audio
audioduration (s) 0.81
24.9
| sentence
stringlengths 2
2.72M
|
---|---|
برا گرفتنش از جعبه ی ریش تراشم استفاده کردم |
|
جا به جا شدن پایههای پل در اثر زلزله |
|
آتش خاموش نشدنی عشق مولانا |
|
و اینجاست که سرمایهگذاران آگاه میتوانند از سرمایهگذاران کنشگر تقلید کنند |
|
نباید اون لغت به زبون میاوردم |
|
تو هم اون گرما رو درای |
|
کارت عالی بود دوست من |
|
و منبع این خبر کجا بود؟ درست حدس زدید، همان مقالهای که در هند چاپشده بود |
|
رستم تیر دوم را رها کرد. |
|
بیمه می خواهید؟ |
|
پرسپولیس ببره با شور و هیجان میریم به استقبال تحریمها |
|
کفشهایتان را درآورید. |
|
او مرتبا دستهایش را در جیب میکرد. |
|
چراغ را روشن کردم. |
|
با یه خونه؟ یه خونه ی معلق؟ |
|
نوشیدنی غیر الکلی می خواهی؟ |
|
تا حالا توریست از آذربایجان ندیده بودم |
|
هنرپیشه مورد علاقه تو کیست؟ |
|
در طول پنج سال دوگ همه چیز را عوض کرد |
|
خاک برسرم! دوباره کلید را گم کردم! |
|
با منی؟ مرتیکه. میفهمی چی داری میگی، بابا می بینی باگریه بهم فحش داد. |
|
آهسته شدن فعالیتهای بدنی |
|
کسی چای یا قهوه می خواهد؟ |
|
لطفاً این را اتو کنید. |
|
سربازان از جلو سکوی سانبینی رژه رفتند. |
|
زرتشت چنین گفت |
|
سازگان نشانه گذاری |
|
میدونی، اصلا مهم نیست |
|
نوعی الکل در مشروبات الکلی |
|
فکر می کنم اینطور باشه |
|
یاد بچگیهامون بخیر صبحونههاش یه مزه دیگه داشت |
|
سازمانهای بهیاری |
|
وقت آن رسیده گوناگون بودنمان را بزرگ بداریم |
|
مشاهده |
|
بهترین دستور پخت سوپ خرچنگ چیست؟ |
|
تو خونه هست و خبر نداره پدر سوختگی این جماعت. |
|
نوچه های با وفای من |
|
امروز شنیدم علی پروین میخواد پرسپولیس رو بخره واقعا شاد شدم |
|
شما میتوانید عکس بگیرید؟ |
|
پسر بچه میترسید که پدرش بفهمد |
|
انگیزهی دستاندر کار |
|
ما خیلی بزرگ بودیم |
|
آنها همیشه دوست دارند سر شب اینجا بیایند. |
|
آیا هیچ نرخ های ویژه آخر هفته وجود دارد؟ |
|
او دوست دارد به کنسرت موسیقی مردمی برود. |
|
آمد تا در هنگام تنگدستی به آنها کمک کند. |
|
به زور به سلطنت رسید. |
|
طفلی بچم یه کت شلوار درست و حسابی هم نداره. |
|
خیلی طبیعی و باحال بود |
|
اگر توانمندیمان برای تحقق تعهدات را سی درصد افزایش دهیم |
|
ازاده لبخند به لب و خیره و متفکر از خانه بیرون می اید. |
|
جمهور اهل ادب |
|
فارغ التحصیلی تو مبارک! |
|
تبریک به خاطر قبول شدن امتحاناتت! |
|
آیا به رهن نیاز دارید؟ |
|
اسم او تام است. |
|
اگه قبلش بدی نمیخوابه |
|
برای خوابیدن مشکل دارم. |
|
پس از خوابی کوتاه احساس نیرو کردن |
|
او همیشه خواب یک سفر طولانی در یک کشتی مجلل را میدید. |
|
او در کاسبی موفق بود ولی این موفقیت به قمیت سلامتی او تمام شد. |
|
سرسلامتی رفته بودن دیدنش. |
|
هرگز دانشگاه نرفته ام. |
|
صاحبم این قلاده رو برام درست کرد |
|
اُه ، این خیلی خوشمزست |
|
آیا تور با راهنما نیاز دارید؟ |
|
پسر احمق چرا چرند میگی. کی هول کرده. این داره از سادگی ما سوء استفاده می کنه. |
|
هنرپیشه های فیلم محبوب شما چه کسانی هستند؟ |
|
از بدنم و خودم متنفر بودم |
|
قول میدین ولش نکنین؟ |
|
نیلوفر گریان:خوبه |
|
اوه این قضیه مهمی نیست |
|
درسته درسته .می دونستم |
|
اوج تنهایی اونجاست که آرایشگرت تنها کسیه که دست لای موهات میکنه |
|
بهم دوای میوه کال دادش |
|
خسارت بیمهی خود را وصول کرد. |
|
آره ، تنهایی خیلی سخته |
|
اون اقاهه بهم اجازه داده اینو با خودم ببرم |
|
خداوندا، در این سرمای پاییزی ما را از دو چیز مصون بدار |
|
و در حال گسترش و توزیع است |
|
حرفهای گنده گنده زدن |
|
فرق آشناداشتن و نداشتن تو ایران، فرق بین کاتیا و کلثومه |
|
یه دونه از اینا که تختم رو باهاش شریک بشم |
|
کارول ، ما چطور بودیم؟ |
|
دوست داری به خانه من بیایی؟ |
|
وضعیت هوا رو تو دفتر روزانه ی بالن وارد کنین |
|
مراقب باشید، درها در حال بسته شدن هستند. |
|
کشورهای مستقل همسود |
|
آن را وظیفهی خود میپنداشت. |
|
هیچوقت سعی نکردم بهش لباسهای با بار مفهومی جنسیتی مثل ابی بپوشانم |
|
او شلوار مخمل کبریتی سیاهرنگی به تن داشت. |
|
متواضعانه سوال پرسیدن، تایید دیگران و لبخند تاثیر دارد |
|
می دانی ساعت چند است؟ |
|
لطفا عمیق ترین تسلیت ما را بپذیرید. |
|
من کمی موز می خورم. |
|
مشقاسم بیراه نمیگه. |
|
او دوست پسرش زندگی می کند. |
|
و این کار شروع میشود با فراموش کردن چیزی که ما از موفقیت و فرصت میدانیم |
|
صورت حساب بیش از حد است. |
|
پوششی از هوا در اطراف کره زمین |