0
stringlengths 1
203
| 1
stringlengths 1
235
|
---|---|
و من اسم وسط تورو نمیدونم هنوز
|
و اسم میانی تو رو نمی دونم
|
توی بحث فامیل یکمی به کمک نیاز دارم واقعا
|
راستش به یک ذره کمک در مورد خانواده ام نیاز دارم
|
مطمعنم راهنمایی های خوبی برام داری
|
مطمئنم که کلی نکات خوب داری
|
اره من پر از نکته های مفیدم
|
من پر از کلی نکات خوبم
|
اره به نظر مامان خیلی خوبی میای
|
آره مثل یک مادر خوب به نظر میرسی
|
من به گناهم اعتراف میکنم اولیا حضرت
|
به افتخار شما اعتراف به گناهکاری می کنم
|
راستش خیلی از شنا کردن باحات حال میکنم
|
خوب واقعا از شناور بودن اینجا با تو لذت می برم
|
ما باید این کارو انجام بدیم
|
باید این کارو شروع کنیم
|
البته توی شرایط بهتر مامان لوک منو کتک زد
|
به روشی هدفمندتر انجام بدیم مامان لوک منو میزنه
|
دروغ نگو یه لحظه واستین
|
دروغ نگو بچه ها یک دقیقه صبر کنید
|
قبل اینکه بریم بیمارستان من اونارو میدیدم
|
قبل از این که به بیمارستان برسیم ببینیمشون
|
برو پیش مامانت من الان میام
|
به اتاقتون برید و من الان میام اونجا
|
فکر نمیکنم بتونم پای این چیزا بمونم
|
من فقط فکر نمی کنم بتونیم به چیزی متعهد بشیم
|
تا وقتی که ببینم تو هم پای من میمونی
|
تا وقتی که ببینم اون ها هم به من متهعد هستند
|
انگار <عدد> هفته بیشتر وقت نداری
|
ببین تو <عدد> هفته برای تموم کردنش وقت داری
|
الان میخوام برم توی اتاق خواب بچه ها
|
همین الان می خوام به اتاق خوابشون برم
|
وقتی شنیدی که درو بستم
|
وقتی صدای بسته شدن درو شنیدی
|
مثل این برنامه های تلوزیونی هستی
|
مثل میزبان تاک شو می مونی
|
توی وقت بیکاریتون چیکار میکنین؟
|
شماها اوقات فراغتتون چی کار می کنید؟
|
منم خیلی رقصیدن دوس دارم
|
مطمئنم که خودم هم عاشق رقصیدنم
|
اکثر بچه ها میلشون رو توی <عدد> <عدد> سالگی نشون میدن
|
بیشتر بچه ها توی سن پنج یا شش سالگی تمایلات بدی نشون میدن
|
مگه نه؟ از آشناییتون خیلی خوشحالم
|
درسته؟ خیلی از دیدنتون خوشحال شدم بچه ها
|
بعدا هم باید از این کارا بکنیم
|
گاهی اوقات باید دوباره این کارو بکنیم
|
یا هم هرروز یا هیچوقت
|
یا هر روز یا تا ابد یا هرگز
|
انگار تو ار اولین آزمون قبول شد
|
به نظر میاد از پس اولین آزمون بر اومد
|
میشه یه سوال واضح بپرسم؟
|
می تونم اون سوال تابلو رو بپرسم؟
|
اینطور که به نظر نمیاد
|
به نظر نمیاد که باشی
|
قبلا یه بار این کارو انجام دادم
|
قبلا یکی انجام دادم
|
جوون بودیم تازه اول کارمون بود
|
جوان بودیم تازه شغل هامونو شروع کرده بودیم
|
موقع خوبی برای بچه اوردن نبود برای همین اینکارو کردم
|
وقت مناسبی نبود پس انجامش دادم
|
ولی الان فرق میکنه من دوتا بچه دارم
|
اما الان که بچه هامو دارم اوضاع فرق می کنه می دونی؟
|
با چیزایی که الان میدونم به نظرم میتونه خیلی پیچیده باشه
|
دونستن چیزی که الان می دونم فقط پیچیده تره
|
خودتون میدونی که تازه تمیز کردم اتاقو
|
بچه ها می دونید که قبلا اتاق نشیمن رو تمیز کردم
|
همه ی کاری که میکنی اینه؟
|
این تمام کاریه که می کنی؟
|
سعی میکنم بهشون اعتماد به نفس بدم
|
سعی می کنم اعتماد به نفسشونو تغذیه کنم
|
کمکشون میکنم که به هدفشون برسن و به واقعیت تبدیلش کنن
|
کمکشون می کنم هدف پیدا کنن توی فعالیت ها می برمشون
|
مثالی برای آدمی که باید باشن
|
از کسی که باید بشن
|
بهت <عدد> از <عدد> میدم بد نبود
|
نه نه از ده بد نیست
|
ببخشید ببخشید نمیدونم فهمیدید یا نه
|
معذرت می خوام معذرت می خوام نمی دونم می دونی که
|
خیلی خب برای شام صبحونه داریم
|
خیلی خوب صبحانه برای شام
|
میدونستی که توی پرو یه سس تند هست که
|
می دونستی سس تندی توی پرو هست
|
به معنای واقعی روی سینه ات مو میکاره؟
|
که واقعا باعث میشه سینه ات مو دربیاره
|
تعطیلات بهار سال پیش رفتیم فلوریدا
|
ما پارسال برای تعطیلات بهار به فلوریدا رفتیم
|
بعضیا به فلوریدا میگن اتاق انتظار خدا
|
بعضی از مردم فلوریدا رو به عنوان اتاق انتظار خدا می دونن
|
زیر آبی چی؟ تاحالا زیر آب بودین؟
|
غواصی چی تا حالا غواصی کردید؟
|
اونجا من گنج غرق شده دیدم
|
جایی که واقعا گنج فرو رفته در آبو دیدم
|
یه چیزایی هم مثل کشتی دزدان دریایی بود
|
و مثل این که اونجا کشتی های دزدان دریایی بود
|
میخوام خیلی سریع بهش درس موج سواری بدم
|
درس سریع فی البداهه موج سواری
|
بیا اینجا دراز بکش صورتت سمت زمین باشه
|
بیا اینجا بپر دراز بکش صورتتو بگیر پایین صورتت رو به پایین باشه
|
دستاتو باز کن تا تعادل داشته باشی
|
دست ها باز دست ها برای تعادل باز
|
قصد ازدواج داری یا نه؟
|
شما دوتا دارید روی ازدواج برنامه ریزی می کنید؟
|
میدونی من فکر میکنم که اینطوری خیلی قشنگه
|
می دونی چیه؟ فکر می کنم واقعا زیباست
|
یه زوجی رو میشناسم که اشتباهی حامله شدن
|
من یک زوج دیگه رو می شناسم که تصادفا بچه دار شدند
|
ولی براشون خیلی خوب شد
|
و واقعا هم خیلی خوب کار کرد
|
این براشون کلی مشکل میشه
|
این یک دردسر به تمام معنا میشه
|
ما هم قراره همین کارو کنیم
|
این دقیقا همون کاریه که ما می خوایم بکنیم
|
فک کنم تابلو عه که من چقد میخوامت
|
ببین معلومه که من دیوانه وار عاشق توام
|
اون وصیله هاشو خونه ی من جا گذاشت برای همین منم
|
خوب یک سری وسایل توی خونه من جا گذاشته من
|
همه چیز داشت خیلی خوب پیش میرفت
|
راستش اوضاع داشت واقعا خوب پیش میرفت
|
ولی یه روز جلو خونه ی من ظاهر شد
|
و بعد یک روز پشتم ظاهر شد
|
گفت که یه دختره ای رو حامله کرده
|
و بهم گفت یک دوست دختر حامله داره
|
ولی جور دیگه ای ازت تعریف کرده بود
|
گرچه تو رو خیلی متفاوت توصیف کرد
|
و گت که اصلا دوست نداره
|
و گفت اصلا توی نخ تو نیست
|
گفت که به خاطر بچه ها هم که شده باید این کارو بکنه
|
اون گفت باید بخاطر بچه ها یک فرصتی بهت بده
|
به خاطر کسی که دوسش نداری
|
برای کسی که واقعا عاشقش نیستی
|
نمیتونی این کارو برای کسی کنی که دوسش نداری
|
نه نه برای کسی که عاشقش نیستی
|
چیز زیادی ازش نمیدونم برای همینه
|
من اینو ازش نمی دونم پس نمی تونم
|
دیگه نمیدونم چی راسته و چی رو از خودت در اوردی
|
نمی دونم چی حقیقت داره یا چی رو از خودت ساختی
|
ولی فقط برای اینکه لباسامو پس بگیرم
|
اما فقط می خواستم شلوار جین هامو پس بگیرم
|
امشب نتونستم بچه هارو بغل کنم برای همین
|
من امشب بچه هارو بغل نکردم بنابراین
|
که وقتی احساس میکنم که یه چیزی همیشگیه
|
از وقتی که احساس می کنم توی یک چیز پایدار هستم
|
من دیوونه میشم مثل یه موشی توی قفس
|
دیوانه میشم و با این موش داخل قفس مواجه میشم
|
بیخیال من همون شماره ی<عدد> ام
|
بی خیال این شماره هفته
|
بدون دست اگه لازمه حتی روی دستات بشین
|
بدون دخالت دست اگر مجبوری بنشین روشون
|
تا اخرش حبه زیپ بچسب خب
|
هی حواست باشه زیپت همیشه بسته باشه
|
ما باید همه ی تلاشمونو بکنیم درسته بچه ها؟
|
خیلی باید روش بریزیم خیلی خوب بچه ها؟
|
شماها میدونید که جمعه شبارو چطوری بگذرونین دیگه نه؟
|
اوه بچه ها شما می دونید چطور جمعه شب رو بگذرونید ها؟
|
من که یه نظری دارم
|
اصلا فکرشم نمی کردم که می تونه این طوری باشه
|
میخوام که ازش مراقبت بکنم
|
واقعا می خوام ازش محافظت کنم
|
هی شماها اوکی هستید اگه من امشبو اینجا بمونم؟
|
هی بچه ها طوری نیست اگر من اینجا بمونم؟
|
البته اگه حرف زدنتو تموم میکردی
|
اگر حرف زدنو بس کنی
|
درواقع میتونستم بیشتر صبر کنم ولی
|
راستش از نظر تکنیکی می تونم صبر کنم اما
|
یعنی هنوزم فرصت داری سقط کنی
|
خوب هنوز وقت داری که تمامش کنی
|
بیخیال بابا کل این قضیه خیلی دیوونه کنندس
|
بی خیال تمام این وضعیت مزخرفه
|
چطوری کسی که اصلا نمیشناسی رو تو زندگیت راه دادی؟
|
چطور می تونی زندگیتو روی کسی که نمی شناسیش قمار کنی؟
|
اون ممکنه یه ادم خیلی خیلی احساساتی باشه که هر لحظه احساسش عوض میشه
|
اون می تونه یک بمب ساعتی احساسی باشه
|
همو میبینن و باهم قرار میزارن
|
اونها همدیگه رو می بینن برای یک مدتی قرار می گذارند
|
بعد میبینن که ایا هنوز همو دوس دارن
|
می بینن هنوز همدیگه رو دوست دارند یا نه
|
اینا همون حفاظاییه که جلوی خودشون میزارن
|
این ها جاهای امنی هستند که وجود دارند
|
من بالاخره خوشحالم ولی تو داری میرینی توش
|
من تا آخرش خوشحالم و تو باید برینی به همه چیز
|
اوه عزیزم اصلا نمیخوام این کارو بکنم
|
اوه عزیزم من سعی نمی کنم این خوشحالیو ازت بگیرم
|
اصلا دوست ندارم اینو بگم ولی
|
باشه من متنفرم که اینو بگم
|
و خب اره این کارو برای خودمم دارم انجام میدم
|
و آره آره این کارو به خاطر خودم هم می کنم
|
برای بچه هات اینکارو نمیکنی
|
این کارو به خاطر بچه ها نمی کنی
|
این تصمیم قراره زندگی بچه هاتو عوض کنه
|
که باقی زندگی بچه هاتو تغییر میده
|
به نظرم این خیلی خودخواهانه و بی
|
به نظر من این خودخواهیه این بی ملاحظه گیه
|
اره لازم نیس بهم بگی
|
آره خوب تو نمی خواد بهم بگی
|
که چطور بچه هامو بزرگ کنم
|
چطوری از بچه هام مراقبت کنم
|
تو خودت اصلا بچه نداری
|
چون تو بچه نداری
|
خب بعضی از ماها نمیخوایم که سقط جنین کنیم
|
خوب بعضی از ماها از سقط جنین استفاده نمی کنیم
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.