text
stringlengths 2
364
| label
class label 5
classes |
---|---|
حالا من هیچ، این آقایان همه از شاهدان رشد و بالندگی پروین در محضر پدر و بانوی فرهیخته والدهشان بودند | 0anger
|
اینجا اتاق منه، درشو خودم باز میکنم، برو اونطرف | 0anger
|
تو الان چند روزه که غذا نخوردی، استراحت نکردی، اینجوری خودتو از بین میبری، با مشیت خدا که نمیشه جنگید | 3sadness
|
یاسی من اصلاً فکر نمیکردم انقدر برات مهم باشم. | 3sadness
|
اینم بدون که اگه در این مورد کوتاهی کنی ازت شکایت میکنم کلانتر | 0anger
|
و مادر قول میدهد که آنچه از دستش برآید انجام دهد. | 2neutral
|
مادر هدایایی را که آورده است به آمنه میدهد. | 2neutral
|
تو فقط داری وقت تلف میکنی کلانتر | 0anger
|
بیستپنج درصد فروش هر کتاب به من میرسه | 2neutral
|
چی کارم دارین؟ | 4surprise
|
من دارای خون پاک اسپانیایی هستم. | 2neutral
|
چون نمیذاشت دندونپزشک دندوناشو پر کنه. | 2neutral
|
اگه قرار باشه الان یه خاله بیاد اینجا که رویاهای منو ببافه میاد منم باورش میکنم و مینویسمش. | 1happiness
|
ببین این مهمترین خصوصیت دکتره که نباید دستکم گرفت | 2neutral
|
ببین اگه گفتی اینو کی نوشته؟ | 1happiness
|
کمک کنید که گناهکار رو پیدا کنم | 2neutral
|
بله ساندرا، من تمام این جریان را بعد از خاتمه جنگ شنیدم | 3sadness
|
این همون رادیو نیست که گفتی یه شب ایستگاه توکیو رو گرفتی؟ | 4surprise
|
بحث مقایسه نیست، نگرانم. | 2neutral
|
لوح تقدیرت بخوره تو سرت. | 0anger
|
اگه تمام ثروت دنیا رو پیش پای من بریزین بچهمو نمیدم. | 0anger
|
بهتره بشینی و به حرفهای ما گوش کنی. | 2neutral
|
ولی او قبل از اومدن به اینجا منو کجا دیده بود؟ | 4surprise
|
چه سوگندی؟ | 4surprise
|
چی سوفی فنشو؟ | 4surprise
|
خب، مثل اینکه بهتره من بلند شم و شام حاضر کنم | 1happiness
|
من میگم ما خودمون باید از فامیل، از همکارهای تو مرتضی یا بچهها و دبیرهای مدرسۀ شما مهین جان، باید همه رو به یه طریقی تو جریان بزاریم. | 2neutral
|
پریشان است و محزون. | 3sadness
|
باجه تلفن هم سمت چپه | 2neutral
|
با من کار دارن. | 2neutral
|
چه عیبی در او وجود داره که شما میبینید و من نمیبینم | 1happiness
|
صبر کن بیام، یه عباس آقایی بسازم که هشت تا از بغلش در بیاد، عباس آقا، عباس آقا. | 0anger
|
اصلاً باشه چه اهمیتی داره؟ | 0anger
|
این موضوع، این موضوع خیلی خصوصیه آقای واتسون. | 3sadness
|
ببینم نکنه آقا ریاضی هم گل بو کرده بعدش اینجوری شده؟ | 4surprise
|
ربطی نداره جناب سولومون. | 0anger
|
من میخوام همین ماه برم پاریس بعد هم برمیگردم آمریکا | 2neutral
|
ناخدا آهاب ساعتها در روی عرشۀ کشتی میایستاد و به دریا نگاه میکرد | 3sadness
|
هر چی میگم باید بگی چشم | 0anger
|
یه عمر به هر دری که زدم نشد، هر کلکی که سوار کردم یخم نگرفت | 0anger
|
جمال اما از روبروشدن با خالۀ خودش ماهبانو امتناع میکنه و به بهانهای از مجلس میره. | 2neutral
|
یواشکی خووندن اون رمانها لذتی داره که نمیخوام اونو از میسی سلب کنم. | 1happiness
|
نکنه این پیرزن ایتالیاییه نفهمیده من چی گفتم؟ | 1happiness
|
پسره خاخام کجا رفت؟ | 0anger
|
کارآگاه بیچارهای مثل من برای انجام تحقیقات باید تمام خیابونها رو پیاده طی بکنه، بازرس مگره مشهور فقط کافیه یه تلفن به واشنگتن بکنه | 0anger
|
در تمام این حوادث وضع غیرمطبوعی هست که منو عصبانی میکنه | 0anger
|
به علاوه جواب آقای رمی رو چی بدم که سفارش اونو به من کرده | 0anger
|
مبارزهای که ظاهراً بعد از یک هفته به پیروزی امیر منجر میشه اما درست در زمانی که امیر تصور میکنه موفق به مهار قلب خودش شده علائم تازهای آشکار میشه علائمی که دکتر جهانگیری روانشناس تیم پیوند هم از تفسیر اون عاجز میمونه. | 2neutral
|
پدر و عموهایم شکارچی بودند | 3sadness
|
اما منظور ما دارواریه | 0anger
|
داروندار منو مادرم همین حیاطه که ارثیۀ پدرمه، چطور ممکنه بخشیده باشهاش به شما؟ | 3sadness
|
خداحافظ آقای مباشری که تا حالا مباشر هیچکس نبودهاید | 0anger
|
نکتۀ جالبی نیست جناب بازرس، نکتۀ مزخرفیه | 0anger
|
تو این چند ساله که خودمو شناختم از همه بدی دیدم غیر از شوما. | 3sadness
|
شما به اندازه کافی حرف زدید | 0anger
|
گرچه گزارش نهایی هنوز تنظیم نشده، اما آنچه روشن است اینکه لیو در این توطئه دست داشته است | 2neutral
|
شخصاً ترجیح میدم در این مورد حرفی نزنم | 2neutral
|
ما دچار یه مشکل شدیم. | 3sadness
|
حالا گوش میکنیم به هفتمین و آخرین قسمت این نمایش | 2neutral
|
و سرانجام کار به جایی میرسه که آگوستوس از این همه مهر و علاقه و محبت به شدت دلزده میشه | 2neutral
|
عاشق دوناسل؟ | 0anger
|
چیزایی که توی دنیا هستند به خودی خود نه غمانگیزن نه شاد. | 3sadness
|
ولی تا کِی؟ | 0anger
|
خانم، منو مردک خطاب کردند و من به خاطر شما سکوت کردم اما شما خوب میدونید که این کلمه چقدر زننده است | 0anger
|
اگر میخواین میتونین اسم منو یه هنرمند بدقلق یا هر چی که دلتون میخواد بزارید، جواب من منفیه و همیشه هم منفی خواهد بود. | 0anger
|
نظر او این بود که سعادت در عشقه | 2neutral
|
من اون موقع بیست و دو سال داشتم | 2neutral
|
بهونه بهتری پیدا نکردی؟ | 0anger
|
اون چیه دستت؟ | 4surprise
|
اینجا چی میخوای والتر، اینجا چی میخوای؟ | 0anger
|
شاید برات سخت باشه، اما این بهترین راهحله | 3sadness
|
او دستبردار نیست ماریان. | 3sadness
|
چارهای جز این نیست و تو در آینده خواهی دید که آنچه گفتم تنها تدبیر و چاره بوده | 0anger
|
شما حال کسیو دارین که احساس میکنه بالاخره به موفقیتی رسیده | 2neutral
|
این شخص با تئودور در اون هواپیما بودن که سقوط کرده و آتیش گرفته. | 3sadness
|
چیزی که با اون همه عشق شروع شده، با این همه نفرت تموم بشه | 3sadness
|
برای من و بقیۀ کسانی که شب گذشته دور میز شام حضور داشتن، نفرت شما از کرامتون پوشیده نبود | 2neutral
|
تو فقط میخوای نتیجۀ بحثامون توی مسیری بیفته که خودت بهش فکر کردی و من اصلاً نمیخوام این اتفاق بیفته | 0anger
|
تا دو سه روز باید سفرتون به تعویق بیفته | 2neutral
|
باید بری مدرسه. | 2neutral
|
ما داریم از یه چیز دیگه حرف میزنیم ولی تو باز میگی والتر | 0anger
|
البته میدونم که این مطلبو چند سال پیش باید بهت میگفتم | 2neutral
|
خاک عالم بر اون سرت کنن تم کانتی | 3sadness
|
شما امور اداری هتلو در وضع نامطلوبی قرار دادین | 0anger
|
خب چرا با هم نرفتن؟ | 4surprise
|
پیدا کردن محل کار یه آمریکایی که همین امروز رسیده اینجا برای پلیس کار سختی نیست | 2neutral
|
خواسته با شما ازدواج کنه، شما هم پیشنهادشو رد کردین کاملاً هم حق داشتین | 0anger
|
برای تنوع هم که شده، یک لحظه جدی باش بن | 0anger
|
در همین موقع موسیقی از اتاق آقای بینس وانگر پخش میشه | 2neutral
|
تماشا کن تو رو خدا. چی داره میگه وا. | 0anger
|
یه بشقاب پلو رو بزار جلوش تا ته میلمبونه و میزارتش کنار. | 0anger
|
اونو پیدا کنم، بقیه رو پیدا کردم | 2neutral
|
اون دختر متین و در عین حال جذابیه | 2neutral
|
این یعنی سندی از قرن اول میلادی؟ | 4surprise
|
چه ساعتی از پیش پیتر برگشتین؟ | 2neutral
|
الیزابت بعد از سردرگمیهای بسیار در میون آرزوهای مختلف، سرانجام نوزاد رو در آغوش میگیره و در گوش چپ اون اینطور زمزمه میکنه | 2neutral
|
چی؟ | 4surprise
|
البته آقای برتون در اینجا غریبه نیستند و در سالهای دور همراه پدرشون مدتی در سنت آنسل اقامت داشتند | 2neutral
|
جوون مرده چرا جواب نمیدی؟ | 0anger
|
اما آگوستوس در برابر اعتراضهای مادر با خشم برخورد میکنه | 2neutral
|