audio
audioduration (s) 0.85
10.6
| sentence
stringlengths 2
205
|
---|---|
آثار گردآوری شدهی رودکی، کلیات رودکی |
|
آثار گردآوری شدهی رودکی، کلیات رودکی |
|
رادیوهای آنها عقاید تعصبآمیز آنان را به کلهی مردم فرو میکردند. |
|
رادیوهای آنها عقاید تعصبآمیز آنان را به کلهی مردم فرو میکردند. |
|
آسوده |
|
آسوده |
|
کارهای متفرقه |
|
کارهای متفرقه |
|
کارهای متفرقه |
|
پول ما تقریبا تمامشده. |
|
سربازان سرمست از پیروزی، تیر به هوا خالی میکردند. |
|
سربازان سرمست از پیروزی، تیر به هوا خالی میکردند. |
|
ای بابا!، عجب! |
|
شب را در دشت به سر آوردم. |
|
شب را در دشت به سر آوردم. |
|
شب را در دشت به سر آوردم. |
|
اوقات خود را به آواز خوانی و ورزش میگذراندند. |
|
آرین نشست و کار خود را دنبال کرد. |
|
آنان بهپا خاستند. |
|
آنان بهپا خاستند. |
|
آنان بهپا خاستند. |
|
با آهنگ فرازشونده پرسش کردن |
|
با آهنگ فرازشونده پرسش کردن |
|
با آهنگ فرازشونده پرسش کردن |
|
به مرخصی رفتن |
|
اشتهایی که سیریناپذیر بود |
|
اشتهایی که سیریناپذیر بود |
|
اشتهایی که سیریناپذیر بود |
|
برخی دایناسورها بالهای پوشیده از پر داشتند. |
|
گویی از کابوسی بیرون آمده به سمت هاشمی میچرخد |
|
گویی از کابوسی بیرون آمده به سمت هاشمی میچرخد |
|
دکتر محمد بدیع |
|
دکتر محمد بدیع |
|
گذرنامهتان، لطفا. |
|
گذرنامهتان، لطفا. |
|
گذرنامهتان، لطفا. |
|
گذرنامهتان، لطفا. |
|
گذرنامهتان، لطفا. |
|
تجربهای پر ارزش |
|
تجربهای پر ارزش |
|
عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید |
|
عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید |
|
عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید |
|
عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید |
|
عکس بچه میزارن میگن بخاطر این برید ازدواج کنید |
|
به نظر میاد دوستش داری |
|
به نظر میاد دوستش داری |
|
به نظر میاد دوستش داری |
|
به نظر میاد دوستش داری |
|
به نظر میاد دوستش داری |
|
با در نظر گرفتن سنش سلامتی او خیلی خوب است. |
|
من کمی دیر میرسم. |
|
من کمی دیر میرسم. |
|
من کمی دیر میرسم. |
|
من کمی دیر میرسم. |
|
من کمی دیر میرسم. |
|
اون بابایی که کیف پولش را جا گذاشته است کیست؟ |
|
اون بابایی که کیف پولش را جا گذاشته است کیست؟ |
|
آنها گرفتار عفونتی بسیار جدی میشوند |
|
آنها گرفتار عفونتی بسیار جدی میشوند |
|
آنها گرفتار عفونتی بسیار جدی میشوند |
|
آنها گرفتار عفونتی بسیار جدی میشوند |
|
آنها گرفتار عفونتی بسیار جدی میشوند |
|
او علی را به عنوان جانشین خود برگزید. |
|
او علی را به عنوان جانشین خود برگزید. |
|
شعر حماسی و تراژدی و |
|
شعر حماسی و تراژدی و |
|
زبانش بند آمدنی نبود. |
|
زبانش بند آمدنی نبود. |
|
او را به جاسوسی گناهکار شناختند. |
|
خوردن هلههوله دستگاه گوارش او را دچار اختلال کرد. |
|
خوردن هلههوله دستگاه گوارش او را دچار اختلال کرد. |
|
پری از موش میترسد. |
|
او بحث شیوایی را ارائه داد. |
|
او بحث شیوایی را ارائه داد. |
|
بشارت |
|
بشارت |
|
کاری کرد که هوادارای بقیهی تیمها بتونن فینال آسیا رو از نزدیک ببینن |
|
کاری کرد که هوادارای بقیهی تیمها بتونن فینال آسیا رو از نزدیک ببینن |
|
کاری کرد که هوادارای بقیهی تیمها بتونن فینال آسیا رو از نزدیک ببینن |
|
کاری کرد که هوادارای بقیهی تیمها بتونن فینال آسیا رو از نزدیک ببینن |
|
کاری کرد که هوادارای بقیهی تیمها بتونن فینال آسیا رو از نزدیک ببینن |
|
او مردهی این است که از آن راز سر دربیاورد. |
|
او مردهی این است که از آن راز سر دربیاورد. |
|
بیماری او را ناچار کرد که استعفا بدهد. |
|
بیماری او را ناچار کرد که استعفا بدهد. |
|
از دفعه گذشته بهتر است. |
|
از دفعه گذشته بهتر است. |
|
از دفعه گذشته بهتر است. |
|
از دفعه گذشته بهتر است. |
|
از دفعه گذشته بهتر است. |
|
اگر همهگیری در کشور آنها رخ دهد |
|
اگر همهگیری در کشور آنها رخ دهد |
|
اگر همهگیری در کشور آنها رخ دهد |
|
اگر همهگیری در کشور آنها رخ دهد |
|
اگر همهگیری در کشور آنها رخ دهد |
|
در مقدمه کتاب تقریظی نوشت. |
|
تا وارد آن آب سرد شد نفسش بند آمد. |
|
تا وارد آن آب سرد شد نفسش بند آمد. |
|
تا وارد آن آب سرد شد نفسش بند آمد. |