text
stringlengths
2
364
label
class label
5 classes
زود باش، بُکُش
0anger
منم یه خواهر دارم که اسمش لیدی الیزابته، چهارده سالشه، یک دخترعمو هم دارم که همسن خودمه، اسمش لیدی جنکریه، اون هم قشنگه، هم خوش‎رو و هم خوش‎قلب و مهربون
2neutral
هزاران دختر و زن آرزو دارن که به خاطر جاه و مقام او همسر او بشن
0anger
سونیای عزیزم، ساشا پسرم، پروفسور گرامکو کجایین؟ چرا همیشه باید از هم جدا باشیم؟
3sadness
درحالی‌که این بچه هیچی جز ناراحتی برای من نداره.
3sadness
نرگس؟
4surprise
آگستوس پسرم این بهترین چیزی بود که می‌دونستم و برات آرزو کردم.
3sadness
کینۀ من نسبت به این خاندان همیشه باید تازه بشه، همیشه، همیشه باید یک موجب و دلیلی برای انتقام داشته باشم
0anger
من در انبوهی از عقاید غلط غرق شده بودم، همش به فکر رقابت بودم
3sadness
یا دوناسل رو انتخاب کن یا هرنانی خائن رو
0anger
با نزاکت و ادب خاصی که خوشایند همست حرف می‎زنی
2neutral
اون یکی از دوستای قدیمی خانوادگیمونه که من کاملاً بهش اعتماد دارم
2neutral
نفهمیدید از کجا تلفن می‎کرد؟
2neutral
با رنگ سیاه برای شیطان توی تابلو عینک و سیبیل و ریش گذاشتن
1happiness
به اونا، مادام، اطلاع ندادید که چه اتفاقی افتاده؟
2neutral
خنده‎داره والا، حالا دیگه یه علف بچه به پر و پای من داره می‎پیچه
0anger
مشتریاش روزبه‌روز بیشتر می‌شه.
1happiness
ممکن نیست اون برای کسی دستور ببره، زیر بار حرف هیچ کسی نمی‎ره
0anger
نه همون اتفاقای همیشگی تو خیابون‎های نیویورک
2neutral
مهمان عزیز من شادکام باشی
2neutral
تو قانونو دربارۀ کسی که، کسی که با دشمن همکاری کنه می‎دونی پابلو
3sadness
من اومدم یه کلام از شما بشنوم، می‎خواستم بدونم قلب کی تو سینۀ منه، حالا اگه نمی‎خواین جوابمو بدین دیگه حرفی نمی‎مونه، خودم پیداش می‎کنم، پیداش می‎کنم و به امثال شما ثابت می‎کنم که این فقط بدن گیرنده نیست که دنبال قلبش می‎گرده، اون قلبی هم که میاد تو سینۀ یکی مثل من دنبال خودش می‎گرده، خودش
0anger
جدی می‎فرمایین؟
4surprise
اگر می‌خواید استعفا بدید لازم نیست این حرفا رو بزنید، لطفاً برید سر کارتون و هر جور هم که دلتون می‌خواد عمل کنید.
0anger
راستش علتش اینه که وقتی داشتم اینجا می‎اومدم یک فکری به خاطرم رسید
2neutral
فقط گفت هر چه زودتر اونها رو میبره از شهر بیرون.
2neutral
انقدم به من نگو بانوی من بانوی من، من و تو با هم دوستیم، مگه نه؟
0anger
درست بعد از اونکه با پدر به اینجا اسباب‎کشی کردید
0anger
بعد از آشنایی با منوچهر شیبانی تحت تأثیر او قرار گرفتم و علیرغم مخالفت پدر و برادر بزرگترم به دانشکده هنر رفتم و نقاشی را آموختم
2neutral
با این حال در شب مسابقه صادق قمی صفدر را که مایۀ مباهات زورخانه دانگی بود در یک چشم به هم زدن به زمین زد
2neutral
این چند وقته رو خونۀ آقا بودم
2neutral
کسی از اون چیزی نمیدونه
3sadness
و تو، تو کاری داشتی که به مردم خدمت می‎کردی، تو برای دفاع از خودت به دیگرون آسیب نزدی
0anger
خونۀ قایقی؟
4surprise
شما هر شب ساعت 9 مشغول کار می‎شید
4surprise
اگرچه شرط پهلوان آقا عزیز این بود که تنها در صورتی او را در زورخانه‎اش می‎پذیرد که بتواند در یک کشتی حریفش را به زمین بزند و حریف او نیز کسی نبود بجز صفدر یکی از نوچه‎های پهلوان آقا عزیز و از بهترین کشتی‎گیرهای او
2neutral
اگه پولی که می‎خوام بدین، قول می‎دم خفه‎خون بگیرم
2neutral
یعنی چی؟
4surprise
سی سال تمام زندگیمو در اختیار گرفته بود
0anger
وقتی می‌خوان دندونی رو بِکِشن، می‌ترسن که دردشون بیاد، اما گازانبر به کار می‌افته، تاق، بعد تموم می‌شه، ولی حالا صحبت سر دندون نیست، این سرتاپای وجود منه
3sadness
من دلیلشو نمی‎فهمم
0anger
عموی کوچک تیراندازی را به من یاد داد
2neutral
دنیایی که اشباح هولناک در اون وجود دارن، مارهای سیاهرنگ هستن در اونجا، ولی شما تا چه وقت علاقه دارید به دنیای خیالی خودتون وفادار بمونید؟
0anger
خب مرد حسابی با این همه سروصدا چرا در رو باز نکردی تا در رو نشکنم؟
0anger
نه بابا تو هم، ماشین که در میاد
1happiness
مادمازل مارتن دختر زیباییه، اینطور نیست؟
2neutral
احساس کردم باید به یه استقلال زبانی برسم
2neutral
خانم پرنتیس شما باید از خودتون خجالت بکشید.
0anger
وقتی بهش می‌گم چرا منو دنبال خودت می‎کشونی، می‌گه این تویی که دنبال من میای
0anger
قطعاً از آرمیلاس میای
2neutral
پس من همین‎جا منتظرش می‎مونم
0anger
دلاله ممکنه هر لحظه سر برسه
2neutral
چطور پدر اوآنا اجازه می‎داد که یه دختر چهارده ساله تک و تنها با چند تا پسر بره کوه؟
0anger
در اینصورت همه چیزو برام تعریف کن، فهمیدی؟ همه چی رو
2neutral
آهای کلارک
1happiness
کلاه‎های ابریشمی و توری و حصیری اون پرزرق‌وبرقو مدروزه.
1happiness
چه مسئله‎ای آقای گیلمور
2neutral
دیروز از شوهرتون خبری نشد؟
2neutral
آره آرزو کردم که تو محبوب همه بشی اگرچه مطمئنم حتی اگه همۀ مردم تو رو دوست داشته باشن باز هم هیچکی پیدا نمی‌شه که تو رو به اندازۀ مادرت دوست داشته باشه.
3sadness
اول اینکه لازم نیست از من تشکر کنی، چون احتیاجی به تشکر نیست
2neutral
یا این یا او
0anger
در زمان حیات مادرم، پدرم عاشق یک شاهزاده خانم خیال پرداز قرقیزی می‎شه، حاصل این ازدواج پسریه به اسم یِوگراف
3sadness
و معشوق من به امر پسرش بایستی همسر یک پیرمرد 90 ساله بشه
0anger
اگه لازم باشه همۀ راهو پیاده طی می‎کنم
3sadness
به جای جوان اونقدر طلا به پای تو می‎ریزه، اونقدر جواهر برات می‎یاره که پیشانی تو در میان سلاطین بدرخشه
0anger
خواهرات چند ساله هستن؟
2neutral
سرگیجه داری؟
4surprise
منم متأسفم.
3sadness
تا چند ساعت دیگه من در مقر فرمانروایی خودم هستم، اولین اقدام من دستگیری تو و هم‌دستانت خواهد بود.
0anger
فرمانروا عاشق دوناسله
0anger
چرا جواب نمی‎دی؟
0anger
و این‌طوری شد که سراسر دره مفت و مسلّم از دستمون رفت.
0anger
تو واسم هم مادر بودی، هم پدر، هم معلم
3sadness
مادر اینقدر آیۀ یأس تو گوشش نخونین
0anger
چجور چیزایی ممکنه توی داستان کهنه مورد علاقه رفیق وُگل باشه؟
0anger
فکر نمی‎کردم که یک روز دوباره با این اسم برخورد کنم و به سرنوشتش علاقه‎مند بشم
3sadness
متأسفم
3sadness
می‌خوای بی‌سروصدا عقدش بکنی یا اینکه دامبول‌دیمبول راه بندازی؟
2neutral
خب دیگه حالا یه خورده بگیر بخواب.
2neutral
کی به شما ثابت شده که دایی هربرت واقعاً پول شما رو برای سرمایه‌گذاری ناموفق از دست داده؟
0anger
وقتی هواپیما اوج گرفت، ما فقط در فکر انجام مأموریت خودمون بودیم
2neutral
برای اینکه شما رو دوست دارم.
0anger
هر آدمی که ادعای آدمیت می‎کنه، ضامن بدبختی و خوشبختی هم‌نوعشه
0anger
پس اجازه بده به همه اعلام کنیم که ما قصد داریم ازدواج کنیم
2neutral
اصلاً چرا باید همه بدونن که تو چقدر حقوق می‎گیری؟
0anger
به هر حال فکر می‎کنم پیشنهاد آقای گلاید می‎تونه کمکم کنه
3sadness
نمی‌دونم شاید این‌جوری وضعمون بهتر بشه.
3sadness
کدوم قانون گفته که فقط اون می‌تونه پزشکی بخونه؟
0anger
امیلیانو می‎فهمم، به اونا بگو مطمئن باشن زمیناشونو پس می‎گیرن
2neutral
مردم خیلی مشتاقن اینو بدونن
2neutral
دیگه همه منو به این اسم می‎شناسن
1happiness
ای به چشم می‎رم خانوم جون
1happiness
می‎بینی ویکتور اولین چیزی که ازت پرسیدم چی بود، ها چی بود؟
0anger
هیچ‌وقت مثل این بویفیلد احمق نبود که فکر می‌کنه چون من پیر شدم خرفت شدم.
0anger
گوش بدید مادمازل، ما در این دهکده همین شش نفر مرد رو پیدا کردیم که احتمال می‎رفت در این کار دست داشته باشن
0anger
حالا خواهش می‌کنم برو، من کار دارم.
0anger
چرا میخواستی دختر بیچارۀ منو بکُشی؟
0anger
اون کسی که تازیانۀ بی‌صدای عدالت رو به دست گرفته و بر پیکر گناهکاران فرود می‌آره.
0anger
این بچه‌ها ممکنه فقیر باشن و اعیان نباشن ولی این دلیل بر حماقتشون نیست.
0anger
ساعتمو؟
4surprise