text
stringlengths
2
364
label
class label
5 classes
تو تالار؟
4surprise
تو از چیزی جانبداری نمی‎کردی؟ تو منکر شناختن چیزایی که می‎دونستی ماهیتشون چیه بودی.
0anger
چی؟ به منزل نرفته؟
4surprise
اما ظاهر و سر و وضع فقیرانۀ این جوان شهرستانی طوری بود که در زورخانۀ دانگی چندان مورد استقبال قرار نگرفت و حتی از طرف شازده آقا عزیز مورد بی‎توجهی و طعنه قرار گرفت
2neutral
جوانی با قبایی آبی و کهنه، شلواری وصله‎دار، کلاه نمدی و گیوه‎ای که اندکی پاره بود
2neutral
150 میلیون نفر دیگه در سال 1936 چیکار کردن ها؟
0anger
ولش کنی می‌خواد تا خود قطب جنوب هم بره.
1happiness
با نواحی اطرافش بخصوص جنگلی که در آن حدود هست، آشنایی دارید؟
2neutral
نمی‎دونم خبر دارید که گرگ‎ها به دام افتادند یا نه
2neutral
بله می‎تونم بزنم
2neutral
شما به چهارتا درخت نیمه جونو یه شیر آب و چهار تا دیوار می‎گی باغ؟
0anger
ممکنه تو اروپا خریده باشنش
2neutral
پس همراهان من چه می‎کنن؟ چه می‌کنن که این سرکردۀ کولی‎ها تونسته خودشو اینجا برسونه؟
0anger
مارتن چه حرفی می‎زنه خانم؟
4surprise
ببینم به اندازۀ یک کتاب می‎شن؟
2neutral
و از این پیشنهادت راضی‎ترم
1happiness
گفتم منو اینجا مخفی کن
0anger
این سر هزار سکه طلا ارزش داره
0anger
ولی این موضوع رو فعلاً فراموش کنیم
2neutral
متوجه نیستش که همون موقع که یک دستش رو در دست تو می‎گذاره، دست دیگرش در دست عزرائیله
0anger
احساس می‎کنم باهاش بیگانه نیستم
3sadness
آره، منم مطمئنم که بابات شهید شده
3sadness
ما کی قبلاًها این‌جوری بودیم؟
3sadness
و بعدها می‎بینیم که خانوم کدامیک از ما دو نفر را به همسری خودش انتخاب می‎کنه؟
0anger
این مرد کیه، دوناسل؟
0anger
من نقشه‎ای کشیدم که تصور می‎کنم به حال هر دو نفرمون مفید باشه
2neutral
چه کسی او را لرد حامی کرده؟
4surprise
فقط ببین چی کار کردی، همه خونه زندگی منو بهم ریختی.
0anger
و همین اعتماد باعث شده بود که همۀ اسرارشو با من در میون بگذاره
2neutral
به نظرم یکم مشکوک بود
4surprise
این گزارش همون دکتریه که در سیدنی معاینه‎ام کرد، در حقیقت این گزارشو دزدیدم.
0anger
من شکی ندارم
0anger
اون زیاد توضیحی نداده ولی من همینقدر فهمیدم که او رو بعد از یک حادثۀ هوایی در گوشه‎ای پیدا کردن
2neutral
کی از محل اقامت شما خبر داشته؟
0anger
هر بار می‎خوام جلوی خواسته‎اش مقاومت کنم، گرومپ گرومپش بلند می‎شه، عین یه بمب ساعتی شروع می‎کنه به تپیدن و صداش هی بلندتر می‎شه دکتر، اون وقته که درد می‎پیچه تو تمام تنم، نفسم به شماره می‎افته، قفسه سینم از جا کنده می‎شه، عاقبت هم منو تسلیم خودش می‎کنه
3sadness
می‌خواستم زودتر از اون بیمارستان خراب‌شده خلاص شم
3sadness
مگه عباس می‌تونه واسه نرگس شوهر بشه؟
0anger
اما ژنرال مادرو، برای یک کشاورز، وقت یعنی فصل کاشت، داشت، برداشت
2neutral
اگه نمی‎خواستمش که نمی‎خریدمش
0anger
طبیعیه که ناخودآگاهتون هم سهمی داشته باشه توی شکل‎گیری اشعارتون
1happiness
بسیار خوب حتماً این کارو می‎کنم
3sadness
اگه بدونید چه گل خوبیه، اینقدر چسبنده و خوبه که ما روی گلا می‎افتیم و غلت می‎زنیم
1happiness
مستعمل و کهنه و بی‌سلیقه
0anger
ته یه گنداب زندگی کردیم تا تو از مردی حمایت کنی که فقط به فکر خودش بود.
0anger
اینجا زمین‎های بسیار حاصلخیزی داره، آب هم که زیاد داره، به من خبر دادن که یک خونۀ چوبی عالی هم اونجا هست.
2neutral
همین امشب؟
4surprise
بسیار خب پس، اگه تصمیمتو گرفتی دیگه نیازی به وقت تلف کردن نیست، به آقای گیلمور اعلام می‎کنم تا ترتیب کارها رو برای انجام مراسم عقد و عروسی بده برای سر پرسیوال گلاید هم نامه‎ای می‎نویسم و موضوعو باهاش در میون می‌زارم
3sadness
دوباره بگو ببینم
0anger
خداداد هم اون روز مدتی باهاش صحبت کرد و جمال به اون قول داد تا اونجا که ممکن باشه کمکش کنه
2neutral
من این دفاتر رو لازم داشتم، برای اینکه بتونم یک مواردی پیدا کنمو انگشت روش بزارم
0anger
در این ملاقات امیر می‌فهمه که غلامرضا پسر دیگر ماه‌بانو سالها قبل در زمان جنگ مفقودالاثر شده و امیررضا به مادرش قول داده که نشانی از برادر گمشدۀ خودش پیدا کنه قولی که هرگز در زمان حیاتش موفق به انجام اون نمی‌شه.
2neutral
کارهای اورچام به خودش مربوطه و کارهای من هم مربوط به خودم می‌شه.
0anger
بویفیلد فقط به درد این می‌خوره که به حیواناتی مثل خودش ورزش یاد بده.
0anger
بهتره آرزوهای دور و دراز نکنی
0anger
واقعاً؟
4surprise
شما برای کاری که می‌کنم یک تشکر خشک‌وخالی هم نمی‌کنید.
0anger
منو گول زدن
0anger
بعد از این همه سال هنوز یاد نگرفتی.
0anger
قربونت برم، مامانِ خوبم
1happiness
آقای برتون که می‎دونیم چرا به اینجا میان، قراره در سوییت دروم اقامت کنند
2neutral
با این همه در مشرق که مطلع شرایع و مصدر مدنیت عالم بود کار بر این نحش نمی‎گذرد
2neutral
بالاخره می‌ری آفتابه لگن ببری یا نه؟
0anger
چند دقیقه به من فرصت بدی، همه چیز مرتب می‎شه
2neutral
دلیل خاصی داشت که مرتب به سنت آنسلم می‌آمدین؟
2neutral
و به عنوان پدرخواندۀ آگوستوس اونو غسل تعمید می‌ده
2neutral
عجب، پس واقعاً رافائل آخرین بازماندۀ هاربوتناتاست
4surprise
اشکالی نداره دکتر هر چی به ذهنتون می‎رسه بپرسید
2neutral
ببینم احتمال داره داماد تا حالا مرده باشه؟
4surprise
این همه سال؟
4surprise
الیزابت از این پیشنهاد بسیار خوشحال می‌شه و به فکر فرو می‌ره
2neutral
به خانم لورا کمک کنین تا چمدونشونو برای مسافرت فردا ببندن
2neutral
سرم رفت بس کنید بابا دیگه اِ
0anger
شوهرش حالا زنده است؟
2neutral
سه متر کافیه
2neutral
و جالبه که این مرد 16 ساله که به من سر نزده، حتی دریغ از یک تلفن
0anger
من لیاقت این همه لطف و احسان شما رو ندارم
3sadness
می‎خوام اطلاعاتی درباره مارگرت مونرو در زمانی که در بیمارستان اشکوپ کار می‎کرده بدست بیارید
2neutral
منتظر یک زن؟
4surprise
شما نامزد سریا نبودید و به قول خودتون احساسی هم به اون ندارید بنابراین لزومی نداشت به دیدنش برید
0anger
یعنی من نمی‎تونم با شما ازدواج کنم
2neutral
بدش به من
0anger
شما چرا وقتی آقای سریا ناپدید شد با کازن تماس نگرفتین و این جریانو بهش نگفتین؟
0anger
ببرمش بزارمش تو کوچه؟
4surprise
مفقود شده
2neutral
شما از او خواستین عاشقتون بشه؟
0anger
اشخاصی رو که وقتی در نتیجۀ اهمال یا اشتباه خودشون گرفتاری‎هایی براشون پیش می‌آد، می‎فرستن دنبال سرکدبانوی ما و مزاحم کارای او می‎شن نمی‎خوایم
0anger
اما همسر اولم یک هرنینگفر بود
2neutral
خودتون گفته بودین می‎یاین ماژورکا
2neutral
به نظرم دلت می‌خواد آخر عمری سر زبونها بیفتی و هزار جور لمپرانی پشت سرت بگن.
0anger
می‎گفت چیزی نداره
0anger
خیلی خوبه، حتماً، من، من ترتیب این سفرو شخصاً می‎دم
1happiness
شما بعد از سروسامان دادن به اوضاع اینجا باید به ترکوآی برین
2neutral
ممکنه انسان از خطر مرگ نجات پیدا کنه
2neutral
بله، خیلی خوب
2neutral
من نمی‎دونم و نمی‎فهمم چرا برات اینکار باارزشه؟
0anger
خودش می‌دونه، خواست زنش می‌شه، نخواست هم نمی‌شه.
0anger
باید بگم که شما به شخصه خیلی خیلی خوب عمل کردید و هر کاری که از دستتون بر می‌اومده انجام دادید، از کمک‎های شما به این دو دوشیزه جوان، ماریان و لورا بی‎نهایت سپاسگزارم
2neutral
چرا اینو می‎پرسی؟
4surprise
من و دکتر مورتیمر همین دیشب هتل رو انتخاب کردیم
2neutral
پس چطور وارد کلیسا شدید؟
4surprise