه و مقایسه نتایج تحلیل نظری با نتایج تجربی، این تحلیل ها از دقت بیشتری برخوردار گردید، اما با توجه به اینکه مکانیزم تغییر شکل در این فرایند بسیار پیچیده است، با روش های نظری نمی توان توزیع تنش و کرنش دقیق را در ناحیه تماس غلتک ها با قطعه کار را بدست آورد. با توسعه روش های عددی و به ویژه روش اجزا محدود و نیز افزایش توان محاسباتی کامپیوترها در سال های اخیر، می توان از روش اجزا محدود برای بدست آوردن توزیع تنش و کرنش در ناحیه تماس غلتک ها با قطعه کار و در نتیجه تعیین مکانیزم تغییر شکل در اینگونه فرایندها استفاده نمود.
در سال های اخیر چندین نرم افزار برای تحلیل مسائل تغییر شکل بزرگ و پلاستیک تهیه شده است که از بین آن ها می توان به نرم افزار ABAQUS که بر پایه روش المان محدود بنا شده است، اشاره کرد. این بسته نرم افزاری از دو شبیه ساز صریح و ضمنی تشکیل شده است. حل مسایل غیر خطی پیچیده با روش صریح معمولاً به صرفه تر بوده و علاوه بر زمان حل نسبتاً کم در مقابل روش ضمنی، دقت بهتری را نیز ارائه می کند. معمولاً در آزمایش ها به دلیل ماهیت تغییر شکل گسترده و همچنین تماس های پیچیده بین لوله و غلتکها، بسته نرم افزاری ABAQUS/Explicit به عنوان بهترین انتخاب مورد استفاده قرار گرفته است.
فرایند اسپینینگ لوله از پیشرفته ترین روش های شکل دهی لوله می باشد. این فرایند موجب تولید لوله های بدون درز با ضخامت نازک و دقیق و خواص مکانیکی عالی می شود.
علی رغم مزایا و ویژگی های فرایند اسپینینگ لوله، این فرایند از فرایندهای پیچیده در شکل دهی فلزات می باشد که تحلیل مسائل مربوط به آن مانند طراحی هندسه غلتکها، تعیین نیرو و انرژی لازم برای شکل دهی لوله و پیش بینی توزیع تنش و جریان فلز کار چندان ساده ای نیست.
در حل مسائل مربوط به فرایند اسپینینگ لوله چند روش نظری به کار گرفته شده است که در بعضی موارد نتایج نسبتاً خوب و قابل قبولی بدست آمده است. این روش ها را می توان در مورد تخمین نیرو و انرژی مورد نیاز برای این فرایند استفاده کرد، اما با توجه به پیچیدگی مکانیزم شکل دهی و محدودیت های این روش ها و نیز فرضیات اعمال شده در این راه حل ها، امکان پیش بینی دقیق توزیع تنش و کرنش در قطعات در هنگام شکل دهی وجود ندارد.
فرم دهی چرخشی (0Rotary Swaging) یا آهنگری با استفاده از قالب های چرخان، یک نوع خاصی از فرایندهای آهنگری شعاعی است که در ساخت لوله ها و شفتهای فلزی به کار می رود. در نتیجهٔ حرکت نوسانی قالب ها که در اثر ضربات متعدد ساچمه های محیطی به دست می آید، قطعه کاری که به ناحیهٔ فضای بین قالب ها وارد شده، به صورت تدریجی تغییر شکل یافته که عموماً این تغییر شکل همراه با کاهش قطر است.
قالب های مورد استفاده در این فرایند، از سه بخش تشکیل شده اند:
بخش اول که در ورودی قالب قرار دارد، عبارت است از ناحیهٔ کالیبراسیون که در انتهای این بخش صفحهٔ خنثی (Neutral Plane) قرار دارد. یعنی پس از عبور متریال از این صفحه، در اثر ضربات شعاعی حرکت محوری رو به عقب ندارد.
ناحیهٔ دوم، بخش تغییر شکل است که در آن قطر قطعه کار کاهش یافته.
ناحیهٔ سوم که قطعه کار به قطر نهایی رسیده و تثبیت می گردد.
این فرایند برای ساخت محصولات متنوعی از آلیاژهای Al ,Cu ,Fe ,Ti به کار برده شده است.
به صورت کلی با توجه به نحوۀ حرکت ابزار و قطعه کار، سه نوع دستگاه Rotary Swaging وجود دارد:
1-در ماشین هایی که تنها سیستم داخلی می چرخد، رینگ خارجی (Outer Ring) ثابت بوده و شفت اصلی (Main Shaft) می چرخد. با استفاده از این ماشین ها، قطعات بلند و متقارن ساخته می شوند.
2-در نوع دوم، سیستم خارجی می چرخد. به گونه ای که در این ماشین ها در حالی که شفت اصلی ثابت است ، رینگ خارجی همراه با چرخش سبب ایجاد حرکت نوسانی می گردد. در ساخت قطعات غیر متقارنی که قطعه کار می بایست همراه با تکه های قالب بچرخد، از این نوع ماشین ها استفاده می شود.
3-رینگ خارجی و شفت اصلی هر دو می توانند با هم و در جهت مختلف بچرخند، در این صورت فرکانس سیستم افزایش می یابد.
شکل دهی با استفاده از فرآیند Rotary Swaging به سه طریق انجام می شود:
1-فرم دهی چرخشی همراه با تغذیۀ قطعه کار (In-feed Swaging) : در این روش قطعه کار با سرعت ثابت به درون ناحیۀ شکل دهی، تغذیه می شود.
2-فرم دهی چرخشی با حرکت شعاعی قالب (Recess Swaging) : پس از اینکه قطعه کار در مکان از پیش تعیین شده قرار گرفت در اثر حرکت شعاعی تکه های ابزار (علاوه بر حرکت نوسانی)، شکل دهی قطعه کار صورت می پذیرد.
3-فرم دهی چرخشی با استفاده از ماندرل: این شیوه، هم می تواند با روش In-feed و هم Recess انجام گیرد. به صورتی که قبل از اجرای فرآیند، یک ماندرل درون لوله قرار گرفته سپس مرحلۀ شکل دهی اجرا می گردد.
شکل دهی لوله با استفاده از فرآیند فرم دهی چرخشی به هر دو صورت In-feed و Recess انجام می شود.
با استفاده از فرآیند فرم دهی چرخشی می توان پروسه های شکل دهی و اتصال را به طور همزمان انجام داد(Conjoint Forming). نمونه ای از این فرآیند، کاهش قطر یک شفت توخالی به همراه اتصال یک سنسور هوشمند جهت کنترل بارهای وارد شده بر شفت می باشد.
هدف اصلی از این فرآیند ساخت قطعاتی با ترکیب مواد مقاوم به خستگی در لایۀ درونی به همراه قطعات سخت، مقاوم به خوردگی و با ضریب اصطکاک پایین در لایۀ خارجی می باشد.
ایمپلنت های قابل تجزیه در بدن، یکی از شاخه های جدید در علم بیو مواد هستند که به تازگی، تحقیقات گسترده ای در رابطه با آنها در حال جریان است. به تازگی منیزیم و آلیاژهایش در این دسته جای گرفته اند. منیزیم به علت سمی نبودن، تطابق بسیار خوبی باشرایط بدن داشته و به طور طبیعی در بافت استخوان وجود دارد. منیزیم قابلیت حلالیت در بافت ها را داشته و به طور همزمان در رشد بافت جدید نیز اثر گذار است. تحقیقات زیادی در زمینهٔ پوشش مواد زیست خنثی مثل Ti-6Al-4V با آلیاژ منیزیم، جهت ایجاد بافت استخوانی در جریان است. به عنوان مثال، پیوند نفوذی منیزیم و آلیاژهایش برروی آلیاژ Ti-6Al-4V به همراه Zr، که منجر به ایجاد ساختاری هیبریدی گردیده است. علاوه بر این، کاربرد منیزیم به عنوان بیرینگ افزایش یافته که به دلیل ویژگی های منیزیم و آلیاژهایش است که تطابق و شباهت زیادی به رفتارهای استخوان دارند. یعنی پس از مجاورت ایمپلنت با استخوان، در اثر مرور زمان از چگالی استخوان کاسته نخواهد شد. ( (Stress Shielding Effect با این وجود به علت خوردگی بالای آلیاژ منیزیم بعد از ۱۸–۱۲ هفته، یکپارچگی مکانیکی آن از بین رفته، در حالی که در (طی این زمان بهبود بافت آسیب دیده امکان پذیر نیست. تلاش های زیادی در راستای بهبود مقاومت به خوردگی از طریق آلیاژسازی یا ایجاد پوشش برروی آلیاژهای منیزیم، صورت گرفته است.این فرایند سبب کاهش اندازهٔ دانه و نتیجتاً افزایش استحکام این آلیاژها گردیده است. در یک بررسی برای افزایش استحکام آلیاژ WE43 که به عنوان ایمپلنت های فناپذیر در بدن کاربرد دارند، از فرایند RS استفاده گردیده است. در این تحقیق آلیاژ ذکر شده تحت دو رژیم تغییر شکل با نسبت های تغییر شکل مختلف و در دماهای متفاوت، به وسیلهٔ فرایند RS تحت تغییر شکل قرارگرفته است. قبل از اجرای فرایند بیلت اکسترود شدهٔ اولیه به مدت ۸ ساعت در دمای ۵۲۵ درجهٔ سانتی گراد، همگن شده است. بر اساس نتایج به دست آمده در بررسی ریز ساختار آلیاژ تغییر شکل داده شده، فرایند RS سبب کاهش اندازهٔ دانه به طور قابل ملاحظه ای گردیده، به گونه ای که میانگین اندازهٔ دانه پس از دو رژیم تغییر شکل به ترتیب برابر با ۰٫۰۲±۰٫۶۶ میکرو متر و ۰٫۰۲±۰٫۶۱میکرومتر گزارش شده اند. در حالی که میانگین اندازهٔ دانهٔ اولیه قبل از تغییر شکل برابر با ۵٫۹±۶۱٫۳ میکرومتر بوده است. مقایسهٔ ویژگی های مکانیکی قبل وبعد از تغییر شکل نشان داد که فرایند RS اثر قابل توجهی بر خواص مکانیکی آلیاژ WE43 داشته است. نقاط تسلیم، شکست و حداکثر تغییر طول آلیاژ WE43 قبل و بعد از فرایند، در جدول زیر درج گردیده اند. (µ=ln(A/A علاوه بر این، کاهش دما سبب افزایش استحکام آلیاژ گردیده است به گونه ای که فازها نیز به صورت پراکنده تری توزیع شده اند.
مقاومت به خوردگی آلیاژ WE43 که تحت فرایند RS قرار گرفته، تغییر چندانی نکرده است. عموماً مقاومت به خوردگی فلزاتی که تحت تغییر شکل پلاستیک قرار می گیرند، کاهش می یابد. دلایل آن عمدتاً عبارتند از: افزایش طول مزردانه ها و چگالی نابه جایی ها، همچنین ایجاد دوقلویی هایی که پس ار تغییرشکل پلاستیک شدید در ریزساختار ایجاد می گردند. با این وجود آزمایش اخیر در مورد آلیاژ WE43 تصویر پیچیده تری را ارائه داده است. همان گونه که ذکر گردید، در بعضی از موارد استفاده از ایمپلنت به جای بافت استخوانی، پدیدهٔ Stress Shielding Effects یا اثر محافظت تنشی اتفاق می افتد. به گونه ای که به دلیل تفاوت مدول الاستیک استخوان با ایمپلنت، تمام بار وارده بر استخوان توسط ایمپلنت تحمل شده و بافت استخوانی به مرور از بین رفته و جذب شده و منجر به از بین رفتن مکان استقرار ایمپلنت می گردد. یکی از راه حل ها برای رفع این مشکل، استفاده از موادی با مدول الاستیک نزدیک به استخوان است. علاوه بر این، مقاومت به خوردگی ایمپلنت در محیط بدن نیز بسیار با اهمیت است. به عنوان نمونه افزایش منیزیم معادل درکامپوزیت بی متال Ti-Mg به عنوان ایمپلنت باعث می شود که مدول الاستیک آن پایین آمده و در حوزهٔ مدول الاستیسیتهٔ استخوان های اسفنجی قرار گیرد. همچنین کاهش چگالی شدت جریان با افزایش منیزم معادل حاصل از نتیجهٔ آزمایش مقاومت به خوردگی به صورت in-Vitro، حاکی از افزایش مقاومت به خوردگی است. مضافاً تولید اکسید منیزیم و هیدروکسید منیزیم به صورت پوسته بر روی سطح پودرهای منیزیم در کامپوزیت، از دیگر دلائل این موضوع می باشند. نهایتاً، وجود مرزدانه های طولانی از آلیاژهای منیزیم سبب جلوگیری از خوردگی حفره ای گردیده و توزیع فازهای ثانویه به صورت یکنواخت، (در این مورد اینتر متالیک از فلزات نادر ) نیز در این زمینه اثرگذار می باشند. در این بررسی جهت ساخت این کامپوزیت علاوه بر روش متالورژی پودر، برای افزایش چگالی، کاهش تخلل و زینتر شدن بهتر ذرات پودر، از فرایند RS گرم استفاده گردیده است.
| [
{
"answer1": "با این روش قطعاتی با اشکال مخروط، نیم کره، لوله، استوانه، یا ترکیبی از این ها که توخالی هستند، در تنوع گسترده ای از جهت اندازه و کانتور ساخته می شود.",
"answer2": "در آن سال ها اصولاً از فلزات نرم مانند آلومینیم و مس آن هم با ضخامت های کم برای اسپینینگ استفاده می شد",
"distance": 1604,
"question": "چه نوع قطعاتی با روش شکل دهی چرخشی ساخته می شوند و کدام فلزات نرم معمولا برای این روش استفاده میشدند؟"
},
{
"answer1": "این فرایند به طور گسترده ای برای تولید لوله های بدون درز مورد نیاز در صنایع نظامی، موشکی و هوافضایی مورد استفاده واقع می شود، البته اخیراً از این روش برای تولید لوله در بعضی از صنایع غیرنظامی مانند خودروسازی نیز بهره گیری می شود.",
"answer2": "اولین تحقیقات در رابطه با فرایند اسپینینگ لوله توسط درج (سال ۱۹۵۴) و تاماست (سال ۱۹۴۰) صورت گرفت.",
"distance": 731,
"question": "فرایند اسپینینگ لوله در چه صنایعی کاربرد دارد و اولین تحقیقات در رابطه با این فرایند توسط چه کسانی صورت گرفت؟"
},
{
"answer1": "منیزیم به علت سمی نبودن، تطابق بسیار خوبی باشرایط بدن داشته و به طور طبیعی در بافت استخوان وجود دارد. منیزیم قابلیت حلالیت در بافت ها را داشته و به طور همزمان در رشد بافت جدید نیز اثر گذار است.",
"answer2": "در یک بررسی برای افزایش استحکام آلیاژ WE43 که به عنوان ایمپلنت های فناپذیر در بدن کاربرد دارند، از فرایند RS استفاده گردیده است.",
"distance": 1062,
"question": "منیزیم به چه علت در ایمپلنت ها استفاده می شود و چگونه استحکام آلیاژ WE43 افزایش داده شد؟"
}
] | [
{
"answer1": "به صورت کلی با توجه به نحوۀ حرکت ابزار و قطعه کار، سه نوع دستگاه Rotary Swaging وجود دارد: 1-در ماشین هایی که تنها سیستم داخلی می چرخد، رینگ خارجی (Outer Ring) ثابت بوده و شفت اصلی (Main Shaft) می چرخد. 2-در نوع دوم، سیستم خارجی می چرخد. 3-رینگ خارجی و شفت اصلی هر دو می توانند با هم و در جهت مختلف بچرخند",
"answer2": "این فرایند برای ساخت محصولات متنوعی از آلیاژهای Al ,Cu ,Fe ,Ti به کار برده شده است.",
"question": "چه نوع دستگاه هایی در روش Rotary Swaging وجود دارد و چه موادی برای این فرایند استفاده می شوند؟"
},
{
"answer1": "اسپینینگ ماشینی یا قدرتی از همان اصول اسپینینگ دستی بهره می گیرد با این تفاوت که به جای استفاده از نیروی بازوی اپراتور، از ابزارهای مکانیکی برای اعمال نیرو استفاده می شود.",
"answer2": "مزایای روش شکل دهی چرخشی نسبت به سایر روش های شکل دهی: تولید بدون براده، بدون درز و سرد - بهبود خواص ماده مثل استحکام تسلیم، عمر خستگی - قابلیت تولید قطعات با ابعاد مختلف - عدم نیاز به عملیات هایی همچون ماشین کاری، سنگ زنی و … - اقتصادی بودن آن در مقایسه با سایر روش ها - دقت ابعادی مطلوب قطعات تولیدی",
"question": "روش اسپینینگ ماشینی چگونه کار میکند و چه مزایایی در مقایسه با سایر روش ها دارد؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
736 | : تیم ملی فوتبال آلمان
تیم ملی فوتبال آلمان تیم فوتبالی است که از سال ۱۹۰۸، نمایندهٔ کشور آلمان در مسابقات بین المللی است. این تیم تحت کنترل فدراسیون فوتبال آلمان ("Deutscher Fußball-Bund") است که در سال ۱۹۰۰ تأسیس شده است. در سال ۱۹۴۹، آلمان به دو تیم آلمان غربی و آلمان شرقی تقسیم شد که هر دو توسط فیفا به رسمیت شناخته شدند تا سال ۱۹۹۰ که دوباره با هم متحد شدند. رکوردهای این دو تیم، با هم ادغام شده است.
آلمان پس از برزیل دومین تیم ملی موفق فوتبال در دنیاست. آن ها چهار بار قهرمان جام جهانی فوتبال (۱۹۵۴، ۱۹۷۴، ۱۹۹۰، ۲۰۱۴) و سه بار قهرمان جام ملت های اروپا (۱۹۷۲، ۱۹۸۰، ۱۹۹۶) شده اند. آن ها همچنین دارای چهار نایب قهرمانی در جام جهانی، سه نایب قهرمانی در جام ملت های اروپا، چهار مقام سومی در جام جهانی، سه مقام سومی در جام ملت های اروپا و یک رتبه چهارم در جام جهانی هستند.
آلمان شرقی در سال ۱۹۷۶ قهرمان المپیک نیز شد. علاوه بر این، آلمان ها در این رقابت ها به دو مقام نایب قهرمانی، سه مقام سومی و یک رتبه چهارمی دست یافتند.
از دیگر افتخارات آلمانی ها میتوان به قهرمانی در جام کنفدراسیون ها ۲۰۱۷ و یک مقام سومی در این مسابقات اشاره کرد.
آلمان تنها کشوری است که هم در ردهٔ مردان و هم در ردهٔ زنان در جام جهانی فوتبال به مقام قهرمانی رسیده است. همچنین تنها کشور اروپایی (در دنیا به همراه برزیل) است که به تمام جام های جهانی که اجازهٔ حضور در آن ها را داشته، راه یافته است. سرمربی فعلی این تیم، یواخیم لو است.
در آلمان این تیم به صورت ساده "Nationalmannschaft" (تیم ملی)، "DFB-Auswahl" (منتخب DFB) یا "Nationalelf" (یازده ملی پوش) خطاب می شود در حالی که در رسانه های خارجی به آن ها "Mannschaft" (تیم) گفته می شود. از عبارت های "Die Adler" (عقاب ها) یا "Deutsche Adler" (عقاب های آلمانی) نیز گاهی استفاده می شود.
بین سال ۱۹۰۱–۱۸۹۹ قبل از تشکیل تیم های ملی در رده بین المللی تیم بین المللی آلمان ۵ بازی غیررسمی با انگلیس انجام داد که در همه این بازی ها، انگلیسی ها موفق به شکست آلمان ها شدند. ۸ سال بعد از تأسیس فدراسیون فوتبال آلمان، آلمان اولین بازی رسمی خود را با تیم ملی سوئیس انجام داد که سوئیس با نتیجه ۵ بر ۳ آلمان را مغلوب کرد. به طور تصادفی اولین بازی های تیم ملی آلمان بعد از جنگ جهانی اول و بعد از جنگ جهانی دوم و همچنین بعد از اتحاد آلمان همه مقابل سوئیس انجام شده است. حتی اولین قهرمانی آلمان در جام جهانی نیز در کشور سوئیس بوده است.
در سال های اولیه بازیکنان به وسیله DFB (فدراسیون فوتبال آلمان) انتخاب می شدند. در آن زمان هنوز مربی برای تیم انتخاب نشده بود. اولین مربی تیم ملی آلمان اتو نرتز بود که معلم مدرسه در شهر مانهایم بود و هدایت تیم ملی را از سال های ۱۹۳۶–۱۹۲۶ بر عهده گرفت. فدراسیون به دلیل رکود بزرگ توانایی اعزام تیم ملی به اروگوئه را در سال ۱۹۳۰ برای نخستین دوره جام جهانی فوتبال نداشت. اما ۴ سال بعد، در نخستین حضور خود در جام جهانی در ایتالیا، موفق به کسب مقام سوم شد. در سال ۱۹۳۶ که المپیک در شهر برلین برگزار شد تیم ملی عملکرد ضعیفی به نمایش گذاشت و سپ هربرگر به عنوان مربی آلمان منصوب شد. در سال ۱۹۳۷ بعد از برد ۸–۰ دانمارک در شهر بیرسلاو (وروتسواف) به نام یازده مردان بیرسلاو معروف شدند.
بعد از الحاق اتریش به آلمان نازی) در سال ۱۹۳۸ (آنشلوس) به دلیل درخواست سیاستمداران آلمان نازی، ۵ یا ۶ بازیکن حرفه ای اتریش به تیم ملی آلمان پیوستند تا در جام جهانی ۱۹۳۸ در فرانسه شرکت کنند اما تیم ملی آلمان در همان ابتدای کار از دور رقابت ها کنار رفت و بدترین نتیجه تاریخ جام جهانی آلمان کسب شد (صرف نظر از سال ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ که آلمان در این جام ها شرکت نکرد).
در زمان جنگ جهانی دوم تیم ملی آلمان بیش از ۳۰ بازی ملی انجام داد اما در سال ۱۹۴۲ همه بازیکنان تیم ملی برای انجام وظیفه سربازی فراخوانده شدند.
به زمانی گفته می شود که بعد از جنگ جهانی دوم آلمان داری سه تیم بود آلمان غربی، آلمان شرقی و تیم ملی فوتبال زارلند.
آلمان غربی به کاپیتانی فریتس والتر و سرمربیگری سپ هربرگر در جام جهانی فوتبال ۱۹۵۴ موفق به کسب مقام قهرمانی شد. این قهرمانی در حالی به دست آمد که آلمان در دور گروهی مسابقات ۸–۳ مغلوب مجارستان شده بود اما در فینال جام جهانی فوتبال ۱۹۵۴ آلمان ۶ دقیقه به پایان بازی با گل هلموت ران موفق به شکست مجارستان با نتیجه ۳ بر ۲ شد و به نظر کارشناسان شگفتی بزرگی در برن اتفاق افتاد.
آلمان در جام جهانی فوتبال ۱۹۵۸ به مقام چهارمی رسید و در جام جهانی فوتبال ۱۹۶۲ تا مرحله یک چهارم نهایی پیش رفت. به دلیل نتایج نه چندان راضی کننده فدراسیون هدایت تیم ملی را بر عهده هلموت شون گذاشت. درجام جهانی فوتبال ۱۹۶۶ آلمان شوروی را با یک گل شکست داد تا بازی فینال را در مقابل تیم میزبان یعنی انگلیس در ورزشگاه ومبلی برگزار کند. بازی در وقت های معمول ۲–۲ به پایان رسید اما ضربه بحث برانگیز جف هرست، که به اعتقاد آلمان از خط نگذشته بود، را کمک داور بازی گل اعلام کرد تا بازی ۳–۲ به سود انگلیس شود. در دقایق پایانی وقت اضافی انگلیس گل دیگری را به ثمر رساند تا بازی را انگلیس ۴–۲ برده و قهرمان شود.
در جام جهانی فوتبال ۱۹۷۰ در مکزیک آلمان برای انتقام آمد. آن ها موفق شدند انتقام شکست ۴ سال قبل خود در مقابل انگلیس را بگیرند. سپس در مرحله نیمه نهایی به مصاف ایتالیا رفتند. در این بازی خاطره انگیز که بعدها از آن به عنوان بازی قرن یاد شد آلمان علی رغم بازی بسیار نزدیک و مصدومیت فرانتس بکن باوئر که شانه اش دررفته بود بازی را ۴–۳ واگذار کرد. اما اتفاق خوبی که برای آلمان ها در این جام رخ داد آقای گلی گرد مولر گلزن افسانه ای آلمان با ۱۰ گل زده بود. آلمان در بازی رده بندی با یک گل اروگوئه را شکست داد و به مقام سومی رسید.
قبل از جام جهانی فوتبال ۱۹۷۴ آلمان موفق به قهرمانی اروپا در سال ۱۹۷۲شد و در فینال شوروی را با سه گل شکست داد و آماده جام جهانی شد. آلمان میزبان در فینال این رقابت ها به مصاف هلند رفت. تیمی که با اجرای توتال فوتبال بازی های درخشانی از خود به نمایش گذاشته بود و مدعی اصلی جام بود. در بازی فینال هلند با گل یوهان نیکنز یک بر صفر پیش افتاد اما بازی بسته و دقیق آلمان کار را برای هلند سخت کرد. آلمان با گل های پائول برایتنر و گرد مولر دومین قهرمانی در جام جهانی را تجربه کرد.
در اروپا آلمان در بازی فینال مغلوب چکسلواکی شد. بازی در وقت قانونی ۲–۲ به پایان رسید اما در ضربات پنالتی آلمان ۵ بر ۳ بازی را واگذار کرد. از آن موقع به بعد تیم ملی آلمان هرگز در ضربات پنالتی مغلوب نشده است فقط دو مورد از دست دادن پنالتی دیده می شود که یکی از آن ها در نیمه نهایی جام جهانی فوتبال ۱۹۸۲ اولی اشتیلیکه پنالتی خود را از دست داد هر چند که در آخر آلمان بود که فرانسه را شکست داد. مورد دوم از دست دادن پنالتی لوکاس پودولسکی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰ مقابل صربستان بود.
آلمان در جام جهانی فوتبال ۱۹۷۸ واقع در آرژانتین نتوانست از عنوان قهرمانی خود دفاع کند و با باخت ۳ بر ۲ مقابل اتریش از گردونه رقابت کنار رفت و مربی موفق آلمان هلموت شون بازنشسته شد و هدایت تیم ملی آلمان را یوپ دروال بر عهده گرفت. تحت مربیگری یوپ آلمان موفق به فتح جام ملت های اروپا در سال ۱۹۸۰ شد. در جام جهانی ۱۹۸۲ آلمان ها نمایش خوبی داشتند و به مقام نایب قهرمانی مسابقات رسیدند. آلمان در بازی فینال ۳–۱ از ایتالیا باخت. بازی به یاد ماندنی برای آلمان ها در این جام برد تیم ملی فوتبال فرانسه بود که بازی ۳–۱ باخته را به تساوی ۳–۳ رساندند و در ضربات پنالتی پیروز بازی شدند.
بعد از نتیجه ضعیف در جام ملت های اروپا در سال ۱۹۸۴ آلمان با قدرت در جام جهانی فوتبال ۱۹۸۶ حاضر اما بار دیگر در بازی فینال بازی را به آرژانتین و دیگو مارادونا باختند تا سومین نایب قهرمانی خود را تجربه کرده باشند. در سال ۱۹۸۸آلمان در مرحله نیمه نهایی جام ملتهای اروپا از هلند شکست خوردند. اما در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۰ با شکست دادن آرژانتین در فینال انتقام گرفته و لوتار ماتیوس کاپیتان آلمان و بهترین هافبک وسط تاریخ سومین جام ژرمن ها را بالای سر برد. فرانتس بکن باوئر در کنار دیدیه دشان تنها کسانی در تاریخ فوتبال هستند که هم به عنوان مربی و هم به عنوان کاپیتان جام جهانی را فتح کرده اند.
بعد از قهرمانی آلمان در جام جهانی دو کشور آلمان غربی و آلمان شرقی به هم پیوستند و بازیکنان خوبی مانند ماتیاس سامر و اولف کیرشتن در ترکیب تیم ملی آلمان قرار گرفتند. اولین بازی آلمان در عرصه بین المللی بعد از اتحاد جام ملت های اروپا ۱۹۹۲ می باشد که دانمارک شگفتی ساز مسابقات شد و موفق به پیروزی برابر آلمان در فینال شد. مشکلی که آلمان در این دوران داشت کهولت سن بازیکنانش بود. آن ها عملکرد مناسبی در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۴ نداشتند و بلغارستان موفق به شکست آلمان در دور یک چهارم نهایی مسابقات شد. در جام ملت های اروپا ۱۹۹۶ آلمان موفق به کسب قهرمانی در این جام شد. با گل طلایی الیور بیرهوف که در وقت های اضافی بازی به ثمر رسید، بیرهوف به عنوان اولین بازیکنی لقب گرفت که گل طلایی را به ثمر رسانده است. این آخرین قهرمانی آلمان در سطح اروپااست. بعد از قهرمانی آلمان در این جام آن ها راهی فرانسه شدند تا در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ شرکت کنند. باز هم آلمان خوب کار نکرد و در مرحله یک چهارم نهایی با سه گل مغلوب کرواسی شد. بعد از این باخت آلمان، مربی تیم برتی فوگتس از سمت خود برکنار شد و به جای او اریش ریبک انتخاب شد.
آلمان دچار افت شدیدی از لحاظ بازیکن شد اما در میان این مشکلات دو بازیکن شاخص آلمان الیور کان و میشائیل بالاک امیدبخش بودند. ابتدا در جام ملت های اروپا ۲۰۰۰ آلمان با عملکردی ضعیف از دور رقابت ها حذف شد و اریش ریبک از سمت خود استعفاء داد و به جای او رودی فولر مربی تیم ملی آلمان شد. تیم رودی فولر در جام جهانی فوتبال ۲۰۰۲ به خوبی کار کرد و با درخشش دروازه بان افسانه ای الیور کان، میشائیل بالاک هافبک و میروسلاو کلوزه بهترین گلزن تمام ادوار جام جهانی تا مرحله فینال رفتند و این بار در فینال مغلوب برزیل شدند.
بعد از این آلمان نتوانست موفقیت خود در جام جهانی ۲۰۰۲ را تکرار کند و در جام ملت های اروپا ۲۰۰۴ در دور گروهی حذف شدند و رودی فولر از سمت خود کنار رفت و یورگن کلینزمان به عنوان جانشین او انتخاب شد.
آلمان ها امید زیادی داشتند که درجام جهانی فوتبال ۲۰۰۶، که در کشور خودشان برگزار می شد، قهرمان شوند. آلمان در این بازی ها نتایج خوبی کسب کردند و با پیروزی در هر سه بازی مرحله گروهی و با شکست دادن تیم ملی فوتبال آرژانتین که یکی از تیم های آماده این جام بود پا به مرحله نیمه نهایی گذاشتند اما در این مرحله مغلوب تیم ملی فوتبال ایتالیا شدند. در مرحله رده بندی این مسابقات آلمان پرتغال را شکست داد و به مقام سوم دست یافت. میروسلاو کلوزه با زدن ۵ گل در این تورنومنت توانست جایزه کفش طلا را دریافت کند.
پس از جام جهانی یواخیم لو که دستیار کلینزمان بود سرمربی آلمان شد. در این زمان سیاست فدراسیون فوتبال آلمان به پرورش بازیکنان جوان تغییر کرد و با مربیگری یواخیم لو در جام ملت های اروپا ۲۰۰۸ عملکرد خوبی داشت و با گذشت از سد پرتغال و ترکیه در مراحل یک چهارم نهایی و نیمه نهای به فینال راه یافت ولی در مرحله فینال مغلوب تیم ملی فوتبال اسپانیا شد.
آلمانی ها با بازیکنانی کاملاً جوان مانند مسعود اوزیل، توماس مولر، تونی کروس، متس هوملس، سامی خدیرا و مانوئل نویر در بازی های جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰ نیز خوش درخشیدند و با بردهای خیره کنند مقابل تیم های انگلیس (برد چهار بر یک) و آرژانتین (برد چهار بر صفر) در کارشناسان را متحیر کرد. اما باز هم در مرحله نیم نهایی مغلوب اسپانیا شد. در مرحله رده بندی اروگوئه را شکست داد و به مقام سوم رسید. در این رقابت ها میروسلاو کلوزه با به ثمر رساندن ۱۴ گل در جامهای جهانی به رکورد گرد مولر آلمانی رسید و توماس مولر نیز توانست کفش طلا و جایزه بهترین بازیکن جوان را نسیب خود کند.
در جام ملت های اروپا ۲۰۱۲ آلمان یکی از قدرتمندترین تیم ها بود که با پیروزی در تمام بازی های خود در مرحله مقدماتی به این مسابقات صعود کرده بود. همچنین با توجه به قرار گرفتن آن ها در گروه مرگ (پرتغال، هلند و دانمارک) مسابقات به خوبی عمل کردند و تنها تیم این جام بودند که با 9 امتیاز به مرحله یک چهارم نهایی صعود کردند. آلمان ها با شکست یونان در مرحله یک چهارم نهایی توانستند رکورد ۱۵ بازی ملی بدون باخت را از خود به جا بگزارند اما در نیمه نهایی ۲۰۱۲ با یک بازی عجیب در مقابل ایتالیا که اصلاً نشانی از آلمان آماده قبل از نیمه نهایی نداشت، بازی را ۲ بر ۱ واگذار کردند.
در نهایت آلمان یواخیم لوو توانست در جام جهانی ۲۰۱۴ با شکست همه رقیبان از جمله پیروزی به یاد ماندنی ۷–۱ برابر برزیل میزبان و در نهایت شکست آرژانتین با اقتدار به مقام قهرمانی دست یابد. در این دوره از بازی ها میروسلاو کلوزه با دو گلی که در این رقابت ها به ثمر رساند از رونالدوی برزیلی پیشی گرفت و با ۱۶ گل بهترین گلزن ادوار جامهای جهانی لقب گرفت. همچنین آلمان تنها کشور اروپایی شد که در طول تاریخ موفق به قهرمانی در خاک قاره آمریکا شده است.
پس از قهرمانی در جام جهانی ۲۰۱۴، اولین تورنمنت رسمی تیم ملی آلمان در حالی آغاز شد که سه بازیکن عضو تیم قهرمان جام جهانی ۲۰۱۴ یعنی میروسلاو کلوزه، پر مرته ساکر و فیلیپ لام، از فوتبال ملی خداحافظی کرده بودند. تیم، در انتخابی رقابت های یورو شروع نا ناامیدکننده ای داشتند. آن ها بازی اول خود را ۲–۱ به اسکاتلند در خانه باختند و در بازی بعدی نیز برای اولین بار در تاریخ خود مغلوب لهستان شدند. پس از دو شکست متوالی، به تساوی ۱–۱ مقابل ایرلند رضایت دادند و اولین پیروزی خود را در مقابل جبرالطارق با نتیجه ۴ بر ۰ بدست آوردند. آخرین بازی خود در پایان سال را نیز مقابل اسپانیا انجام دادند. مشکلات بازی های ملی همچنان ادامه دار بود، مساوی و باخت به ایرلند کار را برای آلمان سخت می کرد. اما توانستند شکست مقابل لهستان و اسکاتلند را جبران و با پیروزی برابر گرجستان، صعود خود به رقابت های جام ملت های اروپا ۲۰۱۶ را قطعی کنند.
در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۶، المان با درخشش برابر اکراین، جام را با برد آغاز کردند. در بازی دوم مقابل لهستان به تساوی ۰–۰ رضایت دادند و با پیروزی 1–۰ برابر ایرلند شمالی، به عنوان سرگروه گروه C رقابت ها به دور بعدی صعود کردند. تیم در یک هشتم نهایی مقابل اسلواکی قرار گرفت و با نتیجه ۳–۰ توانست به مرحله یک چهارم نهایی این رقابتها صعود کند. مرحله ای که المان توانست برای اولین بار ایتالیا را در یک تورنمنت شکست دهد. این بازی که یک بازی جنجالی بود، در وقت های عادی و اضافه با نتیجه ۱–۱ مساوی شد تا در ضربات پنالتی تیم برتر مشخص شود. در این بازی 19 پنالتی زده شد و در آخر یوناس هکتور ، آخرین پنالتی این مسابقه را تبدیل به گل کرد تا المان برای اولین بار ایتالیا را شکست دهد. در مرحله نیمه نهایی، آلمان با کشور میزبان یعنی فرانسه بازی کرد. تیم به دنبال چهارمین قهرمانی خود بود اما با شکست ۲–۰ مقابل فرانسه، به آلمان بازگشتند. این مسابقه دومین برد (در بازیهای رسمی) فرانسه مقابل المان پس از سال ۱۹۵۸ بود.
در ۲ ژوئیه سال ۲۰۱۷، آلمان با تیم دوم خود به با نام آلمان B شناخته می شد، وارد رقابت های جام کنفدراسیون های ۲۰۱۷ شد. آلمان با پیروزی ۱–۰ برابر شیلی در فینال توانست برای اولین بار قهرمان جام کنفدراسیون ها شود.
با وجود پیروزی در تمام مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ و قهرمانی جام کنفدراسیون ها ۲۰۱۷، تیم المان که به عنوان قهرمان دوره قبلی جام جهانی پا به روسیه می گذاشت، اولین بازی خود برابر مکزیک را به طرز عجیبی با نتیجه ۰–۱ واگذار کرد. این برای دومین بار از سال ۱۹۸۲ بود که المان اولین بازی خود را در جام جهانی می بازد. آلمان در دومین بازی خود برابر سوئد، با گل دقیقه ۵+۹۰ تونی کروس که دیرترین گل تاریخ جام جهانی بود امیدها را برای باقی ماندن در روسیه زنده نگه داشت. اما باخت ۰–۲ به کره جنوبی در شهر کازان، تیر خلاص را به کاروان مانشافت زد. این اتفاق در حالی رخ داد که المان هیچ وقت در مرحله گروهی جام جهانی حذف نشده بود جز در سال ۱۹۳۸ که مسابقات به طور گروهی برگزار نمی شدند.
یکی از مهم ترین دلایل حذف المان در جام جهانی، حواشی ایجاد شده قبل از تورنمنت بود. مسوت اوزیل و ایلکای گوندوگان که از مهاجران ترک تبار آلمان هستند، با گرفتن عکس با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه حواشی زیادی را در آلمان ایجاد کردند که برای کاروان آلمان گران تمام شد.همچنین دیگر عامل مؤثر در ناکامی آلمان در جام جهانی روسیه، اختلافاتی بود که در بطن تیم به وجود آمده بود.بازیکنان جوان تر و جدیدتر تیم معتقد بودند که یوآخیم لوو نسبت به دو نسل متفاوت این تیم یعنی تیم برنده جام جهانی ۲۰۱۴ و تیم برنده جام کنفدراسیونها ۲۰۱۷ دیدگاه و رفتار تبعیض آمیزی دارد و تمایل او برای استفاده از بازیکنان قدیمی تیم بیشتر است.همین موضوع سبب اختلافاتی در درون اردوی مانشافت شده بود.
آلمان بیشتر بازی های ملی را در ورزشگاه المپیک برلین انجام داده است.
مقاله اختصاصی در این رده: عناوین و افتخارات تیم ملی فوتبال آلمان.
۲۲ بازیکن فهرست زیر در تاریخ ۸ نوامبر ۲۰۱۹ برای بازی با بلاروس (۱۶ نوامبر) و بازی با ایرلند شمالی (۱۹ نوامبر) در مرحله مقدماتی جام ملت های اروپا ۲۰۲۰ دعوت شدند و آخرین بازی های این رقابت ها را انجام دادند. در مقایسه با بازی های ماه اکتبر ، مارسل هالستنبرگ ، نیکلاس زوله ، مارکو رویس ، کای هاورتس و یولیان دراکسلر به دلیل مصدومیت دعوت نشدند اما در مقابل ماتیاس گینتر ، یوناس هکتور ، نیکو شولتس ، لئون گورتزکا و تونی کروس دوباره فرصت حضور در تیم ملی را پیدا کردند.
همچنین لوکا والدشمیت در بازی اول مقابل بلاروس ، شش دقیقه پس از تعویض و ورود به زمین با دروازه بان بلاروس برخورد کرد و به دلیل مصدومیت دوباره تعویض شد.
این فهرست جدیدترین و آخرین لیست تیم ملی آلمان است.
بازیکنانی که سابقه حضور در لیست بازی های اخیر تیم ملی آلمان را دارند.
تا ۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۴.
تا ۹ ژوئیه ۲۰۱۴.
| [
{
"answer1": "اولین مربی تیم ملی آلمان اتو نرتز بود که معلم مدرسه در شهر مانهایم بود و هدایت تیم ملی را از سال های ۱۹۳۶–۱۹۲۶ بر عهده گرفت.",
"answer2": "۸ سال بعد از تأسیس فدراسیون فوتبال آلمان، آلمان اولین بازی رسمی خود را با تیم ملی سوئیس انجام داد که سوئیس با نتیجه ۵ بر ۳ آلمان را مغلوب کرد.",
"distance": 481,
"question": "اولین مربی تیم ملی آلمان چه کسی بود و در چه سالی اولین بازی رسمی تیم ملی آلمان انجام شد؟"
},
{
"answer1": "در سال ۱۹۴۹، آلمان به دو تیم آلمان غربی و آلمان شرقی تقسیم شد که هر دو توسط فیفا به رسمیت شناخته شدند",
"answer2": "تا سال ۱۹۹۰ که دوباره با هم متحد شدند.",
"distance": 102,
"question": "در چه سالی آلمان به دو تیم آلمان غربی و آلمان شرقی تقسیم شد و در چه سالی دوباره با هم متحد شدند و به عنوان یک تیم در مسابقات شرکت کردند؟"
},
{
"answer1": "آلمان در جام جهانی فوتبال ۱۹۵۸ به مقام چهارمی رسید",
"answer2": "اما اتفاق خوبی که برای آلمان ها در این جام رخ داد آقای گلی گرد مولر گلزن افسانه ای آلمان با ۱۰ گل زده بود.",
"distance": 940,
"question": "آلمان در کدام جام جهانی به مقام چهارمی رسید و چه کسی آقای گل جام جهانی ۱۹۷۰ شد؟"
},
{
"answer1": "از دیگر افتخارات آلمانی ها میتوان به قهرمانی در جام کنفدراسیون ها ۲۰۱۷",
"answer2": "سرمربی فعلی این تیم، یواخیم لو است.",
"distance": 347,
"question": "در چه سالی آلمان قهرمان جام کنفدراسیون ها شد و چه کسی سرمربی فعلی این تیم است؟"
}
] | [
{
"answer1": "تیم ملی آلمان در جام جهانی فوتبال ۱۹۵۴ موفق به کسب مقام قهرمانی شد.",
"answer2": "قبل از جام جهانی فوتبال ۱۹۷۴ آلمان موفق به قهرمانی اروپا در سال ۱۹۷۲شد",
"question": "تیم ملی آلمان در چه سالی قهرمان جام جهانی شد و قبل از آن در چه سالی قهرمان اروپا شده بود؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
737 | : تاریخ انسان
تاریخ انسان مجموعه وقایعی است که در طول زمان برای انسان های روی کره زمین اتفاق افتاده است. تاریخ انسان باستان با اختراع خط آغاز شده که به صورت مستقل از یکدیگر، در بسیاری از نقاط زمین رخ داده است و امکان ثبت و انتقال خاطرات و تجربیات بشری و راهی برای ارتباط با یکدیگر را فراهم ساخت تا زمینه ساز رشد دانش شود. با این حال درک بهتر تاریخ بشری، نیازمند مراجعه به دوران ماقبل تاریخ است.
تاریخ بشر توسط یک رشته پیوسته و تدریجی از اکتشافات، نوآوری ها و اختراع ها مشخص شده است. همچنین تاریخ گاه شامل جهش ها و انقلاب هایی است که دوره های جدیدی در تاریخ بشری ایجاد کرده اند. انقلاب کشاورزی یکی از این نقاط عطف تاریخی است. بین ۸۵۰۰ تا ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، در هلال حاصلخیز، انسان شروع به پرورش سیستماتیک گیاهان و حیوانات کرد. این شیوه زندگی از یک سو به سرعت به مناطق همسایه گسترش و توسعه یافت، و از سوی دیگر به صورت مستقل در نقاط دیگر زمین به وجود آمد تا سرانجام هوشمندترین زندگی های یکجانشینی به عنوان کشاورزی در مناطق نزدیک به آب پدید آمد. با گسترش راه های ارتباطی میان جوامع و پیدایش مفهوم تجارت و حمل و نقل، این واحدهای کوچک و جداگانه به مرور به یکدیگر پیوسته و واحدهای بزرگتری را تشکیل دادند. چنین رشدی در سایه امنیت نسبی و افزایش تولید ناشی از گسترش کشاورزی ممکن شد.
افزایش تولید محصولات کشاورزی به مرور باعث افزایش تقسیم کار، بالا رفتن سطح آسایش، و توسعه شهرها شد و پیدایش تمدن ها را ممکن ساخت. پیچیدگی رو به رشد جوامع انسانی سیستم های حسابداری را غیرقابل اجتناب ساخت؛ چنین نیاز و تکاملی سبب اختراع خط و آغاز نوشتن انسان شد. اختراع تقریباً هم زمان و مستقل از یکدیگر خط در نقاط گوناگون زمین سبب شده تا بسیاری از این نقاط خود را «گهواره تمدن» بشری بخوانند.
تمدن ها در آغاز و به ناچار در نزدیکی رودخانه ها گسترش یافتند. ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، اولین تمدن های خاورمیانه در منطقه بین النهرین (حدفاصل رودخانه های دجله و فرات)، اولین تمدن مصری در ساحل رودخانه نیل و دره ایندوس، و در نهایت اولین تمدن های چینی در امتداد رودخانه های بزرگ چین پدید آمدند.
تاریخچه جهان معمولاً تقسیم می شود به:
در اروپا معمولاً سقوط امپراطوری روم (۴۷۶میلادی) به عنوان پایان دوره باستان و آغاز قرون وسطی در نظر گرفته می شود. هزار سال بعد، در اواسط قرن ۱۵ میلادی، اختراع یوهانس گوتنبرگ در صنعت چاپ مدرن انقلابی در ارتباطات به وجود آورد و کمک کرد تا قرون به پایان رسیده و رنسانس اروپا و انقلاب علمی پدید آیند. در قرن ۱۸، انباشت دانش و فناوری در اروپا به حدی رسید که جرقه های انقلاب صنعتی زده شد.
دوران پیش از تاریخ یا ما قبل تاریخ از پیدایش انسان آغاز می شود و به پیدایش خط و نگارش که یکی از بزرگ ترین رویدادهای فرهنگی-اجتماعی زندگی آدمی است، منتهی می گردد.
در آن دوران تجربه ها و دستاوردهای مردم به سرعت از بین می رفت و دانش انتقال پیدا نمی کرد و به همین دلیل بشریت مجبور به اختراع خط شد تا بتواند وقایع به وجود آمده را چه در گذشته و چه در حال و آینده را ثبت و ضبط کنند تا بشریت از آن استفاده کند.
پارینه سنگی یعنی «عصر حجر قدیمی». این دوره اولین دوره از عصر حجر است که به سه دوره پارینه سنگی ابتدایی، پارینه سنگی میانی و پارینه سنگی پایانی تقسیم می شود.
در سراسر دوران پارینه سنگی، انسان ها به طور کلی به عنوان عشایر شکارچی-گردآورنده زندگی می کردند. جوامع شکارچی-گردآورنده تمایل داشتند همچنان در گروه های کوچک باقی بمانند و به تساوی کامل انسان ها اعتقاد داشتند. هرچند گاه با کسب منابع گستره غذایی یا دست یابی به شیوه های ذخیره سازی منابع غذایی جمعیت آن ها گسترش می یافت و جوامع پیچیده تری نظیر ریاست قبیله ای (chiefdom) و طبقات اجتماعی تشکیل می دادند.
ایران در دوره پارینه سنگی:
بررسی های باستان شناسی – انسان شناسی در ایران امروزی برای شناسایی دوره پارینه سنگی، هم جدید و هم محدود است. به دلیل همین دو امر، اطلاعات به دست آمده نیز بسیار ناچیز و در محدوده ظن و گمان است. آثاری شامل چند افزار سنگی از منطقه ای واقع در آذربایجان، در مثلث بین مراغه، تبریز و میانه، نیز به دست آمده است که بنا به گزارش متعلق به دوره پارینه سنگی قدیم است. علاوه بر آن ابزار سنگی به دست آمده از منطقه " لدیز " سیستان است که قدمتی برابر با یکصد هزار سال دارند و از نظر فن ابزار سازی، آن ها را جزو نوع آشولین
(Acheulean) یعنی جدیدترین ابزارهای سنگی دوره پارینه سنگی قدیم طبقه بندی کرده اند.
شاید بتوان مستندترین آثار این دوره در ایران را در غارهای خرم آباد کنونی و به شرح زیر ردیابی کرد:
غار همیان شامل همیان یک و دو:
این دو غار (پناهگاه) مسکون و منقوش مجاور هم واقع شده و در محلی به نام «چالگه شَلَهْ» در یکی از دره های رشته کوه شمال کوهدشت به نام «سَرسورن» قرار گرفته اند. پژوهشگران سابقه سکونت و ابزار غار همیان یک را به قدیمی ترین دوره موسترین (حدود ۱۰۰۰۰۰ تا چهل هزار سال ق) نسبت می دهند، بر اساس بررسی های انجام شده غار همیان دو نیز ادامه فرهنگ همیان یک شناخته شده است. در غار همیان دو علاوه بر ابزار و شواهد سکونت، نقاشی هایی از ادوار بعد بر بدنه غار شناسایی و مطالعه شده است، این نقاشی ها به گروه های انسانی ۱۷ تا ۱۵ هزار سال پیش نسبت داده شده اند.
میانه سنگی «مزولیتیک» ۱۰۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ق. م
از دورهٔ میان سنگی (۸۰۰۰ تا ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد) بشر به بیرون از غار آ مده و غار را به عنوان پناه گاه استفاده کرد.
در آثار این دوره بر خلاف دوره پارینه سنگی پیکره انسان به وفور دیده می شود. بیش ترین آثار به جای مانده از این دوره در سواحل مدیترانه در اروپا ست. از مشهورترین آن ها صخره های آداهورا در سیسیل ایتالیا است.
در این دوران احتمالاً به دلیل مساعد شدن شرایط آب و هوایی انسان ها از درون غارها بیرون آمدند و از غارها به عنوان پناه گاه استفاده کردند و نقاشی های خود را بر دیوارهای کم عمق غار بر جای گذاشتند این آثار به نقاشی های پناه گاهی معروف می باشند. این نقاشی ها کوچک و فوق العاده زنده نما می باشند و انسان را در صحنه های شکار و رقص های جادویی نشان می دهد. از این تاریخ ساخته های عظیمی از سنگ توسط بشر بر جای مانده که مربوط به ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد می باشد. این نوع معماری به درشت سنگ ها (مگالیتس) مشهور می باشد. این ساخته ها را می توان پایه های اولیه هنر معماری در تاریخ دانست. مانند اثر استون هنج که حدود ۱۶۵۰ سال قبل از میلاد در دشت سالزبری انگلستان به جای مانده است.
نمونهٔ دیگر این آثار در غارهای سنگی لون مین در۵/۱۲ کیلومتری حومه جنوبی شهر لویان استان خه نان در مرکز چین در پرتگاه های شرقی و غربی دره لون مین قرار دارد.
مهمترین آثار این دوره در ایران:
غار دوشه در کوهدشت لرستان، غاری است از سنگ، یخ و گدازه های آتشفشانی. دیوارنگاری های این غار مربوط به حدود هزاره هشتم پیش از میلاد می باشد.
غار میر ملاس یا میر ملاس (کوهدشت) غاری مسکون و منقوش در تنگه ای به همین نام در شمال غرب کوهدشت قرار دارد. تعدادی از نقاشی های بدنه غار و برخی آثار به دست آمده از آن قدیمی تر از دوره نئولتیک (حدود ۱۶۰۰۰ سال تا ۱۱۰۰۰ سال ق) تشخیص داده شده و پاره ای دیگر از تصاویر و شواهد آن را به دوره نئولتیک (حدود ۱۰۵۰۰ سال تا هزاره ششم ق. م) مربوط می دانند.
کوه ارنان: کوه ارنان در ۷۱ کیلومتری جنوب غربی شهر یزد، در جنوب روستای ارنان قرار دارد. بر روی سنگ کوه ارنان نقش هایی کنده شده است، که مربوط به زندگی انسان در دوره حجر است و قدمت شهر یزد را به ۱۰هزار سال پیش از میلاد مسیح می رساند.
این سنگ نوشته ها شباهت بسیاری با سنگ تراشی های انسان در اواخر دوره دیرینه سنگی استان همدان دارد.
دوران نوسنگی را عصر شروع کشاورزی و اهلی کردن دام دانسته اند. در این دوران، در برخی نواحی جنوب غرب آسیا (خاورمیانه)، انسان از مرحله جمع آوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی حیوانات مثل بز و گوسفند و همچنین سگ، انتقال یافت. باستان شناسان آغاز این دوره را در حدود ۱۰ هزار سال پیش دانسته اند.
از اختراع های این عصر می توان به چرخ و قایق اشاره کرد. هم چنین یکجانشینی و پیدایش نخستین روستاها در این دوره رخ داد. انسان ها در این روستاها از راه کشاورزی، باغداری، بوستان کاری و دامپروری زندگی می کردند و به ریسندگی و بافندگی و سفالگری نیز می پرداختند. برخی جانوران اهلی شدند، مانند اسب. یکجانشینی نیازمند توسعهٔ بناسازی بود و کشاورزی نیازمند آبیاری و آب رسانی بود. با افزایش تولید مواد کشاورزی، رفاه انسان بیش تر و در نتیجه باعث رشد جمعیت شد. تراکم جمعیت به تدریج موجب تنش ها، برخوردها و پراکندگی ها و مهاجرت هایی شد که مسیر تاریخ بشر را یکسره تغییر داد. هم چنین در جمجمه های به دست آمده از عصر نوسنگی، آثاری از برداشته شدن تکه هایی از کاسهٔ سر و احتمالاً جراحی مغز دیده شده است.[۱]
قدیمی ترین آثار این دوره در ایران مربوط به مکان باستانی تپه گنج دره و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در ایلام است.
بنای استن هنج در جنوب شرقی انگلستان متعلق به همین دوره است.[۱]
عقیده بر این است که پیدایش گندم و اهلی سازی گوسفند و بز در ایران، گندم تکدانه در مصر و گاو در یونان بوده است.
عصر برنز یا عصر مفرغ دوره ای در تاریخ پیشرفت بشری است که در روند آن انسان ها بیش تر به فلزکاری دست زدند و از شیوه هایی برای گداختن مس و قلع و فرایند آلیاژسازی آن و قالب ریزی برنز بهره بردند. عصر برنز بخشی از سامانه سه دوره ای در زمان پیش از تاریخ جامعه انسانی است. دو دوره پیش و پس این دوره در سامانه یادشده عصر سنگ و عصر آهن می باشند. در سامانه یاد شده عصر برنز پس از دوره نوسنگی آغاز می گردد؛ ولی در بیشتر بخش های آفریقا که زیر صحرا جای گرفته اند پس از دوره نوسنگی یکراست عصر آهن آغاز می گردد.
شهر؛ سکونتگاهی، نسبتاً بزرگ و دائمی است. سازمان ملل متحد، در سال ۱۳۶۷ خورشیدی، شهر را چنین، تعریف می کند:
شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت سیاسی، اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره می شود.
شاخص های تفکیک شهر از روستا، عبارت است از:
تجارت (دادوستد)، انتقال مالکیت کالا و خدمات از یک شخص یا نهاد به دیگری به ازای دریافت چیزی از خریدار است. به طور کلی هرگونه عملی (قابل سنجش و اندازه گیری مادی) را که اشخاص در مقابل کالا یا خدمتی، کالا یا خدمتی را واگذار نموده و هر دو طرف به هنگام این عمل راضی باشند تجارت گفته می شود. تجارت به دو قسمت تجارت داخلی و تجارت خارجی تقسیم می شود. در عرف معمول به تبادل کالاها یا خدمات تجارت اطلاق می شود و برای بهتر معامله کردن در زمان لازم و محدود نیاز به اطلاعات و مدیریت کردن اطلاعات جهت رسیدن به هدف است. تجارت سازوکاری است که هستهٔ سرمایه داری را تشکیل می دهد.
بر اساس کشفیات گیرشمن، کهن ترین تمدن جهان با تعاریف شهر امروز، سیلک کاشان بوده این
طبق حفاری های باستان شناسان اعلام کرده اند که شوش یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان است. این منطقه در ۹۰۰۰ سال پیش از میلاد محل سکونت کشاورزان بوده است. آن ها از زندگی خود آثاری بر جای گذاشته اند که اکنون به صورت تپه های گوناگون باستانی کشف شده است. شهر باستانی شوش مرکز تمدن ایلام بوده است (به تلفظ اکدی: الا متو. در زبان خود ایلامی ها: هلا متی و به معنای سرزمین والامقام یا سرزمین اله است اما در تورات عیلام نام نهاده شده است که بعدها دانشمندان غربی نام توراتی عیلام را ایلام تلفظ کردند) که واقع در یک صد و پنجاه کیلومتری شرق رود دجله در استان خوزستان است.
شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده است که هریک به سهم خود تأثیری بر دیگری داشته است، یکی تمدن میانرودان و دیگری تمدن ایلام است. به خاطر قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشته است.
در دوره هخامنشیان شوش شکوه گذشته خویش را بازیافته و چهار راه شرق و غرب گردید. با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص شوش بود که راه های بسیاری و به ویژه راه بزرگ موسوم به «راه شاهی» ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد.
راه شاهی که در دوره هخامنشیان و به دستور داریوش بزرگ ساخته شد، شهر شوش، پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان را به پاسارگاد، تخت جمشید و دیگر شهرهای امپراتوری، از جمله شهر نامی سارد پایتخت کشور لیدی پیوند می داد.
می توان گفت اداره سرزمین پهناور ایران و حفظ امنیت آن و انتقال سریع یگان های نظامی و گسترش بازرگانی و ترابری و تسهیل در امر مسافرت از مهم ترین عوامل ساخت و گسترش شبکه راه ها در این دوره بوده است.
از سوی دیگر ایجاد راه ها و برقراری امنیت و تسهیل و بازرگانی، خود موجب پیوند و آشنایی ملت های گوناگون گردید که این امر مایه انتقال فرهنگ ها و باورهای گوناگون گردید و بسیاری از نظرات فلسفی و باورهای دینی از این راه میان ملت ها مبادله شد. بر طبق تاریخ فتوح البلدان و هم چنین تاریخ طبری، شهر شوش بعد از حمله اعراب به ایران از رونق سابق خود افتاد و به یک شهر درجه دو تبدیل شد فلذا تاریخ نویسان از این دوره به بعد کمتر در مورد آن نوشتند.
به سبب ارادت مسلمانان شیعه و یهودیان ایران به دانیال، شوش یک منطقه مسکونی است. امروزه شهر شوش در شمال استان خوزستان از یادمان های تاریخی کهن؛ دیگر آن رونق و اهمیت دیرین خود را دارا نیست. نام هایی مانند سوس - شوشا- سوسه - سویس و سویز که در بعضی مناطق شمال آفریقا وجود دارد نیز مرتبط با نام شهر شوش است. مهاجران ایرانی و عرب که از این منطقه به شمال آفریقا مهاجرت کرده اند این نام ها را در دوره اسلامی رایج نموده اند. شهر شوش در دوره قبل از اسلام به همان اندازه شهرت داشته که بابل، کلده، لیدی، نیل و … شهرت بین المللی داشته است.
در ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد مردم شوش در قلعه زندگی می کردند و از۴۰۰۰سال پیش زندگی در شوش به صورت شهری درآمده است. این منطقه که بین رودهای کرخه و دز قرار دارد، پایتخت سیاسی ایلامی ها بوده است. قلعه ایلامی ها روی تپه ای در مرکز شهر شوش واقع بوده که فرانسوی ها روی آن قلعه جدیدی احداث نموده اند. در کنار آن تپه شاهی قرار دارد که احتمالاً به صورت زیگورات بوده است و در نزدیکی آن تپه صنعتگران قرار دارد.
آشوربانیپال بین سال های ۴۶۵–۴۶۰ قبل از میلاد شهر شوش را فتح کرد و آن را مانند دیگر فتوحات آشوری ها با خاک یکسان کرد. داریوش اول هخامنشی آن جا را بازسازی نمود و کاخ آپادانای خود را در تپه شاهی برپا نمود. خشایارشا نیز در شوش زندگی می کرده است. در زمان اردشیر اول در اثر آتش سوزی بزرگی اکثر بناهای شوش از بین رفتند. بقایای این آثار باستانی در قرن بیستم از زیر خاک بیرون آمدند. قسمت عمده ای از آن ها در اثر تسطیح دشت خوزستان برای اهداف کشاورزی از بین رفته است و جنگ ایران و عراق نیز خسارات زیادی به آثار باستانی وارد کرده است. حفاری های غیرمجاز و سرقت باستان شناسان غربی، باعث شده است قسمت عمده ای از این آثار از بین برود یا به موزه هایی هم چون لوور برسد.
شمال دشت خوزستان که محل ورود سه رود کارون و کرخه و دز به این دشت رسوبی و حاصلخیز است محل مناسبی برای استقرار بشر اولیه بوده است که به تازگی با تکثیر نباتات و اهلی کردن حیوانات آشنا شده بود. در ۵۰۰۰ سال پیش از میلاد آن ها با احداث آبراه ها و سدهایی مشکل آبرسانی را حل نمودند. باستان شناسانی هم چون گیرشمن و ژان پرو بقایای ساختمان های عظیمی را در تپه های شوش کشف کردند که نشان از اهمیت این تپه ها در منطقه می دهد. در کل دشت شوش تپه های فراوانی وجود دارد و نشان می دهد در پهنه عظیم این دشت اجتماعات فراوان پراکنده کشاورزی وجود داشته است که مرکز همه آن ها در شوش بوده است و همگی از نظر فرهنگ صنعت و نحوه زندگی با هم وحدت داشته اند.ودرآخر می توان گفت ایران از قدیمی ترین تمدن های جهان است
قرون وسطی یا سده های میانه، نام یکی از چهار دوره ای است که برای تقسیم بندی تاریخ اروپا استفاده می شود. این چهار دوره عبارت بودند از دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، عصر نوزائی (رنسانس) و دوران جدید یا مدرن که از ۱۶۰۰ میلادی شروع می شود. معمولاً قرون وسطی را از پایان امپراتوری روم در قرن پنجم میلادی تا سقوط قسطنطنیه توسط دولت عثمانی و پایان امپراتوری رم شرقی (یا بیزانس) در ۱۴۵۳در نظر می گیرند.
به طور معمول در تاریخ مغرب زمین قرون وسطی را به سه دوره اساسی تقسیم می کنند.
۱. قرون وسطی اولیه یا ماتقدم (سه قرن اول از ۳۵۰ م تا قرن ششم یعنی ۵۵۰ میلادی)
۲. قرون وسطی ثانویه یا میانه (از قرن ۶–۷ م تا ۱۲ و ۱۳ میلادی)
۳. قرون وسطی متاخر یا عالی (از قرن ۱۴ تا ۱۶)
دوران نوین، دوران مدرن یا مدرنیته به جامعهٔ جدید (مدرن) اطلاق می شود. مدرنیته دوره ای تاریخی است که بین
سال های ۱۶۳۰ میلادی تا ۱۹۴۰ را دربردارد و واجد جنبش های متعدد فرهنگی و عقلانی است. البته یورگن هابرماس فیلسوف مدافع مدرنیته بر این باور است که مدرنیته پروژه ای ناتمام است و هنوز به آخر نرسیده است. به شکل کلی می توان منظور از مدرنیته را جامعهٔمدرن دانست.
از نظر تاریخی، دوران مدرن با دورهٔ رنسانس آغاز شده و با عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و ایده آلیسم آلمانی به عنوان گفتار کلیدی غرب تحکیم می شود. از ویژگی های این دوران می توان به این موارد اشاره نمود:
همچنین دوران مدرن در رویدادهای تاریخی چون انقلاب آمریکا و فرانسه و دو اعلامیهٔ استقلال آمریکا و اعلامیهٔ حقوق بشر و شهروند ۱۷۸۹ فرانسه تجلی می یابد.
می توان گفت که چهار معنای اصلی از مدرنیته وجود دارد:
سدهٔ ۱۹ میلادی به فاصلهٔ بین سال های ۱۸۰۱ تا ۱۹۰۰ در گاهشماری گریگوری گفته می شود. این دوره برابر با سال های بین ۱۱۷۹ تا ۱۲۷۸ در گاهشماری خورشیدی است.
گاهی اوقات مورخین از «سدهٔ نوزدهم میلادی» برای اشاره به دوران تاریخی بین سال های ۱۸۱۵ (۱۱۹۳) (کنگرهٔ وین) تا ۱۹۱۴ (۱۲۹۲) (آغاز جنگ جهانی اول) استفاده می کنند. اریک هابس باوم نیز اصطلاحی به نام «سدهٔ نوزدهم میلادی طولانی» برای اشاره به سال های بین ۱۷۸۹ (۱۱۶۷) تا ۱۹۱۴ ساخته است.
در این سده امپراتوری های عثمانی، اسپانیا و پرتغال نابود شدند و امپراتوری های مغول و روم مقدس نیز به پایان رسیدند.
امپراتوری بریتانیا پس از جنگ های ناپلئونی، در حالیکه یک ربع از جمعیت جهان و یک سوم زمین ها را در اختیار داشت تبدیل به بزرگ ترین ابرقدرت این سده شد. این امر باعث تقویت یک صلح برتانیایی، پیشبرد تجارت و مبارزه با دزدی دریایی فراگیر شد.
میزان برده داری در کل جهان بسیار کمتر شد. پس از شورش برده ها در هاییتی، بریتانیا دزدان دریایی بربر را که به دزدی و برده گیری اروپاییان می پرداختند مجبور به تسلیم شدن کرد و به نیروی دریایی خود ابلاغ کرد تا هر گونه تجارت برده را متوقف سازند. برده داری سپس در روسیه، آمریکا و برزیل ممنوع اعلام شد. (مراجعه کنید به الغای برده داری)
الکتریسیته، فولاد و نفت موجبات دومین انقلاب صنعتی را که کشورهایی چون آلمان، ژاپن و ایالات متحده را تبدیل به امپراتوری های زمان کرد فراهم آوردند. با اینحال روسیه و سلسلهٔ چینگ در چین نتوانستند همراه با این انقلاب گام بردارند و در نتیجه آشوب های اجتماعی وسیعی در این دو امپراتوری به وجود آمد.
سدهٔ ۲۰ میلادی از سال ۱۹۰۱ تا ۲۰۰۰ در گاه شماری میلادی است. این دوره برابر با سال های بین ۱۲۷۹ تا ۱۳۷۹ در گاه شماری هجری خورشیدی است.
در اصطلاح عوام آن را از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۹۹ می دانند. استدلال های زیادی برای تصدیق برداشت عامیانه از این اصطلاح آورده شده است. استفان جی گولد بر این باور است که دههٔ اول سده، ۹ سال دارد. عده ای نیز بر این باورند که سیستم سالشماری نجومی دارای سالی به نام صفر است که معمولاً آن را به نام ۱ سال قبل از میلاد می شناسند. سازمان بین المللی استانداردسازی در سال ۲۰۰۰ استانداردی به نام ایزو ۸۶۰۱
را برای استفاده از سیستم سال شماری نجومی معرفی کرد. این استاندارد نظر
کسانی را که معتقد بودند سدهٔ جدید چند ماه زودتر آغاز شده تصدیق می کرد.
ضمناً تقریباً همیشه دهه ها با سال «۰» آغاز می شوند، در نتیجه همانگونه
نیز نامگذاری می شوند (۱۹۶۰).
این اصطلاح همچنین برای دوره هایی که روی تقویم با هم برخورد دارند نیز استفاده می شود که از این میان می توان سدهٔ بیستم کوتاه را نام برد که طبق آن سدهٔ بیستم به سال های بین ۱۹۱۴ تا ۱۹۸۹ اطلاق می شود. در نتیجه دوران پیش از جنگ جهانی اول به سدهٔ ۱۹ و سال های دههٔ ۱۹۹۰ جزو سدهٔ ۲۱ تلقی می شوند.
این نکته به درستی قابل درک است که بخشی از سال های ابتدایی سدهٔ بیستم
پیش از جنگ جهانی اول از دیدگاه فرهنگی و پیشرفت فناوری جزو سدهٔ ۱۹ به شمار می آید. همچنین بسیاری بر این باورند که دههٔ ۱۹۹۰ به دلیل رخ دادن وقایعی (نظیر ظهور اینترنت) جزو سدهٔ ۲۱ به حساب می آید.
در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال به طول انجامید. پیش از پیروزی متفقین در نوامبر ۱۹۱۸ حدود ۱۰ میلیون نفر کشته شدند. هنگامی که در ماه اوت ۱۹۱۴ جنگ اعلام شد، میلیون ها تن از مردم شادمان در خیابان های شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی کردند. مردم تصمیم حاکمان خود برای رفتن به
جنگ را مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم
می آوردند. با این وجود، صحنه های وحشت انگیز جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد؛ یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند. جنگ جهانی اول، چهار امپراتوری را نابود کرد؛ امپراتوری آلمان تاج و تخت را از دست داد و جمهوری وایمار جایگزین آن شد. امپراتوری های شکست خورده امپراتوری اتریش - مجارستان و عثمانی از هم گسیختند و امپراتوری روسیه نیز به دست انقلابی های بلشویک افتاد.
در قرن بیستم بین دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ بسیاری از کشورهای اروپایی از دموکراسی دست کشیدند. حزب نازی به رهبری آدولف هیتلر در آلمان به قدرت می رسد و فاشیست ها به رهبری موسولینی بر ایتالیا حکومت می کنند. ابتدا بریتانیا و فرانسه کوشیدند با این دیکتاتورهای جنگ طلب سازش کنند. اما عاقبت در سال ۱۹۳۹ در برابر تهاجم هیتلر ایستادند و اروپا به جنگ جهانی دوم کشیده شد. در سپتامبر ۱۹۳۹، جنگ جهانی دوم در اروپا آغاز شد. آدولف هیتلر، می خواست تا رایش سوم به یک قدرت مطلقه در اروپا تبدیل شود. در آغاز تاکتیک حملات برق آسا موفقیت آمیز می نمود. اما پس از سال ۱۹۴۳، قوای متفقین، متشکل از نیروهای آمریکا، شوروی و انگلستان، بر آلمان برتری یافتند. سرانجام، آلمان در ماه مه ۱۹۴۵، نه روز پس از خودکشی هیتلر، تسلیم شد. بیش از بیست میلیون اروپایی در این جنگ کشته شدند.
سدهٔ ۲۱ میلادی یا قرن بیست و یکم جدیدترین سده در تقویم گریگوری و در اصطلاح قرن اخیر است که در تاریخ ۱ ژانویه ۲۰۰۱ آغاز شد و پس از گذشت یک صد سال در ۳۱ دسامبر ۲۱۰۰ به پایان خواهد رسید. در کاربردهای عامیانه ممکن است آغاز سده بیست و یکم از ۱ ژانویه ۲۰۰۰ و پایان آن در ۳۱ دسامبر ۲۰۹۹ در نظر گرفته شود که عقیده ای رایج اما نادرست و غیررسمی است.
AFGHANISTAN Hidden Treasures from the National Museum, Kabul, page 58,
Washington, National Geographic,
| [
{
"answer1": "پیچیدگی رو به رشد جوامع انسانی سیستم های حسابداری را غیرقابل اجتناب ساخت؛ چنین نیاز و تکاملی سبب اختراع خط و آغاز نوشتن انسان شد.",
"answer2": "اختراع تقریباً هم زمان و مستقل از یکدیگر خط در نقاط گوناگون زمین سبب شده تا بسیاری از این نقاط خود را «گهواره تمدن» بشری بخوانند.",
"distance": 130,
"question": "چه عاملی سبب پیدایش خط و نوشتن شد و این اختراع در کجا به عنوان گهواره تمدن شناخته شده است؟"
},
{
"answer1": "۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، اولین تمدن های خاورمیانه در منطقه بین النهرین (حدفاصل رودخانه های دجله و فرات)، اولین تمدن مصری در ساحل رودخانه نیل و دره ایندوس، و در نهایت اولین تمدن های چینی در امتداد رودخانه های بزرگ چین پدید آمدند.",
"answer2": "راه شاهی که در دوره هخامنشیان و به دستور داریوش بزرگ ساخته شد، شهر شوش، پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان را به پاسارگاد، تخت جمشید و دیگر شهرهای امپراتوری، از جمله شهر نامی سارد پایتخت کشور لیدی پیوند می داد.",
"distance": 8726,
"question": "اولین تمدن های خاورمیانه در کجا شکل گرفتند و در چه دوره ای راه شاهی ساخته شد؟"
},
{
"answer1": "این دوره اولین دوره از عصر حجر است که به سه دوره پارینه سنگی ابتدایی، پارینه سنگی میانی و پارینه سنگی پایانی تقسیم می شود.",
"answer2": "بیش ترین آثار به جای مانده از این دوره در سواحل مدیترانه در اروپا ست.",
"distance": 2038,
"question": "دوران پارینه سنگی به چند دوره تقسیم می شود و در دوران میانه سنگی انسان ها بیشتر در کجا سکونت داشتند؟"
},
{
"answer1": "قدیمی ترین آثار این دوره در ایران مربوط به مکان باستانی تپه گنج دره و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در ایلام است.",
"answer2": "با افزایش تولید مواد کشاورزی، رفاه انسان بیش تر و در نتیجه باعث رشد جمعیت شد.",
"distance": 319,
"question": "قدیمی ترین آثار دوره نوسنگی در ایران مربوط به کدام مکان است و چه عاملی باعث رشد جمعیت در این دوره شد؟"
},
{
"answer1": "شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده است که هریک به سهم خود تأثیری بر دیگری داشته است، یکی تمدن میانرودان و دیگری تمدن ایلام است.",
"answer2": "در دوره هخامنشیان شوش شکوه گذشته خویش را بازیافته و چهار راه شرق و غرب گردید.",
"distance": 267,
"question": "شهر شوش در گذشته مرکز برخورد چه تمدن هایی بود و در دوره هخامنشیان چه نقشی ایفا کرد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
738 | : طالب آملی
محمد طالب آملی از شاعران بزرگ پارسی و مازنی سرا سدهٔ یازدهم قمری است.
او در ریاضیات، نجوم، حکمت و عرفان دستی قوی داشته یکی از تواناترین شاعران سبک هندی است. طالب آملی پس از شاعرانی چون فردوسی و خیام، سومین شاعر از نظر تعداد ابیات شعری در میان شاعران ایرانی لقب گرفته است.
طالب آملی در ایران کمتر از شاعران بزرگ دیگر مورد توجه قرار گرفته است و خود نیز در زمان حیات در غربت به سر می برد و از این رو او را شاعری مظلوم و غم دیده می نامند.
محمد آملی متخلص به طالب در سال ۹۹۴ قمری در آمل به دنیا آمد. در شعرش بارها اشاره کرده است که روستازاده است. طالب یکی از دردمندترین شاعران سبک هندی است.
پدر طالب از نظر وضع مادی دارای شأن و شوکتی بود بنا به منظومه طالبا، پدر طالب صاحب املاک و اموال فراوانی بود و از نظر مادی در جایگاه بالایی قرار داشت. پدر طالب از همسر اول خود دارای دو فرزند بنامهای ستی النساء بیگم و سید محمد بوده که در همان اوان جوانی همسرش دارفانی را وداع کرده است و از همسر دوم خود نیز فرزندی به نام سید علی یا سبز علی داشته است.
طالب آملی در طول چهار سال تحصیل در مکتب علاوه بر حفظ قرآن، در علوم متداول آن زمان مانند سیاق و هندسه، فقه، هیئت، عروض، ادبیات عرب، شعر و حکمت را یادمی گیرد. او همچنین استادی مسلم در نوشتن انواع خطوط ایرانی شد که او را سرآمد اقران می کند.
طالب خیلی زود و در آغاز جوانی به شهرت رسید. در سال ۱۰۱۰ از مازندران کوچ کرد و به کاشان و اصفهان سفر نمود و از آن جا به مشهد رفت و آن گاه به قندهار کوچ کرد و در سال ۱۰۱۷ از آن جا راه هندوستان در پیش گرفت و برای همیشه ترک وطن نمود.
در هندوستان به شاگردی میرزا غازی بیک وقاری پرداخت. پس از ورود به دربار گورکانیان، در مدح جهانگیرشاه و اعتمادالدولهٔ وزیر و نورجهان بیگم و میرزا غازی بیگ قصاید غرایی می سرود. از آن جایی که طالب در انواع شعر استاد بود و از طرفی علوم زمانش را خوب می دانست در سال ۱۰۲۸ به مرتبهٔ ملک الشعرایی دربار گورکانیان ارتقا یافت.
هنگامی که عزم سفر از هند به قندهار کرده سروده است:
وقتی طالب را حکم ریش تراشیدن شد وی قطعه ای گفته به عرض رسانید و ریش خود را محفوظ داشت:
پس از هشت سال در کمال عزت و احترام — ظاهراً بر اثر مصرف افیون — دچار اختلال حواس گردید. با این وجود، محمد طاهری شهاب در مقدمهٔ کلیات اشعار طالب آملی معتقد است با استناد به اشعار طالب، انتساب اختلال و جنون به او صحیح نیست بلکه از طعن حسودان زمانه آگاهانه به این کار دست زد. در نهایت طالب در سال ۱۰۳۵ یا ۱۰۳۶ در هندوستان در گذشت.
طالب در هندوستان ازدواج کرد که حاصل این ازدواجش دو دختر بود که بعد از مرگش خواهر او، ستی نسا، سرپرستی برادرزاده هایش را به عهده گرفت و آن ها را سر و سامان داد. ستی نسا که برای دیدار برادر خود به هندوستان رفته بود و زنی با کمال و ادب بود و در طبابت و تدبیر منزل آگاهی داشت، به دربار گورکانیان راه یافت و همان جا ازدواج کرد و تا پایان عمر همان جا ماند.
بنا به منظومه طالبا، طالب و زهره پس از اینکه پای قادر به ماجرای عشقی آن ها کشیده شد هم قسم شدند که با هم ازدواج کنند از طرفی چون طالب مکنت مالی و اجتماعی قادر را دارا نبود سعی کرد تا از توان شاعری خویش نهایت بهره را ببرد پس آمل را به سوی کاشان ترک کرد. میرزا محمدشفیع و میرزا ابوالقاسم هر دو ممدوحین طالب از لحاظ بذل و بخشش کاملاً خسیس بودند و به همین جهت طالب به واسطه تنگی معیشت در سنه ۱۰۱۰ هجری قمری که ۳۰ ساله بود از آمل یا قصبه ای که خانواده اش در آنجا بودند برای تلاش معاش به کاشان رفت.
طالب برای اینکه بتواند هرچه زودتر مدارج ترقی را بپیماید راه کاشان را در پیش گرفت که اقوام مادری اش در آنجا مردمانی سرشناس بودند.
از شمار خویشان مادری طالب، مشهورتر از همه، شوهر خاله او حکیم نظام الدین علی کاشی، پزشک دربار تهماسب یکم صفوی (۹۳۰–۹۸۴ هجری قمری) و محمد خدابنده (۹۸۵ – ۹۹۶ هجری قمری) بود. حکیم رکنای مسیح، پسرخاله طالب و فرزند همین نظام الدین علی است که از شاعران مشهور دورة صفوی به شمار می رود، رکنا رابطه ای بسیار نزدیک با طالب داشت و در برخی سفرهای او در هند همراهش بود. برادر رکنا، نصیرای کاشی نیز، ستی النساء خواهر طالب را به زنی داشت.
بنا به منظومه طالبا، پس از آنکه نامادری زهره بیهوش داری را در غذای طالب ریخت و این امر باعث شد تا طالب از آمل بگریزد و از طرفی زهره نشان طالب را در هند می یابد، طالب در هنگام ورود به آمل، زهره را در لباس عروسی در کنار قادر می بیند که این امر باعث حیرانی و سرگردانی طالب می شود.
طالب پس از آنکه با خیانت زهره روبرو شد دیگر تحمل ماندن نداشت و آمل را برای همیشه ترک کرد. هرچند دلش را در آمل جای نهاد، جسمش را از آمل به سوی مرو کوچاند.
طالب آملی پس از خروج از آمل جهت زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا عازم مشهد می شود. طالب پس از زیارت حرم علی بن موسی الرضا به سوی مرو می رود که در آن جا ملکش خان از طرف شاه عباس صفوی حاکم بود، طالب در دربار ملکش خان راه یافته، قصایدی در مدح او سروده و دو سال در خدمت او اقامت گزید و ملکش خان هم در قدردانی او تقصیر نکرد.
طالب آملی پس از اینکه دو سال در خدمت بکتش خان به سر برد طی یک مثنوی در بحر خسرو و شیرین از حاکم مرو اجازه می خواهد که برای دیدار اقوام خود از مرو خارج گرددو کتش خان اجازه خروج طالب از مرو را صادر کرد اما طالب به جای رفتن به مازندران راهی دیار هند شد.
طالب آملی پس از اینکه وارد هند گردید دچار مشکلات عدیده ای شد و نتوانست وارد دربار حاکمی شود.
از قراین معلوم می شود که طالب در اول ورود به هند چندان روی کامیابی ندید و از این جهت در بلاد مشهور هند به تلاش معاش افتاده دهلی، ملتان، سرهند را سیر کرده، چنان که از این جاها نام می برد و به تخصیص لاهور که بیشتر از شهرهای دگر خوش آیند و مقبول خاطرش گردید و قصیده ای در تعریف آن دارد.
طالب آملی پس از آنکه مدتی را در شهرهای مختلف هند به سیر و سیاحت مشغول بود ستاره بخت خویش را در دربار میرزاغازی جستجو کرده و دوباره از لاهور به سمت قندهار رفت.
طالب آملی پس از مرگ غازی خان دوباره آواره شهرها شد و توانست به دربار قلیچ خان وارد شود. چین قلیچ خان در احترام طالب کوتاهی نکرد.
اعتمادالدوله پس از دریافت نامه از شاپور تهرانی بلافاصله طالب آملی را تحت سرپرستی و حمایت خویش قرار داد. در دیوان طالب آملی قصاید، ترکیب بندها، مثنوی و غزل و رباعی بسیاری در مدح اعتمادالدوله موجود است که نشانی از ایام خوش طالب در هند می باشد. اعتمادالدوله نیز در تربیت طالب از هیچ کوششی فروگذار نکرد و توانست در فرصتی مناسب که جهانگیر پادشاه هند در یک سفر تفریحی به شکار رفته بود طالب آملی را به حضور پادشاه برساند. طالب آملی نیز در قصیده ای که در مدح جهانگیر پادشاه هند و وصف شکار جرگه سروده بود با قدرت جادویی ابیات خویش توانست در جرگه شاعران دربار جهانگیر حضور پیدا کند.
در اکثر تذکره ها یی که دربارهٔ طالب آملی مطالبی نوشته اند همگی اذعان دارند که در سال ۱۰۲۵ هجری قمری با پایمردی و وساطت میرزا غیاث بیک اعتمادالدوله، طالب در جرگه شاعران دربار جهانگیر درآمد و توانست در مدت کوتاهی پله های ترقی را یکایک طی نماید. طالب آملی برای بدست آوردن منصب ملک الشعرائی دربار جهانگیر تمام تلاش خود را بکار بست تا هنر سخن سرایی شاعران ایرانی را به تماشا بگذارد و همگان شیفه سروده های او شدند و بالاخره آفتاب طالع طالب آملی در سال ۱۰۲۸ هجری قمری درخشیدن گرفت و بر آسمان ادبیات فارسی نور افشانی کرد.
ستی النساء پس از آنکه برادرش طالب که از مادر از او جدا بود، به دنبال شور شاعری و جذبه جهانگردی راهی اصفهان و از آن پس رهسپار هندوستان شد، به سبب پیوند مهرآئینی که به برادر داشت دیگر ماندن در زادگاه خود را نتوانست و در سال ۱۰۲۸ ه.ق به هنگامی که طالب در مقام ملک الشعرایی دربار در رکاب جهانگیرشاه، پادشاه فرهنگ دوست هند به سیاحت کشمیر مشغول بود، وارد اگره شد.
طالب آملی پس از آنکه خواهرش ستی النساء بیگم در هند به حرمسرای شاهی وارد از او خواست تا همسری مناسب برای او بیابد امّا ظاهراً خواهرش نتوانست که همسری شایسته برای طالب بیابد. طالب آملی پس از مدتی قطعه ای در مدح ملکه نورجهان انشاء می نماید و از ایشان استدعا می نماید تا همسری برایش انتخاب نماید. در حواشی کلمات الشعرا تألیف سرخوش نوشته شده است که طالب آملی داماد شیخ حاتم از امرای جهانگیر بوده است. حاصل این ازدواج ۲ فرزند دختر بود که بعدها دختر بزرگتر به عقد عاقل خان و دختر کوچکتر به عقد ضیاء الدین معروف به رحمت خان پسر حکیم قطبا برادر حکیم رکنا درآمد.
طالب آملی یکی از شاعران مشهور پارسی در سدهٔ یازدهم هجری در سبک هندی بود. ابتدا در شعر «آشوب» تخلص می کرد ولی بعداً تخلصش را به «طالب» تغییر داد.
مجموعه اشعار طالب به گفتهٔ محمد طاهری شهاب شامل ۲۲۹۸۸ بیت شعر در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مثنوی، قطعه، غزل، رباعی و مفردات به مازنی و فارسی است. او یکی از شاعران تأثیرگذار و صاحب سبک زمان خود بود که به گفتهٔ خودش به روش تازه شعر می گفت.
کلیات اشعار طالب آملی تاکنون یک بار در ایران منتشر شده است:
سرگذشت «طالب و زهره» که منتسب به طالب آملی است، روایت های گوناگونی دارد:
طالب شاعر جوان عاشق پیشه، هر از گاهی با نامه ای، شعری، پیامی، دیداری، معشوق خود را عشق خود واقف می کند. در دیوان طالب آملی غزلیات پرشوری از این دوران می توان یافت که دو نمونه از آن تقدیم می شود.
دکتر فرامرزی در کتاب طالب و زهره یا طالب طالبا داستان این عاشق و معشوق را این گونه نقل کرده است: در حدود سال ۱۰۰۵ هجری پسری از اعیان طایفهٔ آمل را به مکتب می سپارند. او با اشتیاق فراوان علوم رایج زمانه را فرامی گیرد. پس از چندی در همان مکتبخانه عاشق دختری به نام زهره می شود که هم شاگردیش بود. پس از مدتی بین آن دو مراوده و دوستی برقرار می گردد. از آن جایی که با هم همسایه بودند، طالب هر روز از دیوار خانه اش بالا می رفت و زهره هم به بهانهٔ یافتن چیزی کنار پنجره می آمد و این دو با هم ارتباط برقرار می کردند. از طرفی در مکتب خانه هم وقتی درنبود «ملا قربان» جانشین او «مشهدی علی مردان» ادارهٔ مکتب را به عهده می گرفت، طالب و زهره از فرصت استفاده نموده در کنار هم می نشستند و به این احساس عاشقانه ادامه می دادند. در این دلبستگی ها و مراودات بود که طالب گردن بند موروثی مادرش را به یادگار به زهره می دهد.
طولی نکشید که ماجرای عشق آن ها برملا شد و زهرهٔ عاقل به طالب هشدار می دهد که تا دیر نشده به خواستگاریاش بیاید؛ چرا که برای او خواستگار دیگری به نام «قادر» پیدا شده است، در این بین نامادری طالب بهانه می آورد و می خواهد خواهرزاده اش را به طالب بدهد. این نامادری به بهانه ای او را به گالشی می فرستد، بالآخره بعد از کشمکش زیاد طالب به خواستگاری زهره می رود اما قادر راه را بر او می بندد. برادر زهره هم با تبرزین طالب را مجروح می کند. زهره که بعداً متوجه می شود، سخت ناراحت شده و به شکل درویشی درمی آید و از حال طالب خبر می گیرد، بالآخره درمی یابد طالب از مرگ نجات یافت.
از طرف دیگر، نامادری زهره هم که مرتب از خواستگار زهره یعنی قادر پول و هدایا می گیرد، برای دور کردن طالب از زهره در ماهی آزادی که طالب برای زهره صید کرد و هدیه آورده بود، داروی بیهوشی ریخته، به دست زهره می دهد. زهره که از این ماجرا بی خبر است این غذا را به طالب می دهد و او هم با خوردن آن بی هوش شده و برای مدتی عقلش را از دست می دهد. طالب که فکر می کرد زهره دانسته دست به چنین کاری زده، او را به بی وفایی و خیانت متهم کرده، با ناراحتی از آمل گریخته، به کاشان می رود اما زهرهٔ بی قرار هرچه مویه می کند و می گردد او را نمی یابد و وقتی می فهمد طالب به شهری دوردست رفته است با گردنبندی که از او به یادگار گرفته است خود را خفه می کند تا بمیرد که در این کار موفق نمی شود. زهره پس از نجات از مرگ ازدواج می کند.
طالب که به هند رفته و در آن جا به افتخار رسیده در سال ۱۰۳۶ درمی گذرد. وقتی خبر مرگ او به زهره می رسد، از داغ و فراق و مرگ طالب آشفته شده، کنار رودخانه ای می رود و از ماهی سراغ طالب را می گیرد؛ چرا که قبلاً چند بار طالب و زهره به آن جا رفته بودند. زهره که در عالم خیال و رؤیا و به یاد دوران گذشته با ماهیان صحبت می کند، دیگر به خانه برنمی گردد و برای همیشه ناپدید می شود (گودرزی، ۱۳۷۶: ۲۴–۲۱)
طالب گالشی است زهرهٔ زرنگار، دختر پادشاه، که در یک میدان کشتی عاشقش می شود. زهره اناری را در دستمال می پیچد و به طالب می دد و می گوید آن را باز نکن که اگر چنین کنی دیوانه می شوی. اما طالب دستمال را باز می کند و دیوانه می شود و از همان جا شاعر می شود. عشق و عاشقی طالب و زهره عالمگیر می شود تا این که طالب با رقیبی کج خلق به نام «قادر» رو به رو می شود و در نهایت «جونکا» ی قادر را از پای درمی آورد. گاوهای طالب آن قدر زیاد بودند که قابل شمارش نبود. وقتی طالب داروی بیهوشی خورد، پَر آبی را آتش زد و آبی حاضر شد و یک شبه طالب و برادرش را به هندوستان برد و به قدرت الهی طالب به سرعت زبان هندی را آموخت.
طالب پس از سختی های فراوان به قدرت الهی دوباره در هندوستان صاحب گاو زیادی می شود. او حدود چهل سال در هند می ماند و ریشش بسیار بلند می شد. قلی پس از سال ها به دنبال طالب می رود و به او می گوید بیا که ما گرفتار دست حاکم شده ایم و او می خواهد زهره را بگیرد. بالآخره طالب به سمت پامال حرکت می کند ولی وقتی می رسد که شب عروسی زهره است. طالب به عروسی می رود و شروع می کند به «لله وازدن». زهره وقتی صدای «لله وا» را می شنود غش می کند. طالب بعداً خواب نما می شود که اگر در چشمهٔ رودبار آب تنی کند دوباره جوان می شود. او هم وارد چشمه می شود و دوباره جوان هجده ساله شده و با زهره ازدواج می کند و چندین سال پادشاه آمل می شود. (یزدان یزدانی)
طالب و زهره عاشق و معشوق هم بودند. طالب معجزه کرده بود، برادر زهره طالب را به قصد کشتن می زند و طالب همهٔ مال و اموالش را رها می کند و به «جزیرهٔ هند» می رود؛ زهره هم مسؤول گاو و مال و اموال طالب می شد. طالب زمانی که قصد کوچ از آمل را داشت، مقداری از آب دهان خویش را در دهان پسربچه ای ریخت که مواظب گوساله ها بود. وقتی آن پسربچه آب دهان طالب را قورت داد، قادر شد صدای تمام حیوانات را بشنود. زهره هم این پسر بچه را مختاباد کرد. پس از مدتی سبزعلی به دنبالش برادرش طالب راه می افتد و با سؤال کردن از درختان و کبوتران و ماهی ها متوجه می شود که او در هندوستان است. طالب هفت سال در هندوستان بود و در این هفت سال از اندوه نامزدش هرگز ریش خود را کوتاه نکرد.
بالآخره پادشاه به خواستگاری زهره آمد و وقتی زهره تن به ازدواج نداد گفت تو را برای پسرم می خواهم. پادشاه به هر ترفندی بود زهره را راضی کرد و او را به عقد پسرش درآورد. طالب همان جا خواب دید که زهره دارد ازدواج می کند. طالب از هندوستان آمد و خودش را به «تلار سر» رساند ولی کسی او را نمی شناخت. او شروع کرد به لله وازدن. از صدای لله وا تمام گاوها جمع شدند. بالآخره آن پسربچه از خانهٔ ارباب آمد و فهمید که طالب برگشته است.
طالب که به عروسی رفت، زهره را دید که روی تخت نشسته است و عروس شده است. از آن طرف هم زهره که از برگشت طالب بو برده بود، با شنیدن «لله وا» اطمینان یافت که طالب برگشته است و به همین دلیل هم لباس عروسی و زیورآلاتش را از تنش درآورد و گفت طالب من آمد. طالب را به حمام بردند، لباسش را عوض کردند و ریشش را زدند. طالب برای زهره پیغام داد من با همین لباس می روم «تلارسر» و از او خواست صبح فردا به آن جا بیاید چون عمرشان تمام است. صبح فردا زهره نزد طالب رفت و به محض این که به هم رسیدند، همدیگر را در آغوش گرفتند و «دل هر دو پاره شد» و همان دم مردند. (علی محمد نعمتی)
پس از اینکه خبر مرگ طالب به ایران و آمل می رسد غوغای عظیم در این خطه برپا می شود. زهره معشوقة طالب که ماجرای عشق او به طالب زبانزد مردمان شده بود دیگر تاب نیاورده و هر روز در کنار رودخانه هراز آمل به مرثیه سرایی مشغول بود تا اینکه دیگر اثری از او نیافتند. در باور عامیانه مردم مازندران زهره در آب رودخانه هراز غرق شد تا به وصال طالب مجنون شیدائی خویش برسد.
اشعار طالبا از مثنوی طالب و زهره می باشد. مضمون شعر، داستان عشق طالب به دختری به نام زهره است که از کودکی در مدرسه همدرس او بوده و مسایلی که دست به دست هم داده و مانع رسیدن آن ها به یکدیگر می شود. اشعار این منظومه بلند داستانی، منسوب به «ستی النسا» خواهر «طالب آملی» است که گویا آن را در فراق برادر سروده است. طالب طالبا ماندگارترین و شاید هم طولانی ترین تصنیف مازندرانی است که کمتر افراد اهل مازندران و شمال یا کسانی که به زبان تبری تکلم می کنند، ترانه آن را نشنیده باشد. خصوصاً کسانی که کمی سن و سال از آن ها گذشته باشد، با این ملودی بزرگ شدند و چه بسا خاطره های فراوانی از آن دارند. این قطعه از جمله شبه مقام های موسیقی مازندران است که از نوع رپرتوآر آوازی است. طالب در گستره استان مازندران و حتی گستره فرهنگی مازندران خواهان و طرفداران زیادی دارد و بی تردید بسیاری عاشق این ملودی تاریخی مازندران هستند. اینکه ملودی و آهنگ طالب، این همه در بین مازندرانی ها رواج دارد، باید یک دلیل تاریخی و در عین حال عاطفی داشته باشد. هیچ ترانه یا شعری بی جهت و بدون دلیل، نه ماندگار می شود و نه آنکه در طول تاریخ طرفداران زیادی پیدا می کند. شعری که برای طالب خوانده می شود، نه از زبان او، که از زبان خواهر طالب است. در حقیقت این ترانه، ترانه ای مادرانه یا زنانه است که بیشتر مردان مازندرانی هم آن را اجرا می کنند. کمتر اتفاق افتاده است که این ترانه را زنان بخوانند. با وجودی که فضای شعر به گونه ای است که رگه های عاطفی آن قوی و زبان آن هم نرم و لطیف است؛ اما شعر را مردان می خوانند. طالب خوانی خیلی هم راحت نیست، که هر کسی بتواند آن را بخواند. شاید برخی از خوانندگان و خاصه هنرمندان مازنی از ترکیب طالب خوانی راضی نباشند، یا به همان طالبا رضایت بدهند، ولی واقعیت این است که نوع ترانه یا ملودی ای که در طالب اجرا می شود، منحصربه فرد است و حتی اگر بتوان برپایه آن آهنگ و ترانه تازه ای ساخت و خواند؛ اما هیچ گاه طالب نمی شود. فضای آهنگ طالب در عین حالی که سوزناک است، اما عاشقانه و تقریباً ضربیک است. گرچه ملودی آن در شنونده ایجاد حرکت آنی نمی کند، اما آهنگش به گونه ای است که شنونده های آن کاملاً از آن لذت می برند. این قطعه فضای نوستالژیکی دارد که خیلی ها را به گذشته شان می برد. سه شخصیت در ترانه طالب وجود دارد، اولی خود طالب است که شعر برپایه روایت زندگی او قرار دارد؛ دومی شخصیتی منفی است که راوی او را عامل دربه دری طالب می داند و آن هم نامادری اوست؛ سومی که خود راوی است. راوی یا خواهر طالب، گرفتاری های برادرش را با زبان شعر و موسیقی بیان می کند. طالب ترانه ای است که هم شکوه می کند و هم جوینده است، در آن نمادهای طبیعی جان گرفته و وظیفه مهمی را به عهده می گیرند و آن هم این است که باید نشانی طالب را به شاعر بگویند. در طبیعت مازندران، همه عناصر طبیعی در خدمت شاعر یا راوی قرار می گیرد و با شعر یگانه می شود.
در سال های گذشته دو همایش بین المللی طالب آملی با حضور شاعران و ادیبان از کشورهای هندوستان، افغانستان، پاکستان و مالزی در آمل برگزار شد و ۱۰۰ اثر محققان و اندیشمندان کشور به همراه پنج اثر از تاجیکستان، ترکیه، پاکستان و قطر به دبیرخانه این همایش ارسال شد.
طالب آملی در کشورهای هندوستان، افغانستان، پاکستان و قطر یکی از شاعران محبوب است.
دربارهٔ سال مرگ طالب نیز سه نظر موجود است ۱۰۳۶-۱۰۴۰-۱۰۳۵ که از آن میان ۱۰۳۶ به نظر صحیح تر می آید ریحانه الادب، قاموس الاعلام، شمع انجمن، خلاصه الاشعار، میخانه و غیره نیز این نظر را تأیید می کنند. از یک یادداشت جهانگیر شاه بر می آید که مرگ طالب در اردیبهشت ماه اتفاق افتاده است و نیز مؤلف ریحانه الادب مدفن طالب را در کشمیر ثبت کرده است.. بعضی ها بر این نظر هستند طالب شاعر گرانسنگ خطه مازندران پس از آنکه ۸ سال بر قله رفیع ادبیات فارسی جلوه نمایی کرد در سال ۱۰۳۶ هجری قمری در حالی که ۴۹ سال از عمرش می گذشت رخ در نقاب خاک کشید و پیکرش در شهر فتح پور سیکری نزدیک آگره در جوار مقبره اعتمادالدوله سرپرست و دوست گرامی طالب و صدراعظم معروف جهانگیر بخاک سپرده شد.
گزیده غزلیات طالب آملی به همراه سه روایت داستانی از افسانه طالب و زهره انتشارات هزاره ققنوس
به سعی حمید حمزه نژاد
| [
{
"answer1": "طالب برای اینکه بتواند هرچه زودتر مدارج ترقی را بپیماید راه کاشان را در پیش گرفت که اقوام مادری اش در آنجا مردمانی سرشناس بودند.",
"answer2": "از آن جایی که طالب در انواع شعر استاد بود و از طرفی علوم زمانش را خوب می دانست در سال ۱۰۲۸ به مرتبهٔ ملک الشعرایی دربار گورکانیان ارتقا یافت.",
"distance": 1457,
"question": "طالب آملی پس از ترک آمل ابتدا به کدام شهر رفت و پس از رسیدن به هند به چه مقامی دست یافت؟"
},
{
"answer1": "پدر طالب از نظر وضع مادی دارای شأن و شوکتی بود بنا به منظومه طالبا، پدر طالب صاحب املاک و اموال فراوانی بود و از نظر مادی در جایگاه بالایی قرار داشت. پدر طالب از همسر اول خود دارای دو فرزند بنامهای ستی النساء بیگم و سید محمد بوده که در همان اوان جوانی همسرش دارفانی را وداع کرده است و از همسر دوم خود نیز فرزندی به نام سید علی یا سبز علی داشته است.",
"answer2": "طالب در هندوستان ازدواج کرد که حاصل این ازدواجش دو دختر بود که بعد از مرگش خواهر او، ستی نسا، سرپرستی برادرزاده هایش را به عهده گرفت و آن ها را سر و سامان داد.",
"distance": 1605,
"question": "نام پدر طالب چه بود و چند فرزند داشت و چند تا از فرزندان او پس از مرگش سرپرستی شدند و توسط چه کسی؟"
},
{
"answer1": "طالب آملی پس از خروج از آمل جهت زیارت امام هشتم علی بن موسی الرضا عازم مشهد می شود.",
"answer2": "اشعار طالبا از مثنوی طالب و زهره می باشد. مضمون شعر، داستان عشق طالب به دختری به نام زهره است که از کودکی در مدرسه همدرس او بوده و مسایلی که دست به دست هم داده و مانع رسیدن آن ها به یکدیگر می شود. اشعار این منظومه بلند داستانی، منسوب به «ستی النسا» خواهر «طالب آملی» است که گویا آن را در فراق برادر سروده است.",
"distance": 9652,
"question": "طالب آملی پس از ترک آمل برای زیارت کدام مکان مقدس رفت و کدام یک از اشعار او به شکل تصنیف مازندرانی در آمده است؟"
},
{
"answer1": "از آن جایی که طالب در انواع شعر استاد بود و از طرفی علوم زمانش را خوب می دانست در سال ۱۰۲۸ به مرتبهٔ ملک الشعرایی دربار گورکانیان ارتقا یافت.",
"answer2": "بعضی ها بر این نظر هستند طالب شاعر گرانسنگ خطه مازندران پس از آنکه ۸ سال بر قله رفیع ادبیات فارسی جلوه نمایی کرد در سال ۱۰۳۶ هجری قمری در حالی که ۴۹ سال از عمرش می گذشت رخ در نقاب خاک کشید و پیکرش در شهر فتح پور سیکری نزدیک آگره در جوار مقبره اعتمادالدوله سرپرست و دوست گرامی طالب و صدراعظم معروف جهانگیر بخاک سپرده شد.",
"distance": 15273,
"question": "در چه سالی طالب آملی به مقام ملک الشعرایی رسید و پس از مرگش در کجا دفن شد؟"
},
{
"answer1": "ابتدا در شعر «آشوب» تخلص می کرد ولی بعداً تخلصش را به «طالب» تغییر داد.",
"answer2": "در این بین نامادری طالب بهانه می آورد و می خواهد خواهرزاده اش را به طالب بدهد. این نامادری به بهانه ای او را به گالشی می فرستد",
"distance": 1629,
"question": "طالب آملی قبل از اینکه تخلص طالب را انتخاب کند چه تخلص دیگری داشت و نامادری طالب در داستان طالب و زهره چه نقشی داشت؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
739 | : شاهرخ
شاهرخ میرزا (۸۰۷ – ۸۵۰ ه. ق/۱۴۰۵–۱۴۴۷ م) نام چهارمین پسر تیمور گورکانی (۷۷۱ – ۸۰۷ ه. ق/۱۳۷۰–۱۴۰۵ م) و یکی از جانشینان او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است.
شاهرخ میرزا هنرپرور و ادب دوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شورش های جدایی طلبانه را فرونشاند و بر آبادانی خراسان زمین همت گمارد. او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. سبک هنری یا مکتب هرات تحت حمایت او و پسرش بایسنقر شکل گرفت.
همسر او گوهرشاد آغا نیز بناها، مساجد و مدارس بسیاری بنا کرد که مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد گوهرشاد هرات از آن جمله است.
پس از مرگ تیمور حاکمانی که از ترس حاضر به اطاعت او شده بودند هر کدام علم استقلال برافراشتند. هریک از فرزندان تیمور نیز در گوشه ای حکومتی تشکیل دادند. سرانجام شاهرخ با غلبه بر رقبا به عنوان جانشین پدر حکومت را در دست گرفت. او برخلاف پدرش مردی آرامش طلب بود و به عمران و آبادانی علاقه بسیار داشت. این وضع در زمان جانشینان او نیز کم و بیش ادامه یافت. پس از او پسرش الغ بیگ (۸۵۰ – ۸۵۳ ه. ق/۱۴۴۷–۱۴۴۹ م)
حکمران امپراتوری تیموری شد.
به این ترتیب نامی نیک از خود به یادگار گذاشت. شاهرخ هم در عالم سیاست و هم مردم داری و هنر بسیار خوش درخشید. در سن بیست سالگی یعنی در سال ۷۹۹ ه.ق حکمران مستقل خراسان گشت و سکه به نام خویش زد و در سن ۳۸ سالگی یعنی سال مرگ تیمور در ۸۰۷ ه.ق پادشاهی مستقل بود و در سال های ۸۰۹ ه.ق مازندران و ۸۱۱ ه.ق ماوراءالنهر و ۸۱۷ ه.ق فارس و ۸۱۹ ه.ق کرمان و ۸۲۳ ه.ق آذربایجان را تصرف کرد و در اواخر سال ۸۲۳ ه.ق او را با اسکندر پسر قرایوسف حاکم سابق آذربایجان جنگی دست داد که منجر به فرار اسکندر گشت.
شاهرخ میرزا در سال ۸۳۰ ه.ق به وسیلهٔ احمد لر در مسجد جامع هرات به وسیلهٔ کارد مورد سوء قصد قرار گرفت ولی از مرگ نجات یافت در سال ۸۳۲ ه.ق دوباره اسکندر به عراق و آذربایجان تجاوز کرد و شاهرخ در صحرای سلماس به جنگ او شتافت و اسکندر نیز بار دیگر فرار کرد.
شاهرخ میرزا ۴۳ سال سلطنت کرد و ۷۳ سال عمر نمود و در تاریخ ۸۵۰ ه.ق در شهرری درگذشت، در زمان سلطنتش برای بازسازی خرابی ها که پدرش کرده بود کوشش کرد. دیوارهای هرات و مرو را ساخت به آبادی شهرها همت گماشت. پادشاهی بود نیکوکار و اصحاب علم و دانش را گرامی می داشت و ارباب صنعت را طرف توجه قرار می داد و در زمان وی علم و صنعت رواج یافت. موسیقیدان معروف عبدالقادر مراغه ای و آوازخوان مشهور یوسف اندکانی و قوام الدین معمار و مولانا خلیل نقاش از هنرمندان آن دوره بودند.
تیمور پس از ۳۶ سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده، در ۸۰۷ ه.ق در اُترار درگذشت. از وی ۳۱ پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند از پسرانش، عمرشیخ و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر نبودند، به جانشینی انتخاب نشدند و تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی خود برگزید. در این میان برای تصاحب تاج و تخت تیمور و خزائن فراوانی که از اطراف جهان در سمرقند جمع کرده بود نزاعی سخت و طولانی به راه افتاد.
میرانشاه و پسرش ابابکر در دیار بکر و عراق عرب حکومت داشتند. عمر، پسر دیگر میرانشاه، حاکم آذربایجان و عراق عجم بود. پیرمحمد و رستم و اسکندر (پسران عمرشیخ)، به ترتیب فارس، اصفهان و همدان را تحت فرمان داشتند. هریک از آنان می کوشیدند تا با کمک امیران و لشکریان، هر چه زودتر سمرقند، تختگاه تیمور را فتح کنند.
پیرمحمد که بنا به وصیت تیمور باید جانشین او می شد در قندهار بود و نتوانست به موقع به سمرقند برسد. برخی از امیران تیمور، به بهانهٔ عملی کردن نقشهٔ لشکرکشی تیمور به چین، خلیل سلطان پسر میرانشاه را که در تاشکند بود، بر تخت نشاندند. اما خلیل سلطان با مخالفت سایر امیرانِ قدرتمند تیمور و دیگر مدعیان حکومت روبرو شد. نخستین فرد از خاندان تیمور که مخالفت جدّی خود را با او آشکار کرد، سلطان حسین، نبیرهٔ دختری تیمور، والی ماورای سیحون بود اما نتوانست حمایت لشکریان را جلب کند و ناگزیر به شاهرخ پیوست و سپس در هرات به دستور او به قتل رسید.
شاهرخ در هرات خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازه ای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در شیراز، بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدری اش نیز بود، اعلام کرد.
در همین زمان، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت، یعنی پسران عمرشیخ (رستم، اسکندر، پیرمحمد و بایقَرا) و پسران میرانشاه (عمر و ابابکر و خلیل سلطان) آغاز شد. شاهرخ با اینکه بسیاری از امیران، همچون امیرشاه ملک و حاکمان محلی، از او حمایت می کردند، از درگیری مستقیم با افراد خاندانش اجتناب کرد و به سروسامان دادن هرات مشغول شد.
از طرفی در تبریز و اصفهان و شیراز و کرمان و سبزوار، به سبب بی کفایتی خلیل سلطان و درگیری مدعیان جانشینی، آشوب شده بود. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار خدایداد حسینی، والی ماورای سیحون، شد. شاهرخ در ۸۱۱ ه.ق به ماوراءالنهر لشکر کشید، خدایداد را کشت و خلیل سلطان را پس از رهایی به ری فرستاد و سمرقند را به اُلُغ بیگ داد.
طی پانزده سال بعد از درگذشت تیمور، به تدریج قدرت شاهرخ در خارج از مرزهای خراسان فزونی یافت. وی پس از گرفتن مازندران در ۸۰۹ ه.ق و ماوراءالنهر و مغولستان در ۸۱۱ ه. ق، بر بلخ و تخارستان در ۸۱۲ ه.ق و بر خوارزم در ۸۱۵ ه.ق چیره شد، در ۸۱۷ ه.ق عراق عجم و فارس را از اسکندر گرفت و همانند پدرش حکومت این نواحی را میان پسران و نوه هایش تقسیم کرد. در این مدت بسیاری از مدعیان حکومت از بین رفتند. عمر در ۸۰۹ ه.ق به دست برادرش ابابکر کشته شد و ابابکر را ایدکو (والی کرمان) کشت، میرانشاه در ۸۱۰ ه.ق به دست قرایوسف ترکمان و پیرمحمد جهانگیر در ۸۱۱ ه.ق به دست وزیرش پیرعلی تاز به قتل رسیدند، خلیل سلطان هم در ۸۱۴ ه.ق به مرگ طبیعی درگذشت.
معین الدین شاهرخ مانند پدرش تیمور، فردی شجاع و جنگدیده، اما بر خلاف او سلیم و صلح جو بود. او با وجود صلح طلبی و مخالفت با خونریزی های بیهوده، در دفع سرکشان قاطع و جدی عمل می کرد. هر چند برای توسعه قلمرو خود جز در مواردی متعدد به ندرت دست به لشکرکشی زد، در حفظ و تسخیر آنچه آن را میراث پدر تلقی می کرد، خودداری نداشت. در دفع مخالفان همواره پیروز بود. اما مادامی که کار با صلح و دوستی پیش می رفت هرگز دست به جنگ نمی زد به طوری که از سلاح تدبیر بیش از توسل به شمشیر استفاده می کرد. فقط در واقعه سوءقصد احمد لُر، یک تن از متعصبان حروفیه، که در هرات او را با کارد زخمی کرد در ۸۳۰ ه. ق/ ۱۴۲۷م آن هم بدان سبب که احتمال توطئه ای در بین بود و گمان می رفت که ترکمانان قراقویونلو که شیعه بودند، در آن سوءقصد دست دارند، خشونت نشان داد. پس از این ماجرا امرای شاهرخ از این فرصت استفاده کردند و به سرکوب حروفیان و مخالفان پرداختند. خواجه عضدالدین (نوه دختری مؤسس فرقه حروفیه) و بسیاری از نزدیکان او را کشتند و سوزاندند. سپس میر مخدوم نیشابوری، از عرفای مشهور خراسان را نیز به قتل رساندند. خوشنویس برجسته دربار شاهرخ به دوستی با احمد لر متهم شد و به زندان افتاد. حتی قاسم انوار را به جرم آنکه دیوانش در حجرهٔ احمد لُر پیدا شده بود به سمرقند تبعید کردند.
همچنین در طغیان نواده خود میرزا محمد، پسر بایسنقر هم که ظاهراً در اصفهان به تحریک برخی از عناصر ناراضی یا ماجراجو، ضد وی قیام کرد، مجازات محرکان را ضروری یافت و به قتل تعدادی از آن جماعت که از دین داران عصر نیز محسوب می شدند، فرمان داد.
او در ۸۳۰ ه.ق / ۱۴۲۷م در اوایل سلطنتش بیشتر کارها را به پسرش غیاث الدین بایسنقر واگذار کرد. اما علاقه بایسنقر به شعر و هنر و نیز اعتیادش به شراب خواری که عاقبت موجب مرگ زود هنگام او نیز شد، وی را به تدریج از چشم پدر انداخت.
نسبت به بعضی از مشایخ صوفیه، و خصوصاً کسانی که گرایش های شیعی داشتند، نیز نفرت یا سوءظن نشان می داد. اما این طرز تلقی که از جمله نسبت به سید محمد نوربخش، سید قاسم انوار و صائن الدین ترکه با خشونت بیشتری همراه شد. این خشونت و برخورد قاطع نیز از احتمال ارتباط آن ها با ترکمانان آذربایجان - طوایف قراقویونلو که منسوب به تشیع بودند - ناشی می شد.
شاهرخ توانست از سرزمین های از هم گسیخته، قلمرو تقریباً یکپارچه ای فراهم سازد و با همسایگان و رقیبانش روابط دوستانه ای برقرار کند. چنان که سفیرانی از چین، هند، شروان و دشت قپچاق به دربار او آمد و شد داشتند
شاهرخ در ایجاد رابطه ای درست با کشورهای اطراف نیز اهتمام بسیار ورزید که این امر نیز خود موجب گسترش تجارت، ایجاد آسایش و فراغت بیشتر برای عموم مردم شد. او حتی با فرمانروایان هند که پدرش تیمور قلمرو آن ها را غارت و رعایای ایشان را قتل عام کرده بود، رابطه دوستی برقرار کرد و از طریق ارسال هدایا و سفرا از آن ها دلجویی نمود. در مورد چین نیز که پدرش تا واپسین لحظات حیات از فکر تسخیر و غارت آن جا بازنماند، راه دوستی پیش گرفت. به طوری که با مبادله سفیر و تبادل هدایا، در ایجاد روابط بازرگانی با آن سرزمین بسیار تلاش کرد. با این وجود شاهرخ هیچگاه نتوانست قدرت تیموریان را در خارج از مرزهای ایران و فرارود (ماوراءالنهر) تثبیت کند. شاهرخ با وجود کامیابی هایش در سامان دادن به امور داخلی و از بین بردن رقیبان، پس از قدرت گرفتن ترکمانان قراقوینلو در آذربایجان، نتوانست اقتدار خویش را در آنجا حفظ کند. با مرگ قرایوسف ترکمان در ۸۲۳ ه. ق، شاهرخ حدود یک سال تبریز را در اختیار داشت و سه بار نیز به آذربایجان لشکر کشید که آخرین بار در ۸۳۹ ه.ق بود ولی با وجود این پیروزی ها، نتوانست آنجا را زیر فرمان کامل خود درآورد و چون از بیم پسران قرایوسف، کسی حکومت آذربایجان را نمی پذیرفت، شاهرخ مجبور شد فقط به ذکر نامش در خطبه هایی که در آذربایجان خوانده می شد، اکتفا کند.
از آنجایی که شاهرخ شاهد نتایج نامطلوب یورش های خونین و طوفانی امیر تیمور بود، خود را در ترمیم خرابی های ناشی از تاخت و تازهای پدر موظف می دید و از این که با تهاجم های تازه و مجدد، خرابی های جدیدی در اطراف قلمرو خود به وجود آید به طور جدی پرهیز می کرد. در اغلب موارد، شاهرخ تا جایی که ممکن بود از خشونت پرهیز می کرد چنان که این همه پرهیز از خشونت، از فرزند کسی مانند تیمور بسیار عجیب می نمود. از طرفی سلطنت آرام و صلح طلبانه او برای رعایایش که در طول مدت حیات تیمور، عمری را در دغدغه دایم و ناامنی مستمر نسبت به جان و مال خویش سپری کرده بودند، دوران التیام جراحات قلبی بود.
تحت تأثیر همین طرز تفکر بود که او شهر مرو را که از دوران هجوم مغول ویران و بی آب مانده بود، آباد کرد و آب نهر مرغاب را که مرو مدت ها از برکت وجود آن محروم مانده بود در جوی های این شهر دوباره جاری ساخت.
بر خلاف تیمور که از دین تنها ملاقات با صوفیان را می شناخت، شاهرخ در رعایت دین و پیروی از شریعت صدق و اخلاص واقعی داشت. او در سفر و حتی در میدان جنگ، از به جا آوردن فرایض دینی غفلت نمی کرد. شاهرخ در ایجاد مساجد و تعمیر و ترمیم بقعه ها و رباط ها بسیار کوشش کرد و نسبت به علما و مشایخ صوفیه محبت می نمود.
خصوصیت منحصربه فرد شاهرخ حمایت آزادانه از علم را با اعتقادات اسلامی درآمیخته بود. شاهرخ برخلاف سایر اعضای خانواده تیمور علاقه ای به مشروب نداشت و تمام شراب هایی را که در هرات می یافت حتی شراب های پسرش جوکی را به زمین می ریخت.
در دورهٔ تیموریان، صوفی گری رواج و گسترش یافت و مشایخ و علما از احترام بسیاری برخوردار بودند. شاهرخ و سلطان حسین و سلطان ابوسعید از سلسله نقشبندیان حمایت می کردند. از دیگر سلسله های مهم صوفیه در این دوره نوربخشیه بودند. فرقهٔ حروفیه نیز در همین دوره شکل گرفت. حروفیه ظاهراً دارای تشکیلات سیاسی گسترده ای بوده و بنا بر منابع، در سوءقصد به شاهرخ در ۸۳۰ ه.ق نیز نقش اساسی داشته اند.
شاهرخ عده ای از موسیقی دانان، شاعران و خنیاگران عصر را گرد خود جمع کرده بود، اما این هرگز مانع از حضور او در مجالس حافظان قرآن و محضر علما و زیارت مقابر اولیاء نشد. شاهرخ زیارت مشهد رضوی را تقریباً به طور منظم و در هر فرصتی که دست می داد با اخلاص و علاقه تمام به جا می آورد. به علاوه زیارت مقبره خواجه عبدالله انصاری را در گذرگاه هرات و زیارت مقبره شیخ ابواسحاق کازرونی را هر وقت که در نواحی فارس سفر می کرد، انجام می داد.
تفاوت اساسی در ساختار حکومتی جانشینان تیمور با خود او، رجحان دادن قوانین اسلامی بر قوانین مغولی (یاسا) بود که پس از آنکه شاهرخ، در ۸۱۵ ه.ق قوانین یاسا را لغو و فقه اسلامی را جانشین آن ها کرد، رایج گردید. پس از او نیز بیشتر فرمانروایان تیموری، از جمله ابوسعید و سلطان حسین بایقرا به رعایت سنن اسلامی پایبند ماندند.
فرمانروایی شاهرخ را سرآغاز یک عصر جدید و تجدید حیات در بعضی از انواع هنر معرفی کرده اند. او پادشاهی بود نیکوکار و اصحاب علم و دانش را گرامی می داشت و ارباب صنعت را طرف توجه قرار می داد و در زمان وی علم و صنعت رواج یافت. توفیق شاهرخ در تسخیر تمامی قدرت در هرات و توجّه وی و بایسنقر به هنر، بسیاری از هنرمندان را از اقصی نقاط ایران به هرات کشاند و سبب شد که مراکز مهم پیشین اهمیت و اعتبار خود را از دست بدهد و در مرتبه ای نازلتر قرار گیرد. شاهرخ به همراه پسرش بایسنقر حامی و بانی شکل گیری مکتب هرات از سبک های مهم هنری در ایران بود و در تحت حمایت او نقاشان، خوشنویسان، تذهیبکاران را در هرات گردآورد تا برای وی ظریف ترین آثار هنری را در خط، تذهیب، جلدسازی و صحافی به وجود آوردند. کانون هنری بایسنقر در هرات به نام دارالصنایع کتاب سازی معروف بود و کتاب های پدیدآمده در این دوره شامل نفیس ترین مینیاتورها و استادانه ترین خوشنویسی ها هستند که به زیبایی تمام صحافی و جلدآرایی گشته اند.
بازیل گری معتقد است: «شاید شدت عمل های شاهرخ در رعایت شریعت اسلامی بود که او را به حمایت از تهیه کتاب هایی به غیر از شعر و داستان سرایی وامی داشت. از کتاب های خطی یافت شده در دوران او معلوم می شود که او هرگز بهترین نقاشان را برای کتابخانه خود از هرات و سایر جاها جذب نکرد و از طرف دیگر او حامی بزرگ محققین به خصوص مورخینی مانند حافظ ابرو و عبدالرزاق بوده است. گفته می شود او کتاب جامع التواریخ تألیف خواجه رشیدالدین فضل الله را که در شرف نابودی بود نجات داد. در کتابخانه او به جای خلق آثار جدید بیشتر به تکثیر کتاب های قدیمی می پرداختند و به نوعی کمیت بر کیفیت می چربیده است.»
در عهد سلطنت او هرات که پایتخت دولتش بود، کانون درخشان هنر و ادب عصر محسوب می شد. وجود مولانا قوام الدین شیرازی، آن مهندس معمار نابغه و بی مانند که در آن ایام در هرات، به وی و همسر هنر پرورش گوهر شاد آغا، این فرصت و امکان را می داد تا مساجد، مدارس، و ابنیه عالی در قلمرو قدرت خویش بنا کنند. مسجد گوهرشاد در مشهد و در کنار حرم علی بن موسی الرضا و مسجد جامع گوهرشاد در هرات، از درخشانترین آثار معماری این عصر، مدیون طرح و تفکر قوام الدین شیرازی و آن ملکه هنر پرور عصر بود، که هنوز همچنان باقی است.
به سعی و تشویق شاهرخ، کتابخانه ای عظیم نیز در هرات به وجود آمد که جامع تعدادی از نفایس آثار بود. به علاوه بعضی هنرمندان عصر همچون عبدالقادر مراغی استاد موسیقی، مولانا خلیل مصور استاد نقاشی، یوسف اندکانی استاد آواز، از همان ایام، در دربار هرات، نام شاهرخ را پر آوازه ساختند.
پاره ای از زیباترین نقاشی ها، ریشه در مکتب هرات دارند که به طور کامل با حمایت شاهزاده های تیموری در شهر هرات شکل گرفت و استاد بزرگ نقاشی یعنی کمال الدین بهزاد برخاسته از چنین مکتبی است. خطوط زیبای فارسی نظیر خط نستعلیق در دوره جانشینان تیمور شکل گرفت و آخرین مراحل تکاملی اش را در این دوره طی نمود. همچنین پاره ای از زیباترین آثار معماری ایرانی در این دوره به وجود آمد که از آن جمله می توان به مسجد گوهرشاد در شهر مشهد و در کنار حرم علی بن موسی الرضا اشاره نمود. این مسجد که با حمایت گوهرشاد همسر شاهرخ تیموری ساخته شده است، یکی از درخشان ترین آثار معماری ایرانی است. در گوشه ای کتیبه های این مسجد و در سمت ایوان مقصوره آن، کتیبه ای از بایسنقر میرزا پسر شاهرخ وجود دارد که خود از خطاطان بزرگ عصر خویش بود.
میراث فرهنگی و هنری تیموریان و آنچه شاهرخ بنیان گذارد در اختیار صفویه قرار گرفت. معماری صفوی یا نقاشی و خوشنویسی آن عصر، کاملاً ادامه میراثی است که از تیموریان برجای ماند. به ویژه که حاکمان صفوی با حمایت گسترده خویش، این میراث را درخشان تر نموده، باعث رشد و گسترش آن گشتند. همچنین ادامه این سنت هنری در گورکانیان هند یا امپراتوری مغولی هند قابل مشاهده است. بعدها و مقارن زمان برخاستن صفویه یکی از نوادگان تیمور با نام بابُر که در منطقه فرارود حکومت می کرد، با لشکری به هند حمله کرد و آنجا را فتح کرد و بر خلاف جدش، در همان جا ساکن شد و سلسله درخشان گورکانیان هند را بنیان نهاد. سلسله ای که برخی از درخشان ترین آثار هنری و معماری نظیر بنای تاج محل در دوره ایشان بنا شده است.
والدین
همسران
پسران
دختران
شاهرخ در اواخر عمر با شورشِ نوه اش سلطان محمد، پسر بایسنقر و حاکم ری، مواجه شد و با وجود بیماری، به تشویق همسرش گوهرشادآغا بیگم، در ۸۵۰ ه.ق به آنجا لشکر کشید. سلطان محمد گریخت و شاهرخ پس از ۴۳ سال سلطنت، در ری درگذشت. شورش سلطان محمد و مرگ شاهرخ، موجب زوال سریع این خاندان شد.
شاهرخ به سن هفتاد و دو سالگی و به سال ۸۵۰ ه. ق/ ۱۴۴۶م درگذشت. هنگام مرگ او تنها فرزندش الغ بیگ میرزا در قید حیات بود که او هم بیشتر یک محقق و عالم ریاضی بود تا یک فرمانروا و حاکمی سیاستمدار. شاهرخ بر خلاف تیمور، جانشینی برای خود انتخاب نکرد. دو فرزندش، بایسنقر و جوکی میرزا در زمان حیات او درگذشته بودند و فرزند دیگرش، الغ بیگ بیشتر اوقات در سمرقند بود و به عنوان مهمان به دربار پدر دعوت می شد و در امور سلطنت دخالتی نداشت. از این رو حکمرانان مختلف به جان هم افتادند و انحطاط خاندان تیموری که پس از مرگ تیمور شکل گرفت دوباره آغاز شد و این بار با سرعت بیشتری رو به تلاشی و اضمحلال رفت.
احمد لر
| [
{
"answer1": "او برخلاف پدرش مردی آرامش طلب بود و به عمران و آبادانی علاقه بسیار داشت.",
"answer2": "شاهرخ میرزا ۴۳ سال سلطنت کرد و ۷۳ سال عمر نمود و در تاریخ ۸۵۰ ه.ق در شهرری درگذشت",
"distance": 953,
"question": "شاهرخ با وجود اینکه پسر تیمور بود، چه تفاوت هایی با پدرش داشت و سرانجام در کجا درگذشت؟"
},
{
"answer1": "او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. سبک هنری یا مکتب هرات تحت حمایت او و پسرش بایسنقر شکل گرفت.",
"answer2": "شاهرخ میرزا در سال ۸۳۰ ه.ق به وسیلهٔ احمد لر در مسجد جامع هرات به وسیلهٔ کارد مورد سوء قصد قرار گرفت ولی از مرگ نجات یافت",
"distance": 1193,
"question": "شاهرخ پس از رسیدن به حکومت چه اقداماتی در زمینه هنر انجام داد و همچنین، چه کسی سعی کرد جان او را بگیرد و به چه دلیل؟"
},
{
"answer1": "شاهرخ و سلطان حسین و سلطان ابوسعید از سلسله نقشبندیان حمایت می کردند. از دیگر سلسله های مهم صوفیه در این دوره نوربخشیه بودند.",
"answer2": "فقط در واقعه سوءقصد احمد لُر، یک تن از متعصبان حروفیه، که در هرات او را با کارد زخمی کرد در ۸۳۰ ه. ق/ ۱۴۲۷م آن هم بدان سبب که احتمال توطئه ای در بین بود و گمان می رفت که ترکمانان قراقویونلو که شیعه بودند، در آن سوءقصد دست دارند، خشونت نشان داد.",
"distance": 4226,
"question": "در زمان حکومت شاهرخ، با چه سلسله های صوفیه ای همکاری می شد و چه واقعه ای باعث ایجاد خشونت در رفتارش گردید؟"
},
{
"answer1": "بر خلاف تیمور که از دین تنها ملاقات با صوفیان را می شناخت، شاهرخ در رعایت دین و پیروی از شریعت صدق و اخلاص واقعی داشت.",
"answer2": "سرانجام شاهرخ با غلبه بر رقبا به عنوان جانشین پدر حکومت را در دست گرفت.",
"distance": 8392,
"question": "شاهرخ چه دیدگاه مذهبی داشت و پس از مرگ پدرش تیمور، چطور به قدرت رسید؟"
},
{
"answer1": "موسیقیدان معروف عبدالقادر مراغه ای و آوازخوان مشهور یوسف اندکانی و قوام الدین معمار و مولانا خلیل نقاش از هنرمندان آن دوره بودند.",
"answer2": "پیرمحمد که بنا به وصیت تیمور باید جانشین او می شد در قندهار بود و نتوانست به موقع به سمرقند برسد.",
"distance": 908,
"question": "کدام هنرمندان در دوره شاهرخ مشهور شدند و شاهرخ در زمان به قدرت رسیدن جانشین تیمور در کدام شهر بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
740 | : موسیقی زار
موسیقی زار یکی از موسیقی های محلی جنوب ایران است. موسیقی زار مربوط به مردمان کناره خلیج فارس است و در اصل از آفریقا به ایران آمده است. در این موسیقی از سازهای گوناگونی استفاده می شود. یکی از این سازها تنبیره یا تنبوره نام دارد، که فقط توسط بابازار یا شخص دیگری که او اجازه بدهد نواخته می شود. مضراب این ساز از شاخ گاو یا گوسفندی که برای اجرای مراسم قربانی شده ساخته می شود.آهنگ خون که آهنگی با ضرباهنگ تند است و هنگامیکه خون را می آورند اجرا می شود جزئی از موسیقی زار به شمار می آید.
در باور باورمندان به آیین زار، برخی از انسان ها، توسط نیروهای نامرئی که به عنوان باد شناخته می شوند تسخیر می شوند. این بادها شخصیت های گوناگونی دارند، و بیماری وافسردگی و روان پریشی شخص تسخیر شده را موجب می شوند؛ و آیین زار برای درمان آن ها برپا می شود. هزینه های برپایی این آیین توسط بیمار تقبل می شود.
نخست وقتی بابا یا ماما احتمال بدهد که شخص، مبتلا به یکی از زارها شده، او را مدت هفت روز در حچاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند و در طول این چند روز با داروهای ویژه و روغن های مالیدنی، تحت نظر قرار می گیرد. سپس اهل محل توسط یک خیزرانی (کسی که ایفاگر یکی از نقش های مراسم درمان است و چوب ویژه خیز ران در دست دارد)، خبردار می شوند.
از بعد ورود بیمار تا پایان، کل مراسم توسط بابا یا ماما هدایت می شود که کار آن ها و شگردهای آن ها اکنون نوعی جادوی پزشکی تلقی می شود. اما مهم تر شاید آوازی است که می خوانند و سازهایی است که نواخته می شود، زیرا در باور آن ها چون این بادها با موسیقی به مهر می آیند و بابا و ماما به تدریج به هویت باد پی می برند و باد نام خود را فاش می کند. مراحل بعدی درمان از این پس امکان پذیر می شود. در صورتی که خواسته های باد برآورده شود، باد «زیر شده» و بیمار را آزار نخواهد داد اما «مرکب» خود را کاملاً رها نمی کند و کسانی که گرفتار این باده ها شده باشند در سواحل جنوب به «اهل هوا» شناخته می شوند.
مراسم آیینی است و توسط آن بیماران مبتلا به امراض روانی معالجه می شوند و در واقع نوعی موسیقی درمانی (روان درمانی) است. موسیقی زار چه از نظر نوع و چه از نظر سازها و چه به لحاظ نغمه ها و آوازها با دیگر اشکال موسیقی دربنادر جنوب کاملا متفاوت است.
نوازندگان زار افراد خاصی هستند که فقط در نواختن و خواندن این موسیقی مهارت دارند. حضور فرهنگ و موسیقی افریقا در کل موسیقی استان هرمزگان و به ویژه آداب و رسوم و موسیقی زار بسیار مشهود است همچنین در موسیقی زار و به خصوص در مولودخوانی (به ویژه در میان اهل سنت) شاهد رنگ و بویی از موسیقی عرب هستیم. در مراسم زار، گاه آهنگ هایی به سبک مولیواری، هندی، افریقایی و ... شنیده می شود.
یکی از موسیقی های محلی جنوب ایران است. موسیقی زار مربوط به مردمان کناره خلیج فارس است و در اصل از آفریقا به ایران آمده است. در این موسیقی از سازهای گوناگونی استفاده می شود. یکی از این سازها تنبیره یا تنبوره نام دارد، که فقط توسط بابازار یا شخص دیگری که او اجازه بدهد نواخته می شود.مضراب این ساز از شاخ گاو یا گوسفندی که برای اجرای مراسم قربانی شده ساخته می شود. آهنگ خون که آهنگی با ضرباهنگ تند است و هنگامیکه خون را می آورند اجرا می شود جزئی از موسیقی زار به شمار می آید. در باور باورمندان به آیین زار٬ برخی از انسان ها، توسط نیروهای نامرئی که به عنوان باد شناخته می شوند تسخیر می شوند. این بادها شخصیت های گو ناگونی دارند، و بیماری وافسردگی و روان پریشی شخص تسخیر شده را موجب می شوند. و آیین زار برای درمان آن ها برپا می شود. هزینه های برپایی این آیین توسط بیمار تقبل می شود. نخست وقتی بابا یا ماما احتمال بدهد که شخص، مبتلا به یکی از زارها شده ، او را مدت هفت روز در حچاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند و در طول این چند روز با داروهای ویژه و روغن های مالیدنی، تحت نظر قرار می گیرد. سپس اهل محل توسط یک خیزرانی (کسی که ایفاگر یکی از نقش های مراسم درمان است و چوب ویژه خیز ران در دست دارد)،خبردار می شوند. از بعد ورود بیمار تا پایان، کل مراسم توسط بابا یا ماما هدایت می شود که کار آن ها و شگردهای آن ها اکنون نوعی جادوی پزشکی تلقی می شود. اما مهمتر شاید آوازی است که می خوانند و سازهایی است که نواخته می شود ، زیرا در باور آن ها چون این بادها با موسیقی به مهر می آیند و بابا و ماما به تدریج به هویت باد پی می برند و باد نام خود را فاش می کند. مراحل بعدی درمان از این پس امکان پذیر می شود. در صورتی که خواسته های باد بر آورده شود ،باد "زیر شده" و بیمار را آزار نخواهد داد اما "مرکب"خود را کاملا رها نمیکند و کسانی که گرفتار این باده ها شده باشند در سواحل جنوب به "اهل هوا" شناخته می شوند.
همانطور که در سطرهای پیشین اشاره گردید طریقه تشخیص و درمان زار به ریتم و قطعه ای که نواخته می شود، مربوط می باشد. به عنوان مثال؛ در قطعهٔ سنج و دمام، سازهای بوق، دمام و سنج نواخته می شوند. سازهای مذکور در زمرهٔ نخستین آلات موسیقی بوده و ضمن آن که در زمرهٔ سازهای جنگلی محسوب می شوند، ریشه در موسیقی آفریقا دارند. این گونه سازها از همان ابتدا به عنوان وسیله ای برای اعلام خبر و تجمع مردم به کار می رفته اند. یکی از علل نواختن این آلات در آیین مورد نظر ما نیز همین امر می باشد.
بشر نخستین با کمک این اصوات، بخشی از نیازهای خود را تبیین و برآورده کرده و در واقع تا جایی که می توانسته با این زبان موسیقیایی، خلاء دستگاه های مخابراتی و بلندگوها را پر می نموده و حتی پیغام هایی نیز به وسیلهٔ این نوع سازها مخابره می کرده است؛ غیر از این، نواختن این گونه سازها وسیله ای برای ترساندن حیوانات وحشی و یا دور کردن اجنه و اشباح پلید.
اولین بار، سازهای سنج و دمام از آفریقا به این منظقه آورده شده و در آغاز، توسط خود آن ها در این منطقه نواخته می شده است؛ تا اینکه در شهرهای جنوبی از جمله بندرعباس و بوشهر به تدریج شکل خاص و مقدسی به خود گرفته و سرانجام مورد قبول عامه مردم قرار گرفته است.
رواج این سازها در جنوب مصادف بوده با مسافرت های دریایی مردم این منطقه به آفریقا و نیز مهاجرت اقوام آفریقایی که بیشتر به عنوان برده به شهرهای جنوبی حاشیهٔ خلیج فارس آورده می شده اند.
قابل ذکر است که تجارت برده در خلیج فارس درست پیش از آغاز قرن 18 شروع گردید. البته روایت ها و گزارش های مربوط به سده های میانه به طور پراکنده پیرامون برده ها به عنوان نوکران خانگی و محافظ، نیروهای شبه نظامی و ملوان در ایران و حوزهٔ خلیج فارس اشاره دارند. (ریکس؛ 13 و 14)
بعد از ختم دوره حجاب، صبح روز بعد بدن مریض را خوب تمیز می کنند و خاک هفت راه را با هفت برگ هفت گیاه بی خار مخلوط کرده همراه (گره کو) به تن وی می مالند. و پیش از این که مراسم رسمی (زاران) اجرا شود،جنی را که باد زار را وارد بدن شخص کرده بیرون می کنند. برای بیرون کردن جن، شخص مبتلا را می خوابانند، انگشتان شست پاهایش را با موی بز به هم می بندند، مقداری سیفه (روغن ماهی) هم زیر دماغ مبتلای زار کشیده و چند رشته موی بز هم آتش زده زیر بینی وی می گیرند و بعد بابا با خیزران جن را تهدید می کند که از بدن وی خارج شود و با ضربه هایی که به تن بیمار می زند، جن با جیغ و داد وناراحتی زیاد، مرکبش را رها کرده فرار می کند. بعد از فرار جن تنها باد زار در کلهٔ بیمار است و برای تشکیل مجلس بازی، روز پیش، زنی که خود از (اهل هوا) است، خیزران به دست راه می افتد و تک تک درها را می زند و اهل هوا را برای بازی دعوت می کند. این زن را (خیز رانی) می گویند و بیشتر دعوت شدگان (دختران هوا) هستند. دختران یا زنان جوان و بالغی که صدای خوش دارند و خوب آواز می خوانند و حرکاتشان نرم است و مجلس بازی را رنگ می دهند. دختران هوا در تمام مجالس اهل هوا جمع می شوند و همراه مردها دم می گیرند و بازی می کنند. به هر صورت مجلس زار چنین تشکیل می شود که بابازار یا مامازار با دهل های مخصوصش در صدر مجلس قرار می گیرد. در وسط بساط (مودندو) را روی سه پایه ای می گذارند. (مودندو) بزرگترین دهل اهل هوا ست و بابا یا کسی که قرار است مودندو را بزند همیشه روی چارپایه ای عقب دهل می نشیند. کنار دهل مودندو یک دهل برگ دو سر معمولی (دهل گپ) می گذارند و کنار آن دهل دیگری به نام (کسر) همهٔ این دهل ها در یک ردیف باشند. مودندو را اغلب خود بابازار می زند و دهل های دیگر کسان دیگر. جلو مودندو همیشه سینی نقره یا ورشویی می گذارند که توی آن (گشته سوز) و (کندرروک درمانی) را در ظرف مخصوصش ریخته اند. درآغاز مجلس در (گشته سوز) آتش می ریزند و مقداری کوندروک درمانی را توی آتش دود می کنند. بابا اول موندو و بعد گپ دهل و بالاخره کسر را دود می دهد و بعد تنگ شان را می گیرد و سرجایشان می گذارد. قبل از شروع مجلس سفرهٔ مفصلی پهن کرده اند که در این سفره همه چیز موجود است.
از انواع غذاها گرفته تا گیاهان معطر و انواع ریاحین جنوب و میوهٔ (کنار) خرما گوشت و خونی که برای مبتلا ی زار سر سفره لازم است. خون سر سفره، خون قربانی زار است، و این قربانی معمولاً یک بز (کَهَر) است که در همان مجلس سرش را بریده خونش را درون طشتی سر سفره گذاشته اند. معمولاً تا باد خون نخورد به حرف در نمی اید. بنابر برای این که خوب فهمیده شود باد چه می خواهد، لازم است شخص مبتلا خون بخورد ریال خون خوردن نشانهٔ شدت و وابستگی شخص مبتلاست به اهل هوا. اعتبار و مقام هر بابا یا ماما به تعداد خون هایی که خورده است بستگی کامل دارد. مثلاً می گویند فلان بابا سه خون خورده است و به همان ماما پنج خون. به هر حال بابا یا ماما با تکان دادن خیزرانی که به دست دارد مجلس بازی را شروع می کند. خود بابا سر وقت یکی از دهل ها و اغلب سر وقت مودندو می رود وشروع می کند به کوبیدن و شعر خواندن و غنی کردن مجلس که گرم شد دیگران هم همراه آواز بابا دم می گیرند. آواز و اشعار (زاران) در سواحل آفریقا همه به زبان سواحلی است؛ ولی در ایران بیشتر اشعار را به زبان عربی می خوانند که بعد از چند بیت تبدیل به اشعار نامفهوم سواحلی می شود؛ ولی کمتر کسی معنی این اشعار را می فهمد، نه سیاها و نه حتی خود بابا یا ماما؛ ولی با وجود این همه، ساعت ها می توانند به زبان ناآشنا ی سواحلی غنی بکنند. در شعر زیر بعد از سه چهاربیت عربی، اشعار به سواحلی تبدیل می شود: کل زار وفو/ و انا ما وفونی / شیخ شنگر رضو/ وانا ما رضونی / وزفنا وزفش نایی /دوئی وانت دوئی … در مجلس زار زن ومرد با هم جمع می شوند و کنا ر هم می نشینند. بازی معمولاً چندین شبانه روز طول می کشد. مخصوصآ در مجلسی که اول بار برای شخص مبتلا ترتیب داده شده است. زیرا تا باد از کلهٔ شخص مبتلا پائین بیاید وو زیر بشود چندین شبانه طول می کشد. حتی دیده شده که بعد از هفت روز گوبیدن و آواز زار یکی پایین می آید و تکان می خورد. به هر صورت در تمام مدت شبانه روز هیچ کس از مجلس بازی دور نمی شود و آن هایی که خسته شده اند، روز را در همان جا به خواب می روند وسیاهی شب پیدا نشده دوباره شروع به کوبیدن می کنند. به هر صورت ابتدا شخص مبتلا شروع به لرزیدن می کند و به تدریج تکان ها زیادتر می شده، از شانه ها به تمام بدن سرایت می کند و بازی وقتی به اوج می رسد که کلهٔ شخص مبتلا کاملآ پایین آمده و در ضمن تکان ها ی شدید از ظرف خونی که در برابرش هست خون بخورد.
در این موقع صدای دهل ها بیشتر اوج گرفته و آوازها بلندتر می شود. درچنیین مرحله ای علاوه بر شحص مبتلا، زار داخل کلهٔ عدهٔ زیادی هم طلوع می کند و همه در حال سر جنباندن از خود بی خود شده و غعش می کنند. آهنگ مخصوصی لازم است تا زار زیر بشود؛ بنابراین به تعداد زارها و بلکه بیشتر، وزن وآهنگ بازی تغییر می کند. وزن آهنگ ها را دهل کسر عوض می کند موندو و دهل گپ تنها سرعت وزن را معین می کنند و اغلب با هم یکنواخت کوبیده می شوند. تنها کسر است که با تغییر ضربه ها وزن را عوض می کند؛ بنابراین نوازندهٔ کسر باید مهارت زیادی داشته باشد. به هر صورت در برابر یکی از این آهنگ هاست که زار شخص مبتلا تکان خورده، حرکت کرده، پائین می آید. شخص حال خود رانمی فهمد. در این میان بابا می تواند با زار صحبت بکند. بابا همیشه از زار می پرسد که اهل کجاست و اسمش چی هست. برای چه مرد یا زن بدبخت را اسیر کرده، آخر او بیچاره است، فقیر و زحمتکش است. ماهیگیر، جاشو، غواص یا گداست. زار به زبان خودش جواب می دهد که اهل کجاست و اسمش چی هست و آن مرد یا زن را بخاطر فلان یا بهمان کار، مرکب خود ساخته، البته تمام این حرفها با صدای تغییر یافته ای از دهان مریض خارج می شود؛ ولی به زبان اصلی خود زار، عربی، هندی یا سواحلی، در حالی که ممکن است مرکب او به زبان هندی یا سواحلی، به ظاهر آشنا نباشد. بعد بابا یا ماما از زار می خواهد که مرکب خود را آزاد بکند. زار جواب می دهد که این کار آسان نیست و برای این که مرکب خود را راحت بگذارد، سفره لازم دارد. خیزران و خلخال و پیراهن تمیز می خواهد. توفع همهٔ زارها یکسان نیست. بعضی ها همچون (متوری) پر توقعند و همه را طلا می خواهند و بعضی ها کم توقعند ویک خیزران کوچک چند بندی برایشان کافی است، مثل (بو مَریم) به هر حال بعد از تشکیل مجلس بازی و زیرکردن زار و راضی کردن او، زار دیگر موذی نیست. اگر چه مبتلای زار از آن حال اول رهایی یافته، اما برای همیشه همان باد توی کله اش بافی می ماند. دروهلهٔ اول، قبل از پهن کردن سفره و کوبیدن و بازی کردن زار، باد ناصاف و وحشی ای بود و مرکب خود را اذیت می کرد. اما بعد از شنیدن شعر و صدای دهل، دیدن سفره و خوردن خون، زار صاف می شود و مرکب خود را آسوده و راحت می گذارد.
آیین و مراسم زار در آبادان و خرمشهر
مراسم زار بیش و کم در سرار نوارهٔ خلیج فارس (بندرعباس و جزایر آن+بوشهر+خوزستان) به یک شیوه اجرا می شود.منتها گاهی برداشت محقق یا شاهدان متفاوت است (اکثر محققین و آنان که چیزی در این خصوص نوشته اند) غیر بومی یاعضو ثابت این مراسم نیستند/برخورد با رویکردهای متفاوت هم از سویی سبب شده که منابع معدود این مراسم محدود تر شود/
اینکه ریشه و سبب زار چیست؟ یا کدام یک از عوامل و مناسک (دگ/گعده=اصطلاح متداول به اجرای مراسم در آبادان و خرمشهر) تأثیرگذارتر و اصلیی تر است خود جای تحقیق دارد.
ملاعبد فیهانی بابازار در آبادان و حلیمه سرحانی کنهء مامازار در خرمشهر و یکی از صاحب نام ترین بابازارها و مامازار ها در کل این مراسم هست،او که بارها به سوالات محقین خارج و داخل کشور در خصوص زار جواب داده و حتی اجازه حضور وضبط صدا و تصویر را هم از مراسم داده (البته فقط از بعضی قسمت ها آن هم با مشورت صاحب دگ و کسب اجازه از زار) رویکرد برگزاری مراسمش بیشتر از هر ماما زاری مبتنی بر آموزه های دینی و اسلامی است؛ و بسیاری از اشعار مراسم را در مدح بزرگان دین می خواند (هرچند که اصل مراسم به زبان سواحلی است")
ایشان سخت برین عقیده هستند که بار اصلی درمان گری وشفا دهی مراسم بر خوانش اشعار و بار جادویی کلامات علاوه بر توسل به بزرگان مذهبی است.
استان هرمزگان یکی از معدود استان هاییست که در ایران از تنوع موسیقی سنتی و آیین ها و آداب همراه شده با موسیقی بهره برده است و این موسیقی خاص در تمامی مراحل زندگی مردم ریشه های فرهنگی و تاریخی دارد. از سوی دیگر داشتن موقعیت استراتژیکی هرمزگان که پل ارتباطی ایران با بسیاری از ملل جهان از دیر باز بوده است، سبب شده که آداب و موسیقی های سایر کشورها نیز در این منطقه رسوخ پیدا کرده و به صورت بومی در آیند. این مقاله جستاری پیرامون مقایسه رابطه موسیقی زار و موسیقی بومی، در میان مردم استان هرمزگان است.
با مطالعه ای ژرف و گفت وگو با بزرگان موسیقی هرمزگان به راحتی می توان گفت؛ که منشاء شکل گیری موسیقی هرمزگان به دوران برده فروشی در این منطقه مربوط می شود. زمانی که کشتی های تجاری، کالاهایشان برده های سیاه پوست بود و به قصد فروش و تجارت انسان از خلیج فارس و دریای عمان می گذشتند. کشتی ها گاه به قصد فروش برده ها و گاه درتلاطم شدید دریا و عدم امکان برای ادامه مسیر، مجبور به "پهلوگیری" در یکی از بنادر جنوبی ایران می شدند. بردگان سیاه و غم دیده و اسیر یا فروخته می شدند و یا فرصت را غنیمت شمرده، فرار می کردند.
جزایر و شهرهای ساحلی خلیج فارس در گذرتاریخ ارتباطات فرهنگی مختلفی با کشورهای دیگر برقرار کرده است. نخستین مورد را باید حضور غلامان و بردگان آفریقایی دانست که قرن ها قبل توسط تجار ایرانی و خارجی به این نواحی آورده شده اند. (ذوالفقاری، 1366)
سیاه پوستان برای کاستن از غم ها و رنج هایشان شب ها گرد هم جمع می شدند و به سنت دیار و سرزمین خود می نواختند و می خواندند. کمتر شبی بود که نوای حنجره سوزناک سیاهی که در دل شبی سیاهتر از خود و با کلام و نوایی تیره تر از روزگار خود، فضای غمزده بنادر جنوب را پرنسازد.
به مرور زمان، این موسیقی از محیط جدید الهام گرفت؛ و رنگ وبوی بومی به خود گرفته و موسیقی بومی هرمزگان و در مجموع، موسیقی نوار ساحلی جنوب متولد شد. کم کم سیاهان افزوده شدند؛ چنان که در بندرعباس قدیم، محله ای به نام محله سیاهان به وجود آمد که این محله امروزه در محله ای دیگر به نامه محله «شمیل»های بندرعباس ادغام شده است.
سازهای اولیه این سیاهان را سازهای لِیوا می گفتند که شامل دهل های بزرگ و نوعی ساز بادی بوده است. از این سازها ظاهراٌ درمراسم شادی استفاده می کردند و همچنین برای رقص های ویژه ای از قبیل خنجرسازی و رقص لِیوا.
به مروز زمان به این موسیقی اشکال دیگری اضافه شد و همچنین سازهای دیگری متداول شدند از قبیل کلم (قلم نی) ، دهل و کسر و سپس پیپه.
تفاوتی که در نوازندگی ساز سورنا در شهرهای مختلف وجود دارد به این شکل نشان داده شده است: خُرگویی ها به نوای خود، لنگه ای ها به حالت خاص خود و بندرعباسی ها و مینابی ها نیز هرکدام به شکل مرسوم خویش می نوازند و می خوانند. این فعالیت تا جایی پیش می رود که حتی اوزی ها و لاری های مقیم استان هرمزگان نیز هر کدام برای خود شیوه ای مخصوص در اجرای موسیقی دارند.
نکته جالب دراین زمینه تحقیاتی و اجراها و نتایجی است که /عمید عتیق/(آهنگساز)/ درین زمینه بدست آورده. او که برای ضبط قطعات موسیقی اش به دنبال نوازندگان چیره دست محلی بودبه این مراسم راه پیدا کردو مشغول ضبط وآونگاری ملودی های ای مراسم شد. سپس بارها در مراسم مختلف به جای استفاده ادوات موسیقی این مراسم درامز و تومبا ویا انواع دستگاه های الکترونیک را بکار برد و نتیجه یکسانی حاصل کرد. از او آلبوم در زمینه موسیقی الکترونیک بر اساس ریتم های مختلف این مراسم از مرکز تحقیات هنری و فرهنگی کشورهای عربی منتشر شد؛ و نکته جالب اینکه در یکی از اجراهای زنده دو نفر که مبتلا به زار بودند شدیداً تحت تأثیر قرار گرفتن و به اصطلاح زارشان پایین آمد
هدف از طرح این موضوع این است که شایداهل هوا (مبتلایان به زار) بیشتر از هر چیزی به موسیقی (ریتم با تمپو بالا و سنکوب) عکس العمل نشان می دهند. وبیشترین تأثیر و اصلی ترین قسمت مراسم اجرای موسیقی سازهای کوبه ای است.
اگرچه تفاوت هایی در موسیقی بومی استان هرمزگان و موسیقی زار وجود دارد اما شباهت هایی نیز دارند و می توان گفت که زار یکی از روش های روان درمانی بسیار قدیمی است که بقایای آن در کشورهای مختلفی دیده می شود و تنها مختص به ناحیه جنوب کشورمان نیست، بلکه در آسیای شرقی– آفریقا– آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر به اشکال گوناگون دیده می شود و نام های مختلفی نیز دارد. به دلیل این که جنوب کشورمان از دیرباز با اقوام گوناگونی روبرو شده است، این آیین کم کم وارد کشور شده و ماندگار شدند و رنگ و بویی عربی و اسلامی به خود گرفته اند. با این وجود آیین های اعتقادی و جادویی نیز در نها دیده می شود که ناشی از اعتقادات کهن است. مانند نوشیدن خون. آیین زار زاییده تخیلات روانی بوده و اعمال و مناسکی می باشد که از ذهن و ناشی از درد و رنج عاطفی و تاریخی شکل گرفته است. در این نوع موسیقی بینش های اسطوره ای – دخالت در طبیعت و انجام اعمال جادویی و آیینی–وجود احکام قبیله ای– تلقین پذیری از یک شخصیت (بابا یا مامای زار) – ایجاد حالت خلسه در اجرای مراسم و اعتقاد به وجود نیروهای ماوراالطبیعیه دیده می شود و به مرور زمان، این موسیقی از محیط جدید الهام گرفته و رنگ وبوی بومی به خود گرفته است و به موسیقی بومی هرمزگان و در مجموع، موسیقی نوار ساحلی جنوب وارد شده است.
| [
{
"answer1": "موسیقی زار مربوط به مردمان کناره خلیج فارس است و در اصل از آفریقا به ایران آمده است.",
"answer2": "یکی از این سازها تنبیره یا تنبوره نام دارد، که فقط توسط بابازار یا شخص دیگری که او اجازه بدهد نواخته می شود.",
"distance": 134,
"question": "موسیقی زار از کجا به ایران آمده و یکی از سازهای اصلی آن که فقط توسط افراد خاص نواخته میشود، چیست؟"
},
{
"answer1": "در باور باورمندان به آیین زار، برخی از انسان ها، توسط نیروهای نامرئی که به عنوان باد شناخته می شوند تسخیر می شوند.",
"answer2": "نخست وقتی بابا یا ماما احتمال بدهد که شخص، مبتلا به یکی از زارها شده، او را مدت هفت روز در حچاب و دور از چشم دیگران نگه می دارند و در طول این چند روز با داروهای ویژه و روغن های مالیدنی، تحت نظر قرار می گیرد.",
"distance": 305,
"question": "در آیین زار، چه نیروهای نامرئی باعث بیماری می شوند و چگونه این افراد از ابتلا به زار مطلع میشوند؟"
},
{
"answer1": "در قطعهٔ سنج و دمام، سازهای بوق، دمام و سنج نواخته می شوند.",
"answer2": "این گونه سازها از همان ابتدا به عنوان وسیله ای برای اعلام خبر و تجمع مردم به کار می رفته اند.",
"distance": 184,
"question": "چه سازهایی در قطعهٔ سنج و دمام نواخته می شوند و این سازها چه کاربردی در گذشته داشته اند؟"
},
{
"answer1": "برای بیرون کردن جن، شخص مبتلا را می خوابانند، انگشتان شست پاهایش را با موی بز به هم می بندند، مقداری سیفه (روغن ماهی) هم زیر دماغ مبتلای زار کشیده و چند رشته موی بز هم آتش زده زیر بینی وی می گیرند و بعد بابا با خیزران جن را تهدید می کند که از بدن وی خارج شود و با ضربه هایی که به تن بیمار می زند، جن با جیغ و داد وناراحتی زیاد، مرکبش را رها کرده فرار می کند.",
"answer2": "بعد از فرار جن تنها باد زار در کلهٔ بیمار است و برای تشکیل مجلس بازی، روز پیش، زنی که خود از (اهل هوا) است، خیزران به دست راه می افتد و تک تک درها را می زند و اهل هوا را برای بازی دعوت می کند. این زن را (خیز رانی) می گویند",
"distance": 359,
"question": "پس از دوره حجاب، چگونه جن را از بدن بیمار خارج می کنند و چه کسی مسئول دعوت اهل هوا برای بازی است؟"
}
] | [
{
"answer1": "(مودندو) بزرگترین دهل اهل هوا ست و بابا یا کسی که قرار است مودندو را بزند همیشه روی چارپایه ای عقب دهل می نشیند. مودندو را اغلب خود بابازار می زند.",
"answer2": "درآغاز مجلس در (گشته سوز) آتش می ریزند و مقداری کوندروک درمانی را توی آتش دود می کنند.",
"question": "در مراسم زار چه کسی مودندو را می نوازد و در طول مراسم، چه چیزی را در گشته سوز می گذارند؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
741 | : شرکت فولاد مبارکه اصفهان
شرکت فولاد مبارکۀ اصفهان، بزرگ ترین واحد صنعتی خصوصی در ایران و بزرگ ترین مجتمع تولید فولاد در کشور ایران است، که در شرق شهر مبارکه و در جنوب شهر زرین شهر در استان اصفهان قرار دارد. فولاد مبارکه هم اکنون محرک بسیاری از صنایع بالادستی و پایین دستی است. فولاد مبارکه در ۱۱ دوره جایزۀ ملی تعالی سازمانی و ۶ دوره جایزۀ شرکت دانشی در کشور رتبۀ نخست را بدست آورده است و همچنین این شرکت در سال ۱۳۹۱ برای نخستین بار به عنوان تنها شرکت ایرانی با کسب امتیاز ۶۵۴ تندیس زرین جایزۀ ملی تعالی سازمانی را از آن خود کند. این رتبه برای دومین بار با امتیاز ۶۸۲ در سال ۱۳۹۳ تکرار شد و شرکت فولاد مبارکه به عنوان سازمان سرآمد سال برگزیده شد. حضور در میان ۲۵ شرکت برتر دانشی آسیا مانند سامسونگ، تویوتا و ... برای نخستین بار در خاورمیانه (در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷) از دیگر افتخارات دو سال اخیر این شرکت است.
گروه شرکت های فولاد مبارکۀ اصفهان در حال حاضر مواد اولیۀ بیش از ۳٬۰۰۰ کارخانه و کارگاه تولیدی کشور در صنایع لوله و پروفیل، نفت و گاز و پتروشیمی، خودرو، موتورهای الکتریکی، لوازم خانگی، فلزی سبک و سنگین، ساختمانی، غذایی، کشتی سازی و سازه های دریایی و ... را تأمین می نماید. شرکت هر ساله بخشی از محصولات خود را در راستای ارتقای کیفیت، برآورده نمودن نیازهای ارزی و حضور مستمر در بازارهای جهانی و توسعۀ آن صادر می کند و با توجه به اعتبار کسب شده در بازار جهانی هم اکنون پتانسیل و اعتبار لازم جهت صادرات به بیش از ۳۸ کشور دنیا را دارد.
این مجتمع در ۷۵ کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان، در زمینی به وسعت ۳۵ کیلومترمربع (۱۷ کیلومتر مربع سالن تولید) استقرار یافته است و دارای ظرفیت تولید سالانۀ ۱۰٫۳ میلیون تن (پایان سال ۹۷) در گروه فولاد مبارکه شامل انواع محصولات فولادی تخت، گرم و سرد نوردیده، قلع اندود، گالوانیزه و رنگی از ضخامت ۰٫۱۸ تا ۱۶ میلی متر می باشد.
شرکت فولاد مبارکۀ اصفهان در ۲۳ دی ماه ۱۳۷۱ احداث شد و اکنون یکی از بزرگ ترین واحدهای صنعتی و بزرگترین مجتمع تولید فولاد در ایران است. این شرکت در زمینی به مساحت ۳۵ کیلومتر مربع در نزدیکی شهر مبارکه و در ۷۵ کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان واقع شده است.
عملیات اجرایی این مجتمع در سال ۱۳۶۰ آغاز گردید و در دوران جنگ ایران و عراق و در حالی که منطقه زیر حملات هوایی جنگنده های عراقی بود، بدست صنعتگران ایرانی ادامه یافت. فعالیت های ساختمانی و فنی اجرا شده در دوران ساخت این مجتمع در خاورمیانه در نوع خود کم نظیر بوده و نزدیک به ۱۸ میلیون و ۷۰۰ هزار متر مکعب خاک برداری و بالغ بر یک میلیون و ۸۴۵ هزار متر مکعب بتن ریزی، یک میلیون و ۸۰۰ هزار متر مربع قالب بندی و ۸۰ هزار تن آرماتور، حدود ۱۵۰ هزار تن اسکلت فلزی، یک میلیون متر مربع نصب پوشش و بالغ بر ۵۰۰ هزار تن تجهیزات و ماشین آلات در آن نصب گردیده است.
نخستین کورۀ قوس الکتریکی واحد فولادسازی این مجتمع در مهرماه سال۱۳۷۰ راه اندازی شد و در ۲۳ دی ماه سال ۱۳۷۱ خطوط تولید این کارخانۀ بزرگ توسط رئیس جمهور وقت افتتاح گردید؛ با ورود محصولات فولادی این شرکت به بازار و افزایش تدریجی تولید تا سقف ظرفیت اسمی ۴٫۲ میلیون تن بخش عمدهای از نیاز کشور به این کالای استراتژیک بر طرف گردید. این شرکت در سال های پس از رسیدن به ظرفیت اسمی با کسب تجربه و توانمندی اقتصادی برای پاسخگویی به نیاز روزافزون بازار داخلی و خارجی و استفاده بهینه از تجهیزات و ماشین آلات تولیدی موجود اقدام به برنامه ریزی برای افزایش تولید در قالب طرح های توسعه نمود و با استفاده از منابع مالی حاصل از فروش داخلی و ارزی شرکت و استفاده از اعتبارات مالی، ریالی و ارزی، نخستین مرحلۀ طرح های توسعۀ زیر سقف داخل شرکت را اجرا نمود و ظرفیت خود را به ۴٫۵ میلیون تن و سپس در سال ۱۳۹۵ به ۲٫۷ میلیون تن رسانید. در نیمۀ اول سال ۱۳۹۶ در کل گروه فولاد مبارکه ظرفیت به ۳٫۱۰میلیون تن ارتقاء یافت. تولید ۸٫۱۲ میلیون تن فولاد تا سال ۱۳۹۸ و ۲۵ میلیون تن در افق ۱۴۰۴ در کل گروه برنامه ریزی نموده است. شرکت فولاد مبارکه از شرکت های پیشرو ایرانی است که در زمینۀ تولید ورق های فولادی فعالیت می نماید. این شرکت با مأموریت «ایفای نقش محوری در توسعۀ صنعتی، اقتصادی و اجتماعی کشور و ارتقای سطح فناوری صنعت فولاد، به عنوان سازمانی جهان تراز» حدود پنجاه درصد از فولاد کشور را با ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای ۳۵۰٬۰۰۰ نفر تولید می نماید. به طوری که این شرکت دارای رکورد تولید ۵٫۷ میلیون تن انواع محصولات فولادی تخت گرم و سرد نوردیده، قلع اندود، گالوانیزه و رنگی از ضخامت ۰٫۱۸ تا ۱۶ میلی متر و تختال با احتساب تولید فولادسازی در مجتمع فولاد سبا و مجتمع فولاد هرمزگان می باشد.
گروه شرکت های فولاد مبارکۀ اصفهان در حال حاضر مواد اولیۀ بیش از ۳٬۰۰۰ کارخانه و کارگاه تولیدی کشور در صنایع لوله و پروفیل، نفت و گاز و پتروشیمی، خودرو، موتورهای الکتریکی، لوازم خانگی، فلزی سبک و سنگین، ساختمانی، غذایی، کشتی سازی و سازه های دریایی و ... را تأمین می نماید. شرکت هر ساله بخشی از محصولات خود را در راستای ارتقای کیفیت، برآورده نمودن نیازهای ارزی و حضور مستمر در بازارهای جهانی و توسعۀ آن صادر می کند و با توجه به اعتبار کسب شده در بازار جهانی هم اکنون پتانسیل و اعتبار لازم جهت صادرات به بیش از ۳۸ کشور دنیا را دارد.
فولاد مبارکه از واحدهای صنعتی پرمصرف آب اصفهان به شمار می آید. مصرف آب این کارخانه در کمترین میزان خود، ۱٫۵٪ از دبی زاینده رود برابر سالانه ۲۳ میلیون متر مکعب در سال است و خود یکی از عوامل کم آبی زاینده رود شناخته می شود.
ایرنا در گزارشی از تاثیرات این کارخانه در آلودگی هوا نوشت که اصفهان در دشت فرودست و پست جغرافیایی قرار دارد و صنایعی مانند فولاد مباركه در مسیر باد قرار دارد و آلودگی ناشی از این کارخانه هوای شهر اصفهان را تحت شعاع قرار می دهد.
مردم شهرستان مبارکه سال ها نسبت به آلایندگی این کارخانه اعتراض داشتند و با فشارهای مدیران فولاد مبارکه، بیش از ۷ سال پروندۀ فولاد مبارکه در محیط زیست نیمه کاره مانده بود که سرانجام با دستور لاریجانی این توقف به سرانجام رسید و اعلام شد که شیوع بیماری هایی مانند ام اس، سرطان و سکته و مشکلات زیست محیطی ارتباط مستقیمی با این کارخانه دارد. گنداله سازی فولاد مبارکه، مصرف روزانۀ ۹ میلیون متر مکعب گاز و پسماند خروجی این شرکت از عواملی هستند که اثبات می کند کارخانۀ فولاد مبارکه آلاینده است؛ همچنین این پسماندها زمین های کشاورزی اطراف این شرکت را آلوده کرده است همچنین در کارخانه همواره گازهای خطرناکی چون گازهای خردلی، نارنجی، آبی و مشکی مشاهده می شده است.
این آمار تنها جوایز سال های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ را در بر می گیرد.
مصارف: لوله های انتقال سیالات، لوله و پروفیل ساختمانی، مخازن و ظروف تحت فشار اسکلت فلزی سنگین، وسایل و ماشین آلات صنعتی، ماشین آلات حمل و نقل سنگین و سبک، صنایع فلزی
مصارف: خودروسازی، لوازم بهداشتی خانگی، مخازن و کانتینرهای حمل مایعات صنایع الکتریکی
مصارف: صنایع بسته بندی (قوطی سازی)، صنایع فلزی سبک، لوازم بهداشتی و خانگی، صنایع الکتریکی، ساخت کانتینر
پس از نام گذاری سال های اخیر دربارهٔ اقتصاد مقاومتی "رهبرانقلاب"، فولاد اصفهان اقدام به بومی سازی کلیۀ قطعات، مواد و تجهیزات در فولاد مبارکه می کند؛ به این ترتیب در دهۀ هفتاد و هشتاد، ۴۳٪ و ۶۲٪ آن بومی بود. این آمار در سال ۹۰ تا ۹۲ به ۸۰٪ رسید، از سال ۹۲ تا ۹۴ به ۸۲٫۴٪ رسید و میان سال های اخیر (۹۴ تا ۹۶) به ۸۵٫۳٪ رسید.
جدول اشتغال زایی شرکت فولاد مبارکه اصفهان براساس آمار سال ۱۳۹۶ تولید شده است.
شرکت فولاد مبارکه از پیشگامان تدوین و توسعۀ فروش به صورت اعتبار اسنادی ریالی با همکاری نظام بانکی کشور بوده است. با توجه به اینکه اغلب صنایع پایین دستی فولاد جزو صنایع کوچک و متوسط بوده و اساسی ترین نیاز آن ها تأمین منابع مالی جهت سرمایه در گردش می باشد، به این روی به سرعت استفاده از این روش نوین پرداخت در میان مشتریان شرکت فولاد مبارکه گسترش یافت. به طوری که در سال ۹۵ بیش از ۶۱ درصد فروش شرکت به این روش انجام گردید. شرکت فولاد مبارکه در راستای سیاست های اقتصاد مقاومتی و کمک به تولیدکنندگان داخلی با در نظر گرفتن شرایط مالی مشتریان اقدام به پذیرش اعتبار اسنادی با دوره های بلند مدت (تا حداکثر ۳ ماهه) با بهره های پایین تر از نرخ بهره های بانکی نمود تا مشتریان شرکت بتوانند پس از تولید و فروش محصولات خود اقدام به تسویه حساب نمایند و فرآیند تولید داخلی دچار چالش نشود. از طرف دیگر مشتریان در این روش با توجه به منافع خود امکان گشایش اعتبار اسنادی ریالی در بانک های مختلف را داشته و از این نظر محدودیتی ندارند.
به موازات موضوع توسعۀ فروش به روش اعتبار اسنادی ریالی در داخل، به منظور ارزآوری و فروش محصولات مازاد بر نیاز صنایع داخلی، شرکت فولاد مبارکه اقدام به توسعۀ بازارهای صادراتی خود در اروپا، کشورهای شرق آسیا و آفریقا نموده است. فعالیت های شرکت فولاد مبارکه باعث تقویت برند شرکت و کسب اعتبار ملی در میان شرکت های مصرف کنندۀ فولاد در سطح اروپا و آسیا گردیده است. اهمیت موضوع صادرات زمانی روشن می شود که برنامه های توسعۀ شرکت و چشم انداز تولید فولاد کشور نشان از فزونی عرضه بر تقاضای داخلی محصولات فولاد داشته و در این شرایط عدم توان شرکت های فولادی در صادرات محصولات تولیدی به معنای نابودی شرکت ها و باعث خروج ارز از کشور و کاهش درآمد ملی خواهد بود.
۱) انجام سرمایه گذاری ۷٬۰۰۰ میلیارد ریالی در راستای تحقق استراتژی ایجاد توازن در زنجیرۀ ارزش گروه فولاد مبارکۀ اصفهان با خرید و افزایش سهم در شرکت توسعۀ معادن و فلزات.
۱. مشارکت در افزایش سرمایه و کسب کرسی های مدیریتی در شرکت های استراتژیک در طول زنجیرۀ ارزش.
۲. تسویۀ کلیۀ بدهی های مالیاتی قطعی شده با سازمان امور مالیاتی در راستای ایفای نقش مسئولیت های اجتماعی شرکت و پیشبرد اهداف اقتصاد مقاومتی.
۳. تأمین منابع ارزی-ریالی مورد نیاز شرکت به میزان سالیانه ۱٬۰۰۰ میلیارد تومان و پرداخت تعهدات ارزی شرکت علی رغم محدودیت های بانکی در داخل و خارج کشور.
۴. تدارک فاینانس جهت اجرای طرح های توسعۀ گروه فولاد مبارکۀ اصفهان
۵. کاهش هزینه های مالی شرکت از طریق جایگزینی تسهیلات با نرخ ۲۴ درصد به ۱۸ درصد.
۶. آموزش و بکارگیری استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی (IFRS) جهت ارائۀ صورت های مالی گروه تلفیقی فولاد مبارکه برای نخستین بار.
۷. تهیه و ارائۀ گزارش بهای تمام شده در موعد مقرر و اجرای کامل سیستم خدمات و همچنین راه اندازی فاز ۱ هزینه یابی آماری.
۸. همکاری و انتقال دانش در جهت اجرای سیستم حسابداری بهای تمام شده تاریخی فولاد هرمزگان و همکاری در اجرای دقیق تر سیستم بهای تمام شده محصولات خاص.
۹. تهیۀ بودجۀ جامع شرکت براساس گزینه های مختلف تولید و فروش به منظور انتخاب اقتصادی ترین گزینه.
۱۰. تهیۀ بودجۀ تلفیقی شرکت و ارائۀ آن به سازمان بورس.
۱۱. اعمال هدف گذاری کاهش هزینه ها در راستای تحقق سود مورد انتظار سهامداران و کنترل و پایش آن در طی سال ۱۳۹۶.
۱۲. اتخاذ تدابیر و راهکار لازم جهت تسهیلات در وصول منابع حاصل از صادرات و پرداخت مصارف ارزی.
شرکت فولاد مبارکه، در سال ۱۳۹۴ از فهرست صنایع آلاینده خارج شد. این شرکت همچنین با دریافت تندیس بنیاد جهانی انرژی، لوح تقدیر جامعۀ مدیریت سبز اروپا را دریافت کرد. در سال ۹۵، گواهینامۀ استاندارد مدیریت انرژی (50001 ISO) را دریافت کرد. پس از افزایش غبارهای آلایندۀ هوا، این شرکت ۲۰۰ میلیارد تومان برای تجهیز غبارگیرها سرمایه گذاری کرد و برای نگهداری و تعمیر تجهیزات فوق، ۲۰ میلیارد تومان هزینه می کند.
این شرکت در راستای سیاست های بهبود وضعیت محیط زیستی اطراف خود، مبلغ ۳۰۰ میلیارد تومان برای طرح جمع آوری و هدایت پساب های شهرهای مجاور و ارتقا تصفیه خانۀ پساب های آن شهرها، با هدف بهبود وضعیت زیست محیطی منطقه پرداخت می کند. این شرکت برای حفظ محیط زیست، ۱۰٪ حمل نقل محصولات خود را به صورت ریلی کرد.
فولاد مبارکه رکورد دار جهانی صرفه جویی در مصرف آب با کاهش ۶۸ درصدی و مصرف تنها ۵٫۱٪ آب حوزۀ آبریز زاینده رود توسط بازچرخانی و اجرای پروژه ها داراست. فولاد مبارکه، با احداث تصفیه خانۀ پساب صنعتی و بهداشتی فولاد سبا، استخر ذخیرۀ آب و دریاچۀ مصنوعی در فولاد سبا به تصفیۀ آب کمک کرد. فولاد، نصب و راه اندازی سیستم های به هنگام پایش آلاینده ها و وضعیت تصفیه خانۀ پساب (Online Monitoring) را در اولویت قرار داد و مشارکت در برنامه های کاهش گازهای گلخانه ای از طریق پروژه های CDM را آغاز نمود.
پیرو همین فعالیت های محیط زیستی، گواهینامۀ مشارکت در برنامۀ کاهش گاز گلخانه ای از طرف انجمن جهانی فولاد «world steel» به شرکت فولاد مبارکه از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ میلادی اهدا شد. این شرکت همچنین پس از زلزله کرمانشاه ۹۶، ۲۶۰ کانکس را برای مردم کرمانشاه ارسال نمود.
فولادهای تولیدی (تختال) در شرکت فولاد هرمزگان عمدتاً فولادهای کربنی برای کاربرد نورد به صورت گرم و سرد می باشد. تختال های تولیدی این شرکت عمدتاً در خطوط نورد گرم جهت کاربری پروفیل سازی، لوله های آب، نفت و مخازن تحت فشار و قطعات سنگین فولادی مورد استفاده قرار می گیرد و ورق های تولیدی در نورد سرد جهت کاربری ورق بدنۀ خودرو، بدنۀ لوازم خانگی و همچنین کاربردهای ویژه مانند ورق های قلع اندود و گالوانیزه می باشد. با بهره برداری کامل از این شرکت، کشور در زمینۀ تختال عریض به خودکفایی خواهد رسید. محصولات این شرکت مطابق با استانداردهایی نظیر ISIRI (استاندارد ملی ایران)ASTM , SAE/AISI,API (آمریکا)، Bs (انگلستان)، DIN (آلمان)، EN (بین المللی)، JIS (ژاپن) و ISG (استاندار داخلی) تولید می شود.
تعداد کارکنان: ۱٬۶۷۳ نفر
شرکت سنگان با هدف تأمین مواد اولیۀ صنعت فولاد کشور شامل کنسانتره آهن و گندله، واحد گندله سازی ۵ میلیون تنی خود را در زمینی به مساحت ۲۴ هکتار با سرمایه گذاری حدود ۱٬۲۰۰ میلیارد تومان در مدت ۳۶ ماه در مرداد ماه ۱۳۹۶ راه اندازی نمود. در این طرح که با ۲۳٬۴۵۰ تن تجهیزات و اسکلت فلزی، خاکبرداری ۴۰۰ هزار متر مکعب و بتن ریزی ۲۸٬۵۰۰ متر مکعب انجام شده، گندله مورد نیاز زنجیرۀ تولید فولاد گروه فولاد مبارکه تأمین می گردد.
واحد کنستانتره سنگ آهن این شرکت نیز با ظرفیت ۵ میلیون تن در حال ساخت می باشد و در سال ۱۳۹۷ به بهره برداری خواهد رسید.
تعداد کارکنان: ۱۷۰ نفر
تولید آهن اسفنجی، تختال نازک و تولید ورق به ظرفیت یک میلیون تن
تعداد کارکنان:
تولید انواع ورق گالوانیزه جهت مصارف صنعتی و خودرو با ظرفیت ۴۰۰ هزار تن در سال
تعداد کارکنان: ۳۰۰ نفر
تولید ورق گالوانیزه به ظرفیت ۱۳۰ هزار تن در سال
تعداد کارکنان: ۳۳۲ نفر
تعداد کارکنان: بیش از ۵۰۰ نفر
تعداد کارکنان: ۹۰ نفر
تأمین مواد اولیۀ مورد نیاز صنعت فولاد با تمرکز بر تأمین سنگ آهن، آهک و دولومیت
تعداد کارکنان: ۱۲۴ نفر
بازرگانی، واردات و صادرات انواع محصولات فولادی و تأمین مواد اولیۀ صنعت فولاد
تعداد کارکنان: ۱۰ نفر
تولید الکترود گرافیتی به منظور قطع حلقۀ وابستگی صنعت فولاد کشور به خارج از کشور و بی نیاز نمودن صنعت فولاد از واردات یکی از اقلام عمده و استراتژیک برای تولید فولاد
تعداد کارکنان: ۲۰۰ نفر
تعداد کارکنان: ۵٬۰۰۰ نفر
شبکۀ توزیع محصولات فولاد مبارکۀ اصفهان در داخل و خارج از کشور براساس ضوابط تعیین شده از سوی شرکت مذکور.
تعداد کارکنان: ۵۳۶ نفر
پودر سنگ آهن مورد نیاز از معادن گل گهر و چادرملو تأمین می شود و به وسیله راه آهن به واحد انباشت و برداشت شرکت فولاد مبارکه حمل می گردد.
پودر سنگ آهن انباشت شده در واحد گُندله سازی تبدیل به گُندله شده و در واحد احیاء مستقیم، به آهن اسفنجی تبدیل می گردد و سپس در کوره های قوس الکتریکی واحد فولادسازی ذوب می شود. فولاد مذاب برای تبدیل به تختال (اسلب) به ماشین های ریخته گری مداوم منتقل می گردد.
تختال خنک و پرداخت شده و پس از پیش گرم شدن در واحد نورد گرم، نورد شده و سپس به واحد تکمیل نورد گرم یا به واحد اسیدشویی می رود و سپس برای کاهش ضخامت به واحد نورد سرد، ارسال می گردد. همچنین بخشی از محصولات سرد نوردیده به واحدهای قلع اندود، گالوانیزه و رنگی ارسال می گردد.
پودر سنگ آهن (کنسانتره آهن) به وسیله خط آهن از معادن داخلی مانند گل گهر و چادرملو، واقع در استان های کرمان و یزد به مجتمع حمل می شود و با نوار نقاله، به قسمت انباشت و برداشت منتقل می شود. ماشین های انباشت و برداشت کار انتقال مواد را از نقاله ها به دپو و بالعکس انجام می دهد.
پودر سنگ آهن (کنسانتره آهن) در آسیاب های گلوله ای این واحد، به صورت پودر در می آید و پس از ترکیب با دو درصد آهک در دیسک هایی به صورت گندله هایی به قطر بین ۶ تا ۱۸میلی متر در می آید و در درجه حرارت حدود ۱۲۵۰ درجه سانتی گراد پخته و سخت می شوند.
سنگ آهک از معدن حوض ماهی واقع در هفده کیلومتری مجتمع تأمین می گردد و در دو کوره پخت دوار افقی با پیش گرم کن عمودی در دمای حدود ۱۰۵۰–۷۸۰ درجه سانتی گراد به صورت آهک پخته در می آید، آهک تهیه شده در واحدهای فولادسازی و واحد آهک هیدراته جهت تولید آهک هیدراته برای واحدهای بریکت سازی آهن اسفنجی و تصفیه خانه های آب استفاده می شود.
پودر سنگ آهن به صورت گندله پخته شده وارد کوره احیا از نوع سری ۶۰۰ میدرکس شده و گاز احیاکننده نیز به داخل کوره دمیده می شود. سپس آهن احیا شده، به صورت گلوله های آهن اسفنجی از کوره ها خارج می شود.
وظیفه این واحد تبدیل فولاد مذاب به شمش تختال با کیفیت استاندارد ابعاد مورد سفارش مشتری و تحویل آن به واحد خنک سازی و اصلاح شمش می باشد. این واحد دارای پنج ماشین ریخته گری دو خطه از نوع قوسی به شعاع ۱۰/۵ متر (ماشین ۱ تا ۴) و عمودی قوسی (ماسین ۵) بوده و مشخصات ابعادی محصول تولیدی به شرح زیر می باشد:
عرض تختال تولیدی: از ۶۵۰ میلی متر تا حداکثر ۲۰۰۰ میلی متر طول تختال تولیدی: در دو نوع تختال بلند و تختال کوتاه و ضخامت تختال تولیدی: ۲۰۰-۲۲۰-۲۵۰ میلی متر
در این واحد عملیات خنک سازی، و در صورت نیاز، اصلاح و رفع عیوب یا برش طولی و عرضی تختال ها انجام می شود.
تختال ها به واحد نورد گرم منتقل می شود و پس از گرم شدن تا ۱۲۸۰ درجه سانتی گراد، در کوره های پیش گرم کن و پوسته زدایی در نوردهای اولیه و نهایی نورد شده و در نهایت ضخامت آن به ۱۶ تا ۲/۱ میلی متر می رسد، که به صورت کلاف (کویل) تولید می گردد.
۷۵ درصد از کلاف ها به واحد تکمیل نورد گرم انتقال می یابد. در این واحد اعمالی از قبیل کم کردن وزن کلاف، بهبود خواص مکانیکی، تسطیح ورق، برش سبک و سنگین ورق در طول های ۱ الی ۱۲ متر صورت می گیرد.
۲۵ درصد از کلاف های ورق تولید شده در واحد نورد گرم به نورد سرد حمل می شود، تا با عملیات مختلفی مانند: برطرف کردن عیوب فیزیکی، روغن کاری، تقلیل ضخامت، دادن خواص مکانیکی و متالورژیکی و پرداخت سطحی قرار گیرد و در قسمت های اسیدشویی، نورد تاندم، خط بازپخت خنثی، نورد سخت کردن سطحی، نورد پوسته ای، خطوط تصحیح و بُرش مورد عملیات لازم قرار گرفته و بسته بندی گردد.
مصرف انرژی الکتریکی مجتمع ۱۰۸۰ مگاوات ساعت برق است که حدود ۳۰۰ مگاوات ساعت آن از نیروگاه داخلی مجتمع که شامل یک نیروگاه ۲۱۰ مگاواتی بخار و یک نیروگاه گازی ۱۰۰ مگاواتی است تأمین می شود و بقیه از شبکه سراسری کشور دریافت می شود و از طریق مرکز توزیع اتوماتیک برق و ۲۸ کیلومتر تونل زیرزمینی، به سراسر مجتمع منتقل می شود. واحد توزیع برق مجتمع فولاد مبارکه یکی از مهمترین واحدهای ناحیهٔ انرژی و سیالات می باشد
این واحد شامل سد آبگیر و تصفیه خانه، خط انتقال آب تصفیه شده، منابع ذخیره و تجهیزات توزیع و انتقال داخلی و برج های خنک کننده است که با برداشت آب از رودخانه زاینده رود آب مورد نیاز مجتمع را تأمین می کند.
این واحد شامل کارگاه اکسیژن و هیدروژن است. کارگاه اکسیژن شامل دو بخش
کارگاه هیدروژن نیز تأمین کننده هیدروژن مورد نیاز در فرایند خالص سازی آرگون در نظر گرفته شده است.
این واحد وظیفه توزیع سیالات از قبیل: گاز طبیعی، اکسیژن، نیتروژن، آرگون، هوای فشرده، آب سرد، آب گرم، آب آشامیدنی، آب مقطر را در سراسر مجتمع به عهده دارد.
این واحد انجام تعمیرات کلیه قسمت های مجتمع و تهیه قسمتی از قطعات یدکی مورد نیاز در کارگاه های مکانیک، هیدرولیک، الکترونیک، برق، ماشین کاری، اسکلت فلزی، ابزارسازی، عملیات حرارتی و آهنگری و غیره را به عهده دارد.
محصولات این شرکت شامل کلاف و ورق های گرم و سرد، کلاف های اسیدشویی، کلاف نوار باریک و تختال می باشد، که مطابق با استانداردهای بین المللی فولاد تولید می گردد.
محصولات فولاد مبارکه نیاز صنایع مختلف از جمله: صنعت خودروسازی، لوازم خانگی، لوله سازی، مخزن های تحت فشار، شرکت ترابری و باربری، تجهیزات فلزی سبک و سنگین و غیره را تأمین می کند.
محصولات این شرکت به بسیاری از کشورهای جهان در اروپا، آمریکای شمالی، خاور دور، آفریقا و کشورهای حوزه خلیج فارس صادر گردیده است.
| [
{
"answer1": "شرکت فولاد مبارکۀ اصفهان در ۲۳ دی ماه ۱۳۷۱ احداث شد",
"answer2": "این شرکت با مأموریت «ایفای نقش محوری در توسعۀ صنعتی، اقتصادی و اجتماعی کشور و ارتقای سطح فناوری صنعت فولاد، به عنوان سازمانی جهان تراز» حدود پنجاه درصد از فولاد کشور را با ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم برای ۳۵۰٬۰۰۰ نفر تولید می نماید.",
"distance": 1882,
"question": "شرکت فولاد مبارکه در چه سالی احداث شد و چه مقدار از فولاد کشور را تولید می کند؟"
},
{
"answer1": "این مجتمع در ۷۵ کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان، در زمینی به وسعت ۳۵ کیلومترمربع (۱۷ کیلومتر مربع سالن تولید) استقرار یافته است",
"answer2": "مصرف آب این کارخانه در کمترین میزان خود، ۱٫۵٪ از دبی زاینده رود برابر سالانه ۲۳ میلیون متر مکعب در سال است",
"distance": 3272,
"question": "مساحت کل کارخانه فولاد مبارکه چقدر است و چه میزان آب از زاینده رود مصرف می کند؟"
},
{
"answer1": "شرکت فولاد مبارکه، در سال ۱۳۹۴ از فهرست صنایع آلاینده خارج شد.",
"answer2": "در سال ۹۵، گواهینامۀ استاندارد مدیریت انرژی (50001 ISO) را دریافت کرد.",
"distance": 162,
"question": "شرکت فولاد مبارکه در چه سالی از فهرست صنایع آلاینده خارج شد و چه گواهینامه ای در زمینه مدیریت انرژی دریافت کرد؟"
},
{
"answer1": "شرکت فولاد مبارکه از پیشگامان تدوین و توسعۀ فروش به صورت اعتبار اسنادی ریالی با همکاری نظام بانکی کشور بوده است.",
"answer2": "به طوری که در سال ۹۵ بیش از ۶۱ درصد فروش شرکت به این روش انجام گردید.",
"distance": 351,
"question": "شرکت فولاد مبارکه با همکاری نظام بانکی چه روش فروشی را توسعه داده است و چه میزان از فروش شرکت در سال 95 به این روش انجام شد؟"
},
{
"answer1": "تختال های تولیدی این شرکت عمدتاً در خطوط نورد گرم جهت کاربری پروفیل سازی، لوله های آب، نفت و مخازن تحت فشار و قطعات سنگین فولادی مورد استفاده قرار می گیرد و ورق های تولیدی در نورد سرد جهت کاربری ورق بدنۀ خودرو، بدنۀ لوازم خانگی و همچنین کاربردهای ویژه مانند ورق های قلع اندود و گالوانیزه می باشد.",
"answer2": "پودر سنگ آهن مورد نیاز از معادن گل گهر و چادرملو تأمین می شود و به وسیله راه آهن به واحد انباشت و برداشت شرکت فولاد مبارکه حمل می گردد.",
"distance": 2022,
"question": "تختال های تولیدی در فولاد هرمزگان بیشتر در چه مواردی استفاده می شوند و مواد اولیه مورد نیاز فولاد مبارکه از کجا تامین می شود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
742 | : جمعیت امام علی
جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی یک سازمان غیردولتی و مستقل دانشجویی و مردمی در ایران است که در سال ۱۳۷۸ آغاز به کار کرده و در سال ۱۳۷۹ نخستین دفتر رسمی خود را در دانشگاه صنعتی شریف تأسیس نموده است. این گروه را شارمین میمندی نژاد ایجاد کرده است و در زمینه امور خیریه و کمک به نیازمندها و مطالبه گری حقوق ایشان فعالیت می کند. از قدیمی ترین کنش های این گروه آیین "کوچه گردان عاشق" است که از سال ۱۳۷۸ تاکنون برگزار شده است.
جمعیت امام علی پس از ۱۰ سال فعالیت در سال ۲۰۱۰ به عضویت شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد ECOSOC درآمد. یکی از کنش های جمعیت امام علی، نجات برخی کودکان محکوم به اعدام است.
جمعیت امام علی یک نهاد تماماً داوطلبانه است و هم اکنون ده هزار عضو داوطلب در این نهاد در حال فعالیت هستند.
جمعیت امام علی از سال ۱۳۷۸ به صورت سالانه در شب های قدر "آیین کوچه گردان عاشق" را در برخی استان ها برگزار می کند که در این آیین اعضای داوطلب مردمی به محله های محروم شهر خود رفته و به توزیع بسته های خوراکی-بهداشتی می پردازند.
در دانشگاه تهران یک واحد به نام کانون امام علی باشگاه دانشجویان، زیر نظر معاونت فرهنگی و اجتماعی و در مجموعه کانون های فرهنگی دانشگاه تهران قرار دارد.
جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی از همان آغاز تأسیس خود، کنش های گوناگونی را برای کاهش معضلات اجتماعی در برنامه های خود قرار داد. در طی سالیان همواره راهبرد جمعیت برای انجام کنش های اجتماعی خود، نوآوری در استفاده از آیین ها و سنت های ملی و مذهبی موجود در جامعه و سازگاری آنها با نیازهای روز جامعه برای کاهش معضلات اجتماعی بوده است. به این معنی که یک آیین ملی و مذهبی در جامعه وجود دارد و به دلیل گذر زمان این آیین کارکرد خود را از دست داده و به نوعی روزمرگی تبدیل شده و حتی در بسیاری از موارد بجای اینکه به جامعه سود برساند، ضرر وارد کرده است. در مرامنامه اخلاقی جمعیت امام علی آمده که به حقوق بشر، برابری، صلح و آزادی ادیان احترام می گذارد.
«کوچه گردان عاشق» نخستین و قدیمی ترین طرح جمعیت مستقل امداد دانشجویی مردمی امام علی است که از سال ۱۳۷۸ تاکنون بی وقفه برگزار شده است. در این طرح، کیسه های نیازهای یک ماهه هزاران خانواده محروم در شب های قدر توسط دانشجویان و مردم، تهیه و به درِ خانه های آنان برده می شود؛ و این حرکت در واقع به پیروی از کوچه گردی های امام علی در یتیم نوازی و مهر به همنوع، انجام می شود.
این آیین در بسیاری از شهرهای ایران اجرا شده است. همچنین پس از دریافت مقام مشورتی سازمان ملل متحد در سال ۱۳۸۹ برای نخستین بار به شکل بین المللی در کشورهای پاکستان و عراق نیز برگزار شد.
در این آیین اعضای جمعیت پس از شناسایی کودکان محروم، بازمانده از تحصیل، کودکان کار و کودکان بیمار به جمع آوری آرزوهای آنها می پردازند. کعبه های مقوایی، در مراسم اعتکاف بین معتکفین توزیع می شود تا توسط عموم مردم و خیرین برآورده شود. هدف آیین کعبه کریمان ترویج سیره عملی زندگی مولا علی با تمرکز بر بعد اجتماعی عبادت و اعلام این نکته است که همه افراد جامعه در قبال هم نوع خود مسئول هستند.
آیین طفلان مسلم از سال ۱۳۸۵ هرساله از آغاز محرم تا اربعین با هدف نجات نوجوانان محکوم به اعدام اجرا می شود. این طرح کودکانی را در کانون توجه قرار می دهد که بیشتر در درگیری های کودکانه مرتکب قتل شده و در انتظار حکم قصاص به سر می برند؛ کودکانی که بیشتر ساکن محلات محروم ایران هستند و از دوران کودکی در معرضِ آسیب های اجتماعی بوده اند.
جمعیت امام علی در همه ایام سال و به ویژه در بازه زمانی محرم تا اربعین تلاش می کند با حضور مداوم در کنار طرفین هر پرونده، در مسیر گرفتن رضایت قدم بردارد تا علاوه بر گسترش فرهنگ بخشش، فرصتی دوباره برای فردی ایجاد کند که از سرناآگاهی و کودکی مرتکب اشتباه بزرگی همچون قتل شده است.
با فرارسیدن شب یلدا، جمعیت امام علی در قالب طرح «یلدا در کوچه های فقر» و با برگزاری جشنی به مناسبت این سنت کهن ایرانی، بر آن است تا به کودکان محروم حاشیه شهرها بنشاند. همچنین تلاش می شود تا با انعکاس نیاز این مناطق، به مردم و سازمان های مسئول، راهی برای فراهم کردن تسهیلات اجتماعی برابر و مناسب ایجاد شود. هدف این طرح بودن در کنار کودکانی است که به دلیل کار کردن، فقر یا عدم الویت فرهنگی از گرامیداشت این جشن در فضای خانواده محروم هستند. همچنین راهی برای ورود به محلات و معرفی آن است.
جمعیت امام علی در روز عاشورا و همزمان با شام غریبان، آیین «شام عیاران» را با شعار «ایران بدون اعتیاد» برگزار می کند. در این آیین با تأکید بر واقعه عاشورا و نجات انسانها و عنصر اصلی فرهنگ ایرانی یعنی عیاری و جوانمردی، کوشش می شود قدمی استوار در راه بریدن دست شوم اعتیاد از میهنمان برداشته شود.
جمعیت امام علی، از سال ۱۳۸۹ با طراحی طرح «هفت سین برکت»، مراسم تحویل سال نو را در کنار کودکان آسیب دیده، کودکان کار، محروم و بازمانده از تحصیل و… برگزار می کند. هدف از اجرای آیین های ملی مانند این آیین، حضور مردم در کنار کودکان آسیب دیده و توجه ویژه به کودکان ساکن در محلات حاشیه شهرها است.
طرح «صفای سعی» جمعیت امام علی هرساله همزمان با موسم حج برگزار می شود، تا حاجیان در میان انجام مناسک حج به یاد تلاش های مادران تنهای شهر خود و هاجرهای معاصر باشند.
این طرح، بر پایه سعی میان صفا و مروه که آئینی است به یاد هروله های بی امان هاجر برای نجات فرزندش، در ایام حج به سرزمین نور، دفترچه های حاوی اعمال مناسک حج، به همراه شرح وضعیت زنان سرپرست خانوار که می توان به عنوان هاجرهای معاصر از آن ها یاد کرد را در اختیار حجاج قرار دهند تا در میان انجام مناسک حج به یاد تلاش های مادران تنهای شهر خود باشند و بخشی از هزینه های مربوط به مراسم بازگشت خویش را برای زنان سرپرست خانوار در نظر بگیرند.»
نمایشگاه بوی عیدی یکی از طرح های جمعیت امام علی است که هرساله در میانه اسفند در ایران برگزار می شود. در این بازارچه محصولات کارآفرینی های ایجاد شده توسط مادران سرپرست خانوار محله های محروم و حاشیه به فروش می رسد.
این لیگ که از سال ۱۳۹۴ توسط جمعیت امام علی راه اندازی شده، بزرگترین رخداد ورزشی ویژه مناطق حاشیه نشین ایران است و بسیاری از بازیکنان حاضر در این لیگ، نان آوران کوچک خانواده های خود هستند و در زندگی، با سختی های بسیاری دست به گریبانند.
از جمله مهمترین اهداف لیگ پرشین، علاوه بر توجه و تذکر دادن به مسئولان و ارگان هایی چون بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان و … در خصوص ضرورت ترویج ورزش در محلات محروم و پرآسیب، ایجاد خودباوری در کودکان و نوجوانان این مناطق است. پژوهش های بسیار و نیز تجربیات ما نشان می دهد که ورزش، با ایجاد هویت سازنده و تقویت خودانگاره مثبت، تأثیر پررنگ و غیرقابل انکاری در پیشگیری از سوق یافتن کودکان به سوی افسردگی، اعتیاد، خشونت و بزه دارد.
سمینار «بررسی وضعیت کودکان سرطانی در سه بخش پزشکی، روانپزشکی و هنری» از ۷ آذر ۱۳۷۹ به مدت شش روز از سوی تشکل دانشجویی جمعیت امام علی در دانشگاه صنعتی شریف برگزارشد.
جمعیت امام علی به عنوان سازمانی مردم نهاد در اسفند ۱۳۹۲ اقدام به برگزاری سمیناری تخصصی با عنوان «کودکان کار و خیابان» کرد. سرفصل های اجرایی سمینار شامل موضوعاتی هم چون جغرافیای کودک کار درایران، بررسی قوانین و مقررات، آسیب شناسی اجتماعی و مددکاری، بررسی اقدامات صورت گرفته در زمینه معضل کودکان کار توسط مسئولین، صدای کودکان کار و تجربیات جهانی است. لازم است گفته شود انتشار کتابی با عنوان مجموعه سخنرانی های سمینار تخصصی کودکان کار با موضوعیت آسیب شناسی معضل کار کودک و راهکارهای موجود در راستای رفع کار کودکان از نتایج برگزاری این سمینار ملی بوده است.
جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی در آذر ۱۳۹۳ با برگزاری سمینار تخصصی اعتیاد زنان باردار، از جنبه های اجتماعی، حقوقی، پزشکی و روانشناختی به این مسئله نگاه کرد و با همفکری با افراد متخصص، اساتید و دانشجویان، راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت این زنان را بررسی کرد.
جمعیت دانشجویی امام علی در بهمن ۱۳۹۳ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سمیناری با موضوع «اعتیاد کودکان و نوجوانان در محلات معضل خیز» برگزار نموده و ابعاد این بحران را از زوایای گوناگون با حضور کارشناسان و فعالان اجتماعی در زمینه کودک بررسی کرده است.
نخستین سمینار ملی ازدواج کودکان به منظور بررسی عوامل و پیامدهای ازدواج کودکان در محلات حاشیه نشین و محروم ایران به همت جمعیت امداد دانشجویی امام علی و با حضور نمایندگانی از سه قوه، اساتید دانشگاه و فعالان اجتماعی در تاریخ ۲۰ آذر ۱۳۹۵ در سالن بهرامی دانشگاه علم و صنعت برگزار شد. محورهای اصلی سمینار بررسی مسئله ازدواج کودک از منظر فرهنگی، اجتماعی، حقوقی، فقهی و سلامت بود. در این سمینار برای نخستین بار تجربیات جهانی در زمینه ازدواج کودکان مطرح و به شکل بومی نیز به این موضوع پرداخته شد. در این سمینار خلاصه ای از کتاب ازدواج کودک شامل، پژوهش میدانی در سکونتگاه های فقیرنشین پیرامون عوامل و پیامدهای ازدواج کودک و گونه شناسی آن در قومیت های گوناگون در کشور، مصاحبه های صورت گرفته با اساتید و صاحب نظران این زمینه، مجموعه سخنرانی های سمینار و همچنین مقالات پذیرفته شده ارائه شد. ازجمله نتایج قابل تأمل این پژوهش می توان به آمار میزان سواد اشاره نمود؛ تنها ۳٪ از جامعه آماری تحصیلات بالاتر دیپلم داشتند؛ میزان درآمد ماهیانه ۷۰٪ از آن ها کمتر از ۵۰۰ هزار تومان بوده است؛ ۷۸٪ از پدران درگیر اعتیاد بودند؛ بیش از ۷۰٪ از آنها ترک تحصیل کرده بودند؛ بیش از ۸۰٪ از آنان تمایل نداشتند که فرزندانشان در کودکی ازدواج کند. دومین سمینار ازدواج کودکان نیز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی تهران در اردیبهشت ۱۳۹۶ توسط این جمعیت برگزار شد.
سمینار «کودک آزاری در سکونتگاه های فقیرنشین» در سالن رازی دانشکده داروسازی دانشگاه تهران برگزار شد. در این سمینار، پدیده سکونتگاه های فقیرنشین، فقر و ارتباط آن با کودک آزاری بررسی شد. بخش حقوقی این سمینار با حضور امیر احمد زینالی، استاد دانشگاه؛ زهرا رحیمی، مدیرعامل جمعیت امام علی؛ محمدجواد فتحی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس و مظفر الوندی، دبیر سابق مرجع ملی حقوق کودکان به بررسی ابعاد حقوقی کودک آزاری و لایحه حمایت از کودکان در مجلس اختصاص داشت.
نخستین همایش طرح «مادرانه»، در راستای طرح معضل مادران آسیب دیده باردار، معتاد و حاشیه نشین، به همت اعضای جمعیت امام علی، در اردیبهشت ۱۳۹۳ در دانشگاه تهران برگزار شد.
همایش سیل سراسری ایران» به کمک جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی در دانشگاه شریف برگزار شد. دراین همایش که سخنرانان متفاوت از زمینه های گوناگون برای آسیب شناسی سیل و اتفاقات پس از آن حضور داشتند، دیدگاه های مهمی از آسیب های سیل و سوء مدیریت ها عنوان شد. فعالان محیط زیست، فعالان اجتماعی و مددکاران جمعیت امام علی که هنگام سیل در مناطق گوناگون ایران برای کمک رسانی حضور داشتند تجربیات خود را مطرح نموده و به بحث و تبادل نظر پرداختند.
جمعیت امام علی با کمک مردم، ۳۳ خانه ایرانی را در سال ۱۳۸۴ در نقاط محروم ایران ایجاد کرده است. این مراکز، سرپناهی برای کودکان بی خانمان در طول روز، گرمای تابستان، و سرمای زمستان هستند که با دود کردن اسفند، فروش فال و سیگار، هزینه خود و خانواده را فراهم می کنند.
همچنین خانه های ایرانی، جایی برای ارائهٔ خدمات امدادی به کودکان و زنان هستند. خانه ایرانی، مرکز کنش هایی ازجمله روان شناسی، جلسات مشاوره های فردی و گروهی، رده های آموزشی تحصیلی، هنری، فرهنگی ورزشی برای کودکان، آموزش مهارت های خوداشتغالی برای زنان سرپرست خانوار، امور مربوط به درمان خانواده ها و… است. جمعیت امام علی بیش از ۳۵۰۰ کودک را در مناطق محروم ایران تحت پوشش دارد. جمعیت امام علی که زمینهٔ فعالیت خود را در زمینه یاری رساندن به کودکان کار و زنان سرپرست خانوار تعریف نموده است، در بخشی از فعالیت خود با ایجاد خانه های اشتغال سعی در سوق دادن زنان و مادران از شغل های کاذب به حرفه های گوناگون نموده است. به این ترتیب با ایجاد یک منبع درآمد برای این مادران، کودکان آنها به مرور از چرخهٔ کار در خیابان و کارگاه ها خارج شده، می توانند به تحصیل خود ادامه داده و از حقوق اولیهٔ خود بهره مند شوند.
یکی از این کنش های جمعیت امام علی آموزش تئاتر به کودکان است، آموزش تئاتر نه به قصد بازیگر کردن کودکان کار، بلکه که به قصد پیدا کردن راهی برای کمک به آن ها، راهی که بتوانند که از طریق آن خشمی را که آسیب های اجتماعی در وجودشان به یادگار می گذارد تخلیه کنند.
نمونه نمایش هایی که با بازی کودکان تحت پوشش جمعیت امام علی به روی صحنه رفته اند:
در سال ۱۳۸۵ برای نخستین بار، جمعیت امام علی در محله فرحزاد تهران تیم فوتبالی که از کودکان مناطق حاشیه ای و در معرض خطر بودند، به نام «پرشین» تشکیل داد و به برگزاری و اجرای طرح ها و مسابقات ورزشی با هدف توسعه صلح و ایجاد فرصت های برابر ورزشی برای کودکان پرداخت. تیم پرشین پس از شرکت در مسابقات گوناگون توانست مدارج گوناگون ترقی را طی کند. پس از آن با گسترش مراکز جمعیت امام علی در سایر استان ها و تمرکز بر مسئله ورزش، تیم های گوناگونی تحت این عنوان شکل گرفتند که منجر به تشکیل باشگاه پرشین شد. باشگاهی که امروزه متشکل از ۴۴ تیم در رده های گوناگون سنی است. هم اکنون باشگاه ورزشی پرشین با ۸۰ تیم ورزشی در رشته های فوتبال، والیبال، شنا، دوومیدانی، کاراته و … در حال فعالیت است.
در روز ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ کمیته ورزش جمعیت امام علی برای نخستین بار در محله دروازه غار، مسابقه دوی همگانی را با هدف ترویج فرهنگ ورزش و اعتراض به اعتیاد فراگیر در محلات حاشیه، برگزار کرد. جمعیت امام علی نخستین دوره مسابقات دو و میدانی لیگ پرشین را با شعار قهرمانان بزرگ، نان آوران کوچک و به منظور حمایت از زمین لرزه زدگان غرب ایران در ورزشگاه شهید کشوری برگزار کرد. دومین دوره مسابقات دوومیدانی پرشین در ورزشگاه شهید کشوری برگزار شد. در این دوره مسابقات نزدیک به ۱۵۰ نفر در بخش پسران و ۲۵۰ نفر هم در بخش دختران شرکت کردند.
باشگاه پرشین جمعیت امام علی تاکنون یک دوره مسابقات والیبال برای دختران در سال ۱۳۹۶ برگزار کرده است.
جمعیت امام علی برنامه امدادرسانی خود را برای یاری رسانی به آسیب دیدگان سیل در مناطق جنوب ایران با تمرکز بر مناطق شوش، شوشتر، و دزفول با تشکیل تیم های امداد و نجات آغاز کرده است. کمیته بلایای طبیعی جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی ۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ با هدف بررسی روند امدادرسانی به سیل زدگان جنوب ایران جلسه اضطراری تشکیل داد. در این جلسه گزارش های رسیده از تیم شناسایی جمعیت که به منطقه اعزام شده است، مورد ارزیابی قرار گرفت.
با وقوع زمین لرزه در نخستین روز از آذر ۱۳۹۶ در کرمانشاه، جمعیت امام علی با اعزام بیش از ۴۶۰ نفر نیروهای داوطلب جمعیت در قالب چهار گروه متشکل از ۴۰ پزشک، ۳۰ روانشناس، ۶۰ متخصص کار با کودک و نیروهای پشتیبانی شناسایی و امدادرسانی به مناطق زمین لرزه زده را آغاز کرد.
با آغاز سیل سراسری فروردین ۱۳۹۸ در استان های گلستان، لرستان، و خوزستان، جمعیت امام علی با اعزام نیروی داوطلب مردمی به خدمات امدادی و پزشکی در شهرهای سیل زده پرداخت. همچنین این جمعیت حضوری گسترده در فرستادن اقلام خوراکی و دارویی از طریق کمک های مردمی به سیل زدگان گلستان، غرب و جنوب غرب ایران داشت.
شامگاه ۱ تیر ۱۳۹۹ شارمین میمندی نژاد موسس جمعیت خیریه امام علی بازداشت شد. جمعیت امام علی در طول سال ها گزارش های زیادی از آزار جنسی، تجاوز، و مرگ کودکان کار، اعتیاد نوزادان و ازدواج اجباری کودکان منتشر کرده بود که از نگاه شماری از مدیران حکومتی ایران، سیاه نمایی و دادن بهانه به دشمن برای تبلیغ منفی علیه نظام است.
در ۷ تیر ۱۳۹۹ رخشان بنی اعتماد به بازداشت اعضای جمعیت امام علی، اعتراض کرد.
«جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی» در نخستین بیانیه ای که پس از بازداشت موسس و دو عضو خود منتشر کرده، می گوید آن ها با شکایت قرارگاه ثارالله سپاه، و به اتهام های «توهین» به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و «اقدام علیه امنیت ملی» بازداشت شده اند. در بیانیه این نهاد خیریه تاکید شده که با وجود قرار قبلی بازداشت شدگان به قید وثیقه آزاد نشده اند، مشخص نیست در چه مکانی هستند و «عملا هیچ گونه پاسخ گویی رسمی در این مورد صورت نگرفت». بنا بر این بیانیه شارمین میمندی نژاد موسس این جمعیت خیریه، کتایون افرازه، بازرس و مرتضی کی منش، مسئول روابط عمومی آن، «به صورت موازی» بازداشت شده اند؛ در حالی که خانه میمندی نژاد «بیش از چهار ساعت» تفتیش شده است.
اتهام شارمین میمندی نژاد «توهین» به رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی و اتهام افرازه و کی منش «اقدام علیه امنیت ملی» عنوان شده است. بنا به گفته جمعیت خیریه امام علی، نیروهای امنیتی و قضایی پس از تفتیش خانه موسس این جمعیت، همراه خود او به دفتر موسسه رفته اند، دوربین ها را از کار انداخته، همه مدارک مالی و اداری، کامپیوترها و سرور ها را برده اند. در این بیانیه همچنین گفته شده که در هنگام بازداشت مرتضی کی منش «نیروهای امنیتی متوسل به خشونت و ضرب و شتم شده و حکم قضائی ادعایی آن ها برای تفتیش خانه نیز به طور کامل مشاهده نشده است».
افرازه نیز پس از مراجعه به محل بازداشت مرتضی کی منش، بازداشت شده است. نهاد خیریه ایرانی گمانه زده که تنها بهانه برای ورود به خانه اعضای جمعیت و دفتر آن «جمع آوری اطلاعات است تا بر پایه این اطلاعات احتمالی، اتهام های بعدی پایه ریزی شود». «جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی» در بیانیه خود ضمن آن که خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط اعضایش شده تاکید کرده «هیچ گونه پرونده سازی و تهمتی را قابل قبول نمی داند». این بنیاد پیشتر نیز از تماس های تلفنی «تهدیدآمیز» با شماری از اعضای خود در جریان کمک به شهروندان از جمله در پی سیل گسترده سال ۱۳۹۸ خبر داده بود. بنیاد خیریه امام علی گفته فعالیت هایش «متوقف نشده است».
| [
{
"answer1": "جمعیت امداد دانشجویی مردمی امام علی یک سازمان غیردولتی و مستقل دانشجویی و مردمی در ایران است که در سال ۱۳۷۸ آغاز به کار کرده",
"answer2": "از قدیمی ترین کنش های این گروه آیین \"کوچه گردان عاشق\" است که از سال ۱۳۷۸ تاکنون برگزار شده است.",
"distance": 328,
"question": "جمعیت امام علی در چه سالی تاسیس شد و یکی از قدیمی ترین کنش های این گروه چه نام دارد؟"
},
{
"answer1": "هدف آیین کعبه کریمان ترویج سیره عملی زندگی مولا علی با تمرکز بر بعد اجتماعی عبادت و اعلام این نکته است که همه افراد جامعه در قبال هم نوع خود مسئول هستند.",
"answer2": "کعبه های مقوایی، در مراسم اعتکاف بین معتکفین توزیع می شود تا توسط عموم مردم و خیرین برآورده شود.",
"distance": 97,
"question": "هدف از آیین «کعبه کریمان» چیست و این آیین در چه مراسمی توزیع می شود؟"
},
{
"answer1": "جمعیت امام علی در روز عاشورا و همزمان با شام غریبان، آیین «شام عیاران» را با شعار «ایران بدون اعتیاد» برگزار می کند.",
"answer2": "در این آیین با تأکید بر واقعه عاشورا و نجات انسانها و عنصر اصلی فرهنگ ایرانی یعنی عیاری و جوانمردی، کوشش می شود قدمی استوار در راه بریدن دست شوم اعتیاد از میهنمان برداشته شود.",
"distance": 117,
"question": "جمعیت امام علی در روز عاشورا چه آیینی برگزار می کند و این آیین بر چه عنصری از فرهنگ ایرانی تاکید دارد؟"
},
{
"answer1": "طرح «صفای سعی» جمعیت امام علی هرساله همزمان با موسم حج برگزار می شود، تا حاجیان در میان انجام مناسک حج به یاد تلاش های مادران تنهای شهر خود و هاجرهای معاصر باشند.",
"answer2": "این طرح، بر پایه سعی میان صفا و مروه که آئینی است به یاد هروله های بی امان هاجر برای نجات فرزندش، در ایام حج به سرزمین نور، دفترچه های حاوی اعمال مناسک حج، به همراه شرح وضعیت زنان سرپرست خانوار که می توان به عنوان هاجرهای معاصر از آن ها یاد کرد را در اختیار حجاج قرار دهند تا در میان انجام مناسک حج به یاد تلاش های مادران تنهای شهر خود باشند و بخشی از هزینه های مربوط به مراسم بازگشت خویش را برای زنان سرپرست خانوار در نظر بگیرند.»",
"distance": 164,
"question": " طرح صفای سعی جمعیت امام علی در چه زمانی برگزار می شود و هدف این طرح چیست؟"
},
{
"answer1": "این لیگ که از سال ۱۳۹۴ توسط جمعیت امام علی راه اندازی شده، بزرگترین رخداد ورزشی ویژه مناطق حاشیه نشین ایران است",
"answer2": "از جمله مهمترین اهداف لیگ پرشین، علاوه بر توجه و تذکر دادن به مسئولان و ارگان هایی چون بهزیستی، وزارت ورزش و جوانان و … در خصوص ضرورت ترویج ورزش در محلات محروم و پرآسیب، ایجاد خودباوری در کودکان و نوجوانان این مناطق است.",
"distance": 236,
"question": "باشگاه پرشین در چه سالی راه اندازی شد و یکی از اهداف مهم این لیگ چیست؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
743 | : وب جهان گستر
جهان وب، وب جهان گستر، تارِ جهان گستر یا به طور ساده وب به معنی تار یک سامانهٔ اطلاعاتی از پرونده های ابرمتنی هم بسته است، که از شبکه (تورکار) جهانی اینترنت دسترسی پذیر هستند. به کمک یک مرورگر وب می توان صفحات وب (که شامل متن، تصویر، ویدئو و سایر محتویات چندرسانه ای هستند) را مشاهده و به کمک ابرپیوندها در میان آن ها حرکت کرد.
تیم برنرز لی، پژوهشگر علوم رایانه و کارمند مؤسسهٔ سرن در نزدیکی ژنو، در مارس ۱۹۸۹ پیشنهاد اولیهٔ وب امروزی را مطرح کرد. پیشنهاد ارائه شده در ۱۹۸۹ قرار بود که یک سیستم ارتباطی برای مؤسسه سرن شود، اما برنرز لی به زودی متوجه شد که این ایده قابلیت جهانی شدن را دارد. برنرز لی به همراه رابرت کایلیائو در سال ۱۹۹۰ این پیشنهاد را به عنوان «پیوند و دسترسی به اطلاعات مختلف به صورت تارنمایی از گره هایی که کاربران به دل خواه در میان آن ها حرکت می کنند» ارائه دادند. برنرز لی در ماه دسامبر همان سال اولین وبگاه را به وجودآورد و در ۷ اوت ۱۹۹۱ آن را به عنوان یک پروژه در گروه خبری منتشر کرد.
واژهٔ وب (به معنی تار) در بسیاری از ترکیبات «اینترنتی» می آید. کم کم «وب» به عنوان واژهٔ بین المللی جاافتاده و به منظورهای مختلفی به کار می رود. این واژه معمولاً به صورت اشتباه به جای اینترنت به کار می رود اما وب در حقیقت یکی از خدماتی است که روی اینترنت ارائه می شود (مانند پست الکترونیکی).
ایده اولیه در مورد وب جهان گستر به سال ۱۹۸۰ (میلادی) برمی گردد. زمانی که در شهر سرن سوئیس، تیم برنرز لی شبکه ENQUIRE را ساخت (که به "Enquire Within Upon Everqthing CSS" اشاره داشت و همنام کتابی بود که وی از جوانی خود به یاد داشت. اگرچه آنچه وی ساخت با وب امروزی تفاوت های زیادی دارد اما ایده اصلی در آن گنجانده شده است (و حتی برخی از این ایده ها در پروژه بعدی برنرزلی پس از WWW یعنی وب معنایی به کار گرفته شد).
در مارس ۱۹۸۹، برنرزلی یک پیشنهاد را نوشت که به ENQUIRE اشاره داشت و یک سیستم اطلاعاتی پیشرفته را توصیف می کرد. وی با کمک رابرت کایلا، پیشنهاد طراحی وب جهان گستر را در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۰ ارائه کرد. اولین مرورگر وب جهان توسط برنرزلی بر روی رایانه نکست کیوب مورد استفاده قرار گرفت و وی اولین مرورگر وب و وب جهان گستر را در سال ۱۹۹۰ طراحی کرد.
در کریسمس ۱۹۹۰، برنرز لی همه ابزارهای لازم برای کار با وب را فراهم کرد.
در ۶ اوت ۱۹۹۱ وی خلاصه ای از پروژه وب جهان گستر را در گروه خبری پست کرد. در همین روز وب به عنوان یک خدمات عمومی روی اینترنت ارائه شد. مفهوم مهم ابر متن در پروژه های قدیمی تر مربوط به دهه ۱۹۶۰ مانند Project Xanadu مربوط به تد نلسون و NLS (سیستم آنلاین) مربوط به داگلاس انگلبارت مطرح شد.
موفقیت برنرزلی در ایجاد ارتباط بین ابر متن و اینترنت بود. در کتاب «بافتن تور» وی اذعان می کند که بارها از امکان برقراری ارتباط میان دو تکنولوژی صحبت کرده بود اما چون کسی به حرف هایش توجه نکرد وی خودش دست به کار شد و پروژه را به سرانجام رساند. وی در سیستم خود شاخص های منحصر به فرد جهانی برای شناسایی منابع موجود روی وب و دیگر مکان ها در نظر گرفت و آن ها را شناسه منبع یکپارچه نامید.
وب جهان گستر با بقیه سیستم های ابر متنی موجود تفاوت هایی داشت:
در ۳۰ آوریل سال ۱۹۹۳ (میلادی)، CERN اعلام کرد که وب جهان گستر به صورت رایگان برای همه افراد قابل دسترسی است. این موضوع دو ماه پس از اعلام رایگان نبودن پروتکل گوفر مطرح می شد و در نتیجه تمایل به وب به شدت افزایش یافت. قبل از آن مرورگر وب معروفی به نام ViolaWWW وجود داشت که بر اساس ابر کارت کار می کرد. نسخه گرافیکی وب جهان گستر با نام مرورگر وب موزائیک در سال ۱۹۹۳ توسط مرکز ملی برنامه های سوپرکامپیوتر که توسط مارک اندرسن راه اندازی شد. قبل از عرضه موزائیک، گرافیک و متن در صفحات وب از یکدیگر جدا بودند و در پروتکل های اینترنتی قبلی مانند پروتکل گوفر و مرور اطلاعات ناحیه وسیع گرافیک کاربرد زیادی نداشت. واسط کاربر گرافیکی موزائیک وب را به مشهورترین پروتکل اینترنتی تبدیل کرد.
وب جهان گستر ترکیبی از چهار عنصر اصلی است:
کلاً از دیدگاه فنی سیستم وب در دو بخش سازماندهی می شود:
صفحه وب چیزی نیست مگر یک فایل متنی بسیار ساده که با یکی از زبان های نشانه گذاری ابرمتنی مثل HTML، XHTML، DHTML یا XML تدوین می شود. کاری که مرورگر به عنوان مشتری وب انجام می دهد آن است که تقاضای دریافت یکی از صفحات یا فایل ها را در قالب قراردادی استاندارد (به نام پروتکل HTTP) به سمت سرویس دهنده ارسال کند. در سمت مقابل سرویس دهندهٔ وب این تقاضا را پردازش کرده و در صورت امکان، فایل مورد نظر را برای مرورگر ارسال می کند. مرورگر پپس از دریافت فایل ابرمتنی، آن را تفسیر کرده و به صورت صفحه آرایی شده روی خروجی نشان می دهد. اگر فایل ابرمتنی در جایی به فایل صدا یا تصویر پیوند خورده باشد آن ها نیز توسط مرورگر تقاضا شده و پس از دریافت در جای خود قرار می گیرند.
برای مشاهده یک صفحه وب یا دیگر منابع اطلاعاتی روی تور جهان گستر معمولاً URL صفحه را در یک مرورگر وب وارد می کنیم یا لینک ابر متن مربوط با آن صفحه یا منبع را انتخاب می کنیم. اولین گام که در پشت پرده انجام می شود اختصاص یک آدرس IP به بخش سرور URL است که توسط پایگاه داده توزیع شده اینترنت صورت می گیرد که به آن DNS می گویند.
در مرحله بعد یک درخواست HTTP به مرور وب در آن آدرس IP ارسال می شود و درخواست مشاهده صفحه ارائه می گردد. در صورتی که یک صفحه معمولی درخواست شده باشد متن HTML، تصاویر گرافیکی یا هر فایل دیگری که مربوط به آن صفحه است در اختیار مشتری (مرورگر وب) قرار می گیرد. سپس مرورگر وب صفحه HTML، و دیگر فایل های دریافت شده را ترجمه می کند. در نهایت «صفحه» مورد نظر مشتری در اختیار وی قرار می گیرد.
در تور جهان گستر، یک برنامه مشتری که عامل کاربر نام دارد منابع اطلاعاتی مانند صفحات وب یا فایل های کامپیوتری را با استفاده از URL از وب در خواست می کند. اگر عامل کاربر نوعی مرورگر وب باشد، اطلاعات را روی مانیتور نشان می دهد. کاربر می تواند با دنبال کردن لینکهای موجود در صفحه وب به بقیه منابع موجود روی تور جهان گستر دسترسی پیدا کند. همچنین می توان با پرکردن فرم های HTML و تحویل این فرم های وب می توان اطلاعات را بر اساس پروتکل انتقال ابرمتن به سرور وب برگرداند تا از آن ذخیره شده یا پردازش شوند. صفحات وب در کنار هم قرار گرفته و وب سایت ها را می سازند. عمل دنبال کردن ابرپیوند از یک وب سایت به وب سایت دیگر را «مرور وب» یا «گشت و گذار» وب می نامند.
اصطلاح "گشت وگذار در اینترنت" اولین بار توسط جین آرمور پولی که یک کتابدار بود در مقاله یا به نام "Surfing the INTERNET" مطرح شد که ژوئن سال ۱۹۹۲ در "بولتن کتابخانه ویلسن" در دانشگاه مینوستا چاپ شد. اگر چه پولی مستقلاً از این کلمه استفاده کرد اما در یوزنت های مربوط به سال های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ این کلمه دیده می شود و حتی عده ای می گویند که این کلمه در مجمع هکرها در دو سال قبل از آن به صورت شفاهی عنوان شده بود. پولی در تاریخ اینترنت به مادر اینترنت معروف است.
اغلب صفحات وب شامل ابر لینک هایی هستند که به صفحات و منابع اطلاعاتی مرتبط با آن ها مانند صفحات دانلود، اسناد منابع، تعاریف و غیره منتهی می شوند. چنین مجموعه ای از منابع مفید و مرتبط با هم توسط لینک های ابر متن به یکدیگر متصل شده اند را «وب» اطلاعات می نامند. قرار دادن این مجموعه منابع روی اینترنت شبکه ای را تولید کرد که در اوایل دهه ۱۹۹۰ توسط تیم برنرز لی، «تور جهان گستر» نامیده شد.
در سمت سرویس دهندهٔ وب، پروسه ای وجود دارد که دائماً به پورت شماره ۸۰ گوش می دهد و منتظر تقاضای برقراری اتصال توسط مشتریان می ماند.
دقت کنید که برنامهٔ سرویس دهنده از سوکت های نوع استریم استفاده می کند و اتصال از نوع TCP است. فرامین و داده هایی که بین سرویس دهنده و مرورگر وب مبادله می شوند تماماً متنی هستند. (همانند سیستم پست الکترونیکی)
پس از آنکه، بین برنامهٔ سرویس دهنده و مشتری برقرار شد. برنامهٔ مشتری حق دارد یک یا چندین تقاضا بفرستد و این تقاضاها باید در قالب استاندارد HTTP باشد. سرویس دهنده، یکایک تقاضاها را دریافت و پردازش و در صورت امکان آن ها را اجرا می کند.
اگر کاربر پس از مدت زمان اندکی به سرعت به صفحه وب برگردد احتمال دارد که اطلاعات از سرور وب اصلی بازیابی نشوند. به طور پیش فرض، مرورگرهای همه منابع وب را روی هارد کامپیوتر مشتری، مخفی (کش) می کنند. مرورگر درخواست HTML را تنها در صورتی که نیاز به روز آوری داده های قبلی وجود داشته باشد ارسال می کند. در غیر این صورت از داده های کش استفاده می شود.
این عمل باعث کاهش ترافیک شبکه اینترنت می شود. تصمیم گیری در مورد انقضای زمان استفاده از منبع تصویر، CSS، فایل جاوا اسکریپت و همچنین HTML به صورت مستقل انجام می گیرد؛ بنابراین حتی در برخی از سایت های با محتوای پویا، بسیاری از منابع اطلاعاتی اصلی فقط در هر بار مراجعه عرضه می شوند. بهتر است طراحان وب سایت همه فایل های جاوا اسکریپت و CSS را درون تعدادی فایل سایت جمع آوری کنند تا کش های کاربران بتوانند از آن ها استفاده کنند و بدین ترتیب زمان دانلود شدن صفحه و تعداد مراجعات به سرور کاهش یابد.
همچنین بخش های دیگری از اینترنت می توانند محتوای وب را کش (مخفی) کنند. یکی از بهترین این اجزاء دیوارهای آتش است که در شرکت ها و محیط های دانشگاهی کاربرد دارد و منابع وب درخواست شده توسط یک کاربر را برای همه کاربران کش می کند. با وجود آن که این قابلیت ها در اغلب مرورگرهای وب دیده می شود طراحان صفحات وب می توانند عناوین HTTP که توسط کاربر درخواست شده را کنترل کنند تا صفحات در مواردی که لازم نیست در کش ذخیره نشوند؛ مثلاً صفحات خبری و بانک ها.
بدین ترتیب می توانیم بین اعمال «دریافت» و «ارسال» HTTP تفاوت قائل شویم. در صورتی که همه شرایط محقق شود، داده هایی که توسط فرمان دریافت (GET) درخواست شده اند می توانند در کش ذخیره شوند در حالی که داده های به دست آمده پس از ارسال (posting) اطلاعات به سرور در کش ذخیره نمی شوند.
این سیستم به سرورهای وب امکان می دهد تا برنامه های کوچکی (که اپلت (applet) نامیده می شوند) را مستقیماً در شبکه اطلاعات بازیابی شده قرار دهند و این اپلت ها که در کامپیوتر کاربر اجرا می شوند تعامل کاربر با اینترنت را سرعت می بخشد. در نهایت این سیستم به عنوان ابزاری برای تولید محتویات پیچیده طرف سرور مورد استفاده قرار گرفت. شرکت سان تلاش می کرد جاوا را به عنوان یک پلاتفرم برای اپلت های طرف مشتری مطرح کند اما به دلایلی مانند عدم وجود یکپارچگی با محتوا (اپلت ها به جعبه های کوچکی محدود می شدند که درون صفحه قرار داشتند) و عملکرد ضعیف (مخصوصاً شروع با تأخیر) ماشین مجازی بر روی سخت افزارهای کامپیوترهای آن زمان این امر هرگز محقق نشد.
با این وجود، جاوا اسکریپت یک زبان برنامه نویسی اسکریپتی است که برای صفحات وب طراحی شده است. نسخه استاندارد آن ECMAScript نام دارد. اگر چه نام آن شبیه جاوا است اما توسط شرکت ارتباطات نت اسکیپ (Netscape) طراحی شده است و تقریباً هیچ ارتباطی با جاوا که ساخت شرکت میکروسیستم های سان است ندارد. تنها شباهت آن با جاوا در این است که نحوه نگارش آن از زبان برنامه نویسی C گرفته شده است. جاوا اسکریپت مانند جاوا برنامه نویسی شیءگرا است اما شبیه سی پلاس پلاس و بر خلاف جاوا امکان استفاده از کدهای درهم (مخلوط) یعنی استفاده هم زمان از زبان برنامه نویسی شیء گرا و برنامه نویسی رویه ای را فراهم می آورد. جاوا اسکریپت در کنار مدل شیء سند به زبان برنامه نویسی بسیار قوی ای تبدیل شده که حتی طراحان آن چنین تصوری از موفقیت آن نداشتند. گاهی اوقات در مورد آن از کلمه HTML پویا (DHTML) استفاده می شود تا گذر از صفحات HTML «ایستا» بیشتر حس می شود.
(برنامه نویسی) ای جکس یک فناوری مبتنی بر جاوا اسکریپت است که تأثیر زیادی بر شکل گیری تور جهان گستر داشته است. در این روش در زمان های لازم، تنها بخشی از صفحه وب که مورد نیاز کاربر است به روز می شود تا سرعت کاربر بالاتر برود. ای جکس یکی از جنبه های مهم وب ۲٫۰ محسوب می شود.
وب در دنیای امروزی تبادل اطلاعات بین افراد در سراسر جهان را بسیار ساده و آسان نموده است و این امر با این حجم وسیع هرگز در تاریخ بشر سابقه نداشته است. افرادی که در گوشه و کنار جهان قرار دارند و هزاران کیلومتر از یکدیگر فاصله می توانند افکار خود را به راحتی مبادله کنند یا از روحیات و خط مشی زندگی خود با دیگران صحبت کنند. تجربه های عاطفی، عقاید سیاسی، رسوم فرهنگی، ضرب المثل های ریتم دار، پندهای تجاری، کارهای هنری، تصاویر و عکس ها، قطعات ادبی بدون هیچ سرمایه گذاری از جانب کاربر به راحتی در اختیار وی قرار می گیرد. اگر چه کارایی وب به فناوری مادی آن وابسته است اطلاعات موجود روی آن به شیوه کتابخانه یا مطبوعات به صورت فیزیکی ارائه نمی شوند؛ بنابراین انتشارات اطلاعات از طریق وب اینترنت به کتاب ها و مجله های فیزیکی و مادی محدود نمی شود و نیاز به کپی کردن فیزیکی اطلاعات وجود ندارد. اطلاعات موجود روی وب به صورت دیجیتال ارائه می شوند و بنابراین جستجو در آن ها به سرعت زیادی صورت می گیرد؛ که بسیار سریع تر از جستجو در کتابخانه است و حتی فردی که در اینترنت جستجو می کند نسبت به فردی که از پست نامه، تلفن، تلگراف یا وسایل ارتباطی دیگر استفاده می کند با سرعت بیشتری اطلاعات را بازیابی می کند.
وب مهم ترین ابزار تبادل اطلاعات است که در کره زمین رونق فراوانی یافته است. این قابلیت به کاربران اجازه می دهد تا با افراد و گروه های مختلفی که در سراسر جهان پراکنده هستند و در فضا و مکان متفاوتی قرار دارند ارتباط برقرار کنند و نیاز به برقراری ارتباط فیزیکی میان افراد را مرتفع می سازد.
از آنجا که وب در سراسر جهان فعال است، عده ای آن را عامل ایجاد تفاهم میان افراد ساکن در سراسر جهان می دانند. وب پتانسیل فراوانی برای ایجاد روابط اجتماعی دارد و می تواند حس نوع دوستی و درک متقابل را افزایش دهد یا حتی باعث شود که خشونت به صورت وسیعی رواج یابد یا رژیم های ظالم و عوام فریب به خواسته های خود که در طول تاریخ از دستیابی به آن ها عاجز بودند بترسند.
امروزه در وب انواع مختلف اطلاعات را می توان یافت و افرادی که تمایل دارند با جوامع و فرهنگ های مختلف آشنا شدند مراجعه به وب ساده ترین راه است. اگر بخواهیم به شهری دور دست سفر کنید، وب بهترین مرجع ممکن برای یافتن اطلاعات مربوط به آن شهر است؛ مخصوصاً اگر شهر مورد نظرتان در یکی از کشورهای توسعه نیافته قرار داشته باشد. روزنامه های محلی، مطبوعات دولتی و غیره از طریق اینترنت به راحتی قابل دسترسی هستند و به همین دلیل است که کاربران اینترنت روز به روز افزایش می یابند.
صفحات وب در دسترس همه رسانه های جمعی قرار دارد. برای آنکه بتوانید یک صفحه وب را «منتشر» کنید لازم نیست به سراغ یک ناشر یا مؤسسه رسانه ای که در سرتاسر جهان مشاهده می شوند بروید. ابر متن، برخلاف کتاب و اسناد، دارای یک نظم خطی از ابتدا تا انتها نیست. ابر متن به بخش های فصل، زیر فصل و عناوین که در کتاب ها دیده می شود تقسیم بندی نمی شود.
اگر چه برخی از وب سایت ها به چند زبان عرضه می شوند بسیاری از آن ها فقط به یک زبان ارائه می شوند. همه برنامه های کامپیوتری همه کاراکترهای خاص و متون دو سویه RTL را در بر نمی گیرند. این عوامل این ادعا را که تور جهان گستر، جهان را به سمت یکپارچه شدن پیش می برد به چالش می کشد. فرصت مناسب برای انتشار اطلاعات در صفحات وب شخصی و همچنین صفحات خانوادگی تجارت های خرد و غیره توسط خدمات رایگان میزبانی وب به اوج خود رسیده است.
نگرانی موجود در مورد ازدحام اطلاعات روی زیر ساختار اینترنت و تأخیر زیاد در دسترسی به داده ها به باعث شده است که نام World Wide Web به "World Wide Wait" تغییر کند! افزایش سرعت اینترنت مسئله ای مهم در بحث های مربوط به استفاده از همتا سازی و کیفیت خدمات (QOS) است. راه حل های ممکن برای کاهش انتظار برای مشاهده صفحات وب در سایت W3C ارائه شده است.
راهنمای استانداردهای موجود برای پاسخ زمانی ایدئال صفحات وب (مطابق کتاب نیلسن، چاپ ۱۹۹۹، صفحه ۴۲) عبارتند از:
از لحاظ فنی هیچ دلیلی وجود ندارد که نام سایت حتماً با www آغاز شود و اولین سرور وب در " قرار داشت. استفاده از پیشوند www یک توافق است که بین سازمان های ارائه دهنده خدمات وب انجام شده است تا تمامی نام های میزبان از یک پروتکل تبعیت کنند؛ برای مثال، بسیاری از سازمان ها نام سرور اصلی پروتکل گوفر خرد را به صورت تعریف می کنند و از پیشوندهای
دیگری استفاده می کنند تا بتوان از چندین سرور وب استفاده کنند. برخی از مرورگرها به صورت خودکار www را به ابتدا و ".com" را به انتهای URL تایپ شده اضافه می کنند. در مرورگرهای اینترنت اکسپلورر و فایرفاکس موزیلا با فشردن هم زمان کلیدهای ctrl و Enter پیشوند "http://www." و پسوند "com." به انتهای URL اضافه می شوند.
در زبان انگلیسی، WWW طولانی ترین تلفظ ممکن تور جهان گستر است که یک سرواژه سه حرفی است که به نه سیلاب نیاز دارد. داگلاس آدامز اظهار داشت: World Wide Web تنها عبارتی است که تلفظ شکل مختصر آن سه برابر بیشتر از تلفظ خود آن طول می کشد.
نسخه های کوتاه تر عبارتنداز "triple double 'u'"، "triple dub", "dub dub dub", "wuh wuh wuh" و "all the 'double u's". در زبان های دیگر "WWW" را اغلب "VVV" تلفظ می کنند. در زبان چینی، World Wide Web را به صورت wàn wéi wǎng تلفظ می کنند (به چینی: 万维网) که به معنای "شبکه ده هزار بعدی" است.
در وب ۲٫۰، کاربران قادرند خود به ایجاد و خلق محتوا در فضای اینترنت پرداخته، و دیگران را در داشته ها و اطّلاعات خود شریک سازند، یا کارهای موجود از ناحیه دیگران را به صورتی مستقیم و بی واسطه مورد نقد و تغییر قرار دهند.
وب معنایی یک چارچوب مشترک فراهم آورده و اجازه می دهد که اطلاعات در این چارچوب به اشتراک گذاشته شوند. این مفهوم برای اولین بار توسط تیم برنرز لی بیان گردیده است.
| [
{
"answer1": "تیم برنرز لی، پژوهشگر علوم رایانه و کارمند مؤسسهٔ سرن در نزدیکی ژنو، در مارس ۱۹۸۹ پیشنهاد اولیهٔ وب امروزی را مطرح کرد.",
"answer2": "پیشنهاد ارائه شده در ۱۹۸۹ قرار بود که یک سیستم ارتباطی برای مؤسسه سرن شود",
"distance": 120,
"question": "چه کسی پیشنهاد اولیه وب امروزی را داد و چه زمانی این پیشنهاد را به عنوان یک سیستم ارتباطی برای یک موسسه خاص مطرح کرد؟"
},
{
"answer1": "در همین روز وب به عنوان یک خدمات عمومی روی اینترنت ارائه شد.",
"answer2": "در ۳۰ آوریل سال ۱۹۹۳ (میلادی)، CERN اعلام کرد که وب جهان گستر به صورت رایگان برای همه افراد قابل دسترسی است.",
"distance": 662,
"question": "در چه سالی وب به عنوان یک خدمات عمومی روی اینترنت ارائه شد و همچنین در چه سالی اعلام شد که وب جهان گستر به صورت رایگان در دسترس همه است؟"
},
{
"answer1": "اولین مرورگر وب جهان توسط برنرزلی بر روی رایانه نکست کیوب مورد استفاده قرار گرفت",
"answer2": "قبل از آن مرورگر وب معروفی به نام ViolaWWW وجود داشت که بر اساس ابر کارت کار می کرد.",
"distance": 1170,
"question": "اولین مرورگر وب جهان توسط چه کسی ساخته شد و چه نوع مرورگری قبل از موزائیک وجود داشت که بر اساس ابر کارت کار می کرد؟"
},
{
"answer1": "اصطلاح \"گشت وگذار در اینترنت\" اولین بار توسط جین آرمور پولی که یک کتابدار بود در مقاله یا به نام \"Surfing the INTERNET\" مطرح شد",
"answer2": "در زبان چینی، World Wide Web را به صورت wàn wéi wǎng تلفظ می کنند (به چینی: 万维网) که به معنای \"شبکه ده هزار بعدی\" است.",
"distance": 9171,
"question": "چه کسی اصطلاح 'گشت و گذار در اینترنت' را برای اولین بار مطرح کرد و همچنین نام اختصاری وب جهان گستر در زبان چینی چیست؟"
},
{
"answer1": "این مفهوم برای اولین بار توسط تیم برنرز لی بیان گردیده است.",
"answer2": "شرکت سان تلاش می کرد جاوا را به عنوان یک پلاتفرم برای اپلت های طرف مشتری مطرح کند",
"distance": 6307,
"question": "چه کسی مفهوم وب معنایی را برای اولین بار مطرح کرد و شرکت سان تلاش می کرد چه زبانی را به عنوان یک پلتفرم برای اپلت ها مطرح کند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
744 | : روابط ایران و بحرین
بحرین در طول تاریخ، بیشتر زمان ها، بخشی از خاک کشور ایران بوده است. در طول دویست سال گذشته، بحرین با دخالت انگلستان به تدریج از زیر نفوذ ایران خارج گردید و حکومت آن در اختیار اقلیت سنی آل خلیفه قرار گرفت. طی چهل سال گذشته و با دست برداشتن ایران از ادعای مالکیت بحرین، به خصوص پس از انقلاب اسلامی ایران، ترکیب جمعیتی عمدتاً شیعه بحرین، از ایران اثرات زیادی پذیرفته است و ناآرامی های زیادی را تجربه کرده است.
بحرین حدود هفتصد هزار نفر جمعیت دارد که ۸۰ درصد آن را شیعیان تشکیل می دهند. این شیعیان عمدتاً با ایرانیان بومی جزایر ایرانی خلیج فارس، هم نژاد و هم ریشه اند. مابقی جمعیت فعلی بحرین را سنی ها تشکیل می دهند که خاندان آل خلیفه (که حکومت را در دست دارند) و اعراب عتوبی از آن جمله اند.
تا پیش از دوران هخامنشی، اقوام کلدانی و فنیقی مدتی بر بحرین حکومت داشتند. از دوران سیادت ناوگان ایران بر آب های خاورمیانه و مدیترانه و احداث اولین کانال سوئز در دوران هخامنشی، بحرین همواره یکی از استان های داخلی ایران تلقی می شده است.
در دوران اشکانیان و ساسانیان نیز بحرین جزء خاک ایران بود. مدت بسیار کوتاهی در اواخر دوره اشکانیان، اعراب بر این جزیره حکومت کردند تا سرانجام توسط اردشیر بابکان شکست خورده و متواری شدند. حمله اعراب به بحرین مجدداً با مرگ هرمز دوم در سال ۳۰۹ میلادی صورت گرفت. در سال ۳۲۶ میلادی شاپور دوم با حمله ای رعدآسا، بحرین را به تصرف درآورد و در آن کشت و کشتار زیادی کرد. اعراب متجاوز توسط شاپور قتل عام شدند و از کتف اسرای آنان طناب گذرانیده شد و به همین سبب شاپور دوم را ذوالاکتاف لقب دادند. در عوض شاپور دوم به عمران و آبادی جزیره همت گماشت و شهرهایی در آن بنا نمود.
از این تاریخ تا ظهور اسلام، ترکیب جمعیتی بحرین نیز به نفع ایرانیان تغییر نمود. در تاریخ طبری به اخراج اعراب و جایگزینی آنان با ایرانیان اشاره شده است. در زمان ورود اسلام به این ناحیه، اغلب مردم بحرین مانند سایر ایرانیان زرتشتی و اقلیتی نیز یهودی و مسیحی بوده اند. اگرچه از این زمان، تا زمان شاهنشاهی سلاطین ایرانی آل بویه، حکومت بحرین در دست خلفای بنی امیه و عباسیان و مدتی نیز قرامطه (تحت فرمان فاطمیون مصر)بود، لیکن نفوذ معنوی و فرهنگی ایران، هیچگاه از این منطقه زدوده نشد و تجارت و صنعت بحرین همواره در دست ایرانیان بود. از طرفی ملاحان ایرانی بحرین، سیادت آب های خلیج فارس و دریای عمان را در دست داشتند و رحمانی های (معرب مغلوط ره نامه فارسی) بجا مانده از دوران ساسانیان، که مسیرهای دریایی و عمق آب ها را مشخص می نمود، همچنان پرکاربرد بود.
در دوران آل بویه جنگ و خون ریزی بین خوارج عرب و امرای ایرانی در این جزایر حکمفرما بود. بحرین در این دوران گاه در دست امرای ایرانی بود و گاه به دست متجاوزین عرب می افتاد. در دوران سلجوقیان و پس از آن نیز این جزایر همچنان در دست ایرانیان بود تا آنکه با حمله مغول، حکام جزیره هرمز (که باز از ایرانیان بودند) بحرین را مسخر ساختند. در دوره اتابکان فارس و همچنین آل مظفر و تیموریان، بحرین نیز به عنوان بخش جدا نشدنی ایران محسوب می شد. تا آنکه سرانجام در اوایل قرن دهم هجری قمری بحرین با توپ های پرتغالی اشغال شد.
اشغال بحرین توسط نیروهای پرتغالی در حدود یکصد سال به طول انجامید. در سال ۱۰۱۰، بحرین به دست امرای شاه عباس صفوی آزاد شد. در اواخر عهد صفوی مدتی انگلیسی ها و هلندی ها ادعای حاکمیت بر بحرین را نمودند. لیکن به دست نادر شاه افشار شکست سختی خوردند. در دوره کریمخان زند به بعد نیز حکام بحرین اسماً و رسماً تابع حکومت ایران بودند و در اختلافات داخلی میان آل خلیفه، جاسمی ها و عتوبی ها، هریک خود را نماینده بلامنازع شاه ایران می شناختند.
با آغاز سلطنت آغا محمدخان قاجار، او که توان جنگ در دو جبهه را نداشت، برای فراغت از تشکیل نیروی دریایی، طی قراردادی، کلیه سواحل و بنادر ایران، ازجمله بحرین را به یکی از حکام ایرانی هرمز به مدت ۷۵ سال اجاره داد. این حاکم نیز به آسانی بحرین و سایر جزایر ایرانی خلیج فارس را تحت سلطه خود قرار داد و برادرش را به حکومت بحرین گماشت. در این دوران گاه وبیگاه، آل خلیفه و عتوبی ها حکومت را بدست می گرفتند و هم در آن حال خود را تحت فرمان حکومت مرکزی ایران می دانستند؛ ولی حتی در این حد از استقلال نیز توسط دولت ایران شناخته نمی شد و در چنین مواقعی حکام فارس یا کرمان، از جمله حسینعلی میرزا فرمانفرما) با گسیل سپاهیانی، حاکمان جعلی عرب را خلع و حاکمان ایرانی دست نشانده خود را جایگزین می کردند.
با هجوم وهابیان به مکه، حاکم مکه از حاکم ایرانی بحرین مدد خواست و او نیز در اقدامی نسنجیده، سپاه کوچکی به یاری وی فرستاد. این حرکت عبدالعزیز بن سعود را به خشم آورد و مصمم شد تا بحرین را تسخیر نماید. حاکم ایرانی از فرمانفرما کمک خواست و چون او تنها سپاه کوچکی برای کمک به وی گسیل نمود، مجبور به صلح با امیر وهابی شد. لیکن عملاً اندکی بعد، ایران و انگلستان قرارداد مودتی امضا نمودند که ضمن تأکید بر حاکمیت ایران بر بحرین، با کمک کشتی های انگلیسی بحرین را تا مدتی از چنگ تجاوزات آل خلیفه آسوده نمود.
دخالت رسمی انگلستان بر امور بحرین، از سال ۱۸۲۰ آغاز شد. در این سال انگلستان با کمک قوای خود قراردادی غیرقانونی را به امیر عتوبی (دست نشانده ایران در بحرین) تحمیل نمود که به موجب آن اختیارات فوق العاده ای در بحرین به انگلستان واگذار می شد. این قرارداد برخلاف قرارداد مودت ایران و انگلستان بود که بر اساس آن انگلستان، متعهد شده بود، "«اگر احدی از…[حکام ولایات ایران] ولایتی یا جایی از خاک متعلقه یه ایران را به آن دولت بهیه بدهند، که به ازاء آن کمک و اعانتی نمایند، هرگز امنای دولت بهیه انگلیس به این امر اقدام نکرده و پیرامون آن نخواهند گشت و دخل و تصرف در ممالک متعلقه به ایران نخواهند کرد»"
این امر در قراردادهای زیاد دیگری که توسط نمایندگان دولت انگلستان با دولت ایران بسته شده بود، آمده بود و بحرین توسط نمایندگان دو دولت جزء جدایی ناپذیر ایران قلمداد می شد؛ ولی با اینحال، ایران قاجاری مجال و قدرت مقابله نظامی با انگلستان را نداشت و انگلستان موفق شد تا حکومت دست نشانده آل خلیفه را در بحرین مستقر نماید.
در حقیقت جدایی خواهی در بحرین زمانی پدیدار شد که این منطقه از ۱۸۹۲ م. تحت سلطه کامل بریتانیا درآمد. پیش از این انگلستان از طریق انعقاد قراردادهای گوناگون کوشیده بود تا این سرزمین را تحت حاکمیت خود درآورد. نخستین قیام عمومی بحرین در مارس ۱۸۹۵ ضد «شیخ عیسی بن علی» نخستین حاکم از سلسله آل خلیفه شکل گرفت. این قیام با دخالت سرهنگ «آرنولد ویلسون» نماینده انگلیس در خلیج فارس سرکوب شد و بازداشت و تبعید ناراضیان به «زباره» در شمال شبه جزیره قطر را در پی داشت و درگیری های شدیدی را میان قطر و بحرین به وجود آورد. این امر باعث شد قطر با انعقاد قراردادی خود را تحت الحمایه انگلیس کند. این رویداد نقطه آغاز بیش از یک قرن کشمکش سیاسی و نظامی میان بحرین و قطر بود.
در سال های بعد به تدریج افکار عمومی در بحرین به ایران متمایل شد. انقراض سلسله قاجار در ایران و طرح ادعاهای ارضی رژیم پهلوی اول این تمایل را در میان مردم بحرین افزایش داد و از جانب دیگر بر حساسیت انگلیسی ها در منطقه افزود و آنان را به تحکیم پایه های نفوذ و سلطه خود در بحرین سوق داد.
این رخداد باعث شد انگلیسی ها در ۱۹۲۳ م. شیخ عیسی بن علی را برکنار و یکی از کارگزاران خودـ «چارلز بلگریو» ـ را در ۱۹۲۶ به عنوان مشاور امیر بحرین روانه این سرزمین سازند. اقدامات این مشاور که تصمیم گیرنده اصلی در بحرین بود افزایش نفرت عمومی نسبت به سیاست های استعماری انگلیس درمنطقه را در پی داشت و «بگلریو» در مواجهه با اولین اعتراض آمیز مردم از بحرین خارج شد.
در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، تظاهرات فراگیر شد و به جنبش عمومی ضداستعماری تبدیل گردید. انگلستان می دانست که کاهش کنترل بر بحرین، به از دست رفتن سراسر خلیج فارس خواهد انجامید؛ می خواست به هر بهایی، قیام مردم بحرین را سرکوب کند و در این راه دامن زدن به اختلافات مذهبی را پیشه کرد. میان شیعه و سنی تفرقه ایجاد کرد و زمینه های برخورد این دو را به وجود آورد و در دهه ۵۰ م. بحرین را چند بار درآستانه جنگ های خونین داخلی قرار داد.
از طرفی جنگ کانال سوئز و هجوم نظامیان انگلیسی به مصر، سبب افزایش تنفر اعراب خلیج فارس و به ویژه مردم بحرین نسبت به انگلیس و همچنین ترویج احساسات ناسیونالیستی عربی در این کشور گردید، اما این احساسات غالباً توسط پلیس غیربومی بحرین سرکوب می شد.
در دوران رضا شاه، ایران همچنان مدعی حاکمیت بحرین بود؛ ولی در این دوران نیز عملاً حکومت آل خلیفه (دست نشاندگان انگلیس) بر بحرین ادامه داشت. دولت ایران در شهریور ۱۳۰۱، قیمت تمبر برای مرسولات پستی به بحرین را «مانند سایر نقاط ایران» معین کرد. در ۱۳۰۶ ش (۱۹۲۷) دولت انگلستان قراردادی با عربستان سعودی دربارهٔ بحرین امضا کرد. دولت ایران بلافاصله نسبت به آن معاهده رسماً اعتراض کرد و از آن به عنوان «تجاوز به تمامیت ارضی ایران» به جامعه ملل شکایت کرد. این دادخواهی ایران، توسط مخبرالسلطنه به عنوان نخست وزیر، در صفحه ۶۰۵ «روزنامه جامعه ملل» مورخ ماه مه ۱۹۲۸ به چاپ رسید، اما به علت ضعف جامعه ملل و سپس شروع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ راه به جایی نبرد.
دولت ایران در آبان ۱۳۳۶ طی مصوبه ای در هیئت وزیران بحرین را رسماً استان چهاردهم ایران اعلام کرد. در همین راستا در اوایل دهه چهل، و با آغاز خروج انگلستان از خلیج فارس، ساواک طرحی را در دست مطالعه قرار داد که براساس آن بحرینی ها را به ضرورت الحاق رسمی بحرین به ایران مشتاق کنند و تحرکات و تظاهراتی در بحرین و ایران برای انجام این الحاق انجام دهند و با اعزام مأموران ساواک به شکل مسافر، توریست و بازرگان به بحرین ازیک سو و تقویت نیروی دریایی ازسوی دیگر، در یک روز معین شخص شاه به همراه تعدادی از رجال سیاسی و فرماندهان نظامی در یک فروند هواپیما به منامه حرکت کنند و در میان استقبال پرشوری که آنجا توسط بحرینی ها و ایرانیان از هیئت ایرانی به عمل خواهد آمد، در عمل بحرین را به تصرف نیروهای ایرانی درآورند. این طرح یک سال بعد به طور موجز با انگلستان در میان گذاشته شد و در نطفه خفه شد.
در ۱۳۴۷ شاه طی دیدارش از هند گفت: «اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند هرگز به زور متوسل نخواهیم شد و هر کاری که بتواند اراده مردم بحرین را به نحوی که نزد همه جهانیان به رسمیت شناخته شود، خوب است.»
ایران سعی داشت تا سرنوشت بحرین در یک همه پرسی تعیین شود، در حالی که دولت بحرین و حکومت انگلیس هریک به دلیل آن که همه پرسی و رجوع به آرای مردم بحرین سبب نفی سلطه آنان از این کشور می شد، با آن مخالفت کردند. در نتیجه ایران و انگلستان توافق کردند تا به جای برگزاری همه پرسی، از سازمان ملل متحد خواسته شود سرنوشت سیاسی این سرزمین را از طریق یک نظرسنجی از میان گروه ها و طبقات مختلف تعیین کند.
حکومت بحرین که تحت نفوذ انگلیس بود برای تأثیرگذاری بر نتیجه نظرخواهی مصمم شد تا ساختار جمعیتی این سرزمین را با اکثریت دادن به عرب ها دگرگون کند. در این راستا هزاران فلسطینی و نیروی کار عرب از کشورهای منطقه به بحرین هجوم آوردند.
سرانجام دولت ایران در ازای بازپس گیری جزایر استراتژیک تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی داوری میان اختلافات ایران و انگلستان بر سر بحرین را به سازمان ملل متحد واگذار نمود
و از ادعای خود بر بحرین صرفنظر کرد. مجلس سنا و مجلس شورای ملی نیز این تصمیم دولت را تأیید کرد و معدود مخالفان (مانند محسن پزشکپور و داریوش فروهر و هوشنگ طالع)، از پان ایرانیست ها زندانی شده یا با مشکلاتی روبرو شدند.
نظرخواهی از روز ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ آغاز شد و مدیر دفتر سازمان ملل در ژنو از سوی «اوتانت» ـ دبیرکل وقت سازمان ملل ـ مأمور انجام این کار شد. وی پس از پایان مأموریت دوهفته ای خود در بحرین گزارش برداشتهای خود از صحبت با مردم و گروه های بحرین را که به ادعای وی از علاقه آنان به استقلال حکایت می کرد تسلیم دبیرکل نمود.
با اعطای این گزارش، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۲۷۸–۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ ـ را که خواسته مردم بحرین را تأیید می کرد صادر کرد. این قطعنامه به دولتهای ایران و انگلستان ابلاغ شد و به این ترتیب تهران و منامه در ۱۳۵۰ ش. مرزهای دریایی میان خود را تعیین و تصویب کردند و روابط دوجانبه را در همه زمینه ها آغاز نمودند. بحرین روز ۲۲ مرداد ۱۳۵۰ رسماً استقلال خود را در برابر انگلیس اعلام کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۵۰ رسماً عضو سازمان ملل متحد شد و به عنوان یکصد و بیست و نهمین عضو آن درآمد. از آن پس تاریخ ۱۶ دسامبر ـ ۲۵ آذر ـ به عنوان روز ملی بحرین شناخته می شود.
شیعیان بحرینی و گروه های مخالف دولت در بحرین از نظرگاه مذهبی از انقلاب ایران شاد بوده و حتی با رهبران آن پیش از پیروزی انقلاب، ملاقات هایی داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعیان بحرین راهپیمایی هایی را در حمایت از این انقلاب تدارک دیدند.
در آذر ماه سال ۱۳۶۰، دولت بحرین گروه هایی از شیعیان بحرین را به اتهام اقدام مسلحانه علیه حاکمیت این کشور دستگیر کرد. در میان اتهامات وارده، دیدن آموزش های نظامی در ایران نیز وجود داشت. ایران این اتهام را تکذیب نمود ولی بحرین سفارت خود را در تهران تعطیل نمود و سطح روابط دو کشور به کاردار یک جانبه ایران تقلیل یافت. در سال ۱۹۸۱ پیمان نظامی شورای همکاری خلیج فارس عمدتاً با هدف زیر نظر داشتن تحرکات ایران به ابتکار عربستان سعودی و با شرکت دولت بحرین منعقد گردید.
با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و خاتمه جنگ ایران و عراق، روابط دو کشور رو به بهبود رفت؛ ولی این روابط مجدداً با حمایت بحرین از ادعای امارات عربی متحده در مناقشه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس، مجدداً رو به تیرگی گذاشت که با دخالت سوریه مجدداً بهبود یافت. در سال ۱۳۷۵ نیز بروز کودتایی نافرجام در بحرین به ایران نسبت داده شد که با تکذیب ایران روبرو شد.
طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دولت ایران هیچگاه رسماً حاکمیت بحرین را زیر سؤال نبرد. بلکه تنها دوبار، در واکنش به ادعای حاکمیت ایران بر بحرین از سوی روزنامه کیهان (۱۳۸۵) و علی اکبر ناطق نوری (۱۳۸۷) مجبور شد رسماً بر حق تمامیت ارضی بحرین، تأکید نماید.
در ژانویه ۲۰۰۹، سیاست های ضدشیعی حکومتی و سرکوب شیعیان، باعث تظاهرات ۱۲۰ هزار نفری شیعیان بحرین شد.
اصلیت ایرانی شیعیان بحرین، موجب شده است تا همواره میان آنان و طبقه حاکمه که اقلیت سنی را تشکیل می دهند شکاف وجود داشته باشد. در حالی که حدود ۷۰ درصد از مردم بحرین را شیعیان تشکیل می دهند، ادارهٔ حکومت در دست خاندان اهل سنت آل خلیفه است که به انواع سیاست های ضدشیعی در کشور شیعه نشین پرداخته است.
به غیر از تظاهرات قانونی سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰، سایر راهپیمایی های مردم بحرین طی سال های بعد، همواره به صحنه تقابل نیروهای مسلح این کشور با مردم شده است. این روند تاکنون ادامه دارد.
در پی برخوردهای شدید و سرکوب شیعیان منتقد و مخالف بعضی سیاست های دولت تنش های شدیدی در این کشور ایجاد شده است. در پی دستگیری رهبران و فعالان شیعی توسط دولت، واکنش های شدیدی از جانب شیعیان در اعتراض به این حوادث روی داده است.
جمعیت همبستگی ملی اسلامی (الوفاق)، نهضت حق، موسسه الزهرا بحرین، جنبش آزادی و دموکراسی، از گروه های شیعی منتقد حکومت هستند.
گروه های شیعی خواهان اصلاحات اساسی در تمامی زمینه ها در کشور و پایان برخوردها و سرکوب ها هستند. اعمال تبعیض شدید علیه شیعیان از سوی مقامات بحرین، عدم برخورداری شیعیان از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برابر و مساوی و ایجاد محدودیت برای شیعیان حتی در زمینه برپایی شعائر مذهبی و عبادی از جمله مواردی است که مردم شیعه خواستار رفع آن ها هستند.
در این میان سانسور خبری در رابطه با سرکوب شیعیان بحرین توسط حکومت وجود دارد.
حکومت بحرین در این تلاش است که نسبت جمعیتی بحرین را به سوی سنیان و وهابیان سوق داده و شیعیان را در اقلیت قرار دهد. در این راه، جز برخوردهای شدید با علما و مردم شیعی، اقدام به دادن روادید بحرینی شدن به گروه های وسیعی از سنیان و وهابیان سایر کشورها نموده است.
در سال ۲۰۰۲ و نیز ۲۰۰۶ انتخابات پارلمان بحرین به صورت آزاد انجام شد و گروه هایی از اسلام گرایان شیعه و سنی به آن راه یافتند. اما عملاً پارلمان در برابر دولت سنی در این کشور قدرتی جهت انجام اصلاحات ندارد.
در پی اعتراضات در بحرین (۲۰۱۱) بود که حکومت پادشاهی این کشور، ایران را به دخالت در امور داخلی این کشور و حمایت از معترضان متهم کرد. ایران نیز سرکوب معترضان بحرینی توسط نیروهای امنیتی این کشور و ارتش عربستان را محکوم دانست و چنین اتهامی را مردود و بهانه سرکوب شدید معترضان بحرینی توصیف کرد.
بحرین در تقابل با این دخالت ها نام یکی از خیابان هایش را به شارع الاحواز العربیة گذاشت.
در تاریخ ۱۴ دی ۱۳۹۴، و پس از قطع روابط دیپلماتیک عربستان با ایران به دنبال حمله به سفارت و کنسولگری این کشور در ایران، وزارت خارجه بحرین در ادامه پیروی از سیاست های عربستان سعودی، با صدور بیانیه ای از قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران خبر داد. وزارت خارجه بحرین همچنین ۴۸ ساعت به دیپلمات های ایرانی در منامه مهلت داده تا این کشور را ترک کنند. دفاتر دیپلمات این کشور در ایران نیز بسته شد.
در شهریور ۱۳۹۶ وزارت کشور بحرین اعلام کرد که یک گروه تروریستی ۱۰ نفره وابسته به ایران را کشف و خنثی کرده است. این گروه طرح های تروریستی برای اجرا در بحرین داشته و به گروهان های اشتر و سپاه پاسداران ایران وابسته می باشد. ۷ نفر از این گروه ۱۰ نفره دستگیرشده و میزانی سلاح و ده ها کیلو مواد انفجاری در مناطق مختلف نیز از آن ها کشف شده که برای ساخت بمب های محلی از آن ها استفاده می شده است. بر اساس اطلاعیه وزارت کشور بحرین، رهبر این گروه فردی بنام حسین علی احمد داوود است که فراری بوده و در ایران به سر می برد. این فرد در عملیات های تروریستی در بحرین دست داشته که منجر به کشته شدن تعدادی از نیروهای امنیتی این کشور شده است. این فرد با مرتضی سند از اعضای سپاه پاسداران ایران رابطه نزدیکی دارد. در واکنش به این خبر، سخنگوی وزارت خارجه ایران ضمن رد این ادعا آن را مضحک و بی اساس خواند.
در روز روز یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸ شبکه خبری الجزیره قطر با پخش مستندی با عنوان «آتش افروزان» تصاویری را منتشر ساخت که نشان از حمایت دولت بحرین از هشام عزیزی معروف به (هشام بلوچی یا ابوحفص بلوچی) برای انجام مأموریت های جاسوسی و عملیات امنیتی در خاک ایران دارد. الجزیره در این مستند صحبت هایی از هشام بلوچی پیش از کشته شدنش پخش کرد که نشان می دهد، دولت بحرین از گروه جندالله نیز حمایت کرده است.
در بخشی از این فیلم بلوچی می گوید:
در این مستند تصاویر محرمانه ای از هشام بلوچی منتشر شد که نشان می داد دولت بحرین از او خواسته تا با عبدالمالک ریگی ارتباط برقرار کند و از فرودگاه نظامی چابهار و مراکز سپاه تصویربرداری کند.
بحرین ۲ مظنون در رابطه با فیوچر بنک(Future Bank) را به ۳ سال زندان محکوم کرد و آنها را ۹ میلیون دلار جریمه نمود. این مورد وقتی روشن شد که دادستانی کل متوجه شد ۷ میلیون دلار از این بانک در فوریه ناپدید شده و به تأمین مالی گروه های ایرانی هزینه شده است که نقض تحریمهای ایران بوده است.
| [
{
"answer1": "در اوایل قرن دهم هجری قمری بحرین با توپ های پرتغالی اشغال شد.",
"answer2": "در سال ۱۰۱۰، بحرین به دست امرای شاه عباس صفوی آزاد شد.",
"distance": 129,
"question": "در چه دوره ای بحرین به دست پرتغالی ها اشغال شد و پس از آن چه کسی آن را آزاد کرد؟"
},
{
"answer1": "پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعیان بحرین راهپیمایی هایی را در حمایت از این انقلاب تدارک دیدند.",
"answer2": "در آذر ماه سال ۱۳۶۰، دولت بحرین گروه هایی از شیعیان بحرین را به اتهام اقدام مسلحانه علیه حاکمیت این کشور دستگیر کرد. در میان اتهامات وارده، دیدن آموزش های نظامی در ایران نیز وجود داشت.",
"distance": 96,
"question": "پس از انقلاب اسلامی ایران، شیعیان بحرین چه واکنشی نشان دادند و چه اتهاماتی به آن ها وارد شد؟"
},
{
"answer1": "در این سال انگلستان با کمک قوای خود قراردادی غیرقانونی را به امیر عتوبی (دست نشانده ایران در بحرین) تحمیل نمود",
"answer2": "که به موجب آن اختیارات فوق العاده ای در بحرین به انگلستان واگذار می شد.",
"distance": 111,
"question": "در چه سالی انگلستان با کمک قوای خود قراردادی غیرقانونی با امیر عتوبی در بحرین بست و بر اساس آن چه اختیاراتی به دست آورد؟"
},
{
"answer1": "دولت ایران در آبان ۱۳۳۶ طی مصوبه ای در هیئت وزیران بحرین را رسماً استان چهاردهم ایران اعلام کرد.",
"answer2": "در همین راستا در اوایل دهه چهل، و با آغاز خروج انگلستان از خلیج فارس، ساواک طرحی را در دست مطالعه قرار داد که براساس آن بحرینی ها را به ضرورت الحاق رسمی بحرین به ایران مشتاق کنند و تحرکات و تظاهراتی در بحرین و ایران برای انجام این الحاق انجام دهند",
"distance": 97,
"question": "بر اساس مصوبه دولت ایران در چه سالی بحرین رسما استان چهاردهم ایران اعلام شد و چه طرحی در آن راستا توسط ساواک در دست بررسی قرار گرفت؟"
},
{
"answer1": "در دوران رضا شاه، ایران همچنان مدعی حاکمیت بحرین بود",
"answer2": "در ۱۳۰۶ ش (۱۹۲۷) دولت انگلستان قراردادی با عربستان سعودی دربارهٔ بحرین امضا کرد. دولت ایران بلافاصله نسبت به آن معاهده رسماً اعتراض کرد",
"distance": 240,
"question": "در زمان رضا شاه ایران چه ادعایی در مورد بحرین داشت و در چه سالی دولت ایران به معاهده انگلستان و عربستان درباره بحرین اعتراض کرد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
745 | : ابرکوه
اَبَرکوه (یا ابرقو) شهری است در استان یزد ایران. این شهر مرکز شهرستان ابرکوه است و در بخش مرکزی این شهرستان قرار گرفته است.
این شهرستان در مسیر اتوبان یزد - شیراز قرار دارد.
هم چنین موقعیت جغرافیایی این شهر توریستی و باستانی در میان سه شهر تاریخی ایران زمین، اصفهان، یزد و شیراز می باشد به طوری که به طور تقریبی در میان مثلث این سه شهر واقع می باشد. ابرکوه طبق اعلام اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری بخاطر داشتن آثار طبیعی و باستانی شاخص جزء ۱۴ شهر نمونه گردشگری ایران می باشد. این شهرستان دارای بیش از ۴۰۰ اثر تاریخی است که ۱۴۳ اثر آن در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت شهرستان ابر کوه در سال ۱۳۹۵، برابر با ۵۱۱۰۳ نفر بوده است. جمعیت شهر ابرکوه در سال ۱۳۹۵ برابر با ۲۷٬۵۲۴ نفر بوده است. از نظر نرخ باسوادی یکی از موفق ترین برنامه های مبارزه با بی سوادی کشور در این شهرستان اجرا شده است.
اکثر مردم ابرکوه فارس بوده ولهجه ابرقویی سخن می گویند و بسیاری از واژه ها و ترکیبات زیبای فارسی را در گویش خود حفظ کرده اند.
زرد آلو-انار-پسته-صیفی جات
ابرکوه در جنوب غربی شهرستان تفت و استان یزد واقع شده است. این شهرستان از شمال به شهرستان اشکذر استان یزد و شهرستان شهرضا استان اصفهان، از شرق به شهرستان خاتمِ یزد و از غرب و جنوب به شهرستان آبادهِ استان فارس محدود است.
وسعت ابرکوه ۵۶۴۱ کیلومترمربع می باشد و در مختصات جغرافیایی ۵۲ درجه و ۵۸ دقیقه شرقی و ۳۰ درجه و ۴۶ دقیقه شمالی و با ۱۵۵۰ متر ارتفاع از سطح دریای آزاد واقع شده است.
از نظر توپوگرافی، دشت ابرکوه جزئی از فلات خشک مرکزی ایران است که رشته کوه های زاگرس چون حصاری انتهای این دشت را در جهت غرب و جنوب در بر می گیرد و کَفه (کویر) ابرکوه با کمتر از ۱۴۵۰ متر پست ترین محل این حوزه است.
ابرکوه دارای اقلیم گرم و خشک بیابانی می باشد. آب و هوای شهر در مقیاس عمومی، ویژگی های اقلیمی مناطق کویری درون فلاتی ایران را داراست و از مشخصات آن، کمیِ بارندگی، دامنه نوسان حرارتی کم و بیش زیاد و خشکی می باشد.
بیشترین درجه حرارت متوسط مربوط به ماه های خرداد، تیر، مرداد و شهریور بوده و به صورت نسبی این ۴ ماه از سال از نظر دما متمایز از سایر ماه های سال هستند. همچنین ماه های آذر، دی، بهمن، به طور نسبی خنک ترین ماه های سال هستند. بیشترین درجه حرارت، ۱/۳۹ درجه مربوط به مردادماه و حداقل آن مربوط به بهمن و اسفندماه با ۴/۰ درجه سانتیگراد ثبت گردیده است. بیشترین میزان بارندگی ماهیانه مربوط به ماه های بهمن و فروردین و بین ۵/۱۵ – ۱۲ میلی متر می باشد. جهت وزش باد غالب در استان، شمال غربی ـ جنوب شرقی می باشد. بیشترین سرعت وزش باد در این شهر از اواسط ماه اسفند تا اواسط ماه مهر بین ۸ تا ۱۰ نات می باشد.«ایران شناسی/کویرهای ایران» وب گاه کویرهای ایران
شهرستان ابرکوه از نظر مطالعات زمین شناسی جزء مجموعه ایران مرکزی مورد بررسی قرار می گیرد. در حاشیه جنوبی دشت ابرکوه یک سلسله ارتفاعات با امتداد شمالی غربی- جنوب شرقی که دارای رسوبات پرمین و تریاس می باشد، گسترش یافته است. در ارتفاعات «کولی کش» و جنوب هنشک، رخنمونی از تشکیلات متامرفیک دیده می شود که سن آن نا مشخص و احتمالاً پی سنگ قدیمی پرکامبرین می باشد.
این سری دگرگونی ها شامل شیست، فلدسپات لایه های نازک دولومیتی و آهک های مرمریزه می باشد. در اطراف هنشک آهک های تریاس بالایی تحت تأثیر این دگرگونی بشدت مرمریزه شده و دارای کنتاکت تکتو نیکی با سری فوق است. این سنگ های دگرگون در اینفرا کامبرین بالا آمده و تا اواخر تریاس خارج از آب بوده است و همین دلیل رسوب گذاری دوران اول و تریاس بر روی آن ها می باشد. اما در ژوراسیک به زیر آب رفته و ماسه سنگ و شیل در قسمت های زیرین، آهک و ماسه، سنگ های آهکی و بالاخره مارن در قسمت های فوقانی بر روی آن ها نهشته شده است. سنگ های آتشفشانی شامل آنذریت، ریولیت و توف درون تشکیلات تریاس بالایی جای گرفته است.
از سنگ های آذرین درونی تعدادی رگه های دیاباز به صورت دایک و شیل در امتداد گسل های عمیق ایجاد شده است. از مواد معدنی مقدار کمی باریت از معدن کوچکی در نزدیکی خانه خوره استخراج می شود و نیز سنگ مرمریت جهت مصارف ساختمانی در حوالی کوه اعلا قابل استخراج است. قدیمی ترین سنگ های رسوبی منطقه آهک های پرمین و فسیل نوزولینا می باشند که در سطح تجزیه شده و با چرت های سیاه رنگ همراه است. بر روی این فسیل های آهکی سری های آهک و مارن و شیل که به نام تشکیلات آباده نامگذاری شده، قرار دارد.
از دوره تریاس سنگ های آهک و مارن و دولومیت و ماسه سنگ را باید نام برد. قسمت اعظم رسوبات تریاس را لایه های آهکی که در قسمت فوقانی ماسیو و در بخش های تحتانی لایه است تشکیل می دهد. سنگ های کرتاسه زیرین با فسیل آهکی در جنوب شرقی دشت و در مجاورت شهر ابرکوه بیرون زدگی دارد. آهک های الیگوسن نیز در مجاورت شهر به چشم می خورد. این سری رسوبی در شمال غربی دشت با فسیل آهک و مارن های کمی دگرگونی شده مشخص است.
آخرین پدیده رسوب گذاری دریایی تحت عنوان کنگلومرای بختیاری در اطراف شهر ابرکوه به صورت لایه های تقریباً افقی تظاهر می نماید. اولین حرکات کوه زایی منطقه مربوط به اواخر تریاس است که احتمالاً از مراحل اولیه کوه زایی است، ولی فرم تکتونیکی موجود منطقه را حرکات بعد از پلیوسن ایجاد کرده است. کویر نمک که حوضه تبخیری را ایجاد نموده به صورت یک پایین افتادگی «گرابن» در امتداد کویر هرات و مروست از یک طرف و کفه طاقستان اسفنداران و باتلاق گاو خونی از سمت دیگر امتداد یافته است.
دربارهٔ به وجود آمدن و قدمت ابرکوه افسانه ها و داستان هایی نقل می شود که اغلب سند و مرجع علمی مقبولی ندارند ولی با توجه به آثار و ابنیه باقی مانده می توان پی به قدمت زیاد ابرکوه پی برد؛ ولی تاریخ دقیق آنرامی بایست در نوشته های پراکنده جستجو کرد. در کتاب «شناخت ابرکوه و قدمت آن» از قول احمدبن حسین بن علی کاتب مؤلف کتاب تاریخ جدید یزد آمده زمانی که اسکندر کثه (یزد کنونی) به عنوان زندان قرار داد (یعنی زمانی که تازه یزد را بنیان نهاد) نایبی برای خود در «ری» تعیین نمود که از ایالات ابرقو-اصفهان-اصطخر-قم خراج به نزد وی می فرستاد. در صورت صحت این گفته قدمت ابرکوه نه تنها از یزد بیشتر است بلکه در آن زمان هم سنگ و هم رده ایالت اصفهان و اصطخر قلمداد می شده.
دربارهٔ ابرکوه در نگاشته های قدیم سخن فراوان رفته از آنجمله: «مسالک الممالک» اصطخری، «حدود العالم من المشرق الی المغرب»، «فارسنامه» ابن بلخی، «معجم البلدان» یاقوت حموی، «المسالک و الممالک» ابن خرداذ به، «اقلیم پارس» ایرج افشار، «نزهه القلوب» حمدالله مستوفی، «سیاحت نامه جنوب ایران»، «فارس نامه ناصری» حاج میرزا حسن فسایی، «کتاب آثار ایران» آندره گدار، «اقلیم پارس» محمد نقی مصطفوی، «تاریخ و جغرافیای شهرستان آباده» عبدالرحیم شریف، «لغت نامه دهخدا»، «فرهنگ فارسی معین»
در کتاب آثار ایران دربارهٔ موقعیت جغرافیایی ابرکوه آمده:
ابرقو تقریباً در وسط راه استخر به یزد واقع است. بنابر روایت حمدالله مستوفی در ابتدا در پایان کوهی ساخته بوده اند و برکوه می گفتندش و بعد از آن بر صحرایی که اکنون هست این شهر کرده اند. شهری کوچک است. کسی که از راه سورمق یا دهبید بیاید هنوز هم در دامن کوهی سنگی، که در صحرا جا مانده است آثار شهر قدیم، و در کنار خرابه های عتیق، شهر جدید را که مستوفی اشاره می کند می بیند.
ابرقویی که در دشت واقع است از حیث آبادی شباهتی به ابرقوی عهد مغول ندارد بلکه در حقیقت میان آبادی کنونی او و ویرانه های اطرافش تفاوتی نیست، بنابر بعضی اقوال که بسیار متحمل هم است این شهر در حمله افغان ها خراب شده است(۱۱۳۵ هجری) ولی علت حقیقی ویرانیش سابق بر هجوم افغان هاست. این شهر هم مثل بلاد بسیاری که پیش از این آباد و سرسبز بوده اند، درگذشته یا بحال نزع افتاده است زیرا که تنها علت عمران این بلاد وقوع در سر راه تجارتی بوده و با انحراف تجارت رشته حیات آن ها منقطع شده است، راه معروف کاروانی عهد مغول که از خلیج فارس تا دریای سیاه کشیده بود از هرز شروع و پس از عبور کرمان و یزد و سلطانیه و تبریز به سواحل دریای سیاه می رسید و ادویه چین و هند و نیل سوده و مشک و صمغ و اجناس ابریشمی و بنه کرمان و یزد و شیراز و سنگ های قیمتی را که شیراز و هرمز و سلطانیه بازار عمده آن به شمار می آمد به اروپا می رسانید.
شهر ابرکوه و روستاهای همجوار آن از جمله اسفند آباد در گذشته بر سرراه ابریشم قرار داشته اند. ابرکوه در قرون قبل و بعد از اسلام اگر گاه و بیگاه ذکری از آن به میان آمده به خاطر قرار گرفتن آن بر سر راهی بوده که این راه از مشرق می آمد و به شمال غرب می رفت و راهی که از جنوب می آمد و به آن می پیوست یا راهی که به طرف ماوراءالنهر یا در اصطلاح خراسان و ترکستان می رفت، سلاطین و حکام در لشکرکشی ها از این شهر عبور می کردند یا چند روزی در آن توقف می کردند و این راه جه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام مورد استفاده آنان واقع می شد، از جمله شاه عباس صفوی که در امتداد این راه کاروانسراهای متعددی برای استراحت کاروانیان در این منطقه ساخته است.
باید اضافه نمود که شاخه اصلی جاده ابریشم به روستای اسفند آباد نزدیکتر است و این جاده از بین کوه های سفید و غلات کوه در ۱۲ کیلومتری جنوب اسفندآباد می گذشته که به قول برخی افراد سالمند تا چند دهه پیش هنوز آثاری از این راه پابرجا بوده است و در افواه عموم به راه شتر معروف بوده است که در قدیم موجب اعتبار و رونق این منطقه بوده است ولی با از بین رفتن این راه و به فراموشی سپردن آن منطقه ابر کوه اسفند آباد هم از ارزش و اعتبار افتاده است.
ابرکوه تا اواخر دوره قاجار تابع اصفهان بود. به گفته سید حسن مدرس، چون ابرکوه در کویرى متصل به فارس واقع است، دزد هاى فارس از این کویر عبور مى کردند و براى دزدى به اصفهان مى رفتند اما در اواخر دوره قاجار این راه را عوض کردند و به جای اصفهان، از راه ابرکوه به یزد می رفتند. بنابراین صلاح دیده شد که ابرکوه تابع یزد شود. در سال ۱۳۰۱ خورشیدی سید ابوالحسن حائری زاده نماینده یزد به مجلس پیشنهاد داد که ابرکوه از اصفهان جدا و جزو یزد شود. وزارت داخله هم با این پیشنهاد موافق بود. مجلس پیشنهاد حائری زاده را قابل توجه دانست و برای تدوین طرح به کمیسیون سپرد.
قرائی که در آن زمان به وجود آمده به طوری که از آثار و نام های موجودشان برمی آید تعدادشان دوازده قریه بوده است و ظاهراً باید چندین قرن از پیدایش راه یاد شده (راه ابریشم) گذشته باشد که آن ها احداث شده باشند زیرا مردمی که به اینجا مهاجرت و زندگی را آغاز کرده اند دارای تجربیاتی در زمینه کشاورزی و عمران بوده اند که این معنا از نحوه نظم و فسق و آبیاری و مرزبندی قراء و شناخت استعدادهای دیگر آنجا روشن می شود در صورتی که مقارن ایجاد راه ابریشم با آن کیفیت بالا مردم تازه اسکان یافته تجربه این چنینی که تحصیلش محتاج به گذشت زمان بوده است نداشته اند. نام قراء دواز دهگانه عبارت بوده است از: آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، مرداد، تیر، مهر و شهریور.
خوشبختانه اغلب این قراء با نام و نشان اولیه وجود دارند و حوادث روزگار و گردش لیل و نهار نتوانسته است تغییر کلی در نام و موقعیتشان بدهد، البته چند تا از آن ها نامشان به مرور زمان تغییر یافته لیکن موقعیت و محدوده ای که دارند می توان آن ها را شناخت) همگی این قراء دواز دهگانه در حول و حوش راه بزرگ کاروان رو ابریشم احداث شده بود که فاصله آن قریه ها تا راه از دویست متر تا هشتصد متر بیشتر نبوده است. اکنون مکان این قریه ها ممکن است تغییرات جزئی کرده باشد ولی مکان این قریه ها در زمان پیدایش طبق مطالب کتاب شناخت ابر کوه و قدمت آن به شرح زیر می باشد:
قریه آبان: در شمال قریه دی و جنوب قریه اسفندار قرار داشته و از نهری موسوم به آبان مشروب می گشته است.
قریه دی: (مه دی) این قریه که در اصل دی بوده و کلمه (مه) به مناسب همنامی آن با ماه دی فارسی مخففاً به آن اضافه گردیده و به معنای یکی از ماه های سال بوده است.
قریه بهمن: در فاصله هزار متری شمال غربی اسفندار قرار داشته و آب شربی ان از مزرعه بهمن تاُمین می گشته است.
قریه شهریور: در ۵۰۰ متری جنوب شرقی اسفندار قرار داشته و از آب نهر شهریور استفاده می کرده است و در حال حاضر این قریه با نام شهر آباد معروف است.
قریه اردیبهشت: در ۱۳۰۰ متری جنوب شرقی اسفندار قرار داشته و آب شربی آنجا نهر اردیبهشت بوده است و هم اکنون این روستا اردی نام دارد.
قریه مهر: در ۱۴۰۰۰ متری جنوب شرقی اسفندار قرار دارد و آب شربی آنجا نهر مهر بوده است که اکنون این روستا به نام مهر آباد موسوم است.
قریه تیر: ۶۰۰۰ متری شمال قریه اسفندار قرار داشته و آب آن از نهر تیر تأمین می گشته است که نام روستای تیرک کنونی بر گرفته از این ماه می باشد.
قریه خرداد: در ۵۰۰۰ متری شمال اسفندار قرار داشته که فعلاً در تلفظ به نام هوروک خوانده می شود که به مرور ایام در لسان مردم این چنین شکلی یافته است و در اصل خوروک بوده که مخفف و در عین حال مصغر کلمه خرداد است.
قریه آذر: (شهر آذر) در جنوب شرقی اسفندار به فاصله ۱۰۰۰ متری قریه است که مردم آن را (شارز) یا (شهرز) می خوانند و به همین نام هم شهرت دارد.
قریه فروردین: در ۷۰۰۰۰۰ متری شمال غربی اسفندار قرار داشته که از نهر فروردین مشروب می گشته است و در حال حاضر این قریه به نام فراغه موسوم می باشد.
قریه مرداد: در ۱۰۰۰ متری جنوب غربی اسفندار قرار داشته که از نهری به نام مرداد مشروب می گشته است و این قریه هم اکنون با اندکی تغییر در زبان مردم به مدوئیه مرسوم است.
کویر ابرکوه واقع در ۲۰ کیلومتری شرق شهرستان ابرقو واقع شده است. این کویر از غرب به کوه گینه علی، از جنوب غربی به کوه های پوزه سیاه و حوض سفید، از جنوب به کفه بدر شیراز، از شرق به کوه چاه زرد و از شمال به جاده ابرکوه - تفت محدود می شود.
کویر ابرکوه آب اصلی خود را دو رودخانه موجود در حاشیه شمال غربی و رودخانه های دیگری که از حاشیه جنوب شرقی وارد کویر می شوند دریافت می کند. قسمت اعظم این کویر را نمکزار با فرورفتگی های پراکنده فرا گرفته است. خاک های رسی باد کرده قسمت اعظم بخش جنوبی شرقی را فرا گرفته است و به صورت نوار کل نمکزار را در قسمت های دیگر دربر گرفته است. در حاشیه شمال غربی در حد فاصل خاک های رسی و نمکزار باتلاق قرار دارد. باتلاقها به صورت نوار پهنی حاشیه شمال غربی کویر را می پوشاند.
مسیر اول مسیر جاده ابرکوه به تفت و جاده خاکی مزرعه آخوند می باشد.
مسیر دوم مسیر ابرکوه به مهرآباد و سپس جاده خاکی اسفندآباد می باشد.
مسیر سوم مسیر ابرکوه به روستای کلپه از طریق جاده خاکی می باشد.
شاخص ترین آثار تاریخی این شهر به شرح زیر است:
خانه آقازاده و بادگیر آن مربوط به دوره قاجار است و در ابرکوه، محله دروازه، میدان ابرقو واقع شده و این اثر در تاریخ با شمارهٔ ثبت ۱۸۳۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از سال ۱۳۹۳، اسکناس های ۲۰هزار ریالی با طرحی از نمای این خانه تاریخی در ایران منتشر شده است.
بادگیر این خانه یکی از بادگیرهای اصیل و زیبای ابرکوه محسوب می گردد که ۱۸ متر ارتفاع دارد و مساحت آن ۱۸ مترمربع است و در دهانه بادگیر ۱۹ دریچه تنظیم هوا وجود دارد که با بادگیر دوم هماهنگی و ارتباط دارد. این بادگیر می تواند تنظیمات هوا را حتی در زمانی که هیچ بادی نمی وزد، انجام دهد. این بادگیر، برخلاف اکثر بادگیرها، دو طبقه است.
یکی از درختان سرو کهنسالی که در ایران همچنان استوار است، در شهر ابرکوه است که کهنسال ترین سرو جهان به شمار می رود. مارکوپولو در خاطرات سفرش به ایران می نویسد: «یکی از چند سروی که در ایران دیده ام سرو خوش بالای ابرکوه است که همچون آبشاری سبز از آسمان بر روی زمین تنیده ابرکوه فرو می آید و از هر طرف که وارد ابرکوه شوی سرو کهنسال و پرطراوت مانند چراغ دریایی سبزی ما را به بندر دریای کویر و خورشید تابان فرا می خواند»... حمدالله مستوفی هم می نویسد:” آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد. چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آن ها بلندتر و بزرگتر است. “...
دانشمند روس الکساندروف، عمر این سرو را بیش از ۴٬۵۰۰ سال می داند. برخی از افسانه ها، کاشتن آن را به زرتشت نسبت می دهند و برخی نیز به یافث (پسر نوح).
سرو کهنسال شهرستان ابرکوه با ۲۵ متر ارتفاع ۱۸ متر محیط و ۵٫۱۱ متر اندازه دور تنه در قلب ایران زنده و سبز است و آرام آرام زندگی می کند.
ساختمان گنبد عالی ابرکوه از سالم ترین ساختمان های زمانه سلجوقیان و از ارزشمندهای هنر [مهرازی] ایران است.
ساختار بنا از سنگ و چاروگ (ساروج) و هشت گوش است که بر روی کرسی چهارگوشی که گوشه هایش پخ شده ساخته شده، شکل گنبد در بخش آسمانه مانند عرقچین است بلندای ساختمان ۲۲، هر بدنه دیوار ۵/۴۲ و درآیگاه ۱/۲۰، بلندای آسمانه از درون ۱۲ و بلندای کرسی از روی زمین ۲ متر می باشد.
بر بدنه ساختمان ۳ رج چفدآویز زیر پایه گنبد ودو سنگ نبشته بخط کوفی بنایی از آجر برجسته که یکی زیر چفدآویزها و دیگری بر بالای درآیگاه است.
این آرامگاه، گور امیر شمس الدوله علی هزار اسب از خاندان دیلمیان و مادرش بوده که بدستور فرزندش فیروزان در سال ۴۴۸ ماهشیدی (قمری) ساخته شد.
گنبد عالی ابرکوه در سال ۱۳۱۲ به شماره ۱۹۵ در فهرست آثار ملی ایران نگاشته شد.
در سبب نام گذاری ابرقو تاریخ و جغرافی نویسان، علت هایی را ذکر نموده اند. یاقوت از این شهر با عنوان «ابرقوه» یاد کرده و نوشته است:
«برخی آن را ابرقویه نوشته اند و اهل فارس ورکوه نامیده اند به معنی فوق الجبل و …»
قزوینی نیز نام آن را به صورت درکوه آورده و به قرب الجبل معنی کرده است.
حمدالله مستوفی در خصوص وجه تسمیه ابرکوه می نویسد:
«اول در پایان کوهی ساخته بودند و برکوه می گفتندی و بعد از آن در صحرایی که اکنون است این شهر کردند.»
مؤلف فارسنامه ناصری نیز در این باره چنین نوشته است:
«در اصل «برکوه» یعنی سینه کوه، الفی بر آن افزودند، ابرکوه گردید. پس تصرف عربی در آن نموده، ابرقوه گفتند.»
محمد بن خلف تبریزی از این شهر با عنوان «ابرکوه» یاد نموده و دربارهٔ آن چنین آورده است:
«ابرکوه» به ضم کاف نام شهری است در عراق عجم و چون آن شهر برزمینی که در ته آن، کوه است واقع شده، به این نام موسوم ساختند و معرب آن «ابرقو» است؛ و سرانجام مؤلف کتاب اقلیم پارس بر این باور است که نام اصلی «ابرقو»، «برکوه» بوده است که به مناسبت جایگاه شهر پیشین بر بالای صخره های کوتاه در دوران ساسانیان، آن را به این نام خوانده اند و به مرور زمان، مصوت کوتاه الف برآن افزوده شده و به صورت «ابرکوه» درآمده. «این شهر در دو نوبت احداث شده، نوبت اول به حدود پنج هزار سال پیش می رسد و شهر در دامنه تپه هایی که نزدیک هم قرار دارند به وجود آمده و نامش برکوه یا برقو بوده است و شهرت چندانی نداشته و ابرقوهی که در قرنهای بعد در محل فعلی ایجاد شده، اهمیت و جمعیت بیشتری داشته و کلمهٔ «ابر» در جلوی اسم نشان دهنده مفهوم بزرگی و عظمت شهر بوده است.»
توضیح اینکه پیشوند «ابر» که صورت قدیمی تر حرف اضافه «بر» در زبان پهلوی و فارسی باستان است و در شهرهای دیگر چون: ابرغان ـ از بخش های شهراسب ـ ابرشهرـ به معنی شهر بالا و نام قدیم ناحیه ای بوده که نیشابور در آن قرار داشته است ـ و ابرقباد ـ شهری برکناره شرقی رود دجله ـ نیز به کار رفته است، به این جهت بوده که آن نام را به بزرگی و اهمیت یاد کنند.
ابوالفتح قهرمانی می نویسد: این شهر در دامنه سپید و تپه های سیاه رنگ که نزدیک هم قرار دارند، به وجود آمده، احتمالاً نامش «برکوه»، «ورقو» یا «برقو» بوده است و خیلی کوچک بوده و آوازه ای نداشته است. حتی از قریه «میم» که چهار راه ابریشم به حساب می آمده، شهرتش کمتر بوده، زیرا چند خانواری بیش در آن سکونت نداشتند.
آن ابرقوه که شهرتی داشته، در قرون بعد و در محل فعلی ایجاد شده است و اهمیت بزرگی و جمعیت بیشتری که داشته، کلمه «ابر» که معنی بزرگی می دهد در جلو آن قرار گرفته است که مفهوم ابرقوه بزرگ را برساند.
در سال۱۳۵۰ ش، وزارت کشور، نام این شهر را از «ابرقو» به «ابرکوه» تغییر داد. اما در محاورات مردم هنوز لفظ «ابرقو» متداول است.
از جمله دیگر آثار تاریخی ابرقو می توان به محله خواجه و مسجد بیرون (منزلگاه امام رضا) اشاره کرد.
در ضمن دانشگاه آزاد ابرکوه از تاریخ ۱۳۷۳ افتتاح گردیده که تأثیر بسیاری در رشد شهر نموده.
| [
{
"answer1": "اَبَرکوه (یا ابرقو) شهری است در استان یزد ایران.",
"answer2": "از نظر نرخ باسوادی یکی از موفق ترین برنامه های مبارزه با بی سوادی کشور در این شهرستان اجرا شده است.",
"distance": 742,
"question": "شهر ابرکوه در کدام استان واقع شده و آیا از نظر نرخ باسوادی در کشور موفق بوده است؟"
},
{
"answer1": "سرو کهنسال شهرستان ابرکوه با ۲۵ متر ارتفاع",
"answer2": "نام اصلی «ابرقو»، «برکوه» بوده است",
"distance": 1737,
"question": "سرو کهنسال ابرکوه چه ارتفاعی دارد و نام قدیمی تر شهر ابرکوه چه بوده است؟"
},
{
"answer1": "اکثر مردم ابرکوه فارس بوده ولهجه ابرقویی سخن می گویند",
"answer2": "ابرکوه تا اواخر دوره قاجار تابع اصفهان بود.",
"distance": 7312,
"question": "مردم ابرکوه به چه لهجه ای صحبت می کنند و در گذشته این شهر تابع کدام شهر بوده است؟"
},
{
"answer1": "گنبد عالی ابرکوه در سال ۱۳۱۲ به شماره ۱۹۵ در فهرست آثار ملی ایران نگاشته شد.",
"answer2": "این شهرستان در مسیر اتوبان یزد - شیراز قرار دارد.",
"distance": 14423,
"question": "گنبد عالی ابرکوه در چه سالی ثبت ملی شد و این شهر در مسیر کدام اتوبان قرار دارد؟"
},
{
"answer1": "بیشترین سرعت وزش باد در این شهر از اواسط ماه اسفند تا اواسط ماه مهر بین ۸ تا ۱۰ نات می باشد.",
"answer2": "خانه آقازاده و بادگیر آن مربوط به دوره قاجار است و در ابرکوه، محله دروازه، میدان ابرقو واقع شده",
"distance": 10138,
"question": "بیشترین سرعت وزش باد در ابرکوه در چه بازه زمانی است و خانه آقازاده در کدام محله ابرکوه واقع شده است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
746 | : ایران ایر
ایران ایر شرکت هواپیمایی حامل پرچم ایران با نام رسمی هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران است که در ایران از ابتدای تأسیس با نام هُما (هواپیمایی ملی ایران) شناخته می شود.
ایران ایر که یکی از قدیمی ترین شرکت های هواپیمایی فعال در خاورمیانه است هم اکنون به بیش از ۴۰ مقصد داخلی و بین المللی پرواز انجام می دهد. دفتر مرکزی ایران ایر در فرودگاه مهرآبادتهران قرار دارد و پایگاه اصلی پروازی این شرکت که بیشتر پروازهای ایران ایر از مبدأ یا به مقصد آن انجام می شود برای پروازهای داخلی فرودگاه مهرآباد و برای پروازهای خارجی فرودگاه امام خمینی تهران است. بر اساس آمار، ایران ایر سالیانه بیش از ۶ میلیون مسافر را جابه جا می کند.
در سال ۱۳۱۸ خورشیدی رضا شاه پهلوی دستور داد باشگاهی ملى برای هوانوردی تأسیس شود که هزینه آن را مردم تأمین کنند. رئیس هیئت مدیره باشگاه قوام الملک شیرازی، مدیرعامل آن عبدالله یاسایی و نایب رئیس هیئت مدیره شوکت الملک علم (وزیر پست و تلگراف) بودند و دیگر اعضای آن عبارت بودند از: علی اصغر حکمت (وزیر کشور)، صدیق اعلم (رئیس فرهنگستان ایران) سهام السلطان بیات (نایب رئیس مجلس شورای ملی)، عباس مسعودی (نماینده مجلس و مدیر روزنامه "اطلاعات")، سرتیپ احمد نخجوان (سرپرست وزارت جنگ) و سرتیپ احمد خسروانى.
با پولی که مستقیما از مردم جمع آوری شد، ۲۵ فروند هواپیما از آمریکا به بهای مجموعا ۱۲۸۱۵۱دلار و وسائل و تجهیزات لازم برای فرودگاه و قطعات یدکی به بهای ۳۶۵۴۷۳۱ ریال خریداری شد. زمین کنونی فرودگاه مهرآباد به مساحت یک میلیون و چهارصد هزار متر مربع انتخاب و با هزینه پنج هزار و ششصد تومان تسطیح شد.
حدود هزار نفر برای آموزش خلبانی ثبت نام کردند که از میان آن ها چهارصد نفر در پرواز همراه با خلبان شرکت کردند و تا سال ۱۳۲۰ بیست و شش نفر آموزش دیدند و توانستند به صورت مستقل پرواز کنند. اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ روند کار باشگاه را متوقف کرد. تا آذر ۱۳۲۰ ۲۷۶۸۸۴۵۲ ریال از ایرانیان داخل و ۵۷۵۳۴۸ ریال از ایرانیان خارج از کشور برای راه اندازی باشگاه هواپیمایی پرداخت شده بود. آموزشگاه و آسایشگاه خلبانی در فرودگاه مهراباد در حال ساخت بود و تا آذر ۱۳۲۰ ۲۸۴ هزار و سیصد تومان هزینه برداشته بود.
در پایان سال ۱۳۲۱ باشگاه هواپیمایی دوازده خلبان و هجده مکانیسین داشت و آموزشگاه خلبانی اش با دوازده هواپیمای آموزشی برقرار بود. دوازده هواپیمای دیگر این آموزشگاه در همان زمان به وزارت پست و تلگراف فروخته شد.
دو سرمایه دار ایرانی به نام های رضا افشار (وزیر پیشین راه) و غلامحسین ابتهاج (رئیس بانک ملی ایران) در سال ۱۳۲۱ نخستین شرکت هواپیمایی حامل پرچم ایران را با نام ایرانیان ایرویز تأسیس نمودند. این شرکت در ابتدا فقط در مسیر تهران-مشهد به جابجایی مسافر و بار می پرداخت ولی سپس در مسیرهای داخلی تهران-اصفهان-شیراز-بوشهر-آبادان-اهواز نیز پروازهایش را ادامه داد و علاوه بر این ها، در مسیرهای بین المللی، به تل آویو، قاهره، بغداد و پاریس نیز فعالیت می کرد. ناوگان هوایی این شرکت از تعدادی هواپیمای داگلاس دی سی ۳ تشکیل شده بود. بعدها تعدادی هواپیمای داگلاس دی سی-۴ و پس از آن هواپیماهای ویکرز ویسکونت نیز به ناوگان ایرانین ایرویز اضافه شد.
در سال ۱۳۳۳، یک شرکت هواپیمایی خصوصی دیگر به نام پارس یا پرشین ایرسرویس در تهران تشکیل شد. هواپیمایی پارس ابتدا به صورت باربری و با استفاده از هواپیماهای آورو یورک کار خود را آغاز نمود و پروازهایی را از تهران به بیروت، بریندیسی و بازل از طریق آبادان انجام می داد. پس از آن، این شرکت با خرید هواپیمای داگلاس دی سی -۷ سی از شرکت بلژیکی سابنا توانست از دو شهر آبادان و تهران به مقاصد پاریس، لندن، بروکسل و ژنو پروازهایی را به صورت مرتب انجام دهد.
در روز ۵ اسفند سال ۱۳۴۰، دو شرکت ایرانیان ایرویز و پرشین ایرسرویس در یکدیگر ادغام شدند و شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما)، با نام بین المللی ایران ایر (IRAN AIR) تأسیس گردید. این شرکت، ملی اعلام شد و تمام امکانات و پرسنل دو شرکت مذکور را در اختیار گرفت و از فروردین ماه سال ۱۳۴۱ فعالیت های خود را آغاز کرد.
هما پروازهای خود را با بهره گیری از هواپیماهای داگلاس دی سی ۳، داگلاس دی سی-۶، ویکرز ویسکونت و آورویورک آغاز نمود و در سال ۱۳۴۲ به عضویت کامل یاتا درآمد.
اولین پرواز هما با هواپیماهای جت در سال ۱۳۴۴ با استفاده از یک فروند بوئینگ ۷۲۷–۱۰۰ در مسیر تهران-بیروت انجام شد. پس از آن شرکت تصمیم به تبدیل تمام ناوگان خود به هواپیماهای جت گرفت. با شروع دهه ۱۳۵۰ عصر طلایی هما نیز آغاز گشت. در سال ۱۳۵۰ تعدادی بوئینگ ۷۳۷–۱۰۰ و در سال ۱۳۵۳ تعدادی بوئینگ ۷۲۷–۲۰۰ وارد ناوگان شرکت شد. همچنین تحویل هواپیماهای گران قیمت بوئینگ ۷۴۷ از نوع ۱۰۰ و ۲۰۰ و اس پی از سال ۱۳۵۴ آغاز گشت.
در میانه دهه هفتاد میلادی، هما پروازهای بدون توقف بسیاری را به طور روزانه به قارهٔ اروپا انجام می داد، در این دوره، هواپیمایی ملی ایران تنها در مسیر تهران-لندن بیش از سی پرواز هفتگی انجام می داد. خط هوایی تهران به فرودگاه جان اف کندی نیویورک در سال ۱۳۵۴ با بهره گیری از بوئینگ ۷۰۷ و با یک توقف در فرودگاه هیثرو لندن آغاز شد. با خرید بوئینگ های ۷۴۷ اس پی، هما این هواپیماهای دوربرد را در مسیر تهران-نیویورک به کار گرفت و به این ترتیب طولانی ترین خط هوایی بدون توقف جهان را راه اندازی کرد.
در ۱۶ مهر سال ۱۳۵۱ هما قرارداد خرید دو فروند هواپیمای مافوق صوت کنکورد را با کنسرسیوم انگلیسی-فرانسوی آن به امضاء رساند. البته این هواپیماها هرگز به ناوگان هما وارد نشدند، چرا که در آوریل ۱۳۵۹ با توجه به روی دادن انقلاب ایران و دگرگون شدن سیاست های حکومت، این قرارداد فسخ شد. هما آخرین شرکت هوایی خارجی بود که قرارداد خرید این هواپیما را فسخ می کرد.
در سال ۱۳۵۶ هما ۶ فروند ایرباس مدل آ-۳۰۰ را برای به کارگیری در مسیرهای محلی از شرکت اروپایی ایرباس خریداری کرد و نخستین بهره بردار هواپیماهای ایرباس در خاورمیانه لقب گرفت. در پایان این سال هما به بیش از ۳۱ مقصد در داخل و خارج از ایران، از پکن و توکیو تا نیویورک به طور روزانه پرواز می کرد و در حال راه اندازی خطوط هوایی جدیدی به مقصد لس آنجلس و سیدنی بود.
در سال های پایانی دههٔ هفتاد، هواپیمایی ملی ایران به عنوان رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان شناخته می شد و در عین حال یکی از ایمن ترین، مدرن ترین، و پردرآمدترین شرکت های هواپیمایی دنیا نیز به شمار می رفت. در سال ۱۳۵۵ هما پس از شرکت استرالیایی کوانتاس ایمن ترین شرکت هوایی جهان لقب گرفت؛ تا پیش از انقلاب اسلامی تنها حادثه هما مربوط به سقوط یک فروند داگلاس دی سی-۳ این شرکت در سال ۱۳۳۱ می شد در آن سال ها هما سعی داشت از موقعیت استراتژیک ایران به عنوان نقطه ای میان شرق و غرب عالم به نحو احسن استفاده کرده و ایران را به مرکز ترانزیت بار و مسافر در جهان تبدیل کند.
پس از پیروزی انقلاب ایران، با دگرگون شدن سیاست های حکومت، انجام برخی پروازهای بین المللی هما تغییر نمود و از ۲۶ فوریه ۱۹۷۹، تعدادی از آن ها نظیر تهران-تل آویو به کلی تعطیل شد. همچنین تهران به تنها مرکز انجام پروازهای بین المللی شرکت تبدیل شد و قرار شد فرودگاه بین المللی شیراز تنها در موقع لزوم مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین تمام فرودگاه های ایران به جز فرودگاه بین المللی مهرآباد شبکه پروازهای بین المللی خود را از دست دادند.
در دهه ۱۹۸۰ با توجه به جنگ هشت ساله ایران و عراق و مشکلات ناشی از آن پیشرفت چندانی در هما صورت نگرفت. در این دوران اکثر پروازهای داخلی و بین المللی شرکت با لغو یا تأخیرهای مکرر روبرو می شد. در آن زمان همچنین تمام پروازهای شرکت به مقصد فرودگاه آبادان مرکز فعالیت های نفتی ایران تعطیل شد. این روند تا زمان برقراری آتش بس بین در سال ۱۹۸۸ یافت.
نام رسمی شرکت در سال ۱۹۸۱ به "هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران" تغییر یافت. در این سال هما ۱٫۷ میلیون مسافر را جابجا کرد.
با آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی با وجود افزایش شدید تقاضا برای سفرهای هوایی، به دلیل تحریم های اعمال شده علیه صنعت هوایی ایران از سوی آمریکا، هما تنها توانست چند فروند هواپیمای کوچک فوکر ۱۰۰ را از شرکت سازنده هلندی آن خریداری کند.
از مهم ترین اتفاقات دیگر دههٔ نود میلادی برای هما می توان به راه اندازی شرکت های هواپیمایی خصوصی در ایران اشاره کرد. با توجه به سیاست های دولت ایران در زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی شرکت های هواپیمایی مختلفی مانند هواپیمایی ماهان، هواپیمایی کاسپین و کیش ایر تأسیس شدند که به انحصار هما در پروازهای داخلی و خارجی پایان بخشیدند. در حال حاضر شرکت هواپیمایی در حال رشد ماهان را می توان مهم ترین رقیب داخلی هما ارزیابی کرد.
در سال های پایانی دهه ۱۹۹۰ با توجه به بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با اروپا در دوره ریاست جمهوری محمدخاتمی، هما توانست قرارداد خرید چند فروند هواپیمای مدرن ایرباس ای ۲۰۰–۳۳۰ را با شرکت اروپایی ایرباس نهایی کند، این قرارداد هم در سال ۲۰۰۱ با توجه به فشارهای ایالات متحده آمریکا لغو شد. در همان سال شرکت ۵ فروند ایرباس آ-۳۱۰–۲۰۰ و ۱ فروند ایرباس آ-۳۱۰–۳۰۰ را به صورت دست دوم از ترکیه خریداری کرد. از جدیدترین اقدامات هما می توان به خرید دو فروند ایرباس آ-۳۰۰–۶۰۰ دستِ دوم از شرکت المپیک ایر یونان اشاره کرد.
تحریم های آمریکا علیه ایران که شامل ممنوعیت فروش هواپیما و قطعات آن می شود مهم ترین مانع بر سر رشد هما به شمار می رود. امروزه به دلیل این تحریم ها، هما ناوگانی فرسوده و قدیمی دارد. این شرکت نه تنها جایگاه ممتاز جهانی خود در دهه هفتاد را به کلی از دست داده بلکه با سرمایه گذاری برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند امارات عربی متحده، قطر و بحرین بر صنعت هوایی خود، در منطقه خاورمیانه نیز به عنوان یک شرکت هواپیمایی درجه دو شناخته می شود.
بسیاری از پروازهای بین المللی هما به دلیل کمبودهای این شرکت متوقف شده و شبکه پروازی داخلی این شرکت نیز با وجود افزایش تقاضاها تغییر چندانی نکرده است. به دلیل عمر زیاد هواپیماهای این شرکت میزان تأخیر پروازهای آن نیز افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. بسیاری از هواپیماهای هما به دلیل نقائص فنی جزئی بازنشسته شده اند، چرا که شرکت قدرت تعمیر و تأمین قطعات یدکی آن ها را ندارد. نمونه این هواپیماها را می توان در فرودگاه مهرآباد دید. یک بوئینگ ۷۴۷ اس پی این شرکت نیز بعد از شکستن ارابه فرود آن در سال ۲۰۰۴ در فرودگاه پکن، بلا استفاده شده است. با این حال هما سعی دارد با اجاره یا خرید هواپیماهای دست دوم از کشورهایی مانند ترکیه یا خرید هواپیماهای روسی بخشی از کمبودهای خود را رفع کند، در ژوئن سال ۲۰۰۶ میلادی پنج کشور عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد به اضافه آلمان پیشنهادی به جمهوری اسلامی ایران ارائه دادند که براساس آن به ازای تعلیق فعالیت های هسته ای امتیازاتی به ایران تعلق می گرفت، از جمله این امتیازات لغو تحریم های هوایی علیه ایران بود که ایران پاسخ منفی داد.
سعید حسامی مدیرعامل وقت هما در مصاحبه با روزنامه ابرار اقتصادی پیرامون احتمال قطع پروازهای ایران ایر به اروپا بر اثر تحریم گفت: «اتحادیه اروپا تصمیم خود را گرفته است و به سرعت تلاش می کند تا زمینه را برای قطع پروازها فراهم کند.»
در سال ۱۳۹۴ پس از اجرای توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها، شرکت هواپیمایی ایران ایر توانست در ۲۸ ژانویه، قرار داد ۱۱۸ فروند هواپیما با ایرباس امضا کند.
تحریم های پی در پی صنعت هوایی و شرکت های هواپیمایی ایرانی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، ایران ایر را به کلی از روزهای طلایی خود دور کرد و امکان نوسازی ناوگان و استفاده از ناوگانی مدرن را از این شرکت گرفت، در نتیجه ایران ایر مجبور بود از هواپیماهایی قدیمی خود که قبل از انقلاب تهیه کرده بود برای پروازهایش استفاده کند.
در همین رابطه در سال ۲۰۱۰ اتحادیه اروپا پرواز هواپیماهای بوئینگ ۷۲۷، بوئینگ ۷۴۷ ایران ایر را به علت فرسودگی و نا امنی بر فراز اروپا ممنوع اعلام کرد و محدودیت هایی برای پروازهای ایران ایر به اروپا به وجود آورد. از جمله این محدودیت ها عدم ارائه خدمات فرودگاهی به هواپیماهای ایران ایر به خصوص سوخت گیری بود. به همین علت هواپیماهای ایران ایر که عازم غرب اروپا بودند یا باید به مقدار کافی برای رفت و برگشت سوخت همراه می داشتند یا در میان مسیر در یکی از کشورهای اروپای شرقی یا فرودگاهی که شامل تحریم ها نمی شد برای سوخت گیری توقف می کردند.
دامنه فشارها به ایران ایر به جایی رسید که یاتا، انجمن بین المللی حمل و نقل هوایی، تمامی تسویه حساب های شرکت های هواپیمایی را با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به حالت تعلیق درآورد.
محدودیت های مختلف ایران ایر برای پروازهای اروپایی تا سال ۲۰۱۲ ادامه داشت. در سال ۲۰۱۲ تحریم های ایران ایر مقداری کاهش یافت و اتحادیه اروپا به ایران ایر اجازه سوخت گیری در فرودگاه های شهرهای همچون لیوبلیانا، بوداپست، بلگراد و پراگ را داد. به عنوان مثال پروازهای هما به سوئد به گونه ای بود که هواپیماهای این شرکت مجبور بودند در مسیر برگشت به تهران در فرودگاه پراگ توقف کرده و سوخت گیری کنند. این تحریم ها و توقف ها برای سوخت گیری ایران ایر را با ضررهای هنگفتی مواجه کرد و باعث شد تعدادهای پروازهای این شرکت به اروپا کاهش یابد اما به جز پروازهای ژنو پروازهای ایران ایر به هیچ کدام از شهرهای اروپایی قطع نشد.
با آغاز اجرای برجام توسط ایران و کشورهای طرف قرارداد در سال ۲۰۱۶ بخش زیادی از تحریم های صنعت هوایی ایران لغو شد. این مورد باعث شد که سوخت گیری هواپیماهای هما در بیشتر مقاصد اروپایی از سر گرفته شود و ایران ایر امکان این را داشته باشد تا با خرید هواپیماهای نو پروازهای خود به اروپا با کیفیت بهتری انجام دهد. هم اکنون بیشتر پروازهای ایران ایر به اروپا توسط ایرباس های ای ۳۲۱ و ۳۳۰ خریداری شده بعد از برجام انجام می شود.
خانواده هواپیمایی ملی ایران امروزه تنها شامل یک شرکت حمل و نقل هوایی بار با نام ایران ایر کارگو است در صورتی که در گذشته شرکت هواپیمایی ایران ایرتور و گروه هتل های هما نیز از شرکت های تابعهٔ ایران ایر و از خانواده هما به شمار می رفتند که هر دو به علت مشکلات مالی فروخته و واگذار شدند. گروه هتل های هما به سازمان تأمین اجتماعی و هواپیمایی ایران ایرتور به بخش خصوصی فروخته شدند.
ایران ایر کارگو که در حال حاضر تنها شرکت زیرمجموعهٔ ایران ایر محسوب می شود با ناوگانی متشکل از سه فروند هواپیما وظیفه حمل و نقل بار را برای هُما بر عهده دارد. از میان سه فروند هواپیمای ناوگان این شرکت که همگی فرسوده و دارای عمر بالایی هستند هم اکنون تنها یک فروند بوئینگ ۷۴۷–۲۰۰اف فعال و عملیاتی است.
هواپیمایی ایران ایرتور یک شرکت خطوط هوایی است که قطب آن در فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد مشهد (MHD) قرار دارد. این شرکت با هدف افزایش مسیرهای پروازی ایران ایر در داخل کشور تأسیس شده بود ولی در سال ۱۳۹۴ به بخش خصوصی واگذار شد. ایران ایرتور
گروه هتل های هما یکی از شرکت های تابعهٔ ایران ایر بود که مالک چندین هتل در شهرهای بزرگ ایران بود. این هتل ها در تهران، شیراز، بندرعباس و مشهد (۲ هتل) قرار دارند. این ۵ هتل جمعاً دارای ۸۰۰ اتاق مجهز هستند که ساخت همگی آن ها، به جز هتل دوم مشهد، در پیش از سال ۱۳۵۷ صورت گرفته است؛ هتل دوم مشهد در دههٔ ۷۰ خورشیدی ساخته شد. در سال ۱۳۹۱، گروه هتل های هما به سازمان تأمین اجتماعی فروخته شد و پیش از این از شرکت های تابعهٔ این سازمان بود. لازم به ذکر است چندی پیش هما در صدد بازپس گیری گروه هتل های هما بود که متاسفانه در زمان مدیریت مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی به بخش خصوصی واگذار گردید.
ایران ایر در حال حاضر به ۳۵ شهر در ایران و ۲۶ شهر اروپایی و آسیایی پرواز انجام می دهد که این مقاصد با نوسازی و مدرن سازی ناوگان هما در حال افزایش است.
ایران ایر با شرکت های هواپیمایی زیر قرارداد نماد مشترک دارد (ژانویهٔ ۲۰۱۷):
یکی از مهم ترین فعالیت های سالیانهٔ هما ، انتقال حجاج ایرانی به عربستان و بازگرداندن آن ها بوده است. این شرکت سالیانه و در کنار انجام پروازهای عادی و برنامه ای خود، به صورت چارتر ده ها هزار زائر را در زمان حج از شهرهای مختلف ایران به عربستان منتقل می کرد. با این وجود به علت تعداد زیاد زائران و کمبود هواپیما در ناوگان ایران ایر همه ساله مشکلاتی را برای ایران ایر به وجود می آورد تا اینکه عربستان بعدها اعلام کرد شرکت هواپیمایی ملی عربستان سعودی باید سهمی از پروازهای حج هر کشور داشته باشد که این باعث شد مشکلات هما تا حدودی مرتفع گردد. تا سال ۱۳۹۴، ۵۰ درصد پروازهای حج ایران توسط ایران ایر و ۵۰ درصد دیگر توسط هواپیمایی سعودی انجام می شد.
در سال ۱۳۹۵ با بالا گرفتن تنش ها میان ایران و عربستان پروازهای حج متوقف شد و هیچ کدام از دو شرکت پروازی به کشورهای یکدیگر انجام ندادند.
در سال ۱۳۹۶ این پروازها از سر گرفته شد اما شرکت هواپیمایی سعودی حاضر به انجام تمام پروازهای خود به ایران نشد و این باعث شد که ۷۵ درصد حجاج از شهرهای مختلف ایران، توسط ایران ایر به مدینه و جده انتقال یابند. ایران ایر در پروازهای حج ۱۳۹۶ خود برای تعدادی از پروازها از ایرباس های ای-۳۳۰ که بعد از برداشته شدن تحریم های صنعت هوایی ایران خریداری کرده بود، استفاده کرد. علاوه بر این، این شرکت برای عملیات بازگشت حجاج به ایران یک فروند بوئینگ بوئینگ ۴۰۰–۷۴۷ نیز اجاره کرد تا برای انجام پروازها دچار مشکلات جدی نشود. همچنینی در سال 1398 هما تمامی پروازهای حجاج را از شهرهایی مانند زنجان، همدان، تبریز، ساری، گرگان، مشهد و ... به تنهایی و با موفقیت به انجام رساند و سندی بر افتخارات هما افزود.
با توجه به تحریم های متعددی که صنایع مختلف ایران را در طی چهل سال گذشته مورد هدف قرار دادند شرکت های هواپیمایی ایرانی از جمله شرکت های هواپیمایی محسوب می شوند که دارای فرسوده ترین و مسن ترین ناوگان هستند که ایران ایر نیز از این قاعده مستثنی نیست و میانگین سنی ناوگان این شرکت در حال حاضر به بیش از ۲۲ سال می رسد که از استانداردهای بین المللی بسیار بالاتر است.
در ژانویه۲۰۱۷ و به دنبال توافق هسته ای ایران با پنج کشور قدرتمند جهان، تحریم های صنعت هوایی ایران بعد از نزدیک به چهل سال برداشته شد و این امکان تاریخی برای شرکت های هواپیمایی ایرانی فراهم شد تا ناوگان خود را بازسازی کنند و هواپیمای نو را به طور مستقیم از شرکت های بزرگ خریداری کنند.
در آذرماه سال ۱۳۹۵ و به دنبال سفر رئیس جمهور ایران به فرانسه و ایتالیا، قرارداد خرید ۱۰۰ فروند در تایپ های مختف به ارزش ۱۰ میلیارد دلار بین ایران ایر و ایرباس به امضا رسید. ایران ایر در همین سال و در قرارداد تاریخی دیگری که بزرگترین قرارداد تجاری مابین ایران و آمریکا بعد از انقلاب محسوب می شد سفارش ساخت ۸۰ فروند هواپیما را به بوئینگ داد و با این شرکت به توافق رسید. در سال ۲۰۱۸ مدیرعامل بوئینگ اعلام کرد نخستین بوئینگ در سال ۲۰۱۹ شاید تحویل ایران ایر داده شود.
در فوریه سال ۲۰۱۶ ایران ایر قرارداد ساخت ۲۰ فروند هواپیمای دیگر را از نوع ای تی آر ۶۰۰–۷۲ با شرکت ای تی آر با حق گزینش ۲۰ فروند دیگر به امضا رساند که اولین سری از این هواپیماها نیز با تحویل ۴ فروند در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۶ وارد ناوگان این شرکت شدند. در مهر ماه نیز ۲ فروند از این سری هواپیماها وارد کشور شد تا مجموع ای اتی آر ۶۰۰–۷۲ به ۶ و مجموع هواپیماهای تحویلی به ۹ برسد. در دی ماه ۹۶ نیز ۲ فروند ای تی آر ۶۰۰–۷۲ در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشستند تا مجموع هواپیماهای ای تی آر تحویل شده به این شرکت به عدد ۸ برسد.
تحویل هواپیماهای جدید ایران ایر یک ماه بعد از امضای قرارداد و از دی ۱۳۹۵ (ژانویهٔ ۲۰۱۷ میلادی) با تحویل نخستین فروند از هواپیماهای ایرباس ای ۲۰۰–۳۲۱ توسط ایرباس آغاز شد. ایرباس همچنین در اسفند ۹۵ و فروردین ۹۶ (مارس ۲۰۱۷ میلادی) نیز دو فروند ایرباس ای ۲۰۰–۳۳۰ به ایران ایر تحویل داد. هواپیماهای تحویلی به ایران ایر به سفارش شرکت هواپیمایی اویانکا ساخته شده بودند اما به دلیل مشکلات مالی این شرکت تحویل داده نشده بودند و با امضای قرارداد ایران ایر با ایرباس این هواپیماها بر اساس قرارداد به ایران ایر داده شدند. هر دو هواپیمای ایرباس ای ۲۰۰–۳۳۰ تحویلی به ایران ایر در هنگام ورود به ناوگان ایران ایر تنها پروازهایی آزمایشی جهت تعیین سلامت هواپیما انجام داده بودند.
ایران ایر پیش تر از ناوگان زیر استفاده می کرد:
طراحی آرم و لوگوی شرکت هواپیمایی ملی ایران در پاییز ۱۳۴۰ و توسط ادوارد زهرابیان انجام شد. این طراحی بر گرفته از سرستون پرنده نمایی در تخت جمشید که دارای سه خصلت متفاوت سر عقاب، گوش های گاو و یال های اسب است، بود. آژانس خبری حمل و نقل هوایی (skift) در گزارش سال ۲۰۱۳ خود، ۳۰ لوگوی برتر شرکت های هوایی دنیا را معرفی کرد که در این بین لوگوی هواپیمایی ملی ایران (هما) به دلیل جذابیت، سادگی و رسا بودن پیام به عنوان برترین لوگوی شرکت های هواپیمایی جهان انتخاب شد.
رنگ آمیزی هواپیماهای هما نیز به گونه ای است که بدنه هواپیماها کاملاً سفید است و کلمه ایران ایر به رنگ آبی پررنگ بر روی قسمت جلویی هواپیما نوشته شده است. نشان هما هم به رنگ آبی پررنگ بر روی دم هواپیما نقش بسته است و خطی با همین رنگ در بالای آن قرار دارد. رنگ آمیزی هواپیماهای هما توسط یک شرکت آلمانی تهیه شده است.
برند ایران ایر در سال ۱۳۹۲ در دهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت ایران به عنوان یکی از ۱۰۰ برند برتر ایران شناخته شد.
در مجموع تا ماه نوامبر سال ۲۰۱۷، ۲۵ سانحه هوایی برای ایران ایر ثبت شده که تنها در ۱۲ حادثه تعداد ۵۴۸ مسافر جان خود را از دست دادند.
| [
{
"answer1": "در سال ۱۳۱۸ خورشیدی رضا شاه پهلوی دستور داد باشگاهی ملى برای هوانوردی تأسیس شود",
"answer2": "رئیس هیئت مدیره باشگاه قوام الملک شیرازی",
"distance": 112,
"question": "در چه سالی باشگاه ملی برای هوانوردی تاسیس شد و چه کسی به عنوان رئیس هیئت مدیره آن انتخاب شد؟"
},
{
"answer1": "در میانه دهه هفتاد میلادی، هما پروازهای بدون توقف بسیاری را به طور روزانه به قارهٔ اروپا انجام می داد",
"answer2": "در سال ۱۳۵۵ هما پس از شرکت استرالیایی کوانتاس ایمن ترین شرکت هوایی جهان لقب گرفت",
"distance": 1403,
"question": "در دهه هفتاد میلادی، هما به طور روزانه به کدام قاره پرواز داشت و در سال 1355 چه عنوانی را کسب کرد؟"
},
{
"answer1": "طراحی آرم و لوگوی شرکت هواپیمایی ملی ایران در پاییز ۱۳۴۰ و توسط ادوارد زهرابیان انجام شد.",
"answer2": "این طراحی بر گرفته از سرستون پرنده نمایی در تخت جمشید که دارای سه خصلت متفاوت سر عقاب، گوش های گاو و یال های اسب است، بود.",
"distance": 90,
"question": "لوگوی هواپیمایی ملی ایران توسط چه کسی طراحی شده و از چه چیزی الهام گرفته شده است؟"
},
{
"answer1": "در سال ۱۳۳۳، یک شرکت هواپیمایی خصوصی دیگر به نام پارس یا پرشین ایرسرویس در تهران تشکیل شد.",
"answer2": "هواپیمایی پارس ابتدا به صورت باربری و با استفاده از هواپیماهای آورو یورک کار خود را آغاز نمود",
"distance": 91,
"question": "در چه سالی شرکت هواپیمایی پارس در تهران تاسیس شد و این شرکت ابتدا با چه نوع هواپیمایی کار خود را آغاز کرد؟"
},
{
"answer1": "اولین پرواز هما با هواپیماهای جت در سال ۱۳۴۴ با استفاده از یک فروند بوئینگ ۷۲۷–۱۰۰ در مسیر تهران-بیروت انجام شد.",
"answer2": "هما پروازهای خود را با بهره گیری از هواپیماهای داگلاس دی سی ۳، داگلاس دی سی-۶، ویکرز ویسکونت و آورویورک آغاز نمود و در سال ۱۳۴۲ به عضویت کامل یاتا درآمد.",
"distance": 155,
"question": "در چه سالی اولین پرواز هما با هواپیمای جت انجام شد و در چه سالی این شرکت به عضویت کامل یاتا درآمد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
747 | : بری هورن
بری هورن(۱۷ مارس ۱۹۵۲ – ۵ نوامبر ۲۰۰۱) یک فعال حقوق حیوانات انگلیسی بود. او در دسامبر سال ۱۹۹۸ به خاطر اعتصاب غذای ۶۸ روزه ای که برای متقاعد کردن دولت بریتانیا برای بازرسی عمومی دربارهٔ آزمایش روی حیوانات به آن دست زد، در سراسر جهان شناخته شد؛ کاری که حزب کارگر قبل از اینکه در سال ۱۹۹۷ به قدرت برسد، مدعی شده بود که به انجام خواهد رساند. هورن به عنوان یک فدایی در طول جنبش حقوق حیوانات شناخته شده است.
هورن در لیورپول متولد شد. پدرش یک پستچی بود. او مادرش را در کودکی از دست داد. در ۱۵ سالگی ترک تحصیل کرد و شغل های مختلفی را در امور نظافت و رفتگری تجربه کرد.
هورن در سن ۳۵ سالگی به مقولهٔ حقوق حیوانات علاقه مند شد؛ زمانی که همسر دومش آیلین، او را قانع کرد تا در یک نشست دربارهٔ آزادی حیوانات شرکت کند. بعد از دیدن چند فیلم مستند آزمایش روی حیوانات، او تصمیم گرفت گیاه خوار و یک مخالف شکار حیوانات شود. او در بهار سال ۱۹۸۷ به عضویت گروه «کمک رسانی به حیوانات نورثمپتون» درآمد.
هورن برای نخستین بار در سال ۱۹۸۸ به خاطر تلاشش برای نجات راکی، دلفینی که به مدت ۲۰ سال در تنهایی در استخری بتونی کوچکی اسیر شده بود، شناخته شد. هورن و چهار فعال دیگر برنامه ریزی کردند که راکی را که حدود ۳۰۰ کیلو وزن داشت، ۱۸۰ متر جابجا کرده و به دریا بیندازند.
قبل از انجام این عملیات، هورن و دوستانش طی شب هایی، مخفیانه به دیدار راکی در استخرش می رفتند و برای شناخت بهتر او وارد آکواریومش می شدند.
آن ها در شب عملیات، پس از آنکه با تجهیزاتشان به کنارهٔ استخر رسیدند، متوجه شدند که مشکلات عملیات بسیار فراتر از آن چیزی بوده که فکر می کردند و مجبور شدند بدون راکی آنجا را ترک کنند.
یک ماشین پلیس آن ها را در راه بازگشت به ماشینشان که حامل یک برانکار بزرگ مخصوص دلفین بود، متوقف کرد. یکی از فعالان حاضر در آن عملیات در این باره گفته: «ما هیچ توضیح قانونی ای نداشتیم.» پس از ۵ روز محاکمه، آن ها محکوم به توطئه برای دزدیدن راکی شدند. هورن، جیم او دانل، مل براتن و جیم باکنر هر کدام ۵۰۰ پوند جریمه شدند و هورن و براتن ۶ ماه مجازات تعلیقی شدند.
هورن و یارانش دوباره به تلاش خود برای نجات راکی ادامه دادند و در سال ۱۹۸۹ گروه «معترضین دلفین های مورکم» را تشکیل دادند و با راهپیمایی برای دلفین ها، توزیع بروشور به توریست ها، تشکیل چند گردهمایی و مذاکره با شورای شهر برای ایجاد تغییر در قوانین حمایت از حیوانات، به فعالیت پرداختند. با کاهش خرید بلیت نمایش های راکی، مدیریت مرینلند سرانجام با فروش دلفین به مبلغ ۱۲۰۰۰۰ پوند موافقت کرد؛ مبلغی که توسط شماری از انجمن های حامی حیوانات، از جمله بنیاد «Born Free» و روزنامهٔ «Mail On Sunday» که فعالیت هایی را برای آزادی دلفین های اسیر انگلستان انجام دادند، جمع آوری شد. در سال ۱۹۹۱، راکی به یک تالاب ۸۰ جریبی واقع در جزایر تورکس و کایکوس منتقل شد. سپس در دریا رهایش کردند. در طول روزهای آتی او با دسته ای از دلفین ها در حال شنا کردن دیده شد.
پیتر هیوز از دانشگاه ساندرلند به تمجید از مبارزات هورن، آن را نمونه ای از چگونگی تأثیرگذاری نگرش یک حامی حیوانات بر یک تغییر نگرش اساسی در انگلستان نسبت به دلفین ها نام برد، به طوری که مردم دلفین ها را موجوداتی دارای شخصیت ببینند که اگر توریست ها می خواهند با آن ها در ارتباط باشند، باید در حیات وحش آن ها را تماشا کنند. در نتیجه، هیوز می نویسد که اکنون دیگر هیچ دلفینی در بریتانیا در اسارت نیست.
هورن به همراه کیث مان و دنی آتوود جزئی از گروهک کوچکی از «جبههٔ آزادی بخش حیوانات» بودند که در ۱۷ مارس ۱۹۹۰ به هارلان اینترفاونا، یک شرکت انگلیسی در کمبریج که حیوانات آزمایشگاهی تولید می کند حمله کردند. آن ها از طریق حفره هایی که در سقف ایجاد کردند وارد محل نگهداری حیوانات اینترفاونا شدند و ۸۲ توله تازی و ۲۶ خرگوش را خارج کردند. آن ها همچنین اسنادی را که در آن مشتریان اینترفاونا لیست شده بود، با خود بردند.
یک دامپزشک که طرفدار «جبههٔ آزادی بخش حیوانات» بود، خالکوبیها را از روی گوش های سگ ها زدود و آن ها در سر تا سر انگلستان به خانه های جدید خود برده شدند. در نتیجهٔ مدارک یافته شده در صحنه و خانهٔ یکی از فعالان، مان و آتوود محکوم به توطئه برای سرقت شدند و به ترتیب ۹ و ۱۸ ماه مجازات شدند.
در سال ۱۹۹۱، هورن به جرم حمل مواد منفجره به سه سال حبس محکوم شد. افکار او در زندان جدی تر هم شد. در جون ۱۹۹۳ او در خبرنامهٔ حامیان زندانیان فعال حقوق حیوانات نوشت: «حیوانات همچنان می میرند و شکنجه کماکان بیشتر و بیشتر می شود. پاسخ مردم چیست؟ مصرف برگرهای گیاهی و آبجو بیشتر و بی تفاوتی. دیگر هیچ جنبش آزادی بخش حیواناتی وجود ندارد. مدت هاست که مرده است. تمام چیزی که باقی مانده، تعداد کمی فعال است که اهمیت می دهند و عمل می کنند… اگر عمل نکنید، یعنی این جنایات را بخشیده اید؛ اگر نجنگید، پیروز نخواهید شد و اگر پیروز نشوید، مسئول مرگ و زجری خواهید بود که ادامه می یابد.»
گفته می شود هورن بعد از آزاد شدنش از زندان در سال ۱۹۹۴، به عنوان یک گروهک مخفی تک نفره شروع به فعالیت کرد. هورن مرد کم حرفی بود و ترجیح می داد به تنهایی بیرون برود و کار خود را انجام دهد.
انفجارهای آتش زای شبانهٔ زیادی به وسیلهٔ مواد محترقهٔ خانگی در دو سال بعدی در شهرهای آکسفورد، کمبریج، یورک، هروگیت، لندن، بریستول و همچنین نیوپورت و راید در آیل آو وایت صورت گرفت. حملات، پوتین فروشی ها، فروشگاه های هالفوردز و فروشگاه های محصولات چرمی را هدف قرار دادند. برخی از حملات را «مجاهدین حقوق حیوانات» (ARM) به عهده گرفتند، نامی که فعالانی که نمی خواستند سیاست بدون خشونت «جبههٔ آزادی بخش حیوانات» (ALF) را بپذیرند، ناخواسته برای خود برگزیدند. مان می نویسد که این کار چندان سختی نبود که به این نتیجه برسید که هورن با این حملات در ارتباط بود، زیرا تعداد بسیار کمی از فعالان چنین می کردند و هورن یکی از دو آتشه ها بود که این کار را انجام می داد. به همین دلیل پلیس به شدت او را تحت نظر گرفته بود. به گفته مان، هورن می دانست که سرانجام دستگیر خواهد شد، با این حال او فعالیت های حقوق حیوانات را به مثابه یک جنگ می دید و حاضر بود یکی از تلفات باشد. پلیس پس از انفجارهای آیل آو وایت، خانهٔ او را بازرسی کرد و از یافتن موادی در ارتباط با حملات اخیر خبر داد، اما او همچنان متهم نشد. پلیس کماکان او را تحت نظر گرفت تا اینکه هورن در ژوئیه ۱۹۹۶ به جرم کار گذاشتن دو بمب آتشین که برای انفجار در شب در فروشگاه های مرکزی بریستول برنامه ریزی شده بود دستگیر شد.
دادگاه هورن به جرم آتش زنی عمدی در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۷، ۶ هفته پس از پایان دومین اعتصاب غذای او، در دادگاه بریستول کراون آغاز شد. او به جرم خود به تلاش برای به آتش کشیدن فروشگاه های بریستول اقرار کرد، اما هرگونه دخالت در حملات آیل آو وایت را انکار کرد. اگرچه هیچ مدرک واضحی برای ارتباط دادن هورن به وقایع آیل آو وایت وجود نداشت، وکلای مخالف هورن با موفقیت استدلال کردند که مواد محترقهٔ استفاده شده در بریستول و آیل آو وایت به قدری شبیه به هم بوده اند که هورن را باید مسئول هردو حادثه دانست. از او ۱۴ بار تست هویت گرفتند، اما هیچ کدام از شاهدان او را انتخاب نکردند.
در ۵ دسامبر ۱۹۹۷ دادگاه هورن را به ۱۸ سال حبس - بلندترین حکم تعیین شده برای یک معترض حقوق حیوانات- محکوم کرد. به علت شباهت بین مواد منفجره در بریستول و مواد استفاده شده در انفجارهای دیگر در آیل آو وایت، هورن متهم به عامل خسران در حدود ۳ میلیون پوند در سال ۱۹۹۴ به علت تخریب یکی از شعبه های فروشگاه های شرکت بوتس در نیوپورت شد، زیرا این شرکت محصولاتش را بر روی حیوانات آزمایش می کرد. او بعدها به آتش زدن فروشگاه های زنجیره ای جزیره که کت های خز می فروختند نیز متهم شد. «مجاهدین حقوق حیوانات» (ARM) مدعی انجام وقایع آیل آو وایت شدند. رابین وب فعال دفتر مطبوعاتی آزادی بخش حیوانات می نویسد که خود به سختی از اتهام به جرم از همان حادثه گریخته است.
در ۶ ژانویهٔ ۱۹۹۷، ۶ ماه پس از حبس تعلیقی به خاطر بمب گذاری ها، هورن اعلام کرد لب به غذا نخواهد زد، مگر اینکه دولت محافظه کار جان میجر پیمانی ببندد و در طول ۵ سال بعد از حمایت از آزمایش بر حیوانات کناره گیری کند. از آنجا که انتظار می رفت حزب کارگر در انتخابات عمومی پیش رو پیروز شود، هورن اعتصابش را در ۹ فوریه، پس از ۳۵ روز پایان داد؛ زمانی که الیوت مورلی سخنگوی گروه رفاه حیوانات حزب کارگر نوشت: «حزب کارگر متعهد به کاهش دادن و به پایان رساندن تدریجی تشریح حیوانات است.»
اعتصاب غذای او عامل افزایش در فعالیت های حقوق حیوانات شد؛ از جمله آزادسازی گربه های مزرعهٔ هیل گروو در آکسفوردشیر که گربه ها را برای آزمایشگاه ها پرورش می دادند، خسارت به مرکز پرورش حیوانات هارلان و آزادسازی تازی های کانسورت کنلز، تخریب ۷ کامیون حمل گوشت ماکیان در مرغداری باکستد نورثمپتونشیر، محاصرهٔ بندر دوور و خسارت سنگین به یکی از شعبه های مک دانلدز در شهر، و نجات دادن خرگوش های مزرعه ای که برای تشریح پرورش داده می شدند.
دومین اعتصاب غذا در ۱۱ اوت ۱۹۹۷ آغاز شد. هدف هورن این بود که دولت حزب کارگر را مجاب به باطل کردن تمام مجوزهای آزمایش ها بر حیوانات در طول زمانی توافقی کند. بار دیگر، حمایت های بیشتری از این حرکت او شد. در ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۷ راهپیمایی هایی در لندن و ساوتامپتون انگلستان، هیگ هلند، کلیولند اوهایوی آمریکا و دانشگاه اومئا در سوئد برپا شد و تظاهر کنندگان تلاش به حمله برای آسیب زدن به آزمایشگاه ها کردند. ۴۰۰ نفر در مرکز تحقیقاتی شمراک، ۳۰۰ نفر در ساختمان آزمایشگاه های ویکم و عده ای روبروی دفاتر حزب کارگر تظاهرات کردند. فعالان در مقابل مرکز تست های حیوانی هانتینگدون در کمبریجشیر، کمپی برپا کرده و شروع به حفر تونل هایی زیرزمینی برای خروج سریع تر حیوانات کردند. مزرعهٔ خوکچه های هندی در نیوچرچ در ماه سپتامبر مورد حمله قرار گرفت و ۶۰۰ خوکچهٔ هندی از آن خارج شدند.
هورن اعتصابش را در ۲۶ سپتامبر در حالی پس از۴۶ روز ترک غذا پایان داد که لرد گرث ویلیامز با حامیان هورن پیمان نامه ای را به امضا درآورد که در آن قول مذاکرهٔ مستقیم با دولت داده شده بود. این نخستین باری بود که یک مقام والای دولتی رسماً حاضر شده بود با فعالان جنبش آزادی بخش حیوانات به مذاکره بنشیند و این از نظر هورن و حامیانش، طی کردن یک گام مهم به جلو تلقی می شد.
بلندترین اعتصاب غذای هورن در ۶ اکتبر ۱۹۹۸ شروع شد و ۶۸ روز بعد، در ۱۳ دسامبر به اتمام رسید. این اعتصاب، موضوع آزمایش بر حیوانات را به مهم ترین موضوع سیاسی بریتانیا تبدیل کرد، درحالی که وضعیت وخیم او در زندان در تیترهای اصلی روزنامه های سرتاسر دنیا عنوان شد.
این بار درخواست های هورن وسیع و خاص بود. او خواستار توقف صدور مجوز برای آزمایش بر حیوانات و عدم تمدید مجوزهای جاری، ممنوعیتی بر تمام تشریح های جانوری برای اهداف غیر پزشکی (آرایشی و بهداشتی)، تعهدی برای متوقف کردن تمام تشریح های جانوری از تاریخ ۶ ژانویهٔ ۲۰۰۲، پایان یافتن فوری تمام آزمایش های حیوانی در مؤسسهٔ پورتون داون و بسته شدن همیشگی کمیتهٔ جراحی حیوانات شد. او اعلامیه ای صادر کرد که حامیان جنبش حیوانات از آن به عنوان کلام اتحاد نام می برند:
«این جنگ برای ما، خواسته های ما و نیازهای ما نیست، که برای تمام حیوان های زجر کشیده و کشته شده در آزمایشگاه های تشریح و برای تمام حیواناتی ست که در همان آزمایشگاه ها زجر خواهند کشید و خواهند مرد، مگر اینکه ما همین الان این تجارت شیطانی را متوقف کنیم. روح حیوانات شکنجه شده نیازمند شدید عدالت است، فریاد آن ها برای آزادی ست. ما می توانیم این عدالت را به وجود آورده و این آزادی را به ارمغان آوریم. حیوانات به جز ما کسی را ندارند. ما آن ها را ناامید نخواهیم کرد.»
مان می نویسد که این بار اعتصاب غذا برای هورن سخت تر بود. شاید دلیلش آسیب هایی بود که از دو اعتصاب غذای قبلی دیده بود. او در روز دهم اعتصابش به قسمتی از بیمارستان منتقل شد که گفته می شود سلول مخصوص معتصبان بود و دستشویی هم نداشت. او بعدها به خاطر فشار اعتراض هوادارانش به سلولی معمولی برده شد. پس از از دست دادن ۲۵ درصد چربی بدنش، در روز چهل و سوم برای او دعای پیش از مرگش را خواندند.
دولت حزب کارگر رسماً تسلیم خواسته های هورن نشد و اعلام کرد با هورن یا هوادارانش مذاکره ای نخواهد کرد، اما مخفیانه با آن ها به مذاکره نشست. تونی کلارک هورن را در ۱۲ نوامبر در زندان ملاقات کرد تا جلسهٔ دیگری میان طرفداران هورن و وزارت کشور تشکیل دهد، که در ۱۹ نوامبر، چهل و چهارمین روز اعتصاب برگزار شد. هورن پس از جلسه، بیانیه ای داد و گفت که از موضعش کنار نمی کشد و همچنان به اعتصابش ادامه می دهد. پس از آن، او از خواسته اش برای تشکیل یک گروه قانون گذار برای اصلاح قوانین آزمایش بر حیوانات، که حزب کارگر وعدهٔ انجامش را در صورت پیروز شدن در انتخابات داده بود، صرفه نظر کرد.
در چهل و ششمین روز اعتصاب، در حالی به بیمارستان عمومی یورک منتقل شد که از کم آبی بدن پس از یک هفته استفراغ پیاپی رنج می برد. در روز پنجاه و دوم بنا به گزارش ها، او درد طاقت فرسایی داشت، به سختی می دید و در خطر رفتن به کما بود. بنا به گفته مان، طرفدارانش برایش نوارهای صدای ضبط شدهٔ مذاکراتشان با دولت را می آوردند که او به سختی می توانست بر آن ها متمرکز شود. مان می نویسد که هورن تصمیم گرفت به مدت سه روز شربت پرتقال و چای شیرین بنوشد تا برای چند روز از رفتن به کما جلوگیری کند و بتواند مذاکرات را بفهمد. این باعث شد بعدها رسانه ها از این اعتصاب به عنوان یک فریب نام ببرند.
حمایتی بین المللی از هورن از سوی فعالان انجام شد. در یورک و لندن معترضان بیرون از بیمارستان و مقابل ساختمان پارلمان، با در دست داشتن شمع و پلاکارد و عکس های هورن شب زنده داری کردند.
در ۲۴ نوامبر، در روز آغاز به کار پارلمان، فعالان پرچمی را به حمایت از هورن در مقابل ماشین ملکه، در حالی که به سمت ساختمان مجلس در حرکت بود، نگه داشتند. معترضین در مقابل ساختمان آزمایشگاه های بیبرا و مزرعهٔ سمورهای ویندمیلک راهپیمایی کردند. در فنلاند ۴۰۰ روباه و ۲۰۰ راکون از یک مزرعهٔ تولید خز نجات داده شدند. یکی از انجمن های حامی تست های حیوانی مورد حمله قرار گرفت و تظاهرات فراوانی در مقابل سفارت های انگلستان در نقاط مختلف دنیا برگزار شد.
وقتی به نظر می رسید که هورن در شرف مرگ است، مجاهدین حقوق حیوانات به وسیلهٔ رابین وب، فعال دفتر مطبوعاتی آزادی بخش حیوانات، اعلامیه ای صادر کردند و در آن چهار دانشمند را با ذکر نام و شش تن دیگر از دانشمندان را بدون آوردن نامشان، در صورت مرگ هورن، تهدید به ترور کردند.
پلیس افراد نام برده در این لیست را به سرعت تحت محافظت خود قرار داد. از برخی از آن ها تا سال ها محافظت می شد.
به گفتهٔ کیث مان، در روز شصت و سوم یک گوش هورن، یک چشم و کبدش از کار افتادند و او به شدت درد می کشید. برای ظهر روز شصت و ششم قراری ترتیب داده شد تا حامیانش مدارکی را که از وزارت کشور فکس شده بود و پیشنهادهایی که دولت احتمالاً عملی می نمود را ارائه می کرد، به او نشان دهند. قرار شد اگر این پیشنهادها حتی اندکی واقعی جلوه کند، هورن به اعتصابش پایان دهد. در اوایل صبح روز ۱۰ دسامبر ۱۹۹۸ (روز شصت و ششم)، بدون اطلاع قبلی به هواداران و خانواده اش، او را از بیمارستان به زندان فول ساتن بازگرداندند. وزارت کشور این گونه توضیح داد که چون هورن نمی پذیرفت تحت درمان قرار گیرد، دیگر نیازی به ماندنش در بیمارستان نبود. مان می نویسد که هورن به توهم افتاده بود و دیگر به یاد نمی آورد که چرا در اعتصاب غذا به سر می برد.
دو نظر در مورد دلیل پایان دادن هورن به اعتصابش ذکر شده است. به گفته مان، هورن دو روز پس از بازگشتش به زندان، بدون هیچ توضیحی اعتصابش را شکست و سریعاً به بیمارستان بازگردانده شد؛ اما به گفتهٔ رسانه ها، یکی از اعضای پارلمان کرسی ریاست کمیتهٔ جراحی حیوانات را به مایکل بنر داد تا جلسه ای با یان کاوزی، رئیس گروه پارلمانی تمام حزب ها در بخش رفاه حیوانات برگزار کرده تا دربارهٔ وضعیت آزمایش ها بر حیوانات در بریتانیا به بحث بنشینند. این از دید هورن یک امتیاز از سوی دولت به حساب می آمد و او راضی شد در روز ۱۳ دسامبر ۱۹۹۸ به اعتصابش پایان دهد. دوستان هورن مشکوک به این هستند که در دو روزی که او از بیمارستان به زندان بازگشت، اتفاق عجیبی رخ داده است. مان می نویسد: «ممکن است هیچ وقت مشخص نشود که چه اتفاقی در آن دو روز بازگشت هورن به زندان برایش رخ داده است، اما تمام نزدیکانش مشکوک به این هستند که اتفاق خاصی برایش رخ داده و او دیگر خود سابقش نشد.»
پاسخ رسانه های بریتانیا به پایان گرفتن اعتصاب هورن بسیار منتقدانه بود. نشریات بر سه روزی که هورن آب پرتقال و چای شیرین نوشیده بود تمرکز کرده بودند و ادعا می کردند که این اعتصاب یک فریب کامل بوده است.
هورن سلامت خود را بهبود نبخشید. به نقل از مان، او دست به اعتصابات غذایی بی دلیل بی شماری در زندان زد. کار به جایی رسید که دیگر کسی جز زندان بانان نمی دانست که آیا او چیزی می خورد یا نه. او آخرین اعتصابش را در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز کرد و ۱۵ روز بعد به دلیل نارسایی کبد از دنیا رفت. او حکمی را امضا کرد که طبق آن درمان پزشکی خود را نپذیرفته بود و روان پزشکان او را از نظر روانی سالم تشخیص دادند که بدین معنی بود که مسئولین در این امر دخالتی نکرده اند.
واکنش های انتقادی رسانه ها پس از مرگ او نیز ادامه یافت. کوین تولیس در گاردین نوشت:
«او در زندگیش کسی نبود. یک نظافتچی ناموفق بود که به یک بمب گذار تبدیل شد؛ اما او با مرگش به عنوان اولین فدایی موفق ترین گروه تروریستی که بریتانیا تاکنون به خود دیده است، یعنی جنبش حقوق حیوانات، خواهد درخشید.»
پیکر بری هورن در زادگاهش نورثمپتون، زیر یک درخت بلوط در قبرستانی جنگلی، پیچیده در لباس تیم فوتبال نورثمپتون تاون به خاک سپرده شد. ۷۰۰ نفر در مراسم خاکسپاری هورن شرکت کردند و تابوتش را تا شهر همراهی کردند و پرچمی در دست داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: «دولت حزب کارگر دروغ گفت، بری مرد.»
| [
{
"answer1": "بری هورن(۱۷ مارس ۱۹۵۲ – ۵ نوامبر ۲۰۰۱) یک فعال حقوق حیوانات انگلیسی بود.",
"answer2": "هورن برای نخستین بار در سال ۱۹۸۸ به خاطر تلاشش برای نجات راکی، دلفینی که به مدت ۲۰ سال در تنهایی در استخری بتونی کوچکی اسیر شده بود، شناخته شد.",
"distance": 882,
"question": "بری هورن در چه سالی متولد شد و اولین بار به چه دلیل شناخته شد؟"
},
{
"answer1": "در سال ۱۹۹۱، هورن به جرم حمل مواد منفجره به سه سال حبس محکوم شد.",
"answer2": "در ۶ ژانویهٔ ۱۹۹۷، ۶ ماه پس از حبس تعلیقی به خاطر بمب گذاری ها، هورن اعلام کرد لب به غذا نخواهد زد، مگر اینکه دولت محافظه کار جان میجر پیمانی ببندد و در طول ۵ سال بعد از حمایت از آزمایش بر حیوانات کناره گیری کند.",
"distance": 3119,
"question": "چرا بری هورن به زندان افتاد و چه زمانی دست به اعتصاب غذا زد؟"
},
{
"answer1": "قبل از انجام این عملیات، هورن و دوستانش طی شب هایی، مخفیانه به دیدار راکی در استخرش می رفتند و برای شناخت بهتر او وارد آکواریومش می شدند.",
"answer2": "دادگاه هورن به جرم آتش زنی عمدی در ۱۲ نوامبر ۱۹۹۷، ۶ هفته پس از پایان دومین اعتصاب غذای او، در دادگاه بریستول کراون آغاز شد.",
"distance": 4427,
"question": "بری هورن چگونه با راکی دلفین آشنا شد و چه زمانی به جرم آتش زنی عمدی محکوم شد؟"
},
{
"answer1": "هورن به همراه کیث مان و دنی آتوود جزئی از گروهک کوچکی از «جبههٔ آزادی بخش حیوانات» بودند که در ۱۷ مارس ۱۹۹۰ به هارلان اینترفاونا، یک شرکت انگلیسی در کمبریج که حیوانات آزمایشگاهی تولید می کند حمله کردند.",
"answer2": "او آخرین اعتصابش را در ۲۱ اکتبر ۲۰۰۱ آغاز کرد و ۱۵ روز بعد به دلیل نارسایی کبد از دنیا رفت.",
"distance": 11483,
"question": "فعالیت های هورن در گروه جبهه آزادی بخش حیوانات شامل چه اقداماتی بود و سرانجام در چه سالی فوت کرد؟"
},
{
"answer1": "گفته می شود هورن بعد از آزاد شدنش از زندان در سال ۱۹۹۴، به عنوان یک گروهک مخفی تک نفره شروع به فعالیت کرد.",
"answer2": "این بار درخواست های هورن وسیع و خاص بود. او خواستار توقف صدور مجوز برای آزمایش بر حیوانات و عدم تمدید مجوزهای جاری، ممنوعیتی بر تمام تشریح های جانوری برای اهداف غیر پزشکی (آرایشی و بهداشتی)، تعهدی برای متوقف کردن تمام تشریح های جانوری از تاریخ ۶ ژانویهٔ ۲۰۰۲، پایان یافتن فوری تمام آزمایش های حیوانی در مؤسسهٔ پورتون داون و بسته شدن همیشگی کمیتهٔ جراحی حیوانات شد.",
"distance": 4830,
"question": "بری هورن پس از آزادی از زندان در سال ۱۹۹۴ چگونه فعالیت می کرد و مهمترین دلیل اعتصاب غذای او در سال 1998 چه بود؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
748 | : بغداد
بَغْدادْ (برگرفته از پارسی میانه:، ) بزرگ ترین شهر عراق و دومین شهر بزرگ جنوب غربی آسیا، مرکز استان بغداد و پایتخت این کشور است که در مرکز جغرافیایی آن در کنار رود دجله است. در سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی، ۹٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر جمعیت داشته است.
بغداد یکی از شهرهای تاریخی و فرهنگی در جهان عرب و خاورمیانه است. تاریخ بغداد از دورهٔ عباسیان آغاز می شود و پیش از آن پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد امروزی بود. در آن زمان بغداد نام سرزمین کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. این در روزگار عباسیان به پایتختی خلافت برگزیده شد و در همان زمان هم نام آور گشت؛ به گونه ای که نمادی برای سرزمین های اسلامی سده های میانه بود. شهر بغداد در ۳۰ ژوئیه سال ۷۶۲ در کرانه باختری رود دجله به دست برمکیان در زمان عباسیان و در روزگار خلیفه المنصور بنیاد شد. المنصور برای بغداد چهار دروازه (باب) ساخت؛ دروازه خراسان، که به باب الدولة نیز مشهور بود به خاطرِ روی آوری و اقبال دولت عباسی از خراسان، و باب الشام، که به سوی شام بود، ثم باب الکوفة، به سوی کوفه، و سپس دروازه البصرة.
نزدیک به یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت، به طوری که پایتختِ دانش مسلمانان در شرق شد. بیت الحکمه نام بنیادی بود که به امر ترجمه نوشته های یونانی، پارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفه آنان گرد آوردن تحصیل کردگان از دانشگاه گندی شاپور ایران و معرفی یونانیان و هند باستان به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالی است که برخی دیگر تنها به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان های شهرزاد از سری داستان های «هزار و یک شب» در بغداد بوده است.
پس از سرنگونی امویان و پیدایش عباسیان پایتخت خلافت اسلامی از شام به عراق (شهر بغداد) منتقل شد.بغداد در سال ۱۲۵۸م به دست هلاکوخان فرو پاشید. در سال های دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا اینکه پس از جنگ جهانی اول و تقسیم خلافت عثمانی به عنوان پایتخت عراق گزیده شد.
پس از اشغال عراق در ماه های مارس و آوریل سال ۲۰۰۳ و در جریان تسخیر سال ۲۰۰۳ عراق، بغداد تحت شدیدترین بمباران ها قرار گرفته و در روزهای ۷ آوریل – ۹ آوریل تحت کنترل ایالات متحده درآمد. وضعیّت امنیتی بغداد پایین آمد. در سال ۲۰۱۲ بغداد با کسب رتبه ۲۲۱ عنوان بدترین شهر دنیا برای زندگی را به خود اختصاص داد. شرایط بد امنیتی یکی از مهم ترین دلایل کسب این رتبه بوده است.
دارالخلافه عباسی، ابتدا در شهر انبار، در کنار فرات واقع شده بود. اینگونه گفته شده است که برای اولین مرتبه، منصور دوانیقی در سال ١٤٥ هجری قمری با همفکری با خالدبن برمک ایرانی تصمیم گرفت که شهر بغداد را ایجاد نماید و خلافت را به آنجا منتقل کند، و پس از گذشت سه سال، بغداد را تاسیس نمود و در دوران خلافت هارون الرشید، بغداد به مرکزیت نهضت ترجمه آثار علمی یونان (به زبان عربی) در آمد.
پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در زمان اشغال عراق نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. در آن زمان بغداد نام منطقهٔ کوچکی در نزدیکی تیسفون بود. خود نام «بغداد» نامی سامی است که در زمان اکدی ها به آن منطقه نهاده شد. نام بغداد از دو بخش بغد و داذ ساخته شده. "بغد" به معنای باب. پس از معنای نام بغداد 'اله" یا " اله باب و بابل" به دست می آید. بغداد در روزگار عباسیان به پایتختی برگزیده شد و در همان زمان هم ناماور گشت؛ به گونه ای که نمادی برای سرزمین های اسلامی سده های میانه بود.
پس از سرنگونی امویان و ظهور عباسیان پایتخت خلافت اسلامی از شام به عراق (شهر بغداد) منتقل شد.
گفته می شود که شهر بغداد در ۳۰ ژوئیه سال ۷۶۲ در کرانه غربی رود دجله توسط عباسیان و در زمان خلیفه المنصور بنیاد شد، به هر رو نام این شهر در متون پیش از اسلام از جمله در تلمود یهودیان نیز ذکر گردیده است. از اینرو شاید بغداد جدید در کنار شهر قدیمی بغداد که در ۵۰ مایلی شمال بابل واقع شده بود، ساخته شده است. این شهر جایگزین تیسفون پایتخت شاهنشاهی ایران و دمشق پایتخت امپراتوری اموی شد.
با سرنگونی عباسیان به دست مغولها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند. در سال های دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می شد. سرانجام به عنوان بخشی از عثمانی شناخته شد تا اینکه پس از جنگ جهانی اول و تکه تکه شدن عثمانی زیر نظر انگلیسی ها به عنوان مرکز کشور تازه ساز عراق درآمد.
برمکیان در زمان منصور عباسی برای طراحی این شهر از دو طرح استفاده کردند. طرح نخست از "نوبخت"، معمار ایرانی و طرح دوم از "ماشاءالله"، یک یهودی سابق از اهالی خراسان در ایران بود.
بغداد به صورت دایره ای با قطر ۲ کیلومتر طراحی شد که این شهر را به عنوان ""شهر گرد"" معروف ساخت. طراحی نخستین شهر نشانگر یک حلقه از ساختمان های مسکونی و بازرگانی بود که در کنار دیوارهای درون شهر ساخته شده بودند، ولی در هنگام ساخت حلقه ای دیگر در داخل حلقه اصلی ساخته شد.
در مرکز شهر ساختمان های مسجد و همچنین قرارگاه مرکزی سربازان قرار داشت. هدف از ساخت و کاربری بخش خالی مرکز شهر ناشناخته است. پایه طراحی دایره شکل شهر دقیقاً بر پایه طراحی شهرسازی ساسانیان است. طرح شهر بغداد کپی برداری از نقشه و طرح شهر ساسانی "گور" (فیروزآباد کنونی) است.
اعتقاد عمومی بر آن است که بغداد در سال های ۷۷۵ تا ۹۳۵ میلادی بزرگ ترین شهر دنیا بوده است. این شهر احتمالاً نخستین شهر بالای یک میلیون نفری دنیا نیز بوده است.
بغداد تا زمان بنیان گرفتن پادشاهی آی- سی ای کی تحت کنترل انگلیسی در سال ۱۹۲۱، تحت حکومت عثمانی باقی بود. کنترل انگلیسی ها بر پایه سیاست سرکوب اعراب عراقی و گرایش های ملی گرایانه کردها استوار گردیده بود. اهتمام انگلستان در برخورد نظامی با شورشیانی جنوب از راه حملات گازی از یک سو و موج بمباران های انجام شده در سراسر عراق توسط واحدهایی از نیروی هوایی سلطنتی که از جمله بغداد را نیز شامل شده بود، می گردید. از این رو انگلستان به نخستین کشور جهان که اهداف غیرنظامی را بمباران کرده معروف شد. این عملیات دربرگیرنده بمباران برای ایجاد ترس، بمباران در شب، بمب افکن های سنگین و بمب های تأخیری می گردید که همگی برای «حفظ امنیت و آرامش» مردم عراق به کار می رفتند.
در سال ۱۹۳۲ استقلال رسمی به عراق اعطا گردیده و در سال ۱۹۴۶ حاکمیت ملی استحکام یافت. البته استقلال واقعی تا سال ۱۹۵۸ یعنی زمان سرنگونی و اخراج فیصل دوم (دست نشانده انگلیس) توسط مردم عراق حاصل نگردید. جمعیت شهر از رقم ۱۴۵۰۰۰ نفر در سال ۱۹۰۰ به عدد ۵۸۰۰۰۰ در سال ۱۹۵۰ بالغ گردید که از این تعداد حدود ۱۴۰۰۰۰ نفر یهودی بودند. در طول دهه ۱۹۷۰، عراق به دلیل افزایش شدید بهای محصولات نفتی که تنها قلم صادراتی آن کشور به شمار می رفت، شاهد دوره ای شکوفا و پر رونق بود. در این دوران امکانات زیر بنایی مانند تجهیزات فاضلاب، آب آشامیدنی و بزرگراه ساخته شدند ولی جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، روزگار سختی را برای این شهر رقم زد، زیرا بودجه در اختیار ارتش قرار گرفته و هزاران نفر از شهروندان نیز کشته شدند.
ایران بارها بغداد را در پاسخ به موشک باران و بمباران شهرها و اهداف غیرنظامی ایران، هدف حملات موشکی قرار داد، این حملات به دلیل ضعف توان موشکی ایران و تحریم های گسترده علیه ایران، خسارات و تلفات بالنسبه کمی برجای گذاردند.
کندی در دانشنامه ایرانیکا آورده است که نام بغداد ممکن است از ترکیب «بغ» (به معنی پروردگار) و «داد» (به معنی اعطا شده) باشد. احتمال از آنجاست که بیشتر ساکنین بغداد، نبطی های آرامی زبان بوده اند.
بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی (پارسی میانه) به معنای "خُداداده". این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō-dâta و به همان معنا در بخش هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و اینبار به ریخت "بَغ دات" آورده شده است.
نام های دیگری نیز با همین شکل ساخته شده است مانند خداداد، مهرداد، تیرداد، یا الله داد، محمد داد، علی داد
و «بغ» یعنی خدا چنان که به پادشاهان چین «بغ پور» و به شکل معرب آن فغفور می گفته اند؛ و نام های دو مکان «بجستان» و «بیستون» نیز هردو دگریدهٔ «بغستان» است.
برخی دیگر از زبان شناسان عقیده دارند بغداد از دو واژه بغ (کوتاه شدهٔ باغ) و داد (کوتاه شدهٔ داد) به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده است و بغداد به معنی "باغ خدا" است.
اگرچه در خصوص ریشه های ایرانی هیچ شبهه ای وجود ندارد، واژه بغداد دو نوع ریشه اصلی گوناگون داشته است. قابل اطمینان ترین موردی که توافق بیشتری بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب پارسی باستان با نام «باگا» (=بت، خدا) +داتا (=معلوم مسلم) به وجود آمده که واژه پارسی میانه «بگدات / بگداد» (= داده شده توسط خداوند) از آن گرفته شده؛ و سرانجام به واژه فارسی امروزی و عربی «بغداد» تغییر یافته است.
ریشه دیگر نیز از پارسی «باگ – داد» یا «بگ-دا-دو» (ترجمه «باغ خداوند») گرفته شده است. در عین حال، برخی اقلیت ها اعتقاد دارند که این نام از عبارت آرامی گوسفند اخذ شده است.
مرکز این شهر در دروهٔ عباسیان «مدینةالسلام» نامیده می شد.
در حدود یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت. خانه حکمت نام موسسه ای بود که به امر ترجمه متون یونانی، پارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود. برمکیان خاندان با نفوذی بودند که وظیفه آنان گرد آوردن تحصیل کردگان از دانشگاه گندی شاپور ایران و معرفی یونانیان و علوم هند به جهان عرب بود. برخی معتقدند که جمعیت این شهر بیش از یک میلیون نفر بوده و این در حالیست که برخی دیگر فقط به وجود بخشی از این تعداد اعتقاد دارند. در این دوران محل بسیاری از داستان های شهرزاد از سری داستان های «هزار و یک شب» در بغداد بوده است.
در سده نهم، جمعیت این شهر بین ۳۰۰۰۰۰ الی ۵۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود. رشد چشمگیر بغداد در دوران ابتدائی شکل گیری آن، بواسطه برخی عوامل کاهش یافت. این عوامل عبارت بودند از مشکلات موجود با خلیفه گری شامل برگرداندن پایتخت به سامرا (در خلال سال های ۸۰۸ تا ۸۱۹ و ۸۳۶ تا ۸۹۲)، ضرر و زیان استان های غربی و شرق دور، دوران تسلط سیاسی بویهی های ایرانی (در خلال سال های ۹۴۵ تا ۱۰۵۵) ترک های سلجوقی (در خلال سال های ۱۰۵۵ تا ۱۱۳۵). با وجود این مسائل، بغداد موقعیت خود به عنوان قطب های فرهنگی و بازرگانی جهان اسلام را تا ۱۰ فوریه سال ۱۲۵۸ یعنی زمان حمله مغولان تحت فرماندهی هولاگوخان به آن حفظ نمود. مغول ها حدود ۸۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان شهر از جمله خلیفه عباسی المستعصم را قتل عام و بخش وسیعی از شهر را نابود ساختند. کانالهای مجرای آب و سدها که شکل دهنده سیستم آبرسانی شهر بودند نیز به نابودی کشانده شدند. غارتگری بغداد به حکومت خلفای عباسی پایان داد. ضربه ای که تمدن اسلامی هیچگاه از آن بهبودی کامل نیافت.
در این مقطع حکومت بغداد در دست ایلخانیان یعنی امپراتوران مغول در ایران بود. در سال ۱۴۰۱، بغداد مجدداً و این بار توسط تیمور («تیمور لنگ») مورد تهاجم و غارتگری قرار گرفت. در این زمان این شهر به عنوان مرکز استانی تحت کنترل حکومت پادشاهان سلسله جلایری (در خلال سال های ۱۴۰۰ تا ۱۴۱۱)، قره قویونلو (در خلال سال های ۱۴۱۱ تا ۱۴۶۹)، آق قویونلو (در خلال سال های ۱۴۶۹ تا ۱۵۰۸) و صفویه (در خلال سال های ۱۵۰۸ تا ۱۵۳۴) درآمد. در سال ۱۵۳۴، بغداد از ترک های عثمانی شکست خورد. بغداد در زمان تسلط عثمانی ها به دوره افول خود نزدیک شد. در یک برهه زمانی و قبل از تصرف آن توسط قسطنطنیه در قرن شانزدهم، بغداد بزرگ ترین شهر خاور میانه بحساب می آمد. بر طبق اطلاعات دائرةالمعارف ناتال جمعیت این شهر در سال ۱۹۰۷ حدود ۱۸۵۰۰۰ نفر برآورد شده است.
در سال ۱۱۷۰ میلادی نزدیک به ۱۰۰۰ خانواده یهودی در بغداد زندگی می کردند. در سال ۱۹۲۰ از جمعیت ۲۰۲ هزار نفری بغداد را ۱۰۰ هزار نفر مسلمانان و ۸۰ هزار نفر یهودیان تشکیل می دادند. از سال ۱۹۳۲ به دلیل تعدی بر یهودیان تعداد آنان به دلیل مهاجرت و کشتار رو به کاهش رفت. با تشکیل دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ وضع برای یهودیان بدتر شد. در سال ۱۹۷۱–۱۹۷۲ نیز ۳۰۰۰ یهودی بغداد از طریق کردستان از عراق فرار کردند. هم اکنون تنها ۴۰۰۰ یهودی در کل عراق حضور دارند.
کُرد فیلی ساکن بغداد عمدتاً از سال های نخست قرن بیستم کوچ گروهی به بغداد را آغاز کردند و هم اکنون جمعیتی میلیونی را در این شهر تشکیل می دهند. کُردهای فیلی در بدو ورود در محلاتی مانند «شارع الکفاح»، «عگد القشل»، «ساکه الفردوس» و «باب الشیخ» سکونت یافتند. محلهٔ «باب الشیخ» به احترام شیخ عبدالقادرالگیلانی نام گذا ی شده و هم اکنون به نام «عگدالاکراد» نامیده می شود. در نیم قرن اخیر کردهای فیلی در محله هایی مانند «ساحه البیروت»، «جمیله» و «عقاری» نیز ساکن شده اند و در این محله ها اکثریت جمعیت را تشکیل می دهند.
جنگ خلیج فارس که در سال ۱۹۹۱ بوقوع پیوست باعث بروز خساراتی به بغداد و خصوصاً بخش های حمل ونقل، برق و زیر ساخت های بهداشتی آن گردید.
در ماه های مارس و آوریل سال ۲۰۰۳ و در جریان تسخیر سال ۲۰۰۳ عراق، بغداد تحت شدیدترین بمباران ها قرار گرفته و در روزهای ۷ آوریل – ۹ آوریل تحت کنترل ایالات متحده درآمد. خسارات دوچندان نیز در غارت های روزهای پس از پایان جنگ به شهر وارد شد. با عزل رژیم صدام حسین، شهر به اشغال سربازان ایالات متحده درآمد. پیش از تأسیس دولت تازه عراق، مقامات موقت نیروهای ائتلافی اقدام به ایجاد «منطقه ای سبز» به گستره سه مایل مربع (۸ کیلومتر²) در قلب شهر نموده و از آنجا امور را اداره می کردند. در پایان ژوئن سال ۲۰۰۴، مقامات موقت نیروهای ائتلافی قدرت را به دولت موقت تسلیم کرده و سازمان خود را منحل نمودند.
بر پایه نتایج یک نظر سنجی که در ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۳ انجام شد، حدود دو سوم مردم بغداد اعتقاد داشتند که سرنگونی رهبر عراق ارزش مصائبی که بر آنان وارد گردیده را داشته و اینکه آن ها انتظار زندگی بهتر در پنج سال آینده را داشته اند. به هرحال با گذشت زمان، پشتیبانی از اشغالگری بشدت کاهش یافت. در آوریل ۲۰۰۴، روزنامه «یو اس ای تودی» در گزارشی اعلام کرد نتایج نظر سنجی پیرو نظر سنجی پیشین که در بغداد انجام شد نشانگر این واقعیت است که «در حال حاضر فقط ۱۳ درصد از مردم اعتقاد دارند که اشغال عراق اخلاقاً توجیه پذیر بوده است. در نظر سنجی سال ۲۰۰۳ بیش از دو برابر این تعداد این حق را به اشغال گران می دادند.»
بیشتر تلاش ها در خصوص ساختن دوبارهٔ عراق صرف تجدید بنا و تعمیرات زیر ساخت هایی بود که به سختی آسیب دیده بودند. بیشتر تلاش های آشکار نوسازی از راه توسعه خصوصی مانند طرح های طرح رنسانس عراق طراح و معمار شهری هشام ان. اشکوری و مرکز کنفرانس و مجتمع هتل های سند باد از جمله طرح های مورد توجه اولیه به شمار می آمدند ولی به دلیل بی ثباتی منطقه ناکام باقی ماندند.
بغداد دارای ۸۹ منطقه رسمی مجاور در گستره ۹ ناحیه دارد. این بخش های فرعی رسمی شهر که به عنوان مراکز مدیریتی برای ارائه خدمات شهرداری عمل می نمایند تا سال ۲۰۰۳ هیچ نوع عملکرد سیاسی نداشتند. در ابتدای آوریل ۲۰۰۳ مقامات موقت نیروهای ائتلافی (سی پی ای) شروع به تعریف وظایف سیاسی برای این بخش ها نمودند. این روند در مراحل ابتدایی بروی انتخابات شوراهای مناطق مجاور در نواحی رسمی همسایه شهر، متمرکز گردید. این انتخابات توسط انجمن های حزبی انجام شد. (سی پی ای) اقدام به برگزاری یک سری جلسات در هر بخش به منظور توجیه دولت محلی، همچنین توضیح روند انتخابات انجمن های حزبی و نهایتاً ترغیب شرکت کنندگان به تبلیغ عقاید و آوردن دوستان، فامیل و همسایگان به جلسات بعد، نمود. هر یک از این روندها نهایتاً با برگزاری یک جلسه نهایی برای معرفی کاندیداهای شورای ناحیه و دعوت از همسایگان جهت رأی دادن به آن ها خاتمه می یافت. بمحض اینکه همه ۸۸ (که بعداً به ۸۹ افزایش یافت) شورای نواحی همسایه در سمت خود قرار گرفتند، شورای هر ناحیه به انتخاب نمایندگانی از میان اعضاء به منظور خدمت در شورای های نواحی نه گانه شهر اقدام نمودند. تعداد نمایندگان هر منطقه در شورای ناحیه بستگی به جمعیت آن منطقه دارد. قدم بعدی استفاده از نمایندگان منتخب شورای های نواحی نه گانه در شورای ۳۷ نفره شهر بغداد بود. این سیستم سه ردیفی دولت محلی، مردم بغداد را بواسطه نمایندگان مناطق مجاور آن، از طریق نواحی و از طریق شورای شهر به دولت مرکزی ارتباط می دهند.
همین روند برای تعیین اعضای شورای دیگر اجتماعات استان بغداد که خارج از شهر واقع شده بودند، مورد بهره برداری قرار گرفت. در این محلات شوراهای محلی از ۲۰ منطقه مجاور (ناحیه) انتخاب گشته و این شوراها نیز به انتخاب نمایندگانی از اعضای خود به منظور خدمت در شوراهای شش منطقه (کادا) پرداختند. در خصوص خود شهر، شوراهای محلی به گزینش نمایندگانی از اعضای خود برای خدمت در شورای محلی ۳۵ نفره بغداد اهتمام ورزیدند.
آخرین گام در زمینه تشکیل سیستم دولت محلی استان بغداد انتخاب شورای استانی بغداد بود. مانند گذشته، نمایندگان شورای استانی بغداد توسط هم رده های خود از شوراهای رده پایین تر که نمایندگی مناطق با جمعیت بیشتر را عهده دار بودند، انتخاب گشتند. شورای استانی ۴۱ نفره بغداد در فوریه سال ۲۰۰۴ کار خود را آغاز نموده و تا زمان برگزاری انتخابات ملی در ژانویه سال ۲۰۰۵ یعنی زمان انتخاب یک شورای استانی جدید بکار خود ادامه داد.
این سیستم که دربرگیرنده ۱۲۷ شورای مجزا از هم است به نظر بسیار سخت می رسد و لیکن استان بغداد منزلگاه جمعیتی حدود هفت میلیون نفر است. در پایین ترین سطح، یعنی شوراهای مناطق، هر شورا نماینده میانگین ۷۴۰۰۰ نفر می باشند.
محله های بزرگ بنا بر تقسیم مذهبی:
از مناطق شیعه نشین بغداد می توان به «شهرک صدر»، «الحسینیه»، «الکمالیه» و «الامین» اشاره کرد.
محله های اصلی بغداد در دو سوی دجله:
مکان های جالب بغداد دربرگیرنده موزه ملی عراق است که بخشی از آثار گران ب های آن در جریان یورش سال ۲۰۰۳ آمریکا غارت شد. همچنین بسیاری از کتیبه های باستانی موجود در کتابخانه ملی در جریان این تهاجم و هم زمان با آتش سوزی و تخریب ساختمان از بین رفتند.
نقاط دیدنی دیگر عبارت اند از طاق دست های آزادی، و باغ وحش بغداد.
یکی از کهن ترین بناها قصر عباسیان است که بنای آن به سده های ۱۲ یا ۱۳ برمی گردد. «طاق کسری» یا «ایوان مدائن» (پایتخت امپراتوری ایران در دوره ساسانیان) نیز در نزدیکی بغداد قرار دارد.
مسجد کاظمیه در بخش شمال غربی بغداد (در کاظمین) از مهم ترین ساختمان های مذهبی شیعیان به شمار می آید. بنای این مسجد در سال ۱۵۱۵ به اتمام رسیده است و آرامگاه های امام هفتم (ابوالحسن موسی الکاظم) و نهم (ابوجعفر محمد الجواد) شیعه در این مکان قرار دارد.
بغداد به لحاظ مذهبی برای پیروان دیانت یارسان اهمیت دارد. علاوه بر اینکه شماری از کردهای پیروی دین یارسان در این شهر زندگی می کنند، دو زیارتگاه عالی قلندر و پسر ارشد شاه ابراهیم قانون بگ که از بزرگان یارسان هستند و شاه ابراهیمکه یکی از اعضای هفت تن و جانشین سلطان اسحاق است در بغداد قرار دارد.
بغداد از مراکز اصلی فرهنگ خاورمیانه بوده است.
برخی از سازمان های مهم فرهنگی شهر عبارت اند از:
اجرای تئاتر در بغداد در دهه ۱۹۹۰ یعنی در زمانی که تحریم اقتصادیهای سازمان ملل واردات فیلمهای خارجی را محدود کرده بود رشد کرد. بر پایهٔ گزارش ها، در این دوره داستان های حدود ۳۰ فیلم برای نمایش بروی صحنه های تئاتر آماده گردیدند و این امر باعث تولید حجم گسترده ای از محصولات کمدی و درام گردید.
سازمان هایی که در بغداد وظیفه ارائه آموزش های فرهنگی را برعهده دارند عبارت اند از: فرهنگستان موسیقی، مؤسسه هنرهای زیبای بغداد و مدرسه موسیقی و باله. در بغداد همچنین تعدادی موزه وجود دارد که بیشتر مربوط به یافته های باستان شناسی هستند.
در طول زمان اشغال سال ۲۰۰۳ عراق، شبکه نیروهای آمریکایی در عراق «رادیو آزادی» به پخش اخبار و برنامه های سرگرم کننده در منطقه بغداد مشغول بوده است.
بغداد مرکز تیم های اصلی فوتبال عراق است که مهم ترین آن ها تیم های باشگاه فوتبال نیروی هوایی عراق "(القوة الجویة)"، الزورا، الشرطه (شهربانی) و الطلبه (دانش آموزان) می باشند. نام بزرگ ترین ورزشگاه شهر بغداد ورزشگاه الشعب "(ورزشگاه ملت)" است که در سال ۱۹۶۶ گشایش پیدا کرد.
این شهر همچنین دارای پیشینه باستانی در زمینه سوارکاری از زمان جنگ جهانی اول است که در بین مردم عراق به نام «مسابقات» نامیده می شود. گزارش هایی از فشارهای اسلام گرایان برای توقف این مسابقات به دلیل شرط بندی و قمارهای مربوط به آن دریافت شده است.
Wikipedia contributors, "Baghdad," Wikipedia, The Free Encyclopedia, (accessed January 16, 2008).
| [
{
"answer1": "در روزگار عباسیان به پایتختی خلافت برگزیده شد و در همان زمان هم نام آور گشت؛ به گونه ای که نمادی برای سرزمین های اسلامی سده های میانه بود.",
"answer2": "المنصور برای بغداد چهار دروازه (باب) ساخت؛ دروازه خراسان، که به باب الدولة نیز مشهور بود به خاطرِ روی آوری و اقبال دولت عباسی از خراسان، و باب الشام، که به سوی شام بود، ثم باب الکوفة، به سوی کوفه، و سپس دروازه البصرة.",
"distance": 261,
"question": "در زمان عباسیان بغداد چگونه پایتخت شد و چه کسی دستور ساخت دروازه های آن را داد؟"
},
{
"answer1": "با سرنگونی عباسیان به دست مغولها بغداد نیز ویران و مردمش کشتار شدند.",
"answer2": "در سال های دورتر بغداد و پیرامون آن میان ترکمانان و عثمانیان و آنگاه صفویان دست به دست می شد.",
"distance": 1911,
"question": "بغداد پس از حمله مغول ها چه وضعیتی پیدا کرد و پس از آن چگونه بین قدرت های مختلف دست به دست شد؟"
},
{
"answer1": "نزدیک به یک نسل از پیدایش بغداد، این شهر به قطب علم آموزی و تجارت تبدیل گشت، به طوری که پایتختِ دانش مسلمانان در شرق شد.",
"answer2": "بیت الحکمه نام بنیادی بود که به امر ترجمه نوشته های یونانی، پارسی میانه و سریانی اختصاص یافته بود.",
"distance": 121,
"question": "در دوران اولیه پس از تاسیس، بغداد به چه قطبی تبدیل شد و چه بنیادی در آن برای ترجمه ایجاد شد؟"
},
{
"answer1": "بَغداد واژه ای است به زبان پهلوی (پارسی میانه) به معنای \"خُداداده\".",
"answer2": "این واژه در اوستا به ریخت بغوداته bağō-dâta و به همان معنا در بخش هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده است.",
"distance": 148,
"question": "ریشه نام بغداد چیست و این کلمه در زبان پهلوی و اوستا چه معنایی دارد؟"
},
{
"answer1": "در طول دهه ۱۹۷۰، عراق به دلیل افزایش شدید بهای محصولات نفتی که تنها قلم صادراتی آن کشور به شمار می رفت، شاهد دوره ای شکوفا و پر رونق بود.",
"answer2": "ولی جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰، روزگار سختی را برای این شهر رقم زد، زیرا بودجه در اختیار ارتش قرار گرفته و هزاران نفر از شهروندان نیز کشته شدند.",
"distance": 224,
"question": "در دهه ۱۹۷۰ بغداد به دلیل چه مسئله ای شاهد شکوفایی شد و جنگ ایران و عراق چه تاثیری بر این شهر گذاشت؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
749 | : عملیات حرارتی
عملیات حرارتی مجموعه ای از فرایندهای گرمایی، صنعتی و فلزکاری است که جهت تغییر خواص فیزیکی و گاهی شیمیایی مواد بر روی آن ها انجام می شود. عملیات حرارتی عمدتاً در متالورژی استفاده می شود. از عملیات حرارتی برای ساخت مواد غیرفلزی مانند شیشه ها و شیشه-سرامیک ها نیز استفاده می شود. در عملیات حرارتی معمولاً از گرمایش یا سرمایش تا دماهای ویژه ای، برای رسیدن به خواص موردنظر برای مثال سخت کاری یا نرم کردن ماده استفاده می شود. تکنیک های عملیات حرارتی شامل این موارد می شود: بازپخت، سختکاری پوسته ()، پیرسختکاری، برگشت دادن، کربن دهی ()، نرمال سازی و کوئنچ کردن. با اینکه از عبارت «عملیات حرارتی» به صورت خاص برای گرمایش و سرمایش های هدفمند استفاده می شود، فرایندهایی مانند شکل دهی فلزات و جوشکاری نیز باعث گرمایش و سرمایش مواد و در نتیجه تغییر خواص آنها می شود.
مواد فلزی از ساختارهای بسیار ریزی به نام «دانه» (grain) یا «کریستالیت» ساخته شده اند. طبیعت این دانه ها (یعنی اندازه و ترکیب آنها) مهم ترین عاملی است که خواص مکانیکی یک فلز را تعیین می کند. عملیات حرارتی کمک می کند که خواص فلز را با کنترل کردن نرخ "واپخش (Diffiusion)" و نرخ سرمایش در میکروساختار تغییر داد. عملیات حرارتی در فلزات معمولاً کمک می کند که خواص مکانیکی از قبیل سختی، استحکام، چقرمگی، شکل پذیری و الاستیسته را تغییر داد.
دو مکانیزم در عملیات حرارتی آلیاژها باعث تغییر خواص مکانیکی می شود: شکل گیری مارتنزیت باعث می شود که کریستال ها به صورت ذاتی تغییر شکل دهند، و مکانیزم واپخش (یا دیفیوژن) باعث تغییر در همگن بودن ماده می شود.
ساختار بلوری متشکل از اتم هایی است که در یک ترتیب بسیار خاص دسته بندی شده اند، که یک "شبکه" نامیده می شود. در بیشتر عناصر، این چینش بسته به شرایطی مانند درجه حرارت و فشار به خودی خود تغییر خواهد کرد. این تغییر چینش، که آلوتروپی یا پلی مورفیسم نامیده می شود، برای یک فلز خاص ممکن است در دماهای مختلف چندین بار رخ دهد. در آلیاژها، این تغییر چینش ممکن است باعث شود یک عنصر که در حالت عادی قابل حل در فلز پایه نیست به طور ناگهانی در فلز انحلال پذیر شود، در حالیکه معکوس شدن آلوتروپی باعث خواهد شد این عناصر به صورت جزئی یا کامل غیرقابل انحلال شوند.
ترکیب شیمیایی دقیق یک آلیاژ در نتیجه عملیات حرارتی بسیار تأثیر گذار است. اگر درصد اجزای تشکیل دهنده دقیقاً به اندازه باشد، آلیاژ در هنگام خنک شدن یک ریزساختار کاملاً پیوسته و یکسان تشکیل خواهد داد. به چنین مخلوطی اصطلاحاً یوتکتوید (eutectoid) گفته می شود. اما اگر درصد حل شونده ها با مخلوط یوتکتوید تفاوت داشته باشد، معمولاً دو یا تعداد بیشتری ریزساختار به صورت همزمان شکل خواهند گرفت. اگر میزان حل شونده ها کمتر از مخلوط یوتکتوید باشد به آن "هیپویوتکتوید" و اگر میزان حل شونده ها بیشتر از مخلوط یوتکتوید باشد به آن "هایپریوتکتوید" گفته می شود.
رفتار یک آلیاژ یوتکتوید (یوتکتوید یعنی شبیه-به-یوتکتیک) مشابه رفتار آلیاژ یوتکتیک است. آلیاژ یوتکتیک آلیاژی است که نقطه ذوب یگانه دارد. این دمای ذوب کمتر از دمای ذوب هر کدام از مواد تشکیل دهنده است، و هیچ تغییری در درصد مواد تشکیل دهنده نمی تواند آن را بیشتر از این کاهش دهد. زمانی که یک سیستم یوتکتیک مذاب خنک شود، همه مواد تشکیل دهنده در دمایی یکسان به فاز مرتبط با خود کریستالیزه خواهند شد.
یک آلیاژ هیپویوتکتوید دارای «دو نقطه ذوب جداگانه» است. هر دو بالاتر از نقطه ذوب یوتکتیک برای سیستم هستند، اما در زیر نقاط ذوب هر جزء تشکیل دهنده سیستم هستند. بین این دو نقطه ذوب، آلیاژ به صورت بخشی مایع و بخشی جامد وجود خواهد داشت. ابتدا ماده سازنده با نقطه ذوب پایین تر جامد می شود. معمولاً یک آلیاژ هیپویوتکیتیک زمانی که کاملاً جامد شد در حالت محلول جامد خواهد بود.
آلیاژ هیپویوتکتوید همچنین دارای "دو دمای بحرانی" است، که اصطلاحاً به آن "Arrest" یا "بازداشت" می گویند. بین این دو دما، آلیاژ به صورت جزئی مایع و جزئی به صورت یک فاز کریستالی جداگانه به نام "فاز پرویوتکتوید" وجود خواهد داشت. این دو دما به ترتیب دمای تبدیل بالا (A) و دمای تبدیل پایین (A) نامیده می شوند. با خنک شدن محلول از دمای تبدیل بالا به سمت یک حالت غیرقابل انحلال، فلز پایه اضافی مجبور به تبلور و تبدیل به پرویوتکتوید می شود. این روند تا زمانی که غلظت باقیمانده املاح به سطح یوتکتوید برسد ادامه خواهد داشت، که بعداً به عنوان یک ریزساختار جداگانه متبلور می شود.
یک فولاد هیپویوتکتوید کمتر از ۰٫۷۷٪ کربن دارد. پس از خنک کردن یک فولاد هیپویوتکتوید از دمای تبدیل آستنیت، جزایر کوچک از پرویوتکتوید-فریت تشکیل می شوند. تا زمانی که غلظت یوتکتوید در بقیه فولاد حاصل شود این جزایر به رشد خود ادامه خواهند داد و کربن عقب نشینی خواهد کرد. سپس این مخلوط یوتکتوید به صورت ریزساختار پرلیت، "pearlite" متبلور خواهد شد. از آنجایی که فریت از پرلیت نرم تر است، این دو ریزساختار برای افزایش قابلیت شکل پذیری ماده ترکیب خواهند شد. در نتیجه سختی ماده کاهش خواهد یافت.
آلیاژ "هایپریوتکتیک" ("hypereutectic") نیز دارای نقاط ذوب مختلفی است. اما بین این نقاط، جز تشکیل دهنده ای که بالاترین دمای ذوب را دارد به صورت جامد وجود خواهد شد. به همین شکل، آلیاژ هایپریوتکتوید نیز دارای دو دمای بحرانی است. هنگام خنک کردن یک آلیاژ هایپریوتکتوید از دمای تبدیل بالا، معمولاً ابتدا اجزای حل شونده اضافی کریستاله خواهند شد، و پرویوتکتوید ایجاد خواهند کرد. این روند تا زمانی که غلظت در آلیاژ باقیمانده یوتکتوئید شود ادامه می یابد، که سپس در یک ساختار جداگانه متبلور می شود.
یک فولاد هایپریوتکتوید بیشتر از ۰٫۷۷٪ کربن دارد. هنگامی که به آرامی یک فولاد هایپریوتکتوید را خنک می کنید، ابتدا سمنتیت، "cementite" شروع به تبلور می کند. زمانی که باقی فولاد در ترکیب یوتکتوید می شود، به صورت پرلیت کریستاله می شود. از آنجایی که سمنتیت خیلی از پرلیت سخت تر است، آلیاژ در ازای از دست دادن قابلیت شکل دهی، سختی بالایی خواهد داشت.
زمانی که فولادی صیغل داده شده یا تازه ماشینکاری شده حرارت داده شود بر روی آن یک لایه اکسید شکل خواهد گرفت. در یک دمای خاص، لایه کسید آهن به ضخامت خاصی خواهد رسید که باعث تداخل لایه-نازک می گردد. این امر باعث شکل گرفتن لایه های رنگی بر روی فولاد خواهد شد. هر چه دما افزایش یابد ضخامت این لایه اکسید افزایش خواهد یافت و در نتیجه رنگ لایه عوض خواهد شد. قرن هاست متالورژیست ها از این رنگ ها که به آن رنگ های آبدهی می گویند، برای تشخیص دمای فولاد استفاده می کنند.
زرد روشن: ۱۷۶ درجه سلسیوس
کاهی روشن: ۲۰۴ درجه سلسیوس
کاهی تیره: ۲۲۶ درجه سلسیوس
قهوه ای: ۲۶۰ درجه سلسیوس
صورتی: ۲۸۲ درجه سلسیوس
آبی تیره: ۳۱۰ درجه سلسیوس
آب روشن: ۳۳۷ درجه سلسیوس
بسیاری از روش های عملیات حرارتی فقط برای تغییر خواص قسمتی از یک قطعه ساخته شده اند. این کار با روش های مختلفی از قبیل خنک کاری قسمت های مختلف قطعه با نرخ های مختلف، گرمایش موضعی قطعه و کوئنچ کردن آن، واپخش ترموشیمیایی، یا برگشت دادن نواحی مختلف قطعه با دماهای مختلف (مانند برگشت دادن موضعی) قابل انجام است.
سختی و دیگر خواص مکانیکی بسیاری از فولادها و برخی فلزات غیرآهنی را می توان توسط عملیات حرارتی تغییر داد. فولاد، آلیاژی ساخته شده از آهن و کربن است. درصد جرمی کربن تعیین کننده قابلیت انجام عملیات حرارتی بر روی فولادها است. فولادهای کم-کربن حاوی ۰٫۰۳ تا ۰٫۳ درصد کربن، فولادهای کربن-متوسط حاوی ۰٫۳۵ تا ۰٫۵۵ درصد کربن و فولادهای پر-کربن حاوی ۰٫۶ تا ۱٫۵ درصد کربن هستند (چدن ها حاوی بیش از ۲٪ کربن هستند). هرچه کربن فولاد بیشتر باشد قابلیت سختکاری آن بیشتر می شود. فولادهای کم-کربن حاوی مقدار کافی برای سختکاری مؤثر نیستند و باید از روش های دیگری برای افزایش سختی سطح آنها استفاده کرد. فولادهای کربن-متوسط و پر-کربن را می توان با روش های مناسب سختکاری کامل کرد. ("سختکاری کامل" یا Through hardening به معنای سختکاری قطعه تا عمق کامل آن می باشد و در مقابل "سختکاری پوسته" یا Case Hardenning قرار دارد.). عمق سختکاری به میزان عناصر آلیاژی آن بستگی دارد.
آستنیتی کردن فولاد اغلب اولین مرحله عملیات حرارتی است؛ که برای یکنواخت کردن غلظت کربن در کریستال های آستنیت ضروری می باشد؛ و به عنوان کلید کنترل سختی در سخت کردن (یا آب دادن) فولاد معروف است. عمل آستنیتی کردن تابع درجه حرارت و زمان می باشد. (عامل درجه حرارت مهم تر از زمان است) هنگامیکه فولاد به درجه حرارت لازم برای تبدیل شدن به آستنیت می رسد، آستنیت در طی مراحل جوانه زنی و رشد تشکیل می گردد. به منظور تبدیل کامل در فولادهای هیپوای تکتوئیدی وای تکتوئیدی اغلب ۳۰ تا ۵۰ درجه سلسیوس بالای درجه حرارت خط A3 حرارت داده خواهد شد. درجه حرارت های دقیق را می توان از نمودار آهن-کربن انتخاب نمود. عموماً درجه حرارت نباید بسیار بالا انتخاب شود. چرا که آستنیت دانه درشت به وجود می آید؛ که ممکن است باعث شکستگی یا ایجاد ترک در فولاد شود. (در هنگام سرد شدن سریع از این درجه حرارت)
اندازه دانه های آستنیت با بالا رفتن درجه حرارت، افزایش می یابد. این رشد در نتیجه تمایل به کم شدن انرژی آزاد سیستم در اثر کاهش سطح دانه است. وقتیکه فولادهای هیپوای تکتوئیدی تا درجه حرارت هایی در حد نسبتاً زیاد بالای خط A3 حرارت داده می شود، علاوه بر رشد دانه ای آستنیت کردن در سرد کردن بعدی ممکن است فریت اضافی هم رسوب کند؛ که به صورت صفحات یا میله های طولانی بوده و دانه های پرلیت را از این سو به آن سو قطع می کند. این نوع ساختار دانه ای را ساختار ویدمن اشتاتن می نامند. از طرفی اگر درجه حرارت بسیار پایین باشد، بعد از عمل سرد کردن سریع سختی کامل مورد نظر بدست نمی آید. تبدیل پرلیت به آستنیت از نوع نفوذ است.
میکروساختار این فولادها در هنگام تحویل معمولاً به صورت کاربید (carbide) پخش شده در فرایت (Ferrite) می باشد. به همین دلیل قبل از استفاده، برای مثال برای ساخت لوازم آشپزخانه، باید کوئنچ شده و برگشت داده (Tempering) شود. برای ساخت یک ساختار کاملاً مارتنزیتی، فولاد باید تا محدوده دمای فاز آستنیت خالص (Austenite)، بالای دمای نقطه تغییر AC، در حدود ۹۰۰ درجه سلسیوس، بسته به درصد کروم آن، گرم شود. زمان نگهداری در دمای آستنیتی کردن بستگی به ضخامت فلز دارد و باید آنقدر در این دما نگه داشته شود تا همه کاربید کروم ها تبدیل به محلول شوند. سرمایش آن به دمای محیط برای اثرگذار بودن باید در زیر یک دقیقه انجام شود. برای ورق های نازک باد طبیعی یا فن کافی است در حالیکه برای ورق های ضخیم تر از ۵ میلی متر باید از کوئنچ کردن در آب یا روغن استفاده گردد. اگر پس از این فرایند باز هم کاربید کروم مشاهده شود یا دمای مربوطه کم بوده است یا زمان نگهداری آن.
در گریدهای با درصد کربن بالا خنک کردن تا دمای محیط به طور کامل اثرگذار نبوده و باید تا دماهای کرایوژنیک منفی ۸۰ درجه سلسیوس خنک کاری شود. شوک حرارتی ایجاد شده ممکن است باعث القای تردی در فلز شود. برای بازگرداندن خاصیت چکش خواری و چقرمگی باید عملیات تنش زدایی که گرم کردن به مدت چند ساعت در دمای ۱۵۰ تا ۳۰۰ درجه سیلسیوس است، انجام شود. خیلی مهم است که از دماهای ۴۰۰–۶۰۰ درجه سلسیوس خودداری شود چرا که در این دماها رسوب کاربید کروم اتفاق می افتد که باعث ایجاد فضاهای خالی از کروم شده و می تواند منجر به خوردگی در مرز بین دانه ها شود.
در متالوژی همه فولادهای فریتی یکسان نیستند چرا که بعضی در تمام دماها فریتی باقی می مانند ولی بعضی از گریدها که شبه-فریتی نیز خوانده می شوند در دماهای بالا تا ۳۰٪ آستنیت تشکیل می دهند که در هنگام خنک کاری به مارتنزیت تبدیل می شود.
گریدهای با بیش از ۲۵٪ کروم در دماهای ۵۰۰–۸۰۰ درجه سلسیوس مستعد شکل گیری فاز سیگمای غنی از کروم هستند. می توان این فاز را با گرم کردن تا دماهای ۱۰۰۰ درجه سلسیوس به مدت نیم ساعت و سپس خنک کاری سریع دوباره به محلول بازگرداند.
هدف از بازپخت محلول (Solution Annealing) بدست آوردن یک ساختار آستنیتی همگن است. بازپخت در دمای ۱۰۰۰ تا ۱۱۵۰ درجه سلسیوس، بسته به گرید، و با زمان نگهداری ۱ الی ۳ دقیقه به ازای هر میلی متر ضخامت، و خنک کاری سریع با آب یا هوا انجام می شود.
مقدار مشخصی از دلتا فریت (Delta Ferrite) دما-بالا می تواند در فولادهای زنگ نزن آستنیتی باقی بماند. این فاز معمولاً چندان خطرناک نیست، اما می تواند به دلیل شکل گیری فاز سیگما در دماهای ۵۵۰ تا ۹۰۰ درجه سلسیوس باعث تردی شود. می توان این فریت باقی مانده را با نگهداری در دمای ۱۱۵۰ درجه سلسیوس به مدت ۳۶ ساعت، و خنک کاری آهسته در کوره تا ۱۰۵۰ درجه سلسیوس و سپس خنک کاری سریع تا دمای اتاق از بین برد.
دو نوع عملیات حذف تنش می توان انجام داد:
در فولادهای دوپلکس آستنیت-فریتی هدف عملیات «بازپخت محلول» معمولاً رسیدن به درصد ۵۰٪ آستنیت ۵۰٪ فریت در دمای اتاق، و عدم وجود فازهای بین-فلزی (Intermetallic) یا ذرات رسوب می باشد. خیلی مهم است که از رسوب بین فلزی در هنگام خنک کاری جلوگیری شود، چرا که فریت در فولادهای دوپلکس می تواند دچار تردی ۴۷۵ درجه سلسیوس شود. زمان اقامت در دماهای ۷۰۰ تا ۹۵۰ درجه سلسیوس باید تا حد ممکن کوتاه باشد تا خطر شکل گیری فاز سیگما به حداقل برسد. در گریدهای حاوی مولیبدن محدوده خطر تا ۱۰۵۰ درجه سلسیوس ادامه می یابد. دمای بازپخت در گریدهای فاقد مولیبدن تا ۱۰۵۰ درجه بوده و در گریدهای دارای این عنصر دما ۱۱۰۰ درجه سلسیوس می باشد.
از آنجایی که فولادهای دوپلکس به خوردگی بین دانه ای حساس نیستند، نیاز به عملیات حرارتی پس از جوشکاری نیست. با این حال در فرایندهای جوشکاری تک پاس، به خصوص بدون استفاده از فیلر، بالانس بین آستنیت و فریت به هم خورده، و پیدا شدن درصد فریت ۹۰٪ و بالاتر در جوش معمول است. برای بازگردانی نسبت صحیح توصیه می شود «بازپخت محلول» انجام شود.
این نمودار شرایط تعادل عناصر تشکیل دهنده در دماهای مختلف را نشان می دهد در حالی که اکثر روش های عملیات حرارتی به صورت نا متعادل انجام می شوند. اثر زمان بر روی ساختار و خواص نهایی فلز توسط نمودار زمان -دما -دگرگونی که به نمودار TTT موسوم است مشخص می شود. در واقع به وسیلهٔ این نمودار می توان پیشرفت دگرگونی در فلز را به سادگی بررسی نمود. (بیشترین کاربرد این نمودارها برای عملیات حرارتی فولادهاست)
در مورد آلیاژهای آلومینیوم، زمانیکه از کلمه «عملیات حرارتی» استفاده می شود، اغلب فرایندهایی منظور است که باعث افزایش استحکام و سختی آلیاژهای رسوب-سخت شونده و ریخته گری شده می گردد. به این آلیاژها معمولاً «عملیات حرارتی شونده» می گویند تا بتوان بین آن ها و آلیاژهایی که قابل عملیات حرارتی و افزایش استحکام نیستند تفاوت قائل شد. در این آلیاژها که معمولاً آلیاژهای «غیرقابل عملیات حرارتی» خوانده می شوند برای افزایش استحکام معمولاً از عملیات سرد استفاده می شود. از گرم کردن برای کاهش استحکام و افزایش چکش خواری (بازپخت) در مورد هر دو نوع آلیاژ استفاده می شود.
آلیاژهای موجود در بازار که قابل افزایش استحکام و سختی از طریق عملیات حرارتی هستند شامل آلیاژهای Wrought سری 2XXX و 6XXX و 7XXX (به جز ۷۰۷۲) و آلیاژهای ریخته گری سری 2XX.۰ و 3XX.۰ و 7XX.۰ هستند. بعضی از این آلیاژها تنها دارای عنصر آلیاژی تقویت کننده استحکام مس یا مس و سیلیکون هستند. اما اکثر آلیاژهای «قابل عملیات حرارتی» دارای عنصر منیزیم به اضافه عناصری از قبیل مس، روی و سیلیکون هستند.
عملیات حرارتی افزایش استحکام آلیاژهای آلومینیوم شامل سه بخش است:
در عملیات حرارتی معمولاً با تنش های حاصل از انبساط و انقباض به نام ""تنش های حرارتی"" (Thermal Stresses) و همچنین با تنش های حاصل از تغییر یا تبدیل فاز، به ویژه در تبدیل های غیر تعادلی استنیت در فولادها، به نام ""تنش های تبدیلی"" مواجه خواهیم بود. عموماً این تنش ها تنش های داخلی نامیده می شوند.
اندازه این تنش های داخلی به مقدار افت یا کاهش سریع دما در قطعه، شکل هندسی و ابعاد ان، سرعت سرد شدن و ضریب هدایتی حرارتی بستگی دارد.
تنش های داخلی می توانند به حدی برسند که حتی موجب تغییر شکل پلاستیکی و تاب برداشتن و ترک برداشتن و تخریب در حین عملیات حرارتی یا بعد از ان در حین کار شوند. در مواردی که تغییر دمایی بالا است و سریع از دماهای استنیتی به دماهای مارتنزیتی سرد شود توزیع این تنش ها، به ویژه در قطعات با ابعاد نسبتاً زیاد، در نقاط مختلف حجم قطعه غیر یکنواخت خواهد بود. این غیر یکنواختی با اختلاف شیب حرارتی در لایه خارجی و قسمت داخلی قطعه، نوع فازهای تشکیل شده و فاصله زمانی تبدیل فازها بین لایه خارجی و قسمت داخلی ارتباط دارد؛ بنابراین حالتهای مختلفی از لحاظ نوع تنش های داخلی می تواند وجود داشته باشد.
در مواردی که تنش های داخلی ایجاد شده در لایه خارجی از نوع کششی و تنش های داخلی از نوع فشاری باشد بعد از سرد شدن سریع ترک هایی در سطح به وجود می ایند یا یک نوع تغییر دیگر ممکن است که در حین تنش های کششی لایه خارجی به تنش های کششی اعمالی افزوده شده و استحکام کششی و حد تحمل کاهش یابد.
به منظور کاهش یا حذف تنش های داخلی و اثرات مضر ان به خاطر تشکیل های ترک های سطحی در قطعاتی که تحت عملیات حرارتی قرار می گیرند باید سرعت گرم و سرد کردن و زمان مورد نیاز برای سرد یا گرم کردن با توجه به نوع جنس، شکل هندسی و ابعاد قطعه و خواص مکانیکی مورد نظر کنترل شده و به نکات زیر توجه شود:
در روش مارت پخت (Martempering) ابتدا قطعه فولادی را کاملاً آستنیتی کرده و بعد ان را سریع در ظرفی که حاوی روغن داغ یا نمک مذاب حدود۱۵۰–۳۰۰ درجه سلسیوس یا با دمایی کمی بالاتر از دمای شروع مارتنزیت است سرد می کنیم. بعد قطعه مورد نظر به مدت زمان معینی در یکی از این دو محیط با دمای ثابت نگه داشته می شود.
زمان نگهداری به ابعاد قطعه بستگی دارد و باید در حدی باشد که دمای تمامی قطعه به آن دما برسد.
سپس قبل از اینکه تبدیل استنیت به باینیت شروع شود قطعه با سرعت متوسطی تا دمای اتاق سرد می شود، به گونه ای که از ایجاد اختلاف زیاد دما در آن جلوگیری شود.
سرانجام این قطعه فولادی تحت عملیات حرارتی بازپخت قرار می گیرد. بدین ترتیب یک ساختار مارتنزیتی باز پخت شده به دست می آید. این فرایند عملیات حرارتی مارتمپرینگ یا سریع سرد کردن ناپیوسته نامیده می شود.
بازپخت در این روش به منظور افزایش چغرمگی صورت می گیرد.
تفاوت بین فولادهایی که مارتنزیتی شده و سپس عملیات حرارتی باز پخت معمول روی آن ها انجام گرفته سختی برابر فولادهایی است که تحت عملیات حرارتی مارت پخت قرار گرفته اند، اما مقاومت به ضربه فولادهای که مارت پخت شده اند حدوداً سه برابر بیشتر از فولادهای عادی است.
آس پخت یا آستمپرینگ (Austempering) یک نوع عملیات حرارتی از نوع تبدیل هم دما یا ایزوترمال است که برای رسیدن به ساختار باینیتی در تعدادی از فولادهای کربنی ساده انجام می شود.
در این فرایند ابتدا فولاد استنیتی شده و سپس در حمام نمک مذاب با دمایی درست بالای دمای شروع تبدیل مارتنزیت سریع سرد شده و برای مدت زمان معینی در این دمای ثابت نگه داشته می شود. در بعضی موارد نیاز به دوباره گرم کردن می باشد چون ممکن است به حالت باینیت یا اسفریت تبدیل شده باشد و ساختار داخلی ان تفاوت هایی با هدف مورد نظر داشته باشد.
زمان مورد نیاز برای نگه داشتن در دمای ثابت که در بالا اشاره شد به نوع فولاد و ابعادان بستگی دارد و باید در حدی باشد که تبدیل استنیت به باینیت
به طور کامل انجام شود و سرانجام قطعه فولادی تا دمای اتاق سرد می شود.
از مزایای این فرایند در مقابل روش سریع سرد کردن و بازپخت، افزایش مقاومت ضربه ای تا دو برابر بیشتر از روش عادی و کاهش تنش های داخلی و احتمال ترک برداشتن و تاب برداری است.
این فرایند روش دومی را برای جایگزینی فرایند سریع سرد کردن و بازپخت ارائه می دهد. از مزایای این روش بهبود مقاومت ضربه ای و انعطاف پذیری بعضی از فولادها در مقایسه با فرایند سریع سرد کردن و بازپخت و دیگری کاهش تنش های داخلی و نتیجتاً تاب و ترک برداری است. از معایب این روش نیاز داشتن به حمام نمک مذاب و دیگری محدودیت این روش یرای تعدادی از فولادهای خاص است.
| [
{
"answer1": "اندازه این تنش های داخلی به مقدار افت یا کاهش سریع دما در قطعه، شکل هندسی و ابعاد ان، سرعت سرد شدن و ضریب هدایتی حرارتی بستگی دارد.",
"answer2": "به منظور کاهش یا حذف تنش های داخلی و اثرات مضر ان به خاطر تشکیل های ترک های سطحی در قطعاتی که تحت عملیات حرارتی قرار می گیرند باید سرعت گرم و سرد کردن و زمان مورد نیاز برای سرد یا گرم کردن با توجه به نوع جنس، شکل هندسی و ابعاد قطعه و خواص مکانیکی مورد نظر کنترل شده و به نکات زیر توجه شود:",
"distance": 998,
"question": "چه عواملی در اندازه تنش های داخلی حاصل از عملیات حرارتی موثر هستند و چگونه می توان تنش های داخلی را در قطعات کاهش داد؟"
},
{
"answer1": "پس از خنک کردن یک فولاد هیپویوتکتوید از دمای تبدیل آستنیت، جزایر کوچک از پرویوتکتوید-فریت تشکیل می شوند.",
"answer2": "سپس این مخلوط یوتکتوید به صورت ریزساختار پرلیت، \"pearlite\" متبلور خواهد شد. از آنجایی که فریت از پرلیت نرم تر است، این دو ریزساختار برای افزایش قابلیت شکل پذیری ماده ترکیب خواهند شد.",
"distance": 220,
"question": "در فولادهای هیپویوتکتوید بعد از سرد کردن از دمای تبدیل آستنیت چه ساختاری تشکیل می شود و ترکیب این ساختار چگونه است؟"
},
{
"answer1": "در این فرایند ابتدا فولاد استنیتی شده و سپس در حمام نمک مذاب با دمایی درست بالای دمای شروع تبدیل مارتنزیت سریع سرد شده و برای مدت زمان معینی در این دمای ثابت نگه داشته می شود.",
"answer2": "از مزایای این فرایند در مقابل روش سریع سرد کردن و بازپخت، افزایش مقاومت ضربه ای تا دو برابر بیشتر از روش عادی و کاهش تنش های داخلی و احتمال ترک برداشتن و تاب برداری است.",
"distance": 545,
"question": "عملیات حرارتی آستمپرینگ چگونه انجام می شود و چه مزایایی در مقایسه با روش سریع سرد کردن دارد؟"
},
{
"answer1": "بازپخت در دمای ۱۰۰۰ تا ۱۱۵۰ درجه سلسیوس، بسته به گرید، و با زمان نگهداری ۱ الی ۳ دقیقه به ازای هر میلی متر ضخامت، و خنک کاری سریع با آب یا هوا انجام می شود.",
"answer2": "این فاز معمولاً چندان خطرناک نیست، اما می تواند به دلیل شکل گیری فاز سیگما در دماهای ۵۵۰ تا ۹۰۰ درجه سلسیوس باعث تردی شود.",
"distance": 257,
"question": "چگونه عملیات حرارتی بازپخت محلول برای فولادهای زنگ نزن آستنیتی انجام میشود و چرا گاهی دلتا فریت موجود در این فولادها باعث تردی میشود؟"
},
{
"answer1": "عملیات حرارتی افزایش استحکام آلیاژهای آلومینیوم شامل سه بخش است:",
"answer2": "آلیاژهای موجود در بازار که قابل افزایش استحکام و سختی از طریق عملیات حرارتی هستند شامل آلیاژهای Wrought سری 2XXX و 6XXX و 7XXX (به جز ۷۰۷۲) و آلیاژهای ریخته گری سری 2XX.۰ و 3XX.۰ و 7XX.۰ هستند.",
"distance": 390,
"question": "در عملیات حرارتی آلیاژهای آلومینیوم چه مراحلی برای افزایش استحکام وجود دارد و چه آلیاژهایی برای این فرایند مناسب هستند؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
750 | : کاراکاس
کاراکاس پایتخت کشور ونزوئلا است. این کشور در محدوده کشورهای امریکای لاتین واقع است.
کاراکاس در شمال این کشور در امتداد پستی و بلندی های دره کوهستانی تنگ واقع در رشته کوه ساحلی ونزوئلا (کوردیلرا دلا کوستا) واقع شده است. دره دارای هوایی بهاری است و منطقه شهری دره کاراکاس دارای ارتفاعی حدود ۲٬۵۰۰ و ۳٬۰۰۰ پا (۷۶۰ و ۹۱۰ متر) از سطح دریاست. این دره در مجاورت دریای کارائیب واقع است، و توسط رشته کوه پرشیب (سرو ال آویلا) که با ارتفاعی بیش از ۷۴۰۰ پا (۲۲۰۰ متر) در امتداد جنوبی تپه ها و رشته کوه ها واقع شده از ساحل جدا می شود. در سال ۲۰۰۵ برآورد جمعیت این مرکز تاریخی کاراکاس، که به نام ناحیه لیبرتادور شهرت دارد، ۱/۲ میلیون نفر بوده است..
در همان سال، برآورد جمعیت منطقه پایتختی رسمی ۳/۳ میلیون نفر بود.. «ناحیه پایتخت» نام منطقه اصلی کاراکاس است، که بخشی از ایالت می راندا را پوشش می دهد. جمعیت کاراکاس (جمعیت نگاری شهری) (کاراکاس بزرگ، از جمله شهرهای همجوار ناحیه پایتخت) حدوداً ۷/۴ میلیون نفر است.
بیش از پانصد سال پیش، ساکنان این منطقه را قبایل بومی تشکیل می دادند و در آن زمان کاراکاسی وجود نداشت. سال ها بعد و در سال ۱۵۶۲، فرانکو فاجاردو، یک مهاجرنشین اسپانیایی مزرعه ای در این ناحیه بنا نهاد. اقامت فاجاردو در این دره چندان دوام نیاورد، و بومیانی که به سرزمین خود بازگشتند وی را از این منطقه بیرون راندند. این آخرین طغیان بومیان بود، چرا که در ۲۵ ژوئیه ۱۵۶۷ دیگو د لوسادا، کاپیتان اسپانیایی بنای شهر سنت جیمز بزرگ|سانتیاگو دلئون دکاراکاس را بنا نهاد، و منطقه بومی نشین کاتوچاکائو تحت نفوذ مهاجرنشینان تبدیل به شهر جدید کاراکاس شد.
کشت کاکائو منجر به رشد بیش از پیش شهر شد که تبدیل به مرکز استان ونزوئلا شد. در سال ۱۵۷۷، کاراکاس همچنان به رشد افقی خود ادامه داد.
تلاش خوزه ماریا اسپانا و مانوئل خوال برای بر پا کردن انقلاب و کسب استقلال در ۱۳ ژوئیه ۱۷۹۷ سرکوب شد. اما عقاید ورای انقلاب فرانسه و جنگ های استقلال آمریکا مردم را برانگیخت، و در ۵ ژوئیه ۱۸۱۱ اعلامیه استقلال در کاراکاس امضا شد.این شهر محل تولد دو تن از مهم ترین شخصیت های آمریکای لاتین بود: فرانچسکو د می راندا و ""ال لیبرتادور"" سیمون بولیوار. زلزله ای در ۲۶ مارس ۱۸۱۲ کاراکاس را تخریب کرد و مقامات شهر این زلزله را مجازات الهی برای عصیان در برابر پادشاهی اسپانیا در حین جنگ استقلال ونزوئلا قلمداد کردند. این دره تبدیل به گورستانی شد، و جنگ تا ۲۴ ژوئن ۱۸۲۱ یعنی زمانی که بولیوار در کارابوبو پیروزی سرنوشت سازی بر سلطنت طلبان به دست آورد ادامه یافت.
با رشد مستمر اقتصاد ونزوئلای نفت خیز در قرن بیستم، کاراکاس تبدیل به یکی از مراکز اقتصادی مهم آمریکای لاتین شد، و نیز این شهر تبدیل به مرکز اصلی روابط اروپا و آمریکای جنوبی شد. در طول دهه ۵۰ کاراکاس برنامه مدرنیزاسیون گسترده ای را آغاز کرد که این برنامه در طول دهه های ۶۰ و ۷۰ نیز ادامه یافت. در این دوره کارلوس رائول ویلانوئوا، معمار نوگرا بنای یونیورسیداد سنترال د ونزوئلا را بنا نهاد که این بنا در حال حاضر توسط یونسکو یکی از آثار ملی ونزوئلا نامگذاری شده است. ویلانوئوا نیز به ال سیلنسیو پیوست و چندین منطقه مسکونی کارگری ( ۲۳ دی انرو، سیمون رودریگز) و نیز نواحی مسکونی طبقه متوسط جدیدی (بلو مونته، لوس پالوس گرندز، چوائو، کافه تال، و غیره) در این دره احداث شد و مرزهای آن را به سمت شرق و جنوب شرقی گسترش داد؛ بزرگراهی که کاراکاس را به فرودگاه اصلی کشور (مایکوئشیا) و بندر اصلی کشور (لا گوئایرا) متصل می کرد و دارای تونل ها و پلهای بسیاری بود، به همراه دیگر آزادراه های داخل شهر، و ساختمان های دولتی (مرکز سیمون بولیوار) نیز از دیگر عوامل مهم تحول شهر به شمار می رفت. در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۴، یکی از برجهای مجموعه پارک مرکزی آتش گرفت. تغییر در ساختار اقتصادی کشور، که اکنون وابسته به نفت است، و رشد سریع کاراکاس این شهر را تبدیل به عامل جذب جوامع روستایی کرد که این جوامع با مهاجرت بدون برنامه خود به شهر اقدام به ساخت مناطق فقیرنشین در اطراف دره کاراکاس کردند. امروزه در سال ۲۰۰۶ بر اساس آمار رسمی دست کم نیمی از جمعیت شهر در مناطق فقیرنشین ساکنند.
پرچم کاراکاس متشکل از زمینه قرمز به همراه نشان شهر است که از آغاز دهه ۱۹۸۰ به کار رفته است. زمینه قرمز، که یادآور رنگ غالب رعیت سلطنتی در کاراکاس استعماری، نماد خون مردم کاراکاس که در راه استقلال ریخته شده و نیز بالاترین آرمان های ملت ونزوئلاست. طرح اولیه پرچم کاراکاس در دهه ۱۹۸۰ طراحی شد و متشکل از پارچه ای قرمز بود که دارای نشانی بود که در آن زمان ایجاد شده و همچنان مورد استفاده قرار می گیرد. این پرچم همچنان در شهر نصب است.
بعدها در سال ۱۹۹۴، ظاهراً در نتیجه تغییر در مقامات شهری، تصمیم بر آن شد که نشان کاراکاس را که قدری اندازه آن بزرگ تر شده بود در مرکز زمینه قرار دهند، این ترکیب جدید همچنان نیز حفظ شده است.
نشان شهر کاراکاس توسط شهرداری لیبرتادور طراحی شد، این شهرداری برای متمایز کردن خود و نیز شهرداری مرکزی شهر نقش شیر، و نیز صلیب سنت جیمز را در این نشان طراحی کرد. به صورت نمادین، کاراکاس نماینده نشان مرکز جمهوری است.
سرود شهر «مارچا کاراکاس» نام دارد که ساخته «پیرو پزوتی د ماتیس» به همراه اشعار خوزه انریکه سارابیا است، که بر اساس موافقت نامه ای که در ۲۸ مارس ۱۹۸۴ به تأیید شورای شهر رسید اشعار به عنوان بخش اصلی و جدایی ناپذیر سرود به آن افزوده شد. شجاعت مردم کاراکاس، و نیز یادبود شهر بام های قرمز الهام بخش سرود است.
کاراکاس دارای پنج منطقه شهرداری است: باروتا، ال هاتیلو، چاکائو، لیبرتادور، و سوکر. به موجب قانون اساسی ونزوئلا شهرداری ها باید به دو بخش اجرایی و قانون گذاری تقسیم می شود. شهردار ریاست بخش اجرایی شهرداری را بر عهده دارد و این در حالی است که بخش قانونگذاری شهرداری توسط شورای شهر اداره می شود. در ۸ مارس ۲۰۰۰ یعنی یک سال پس از تصویب قانون اساسی جدید ونزوئلا در روزنامه رسمی شماره ۳۶٬۹۰۶ اعلام شد که منطقه شهری کاراکاس بزرگ ایجاد خواهد شد، و اینکه برخی از اختیارات شهرداری های مناطق به "شهردار آلکادیاً، که در شهرداری لیبرتادور واقع شده تفویض خواهد شد.
کالائو و آلتامیرا از محلات مرفه نشین کاراکاس اند.
کاراکاس در دره ای واقع شده، و توسعه شهر در قرن اخیر منجر به گسترش شهر تا کوهستان های مجاور شده است. منبع اصلی آب کاراکاس رودخانه گوایر است، که در داخل شهر جریان دارد. کوه سرو ال آویلا در بخش شمالی شهر واقع شده است.
کاراکاس به عنوان پایتخت ونزوئلا، دارای شرکت های خدماتی، بانکها، فروشگاهها و دیگر مراکز است. ۱۰۰ درصد این مراکز خدماتی هستند، به استثنای برخی صنایع که در حومه مادرشهری آن احداث شده اند، بورس اوراق بهادار کاراکاس نیز از دیگر مراکز مهم اقتصادی کاراکاس است، این مرکز درخواست خرید را مطرح کرده و اجازه فروش ابزار مورد نیاز برای مذاکرات خود در بازار سهام را صادر می کند. شرکت نفت ونزوئلا (PDVSA) که بزرگ ترین شرکت کشور است نیز در کاراکاس واقع شده است، این شرکت مسئول انجام مذاکرات تمامی موافقت نامه های بین المللی برای توزیع و صادرات نفت به سایر کشورهای جهان است.
متروی کاراکاس در سال ۱۹۸۳ تأسیس شده و هم اکنون دارای ۴ خط و ۴۶ ایستگاه می باشد.
جمعیت کاراکاس ۳٬۲۷۶٬۰۰۰ نفر است، که این رقم شامل مناطق حومه شهر، همچون پتاره، که دارای جمعیتی حدود ۱٬۵۰۰٬۰۰۰ نفر است نمی باشد.
ترکیب نژادها و فرهنگ های مختلف در طول تاریخ کاراکاس همواره در ایم شهر مشهود بوده است. پیش از این، در دوران استعمار، اسپانیایی ها با بومیان سرخ پوست و پس از آن با سیاه پوستانی که برای کار در مزارع کاکائو و قهوه به این منطقه آمدند در هم آمیختند، بنابراین، امروزه می توان هرگونه ترکیبی از آمیزش این نژادها را در شهر شاهد بود.
پس از دوران استعمار، یعنی زمانی که ونزوئلا استقلال یافته بود و زمانی که نفت کشف و استخراج شد، شهر در حال رشد شاهد نوع دیگری از مهاجرت بود. اروپائیان. فرانسویان تلفن را با خود به ونزوئلا آوردند (به همین دلیل است که مردم این کشور همانند فرانسویان در هنگام پاسخ گفتن به تلفن از لفظ «الو» استفاده می کنند) و هلندیان (شل پترولیوم) نیز برای استخراج نفت پا به این منطقه گذاشتند.
پس از آن، به دلیل وقوع جنگ دوم جهانی و نظام های دیکتاتوری قدیم اروپا و نیز استخراج بیشتر نفت، هزاران مهاجر از اسپانیا (خصوصاً گالیسیا و جزایر قناری)، پرتغال (خصوصاً جزیره مادیرا)، ایتالیا و دیگر کشورهایی نظیر ترکیه و لبنان برای آغاز زندگی جدید در شهر جدیدی که در آستانه انفجار بود، پا به کاراکاس گذاشتند. مهاجرت اروپائیان در طول دهه های ۶۰ و ۷۰ بیشتر چشمگیر بود. اما چند سال بعد، در طول دهه های ۸۰ و ۹۰، کاراکاس نوع جدیدی از مهاجران را پذیرفت، این بار مهاجران از کشورهای همسایه نظیر کلمبیا؛ اکوادور؛ پرو؛ بولیوی؛ ترینیداد و توباکو؛ هائیتی بودند، که با حضور خود در کاراکاس نوع جمعیت شناختی جدیدی را وارد منطقه کردند.
خوشبختانه، به دلیل نفوذ کهنه اسپانیا، ترکیب نژادها و فرهنگ ها مسئله ای رایج در شهر کاراکاس بوده است. بنابراین، به راحتی می توان در این شهر افرادی با موی بور و چشمانی سیاه و نیز افرادی سیاه با موی بور و چشمان آبی یافت. با این وجود، بافت جمعیتی رایج «مولاتو» (سیاه+سفید)، «مستیزو» (سفید پوست+بومیان سرخ پوست)، و «کریولو» (ترکیبی از هر سه نژاد) است.
امروزه، به دلیل رشد صنعت نفت، و نیز سیاست های مهاجرتی جدید، کاراکاس پذیرای مهاجرانی از کوبا، چین، کشورهای عربی همچون عراق و نیز کشور ایران است. مهاجرت جدید بیشتر ناشی از اتحادی است که هوگو چاوز رئیس جمهوری کنونی ونزوئلا با این کشورها ایجاد کرده است.
همانطور که می بینید، بسیاری از مردم به شهر کاراکاس پا گذاشته اند اما متأسفانه رشد شهر به صورتی بی برنامه و بدون کنترل بوده است. هیچگونه برنامه ریزی جمعیت شناختی تاکنون در شهر انجام نشده است، به همین دلیل هنوز می توان مناطق و محلاتی را در کاراکاس یافت که فاقد سیستم های برق و آب رسانی هستند، نیازی به ذکر دیگر خدمات همچون مدرسه، بیمارستان، پاسگاه پلیس، اداره آتش نشانی و غیره نیست. بنابراین، بسیاری از مناطق حومه و محلات شهر همچون مناطق بی قانونی هستند که در آن جرم و ناامنی شب و روز بیداد می کند. کاراکاس، همچون دیگر شهرهای آمریکای لاتین، از بهترین نمونه های «توسعه بدون برنامه و حمایتی» است، که در نتیجه شهری جدید، و ثروتمند اما هم زمان مبتلا به بی قانونی و فقر فزاینده ایجاد می شود.
کاملاً طبیعی است که در کاراکاس ساختمانی ۶۰ طبقه و باشکوه و دارای آخرین فناوری روز را در کنار خانه های فقیرنشین، سست و خطرناک مشاهده کرد.
ساختمان اصلی دانشگاه مرکزی ونزوئلا، که توسط معمار مشهور کارلوس رائول ویلانوئوا طراحی شده و یونسکو در سال ۲۰۰۰ آن را میراث جهانی خوانده است، یکی از شاهکارهای هنر معماری تلقی می شود. بیش از ۲۸ هنرمند از مکتب هنری پیشرو معاصر در اجرای این پروژه شرکت داشتند. از جمله آنان می توان هانس آرپ، الکساندر کالدر، فرناند لگر، ویکتور واسارلی، به همراه فرانچسکو ناروائز، آلخاندرو اوترو و اوسوالدو ویگاس از ونزوئلا نام برد.
کپیتولیو فدرال یک بلوک کامل شهر را به خود اختصاص داده است، و با گنبدهای طلایی و نیز سنگفرش های نئوکلاسیک خود، ممکن است حتی بزرگ تر نیز به نظر برسد. ساخت این بنا در دهه ۱۸۷۰ و توسط آنتونیو گوزمان بلانکو انجام شد، و بیشتر شهرت آن به خاطر سالن الیپتیکو، یعنی یک سالن بیضی شکل است که دارای گنبدها و دیوارهای پوشیده از نقاشی های دیواری است که بزرگان کشور را به تصویر کشیده است.
در صورتی که در سالروز استقلال ونزوئلا به این محل وارد شوید، خواهید توانست قانون استقلال ۱۸۱۱ را که بر روی پایه مجسمه نگاشته شده و تنها در این روز به نمایش عمومی در می آید مشاهده کنید. راهروهای گرداگرد سالن پوشیده از تصاویر جنگ های استقلال ونزوئلاست.
این بنا توسط روبرتو برل مارکس معمار برزیلی طراحی شده است. این منطقه بهشت سبزی در مرکز شهر است، که در آن فعالیت های متعددی می توان انجام داد. حیوانات اهلی نیز در بخش باغ وحش این پارک به نمایش گذاشته شده اند. نسخه ای از کشتی مشهور کریستف کلمب با نام لا سانتا ماریا در بخش جنوبی پارک به تصویر کشیده شده است.
مجتمع فرهنگی ترزا کارنو، یا تئاتر ترزا کارنو، یکی از مهم ترین سالن های تئاتر شهر کاراکاس و ونزوئلاست، که در آن کنسرت های نمادین و مردم پسند، اپرا، رقص باله و تئاتر برگزار می شود. این سالن در ناحیه فرهنگی شهر و در نزدیکی بنای موزه، پارک کائوبوس و آتنی کاراکاس واقع شده است. این مجتمع به دو بخش تقسیم می شود: «خوزه فیلیکس ریباس» و «ریو ریان». این بنا در زمینی به مساحت ۲۲ هزار متر مربع احداث شده است. نام این سالن برگرفته از نام ترسا کارنو پیانیست مشهور است.
در کاراکاس آسمان خراش ها ممکن است به خوبی به چشم بخورد، اما در بازسازی خانه ای که سیمون بولیوار در ۲۴ ژوئیه ۱۷۸۳ در آن به دنیا آمد ممکن است چیزی بیش از رنگ و بوی استعمار اولیه به چشم بخورد. نمایشگاه های سلاح، پرچم و یونیفرم در این موزه به تصویر کشیده شده است.
بیشتر فضای داخلی این ساختمان مربوط به دوران استعمار را تصاویر عظیمی از صحنه های نبرد اشغال کرده است، اما در موزه بولیوار وسایل شخصی وی بیشتر به چشم می خورد. افتخار این مکان در تابوتی نهفته است که در آن بقایای بولیوار از کلمبیا به ونزوئلا بازگردانده شد؛ خاکستر بولیوار اکنون در زیارتگاه ملی نگهداری می شود.
مراسم تشییع جنازه بولیوار ۱۲ سال پس از مرگ وی در ایگلسیا د سانفرانچسکو یعنی چند ساختمان در غرب همین مکان برگزار شد و در همین مکان بود که وی در سال ۱۸۱۳ به نام سیمون بولیوار ال لیبرتادور نامیده شد. تلالو زیارتگاه های کلیسای این محل چشم ها را خیره کرده و گرچه گوزمن بلانکو این کلیسا را مدرن کرده است اما کلیسا همچنان بخش اعظم معماری استعماری درونی خود را حفظ کرده است.
باغ های گرداگرد این موزه نیز به اندازه دورن آن اغواگر است. این موزه در یک خانه بزرگ و با شکوه ییلاقی که به کوئینتا آنائوکو شهرت دارد، و توسط فضای سبز زیبایی احاطه شده احداث شده است. درون خانه اتاق هایی که با وسواس تمام مرمت شده قرار دارد، این اتاق ها از آثار هنری، مبلمان و لوازم و بسیاری دیگر از صنایع دستی که با دقت خاصی گزینش شده انباشته شده است.
کوئینتا در زمان ساخت خود یعنی در سال ۱۷۹۷، در خارج از شهر تاریخی واقع بود، اما امروزه این خانه تبدیل به واحه ای شده است که در دل نواحی حومه سن برنادینو واقع است. چنانچه صبح یکشنبه به این مکان قدم بگذارید ممکن است با کنسرتی مواجه شوید که در اتاق هایی که زمانی اصطبل این ساختمان بوده برگزار می شود.
مقدس ترین بنا در ونزوئلا از شمال پلازا بولیوار پنج ساختمان با این بنا فاصله دارد، این بنا در حاشیه شمالی شهر واقع شده است. این بنا که سابقاً کلیسا بوده است، در سال ۱۸۷۴ توسط آنتونیو گوزمان بلانکو به عنوان قبرستان بزرگان ونزوئلا در نظر گرفته شد. کل صحن مرکزی کلیسا وقف بولیوار شده، و در قربانگاه نیز تابوت برنزی این قهرمان قرار گرفته است و این در حالی است که افرادی که از شهرت کمتری برخوردارند در راهروها دفن شده اند. گنبد زیارتگاه ملی پوشیده از نقاشی های متعلق به دهه ۱۹۳۰ است که تصاویری از زندگی بولیوار را ترسیم می کند و چلچراغ بزرگ نیز که در بالای سر می درخشد در سال ۱۸۸۳ به مناسبت صدمین سالگرد تولد وی در این مکان نصب شده است. تعویض نگهبانان که روزانه چند بار و طی مراسمی خاص انجام می شود نیز از دیگر صحنه های دیدنی این موزه است.
در پرسه ای کوتاه در شرق پلازا بولیوار به پارک مرکزی می رسیم، این مجموعه بتونی مرکب از پنج سطح مسکونی دارای معماری یوحنایی است، که دارای دو برج ۵۳ طبقه هشت ضلعی است که یکی از آن ها پس از آنکه در جریان آتش سوزی در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۴ متحمل خسارات زیادی شد در حال حاضر در حال بازسازی است.
پارک مرکزی کانون فرهنگی و هنری کاراکاس است، در این بنا موزه، سالن سینما، مجموعه فرهنگی ترسا کارنو، و زیارتگاه کاراکاس و شرکت تئاتر راجاتابلا که از محبوبیت بسیاری نیز برخوردار است واقع شده است. میرادور د لاتوره اوسته، که در طبقه ۵۲ واقع شده دارای چشم اندازی ۳۶۰ درجه ای از شهر است.
پلازا بولیوار که آکنده از برگ است در کانون شهر قدیمی قرار گرفته و مجسمه یادبود سیمون بولیوار نیز در مرکز آن نصب شده است. ساختمان های جدید و بلند بیشتر چشم انداز یادگار دوران استعمار محله اصلی کاراکاس را به خود اختصاص داده است. اما این منطقه زنده و با طراوت همچنان دارای مناطق دیدنی مهمی است.
طبقه همکف موزه کاراکاس نمایانگر تاریخ محلی است، و نیز دارای مدل های مهمی از شهر به نحوی که در اوایل قرن نوزدهم و دهه ۱۹۳۰ شکل گرفته است. برای پی بردن به میزان رشد این شهر، تنها کافی است نگاهی به نقشه ای که قدمت آن به سال ۱۵۷۸ بازمی گردد و در حیاط مرکزی بنا قرار گرفته بیندازید.
ال هاتیلو یکی از شهرک های یادگار دوران استعمار است که در حومه جنوب شرقی کاراکاس در منطقه شهری ای به همین نام واقع شده است. این شهرک کوچک، که یکی از معدود مناطق ونزوئلاست که در آن وضعیت مربوط به دوران استعمار حفظ شده است، تصویری از کاراکاس چند قرن پیش به دست می دهد. ال هاتیلو نیز مانند هر شهر دیگری در ونزوئلا، دارای پلازا بولیوار خاص خود است که تندیس سیمون بولیوار|ال لیبراتور در وسط آن قرار گرفته است. این شهرک دارای یک کلیسای کاتولیک رم و بسیاری ساختمان های دیگر مربوط به دوران مهاجرنشینی نیز هست که به خوبی حفظ شده اند. حتی شهرداری، بانکها، و کتاب فروشی ها نیز در این محله ظاهر مربوط به دوران استعمار خود را حفظ کرده اند، و دارای پنجره های خاص آن دوران، درهای تمام چوبی و پشت بام های دارای سفال های قرمز هستند.
بخش مربوط به دوران استعمار شهرداری ال هاتیلو تنها بخش اندکی از تمام زمین را نشان می دهد. دیگر بخش های شهرداری ال هاتیلو محلات مسکونی و تجاری معمولی از جمله محلاتی همچون لا بویرا، اوریپوتو و لالاگونیتا هستند.
سرو ال آویلا («کوه ال آویلاً) (ووآرایرا رپانو)، کوهی واقع در شمال مرکزی ونزوئلاست، این کوه در جوار کاراکاس واقع شده و آن را از دریای کارائیب جدا می کند، از این کوه به عنوان ریه نباتی کاراکاس یاد می شود، و یکی از مناطق دیدنی شهر محسوب می شود. در سال ۱۹۵۸ این کوه »پارک ملی ال آویلاً نام گرفت.
افرادی که خواهان آشنایی با مهم ترین منطقه تجاری و مادرشهری کاراکاس هستند، باید به لاس مرسدس بروند، این منطقه دارای برخی از بهترین رستوران های شهر که دارای متخصصان تغذیه هستند، و نیز میخانه ها، بارها و استخرهای متعددی است. این منطقه وعده گاه محبوب جوانان کاراکاس و دارای برخی از برترین مغازه ها، و مجتمع های تجاری کاراکاس است.
آلتامیرا محله ای است که در منطقه شهرداری چاکائو، می راندا|چاکائو از شهرداری کاراکاس واقع شده است، این محله دارای ایستگاه متروی خاص خود، هتلها و رستوران های متعدد، و یکی از مراکز تجاری مهم شهر است، خیابان فرانچسکو د می راندا (یکی از خیابان های اصلی کاراکاس) و دیستیبیودور آلتامیرا (یک خروجی متراکم بزرگراه) هر دو در آلتامیرا واقع شده اند.
کلیسای جامع کاراکاس در یکی از زوایای پلازا بولیوار واقع شده و پس از زمان ساخت آن در سال ۱۵۹۴ بارها تخریب و تبدیل به ویرانه ای شده است، والدین سیمون بولیوار در کنار قربانگاه های دست ساز این کلیسا دفن شده اند، این کلیسا دارای آثار هنری باشکوهی، همچون «رستاخیز» اثر پیتر پل روبنز، «بازنمایی مریم مقدس» اثر موریلو، و شام آخر، و اثر ناتمام آرتورو میشلنا نقاش ونزوئلایی است.
کاراکاس محل برخی از برترین دانشگاه های ونزوئلاست، که از جمله آن ها می توان از دانشگاه مرکزی ونزوئلا، دانشگاه سیمون بولیوار، دانشگاه کاتولیک اندروس بلو، دانشگاه شهر، دانشگاه خوزه مناریا وارگاس و چندین دانشگاه دیگر نام برد.
برجسته ترین تیم های فوتبال و بیسبال در کاراکاس قرار دارند. مرکز چندین ورزش دیگر نیز شهر کاراکاس است.
تیم های بیسبال تیبورونز د لا گوایرا و لئونز دل کاراکاس «ورزشگاه المپیک د لا UCV» متعلق به دانشگاه مرکزی ونزوئلا را که دارای گنجایش ۲۵٬۰۰۰ نفر است در اختیار دارند.
نویگنتس دل ماگالانز، نیز یکی دیگر از تیم های بیسبال شهر کارکاس است، این تیم به والنسیا، کارابوبو منتقل شد، اما به ویژه به خاطر رقابت این تیم با تیم محلی این تیم محبوبیت زیادی در پایتخت دارد.
شهر کاراکاس دارای دو ورزشگاه فوتبال است:
از آنجایی که کاراکاس پایتخت ونزوئلاست، مؤسسه ملی ورزش، کمیته المپیک ونزوئلا و نیز بسیاری دیگر از باشگاه ها و فدراسیون های ملی نیز در آن واقع شده است.
کاراکاس پایتخت فرهنگی ونزوئلاست، و دارای رستوران ها، سالن های نمایش، موزه ها، و مراکز خرید متعدد است. این شهر همچنین محل استقرار مهاجرانی از مناطقی همچون اسپانیا، ایتالیا، پرتغال، خاورمیانه، آلمان، چین، و کشورهای آمریکای لاتین است.
کاراکاس زادگاه بسیاری از سیاست مداران و هنرمندانی بوده است که تاریخ و فرهنگ کشور خود را رقم زده اند:
شهر کاراکاس دارای دو ورزشگاه فوتبال اصلی است: ورزشگاه المپیک با ظرفیت ۳۵٬۰۰۰ تماشاچی و ورزشگاه استادیو بریگیدو ایریارتل، با گنجایش ۲۵٬۰۰۰ تماشاچی، که مرکز باشگاه فوتبال کاراکاس و نیز ایتالچاکائو است. تیم های بیسبال تیبورونز د لا گوایرا و لئونز دل کاراکاس نیز در ورزشگاه مشترک خود در ورزشگاه دانشگاه با گنجایش ۳۳٬۰۰۰ نفر بازی می کنند.
قزوین
| [
{
"answer1": "پرچم کاراکاس متشکل از زمینه قرمز به همراه نشان شهر است",
"answer2": "سرود شهر «مارچا کاراکاس» نام دارد",
"distance": 837,
"question": "پرچم کاراکاس چه رنگی دارد و نام سرود این شهر چیست؟"
},
{
"answer1": "والدین سیمون بولیوار در کنار قربانگاه های دست ساز این کلیسا دفن شده اند",
"answer2": "کاراکاس محل برخی از برترین دانشگاه های ونزوئلاست، که از جمله آن ها می توان از دانشگاه مرکزی ونزوئلا، دانشگاه سیمون بولیوار، دانشگاه کاتولیک اندروس بلو، دانشگاه شهر، دانشگاه خوزه مناریا وارگاس و چندین دانشگاه دیگر نام برد.",
"distance": 235,
"question": "محل دفن والدین سیمون بولیوار کجاست و همچنین کدام دانشگاه مشهور در کاراکاس واقع شده است؟"
},
{
"answer1": "کوه سرو ال آویلا در بخش شمالی شهر واقع شده است.",
"answer2": "منبع اصلی آب کاراکاس رودخانه گوایر است، که در داخل شهر جریان دارد.",
"distance": 67,
"question": "کوهی که کاراکاس را از دریای کارائیب جدا میکند چه نام دارد و کدام رودخانه منبع اصلی آب شهر است؟"
},
{
"answer1": "در این دوره کارلوس رائول ویلانوئوا، معمار نوگرا بنای یونیورسیداد سنترال د ونزوئلا را بنا نهاد",
"answer2": "تیم های بیسبال تیبورونز د لا گوایرا و لئونز دل کاراکاس «ورزشگاه المپیک د لا UCV» متعلق به دانشگاه مرکزی ونزوئلا را که دارای گنجایش ۲۵٬۰۰۰ نفر است در اختیار دارند.",
"distance": 14353,
"question": "نام معمار بنای یونیورسیداد سنترال د ونزوئلا چه بود و کدام تیم های بیسبال در ورزشگاه دانشگاه بازی می کنند؟"
},
{
"answer1": "در سال ۱۹۵۸ این کوه »پارک ملی ال آویلاً نام گرفت.",
"answer2": "بافت جمعیتی رایج «مولاتو» (سیاه+سفید)، «مستیزو» (سفید پوست+بومیان سرخ پوست)، و «کریولو» (ترکیبی از هر سه نژاد) است.",
"distance": 7612,
"question": "در سال ۱۹۵۸ چه اتفاقی برای کوه ال آویلا افتاد و در کاراکاس چه نوع ترکیب نژادی رایج است؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
751 | : باشگاه فوتبال آ.ث. میلان
اَسوچیاتزیونه کالچو میلان ( ) که عموماً با نام آ. ث. میلان یا میلان شناخته می شود، باشگاه حرفه ای فوتبال است که در شهر میلان ایتالیا پایه گذاری شده است. در ۱۶ دسامبر ۱۸۹۹ با نام «باشگاه کریکت میلان» به وسیلهٔ آلفرد ادواردز و هربرت کیلپین انگلیسی تأسیس شد و به دلیل انگلیسی بودن مؤسسان، اسم باشگاه به جای "میلانو" (تلفظ ایتالیایی)، میلان نام گرفت.
میلان با ۱۸ عنوانِ قهرمانی در یوفا و فیفا، چهارمین باشگاهِ موفق در جهان است. ۵ قهرمانی در جام حذفی ایتالیا و ۶ قهرمانی در سوپر جام ایتالیا و در مجموع ۲۹ جام، یکی از پرافتخارترین تیم های ایتالیاست. همچنین با ۷ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا، ۲ قهرمانی در جام برندگان جام اروپا، ۵ قهرمانی در سوپر جام اروپا، ۳ قهرمانی در جام بین قاره ای و ۱ جام باشگاه های فوتبال جهان و در مجموع ۱۸ جام، پس از رئال مادرید پرجام ترین تیم های اروپایی است و در عرصهٔ بین المللی، بعد از رئال مادرید در رده دوم قرار دارند. و از باشگاه رقیب همشهری خود اینتر میلان،رقیب دیرینه خود یوونتوس در رتبه بالاتری قرار دارد .
ورزشگاه خانگی آن ها سن سیرو است که با گنجایش ۸۰٬۰۱۸ نفری، بزرگترین ورزشگاه ایتالیا، و یکی از بزرگترین ورزشگاه های اروپاست. میلان این استادیوم با اینتر میلان مشترکاً استفاده می کند. اینتر میلان بزرگ ترین رقیب آن هاست و رقابت این دو تیم شهرآورد دلا مادونینا نام دارد که یکی از مهم ترین شهرآوردهای فوتبالی در جهان است.
سیلویو برلوسکونی نخست وزیر سابق ایتالیا، مالک سابق باشگاه بود که این ریاست این باشگاه را به مدت ۳۱ سال بر عهده داشت. این باشگاه از اعضای بنیان گذار گروه ۱۴ است که پس از فروپاشی توسط اتحادیه باشگاه های فوتبال اروپا جایگزین شد.
این باشگاه، در ابتدا با عنوان باشگاه کریکت و فوتبال میلان، توسط دو انگلیسی به نام های آلفرد ادواردز و هربرت کیلپین که متولد شهر ناتینگهام بود، در سال ۱۸۹۹ تأسیس شد. به دلیل خاستگاه این باشگاه، از تلفظ انگلیسی نام شهر میلان، به جای تلفظ ایتالیایی این شهر (میلانو)، در نام این باشگاه استفاده شده است. آث میلان اولین عنوان قهرمانی خود در جام قهرمانی ایتالیا را در سال ۱۹۰۱ و دو قهرمانی پایپی دیگر در سال های ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ بدست آورد.
در سال ۱۹۰۸، این باشگاه شکافی را در خود به دلیل اختلافات داخلی برای جذب بازیکنان خارجی تجربه کرد، که این موضوع باعث تشکیل باشگاه دیگری در شهر میلان به نام اینتر میلان شد. پس از این اتفاقات میلان تا فصل ۵۱–۱۹۵۰ موفق به کسب قهرمانی در ایتالیا نشد. در دهه ۵۰، میلان به اوج فوتبال ایتالیا با هدایت مثلت سوئدی گره-نو-لی که متشکل از گونار گرن، گونار نوردال و نیلس لیدهولم، بازگشت.
پس از آن میلان در سال ۱۹۵۸ برای نخستین بار به فینال جام باشگاه های اروپا راه یافت، اما در شرایطی که ۲بار از رئال مادرید پیش افتاد در وقت های اضافه ۳ بر ۲ مغلوب شد. از اوایل دهه ۶۰ روکو سرمربی میلان شد و باشگاه را به نوک قله افتخار رساند. در فینال ۱۹۶۳ میلان تحت هدایت روکو با پیروزی بر تیم بنفیکا، نخستین تیم ایتالیایی فاتح اروپا لقب گرفت. در سال ۶۸ با شکست هامبورگ، فاتح جام برندگان جام شد و در سال ۱۹۶۹ برای دومین بار قهرمان اروپا شد. در همان سال در جام بین قاره ای در دیداری جنجالی استودیانتس آرژانتین را با نتیجه ۴ بر ۲ شکست داد و برای نخستین بار فاتح این جام معتبر بین المللی شد.
در اوایل دهه ۷۰ میلان بار دیگر تحت هدایت نرئو روکو جام برندگان جام را فتح کرد. در ادامه دهه میلان ۳بار فاتح کوپا ایتالیا شد و در اواخر دهه تحت هدایت نیلس لیدهولم دهمین اسکودتو را کسب کرد و ستاره ای طلایی به همین مناسبت بر روی لباس باشگاه نقش بست.
به دنبال بازنشستگی جیانی ریورا، میلان دوران افت را تجربه کرد. دورانی که ماجرای توتونرو یا همان شرط بندی و پرداخت رشوه از سوی باشگاه برای تغییر نتیجه مسابقات در سال ۱۹۸۰ و مجازات حضور در سری بی را برای میلان در پی داشت. در فصل ۸۱–۱۹۸۰ میلان برای نخستین بار در تاریخ باشگاه، قهرمان سری بی شد و مجدداً به سری آ بازگشت. اما این بازگشت دوام چندانی نداشت و در پایان فصل ۸۲–۱۹۸۱، در بین شانزده تیم چهاردهم شد و به سری بی بازگشت. در همین فصل میلان فاتح جام میتروپا شد. در سال ۱۹۸۲ جوزپه فارینا ریاست باشگاه را برعهده گرفت و میلان را به سری آ بازگرداند. آخرین اقدام او پیش از واگذاری باشگاه به برلوسکونی، امضای قرارداد با پائولو مالدینی بود.
در سال ۱۹۸۶، سیلویو برلوسکونی، باشگاه را خریداری کرد و یک سال بعد با به خدمت گیری آریگو ساکی به عنوان سرمربی، و بازیکنانی همچون مارکو فان باستن، رود گولیت و فرانک ریکارد دوران شکوفایی مجدد میلان آغاز شد. ساکی در اولین دوره مربیگری خود در میلان (۱۹۹۱–۱۹۸۷)، موفق به کسب ۸ عنوان قهرمانی شد؛ (یک قهرمانی سری آ، یک قهرمانی سوپر جام ایتالیا، ۲ قهرمانی جام باشگاه های اروپا، ۲ قهرمانی سوپر جام اروپا و ۲ قهرمانی جام بین قاره ای). وی در این دوره یک نایب قهرمانی در سری آ و یک نایب قهرمانی در کوپا ایتالیا را نیز در کارنامهٔ خود دارد. پس از او فابیو کاپلو، هدایت میلان را برعهده گرفت و در همان فصل اول میلان را بدون شکست قهرمان ایتالیا کرد. میلان دو فصل بعد را هم با قهرمانی ایتالیا پشت سر گذاشت. کاپلو در اروپا هم اقتدار ساکی را ادامه داد و همراه میلان، در ۳ فینال پیاپی لیگ قهرمانان/جام باشگاه ها حاضر شد.
در فینال ۱۹۹۴، شاگردان کاپلو در دیداری یک طرفه بارسای مقتدر یوهان کرایف را با ۴ گل در هم شکستند و بیش از پیش به رکورد ۶ قهرمانی رئال مادرید نزدیک شدند. در فینال ۱۹۹۵، در شرایطی برابر آژاکس تن به شکست دادند که در صورت کسب پیروزی، با ۶ قهرمانی هم رده رئال، رکورددار اروپا می شدند.
در ادامه دهه ۹۰، میلان رو به افول گذاشت و در دو فصل ۹۷–۱۹۹۶ و ۹۸–۱۹۹۷ حتی با حضور ساکی و کاپلو هم نتوانست اقتدار خود را حفظ کند. خوردن ۶ گل از یوونتوس، آن هم در ورزشگاه خانگی، بدترین نتیجه دوران برلوسکونی است.
میلان در اولین دههٔ قرن، یکی از قدرتمندترین باشگاه های اروپا و جهان بود. در فاصلهٔ سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ سه بار به فینال اروپا راه یافت.
سال ۲۰۰۳، در یک فینال تمام ایتالیایی موفق شد رقیب دیرینهٔ خود یوونتوس را در ضربات پنالتی شکست داده و برای ششمین بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شود. در تابستان همان سال، دیدار سوپر جام را برابر پورتو برگزار کرد و با کسب پیروزی ۱–۰ برای چهارمین بار فاتح این جام اروپایی شد. در پایان سال ۲۰۰۳، میلان در مصاف با بوکا جونیورز در ضربات پنالتی شکست خورد و نتوانست قهرمانی جام بین قاره ای را بدست آورد.
سال ۲۰۰۴، در دیدار رفت از مرحلهٔ یک چهارم نهایی دپورتیوو لاکرونیای اسپانیا را در خانه با نتیجهٔ ۴ بر ۱ شکست داد و در شرایطی که همگان تصور می کردند که کار تیم اسپانیایی تمام شده، در دیدار برگشت با نتیجهٔ ۴ بر ۰ شکست خورد و از راهیابی به مرحلهٔ نیمه نهایی بازماند. در پایان این فصل میلان برای هفدهمین بار فاتح سری آ شد.
فینال ۲۰۰۵ استانبول هیچگاه از خاطر هوادارن میلان و لیورپول محو نخواهد شد. در این فینال دراماتیک، ابتدا میلان با گل زود هنگام کاپیتان افسانه ای خود پائولو مالدینی از حریف انگلیسی پیش افتاد. در ادامه هرنان کرسپوی آرژانتینی دو گل دیگر به ثمر رساند تا نیمهٔ نخست با نتیجهٔ قاطع ۳ بر ۰ به سود میلان به پایان برسد. امّا، در نیمهٔ دوم ورق برگشت و لیورپول موفق شد در مدت زمان ۶ دقیقه، نتیجه را به تساوی بکشاند. استیون جرارد، ولادیمیر اسمیچر و ژابی آلونسو سه گل پیاپی به ثمر رساندند تا نهایتاً، بازی در پایان ۱۲۰ دقیقه تلاش دو تیم گل دیگری نداشته باشد و ضربات پنالتی قهرمان اروپا را مشخص نماید. لیورپول ۳ بر ۲ در ضربات پنالتی به پیروزی رسید.
نیمه نهایی ۲۰۰۶، محل برخورد دو غول اروپا یعنی میلان و بارسلونا بود. تک گل لودویک ژولی کافی بود تا بارسا در مجموع دو دیدار، با نتیجهٔ ۱ بر ۰ پیروز شود و به فینال برسد.
در فصل ۰۶–۲۰۰۵، در پی تخلفات مربوط به تعیین داوران مسابقات سری آ، کمیته انضباطی رأی به کسر ۱۵ امتیاز در شروع فصل ۰۷–۲۰۰۶ و عدم حضور این تیم در لیگ قهرمانان اروپا را صادر کرد که این حکم بعد از بازنگری، به کسر هشت امتیاز و حضور در مرحله پلی آف لیگ قهرمانان اروپا، کاهش پیدا کرد.
سال ۲۰۰۷ یکی از بهترین فصول میلان در قرن جدید بود. باشگاه ایتالیایی، در شرایطی به نیمه نهایی راه یافته بود که سه تیم دیگر این مرحله تماماً انگلیسی بودند. در بازی رفت از دور نیمه نهایی، منچستر یونایتد موفق شد در ورزشگاه الدترافورد میلان را با نتیجهٔ ۳ بر ۲ شکست دهد. اما این پایان راه نبود و در شب درخشش کاکا، میلان بازی برگشت را با نتیجهٔ ۳ بر ۰ به سود خود به پایان برد و ضمن جلوگیری از فینال تمام انگلیسی، زمینهٔ انتقام گیری از لیورپول را مهیا کرد. ورزشگاه المپیک آتن، محل برگزاری فینال تکراری میلان و لیورپول بود. دو گل از فیلیپو اینزاگی در مقابل تک گل دیرهنگام درک کویت کافی بود تا میلان ضمن گرفتن انتقام دو سال قبل، برای هفتمین بار قهرمان اروپا شود. در تابستان ۲۰۰۷، میلان موفق شد باشگاه سویا را با نتیجهٔ ۳–۱ شکست داده و برای پنجمین بار سوپر جام اروپا را فتح کند. در پایان همین سال، در تورنمت جام باشگاه های جهان (جام بین قاره ای سابق) حاضر شد و در فینال بوکا جونیورز را با نتیجه ۴–۲ شکست داد و برای نخستین بار این جام معتبر بین المللی را تحت نام جدیدش فتح کرد.
میلان که فصل ۰۸–۲۰۰۷ را پایین تر از سطح انتظار به اتمام رسانده بود، در تابستان ۲۰۰۸ جهت تقویت تیم فعالیت نسبتاً گسترده ای را در بازار نقل و انتقالات انجام داد. آن ها در ابتدا رونالدینیو را از بارسلونا خریداری کردند. در ادامه ستاره سابق خود آندری شوچنکو را با قراردادی قرضی از چلسی به خدمت گرفتند. همچنین جیانلوکا زامبروتا از بارسلونا، متیو فلامینی از آرسنال و مارکو بوریلو از جنوا دیگر بازیکنانی بودند که در بازار تابستانی جذب باشگاه شدند. در بازار نقل و انتقالات زمستانی دیوید بکام ستاره انگلیسی لس آنجلس گلکسی با قراردادی قرضی و تا پایان فصل به میلان پیوست. باشگاه در رقابت های سری آ پس از اینتر و یوونتوس در جایگاه سوم قرار گرفت. در رقابت های اروپایی نیز پس از دوم شدن در گروه و صعود به مرحله حذفی، به مصاف وردر برمن رفته و در مجموع دو بازی بخاطر گل زده کمتر در خانه حریف از گردانه رقابت ها خارج شد. اما مهم ترین اتفاق این فصل خداحافظی اسطوره باشگاه پائولو مالدینی، بعد از ۲۴ سال حضور در سطح اول فوتبال ایتالیا و اروپا بود. کاکا نیز در پایان فصل با قراردادی به ارزش ۶۸٫۵ میلیون یورو به رئال مادرید پیوست. همچنین کارلو آنچلوتی سرمربی میلان پس از ۸ فصل هدایت باشگاه و کسب ۸ جام، راهی چلسی شد.
در فصل ۱۱–۲۰۱۰ باشگاه با به خدمت گرفتن ماسیمیلیانو آلگری به عنوان سر مربی و جذب بازیکنانی چون زلاتان ابراهیموویچ، روبینیو، کوین پرنس بواتنگ، آنتونیو کاسانو و مارک فن بومل موفق به کسب هجدهمین قهرمانی در سری آ گردید. در پایان این فصل آندره آ پیرلو پس از ده سال میلان را به قصد پیوستن به رقیب دیرینه یوونتوس ترک گفت. کوچ پیرلو سرآغاز تغییر نسل طلایی میلان بود که در طول ده سال، جام های معتبر داخلی و بین المللی را فتح کرده و میلان را به جایگاه پرافتخارترین باشگاه در سطح بین المللی رسانده بودند.
فصل ۱۲–۲۰۱۱ را میلان در جایگاه دوم به پایان رساند و در انتهای فصل شاهد خداحافظی و خروج ستارگانی چون الساندرو نستا، فیلیپو اینزاگی، جیانلوکا زامبروتا، جنارو گتوسو، مارک فن بومل، کلارنس سیدورف، تیاگو سیلوا، زلاتان ابراهیمویچ و تغییر کامل نسل طلایی بود.
سن سیرو (یا "جوزپه مه آتزا") ورزشگاه تیم های آ. ث میلان و اینتر میلان است. سن سیرو بزرگترین ورزشگاه ایتالیا و یکی از بزرگترین ورزشگاه های اروپاست. در سال ۱۹۲۵ شهرداری میلان شروع ساخت این ورزشگاه را آغاز کرد و کار ساخت آن یک سال به طول انجامید. گنجایش ابتدایی این ورزشگاه ۷۰ هزار نفر بود و سن سیرو نام داشت. تیم های اینتر میلان و آث میلان از همان ابتدا اجاره نشین این ورزشگاه بودند و بازی های خود را در آنجا برگزار می کردند. در سال ۱۹۷۲ برترین گلزن تاریخ اینتر و کاپیتان سابق میلان یعنی جوزپه مه آتزا درگذشت. شهرداری میلان برای تجلیل از این ستاره ورزشگاه سن سیرو را به ورزشگاه جوزپه مه آتزا تغییر نام داد. در سال ۱۹۸۹ این ورزشگاه برای نوسازی مدت کوتاهی تعطیل شد و پس از بازگشایی ظرفیت آن به حدود ۸۳ هزار نفر رسید. بسیاری از بازی های ایتالیا در همین ورزشگاه برگزار می شود.
یوفا به تمامی ورزشگاه های اروپا بر اساس کیفیت آن ها امتیاز می دهد. ورزشگاه سن سیرو نمره ۵ از ۵ را دریافت کرده است. ۲۸ مه ۲۰۱۶ رئال مادرید و اتلتیکو مادرید شصت و یکمین فینال لیگ قهرمانان اروپا را در این ورزشگاه برگزار کردند.
با توجه به تحقیقات روزنامهٔ ایتالیایی لا رپوبلیکا، میلان یکی از پرطرفدارترین باشگاه های ایتالیاست. از لحاظ تاریخی، حامیان میلان عمدتاً طبقه کارگر و اعضای اتحادیه های تجاری بوده اند. در طرف مقابل اینتر، غالباً توسط قشر متوسط جامعه حمایت می شود. فوسا دی لئونی یکی از قدیمی ترین گروه های هواداری اولترای ایتالیا، در شهر میلان مستقر است و از میلان حمایت می کند. در حال حاضر "بریگیت روسونره" اصلی ترین گروه اولترای حامی میلان است.
با توجه به تحقیقاتی که در سال ۲۰۱۰ صورت گرفته، میلان با بیش از ۱۸٫۴ میلیون هوادار، پرطرفدارترین تیم ایتالیایی و هفتمین تیم پرطرفدار اروپایی است.
اینتر اصلی ترین رقیب میلان است. این دو تیم هر فصل دو بار در قالب رقابت های سری آ باهم به رقابت می پردازند. شهرآورد میلان یکی از پرتماشاگرترین رقابت های فوتبال در سطح جهان است.
لباس خانگی میلان از ابتدا راه راه قرمز و مشکی بود. تنها تفاوت موجود در لباس میلان در طول تاریخ، تعداد خط های قرمز و مشکی آن بوده است. هربرت کیلپین قرمز را به عنوان نماد شیطان و مشکی را برای ایجاد ترس در حریفان انتخاب کرده بود. بخاطر لباس مشکی و قرمز باشگاه به بازیکنان میلان اصطلاحاً "روسونری" می گویند. لباس دوم تیم همواره سفید بوده است.
میلان ۸بار در فینال لیگ قهرمانان/جام باشگاه های اروپا با لباس سفید حاضر شده و ۶بار فینال را با پیروزی پشت سر گذاشته است. همچنین در ۳ فینال با لباس اول حاضر شده و در این بین تنها یکبار موفق به فتح جام شده است.
پیراهن سوم باشگاه که کمتر از آن استفاده می شود بین رنگ های سیاه، زرد، آبی، قرمز، نقره ای و طلایی در حال تغییر بوده است.
در طول فصل ۹۸–۱۹۹۷ میلان از ۸ پیراهن مختلف استفاده کرده که این موضوع رکوردی برای باشگاه بحساب می آید.
"از تاریخ ۱ ژوئیه ۲۰۱۹ "
میلان در طول تاریخ خود از سال ۱۸۹۹ تاکنون، رؤسای گوناگونی داشته است. برخی از این روسا هم زمان مالک باشگاه هم بوده اند، درحالیکه تعدادی از آن ها ریاست افتخاری باشگاه را برعهده داشته اند.
اولین رئیس باشگاه، آلفرد ادواردز انگلیسی بود که به همراه هربرت کیلپین، از بنیان گذاران میلان بودند. طولانی ترین دوران ریاست باشگاه، متعلق به سیلویو برلوسکونی است که از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۷، مالکیت و ریاست باشگاه را برعهده داشته است. وی همچنین با ۲۸ جام داخلی و بین المللی، پرافتخارترین رئیس تاریخ باشگاه است.
میلان با کسب ۲۹ جام رسمی، یکی از پرافتخارترین باشگاه های ایتالیاست. این باشگاه با ۱۸ جام بین المللی بعد از رئال مادرید در رده دوم پرجام ترین تیم های فوتبال باشگاهی اروپا قرار دارد. رکورد میلان حاوی ۱۴ جامِ اروپایی و ۴ جامِ جهانی است. در سال ۱۹۷۹، یک ستارهٔ طلایی به مناسبت کسب دهمین اسکودتو بر بالای لوگوی میلان قرار گرفت.
جانی ریورا، اولین بازیکن میلان و دومین ایتالیایی برنده توپ طلای اروپا() است. او در سال ۱۹۶۹، در رقابت با هموطنش لوئیجی ریوا، توپ طلا را از آن خود کرد.
پس از او رود گولیت هلندی، بالاتر از پائولو فوتره پرتغالی، برنده توپ طلای ۸۷ شد.
مارکو فان باستن، دیگر ستاره هلندی بود که در سال های ۸۸ و ۸۹ دو بار پیاپی توپ طلا را به ویترین افتخارات خود افزود. او در این دوسال، با هم تیمی های خود گولیت و بارزی رقابت داشت.
فان باستن، در ادامه روند موفقیتش، توپ طلای سوم را در سال ۹۲ برد. در این سال هریستو استویچکوف، جدی ترین رقیب او برای تصاحب توپ طلا بود.
ژرژ وه آ، دیگر بازیکن میلان است که در سال ۹۵ فاتح توپ طلا شد. او همچنین، نخستین بازیکن غیر اروپایی است که توپ طلا را برده است. وه آ نیمهٔ نخست سال را برای پاری سن ژرمن بازی کرد.
آندری شوچنکو هفتمین توپ طلای میلان را در سال ۲۰۰۴ کسب کرد. جدی ترین رقبای او دکو و رونالدینیو بودند.
و در نهایت کاکا، آخرین توپ طلای میلان را در سال ۲۰۰۷ از آن خود کرد. او در شرایطی به این افتخار نائل شد که رقیبانی چون کریستیانو رونالدو و مسی را در کنار خود می دید.
در سال های ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹، هر سه نفر نخست بازیکن میلان بودند و باشگاه میلان از این حیث رکورددار است. در هر دو سال مارکو فان باستن فاتح توپ طلا شد.
در جدول رده بندی، میلان با مجموع ۶ بازیکن و ۸ توپ طلا به همراه یوونتوس در ردهٔ نخست ایتالیا و به صورت مشترک در ردهٔ سوم اروپا قرار دارد.
پائولو مالدینی با ۹۰۲ بازی در مجموع و ۶۴۷ بازی در سری آ، رکورددار تعداد بازی برای میلان است. او همچنین رکورددار تعداد بازی در سری آ است.
یکی از رأس های مثلث سوئدی میلان، گونار نوردال با ۲۲۱ گل، بهترین گلزن تاریخ میلان است. بعد از او آندری شوچنکوی اوکراینی با ۱۷۵ گل قرار دارد و جانی ریورا کاپیتان سابق میلان با ۱۶۴ گل جایگاه سوم را در اختیار دارد. ریورا همچنین با ۱۷ سال و ۸۰ روز سن، جوان ترین گلزن تاریخ میلان است.
مربی اسطوره ای میلان نرئو روکو، که میلان را به یکی از غول های دهه شصت اروپا تبدیل کرده بود، اولین جام قهرمانی اروپا را برای میلان کسب کرد. طولانی ترین دوران مربیگری میلان با ۴۵۰ بازی، در اختیار اوست.
سیلویو برلوسکونی، طولانی ترین دوران ریاست باشگاه را با ۳۱ سال ریاست در اختیار دارد.
میلان پس از رئال مادرید، بیشترین جام بین المللی را در بین تیم های اروپایی برده و دومین باشگاه پرافتخار فوتبال اروپاست.
در فصل ۹۲–۱۹۹۱، میلان بدون شکست اسکودتو را فتح کرد و تبدیل به اولین تیمی شد که بدون شکست فاتح سری آ می شود. با ۵۸ بازی بدون شکست، میلان رکورددار ایتالیاست و در اروپا بعد از استوا بخارست(۱۰۴) و سلتیک(۶۸)، در رده سوم قرار دارد.
بزرگترین پیروزی باشگاه در برابر مودنا بدست آمده است. میلان در یکی از دیدارهای فصل ۱۵–۱۹۱۴، مودنا را با نتیجه ۱۳–۰ شکست داده است.
بولونیا در فصل ۲۳–۱۹۲۲، سنگین ترین شکست را با ۸ گل به میلان تحمیل کرده است.
| [
{
"answer1": "در ۱۶ دسامبر ۱۸۹۹ با نام «باشگاه کریکت میلان» به وسیلهٔ آلفرد ادواردز و هربرت کیلپین انگلیسی تأسیس شد",
"answer2": "به دلیل انگلیسی بودن مؤسسان، اسم باشگاه به جای \"میلانو\" (تلفظ ایتالیایی)، میلان نام گرفت.",
"distance": 104,
"question": "باشگاه میلان در ابتدا توسط چه کسانی و با چه نامی تاسیس شد و چرا به جای میلانو، میلان نام گرفت؟"
},
{
"answer1": "این باشگاه با ۱۸ جام بین المللی بعد از رئال مادرید در رده دوم پرجام ترین تیم های فوتبال باشگاهی اروپا قرار دارد.",
"answer2": "طولانی ترین دوران ریاست باشگاه، متعلق به سیلویو برلوسکونی است که از سال ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۷، مالکیت و ریاست باشگاه را برعهده داشته است.",
"distance": 274,
"question": "آ.ث. میلان چه تعداد جام بینالمللی دارد و چه کسی طولانیترین دوره ریاست باشگاه را بر عهده داشته است؟"
},
{
"answer1": "ورزشگاه خانگی آن ها سن سیرو است",
"answer2": "در سال ۱۹۷۲ برترین گلزن تاریخ اینتر و کاپیتان سابق میلان یعنی جوزپه مه آتزا درگذشت. شهرداری میلان برای تجلیل از این ستاره ورزشگاه سن سیرو را به ورزشگاه جوزپه مه آتزا تغییر نام داد.",
"distance": 9273,
"question": "نام ورزشگاه خانگی میلان چیست و در چه سالی برای تجلیل از جوزپه مه آتزا تغییر نام داد؟"
},
{
"answer1": "همچنین با ۷ قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا",
"answer2": "مارکو فان باستن، دیگر ستاره هلندی بود که در سال های ۸۸ و ۸۹ دو بار پیاپی توپ طلا را به ویترین افتخارات خود افزود.",
"distance": 12838,
"question": "میلان چند بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شده است و کدام بازیکن میلان بیشترین توپ طلا را برده است؟"
}
] | [
{
"answer1": "آث میلان اولین عنوان قهرمانی خود در جام قهرمانی ایتالیا را در سال ۱۹۰۱ بدست آورد.",
"answer2": "مربی اسطوره ای میلان نرئو روکو، که میلان را به یکی از غول های دهه شصت اروپا تبدیل کرده بود، اولین جام قهرمانی اروپا را برای میلان کسب کرد.",
"question": "اولین عنوان قهرمانی آث میلان در جام قهرمانی ایتالیا چه سالی بود و اولین سرمربی که میلان را قهرمان اروپا کرد چه کسی بود؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
752 | : ارتباطات علمی
ارتباطات علمی به فرایندهای مرتبط با انتشار علمی اطلاق می شود چرا که انتشار در شکل های مختلف آن روش اصلی انتشار نتایج پژوهش هاست. ارتباط علمی زیر مجموعه ای از ارتباط اجتماعی است. علم هویتی جمعی دارد و نزد همه پخش است. فعالیت علمی هر دانشمند زمانی هویت و اهمیت می یابد که به جامعه علمی عرضه و در آثار و مطالعات دیگران متجلی شود و با تحلیل های فردی دیگران درآمیزد تا سرانجام بر ذخیره های دانش افزوده گردد؛ بنابراین ارتباط اساس و ماهیت علم است. (داورپناه، ۱۳۸۶)
اشاعه نتایج پژوهش های علمی هم موجب توسعه مرزهای دانش می شود و هم باعث به رسمیت شناخته شدن کسی می شود که نتایج را به دست آورده است.
انتشار یافته ها در نشریات علمی از مرسوم ترین روش های ارتباط علمی است.
نیوتن می گوید: اگر من بیشتر دیده ام به خاطر آن است که بر شانه غول ها ایستاده ام.
از نظر هاگستروم (نقل شده در داورپناه، ۱۳۸۶) انگیزه اصلی دانشمندان از انتشار نتایج یافته های خود در قالب مقالات علمی، دستیابی به اعتبار و احترام از سوی همکاران خود است.
از نظر راجرز (۱۳۶۹: نقل در داورپناه، ۱۳۸۶) ارتباط علمی فرایندی است که به موجب آن پیام های علمی از منابع به گیرنده انتقال می یابد و عناصر اصلی آن مانند هر شکل دیگر ارتباط عبارتند از: منبع پیام، کانال ارتباطی و گیرنده پیام.
بنا به تعریف دکتر حری (۱۳۸۳: نقل در داورپناه، ۱۳۸۶)ارتباط علمی به معنای رد و بدل کردن یا جریان اندیشه ای میان مولدان علم است. یعنی فردی اندیشه ای را می پروراند و با کلام یا نوشته خود ناقل اندیشه میان افرادی دیگر در درون یک رشته علمی یا ورای رشته ای خاص می شود.
جامعه شناسان علم، ارتباطات علمی را از عوامل مؤثر بر تولید و گسترش دانش می دانند. همان طور که تاریخ علم نشان می دهد، پویایی علم از قرن هفدهم به بعد بیشتر در گفتمان های علمی دیده شده است. ایده های علمی مانند ریگی که در آب می افتد تولید موج می کند و امواج آن به تدریج پخش گردیده و عقاید جدید را به وجود می آورد. تولید علمی تا حد زیادی تحت تأثیر کارایی ارتباط علمی قرار دارد. استورر (۱۹۷۳: نقل در داورپناه، ۱۳۸۶) معتقد است که اثر علمی دانشمندانی که با همکاران خود تعامل دارند باکیفیت تر از افرادی است که این ارتباط را ندارند.
ارتباط علمی یکی از زمینه ها و شرایط توسعه علمی است چرا که بدون وجود ارتباط علمی امکان انتقال دانسته ها و دستاوردهای علمی میسر نخواهد شد و سرانجامی جز رکود و سکون علمی نخواهد داشت. دانشمندان باید اندیشه های جدید را بیاموزند تا بتوانند برای پروراندن اندیشه های جدیدتر مورد استفاده قرار دهند. چون عنصر اساسی در پیشرفت علم، ترکیب ایده های موجود است، ارتباط مؤثر بین دانشمندان برای رسیدن به این ترکیب جزء غیرقابل چشم پوشی در فعالیت های علمی تلقی می شود (ریاحی، ۱۳۷۴: نقل در داورپناه، ۱۳۸۶)
نوشتن و انتشار مجرای اصلی ارتباط علمی است. ابن خلدون نوشتن را تبدیل دانش شخصی به دانش اجتماعی می داند (حری، ۱۳۷۲). طبق نظر زایمن (نقل در داورپناه، ۱۳۸۶) تا اندیشه ای مکتوب نشود و در معرض نقد و داوری قرار نگیرد به مرتبه علمیت نخواهد رسید. دو انگیزه اصلی در نگارش علمی تنازع بقا و تملک یا شخصی کردن دانش است. در تنازع بقا محرک نگارش علمی نه مسائل پژوهشی که منافع شخصی و حرفه ای است. شعار «بنویس و زنده بمان» یا"publish or perish" دلالت بر نوشتن برای بقای شغلی استادان دانشگاه هاست. انگیزه دیگر نگارش علمی، تملک یا شخصی کردن دانش است. یعنی مهر مالکیت زدن به اندیشه ای بدیع که هر آن ممکن است توسط دیگران غصب شود. این انگیزه ناشی از ترس از سرقت افکار است. زیرا به گفته زایمن «در علوم کوسه هایی هستند که پیوسته مشغول بو کشیدن اند و مترصدند تا افکار منتشر نشده را از ببلعند و از آن خود سازند" (نقل در حری، ۱۳۷۲). بنابراین انگیزه این گونه آثار بیش از آن که اجتماعی کردن اندیشه باشد به شهادت طلبیدن جامعه برای تأیید مالکیت صاحب اثر است.
داورپناه (۱۳۸۶) کارکردهای زیر را برای ارتباطات علمی برمی شمارد:
- تهیه پاسخ برای پرسش های معین؛ کمک به دانشمندان برای همگام شدن با پیشرفت های جدید در رشته؛ کمک به دانشمندان برای شناخت و فهم یک رشته جدید؛ شناخت جریان های اصلی در رشته و پی بردن به میزان اهمیت کار خویش؛ بررسی اعتبار اطلاعات با کمک شواهد تکمیلی؛ کسب دیدگاه جدید با وسعت بخشیدن به دامنه علاقه و توجه؛ و
- دریافت بازخورد دربارهٔ آثار علمی خویش.
ارتباطات علمی به دو شکل رسمی (مانند انتشار کتاب و انتشار مقاله در مجلات) و غیررسمی (تماس های شخصی و شفاهی و نیز مجازی مانند ارسال پیام به گروه های مباحثه) وجود دارد. مجلات علمی از اولین محمل های ارتباطات علمی بوده و هنوز هم مهم ترین کانال ارتباط علمی هستند. اولین مجله علمی در قرن هفدهم میلادی پا به عرصه وجود گذاشت.
مجراهای غیررسمی ارتباطات علمی ایده ها و یافته های جدید را به سرعت اشاعه می دهند. در دنیای مجازی امروز ابزارهای بسیاری برای تسهیل ارتباطات علمی به وجود آمده اند. این ابزارها تبادل علمی را فارغ از محدودیت های زمان و مکان و به صورت تعاملی امکانپذیر نموده و بنابراین مبادله دانش را از سلسله اطلاعات خطی به شبکه ارتباطی تعاملی متحول نموده اند. صاحبنظران اعتقاد دارند که این امر آهنگ تولید علم را شتاب می بخشد. امروزه دانشمندان از طریق پست الکترونیکی به بحث و تبادل نظر می پردازند یا در کنفرانس های آنلاین شرکت می کنند که نیازی به حضور فیزیکی ندارد. شبکه های اجتماعی علمی نیز ارتباطات شبکه ای را ممکن ساخته اند. برخی از آن ها مانند ریسرچ گیت و آکادمیا به مثابه یک شبکه اجتماعی علمی عمل می کنند و برخی دیگر مانند ارکید و ریسرچر آی و گوگل اسکالر به مثابه رزومه علمی یا پروفایل پژوهشی نویسندگان هستند. برخی دیگر مانند مندلی قابلیت های مدیریت استناد دارند. این ابزارها به افراد اجازه می دهند که آثار خود را در پروفایل خود ذخیره کنند و در نتیجه رویت پذیری آثار را افزایش می دهند. از آنجا که اخیراً شاخص های علم سنجی جدیدی مانند آلتمتریکس به وجود آمده اند که برخلاف معیارهای قبلی فقط بر اساس استناد نیستند بلکه میزان خوانش و دانلود و لایک ها و کامنت های یک مقاله را برای میزان اعتبار آن می سنجند استفاده از ابزارهای ارتباطات علمی باعث ارتقای رتبه علمی نویسندگان و پژوهشگران می شوند.
امروزه ارتباطات علمی دربرگیرنده کل فرایند علمی از انجام پژوهش تا مدیریت داده ها، تصمیم گیری دربارهٔ انتخاب یکی از گزینه های انتشار، حق مؤلف، داوری متون علمی، توزیع، دسترس پذیری و به اشتراک گذاری تولیدات علمی و نگهداری آن ها برای آیندگان است.
درک ارتباطات علمی نیازمند آشنایی با موارد ذیل است:
ارتباطات علمی سابقه ای دیرینه دارد و به مرور زمان شیوه های آن نیز تحول یافته است. این ارتباطات با مسافرت های علمی آغاز می شود و با ارتباطات علمی دیجیتال و مجازی پایان می یابد.
مسافرت های علمی
کسایی از وجود چنین ارتباطاتی در عصر شکوفایی تمدن اسلامی یاد می کند که سفر به مراکز علمی یکی از شیوه های رایج ارتباطات علمی بوده است. وی به نقل از ابن خلدون می نویسد: همانا سیر و سفر در جستن دانش ها و دیدار استادان بر کمال تعلیم می افزاید و سبب این است که افراد بشر، اخلاق و معارف و روش های مذهبی و فضائل علمی را که در آن ممارست دارند گاهی از طریق روش علمی و آموزش و القا فرا می گیرند و گاه به شیوه تقلید و تلقین و به صورت حضور مستقیم در مجالس، ولی دستیابی به ملکات از راه ارتباط مستقیم پایدارتر است. (کسایی، ۱۳۶۴، ۲۷۴–۵)
نسخه برداری از متون علمی
چینی ها، یونانی ها و ایرانیان دوران باستان از طریق نسخه برداری یا استنساخ کتاب به باز تولید و انتشار آن کمک شایانی کردند. اسکندر مقدونی پس از ورود به ایران دستور داد از همه کتاب های موجود در استخر نسخه برداری کنند. شاپور هم کتاب هایی را که جمع آوری کرده بود در دسترس نسخه برداران قرار داد تا استنساخ شوند. در تمدن اسلامی نیز استنساخ کتاب ارزش تلقی می شد. به گونه ای که ابن خلدون آن را از زمینه های عمران (تمدن) دانسته است. متولیان هر دین یا مذهب نیز به استنساخ متون دینی خود اهتمام می ورزیدند تا از سویی با انتشار این متون، عقاید دینی خود را ترویج کنند و از سویی دیگر از اجر معنوی آن برخوردار شوند. طالبان علم در مدارس و مراکز آموزشی خود اعم از نظامیه ها، مدرسه ها، مسجدها و خانقاه ها نه تنها از درس استاد نسخه برداری می کردند بلکه اگر درس بر مبنای مشخصی تدریس می شد دانشجو یا طلبه کتاب را از مدرس یا از کتابخانه به امانت می گرفت و نسخه ای برای استفاده خود استنساخ می کرد.
مسئله استنساخ در مراکز آموزشی مقوله ای عام بود و وجهه فرهنگی داشت. تا جایی که هر طالب علمی که کتاب های بیشتری استنساخ می کرد به اعتبار دانشوری و دانشمندی پذیرفته تر و مقبول تر بود و هم از اعتبار بیشتری در حوزه تعلیم و تعلم برخوردار می شد.
تألیف و چاپ متون علمی
با فراگیر شدن دستگاه چاپ، نسخه برداری رواج خود را از دست داد. با این فناوری، تکثیر متون با دقت و سرعت بیشتری میسر شده بود. کتاب پس از اختراع چاپ در قرن ۱۵ پدید آمد. در قرن ۱۷ میلادی، کتاب، رسانه عمومی ویژه ای برای انتقال اندیشه ها و اطلاعات بود.
نامه نگاری میان دانشمندان
دانشمندان از اوایل قرن هفدهم به این سو، از راه نامه پراکنی های پیوسته و متقابل به توسعه علم کمک می کردند و اغلب نامه هایشان مقارن و مکمل یکدیگر بود. آن ها از این طریق افکارشان را برای دانشمندان همتایشان دسترس پذیر می کردند. البته این نوع مکاتبات علمی، پدیده نوظهوری نبود اما در قرن هفدهم در مقیاس بسیار گسترده تر شد. نامه های اشخاص سرشناسی مانند نیوتن و لایب نیز حاوی اندیشه هایی هستند که در کتاب های رسمی تر آنان نظیری برای آن نمی توان پیدا کرد. لایبنیز رساله کاملی در فلسفه را به شکل مجموعه ای از نامه ها منتشر کرد. نامه ها به شکل دستی نسخه برداری و همزمان برای سه یا چهار نفر فرستاده می شد. دانشمندان هنوز هم صدها نامه با یکدیگر ردوبدل می کنند.
شکل گیری انجمنهای علمی
گروهی از دانشمندان، به طور منظم یکدیگر را ملاقات می کردند تا دستاوردهای علمی خود را ارائه کنند و نتایج پژوهش های خود را به بحث و بررسی بگذارند. آن ها نوشته های شخصی خود را نیز در اختیار یکدیگر قرار می دادند و گزارش های کوتاهی از فعالیت های خود را منتشر می کردند تا بتوانند اعضای اجتماع علمی خود را که قادر به شرکت در این همایش ها نبودند روزآمد نگاه دارند.
در نیمه دوم قرن هفدهم، با پیدایش انجمن ها و مجله های علمی، روش های دیگری برای گسترش دانش علاوه بر مکاتبات و نامه نگاری ایجاد شد. مجمع جامعه سلطنتی لندن برای پیشبرد علوم طبیعی که پس از مدتی به جامعه سلطنتی تغییر نام داد، از مهم ترین جامعه علمی بریتانیا بود. آکادمی علوم فرانسه نیز مانند جامعه سلطنتی بریتانیا ریشه در ملاقات های غیررسمی اهل علم داشت. دکارت و پاسکال نیز در آن شرکت داشتند و توسط مارسن رهبری می شد. نتیجه آن، آکادمی علوم در پاریس بود که با پیشنهاد شارل پرو شاعر و داستان سرای فرانسوی به ژان باتیست کولبر وزیر لویی چهاردهم تأسیس شد. اعضای این آکادمی علاوه بر کمک مالی برای پژوهش های خود، یک مقرری دائمی نیز از مقامات سلطنتی دریافت می کردند و هفته ای دو بار در اتاقی در کتابخانه سلطنتی گرد هم می آمدند.
فرهنگستان علوم ایتالیا اولین فرهنگستانی بود که در سال ۱۶۰۳ میلادی پایه گذاری شد. سپس انجمن سلطنتی انگلیس یا لندن در سال ۱۶۶۰ بنا شد و در سال ۱۶۶۲ لقب سلطنتی گرفت. آکادمی علوم پاریس در سال ۱۶۶۲، فرهنگستان علوم برلین در سال ۱۷۰۰ و جامعه فلسفی فیلادلفیای آمریکا در سال ۱۷۴۰ پایه گذاری شده اند. بدنبال تشکیل این انجمن ها، تأسیس دیگر انجمنهای علمی شتاب گرفت تا جایی که سال ۱۷۹۰ شاهد حدود ۲۲۰ فرهنگستان علوم در سرتاسر جهان بوده است.
پیدایش مجلات علمی
مجلات علمی تقریباً ۲۵۰ سال بعد از اختراع چاپ پا به عرصه وجود نهادند. با رشد حجم نامه نگاری ها، نشریات علمی مختلف به عنوان ابزارهای مؤثر مبادله اطلاعات پدیدار شدند. طی قرن های ۱۸ و ۱۹ میلادی نشریات علمی تخصصی تر شدند. در قرن ۱۹ میلادی کارکردهای دیگر ارتباطات علمی آشکار گردید. انتشار مقاله در مجلات علمی به شاخص اصلی جایگاه حرفه ای افراد و سازمان های پژوهشی بدل شد.
بنابراین ریشه پژوهش های گروهی و مشارکتی را باید از زمان تولد علم نوین (انقلاب علمی قرن هفدهم) و در سازمان های ارتباطی انقلاب علمی، یعنی مجله های علمی جستجو کرد.
پژوهش ها نشان دادند که در نیمه اول قرن نوزدهم دانشمندانی که با یکدیگر همکاری علمی داشتند، به طور متوسط توان تولید یا بهره وری بالاتری نشان دادند و گرایش عمده در همکاری علمی، افزایش چند نویسندگی است.
در دهه های اخیر، پدیده تألیف مشترک توجه زیادی را در جامعه شناسی علم به خود جلب کرده است. اکنون به نظر می رسد که در رشته های خاصی از علوم، روزگاری که یک متخصص به تنهایی کار می کرد به پایان رسیده است. اوج همکاری های علمی را در پایان جنگ جهانی دوم باید جستجو کرد.
پس از جنگ جهانی دوم توجه به برقراری ارتباطات بین المللی در جهت کمک به بازسازی زیربنای علمی در اروپای غربی و ژاپن معطوف شد. در قرن بیستم، با توسعه دانشگاه ها و با ایجاد مقاطع تحصیلات تکمیلی که بر پژوهش تأکید داشتند موضوع همکاری علمی اهمیت فزاینده ای یافت. تا جایی که پرایس در کتاب مشهور خود "علم کوچک علم بزرگ" بر اهمیت همکاری های علمی تأکید کرد و آن را از نظر علمی مورد بررسی قرار داد.
دانشمندان همواره با مشکلات پیچیده ای با ماهیت میان رشته ای مواجهند که حل آن ها نیازمند انجام پژوهش توسط گروهی از دانشمندان با تخصص ها، روابط، اطلاعات و مهارت های ارتباطی ویژه است. اوج پیشرفت های علم در مواقعی به دست آمده که گروهی از پژوهشگران از رشته های مختلف علوم با همدیگر همکاری و فعالیت داشته اند. برای مثال کشف ژنوم انسان جز در سایه همکاری میان دانشمندان رشته های مختلف علمی مانند زیست شناسی و علوم رایانه حاصل نمی شد. حوزه دیجیتال هیومنیتیز هم از همکاری متخصصان علوم انسانی با متخصصان علوم کامپیوتر در سال های اخیر ایجاد شده است.
یک پژوهشگر می تواند اندیشه ها و نظریه های درخشانی داشته باشد، اما ممکن است که قدرت تفکر، تخیل، واقع بینی یا حتی توان مالی برای بهره گیری از اندیشه ها و نظریه ها را نداشته باشد. هدف کار گروهی بهتر، بیش تر و مفیدتر شدن نتایج است. انیشتین می گوید: روزی چند بار به این مسئله فکر می کنم که چقدر زندگی داخلی و خارجی ام بر کار دیگران استوار است، چه آن ها که هستند و چه آن ها که مرده اند. چقدر باید تلاش کنم تا به همان اندازهٔ کمک دریافت شده بازدهی داشته باشم.
تا سال ها پیش علم را به عنوان حیطه و زمینه ای منزوی و مستقل از سایر امور مورد توجه قرار می دادند. حتی افرادی مانند نیوتن و انیشتین به عنوان پژوهشگرانی منزوی قابل تصور بوده اند. خانم و آقای کوری هم که در آپارتمان خود در پاریس کار می کردند گونه ای دیگر از این کلیشه هاست. برخی از تاریخ نگاران برجسته نیز رشد علم را اساساً یا تماماً در گرو اکتشاف های بدست آمده در انزوای آزمایشگاه ها مورد توجه قرار می دادند. اما امروز این واقعیت پذیرفته شده است که علم در جامعه ای که دانشمندان آن با یکدیگر ارتباط متقابل و همکاری و تشریک مساعی دارند رشد می کند.
با امکاناتی که فناوری اطلاعات و ارتباطات فراهم آورده است فعالیت های پژوهشی مشترک افزایش یافته است. در پایان قرن بیستم در فاصله سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۵ تعداد مقالات چند نویسنده ای در آمریکا ۸۰ درصد رشد داشته و در این بین همکاری های بین المللی نیز تا حدود ۲۰۰ درصد رشد داشته است. در حالی که تعداد مقالات تنها حدود ۲۰ درصد رشد داشته است.
عواملی مانند افزایش هزینه های انجام تحقیقات علوم بنیادی، امکانات فناوری اطلاعات برای همکاری های علمی بدون نیاز به حضور فیزیکی، تعاملی بودن فعالیت های علمی، روند رو به رشد تخصصی شدن رشته های علمی، اهمیت یافتن موضوع ها و تحقیقات بین رشته ای تعداد پژوهش های مشترک را افزایش داده است.
نشر مجلات علمی تا جنگ جهانی دوم عمدتاً به وسیلهٔ انجمنهای علمی و موسسات پژوهشی انجام می گرفت و جنبه سودآوری مجله ها کمتر مورد توجه بود. تا این دوران سهم ناشران تجاری در نشر علمی ناچیز بود.
اما بعد از جنگ جهانی دوم با پیدایش نمایه استنادی علوم و تأکید بر مجلات هسته در حوزه های مختلف علوم و افزایش تعداد کتابخانه ها به واسطه رشد تحقیقات دانشگاهی و بخش صنعت شرایط تغییر کرد.
بحران قیمت مجلات در اوایل دهه هفتاد چند سال بعد از ایجاد نمایه استنادی علوم پدیدار شد. با تعیین نشریات هسته پژوهشگران درصدد انتشار آثار خود در چنین نشریاتی برآمدند. کتابخانه ها نیز باید فرصت دستیابی به این نشریات را فراهم نمایند. نتیجه کار وجود بازار تغییرناپذیر به سود ناشران تجاری است.
امروزه اصلی ترین چالش ارتباط علمی بحران قیمت است. قیمت مجله های علمی از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۸ حدود ۱۷۵ درصد رشد داشته است. قیمت پایگاه های اطلاعاتی مدام در حال افزایش است. کتابخانه ها دیگر قادر به تأمین هزینه تصاعدی منابع علمی نیستند. از سوی دیگر ناشران محدودیت هایی در استفاده از منابع علمی آنلاین به دانشگاه ها تحمیل می کنند. به طور مثال بسیاری از پایگاه های اطلاعاتی دارای مجوز استفاده فقط از طریق آی پی دانشگاه هستند و در نتیجه در خارج از دانشگاه قابل استفاده نیستند. این مجوزها به اشکال مختلف استفاده از مقالات را محدود ساخته و کتابخانه ها را از قرار دادن مقالات در نظام امانت بین کتابخانه ای منع یا به شدت محدود می سازد. ماهیت ارتباطات علمی با نگرش منفعت طلبانه ناشران تجاری سنخیتی ندارد. نویسندگان آثار خود را به رایگان در اختیار ناشران قرار می دهند اما ناشران تجاری به چیزی جز افزایش سود سالیانه خویش نمی اندیشند. ناشران تجاری بخش عظیمی از بازار تبادل علمی را در اختیار دارند. تجاری گری روزافزون در حوزه نشر علمی تهدیدی برای جریان آزاد اطلاعاتی علمی است. تعلق انحصاری تمام حقوق مقالات منتشر شده در نشریه ها به ناشرین آن ها منجر به بروز نارضایتی هایی در میان جامعه دانشگاهی شده است. (داورپناه، ۱۳۸۶)
یکی دیگر از چالش های ارتباط علمی وجود نشریات جعلی/چپاولگر/تقلبی/هایجیکد است. این نشریات وجهه علمی نداشته و فقط با دریافت هزینه از نویسنده مقالات را منتشر می کنند. در واقع هدف آن ها فقط کسب سود مالی است.
ارتباطات علمی و نقش کتابخانه های دانشگاهی
۱۳۸۶.
۲. حری عباس. آیین نگارش علمی. تهران: نشر کتابدار ۱۳۷۲
۴. داورپناه، محمدرضا (۱۳۸۶). ارتباط علمی، نیاز اطلاعاتی و رفتار اطلاع یابی. تهران: چاپار.
۵. نوروزی، علیرضا و خالید ولایتی (۱۳۸۸). همکاری علمی پژوهشی: جامعه شناسی همکاری علمی. تهران: چاپار
۶. قانع، محمدرضا. آشنایی با منابع دسترسی آزاد به اطلاعات علمی.
7. صراف زاده، مریم (1396). ارتباطات علمی در فضای مجازی: شبکه های اجتماعی علمی و پروفایل های پژوهشی.
8. صراف زاده، مریم و نرگس شیخ. "ارتباطات علمی در فضای مجازی؛ ضرورت حضور پژوهشگران در وب اجتماعی." شناسه 6، 15-16 (1397): 1-11.
| [
{
"answer1": "علم هویتی جمعی دارد و نزد همه پخش است.",
"answer2": "از نظر هاگستروم (نقل شده در داورپناه، ۱۳۸۶) انگیزه اصلی دانشمندان از انتشار نتایج یافته های خود در قالب مقالات علمی، دستیابی به اعتبار و احترام از سوی همکاران خود است.",
"distance": 566,
"question": "به گفته چه کسی علم هویتی جمعی دارد و انگیزه اصلی دانشمندان برای انتشار مقالات چیست؟"
},
{
"answer1": "ارتباط علمی یکی از زمینه ها و شرایط توسعه علمی است چرا که بدون وجود ارتباط علمی امکان انتقال دانسته ها و دستاوردهای علمی میسر نخواهد شد و سرانجامی جز رکود و سکون علمی نخواهد داشت.",
"answer2": "استورر (۱۹۷۳: نقل در داورپناه، ۱۳۸۶) معتقد است که اثر علمی دانشمندانی که با همکاران خود تعامل دارند باکیفیت تر از افرادی است که این ارتباط را ندارند.",
"distance": 150,
"question": "چرا ارتباط علمی برای توسعه علم ضروری است و بر اساس نظر چه کسی، اثر علمی دانشمندانی که با همکاران خود تعامل دارند با کیفیت تر است؟"
},
{
"answer1": "ابن خلدون نوشتن را تبدیل دانش شخصی به دانش اجتماعی می داند",
"answer2": "طبق نظر زایمن (نقل در داورپناه، ۱۳۸۶) تا اندیشه ای مکتوب نشود و در معرض نقد و داوری قرار نگیرد به مرتبه علمیت نخواهد رسید.",
"distance": 72,
"question": "به نظر ابن خلدون نوشتن چه کاری انجام میدهد و به گفته زایمن چه چیزی تا مکتوب نشود به مرتبه علمیت نمیرسد؟"
},
{
"answer1": "مجلات علمی از اولین محمل های ارتباطات علمی بوده و هنوز هم مهم ترین کانال ارتباط علمی هستند.",
"answer2": "اولین مجله علمی در قرن هفدهم میلادی پا به عرصه وجود گذاشت.",
"distance": 92,
"question": "مهم ترین کانال ارتباط علمی کدام است و اولین مجله علمی در چه قرنی پا به عرصه وجود گذاشت؟"
},
{
"answer1": "در تمدن اسلامی نیز استنساخ کتاب ارزش تلقی می شد.",
"answer2": "با فراگیر شدن دستگاه چاپ، نسخه برداری رواج خود را از دست داد.",
"distance": 831,
"question": "در تمدن اسلامی استنساخ کتاب چه ارزشی داشت و با فراگیر شدن چه چیزی، نسخه برداری رواج خود را از دست داد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
753 | : ابرآلیاژ
اَبَرآلیاژ ، آلیاژی است که از نظر اکسایش و حفظ استحکام در مقابل حرارتِ بیش از یک سومِ نقطهٔ ذوب خود مقاوم باشد. عنصرِ پایه ی ابرآلیاژها، معمولاً نیکل، کبالت یا آهن-نیکل است.
ابرآلیاژ استحکام زیادی در دماهای بالا دارد و در برابر خزش، خوردگی و اکسایش مقاوم است. این مقاومت توسط عناصری نظیر آلومینیم و کروم ایجاد می شود. ساختار کریستالی این آلیاژها معمولاً مکعبی وجه پر () است.
عمدهٔ کاربرد ابرآلیاژها در قسمت های داغ توربین های گاز (پره های توربین و محفظه احتراق) می باشد که دمای گاز در این بخش ها به بیش از ۱۰۰۰ درجه سلسیوس می رسد.
به دلیل استفاده این آلیاژها در دمای بالا، مقاومتشان در برابر تغییر شکل و اکسایش بسیار مهم است. آلیاژهای پایه نیکل در این موارد مصرف می شوند. اَبَرآلیاژی که بیش از ۵۰ درصد وزن آن عنصر نیکل باشد، ابرآلیاژ نیکلی نامیده می شود. این آلیاژها می توانند با افزودن عناصر فلزی و نافلزی دیگری نظیر کروم، آهن، کبالت، مولیبدن، تنگستن، آلومینیم، تیتانیوم، زیرکونیم، ایتریم، وانادیم، کربن و بور گسترش یابند. هرکدام از این عناصر به منظور تقویت مشخصه خاصی از آلیاژ بکار می روند.
مقاومت ابرآلیاژها بستگی به کندی حرکت نابجایی()ها در ساختار کریستالی دارد. بدین منظور در آلیاژهای پایه نیکل جدید یک فاز بین فلزی گاماپریم('γ) غالباً به کمک آلومینیم و تیتانیوم ایجاد می شود. جهت بهبود مقاومت در برابر اکسایش آلومینیم، کروم، بور و ایتریم به این آلیاژها افزوده می شود. آلومینیم و کروم با ایجاد یک لایه اکسید از سطح آلیاژ در برابر اکسایش محافظت کرده و بور و ایتریم موجب پخش شدن این لایه در تمام سطح آلیاژ می شوند.
با وجوداینکه ابرآلیاژهای پایه نیکل در دماهای بالا عملکردی عالی دارند ولی ابرآلباژهای پایه کبالت به صورت بالقوه مقاومت بالاتری در برابر حرارت و اکسایش نسبت به ابرآلیاژهای پایه نیکل دارند. به همین دلیل استفاده از این آلیاژها در سالیان اخیر به صورت چشمگیری افزایش داشته است اما به دلیل استحکام کمتر در دماهای پایین نسبت به ابرآلیاژهای پایه نیکل کماکان استفاده کمتری دارند. مهم ترین دلیل این امر کمبود پیوند فازهای 'γ است که نقش مهمی در استحکام در دمای بالا دارند. در آلیاژ پایه نیکل یک هم سیمایی(coherency) بین دو فاز وجود دارد که نقش بسزایی در افزایش استحکام در دمای بالا دارد.
استفاده از آهن در تولید سوپر آلیاژ ها بسیار مورد توجه است زیرا برخی از آلیاز های فولادی در مقاومت به خزش اکسیداسیون و خوردگی رفتاری مشابه با سوپر آلیاژ های پایه نیکل نشان داده اند در حالی که بسیار ارزان تر و در دسترس تر از سوپرآلیاژ های پایه نیکل و کبالت هستند .
سری AISI 600 شامل ۶ دسته بندی اولیه از آلیاژ های پایه آهن هستند که به شرح زیر است :
1- 601 تا 604 :فولاد کم آلیاژ مارتنزیتی.
2- 610 تا 613 :فولاد مارتنزیتی با سخت کاری ثانویه .
3- 614 تا 619 :فولاد مارتنزیتی کرومی.
4- 630 تا 635 :فولاد ضد زنگ شبه آستنیتی و مارتنزیتی رسوب سختی شده .
5- 650 تا 653 :فولاد استحکام بخشی شده با کار سرد و کار گرم .
6- 660 تا 665 :سوپر آلیاژ های آستنیتی
مشکلاتی در این نوع آلیاژ ها وجود دارد که مانع از برتری این سوپرآلیاژ ها از سایر سوپرآلیاژ ها می شود. اولین مشکل این است که ساختار الکترونی آهن تمایل بیشتری نسبت به نیکل برای افزایش شکل گیری فاز شکننده و ترد TCP دارد . دومین مشکل این است که جایگزینی نیکل با آهن باعث می شود تا مقاومت به اکسیداسیون کاهش یابد.سومین مشکل و شاید مهمترین مشکل این است که آهن به علت ساختار الکترونی ای که دارد به تشکیل دیگر فاز ها به غیر از فاز مطلوب گاما پرایم که دارای ساختار FCC است کمک می کند وباعث می شود تا در بهترین حالت در اغلب موارد این فاز به صورت غیر پایدارتشکیل شود.
طبق نمودار فازی تعادلی سوپر آلیاژ Fe- Ni- Cr-Ti-Al تنها در زمانی فاز گاما پرایم به صورت پایدار تشکیل می شود که Al/Ti در یک نسبت میانه قرار داشته باشند .به علت دشواری بالای استفاده از آلمینیوم این عنصر در بیشتر سوپر آلیاژ های غنی از آهن در مقادیر کمتر لزوما با هدف اکسیژن زدایی در طول فرآیند ذوب مورد استفاده قرار می گیرد. در بسیاری از درجه های این سوپر آلیاژ ها Ti در آن ها از عناصراصلی می باشد و با گامای ناپایدار ((Ni3Ti سخت شده اند.متاسفانه قرار گرفتن این سوپر آلیاژ ها در معرض دمای بالای 650 درجه ی سانتی گراد سبب می شود تا گاما پرایم با فاز پایدار "اتا" به حالت صفحات خشن به یکی از دو صورت کلونی های سلولی که از مرز دانه رشد کرده اند یا ویدمن اشتاتن جایگزین شود که تغییر حالت همراه با کاهش قابل توجه استحکام می باشد تعدادی از درجات تجاری سوپر آلیاژ های پایه آهن یا غنی از آهن در جدول زیر آورده شده اند :
گاما:شبیه به فاز هایی که در سوپر آلیاژ های پایه نیکل یافت می شود سوپر آلیاژ های پایه آهن دارای یک شبکه از فاز آستنیت آهن می باشند که دارای ساختار FCC می باشد .عناصر آلیاژی ای که معمولا در این فولاد های ضد زنگ یافت می شود شامل موارد مقابل می باشد :Al , B , C , Co , Cr , Mo , Ni , Nb , Si , Ti , W , Y .زمانی که آلمینیوم به علت خواص ضد اکسیداسیونی که به سوپر آلیاژ پایه آهن می دهد اضافه می شود باید میزان درصد وزنی آن در مقادیر پایین نگه داشته شود زیرا آلمینیوم پایدار کننده ی شبکه ی فاز فریت اولیه که دارای ساختار BCC است می باشد که یک فاز نا مطلوب در ریز ساختار سوپر آلیاز ها می باشد. این فاز برای استحکام در دمای بالایی که توسط شبکه ی آستنیت اولیه با ساختار FCC ایجاد شده است نا مطلوب است .
گاما پرایم :فاز گاما پرایم به صورت رسوب هایی که باعث افزایش استحکام در سوپر آلیاژ ها وجود دارد.شبیه به آلیاژ های پایه نیکل رسوب های گاما پرایم می توانند با عناصری مانند Al , Ni, Nb , Ti تولید شود .
دو نوع عمده از فولاد های ضد زنگ وجود دارند که با لایه اکسیدی ای که روی سطح آن ها تشکیل می شود توصیف می شوند :
1- فولاد ضد زنگ کروم_تشکیل
2- فولاد ضد زنگ آلومینا _تشکیل
فولاد ضد زنگ کروم تشکیل:این نوع از فولاد ضد زنگ در دسترس ترین نوع فولاد ضد زنگی است که تولید شده است با این حال فولاد ضد زنگ کروم_تشکیل مقاومت به خزش بالایی بالای در هنگام کار در دمای بالا به خصوص در محیط هایی که دارای بحار آب می باشند و در مقایسه با با سوپر آلیاژ های پایه نیکل از خود نشان نمی دهند.قرار گرفتن این سوپر آلیاژ هنگام کار در دمای بالا در معرضبخار آب می تواند موجب افزایش اکسیداسیون داخلی و افزایش سرعت شکل گیری ماده ی فرٌار کروم هیدروکسید می شود که هر دو عامل ذکر شده می تواند باعث کاهش عمر و کارکرد این آلیاژ شود .
فولاد های ضد زنگ آلومینا_تشکیل:این نوع از فولاد ضد زنگ دارای یک شبکه از آهن آستنیتی با ساختار FCC به همراه آلمینیوم اکسید بر روی سطح فولاد می باشد.آلومینیوم از لحاظ ترمودینامیکی دارای پایداری بیشتری نسبت به کروم با اکسیژن دارد.با وجود آن که فاز های رسوبی برای افزایش استحکام و مقاومت به خزش استفاده می شوند در فولاد های ضد زنگ آلومینا_تشکیل رسوبات NiAl به عنوان مخزن Al برای نگه داری و حفظ لایه آلومینا نقش ایفا می کنند.علاوه بر این اضافه کردن عناصر Nb و Cr می تواند به تشکیل و پایداری آلومینا به وسیله ی افزایش کسر حجمی رسوبات NiAl کمک کند .
تلاش های تحقیقاتی برای توسعه ی سوپر آلیاژ های پایه آهن آلومینا_تشکیل به پنج درجه بندی برای فولاد آلومینا_تشکیل آستنیتی(AFA) با کارکرد های متفاوت در دماهای مختلف به هنگام اکسید شدن در هوا+10% بخار آب رسیده است که به شرح زیر می باشند :
یکی از پرکاربرد ترین سوپر آلیاژ های پایه آهن می باشد که در مواردی که به استحکام بالا و مقاومت به خوردگی تا دمای 704 درجه ی سانتی گراد نیاز است است مورد استفاده قرار می گیرد .هم چنین از این آلیاژ می توان در دما های بالا تر و تنش کمتر استفاده کرد.این آلیاژ یک فولاد آستنیتی می باشد و می تواند به روش پیر سختی به استحکام های بسیار بالا برسد.هم چنین این آلیاژ را می توان در دما های پایین تر در محدوده ی بالا تر از دمای اتاق تا دمای -196 درجه ی سانتی گراد به عنوان ماده ی شکل پذیر و مستحکم غیر مغناطیسی به کار برد.این آلیاز می تواند در انحلال های آبی با خوردگی متوسط مورد استفاده قرار گیرد.برای تصفیه ی این آلیاژ ازیکی از دو روش ESR یا VAR استفاده می کنند. این آلیاژ به صورت ورقه و نوار های باریک و پلیت در دسترس می باشد.
عناصر آلیاژی به کار رفته در در این آلیاژ در کروم نیکل و مولیبدن مشابه با برخی از فولاد های ضد زنگ آستنیتی می باشد . مقاومت به خوردگی این آلیاژ در دما های بالا به خوبی مقاومت به خوردگی آن در دما های پایین می باشد.مقاومت به اکسیداسیون در این آلیاژ در صورتی که به صورت پیوسته عملیاتی باشد تا دمای 816 درجه ی سانتی گراد و در صورتی که متناوبا کارکند تا دمای 982 درجه ی سانتی گراد در مقدار بالایی قرار دارد.
این آلیاژ معادل AMS 5525 و در استاندارد UNS معادل S66286 می باشد.
از این آلیاژ معمولا در قسمت های داغ توربین های گاز استفاده می شود.این آلیاژ قابل پیر سختی می باشد.هم چنین قابلیت فورج بسیار خوبی دارد. داری عناصر کروم و نیکل به عنوان عناصر آلیاژی اصلی می باشد مطالب پایین اطلاعات بیشتری درباره ی ویژگی های این سوپر آلیاژ می دهد.
این آلیاژ معادل (AMS 5733 ,ASTM A453(662),ASTM A638(662 می باشد.
این آلیاژ به شیوه ی معمول مانند سایر آلیاژ های آهنی ماشین کاری می شود .این آلیاژ خواص ماشین کاری ای مانند فولاد ضد زنگ آستنیتی دارد. برای این آلیاژ از مایع خنک کننده ی پایه ی آب در ماشین کاری استفاده می شود.
برای شکل دهی این آلیاژ از شیوه های معمول شکل دهی استفاده می شود.
با استفاده از روش های قوس تنگستن گازی,قوس فلزی محافظت شده و جوشکاری قوس فلزی استفاده می شود.برای این آلیاژ جوشکاری قوس در زیر آب توصیه نمی شود .پس از جوشکاری سرباره باید از روی سطح جوشکاری با استفاده از برس سیمی پاک شود.
این آلیاژ امکان کار سرد و آنیل کردن را دارد .
این آلیاز با استفاده از ابزار استاندارد قابل کار سرد می باشد. استفاده از مواد نرم قالب مانند آلیاژ های روی و برنز می تواند باعث بهبود خروجی کار سرد و کاهش چسبندگی قطعات در اثر سایش شود.[ویرایش]
این آلیاژ در دمای 1010 درجه ی سانتی گراد به مدت دوساعت آنیل می شود و سپس در روغن کوئنچ می شود.
پیر سختی این آلیاژ به این صورت است که ابتدا در دمای 1010 درجه ی سانتی گراد به مدت دو ساعت آنیل می شود سپس در روغن خنک می شود و سپس به مدت 20 ساعت در دمای 733 درجه ی سانتی گراد می ماند و در هوا خنک می شود و در نهایت در دمای 649 درجه ی سانتی گراد به مدت 20 ساعت می ماند و در هوا خنک می شود .
در فاز NiAl خالص، اتم های آلومینیم در وجوه عمودی کریستال مکعبی قرار دارند و زیر-بعدA را تشکیل می دهند. اتم های نیکل هم در مراکز وجوه قرار گرفته و زیر-بعدB را تشکیل می دهند. زیر بعد A و B از فاز 'γ می توانند مقادیر قابل ملاحظه ای از سایر عناصر را در خود حل کنند. عناصر آلیاژی می توانند به همین شکل در فاز γ حل شوند. فاز 'γ طی یک سازوکار() غیرمعمول و غیرعادی به نام تسلیم() سختی را تعیین می کند. نابجایی ها از مکان خود جدا شده و با ایجاد فواصل زیاد در ساختار، باعث ایجاد ناکاملی بلوری() می شوند؛ بنابراین استنباط می شود که در دمای بالا، انرژی آزاد شده از پیوندهای بین فازی() به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش می یابد اگر این پیوند بر یک صفحه خاص تکیه داشته باشد که اجازه لغزش را دارا نباشد. به محض حرکت نابجایی ها، پیوندهای بین فازی بر صفحات کم انرژی تکیه داده و به دلیل اینکه این صفحات اجازه حرکت ندارند، نابجایی ها به شکل مؤثری قفل شده و اجازه تغییرشکل را نمی دهند. به وسیلهٔ این سازوکار، تنش تسلیم فاز 'γ در NiAl تا دمای ۱۰۰۰درجه سانتیگراد افزایش یافته و موجب استحکام فوق العاده ابرآلیاژ در دماهای بالا می شود.
نخستین ابرآلیاژها در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی ابداع و استفاده شدند که در آن ها کاربیدها در مرزهای دانه نقش اصلی استحکام بخشی را بر عهده داشتند.
ابرآلیاژهای جدید در دهه ۱۹۸۰ میلادی تولید شدند. نسل اول این ابرآلیاژها دارای مقادیر اضافه شده آلومینیم، تیتانیوم، تاتنال و نیوبیم بود که منجر به افزایش کسر حجمی فاز 'γ تا بین ۵۰ و ۷۰درصد در این آلیاژها می شد. چند مثال از این ابر آلیاژها PWA1480 و René N4 و SRR99 هستند.
نسل دوم و سوم این ابرآلیاژها شامل ۳ تا ۶ درصد وزنی رنیوم بودند که منجر به افزایش ظرفیت گرمایی می شد. علاوه بر این رنیوم باعث کاهش نرخ نفوذ (و به طبع آن خزش در دمای بالا) و بهبود عملکرد در دمای بالا می شود. همچنین رنیوم موجب تقویت فازهای TCP شده که منجر به کاهش مقادیر کبالت، تنگستن، مولیبدن و به ویژه کروم می شود. به همین دلیل در نسل های جدیدتر ابرآلیاژهای پایه نیکل مقدار کروم کاهش قابل ملاحظه ای داشته که خود باعث کاهش مقاومت در برابر اکسایش شده است. در حال حاضر شگردهای پیشرفته لایه گذاری(coating) موجب کاهش از دست رفتن مقاومت در برابر اکسایش در آلیاژهای فاقد کروم شده است. مثال هایی از ابرآلیاژهای نسل دوم PWA1484 و PWA1484 و René N5 هستند. از ابرآلیاژهای نسل سوم هم می توان به CMSX-10 و René N6 اشاره کرد. نسل های چهارم، پنجم و ششم ابرآلیاژها نیز تولید شده اند که به دلیل دارا بودن مقادیر اضافی روتنیم گرانتر از نسل های قبل که شامل مقادیری رنیوم بودند، هستند.
تمام تلاش بر این است که تا حد ممکن از عناصر سنگین و گران قیمت در تولید آلیاژها دوری شود، به عنوان مثال فولاد اگلین() یک آلیاژ ارزان با تحمل حرارت زیاد و واکنش پذیری شیمیایی کم است.
ابرآلیاژهای تک کریستال (ابرآلیاژهای SC یا SX) به وسیلهٔ یک شگرد انجماد پیشرفته به صورت تک کریستال ساخته می شوند که در نتیجه آن، هیچ مرز دانه ای در ماده وجود ندارد. خواص مکانیکی اکثر آلیاژهای دیگر به وضعیت مرز دانه ها بستگی دارد، اما این مرز دانه ها در دمای بالا در پدیه خزش شرکت کرده و باید با سازوکار دیگری جایگزین شوند. در اینچنین آلیاژهایی، فازهایی بین فلزی با جهتگیری کریستالی یکسان بین دانه ها قرار می گیرند. این همنشینی سبب قفل شدن نابجایی ها بدون برهم زدن ساختار کریستالی و تبدیل ساختار به آمورف می شود.
ابرآلیاژهای تک کریستال استفاده فراوانی در صفحات تحت فشار توربین ها و توربین های گازی صنعتی دارند. از ابتدای مطرح شدن فناوری ایجاد تک کریستال، تولید ابرآلیاژهای تک کریستال متمرکز بر افزایش ظرفیت گرمایی بود و بهبود عملکرد این آلیاژها مدیون رنیوم و روتنیم است.
با افزایش دمای توربین مهم است که یک درک پایه ای از فرایند فیزیکی خزش تک کریستال در آن شرایط ویژه (دما و تنش زیاد) حاصل شود. رفتار خزشی ابرآلیاژ تک کریستال بستگی به دما، تنش و جهتگیری کریستال آلیاژ دارد. برای یک ابرآلیاژ تک کریستال سه حالت متفاوت خزش تحت دما و تنش مختلف وجود دارد: Rafting و Tertiary و Primary. در دمای پایین (حدود ۷۵۰درجه سانتیگراد) رفتار به صورت Primary, در دمای حدود ۸۵۰درجه سلسیوس به صورت Tertiary و در دمای ۱۰۰۰درجه سانتیگراد به صورت Rafting خواهد بود.
تولیدات سوپرآلیاژ که برای کارهای دردمای بالا و محیط های خورنده مثل: (مناطق تیغه ای توربین های موتور جت) مورد استفاده قرار می گیرند. به وسیلهٔ انواع مختلفی از پوشش ها، پوشش داده می شوند. عمدتاً دو نوع مختلف از روش های پوشش دهی نمایش داده شده است.
پروسهٔ پک کردن و پوشش دهی فاز گازی هر دو گونه ای از روش GVD هستند. دراکثر مواد، بعد ازمرحلهٔ پوشش دهی در نزدیک نواحی سطحی از آلومینا غنی می گردد. زمینهٔ پوشش از نیکل آلومیناید است. ورود یک روش جدید تحقیقاتی در تهیهٔ آلیاژها و سوپرآلیاژهای این چنین از روش تهیه به وسیلهٔ فاز ذرات است.
این پروسه یک روش کلی تهیه نانو ذرات است. با توسعهٔ دانستنیهایمان در زمینهٔ علم مواد تولید نانو ذرات مواد توسعه می یابد. سپس ما می توانیم تحقیقاتمان را در جنبه های تولید سوپرآلیاژهای، شبیه آلیاژهای پایه نیکل توسعه دهیم.
سوپرآلیاژها درجاهایی که نیاز به مقاومت گرمایی و مقاومت به اکسیداسیون و خوردگی نیازباشد استفاده می گردد. کاربرد سوپرآلیاژها در دماهای بالا بسیار گسترده و شامل قطعات و اجزا هواپیما، تجهیزات شیمیایی و پتروشیمی است. اهمیت سوپرآلیاژها در تجارت روز را می توان با یک مثال نشان داد. در سال ۱۹۵۰ فقط ۱۰ درصد از کل وزن توربین های گاز هواپیما از سوپرآلیاژ ساخته می شد، اما در سال ۱۹۸۵ میلادی این مقدار به ۵۰ درصد رسید.
باید خاطر نشان ساخت که همه کاربردها به استحکام در دمای بالا نیاز ندارند. ترکیب و مقاومت خوردگی سوپرآلیاژها، مواد استانداردی برای ساخت وسایل پزشکی به وجود آورده است. سوپرآلیاژها همچنین کاربردهایی در دماهایی بسیار پایین پیدا کرده اند.
در نهایت بیشترین کاربرد سوپرآلیاژها در موارد زیر است :هواپیماها و توربین های گازی صنعتی، موتورهای الکتریکی نظامی، فضاپیماها، زیردریایی ها، رآکتورهای اتمی، مجاری فرایندهای شیمیایی، مجاری تبادل گرمایی
سوپرآلیاژها به طورخاص ساختار کریستالی مکعبی مرکز وجوه (FCC)دارد. عناصرآلیاژی پایه برای سوپرآلیاژها معمولاً نیکل، کبالت یا آهن ـ کبالت هستند. توسعهٔ سوپرآلیاژها به طور وسیعی بر دو عامل شیمیایی و پروسه های نوآوری وابسته است و در ابتدا به وسیلهٔ صنایع قدرت و فضاپیما مشتق و ساخته شد. کاربردهای خاصش در فضاپیماها، توربین های گازطبیعی و صنایع توربین های دریایی به عنوان مثال برای پره های توربین برای قسمت های موتورجت استفاده می شود.
نمونه های سوپرآلیاژها:
امروزه در مقیاس وسیعی از سوپر آلیاژها در صنایع مختلف استفاده می شود که از جمله آن می توان به پره های توربین های گاز در نیروگاه ها و موتورهای جت اشاره کرد. جنس این پره ها و قابلیت تحمل آن ها در برابر خوردگی و دمای بالا در راندمان نهایی توربین گاز مؤثر است امروزه سوپرآلیاژهایی که در پره های توربین گاز مورد استفاده قرار می گیرند می توانند دمای ۱۱۰۰ درجه سانتیگراد را تحمل کنند حال اگر بتوان سوپر آلیاژی ساخت که دمای بیشتری را تحمل کند راندمان نیروگاه ها و هواپیماهایی که از این توربین های گازی استفاده می کنند بیشتر می شود و در مقیاس وسیع بسیار ارزشمند است و گاه برای اینکه فقط ۲۰ درجه سانتیگراد این سقف حرارتی را بالا ببرند هزینه های هنگفتی صرف می شود. سوپر آلیاژهایی که در پره های توربین گاز مورد استفاده قرار می گیرند معمولاً با پایه نیکل و از پیچیده ترین ترکیبات انواع سوپر آلیاژها هستند.
کشورهایی که به تکنولوژی ساخت سوپر آلیاژها دست پیدا می کنند عملاً به برتری اقتصادی و استراتژیکی دست خواهند یافت. به علت استفاده گسترده از این فناوری در صنایع نظامی دانش ساخت آن جزء اطلاعات محرمانه است و برای بدست آوردن چنین دانشی نیاز به سرمایه گذاری سنگینی وجود دارد.
| [
{
"answer1": "مقاومت ابرآلیاژها بستگی به کندی حرکت نابجایی()ها در ساختار کریستالی دارد.",
"answer2": "تولیدات سوپرآلیاژ که برای کارهای دردمای بالا و محیط های خورنده مثل: (مناطق تیغه ای توربین های موتور جت) مورد استفاده قرار می گیرند. به وسیلهٔ انواع مختلفی از پوشش ها، پوشش داده می شوند. عمدتاً دو نوع مختلف از روش های پوشش دهی نمایش داده شده است.",
"distance": 11867,
"question": "مقاومت ابرآلیاژها به چه عواملی بستگی دارد و چه نوع پوششی معمولا برای محافظت از آنها استفاده می شود؟"
},
{
"answer1": "این آلیاژها می توانند با افزودن عناصر فلزی و نافلزی دیگری نظیر کروم، آهن، کبالت، مولیبدن، تنگستن، آلومینیم، تیتانیوم، زیرکونیم، ایتریم، وانادیم، کربن و بور گسترش یابند. هرکدام از این عناصر به منظور تقویت مشخصه خاصی از آلیاژ بکار می روند.",
"answer2": "بدین منظور در آلیاژهای پایه نیکل جدید یک فاز بین فلزی گاماپریم('γ) غالباً به کمک آلومینیم و تیتانیوم ایجاد می شود.",
"distance": 312,
"question": "چه عناصری در ساخت ابرآلیاژهای پایه نیکل به منظور تقویت مشخصات خاصی به کار می روند و فاز گاما پرایم در این آلیاژها چگونه ایجاد می شود؟"
},
{
"answer1": "با وجوداینکه ابرآلیاژهای پایه نیکل در دماهای بالا عملکردی عالی دارند ولی ابرآلباژهای پایه کبالت به صورت بالقوه مقاومت بالاتری در برابر حرارت و اکسایش نسبت به ابرآلیاژهای پایه نیکل دارند.",
"answer2": "مهم ترین دلیل این امر کمبود پیوند فازهای 'γ است که نقش مهمی در استحکام در دمای بالا دارند.",
"distance": 370,
"question": "چرا ابرآلیاژهای پایه کبالت با وجود مقاومت بالاتر در برابر حرارت و اکسیداسیون، کمتر از ابرآلیاژهای پایه نیکل استفاده می شوند و کدام فاز در این آلیاژها کمبود دارد؟"
}
] | [
{
"answer1": "آلومینیم و کروم با ایجاد یک لایه اکسید از سطح آلیاژ در برابر اکسایش محافظت کرده و بور و ایتریم موجب پخش شدن این لایه در تمام سطح آلیاژ می شوند.",
"answer2": "زمانی که آلمینیوم به علت خواص ضد اکسیداسیونی که به سوپر آلیاژ پایه آهن می دهد اضافه می شود باید میزان درصد وزنی آن در مقادیر پایین نگه داشته شود زیرا آلمینیوم پایدار کننده ی شبکه ی فاز فریت اولیه که دارای ساختار BCC است می باشد که یک فاز نا مطلوب در ریز ساختار سوپر آلیاز ها می باشد.",
"question": "چرا از آلومینیوم در ابرآلیاژها استفاده می شود و چه تاثیری بر ساختار کریستالی این آلیاژها دارد؟"
},
{
"answer1": "این نوع از فولاد ضد زنگ دارای یک شبکه از آهن آستنیتی با ساختار FCC به همراه آلمینیوم اکسید بر روی سطح فولاد می باشد.آلومینیوم از لحاظ ترمودینامیکی دارای پایداری بیشتری نسبت به کروم با اکسیژن دارد.",
"answer2": "در فولاد های ضد زنگ آلومینا_تشکیل رسوبات NiAl به عنوان مخزن Al برای نگه داری و حفظ لایه آلومینا نقش ایفا می کنند.",
"question": "فولاد های ضد زنگ آلومینا_تشکیل چگونه از اکسید شدن محافظت می شوند و چه فاز رسوبی به عنوان مخزن آلومینیوم در آنها عمل می کند؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |
754 | : بوکس
بوکس، مشت زنی یا بوکسینگ یکی از رشته های ورزش های رزمی نیست . بلکه مبازیی بین دومبارز که در آن دو نفر با ضربات مشت در دو نوع آماتور و حرفه ای، با یکدیگر مبارزه می کنند. بوکس تاریخچه ای طولانی در کشور یونان دارد. البته بوکس مدرن در واقع از کشور آمریکا سرچشمه می گیرد و یکی از قویترین و کارامدترین رشته های ورزشی است.در حال حاضر بوکس به عنوان یکی از کشنده ترین و قویترین وسخت ترین ورزش های در جهان به شمار میرود.مسابقات این ورزش معمولاً با ناک اوت به پایان میرسد و به همین دلیل مسابقات آن از خشونت بسیار بالایی برخوردار است.بوکس یکی از مفیدترین ورزش های جهان برای سلامتی به شمار میرود.هنرآموزان این رشته برای حرفه ای شدن لازم است
تمرینات روحی و استقامتی زیادی داشته باشند.
بوکس یکی از خطرناک ترین ورزش ها است البته ناگفته نماند که بوکس آماتور یا مبتدی سه راند است ولی بوکس حرفه ای دوازده راند است .میتوان از معروف ترین بوکسران جهان به( مایک تایسون ، محمد علی کلی ، ایواندر هالیفد اشاره کرد)بوکسوران معروف حال حاضر( فلویید می ودر، دیانتی وایلدر،آنتونی جاشوا،مانی پاکیاعو).و ورزشهای دیگری مانند MMA بوکسینگ موی تای از خانواده بوکس هستند.
مسابقه ورزش بوکس به طور رسمی در ششصد و هفتاد و هفت سال پیش از میلاد مسیح در بیست و سومین بازی المپیک در هاین که نخستین نبرد این ورزش است شروع شده و «ابراستوس» اهل سمیرنا در این مسابقه فاتح و قهرمان شناخته شد.
این که قدیمی ترین نبرد بوکس به چه نوع صورت گرفت و چگونه با یکدیگر می جنگیدند معلوم نیست. چنان که در تواریخ روم ذکر شده است که طرفین مشت های خود را به چرمهای خامی محکم بسته و سعی می کردند که با ضربات محکمی از این مشت های سخت و سنگین حریف را از پای درآورند. البته این مسابقات بدون رعایت وزن بدن انجام می شد.
ملائکوماس که پدرش نیز چهل و پنج سال پس از میلاد مسیح فاتح بوکس و قهرمان المپیک گردیده بود، عموم رقیب های خود را تنها با فن (نه با زور و قدرت) مغلوب می ساخت. مسابقه هایی که بدین صورت وقوع می یافت بدون انقطاع بود و دائماًّ در میدان های مسابقه یک ورزشکار با قهرمانان آماده به نبرد بوده و هرکس که از بین تماشاچیان داوطلب مسابقه بود دست خود را بلند می کرد. ملائکوماس قهرمان رومی که در اکثر نبردهای ورزشی بدین نوع فاتح می گردید بالاخره در یک مسابقه که حریف او کشته شد به شهرت بسزایی دست یافت. در این مسابقه ها قهرمانان دوره امپراتوری روم دست های خود را باآلتی شبیه به دستکش که روی آن میخ های محکم فولادی کوفته شده بود مجهز می کردند و نیز یک نوع دستکش مخصوص دیگر که از چرم های سخت و محکم تشکیل شده بود در دست می گرفتند و مسابقه را شروع می کردند.
این مسئله که با استفاده این دستکش ها در هر مسابقه یکی از دو طرف حتماً سخت مجروح یا مقتول می شد، سبب منسوخ شدن برگزاری مسابقه های بوکس بدین نحو گردید.
در واقع بازی بوکس با از بین رفتن مسابقه های المپیک توأم گردیده و در سال ۴۰۰ بعد از میلاد قهرمانان ورزش های مختلف بوکس را به کلی فراموش کردند.
مقارن با آغاز قرن هیجدهم مجدداً ورزش بوکس شروع شد.
پس از ایجاد بوکس به این صورت یکی از استادان ورزشکار انگلیسی موسوم به چک بروکتون در سال ۱۷۴۹ در مسابقه ای که داور قوانین و دستورها مخصوص وضع کرد وسعت میزان مسابقه و عده اشخاصی که حق ورود به محوطه میدان بازی را داشتند معلوم کرد؛ ولی هنوز این بازی به طور رسمی معمول نشده بود و در هر جا که مشت زن ها مسابقه می دادند پلیس آن ها را متفرق می ساخت.
در قرن هیجدهم با اینکه انواع ورزش ها در انگلستان بحد اعلای ترقی خود رسیدند اما قهرمانان بسیاری به این دلیل که تصور می شد برای پیروزی در بوکس یکی از داوطلبان حتماً بایستی کشته یا سخت مجروح گردد بوکس را ورزش خطرناکی تلقی می کردند، و اهمیتی به این ورزش نمی دادند.
«جون جاکسون» که از استادان بوکس قرن هیجدهم بود تدریجاً بوکس را رسمی کرد و چون خود استاد بی نظیری بود در هر مسابقه مبالغ هنگفتی عاید او گردید زیرا از همان موقع جوائز سنگینی برای قهرمانان این فن معین شده بود.
این شخص نخستین مشت زن و قهرمان عصر خود بود و توانسته بود این ورزش را در دنیا رواج دهد.
در سال ۱۸۳۵ جمس پورله ورزشکار انگلیسی این ورزش را به آمریکا برد؛ ولی پیشرفت آن به قدری سریع بود و به اندازه ای آمریکایی ها به این ورزش راغب بودند که در سال ۱۸۶۰ یعنی ۲۵ سال پس از ورود این ورزش در آمریکا جون سن هیس آمریکایی توانست در سرزمین انگلستان که این بازی وضع شده و قرن ها قهرمانان دنیا از آن مملکت بوده اند فاتح گردد و در تمام دنیا بی رقیب باشد.
با آن که جک بروگتون مدت ها بود که دست کش مخصوص بوکس را اختراع کرده بود ولی بیش از یکی دو مورد آن را به کار نبرده بودند و در اکثر مسابقه ها با مشت گره شده و بدون دست کش با یکدیگر می جنگیدند از همین جهت مدت مسابقه و دوره آن خیلی طول می کشید طویل ترین دوره ای بوکس که در سال ۱۸۲۴ در ۲۳ ژوئیه بین قهرمانان آمریکایی میکه مادن و بیل هایس انگلیسی در انبرگ انگلستان انجام شد. این مبارزه جمعاً شش ساعت و سه دقیقه به طول انجامید.
ورزش بوکس با وضعیت کنونی از سال ۱۸۹۰ یعنی پس از آنکه مارکیز کوئینزبری قواعد جدیدتری وضع کرد و استعمال دست کش بوکس را رسمی کرد شروع شد. او مدت هر دوره بوکس را سه دقیقه و فواصل بین دورها را یک دقیقه معین کرد و چون این دستور می توانست نتیجه نیکویی برای ورزیدن و رفع خستگی بشود از طرف عموم ورزشکاران دنیا قبول شد و طریقه ای که کینز معین کرده بود متداول و مرسوم گردید.
برای اولین دفعه مسابقه با وضع جدید در سال ۱۸۹۲ در هفتم سپتامبر در ارولئون بین جون سولیوان آخرین قهرمان مشت زن بدون دست کش که قهرمان تمام آمریکا بود و جوانی بیست و شش ساله موسوم به جمس می کوربت که او نیز آمریکایی و از رقیب خود دو سال کوچک تر بود انجام و پس از ۲۱ دوره (راند) مبارزه قهرمان قدیم دنیا که بدون دستکش عنوان و مقام عجیبی پیدا کرده بود مغلوب قهرمانی شد که با دستکش بوکس را آموخته بود.
پس از گذشت چندین دهه از ورود بوکس به آمریکا این ورزش جزو رده محبوبترین ورزش های آمریکا قرار گرفت و از این سو پای مافیا به این ورزش بازگردید تا جایی که در سال ۲۰۱۱ این ورزش با انتقال مالی سالیانه ۶۸۲ میلیارد دلار در رده ۲ پر مبادله ترین ورزش های جهان پس از اسب دوانی قرار گرفت.
== تاریخچهٔ بوکس در ایران ==
در متون ادبی پارسی، از مشت زنی یاد شده است [برای مثال گلستان سعدی]؛ حال این که آن مشت زنی به چه مقدار به ورزش بوکس امروزی شبیه بوده است نیاز به بررسی دارد. معروف است که هوارد باسکرویل از آمریکا که به عنوان مدرس کالج آمریکایی (مدرسه مموریال) در تبریز منصوب شده بود، نخستین کسی است که ورزش بوکس را به ایران آورد. او بعدها با مشروطه خواهان ایران همراه شد و در جریان جنبش مشروطه و تلاش برای شکستن محاصرهٔ تبریز در این شهر به همراه جمعی از مشروطه طلبان جان خود را برای دفاع از مشروطه و مردم ستمدیده ان دیار نثار ایران و ایرانیان نمود... شایان ذکر است در دوره ای که نفت در ایران کشف شد و مهندسین و کارگران اروپایی وارد ایران شدندو با مسابقه برگزار کردن بوکس باعث آشنایی بیشتر مردم با این ورزش شدند سال هایی که صنعت سینمای ایران ترقی کرد جوانان روی پرده سینما این ورزش را دیده و با خود تمرین می کردند چند نفری هم که در آن سال ها برای تحصیل به خارج رفته بودند با این ورزش آشنا شدند. در سال ۱۳۱۴ یک مهندس اهل چک اسلواکی موسوم به فایت که مأمور ایران در کمپانی اشکودا در تهران شده بود وارد ایران شد. فایت یکی از قهرمانان معروف سنگین وزن اروپا بود و یک بار هم ماکس شملینگ آلمانی را مغلوب کرده بود. چند نفر از علاقه مندان در آن دوران نزد او مشغول به تمرین شدند که آقایان ناطقی (محصل مدرسه نظام) و استوار زنگنه پور از جمله این افراد بودند.
در همین سال ها در بعضی از شهرهای ایران جوانان به این ورزش آشنا شدند برای مثال در مشهد منوچهر مهران و حسین بنایی و چند نفر دیگر نزد یک نفر آلمانی مهندس برق به تمرین این فن مشغول بودند.
از سال ۱۳۱۸ که به دستور رضا شاه مسابقات قهرمانی کشور رشته های مختلف ورزشی شروع شد تا سال ۱۳۲۴ این ورزش جزء برنامه نبود. علت اصلی نبودن وسائل و مربی و نبودن مقررات لازم بود.
بالاخره در سال ۱۳۲۳ این ورزش مورد توجه اداره تربیت بدنی واقع شد و برای اولین دفعه به طور رسمی جزء برنامه مدارس و دانشکده ها شد. این مسابقه با وسائل و قضاوت آمریکایی ها و «محمد پور» و «عبدالله نادری» انجام شد. در سال ۱۳۲۴ برای اولین بار با کمک اولیای ارتش آمریکایی مقیم ایران و با واگذاری مقدار کافی وسائل و قضاوت و لوازم مورد احتیاج مسابقه دستجات آزاد انجام شد.
در المپیک ۱۹۴۸ لندن که ایران برای نخستین بار در المپیک شرکت داشت. بوکسورها نیز به مسابقات اعزام شدند که به موفقیتی دست نیافتند. بوکس در ایران پس از فعالیتی ۳۴ ساله با پیروزی انقلاب تعطیل شد. البته هیچ قانون یا فرمان رسمی یا فتوای مذهبی مشخصی مطرح نشد. این رشته در سال ۱۳۶۸ دوباره راه اندازی شد و احمد ناطق نوری که چندین سال نمایندگی مجلس را بر عهده داشت، ریاست فدراسیون آن را بر عهده گرفت؛ اما همچنان مورد بی توجهی مسئولان حکومت قرار داشته است، به طوری که تنها پخش مستقیم تلویزیونی این رشته به دیدار فینال وزن ۹۱- کیلو بازی های آسیایی دوحه بین علی مظاهری و حریف سوریه ای بازمی گردد. به گفتهٔ احمد ناطق نوری که تا سال (۱۳۹۵) ریاست فدراسیون را بر عهده داشت مقامات عالی جمهوری اسلامی از جمله سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و حسین علی منتظری قائم مقام سابق رهبری با این رشته مخالف بوده اند هرچند دستوری مبنی بر ممنوعیت آن نداده اند: «ایشان خامنه ای یکی دو بار از اینکه بنده در بوکس هستم گلایه کردند و به اخوی ما [گفتند] که این احمد آقای شما چرا رفته بوکس را گرفته است. من به ایشان -اخوی مان- گفتم به ایشان بگویند اگر حرام است من دیگر انجام نمی دهم. یک بار هم در یک جمع عمومی گفتند من نمی دانم این آقای ناطق مجوز فدراسیون بوکس را از کجا گرفت. چون ممنوع نشده بود که مجوزش را بگیرم. یک عده بی خودی ۱۰ سال تعطیلش کرده بودند. آقای منتظری گفته بود: «این چه ورزشی است؟ وحشی گری است. ببندیدش.» یک عده آمدند بستند. فتوا هم نداده بود. در یک جمعی گفته بود.»
"آغاز فعالیت انجمن بوکس حرفه ای ایران با مجوز وزارت ورزش" به عنوان اولین رشته ورزش حرفه ای در کشور
این نویدی برای آغاز حرفه ای شدن در ورزش کشور در تیرماه سال 98 آغاز گردید و پس از سال ها تلاش و پی گیری های مستمر اولین ورزش حرفه ای در کشور مجوز فعالیت خودرا ازوزارت ورزش و جوانان اخذ نمود . و این رشته زیبا و مهیج بوکس حرفه ای نام داشت که توسط آقای حسن محمدلو رییس انجمن حرفه ای بوکس ایران و نماینده رسمی بوکس آسیا و جهان افتخار بزرگی بر کارنامه درخشان ورزش کشور افزود .
در سال 2019 اولین هیئت حاکم بر بوکس حرفه ای در ایران ، IPBA - انجمن بوکس حرفه ای ایران در تهران تشکیل شد. آقای حسن محمدلو ، رئیس انجمن بوکس حرفه ای ایران ، تلاش های خود را برای شکل گیری آن رهبری کرد. با استقرار IPBA ، اولین بدنه حاکم بر این بازی ، تلاش شدیدی صورت گرفته است تا توجه ورزش حرفه ای را جلب کند.
IPBA به عنوان یک انجمن رسمی در اداره ثبت موسسات و شرکتها ، کار حمایتی با پشتیبانی وزارت ورزش و امور جوانان ، فدراسیون بوکس دولت جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسیده است. هدف و تلاش IPBA در راستای آوردن ورزش بوکس در ایران به موازات سایر ورزشهای محبوب است
بررسی اجمالی
در ایران بوکس از پایه فن بزرگی برخوردار نیست که غالباً به عدم قرار گرفتن در معرض بین المللی قابل تشخیص مربوط می شود. با این حال ، با وجود موفقیت محدود ایران در مسابقات قهرمانی جهانی ، ورزشکاران به طور مرتب در بازی های آسیایی و مسابقات قهرمانی آسیا مدال هایی کسب کرده اند. از زمان نخستین قهرمانی ملی بوکس در سال 1948 ، ایران تا سال 2019 هیچ بستری برای بوکسورهای حرفه ای ایجاد نکرده است. پس از مدتها انتظار 70 سال ، ایران در حال ورود به بوکس حرفه ای است.
تمایل اصلی IPBA این است که انتقال ورزشکاران ایرانی از بوکس آماتور به دنیای بوکس حرفه ای را به یک امر عادی تبدیل کند. IPBA همچنین می تواند بوکس حرفه ای را در سطح ملی در ایران مدیریت و ترویج کند و اطمینان حاصل کند که متخصصان ایرانی از ورزشکار تا داور و مربی حضور خود را در سطح بین المللی نیز احساس می کنند. IPBA از دنیا می خواهد که ایران را به عنوان یک زمین برتر پرورش ورزش در دنیای ورزش ببیند
وابستگی
انجمن بوکس حرفه ای ایران وابسته و عضو انجمن بوکس آسیا ، انجمن جهانی بوکس ، سازمان جهانی بوکس ، فدراسیون بین المللی بوکس ، و کمیسیون انجمن بوکس حرفه ای درجهان است . و در جهت توسعه بوکس در کشور و منطقه با برخی دیگر از سازمانهای بوکس منطقه ای نیز در ارتباط است .
به گزارش ایسنا، حسن محمدلو رییس انجمن بوکس حرفه ای فدراسیون بوکس با اشاره به آغاز فعالیت این انجمن با مجوز وزارت ورزش و جوانان، گفت: برگزاری مسابقات بوکس حرفه ای یکی از رشته های جذاب در دنیاست اما برچسب خشن به آن زده شد در حالیکه این چنین نیست و تحت استاندارهای حرفه ای در دنیا برگزار می شود. هدف ما انسجام بخشیدن به فعالیت بوکسورهای علاقه مند به حضور در این رشته و ارتقاء رنکینگ بوکس حرفه ای کشورمان در سطح بین المللی است.
وی با اشاره به حمایت فدراسیون بوکس از این رشته گفت: امیدوارم بتوانیم ظرفیت خوبی برای مربیان و ورزشکاران این رشته فراهم کنیم. بوکس در دنیا بصورت حرفه ای دنبال می شود و کلمه آماتور نیز از فدراسیون برداشته شده است. فدراسیون جهانی آیبا و فدراسیون بوکس جمهوری اسلامی ایران نیز دیگر این واژه را به همراه ندارد و به سوی حرفه ای شدن در حرکت است.
محمدلو خاطرنشان کرد: خوشحالیم می توانیم در خدمت ورزشکارانی باشیم که دوست دارند وارد دنیای حرفه ای بوکس شوند. پیش از این بوکسورهای ما که می خواستند در مسابقات حرفه ای شرکت کنند مجبور بودند یا بصورت انفرادی به مسابقات بروند و یا مجبور به صورت غیر رسمی و غیر قانونی در مسابقات شرکت نمایند که این موضوع شایسته ورزش ما و در شان ورزشکاران و قهرمانان ما نبود و بعضاً حواشی مختلفی را بوجود می آورد. این ورزشکاران از این پس می توانند تحت نظر انجمن فعالیت کنند و بصورت قانونمند مورد حمایت قرار گیرند. همچنین این انجمن لایسنس های حرفه ای صادر و تمامی علاقه مندان و فعالان این رشته تحت مدیریت انجمن و بصورت قانونی به فعالیت خود ادامه خواهند داد.
رییس انجمن بوکس حرفه ای فدراسیون بوکس با بیان اینکه حضور در مسابقات از اهداف اصلی این انجمن است، افزود: قصد داریم رقابت های گزینشی در اوزان مختلف را برگزار کنیم. با فراخوان از سراسر کشور افراد شایسته در 17 وزن را با فیلتر انتخابی و برنامه ریزی بر روی آن ها انتخاب خواهیم کرد.
محمدلو افزود: بوکسورهایی که با ما همکاری دارند رکوردهایشان را برای شورای آسیایی و جهانی ارسال می کنیم و هزینه اعزام آن ها و برگزاری اردوها را نیز تقبل خواهیم کرد. ضمن آنکه پاداش هایی را برای کسب مدال نیز در نظر می گیریم.
وی درباره فعالیت دیگر سازمانها در این رشته نیز خاطرنشان کرد: تنها انجمنی که مورد تایید برای صدور مجوز از سوی وزارت ورزش و جوانان قرار گرفته و زیر نظر فدراسیون بوکس فعالیت خواهد کرد این انجمن است. ما از ورزشکارانمان برای حضور در رقابت های آسیایی و بین المللیحمایت می کنیم. بوکسورها ملزم به فعالیت تحت نظارت این انجمن نیستند ولی برای حرفه ای شدن و قهرمانی در قدیمی ترین و اولین انجمن بوکس حرفه ای جهان می بایست فعالیت خود را با این انجمن اغاز و پس از ورود و انتخابی در وزن خود می توانند بصورت رسمی در مسابقات بین المللی حضور پیدا کنند . و از دیگر امتیازات فعالیت با انجمن این است که اگر زیر نظر انجمن ما فعالیت کنند مورد حمایت های مختلف اعم از اعزام رسمی ، برخورداری از حمایت های مادی و معنوی و مطبوعاتی ، استفاده از عنوان قهرمانی و ثبت رسمی عنوان خود خواهند بود. هدف انجمن و فدراسیون این است تمامی بوکسورهای فعال که قصد حرفه ای شدن را دارند در انجمن که تحت نظارت فدراسیون باشند و با مجوز وزارت ورزش و جوانان می باشد در مسابقات بین المللی شرکت کنند.
حمید قبایی زاده نماینده فدراسیون در [[انجمن بوکس حرفه ای نیز در این نشست گفت: برای اولین بار [[انجمن بوکس حرفه ای و نیمه حرفه ای]] پس از مکاتبات با وزارت ورزش توانست مجوز بگیرد. این موضوع یک گام بلند بود تا امور این رشته منسجم دنبال شود و تمامی موارد آن از جمله اعزام ها که ممکن بود برخی تبعات را برای ورزش کشور بوجود بیاورد زیر نظر فدراسیون قرار گیرد.
وی درباره تفکیک [[ورزشکاران حرفه ای و نیمه حرفه ای]] گفت: قاعدتاً کسانی که در ورزش حرفه ای شرکت می کنند که دوران آماتور را پشت سر گذاشته باشند. دوستانی هستند که سال ها قهرمان بودند و الان در بخش حرفه ای نیز فعالیت می کنند می توانند از این ظرفیت استفاده نمایند .
چارت سازمانی هیئت بوکس از چند نفر ورزشکار اعم از بوکسر یا غیربوکسر (اغلب رزمی کار) تشکیل شده است که وظیفه مدیریت بوکس آن منطقه را عهده دار می باشند.
چارت سازمانی به صورت زیر می باشد:
- مسئولین کمیته ها که شامل:
در ۴ مورد اصلی (رئیس هیئت، نایب رئیس، دبیر هیئت، خزانه دار) چارت هیئت بوکس نباید اعضای تکراری بکارگیری شود ولی موارد دیگر می تواند از این قانون پیروی نکند و از اعضای تکراری استفاده شود.
بیشتر در چارت هیئت بوکس از افراد بوکسر و رزمی کار استفاده می شود.
در چارت هیئت بوکس از افرادی استفاده می شود که فاقد سوءسابقه کیفری باشند.
مربیان و داوران نیز باید فاقد سوءسابقه کیفری باشند لذا اگر مربی یا داور سوءسابقه کیفری داشته باشد خلاف قانون بوده و شخص از لحاظ قانون مجرم شناخته می شود.
در چارت هیئت بوکس باید از افراد تحصیل کرده با حداقل مدرک دیپلم استفاده شود.
مربیان و داوران نیز باید دارای حداقل مدرک دیپلم باشد در غیر اینصورت اگر مربی یا داور فاقد مدرک دیپلم به بالا باشند صلاحیت مربی گری و داوری را ندارند؛ لذا از لحاظ قانونی نیز باید از افرادی که فاقد مدرک دیپلم به بالا هستند جهت ورود به آزمون مربیگری یا داوری جلوگیری به عمل آورده شود و اگر متصدی برگزارکننده آزمون مدرک تحصیلی را ملاک قرار نداد نهادهای قانونی می توانند علیه متصدی متخلف طرح دعوا کنند.
اکثراً در چارت هیئت بوکس از افراد با تجربه در مسابقات و داوری که به اصطلاح بوکسر یا فایتر گفته می شود استفاده می شود.
وزن دستکش تا متوسط وزن ۸ اونس برابر با ۲۲۷ گرم؛ متوسط ۱۰ اونس برابر با ۲۸۴ گرم و برای سنگین وزن ۱۲ اونس برابر ۳۴۰ گرم کمتر نباشد.
محل مسابقه بوکس، سکوی مشت زنی یا رینگ نام دارد که محوطه ای چهارگوش، معمولاً حدود یک متر بالاتر از سطح زمین است که اطراف آن با سه یا چهار ردیف طناب موازی محصور است.
این سکوها معمولاً از چهار طرف توسط چهار ردیف طناب با فاصله ۳۰، ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ سانتیمتر از زمین پوشیده شده اند. قطر طناب ها یک اینچ (۲.۵۴سانتی متر)و روی آن توسط پارچه نرمی یا لاستیک پوشانده می شود. اندازه استاندارد رینگ بوکس آن از داخل طناب ها ۶٫۱۰ × ۶٫۱۰ متر مساوی با ۲۰ ×۲۰ فوت و از خارج ۸ × ۸ متر مساوی با ۲۶ × ۲۶ فوت است.
کف محوطه بوکس بایستی با تشک پوشانیده و روی تشک را نیز با [[برزنت]] محکم شده و توسط طناب به کف محوطه بسته شود.
مسابقات بوکس آماتور در یازده گروه وزنی و مسابقات بوکس حرفه ای در پانزده وزن برگزار می شود.
توسط داورها ضربات صحیح بایستی با مشت بسته و با سطح جلو چهار انگشت یا چهار [[بند دست]] زده شود.
محل صحیح ضربات جلوی صورت و طرفین آن، جلوی بدن بالاتر از [[کمربند]] و طرفین ضربه زده شود، روی ساعد و بازو و دستکش امتیاز نخواهد داشت.
نسبت به اتفاقات آنی تصمیم داور وسط قطعی است و در غیر این صورت کمیته مسابقات تصمیم لازم را می گیرد.
[[رده:بوکس|*]]
[[رده:ورزش های ابداع شده در انگلستان]]
[[رده:ورزش های المپیک]]
[[رده:ورزش های المپیک تابستانی]]
[[رده:ورزش های فردی]]
[[رده:ورزش های مبارزه ای]]
[[رده:هنرهای رزمی]]
[[رده:هنرهای رزمی اروپایی]]
| [
{
"answer1": "معروف است که هوارد باسکرویل از آمریکا که به عنوان مدرس کالج آمریکایی (مدرسه مموریال) در تبریز منصوب شده بود، نخستین کسی است که ورزش بوکس را به ایران آورد.",
"answer2": "هوارد باسکرویل از آمریکا که به عنوان مدرس کالج آمریکایی (مدرسه مموریال) در تبریز منصوب شده بود",
"distance": 13,
"question": "چه کسی اولین بار ورزش بوکس را به ایران آورد و او در چه مکانی در تبریز فعالیت داشت؟"
},
{
"answer1": "برای سنگین وزن ۱۲ اونس برابر ۳۴۰ گرم کمتر نباشد.",
"answer2": "اندازه استاندارد رینگ بوکس آن از داخل طناب ها ۶٫۱۰ × ۶٫۱۰ متر مساوی با ۲۰ ×۲۰ فوت",
"distance": 410,
"question": "بر اساس استانداردهای وزن دستکش بوکس، یک دستکش سنگین وزن چند اونس است و ابعاد استاندارد رینگ بوکس از داخل طناب ها چقدر است؟"
},
{
"answer1": "مسابقات بوکس آماتور در یازده گروه وزنی",
"answer2": "محل مسابقه بوکس، سکوی مشت زنی یا رینگ نام دارد",
"distance": 600,
"question": "مسابقات بوکس آماتور در چند گروه وزنی برگزار می شود و همچنین محل مسابقه بوکس چه نام دارد؟"
},
{
"answer1": "«جون جاکسون» که از استادان بوکس قرن هیجدهم بود تدریجاً بوکس را رسمی کرد",
"answer2": "انجمن بوکس حرفه ای ایران وابسته و عضو انجمن بوکس آسیا ، انجمن جهانی بوکس ، سازمان جهانی بوکس ، فدراسیون بین المللی بوکس ، و کمیسیون انجمن بوکس حرفه ای درجهان است .",
"distance": 7324,
"question": "بر اساس متن، چه کسی بوکس را در قرن هیجدهم رسمی کرد و در حال حاضر انجمن بوکس حرفه ای ایران وابسته به چه سازمان هایی است؟"
},
{
"answer1": "بوکس مدرن در واقع از کشور آمریکا سرچشمه می گیرد",
"answer2": "جک بروگتون مدت ها بود که دست کش مخصوص بوکس را اختراع کرده بود",
"distance": 3678,
"question": "بر طبق متن، بوکس مدرن از کدام کشور سرچشمه گرفته است و چه کسی اولین بار دستکش بوکس را اختراع کرد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
755 | : مشاوره
مشورت و دریافت کمک اطلاعاتی دربارهٔ یک موضوع است که بین مراجع (کمک گیرنده) و متخصص (مشاور) انجام می گیرد. مشاوره در موضوعات و زمینه های مختلف علمی و برای اهداف گوناگون انجام می شود که در میان مردم، بیشتر جنبهٔ روان شناختی آن (مشاورهٔ روان شناسی) معروف است که هدف از آن بهبود وضعیت روحی–روانی و کیفیت بخشی به زندگی مراجع از جهت روانی است. مشاور، در مشاوره های خانواده، شغلی، تحصیلی و توان بخشی نیز از مهارت های روان شناختی کمک می گیرد. مشاوره اطلاعاتی و مشاوره ژنتیک نیز از انواع مشاوره اند که ارتباط مستقیم و مشخصی با روان شناسی ندارند.
مشاوره، کلمه ای عربی و یک مصدر است. معنای واژگانی آن، مشورت کردن و اقدام به تشکیل شورا و مشورت با دیگران است معادل انگلیسی آن، Consultation است و به کسی که به همراه مراجع و برای کمک به وی، به مشاوره می پردازد، یعنی مشاور، Consultant گفته می شود. رایج ترین کاربرد واژهٔ مشاوره، به ویژه در میان مردم عادی، به معنی مشاورهٔ روان شناختی و روان درمانی از طریق مشاوره است. در این کاربرد، تعریف مشاوره، «اقدام حمایت گرانه بر پایهٔ علوم روان شناسی» است و مشاوری که این اقدام حمایتگرانه را انجام می دهد، روان شناس است، به همین دلیل به مشاور، در فرهنگهای کشورهای توسعه یافتهٔ انگلیسی زبان، به ویژه هنگامی که امر «درمان» و «روان درمانی» مد نظر باشد؛ روان شناس هم می گویند. مشاوره، نام، واژه و اصطلاحی عمومی و کلی است که به معنای ارائه و دریافت مشورت و اطلاعات برای انجام بهتر یک کار، حل یک مشکل و یا رسیدن به هدفی خاص است.
مشاوره، اقدامی حمایتی بر پایهٔ علوم روان شناسی در حمایت از فردی است که آسیب دیده یا در معرض آسیب قرار دارد. مشاوره، کمک مشورتی، فکری و اطلاعاتی همراه با آزادی دادن در گزینش راه حل و احترام، با استفاده از دانش روان شناسی به فردی است که در شرایط انتخاب راه حل و تصمیم گیری قرار دارد یا در سازگاری با محیط اطراف خود دچار مشکل است. مشاوران با بهره گیری از مهارت های گوناگون روان شناختی، مانند روانکاوی، می کوشند به مراجع، در جهت تخلیهٔ هیجانی، غلبه بر هیجانات منفی، سازگاری و گزیدن راهکار برای مسائل، یاری رسانند. مشاوران، با استفاده از مهارت های کلامی و روان شناختی خود، از راه سعی در تقویت عزت نفس، تفکر مثبت و احساس سلامتی روان، تقویت قدرت روحی و آگاهی بخشی، به حل مشکل مددجو توسط خود او و با توجه به تفاوت های فردی و شرایط وی، کمک می کنند. مشاوره دارای ابعاد و انواع بسیار و گسترده ای است؛ به طور عمومی مشاوره تخصصی از رشته ها و مهارت های زیر مجموعهٔ روانشناسی است. برخی ابعاد مشاورهٔ روانی عبارتند از: مشاوره تحصیلی، مشاوره خانواده، مشاوره شغلی، مشاوره توانبخشی، مشاوره ژنتیک، مشاوره ازدواج و … که در این میان مشاوره ژنتیک از زیر مجموعه های علم روانشناسی نمی باشد. در این مقاله، به مشاورهٔ روان شناختی پرداخته می شود. وظیفهٔ مشاور به عنوان شخصی که دارای مهارتهای علمی روان درمانی (البته به جز دارودرمانی) است، یاری رساندن و ارائهٔ راه حل مؤثر به مراجعه کننده دربارهٔ مشکلاتی است که مراجع در شغل، روابط، احساسات و دیگر امور خود مطرح می کند. رشتهٔ دانشگاهی مشاوره، در ایران، دارای مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتراست.
تفاوت مشاور و روانشناس این است که روانشناس در حوزه درمان اختلالات و بیماری های روانی فعالیت می کند ولی مشاور به مشکلات ارتباطی، رفتاری، می پردازد به عبارت ساده تر روانشناس با بیماران روانی سروکار دارد و مشاور با افراد سالمی که نیاز به کمک دارند
پاترسون (۱۹۷۳)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای می داند که به ارتباط خاص بین دو نفر نیاز دارد. یکی از این دو نفر یعنی مراجع، معمولاً با مشکل روانی و عاطفی رو به روست، و دیگری، یعنی مشاور، که در حل مشکلات روانی مهارت دارد. از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره ای، مشاور به مراجع کمک می کند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد. به نظر پاترسون، ارائه اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه نمی توان مشاوره دانست. به نظر او، رابطه حسنه بین مراجع و مشاور اثر روان درمانی مهمی در روند مشاوره دارد؛ به طوری که اگر مشاور نتواند چنین رابطه مطلوبی را ایجاد کند، مشکل مراجع در حد مطلوبی حل نخواهد شد.
آریاکل (۱۹۶۱ و ۱۹۷۷)مشاوره را جریانی اختصاصی و انحصاری بین دو نفر می داند که در آن مراجع با کمک مشاور، به بررسی و تجزیه و تحلیل مشکل خود اقدام می کند و از موارد ناشناخته آگاه می شود؛ عوامل ناخواسته و مزاحم را تغییر داده و زندگی بهتر و مطلوب تری را برای خویش فراهم می کند.
دینک مایر (۱۹۶۸ و ۱۹۷۲)، که از پیروان روان شناسی فردی است، مشاوره را ایجائد رابطه حسنه بین دو نفر (یعنی مشاور و مراجع) تلقی می کند که از طریق این رابطه، مشاور به مراجع یاری می دهد تا نحوه ارتباط با دیگران را فراگیرد، نیازهایش را به طور معقول و مقبولی برآورده سازد، احساساتش را بشناسد، اطلاعاتی دربارهٔ نکات قوت و ضعف خویش به دست آورد و با تعیین و شناخت اهداف آینده، شیوه های وصول به آن ها را بیاموزد.
مشاوره به تغییر ادراکات، اعتقادات، نگرش ها، رفتارها و نهایتاً تغییر شیوه زندگی منجر می شود.
به عقیده پپینسکی (۱۹۵۴)، در مشاوره به بررسی و درمان مشکلات روانی نسبتاً سطحی مبادرت می شود. این مشکلات علل جسمانی ندارند و صرفاً بر اثر عوامل محیطی حاصل شده اند.
رابینسون (۱۹۵۰)، مشاوره را کمک به افراد عادی برای کسب سازش بهتر با خود و دیگران، افزایش بلوغ عاطفی، استقلال و قبول مسئولیت می داند.
از نظر استفلر و هاچ، (۱۹۵۸ و ۱۹۷۲)، مشاوره، رابطه یاری دهندهٔ تخصی بین مراجع و مشاور است که به شناخت بیشتر مراجع از خصوصیات خویشتن و تصمیم گیری معقول و مناسب در زندگی منجر می شود. مشارکت در چنین رابطه ای، اعم از فردی یا گروهی، باعث می شود که فرد به خودکاوی و خودشناسی بیشترو بهتری بپردازد و شیوه ای را در زندگی اش برگزیند که با رغبتها، استعدادها و امکانات وی هماهنگ باشد.
اسمیت (۱۹۵۵)، مشاوره را جریان یاری دهنده ای تعریف می کند که به وسیله آن، به مراجع اصول و شیوه های مربوط به انتخاب، طرح ریزی و ادامه یک زندگی معقول و موفقیت آمیز، آموخته می شود. از طریق مشاوره، مراجع می آموزد که چگونه یک زندگی سالم و سازنده را طرح ریزی نموده و ادامه دهد و از مهارتهای حل مسئله، برقراری ارتباط و تفکر مثبت در عمل بهره برد.
به عقیده هنکی و نای، مشاوره جریان یاری دهنده یکتایی است که در آن، پس از طرح مشکل، با کمک مشاور که فردی آشنا به امور روانی است به حل مشکل تشویق و راهنمایی می شود. مشاوره از این نظر یکتاست که مشکل هر مراجع مخصوص به خود اوست و مشاور نمی تواند از قبل مشخص سازد که مراجع چه نوع مشکلی را در جلسهٔ مشاوره مطرح خواهد کرد. مشاوره همچنین قابل پیش بینی است، زیرا مشکلات مراجعان به ظاهر مشابه است و همگی احساس نگرانی می کنند، سرگردان هستند، دلهره دارند و نظام زندگیشان-یا دست کم بخش مهمی از نظام زندگیشان-به هم ریخته است. در عین حال، هریک از موارد مشابه، در مراجعان متعدد مصادیق رفتاری متفاوتی دارد.
به طور کلی، مشاوره تعاملی بین مشاور و مراجع است که به آن وسیله به مراجع کمک می شود تا پس از شناخت خویش تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند. به بیان دیگر، مشاوره جریان بررسی مشکلات و مسائلی است که مراجع با آن ها مواجه است و علاقه مند یا نیازمند به طرح آن ها می باشد. مراجع از طریف بحث و گفتگو دربارهٔ مشکلش با مشاور در جریان رابطهٔ مشاوره ای توأم با درک و تفاهم، به خودشناسی و کشف راه حلی موفق می گردد وسرانجام تصمیم معقول و مناسبی اتخاذ می کند.
مشاوره و مراجعه مشاوره گیرندگان به مشاور و دیدار با او به صورت فردی و خصوصی یا گروهی انجام می گیرد که هریک بسته به احساس، درخواست و مشکل مراجع یا مراجعان محاسن و معایبی دارند.
طیبه زندی پور در کتاب درسی برنامه ریزی تحصیلی و شغلی، رازداری، مسئولیت پذیری و احترام به آزادی و حق انتخاب را از اصول مهم و بنیانی کار مشاوران می شمرد.
برخی از مهم ترین و اصلی ترین نظریه های مشاوره عبارتند از: نظریهٔ مراجع محوری، نظریهٔ عقلانی-عاطفی-رفتاری، نظریهٔ واقعیت درمانی و نظریهٔ رفتاردرمانی.
این نوع از مشاوره اختصاص به دانش آموزان مدارس و دانشجویان دارد؛ که برای کمک و راهنمایی آن ها در زمینه انتخاب رشته تحصیلی در دوره دبیرستان، انتخاب رشته تحصیلی دانشگاهی، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه یا هر مسئله و مشکلی که در محیط تحصیل برای آن ها ممکن است پیش بیاید دارد. رفع این نوع مسائل یا مشکلات به عهده مشاوران تحصیلی است.
از وظایف شغلی مشاور تحصیلی آن است که به دانش آموزان خود زمان مناسبی اختصاص دهد و به آن ها راه های افزایش تمرکز و افزایش یادگیری و روش بهینه مطالعه هر درس را توضیح دهد.
در ایران مسئله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۰ شروع شد و جریان پیدا کرد. از سالهای ۱۳۳۷ با برگزاری سمینارهای متعددی طرح مشاوره و راهنمایی در آموزش و پرورش مطرح شد و نیز تربیت نیروی مشاوره در دانشگاه ها و تهیه ابزار کار مشاوران، دوره های کارآموزی ضمن خدمت، تهیه وظایف و طرح و جاانداختن آن از جمله اقدامات بعدی در این دوره بوده است. برای پیشرفت و گسترش این طرح اقدامات متعددی انجام شد. دوره هایی ترتیب داده شد تا دست اندرکاران تعلیم و تربیت با برنامه راهنمایی آشنا شوند. اعزام مشاوران به مدارس، تهیه مقالات و بروشورهای مختلف، تهیه پرونده های تحصیلی و تربیتی، تهیه پرسشنامه های مختلف و ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی در برخی از مراکز استانها از جمله اقداماتی است که در این دوره به عمل آمد.
در سالهای ۱۳۳۷ و ۱۳۳۸ کنفرانسهایی که در مشهد و آبادان تشکیل یافتند لزوم راهنمایی در مدارس را تأکید کردند. تا اینکه در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ در دانشسرای عالی تهران درس مشاوره و راهنمایی جزو دروس رسمی قرار گرفت. از مهر ماه ۱۳۵۰ که اولین کلاس دوره راهنمایی تحصیلی تشکیل شد تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید در زمینه اجرای برنامه راهنمایی، فعالیت های زیادی صورت گرفت که آشنا ساختن والدین و مربیان و دانش آموزان با برنامه های مشاوره و راهنمایی به اعزام مشاورین به مدارس، تهیه پرونده تحصیلی، تست و اجرای آن ها از آن جمله می باشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و نتیجه آن سیستم معلم - مشاور بود که هم به تدریس و هم به مشاوره می پرداختند. پس از مدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی و مراکز مشاوره حذف و تحلیل گردید؛ و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی و اجرا شد. این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره و راهنمایی در مدارس نمود. تا اینکه در سال ۱۳۶۴ هسته های مشاوره و راهنمایی مجدداً در مناطق آموزش و پرورش تأسیس گردید. در حال حاضر برنامه های مشاوره ای مدارس به سمت تخصصی شدن و خدمات مشاوره ای سوق داده شده است و طرحهایی چون «طرح احیا نقش مشاوره ای معلمان» در حال اجرا است.
در این زمینه مشاور به دانش آموز کمک می کند با اطلاع از ویژگی ها و شرایط خود، رشته ها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشته تحصیلی اش اتخاذ کند. چنین فرایندی چه در سال اول دبیرستان و برای انتخاب رشته تحصیلی دوره متوسط صورت بگیرد و چه برای انتخاب رشته دانشگاهی تفاوت چندانی نمی کند. آشنایی مشاور با ویژگی ها و مقررات موجود مربوط به هر دوره (متوسط یا دانشگاهی) بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش می کند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبه های مختلف هوشی، استعداد و علایق شناسایی کند بلکه این شناخت را با شناختهای خود دانش آموز درهم می آمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژه جامعه اقدام به تصمیم گیری کنند.
ویژگیهای خود دانش آموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهره هوشی، نمرات تحصیلی او، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینه رشته ها و مشاغل. برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک می گیرد. از سوی دیگر باید دانش آموز شناخت کاملی نیز از خود رشته تحصیلی بدست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه می شوند، آینده شغلی آن چیست؟ و…
برخی از دانش آموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانش آموزان خود به مشاوره تحصیلی مراجع می کنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی می شوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی می پردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانش آموز و خانواده او کمک می گیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار می دهد و همچنین به بررسی سلامت جسمی و روانی دانش آموز می پردازد.
شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت، مشاور به کمک دانش آموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام می کنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانش آموزان برای رفع علت ارائه می شود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار می گیرد. از جمله این راهنمایی شامل شیوه افزایش انگیزش دانش آموز، آموزش شیوه های صحیح مطالعه، آموزش شیوه های مواجهه با تغییرات اساسی و غیره خواهد بود.
برخی از دانش آموزان با وجود اینکه افت تحصیلی نشان نمی دهند، اما ممکن است نیاز به آموزش شیوه های صحیح مطالعه و روش های بهسازی حافظه داشته باشند. آموزش چنین روشهایی می تواند به جلوگیری از اتلاف وقت دانش آموز و بالا بردن بهره وری او کمک کند. برنامه ریزی برای مطالعه، رعایت اصول یادگیری در برنامه ریزی برای مطالعه، رعایت ویژگی های حافظه های مختلف می تواند به دانش آموز کمک کند تا روش مطالعه صحیحی داشته باشد و نتیجه بهتری کسب نماید.
اغلب افراد در جلسه امتحان یا قبل از آن درجاتی از اضطراب را دارا هستند. داشتن مقداری اضطراب در شرایط امتحانی کاملاً طبیعی و گاهی حتی ضروریست. چون موجب بالا نگه داشته شدن سطح انگیختگی فرد شده و عملکرد او را بهبود می بخشد. اما در صورتی که میزان این اضطراب از حد طبیعی بالاتر برود باعث مختل شدن عملکرد فرد خواهد شد؛ بنابراین مشاور تحصیلی تلاش می کنند با آموزش شیوه صحیح مطالعه، بالا بردن کارایی حافظه و استفاده بهینه از زمان، دانش آموز اطمینان و یقین نسبت به خود پیدا کند.
به عبارتی تلاش می کند اعتماد به نفس او را بالا ببرد تا از پیدا شدن افکاری که باعث اضطراب در او می شوند جلوگیری کند. چنین دانش آموزانی افکاری از این قبیل دارند. نمره کمی خواهم گرفت، خوب نخوانده ام، همیشه شکست می خورم و… مشاوره تحصیلی کمک می کند تا دانش آموز با تسلط بیشتری به مطالب مورد نظر سر جلسه امتحان حاضر شود و علاوه بر این به خود اعتماد به نفس داشته باشد. همچنین ممکن است روش های اختصاصی مثل آموزش روش های آرامش ورزی مورد استفاده قرار بگیرید. در صورت حاد بودن میزان اضطراب دانش آموز به مراکز اختصاصی تر ارجاع داده می شود.
یک مشاور تحصیلی مناسب باید دارای شاخصه های مهم زیر باشد:
امروزه انتظار می رود در تمامی مدارس راهنمایی و متوسطه ایران، به ویژه پس از تغییرات سالهای آخر دهه ۷۰، یک مشاور با حضور دائمی یا پاره وقت مشغول به کار باشد؛ اگرچه برخی مدارس مشاور ندارند.
معمولاً رشته تحصیلی این مشاوران مشاوره یا روانشناسی است.
این مشاوران اغلب به هدایت تحصیلی و برنامه ریزی تحصیلی می پردازند و پاره ای اوقات نیز در زمینه مسائل ارتباطی و اجتماعی و رفتاری نیز به دانش آموزان کمک می کنند.
یک مشاور خوب با تشخیص مشکلات دانش آموز از جمله ناتوانی های یادگیری، مسائل خانوادگی، مشکلات عاطفی و حتی جسمانی، نه تنها به دانش آموزان در فرایند تحصیل کمک می کند، بلکه از آسیب های اجتماعی آتی آنها مانند بی کاری، فقر و خشونت جلوگیری می نماید. در کتاب برنامه ریزی تحصیلی و شغلی، که کتاب درسی انتخابی سال اول دوره آموزش فنی و حرفه ای می باشد، دربارهٔ مشاوره تحصیلی آمده است:
دربارهٔ تفاوت های مشاوره و راهنمایی در محتوای درسی همین کتاب ذکر شده است که:
در سال های گذشته رقابت جدی در ورود به دانشگاه ها و رشته های پرطرفدار در ایران موجب تخصصی شدن مشاوره کنکور به عنوان یک شاخه خاص از مشاوره تحصیلی شده است. در حال حاضر افرادی که به عنوان مشاورین کنکور حرفه ای و تخصصی فعالیت می کنند مهارت های مشخصی دارند که به واسطه آنها داوطلبین کنکور سراسری را برای موفقیت در آزمون قبل و پس از برگزاری این آزمون آماده می نمایند. برنامه ریزی کنکور، آموزش روش های مطالعه، آموزش تکنیک های تست زنی کنکور، مشاوره انتخاب رشته، مشاوره های روحی و انگیزشی، مشاوره کنترل اضطراب، استرس و ... از جمله کارکردهای مهم مشاوره کنکور برای موفقیت داوطلبین کنکور می باشد.
مشاوره کنکور در ایران در حال حاضر به شکل های مختلف ارائه می شود. نوع اول مشاوره توسط افرادی که تحصیلات آکادمیک مشاوره یا روانشناسی دارند ارائه می شود. نوع دوم توسط داوطلبین موفق کنکورهای سال های گذشته ارائه می شود. در واقع این نوع از مشاورین به واسطه تجربه موفقی که از دوران تحصیل و کنکور خود داشته اند به ارائه مشاوره تحصیلی در زمینه موفقیت در کنکور می پردازند.
در دهه اخیر نوع دوم مشاوره کنکور رشد زیادی کرده و اقبال دانش آموزان به آن بیشتر بوده است. به ویژه مشاوره تلفنی کنکور که با پیام رسان های اینترنتی و آنلاین همراه شده و توسط داوطلبین موفق کنکورهای گذشته انجام می شود به عنوان یک پدیده نوظهور و مفید، تا حدود بسیار زیادی جایگزین مشاوره حضوری و سنتی شده است.
براساس گزارش آفتاب نیوز در ۲۱ شهریور ۱۳۹۳، رئیس مرکز مشاوره دانشگاه تهران گفت، طی یکسال گذشته ۲۶ هزار جلسه مشاوره در مراکز مشاوره این دانشگاه برگزار شده است که این ۲۶ هزار جلسه مربوط به سه الی چهار هزار دانشجویی است که در چند جلسه به دفاتر مشاوره دانشجویی مراجعه کرده اند. شکست عشقی و سوءاستفاده عاطفی بیشترین عامل مراجعه دانشجویان دختر به مشاور است.
در ایران، نهادی با نام "دفتر مشاوره و سلامت" در سازمان امور دانشجویان، که خود زیرمجموعهٔ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است، وجود دارد که به انتشار نشریات مشاوره ای و پشتیبانی خدمات مشاوره در دانشگاه ها می پردازد. تمامی دانشگاه های دولتی زیرنظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دارای مراکز مشاوره هستند.
مرکز مشاورهٔ دانشگاه تهران، اقدام به انتشار نشریهٔ پیام مشاور می نماید. این نشریه در سراسر ایران، در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی توزیع می شود.
امروزه مراکز مشاوره در کنار مشاوره حضوری از طرق متختلف به ارائه خدمات مشاوره از راه دور می پردازند. مطالعات نشان داده است که مشاوره نلفنی میتواند در حل بسیاری از مشکلات به اندازه مشاوره حضوری مؤثر وافع شود. مشاوره تلفنی و مشاوره آنلاین از طریق اینترنت و نرم افزارهای پیام رسان دو خدمتی است که هر روز فراگیرتر می شود. در دسترس بودن، راحتی، هزینه کمتر و ناشناس ماندن و صرفه جویی در وقت را می توان از مزایای مشاوره آنلاین برشمرد.
| [
{
"answer1": "از وظایف شغلی مشاور تحصیلی آن است که به دانش آموزان خود زمان مناسبی اختصاص دهد و به آن ها راه های افزایش تمرکز و افزایش یادگیری و روش بهینه مطالعه هر درس را توضیح دهد.",
"answer2": "برای اینکار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک می گیرد.",
"distance": 2899,
"question": "مشاوران تحصیلی چه وظایفی دارند و برای شناسایی نقاط قوت و ضعف دانش آموزان از چه ابزاری استفاده می کنند؟"
},
{
"answer1": "به طور کلی، مشاوره تعاملی بین مشاور و مراجع است که به آن وسیله به مراجع کمک می شود تا پس از شناخت خویش تصمیمات معقول و مقبولی اتخاذ کند.",
"answer2": "مشاوره و مراجعه مشاوره گیرندگان به مشاور و دیدار با او به صورت فردی و خصوصی یا گروهی انجام می گیرد که هریک بسته به احساس، درخواست و مشکل مراجع یا مراجعان محاسن و معایبی دارند.",
"distance": 443,
"question": "مشاوره چه کمکی به افراد می کند و به چه شکل هایی ارائه می شود؟"
},
{
"answer1": "به نظر پاترسون، ارائه اطلاعات صرف، پند و اندرز دادن و تلقین افکار و عقاید به دیگران را هیچگاه نمی توان مشاوره دانست.",
"answer2": "از طریق ایجاد رابطه خاص مشاوره ای، مشاور به مراجع کمک می کند تا راه حلی برای مشکل خود بیابد.",
"distance": 93,
"question": "به نظر پاترسون چه چیزی را نمی توان مشاوره دانست و از چه طریقی به مراجع کمک می شود؟"
},
{
"answer1": "رشتهٔ دانشگاهی مشاوره، در ایران، دارای مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتراست.",
"answer2": "در ایران مسئله راهنمایی و مشاوره و تهیه مقدمات آن بین سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۰ شروع شد و جریان پیدا کرد.",
"distance": 4740,
"question": "مشاوره در چه مقاطعی در ایران ارائه می شود و چه زمانی مسئله راهنمایی و مشاوره مطرح شد؟"
},
{
"answer1": "مشاوره کنکور در ایران در حال حاضر به شکل های مختلف ارائه می شود. نوع اول مشاوره توسط افرادی که تحصیلات آکادمیک مشاوره یا روانشناسی دارند ارائه می شود. نوع دوم توسط داوطلبین موفق کنکورهای سال های گذشته ارائه می شود.",
"answer2": "برنامه ریزی کنکور، آموزش روش های مطالعه، آموزش تکنیک های تست زنی کنکور، مشاوره انتخاب رشته، مشاوره های روحی و انگیزشی، مشاوره کنترل اضطراب، استرس و ... از جمله کارکردهای مهم مشاوره کنکور برای موفقیت داوطلبین کنکور می باشد.",
"distance": 224,
"question": "مشاوره کنکور به چه شکل هایی ارائه می شود و چه کارکردهایی دارد؟"
}
] | [] | gemini-2.0-flash-exp |
756 | : موراویای بزرگ
موراویای بزرگ (, ، , , ) نخستین دولت بزرگ عمدتاً اسلاو بود که در اروپای مرکزی شکل گرفت. قلمرو اصلی آن رودخانه موراوا بود که نام حکومت از آن گرفته شده است. موراوا در زبان های چکی و اسلواکی هم به رود و هم به مارگراف موراویا (که اکنون در شرق جمهوری چک قرار دارد) برمی گردد. رود موراوا اکنون مرز جمهوری چک با اسلواکی را شکل می دهد.
بنا بر افسانه ها هستهٔ موراویای بزرگ در آغاز دههٔ ۸۳۰ میلادی بنیان گذاری شد. در آن زمان، شاهزاده مویمیر یکم از موراوا گذشت و شاهزاده نشین نیترا (اکنون در غرب اسلواکی) را تصرف کرد. شاهزاده نشین نیترا توسط ولی عهد اداره می شد.
حدود و موقعیت موراویای بزرگ مورد بحث است. برخی نظریه ها قلب آن را در جنوب رود دانوب (در صربستان) یا در دشت های مجارستان در نظر گرفته اند. هم چنین تاریخ دقیق تأسیس دولت موراویا مشخص نیست، ولی احتمالاً در دههٔ ۸۳۰ به دست شاهزاده مویمیر یکم، که نخستین حاکم شناخته شدهٔ موراویایی است، انجام شده است. مویمیر و جانشینش روستیسلاو (که از ۸۴۶ تا ۸۷۰ حکومت کرد) ابتدا در قیمومیت حاکمان کارولنژی بودند؛ ولی نبرد آن ها برای استقلال، مجموعه ای از درگیری های مسلحانه با فرانک خاوری را از دههٔ ۸۴۰ به بعد، پدیدآورد.
موراویا در دوران سواتوپلوک یکم (از ۸۷۰ تا ۸۹۴) به بیشترین حد قلمرو خود رسید. مرزهای حکومت او به درستی مشخص نیست، ولی او در بخشی از حکومت خود، علاوه بر موراویا بر نواحی مجاور مانند بوهم، بیشتر اسلواکی و بخش هایی از لهستان، مجارستان، اسلوونی و اوکراین سلطه داشت. تجزیه طلبی و درگیری های داخلی پس از مرگ سواتوپلوک، باعث سقوط موراویا و تصرف آن توسط مجارستان شد. تاریخ دقیق سقوط موراویا روشن نیست؛ ولی میان سال های ۹۰۲ تا ۹۰۷ میلادی رخ داده است.
موراویا در دوران روستیسلاو توسعهٔ فرهنگی قابل توجهی را با ورود مبلغان مسیحی در سال ۸۶۳ تجربه کرد. روستیسلاو از امپراتور بیزانس درخواست کرده بود معلمی را برای آموزش ادبیات و ایجاد الفبایی برای موراویای بزرگ بفرستد. برادران کنستانتین و متودیوس الفبای گلاگولیتی را معرفی کردند. الفبای گلاگولیتی توسط کنستانتین (سیریل مقدس) اختراع شده بود و زبانی که برای ترجمه متون مقدس به کار می برد بر پایهٔ گویش اسلاوی بومی او و برادرش در سالونیک بود. این زبان که زبان اسلاوی کلیسایی باستان نامیده شد، نیای مستقیم زبان های بلغاری و اسلاوی مقدونی بود.
شاه سواتوپلوک یکم دستیاران سیریل و متودیوس را از موراویای بزرگ اخراج کرد. آنان به بلغارستان مهاجرت کردند و مأموریت سیریل و متودیوس را ادامه دادند و جانشینی برای گلاگولیتی ایجاد کردند که الفبای سیریلیک خوانده شد. الفبای سیریلیک و ترجمه های متون مقدس در سایر کشورهای اسلاو به ویژه در بالکان و روس کیف منتشر شد و مسیر تازه ای را در توسعهٔ فرهنگی آن ها رسم کرد.
معنی نام مورد بحث بوده است. نخستین بار در کتاب کنستانتین هفتم امپراتوری بیزانس در حدود ۹۵۰ به موراویای بزرگ (Μεγάλη Μοραβία یا مگاله موراویا در زبان یونانی) اشاره شده است. امپراتور تنها پس از سقوط یک حکومت از واژهٔ مگاله برای اشاره به آن استفاده می کرد و احتمالاً باید به جای «بزرگ» به صورت «کهن» ترجمه می شد. بر اساس یک نظریهٔ دیگر، مگاله صفتی است که به قلمروهای خارج از امپراتوری بیزانس اشاره می کند.
«مواراوا» در زبان چکی و اسلواکی هم به رود و هم به منطقه دلالت می کند. از آنجایی که منطقهٔ مورد نظر، پیش از سکونت اسلاوها در اختیار ژرمن ها بوده است، این نام احتمالاً ریشهٔ ژرمن دارد. مور ممکن است با سایر واژه ها هند و اروپایی به معنی آب، رطوبت و دریا مرتبط باشد.
کتاب کنستانتین تنها منبع تقریباً معاصر با موراویا است که از صفت «بزرگ» در مورد موراویا بهره می برد. سایر اسناد سدهٔ نهم و دهم میلادی از «قلمرو موراویا»، «قلمرو موراویاییان»، «موراویا» ، «قلمرو اسلاوها»، «قلمرو روستیسلاو» یا «قلمرو سواتوپلوک» استفاده کرده اند.
از نظر بیشتر مورخان، قلمرو اصلی موراویا درهٔ رود موراوا در جمهوری چک و اسلواکی کنونی بوده است. یافته های باستان شناسی از قلعه های بزرگ اوایل قرون وسطی و دسته های قابل توجه سکونتگاه هایی که در پیرامون آن ها گسترش یافته اند، نشان می دهند که مرکز قدرت مهمی در سدهٔ نهم در این ناحیه وجود داشته است. منابع اولیه (از جمله ترجمهٔ آلفرد بزرگ از تاریخ جهان ارسیوس که همسایگان موراویا را یاد می کند) نیز دیدگاه سنتی را تقویت می کنند.
نبود منابع معاصر دقیق باعث می شود که نتوان مرزهای موراویا را به دقت تعیین کرد. راهبان نویسندهٔ سالنامهٔ فولدا اطلاع محدودی از جغرافیای ناحیه های دور اروپای مرکزی داشتند. سیاست توسعه طلبانهٔ حاکمان موراویایی در دههٔ ۸۳۰ نیز باعث تغییر مکرر مرزهای آن ها می شد.
قلمرو موراویا در زمان سواتوپلوک به بیشترین میزان رسید. لهستان سفلی، پانونیا و سایر نواحی وادار شدند رسماً و برای مدت کوتاهی قیمومیت او را بپذیرند. یافته های باستان شناسی و منابع مکتوب، دیدگاه سنتی دربارهٔ ضمیمه شدن مناطق بزرگی از پانونیا به موراویا را تأیید نمی کنند.
یک مورخ اسلواک در سال ۱۷۸۴ میلادی دیدگاه سنتی دربارهٔ مکان موراویا را رد کرد و مرکز آن را سیرمیوم (در صربستان کنونی) پیشنهاد داد و اظهار کرد که از مرکز خود به سوی شمال تا موراویا و بوهم توسعه یافته است. مشابه این پیشنهاد در دههٔ ۱۸۲۰ نیز مطرح شد. در دههٔ ۱۹۷۰ ایمره بوبا در مقاله ای مرکز موراویا را حوالی سیرمیوم نزدیک به رود گریت موراوا دانست. پتر ناگی وجود دو موراویا را پیشنهاد کرد: موراویای بزرگ در جنوب رود موراوا در صربستان کنونی و موراویایی دیگر در شمال رود موراوا در جمهوری چک کنونی. مارتین اگرز پیشنهاد می کند که مکان اصلی موراویا در نزدیکی بانات کنونی در تلاقی رودهای تیسزا و مورش است.
احتمالاً نخستین اشاره به قبایل اسلاو ساکن در شمال رود موراوا توسط پروکوپیوس، مورخ بیزانسی انجام شد. او از گروهی از ژرمن ها نوشت که هنگام حرکتشان به سوی دانمارک در سال ۵۱۲ از قلمرو همهٔ اسکلاون ها گذشتند. آوارهای چادرنشین که از استپ های اوراسیا می آمدند، پس از سال ۵۶۸ سرزمین های بزرگی را در جلگهٔ پانونی تصرف کردند. اسلاوها وادار شدند به آوارها خراج بپردازند و در حملات غارتگرانهٔ آن ها به روم شرقی، فرانک و لمبارد شرکت کنند. در دورهٔ متأخر خانات آوار، آنان به سبک زندگی یکجانشینی متمایل شدند و نشانه هایی از همزیستی فرهنگی میان آن ها و اسلاوهای محلی وجود دارد.
در سده های هفتم و هشتم، توسعهٔ اسلاوهای محلی شتاب گرفت. نخستین سکونتگاه های مستحکم اسلاوی در اواخر سدهٔ هفتم در موراویای کنونی ساخته شد. احتمالاً از پایان سدهٔ هفتم، گروه تازه ای از نخبگان اجتماعی با نام جنگجویان سوارکار در موراویا، اسلواکی و بوهم پدید آمدند. در سدهٔ هشتم، سازمان اجتماعی اسلاوها به رشد خود ادامه داد. تنوع کوزه گری وجود دست کم سه قبیلهٔ ساکن در ناحیه ای وسیع تر در شمال رود موراوا را در اوایل سدهٔ نهم نشان می دهد. قلعه های برپاشده در براتیسلاوا و مکان های دیگر در حدود ۸۰۰ میلادی، شاهدی بر توسعهٔ مراکز قدرت محلی در این ناحیه ها است.
حملات شارلمانی به آوارها در دهه های آخر سدهٔ هشتم، باعث فروپاشی خانات آوار شد. پس از آن، شمشیرها و سایر تجهیزات نظامی فرانک ها در سرزمین های شمال دانوب میانی محبوبیت یافت.
موراویا که نخستین حکومت اسلاوی غربی بود، از اتحاد قبایل اسلاوی ساکن در شمال رود دانوب شکل گرفت؛ هرچند که شکل گیری آن به ندرت توسط منابع هم دوره ذکر شده است. به گفتهٔ بارفورد باستان شناس، نخستین گزارش دربارهٔ وجود دولت موراویا در سال ۸۱۱ ثبت شده است. بنا بر سالنامهٔ پادشاهی فرانک، در پاییز آن سال، حاکمان آوار و «رهبران اسلاوهای ساکن در امتداد دانوب» از دربار امپراتور لویی پارسا در آخن بازدید کردند. هم چنین نخستین یادکرد قطعی موراویاییان به سال ۸۲۲ بازمی گردد که طبق آن، «در مجلسی که در فرانکفورت برگزار شده بود، امپراتور سفیران و هدایای همهٔ اسلاوهای شرقی شامل ابودریت ها، سوربیان، ویلزی ها، بوهمیان، موراویاییان و از آوارهای ساکن پانونیا را دریافت کرد».
در «تغییر دین باواریایی ها و کارانتانیایی ها» که در سال ۸۷۰ در سالزبورگ نوشته شد، برای نخستین بار به یک حاکم موراویایی اشاره شده است. طبق این کتاب، مویمیر «دوک موراویایی ها» پریبینا را از نیترا بیرون کرد. کتاب دیگری که مردم ساکن در مرز شرقی فرانک خاوری را فهرست می کند، بیان می کند که مارهاری ۱۱ قلعه یا شهرستان دارد و میان باواریا و بلغار قرار گرفته است. هم چنین بر اساس این سند، مرهانی ۳۰ قلعه دارد. به اعتقاد هاولیک، این سند توسط چند نویسنده در سال های مختلف نوشته شده است و مارهاری و مرهانی هر دو به موراویا اشاره می کنند؛ ارجاع به مارهاری مربوط به سال های ۸۱۷ تا ۸۴۳ و ارجاع به مرهانی مربوط به دوران حکومت سواتوپلوک یکم است. از سوی دیگر، اشتاین هوبل، ترشتیک و ولاستو مرهانی را همان شاهزاده نشین نیترا می دانند. دیدگاه سوم مربوط به پوسپوکی-ناگی و سنگا است که مرهانی موجود در جنوب دشت مجارستان تا شمال دانوب را یک موراویای دیگر می دانند.
بر پایهٔ منبعی از سدهٔ سیزدهم، اسقفی از پاسائو همهٔ موراویاییان را در سال ۸۳۱ غسل تعمید داد. مویمیر نیز در همین زمان یا پیش از آن به مسیحیت گرویده بود. بر پایهٔ سالنامهٔ فولدا، لوئی ژرمن شاه فرانک خاوری در اوت ۸۴۶ میلادی به موراویا لشکرکشی کرد. دلیل او، مقابله با اسلاوهای موراویایی بود که برای ارتداد نقشه می کشیدند. ولاستو اعتقاد دارد که لوئی از منازعات داخلی پس از مرگ مویمیر بهره برد، ولی از نظر کیرشباوم، مویمیر طی لشکرکشی دستگیر و خلع شد. در هر صورت، شکی نیست که لوئی ژرمن در این لشکرکشی، روستیسلاو را به عنوان دوک جدید موراویا انتخاب کرد.
روستیسلاو در ابتدا زعامت لوئی ژرمن را پذیرفت تا موقعیت خود را در موراویا تحکیم کند و مرزهای قلمرو خود را گسترش دهد. سپس از فرانک خاوری روی برگرداند و از شورش راتپوت، فرماندار معزول مرزنشین پانونیا در سال ۸۵۳ حمایت کرد. حاکم فرانک نیز در سال ۸۵۵ برای انتقام به موراویا حمله کرد. بر پایهٔ سالنامهٔ فولدا موراویایی ها «با استحکامات قدرتمندی محافظت می شدند» و فرانک ها بدون شکست دادن آن ها عقب نشینی کردند. البته نبرد تا سال ۸۵۹ که پیمان صلحی منعقد شد، ادامه داشت. درگیری ها میان موراویا و فرانک خاوری ادامه داشت. برای نمونه، روستیسلاو از شورش سال ۸۶۱ کارلمان پسر لوئی ژرمن، بر ضد پدرش حمایت کرد. به نظر می رسد که نخستین حملات ثبت شدهٔ مردم مجار در اروپای مرکزی در سال ۸۶۲ به همین رویداد مرتبط باشد.
روستیسلاو تمایل داشت نفوذ کشیشان فرانکی در قلمرو خود را که در جهت منافع فرانک خاوری فعالیت می کردند، کاهش دهد. او نخست نمایندگانی را در سال ۸۶۱ به محضر پاپ نیکلاس فرستاد و درخواست کرد مبلغانی را به موراویا بفرستد که به زبان اسلاو تسلط داشته باشند. پس از آن که پاسخی از رم دریافت نکرد، همین درخواست را از میخائیل سوم امپراتور بیزانس تکرار کرد. هدف دیگر او از برقراری رابطه با قسطنطنیه، مقابله با اتحاد ضد موراویایی میان فرانک ها و بلغارها بود. امپراتور بیزانس، در سال ۸۶۳ دو برادر به نام های کنستانتین و متودیوس را که اسلاوی را به گویش ناحیهٔ سالونیک سخن می گفتند، به موراویا فرستاد. کنستانتین نخستین الفبای اسلاوی را توسعه داد و انجیل را به زبان اسلاوی کلیسایی باستان ترجمه کرد.
برادران بیزانسی در سال ۸۶۷ وارد رم شدند. پاپ آدریان دوم به ترجمه های آن ها از کتاب های عبادی جواز داد و شش نفر از شاگردان آنان را به مقام کشیش رساند. پاپ موافقت خود با استفاده از زبان بومی در کتاب های دینی در نامه ای در سال ۸۶۹ به سه حاکم محلی (روستیسلاو، سواتوپلوک و کوتسل حاکم پانونیای سفلی) اطلاع داد. متودیوس در سال ۸۶۹ توسط پاپ به سوی سه حاکم فرستاده شد، ولی تنها کوتسل را ملاقات کرد و توسط او دوباره به درگاه پاپ فرستاده شد. پاپ او را با عنوان مطران سیرمیوم به مقام اسقف اعظم رساند. سواتوپلوک در آن زمان، حاکم شاهزاده نشین نیترا و تحت امر روستیسلاو بود. نیروهای فرانکی در اوت ۸۶۹ به قلمرو روستیسلاو و سواتوپلوک حمله کردند. طبق سالنامهٔ فولدا آنان بسیاری از دژها را خراب کردند و نیروهای موراویایی را شکست دادند؛ ولی پس از آن که نتوانستند قلعهٔ اصلی روستیسلاو را تصرف کنند، عقب نشستند.
سواتوپلوک در سال ۸۷۰ با فرانک ها متحد شد و به آن ها کمک کرد که روستیسلاو را به زیر کشند. کارلمان قلمرو روستیسلاو را ضمیمهٔ سرزمین خود کرد و دو لرد فرانکی را برای ادارهٔ آن فرستاد. سربازان او در پایان سال، متودیوس را در هنگام بازگشتش از رم به موراویا دستگیر کردند. سواتوپلوک که پس از سقوط عمویش، به حکومت در سرزمین خود ادامه می داد، در سال ۸۷۱ متهم به خیانت شد و به فرمان لوئی ژرمن توسط کارلمان دستگیر شد. موراویایی ها بر ضد دو حاکم فرانکی شورش کردند و یکی از خویشاوندان سواتوپلوک با عنوان دوک اسلاوومیر را انتخاب کردند. سواتوپلوک به موراویا بازگشت، رهبری شورشیان را به عهده گرفت و فرانک ها را از موراویا بیرون کرد. لوئی ژرمن در سال ۸۷۲ نیروهای خود را به موراویا فرستاد. آنان حومهٔ شهر را غارت کردند؛ ولی نتوانستند دژ کاملاً مستحکمی که سواتوپلوک به آن پناه برده بود را تصرف کنند. سواتوپلوک لشکری را جمع آوری کرد و گروهی از نیروهای امپراتوری را شکست داد تا فرانک ها وادار به عقب نشینی شوند. پس از آن، سواتوپلوک مذاکراتی را با لوئی آغاز کرد که نتیجهٔ آن امضای پیمان صلح در مهٔ ۸۷۴ در فرشهایم بود.
در این میان، متودیوس که در سال ۸۷۳ به درخواست پاپ ژان هشتم آزاد شده بود، به موراویا بازگشت. به گفتهٔ متودیوس، سواتوپلوک و همهٔ موراویاییان «تصمیم گرفتند همهٔ کلیساها و روحانیون در همهٔ شهرها را به متودیوس واگذار کنند». متودیوس کار ترجمه را که در زمان زندگی برادرش آغاز شده بود، ادامه داد. کشیشان فرانکی موراویا با ترجمهٔ کتاب های مقدس به زبان اسلاوی مخالفت کردند و متودیوس را به ارتداد متهم کردند. با این وجود که مقام پاپی ارتدکس بودن متودیوس را رد نکرد، پاپ در سال ۸۸۰ به درخواست سواتوپلوک که مراسم لاتینی را ترجیح می داد، مخالف اصلی او ویچینگ را به مقام اسقف نیترا منصوب کرد.
پاپ ژان در ژوئن ۸۸۰ فرمان پاپی را به درخواست متودیوس برای سواتوپلوک صادر کرد و در آن، حفاظت پاپی را برای حاکم موراویا و مقامات آن اعطا کرد. در این فرمان، موقعیت متودیوس به عنوان رئیس کلیسای موراویا تأیید شد و زبان اسلاوی کلیسایی باستان به عنوان چهارمین زبان مقدس پس از زبان های لاتین، یونانی و عبری به رسمیت شناخته شد.
طی جنگ داخلی میان دو گروه نجیب زادگان محلی در مرزنشین پانونیا بین سال های ۸۸۲ تا ۸۸۴، سواتوپلوک «نیروهایی را از همهٔ سرزمین های اسلاونشین جمع آوری کرد» و به پانونیا حمله برد. پس از آن، طی ملاقات با امپراتور شارل فربه در تولن باواریا در سال ۸۸۴، سواتوپلوک خراجگزار امپراتور شد و «سوگند وفاداری به او ابراز کرد» و تعهد داد که هرگز به قلمرو امپراتور حمله نکند.
اسقف اعظم متودیوس در ۶ آوریل ۸۸۵ درگذشت. مخالفان متودیوس به رهبری ویچینگ (اسقف نیترا) از این رخداد بهره بردند و پاپ استفان پنجم را بر آن داشتند که طی فرمانی، به کارگیری زبان اسلاوی کلیسایی باستان در امور دینی را محدود کند. ویچینگ در سال ۸۸۶ سواتوپلوک را نیز متقاعد کرد که شاگردان متودیوس را از موراویا اخراج کند. این کار باعث زیان به ادبیات و فرهنگ اسلاوهای اروپای مرکزی شد. در فرمان پاپی، پیشنهاد شد که سواتوپلوک از پایان سال ۸۸۵، به عنوان شاه تاج گذاری کند. سالنامه های فرانک نیز در بیان رویدادهای این دوره، از سواتوپلوک با عنوان شاه یاد می کردند.
در سال های پایانی حکومت سواتوپلوک، موراویا به بیشترین وسعت خود رسید. احتمال دارد که او در سال های آغازین دههٔ ۸۹۰ سیلزی و لوسیتس را نیز تصرف کرده باشد. طبق سالنامهٔ فولدا آرنولف در سال ۸۹۲ پیشنهاد یک ملاقات با سواتوپلوک را داد، ولی او مخالفت کرد. آرنولف نیز به موراویا حمله کرد، ولی نتوانست سواتوپلوک را شکست دهد.
سواتوپلوک در تابستان ۸۹۴ درگذشت و پسرش مویمیر دوم جانشین او شد؛ ولی امپراتوری او در مدت کوتاهی از هم پاشید. زیرا قبایلی که وادار به اطاعت از سواتوپلوک شده بودند، آغاز به رهایی از سلطهٔ موراویا کردند. برای نمونه، در ژوئن ۸۹۵ دوک های بوهم زعامت شاه آرنولف را پذیرفتند و حملات دوسالهٔ مویمیر دوم برای برگرداندن سلطهٔ خود بر آن ها ناموفق بود. از سوی دیگر مویمیر با ترغیب پاپ ژان نهم به فرستادن نماینده های خود به موراویا در سال ۸۹۸، در بازیابی ساختار کلیسای موراویا موفق بود. نمایندگان در مدتی کوتاه، یک اسقف اعظم و سه اسقف دستیار او را در موراویا منصوب کردند.
درگیری های میان مویمیر دوم و بردارش سواتوپلوک دوم، بهانه ای به دست آرنولف داد تا نیروهای خود را در سال های ۸۹۸ و ۸۹۹ به موراویا ارسال کند. طبق سالنامهٔ فولدا در سال ۸۹۹ نیروهای باواریایی مویمیر دوم و مردانش را از سیاهچال شهر نجات دادند. به گفتهٔ بارتل، باواریایی ها دژ نیترا را نیز نابود کردند.
به گفتهٔ نزدیک ترین منابع، مجارها نقش اساسی در سقوط موراویا داشتند. مجارها پس از شکست از اتحاد بلغارها و پچنگ ها در غرب استپ های پونتی در سال ۸۹۵، حملهٔ خود به جلگهٔ پانونی را آغاز کردند. نامه ای مربوط به حدود سال ۹۰۰، نشان می دهد که باواریایی ها و موراویایی ها یکدیگر را به تشکیل اتحاد با مجارها متهم می کنند. به گفتهٔ لیودپراند، مجارها در مراسم تاج گذاری لویی بچه (پسر آرنولف) در سال ۹۰۰، «سرزمین موراویاییان را که آرنولف به کمک مجارها رام کرده بود، برای خود درخواست کردند». مویمیر دوم که با تهدید حملات بعدی مجارها روبرو بود، در سال ۹۰۱ پیمان صلحی با لویی بچه منعقد کرد.
در نبود شواهد مستند، نمی توان سال از میان رفتن موراویا را به دقت تعیین کرد. برای نمونه، به گفتهٔ رونا-تاس مجارها در سال ۹۰۲ موراویا را اشغال کردند. ویکتور اسپینل این رویداد را در سال ۹۰۳ یا ۹۰۴ و اسپیز آن را در سال ۹۰۷ می دانند. سندی که در سال های ۹۰۳ تا ۹۰۶ صادر شده است، کماکان از بازارهای موراویا نام می برد که نشان از وجود احتمالی موراویا در آن زمان است. بدون شک در نبرد پرسبورگ در سال ۹۰۷ که مجارها نیروهای باواریا را شکست دادند، اثری از نیروهای موراویا نبود.
منابع مکتوب سدهٔ نهم تقریباً هیچ اطلاعاتی دربارهٔ امور داخلی موراویا وجود ندارد. تنها دو متن حقوقی باقی مانده است. هر دو متن، ترجمه هایی از قوانین روم شرقی هستند که توسط متودیوس مدت کوتاهی پیش از مرگش انجام شده اند. افزون بر مطالعهٔ تاریخ نگارها و منشورها از پژوهش های باستان شناسی برای درک دولت و جامعهٔ موراویا استفاده شده است. چند مرکز موراویایی در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مورد کاوش قرار گرفته اند.
سکونتگاه های محصور محافظت شده هستهٔ ساختار مسکونی موراویای بزرگ بودند. این سکونتگاه ها توسط اسلاوهای محلی در ارتفاعات و زمین های مسطح ساخته شدند. می توان سکونتگاه های موراویایی را به چهار دسته تقسیم کرد: مهم ترین آن ها مکان هایی با عملکرد مرکزی مانند نیترا بودند که شامل چند قلعه و سکونتگاه بودند. افزون بر مراکز اصلی، پایگاه های اداری محلی، دژهایی که عملکرد اصلی آن ها نگهبانی و دفاع بود و نیز پناهگاه هایی برای زمان خطر وجود داشتند.
| [
{
"answer1": "بنا بر افسانه ها هستهٔ موراویای بزرگ در آغاز دههٔ ۸۳۰ میلادی بنیان گذاری شد. در آن زمان، شاهزاده مویمیر یکم از موراوا گذشت و شاهزاده نشین نیترا (اکنون در غرب اسلواکی) را تصرف کرد.",
"answer2": "نخستین بار در کتاب کنستانتین هفتم امپراتوری بیزانس در حدود ۹۵۰ به موراویای بزرگ (Μεγάλη Μοραβία یا مگاله موراویا در زبان یونانی) اشاره شده است.",
"distance": 2092,
"question": "بر اساس افسانه ها، چه کسی و در چه زمانی هسته موراویای بزرگ را بنیان گذاشت و همچنین، نام موراویای بزرگ در چه زمانی برای اولین بار به طور مشخص ذکر شد؟"
},
{
"answer1": "الفبای گلاگولیتی توسط کنستانتین (سیریل مقدس) اختراع شده بود",
"answer2": "شاه سواتوپلوک یکم دستیاران سیریل و متودیوس را از موراویای بزرگ اخراج کرد.",
"distance": 260,
"question": "چه کسی الفبای گلاگولیتی را اختراع کرد و همچنین، سواتوپلوک یکم با دستیاران سیریل و متودیوس چه کرد؟"
},
{
"answer1": "موراویا در دوران سواتوپلوک یکم (از ۸۷۰ تا ۸۹۴) به بیشترین حد قلمرو خود رسید.",
"answer2": "بر پایهٔ سالنامهٔ فولدا موراویایی ها «با استحکامات قدرتمندی محافظت می شدند» و فرانک ها بدون شکست دادن آن ها عقب نشینی کردند.",
"distance": 7431,
"question": "موراویای بزرگ در زمان کدام حاکم به بیشترین وسعت خود رسید و همچنین، در چه سالی موراویایی ها «با استحکامات قدرتمندی محافظت می شدند» و فرانک ها عقب نشینی کردند؟"
},
{
"answer1": "در «تغییر دین باواریایی ها و کارانتانیایی ها» که در سال ۸۷۰ در سالزبورگ نوشته شد، برای نخستین بار به یک حاکم موراویایی اشاره شده است.",
"answer2": "مجارها پس از شکست از اتحاد بلغارها و پچنگ ها در غرب استپ های پونتی در سال ۸۹۵، حملهٔ خود به جلگهٔ پانونی را آغاز کردند.",
"distance": 7598,
"question": "در سال 870 در سالزبورگ، در چه کتابی برای نخستین بار به یک حاکم موراویایی اشاره شده است و همچنین، در چه سالی مجارها به جلگهٔ پانونی حمله کردند؟"
}
] | [
{
"answer1": "موراوا در زبان های چکی و اسلواکی هم به رود و هم به مارگراف موراویا (که اکنون در شرق جمهوری چک قرار دارد) بر می گردد.",
"answer2": "نبود منابع معاصر دقیق باعث می شود که نتوان مرزهای موراویا را به دقت تعیین کرد.",
"question": "رود موراوا در زبان های چکی و اسلواکی به چه چیزی دلالت می کند و همچنین، چه چیزی باعث می شد که نتوان مرزهای موراویا را به دقت تعیین کرد؟"
}
] | gemini-2.0-flash-exp |