text
stringlengths 300
261k
|
---|
اعدام محکوم به اعدام است. اعدام یکی از مسایلی است که بهعنوان یک حق، و یک مجازات بازدارنده در کشور و قوانین ما، به آن نگاه میشود. اما میتوان از این مجازات، به غیرانسانیترین قانون حاکم بر بشریت یاد کرد. مجازاتی که بنا به دلایل متعددی، نه انسانی، نه عدالت و نه حتی بازدارنده، بهینه و تسکیندهنده درد خانواده قربانی است. مجازاتی که در کشور ما تنها مختص به جرم قتل نمیشود. ایندست مجازات و قوانین، مجازاتی نیستند که ترمیمی باشند، بلکه عدالتی کیفری است که تبعات اجتماعی فراوانی از جمله بازتولید چرخه خشونت دارد. این ابزار کنترل و سنگین خشونت که در اختیار دولتها و دادگاههاست باید گرفتهشود تا بیگناهی بهخاطر دیکتاتوری، اشتباه و سودجویی افراد فاسد، سرش بالای دار نرود و آزادیهای شهروندی بهسبب این مسیله، سلب نشود. حال چرا اعدام، محکوم به اعدام است؟ مجازاتی غیرقابلبازگشتحکم قضات و دادگاه بعد از ت ییدهای نهایی، قطعی است اما آیا دقت و عدالت انسانی، بهقدری دقیق است که سر بیگناهی را بالای چوبه دار نفرستد؟ خیر، قضات ممکن است مردم را مجبور به پرداختن بهای جرمی کنند که انجام ندادهاند و تاریخ، گواه این است که انسانها در اشتباهات خویش غرق شدهاند. آیا مرده را میتوان زنده کرد و گفت اشتباه شدهاست؟ جلوگیری از وقوع جرم نمیکندمستندات زیادی توسط فعالین و دانشمندان علوم اجتماعی و انسانی جمعآوری شدهاست که نشان میدهد اعدام از وقوع جرم، جلوگیرینمیکند و حتی بهنسبت جوامعی که در آن مجازات اعدام وجود ندارد، نرخ قتل بالاتریا برابری را دارند. شواهد حاکی از آن است که اعدام، ت ثیر سو و برعکس دارد. از زمان برچیدهشدن قانون اعدام در سال 1976 در کانادا، آمار قتل بهشدت کاهش یافته و سال 2016 کمترین نرخ را از سال 1966 تا به آن زمان داشتهاست.[ 1 ] [ 2 ][ 3 ] هیچ راه انسانی برای کشتن وجود نداردهیچ راهی وجود ندارد که زندگی یک فرد، بدون درد، خاتمه پیدا کند از تزریق سم گرفته تا چوبه دار، هیچکدام انسانی نیستند. اعدام دردی فراتر از گرفتهشدن زندگی در لحظه دارد و آن، قبل اعدام است. حسی که شاید قربانی، آنرا تجربه نکردهباشد ولی این حس درد و اضطراب، چیزی فراتر از حتی انتقام است. اینجا میبینیم که توازن بین جرم و مجازات بههم میخورد. بازتولید چرخه خشونتبه اعتقاد برخی حقوقدانان و فلاسفه و دانشمندان علوم اجتماعی، اعدام، چرخهای به نام خشونت را ایجاد میکند و این بهمعنی جرمزابودن قوانین است. خشونت و بازتولید آن در جامعه، فضای جامعه را ناآرام و ناامن میسازد. [ 4 ] [ 5 ] تسکین درد خانواده قربانی، پدیدهای لحظهای نیستبرخی تحقیقات روانشناختی نشان میدهد که حس غم و افسردگی خانواده قربانی با پدیدهای لحظهای و انتقام از بین نمیرود. با اعدام مجرم، مرهمی موثر برای التیام دردهای خانواده قربانی ایجاد نمیشود. [ 7 ] [ 6 ] ضد دموکراسیاعدام، پدیدهای علیه اقلیتهای فکر و تکثر آراست. اعدام، در جهت اهداف و آرمان دموکراسی نیست. مجازات اعدام، یک اقدام تمامیتخواهانه است. چراکه اگر جامعهای، دموکراتیک باشد، تکتک افراد در مقابل اتفاقاتی که در آن جامعه میافتد مسیول هستند. همه مقصر نیستند ولی مسیول اتفاقات یک جامعه هستند. ممکن است انسانی موجود باشد که نمیخواهد خونی به اسم او ریختهشود و این رفتار، یعنی نقض حقوق شهروندی این فرد. انتقام، عدالت نیستاگر اندکی ت مل کنیم، به خلط مبحث انتقام و عدالت پی خواهیمبرد. ما نمیتوانیم با کشتن، نکشتن را به انسانها بیاموزیم. گرفتن یک زندگی در مقابل زندگی ازدسترفته، انتقام است نه عدالت. حق حیات و اراده آزاد یا در بند؟!برخی از متفکرین مسایل اجتماعی همچون "آرتور کستلر" و "کلارنس دارو" معتقد هستند که ت ثیر جامعه و روندی که زندگی یک فرد طی میکند، بهقدری روی فرد ت ثیر دارد که ممکن است از آنها هیولا بسازد. این هیولا، جدای از فرد باید مورد قضاوت بگیرد و ترمیم و اصلاح یا کنترل شود. آنان معتقد هستند که حیات انسانها، ارزشمند است ولی جامعه، اراده آزاد انسانها را در بند خود میکشد و دیوی میسازد که شاید فکر کنیم ارزش حق حیات را ندارند، اما مقصر آنها نیستند، بلکه جامعهای است که خشونت را تولید کردهاست. [ 8 ] جهان در حال گذار از اعدامدر سال 207 میلادی، دو کشور گینه و مغولستان، اعدام را برای تمامی جرایم لغو کردند. 106 کشور تا سال 2019 میلادی، مجازات اعدام را لغو و منسوخ کردند. کشورهایی که مجازات اعدام هنوز اجرا میشود در اقلیت و با موج اعتراضات جامعه جهانی و مدنی روبهرو هستند. [ 9 ]گویی جهان از خواب زمستانی بیدار شدهاست اما در بعضی کشورها، هنوز قوانین و کنشهای انسانی، در خواب است.منابع:[ 1 ] [ 4 ] [ 9 ] : [ 5 ] [ 2 ] [ 8 ]: [ 3 ]: - 02 - 26 / fact - check3a - does - the - death - penalty - deter3f / 6116030 ? nw = 0 [ 6 ] : - penalty - bring - closure - victims - family [ 7 ]: - death - penalty - adversely - affects - families - of - victims - and - defendants |
دو کلام حرف حساب با "معمولیها"! من همیشه معمولی بودهام .مثل خیلی از آدمهای روی این کره زمین..ما معمولیها، قیافه مان معمولی است، با یک وضع مالی معمولی، با هیکلی معمولی که در قدی معمولی جای گرفته، با موهای معمولی لخت یا فر که خوب هست ولی از آن دسته خوبهای خیلی معمولی.. با خانواده و دوستانی معمولی. با هوشی معمولی و استعدادهای رنگارنگ اما کاملا معمولی .ما معمولیها . که خیلی هم زیاد هستیم . همیشه در معنایابی کلمه منحصر به فرد در جا میزنیم..یعنی چه که همهی انسانها استثنایی هستند؟یعنی ما معمولیها . ماها که پوستمان جوش میزند.ماها که کک و مک داریم و قد بلند و زیبایی خیره کنندهای نداریم.. ماها که صدایمان مثل سلن دیون و ادل نیست، نقاشیمان مثل پیکاسو نیست، شعر گفتنمان مثل سعدی و حافظ و مولانا نیست.. ما منحصر به فردیم؟کارمان سخت است.. خیلی سخت . در دنیایی که عصر تبلیغات پوشاک و لوازم آرایش و صنعت مادلینگ غوغا کرده است، ما معمولیها واقعا برایمان دشوار است پی منحصر به فرد بودن خود بگردیم . برای همین هم یکسری قانونهای نانوشته را پذیرفتیم.پذیرفتیم که ما از قشر "معمولیها" هستیم.. عدهای زیبارو و تیزهوش، ما را دسته بندی کردند و ما هم با قاطعیت و داوطلبانه پذیرفتیم.. روان و روح را انکار کردیم و دل دادیم به عصری از تاریخ که جسم را به عرش اعلی و هدف از خلقت را زیر سوال برد..پذیرفتیم که خاص بودن بین همین چشم چشم دو ابرو میچرخد.. خاص بودن در عکس هایی موج میزند که در آتلیه با عشوههای آنچنانی گرفته میشود و در فضای مجازی برای حفظ مرز بین معمولیها و منحصر به فردها به اشتراک گذاشته میشود .تعداد لایکها و ویوور و کامنت هاست معیار اندازه گیری خاص بودن ما . حالا در ذهن تک به تکمان و عملا در واقعیت، فاصلهای نامریی بین ما و آنها وجود دارد .فاصلهای که واحدش حسرت و حسادت است . و آنقدر ما را ملزوم به معمولی بودن میکند که هیچوقت نه میفهمیم چرا منحصر به فردیم و نه میفهمیم عبارت منحصر به فرد چه معنایی دارد؟ نه میفهمیم چه شد که معمولی بودن و معمولی ماندن را پذیرفتیم؟گاها بی همتا بودن را اشتباه ترجمه میکنیم و میدویم پی معیارهای فشن و زندگی مثلا لاکچری تا ما هم شبیه به منحصر به فردها شویم..از خودمان که بپرسید، میگوییم پذیرفتیم که به هر حال ما آدمهای معمولی هستیم.. اما هر لحظه میخواهیم فرار کنیم و با "خودمان را شبیه به معیارهای امروزه کردن"، ثابت کنیم آنقدرها هم جملهی "همه افراد خاص و تک هستند" شعار نیست!میدانم آدمها آن چیزی که فکر میکنند و میدانند هستند هم، نیستند! ولی سعی برای خودشناسی حداقل انسانی را که به باید نبایدهای اشتباه دامن زده، آزاد میکند و حداقلترین مزیتش این است که فرد از ساده نگری نجات میابد و شانس این را پیدا میکند که بداند و به دیگران بفهماند خودش و تمامی افراد خاص هستند و دست از این عالم قیاس و مقایسه و بازی و تفریح مالی که رسما در ذهنمان سرمایه گذاری کردهاند، بشوید..دنیا پر از افراط و تفریط است و تنها لطفی که میتوانیم به خودمان و این دنیا کنیم، حفظ تعادلی نسبی ست تا به عامیانهترین شکل ممکن: حالمان خوب باشد! .#رج |
مطلبی از دکتر مهر آ یین چه باید کرد: عاشقی،دانش جویی، نیکوکاری 1 .یکی از مهمترین پرسش هایی که در این شرایط جامعه به طور دایم از من پرسیده میشود این است که "چه باید کرد؟"پیام این دوستان به من این است که بله شما خیلی خوب شرایط جامعه را وصف میکنید،اما نمیگویید چه باید کرد؟ 2 .پاسخ اول من به این دوستان آن است که داشتن یک توصیف دقیق از شرایط موجود مهمترین گام در فراتر رفتن از این شرایط است.همه جامعه شناسان و متفکران بزرگ عالم توصیف گران بزرگ زندگی انسان در ابعاد متفاوت آن بودهاند.حتی مارکس که ایده تغییر را دنبال میکرد بزرگترین شارح نظم نظام سرمایه داری بود.او با توصیف دقیق نظم جامعه سرمایه داری نشان داد که این نظم نیازمند چه تغییری است. 3 .پاسخ دوم و اصلی من اما از جنس دیگری است.دوست دارم در مقام کسی که اندکی از پدیدارشناسی میداند و از جامعه شناسی کلاسیک فاصله گرفته است بگویم پاسخ من به پرسش چه باید کرد سه چیز است:عاشقی،دانش جویی و دلسوزی برای رنج انسانها.این پاسخ را من از راسل،فیلسوف برجسته،وام گرفته.او میگفت وجود من با سه احساس ساده ولی قدرتمند هدایت میشود:عشق طلبی،دانش جویی و دلسوزی برای رنج انسانها.این سه کنش البته از نگاه من کنش هایی کاملا سیاسی نیز هستند. 4 .از نگاه من بزرگترین پدیدهای که هر گونه استبداد را ممکن میکند جدایی ما انسانها از یکدیگر است.انسانها وقتی در پیوند با یکدیگرند کاملا اخلاقی زندگی میکنند،چون میدانند که چه هستند و چه مسیولیتی در قبال یکدیگر دارند.آنچه ما را وحشی و قاتل میسازد ناتوانی در فهم انسان بوده گی خود و دیگران است.انسان وحشی و قاتل انسانی است که پیشاپیش از انسانهای دیگر بریده است و آنها را دشمن خود میداند. 5 .چرا میگویم عاشقی و دانشجویی و دلسوزی ما را نجات خواهد داد.استدلال من آن است که این سه کنش انسانی بیش از هر چیز ما را در پیوند با همدیگر قرار میدهد.عاشقی کردن و دانشجو بودن باعث میشوند شما دیگران را وارد زندگی خود کنید.وقتی عاشق میشوید و کتاب میخوانید عملا دیگری را مهمتر از خود میدانید و او را دوست دارید.عاشقی کردن و کتاب خواندن،بویژه ادبیات و فلسفه، آغاز فرایند گذشت از خود و وارد کردن دیگران در زندگی خود است.اگر با عاشقی و کتاب خواندن دیگران را وارد زندگی خود میکنید با نیکوکاری و دلسوزی برای رنج انسانها خود را وارد زندگی دیگران میکنید.نیکوکاری و کمک کردن به دیگران یعنی رفتن به خانه دیگران و سلام کردن با آنها.نیکوکاری آغاز ورود تو به ساحت وجود دیگران است. 6 .در جامعهای که انسانها در پیوند با هم باشند و زندگی خود را زندگی دیگران ببینند امکان نابودگری و وحشیگری و جرایم اجتماعی بسیار اندک میشود.اگر دیگران را دوست بدارید هرگز نمیکوشید زندگی آنها را نابود کنید که آنها را خود خود میدانید.عشق راه نجات ماست. 7 .باید به جای واکنشی رفتار کردن در مقابل نظم غیر انسانی موجود،جهانی دیگر ساخت.باید درباره راههای عشق ورزی و دانشجویی و نیکوکاری خیال ورزی کرد و آینده دیگری را تصور نمود.وجود نوین یک جامعه در تصور آن جامعه از آینده ریشه دارد.مادران همیشه با خیال آمدن فرزندان زندگی بهتری را در خیال خود تصور میکنند.باید مادر بود.باید اندیشه و آینده تازه زایید و برای جان بخشیدن به آن تلاش کرد.مادر بودن در آفرینش و مادر بودن در تربیت و مراقبت از کودک راه نجات ماست.به جای افسرده شدن به هنگام دیدن خیال زشت مستبد باید عاشق بود و خیال تازه آفرید و البته برای تحقق این خیال عمل کرد. http :// t . me / mostafamehraeen |
کرونا و کیستی ما هویت امری تاریخی و دارای دو رویکرد فردی و اجتماعی است و فکر میکنم در مواجهه با پدیده بحرانی کرونا هر دو رویکرد فردی و اجتماعی هویت " ما " آشکار شده است. به نظر میرسد " کیستی " امروز ما برآمده از همان هویت و فرهنگی است که در تعریف عام یعنی نوع و شیوه حیات انسانی در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و. که در دایره لغات عامه تمدن نامیده میشود. " ما " خود را تمدن ساز، با فرهنگ، دارای تاریخ و ریشه میدانیم اما آیا امروز این " ما " همان "ما"ی تاریخ ساز، دارای فرهنگ و تاریخ و دارای تمدن است؟ شاید باید بپرسیم که امروز من، تو، او و ما، کیستیم؟ آیا ما امروز غیر از نام و نشان چیز دیگری هستیم؟ هویت یعنی ذات معرفتی فراتر از نام و نشان حال ذات امروز "ما" چیست؟ مسیولیت پذیری و مسیول بودن در مقابل خود، اطرافیان و جامعه چقدر در شکل گیری هویت و کیستی سهم دارد؟ آیا کیستی امروز " ما " همان حرکت هیجانزده عبور از سد پیشگیری از گسترش بیماری کروناست در شمال است؟ یا احتار ماسک و مواد ضدعفونی کننده؟ یا نترسیدن ( که البته نباید ترسید ولی باید احتیاط کرد (از بحران پیش آمده و اینکه مرگ برای همسایه است؟ یا پرستاریست که عروسی خود را لغو و از زمان اعلام نیاز تا به امروز در بیمارستان خدمت میکند؟آیا اینجا میتوان از جز به کل رسید و گفت یک مشت نمونه یک خروار است؟ آیا رفتار تعدادی از مردم برای رفتن به شمال یا حضور تعدادی از مردم در بازار یا صفها و. با وجود هشدارها نمونه یک مشت است؟ اگر بپذیریم هویت در رابطه با دیگری است که خودنمایی میکند و به مرتبه ظهور میرسد و آگاهی نسبت به هویت به نوعی بازگشت شناخت به خود است، آنگاه این دیگری کیست که من میتوانم بر اساس آن به شناخت خود برسم؟ آیا دیگری من، آن پرستار یا دکتر است که در نهایت آنچان غرق در وظیفه میشود که جان میبازد؟ یا دیگری من آن فردیست که خرسند از شکستن سد ورود به شمال و نادیده گرفتن هشدارهاست؟ یا دیگری، نظام سیاسی و حکومت من است که بازتاب رفتارهای جامعه است؟ آیا کیستی امروز "ما" مصداق از ماست که بر ماست؟ گاهی فکر میکنم این بخش از شعر فریدریش هولدرلین شاعر آلمانی برای جامعه تو در تو، حیرت انگیز و شبکهای ایران که هر روز انواع تنشها، تناقضها، ابهامها و بینظمی اجتماعی و ناکارآمدی را تجربه میکند، درست باشد:نشانهای هستیم "ما"ناخوانا. |
کودک آزاری آنلاین همه ما میدانیم اینترنت دارای امکانات شگفت انگیز و کاربردی برای ما است.نیاز و وابستگی ما به اینترنت روز به روز بیشتر میشود.اما با وجود امکاناتی که برای ما بزرگسالان فراهم میکند،ممکن است خطراتی برای کودکان ما ایجاد کند و آنها را همچون فضای واقعی در معرض آزار قرار دهد. به گزارش Guard Child ، هفتاد و هفت درصد قربانیان آزار آنلاین کودکان زیر سن 14 سال میباشند.هرگونه تلاش برای تعریف کودک آزاری آنلاین،دربرگیرندهی بسیاری از مشکلات روش شناختی است. اول از همه، اصطلاح فضای مجازی به تعداد بیشماری از شبکههای مجازی اشاره دارد که دایما درحال تغییرند و ویژگیهای خاص خود را دارند ( برخی از آنها عمومی، برخی دیگر خصوصی هستند).دوم اینکه کودک آزاری آنلاین، شامل انواع مختلفی از رفتار است:افرادی که پورنوگرافی کودک را مشاهده ،دانلود و تولید چنین محتوایی را حمایت میکنند.افرادی که پورنوگرافی کودکان را تهیه و توزیع میکنند.افرادی که برای رسیدن به اهداف جنسی خود با تمرکز بر کودکان از اینترنت استفاده میکنند .کودک آزاری آنلاین به هر گونه آزاری گفته میشود که در فضای مجازی از طریق شبکههای اجتماعی،بازیهای آنلاین یا با استفاده از اینترنت رخ بدهد وکودکان یا نوجوانان را در معرض زورگوییهای اینترنتی، اغفال جنسی، آزار جنسی یا احساسی قرار دهد.کودک آزاری آنلاین، مشابه آزارهایی است که امکان دارد در دنیای واقعی هم اتفاق افتد. کودک آزار ممکن است، کودک را به تدریج از طریق محبت، تهدید، اغفال، زورگویی یا اخاذی فریب دهد تا آنچه را میخواهد به دست آورد. مانند: متقاعد کردن کودکان برای شرکت در فعالیت جنسی آنلاین.کودک آزاری آنلاین، مشابه آزارهایی است که امکان دارد در دنیای واقعی هم اتفاق افتدچگونه کودک آزار آنلاین به کودک نزدیک میشود؟از آنجا که یک پدوفیل کودکان را هدف قرار میدهد، او تلاش میکند از علایق، فیلمها، قهرمانان، بازی، موسیقی، داستان و سرگرمیهای کودکان در گروه سنی مختلف آگاه شود.کودک آزار،تلاش میکند در تمام ساعات روز یا شب با کودکان یا نوجوانان تماس برقرار کند به خصوص زمان هایی که والدین سرکار هستند تا موضوع مشترکی برای صحبت با آنها پیدا کند.کودک آزار این کار را از طریق صحبت کردن با کودک یا نوجوان در شبکههای مجازی مختلفی که عضو هستند انجام میدهد یا در زیر پستهای کودک یا نوجوان پیامها یا اظهار نظر خود را میگذارد تا کودک را بشناسد و به او نزدیک شود. ممکن است هدایا، بستهها یا نامه هایی برای کودک ارسال کند. فرد آزارگر سعی میکند با صرف وقت و محبت به کودک اعتماد او را به دست آورد و بازدارندگیهای کمتری را در رفتار کودک نسبت به خواستههای خود ایجاد کند. از آنجا که ممکن است کودک یا نوجوان نسبت به رابطه جنسی کنجکاو باشد، کودک آزار ممکن است در مکالمهی خود با کودک از محتواهای جنسی صحبت کند یا برای او پورنوگرافی کودک را به اشتراک بگذارد. گاهی ازطریق وب یک درخواست جنسی ناخواسته برای آنها ارسال کند.ممکن است تصاویری از خود به صورت برهنه یا نیمه برهنه بفرستد تا چنین رفتارهایی را برای کودک یا نوجوان عادی جلوه دهد.سپس او ممکن است از کودک یا نوجوان بخواهد که تصویری مشابه از خود بگذارد، در گفتگوی ویدیویی شرکت کند، یا شخصا به صورت پنهانی او را ملاقات کند.کودک آزار ممکن است در مکالمهی خود با کودک برای او پورنوگرافی کودک را به اشتراک بگذاردکودکان در معرض خطر آزار آنلاین از طرف افراد آشنا و غریبه قرار دارند. با اینحال شخص آزارگر اکثریت قریب به اتفاق توسط اعضای خانواده و افراد دیگری که قربانی آنها را میشناسد، میباشد و تعداد کمتری از آزارگران کاربران ناشناس اینترنت میباشند. بدین جهت کودک یا نوجوان ممکن است فکر کنندکه هیچ راهی برای فرار از آزار وجود ندارد و به والدین خود گزارشی نمیدهند.چه کودکانی در معرض کودک آزاری آنلاین قرار دارند؟همهی کودکان یا نوجوانان در معرض آزارهای آنلاین قرار دارند. اما کودک یا نوجوان با خواهر یا برادر بیمار، کودک یا نوجوان با خانوادههای دچار بحران ،خانوادههای تک سرپرست یا کودکان و نوجوانانی بااعتماد به نفس پایین و کسانی که مورد توجه والدین نیستند و مورد غفلت قرار میگیرند بیشتر در معرض خطر هستند.انواع آزار آنلاین چیست ؟زورگویی آنلاین یا اینترنتی :نوع رایجی از آزارهای آنلاین رفتارهای زورگویانه است که در شبکههای اجتماعی، بازیها و گوشیهای موبایل اتفاق میافتد.زورگویی مجازی میتواند شامل مواردی چون :شایعه پراکنی درباره کسی، یا ارسال پیامها، تصاویر و ویدیوهای جنسی باشد.ممکن است کودکان بدانند چه کسی آنها را در فضای مجازی تهدید میکند. مثلا ادامه زورگوییهای یکی از همسالان در دنیای واقعی باشد و یا ممکن است توسط کسی هدف این کار قرار گرفته باشند که از اکانت ناشناس یا جعلی استفاده میکند.در فضای آنلاین ناشناس بودن بسیار ساده است و همین موضوع احتمال رفتارهای زورگویانه را افزایش میدهد.زورگویی آنلاین شامل موارد زیر میشود:ارسال پیامهای تهدید آمیز یا توهین آمیزتهیه و پخش تصاویر یا ویدیوهای جنسی ارسال پیامهای تهدید آمیز یا ناراحت کننده در شبکههای اجتماعی، چت رومها یا بازیهای آنلاینحذف کودکان از بازیها و فعالیتهای آنلاین یا گروههای دوستیایجاد وب سایت یا گروه هایی برای ابراز تنفر از یک کودک خاصتشویق نوجوانان به آسیب زدن به خودرای دادن به نفع یا بر علیه شخصی در نظر سنجی تهدید آمیزایجاد اکانتهای جعلی یا هک کردن و دزدیدن هویت آنلاین برای تحقیر نوجوانان یا با نام او تحت فشار گذاشتن کودکان برای ارسال تصاویر جنسی یا وارد گفتگوی جنسی شدندر فضای آنلاین ناشناس بودن بسیار ساده است و همین موضوع احتمال رفتارهای زورگویانه را افزایش میدهد.اغفال آنلاین :اغفال زمانی اتفاق میافتد که شخصی با کودک، برای جلب اعتماد او و با هدف آزار جنسی یا قاچاق کودک ، رابطه عاطفی برقرار میکند. اغفال کودکان ممکن است از طریق آنلاین یا رو در رو توسط غریبه یا آشناها مانند: اعضای خانواده،دوستان یا اطرافیان صورت بگیرد.اغفال کنندگان ممکن است زن یا مرد و در هر سنی باشند.بسیاری از کودکان یا نوجوانان متوجه نمیشوند که اغفال شدهاند یا حرکتی که انجام شده آزار است.اغفال کنندگان میتوانند از سایتهای اجتماعی، برنامههای چت برای آشنایی نوجوانان با هم،یا سیستم بازیهای آنلاین برای ارتباط با کودک یا نوجوان استفاده کنند.آنها میتوانند از طریق پروفایل آنلاین نوجوانان از علایق او خبردار شده و سپس همین اطلاعات را برای برقراری ارتباط با آنها به کار ببرند.آنها میتوانند به سادگی هویت آنلاین خود را پنهان کنند و وانمود کنند که کودک هستند و سپس با چت کردن با کودکانی که در نظر دارند،دوست شوند.آنها همیشه به دنبال یک کودک خاص نیستند بلکه گاهی برای صدها نوجوان پیام فرستاده و منتظر میمانند تا ببینند چه کسی پاسخ میدهد.سیاری از کودکان یا نوجوانان متوجه نمیشوند که اغفال شدهاند یا حرکتی که انجام شده آزار استآزارهای جنسی آنلاین :در زمان وقوع آزار جنسی آنلاین، نوجوانان متقاعد یا وادار به انجام اعمال زیر میشوند:ارسال عکسهای جنسی آشکار از خود و به اشتراک گذاشتن تصاویر یا ویدیوهای جنسی، برهنه یا نیمه برهنه از خود و دیگران.مشارکت در اعمال جنسی از طریق وب کم یا گوشیهای هوشمند.گفتگوی جنسی از طریق ارسال پیام یا آنلاین.آزارگران ممکن است نوجوانان را تهدید به ارسال تصاویر، ویدیوها یا کپی مکالمات آنها به افراد خانواده و دوستان کنند مگر اینکه آنها در فعالیت جنسی مشارکت داشته باشند. دلایل بسیاری برای این موضوع وجود دارند که نوجوان تمایل به ارسال پیام، عکس یا ویدیوی برهنه یا نیمه برهنه به فرد دیگری دارد، برخی از این دلایل عبارت است از:شبیه به دیگران رفتار کردن زیرا تصور میکنند این کاری است که همه انجام میدهند.کنجکاویهای دوران نوجوانی و تصور اینکه خطری آنها را تهدید نمیکند.بالابردن عزت نفس خود . آزمودن هویت جنسی خود.کشف احساسات جنسی خود.جلب توجه و ارتباط گرفتن با افراد جدید در شبکههای اجتماعی و رفع تنهایی خود. نه گفتن برای آنها سخت است وقتی کسی درخواست عکس میکند، به ویژه اگر این فرد آشنا یا بسیار مصر باشد، نمیتواند در برابر نه گفتن خود پافشاری کند.انجام دادن رفتاری صرفا به جهت هیجانی که تجربه میکنند و بدون در نظر گرفتن تبعات آن.ممکن است نوجوانان انجام چنین رفتاری را بی خطر بدانند اما این کار آنها را در برابر موارد زیر آسیب پذیر میکند:باج خواهی : فرد آزارگر ممکن است کودک یا نوجوان را تهدید به اشتراک تصاویر او با دوستان و خانواده کند مگر اینکه کودک برای او پول یا عکسهای بیشتری بفرستد.زورگویی: اگر عکسها بین همسالان نوجوان در مدرسه پخش شود، کودک ممکن است مورد آزار و اذیت قرار بگیرد.فشار هیجانی: نوجوان ممکن است احساس تحقیر یا گناه کنند و اگر خیلی تحت فشار باشند ممکن است اقدام به خودکشی یا آسیب زدن به خود کنند.آزارگران ممکن است نوجوانان را تهدید به ارسال مکالمات آنها کنند مگر اینکه آنها در فعالیت جنسی مشارکت داشته باشند. اگر کودک یا نوجوان در معرض کودک آزاری آنلاین بود،چه باید کرد؟پیش از هر اقدامی بهتر است به نوجوان خود،آموزش دهیم و بگوییم که میدانیم اینترنت جای بسیار خوبی است و ما میخواهیم به آنها اصولی را بگوییم که از خود مراقبت کنند. بگوییم که میتوانند درباره آنچه میخواهند صحبت کنند و اگر چیزی آنها را نگران میکند آن را پنهان نکنند.به آنها اطمینان بدهیم که ما به تمامی جنبههای زندگی آنها علاقه مند هستیم. بگوییم که مایلیم در باره آنچه آنلاین دیدهاند، سایتها و اپلیکیشن هایی که استفاده کردهاند صحبت کنیم و ما هم درباره آنچه میشناسیم به آنها خواهیم گفت. درباره آنچه که به اشتراک گذاشتن آن به صورت آنلاین مناسب و یا نامناسب است صحبت کنیم.با کودک خود درباره آنچه "اطلاعات شخصی" تلقی میشود مانند آدرس ایمیل، نام کامل، شماره تلفن، آدرس و نام مدرسه صحبت کنیم و دلیل اهمیت آن را نیز بیان کنید.راههای سادهای را برای حفاظت از حریم شخصی مشخص کنیم. برای مثال از نام کاربری مشابه با تاریخ تولد یا مکانها اجتناب کنید که اطلاعات بیش از حد را نشان میدهد.به آنها توضیح دهیم که تشخیص هویت افراد به صورت آنلاین کار سادهای نیست. افراد همیشه آنچه میگویند نیستند و بنابراین نباید اطلاعات شخصی را به اشتراک گذاشت. اگر شخصی کودک شما را واقعا بشناسد، نباید آنلاین درخواست اطلاعات شخصی کند.به کودک خود بگوییم که هر تردیدی دارند ابتدا باید با ما صحبت کنند. درباره آنچه که به اشتراک گذاشتن آن به صورت آنلاین مناسب و یا نامناسب است صحبت کنیم.درباره اینکه برای کودکان در سنین متفاوت چه چیزی مناسب است گفتگو کنیم. از کودک خود سوال کنیم به چه سایت یا اپلیکیشنی علاقه دارد. از آنها لیست تهیه کرده و با هم آنها را مرور کنیم.درباره آنچه میبینیم نگاهی مثبت داشته باشیم ولی نگرانی هایمان را هم آزادانه بیان کنیم "فکر میکنم این سایت بسیار خوب است" یا "کمی نگران چیزهایی که در این سایت دیدهام هستم".با کودک خود درباره آنچه ما مناسب میدانیم صحبت کنیم ولی او را هم در گفتگو وارد کنیم. از او سوال کنیم که به نظر او چه چیزی برای کودکان در سنین مختلف مناسب است و به این شکل آنها احساس میکنند که در تصمیم گیری نقش دارند.ممکن است کودک ما درباره دوستانش صحبت کند که از سایتها یا اپلیکیشن هایی استفاده میکنند که ما مناسب تشخیص ندادهایم. برای صحبت درباره دلایل خود آماده باشیم اما بدانیم که ممکن است کودکمان با ما موافق نباشد. به دلایل آنها با دقت گوش دهید.لیست سایت هایی که هر دوی با مناسب بودن آنها موافق هستیم، را بررسی کنیم و در مورد زمان بررسی مجدد آنها به توافق برسیم.از آنها سوال کنیم چه چیزهایی آنلاین میبینند که آنها را ناراحت میکند. درباره آنچه آنها یا دوستان شان انلاین دیده و آنها را ناراحت میکند با آنها گفتگو کنیم.مشخص صحبت کنیم: دقیق چه چیزی و چرا باعث ناراحتی انها شده است؟ آیا آزار دادن حیوانات یا انسانها بوده است؟ یا نظرات زشت و زننده در مورد دیگران؟ این مسایل را به دنیای واقعی تعمیم دهیم و بگوییم که ما همیشه برای حفاظت از آنها چه آنلاین و چه غیرآنلاین حضور داریم.به کودک خود اطمینان دهیم که آنها همیشه میتوانند با شما درباره هرچیزی که آنها را ناراحت میکند صحبت کنند.به آنها نشان دهیم که چگونه میتوانند در سایت یا اپلیکیشنی که استفاده میکنند، چیزی را بلاک کرده یا ریپورت کنند.در برابر استفاده از اینترنت کودکان کوچکتر ما میتوانیم از نرم افزارهایی استفاده کنیم که کنترل والدین نام دارند، میتوانیم روی تلفن یا تبلت، کنسول بازی یا لپ تاپ و یا حتی روی پهنای باند منزل خود نصب کنیم.همچنین میتوانیم از آنها برای بلاک کردن یا فیلتر کردن محتوایی که کودکمان زمان جستجوی آنلاین میبیند استفاده کنیم. این کنترلها همچنین در موارد زیر به ما کمک میکنند:برای ساعت و مدت زمانی که کودک میتواند آنلاین باشد برنامه ریزی کنیم.مانع از دانلود اپلیکیشن هایی شویم که برای سن آنها مناسب نیستند. محتوایی که اعضای مختلف خانواده میتوانند ببینند را مدیریت کنیم.گفتگوی بی پرده و متناوب بهترین راه برای حفظ امنیت آنها در فضای آنلاین است. ما میتوانیم با گفتگویی خانوادگی مرز گذاری کنیم و در مورد آنچه مناسب است به توافق برسیم. یا ممکن است نیاز باشد گفتگوی مشخصی درباره یک اپلیکیشن یا وب سایتی که کودک ما میخواهد استفاده کند یا درباره آنچه ما را نگران میکند داشته باشیم.درباره اینکه برای کودکان در سنین متفاوت چه چیزی مناسب است گفتگو کنیماگر متوجه شدیم کودک ما از قوانینی که تفاهم کرده بودیم ، گذر کرده است یا در معرض آزار قرار دارد ،تاجایی که امکان دارد به خود زمان بدهیم تا اطلاعات را بررسی کنیم و به یاد داشته باشید که کودک یا نوجوان ما واکنشهای ما را میبینند.اگر کودک یا نوجوان تصاویر یا ویدیوهایی از خودش را منتشر کرده باشد، ممکن است ما با دانستن این موضوع شوکه، ناراحت، عصبانی، گیج یا ناامید شویم اما آنچه کمک کننده خواهد بود مدیریت احساسات خود و صحبت با آنها در مورد این موضوع و کمک هایی است که میتوانیم انجام دهیم.به کودک یا نوجوان خود اطمینان دهیم که واکنش بیش از حد در برابر گزارشهای او از آزار نشان نخواهیم داد و تنها مراقب آنها خواهیم بود تا اطمینان حاصل کند و در مورد آنچه اتفاق افتاده است صحبت کند.بهتر است در نظر بگیریم که کودک یا نوجوان نیز احتمالا از صحبت با ما در این رابطه اضطراب دارند.بنابراین صحبت را زمانی انجام دهیم که همگی ما آمادهایم در مورد آن صحبت کنیم.به آنها اطمینان بدهید که تنها نیستند و این خیلی خوب است که صحبت کردند و به شما آزار را گزارش دادند.به آنها گوش دهید و از آنها حمایت کنید، آنها احتمالا ناراحت بوده و به کمک و مشورت شما نیاز دارند نه انتقاد.سعی کنید داد نزنید تا احساس نکنند این خطای آنها بوده است ، داد زدن شما تنها احساس مقصر بودن در آنها ایجاد میکند و میترسند که بگویند چه اتفاقی افتاده است.سوالاتی چون "چرا این کار را انجام دادی" نپرسید زیرا ممکن است مانع صحبت کردن آنها با شما شود.در مورد مشکل و فشارهایی که ممکن است به آنها وارد شود با انها صحبت کنید تا بتوانند درک کنند چه اتفاقی افتاده است.به آنها اطمینان دهید که شما میتوانید و به آنها کمک خواهید کرد، با آنها در مورد کمک هایی که میخواهید بکنید صحبت کنید.به آنها یادآوری کنید که اگر برای گفتگوی مستقیم با شما راحت نیستند، میتوانند با افراد بزرگسال مورد اعتماد دیگر هم صحبت کنند. |
آیا هنرها و فرهنگ کالای عمومی اند؟ مقدمه مترجم: سر کلاس سیاستگذاری دربارهی کالاهای عمومی Public Goods بحث میکردیم و مثال من تیاتر بود. دوستانم با تعجب به این مثال نقد داشتند و من البته از موضع خودم دفاع میکردم. شب در حال پرسه دربارهی این مفهوم به این نتیجه رسیدم استدلالهایم برآمده از فهم من از خیر عمومی، ملهم از فلسفه ارسطو است که یک دانشور معاصر آن را "خیر مناسب جامعه و تنها قابل حصول توسط آن، ولی در اشتراک اعضای آن" خواندهاست. این مقالهی جیسن پاتز اتفاقا روشن میکند که در سیاستگذاری امروزی کالای عمومی را باید با احتیاط به کار برد. جیسن پاتزبرگردان: هاجر سعیدی نژادخوانندگانی که با این ستون آشنایی دارند نیک میدانند که من نه هنرمندم و نه جامعهشناس. بلکه چیزی مهجورتر: اقتصاددان فرهنگی. بخشی از این رشته شامل مطالعهی انگیزههایی است که در تولید هنر، فرهنگ و مصرف آنها نقش دارد و سپس به مطالعهی نهادهایی میپردازد که آن انگیزهها را شکل داده و سیاستگذاری میکنند. یکی از مهمترین مباحث این رشته نیز این است که فرهنگ و هنر، کالای عمومی هستند.من میخواهم اینجا یک سوتفاهم بزرگ را بهعنوان یک اقتصاددان برطرف کنم. این موضوع مهمیاست چرا که قاعده اساسی اقتصاد مدرن در یک نظام سیاسی کنونی این تعریف را جا انداخته است: اگر چیزی یک کالای عمومی است، باید دولت هزینههای آن را (توسط مالیات دهندگان) ت مین کند. این همان مسیلهای است که اقتصاد فرهنگیها را به خود مشغول کرده چه که آنها هم به فرهنگ علاقهمنداند و هم به مالیاتپردازها. این یکی از آن فرآیندهای باخت- باخت است که گاهی اقتصاد فرهنگی را به چیزی غیرمطبوع تبدیل میکند. پس برای بیرون آمدن از این بازی دو سرباخت باید اول کالای عمومی را دوباره تعریف کنیم.اول اینکه نامگذاری کالای عمومی از سر دغدغههای اخلاقی نیست و بلکه برمبنای بهرهوری اقتصادی است. کالاهای عمومیاز خلال تجربهی چیزی پدیدار میشوند که به آن "شکست بازار" میگویند که یعنی بازار تقاضا انگیزههای کافی برای تحریک تولید کنندگان برای تهیه سطح مطلوب عمومی ایجاد نخواهد کرد.دوم اینکه یک کالای عمومی چیزی نیست که عمومی و خوب باشد. اصلا به معنی چیزی نیست که همه آن را بخواهند. یا مثلا اکثریت زیادی از افراد معتقد اند واجد ارزش عمومی است.کالای عمومی به معنی دقیق، کالایی است که هم غیر رقابتی ( non - rival ) باشد و هم مستثناناپذیر ( non - excludable ) . کالاهای رقابتی ( اگر من مصرف کنم تو نمیتوانی) یا مستثناشدنی (من میتوانم مانع استفادهی تو شوم) کالاهای خصوصی هستند: بازار برایشان درست کار میکند. این دستهبندی به اینجا محدود نمیشود. اگر دستهای از کالا غیر رقابتیبوده اما مستثناپذیر باشند "کالاهای باشگاهی" هستند. و در مقابل، کالاهای رقابتیاما مستنثناناپذیر "منابع حوضچهمشترک" نامیده میشوند. بهرهوری متناسب هر کدام از این حوزهها، نیازمند فرآیندهای سیاستگذاری متفاوتی هستند.کالاهای عمومیمحض خیلی نادراند: مثلا دفاع ملی. اگر برای یک نفر آن را مهیا کنید برای همه قابل استفاده است (غیر رقابتی) و هنگامی که تولید شد دیگر نمیتوانید عدهای را از آن محروم کنید (مستثنا ناپذیر). یک مثال دیگر هم قاعدهی الگوریتم در ریاضیاست!. اما بسیاری از مواردی که ما معمولا فکر میکنیم باید کالاهای عمومی باشند معمولا اینگونه نیستند - از جمله مراقبتهای بهداشتی و آموزش. تختخوابهای بیمارستان رقابتیاند و اماکن تحصیلی مستثناپذیر. به همین دلیل بازارهای خصوصی میتوانند در این مناطق فعالیت کنند.آیا هنر و فرهنگ کالای عمومی است؟خب این جا کمی مسیله مظلومنمایانه است - هرچند که میتوانید حسن نیت هم داشته باشید. از یک طرف، یک قطعه موسیقی یا مجسمه یا احساس زیبایی شناختی از طراحی زیبا کاملا یک کالای عمومی است و از طرفی مثل فرمول محاسبه یک معادله درجه دوم است. اگر من از آن لذت میبرم، شما هم متوانید، و علاوه بر این نمیتوانم شما را از این تجربه مستثنی کنم. اما از طرف دیگر، من میتوانم مکانیزم هایی را برای ایجاد رقیب یا استثناء در نظر بگیرم - بدیهیترینش حقوق مالکیت معنوی است، یا با ایجاد وضعیتهایی که دسترسی به آنکالا یا خدمات را محدود کنم. چیزهایی که عموما بیزنسمدل نامیده میشوند. پس یک اقتصاددان فرهنگ، به بررسی کارآیی بیشتر رفت و آمد بین یک کالای عمومی و خصوصی میپردازد. نکته اصلی این است که به ندرت نتیجهی دایمی حاصل میشود. هنر نه تنها توسط تخیل هنری، بلکه با"تخیل کارآفرینی" هم تحت روشهای تبدیل ایده به یک جریان درآمد تولید شده است. تخیل کارآفرینی از فن آوریهای جدید - به عنوان مثال رسانههای چاپی و یا در عصر حاضر اینترنت - و مدلهای جدید تجاری تاثیر میپذیرد. ویلیام شکسپیر آن طور که یک دانشآموز دبیرستانی تصور میکند فقط یک نمایشنامهنویس نیست، بلکه یک کارآفرین و سرمایهگذار تجاری "تیاتر گلوب" بوده، که دانشجویان MBA ممکن است از دستاوردهای تجاریسازی او مستفیض شوند.پس سوال بنیادین اقتصادفرهنگ آیا فرهنگ و هنر کالای عمومی است؟ فقط پاسخهای تقریبی دارد که در اکثر موارد نه به شایستگیهای آشکار محصولات هنری و فرهنگی بلکه به تخیل کارآفرینی هنرمند و پشتیبانهای او برمیگردد.نخستین قدم در حمایت از اقتصاد فرهنگ و هنر آن است که آنها را کالای عمومی قلمداد کنیم. اما همین مسیله موجب ایجاد مشکلاتی نیز میشود چرا که پایداری اثر هنری در طول زمان بهتر بگوییم ماندگاری هنر منوط به تبدیلش به کالای خصوصیاست.اطلاق کالای عمومی به هنر و فرهنگ در سیاستگذاریهای دولتی محاسن و معایبی دارد. مشخصا این شیوهی سیاست از حمایت عمومی برخوردار خواهد بود اما مطمینا انگیزهها را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد. نقش اقتصاددان فرهنگی این است که نشان دهد هر طبقه بندی نهایی هنر و فرهنگ به عنوان یک کالای عمومی توسط لابیگرهای فرهنگ و هنر، یکپیروزی مقرون به شکست محسوب میشود. استعارهای مانند پیروزیهای شاه پیریک! - منظور پیروزیهایی است که به دلیل مخارج بالای هزینهها کم از شکست ندارد. - م |
خداشناسی علمی، علم چه کمکی به خداشناسی میکند؟ بسیاری از افراد در دنیا به دلیل عدم دسترسی به استدلالهای محکم و مستدل، در مسیلهی شناخت خداوند دچار سردرگمی هستند. کسانی که به وجود خدا اعتقاد دارند به این بسنده میکنند که برای این همه خلقتهای بی شمار در عالم میبایست خالقی وجود داشته باشد، و عدهای دیگر هم میگویند همهی این خلقتها و تغییر و تحولات به طور طبیعی در عالم شکل گرفته و نیازی به وجود خالقی خارج از این عالم نیست.وحدت نوین جهانی با دلایلی محکم این دو نظریه را با هم بررسی میکند و با روشن کردن اشکالاتی که در هریک از این نظریات هست ، نشان میدهد که میتوانند به یکدیگر نزدیک شوند. در بررسی اعتقادات خداپرستان، متوجه میشویم که بسیاری از آنها خدا را موجودی جدا از عالم میدانند که در مرتبهای قرار دارد که انسانها اجازه ندارند در مورد ذات الهی حتی فکر کنند.گروهی از معتقدان به وجود خداوند با تجسم او به شکل موجودی شبیه به انسان ولی بسیار بزرگتر و قویتر، تخیلات خود را در این مورد شکل میدهند. در برخی موارد مانند ادیان هندو خدا یا خدایان خود را صاحب دست و پا میپنداشتند ولی این دستها را به تعداد زیاد و گاهی هزار دست میساختند که نشان دهد که او قادر است به تعداد زیادی از پیروان خود کمک کند. البته مسلما مجسمه هایی که از این خدایان میساختند یا هنوز هم میسازند، در واقع تنها بیان تخیل آنها از شکل و شمایل خدایان خویش است و این نیست که آنها این مجسمهها را بپرستند، بلکه با عبادت در برابر این مجسمهها در حقیقت به خدایی که در ذهن خود آن را باور دارند و این مجسمهها را نمادی از شمایل او میبینند ابراز بندگی میکنند. البته اقوامی هم که آنها را بت پرست میخوانیم چنین اعتقاداتی داشتند و چون آگاهی صحیحی از ذات الهی نداشتند در ذهن خود تصاویری از خدای تخیلی خود میساختند و نماد آن را به شکل مجسمه هایی از سنگ و گل مورد احترام و پرستش قرار میدادند.همهی این تفکرات و آداب و آیینها به دلیل پایین بودن سطح دانش افراد شکل گرفته و میبینیم که در برخی جوامع هنوز هم به شدت دنبال میشود. هرقدر سطح دانش و آگاهی در این جوامع پایینتر باشد چنین افکاری سختتر و قدرتمندتر در اذهان جای میگیرد.از طرف دیگر کسانی که چنین تفکری را منطقی و متناسب با دانش روز نمیبینند به کلی منکر وجود هرنوع خدایی میشوند و حاضر نیستند حرفهای منطقی را هم در این زمینه گوش دهند. آنها به درستی منکر خدایی شبیه به انسان یا هر موجود دیگری میشوند، ولی بسیاری از سوالات در این زمینه را هم بی جواب میگذارند. یکی از سوالات مهمی که این گروه افراد از پاسخ دادن به آن طفره میروند در مورد نظم بی چون و چرای عالم است که با پاسخ هایی شبیه به تصادف یا انتخاب طبیعی سعی میکنند از قبول وجود نیرویی یکپارچه در عالم و هوشمندی عالم طفره بروند.وحدت نوین جهانی با ارایهی دلایلی محکم و منطقی وجود خدا را اثبات میکند و همین طور در مطالبی شیرین و خواندنی و در عین حال علمی نشان میدهد که به هرچه در اطراف خود نگاه کنیم جلوه هایی از دانش و نیروی الهی را میبینیم. در مطالب مختلف کتابهای حکمت نوین مکانیسم آفرینش، دینامیسم آفرینش، گلهای راهنمایی جلد اول و دوم و زنجیر سرنوشت که از نقطه نظرهای گوناگون قوانین و اسرار آفرینش را بررسی کرده، میبینیم که طبیعتی که مادیون معتقد اند که خالق جهان هستی است ، نمیتواند بدون شعور و برنامه باشد و وقتی که شعور را که در حقیقت همان دانش الهی است پذیرفتیم پس اسم دیگر تفاوتی در اصل ماجرا نمیکند، چه بگوییم طبیعت با شعور، چه خدا، چه الله ، چه یزدان یا هر نام دیگری بگذاریم فرقی ندارد، مهم این است که بپذیریم عالم هستی واحد است و با نیروی دانش اداره میشود که در حقیقت همان دینامیسم عالم است.اگر ما شعور را در طبیعت و در خلقتهای گوناگون نپذیریم، چگونه میتوانیم توجیه کنیم که از یک طبیعت بی شعور موجود باشعوری مثل انسان به وجود آمده؟ آیا ما با بی برنامه و بی شعور خواندن طبیعت در واقع منکر شعور خودمان هم نمیشویم. نقل قول مشهوری از فیلسوف فرانسوی رنه دکارت هست که میگوید" میاندیشم پس هستم" . به این ترتیب میبینیم که این فیلسوف بودن و وجود خود را وابسته به اندیشیدن میکند. اندیشیدن که بر مبنای شعور است نمیتواند در این عالم لایتناهی مختص انسان باشد و اگر محتوای گفتهی این فیلسوف را بررسی کنیم میبینیم که هر موجودی در عالم برای شکل گرفتن و حفظ موجودیت خویش نیاز به شعور و اندیشه دارد. البته به میزان مورد نیاز خود. به این ترتیب میبینیم که شعور در سراسر عالم برقرار است و به هر موجودی به میزان نیازش داده شده، پس چگونه میتوان کل این عالم لایتناهی را فاقد شعور و بدون برنامه دانست؟امروزه میبینیم که بشر با تلاشهای بسیار زیاد موفق شده دستگاه هایی بسازد که بتواند با برنامه ریزیهای پیچیدهی سخت افزاری و نرم افزاری کارهایی انجام دهدکه تا حدودی نزدیک به اعمال موجودات زنده باشد. البته هرچه در این امر پیش میروند متوجه نکات بسیار ریزتر و پیچیدهتر در ساختار موجودات زنده میشوند و تلاش میکنند که قدمهای بیشتری در این راه بردارند. حال تصور کنید که این همه دانش و برنامه ریزی و امکانات بشری که صرف ساختن رباتی میشود که بتواند اعضای صورت یا بدنش را در واکنش به بعضی از رفتار هایی که برای او برنامه ریزی شده حرکت دهد، چگونه میتوان وجود انسانی را که این برنامه ریزی را برای او انجام داده اتفاقی و بدون وجود شعور و برنامه ریزی عالی و بی نهایت دانست؟ به هرحال هرقدر که در امور عالم بیشتر دقیق شویم متوجه نیرویی بی نهایت مقتدر و هوشمند میشویم که در حقیقت همان یزدان مقتدر داناست که عالم لایتناهی را که جلوهای از وجود، قدرت و دانش اوست ایجاد و در تغییر و تحولاتی دایمی اداره میکند.برای خواندن مطالب بیشتر در این زمینه میتوانید به سایت وحدت مراجعه نمایید. |
کیستی؟همان که فکرمیکنی یا .. سلام و عرض ادب خدمت شمایی که داری این متن رو میخونید.اول اینکه عارضم خدمتتون که این متن فقط یه نوشته دلی و احتمالا اونجوری که انتظار میره فن و فوت نویسندگی و اصولی نگارشی توش رعایت نشده. دوم اینکه یک بک گراند از خودم بگم خدمتتون. من دختری هستم از همین سرزمین،با دغدغه هایی از جنس دختران دهه شصت(مدیونی اگه فکر کنی سنم بیشتر از پونزده سال و چندصد ماهه:)) ) و آرزوهایی بعضا برباد رفته و گاها دفن شده زیرخاکستر اما همچنان امیدوار و در تلاش برای فردایی بهتر.ازینا که بگذریم،امروز تصمیم گرفتم از یکی از تکراریترین و البته بهترین تجاربم بگم خدمتتون،اونم اینکه هروقت در زندگیم در مورد کسی قضاوت کردم،دنیا به بهترین و گاهی بدترین شکل ممکن دهنمو سرویس کرد و بهم فهموند که تا در شرایط زندگی کسی نبودی در موردش قضاوت نکن. البته اینم بگم که قضاوت کردن صرفا گفتن یه سری نظریه(شما بخونید غیبت کردن) و من جای فلانی بودم چنان و چنین میکردم نیست،بلکه همینکه در ذهن مبارک خودت داری به فلان عمل قبیح فلانی فکرمیکنی و براش حکم فلان بودن رو صادر میکنی و از این به بعد با فلان برچسب به یادش میاری خودش یه قضاوت که تو درجایگاهش نیستی و کار تو نیست.هرچندمنظورم این نیست که اگه عملی رو خلاف اخلاق و نادرست دونستی باز هم تاییدش کنی و . اصلا. اما حق هم نداری با یه دید بالا از پایین به کسی که مرتکبش شده نگاه کنی،چون اون وقته که دنیا دست بکار میشه تا درشرایط مشابه قرار بگیری وبفهمی،نه عزیزم،همچینم که فکر میکنی نیستی و در عمل شاید خیلی هم از اون تصور مقدسی که از خودت داری،کیلومترها فاصله داری و اینجاس کهای تازه یادت میفته فلان روز که داشتی از خوبی خودت لذت میبردی و تو دلت ارد میدادی که من چقدر خفن خوبم، داشتی(دور از جون شما) غلط اضافی میکردی.خلاصه اینکه سعی کنیم خودمون باشیم،خوب باشیم و همینکه بتونیم خودمون رو اصلاح کنیم هم خیلی هنر کردیم و هم خیلی موفقتر میشیم در بهتر شدن دنیامون.شادیتون آرزومه. |
جنبه ایی جامعه شناسانه از اپیدمی کرونا طبیعتی که در وجود انسان است او را کنشگر ساخته است . اصلا از همین کنشگری است که انسان خود را با شرایط تطبیق میدهد ،سپس عادت میکند . خودمانی کردن محیط ابتدا با از خودبیگانگی با محیط شروع میشود در شرایط امروزه که بیماری وارد کشور شده و جامعه را دچار نابسامانی هایی کرده است . افراد ان جامعه گوش به فرمان سردسته خود هستند تا الگوهای ذهنی جدید برای خود بسازند و هنجارهای جدیدی برای محیط خود وضع کنند . نمونه ان تغییر پوشش ظاهری یا رعایت برخی موارد بهداشتی است و در سطوح بالا تغییر سبک زندگی .اما وضعیت در جامعه ما به گونه ایی دیگر در حال رقم خوردن است . از هم گسیختگی جامعه و رهبران ان را میتوان به راحتی مشاهده کرد . در این درگیریهای بین رهبران جامعه ،دروغگویی و نفاق انان ، بازار داغ رسانهها و شایعات که امروزه قابل مشاهده هست و مردمی که انگار جز انتظار کاردیگری بلد نیستند . زیرا بازتعریفشان از شرایط ، منتظر ماندن هست و هیچ رابطه اجتماعی جدیدی را نمیتوانند برای این شرایط تعریف کنند . همین عدم تعریف رابطه اجتماعی جدید برای افراد ، که به علت عدم یکدست بودن نهادهای یک جامعه هست ، ترس و وحشت روانی میافریند. این ترس روانی باعث انفصال بیشتر فرد از شخصیت اجتماعی میشود . این هم بحرانی وسیعتر از کرونا در جامعه هست .اقایان مسیول با این دوگانگی افراد در اینده چه خواهید کرد ؟ (در تعجبم که این چند سال که نشانههای عدم یکدست بودن نهادها در جامعه مشاهده میشد ، مسیولین در حال تبریک گفتن به خود برای پیشبرد فرهنگ در این مرز وبوم بودند . ) این اپیدمی کرونا تبعات سختی برای جامعه ایرانی خواهد داشت . حالت استیصال که درانسان مدرن وجود دارد با تحریک احساسات تبدیل به سرگشتگی میشود . تعریف هویت جدید هم برای انسان سرگشته سهل است . پس اماده باشیم به هویت جدیدی که تشکیل خواهد شدو جامعه را درخواهد گرفت. انگاه شاهد جدایی بیشتر دولت و ملت خواهیم بود . گسست فرهنگی جدایی ملت ودولت از خود ان جدایی ناگوارتر است زیرا این گسست فرهنگی افراد را سرکش و بزهکار خواهد کرد و یکی از نشانههای انقلاب است .گسست فرهنگی جدایی ملت ودولت از خود ان جدایی ناگوارتر است زیرا این گسست فرهنگی افراد را سرکش و بزهکار خواهد کرد علت اینکه در چین صف نمیبندد ، بازار تعطیل میشود ، قرنطینه میشوند ، کنترل میشود ، بیماری درمان میشود و . اتحاد بنیادین جامعه است نه فقط ماشین و تکنولوژی . این اتحاد افراد جامعه هم ریشه در بستری دارد که رهبران ان جامعه میسازنداحسان قیچی ساز |
کیفیت مهم نیست. شعاری که شاید کلیشهای باشه.هدف همه ما، بالابردن کیفیت زندگی، بازدهی داشتن کارها و ... هست اما همین موضوع باعث میشه که خیلی از کارها رو نصفه رها کنیم، احساس بدی نسبت به خودمون داشته باشیم، شاید همین کلمه، دشمن حال خوب باشه.چرا؟ذات انسان، به بهترین بودن گرایش داره، همه ما نیاز داریم که در زندگی خودمون بهترین باشیم.نکته اینجاست که برای بهترین بودن، فقط باید شروع کرد، مهم نیست با چه کیفیتی مهم نیست چه زمانی، در چه شرایطی فقط باید شروع کرد و صبر. راز مهمی که افراد موفق رو از بقیه متمایز میکنه، و خیلی از کتابها، مجلات، فیلم و ویدیو ادعا دارند که این راز رو مطرح میکنند که خب اکثرا چون این مطالب برای ما کلیشه شدند، جدی نمیگیریم.اما این راز در واقع کار عجیب و غریبی نیست،من میتونم با مداومت این راز رو خلاصه کنم.فقط مداوم انجام بده، این طبیعیه که وقتی کاری رو مداوم انجام میدی، در ابتدا کیفیت و بازدهی نداشته باشه، فقط تمرکز کن روی ادامه دادن.کیفیت نتیجه مداومته، مثالهای خیلی لمسشدنی برای این اصل وجود داره، مثل دوران مدرسه که دیکته مینوشتیم شاید دیکتههای ابتدایی فقط چند کلمه درست نوشته بودیم، اما ما سالها دیکته نوشتن رو ادامه دادیم.توجه نکردن به کیفیت سخته، در دنیایی که چشمها قضاوت میکنند و ما تحت تاثیر حرفها شدیم.قضاوت کردن، غیرانسانیترین عمل ممکنه و شاید چون در قانون، مجازاتی نداره جدی گرفته نمیشه.در واقع با قضاوت کردن، به روح آدمها ضربه میزنیم و روح، وجود ماست.این رو میدونم که در حال حاظر، با توجه به شرایط بیتوجهی به کیفیت و نترسیدن از قضاوت، سخته.اما خب میتونه یه چالش باشه برای سنجیدن خودمون و خودشناسی.شاید از پسش براومدیم و تبدیل شد به نقطه عطف زندگیمون.امیدوارم این چالش رو انجام بدید و این نوشته به غایت خودش، تبدیل شدن به نقطه عطف حداقل یک زندگی برسه.شما تا به حال سعی کردید کاری رو مداوم و بدون توجه به کیفیت انجام بدید؟باعث خوشحالیست که تجربیاتتون رو با من به اشتراک بگذارید.و امید، امید که دنیایی بسازیم، بدون قضاوت.امید . . |
بررسی تاثیرگذاری بر شبکههای اجتماعی مجازی با توجه به نظریات فرهنگی آنتونیو گرامشی جهان به سمت یکپارچگی در حرکت است. مفاهیمی مانند جهانی شدن، امروز از پر کاربردترین مفاهیم بخصوص در علوم اجتماعی هستند. در این مسیر ارتباطات، رسانهها و در کنار آن شبکههای اجتماعی بخصوص شبکههای اجتماعی مجازی نقش مهمی را ایفا میکنند و کمک بزرگی در مسیر جهانی شدن هستند. همچنین در ایجاد ارتباط میان فرد و جامعه و نیز اعطای قدرت برقراری ارتباط و تاثیر گذاری به فرد، مفهوم فرد و عاملیت را نیز دچار تغییر و دگرگونی کردهاند. با توجه به موارد بالا به دنبال آن هستیم که برخی ریشههای احتمالی را که میتوانند در کنار همه مزایای نام بردهشده، نشانی از تاثیرگذاری بر رفتار فرد یا اثرگذاری بر جامعه از مسیر شبکههای اجتماعی داشته باشند را پیگیری و بررسی نماییم. چهارچوب نظری این بررسی توجه به نظریات آنتونیو گرامشی در خصوص فرهنگ و سلطهفرهنگی است.برای بررسی تاثیرگذاری بر رسانهها و شبکههای اجتماعی، میتوان دو زمینه متفاوت را مورد بررسی قرار داد. زمینهی اول به تاثیرگذاری در سطح ملی میپردازد و زمینه دوم، تاثیرگذاری در سطح بین المللی را مورد بررسی قرار میدهد. در هرکدام از این سطوح، میزان تاثیرگذاری بازیگران مختلف متفاوت و شکل آن منحصر به فرد است. دسترسی اشخاص یا سازمانهایی که به دنبال مدیریت تاثیرگذاری در سطوح مختلف هستند، عمل آنها را تعریف و شکل آن را مشخص میکند. در این مقاله به دنبال آن هستیم که آیا در سطح ملی و بینالمللی، بازیگران عرصه تاثیرگذاری میتوانند آرا و نظرات کاربران رسانهها و شبکههای اجتماعی را مدیریت کنند؟در ایران، از نظر پژوهشی شاهد تولیدات علمی مانند ترجمه و تحقیق، بخصوص از نیمه دوم دهه هشتاد هستیم. به دلیل گسترش استفاده از فضای مجازی و رسانه در این دوران، پژوهش در این زمینه تازگی دارد. در این میان میتوان به پژوهش انجام شده توسط ذکایی و ولی زاده( 1388 ) با عنوان فرهنگ جوانان و تلفن همراه اشاره کرد که به فراگیری استفاده از این وسیله ارتباطی پرداخته است. رحمانزاده( 1389 ) در پژوهشی به کارکردهای شبکههای اجتماعی مجازی در عصر جهانی شدن پرداخته است و به جهانی شدن و ارتباط شبکههای جهانی با آن توجه نموده است. پوراحمدی میبدی و سعیدی( 1390 ) در مقالهای تحت عنوان روابط فرهنگ و هژمونی در عرصه جهانی، نگاهی به تاثیر رسانه و فرهنگ در سطح جهانی و چگونگی سلطه هژمونیک در سطح ملی و جهانی پرداخته است. خورشیدیان و همکاران( 1393 ) نقش رسانهها در هدایت فرهنگ عمومی را بررسی کرده و به کارکرد رسانه در جهت دهی به فرهنگ پرداختهاند و کاظمی نجفآبادی و همکاران ( 1397 ) نقش شبکههای اجتماعی مجازی بر شکلگیری ارتباطات فرهنگی را بررسی نمودهاند.خوب است که در ابتدا برخی از مفاهیم مورد استفاده در این پژوهش را مورد بررسی قرار داده تعریف کنیم. این اصطلاحات به ترتیب عبارتند از فرهنگ، جهانی شدن، هژمونی، رسانه، شبکه اجتماعی، شبکه اجتماعی مجازی و جامعه سیاسی و مدنی. بر اساس این تعاریف میتوان نظام تاثیرگذاری بر رسانهها و شبکههای اجتماعی را صورتبندی و تبیین نمود.فرهنگبه دست آوردن تعریف یگانه از فرهنگ به نظر دشوار میآید. بسته به نوع بررسی در این حوزه، تعاریف گوناگونی برای آن ارایه شده است و با توجه به پیچیدگی این مفهوم و استفاده میان رشتهای از آن گستره تعاریف بسیار وسیع است. فرهنگ را در مفهوم عام وجوه تمایز میان معنوی، مادی، فکری و احساسی میان جوامع یا گروهها تعریف میکنند که نظام ارزشها، باورها، سنت، شیوه زندگی و نمودهای آن از جمله هنر را در بر میگیرد. همچنین فرهنگ را متنی میدانند که در آن گفتار و رفتار مردم، چگونگی نگاه آنها به مفاهیمی همچون زمان و مکان، اجتماعی شدن و زندگی روزمره را نشان میدهد(خورشیدیان و همکاران، 1393 ). فرهنگ بازنمای الگوهای تفکر و زندگی در جوامع انسانی است. برخی فرهنگ و ارتباطات را به معنایی تقریبا برابر میدانند چنان که اسمیت بیان میکند هرگاه مردم بر یکدیگر تاثیر میگذارند ارتباط نیز برقرار میکنند. آنها باید برای زندگی در جوامع و حفظ فرهنگشان ارتباط برقرار نمایند. (کاظمی نجفآبادی و همکاران، 1397 ). فرهنگ را همچنین مجموعه منسجمی از ابزار و سایل، اجناس مصرفی، منشورها و قوانین اساسی برای گروههای گوناگون اجتماعی، اندیشهها و پیشهها، باورها و آداب و رسوم، معرفی میکنند(مالینوفسکی، 1941 ) در مجموع میتوان فرهنگ را وجوه تمایز میان گروهها و جوامع انسانی دانست که مبنای رفتار و گفتار آنها و زمینهساز درک آن است.جهانی شدنجهانی شدن را برخی فرآیند تولد و رشد اقتصاد جهانی میدانند. نلسون آن را روند گسترده بینالمللی شدن ارتباطات و سازمانهای تجارت و اقتصاد میداند و گیدنز از آن به عنوان روند رو به رشد اقتصاد جهانی یاد میکند. همچنین جهانی شدن را به عنوان رشد سریع روابط اقتصادی بین جوامع، دولتها و کشورها تعریف کردهاند. از طرفی جهانی شدن را گسترش پدیده جهانی مبادله اطلاعات دانستهاند. بر این اساس سخن از دهکدهی جهانی به میان میآید که مردم جهان را به هم پیوند میزند. براساس ایده مکلوهان، اهمیت مرزها در این تعریف از بین میرود و جهان قابل دستیابی میشود (رحمانزاده، 1389 )در مجموع میتوان از سه نقطه نظر به جهانی شدن نگاه کرد. ابتدا آن دسته از نظریات جهانی گرایان که جهان را در حرکت به سوی حاکمیت مطلق فرهنگ، سیاست و اقتصاد و هنر جهان پیرامون را انطباق با آن میدانند و دیگر نگاه شک گرایان که جهانی شدن را در راستای پروژهی استعمار غرب و تن دادن به فساد غرب و پذیرش سلطه آن معرفی میکنند. نقطه نظر دیگر نگاه انتقال گرایان به این مفهوم است که بیان میکند جهانی شدن در راستای صنعت جهانی ارتباطات از یک سو در حمل و نقل و از سوی دیگر در فضای مجازی جهان را به هم نزدیک کرده است(عاملی، 1384 )هژمونیاز هژمونی میتوان چهار تعریف ارایه نمود. تعریف اول هژمونی به عنوان سلطه و سلطه فعال به معنای سلطه شوروی بر اروپای شرقی و سلطه امریکا بر نظام سرمایه داری در دوره جنگ سرد اشاره دارد. معنای دوم هژمونی دولتها است که اشاره به هژمونی دولتهای مختلف در ادوار مختلف سرمایهداری دارد. تعریف بعد به اعمال رهبری از طریق بلوکهای تاریخی در یک صورتبندی اجتماعی و رهبری امریکا پس از جنگ سرد با توجه به ایجاد ساختار تولید فوردی دارد و در نهایت مفهومی که از نظریات گرامشی برداشت میشود که به معنای سلطه مبتنی بر اجماع است (پوراحمدی میبدی و سعیدی، 1390 )از منظر آنتونیو گرامشی آن بخش از سلطه که با پذیرش و وفاق، با عدم استفاده از زور و از مجرای فرهنگی اعمال میشود و از طرف گروه تحت سلطه به شکل یک واقعیت یا شکل درست عمل پذیرفته میشود، هژمونی است. بر این اساس حاکمیت و طبقه قدرتمند نه با استفاده از ابزار قهر، که با استفاده از ابزار هژمونیک سلطه خود را بدون منازعه بر زیر دستان دیکته میکند و آنها نیز آن را میپذیرند (محمدی، 1395 )بر اساس این نظریات از گرامشی میتوان فرهنگ را بازیگر مهمی در اعمال قدرت به شمار آورد. قدرتی که از آن به عنوان قدرت نرم یاد میکنند و بر پذیرش و وفاق استوار است و در مقابل قدرت سخت که مبتنی بر اجبار، زور و وادار کردن است قرار میگیرد. قدرت نرم هژمونی خوانده میشد و قدرت سخت سلطه و اقتدارگرایی است (رحمانزاده، 1389 )رسانهرسانهها ابزار ارتباطی هستند. ارتباط با جمعیت بسیار، خود به خود صورت نمیگیرد بلکه نیازمند ابزار است و این ابزار، رسانه است. رسانهها یکی از ابزار مهم و قدرتمند انتقال فرهنگ و فرهنگ پذیری هستند. انسانها در فضای رسانه متولد میشود، در آن رشد مییابند و از آن تاثیر میپذیرند. رسانهها دست به نفوذ در میان مخاطبان خود میزنند. آنها بر مخاطبان خود از طریق ترغیب، تشویق، تبلیغ و گاهی ارعاب اثر میگذارند. مفهوم رسانه امروز بسیار گسترده شدهاست. رسانههای جمعی و بزرگ چون رادیو و تلوزیون، شبکه جهانی اینترنت و مطبوعات دیگر تنها شکل رسانه نیستند. امروز با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی هرفرد خود میتواند نقش یک رسانه را ایفا کرده و صدای خود باشد. همچنین نوع و سبک زندگی، پوشش و هویت فردی میتواند به عنوان یک رسانه شناخته شود (خورشیدیان و همکاران، 1393 )رسانههای جمعی در شکل دهی به هویت فردی و فرهنگ پذیری جوانان نقش عمدهای ایفا میکنند. آنها به منابع عمده و مسلط تبدیل شدهاند. اینترنت به عنوان یکی از رسانههای پر قدرت در دنیای امروز از نظر کاستلز یک نوآوری دوران ساز شناخته میشود. تلفن همراه نیز به نوبه خود نه تنها ابزاری برای برقراری ارتباط، که ابزاری در جهت فرهنگ مصرف و تولید محتوا شناخته میشود (ذکایی و ولی زاده، 1388 )امروز رسانههای عمومی در تلاش برای استاندارد کردن رفتار افراد بر مبنای اهداف خود هستند. از طرفی فرد و رسانه به طور مستمر بر یکدیگر اثر میگذارند. افراد با تولید محتوای شخصی خود به رسانه مستقل تبدیل شدهاند و محتوای خود را تولید میکنند که برگرفته از رسانه است. رسانهای که خود در حال تاثیر پذیری از محتوای تولید شده توسط فرد است. همچنین رسانه و فرهنگ نیز بر یکدیگر اثر متقابل دارند. رسانههای جمعی از طریق به وجود آوردن ایستارها، الگوهای رفتار، جامعه پذیری، باز تعریف ارزشها، تهییج احساسات، جهت دهی به افکار عمومی و شکل دهی به بارها و تصاویر و ذهنیات اجتماع، از توانایی مهندسی فرهنگی برخوردار است. این درحالی است که هر رسانه در فضایی برساخته فرهنگ عمل میکند و خارج از آن نیست (خورشیدیان و همکاران، 1393 )شبکه اجتماعیشبکه اجتماعی در دنیای امروز را میتوان با ایجاد پیوند میان افراد و گروهها در تولید علم و اشتراک عقاید جمعی و فردی موثر دانست. شبکههای اجتماعی با هدف فراهم آوردن امکان ارتباط میان سرمایههای فردی و تولید سرمایه جمعی به تولید علم نیز کمک میکنند. میتوان غایت هر شبکه اجتماعی را ایجاد ارتباط میان افراد متخصص در حوزههای مشخص و برقرار پیوند میان توانمندیها و سرمایه هر یک در جهت تولید سرمایه جمعی دانست. این پیوند در حوزه تولید علم بسیار مهم است و نقش مهمی در تبدیل سرمایه فردی به سرمایه جمعی ایفا میکند (رحمانزاده، 1389 )شبکههای اجتماعی مجازیگسترش ارتباطات مجازی از طریق ماهواره و اینترنت با توجه استفاده روزافزون از آن، افراد بیشتری را هر روز به هم پیوند میزند. این شبکهها از طریق مجموعهای از محتوای نمادین با مخاطبین خود و میان آنها ارتباط برقرار کنند. همچنین از آنجا که واسطهای ارتباطی به صورت الکترونیک جابجا میشوند، مفهوم زمان و مکان را تغییر میدهند و افراد میتوانند در هر زمان در یک شبکه اجتماعی متشکل از افراد گوناگون حضور داشته باشند. فضای وب با امکان برقراری ارتباط دوسویه، مورد استقبال کاربران بسیاری قرار گرفته است و افراد بخش قابل توجهی از زمان خود را با آن اختصاص میدهند (رحمانزاده، 1389 ).تولد وبلاگها خود یکی از نقاط عطف ارتباطات مجازی بوده است. افراد با امکان اشتراک نظرات خود و دریافت نظر مخاطبانشان توانستند در ارتباط بیشتری با ایدهها و نظرات دیگران قرار گیرند و افراد یا مجموعهای از اداره کنندهگان یک وبلاگ، به عنوان یک رسانه توانایی تاثیر گذاری و ارتباط آسان را بدست آوردند. امروزه با گسترش استفاده از فضای وب، شاهد برخی از بزرگترینهای تاریخ مانند فیسبوک (سومین جامعه بزرگ دنیا)، آمازون (بزرگترین کتاب فروشی دنیا)، ویکیپدیا (بزرگترین دایرهالمعارف دنیا)، ابای (بزرگترین مارکت دنیا) و بسیاری دیگر از شبکههای اجتماعی بزرگ هستیم که نوع روابط انسانها و کیفیت آن را تحت الشعاع قرار دادهاند (همان)جامعه مدنی و جامعه سیاسیبا توجه به آن که در این نوشتار، مبنای نظری خود را آرا آنتونیو گرامشی قرار دادهایم، مفهوم جامعه سیاسی و جامعه مدنی را از دریچه نگاه او بررسی خواهیم کرد. گرامشی جامعه را به دو جنبه مدنی و سیاسی تقسیم میکند. جامعه مدنی در نظر او همه نهادهای خصوصی مانند مدارس، اماکم مذهبی، کلوپها، روزنامهها، احزاب و مانند آنها را شامل میشود و جامعه سیاسی در برگیرنده موسساتی مانند حکومت، دادگاهها، پلیس، ارتش و به طور کلی و تقریبا به معنای دولت گرفته میشود (پوراحمدی میبدی و سعیدی، 1390 )گرامشی از اصطلاح جامعه مدنی برای اشاره به قلمرو خصوصی یا غیر دولتی استفاده میکند. از نظر او جامعه مدنی به مفهوم گستره سازمانها است و توان نظمیابی درونی عقلانی و توان آزادی دارد. از نظر او جامعه پیچیده مدنی به مثابه هم نوایی ارگانیسمهایی است که عموما خصوصی نامیده میشوند و در آن هژمونی و توافق خودانگیخته، سازمان یابد. او جامعه مدنی را حایلی میان دولت و بحرانهای اقتصادی میداند و قایل به رابطهای دوسویه میان جامعه مدنی و سیاسی است. بر این اساس جامعه مدنی رابطه بین افراد، افراد با جامعه، جامعه به صورت سازمانیافته و بدون سازمان و جداکننده حوزه خصوصی و عمومی است (ساسون، 1376 )با توجه به تعاریف موجود در سطح ملی میتوان ردپای دولتها در ایجاد سلطه هژمونیک و نیز کنترل رسانهها و شبکههای اجتماعی را دنبال کرد. دولتها از رسانههای خود جهت شکلدهی به ارزشهای جامعه در جهت سیاستهای خود استفاده میکنند (خورشیدیان و همکاران، 1393 )گرامشی هژمونی را فرآیندی میداند که از طریق آن طبقه حاکم و مسلط، به واسطه دسترسی به نهادهای اجتماعی مانند رسانهها یا نهاد آموزش، ارزشهایی را تبلیغ میکند که سبب تحکیم کنترل آنها بر سیاست و اقتصاد میشود. آنها طوری برنامهریزی میکنند که افراد در جامعه، منافع گروه مسلط را با منافع عمومی برابر بدانند. در حقیقت هژمونی به عنوان شکل ظریفی از سلطه فرهنگی شناخته میشود. از نظر گرامشی بقای حاکمیت تنها منوط به پشتوانه اقتصادی نیست، بلکه به مولفههای عمده سیاسی و فرهنگی نیز بستگی دارد (پوراحمدی میبدی و سعیدی، 1390 ). در نتیجه میتوان دریافت که در سطح ملی، طبقه مسلط به دنبال آن است تا با مدیریت فرهنگی و اثرگذاری رسانهای بر فرهنگ، هژمونی خود را در جامعه به جریان اندازد.در شبکههای اجتماعی مجازی نیز در ایران شاهد آن هستیم که دولت با فیلتر شبکههایی که با هژمونی او در تضاد هستند، تلاش میکند افراد را در فضای هژمونیک نگاه دارد. تبلیغات گسترده در پیادهسازی هژمونی مورد نظر در مدارس، بهرهگیری و انحصار مراکز دینی و در دست داشتن اتحادیههای کارگری و کنترل آنها نیز به این مهم کمک میکند. در فضای مجازی نیز شاهد ارتش سایبری هستیم که در تلاش برای کنترل فرهنگی و امنیتی فضای مجازی عمل میکنند. زیرساختهای حیاتی کشور بر مبنای سایبری قرار دارند و نهادی برای دفاع از آنها وجود دارد که این مهم را انجام میدهد و ارتش سایبری نام دارد (سایت باشگاه خبرنگاران جوان)مشابه آنچه در سطح ملی ملاحظه میشود، در نظام جهانی نیز قابل مشاهده است. قدرتهای برتر در نظام جهانی از طریق اعمال فشار و نیز جلب رضایت سایر بازیگران به اهداف خود دست مییابند. بر اساس نظریه استیلای فرهنگی رابرت کاکس، هر کشوری بتواند بینش بهتری از جهان ارایه دهد، قادر خواهد بود سکان راهبری فکری و فرهنگی جوامع را در دست گیرد و برای اقدامات سلطه طلبانهاش مشروعیت کسب نماید. انسانها جهان را آنگونه که میاندیشند میبینند، نه آنگونه که واقعا هست. در نتیجه هرقدرتی بهتر بتواند به افکار جهانیان جهت دهد، این شانس را دارد که با قبولاندن جهان بینی خود، رهبری فکری و فرهنگی جهان را بدست آورد (پوراحمدی میبدی و سعیدی، 1390 )از طرفی قرار گیری درشبکههای اجتماعی مجازی، سبب برخورد افراد از فرهنگهای گوناگون با یکدیگر میشوند. افراد با فرهنگهای متفاوت در اثر این برخورد، با هم آشنا میشوند و از شباهتها و تفاوتهای میان یکدیگر آگاهی مییابند. در نتیجه این آگاهی میزان حساسیت آنها نسبت به یکدیگر کاهش یافته دیدگاه آنها را از منفی به مثبت تغییر داده یا حداقل تعدیل میکند. قرار گرفتن هرچه بیشتر در فضای مجازی طبیعتا موجب ارتباط بیشتر و در نتیجه تاثیرپذیری از فرهنگهای دیگر میشود. این تاثیر خود میتواند بر نوع و چگونگی استفاده از فضا و شبکه اجتماعی مجازی اثرگذار باشد (کاظمی نجفآبادی و همکاران، 1397 )باید توجه داشت که هژمونی ایالات متحده نه تنها بر پایه قدرت مادی، بلکه بر پایه ارزشها نیز استوار است. یعنی بر الگویی از اجتماع مبتنی است که برای دیگر کشورها جذاب است و میخواهند آن را سرمشق خود قرار دهند (پوراحمدی میبدی و سعیدی، 1390 ). بر این اساس و با توجه به نظریه انطباق فرهنگی ایلنگرورث، رفتار انطباقی بیشتر منجر به تغییر بیشتر اعتقادات فرهنگی میشود (کاظمینجفآبادی و همکاران، 1397 ). از طرفی برخی از شبکههای اجتماعی مجازی بسیار پرکاربر مانند فیسبوک در جهان یا اینستاگرام در ایران، وبسایتهایی آمریکایی هستند که فرهنگ آمریکایی را ترویج میدهند و در نتیجه این فرهنگ آمریکایی است که به دلیل تبلیغ فرهنگی و جذابیت آن به صورت هژمونیک توسط کشورها و فرهنگهای دیگر پذیرفته میشود.با توجه به گسترش شبکههای اجتماعی مجازی و نیز گسترش رسانهها و ابررسانهها در جهان، برخی از متفکران و صاحبنظران غربی، وسایل ارتباطی نوین جهانی را به عنوان بستر ساز تحقق شتابان و بی وقفه پروسه جهانی شدن دانستهاند (رحمانزاده، 1389 ). این جهانی شدن البته به شباهت به آمریکایی شدن نیست.در مقابل نظریات گرامشی در خصوص هژمونی البته این نقد وارد است که افراد امروزه و با توجه به گستردگی فضای مجازی و اتصال به دنیای مجازی، تنها تحت تاثیر یک فرهنگ منحصر به فرد نیستند یا از یک فرهنگ واحد تاثیر نمیپذیرند. این بدان معنا است که میتوان تاثیر هژمونیک فرهنگی را از طریق شبکههای اجتماعی مجازی تعدیل کرد و به پیوندی از فرهنگها دست یافت.البته که انطباق فرهنگی یکی از وجوه تاثیر فرهنگهای گوناگون بر یکدیگر است اما در سطح ملی میتوان تاثیر هژمونی دولت را در فرهنگ مستقل هر کشور مشاهده کرد. تبلیغات و گاهی سرکوب و ارعاب از عناصری هستند که فرهنگ مورد نظر طبقه مسلط را حفظ میکنند. البته در اکثر موارد تلاش بر آن است که حفظ فرهنگ به صورت هژمونیک و با حداقل خشونت یا زور اعمال شود و افراد خود را موظف به رعایت قواعد موجود بدانند یا فرهنگ طبقه حاکم را قطعی و طبیعی فرض کنند.در سطح بین المللی نیز میتوان استدلال نمود که آمریکایی شدن در حال گسترش است. فست فودها، پوشش و مد، استفاده از فضای مجازی و حتی بهرهگیری از علوم و سلطه بازار آزاد و لیبرالیسم آمریکایی، نشان از ان دارد که آمریکا در تلاش است تا سلطهای هژمونیک بر جهان داشته باشد و از نظر فرهنگی افراد را شبیهسازی کرده شرایط طبیعی و عادی را، ایدههای آمریکایی و ایدهآل زندگی را رویای آمریکایی بداند.نتیجهگیریامروزه در جهان گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و رسانهها بیش از پیش جهان را به هم نزدیک کرده است. صحبت از دهکده جهانی نشان از آن دارد که جهان و افراد آن به سوی نزدیک شدن به یکدیگر پیش میروند. در این میان کشورها در تلاش برای حفظ فرهنگ خود و نیز تسلط فرهنگی در جهان با یکدیگر مشغول رقابت هستند. در درون مرزهای ملی دولتها در تلاش هستند که سلطهای فرهنگی ایجاد کنند و مردم کشور را تحت نفوذ خود داشته باشند. در ایران شاهد تلاش برای نفوذ فرهنگی از طریق ساختارهای هژمونیک و نیز تلاش برای کنترل شبکههای اجتماعی مجازی و کنترل ارتباط طبقات تحت سلطه با آنها هستیم.از طرفی شاهد تاثیرگذاری فرهنگ آمریکایی بر فضای رسانههای جمعی، بخصوص شبکههای اجتماعی مجازی هستیم. جذابیت فرهنگ آمریکایی و مراکز ترویج آن، بخصوص شبکههای اجتماعی پر کاربر نظیر فیسبوک و اینستاگرام، سبب شده است تا شاهد تاثیر بسیار فرهنگ آمریکایی و نیز نفوذ مد و سبک زندگی آمریکایی در جهان، بخصوص ایران باشیم که تجدد را با غربی شدن برابر دانسته به دنبال نیل به آن هستند.منابع :ساسون، آن ( 1376 ) نگاه مارکس و گرامشی به جامعه مدنی، ترجمه صداقت، پرویز. فرهنگ و توسعه، 29 .مالینوفسکی، برانیسلاو ( 1379 ) نظریه علمی فرهنگ. ترجمه فرهومند، منوچهر ( 1387 ). دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهرانذکایی، محمد سعید و ولیزاده، وحید ( 1388 ) فرهنگ جوانان و تلفن همراه. فصلنامه تحقیقات فرهنگی. 7 ، 119 - 152 رحمانزاده، سیدعلی ( 1389 ) کارکردهای شبکههای اجتماعی مجازی در عصر جهانی شدن. مطالعات راهبردی جهانی شدن. 1 .عاملی، سعیدرضا ( 1387 ) ایران و جهانی شدن چالشها و راهحلها. مطالعات راهبردی. 40 ، 425 - 456 خورشیدیان، راییکا و همکاران ( 1393 ) نقش رسانهها در هدایت فرهنگ عمومی. رسانه و فرهنگ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 2 ، 73 - 89 محمدی، علیرضا ( 1395 ) آنتونیو گرامشی و مفهوم هژمونی. - % D8 % B3 % DB % 8C % D8 % A7 % D8 % B3 % DB % 8C - % D9 % 88 - % D8 % A7 % D9 % 82 % D8 % AA % D8 % B5 % D8 % A7 % D8 % AF % DB % 8C / 642 - % D8 % A2 % D9 % 86 % D8 % AA % D9 % 88 % D9 % 86 % D9 % 8A % D9 % 88 - % DA % AF % D8 % B1 % D8 % A7 % D9 % 85 % D8 % B4 % D9 % 8A - % D9 % 88 - % D9 % 85 % D9 % 81 % D9 % 87 % D9 % 88 % D9 % 85 - % D9 % 87 % DA % 98 % D9 % 85 % D9 % 88 % D9 % 86 % D9 % 8A بازیابی شده در بیست و یکم مردادماه 1398 .کاظمی نجفآبادی، حسنا و همکاران ( 1397 ) نقش شبکههای اجتماعی مجازی بر شکلگیری ارتباطات بین فرهنگی. رسانه و فرهنگ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 1 . 199 - 218 ارتش سایبری چیست؟ باشگاه خبرنگاران جوان - % D8 % B3 % D8 % A7 % DB % 8C % D8 % A8 % D8 % B1 % DB % 8C - % DA % 86 % DB % 8C % D8 % B3 % D8 % AA بازیابی شده در بیست و یکم مردادماه 1398 . |
کت شلوار بخرم یا کتاب ؟ شما چه میگویید ؟ کدام بهتر است ؟ هیچ از کارهای احمقانه و ابلهانه و اعصاب خورد کن این آدمها سر در نمیآورم . دیگر دارند شورش را در میآورند . دیگه به این جام رسیده . چه کار بکنم اقا جان ؟ با این مردم دیوانه و مجنون چه کنم ؟ میروند برای یک عروسی پولهای گزافی را خرج کت و شلوار و لباس هایی با قیمت هایی ظالمانه میکنند . که چی ؟ که وقتی دارند از کنار مردمی، که هیچ اهمیتی برای من ندارند میگذرند کم نیاورند . نگویند این مثل کولیها لباس پوشیده .آن وقت بهشان که بگویی برو و یک وب سایت بزن ، بهانه میآورند که باید پول خرج کنند یا اگر بهشان بگویی برو و کتاب یا رمانی بخر میگویند کاغذ گران شده کتابها خیلی گرانند .آخر پدر من بیا برو قیمت کت و شلوار و پیراهن یک میلیون تومانی را که خریدهای با قیمت این کتاب زبان بسته که اصلا 50 هزار تومان باشد مقایسه کن . خدا پدرت را بیامرزد . تازه کدوم یکی ماندگارتر است و به درد بخورتر ؟ حالا فهمیدید که گاهی چه جوابهای مسخرهای باید بشنویم ، زمانی که دیگران را به انجام کاری مفید دعوت میکنیم . فعلا من بیشتر از یک کت و شلوار و پیراهن یک میلیون تومانی به یک پرینتر هم قیمت همین نیاز دارم . مادرم به زور میخواهد برایم کت و شلوار بخرد . ای خدا . من چه کار کنم ؟ مگر جز این است که من از کنار چند نفر آدم مثلا خوش تیپ رد میشوم و بعد تا آخر عروسی مینشینم و در حالی که از بیکاری دلم میخواهد عروسکی چیزی برای بازی داشته باشم تا سرگرم آن شوم صبر میکنم تا شام را بیاورند . حوصلهام سر میرود چونکه خوش ندارم با دیگران و همسن و سال هایی که اصلا نمیپسندمشان و با من سازگار نیستند درباره مسایل کم اهمیت و احمقانه حرف بزنم تازه اگر همسن و سالی باشد . من دلم میخواهد از موفقیت و نویسندگی و کتابخوانی و تولید محتوا و این جور چیزهای مهم صحبت کنم . نه درباره عمهی فلونی یا پسر خالهی فلونی که مرده یا رفته موتور سیکلت خریده . آن جا حوصلهام سر میرود ، چون هرگز گوشی ندارم که با آن وقتم را تلف کنم با رفتن توی اینستاگرام . که اگر هم داشتم هرگز وقتم را هدر نمیدادم . مطمینا وارد سایت شاهین کلانتری میشدم و پستهای کاربردی و مفیدش را در رابطه با نویسندگی و کتابخوانی و تولید محتوا میخواندم . من همیشه از وقتم نهایت استفاده را دوست دارم ببرم و گاهی یا بهتر است گفت ، اکثر اوقات در انجام این کار موفق هم میشوم . ولی برای این سری کاری نو خواهم کرد ، در عروسی پیش رو . احتمالا یک کتاب جیبی جالب میخرم و آن جا آن را از جیبم در میآورم یا اصلا یک کتاب پالتویی را . به درک که دیگران چشمم بزنند یا اینکه مسخرهام کنند که دارد کتاب میخوانند . اصلا نه حرفشان برایم مهم است نه خودشان . خوب شد حالا ؟ حالا خوبه که این جوری آتشی ام کردید ؟ خدا هفت جد و آبادت را بیامرزد ، ای انیشتین . که گفتند لباس بهتری توی شهر خودت ، بپوش گفتی مگه مرض دارم ؟ همه منو با همین لباس میشناسند و وقتی که از شهرت خارج شدی دوباره آن پیشنهادها و فضولیهای درخشانشان را نصیبت کردند و گفتند حالا حداقل در این شهر لباس خوبی بر تنت کن گفتی این جا که کسی مرا نمیشناسد . جایی جملهای خواندم از نویسندهای که نقل قول میکرد از گفتهی زنی فاحشه : " عزیز دلم . این مهم نیست که چقدر پول داری . مهم اینه که چطوری پولت رو خرج میکنی . " خدا پدر تو را هم بیامرزد . خب من هم میخواهم این آدمهای بزرگ ، بزرگوارانه زندگی کنم . البته بعد از آنکه رفتم خونهی بخت و از این خونوادهی تغییر ناپذیر جدا شدم . ولی خدا را چه دیدی ؟ شاید آدم بد ذات و احمقی گیرم بیاورم و او هم شروع کند به غر زدن که بهتر به خودت برس . بهترین کار این است که از دست همه شان فرار کنم . اصلا همین فردا بیایید با هم دیگر قرار بگذاریم با هم دیگر به شهر دیگری مهاجرت کنیم . بدون حتی یک آشنا یا فامیل . و از زندگیمان لذت ببریم . ولی خب . آن وقت صله رحممان ( سر زدن به خویشاوندان ) چه میشود ؟ آنها که دوستمان دارند چه ؟ آن وقت تنهاترین آدم روی زمین خواهیم شد که . البته خدا رو حساب نکردمها وگرنه ما هیچ وقت تنها نیستیم . آقا جان . من دیگر مغزم کار نمیکند . به قول عموی کلید ساز بزرگوارم مغزم قفل کرده . اصلا هرکار دلتان خواست بکنید . ولی خب ببینید حداقل کدام کار عاقلانه است . خودتان یکیشان را انتخاب کنید : کتاب خریدن یا کت و شلوار خریدن ؟ نویسنده کی بود ؟ امیر معین |
سخنان جدید آقای روشنفکر! این مردم سادهاند،شنیدن دردهایشان از زبان دیگران را دوست دارندبرای رخنه کردن در این مردم کافیست دردو دلشان را به خودشان بگویی!برای یک راننده تاکسی از گرانی لنت و ترمز و صفحه دیسک و .بگو!برای یک کنکوری از تبعیض ونابرابری توسط سهمیه دارها بگو!برای یک زوج جوان از سختیهای وام ازدواج گرفتن و هزینههای بالای ازدواج بگو!برای یک فارق التحصیل بیکار از نظام آموزشی افتضاح بگو!برای یک کارمند از اقساط عقب افتاده و قیمت پراید بگواینگونه میتوانی وارد محدوده اطمینانشان بشوی و عقاید هر چند مزخرف را وارد مغزشان کنی!هر چیزی که دوست داری و به نفعت است را قالب ذهنشان کنی!رییس جمهور:مردم از وضعیت معیشت رنج میبردندوزیر ارتباطات:مخالف فیلتر تلگرام بوده اممعاون رفاه:خط فقر 3 / 5 میلیون تومان را گذشته و ما نگران مردمیمو .پ ن:میدانی که من روشنفکرم! و خود را جزو این مردم نمیدانمراستی عمویم در حال صحبت کردن از آلودگی هوا برای منکه مشکل تنفسی دارم هست!!!!! |
هیچگاه خودتان را قضاوت نکنید! بارها راجع به این شنیدهاید که قضاوت افراد، کار پسندیدهای نیست.خطاهای شناختی یا ادراکهای نادرست حواس پنجگانه ما، منجر به عدم درک واقعیت اتفاقات یا افراد میشود که به آن قضاوت میگوییم و امری نکوهیده است.اما انچه که لازم است در این خصوص به آن توجه شود این است که، اولین و مهمترین شخصی که نباید به قضاوتش بپردازید خودتان هستید. شما آنچه که در مورد خودتان، فکر میکنید نیستید و این کلید رهایی از رنجهایی است که میکشید.میتونین برای خوندن مطالب بیشتر، به اینستاگرام و یا سایت ما سر بزنین. ما رو هم از نظرات خودتون، مطلع کنین." هومن عمویی " |
قضاوت خود و دیگران تا حالا از خودتون پرسیدین خودتونو بر چه مبنایی قضاوت میکنین و دیگران شما رو بر چه پایه و اساسی قضاوت میکننددر بین مراجعینی که دارم برای هر کدام از انها سوژه و موضوعی هست که بسیار اهمیت دارد و دنیا و دیگران را بر اساس آن میبینند و تمام رندگی و اهداغ رفتار با فرزندان و دوستان و به طور کلی قضاوت هاشون بر اساس اهمیت موضوعی که برایشان مهم است قضاوت میکنند. به قول معروف دیا را به دید خودشون میبینند و قضاوت میکنند. مثلا یک مراجعی دارم که بسیار پول دوست است و پول و پولدار بودن برایش یکی از مسایلی است که اهمیت ویژهای دارد. مثلا یک دفعه گیر میداد به شوهرش که تو من رابه خاطر درآمد و پولم دوست داری یا مثلا اگر کسی محلش نمیداد و به او به قول خودش بی احترامی میکرد میگفت من مطمینم به خاطر شرایط مالی خوبی که دارم، داره به من حسودی میکنه. معیار قضاوت اون مراجع فقط و فقط پول بود و کسی را هم موفق میدانست که موفقیتهای مالی و شغلی بالایی داشته باشه. حتی وقتی میخواست کسی را تحقیر کند ، بی پولی آن فرد رو نشونه میگرفت و به سایر جنبههای مثبت او توجهی نمیکرد. مثلا اگر کسی را میدید که ساعت برند دستش بود او را آدم حسابی میدانست و اینگونه پول برایش شده بود منبع قضاوت.دلیل قضاوت خود و دیگرانحالا میخوام اینجوری نتیجه گیری کنم که ما آدمها بر اساس اولویتهای ذهنی خودمون آدمها را قضاوت میکنیم و شرایطی که حتی به اجبار در زندگی دیگران پیش میاید را هرگز درک نکرده و آنها را طبق معیارهای خودمون قضاوت میکنیم و روی هرچیزی که وسواس داریم خودمون، دیگران و خودمون رو بر اساس همون پارامترهای ذهن خودمون میسنجیم. و البته این درباره دیگران هم صادق است و دیگران هم ما را بر اساس معیارهای ذهنی خودشان میسنجند و به همان میزان برای ما ارزش و احترام قایل میشوند. خب پس باتوه به این توضیحاتی که عرض کردم، برای انکه بتونیم خودمون به رضایت قلبی از خودمون برسیم و به آرامش درونی دست پیدا کنیم، باید تصمیم بگیرید که چه کسانی قرار هست جزوی از زندگی شما باشند یا نباشند. هرچقدر شما در ارتباط با افرادی باشید که عقاید و نگرش هاشون بیشتر شبیه شما باشد، راه رشد و تکامل را برای همدیگر بیشتر فراهم میکنید.در ارتباط با این موضوع و سایر مسایل و موضوعات روانشناسی فردی و خانوادگی، پادکستهای مشاوره روانشناسی ما را میتوانید تهیه نمایید.مشاوره پزشکیاسنپ دکترپادکست مشاوره |
تساهل و تسامح در این حوزه توجیهناپذیر است گفتوگو مصطفی وثوقکیا / وزارت ورزش و جوانان قرار است از ابتدای خرداد مسابقه جام رمضان بازیهای رایانهای را برگزار کند با این حال گزارشی که "صبحنو" روز شنبه منتشر کرد، نشان داد که بخشی از این بازیها مجوزهای لازم را ندارند و به دلیل خشونت زیاد و ترویج خشونت و کشتار در بسیاری از کشورها ممنوع شدهاند. به این بهانه با محمدجعفر نعناکار، معاون صیانت از هویت فرهنگی بنیاد سپهر و حقوقدان و مدرس دانشگاه گفتوگویی انجام دادیم که از نظر میگذرد.حتما خبردار شدید که بازیهای رایانهای جام رمضان قرار است برپا شود. به نظر شما اینکه بازیهای ممنوعه در این بازیها انجام میشود، حاصل ضعف و کمکاری کدام نهاد است؟متاسفانه باوجود هشدارهای جدی در حوزه صیانت از هویت فرهنگی در کشور، همچنان فضای سایبری و حوزه فناوریهای وابسته به آن فاقد نظارت و رگولاتوری موثر هستند. در حوزه فرهنگ در صورتی که تعاملات بینالمللی و درونی به صورت صحیح، سریع و صریح صورت نپذیرد، غالبا مخاطبان و کاربران دچار هجوم شده و بهعلت ذات این فضا ساختارهای فرهنگی و عقیدتی و ایضا قانونپذیری و جامعهپذیری دچار خدشه خواهد شد و این امر ناگزیر حقوق شهروندی را دچار تزلزل کرده و باعث خواهد شد تا حق و تکلیف متولیان مبهم و فاقد کارایی لازم شود. بازیهای رایانهای با وجود تعدد فناوریها و دانشهای بهکاررفته در دل خود زمینهساز بسیاری از هنجارپذیریها و ناهنجاریها هستند که این ناهنجاریها میتواند از زوایای مختلف علوم انسانی و اسلامی مورد مداقه قرار گیرد، در هر حال بنیاد ملی بازیهای رایانهای بهعنوان تنها نهاد متولی حوزه بازیهای رایانهای در این بخش باید عملکردی فعالانه داشته و تمرکز خود را بر پایش و پالایش اینگونه محصولات بگذارد. تساهل و تسامح در این حوزه امری توجیهناپذیر است که باید مورد عنایت متولیان امر قرار گیرد.بخش عمدهای از این بازیها بر بستر اینترنت به صورت آنلاین برگزار میشود. آیا میتوان با استفاده از این فضا این مدل بازیها را که در داخل کشور مجوز ندارند، کنترل کرد؟بدون شک ایجاد و استقرار شبکه ملی اطلاعات میتواند در این زمینه راهگشا باشد. همانگونه که قبلا نیز اشاره کردم، نبود مرجع رگولاتوری و پدافندی فرهنگی در حوزه سایبری، چنان خطرناک است که اگر اقدامات لازم در این زمینه صورت نپذیرد، به مرور شاهد تخریب ارکانهای اخلاقی و فرهنگی جامعه خواهیم بود، در صورتی که با استفاده از زیرساختهای فنی و مهندسی موجود در داخل کشور میتوان زمینه را به گونهای طراحی کرد که در صورت تجاوز به این حریم اقدامات لازم صورت پذیرد. نداشتن مجوز نشر و پخش یک محصول فرهنگی فناوریمحور و تشویق کاربران برای استفاده از چنین محصولی بیتردید تجاوز به حریم و حقوق کاربران است. شبکه ملی اطلاعات و استقلال پهنه سایبری کشور، نظارت بر چگونگی عملکرد و پاسخگوکردن فعالان این عرصه میتواند تهدیدات خارجی را به فرصتهای گرانبهایی تبدیل کند که متاسفانه این امر بهعلت نوع دیدگاههای سیاسی جهانیشدن و نه تعامل با جهان همچنان مغفول مانده است.اخیرا وزارت ارتباطات در حوزه محتوا هم وارد فعالیت شده است. آیا این وزارتخانه در کنترل این ماجرا نقشی ندارد؟وزارت ارتباطات بهعنوان بخشی از دولت شاید بتواند در عرصههای مختلفی به نقشآفرینی بپردازد مخصوصا با انحلال شورای عالی اطلاعرسانی و انتقال این وظایف به وزارتخانه، اما باید توجه کرد که بهطور کلی وزارت ارشاد متولی امور جاری فرهنگی است و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی و دیگر شوراها و سازمانها بهعنوان سیاستگذاران این عرصه میتوانند به نقشآفرینی بپردازند اما اینکه وزارت ارتباطات بهعنوان پیشرو در زمینه محتوا وارد عرصه شود، این امر دارای مفاسدی است زیرا این وزارتخانه ذاتا وزارتخانهای فنی است و شاید درک مناسبی در حوزه محتوا نداشته باشد و البته از منظر قانونی فقط میتواند زیرساختهای ارتباطی و شبکه ملی اطلاعات را طراحی و مدیریت کند و باید توجه کرد که در این موضوع میتواند اقدامات مهمی را به ثمر برساند.در زمینه بازیهای رایانهای، بنیاد ملی بازیهای رایانهای وظیفه محتوا را دارد اما گویا به لحاظ اجرایی نمیتواند وارد شود. کدام نهاد در این زمینه مسوولیت دارد تا چنین اتفاقی کنترل شود؟با توجه به آنچه در اساسنامه و شرح وظایف بنیاد ذکر شده است، بهطور اساسی میتوان گفت این نهاد میتواند عملکرد بسیار مطلوبی را زمینه وظایف محولشده به انجام برساند. این بنیاد ذیل وزارت ارشاد تعریف شده و میتواند از ظرفیتهای این وزارتخانه به درستی استفاده کند ایضا آنکه برای این بنیاد 11 وظیفه بسیار مهم تعریف شده است که این وظایف میتواند نقشی بیبدیل را برای این نهاد به ارمغان آورد اینکه بنیاد نتواند وارد عرصه اجرا شود، ضعف سیاسی و مدیریتی این نهاد معظم است. حتی اگر نیمنگاهی به مدیریت پیشین و فعلی این نهاد داشته باشیم، نوع عملکرد و بازه اختیارات آن بهخوبی قابل بررسی است. متاسفانه آنچه امروزه گریبان سازمانها و نهادهای دولتی را گرفته، سیاستزدگی و منفعلبودن در نظام جهانی است و الا ظرفیتهای لازم در این خصوص مهیاست که با اندک دقتی در اسناد بالادستی میتوان آنها را احصا کرد و در یک کلام میتوان گفت اذن در شیء، اذن در لوازم آن نیز هست یعنی وقتی بنیاد ملی متولی اموری است، یقینا اختیارات لازم نیز برای رسیدن به این اهداف به آن داده شده است.امروزه بازیهای رایانهای و موبایلی تاثیر زیادی در جامعه دارند. وظیفه حاکمیت درباره اینها چیست؟وظایف حاکمیت و دولت را میتوان به دو وظیفه ذاتی و عرضی تقسیمبندی کرد حاکمیت در ایران مفهومی موسع دارد که وظیفه آن راهنمایی آحاد مردم و سوق دادن آنها به سعادت دنیوی و اخروی است لذا در این حوزه ابزارهای فرهنگی و محتوایی بهعنوان قدرت نرم میتوانند از اهمیت ویژهای برخوردار شوند. بازیهای رایانهای بهعلت تعاملگراییشان با مخاطب وداشتن عناصر علوم انسانی در تشکیلشان مانند داستان، القای باورها، فرهنگها، تعریف هنجارها و . بهعنوان یکی از ابزارهای بسیار مهم همواره مورد توجه قرار میگیرند. مضافا آنکه مخاطبان آنها عموما کودکان، نوجوانان و جوانان هستند از طرفی دولت بهعنوان بازوی اجرایی این سیاستهای کلان میتواند برای اجراییشدن اهداف از ابزارهای قانونی بسیاری بهره ببرد، به شرط آنکه وارد فضای اجرایی شده و از نظریهپردازی در این خصوص و آن هم مستقل از سیاستهای حکومت پرهیز کند.به نظر شما شورای عالی فضای مجازی در حوزه بازیها تاکنون اقدام درخوری انجام داده است؟متاسفانه شورای عالی فضای مجازی در کل عملکرد قابل قبولی را از خود نشان نداده است و باوجود تاکید رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص ساماندهی این فضا ما همچنان شاهد عملکرد مطلوب و نقشآفرینی این شورا در کشور نیستیم و همچنان بسیاری از موضوعات مورد بررسی قرار نگرفته و مصوبات لازم و نحوه اجراشدن مسایل با ابهامات بسیاری مواجه است حتی در خصوص مسایلی که شورا باید ورود فعالانهای میداشته، شاهد عملکرد موثری نبودهایم و شاید این امر بهعلت نوع فعالیت مرکز ملی فضای مجازی بهعنوان بازوی اجرایی شورا باشد. در هر حال امیدواریم با تغییر رویکرد در این شورا و مرکز، شاهد نقشآفرینی و ریلگذاری مناسبی در حوزه فضای مجازی باشیم. |
واهگ کمک به خواستههای یک دیگر واهگ - روستای بانشیپ واهگ یک موسسه است که با هدف کمک به خواستههای یکدیگر و هم نوع اندیشی در تاریخ 1399 / 5 / 3 در استان سیستان و بلوچستان شهرستان قصرقند روستای بانشیپ متولد شد ایران زمین پهنهای عظیم و آکنده از فرهنگهای گوناگون است. اقشار ، اقوام ، گروههای متعدد زبانی و فرهنگی ، اقلیتهای مذهبی و غیر مذهبی ، گروههای متنوع جماعتی و . این ترکیب را شکل میدهند بخش قابل توجهی از این موزاییک فرهنگی به قوم بلوچ اختصاص داردسیستان و بلوچستان با مسایل عدیدهای از جمله مشکلات اجتماعی و اقتصادی روبرو بوده و هست . افزایش جمعیت ، بیسوادی ، بیکاری و عدم اشتغال ، نابرخورداری از امکانات زیربنایی چون بهداشت ، آموزش ، ورزش و تفریح ، ضعف بخشهای اقتصادی نظیر صنعت ، کشاورزی و دامپروری ، نیز موقعیت بد جغرافیایی و اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی ، هوای گرم وخشک ، بارندگی ضعیف و نیز گسستگی فضایی - طبیعی با مراکز اصلی نظیر پایتخت ، شمال و غرب کشور آنها را در حاشیه قرار داده و عملا سبب گسستگی فرهنگی و اقتصادی این بخش با سایر نواحی کشور میشود .کار خیر و نیکوکاری مفهوم جدید و نوظهوری نیست، بلکه از زمانی که انسان پا به زمین خاکی گذاشت در سرشت و ذات او وجود داشته و همیشه و در همه حال سعی در کمک و یاری به هم نوع خود داشته است.و اما واهگ با هدف کمک به خواستههای یکدیگر قصد دارد هر شخص در مسیر محیطی آباد و پیشرفته بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود متناسب با فرهنگ عمومی تغییر و تحول در زندگی خود ایجاد کند.جلسات واهگو همچنین شما دوستان عزیز میتوانید در اینستاگرام با بیان نظرات و پیشنهادهای خود با ما در ارتباط باشید آدرس اینستاگرام واهگ : vahag . ir دعوت به فراخوان واهگ |
معرفی کتاب رشد کودک و نوجوان رشد کودک و نوجوان (بر اساس دیدگاه چند فرهنگی و چند رشتهای)اغلب کتابهای آموزشی نوشته شده در مورد رشد بشر یا کودک و نوجوان عموما بر فرهنگ غرب و مباحثی که توسط دانشمندان غربی مطرح شدهاند تمرکز دارند. اگر چه این رویکرد معتبر و علمی است، ولی رشد را از دیدگاه فرهنگی و چند رشتهای مورد توجه قرار نمیدهد با وجود اینکه پدیده جهانی شدن امروز خواستار توجه دانشمندان به روند رشد به روشی جهانی و بین المللی میباشد. ما در زمان شگفت آوری از تغییرات جهانی زندگی میکنیم و دانش جویانی که در زمینههای علوم اجتماعی و علوم انسانی تحصیل میکنند باید از این تغییرات آگاه باشند. همچنین، این واقعیت که نویسندگان این کتاب درسی از پیشینههای فرهنگی گوناگونی هستند، ضرورت پرداختن به فرایندهای مختلف رشد از دیدگاه غربی و غیر غربی را ایجاد نمود. هچنین به نظر میرسد پرداختن به موضوعات جهانی امروز بر اساس تغییرات و رشد انسانی با استفاده از تفاسیر چند فرهنگی حیاتی و بسیار مهم است.امروزه، بیش از هر زمان دیگری، میبینیم که جهانی شدن چگونه ریاست میکند و پیشروی و رشد بشر را پیش میبرد. نوجوانی که در ژاپن زندگی میکند که زمانی ارتباط قوی ای با اجداد خود داشت و از این رو سنتی بوده و شیوه زندگی اش با اجدادش مطابقت داشت، اکنون بیشتر به نوجوانان امریکایی شباهت دارد تا اجداد خود. ژاپن، که یکی از سنتیترین دیدگاههای اجتماعی و قومی را در مورد زندگی داشت، اکنون نیاز به تغییر و ادغام جهانی را درک کرده است. با این حال این دیدگاه و تغییر درونی در مورد انعطاف پذیری در مورد سنتها و جهانی شدن به راحتی صورت نمیگیرد. اکنون بیش از هر زمان دیگر آشکار است که جهان به سمت یک پویایی اجتماعی منحصر به فرد و ترکیب سنتها و فرهنگها در حرکت است. علاوه بر این، ایدهها در مورد چرایی و چگونگی تغییرات بشر، دلایل این انعطاف پذیری، اطلاعات در مورد ثبات و چگونگی عدم تغییر در بعضی موارد ما را ملزم بر آن کرد تا به هر دو دیدگاه غربی و غیر غربی در مورد رشد در این کتاب بپردازیم. نتایج این بررسیها نویسندگان را متعهد نمود تا دیدگاه بی طرفانهای در مورد رشد انسان به خوانندگان ارایه دهند تا حداکثر بهره را از این کار ببرند.کتاب "رشد کودک و نوجوان (بر اساس دیدگاه چند فرهنگی و چند رشتهای)" به تالیف دکتر نیکول جعفری، دکتر سینتیا دونهام، دکتر اریلین پیپرمندی و ترجمه شبنم چابک سوار در 473 صفحه به شمارگان هزار نسخه و به قیمت 53 هزار تومان از سوی نشر زرین اندیشمند روانه بازار نشر شده است. |
از چیستی تا رسالت رمان اجتماعی و بررسی اقسام آن رمان اجتماعیابتداء بیایید کمی در مورد چیستی رمان صحبت کنیم:در تبیین و تعریف رمان، حرفهای زیادی زده شده است، اما یکی از جالبترین آنها که با موضوع مقاله ما هم تطابق زیادی دارد، مربوط میشود به ویلیام هزلیت. او یک منتقد و مقاله نویس مطرح انگلیسی است که در قرن نوزدهم زندگی میکرده است. وی رمان را به داستانی تعریف میکند که مبتنی بر تقلیدی نزدیک به واقعیت نوشته شده و زندگی آدمی، عادات و حالات او را تصویر میکند و در حقیقت به نوعی جامعه خود را تصویر میکند.این تعریف را عدهای ناقص دانستهاند اما دست کم میتوان آنرا برای رمانهای اجتماعی قابل قبول دانست چراکه در رمانهای اجتماعی، شیوه نوشتاری و هدف از همین قرار است که وی ادعا کرده.اگر بخواهیم رمان را جوری تعریف کنیم که شامل همه رمانها بشود، باید بگوییم رمانها متن هایی داستانی هستند که در قالب نثر بوجود میآیند.خوب است اینرا هم بدانید که رمانها امروزه معروفترین شکل تبلور یافته ادبیات در جهان محسوب میشوند و از همین جهت فرهیختگان بسیاری، به آن توجه ویژه دارند.بررسی رمان اجتماعی، از چیستی تا اقسام آن:اما میرسیم به رمان اجتماعی. این نوع رمانها در مورد مسایل اجتماعی صحبت میکنند و تمرکز اصلی آنها بر روی این سه آیتم است ماهیت جامعه، عملکرد جامعه و تاثیرات جامعه بر روی افکار و اعمال انسانها. البته این 3 آیتم را با رویکردی انتقادی نسبت به جامعه مورد بررسی قرار میدهند.اما در تولید این نوع آثار هنری، توجه زیادی به مسایل اقتصادی و اخلاقی میشود و این آثار همواره فضای جامعه را از این جهات مورد نقد قرار میدهند.رمانهای اجتماعی از کجا ظهور کردند؟!جالب است بدانید که ریشه رمانهای اجتماعی، یک پدیده اجتماعی است که به انقلاب صنعتی شهرت پیدا کرده است. در این دوران بود که رمان اجتماعی به یکی از ارکان رمانها تبدیل شد و شیوع گستردهای پیدا کرد. در این بازه زمانی، زندگی کارگران و خانودههای آنها بشدت سخت شده بود و از همین جهت مورد توجه بسیاری قرار گرفت که قشر رمان نویسها، جهتی از این توجهها را به خودش اختصاص داده بود. رمان *روزگار سخت* اثر چارلز دیکنز انگلستانی، در همین دوران نوشته شد.رمانهای اجتماعیرمانهای اجتماعی چه اهدافی را دنبال میکنند؟!معمولا نویسندههای رمان اجتماعی، این رمانها را با نیت ارشاد جامعه و حاکمان آن تولید میکنند. آنها به دنبال تغییراتی بنیادین در فضای جامعهاند و ابزار خود را هنر خودشان و در حقیقت رمان نویسی قرار دادهاند. بنابراین شما با مطالعه رمانهای اجتماعی میتوانید تصویر بهتری از شرایط یک جامعه داشته باشید و بسیاری از حقایق را در قالب هنر، متوجه شوید که بسیار لذت بخش است. در بسیاری از رمانها، علاوه بر بیان نواقص و مشکلات جامعه، به ارایه راه حل هایی هم پرداخته میشود و در حقیقت نویسنده، طرحهای خودش را با هنرش به گوش مسیولین آن جامعه و افراد آن میرساند.توجه به این نکته نیز مهم است که رمان اجتماعی، به هیچوجه همیشه رمان عقیدتی یا تبلیغی نمیباشد.رمان اجتماعی برای چه کسانی بیشتر جذاب است ؟!همه ما بر اساس شخصیت، علاقه و هدفی که داریم، سراغ مطالعه کتب و خصوصا رمانها میرویم. اگر به موضوعات اجتماعی و انتقاد به شرایط حکومت علاقه مند هستید و یا به دنبال تحول و عدالت خواهی میباشید، قطعا اینگونه آثار برایتان جذابیت بسیار بالایی دارند. به طور کلی افرادی که دغدغههای اجتماعی دارند، میتوانند از خواندن این آثار لذت برده و استفاده کافی را ببرند.رمان پرولتاریایی:رمان پرولتاریایی بخشی از رمانهای اجتماعی محسوب میشود که در حقیقت موضوع انتقاد آن، شرایط زندگی کارگران است. این نوع رمان در نیمه دوم قرن 19 بوجود آمد. با تولید این سبک از رمان، کارگران شخصیت مستقل و واقعی خود را در عرصه ادبیات پیدا کردند. این رمانها بیشتر روی شرایط محیطی، فرهنگی، شخصی و وضعیت روانی کارگران تمرکز دارند و به دنبال احقاق حق آنها با ادبیات و هنر هستند. یکی از شناختهترین آثار در این حوزه، "خوشههای خشم" است که اثر نویسنده امریکایی جان اشتاین بک میباشد.رمان انتقادی اجتماعی:یکی از رمانهای اجتماعی پرطرفدار مربوط میشود به همین رمانها. در این رمانهای انتقادی_اجتماعی، نویسنده بر روی یک یا چند مشکلی که در فضای یک جامعه وجود دارد متمرکز میشود و صرفا به تبیین آن میپردازد و در واقع با تولید این اثر، انتقاد خود را نسبت به شرایط جامعه، به گوش همه میرساند. در رمان انتقادی - اجتماعی، معمولا به تبلیغ و ترویج یک فکر و عقیده خاص پرداخته نمیشود و صرفا یک سری موضوعات مورد انتقاد قرار میگیرد. رمان *کلبهی عمو تام* نوشتهی بیچر استاو، یکی از آثار قابل توجه این حوزه به شمار میرود.نخستین رمان اجتماعی ایرانیان در مورد چه بود؟اولین رمان ایرانی ای که نگاشته شد، مربوط میشود به وضعیت حقارت بار و اسفناک زنان در جامعه که با نام تهران مخوف منتشر شد و اثر مشفق کاظمی بود. این رمان از قدرت ادبی قابل توجهی برخوردار بود که توانست به الگوی قدرتمندی برای بسیاری از نویسندگان همچون عباس خلیلی، صاحب اثر *روزگار سیاه، انتقام و اسرار شب* تبدیل شود.سیاحت نامه ابراهیم بیک و زیربنای رمان اجتماعی فارسی:رمان سیاحت نامه ابراهیم بیک که اثری از زینالعابدین مراغهای هست را میتوان به نوعی زیربنای رمان اجتماعی فارسی دانست و تولید این اثر به پیشرفت رمان اجتماعی کمک بسیاری کرد. |
عمق فقر فرهنگی ما شاهرخ احمدزاده بر اساس آمارهای جهانی، ایران هفتمین کشور مصرفکننده لوازم آرایش در دنیا و دومین کشور خاورمیانه پس از عربستان سعودی است. ارزش سالیانه تجارت این لوازم در ایران، یک میلیارد دلار به صورت واردات و 2 میلیارد و 200 میلیون دلار به شکل قاچاق است. گزارشهای تحقیقی از منابع موثق میگویند یک زن ایرانی، بطور متوسط، 3 برابر یک زن اروپایی آرایش میکند. سرانه هر ایرانی در طول یک سال 130 هزارتومان برای مسایل فرهنگی اش (مثل کتاب و سینما و آموزش) است، در حالی که سرانه او برای لوازم آرایشی و بهداشتی اش 509 هزار تومان تا یک میلیون تومان است . همین طور از هر 1000 ایرانی، یک ایرانی عمل جراحی روی خود انجام داده است. موضوع جالب این است که عدد سرانه مصرف 500 هزارتومان تا یک میلیون برای لوازم آرایشی، روی همه مردم ایران تقسیم شده است، اما در اصل، 15 میلیون ایرانی یک تنه 3 هزار و 600 میلیارد تومان لوازم آرایشی میخرند. طبیعتا مساله خرج عظیم جراحی زیبایی و هزینه لوازم آرایشی را به همه ایرانیان نمیشود تعمیم داد. اما سیوالی که پیش میآید این است که چراما به همراه مردم عربستان باید در این مساله در کل خاورمیانه روی سکوی اول ایستاده باشیم؟آیا این مسالهای است که از لحاظ روان شناسی قابل بحث است؟ یعنی ایرانیان مشکل اعتماد به نفس مرتبط با زیبایی دارند؟ یا نه، یک مساله زیباشناسانه دارد، مثل این که ما ایرانیان یا عربستانیها ژنتیکی زشت هستیم و نیاز به زیباتر شدن را حس میکنیم؟ یا شاید سیوال هایی دیگر. نمیدانم.چرا جامعهای که به فرهنگ و تمدن اش میبالد، خرج به روز نگه داشتن فرهنگی اش، کمتر از خرج به روز نگه داشتن زیبایی اش شده است؟ بیشتر فکر کنیم. |
اطلاهاتی درباره ظرفیت باتریها، مقاومت داخلی و تخلیه خود به خودی شارژ باتری ظرفیت باطری برای همه کاربران تلفن همراه اهمیت ویژهای دارد. اما منظور از ظرفیت باطریها چیست؟ عددی که همراه با علامت درصد در بالای صفحه گوشی هایمان میبینیم به چه معناست؟ چرا گاهی این اعداد روند کاهشی سریعتری به خود میگیرند؟اگر بخواهیم ظرفیت باطری گوشی موبایل و سایر دستگاهها را به صورت ساده توضیح دهیم باید یک طبقه بندی فرضی سه گانه را تصور کنید. این طبقه بندی شامل، انرژی قابل استفاده (مثلا اگر 40 % از انرژی باتری مصرف شده باشد، 60 % باقیمانده انرژی قابل استفاده محسوب میشود) و انرژی مصرف شده (همان 40 % مصرف شده)، و قسمت غیر قابل استفاده (بخش سنگی) باتری میباشد.ظرفیت سنگی چه معنایی دارد؟وقتی که باتری تولید میشود با توجه به ظرفیتی که تولیدکننده برای آن تعریف میکند، باتری نو است و تا 100 % ظرفیت کارکردی برخوردار است. به مرور زمان، باتری بنا بر فعل و انفعالات شیمیایی، دچار تنزل میشود و این 100 % ظرفیت کارکردی کاهش پیدا میکند.مثلا بعد از مدتی ظرفیت کارکردی باتری به 90 % تنزل پیدا میکند، و آن 10 % ظرفیت از دست رفته باتری، تحت عنوان ظرفیت سنگی شناخته میشود، یعنی ظرفیت مرده باتری.به طور کلی تقریبا در تمام گوشیها، با رسیدن باتری به ظرفیت 60 % یا پایینتر از آن، دیگر عملا امکان استفاده از گوشی مثل قبل وجود نخواهد داشت. البته این مسیله و نیاز یا عدم نیاز به تعویض باتری تا حد زیادی به شرکت تولیدکننده باتری، یا مکانیزمهای به کار گرفته شده از سوی شرکت تولید کننده در باتری بستگی دارد.مثلا شرکت اپل با بهره گیری از باتری و مکانیزمی که در باتریهای خود به کار گرفته بود، تا مدتها بنا بر سیاستی مشخص، سرعت گوشیهای خود را با توجه به عمر باتری پایین میآوردمقاومت داخلی در ظرفیت باتری به چه معناست؟ممکن است ظرفیت باطری بالا باشد اما قادر به ارایه اثربخش انرژی ذخیره شده نباشد، یعنی محدودیت در انتشار انرژی. این مسیله با مقاومت داخلی تعریف میشود. برای اینکه باتری انرژی خارج کند باید از مقاومت داخلی پایینی برخوردار باشد. این مقاومت که در واحد ( Mw ) سنجیده میشود، در واقع دربان باتری محسوب میشود. هر چه این مقدار پایینتر باشد، باتری از مقاومت پایینتری برخوردار است.به طور کلی باطریهای اسیدی - سری از مقاومت داخلی پایینی برخوردارند و باطریهای کربنی - زینکی مقاومت داخلی بالایی دارند.خود تخلیهای ظرفیت باتریتمام باطریها تا حدی به صورت خود به خود تخلیه شارژ دارند. تخلیه خود به خودی شارژ یک نقص محسوب نمیشود، اما ضعف در تولید میتواند این مسیله را تشدید کند. میزان این هدررفت انرژی بنا بر ساختار شیمیایی متفاوت است.به طور کلی باطریهای لیتیومی و قلیایی از نظر حفظ انرژی جز بهترین باطریها محسوب میشوند. در مقایسه، باطریهای قابل شارژ نیکلی، بیشترین هدررفت انرژی را دارند و اگر باتری چند روز مورد استفاده قرار نگرفته باشد هم باز نیاز به شارژ دارند.هدررفت انرژی معکوس است، یعنی اینکه درست بعد از شارژ باطری میزان هدررفت در بالاترین سطح است و بعد از آن تنزل پیدا میکند.تخلیه خود به خود شارژ در باطریهای لیتیوم یونی در کل مدت استفاده، تقریبا در یک سطح قرار دارد و بنا بر عمر باطری چندان متغیر نمیباشد.منبع این مقاله از سایت زیر برداشته شده است: - capacity - internal - resistance - and - spontaneous - discharge / |
آریتمی قلبی چیست؟ آریتمی قلبیمشکلات ریتم قلب که همان آریتمی قلبی است زمانی اتفاق میافتد که تکانههای الکتریکی هماهنگ کننده ضربان قلب به درستی کار نکنند و باعث میشود قلب خیلی سریع، خیلی کند یا نامنظم بشود. حتما باید در این مواقع به دکتر قلب تهران به دلیل تجهیزات پیشرفته مراجعه کنید.درمان آریتمی قلب اغلب میتواند ضربانهای سریع، آهسته یا نامنظم قلب را کنترل یا از بین ببرد. علاوه بر این از آنجا که آریتمیهای دردسرساز قلب معمولا بدتر یا ضعیف میشوند در اثر ضعف یا آسیب دیدگی قلب، ممکن است بتوانید با اتخاذ یک سبک زندگی سالم برای قلب خطر آریتمی خود را کاهش دهید. البته روند درمان این بیماری قلبی نیاز به تجویز بهترین متخصص قلب دارد که باید شما را تحت معاینه و بررسی قرار داده تا بتواند تشخیص و درمان درستی را در پیش بگیرد.آریتمی قلبضربان قلب طبیعی چیست؟همه ما بر این موضوع آگاه هستیم که قلب از چهار اتاق تشکیل شده است. دو اتاق فوقانی (دهلیز) و دو اتاق پایین (بطن). ریتم قلب به طور معمول توسط یک ضربان ساز طبیعی واقع در دهلیز راست کنترل میشود. گره سینوسی تکانههای الکتریکی تولید میکند که به طور معمول هر ضربان قلب را شروع میکند. این تکانهها باعث انقباض عضلات دهلیز و پمپاژ خون به بطنها میشوند. برای برسی با تجهیزات کامل باید به دکتر قلب تهران مراجعه کنید.سپس تکانههای الکتریکی به دستهای از سلولها میرسند که گره بطنی نامیده میشوند. گروه AV قبل از ارسال سیگنال الکتریکی به بطنها، سرعت آن را کم میکند. این ت خیر اندک باعث میشود که بطنها با خون پر شوند. وقتی تکانههای الکتریکی به عضلات بطنها میرسند، منقبض میشوند و در نتیجه خون را به ریهها یا به بقیه بدن منتقل میکنند.قلب سالمدر قلب سالم، این روند معمولا نرم و روان انجام میشود و در نتیجه ضربان قلب در حالت استراحت طبیعی 60 تا 100 ضربان در دقیقه است که به آن ضربان قلب طبیعی گفته میشود. اما کسانی که دچار بیماری آریتمی قلبی هستند روند ضربان قلب آنها اینگونه نیست و میتوان گفت که در دسته افرادی که دارای ضربان قلب طبیعی میباشند قرار ندارد و در حقیقت ضربان قلب آنها غیر طلبیعی میباشد.دکتر قلب تهرانانواع آریتمی قلببهترین متخصص قلب که در زمینه درمان بیماری آریتمی قلبی تخصص دارند، آریتمیها را نه تنها از طریق منشا آنها (دهلیزها یا بطنها) بلکه از نظر سرعت ضربان قلب آنها طبقه بندی میکنندو آریتمی قلبی دارای انواع مختلفی است که در ادامه به انواع آریتمی قلبی اشاره کردهایم.تاکی کاردی: این به ضربان قلب سریع اشاره دارد.برادی کاردی: این به ضربان قلب آهسته اشاره دارد.نکتهبه خاطر داشته باشید که همه تاکی کاردیها یا برادی کاردیها به معنای ابتلا به بیماری قلبی نیستند. مثلا: در طول ورزش طبیعی است که ضربان قلب سریع داشته باشید زیرا قلب با سرعت بیشتری مییابد تا خون غنی از اکسیژن بیشتری به بافتهای شما برساند. در هنگام خواب یا زمان استراحت عمیق، ضربان قلب کندتر نیست.ضربان قلبجمع بندیدر این مطلب تا حدودی شما را با بیماری آریتمی قلبی و انواع آن آشنا کردیم. همچنین اشاره کردهایم که برای تشخیص و درمان صحیح نیاز است که حتما به بهترین متخصص قلب مراجعه کنید تا با آزمایشها و معایناتی که روی شما انجام میدهند تشخیص دهند که شما به کدام نوع از انواع آریتمیهای قلبی مبتلا میباشید. |
عمر باتری الکتریکی را با استفاده از مدل هوش مصنوعی تخمین بزنید استفاده از باتری الکتریکی در انواع برنامهها از ادغام منابع انرژی متناوب، تا باز کردن قفل موضوع انرژی بدون کربن برای بخش حملونقل از طریق وسایل نقلیه الکتریکی، تا میزبانی برنامههای الکترونیکی پیشرفته و رباتیک، اهمیت بسیاری دارد.با اینحال یکی از چالشهای اساسی این است که باتریها به دلیل شرایط کار به سرعت تخریب میشوند. درحالحاضر تخمین سلامت باتری الکتریکی بدون قطع عملکرد آن یا بدون طی مراحل طولانی تخلیه شارژ که به تجهیزات خاصی نیاز دارد، دشوار است.اخیرا محققان گروه Smart Systems Group در دانشگاه Heriot - Watt ادینبورگ انگلستان، با همکاری محققان گروه Calce در دانشگاه مریلند در آمریکا، روش جدیدی را برای تخمین سلامت باتری ایجاد کردند که بدون در نظر گرفتن شرایط کار، طراحی باتری، ولتاژ باتری خام و دادههای عملیاتی و با استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی، کار میکند.داریوش رومان، دانشجوی مقطع دکتری که این چارچوب هوش مصنوعی را طراحی کرده، درباره آن توضیحاتی داده است:"برای بررسی تخریب باتری الکتریکی، مدلهای دادهمحور تا جایی پیشرفت داشتند که به توسعه الگوریتمهایی منجر شدند و حالا نتیجهگیری سریعتر شده است. درحالی که محققان اغلب زمان قابل توجهی را صرف توسعه مدل یا الگوریتم میکنند، تعداد کمی از مردم وقت میگذارند تا توضیحات مهندسی که الگوریتم را طراحی کرده، درباره چگونگی کار آن الگوریتم را بدانند. اما این مدل از پایه طراحی شده است. روند کار به این شکل بود که ابتدا از طریق همکاری با گروه Calce در دانشگاه مریلند میزان تخریب باتری را درک کردیم و نتایج آزمایشات مربوط به تخریب را از آنها دریافت کردیم. سپس بر روی دادهها متمرکز شدیم و ویژگیهای مربوط به تخریب باتری را ضبط کردیم. بعد از آن با استفاده از فناوری هوش مصنوعی سلامت باتری را تخمین میزنیم."علاوهبراین، محققان دریافتند که مدلهای دادهمحور فعلی برای تخمین سلامت باتری الکتریکی اطمینان مدل را در نظر نمیگیرند. با اینحال برای تصمیمگیری بسیار مهم است که بفهمیم چگونه مدل هوش مصنوعی به نتیجه خاصی رسیده و آیا میتوان به آن اطمینان داشت یا نه. نکته جالب مدل هوش مصنوعی جدید داریوش رومان این است که خودش میزان قابلاطمینان بودن پیشبینیهایش را به منظور پشتیبانی بهتر از تصمیمگیریهای عملیاتی ارایه میدهد.این مدل هوش مصنوعی همچنین توانایی ارایه استراتژیهای جدید درمورد چگونگی استفاده از انواع باتریهایی که در شرایط مختلف از نظر سلامت قرار دارند را دارد.والنتین روبو، یکی از اعضای گروه Smart Systems میگوید:"استفاده از باتریها به طور فزاینده در انواع برنامهها از رباتیک گرفته تا یکپارچهسازی انرژیهای تجدیدپذیر حیاتی هستند. در نتیجه یکی از چالشهای اصلی در این حوزهها، داشتن برآورد دقیق و با اطمینان از وضعیت سلامتی باتری الکتریکی است. به عنوان مثال در نظر بگیرید یک محصول رباتیک در مکانی مثل قعر دریا مستقر شده و در حال انجام فعالیتی داست اما اطلاعی از سلامت باتری الکتریکی آن وجود ندارد این موضوع بسیار حیاتی است. یا برای برنامههای مربوط به انرژی، برآورد دقیق از عمر مفید باتری برای ماندگاری اقتصادی یک پروژه امری اجتنابناپذیر است."انواع کاربردهای هوش مصنوعی در صنایع مختلف را در هوشیو بخوانید.منبع: هوشیو |
کمی در مورد ابهامات نظم در جهان - بخش اول چند روز پیش در محفلی از خداناباوران و ندانم گرایان بحث نظم در جهان مطرح شد و اینکه نظمی در جهان وجود ندارد یا نمیتوان آن را تعریف کرد یا بی نظمی هایی وجود دارد.عمدتا چند شبهه فلسفی وارد است که در حد فکر و سواد ناچیز خود سعی در مطرح کردن پارهای از جوابها دارم: 1 - نظمی در جهان وجود ندارد(بی نظمی هایی مانند جهشهای ژنتیکی از بین رفتن ستارگان مشاهده میشود) 2 - نظم توهم است و اصلا نظم چیست؟ 3 - ایا اصلا نظم به ناظم نیاز دارد؟ 4 - اگر نظم نبود ما اصلا نبودیم که اظهار نظر کنیم پس الزاما نظمی وجود ندارد(جهان شانسی است و اگر امکان بوجود امدن ما یک در تریلیون باشد ما همانیم)مطالعات و علم این حوزه بسیار گسترده وعمیق است.بزرگانی چون هیوم آن را نقد کردهاند که من در مقابل آنها هیچ خیلی هایمان روی هم به آنها نمیرسیم.اگر بی طرفانه مطالب آنها را خوانده و عمیقا فکر کنیم ممکن است گاهی حق را به آنها دهیم بخاطر همین من عملا توانایی در رد مستقیم نظریات آنها یا شیرجه در عمق فلسفی قضایا ندارم صرفا نظر و تفکر شخصی که به ذهنم میرسد را خواهم نوشت.اما در ابتدا ذکر چند نکته در گوشه ذهن ضروری است: 1 - این سوالات و بحثها هرگز انتها و تمامی ندارد.ذهن انسان فوق العاده است و تا ابد میتوان ایراد در اورد.ایرادات منطقی که اگر بی طرفانه نگاه کنیم از هر دو جبهه مورد قبول است.از طرفی علم و تفکر هم رو به پیشرفت است و هر روز در کنار جوابها سوالهای بیشتری بوجود میاید.اگر دقت کنید با وجود رفع اکثر سوالات اولیه علمی مان تعداد سوالات بیشتر شده اما تخصصی هستند به همین علت ما فکر میکنیم علم در حال پیشروی است. 2 - گاها سادهترین جواب بهترین جواب است.ذهن انسان بسیار چالش پذیر و آفرین است.اگر انسان را در یک اتاق مکعبی ساده بدون هیچ طرح و رنگ و صدا میانداختند و همه ما انجا چشم میگشودیم تا کنون کلی علم و نظریه در مورد منبع اتاق و ویژگیهای دیگر آن پیدا کرده بودیم.همچنین عدهای مخالفت و تناقض هم مشاهده میشد.حتی هم اکنون زمین تخت گرا هم داریم و هزار سال بعد هم خواهیم داشت! 3 - زمان زیادی نداریم.عمده امیدهایمان واهی است.اتییستها استعداد شگرفی در بی معنا کردن زندگی محدود خود دارند اما معنای زیاد و تخیلی به پیشرفتهای علمی بشر و اینده پرشور آن میبخشند.هر کس معنایی از زندگی دارد و برای آنها هم امید و معنا همین است.بسیاری از متفکرین و بزرگان مانند استیون هاوکینگ عقیده دارند بشر صد سال اینده را نمیبیند که به احتمال زیاد همین است و تا قبل آن بشر خود را نابود خواهد کرد همین الان هم استعدادش را دارد حتی اگر یک در ملیون باشد روزی اتفاق میافتد. 4 - جواب صد و قاطعی نیست.در کل واقعا فلسفه جهان اینست که چنان طراحی شده که هر کس هر گونه میتواند بی اندیشد.هیچ مدرک صدی نیست وگرنه همین الان خود خداوند با معجزهای همه را هدایت میکرد یعنی با در نظر گرفتن خالق هم جهان را چنان ساخته که هر کس مجبور به فشار اوردن به ذهن و علم و خود داشته باشد 5 - با تمام این وجود به اعتقاد من حقیقت اصلی را نمیتوان مستقیما یافت اما واقعیت(سایه آن )را میتوان.میتوان گفت حقیقت چیزیست هر چند تلخ اما باور به ان زندگی اجتماعی و فردیمان را بهتر میکند.البته در هردین و باوری افرادی خوب و مفید هستند به همین علت شاید حقیقت خود باورهای مختلف باشد و هدف خالق الزاما یک رنگ کردن همه نیست 6 - برای بحث باید معیارها و پایه هایی در نظر گرفت و سر ان توافق کرد در این مقاله بر سر وجود احتمالی خالق بدون در نظر گرفتن ادیان بحث خواهیم کرد.همچنین از ویژگیهای خالق مانند مهربان بودن و غیره فعلا صرف نظر خواهیم کرد.حتی هدف نهایی آن را هم میتوان در نظر نگرفت .اما بحثهای موجود:ادعای اول:اصلا نظمی وجود ندارد.پس بی نظمی هایی مانند جهشهای بی قاعده ژنتیکی چیست؟در ابتدا باید دید نظم چیست.چگونگی رخ دادن یا حاصل شدن یک رویداد یا نتیجه را در هماهنگی عناصر مرتبط شرح میدهد.خب تعریف اسان است اما مشکل ما از اینجا شروع میشود:یک جریان تحولات بیهدف یا به عبارتی یک بینظمی ممکن است به نتیجهای منجر شود که در پایان نتیجه را با عنوان هدف نشان دهد و جریان پشتسر گذاشته شده را منظم.بله اینها از ویکی پدیاست.ساده اما کار راه انداز چون نه ما انهمه سواد داریم نه هدفمان است که میتوان کتابها نوشت و باز به نتیجه نرسید.به همین علت بررسی اجمالی و سادهتری را پیش میبریم:همچنین برای مثال حمله منظم یک بیماری ویروسی از دیدگاه بدن انسان نوعی بینظمی و ضدیت با هدف حیات بدن است. از اینرو نظم به صورت نسبی تعریف میشود و در برابر آن هرج و مرج یا بینظمی قرار دارد.نظم همچنین در جهانبینی دادارباوری با عنوان برهان نظم مورد بحث است. باورمندان جهان را منظم و نیازمند ناظم مطرح میکنند. ناباوران نظم را یک تصور ذهنی و جهان را فاقد نظم و همچنین فرض وجود ناظم را نیازمند منظمتر بودن خود ناظم و نیازمند بودن خود ناظم به ناظمی دیگر مطرح میکنند.نکته جالب اول نظم کاملا نسبیست.یعنی ما از روی یک طرح یا مقایسه از یک الگو میگوییم چیزی منظم است یا خیر.مثلا یکی به اتاق من میتواند بگوید منظم اما یکی بگوید بودن کتابها روی میز بی نظمیست.ان فرد یا با اتاق خودش یا اتاق فرد دیگری که در عکسو فیلمها دیده مقایسه میکند.یک بیماری میتواند منظم ولی در حمله به بدن بی نظم محسوب شود.در واقع سختی کار ما اینست که هیچ جهان دیگری نداریم که با ان مقایسه کنیم.تازه ان جهان را هم کار خدا میدانیم پس باید جهان غیر مخلوق داشته باشیم و با مقایسه ان بگوییم جهان ما منظم است پس خالق دارد.همه اینها جواب قطعی را سختو غیر ممکن میکند اما:اول رجوع کنیم به فطرت .برخی میگویند فطرت چیست یا .منظور من از فطرت اولین بشریست که وقتی به وجود امد نه از کس دیگری نه از تلویزیون رسانه یا هیچ چیز دیگری تاثیر نمیگرفت.فقط و فقط خودش و ارتباطش با جهان دورش.این ذهن خالص است.کامل نیست اگاهی زیادی ندارد اما اولین جواب خالص و طبیعی را خود ذهن میدهد.جوابی که به عقیده اتییستها حاصل تکامل است اما چه دلیلی باعث شده مغز به دنبال نظم و اقرار به وجود نظم و خالق کند؟چه بت پرستها چه چند خداها همه ابتدا به وجود نظم پی برده و سپس برای ان خالقی قایل شدند و بمرور خالقهای شخصی هرکس افزایش و تلفیق یافت.ایا تکامل باعث شده ؟چرا؟دلیل طبیعی ندارد.اگر بگویید سعی در معنا بخشیدن و زنده نگهداشتن داشته پس دلیل منطقی داشته چرا حالا این را از خودمان بگیریم؟بخصوص وقتی جواب قطعی نداریم که ایا نظم هست یا خیردوم ما قبول داریم جهان را نمیتوان با جهان دیگری مقایسه کرد.ااما اگر وارد جزیییات شویم منظمترین سیاره گونه و قسمتی از کیهان که میشناسیم اینجاست.مگر به باور خود اتییستها تا وقتی که منظمتر از اکوسیستم اینحا را کشف نکردهایم نمیتوانیم بگوییم منظمترین قسمت جهان هستیم و در کل نسبت به بقیه قسمتها منظم محسوب میشویم؟همچنین هر قسمت از جهان نسبت به قسمت دیگر منظم است و جهان در حال گسترش است پس عملا بی نهایت است و نمیتوان نا منظم مطلقی قایل شد.نه فعلاسوم اکثر دانشمندان و متفکران درطول تاریخ و حتی امروزه به طور میانگین نظم را قبول دارند(بجز برخی کشورها و مراکز مطالعاتی خاصی در امریکا یا برخی کشورهای دیگر)علاوه بر ان نظم را قبول نداری؟پس به دنبال فرمول نباش.به دنبال کشف نباش چون قانونی نیست شانسیست..نهایتا نظمی در دنیا نیست فایدهای ندارد.شاید قانون جاذبه زمین درست عمل کند اما چون نهایتا نظمی نیست(که خود مقیاسی ندارد که بگوییم نظم نیست)پس نهایتا این قانون یا باید نقض شود یا عملا رابطهای تو خالی بخصوص در کل جهان هستی باشد پس قبول داریم در دیدگاه جزیی و پایینتر نظمی هست دست کم نسبی و خودمان تعریف کردهایم پس باید سطوح کلی و بالاتر هم دارای نظم باشند اوکی نظم را خودمان تعریف میکنیم؟پس اجازه بده نظم کلی جهان را هم خودمان تعریف کرده و آن را منظم بدانیم چون نهایتا همه چیز در جهان ساخته ذهن و اگاهی ماست شاید حقیقت چیز دیگری باشد اما حقیقتی که ما درک میکنیم ساخته خودمان است ساخته ذهن و اگاهی که به ان انسان میگوییم.چهارم ساختاری که جهانهای متعدد شانسی میسازد کما اینکه یک درملیون جهان منظم بسازد خود منظم است.چون قانونش ساخت جهان منظم یک در میلیون است و این خود یک نظم مشخص است میدانیم مثلا فلان تعداد جهان بعد ما یک جهان منظم خواهیم داشت.پنجم بی نظمی جزوی از نظم است.اگر ستارهای از بین میرود علتش بوجود امدن ستاره دیگر است نمیتوان گفت بی نظمیست.اگر حشرهای مییمیرد یا موجودی شکار میشود علتش حفظ چرخع است.نظم یک چرخه است و خطی نیست.ندانم گرایی حرف حقی زد.اگر جهش نبود حیات معنا نداشت.می ایستاد.بی تحرک بود.سرجایش.اگر جهش ژنتیکی را به جهشهای مثلا نامنظم دیگر در کاینات تعمیم دهیم کل کاینات با یک بی نظمی بوجود امده.اگر این بی نظمی نبود اصلا جهان حرکت نمیکرد.فرض کنید اولین اتم بطور شانسی با اتم دیگری پیوند نمیخورد. تا هیدروژن بوجود بیاید.اصلا به لحاظ فلسفی جهان از نقطه شروع حرکت نمیکرد.پس خود بی نظمی لازم بوده.شاید بگویید تو از کلمه بی نظمی خود استفاده کردی و تناقض داری.در ادامه بگوییم در اینجا بی نظمی از منظر اتییستها و جبهههای مخالف را معنا کردیم.این بی نظمیها اولا خود از چرخه نظم اند.و خود لازمه وجود نظم اند.فرض کنیم تاریکی در کل جهان نبود.همیشه نور همه جا نور.ایا ما در فرهنگ لغتمان کلمه روشنایی را ابداع میکردیم؟قطعا نه بدون تاریکی کلمه مفهوم نور بوجود نمیاید درک نمیشود معنا نمیشود و اصلا وجود نخواهد داشت.پایه فلسفی جهان کنار هم بودن تضاد هاست.به فرض اینهارا بی نظمی بگیریم.اگر این بی نظمی نبود ما کلمه نظم را ابداع میکردیم؟ایا اصلا تصوری از خود نظم داشتیم؟اصلا مفهوم نظم هم وجود نداشت.برای بودن نظم باید بی نظمی نسبی هم باشد.حتی چه بسا خالق خود برای نشان دادن نظم بی نظمی نسبی را نشان داد تا متوجه شویم یکی از نشانههای خالق داشتن جهان چیست.بفهیم بطور نسبی میتوان گفت یک گربه بی نظم است به یک ماشین.پس ماشین خالق دارد.خود گربه نسبت به ساختارهای دیگر تا بی انتها ساختار بی نظم که هر روز هم بیشتر میشود و چون جهان به بی نظمی میرود در هر واحد زمان چیزی بی نظمتر است و چیز قبلی منظم.و این خود غیر قابل تصور است چون خود بافت زمان هم در گسترش است.اما باز میگویم من جواب قطعی ندارم.می ایم برای درک پایین خودم یک تعریف ساده از نظم داشته باشم.میبینم تعریف مطلقی نمیتوان از نظم گفت و نسبی است.پس یک ویژگی از ان میگویم.مثلا ما تعریف مطلق حیات را نداریم اما از ویژگیهای ان،ان را درک و تعریف میکنیم مثل تصورمان هم از خدا.این شباهتها جالب نیست؟میگویم ساختاری منظم است که قابل پیش بینی باشد.حتی اگر پیش بینی ضعیف باشد.اما قابل پیش بینی.حتی اگر همین امروز درصد پیش بینی زیر یک درصد باشد روزی در عالم بی نهایت بشر بالای پنجاه درصد میرسد.شاید اگر چند دهه قبل با اتییستی بحث میکردی میگفت اختلالها و بیماریهای ارثی(البته فرض کنیم اصلا از ارثی بودن و ژنی بودن خبر ندارد.فرض بیماری ایکس)یک بی نظمیست.اما امروزه کاملا نظم دارد.ما با کسب کردن دیتاها و بررسی ژنتیکها و علم نوین با درصد بالایی بیماریهای ارثی را پیش بینی میکنیم چرا؟چون نظم دارد.ما زمانی نظمش را نمیدانستیم.یا با احتمال ضعیفی پیش بینی میکردیم.فکر میکردیم دلیلی ندارد یا دلایل ان خیلی پیچیده است(که این خود اقرار میکند قابل پیش بینی است و به عبارتی نظم دارد(به تعبیر من) شاید امروز قابل پیش بینی نباشد یا شاید تا ابد ولی مجموعه دلایلی دارد که فقط پیچیده هستند و در کار و درک ما نیست .)من میگویم بطور مطلق هیچ چیز در جهان شانسی نیست.دست کم در ابعاد وسیع و کلی.هرچیزی عللی دارد فقط مجموعه دلایل یک چیز انقدر پییچیده و زیاد میتواند باشد یا ما کشف نکرده باشیم که بتوان در کلام گفت شانسیست.مثلا من تصادف کردم.کاملا شانسی!حواسم نبود اره؟نه .در اصل چون فکرم یه جا دیگ بود اون لحظه؟نه بابا اون لحظه حواسم جمع بود پس چرا؟چون یه ثانیه قبلش حواسم پرت بود و یکم ماشینو به چپ متمایل کرده بودم.چرا چون یک ساعت قبلترش دعوام شده بود چرا ؟چون .و محموعه اینها باعث تصادف شد.حتی گاها تقصیر من نیست.همین شرایط را برای راننده دیگری که مقصر اصلی او بود و اومد و زد به من تصور کن.به هر حال علتی داشته اما چون من علتش رو نمیدونم یا فکر نکردم به علتش یا نمیخوام قبول کنم یا مجموعه اتفاقات پشت هم و ریز و پیچیده باعث تصادف شد میگم شانسی بود.پس شانس در سطوح پایین زندگی در کلام میتواند استفاده شود اما در کل واقعا شانسی در کارنیست.حال برگردیم سر اصل موضوع.گفتیم یک ویژگی نظم را قابل پیش بینی بودن یک ساختار در اتفاقات بعدی میدانیم.کما اینکه فعلا علم ما ناقص،ضعیف باشد.مثلا روزی حدس زدن بیماریهای ارثی.پیش بینی هوا وطوفانها(مذهبیون دقت کنند درمواردی هم متاسفانه ما به شانس قسمت میگوییم و خود را توجیه میکنیم)امروز جهشهای ژنتیکی را نمیتوانیم اما عللش را میدانیم و فردا پیش بینی خواهیم کرد ؟؟؟؟!!!نه صبر کنید!!! در اینترنت عباراتی مثل ایا ما میتونیم جهشهای ژنی رو پیش بینی کنیم؟(به انگلیسی سرچ کنید ویرگول انگلیسی رو بد میندازه نمیتونم بنویسم)بنویسید.صدها مقاله پژوهش برخی موارد کاملا قابل پیش بینی شدهاند برخی تا حدی و برخی در حد کمی .اما علم در حال پیشرفت است.الگوها فرمولها روابط الگوریتمها قوانین هر روز کشف و به کار گرفته میشوند.شاید فعلا بگوییم بی نظم اما در اینده صدها قانون(که قطعا میدانیم رابطهای هست وگرنه دنبالشان نمیگردیم یا میگوییم اوکی شانسیست پس نمیشود کاری کرد یا رابطهای پیدا کرد)کشفخواهد شد و همین جهش روزی به اسانترین قوانین و قابل درکترین نظمها تبدیل خواهد شد(مگر اینکه اتییست محترم بخواهد منکر علم قدرت و پیشرفت ان شود یا از دانشمندان با جمله اینکه کاملا شانسیست و رابطهای بین انها نیست و شما دنبال ساختن زورکی رابطه هستید بخواهد دست از کار بکشند)وگرنه قدرت علم زیر سوال میرود پس عملا ما ناتوانیم و نمیتوانیم جهان را مسخر کنیم که خود این نشان از وجود خالقی دارد که چنان جهان را با معجزه و بی دلیل افریده(دست کم خداباوران میتوانند این عبارات را به کار برند)امروز تحقیقات روی پیش بینی زلزلهها ادامه دارد و اکثر فجایا قابل تشخیصند.حتی شهاب سنگ هایی که اگر روزی میخوردند میگفتیم شانسیست امروزه رهگیری و پیش بینی میشوند.تا چند قرن اینده زمین قابل پیش بینی است شاید امروز ضعیف باشد اما در اینده پیش بینیها دقیقتر میشود.شاید بگویید مثلا پیش بینی نابودی محیط زیست را با ظهور یک دولت جهانی حامی محیط زیست میتوان نابود کرد.خب عزیز نگفتیم پیش بینی فقط تجربیست.اینهم کار تحلیلگران سیاسیست و از قضا جامعه و جهان سیاسی نظمهای منطقیتری دارد.به حوزه جدید فیوچریستها بروید و تحقیق کنید.دولتها از نظریههای بازی برای پیش بینی سالهای اینده استفاده میکنند این خود نشانگر نظم در جهان سیاسی و اجتماعیست حتی اگر پیش بینی غلط شو اولا درصدش کم است دوما اشتباه از ما بوده که ان عامل را در نظر نگرفتهایم وگرنه یکهو که معجزه نشده یک متغیر جدید از اسمان بیفتد.حتی در موارد کلان ما عاقبت بافت فضا و زمان و عاقبت کل کاینات را میدانیم .در جریان کرونا هوش مصنوعی هایی با تحلیل داده و الگوریتمهایی توانستند وقوع اپیدمی و حتی نحوه گسترش ان و حتی جهشهای ان را پیش بینی کنند.این نشان میدهد بیماری بی نظمی نیست فقط قدرت تحلیل داده ما ضعیف بود و گاها کار را به دست کامپیوتر باید داد خود کامپیوتر هم وظیفهای جز تحلیل دادهها با الگوریتمهای خاص ندارد.پس هر چیز الان بی نظمیست هرچقدر پیچیده و غیر ممکن بیاید روزی دست کم با هوش مصنوعی قابل پیش بینی خواهد شد.شاید بشر از بین برود نمیدانم اما مهم استعداد بالقوه ان است.میداند نظمی هست که اگر عمر کفاف دهد روزی به همه انها میتوان پی برد. |
چرا لاووازیه اعدام شد؟ لاووازیه شیمی دان فرانسویآنتوان لاووازیه، دانشمند اشراف زاده فقید فرانسوی، تا زمانی که دهقانان فرانسوی به رهبری روبسپیر و دارودستش، او را با گیوتین اعدام کردند، به فعالیتهای علمی خود ادامه داد. باور باید کرد که او کاشف اکسیژن یا دست کم یکی از پیشرویان این راه بود. چیزی که همه تاریخ نگاران دوره فرانسه انقلابی باور دارند این است که او نه تنها گناهی در عیاشیهای شاه و دیگر اشراف زادگان نداشت بلکه فعالیتهای او به عنوان خزانه دار لویی شانزدهم تا حدی باعث تقویت اقتصادی فرانسه بود.ولی به راستی چرا لاووازیه اعدام شد؟ چرا خیلی از اشراف زادگان و "دشمنان ملت" از گیوتین فرار کردند و تاجایی که زمام قدرت را در پاریس به دست گرفتند کسانی مانند ژان - فرانسوا روبل وکیل سلطنتی لویی شانزدهم و ژان - باپتیست گابل کشیش سلطنتی. در این روز ( 25 نوامبر 1774 )، لاووازیه برای اولین بار نظریه اکسیژن خود را مطرح کرد. به افتخار این روز نوشته ایی در مورد دلیل نفرت و ترس مردم از دانشمندان خود مینویسم.ریشه نفرت فرانسویان از دانشمندانآتش زدن ژان بوریدان و پیروانشفرانسویان در قرون وسطی ملتی خرافاتی و عقب افتاده بودند که در سایه جنگ با انگلیس و طاعون گیر افتاده بودنند. بدون شک از دهقانان انتظار درک دانشمندان نمیرفت و محل اقامت دانشمندان در کاخ شاهان فرانسوی بود، ولی در سال 1359 (در برخی منابع 1362 ) به فرمان ژان دوم (که تازه به ژان خوب هم شهرت داشت)،ژان بوریدان فیلسوف فرانسی و پیروانش را در آتش اعدام کردند. چرا؟ چون بوریدان دراصل کشیشی از دین فرار کرده بود او مردم را به فراگیری هنر تشویق میکرد و با آزمایش معروف خود به نام خر بوریدان اراده انتخابی دهقانان ساده دل را به فکر فرو برد.کلیسا که کنترل اروپا را در قرون وسطی در دست داشت یک کشیش از دین برگشته فیلسوف را تحمل نمیکرد. پس پاپ اینوسنت ششم به ژان دوم که بی عرضهتر از آن بود که مخالفت کند، دستور اعدام ژان بوریدان را داد. بوریدان را به همراه پیروانش آتش زدند. ولی افکار او بر کوپرنیک و گالیله تاثیر گذاشت که در نهایت به رنسانس رسید.ترس از دانشمندان و بیبلیوفوبیاهیپاتیا، اولین ریاضیدان زن که زندگی او ثبت شدهاست براساس گفتههای هولبروک جکسون روان شناس و روزنامه نگار بریتانیایی، ریشه ترس و ساخت تیوریهای توطیه از دانشمندان را، در تاریخ میداند. چین شی هوانگ اولین امپراتور چین، دستور اعدام کنفوسیوس و پیروانش و سوختن کتابها او و دگر دانشمندان را صادر کرد و در قرون وسطی اولیه اروپا، به دستور سیریل کشیش اسکندریه و دگر تندروهای مسیحی، هیپاتیا فیلسوف نوافلاطونی و ریاضی دان که به جادوگری متهم شده بود کشته شد. اینان تنها چند نمونه از بیبلیوفوبیا ( Bibliophobia ) یا کتاب هراسی در طول تاریخ است.پرفسور تام شیپر از دانشگاه یورک اولین کسی بود که واژه بیبلیوفوبیا را برای کتاب سوزیها و دانشمند هراسی به کار برد. او سبب رخ دادن همچین ناهنجاری را ناتوانی در خواندن کتاب در کودکی یا حتی بزرگسالی میداند. در قرون وسطی بیشتر مردم سواد نداشتند و به تمام سخنان رهبران دینی خود مثل کشیشها اعتماد میکردند. کشیشها نیز از دانشمندان متنفر بودند در نتیجه به آنها انگ شیطان پرستی و جادوگری میزدند. این اخلاق در مردم اروپا ماند و با آنها به آمریکا و استرالیا نیز رفت. برخی از بزرگترین چهرهای ادبی و علمی قرن نوزدهم و بیستم مثل اسکار وایلد و نیکولا تسلا بخاطر کتاب هراسی مردم در فقر و تنگدستی مردند. اعدام لاووازیهلاووازیه در مسیر خود به سوی گیوتین اثر استیو جونزبرگردیم به موضوع اصلی. برای لاووازیه یک دادگاه الکی برگزار کردند او محکوم به "هدر دادن ثروت ملی" و "همکاری با دانشمندان خارجی" شد و درحالی که داشت از خود دفاع میکرد، قاضی ژان - بابتیست کوفینهال به او گفت:"نیازی به نابغهها نیست". لاووازیه در جواب گفت:"پس دگر نیازی به دفاع من نیست" خود کوفینهال تنها سه هفته بعد در جریان کودتا علیه روبسپیر اعدام شد. پس به گونه ایی انتقام لاووازیه خود به خود گرفته شد، هرچند خون یک قاضی احمق در برابر خون ریخته شدهی لاووازیه هیچی نیست.یکی از غم انگیزترین لحظات تاریخ انقلاب فرانسه، اعدام لاووازیه بود. یکی از شاهدان عینی به نام فرانسوا مروا اینطوری میگوید که:لاووازیه را به سکوی اعدام بردند. درحالی که دگر متهمان گریه میکردند و از مادر ماری (مریم) رستگاری میخواستند، او محکم ایستاده بود و به مردم نگاه میکرد. در سکوی اعدام به سمت گیوتین رفت بدون ترس سرش را بر روی چوبه گذاشت و لحظه ایی بعد او مرده بود.حرف آخرپرتره آنتوان لاووازیهژوزف - لویی لاگرانژ، ریاضی دان بزرگ فرانسوی پس از مرگ لاووازیه درمورد او گفت:تنها یک لحظه از زمان، صرف بریدن سر لاوازیه شد اما شاید صد سال زمان لازم باشد تا کسی مانند او زاده شود.که حرف درستی نیز بود. متاسفانه مرگ لاووازیه آخرین مورد آزار و ترس از دانشمندان در تاریخ نبود تنها شصت و یک سال بعد از اعدام لاووازیه در دوران امپراتوری ناپلیون سوم، ویکتور هوگو نویسنده آزادی خواه برجسته فرانسوی، تنها به خاطر روشنگری خود تبعید شد و به مدت پانزده سال در تبعید زندگی کرد. نمونه دیگری مثل موریتس شلیک فیزیک دان فقید اتریشی که توسط یکی از دانشجویان خودش کشته شد کسی که پایه گذار حلقه وین و یک استاد دانشگاه بود. درواقع آزار دانشمندان و بیبلیوفوبیا همیشه باعث عقب ماندگی مردم بود چه بسا اگر لاووازیه زنده میماند کشفیات دیگری میکرد. بسیار ناراحت کننده است که همیشه قربانی دانشمندان و هنرمندان بی گناه هستند آنهایی که ظلمت زدایی انجام میدهند غافل از اینکه ظلمت زدایی در این دنیا جرم است. |
تخم مرغ برای افراد دیابتی ممنوع! تخم مرغ سرخ شده یا آب پز ، یک غذای محبوب صبحانه و وعدههای مختلف غذایی در سراسر جهان است. با این حال ، مزایای تخم مرغ برای سلامتی بسیار زیاد است ، ولی تحقیقات جدید دانشگاه استرالیای جنوبی نشان میدهد که مصرف بیش از حد تخم مرغ میتواند خطر ابتلا به دیابت را افزایش دهد.منبع: گروه طبیعت گردی و گروه گردشگری گلگشتاین مطالعه از سال ( 1991 تا 2009 ) که با مشارکت دانشگاه پزشکی چین و دانشگاه قطر انجام شده است ، اولین مطالعه ارزیابی تخم مرغ در یک نمونه بزرگ از بزرگسالان چینی است.این مطالعه نشان داد افرادی که به طور منظم یک یا چند تخم مرغ در روز مصرف میکنند (معادل 50 گرم) خطر ابتلا به دیابت را 60 درصد افزایش میدهند.با شیوع دیابت در چین در حال حاضر بیش از 11 درصد - بالاتر از میانگین جهانی 8 ٫ 5 درصد - دیابت به یک نگرانی جدی در مورد بهداشت عمومی تبدیل شده است.ت ثیر اقتصادی دیابت نیز قابل توجه است و 10 درصد از هزینههای بهداشت جهانی ( 760 میلیارد دلار) را تشکیل میدهد. در چین ، هزینههای مربوط به دیابت بیش از 109 میلیارد دلار بوده است.دکتر اپیدمیولوژیست و متخصص بهداشت عمومی ، دکتر مینگ لی ، یونیسا ، میگوید افزایش دیابت یک نگرانی فزاینده است ، به ویژه در چین که تغییر در رژیم غذایی سنتی چینی بر سلامتی ت ثیر میگذارد.دکتر لی میگوید: "رژیم غذایی یک فاکتور شناخته شده و قابل تغییر است که در بروز دیابت نوع 2 نقش دارد ، بنابراین شناخت طیف وسیعی از عوامل رژیم غذایی که ممکن است بر شیوع رو به رشد بیماری ت ثیر بگذارد مهم است.""طی چند دهه گذشته ، چین یک انتقال قابل توجه تغذیهای را تجربه کرده است که باعث شده بسیاری از مردم از یک رژیم غذایی سنتی حاوی غلات و سبزیجات ، به یک رژیم غذایی فرآوری شدهتر که شامل مقادیر بیشتری گوشت ، میان وعده و مواد غذایی پر انرژی است ، دورتر شوند."در همان زمان ، مصرف تخم مرغ نیز به طور مداوم در حال افزایش است. از سال 1991 تا 2009 ، تعداد افرادی که در چین تخم مرغ میخورند تقریبا دو برابر شده است *."در حالی که ارتباط بین خوردن تخم مرغ و دیابت اغلب مورد بحث است ، این مطالعه به منظور ارزیابی مصرف تخم مرغ طولانی مدت افراد و خطر ابتلا به آنها به دیابت تعیین شده است ، که توسط قند خون ناشتا تعیین میشود."آنچه ما کشف کردیم این بود که مصرف تخم مرغ طولانی مدت (بیش از 38 گرم در روز) تقریبا 25 درصد خطر ابتلا به دیابت در بزرگسالان چینی را افزایش میدهد."علاوه بر این ، در بزرگسالانی که به طور منظم مقدار زیادی تخم مرغ (بیش از 50 گرم یا معادل یک تخم مرغ در روز) میخورند ، 60 درصد خطر دیابت افزایش مییابد." این اثر همچنین در زنان بیشتر از مردان بود.دکتر لی میگوید گرچه این نتایج حاکی از آن است که مصرف بیشتر تخم مرغ با خطر ابتلا به دیابت در بزرگسالان چینی ارتباط مثبت دارد ، اما تحقیقات بیشتری برای کشف روابط لازم است."برای غلبه بر دیابت ، یک رویکرد چند وجهی مورد نیاز است که نه تنها تحقیقات را شامل میشود ، بلکه مجموعهای روشن از دستورالعملها برای کمک به اطلاع رسانی و راهنمایی مردم است. این مطالعه یک گام به سوی آن هدف بلند مدت است. " |
چند مطلب باور نکردنی از عجایب بدن گفتم عجایب ر ببینید آن مطلب باور نکردنی در مورد DNA است، احتمال بیشتر شماها تا به حال اسم این را شنیدهاید . این رشته فنری شکل است که در هستهی سلول وجود دارد. اگر سلول را یک استادیوم در نظر بگیریم هستهی سلول اندازهی یک توپ فوتبال در وسط استادیوم است حال مطلب باور نکرنی این است در یک همچین اندازهی کوچکی، طول رشتهی DNA به دو متر میرسد "دددددوووووو مممممممتتتتتتتررررررر خیلی زیاده برای یه فاصلهی 0 / 001 میلی متر واقعا آدم مخش سوت میکشه " دکترها و متخصصان پس از ازمایشاتی رو DNA چندین نفر فهمیدن که آن چند نفر از چند نژاد مختلف هستن مثلا یکی از آنها % 50 فرانسوی بود % 8 بریتانیایی و کلی کشور دیگه .. اون شخص تا قبلش از فرانسویها متنفر بود ولی بعد از دیدن جواب ازمایش متوجه که خودش هم فرانسوی هست در نتیجه ما نباید کسی را بخاطر ملیتش مسخره کنیم یا خود را از او بالاتر بدانیم این لینک رو ببنین در مورد همون ازمایشی که گفتم فقط یه قسمت دیگش |
تعمیرات موبایل هواوی | تعویض باتری هواوی P20 تعمیرات موبایل هواوی | تعویض باتری هواوی P20 تعمیرات موبایل هواوی در بخشهای مختلفی در نمایندگی تعمیرات موبایل هواوی در موبایل سلام انجام میپذیرد. برند هواوی یکی از برندهای شناخته شده تولید موبایل در جهان است که محصولات خود را با تنوع بسیار بالا در بازارهای جهانی ارایه مینماید. هر چند موبایلهای برند هواوی دارای کیفیت بسیار عالی و درجه یکی هستند اما با این وجود شاهد هستیم که این موبایلها نیز دارای ایراداتی هستند. وجود این ایرادات نشان میدهد که هم بایستی کاربران در جهت استفاده بهینهتر از امکانات موبایل خود اقدام نمایند و هم در صورت نیاز به استفاده از خدمات تعمیر گوشی هواوی بایستی از طریق نمایندگی مجاز تعمیرات موبایل هواوی اقدام کنند.یکی از اصلیترین ایراداتی که تعمیرکار نمایندگی تعمیرات موبایل هواوی به آن اذعان دارد، تعویض باتری این موبایلها است. باتریهای مورد استفاده از موبایلها به دلیل حساسیتهای خاصی که دارند، همیشه در معرض آسیب هایی قرار میگیرند. اسیبهای وارده به باتری موبایل هواوی هم از نظر نرم افزاری و هم از نظر سخت افزاری میتواند ایجاد شده و در راندمان این قطعه در موبایل اختلال وارد سازد. از این رو در این مقاله قصد داریم تا به آموزش تعویض باتری هواوی P20 یکی از محبوبترین موبایلهای ساخته شده این برند بپردازیم.در ادامه این مقاله به بررسی عناوین زیر در آموزش تعویض باتری هواوی P20 خواهیم پرداخت: عیب یابی باتری هواوی P20 نکاتی درباره آموزش تعویض باتری هواوی P20 قیمت باتری هواوی P20 مراحل آموزش تعویض باتری هواوی P20 کالیبره کردن باتری موبایل هواوی P20 عیب یابی باتری هواوی P20 یکی از نکات مهم در تعمیرات موبایل هواوی عیب یابی این اسمارت فونها است. در صورتی که عیب یابی به درستی و دقیق صورت گرفته باشد، بقیه مراحل تعمیرات گوشی هواوی مخصوصا در تعویض باتری هواوی P20 راحتتر پیش خواهد رفت. از این رو ابتدا بایستی به عیب یابی باتری هواوی P20 بپردازیم. قبل از اقدام به تعویض باتری هواوی P20 بایستی به موارد زیر دقت داشته باشید.عیبهای رایج باتری هواوی P20 عبارتند از:شارژ باتری زود خالی میشود.یکی از رایجترین نشانه هایی که میتواند نشان دهنده خرابی باتری باشد، خالی شدن سریع شارژ آن است. در صورتی که شارژ باتری موبایل شما زود خالی میشود بایستی نسبت به تعویض باتری هواوی P20 خود اقدام نمایید.موبایل به خودی خود خاموش میشود.یکی دیگر از نشانه هایی که خرابی باتری شما را سبب میشود خاموش شدنهای ناگهانی موبایل است. البته هر خاموش شدن ی نشانه خرابی باتری نخواهد بود. زیرا برخی از مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری هم میتواند دلیلی بر خاموش شدن ناگهانی باتری موبایل شما باشد.باتری ما متورم شده است.یکی دیگر از نشانههای ظاهری که میتواند خرابی باتری موبایل شما را تضمین کند، تورم باتری است. تورم باتری به دلایل مختلفی رخ میدهد. برای مثال برخورد باتری با مایعات میتواند منجر به تورم باتری باشد. در مواقعی که باتری موبایل شما متورم شده باشد، حتما باید هر چه زودتر نسبت به تعویض باتری هواوی P20 خود اقدام نمایید. هر گونه پرهیز از این مورد میتواند منجر به ایجاد اسیبهای بیشتری در موبایل شما کند.برای خواندن ادامه مطلب وارد لینک زیر شوید :تعویض باتری هواوی P20 |
سفر به سیاره سرخ در اپیزود هشتم ایستگاه فضایی قرار است با حضور مهدی صارمیفر راجع به مریخ صحبت کنیم و آریا صبوری برای ما خواهد گفت که چرا دوباره کاروانی از مریخنوردان طی روزهای پیش رو قصد عزیمت به سیاره سرخ را دارند. خانم کرمی نیز از رویاپردازیهای بزرگ بشر میگوید که سهم زیادی در پیشبرد فکر ش به ماورای حصار زمین دارند.از طریق لینک زیر میتوانید به فایل صوتی این قسمت دسترسی داشته باشید: کپسول زمان و ناتیلوس - قرار است این بار کجا بریم آقای میرترابی؟ (آقای میرترابی پشت صفحه کلید نشستهاند و با دکمهها و عقربهها سفر بعدی ما را تنطیم میکنند.) - میخواهیم به نزدیکترین همسایه سیارهای خورشید برویم. در مقیاسهای کیهانی فاصله بسیار بسیار کوتاهی است اما خواهیم دید که در مقیاسهای زمینی و انسانی فاصلهای بسیار بسیار طولانی است. - ما چقدر از زمین دور شدیم ؟ - "آلفای قنطورس" یک مجموعه چهار ستارهای است که فاصلهاش از ما چهار و سه دهم سال نوری است و هر سال نوری، مسافتی که نور در طول یک سال طی می کند، حدود 9 هزار میلیارد کیلومتر است. - کسانی که الان از روی زمین این ستاره را می بینند نور چهار سال پیش را میبینند. - البته، این ستاره در آسمان ایران دیده نمیشود چون در نیمکره جنوبی است. اگر به نیمکره جنوبی برویم، بهراحتی با چشم غیر مسلح میتوانیم این ستاره را ببینیم. این ستاره معروف به "آلفای قنطورس" است و مجموعهای از چند ستاره است که نزدیک ترینشان "پروکسیما قنطورس" نامیده میشود. پروکسیما از همین کلمه نزدیک آمده است یعنی آن ستارهای که از این مجموعه به خورشید نزدیکتر است. فاصله این ستارهها حدود چهار سال و سه ماه نوری است که با یک ضرب ساده حدود 40 هزار میلیارد کیلومتر می شود. - ستارهای که به ما نزدیک تر است کدامیک از این هاست؟ - "پروکسیما" به ما نزدیکتر است. ما "آلفای قنطورس" را میبینیم اما آن نزدیکترین نیست، زیرا "پروکسیما" کمنورتر است و به همین دلیل دیده نمیشود. - یعنی اگر ما بخواهیم از خورشید به سراغ ستاره دیگری برویم، باید به سراغ "پروکسیما قنطورس" برویم. آن هم با این فاصله دور و دراز؟ - این نشان میدهد که عالم چقدر بزرگ است یعنی فاصله نزدیکترین نقطه یا همسایه به ما 40 هزار میلیارد کیلومتر است و این را می توانیم با سفرهایی مقایسه کنیم که بشر امروزه با تکنولوژی در دسترسش انجام داده است. ماه دورترین جایی است که بشر خودش رفته است، که حدود 400 هزار کیلومتر است، و دورترین جایی که ابزارهای سخت بشر رفته است همین منظومه شمسی است. ما نتوانستیم از منظومه شمسی خیلی دور بشویم که حدود چند ساعت نوری است در حالی که فاصله اینجا با زمین حدود سال نوری است و زمین را نمی توانیم ببینیم. خورشید هم چون ستاره کم نوری است، در عالم زیاد قابل مشاهده نیست بهطوری که با چشم غیر مسلح ما دیده می شود اما خیلی کم نور. - ما الان در نزدیکی "پروکسیما قنطورس" هستیم اما ستاره غول پیکری که می بینیم چیست؟ - "آلفای قنطورس" است. ستاره ای که از روی زمین با چشم غیر مسلح دیده می شود. "پروکسیما" را با چشم غیر مسلح نمی توانیم ببینیم. - خورشید هم ستارهای است که از دوردستها به صورت نقطهای دیده میشود. - زمین که اصلا دیده نمی شود چون فوقالعاده کوچک است. به هرحال، همه اینها نشان می دهد که عالم چقدر بزرگ است و خورشید نسبت به "آلفا قنظورس" چقدر ستاره کوچکی است. اصطلاحا، ما در اخترفیزیک به خورشید "کوتوله" می گوییم ستاره ای کمفروغ، کمجرم و کمنور است. البته، برای ما ستاره بسیار مهمی است چون انرژی و حیات روی منطومه شمسی مدیون نور این ستاره است اما ستارههای دیگری که در سیاره ما هستند فوق العاده پرجرم تر، پرنورتر و درخشانتر از خورشیدند. - ستاره "پروکسیمای قنطورس" جوان است یا پیر؟ ما به چه ستارهای نگاه می کنیم؟ - ستارهای کاملا معمولی است اما درخشان تر از خورشید. ستاره ها هرچه پرجرمتر و درخشانتر باشند، طول عمر کمتری دارند. پس با این معیار میشود گفت جوان است.سفر به مریخ با مهدی صارمیفر - به نظرم جالبتر از "مریخ نورد 2020 " امارات متحده عربی است که مسافری را به مریخ می فرستد و ما می خواهیم راجع خاورمیانه و همسایه خودمان صحبت کنیم. در واقع، راجع به نقشآفرین جدید صحبت می کنیم. - سه سال پیش شیخ خلیفه،حاکم ابوظبی، که رییس امارات است گفت ما می خواهیم به مریخ برویم و برنامه اولمان این است که ماهواره بفرستیم. کل این برنامه از مرکز محمد بن راشد بالفضا (جایی که شیخ محمد،حاکم دبی، برای مطالعات فضایی تاسیس کرده است) مدیریت می شود. چشمانداز کلی آن ها این است که جایی را در فضا پیدا کنند و اولین دهکده مریخی و اماراتی را بسازند (برنامه کلی امارات در آینده) - اینجا، ما با ماهوارهای طرف هستیم به اسم امید که وزنش تقریبا 5 / 1 تن است. در حقیقت، "مسبارالامل" یاهوپ فور مارس، مدارگردی است که در مرکز محمد بن راشد ساخته شده است. البته، شاسی و قطعات ماهواره را اماراتی ها ساختهاند. آقایی به نام عمران شرف، که مدرک مهندسی برق را از دانشگاه ویرجینیا گرفته و در سیول هم به مدت هفت سال سیاستگذاری علم و تکنولوژی کرده است، ماهواره "دبی ست 1 و 2 " را ساخت. در حقیقت، دستاوردی است که زیرنظر سارا امیری حاصل شد.ایشان هم در حال حاضر وزیر علوم امارات هستند که علاوه بر ساخت کامل ماهواره، سه دستگاه به دانشگاه کلرادو بولدر و دانشگاه آریزونا سفارش دادند، کمی هم از دانشگاه برکلی راهنمایی گرفتند.این ماهواره در اوایل دوره کرونا با آنتونوف به ژاپن منتقل شد و قرار است با موشک H2 ، ساخت صنایع سنگین میتسوبیشی، از تاناگاشیما در روز 24 تیرماه به فضا پرتاب شود. ماموریت علمی این ماهواره این است که مقدار هیدروژن و اکسیژن موجود در جو مریخ را در گذشته دور (یکی دو میلیارد سال پیش که جو مریخ مملو از این گازها بود) به اصطلاح زیستپذیربودن " Livability " مریخ را در آن دوره اندازه بگیرند و بفهمند که چرا مریخ خاصیت میزبانی حیات را از دست داده است. این ماموریت تقریبا یک سال طول می کشد. مدارگرد بهمن امسال به مریخ می رسد و تقریبا در پنجاهمین سالگرد تاسیس کشور امارات در مدار قرار می گیرد. - چین، هند، اتحادیه اروپا و ایالات متحده هم در صف پیشتازان فضا برای رسیدن به مریخ قرار گرفتند. البته، چین در سال 2011 ماهوارهای را با کمک روسیه به مریخ فرستاد، شکست خورد و قرار است مجدد بفرستد. - "مریخنورد مارس 2020 " قرار است چه زمانی سفرش را آغاز کند؟پرسوریرنس به معنای استقامت و پشتکار که قرار است 27 تیر به مریخ برود. سورپرایز بامزهای همراه خودش دارد که اولین هلیکوپتر مریخی است (هلیکوپتری بسیار کوچک و سبک که قرار نیست ماموریت علمی خاصی را انجام دهد). این هلیکوپتر باید در جو رقیق مریخ پرواز کند و بعدها کم کم باعث ایجاد همکاری بین ربات های زمینی و رباتهای پرنده شود، زیرا اگر در محیط سنگلاخ مریخ مجموعهای از این پرنده ها را داشته باشیم، خیلی راحت می توانیم کاوش ها را هدایت و ربات های زمینی"در مسیر سنگلاخی هدایت کنیم. این ربات را Ingenuity " (به معنای نبوغ) نامگذاری کردهاند. - اندازهاش چقدر است؟ - از لحاظ ابعادی خیلی غول پیکر است، نسبت به " Curiosity " بیست کیلوگرم سنگین تر است، بازوهای قدرتمندتری دارد، چرخ هایش خیلی تقویت شده است و بدنهاش بهکلی فرق کرده است، اما مهمترین چیزی که خیلی جذابش می کند این است که حدود 31 نمونه از خاک مریخ را بستهبندی می کند، جمع می کند و در جای خاصی قرار می دهد تا در ماموریت فضایی بعدی برای اولین بار این مسیر دوطرفه شود یعنی این ماموریت پایهای است برای اینکه بتوانیم نمونههایی از مریخ را به زمین برگردانیم و آزمایششان کنیم. این مسیر دوطرفه آغاز راه خیلی جذابی است برای آینده بشری که می خواهد انسان را به مریخ بفرستد و او را سالم برگرداند. بنابراین، این تاریخ از نظر فعالیتهای فضایی و امکانات ربات بسیار مهم است. این ربات را الکساندر متر، دانشآموز 13 ساله، نامگذاری کرده است. او در نامه بسیار قشنگی که نوشته استقامت و پشتکار را رمز موفقیت و پیشرفت بشر دانسته است و این واژه که برای نامگذاری این ربات استفاده شده از این نامه انتخاب شده است. - سالهاست که ماموریت های فضایی مریخ الهامبخش هستند. شاید کسانی که الان در پروژه 2020 مشغول به فعالیت هستند در آن زمان با ماموریتهای تازه مریخ به این سیاره علاقمند شدند. - این موضوع تاثیر بسیار خوبی بر روی دانش آموزان و دانشجویان دارد. اتفاقا هلیکوپتر مریخی Ingenuity را هم دخترخانمی که دانشآموز سال یازدهم است نامگذاری کرد.سمیه کرمیمریخ و رویاپردازی بشر و داستان علمی تخیلیبه گفته سمیه کرمی قبل از ورود لشکر کاوشگران و پرتاب سفینههای فضایی به فضا مریخ یکی از سوژههای خیلی مهم برای نویسندههای علمی تخیلی بوده است. آن زمان تصور می کردند که مریخ شبیه سطح زمین است. احتمالا، این تصور از آنجا میآمد که مدار مریخ به زمین نزدیک و تقریبا به اندازه زمین است پس باید حاصلخیز باشد. طبیعتا، بعد از اینکه معلوم شد مریخ به شکلی که فکر می کنیم میزبان حیات نیست بازار داغ اینگونه داستانها نیز کساد شد. در دوران اخیر، داستان ها مدرن شدهاند. الان، دنبال این هستیم که چطور روی مریخ کلونی بسازیم.شعاع شوارتزشیلد و احسان مهرجو"شعاع شوارتزشیلد" شعاعی است که طبق معادلات متریک برای سیاه چالهها تعیین می شود. در سال 1916 ، کارل شوارتزشیلد، ستارهشناس آلمانی، نظریه نسبیت انیشتین و معادلات این نظریه را حل کرد. تفسیر پاسخ شوارتزشیلد وجود سیاهچالهای کروی را اثبات کرد. شوارتزشیلد اثبات کرد که اگر یک ستاره با جرم بسیار زیاد به ناحیهای بسیار کوچک فشرده و متمرکز شود، میدان گرانشی در سطح این ستاره آنقدر زیاد میشود که حتی نور هم از سطحش فرار نمیکند. سرعت فرار از سطح چنین ستارهای بیش از سرعت نور می شود و ما به چنین جسمی "سیاهچاله" می گوییم.از نظر تیوریک هر جسم با هر جرمی که داشته باشد می تواند آن قدر کوچک شود که به سیاه چاله تبدیل شود. فقط کافی است آن جسم به شعاعی اندازه دو برابر جرم خودش ضربدر ثابت جهانی گرانش تقسیم بر توان دوم سرعت نور برسد. در این حالت، شعاع شوارتزشیلد جسم را در نظر می گیریم، مثلا شعاع خورشید حدود 700 هزار کیلومتر است و قطر آن حدود یک میلیون و چهارصد هزار کیلومتر. کافی است خورشید به اندازه 6 کیلومتر فشرده شود و به شعاع 3 کیلومتری برسد. در این صورت، خورشید به سیاهچاله تبدیل می شود. برای هر جسم دیگری هم می شود این شعاع را محاسبه کرد.سمیه کرمی و مصاحبه با فرازمینی ها - استانیس لاولن در کتابش به نام "شکست" نظریه جالبی دارد. او فرض می کند که حتما در کاینات به این عظمت موجودات هوشمند دیگری وجود دارند ولی به عقیده او هر موجود هوشمندی در دوران تکاملش ممکن است فقط برای مدت کوتاهی علاقه و حوصله ارتباط برقرارکردن را داشته باشد و بعد از آن کنجکاوی اش را از دست می دهد. او این زمان کوتاه را "پنجره تماس" می نامد و می گوید کاینات آن قدر گسترده است، ما آن قدر از هم دوریم و آن قدر پیشرفته نیستیم که احتمال رسیدن دو موجود به یکدیگر در زمانی که پنجره تماسشان باز است تقریبا صفر است و کتاب میگوید بالاخره با بیگانگانی ارتباط برقرار میکنیم ولی آنها هیچ علاقهای ندارند ارتباط بگیرند."مریخنورد مارس 2020 " قرار است چه کار کند؟ - "مارس هلیکوپتر" با روش خاصی زیر ربات بسته می شود. بعد از فرود ربات در مریخ (بعد از 7 ماه و سرعتی معادل 27000 کیلومتر بر ساعت) با روشهای متنوعی ربات را فرود میآورند. ربات بعد از اینکه از سالم بودن سیستمش مطمین می شود شروع به حرکت میکند و مریخنورد را روی زمین را رها می کند. این هلیکوپتر کم کم خودش را مثل پازل یا طرح اوریگامی باز می کند (مثل پروانهای که بالهایش را باز می کند) و آماده پرواز می شود. . - این ابعاد چه اهمیتی دارد؟سبک بودنش و راحت جاساز کردنش خیلی اهمیت دارد. به علاوه، در جو رقیق مریخ باید دو ملخه با قدرت کار کنند تا نیروی لازم برای بلندشدن از روی سطح مریخ را داشته باشد. - جو مریخ چه فرقی با زمین دارد؟ - در اتاقکهایی شبیهسازی کردند و بارها هلیکوپتر را پرواز دادند. جالب این است که دانشمندان هنوز مطمین نیستند که بتواند دقیق پرواز کند و یکی از موضوعاتی که هست این است که پرواز در زمین با پرواز در جاهای دیگر به دلیل تفاوت فشار جو بسیار بسیار متفاوت است. البته، از جاذبه و سایر عوامل هم نباید بگذریم و وقتی این هلیکوپتر پرواز کند، ما کم کم یاد میگیریم از سطح زمین بلند شویم و مریخ را از زوایای دیگری بشناسیم. تقریبا، اگر همه خشکیهای زمین را جمع کنیم، به اندازه مریخ می شود ولی در مجموع کوچکتر است و از لحاظ فاصله با ستاره مادر،خورشید، تقریبا دو برابر فاصله زمین تا خورشید است. با این حساب، تفاوت زیادی با زمین دارد اما چرا همچنان نامزد اصلی کاوشگران فضایی است؟ - مطالعات سیاره شناسی نشان دهنده این است که در گذشته دور (مثلا: دو سه میلیارد سال پیش) ممکن است شرایطش شبیه امروز زمین باشد و اگر ما بتوانیم مریخ را خوب بشناسیم، شاید از آینده طولانی مدت زمین سر دربیاوریم. ضمن اینکه در منطومه شمسی فقط در مریخ می شود کاوشگری کرد یا حتی، اگر شانس داشته باشیم، آنجا مستعمره بسازیم. سیاره زهره خیلی تحت فشار است، عطارد خیلی به خورشید نزدیک است و بقیه هم سیارات گازی هستند پس بین سایر سیارات مریخ بهترین گزینه است و از همه مهمتر اینکه نسبت به بقیه به زمین نزدیک است. - اقدامات اخیر فضایی در یک ماه جاری به دلیل گشوده بودن پنجره فضایی است؟تقریبا هر دو سال و نیم یک بار، به دلیل همین موقعیت مداری فضا به گونهای می شود که در مدت زمان کمتری (حدود چهار پنج ماه) به مریخ می رسیم. موقعیت مریخ نسبت به زمین به گونه ای است ما می توانیم به طور مستقیم و با فاصله زمانی کمی ماموریت را کنترل کنیم. - پس این پرتاب ها در این بازه زمانی مقرون به صرفه است. پنجره فضایی به معنای سوخت کمتر، انرژی کمتر و سرعت بیشتر است. - خیلی از کاوشگران کنترل فضایی سعی کردند که این سفرها حدود هفت ماه طول بکشد. (در تایید سخنان مهدی صارمیفر) هر دو سال و نیم یک بار "مقابله" رخ می دهد. مقابله یعنی زمین و مریخ به نزدیک ترین فاصله مداری از همدیگر می رسند. طبعا، در این زمان کنترل و پرتاب ماهوارهها بهتر است. - مریخ سیاره "ترین ها"ست. بلندترین کوه یا قله ای که در منطومه شمسی می شناسیم - سه برابر اورست - به نام "الیمپوس"، عمیق ترین درهای که می شناسیم به نام "مارینر"، گردبادهای عجیب، شرایط خاک و آلیاژهایی که شبیه زمین است مریخ را برای ما تبدیل به قصهای هیجانانگیز می کند. بنابراین، سعی کردیم در هوای مریخ تنفس کنیم و ابن روزها به عمق مریخ دلبستهایم به خصوص وقتی MRO خبر از کشف سفره آب زیرزمینی در مریخ داد. بنابراین، انسان برای اینکه بتواند به مریخ سفر کند باید آنجا را بشناسد و ربات ها بهترین سفیران ما هستند. - ماموریت های فضایی فقط به همین دو مورد (مدارگرد عربی و سطح نورد 2020 ) خلاصه می شود یا ماموریتهای دیگری هم هست؟ - ماموریت چینی هم هست. چینیها (با استناد به روزنامه جوان چین) اعلام کردند که با ماموریت "تیانون" دنبال حیات در مریخ میگردند. اما واقعا باید بروند دنبال گذشته حیات. - "وایکینگ 1 " مریخنشینی بود که ایالت متحده آمریکا در سال 1975 به سمت مریخ پرتاب شد و در سال 1976 به مریخ رسید و تقریبا می شود گفت اولین تصایر از سطح سیاره سرخ را از طریق وایکینگ ها دیدیم که ماموریت فوقالعاده مهمی بود. حالا، این بار چینیها دههها بعد همان تجربه را به نوعی تکرار می کنند با این تفاوت که قطعه مرکزی "وایکینگ ها" یک سری آزمایش علمی هم انجام می داد اما قطعه مرکزی چینی ها اطلاعاتش را برای دستگاه مرکزی می فرستد، دستگاه مرکزی برای مدارگرد ارسال می کند و در نهایت مدارگرد برای زمین می فرستد ولی مهندسی کلی و اهدافش خیلی شبیه وایکینگ است که 30 تیرماه (سه روز بعد از Mars 2020 ) نیز پرتاب میشود. این پرتابگر هدف اصلی چینیها و خیلی قوی است بهطوری که می شود گفت بعد از " N1 " شوروی قویترین پرتابگری است که در بلوک شرق ساخته شده است. در واقع، ادامه همان مسیر و میراث ماموریت شوروی است. در نهایت، سه ماموریت طرف 3 ماه آینده به مقصد مشترک مریخ اجرا خواهد شد.داستان انسان و مریخ همچنان ادامه دارد و تا اطلاع ثانوی باید از مسافرانی که به مریخ می فرستیم،سفیران دستساخته بشر، منتطر خبرهای متنوعی باشیم. داستان گام نهادن انسان بر سیاره سرخ مریخ داستان پر آب چشمی خواهد بود چون ممکن است سفری یک طرفه توام با خطرهای زیاد پیش روی انسان باشد. |
تست عمر باتری لپتاپ " />" />" />" />شاید اصلیترین دلیل ساخت و توسعه لپ تاپ ، قابلیت حمل آنست. این قابلیت حمل با داشتن یه باتری که کاربر رو نسبت به همیشه در دسترس بودن برق تا حدودی خلاص میکنه، تکمیل میشه. اما چطور میشه باتری لپ تاپ رو تست کرد؟ چطور بفهمیم خراب شده؟برای کاربرانی که همیشه لپ تاپ رو همراه خود دارند و در هر مکانی ازش استفاده میکنند، باتری لپتاپ عامل تعیین کنندهای در انتخاب و خرید لپ تاپ است. مثل هر وسیلهی دیگهای، قبل از خرید و حتی در حین مصرف، نیاز هست تا از سلامتی دستگاه خود با خبر باشیم. با چند تا کلیک ساده میتونید گزارش عمر باتری رو ببینید.گام اول: وارد محیط CMD شویدبا فشار همزمان دو کلید WIN و R وارد محیط ران شوید. در بخش جستجو cmd را مطابق شکل پایین وارد کنید.گام دوم: وارد کردن کد دستوری گزارش عمر باتریدر این مرحله باید به ویندوز دستور دهید تا گزارش عملکرد و ظرفیت باتری را در اختیار شما قرار دهد. این قابلیت توسط مایکروسافت طراحی شده تا شما از توان باتری و عمر آن با خبر شوید.توجه داشته باشید که کد دستوری رو با دقت وارد کنید و فاصله بعد از cfg رو حتما لحاظ کنید.گام سوم: وارد کردن لینک گزارش در مرورگربعد از وارد کردن کد کلید اینتر را بزنید. بعد از چند لحظه ، لینکی در صفحه به شما داده میشود. لینک را بدون نقطه آخر، کپی کنید. لینک کپی شده رو توی مرورگر وارد کنید تا صفحهای مثل زیر برای شما باز بشه.اگه این دو عدد با هم برابر باشند ، میشه نتیجه گرفت باتری سالمه اما اگه عدد دوم کمتر بود، اختلاف این دو عدد، عمر باتری شما را نشان میدهد. با این تکنیک به راحتی میتونید باتری هر لپتاپی رو در عرض چند ثانیه تست کنید. امیدوارم مطلب بالا به دردتون خورده باشه. جهت حمایت از ، صفحه اینستاگرام آرالپ رو دنبال کنید . کلی نکات مراقبت و نگهداری از لپ تاپ تو پیجمون هست. |
پرتو نور مستقل: پرتوهای نور ویژهای که میتوانند حتی از مواد مات نیز عبور کنند. شکل 1 . پرتو نور از یک محیط آشفته عبور میکند و همان تصویر را بر روی ردیاب که بدون محیط آشکار میشود، ترسیم میکند. منتشرشده در scitechdaily به تاریخ 12 آوریل 2021 لینک منبع Indestructible Light Beam : Special Light Waves Created That Can Penetrate Even Opaque Materials محققان در دانشگاه اوترخت و دانشگاه TU - Wien (وین) امواج نوری خاصی ایجاد میکنند که حتی میتوانند به مواد مات نفوذ کنند، انگار که مواد حتی آنجا وجود هم نداشته باشند. چرا شکر شفاف نیست؟ چون نوری که به یک تکه شکر نفوذ میکند پراکنده، تغییر کرده و به شیوهای بسیار پیچیده منحرف میشود. با این حال، همانطور که یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه توین (وین) و دانشگاه اوترخت (هلند) نشان دادهاند، طبقهای از امواج نوری بسیار خاص وجود دارد که این امر برای آنها صدق نمیکند: برای هر محیط آشفته خاص - مانند قند مکعبی که شما میتوانید در قهوه خود قرار دهید - میتوان پرتوهای نور سفارشی ساخت که عملا توسط این محیط تغییر نمیکنند، اما فقط تضعیف میشوند. پرتو نور به محیط نفوذ میکند، و یک الگوی نور به طرف دیگر میرسد که شکل یکسانی دارد، انگار که محیط اصلا آنجا نبود.این ایده "حالتهای نور پراکندگی - ثابت" نیز میتواند به طور خاص برای بررسی داخل اشیا مورد استفاده قرار گیرد. در حال حاضر نتایج در مجله طبیعت فوتونیک منتشر شده است.شکل 2 . برای مقایسه: نور بدون پراکندگی. ممکن است به مطالعه مقاله نمایش تصاویر جدید هابل: چشماندازهیک کهکشان در حال مردن علاقمند باشید.یک عدد نجومی از اشکال موج ممکنامواج روی سطح آب متلاطم میتوانند به اشکال مختلف نامحدود باشند - و به شیوهای مشابه، امواج نور نیز میتوانند به اشکال مختلف بیشماری ساخته شوند. پروفسور استفان روتر از موسسه فیزیک نظری در TU Wien توضیح میدهد: "هر یک از این الگوهای موج سبک، هنگامی که آن را از طریق یک محیط آشفته ارسال میکنید، به شیوهای بسیار خاص تغییر کرده و منحرف میشوند."استفان روتر همراه با تیمش در حال توسعه روشهای ریاضی برای توصیف چنین اثرات پراکندگی نوری است. تخصص تولید و مشخصهیابی چنین میدانهای نوری پیچیدهای توسط تیم پروفسور آلارد موسک در دانشگاه اوترخت انجام شد. آلارد موسک، رییس گروه تحقیقاتی تجربی توضیح میدهد: "به عنوان یک محیط پراکندگی نور، ما از یک لایه اکسید روی - یک پودر مات و سفید از نانوذرات کاملا تصادفی مرتب شده - استفاده کردیم."اول، شما باید این لایه را دقیقا مشخص کنید. شما سیگنالهای نور بسیار خاصی را از طریق پودر اکسید روی میتابانید و اندازهگیری میکنید که چگونه آنها به ردیاب پشت آن میرسند. با توجه به این، شما میتوانید نتیجه بگیرید که چگونه هر موج دیگری توسط این محیط تغییر میکند - به طور خاص، شما میتوانید به طور خاص محاسبه کنید که کدام الگوی موج توسط این لایه اکسید روی تغییر میکند دقیقا همانطور که گویی پراکندگی موج به طور کامل در این لایه وجود ندارد.استفان روتر میگوید: "همانطور که ما قادر به نشان دادن بودیم، یک کلاس بسیار خاص از امواج نور وجود دارد - به اصطلاح حالتهای نور پراکندگی - ثابت، که دقیقا الگوی موج یکسانی را در ردیاب تولید میکند، صرفنظر از اینکه آیا موج نور تنها از طریق هوا فرستاده شده است یا اینکه باید به لایه اکسید روی پیچیده نفوذ کند." آلارد موسک توضیح میدهد: "در این آزمایش، ما میبینیم که اکسید روی در واقع شکل این امواج نوری را اصلا تغییر نمیدهد - آنها به طور کلی کمی ضعیفتر میشوند."یک صورت فلکی درخشان در ردیاب نورهمان طور که این حالتهای نور پراکندگی ثابت ممکن است خاص و نادر باشند، با تعداد نظری نامحدود امواج نور ممکن، هنوز هم میتوان بسیاری از آنها را یافت. و اگر شما چند مورد از این حالتهای نور پراکندگی - ثابت را به روش درست ترکیب کنید، دوباره یک شکل موج پراکندگی - ثابت به دست میآورید.جیرون بوش، که به عنوان یک دانشجوی PhD بر روی این آزمایش کار کرده است، میگوید: "به این ترتیب، حداقل در محدوده خاصی، شما کاملا آزاد هستید که انتخاب کنید کدام تصویر را میخواهید بدون دخالت از میان شی ارسال کنید." برای آزمایش ما یک صورت فلکی را به عنوان مثال انتخاب کردیم: دب اکبر. و در واقع، میتوان یک موج پراکندگی ثابت را تعیین کرد که تصویری از دباکبر را به ردیاب میفرستد، بدون توجه به اینکه آیا موج نور توسط لایه اکسید روی پراکنده شده است یا خیر. برای ردیاب، نور در هر دو حالت تقریبا یکسان به نظر میرسد.مطالعه مقاله آخرین شبکه نورونها، بزرگترین معادلات دنیا را در سریعترین زمان ممکن حل کردند. توصیه میشود.نگاهی به داخل سلولاین روش یافتن الگوهای نوری که به یک شی تا حد زیادی دستنخورده نفوذ میکند نیز میتواند برای روشهای تصویربرداری مورد استفاده قرار گیرد. در بیمارستانها، از اشعه ایکس برای نگاه کردن به داخل بدن استفاده میشود - آنها طولموج کوتاهتری دارند و بنابراین میتوانند به پوست ما نفوذ کنند. متیاس کومایر، دانشجوی دکتری که روی شبیهسازی کامپیوتری پخش موجها کار میکن میگوید: "اما روشی که یک موج نور به یک شی نفوذ میکند، نه تنها به طولموج بلکه به شکل موج نیز بستگی دارد. اگر میخواهید نور را در یک شی در نقاط خاصی متمرکز کنید، روش ما فرصتهای کاملا جدیدی را باز میکند. ما توانستیم نشان دهیم که با استفاده از روش ما توزیع نور در داخل لایه اکسید روی نیز میتواند به طور خاص کنترل شود." این میتواند برای آزمایشها بیولوژیکی جالب باشد، به عنوان مثال، جایی که شما میخواهید نور را در نقاط بسیار خاصی معرفی کنید تا به عمق سلولها نگاه کنید.آنچه که انتشار مشترک دانشمندان هلند و اتریش نشان میدهد این است که همکاری بینالمللی بین نظریه و آزمایش برای دستیابی به پیشرفت در این زمینه از تحقیق تا چه حد مهم است.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله علم فیزیک ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
با طبیعت حرف هایت را بزن، متوجه میشود! نسخه صوتی چیست؟ سوالاتی که بعضی مواقع مخصوصا در این زمانه، که بسیاری از ما انسانها از خوردن گوشت دوری میکنیم، ممکن است فکر ما را درگیر کنند، این است که آیا گیاهان هم مثل ما درد را احساس میکنند؟ و یا آیا گیاهان از طریق زبان خاصی با هم صحبت میکنند؟حس درد در گیاهانبه خاطر این که گیاهان گیرنده درد یا عصب و مغز ندارند، همانند ما اعضای قلمرو حیوانات درد را احساس نمیکنند.کندن ریشه هویج و یا پیرایش پرچین نوعی شکنجه گیاهی نیست و یا میتوانید از آن سیب بدون نگرانی گازی بزنید و از خوردنش لذت ببرید. با این حال، به نظر میآید بسیاری از گیاهان میتوانند محرکهای فیزیکی را درک کرده و با آن ها ارتباط برقرار کنند.همانند ونوس مگس خوار بعضی از گیاهان توانایی حسی مشخصی دارند که تلهی شگفت انگیز آنها میتواند در عرض نیم ثانیه بسته شود. شبیه به همین گیاه، گیاهان حساس هستند، مثلا برگهایش را بعد از برقراری تماس میبندد، این یک سازگاری است که ممکن است باعث وحشت گیاهخواران خاصیشود. در حالی که این پاسخ با ضربه فیزیکی آغاز میشود، سیگنال هشداری الکتریکی با سیگنال درد برابر نیست، و ما نباید یک گیاه آسیبدیده را گیاهی بدانیم که در حال رنج کشیدن است. گیاهان دارای قدرتهای استثنایی برای پاسخ به نور خورشید، جاذبه، باد و حتی نیش حشرات کوچیک هستند ولی(خوشبختانه) موفقیتها و ناکامیهای تکاملی آن ها با رنج کشیدن شکل نگرفته، بلکه یک مرگ و میر ساده بوده است.گیاه حساسونوس مگس خواربا همهی این حرفها، باز هم همانطور که گفته شد، همهی موجودات حتی گیاهان برای زنده ماندن میجنگند و ما انسانها باید به اندازهی نیاز تغذیه کنیم.زبان گیاهاندر مورد مبحث ارتباط گیاهان با یکدیگر تحقیقات جالبی انجام شده که ممکن است طرز دید خیلی از ما را نسبت به این موجودات فوقالعاده تغییر دهد:درختان دایما از طریق صداها، رایحهها، سیگنالها و انرژی، از بالا و زیر زمین با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. آن ها به طور طبیعی از طریق شبکههایی به همهی موجودات، از جمله شما متصل هستند.زیستشناسان، بومشناسان، جنگلبانان و طبیعتشناسان عقیده دارند که درختان صحبت میکنند و انسانها میتوانند یاد بگیرند که چگونه این زبان را بشنوند.جورج دیوید هاسکل، زیستشناس، در کتابش در سال 2017 به نام "نغمههای درختان" استدلال میکند که بیشتر افراد به دلیل آن که نمیتوانند درک کنند که درختان به هم وابسته هستند، با قبول کردن این موضوع مشکل دارند.هاسکل میگوید:" برقراری ارتباط در یک شبکه، ارتباط را ضروری میکند و زبانها را به وجود میآورد درک این که طبیعت یک شبکه است، اولین قدم برای شنیدن صحبتهای درختان است."هاسکل جنگل بارانی آمازون اکوادور را به عنوان نمونه عملی این موضوع معرفی میکند. برای مردم واورانی که در آن جا زندگی میکنند، ویژگی شبکههای طبیعت و وجود ارتباط بین تمامی موجودات زنده کاملا آشکار است. در واقع، زبان واورانی بازتابی از روابط بین درختان و دیگر اشکال زندگی است. مردم واورانی از این تصور که یک درخت ممکن است هنگام بریده شدن فریاد بزند یا این که آسیب رساندن به درختان باعث بروز مشکلاتی برای انسانها میشود، تعجب نمیکنند زیرا آن ها درختان را موجوداتی زنده میدانند که ارتباطات نزدیکی با افراد اطرافشان و موجودات دیگر دارند.هاسکل بیان میکند که در طول تاریخ ادبی و موسیقی، اشارههایی به نغمههای درختان و نحوهی صحبت کردن آن ها شدهاست:" نجوا کردن کاجها، افتادن شاخهها، خشخش برگها و زمزمهی مداوم جنگل. هنرمندان بشری همیشه میدانستند که درختان در سطحی بنیادی صحبت میکنند، حتی اگر کاملا موافق نباشند که آن ها "زبان"خاص خود را دارند."زبان درختان مفهومی کاملا آشکار برای بوم یشناس، سوزان سیمارد است، کسی که برای 30 سال درختان را مطالعه کردهاست.سیمارد میگوید:" میخواهم طرز فکرتان را دربارهی جنگلها تغییر دهم.در زیر زمین دنیای دیگری وجود دارد، دنیایی متشکل از مسیر های بیپایان بیولوژیکی که درختان را به یکدیگر متصل میکند و ارتباط را ممکن میسازد و به جنگل این امکان را میدهد که مثل یک موجود زندهی واحد عمل کنند، ممکن است فکر کنید که این نوعی از هوش است."درختان مواد شیمیایی را از طریق قارچها و فرستادن بذر ها که اساسا بستههای اطلاعاتی هستند توسط باد، پرندگان، خفاشها و سایر مهمانان به سراسر دنیا میفرستند.تحقیقات سیمارد نشان میدهد که در زیر زمین شبکههای وسیعی از ریشهها وجود دارد که با کمک قارچ ها، آب، کربن و مواد مغذی را بین تمام گونههای درختان جابهجا میکنند. آن ها حتی در مراکز مختلف، درختان مادری دارند که جریان اطلاعات را مدیریت میکنند و این ارتباط متقابل به تعداد زیادی از موجودات زنده کمک میکند که با بیماریها مبارزه کنند و با هم زنده بمانند.پیتر وولبن نیز هنگامی که مدیریت یک جنگل باستانی توس در آلمان را برعهده داشت، به نتیجهی مشابهی رسید.وولبن به گاردین گفت:" پس از مواجه شدن با یک کنده درخت بدون برگ که پس از 500 سال هنوز زنده مانده بود، متوجه شده بود که درختان زندگی اجتماعی پیچیده ای دارند."وولبن گفت:"هر موجود زندهای به مواد مغذی نیاز دارد. تنها توضیح این بود که آن کنده درخت، توسط درختان همسایهاش از طریق ریشه با محلول قند پشتیبانی میشد. به عنوان جنگل بان، یادگرفتم که درختان با هم بر سر نور و فضا رقابت دارند اما در این جا خلاف آن را مشاهده کردم. درختان علاقه دارند که همهی اعضای این جامعه زنده بمانند." وولبن عقیده دارد که آن ها مانند انسانها، زندگی خانوادگی دارند. این کشف او منجر به چاپ کتابی با عنوان "زندگی پنهان درختان" شد.سیمارد بیان میکند که با آگاهی از وابستگی داخلی همهی موجودات زنده، انسانها میتوانند در نگهداری درختان مادر که دانش را از یک نسل درخت به نسل دیگر منتقل میکنند، عاقلانهتر رفتار کنند. جنگلها برای مقابله با فقر روستایی، تامین آب و هوای تمیز، حفظ تنوع زیستی و کاهش تغییرات آب و هوایی کلیدی هستند.از همهی این مطالب میتوان این موضوع را دریافت که زندگی همهی موجودات زنده ارزشمند است و نباید نادیده گرفته شوند، همان قدر که جان خودمان برایمان ارزش دارد، باید برای جان بقیهی موجودات نیز ارزش قایل شویم. |
نوبلیست خیابانی جایزهی نوبل همان جایزهای است که فاینمن ( Feynman ) اعتراف کرد از گرفتناش هراس داشت! "چون احتمالا دیگر نمیتوانم پس از آن جایزه، کاری به همان اندازه بزرگ انجام دهم"!انسان نیاز به امید برای کارهای بزرگتر در روزهای پیش روی خود دارد و مشکل اینجاست که کسی که نوبل میبرد، احتمالا سخت است چنین امیدی را حفظ کند.دانشمند کنشگرپاولینگ بهعنوان یکی از برترین شیمیدانان تاریخ است که شیمی کوانتومی و بیولوژی مولکولی را بنا نهاد. مجله New Scientist نام وی را در بین 20 دانشمند بزرگ تاریخ قرار داده است. در ادامه 5 جنبه از زندگی او آورده شده است: 1 - بیعلاقه به علوم انسانیپاولینگ در 15 سالگی توانست امتیازهای لازم را برای ورود به دانشگاه ایالتی ارگان کسب کند اما تنها یک مشکل داشت: دیپلم رد شد!او نمرهی قبولی درس "تاریخ آمریکا" را کسب نکرد، به همین دلیل دبیرستانش به او دیپلم نداد!پاولینگ از مدیر دبیرستان درخواست کرد که اجازه بدهد در کنار ادامه تحصیل، مجددا در کلاس تاریخ شرکت کند تا نمرهی مورد نیاز را کسب کند که مدیر دبیرستان با این خواستهی او مخالفت کرد.او دبیرستان را بدون دیپلم ترک کرد و 45 سال بعد، زمانی که نوبل گرفت، دبیرستان به او دیپلم اعطاء کرد! 2 - کار و کسب درآمدپاولینگ پس از ترک مدرسه در یک کارخانه مشغول کار شد، سپس یک لابراتوار عکاسی ت سیس کرد تا بتواند خرج ادامه تحصیل را ت مین کند.پاولینگ حتی زمانی که توانست دانشگاه را راضی به پذیرش خود کند، بهصورت همزمان بهسختی کار میکرد تا خرج تحصیل خود را ت مین کند. 3 - جنگ بزرگ و تغییر نگاهاو تا قبل از وقوع جنگ جهانی دوم به موضوعات اجتماعی و سیاسی بیتوجه بود ولی جنگ او را به شدت تحت تاثیر قرار داد. جنگ برایش تبدیل به یک موضوع بزرگ شد و این موضوع او را از لاک علمیاش بیرون آورد. 4 - امتناع از فعالیتهای غیرصلحطلبانهجنگ او را تبدیل به یکی از فعالان صلح کرد. او حتی از شرکت در پروژهی منهتن که برای ساخت بمباتمی ایجاد شده بود، سر باز زد. اگرچه از او دعوت شد تا در بخش شیمی پروژه فعالیت کند ولی او این درخواست دولت آمریکا را نپذیرفت. 5 - کنشگری خیابانیاو برای جلوگیری از فعالیتهای هستهای آمریکا در دوران جنگ سرد به کنشگری خیابانی پرداخت و تا آنجا پیش رفت که دولت آمریکا پاسپورت وی را توقیف کرد، و او نتوانست در کنفرانس لندن در 1952 سخنرانی کند.در 1958 پاولینگ و همسرش، طوماری برای جلوگیری از انجام آزمایشهای اتمی و ت ثیرات مخرب آن بر محیط زیست و زندگی انسانها، با امضای 11 هزار دانشمند در سازمان ملل ارایه کرد.زمانی که وی نوبل صلح را گرفته بود، توسط کندی به کاخ سفید دعوت شد. درست چند روز قبلتر او در یک راهپیمایی علیه کندی در اطراف کاخ سفید دست به اعتصاب زده بود.کندی به شوخی به او گفت: "شنیدهام چند روز پیش هم در اینجا حضور داشتهاید!"دانشمندی که نوبل نبودپاولینگ همان مسیری را رفت که نوبل هم رفته بود! توجه به تاثیرات اختراعات و نوآوریهایش!دانشمند بزرگ کسی است که به تاثیرات نوآوریهایش به اندازهی نوآوریهایش توجه دارد! او فراموش نمیکند که لذت یک اکتشاف چند روز و تاثیرات آن صدها سال است! |
آیا ما واقعا وجود داریم یا جهان زاییدهآگاهی ذهن ماست؟ حواس انسانی مانند خطایدید، میتوانند دچار خطا شوند . آن چه که ما درک میکنیم توسط مغز ما فیلتر و پردازش میشود تا چشماندازی مناسب از دنیا را شکل دهد. معمولا، این فیلتر شدن به انسانها اجازه میدهد اطلاعات مهم را از رگبار اطلاعاتی که در هر لحظه از محیط اطراف دریافت میکند، جدا کند. آیا ما واقعا وجود داریم؟ آیا زندگی ما واقعی است؟ آیا جهان ساختهی آگاهی ذهن ماست؟ آیا عالم از وجود ما خبر دارد؟ آیا کیهان برای ما آفریده شده است؟ آیا جهان قبل از اینکه ما به آن بنگریم هم وجود داشته است؟ شاید روزی انسان بتواند به سیارات دیگر به راحتی سفر کند و زندگی دیگری در کرات دیگر بنا کند، ولی هنوز نتوانستهایم به سوالات بنیادی خود پاسخ دهیم.احتمالا حواس پنجگانه، ما را فریب میدهند، شاید زندگی و هستی توهمیبیش نباشد و حتی واقعیت جهان هم واقعی نیست. مورگان فریمن در شبکه science channel در مورد نظریهای که میگوید هر چه میدانیم ساخته ذهن ما است، میگوید: چه چیز واقعی است؟ چطور میتوانیم مطمین باشیم که جهان اطراف ما واقعا وجود دارد؟ و چطور میتوانیم بفهمیم که بقیه هم جهان را مثل ما میبینند؟حواس انسانی مانند خطایدید، میتوانند دچار خطا شوند . آن چه که ما درک میکنیم توسط مغز ما فیلتر و پردازش میشود تا چشماندازی مناسب از دنیا را شکل دهد. معمولا، این فیلتر شدن به انسانها اجازه میدهد اطلاعات مهم را از رگبار اطلاعاتی که در هر لحظه از محیط اطراف دریافت میکند، جدا کند. اما این قابلیت فیلترینگ میتواند به یک ضعف تبدیل شود، مثل وقتهایی که نمایش یک شعبده باز را نگاه میکنیم. لارنس روزنبلام " Lawrence Rosenblum " ، که خودش هم شعبده باز و روانشناس در دانشگاه کالیفرنیا ( University of California ) است، میگوید: یک شعبده باز خوب باید بتواند به پردازشهای مغز ما درباره جهان نفوذ کند. برای مثال، شعبدهبازها معمولا توجه مخاطب را به یک دست جلب میکنند در حالی که با دست دیگر مشغول انجام کاری هستند. ولی به نظر روزنبلام این که انسان این حقهها را باور میکند به این دلیل نیست که تمام واقعیت جهان فقط در ذهن ما وجود دارد. شاید سیستم ادراکی ما فریب بخورد، اما به این خاطر نمیتوان گفت که ما واقعیت جهان را در ذهن خود میسازیم. آیا واقعیت جهان فقط درون ذهن ماست؟انسانها به عنوان عضوی از جامعه، نوعی از واقعیت به هم پیوسته را میسازند. فریمن میگوید: ما همه جزیی از ذهنهای جامعه هستیم. برای مثال، پول در واقعیت فقط یک تکه کاغذ است اما این کاغذها نشان دهنده چیز بسیار ارزشمندی هستند. این کاغذپارهها قدرت مرگ و زندگی دارند، ولی اگر مردم به قدرت آن باور نداشتند آنها کاملا بی ارزش میشدند. پول تخیل است، اما تخیل مفید. یک تخیل دیگر که انسانها نقش مهمیدر آن دارند، خوش بینی است. تالی شاروت عصبشناس دانشگاه کالج لندن ( University College London ) "خوشبینی غیر واقع بینانه" را این طور تعریف میکند: تمایل مردم به داشتن باور بیش از حد به رخ دادن اتفاقهای خوب و مثبت و دستکم گرفتن احتمال وقوع حوادث بد و منفی. در این برنامه، شاروت آزمایشی انجام میدهد و در طی آن افراد را در یک اسکنر مغز قرار میدهد و از آنها میخواهد حدس بزنند که چقدر احتمال دارد یک اتفاق منفی، مثل ابتلا به سرطان ریه، برایشان رخ دهد. سپس احتمال واقعی را به آنها میگوید. اگر احتمال واقعی با حدس آن فرد متفاوت باشد، لوب پیشانیاش روشن میشود. اما هر چه واقعیت مثبتتر باشد، مغز افراد بهتر میتواند واکنش خود را مخفی کند. این اتفاق نشاندهندهی این است که انسانها ذاتا خوشبین هستند. شاروت میگوید: این به این خاطر است که خوشبینی نتایج بسیار مثبتی دارد. انسانهای خوشبین زندگی طولانیتر، سالمتر و موفقتری دارند و تفکر مثبت یک فلسفه خودشکوفاست. شاروت میگوید: اگر فکر کنید که احتمال دارد پیشرفت کنید، باعث میشود بیشتر تلاش کنید. شاروت در ادامه گفت: اما این چشمانداز کمیتحریف شده از جهان میتواند یک ضعف باشد. مثلا یک فرد چون احتمال نمیدهد سرطان ریه بگیرد به سیگار کشیدن ادامه میدهد. واقعبین بودن در بعضی موارد خیلی مهم است.واقعیت جهان از بعد فیزیکیدانشمندان در جایی فراتر از ذهن انسان به دنبال واقعیت جهان خارجی میگردند، ولی حتی این واقعیت هم حقیقت محض نیست. بنابر گفته دانشمندان، واقعیت اساسی بر پایه مکانیک کوانتوم است جایی که همه رفتارهای عجیب اشیا رخ میدهد. یک الکترون میتواند با توجه به این که چطور اندازه گیری میشود هم ذره باشد هم موج. دانشمندان میتوانند مکان و حرکت یک ذره را در هر زمان اندازه بگیرند اما همزمان نه. دیوید تانگ ( David Tong ) ، فیزیکدان نظری از دانشگاه کمبریج ( Cambridge University ) ، میگوید:"مکانیک کوانتومی بهترین نظریهای است که تاکنون توسعه یافته، اما بخشهای زیادی از این واقعیت قابل فهم نیست."استیون نان ( Steven Nahn ) یک فیزیکدان دیگر این برنامه میگوید: من باور دارم که واقعیت یک چیز واقعی است، اما این به این معنی نیست که ما آن را میفهمیم. نان عضو گروه دانشمندانی بود که در سال 2012 شواهدی برای بوزون هیگز ( Higgs boson ) ، ذرهای که به دیگر ذرهها جرم میدهد، پیدا کرد. ممکن است در آینده معلوم شود که جهان، بعدهای بیشتری از آن چه ما میشناسیم دارد که در آنها رفتار نیروهای اساسی با درک ما از آن متفاوت است. برای مثال، جاذبه در بین 4 نیروی اساسی ضعیفترین است اما در ابعاد دیگر میتواند یک نیروی قوی باشد. فریمن میگوید همه چیز میتواند در این واقعیت پنهان، بسیار متفاوت باشد. حتی ممکن است جهان نوعی هولوگرام ( hologram ) باشد. مقدار اطلاعاتی که میتواند در یک ناحیه از فضا ذخیره شود به مساحت آن ناحیه بستگی دارد نه به حجم آن. به این ویژگی اصل هولوگرافیک میگویند. یک نتیجهگیری احتمالی این است که واقعیت در اصل دو بعدی بوده، و جهان سه بعدی فقط یک توهم است. این میتواند برخی از نارساییهای مکانیک کوانتومیرا توضیح دهد. تمام چشماندازهای جهان، چه آنهایی که با ذهنمان دریافت میکنیم و چه آنهایی که فیزیکدانان در دنیا کشف میکنند، بخشی از واقعیت هستند. ممکن است آن چه ما انسانها به عنوان حقیقت جهان درک میکنیم، چیزی جز یک توهم نباشد اما چه اهمیتی دارد؟کوهن موسس برنامه "نزدیکتر به واقعیت" ، است که بر روی بعضی از سختترین و گیجکنندهترین سوالهای جهان هستی تحقیق میکند، او از دانشمندان و فیلسوفان درخواست کرد تا در مورد نظریهی اینکه ما داریم در یک واقعیت مجازی زندگی میکنیم، بیندیشند و نظر دهند. ابتدا از دیدگاه فلسفه، نیک بوستروم مدیر موسسه آینده انسانیت در دانشگاه آکسفورد، اظهار کرد که سه حالت یا سناریوی ممکن، وجود دارد: 1 - همهی تمدنها قبل از بدست آوردن فناوری برای توسعه دادن چنین فناوری پیشرفتهای، از بین میروند. 2 - آنها به چنین فناوریای دست مییابند ولی میلی به گسترش و خلق این کیهانهای ساختگی و مجازی ندارند 3 - در واقع ما در یک واقعیت مجازی یا شبیهسازی شده زندگی میکنیم. اگر هم سومین احتمال درست باشد، سرانجام کیهانهای شبیهسازی شده سریعا چند برابر میشوند و ما نیز احتمالا یکی از آنها خواهیم بود.دیوید براین، متخصص فیزیک نجومی و دانشمند فضایی گفت: اگر واقعا ما در یک جهان شبیهسازیشدهی کامپیوتری زندگی میکنیم، یک در خروجی نیز میتواند برای این برنامهنویسان بیگانه وجود داشته باشد که به آنها اجازه میدهد مردم را کنترل کنند. وی افزود: پس بنابراین همه چیز یک نوع نرمافزار است، حتی تمامی اتمهایی که در بدنمان وجود دارند و احتمالا درهای خروجیدیگری نیز وجود دارند که برنامهنویسان آنها را نیمهباز گذاشته باشند.مارتین ریس میگوید: اما آیا میتوانید حس خود آگاهی را در آنها به وجود بیاورید؟ او همچنین گفت این سوالی است که ما شاید هیچوقت نتوانیم به جوابش برسیم زیرا یک هوشیاری و زیرکی بسیار بالاتر و قویتری را از آنچه که ما داریم نیاز دارد. کوهن توضیح داد که پنج دلیل منطقی اصلی برای بحث در مورد جهان شبیهسازی شدهی کامپیوتری وجود دارند: 1 - تمدنهای باهوش و خردمند دیگر نیز وجود دارند. 2 - فناوری آنها به صورت تصاعدی و نمایی رشد میکند. 3 - هرگز منقرض نمیشوند 4 - هیچ سد یا مانع جهانی برای شبیهسازیهای در حال انجام وجود ندارد. 5 - اینکه حس خودآگاهی و هوشیاری میتواند شبیهسازی شود.اگر اینها همه درست باشند، این امکان وجود دارد که ما در یک واقعیت شبیه سازی شده زندگی میکنیم. رد کردن این نظریه به معنی این است که یکی از پنج دلیل اصلی را رد کرده باشیم اگرچه همگی نسبتا دلایل محکمی به نظر میرسند. به گفته کوهن: کدام یک از از اینها را رد کنیم؟ دیگر تمدنهای باهوش؟ رشد نمایی فناوری؟ منقرض نشدن هیچکدام از تمدنها؟ نبود هیچ سد و مانع کیهانی؟ یا خودآگاهی شبیهسازی شده؟ هر کدام را که رد کنیم، باید بدون استثنا همیشه و در هر مکان و زمانی در تمام کیهانها صدق کند که برای خود من (رد کردنشان) مفهومی چندانی ندارد.آیا ما در عالمی شبیهسازی شده زندگی میکنیم؟به اعتقاد فیلسوفی به نام "نیک بوستروم"، کل دنیا و نه فقط بشریت، کاملا مجازی و شبیهسازی شده هستند. همهی جنبههای زندگی انسان، از جمله ذهن او قسمتی از یک کدنویسی است. البته بوستروم فکر میکند که شبیهسازی کامل واقعی حتی برای قدرتمندترین کامپیوترها هم ممکن است عملی نباشد. چطور ممکن است کامپیوتری بتواند تمام اجزا این عالم را، اتم به اتم شبیهسازی کند؟ بنابراین لازم نیست همهی جزییات شبیهسازی شوند. فقط چیزهایی شبیهسازی میشوند که ما نظارهگر آنها هستیم.یعنی تا زمانی که به یک اتاق وارد نشدهایم، آن اتاق وجود ندارد. تا زمانی که با تلسکوپ به کهکشانی نگاه نکردهایم، آن کهکشان وجود ندارد. بنابراین لازم نیست همیشه همهی چیزهای عالم در دنیای شبیهسازی شده وجود داشته باشد. بلکه اجزا مختلف به هنگام نیاز بوجود میآیند تا توان پردازشی کمتری از کامپیوتر گرفته شود! این در مورد خود انسانها هم صادق است. حتی خود آدمها هم لازم نیست با همهی جزییات شبیهسازی شده باشند. میزان و نوع آگاهی ذهن ما در موقعیتهای مختلف فرق میکند.فرضیهی جهان شبیهسازی شدهی ما شاید بتواند پاسخگوی بعضی از سوالات علمی هم باشد. مثلا اینکه چرا ما تا به حال موجودات فضایی را ندیدهایم؟ چرا حیات فرازمینی پیدا نکردهایم و چرا هیچگاه هیچتمدن بیگانهای با ما ارتباط برقرار نکردهاست؟ این درحالیست که میدانیم سیارات فراخورشیدی زیادی در کهکشان ما و کهکشانهای دیگر وجود دارند و احتمالا بسیاری از آنها شرایط میزبانی از حیات را دارند. چرا تا به حال آنها با ما تماس برقرار نکردهاند یا به سراغ ما نیامدهاند؟ شاید اصلا در این شبیهسازی کامپیوتری، فضاییها پیشبینی نشدهاند!به جز فضاییها، واقعیت این است که ما هنوز نتوانستهایم در فیزیک به نظریهای که توصیفکنندهی همهی پدیدههای عالم باشد برسیم. ما نتوانستهایم چهار نیروی بنیادین طبیعت، یعنی گرانش، الکترومغناطیس، هستهای قوی و هستهای ضعیف را به طور کامل با یکدیگر متحد کنیم. شاید اصلا این اتحاد و نظریهی همهچیز در شبیهسازی پیشبینی نشده است. بوستروم پا را فراتر میگذارد و میگوید که اگر خطایی رخ دهد، کارگردان این شبیهسازی میتواند به راحتی قبل از اینکه شبیهسازی لو برود، اطلاعات مغزهایی که متوجه این اشکال شدهاند را تغییر دهد. البته اگر آن شبیهسازی که ما در آن زندگی میکنیم یک اصلاحکنندهی خودکار داشته باشد، علم تجربی را با مشکل مواجه میکند. ممکن است این اصلاحکنندهی خودکار، گاهی اوقات قوانین فیزیکی که میشناسیم را تغییر دهد.اگر ما در یک شبیهسازی زندگی میکنیم، این شبیهسازی یک سری قوانین کاملا مشخص دارد و نمیتوان در این قوانین تغییرات عمده انجام داد. به همین دلیل است که علم تجربی در جهان ما خوب کار میکند و پیشبینیهای علمی موفق از آب در میآیند. بنابراین در این جهان پر از قانون نشانهای وجود ندارد که بفهمیم در شبیهساز مجازی هستیم یا خیر. اگر برنامهی شبیهسازی خیلی خوب و بینقص نوشته شده باشد، هیچ مشکلی در آزمایشهای علمی ما پیش نمیآید و آزمایشهای ما همان نتایجی را میدهند که در یک دنیای واقعی هم باید بدهند.در این صورت به هیچ عنوان نمیتوانیم بفهمیم که در یک دنیای مجازی هستیم یا خیر. یک چیز جالب دیگر را هم باید در نظر بگیریم. اینکه ممکن است در جهانی شبیهسازی شده زندگی میکنیم که قوانین فیزیکی حاکم بر آن با قوانین حاکم بر جهان برنامهنویسهای این جهان متفاوت است. بنابراین تمام نظریههای علمی ما فقط مختص به جهان خودمان است و به هر حال برای ما فرقی نمیکند.مشکل نگریستن به عالم به صورت یک جهان شبیهسازی شده این است که نمیدانیم برای آزمایش تجربی آن چه سوالاتی باید بپرسیم. هر سوال علمی که میپرسیم باید بتواند قابل آزمایش باشد. در یک عالم فرضی شبیهسازی شده، جایی که خالق شبیهسازی میتواند دخالت و مشکلات را در لحظه حل کند، نمیتوانیم بین یک عالم واقعی و عالم شبیهسازی شده تمایز قایل بشویم. حتی اگر یک استدلال خوب فلسفی مبنی بر اینکه ما در جهانی شبیهسازی شده زندگی میکنیم وجود داشته باشد، هیچ آزمایش علمی نمیتواند از آن دفاع کند.در نهایت آیا ما در عالمی شبیهسازی شده زندگی میکنیم؟ شاید بله و شاید خیر. عالم شبیهسازی شده به خالقی هوشمند احتیاج دارد و به نظر نمیرسد که از طریق علم بتوانیم او یا دنیای او را کشف کنیم. در عین حال برای ما هم فرقی ندارد. ما در عالمی زندگی میکنیم که فکر میکنیم از طریق تجربه میتوانیم آن را بیشتر و بیشتر بشناسیم و برایمان تفاوتی نمیکند که در جهان آزمایشگاهی موجودی هوشمند هستیم یا خیر. اصلا شاید ما فقط در یکی از عوالم آزمایشگاهی آنها باشیم کسی چه میداند.حتی اگر قادر به فهمیدن همهچیز باشیم، راه زیادی برای رسیدن به نظریهی همهچیز باقی میماند. متحد کردن دو تا از موفقترین نظریههای فیزیکی ما یعنی نسبیت عام که با جرمهای خیلی بزرگ سر و کار دارد و مکانیک کوانتم که در دنیای زیراتمی کار میکند، خیلی مشکل است. در مورد چهار نیروی بنیادین طبیعت، یعنی الکترومغناطیس، نیروی هستهای ضعیف، نیروی هستهای قوی و گرانش هم وضعیت به همین صورت است. سهتای آنها تحت عنوان مدل استاندارد به خوبی با یکدیگر همخوانی دارند و متحد شدهاند. مدل استاندارد خیلی خوب توضیح میدهد که برهمکنش ذرات چگونه این نیروها را میسازد.ولی گرانش اصلا با آنها سر سازگاری ندارد. اتحاد گرانش با مدل استاندارد گامی بزرگ به سوی نظریهی همهچیز است. تا به حال موفقترین تلاش ما برای این کار، نظریهی ریسمان بوده است. نظریهی ریسمان میگوید که این نیروها چیزی نیستند جز ریسمانهای خیلی کوچکی که با یکدیگر برهمکنش دارند. مشکل اینجاست که راه خوبی برای آزمایش آن نداریم. بدون آزمایش چگونه میتوانیم آن را بفهمیم؟من کیم ؟ وجود دارم ؟ چرا اینجام ؟ هدفم چیه ؟ گم شدم تو دنیای مدرن | بین هیاهوی جهانیان .ممنون از جمشید الله ویردیپور (گجت نیوز) برای به چالش کشیدن این فرضیه بی حد و مرض |
انقلاب رایانش کوانتومی شکل 1 . محاسبات کوانتومی منتشرشده در: analyticsinsight به تاریخ 8 آوریل 2021 لینک منبع: QUANTUM COMPUTING REVOLUTION : IS IT THE NEXT BIG THING ?محاسبات کوانتومی توانایی تبدیل جهان در آینده نزدیک را دارد. کارشناسان به طور گسترده پیشبینی کردهاند که کامپیوترهای کوانتومی میتوانند انواع خاصی از مسایل را بسیار سریعتر از کامپیوترهای معمولی حل کنند، به ویژه آنهایی که شامل تعداد زیادی از متغیرها و سناریوهای بالقوه هستند، مانند شبیهسازی یا مسایل بهینهسازی.ممکن است به مطالعه مقاله رایانههای کوانتومی در مقابل رایانههای احتمالی علاقمند باشید.محاسبات کوانتومی چیست؟محاسبات کوانتومی یک زمینه تحقیقاتی است که بر توسعه فنآوری محاسباتی مبتنی بر مفاهیم مکانیک کوانتومی تمرکز میکند، که منشا و رفتار ماده و انرژی را در سطوح کوانتومی (اتمی و زیراتمی) توصیف میکند. این قابلیت را دارد که به طور چشمگیری قدرت محاسباتی را افزایش دهد و منجر به عصر جدیدی در تکنولوژی کامپیوتر شود.کامپیوترهای کوانتومی این قابلیت را دارند که با اجازه دادن به حل مسایل حل نشدنی قبلی، در محاسبات انقلابی ایجاد کنند. اگر چه هنوز هیچ کامپیوتر کوانتومی برای انجام محاسباتی که یک کامپیوتر کلاسیک قادر به انجام آن نیست، ساخته نشده است، اما پیشرفت قابلتوجهی در حال انجام است. چند شرکت بزرگ و استارتآپهای کوچک در حال حاضر در حال کار بر روی کامپیوترهای کوانتومی بدون خطا با دهها هزار کیوبیت هستند، و برخی از آنها نیز از طریق ابر در دسترس عموم قرار دارند. شبیهسازهای کوانتوم همچنین در مناطقی که از نظر انرژی مولکولی و فیزیک بسیار متنوع هستند، در حال پیشرفت هستند.با توجه به طیف IEEE ، دانشمندان و مهندسان کامپیوتر راهی را آغاز کردهاند که میتواند یک روز منجر به یک انتقال مهم شود: از سیستمهای محاسباتی قطعی، بر اساس فیزیک کلاسیک، به سیستمهای محاسبات کوانتومی، که از قوانین احتمالی عجیب و غریب فیزیک کوانتوم بهرهبرداری میکنند. بسیاری از مفسران اشاره کردهاند که اگر مهندسان قادر به ایجاد کامپیوترهای کوانتومی عملی باشند، یک تغییر تکتونیکی در نوع محاسباتی که ممکن میشود وجود خواهد داشت.اما اگر این امر محقق شود انقلابی برپا میشود.ارایه محاسبات احتمالیمحاسبات درست، سیستمهای آینده را قادر به درک و عملکرد با عدم قطعیتهای اساسی در دادههای طبیعی میسازد و به ما اجازه میدهد تا کامپیوترهایی را توسعه دهیم که قادر به درک، پیشبینی و تصمیمگیری باشند.اتاق خبر اینتل اشاره کرد که تحقیق در مورد محاسبات احتمالی حوزه جدیدی از مطالعه نیست، اما بهبود در محاسبات با عملکرد بالا و الگوریتمهای یادگیری عمیق ممکن است منجر به این شود که محاسبات احتمالاتی وارد دوره جدیدی شوند. در چند سال آینده، ما انتظار داریم که تحقیق در محاسبات احتمالاتی منجر به پیشرفتهای قابلتوجهی در قابلیت اطمینان، امنیت، سرویسدهی و عملکرد سیستمهای AI ، از جمله سختافزار طراحیشده به طور خاص برای محاسبات احتمالاتی شود. این پیشرفتها برای گسترش برنامههای کاربردی در دنیای واقعی حیاتی هستند - از خانههای هوشمند گرفته تا شهرهای هوشمند.برای تسریع کار ما در محاسبات احتمالاتی، اینتل سرمایهگذاری تحقیقاتی خود را در محاسبات احتمالاتی افزایش میدهد و ما با شرکا برای دنبال کردن این هدف کار میکنیم.همچنین، محققان دانشگاه پوردو اعلام کردهاند که بر روی یک کامپیوتر احتمالاتی کار میکنند که میتواند از فضای خالی بین محاسبات کلاسیک و کوانتومی عبور کند تا مسایل را به طور موثرتری در زمینههایی مانند کشف دارو، امنیت و ایمنی، خدمات مالی، پردازش دادهها و مدیریت زنجیره تامین حل کند.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
کدنویسی کوانتومی! نگاهی به مفهوم کامپیوتر کوانتومی و نوشتن اولین کدهشدارمطالب جامع و بدرد بخور در مورد کامپیوترهای کوانتومی ، فیزیک کوانتوم و . توی اینترنت به وفور پیدا میشه که در انتها چند تا معرفی خواهم کرد. هدف از این نوشته به اشتراک گذاری مفاهیم در قالبی ساده از نگاه یک فیزیک خونده به دنیای علوم کامپیوتره. پس اگر به دنبال آشنایی با دنیای درهم تنیده محاسبات کوانتومی به روش من هستید خوش اومدید.ضمنا محاسبات کوانتومی به طور کلی شاخهای پیچیده و پیشرفته در فیزیک هست و اینجا قصد نداریم عمیقا وارد موضوع بشیم. اما آشنایی کلی با مفاهیم فیزیک و ریاضی از واجباته و البته پایتون.کامپیوتر کوانتومی چیست ؟بیشترین چیزی که در تعریف کامپیوترهای کوانتومی شنیدیم آن است که این کامپیوترها ماشین هایی هستند که به جای بیتها با کیوبیتها کار میکنند . میدانیم که بیت در تعریف متعارف ترانزیستوری است که ولتاژ بالا یا پایین را ثبت میکند یعنی یک یا صفر. در سالهای اخیر با پیشرفت تکنولوژی ما بیت هایی داریم که در نزدیکی سایز اتمها هستند که مطلقا باورنکردنی است.مهندسان همیشه در تلاشند تا این عناصر اولیه را کوچک و کوچکتر بسازند از vacuum tubes گرفته تا ترانزیستورها و حتی ترانزیستورهای کوچکتر بر روی مدارهای مجتمع اما چرایی این ماجرا به سه دلیل عمده ختم میشود :در یک حجم ثابت با داشتن عناصر اولیه کوچکتر میتوان حالات بیشتری داشتعناصر کوچک اینرسی کوچکتری دارند به عنوان مثال در ابزارهای الکترونیکی این اینرسی ، ضریب خودالقایی است که هرچه رسانای الکتریکی کوچکتر باشد این ضریب کوچکتر خواهد بود در نتیجه میتواند حالات را با سرعت بیشتری عوض کند و در نهایت سرعت محاسبات افزایش مییابد.ضمنا وقتی رساناها کوچکتر باشند با اینرسی کوچکتر ، انرژی کمتری اتلاف میشود که بسیار اهمیت دارد.امروزه کامپیوترهای کلاسیک به این مرز رسیدهاند. عناصری با اساس نانومتری که p - n junction هستند و تنها 200 برابر بزرگتر از اتم هیدروژن هستند. این بدین معناست که این تشکیلات مینیاتوری یک حدی دارد. نمیتوانیم p - n junction را روی یک اتم یا یک مولکول پیاده سازی کنیم بنابراین برای افزایش قدرت محاسباتمان باید چیز دیگری به جز p - n junction یا ترانزیستورها پیدا کنیماین راه دیگر، باید به اندازه اتم کوچک و حتی کوچکتر باشد اما در حداقل مقیاسها میتوانیم این اثرات کوانتومی را نادید بگیریم بنابراین کامپیوترهای نسل جدید باید این اثرات کوانتومی را بکار گیرند و به نظر میرسد نسل بعدی کامپیوترها راهی ندارند جز آنکه کوانتومی باشند.بیت کوانتومی یک دستگاه کوانتومی دو حالته است. موارد بسیاری میتوانند به عنوان کیوبیت بکارگرفته شوند مانند قطبش افقی و عمودی فوتون و یا اسپین بالا و پایین الکترون. اما با توجه به مفهوم دیرینه بیت در ذهن ما ، منظور ازآنکه کیوبیت میتواند حالت صفر یا یک و یا هر دو را داشته باشد چیست؟چون کیوبیتها دو ویژگی منحصر بفرد دارند.برهم نهی ( Superposition ) : حالت کیوبیت پیش از اندازه گیری میتواند در برهم نهی ای از حالات باشد اما پس از اندازه گیری به یکی از حالات ممکن فروپاشی میکند.دهم تنیدگی ( Entanglement ) : زمانی که حالت یک کیوبیت ارتباط تنگاتنگی با کیوبیت دیگر دارد. وقتی دو کیوبیت در هم تنیده باشند هر تغییری در یکی از کیوبیتها بطور همزمان در کیوبیت دیگر ، فارغ از فاصله شان ، ایجاد میشود. دو عبارت "همزمان" و "فارغ از فاصله" باعث شد انیشتین آن را حرکت شبح وار بنامد. مفهومی که به نظر میرسد قوانین بسیاری را نقض کند مانند تبادل اطلاعات با سرعتی بیش از سرعت نور ! ( مفهوم non - locality ) .اگر قبول کنیم که همهی این ویژگیهای غریب در طی سالها اثبات شدهاند میتوانیم وارد بحث بکارگیری این مفاهیم در تکنولوژی شویم در غیر اینصورت یک پست جداگانه خواهیم داشت.کامپیوترهای کوانتومی چه مشکلاتی را حل میکنند ؟پیش از هر چیزی باید بدانیم کامپیوترهای کوانتومی جایگزین کامپیوترهای کلاسیک (کامپیوتری که توی خونه اغلب ما هست) نمیشوند. این کامپیوترها در کنار کامپیوترهای کلاسیک هستند و برای حل مشکلاتی که کامپیوترهای کلاسیک نمیتوانند (یا آنقدر زمان برند که عملا نمیتوانند ) حل کنند، ایجاد شدند. همانطور که خواهیم دید ، ما بواسطه کامپیوتر کلاسیک به طور نمونه یک مدار کوانتومی را به کامپیوتر کوانتومی ارایه میکنیم و کامپیوتر کوانتومی با اجرای چند عملیات روی مدار مذکور ، گزارش نهایی را بواسطه بیتهای کلاسیکی به ما بر میگرداند.کامپیوترهای کوانتومی در حل مشکلاتی که به طور نمایی گسترده میشوند بهترین گزینه هستند. مسایلی مانند مشکلات حوزهی حمل و نقل مثل برنامه ریزی بهترین مسیر باربری و یا موضوعاتی مانند برنامه ریزی شرکتهای عظیم که هر گزینه به شاخههای متعدد و فرصتها و انتخابهای گوناگون گسترش پیدا میکند . ممکن است همچنان مبهم بنظر برسد پس یک مثال شهودی را در نظر بگیریم : فرض کنید میخواهیم یک مراسم بزرگ در یک نشست استراتژیک را برنامه ریزی کنیم که لازم است افراد کنار هم در شرایط مناسب و مود مناسب جای داده شوند. برای شروع فرض کنید یک میز با 5 صندلی دارید. چه ترکیباتی میتوانید داشته باشید ؟ میدانیم این ترکیب میتواند 5 * 4 * 3 * 2 * 1 باشد یا فاکتوریل 5 ، به عبارتی یعنی 120 ترکیب ممکن.اگر یک صندلی اضافه کنیم چه خواهد شد ؟ به سادگی به فاکتوریل 6 میرسیم یعنی 720 به عبارتی تنها با اضافه کردن یک جایگاه این ترکیب رشد قابل توجهی کرد. حالا اگر 10 صندلی داشته باشیم ؟ 3628800 ترکیب !به نظر میرسد نزدیکترین مثال واقعی و شهودی کاربرد کامپیوترهای کوانتومی همین مدل سازی باشد. کامپیوترهای کلاسیک به ندرت قادر به شبیه سازی یک مولکول هستند و این ضعف به همان گستردگی حالات ممکن برمی گردد بنابراین کامپیوترهای کلاسیک در شبیه سازیهای شیمی (و در نهایت داروسازی) آنچنان قابل اعتماد نیستند. و این روزها ما به دانشی از کامپیوترهای کوانتومی رسیدیم که به خوبی قادر است مولکولهای بسیاری را مدل سازی کند و این دانش روز به روز پیشرفتهتر میشود.اما کامپیوترهای کوانتومی چگونه میتوانند بطور بنیادی حالات بیشتری را محاسبه کنند ؟ پاسخ در ویژگی ذاتی کیوبیتها یا بیتهای کوانتومی و تفاوت بنیادی آن ها با بیتهای کلاسیک است. n حالت کلاسیک از حاصلضرب 2 که شامل بیتهای صفر و یک است در n که تعداد بیت هاست بدست میآید اما در حالت کوانتومی ، n حالت کوانتومی از توان n ام 2 بدست میآید و این رشد نمایی تعداد حالات کوانتومی ویژگی ای است که میتواند امکانها و فرصتهای مختلف را محاسبه کند و در بهینه سازیهای سنگین محاسباتی بکارگرفته شود.در تعریفی سادهتر از تفاوت این دو کامپیوتر میتوان گفت :کامپیوترهای کلاسیک میتوانند احتمال را تخمین زده و ترکیب کنند اما به راستی نمیتوانند دقیق باشند و در اغلب موارد هرگر نمیتوانند با موارد احتمالات کار کنند ، مگرآنکه شما کل محدوده احتمالات را در یک حافظه بگنجانید ، به این ترتیب بسیار به نتیجه دلخواه نزدیک میشود اما دوباره دردسر بزرگتری پیش میآید. فضای احتمالاتی با اضافه کردن متغیرها گسترش پیدا میکند ! اما کامپیوترهای کوانتومی به راحتی تعداد بسیاری از مولکولها را مدل سازی میکنند و منحصرا بسیاری از آزمایشات ناممکن شیمی را ممکن میکنند و در نهایت به تحقیقات سرعت میدهند.با این تفاسیر شاید خرید این به اصطلاح معجزه علمی به ذهن هرکس برسد !مطلقا فکرش را هم نکنید تخمینها نشان میدهد یک کامپیوتر کوانتومی حداقل قیمتی بین 10 میلیون دلار تا 100 میلیون دلار دارد ، و اگر بیشتر هم نباشد به پرسنل و تجهیزات نگهداری منحصربفردی نیاز دارد. به عنوان مثال DWAVE یک کامپیوتر کوانتومی با قیمتی بالغ بر 15 میلیون دلار به فروش رسانده است. و تفاوت قیمت کامپیوتر این شرکت با شرکت هایی نظیر IBM و Google در تعداد کیوبیتهای آن است و البته روشهای انحصاری هرکدام در تولید .اخیرا در کنفرانس Qubits 2020 شرکت DWAVE ، از کامپیوتر کوانتومی جدیدی با حدود 5000 کیوبیت رونمایی شد که ادعا میکند اولین کامپیوتر کوانتومی طراحی شده ویژه بیزنس است و حاصل بیش از 10 سال پژوهش است. و همچنین ارایه سرویسی در فضای ابری که طراحی ای به مراتب جالبتر دارد. هرچند تمام این تبلیغات گسترده در مورد کامپیوترهای کوانتومی نباید شما را به اشتباه بیندازد، هنوز تا رسیدن به ظرفیت واقعی کاربرد این کامپیوترها راه بسیاری باقی مانده است.اگرچه این دلایل به معنی عدم دسترسی یک محقق به کامپیوترهای کوانتومی نیست ! شرکتهای بسیاری از جمله IBM ، Google ، Microsoft و DWAVE این کامپیوترها را به طور رایگان در فضای ابری در اختیار عموم قرار دادهاند و البته حتما در آینده این دسترسیها گستردهتر خواهد شد. در ادامه خواهیم دید که چطور میتوان در عرض چند دقیقه بواسطه فضای ابری به کامپیوتر کوانتومی IBM دسترسی پیدا کرد و اولین کد کوانتومی را اجرا کرد .طراحی منحصربفرد کامپیوتر کوانتومی IBM مشهور به طراحی مونالیزا جزو مشهورترین کامپیوترهای کوانتومی تجاری سازی شده معرفی شده به جهان است ( اگرچه ابداع اولین کامپیوتر کوانتومی در جهان متعلق به دانشگاه MIT شامل دو کیوبیت است - سال 1998 ) بنا به اظهار نظر طراحان این کامپیوتر امید است که خلق چیزی زیبا باعث حفظ و احتمالا افزایش علاقه به این فناوری شود. همچنین به مردم چیزی واقعی و ملموس برای تحسین میدهد. این مهم در حالی است که محاسبات کوانتومی در یک دوره تاریک تحقیق گیر کردهاند. کار به وضوح در حال انجام است - آزمایشات در حال انجام است و مقالات آکادمیک در حال انتشار است - اما بسیاری از مزایای این فناوری هنوز در سطح نظری است. به عنوان مثال ، کامپیوترهای کوانتومی رمزگذاری مالی را نقض نمیکنند یا همچنان شبیه سازیهای پیچیده هواشناسی را آنطور که سالها ادعا میشد به زودی محقق میشود، اجرا نمیکنند. اگر با آخرین تحقیقات همگام نیستید ، دشوار است که بفهمید محاسبات کوانتومی واقعی هستند یا تنها فانتزی پرهزینه محققان است. اگرچه استفاده از این کامپیوترها هنوز در سطح تحقیقات و توسعه است ،دنیای کاربردی آنها همچنان بکر و در انتظار ذهنهای خلاق است.کامپیوتر کوانتومی IBM ، که در یک آزمایشگاه تحقیقاتی در Yorktown Heights ، نیویورک نگهداری میشود.کیوبیت واقعی چیست و چگونه میتوان یک کیوبیت واقعی را طراحی ، کنترل و اندازه گیری کرد؟ چیزی به نام کیوبیت واقعی وجود ندارد. تعریف کیوبیت در واقع دو سطح تخمینی است ، به عبارتی ما میتوانیم دو سطح از یک سیستم بزرگتر را در نظر بگیریم و از ویژگیهای آن به عنوان تعریفی از کیوبیت استفاده کنیم.گفتیم میتوان از طریق فضای ابری به کامپیوتر کوانتومی دسترسی داشت. این مسیر را میتوان در چند مرحله ترسیم کرد : از سیستم کامپیوتر کلاسیک (به عنوان مثال لپتاپ شما در منزلتان) به سیستمی در فضای ابری به یک سردکننده ( دمای بسیار پایین ) که درون این سرد کننده یک به اصطلاح لوستری از جنس طلا شامل سیمها و لولههای متعدد و در پایینترین نقطه این لوستر یک محفظه در پایینترین دما است که تمام آنچه ما از یک کامپیوتر کوانتومی توقع داریم از همین بخش کوچک بدست میآید.جدیدترین کامپیوتر کوانتومی شرکت IBM موسوم به Q System One درون محفظه مذکور چیپ کیوبیتهای ابررسانا در دمای 15 میلی کلوین ( در حدود 273 - درجه سلسیوس ) است. سطح میتواند از جنس سیلیکون یا هر دیوالکتریک دیگر باشد. روی سطح شامل تشدید کننده هایی از نوع مایکروویو موسوم به کیوبیت و تشدید کنندههای بازخوانی کوانتومی است ( readout resonator موجبرهای همصفحه ابررسانا) . این تشدیدکنندهها با تعریف کیوبیت شامل دو پد متالیک است که بوسیله یک القاگر بهم مرتبط اند و تصویری واقعی از کره بلوخ را ارایه میدهند. در ادامه خواهیم دید که این تعریف چیزی نیست جز یک نوسانگر مایکروویو یا به تعبیر سادهتر نوسانگر الکترومغناطیسی، نوسان میدان الکترومغناطیسی که بواسطه مدارها توصیف میشود مدارهایی که از فیزیک کلاسیک میشناسیم و اینبار جهشی خواهیم داشت به مدارهای کوانتومی و این دقیقا همان نقطهای است که ویژگیهای کوانتومی ظهور مییابند.روند کیوبیت از ایده تا واقعیت را میتوان در سه گام توضیح داد اول سطوح انرژی ( شامل کت صفر و کت یک) که مفهوم بنیادی اثرات کوانتومی درون آن نهفته است، دوم فضای هیلبرت ( کره بلوخ) که نمودی از کاربرد حالتهای کوانتومی است و در نهایت ابر کوانتومی ( سردکننده در دمای بسیار پایین در حدود صفر مطلق ) که نمونهای شهودی و ملموس از تکنولوژی است.مفهوم سطوح انرژی ( کت صفر و یک ) ریشه در مفهوم بنیادی فیزیک کوانتوم دارد. ابری از اتمها را در نظر بگیرید. با برقراری اختلاف پتانسیل، ابر اتمی ( به عنوان مثال گاز H2 ) ملتهب شده و انتشار مییابد با اشکارسازی این موج بواسطهی لنزها، روزنه و منشور و صفحه عکاسی ، خطوط طیفی موج اولیه تشکیل میشود . خطوط طیفی شامل رنگهای مختلف و گسسته برای هر اتم منحصربفرد خواهد بود. این تصویر متفاوت منجر به ایدهی فیزیک کوانتوم و رفتار متفاوت اتمها با تعاریف فیزیک کلاسیک شد. خطوط طیفی گسسته نشان دهنده سطوح انرژی هر اتم است از حالت پایه به حالات برانگیخته. در نتیجه اتم تنها میتواند در فرکانس خاصی برانگیخته و منتشر شود. با ترسیم نمودار انرژی پتانسیل الکترون نسبت به شعاع اتم (فاصله الکترون تا هسته) میتوان سطوح گسسته انرژی را بواسطه ایده فیزیک کوانتوم تشریح کرد.نمایش سطوح انرژی اتم با ترسیم نمودار انرژی اتماین سطوح انرژی نه تنها گسستهاند بلکه در فواصل خاص و نابرابر( ناهماهنگ - Anharmonic ) تقسیم شدهاند. یعنی اگر نور لیزر که فرکانس خاص و ثابتی دارد و از قضا این فرکانس ثابت با فرکانس برانگیختگی اول اتم برابر باشد را به اتم بتابانیم و منجر به برانگیختگی اتم از سطح پایه انرژی ( کت صفر) به سطح برانگیخته اول ( کت یک ) و انتشار شود با ادامه تابش لیزر، اتم به سطح بالاتری از انرژی نخواهد رفت چراکه هیچ فرکانس دیگری با فرکانس اولیه برابر نیست. با این تفاسیر بواسطه تابش لیزر، واکنش اتم تنها در سطح پایه و سطح برانگیخته اول یعنی دو سطح خواهد بود و این ویژگی ما را قادر میسازد تا این دو سطح را ایزوله کرده و به مفهوم کیوبیت دست یابیم. نکته مهم در این مرحله ایزوله کردن زیرفضای کیوبیت از هرگونه نوفه یا نوسانات دمایی محیط برای حفظ وادوسی کوانتومی و سایر ویژگیهای کوانتومی است در نهایت میتوان کنترل و بازخوانی کوانتومی را تحقق بخشید.در نظر داشته باشیم که هیچ حالت دو سطح واقعی ای وجود ندارد و در دنیای اتمها همیشه بیشتر از دو سطح انرژی داریم و تنها با تمرکز روی دو سطح اولیه و حفظ سطوح از اثرات اتلافی محیط به اثرات کوانتومی میرسیم. چنین پیچیدگی هایی منجر به علاقه محققین به دنیای ابررساناها شده است .هر چند اتمها ویژگیهای منحصربفردی دارند اما همین ویژگیها کنترل و نظارت بر نتیجه نهایی را پیچیده میکند بنابراین محققین به مهندسی اتمهای مصنوعی روی آورده اند. اتمهای مصنوعی در قالب مدارها با القاگر و خازنها طراحی میشوند. انتخاب نوع القاگر و خازن در طراحی مدل بسیار حایز اهمیت است. اگر از القاگر خطی استفاده کنیم ، نمودار انرژی سهمی وار ما از نوع نوسانگر هماهنگ خواهد بود که سطوح انرژی برابر ایجاد میکند بنابراین نمیتوان دو سطح اولیه را کنترل کرد پس از القاگر غیر خطی استفاده میکنیم که سطوح انرژی نابرابر و بسیار شبیه به اتم حاصل میشود.پس به طور خلاصه مسیری که از ایده اولیه فیزیک کوانتوم تا تحقق عملی آن داریم شامل : ابتدا تفسیر مفهوم کیوبیتها در قالب یک سیستم دو سطحه ، سپس شبیه سازی اتمها با استفاده از نوسانگرهای ناهماهنگ ، طراحی مدارهای کوانتومی با بکارگیری القاگرهای غیر خطی و در نهایت طراحی عملی تشدید کنندهها در مفهوم فیزیکی کیوبیتهای ابررسانا در دمای صفرمطلق بر سطح دیوالکتریک میباشد.تشریح دقیق طراحی سخت افزار کامپیوترهای کوانتومی مبحث جذاب اما گستردهای است که در این بحث نمیگنجد. فعلا همینقدر که بدانیم ارتباط بین کد زدن ما و تاثیرات کوانتومی چطور ایجاد میشود کافی است.از بیت به کیوبیتتا اینجا در حد معقولی با مفهوم فیزیکی کیوبیت آشنا شدیم و دریافتیم که چگونه میتوان در معنای واقعی یک کیوبیت داشت ، حال نوبت به تعریف ریاضی کیوبیت رسیده است تا به این ترتیب بتوان دید روشنی در گذر از بیتها به کیوبیتها در کدنویسی بدست آورد.گفتیم بیت کلاسیک حالات صفر یا یک دارد اما در حالت کوانتومی علاوه بر صفر و یک میتوانیم برهم نهی ای از حالات صفر و یک را داشته باشیم. در فیزیک کوانتوم برای سادهتر کردن کار با بردارهای پیچیده از نشانه گذاری دیراک استفاده میکنیم: کت صفر و کت یک| 0 and | 1 برای دستکاری بیتهای بنیادی ، آنها باید توسط گیتهای منطقی( Logic Gates ) تغییر شکل دهند به عبارتی بیتها را به یک مقدار دیگر بچرخانند یا اجازه دهند آنها همانطور که هستند بمانند. برخی از نمونههای معروف گیتهای منطقی عبارتند از AND ، OR ، NOT ، XOR و NAND . کیوبیتها بواسطهی گیتهای کوانتومی تغییر میکنند که حالت کیوبیت را بنا بر عملکرد گیت کوانتومی دلخواه به حالتی دیگر نگاشت میکند. در ابتدا ممکن است مبهم به نظر برسد ، اما گیتهای کوانتومی عملا گیتهای منطقی کلاسیک هستند که به جای بیتهای سنتی بر روی کیوبیتها عمل میکنند. گیتهای کوانتومی متداول شامل : Hadamard ، Pauli - X و Controlled NOT هستند. در نهایت نوبت به اندازه گیری میرسد. اندازه گیری نوع خاصی از عملیات است که در انتهای مدار بر روی کیوبیتها انجام میشود تا مقادیر نهایی کیوبیت پس از انجام عملیات بدست آید. در مقایسه با گیتهای فوق ، عملیات اندازه گیری غیرقابل برگشت است و از این رو ، یک گیت کوانتومی نیست. میدانیم وقتی ناظری به چیزی که در ابتدا در یک برهم نهی از حالات بوده نگاه میکند ، واقعیت به یکی از نتایج سقوط میکند. به طور مشابه ، تابع اندازه گیری یک ناظر است و مقادیر کیوبیت تحول یافته را میگیرد و آنها را به عنوان بیتهای خروجی نهایی که دقیقا 1 یا 0 هستند ارایه میدهد.اولین کد کوانتومی !رسیدیم به بخش جذاب دسترسی به کامپیوتر کوانتومی واقعی. فرض بر این است که با مفاهیم اولیه زبان پایتون آشنا باشید و روی سیستم تان نصب باشد. و البته با ژوپیتر نوت بوک ( Jupyter ) همه چیز آسانتر خواهد بود.اگر احیانا تا به حال با ژوپیتر نوت بوک کار نکردهاید اینجا میتونه مقدمه خوبی باشه. ابتدا پیش نیازها و کتابخانههای اصلی را نصب کنید : pip install qiskit numpy jupyterlab matplotlib qiskit - ibmq - provider و در لینوکس: sudo pip3 ٫ 7 install - - upgrade - - force - reinstall qiskit - ibmq - provider اگرچه در کامپیوترهای کوانتومی ما با کیوبیتها سروکار داریم اما بواسطهی بیتهای کلاسیک مدل مداری مان را ارایه میکنیم. در کد نویسی کوانتومی تعریف مدار کوانتومی ( Quantum Circuits ) حکم " hello world " را در کد نویسی متداول دارد. import qiskit as q % matplotlib inline circuit = q . QuantumCircuit ( 2 , 2 ) # 2 qubits , 2 classical bits circuit . x ( 0 ) # & quotx " is a & quotnot " gate . It flips the value . Starting value is a 0 , so this flips to a 1 . ( 0 , 1 ) # cnot , controlled not , Flips 2nd qubit ' s value if first qubit is 1 circuit . measure ([ 0 , 1 ], [ 0 , 1 ]) # ([ qbitregister ], [ classicalbitregister ]) Measure qubit 0 and 1 to classical bits 0 and 1 سپس از تابع () draw استفاده میکنیم تا مدل مداری مان را ترسیم کنیم :() # text - based visualization .در نتیجه : q _ 0 : X M q _ 1 : X M c _ 0 : c _ 1 : و نمایش واضحتر:( output =& quotmpl ") # matplotlib - based visualization . خروجی ترسیم مداری با دو کیوبیت و دو گیت و اعمال اندازه گیریبسیار خوب ، ما مدار کوانتومی خود را ساختهایم. اکنون زمان اجرای مدار است. این یک آموزش محاسبات کوانتومی است ، بنابراین بیایید یک قدم جلو برویم و همین مدار کوچک را در کامپیوتر کوانتومی واقعی اجرا کنیم.در این مرحله باید وارد سایت IBM بشویم و یک حساب کاربری ایجاد کنیم اما در نظر داشته باشید که برای تایید حساب کاربری با خطای 403 یا در بهترین حالت عذرخواهی IBM در اجازه دسترسی شما به کامپیوترهای این شرکت مواجه میشوید و نام کشور عزیزمان در لیست تحریمهای تکنولوژی این شرکت میدرخشد. به لطف فیلترشکنها یا سرور مجازی یا هر روشی که میدانید IP خودتان را عوض کنید و حساب کاربری تان را فعال کنید. با ورود به حساب کاربری وارد بخش My Account شوید ( گوشه سمت راست ) . در اینجا اطلاعاتی را میبینید که در ورود به فضای ابری کامپیوتر کوانتومی مورد نیاز است پس از قسمت copy token توکن مخصوص به حساب خودتان را کپی کنید.به فضای کد نویسی خودمان باز میگردیم و با داشتن توکن شخصی به کامپیوتر کوانتومی وصل میشویم: from qiskit import IBMQ IBMQ . save _ account (& quotTOKEN HERE ") IBMQ . load _ account () IBMQ . providers () provider = IBMQ . get _ provider (& quotibm - q ") با اجرای دستورات بالا به ترتیب توکن مان را ذخیره میکنیم، به کامپیوتر کوانتومی معرفی شده و وصل میشویم و در نهایت بک اندهای مختلف ارایه شده توسط IBM را دریافت میکنیم و از تنوع ارایه شده شگفت زده میشویم ! for backend in provider . backends (): try : qubit _ count = len ( backend . properties (). qubits ) except : qubit _ count = & quotsimulated " print ( f "{()} has { backend . status (). pending _ jobs } queued and { qubit _ count } qubits ") این قسمت ممکن است گاهی زمان بر باشد اما در نهایت خروجی شبیه به این خواهید داشت : ibmq _ qasm _ simulator has 4 queued and simulated qubits ibmqx2 has 1828 queued and 5 qubits ibmq _ 16 _ melbourne has 8228 queued and 15 qubits ibmq _ armonk has 13 queued and 1 qubits ibmq _ athens has 7004 queued and 5 qubits ibmq _ santiago has 3813 queued and 5 qubits ibmq _ lima has 3 queued and 5 qubits ibmq _ belem has 18 queued and 5 qubits ibmq _ quito has 443 queued and 5 qubits simulator _ statevector has 4 queued and simulated qubits simulator _ mps has 4 queued and simulated qubits simulator _ extended _ stabilizer has 5 queued and simulated qubits simulator _ stabilizer has 4 queued and simulated qubits پس یکی از بک اندها را بنابر نیاز و البته طول صف انتظار انتخاب میکنیم و اجرا میکنیم و با در نظر گرفتن خطاهای احتمالی تعدادی حدود 500 شات را انتخاب میکنیم تا به جوابی مناسب بعد از اندازه گیری برسیم توجه داریم که جواب نظری مسیله برای ما روشن است و اینجا کمتر کردن تفاوت جواب نظری و عملی مورد بحث است. from qiskit . tools . monitor import job _ monitor backend = provider . get _ backend (& quotibmq _ lima ") job = q . execute ( circuit , backend = backend , shots = 500 ) job _ monitor ( job )در چنین مرحله اجرایی ممکنه چند دقیقه در صف بمانید تا بطور موفقیت آمیز اجرا شود پس صبور باشید.در نهایت نوبت به ترسیم نتیجه میرسد. در مورد مدار دو کیوبیتی میدانیم 4 احتمال برای خروجی داریم شامل 00 ، 11 ، 01 و 10 که با اجرای اندازه گیری به یک حالت نهایی منجر میشود، اما در حالت عملی این احتمال صددرصدی نیست یعنی : from qiskit . visualization import plot _ histogram from matplotlib import style (& quotdark _ background ") # if using dark mode notebook result = job . result () counts = result . get _ counts ( circuit ) plot _ histogram ([ counts ], legend =[' Device '])ترسیم خروجی نهایی اندازه گیری مدار دو کیوبیتی و دو گیت در 500 شات در کامپیوتر کوانتومی واقعیمیبینیم که خروجی نهایی که در حالت نظری باید 11 میشد با احتمالات مختلف هر 4 احتمال را به عنوان خروجی ارایه کرده اما دلیل این تفاوت در چیست ؟ این اختلاف بدلیل وجود نویز استبه همین دلیل است که با انجام شاتهای متعدد به جواب درست نزدیک میشویم و اعتماد ما به احتمال بیشتر است همانطور که در بالا جواب 11 با اختلاف چشمگیری جواب ماست. حال یک قدم فراتر میرویم و مدار اولیه را با گیت Hadamard امتحان میکنیم و نتیجه جالب وجود برهم نهی کوانتومی را میبینیم: circuit = q . QuantumCircuit ( 2 , 2 ) # 2 qbits , 2 classical bits . circuit . h ( 0 ) # Hadamard gate , puts qubit 0 into superposition ( 0 , 1 ) # cnot , controlled not , Flips 2nd qubit ' s value if first qubit is 1 circuit . measure ([ 0 , 1 ], [ 0 , 1 ]) خروجی ترسیم مداری با دو کیوبیت و دو گیت و اعمال اندازه گیریجهت یادآوری دو کیوبیت داریم ، گیت H روی کیوبیت اول اعمال شده و بر هم نهی ای از حالات را ارایه میکند ، سپس گیت CNOT که کیوبیت هدف ( کیوبیت دوم) را تغییر داده اگر کیوبیت کنترل (کیوبیت اول ) 1 باشد. کیوبیت دوم 0 است و کیوبیت اول در برهم نهی ای از حالات است ، پس خروجی نهایی 01 و 10 نمیتواند باشد و برهم نهی از حالات 00 و 11 است اما به طور عملی خواهیم داشت :ترسیم خروجی نهایی اندازه گیری مدار دو کیوبیتی و دو گیت در 500 شات در کامپیوتر کوانتومی واقعیطبق نتیجه میبینیم که هنوز 01 و 10 جزو احتمالات هستند که قطعا در اینجا نویز محسوب میشود اما احتمالات 00 و 11 با اختلاف چشمگیری بیشترین احتمالات هستند و این به هیچ وجه نویز نیست و طبیعت فیزیک کوانتوم را نشان میدهد.ترسیم خروجی نهایی در شبیه ساز کوانتومیاگرچه کار با بک اندها و کامپیوتر کوانتومی واقعی هیجان انگیز است اما در چنین سطحی و حتی سطوح بالاتر کار با کامپیوتر کوانتومی واقعی با وجود شبیه سازهای متعدد ارایه شده توصیه نمیشود چراکه اولا بسیار وقت گیر است دوما بهتر است وقت کسانی را که در حال تست نتیجه ساعتها پژوهش و کد نویسی در شبیه سازها هستند را نگیریم. به عنوان مثال IBM فریمورک شبیه سازی با نام Aer را ارایه کرده که به راحتی میتوان کدهای متعددی را در شبیه سازهایی نظیر qasm _ simulator و statevector _ simulator و unitary _ simulator پیاده سازی کرد. نکته جالب توجه در مورد شبیه سازها همانطور که در بالا میبینید نبود نویز است، در حقیقت شبیه سازها ماشینهای کوانتومی کامل و بدون نقص محسوب میشوند. آنچه امروز در دسترس است کامپیوترهای کوانتومی واقعی اما پر خطاست. میتوان گفت نهایت آمال و آرزوهای محققین محاسبات کوانتومی تبدیل کارایی کامپیوترهای کوانتومی امروزی در حد کارایی شبیه سازهاست. پیشنهاد مطالعه کامل و جامع : کتاب : Quantum Computation and Quantum Information منابع مطالعاتی فریمورک Qiskit شرکت IBM دوره آنلاین دانشگاه MIT به نظر میرسه برای مقدمه و آشنایی اولیه کافی باشه. اگر تا اینجا حوصله کردید و خوندید سپاس گزارم و منتظر نظرات و پیشنهادات و یا احیانا سوالات تان هستم. |
خلاصهای از مطالب کتاب "انسان خردمند"(بخش 1 ) نویسنده کتاب : یووال نوح هراریمترجم : نیک گرگینانتشارات : نشر نو درباره کتاب : این کتاب با استفاده از سفر در تاریخ به بیان چگونگی تحول انسان از حدود 2 ٫ 5 میلیون سال پیش تا الان میپردازد. این کتاب از چهار منظر مختلف که باعث پیشرفت و تمدن انسان شد مینگرد. به همین دلیل کتاب را به چهار بخش "انقلاب شناختی" ، "انقلاب کشاورزی" ، "وحدت بشر" و "انقلاب علمی" تقسیم میکنیم و در فصول مختلف به آنها میپردازیم . بخش اول : انقلاب شناختی فصل اول: موجود بیاهمیتخلاصه فصل: در ابتدا کتاب به شروع جهان هستی به وسیله انفجار بزرگ( big bang ) اشاره میکند. پس از انفجار بزرگ انواع سیارات، عناصر، جانداران و . به وجود آمدند. سیاره زمین هم حدود چهار و نیم میلیارد سال پیش شکل گرفت. انسانهای تکامل یافته نیز اولین بار در آفریقا به وجود آمدند. این انسان شباهتهای زیادی به انسانهای امروزی داشتند.انسانهای امروزی یا به قولی "خردمند" از همان ابتدا در حال پنهان کردن خانواده خویش بودند. برای مثال آنها ترجیه میدادند که خود را از دیگر جانداران و حتی پدر و مادر خود جدا کنند. نکته مهمی که وجود دارد و ما باید هرطور باشد آن را بپذیریم "ما از خانواده بزرگ میمونها هستیم." از این گروه میمونها، شامپانزهها به ما نزدیک ترند. یکی از رازهای مهمی که وجود دارد این است که به جر انسانهای خردمند انسانهای دیگری هم روی زمین زندگی میکردند. اولین انسانها از میمونی قدیمیتر به نام اوسترالوپیتکوس در شرق آفریقا به وجود آمدند. سپس زادگاه خود را ترک کردند و به مناطقی از آسیا و اروپا قدم گذاشتند. به همین دلیل روند تکاملشان متفاوت بوده است. انسانهای اروپایی و آسیایی به هومو نیاندرتالنسیس و انسانهای اوراسیایی به هوموارکتوس تبدیل شدند. در این حال گونه خود ما نیز با نام هومو ساپیینس در آفریقا در حال تکامل بود.این فکر که انسانها به ترتیب از میمون به نیاندرتال و سپس به هومو ستپیینس تکامل پیدا کردند تصوری اشتباه است این گونهها همه در یک زمان در مناطق مختلفی از کره زمین زندگی میکردند. اما چرا از این همه گونه مختلف فقط گونه ما مانده است سوال مهمی است!نمونهای از نیاندرتالها این گونههای انسانی علیرغم تفاوتهایشان یک شباهت مهم هم داشتند و آن اندازه مغزشان بود. اندازه مغز انسانها بسیار بزرگتر از پستانداران دیگر بود و به طور میانگین حجم مغز هر انسان خردمند بین 1200 تا 1400 سانتیمتر مکعب بود. مغز بزرگ انسان نیازمند قدر بدنی بسیار نیز بود که انسانها بهای آن را به دو صورت میپرداختند: اولی با صرف وقت بیشتر برای پیداکردن غذا و دیگری با تحلیل رفتن عضلاتشان. اما امروزه همین مغز بزرگ ما به ما کمک میکند از دیگر شامپانزهها و میمونها پیشی بگیریم.یکی دیگر از ویژگیهای انسان راه رفتنش روی دو پا است. در این حالت انسان دو دست آزاد دارد که میتواند به کمک آن بسیاری از کارها را که اگر چهار دست و پا میرفتند نمیتوانستند انجام دهند، انجام دهند. یکی از معایب راه رفتن روی دو پا این بود که باید جمجه را که بسیار سنگین است را حمل کند. زنان نیز در زمان زایمان مجبور میشدند فرزندانشان را نورس به دنیا آورند زیرا تحمل سنگینی آن را نداشتند.این اتفاق باعث شد که زنان باردار به تنهایی نتوانند زندگی کنند و غذای خود را تولید کنند و این باعث تواناییهای اجتماعی بسیاری شد. یکی از مرسومترین کاربردهای ابزارهای سنگی که انسانها در آن زمان میساختند، شکستن استخوان به منظور استفاده از مغز استخوان بوده است.به این دلیل مغز استخوان را انتخاب میکردند چونحیوانات قویتر مثل شیر یا کفتار تمام قسمتهای مختلف آن را میخوردند و تنها قسمتی که باقی میماند استخوان بود. پس از مدتی انسانهای خردمند به صورت گروهی حمله کرده و خود را از مرکز هرم زنجیره غذایی به راس رساندند. همین باعث تغییرات زیادی در طبیعت شد که موازنه را در طبیعت برقرار سازد. پس بیشتر حیوانات تغییرات زیادی برای بهبود عملکرد شکار و دفاع از خود کردند. انسانها از 800 هزار سال پیش آتش را کشف کرده و از آن استفاده میکردند. آنها از آتش به عنوان یک منبع نور و یا یک سلاح کشنده استفاده میکردند. بهترین بهرهای که آنها از آتش بردند، پختن غذا بود. طبخ و پختن غذا باعث میشد که غذا سریعتر هضم شود و انواع میکروبهای موجود در آن نیز از بین بروند. برای مثال شامپانزهها که مدت زمان 5 ساعت را برای جویدن غذای خام صرف میکردند انسانها همین کار را در یک ساعت انجام میادند. برخی از محققان معتقدند که پختن غذا باعث کوتاه شدن مجرای گوارشی انسان و از طرفی رشد مغز شده است. این اتفاق راه را برای بزرگ شدن مغز انسانهای خردمند و نیاندرتالها باز کرد. این مهار آتش باعث شد که انسان بر نیرویی بالقوه نامحدود غلبه کند و خود را از حیوانات دیگر جدا سازد و قدرت زیادی کسب کند. انسانها با وجود آتش هنوز بسیار کم اهمیت بودند. برای مثال همین انسان خردمند در نقطهای کوچک در گوشهای از آفریقا زندگی میکرد. محققان بر این باورند که انسانهای خردمند حدود 70 هزار سال پیش از شرق آفریقا به شبه جزیره عربستان و از آنجا کل اوراسیا را فتح کردند. حال سوال اصلی این است که چه بر سر انسانهای دیگری که در اوراسیا زندگی میکردند افتاده است. اینجا دو نظریه وجود دارد. نظریه اول "آمیزش" خوانده میشود. این نظریه میگوید که مهاجران آفریقایی با بقیه انسانهای موجود جفتگیری کردهاند. بر اساس این نظریه وقتی انسان خردمند به نیاندرتالها رسیدند، با آنها آمیزش کردند و با هم ادغام شدند. نظریه دوم به نظریه "جایگزینی" معروف است. این نظریه اشاره به ناسازگاری بین این گونهها و نسلکشی اشاره دارد. بر اساس این نظریه اگر یک نیاندرتال مذکر عاشق یک انسان خردمند مونث میشد، نمیتوانستند فرزندانی زایا به دنیا آورند. بر طبق این نظریه انسانها خردمند تمام نیاندرتالها را از بین بردند و الان همه ما از ژن انسانهای خردمند هستیم. در دهههای اخیر نظریه "جایگزینی" متداول بود زیرا مدارک موجود این نظریه بیشتر بوده است. یکی از دلایلی که درباره این نسلکشی مطرح است، کمبود مواد و منابع غذایی است. انسانهای خردمند که تازه به آنجا رسیده بودند، از همان غذاهایی استفاده میکردند که نیاندرتالها استفاده میکردند. پس مواد غذایی کاهش یافت و انسانها به مدد تواناییهایی که کسب کرده بودند توانستند نیاندرتالها را از بین ببرند. پایان فصل 1 |
انواع باتری خودرو بگذارید قبل از پرداختن به سوال انواع باتری خودرو کمی توضیحات درباره آن را مطالعه کنیم.باتریها یکی از مهمترین اختراعات تاریخ بشریت به وجود میآیند زیرا دیگر نیاز ما را از متصل بودن به یک منبع برق برطرف میکند.باتریها همانند یک منبع برق کار میکنند و میتوانند مقدار زیادی انرژی را در داخل خود نگه دارند.به کمک باتریها دیگر شما نیازی به منبع مستقیم برق نخواهید داشت و میتوانید خارج از محدودهای که سیم و کابل وجود دارد ، وسیله الکترونیکی خود را به کار بی اندازید.در این مقاله میخواهیم انواع باتری خودرو را مورد بررسی قرار دهیم و ویژگیهای هریک را مورد بررسی قرار دهیم.صافکاریبهترین باتری خودروباتریهای خودرو انواع مختلفی دارند ولی در یک کلام بهترین باتری خودرو به دو مدل تقسیم بندی میشوند، باتریهای اتمی که غیر اسیدی هستند و باتریهای اسیدی (سیلد).این دو نوع باتری که جزو بهترین باطریهای موجود در بازار هستند مزایا و ویژگی هایی دارند که هر کدام را از دیگری برتر میسازد.هرکدام از این باطریها برای برخی از موتورها و خودروها مفید میباشد و شما میتوانید باتری مورد نظر خود را انتخاب کنید.در این قسمت به انواع باتریهای موجود میپردازیم :باتری اتمی یا غیرسیلدباتریها اتمی یا غیرسیلد ساختار جالبی دارند و از دو مواد اولیه آنتیموان و کلسیم تشکیل شدهاند، البته این باتریها خود به دو نوع هیبریدی و آلیاژی نیز تقسیم میشوند.البته این نوعها باتریها نیازمند به یک نوع نگهدارنده هستند و بدون آن تقریبا کاربرد ندارند، این نوع باطریها بیشتر در آب و هوای گرم مورد استفاده قرار میگیرد و طرفداران زیادی دارد.مشاهده انواع رنگ خودرومزایای باتری اتمی نیز کاملا کارآمد میباشد :امکان اضافه کردن آب در صورت مواجه شدن با کمبودطول عمر زیاد و مناسب در آب و هوای گرممعایب باتریهای غیرسیلد :نمی توان غلطت آن را با هیدرومتر اندازه گیری کردساختار کلی باطریهای اتمی یا غیر سیلدساختار باتریهای اتمی نیز جالب میباشد و از پیچیدگی خاصی برخوردار نمیباشند.در ساخت این نوع باتریها ابتدا تعداد زیادی صفحه شارژ میشود ، سپس تمامی صفحه هایی که شارژ شدهاند روی هم قرار میگیرند و با توجه به تغییراتی که در آنها انجام میگردد مانند یک قالب در میآورند.به دلیل ساختاری که گفته شد این باتریها در گرما عملکرد مناسبتری دارند و درصد خرابی آنها در گرما کمتر است.ساختار بیرونی این باتریها هم جالب است و از سه چراغ به رنگهای سفید و سبز و قهوهای استفاده شده است که هر کدام از این چراغها وضعیتی را به نمایش میگذارد :رنگ سفید : این رنگ به منظور این است که باطری شما خراب است و کار نمیکند و یا درست کار نمیکند.رنگ سبز : به این معنی است که باتری شما سالم است و به صورت کامل شارژ شده است.رنگ قهوهای : باطری شما سالم است ولی شارژ کافی و مناسب ندارد.باتری اسیدی یا سیلداین باتریها به جای استفاده از آنتیموان از سرب استفاده میکند (البته به همراه کلسیوم) و میتواند بدون مراقبت خاصی مورد استفاده قرار گیرد.صافکاری در محلاین باتریها ویژگی بسیار مناسبی برخوردار هستند و آن این است که زمان بسیار کمی را نسبت به سایر باتریها نیاز دارند تا شارژ کامل شوند.و البته جالب است که بدانید این باتریها میتوانند مدت زیادی را شارژ نگه دارند و از این حیث نسبت به سایر باتریها برتری دارد.باتریهای اسیدی عمر طولانیتری دارند و از این جهت کاملا از سایر باتریها بهتر هستند.توجه داشته باشید که باتریهای اسیدی نباید همیشه به صورت کامل شارژ شوند زیرا این کار باعث میشود که طول عمر باتری شما کم و کمتر شود و به زودی خاصیت نگهدارنده انرژی خود را از بین ببرد.بهتر است که قبل از کامل شدن شارژ باتری شما آن را از منبع برق بکشید و نگذارید تا به صورت 100 درصدی شارژ شود.مزایای اسیدی یا سیلدهزینه کمتری نسبت به سایر باطریها داردسریعتر شارژ میشود و زمان بیشتری انرژی نگه میداردعدم نیاز به مراقبت و درصد بسیار کم خرابی و مشکل در چند سال اخیرخب حالا که با دو مفهوم باتریهای اسیدی و غیر اسیدی آشنا شدید نوبت این میرسد که با بهترین مارک باطری ماشین آشنا شید، با ما باشید با بخش معرفی بهترین برندهای تولید کننده باتریهای اسیدی و غیر اسیدی :بهترین مارک باتری موجود در بازارشرکتهای زیادی نسبت به تولید باتریها اقدام میکنند ولی در کشور ایران تنها دو باطری وجود دارد که بسیار بسیار رقابت نزدیکی دارند : صبا باتری و سپاهان باتری ، در این قسمت به معرفی و کمی توضیح در مورد این دو غول باتری سازی ایرانی میپردازیم، انواع باتری اتمی خودرو :صافکاری قسمت دوبل خودروصبا باتریکارخانه تولید باتری صبا ، تولید کننده انواع باتریهای موجود در بازار با هر سایز و اندازهای میباشد ، از مهمترین محصولاتی که این کارخانه روانه بازار میکند باتریهای اتمی واریان صبا و آرمو و ورسک میباشد.باتریهای با آمپرهای 55 ، 66 و 74 را میتوان به عنوان پرفروشترین محصولات این شرکت نام برد.جالب است که بدانید پرفروشترین باتری که در کشور ما مورد استفاده قرار میگیرد واریان است که توسط این شرکت تولید و توضیع میشود.سپاهان باتریسپاهان باتری از کارخانه هایی است که دست به تولید انواع باتریها میزند و این باتریها را با کیفیتهای متفاوت و البته با قیمت متفاوت وارد بازار میکند.اکثر محصولات این کارخانه دارای استانداردهای معتبر GIS و DIN هستند که از محبوبترین این محصولات میشود : اوربیتال ، سویو ، بارکس ، پاورایکس ، یاشا اشاره کرد.باطریهای تولید شده در این کارخانه ویژگیهای خاصی دارد که به آن میپردازیم :در هوای سرد سریع روشن میشود، طول عمر مناسبی دارد و از عایقهای پیشرفته و باکیفیت استفاده میکند و مهمترین آپشن این کارخانه استفاده کردن از فیلتر هایی است که احتمال انفجار را به کمترین حد خود میرساند.خب امیدواریم که تا با اینجا از انواع باتریها آشنا شده باشید و توانسته باشید که بهترین باطری مورد نظر خود را انتخاب کنید.در ادامه مقاله انواع باتری خودرو میپردازیم به مشکلاتی که گریبان گیر بسیاری از افرادی است که باطری تازه خریداری کردهاند ، با ما همراه باشید!انواع باطری ماشین از نظر آمپرباطریها از لحاظ آمپر باهم تفاوتهای دارند ، آمپر یکی از مهمترین و تاثیر گذارترین بخشهای یک باتری است.خودرو شما برای اینکه بتواند درست کار کند نیازمند به یک باطری با درجه آمپر مناسب است.اگر از باطری هایی که آمپر مناسبی ندارند استفاده کنید به خودرو خود آسیب میزنید و بعد از چندصباحی ممکن است زیر بار هزینه زیادی بروید.اگر آمپر هارا دسته بندی کنیم میتوانیم آن را به دودسته شرکتی یا همان فابریک و دسته دیگر پیشنهادی تقسیم بندی کنیم.شرکتها هنگامی که خودرویی را میسازند آمپرهای فابریک میاندازند که مناسب با خودرو شما است ، اما در برخی از خودروها داشتن آمپر هایی بالا و یا پایینتر حد استاندارد ، مشکلی ندارد و حتی بهتر از قبل نیز کار میکند.در جدول زیر برای شما انواع خودروها را به نمایش گذاشتهایم و همینطور آمپر شرکتی و پیشنهادی را برای شما شرح دادهایم :خودروآمپر مورد نیاز (شرکتی یا همان فابریک)آمپر پیشنهادی پراید 50 آمپر 50 یا 55 آمپرپژو 40566 آمپر 66 یا 74 آمپرتیبا 50 آمپر 55 آمپروانت بار مزدا 6060 70 پژو 206 و 206 Sd5055 پژ. پارس 6666 74 ماکسیما 6674 ام وی ام ( 110 ) 3535 رنو و pk5050 55 دلایل خرابی باتری ماشین قبل از تاریخ انقضابرخی از افراد سوال میپرسند که چه دلیلی دارد که باتری خریداری شده قبل از رسیدن به تاریخ انقضا از کار بی افتد.برخی نیز سوال میپرسند بعد از خراب شدن باید به سراغ گارانتی بروند و یا دلیلی که خراب شدن این محصول استفاده نادرست خود فرد است ؟ترمیم چراغ خودرودر این قسمت به برخی از عمدهترین دلایل خرابی باتری ماشین میپردازیم پس همراه ما باشید.در حالت کلی سه دلیل وجود دارد که باتری شما قبل از اینکه انقضا آن برسد از کار بی افتد :افتادگی و ریزش مواد موجود در صفحاتبا جرعت میتوان گفت که تنها دلیلی که باعث این نوع مشکل میشود عدم شارژ مناسب است !همانطور که اشاره کردیم باتریها باید به دقت شارژ شوند و مدت زیادی در شارژ نمانند و به حالت حداکثری خود نرسند.شارژ شدن بیش از حد باتریها باعث میشود که مواد داخل آن گرم شود و با فاصله افتادن بین آن مواد باتری به خوبی شارژ نمیشود و توان کافی را برای انتقال انرژی ندارد.هرچقدر که باطری شما تعداد دفعات شارژ بیشتری را تجربه کند باعث میشود که قدرت اولیه خود را از دست دهد و دیگر توان سابق را برای نگهداری انرژی و برق نداشته باشد.در ادامه مقاله انواع باتری خودرو میپردازیم به :سولفاته شدن باتری به دلیل عدم استفادهیکی از مهمترین دلایلی که باتری شما از کار میافتد سولفاته شدن آن است، سولفاته شدن یعنی اینکه به مدت زمان زیادی باتری بلااستفاده بماند.تصور کنید باتری ای خریداری کردهاید و آن را در انباری خود گذاشتهاید و چند ماه از این زمان میگذرد.هنگامی که باتری شما بلااستفاده بماند سولفاته میشود و نمیتواند باتری و منبعهای موجود را شارژ کند و بتواند شارژ خود را نگه دارد.این یکی از رایجترین دلایلی است که باتری شما به مشکل میخورد و قبل از رسیدن به تاریخ انقضا خراب میشود.انواع باتری خودروبالا رفتن دمای هواباور کنید یا نکنید بالا رفتن دما و گرم شدن هوا یکی از بدترین شرایطی است که میتواند برای باتریها رخ دهد.گفته میشود که رانندگی در هوای گرم و خشک ، متوسط طول عمر یک باتری را به نصف میرساند ، توجه داشته باشید که اگر بهترین مارک باتری را خریداری کرده باشید هم تفاوتی ندارد.نانو سرامیک خودروبالا بردن طول عمر باتریبسیاری از کاربران ما سوال میکردند که برای بالا بردن طول باتری باید جه اقداماتی انجام شود.در این قسمت به صورت کامل به مباحثی که باعث میشود طول عمر باتری شما افزایش یابد اشاره میکنیم.با رعایت این نکات میتوانید از باتری خود نهایت استفاده را ببرید و طول عمر باتری خود را افزایش دهید.به هیچ عنوان از آبهای آلوده و کثیف به باتری خود اضافه نکنیداز محافظهای مخصوص برای باتری خود استفاده کنیدهنگامی که شارژ باتری شما تمام میشود آن را در مکانی خنک نگهداری کنید.قبل از اینکه خودرو خود را استارت بزنید تمامی وسایل الکتریکی از جمله ظبط ، چراغها و .. را خاموش کنید.صبر کردن بیش از 6 ماه برای شارژ مجدد بزرگترین اشتباه استباتری خود را زمانی که به زیر 80 درصد رسید شارژ کنیددر هوای گرم بعد کامل شارژ شدن باتری دمای خودرو را به متوسط برسانیددر هوای سرد بعد از شارژ کامل دمای خودرو را گرم کنیداز کجا بفهمیم باتری خراب شده است ؟تکنیک هایی وجود دارد که شما میتوانید با استفاده از آنها از خراب شدن باتری خودتان مطلع شوید.بلد بودن این روشها به شما کمک میکند تا قبل از بروز حادثه بتوانید شرایط را تحت کنترل بگیرید.انواع باتری خودروروشن نشدن و یا دیر روشن شدن خودرو در سرمایکی از مهمترین دلایلی که شما میتوانید با استفاده از آن بفهمید که باتری شما به مشکل خورده است یا خیر ، روشن نشدن و یا دیر روشن آن در سرما است.البته در نظر داشته باشید که این مشکل میتواند به عوامل بسیاری بستگی داشته باشد ولی خالی از لطف نیست که بدانید خرابی باتری نیز میتواند دلیل این اتفاق باشد.اگر خودرو شما بعد از ساعتی خاموش ماندن در هوای سرد ، دیر استارت خورد میتوانید کاملا متوجه شوید که باتری شما به مشکل برخورده است و برای چکاپ آن باید اقدام کنید.البته دیر استارت خوردن فقط در فصلهای سرما اتفاق نمیافتد و شما میتوانید شاهد این اتفاق حتی در ماههای گرم نیز باشید.علت ریپ زدن ماشینروشن نشدن آمپر و چراغهای خودرویکی از رایج دلایلی که یک بچه پنج ساله هم میتواند آن را تشخیص دهد روشن نشدن آمپر و یا چراغهای خودرو است.باتری هنگامی که به مشکل بخورد نمیتواند برق را به آمپرها و چراغهای داخل کابین برساند.پس هر موقع این اتفاق برای شما افتاد متوجه خواهید شد که باطری شما به مشکل خورده است و باید نسبت به تعمیر آن اقدام کنید.سخن آخرتیم اتوصافکار در این مقاله به صورت کامل به مبحث انواع باتری خودرو پرداخت و با ارایه روش هایی به شما کمک کرد که چگونه میتوان باتری خراب را از باتری سالم تشخیص داد.همچنین شما با بهترین مارکهای باتری آشنا شدید و خصوصیات هرکدام را متوجه شدید، امیدواریم از این مقاله لذت برده باشید و به سایر مقالات ما هم سر بزنید. |
قیمت و خرید باتری هواوی Y5 2017 باتری هواوی Y5 2017 با ظرفیت 3000 میلی آمپر و شماره مدل HB405979ECW میباشد. با خرید باتری هواوی Y5 2017 یک باتری اوریجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام میشود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده میکنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک باتری اصلی هواوی Y5 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری گوشی هواوی Y5 شما فرا رسیده است.مدل: HB405979ECW ظرفیت باتری: 3000 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم - یون و غیر قابل تعویض توسط کاربر |
دلیل داغ شدن باتری ماشین علت داغ شدن باطری ماشینیک باتری ماشین با کیفیت خوب در صورت نگهداری مناسب حدود 1 ٫ 5 سال میتواند کار کند. هدف اولیه استفاده از باتری استارت زدن، تثبیت انرژی و تهیه نیروی کافی برای جرقه زدن، روشنایی و دیگر مصرف کننده هایی است به مقدار انرژی بیشتر از ظرفیت سیستم شارژ نیازمندند . برای مثال در موقعی که موتور کار نمیکند. در مرحله بعد باتری اتومبیل توان الکتریکی سیستم را در موقعی که سیستم شارژ فعال نیست، فراهم میکند.سن یک باتری به ریزش مواد فعال صفحات آن در اثر انقباض و انبساط این صفحات که در طول فرآیند شارژ و دشارژ اتفاق میافتد بستگی دارد. دشارژ عمیق، گرما و لرزش مراحل تخریب آن را تسریع میکنند و عاقبت رسوب تشکیل میشود و سبب اتصال کوتاه میشود. علت اصلی دیگری که باعث تخریب باتریها میشود سولفاته شدن آنهاست. هنگامی که باتریها به صورت دشارژ انبار شوند یا برای بیشتر از 6 ماه انبار شوند. سولفات سرب صفحات را سخت و چگال میکند و توانایی شارژ شدن باتری کاهش مییابد و یا به طور کلی از بین میرود و مواد فعال صفحات، دیگر قابلیت تحمل جریان دشارژ را ندارند و باتری از کار خواهد افتاد.تحقیقات اخیر نشان داده در یک هوای گرم (بدترین محیط برای کار باتری) میانگین طول عمر یک باتری اتومبیل با کیفیت خوب به نصف کاهش مییابد. استارت زدن بیجا ( Slow Cranking ) خصوصا در هوای سرد مشخصه خوبی است که نشان میدهد باتری در حال خراب شدن است و این باتری باید تست شود. دشارژ عمیق باتریها معمولا در زمانهای نامناسب اتفاق میافتد، برای مثال بعد از روشن کردن خودرو توسط اتصال باتری به باتری ( Jump start ). متاسفانه اغلب فروشندههای باتری، چگونگی تست درست یا شارژ باتری را نمیدانند.علت داغ شدن بیش از حد باتری خودروعلت داغ شدن باتری اتمی ماشین چیست؟گرم شدن بیش از حد باطری ماشین میتواند وضعیت بسیار خطرناکی را برای وسیله نقلیه و یا هر کسی که در نزدیکی آن است ایجاد کند. اگر رگولاتور ولتاژ آلترناتور شروع به شکست کرده یا نتواند کارش را انجام دهد، ژنراتور شروع به ارسال ولتاژ بیش از حد به باتری میکند که به نوبه خود سبب گرم شدن بیش از حد باتری میشود. هنگامی که محلول الکترولیت در داخل باتری بیش از حد به جوش رسید، باتری منجر به ارسال اسید باتری در تمام جهات میشود. اگر بوی تخم مرغ گندیده احساس کردید یا متوجه شدهاید که باتری شما متورم شده و یا بخار از آن خارج میشود، احتمالا باتری شما بیش از حد گرم شده است.نحوه عیب یابی داغ شدن باطری خودرو 1 .اگر مشکوک به گرم شدن بیش از حد باتری هستید، بلافاصله موتور را خاموش کنید. 2 . صبر کنید تا خودرو خنک شود. بهتر است اجازه دهید تا به مدت یک شب خاموش بماند، با اینکار از سرد شدن تمام موارد مطمین هستید. 3 .عینک و دستکش خود را بزنید، سپس کاپوت را باز کرده و کابل باتری منفی را با استفاده از آچار فرانسه از باتری جدا کنید. 4 .اگر باتری شما بدون محافظ است، به مرحله 6 بروید. میتوانید با مشاهده کلمات " Maintenance Free " در باتری از عدم وجود محافظ مطمین شوید. اگر این کلمات را نبینید، وجود سر پوش در بالای آن را برای افزودن آب بررسی کنید. اگر سرپوشی یافت نشد ، باتری از نوع Maintenance Free میباشد. 5 .سرپوشها را بردارید و ببینید که آیا آب کم است یا خیر. در زمانی که دریچه بسته است، آب باید تا پایین دریچه باشد. اگر باتری نیاز به آب دارد، با دقت کمی آب مقطر را به آن بیافزایید. از تکه پارچهای برای پاک کردن سریع سرریزهای پیش آمده استفاده کنید نمیخواهید آب اسیدی بر روی اجزای دیگر محفظه موتور ریخته شود. 6 . برای حذف آلترناتور از سوکت استفاده کنید. در ابتدا، با استفاده از یک ابزار کشش تسمه، تسمه مارپیچی را بردارید. اگر ابزار کشش تسمهای ندارید، میتوانید از یک آچار سوکت استفاده کنید، اما مراقب باشید، زیرا آچار سوکت میتواند به شما اجازه میدهد تا گشتاور را بیش از اندازهای که باید ببندید و آن را بشکنید. 7 . آلترناتور را به فروشگاه قطعات خودرو محل خود ببرید و آزمایشات لازم را روی آن انجام دهید. اگر خوش شانس باشید، به آلترناتور جدید نیاز دارید. به یاد داشته باشید، به احتمال زیاد بعد از نصب مجددا احیا میشود، بنابراین اگر میتوانید، یک آلترناتور با کیفیت ساخته شده توسط سازنده خودرو را خریداری کنیددر هنگام گرم شدن باتری نکات زیر را رعایت کنید:اگر باتری گرم شد، خودرو را خاموش کنید.بعد از خنک شدن ماشین، خودرو باید تا یک شب خاموش بماند.با عینک و دستکش کابل منفی باتری را با آچار جدا کنید.اگر باتری شما نیاز به نگهداری دارد، در اینصورت دارای سرپوش برای بررسی آب است و باید سرپوش را بردارید و آب باتری را چک کنید، اگر نیاز به آب داشت کمی آب مقطر اضافه کنید.اگر باتری از نوع بدون نیاز به نگهداری یا maintenance free است، در اینصورت نیاز به چک کردن آب باتری ندارید و مرحلهی قبل حذف میشود.ابتدا با استفاده از ابزار، اول تسمه مارپیچ را بردارید، سپس از سوکت برای جدا کردن آلترناتور استفاده کنید، بعد از جدا کردن آلترناتور، آن را به تعمیرگاه ببرید تا تست کنند، اگر آلترناتور خراب باشد، باتری بعد از نصب مجدد آن احیا خواهد شد ولی در غیر اینصورت، مشکل از باتری است. |
نظریه سیاهچالهی هاوکینگ در خلال نخستین لحظات مهبانگ که تولد عالم را اعلام کرد، برخی نواحی بر اثر آشفتگی به جای انبساط ناگزیر به انقباض شدند. این امر ممکن است ماده را چلانده و به سیاهچالههایی تبدیل کرده باشد که ابعاد آنها از یک ذره تا حدود یک متر متفاوت بوده است. (جرم آنها از جرم چند گندم تا جرم یک سیاره بزرگ متغیر بوده است ). این انبوه ابر از سیاهچالهها ممکن است هنوز هم وجود داشته باشند از جمله بعضی از آنها در منظومه شمسی و یا حتی در مداری به دور زمین. این سیاه چالههای کوچک هنوز یافت نشدهاند حتی شواهد تفصیلی برای وجود آنها در دست نیست در سال 1974 هاوکینگ گفت که در هر حال سیاهچالهها واقعا سیاه نیستند: آنها مانند یک جسم داغ میدرخشند و هر چه کوچک باشند درخشندگی بیشتری دارند. او سازوکاری را پیشنهاد کرد که طی آن جرم سیاهچالهها به تابش و ذراتی تبدیل میشود که سیاهچاله را ترک میکنند. نتیجهاش این است که سیاه چالهها به تدریج تبخیر میشوند بنابراین ابدی نیستند. مقدار تابش خروجی از هر سیاهچاله که اکنون تابش هاوکینگ نامیده میشود با عکس مجذور جرم آن متناسب است یعنی هرچه سیاهچاله کوچکتر باشد طول عمر آن نیز کوتاهتر است. هاوکینگ فیزیکدانی برجسته بود، مولف پرفروشترین کتاب علمی زمان ما یعنی > بود. |
روش ساخت باتری خانگی با لیمو ترش باتری لیموترشوقتی در مورد باتری صحبت میکنیم، از آنجایی که تمامی وسایل الکتریکی قابل حمل را روشن میکند فکر میکنیم پیچیده است و ساختن آن شاید سخت باشد. اما باید به شما بگوییم که یک باتری علاوه بر اینکه به راحتی ساخته میشود، میتوان از یک لیمو ترش هم یک باتری ساخت تا زنگی را به صدا در آورد. در ادامه برای شما ابتدا یک باتری را بررسی میکنیم و سپس آن را میسازیم.سلولهای الکتروشیمیایی:در واقع پیلها یا سلولها جایی هستند که واکنش الکتروشیمیایی در آن اتفاق میافتد. هر پیل را میتوان دو نیم پیل در نظر گرفت. هر نیم پیل شامل دو رسانا یا الکترود میباشد و یک الکترولیت که آنها را احاطه نماید.اجزای محلول الکترولیت عبارتند از :خانه آندی (آنومیت)خانه کاتدی (کاتولیت) کار الکترولیت این است که هم بین دو نیم پیل ارتباط برقرار کند و هم یک مدار بسته برای عبور جریان تشکیل دهد.در ساخت باتری حتما به دو نکته زیر توجه نماییدالکترود باید بیرون از سلول و به وسیله یک مدار رسانا متصل شوند.آند و کاتد بدون اینکه با هم اتصالی داشته باشند و توسط الکترولیت باید مرتبط شوند. اتصال بین دو نیم پیل باید از طریق یونها انجام شود.باتری خانگی یک باتری چگونه کار میکند ؟در یک سلول الکتروشیمیایی در واقع با تشکیل جریان بین دو الکترود که از طریق انتقال الکترون در مدار رسانا اتفاق میافتد، انرژی تولید میشود. در واقع با جابه جا شدن یونها در الکترولیت بین دو نیم پیل انجام میشود. برای اینکه دو نیم پیل به یکدیگر متصل شوند به یک پل نمکی نیاز است. در حین تشکیل فرآیند، در مدار بیرونی پیل آنیون و کاتیونها به آند و کاتد وارد میشوند.نکته مهم این است که اگر در دو نیم پیل از یک الکترولیت استفاده کنیم به پل نمکی نیاز نخواهیم داشت.وسایل مورد نیاز برای ساخت باتری :یک زنگ با ولتاژ پایین یک لیمو ترش (میوههای مختلف دیگر)یک مولتی مترالکترودهایی از جنس مس و روی به اندازهای که در لیمو ترش جای بگیردطریقه ساخت باتری لیمو ترش :ابتدا الکترودهای مس و روی را با زاویه 90 درجه در لیمو ترش بگذارید.نکتهای که باید توجه داشته باشید این است که نیرو محرکه الکتریکی ( E ) و مقاومت داخلی ( r ) اساس رابطه V = E - ir میباشد که نشان میدهد ولتاژ ایجاد شده به جریان مرتبط است. در واقع ولتاژ الکترودهای موجود برابر است با نیرو محرکه الکتریکی. زیرا جریانی که در پیل عبور میکند بسیار ناچیز میباشد. برای اینکه یک اتصال کوتاه ایجاد کنید کافی است مولتی متر را به دوسر باتری که جریان مرجع نامیده میشود متصل نمایید.با توجه به فرمول بالا دو مقدار زیر به دست میآید :جریان خوانده شده imax = E / r مقاومت داخلی باتری r = E / imax در باتری لیموترش در واقع نیروی محرکه الکتریکی کمتر از یک ولت بوده و مقاومت داخلی آن چندین هزار اهم است. این مقدار میتواند برای مدت کوتاهی اتصال برقرار نماید. بعد از مدتی ساختار باتری به کلی تغییر خواهد نمود و imax کاهش و r افزایش مییابد.باتری لیمو ترش که آماده شد آن را به زنگ وصل کنید تا صدای آن را بشنوید.می توانید این باتری را با میوههای دیگر تهیه نمایید و به جای الکترولیت از میوه استفاده کنید و ببینید به چه صدایی میرسید.توجه داشته باشید برای اینکه یک باتری خانگی داشته باشید باید به جای الکترودها از دو فلز غیر همسان استفاده کنید. مثلا یکی از آنها روی باشد و دیگری مسی باشد. |
موسسه فنآوری ماساچوست ( MIT ) پیشرفتی قابلتوجه در جهت واقعی سازی کامل محاسبات کوانتومی داشته است شکل 1 . یک کوپلر قابل تنظیم میتواند تعامل qubit - qubit را روشن و خاموش کند. تعامل بدون نیاز و باده( ZZ ) بین دو کیوبیت با مهار سطوح بالاتر انرژی کوپلر از بین میرود. اعتبار: کارانتز نانو آرتقیمانمنتشر شده در scitechdaily به تاریخ 24 ژوین 2021 لینک منبع MIT Makes a Significant Advance Toward the Full Realization of Quantum Computation محققان MIT پیشرفت قابلتوجهی را در مسیر تحقق کامل محاسبات کوانتومی انجام دادهاند، که تکنیکی را نشان میدهد که خطاهای رایج در اساسیترین عملیات الگوریتم های کوانتومی، عملیات دو کیوبیت یا "گیت" را حذف میکند.یونگکیو سونگ، دانشجوی تحصیلات تکمیلی MIT در مهندسی برق و علوم کامپیوتر که نویسنده اصلی مقالهای درباره این موضوع منتشر شده در تاریخ 16 ژوین 2021 در مجله فیزیک ایکس است، میگوید: " علیرغم پیشرفت بسیار زیاد در توانایی انجام محاسبات با نرخ خطای پایین با بیتهای کوانتومی ابررسانا، اشتباهات در گیتهای دو کیوبیت، یکی از بلوکهای سازنده محاسبات کوانتومی، همچنان ادامه دارد." " ما راهی را برای کاهش شدید این خطاها نشان دادهایم."در کامپیوترهای کوانتومی، پردازش اطلاعات یک فرآیند بسیار ظریف است که توسط کیوبیتهای شکننده انجام میشود، که به شدت مستعد رمزگشایی، از دست دادن رفتار مکانیکی کوانتومی خود هستند. در تحقیقات قبلی انجامشده توسط سونگ و گروه تحقیقاتی که او با آنها کار میکند، مهندسی MIT سیستمهای کوانتوم، کوپلرهای قابل تنظیم پیشنهاد شدند، که به محققان اجازه میدهد تا تعاملات دو کیوبیت را روشن و خاموش کنند تا عملیات خود را کنترل کنند در حالی که کوپلرهای شکننده را حفظ میکنند. ایده کوپلر قابل تنظیم، پیشرفت قابلتوجهی را نشان داد و به عنوان مثال توسط گوگل به عنوان کلید اثبات اخیر خود از مزیتی که محاسبات کوانتومی بر محاسبات کلاسیک دارد، ذکر شد.با این حال، پرداختن به مکانیسمهای خطا مانند پوست کندن یک پیاز است: کندن یک لایه، لایه بعدی را آشکار میکند. در این مورد، حتی هنگام استفاده از کپلرهای قابل تنظیم، دروازههای دو کیوبیت هنوز هم مستعد خطاهایی بودند که ناشی از تعاملات باقی مانده بین دو کیوبیت و بین کوپلر و کیوبیت بودند. چنین تعاملات ناخواسته معمولا قبل از کپلرهای قابل تنظیم نادیده گرفته میشدند، زیرا آنها برجسته نبودند - اما اکنون هستند. و چون چنین خطاهای پسماند با افزایش تعداد کیوبیتها و گیتها افزایش مییابد، آنها در مسیر ساخت پردازندههای کوانتومی با مقیاس بزرگتر قرار میگیرند. مقاله "بررسی فیزیکی X " یک رویکرد جدید برای کاهش چنین خطاهایی ارایه میدهد.ویلیام دی الیور، دانشیار مهندسی برق و علوم کامپیوتر، آزمایشگاه لینکلن MIT ، مدیر مرکز مهندسی کوانتوم، و مدیر آزمایشگاه تحقیقات الکترونیک، خانه گروه مهندسی سیستمهای کوانتومی میگوید: " ما اکنون مفهوم کوپلر قابل تنظیم را بیشتر پیش بردیم و وفاداری تقریبا 9 / 99 درصد را برای دو نوع اصلی گیت دو کیوبیتی، که به عنوان گیتهای کنترل - Z و گیتهای iSWAP شناخته میشوند، نشان دادهایم." " گیتهای با صحت بالاتر تعداد عملیاتهایی را که فرد میتواند انجام دهد افزایش میدهند، و عملیات بیشتر به معنی پیادهسازی الگوریتمهای پیچیدهتر در مقیاسهای بزرگتر است."برای حذف تعاملات qubit - qubit محرک خطا، محققان سطوح انرژی بالاتر کوپلر را برای لغو تعاملات مشکلساز مهار کردند. در کار قبلی، چنین سطوح انرژی کوپلر نادیده گرفته شد، اگر چه آنها تعاملات دو کیوبیت غیرقابل اغماض ایجاد کردند.سونگ میگوید: "کنترل و طراحی بهتر کوپلر کلیدی برای تنظیم تعامل کیوبیت - کیوبیت همانطور که ما میخواهیم است. این امر میتواند توسط مهندسی پویایی چند سطحی موجود محقق شود."نسل بعدی کامپیوترهای کوانتومی تصحیح خطا خواهند شد، به این معنی که کیوبیتهای اضافی برای بهبود استحکام محاسبات کوانتومی اضافه خواهند شد.الیور میگوید: "خطاهای کیوبیت با افزودن افزونگی میتوانند به طور جدی برطرف شوند"، اما با این وجود خاطرنشان میکند که چنین فرآیندی فقط درصورتی کار میکند که دروازهها به اندازه کافی خوب باشند - بالاتر از حد آستانه وفاداری که به پروتکل تصحیح خطا بستگی دارد. "با ارفاقترین آستانه امروز حدود 99 درصد است. با این حال، در عمل، فرد به دنبال وفاداریهایی به گیت است که بسیار بالاتر از این آستانه برای زندگی با سطوح منطقی افزونگی سختافزار هستند.اولیور میگوید: دستگاههای مورد استفاده در این تحقیق، که در آزمایشگاه لینکولن MIT ساخته شدهاند، برای دستیابی به دستاوردهای ثابت در وفاداری در عملیات دو کیوبیت اساسی بودند.او میگوید: " ساخت دستگاههای با انسجام بالا قدم اول برای اجرای کنترل وفاداری بالا است."سونگ میگوید: " نرخهای بالای خطا در گیتهای دو کیوبیت به طور قابلتوجهی قابلیت سختافزار کوانتومی را برای اجرای برنامههای کاربردی کوانتومی که معمولا حل آنها با کامپیوترهای کلاسیک دشوار است، مانند شبیهسازی شیمی کوانتومی و حل مسایل بهینهسازی، محدود میکند."تا اینجا، تنها مولکولهای کوچک در کامپیوترهای کوانتومی شبیهسازی شدهاند، شبیهسازیهایی که میتوانند به راحتی در کامپیوترهای کلاسیک انجام شوند.او میگوید: "به این معنا، رویکرد جدید ما برای کاهش خطاهای گیت دو کیوبیت در زمینه محاسبات کوانتومی به موقع است و امروزه به پرداختن به یکی از بحرانیترین مسایل سختافزاری کوانتومی کمک میکند."این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات کوانتوم ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
بیومس (زیست توده) و تولید انرژی بیومس چیستبیومس یا زیست توده یک نوع انرژی تجدید پذیر میباشد به دلیل این که همیشه میتوانیم درختان و گیاهان را پرورش دهیم و همیشه زمین کشاورزی برای این کار وجود دارد. سوختهای بیومس شامل چوب، ذرت، کود و بعضی از زبالهها میشوند. انرژی شیمیایی موجود در سوختهای بیومس هنگام سوختن به صورت گرما و حرارت آزاد میشود و میتواند به عنوان منبع گرما مورد استفاده قرار گیرد.همچنین چوبها و یا بعضی از زبالهها میتوانند سوزانده شوند تا بخار آب تولید شود و از آن برای تولید برق استفاده شود. سوزاندن بیومس تنها راه آزاد سازی آنها نیست، بیومسها میتوانند به اشکال دیگری مانند گاز متان، اتانول و بیودیزل انرژی قابل استفاده در اختیار ما قرار دهند. مواد بدبو مثل آشغالهای گندیده و ضایعات کشاورزی و فضولات انسانی گاز متان آزاد میکنند که زیست گاز نامیده میشود.یکی دیگر از منابع زیست توده زبالهها هستند که ضایعات جامد شهری نام دارند. زبالههایی که از محصولات گیاهی یا جانوری به دست میآیند زیست توده هستند. غذاهای دورریز و چمنهای کنده شده مثال هایی از زبالههای بیومس هستند.امروزه بیومس 3 درصد از انرژی مورد استفاده در ایالات متحدهی آمریکا را ت مین میکنند. مردم آمریکا تلاش میکنند که استفاده از سوختهای بیومس را افزایش داده و استفاده از سوختهای فسیلی را کم کنند. استفاده از سوختهای بیومس به عنوان انرژی ضایعات را کاهش داده و موجب حمایت از کشاورزان و محصولات آنها میشود.زیست توده یکی از منابع عمده در میان انواع منابع انرژیهای نو میباشد.تعاریف گوناگونی از این منابع برداشت شده است. تعریف اتحادیه اروپا از زیست توده عبارت است از اجزای قابل تجزیه زیستی از محصولات، پسماندها و زایدات کشاورزی (شامل مواد گیاهی و دامی)، جنگلها و صنایع وابسته و همچنین زایدات صنعتی و شهری قابل تجزیه.بر اساس تعاریف علمی زیست توده به سوخت هایی نسبت داده میشود که جرم توده آن از فیتوپلانکتونها و زیوپلانکتونها ساخته میشوند.سوختهای زیستی به دست آمده از پسماند جنگلها و محصولات کشاورزی جهان میتوانند سالانه به اندازه 70 میلیارد تن نفت خام انرژی در دسترس بشر قرار دهند که این مقدار 10 برابر مصرف سالانه انرژی در جهان میباشد. به علاوه میتوان از این سوختها در تولید گرما و حرارت استفاده کرد. این امر موجب صرفه جویی اقتصادی چشمگیری میشود.تاریخچه زیست توده در ایرانمحمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی ( 1031 - 935 هجری قمری) جز اولین کسانی بود که از بیوگاز حاصل از فاضلاب حمام استفاده کرد و آن را به عنوان سوخت یک حمام در اصفهان به کار برد.اولین هاضم تولید گاز متان در ایران در روستای نیاز آباد لرستان در سال 1354 ساخته شده است. این دستگاه به گنجایش 5 متر مکعب فضولات گاوی روستا را مورد استفاده قرار داد و بیوگاز مصرفی حمام مجاور را ت مین مینمود.مطابق سرشماری سال 1375 ، 10 درصد خانوارهای روستایی برای گرمایش منازل خود و همچنین 5 درصد خانوارهای روستایی برای پخت و پز اغلب از چوب و فضولات دامی استفاده میکردند.در سال 1359 دو واحد کوچک آزمایشگاهی در دانشگاه بوعلی سینا همدان ساخته شد که با فضولات حیوانی و کود گاوی تغذیه میگردید.دانشگاه صنعتی شریف نیز در سال 1361 یک واحد با اندازه 3 متر مکعب را به صورت آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار داد. این واحد از فضولات گاوی استفاده میکرد.موسسه DLR آلمان نیز پتانسیل اقتصادی زیست توده برای تولید برق را تا سال 2050 به میزان 3500 مگاوات محاسبه و ارایه نموده است.اکنون پروژههای متعددی در این خصوص توسط وزارت نیرو و بخش خصوصی در دست اجرا میباشد.ضرورت و مزایای استفاده از انرژی زیست تودهرفع مشکلات زیست محیطی حاصل از رهاسازی منابع زیست توده در طبیعت که باعث آلودگی آب، خاک، هوا میشودکاهش انتشار گازهای گلخانهای به ویژه گاز متان در جوامکان تولید انرژی در محل مصرف که باعث کاهش اتلاف در شبکه میشودامکان تحویل انرژی پاک به صورت جامد، مایع و گازامکان تحویل انرژی به صورت برق، حرارت، سوخت خودرو و خوراک واحدهای پتروشیمیایجاد ارزش افزوده و اشتغال مولد قابل توجهکمک به ارتقای سطح بهداشت عمومیتولید انرژی با قابلیت دسترسیفن آوریهای گرما شیمیایی زیست تودهبا انتقال گرما به زیست تودهها در حضور یا عدم حضور عوامل کمکی انرژی تولید میشود. انرژی تولید شده میتواند به صورت انرژی گرمایی یا انرژی ثانویهای باشد که از فرآوردههای انرژی زا به دست میآید مانند سوختهای جامد، مایع و گاز که میتوانند به انرژی جنبشی یا الکتریسیته تبدیل شوند. عوامل کمکی در این فن آوریها میتواند بخار، هوا، اکسیژن، هیدروژن و مواد جامد باشند. مهمترین فن آوریهای گرما شیمیایی عبارتند از :احتراق مستقیم که شامل کاربری خانگی و صنعتی میشودآتشکافت که شامل روش روش آتشکافت معمولی و آتشکافت با بخار میشودگازی کردن که شامل گازی سازی ساده در دمای معمولی و گازی سازی پلاسما در دمای بالا میشودفرآیند گازی سازی که شامل تبدیل ترموشیمیایی به گاز میباشد، این فرایند در دهههای اخیر توجه ویژه بسیاری از کشورهای جهان را به خود معطوف کرده است و امروزه توسعه چشمگیری داشته است.گاز سنتز به دست آمده از زیست توده در این فناوری میتواند هم برای تولید انرژی گرمایی و هم برای تولید برق استفاده شود.راندمان انرژی مفید در راکتورهای گازی ساز که بر مبنای انرژی موجود در گاز تعریف میشود در صورت استفاده از گاز خنک و پالایش شده بین 60 تا 70 % خواهد بود و در صورتی که از انرژی گرمایی گازهای تولید شده و گاز احتراق نیز استفاده شود بازدهی کلی این فرایند تا 90 % نیز قابل افزایش خواهد بود.در صورتی که از این فرایند در تولید برق استفاده شود بازده الکتریکی سیستم بین 10 تا 22 درصد بوده و در صورت استفاده از توربین گازی 20 تا 27 % و در صورت استفاده از چرخه ترکیبی 30 تا 35 % خواهد بود. قیمت تمام شده انرژی در این فرایند از بهای واقعی انرژیهای فسیلی نیز ارزانتر است و با احتساب هزینههای زیست محیطی انتشار آلایندهها از سوختهای فسیلی اختلاف بهای انرژی زیست توده باز هم بیشتر خواهد بود.گازی سازی ذرات بیومسسوخت جامد معمولا از عناصر هیدروژن و کربن تشکیل شده است که الیته میتواند شامل نیتروژن و گوگرد هم باشد ولی از آن جا که این عناصر در مقادیر بسیار کم موجودند شامل بحث و بررسی قرار نمیگیرند. تولید گاز مولد که گازی سازی نامیده میشود که ناشی از احتراق جزیی سوخت بیومس جامد بوده و در دمای حدود 1000 درجه سلسیوس اتفاق میافتد. گاز سنتز حاصل معمولا ترکیبی ازمونوکسید کربن، متان، دی اکسید کربن و هیدروژن است. ارزش حرارتی این گاز کمتر از ارزش حرارتی گاز طبیعی است اما دارای قابلیت احتراق میباشد. بسته به نوع سیال به کار رفته برای تولید گاز، ارزش حرارتی گاز تولید شده تغییر خواهد نمود.سوخت راکتور گازی سازبراساس پارامترهای زیر، خوراک ورودی راکتور گازی ساز میتواند در دو دسته بندی خوب یا بد قرار گیردمحتوی انرژی سوختدانسیته حجمیمحتوی رطوبتمحتوی غبارمیزان قطرانویژگیهای تولید خاکسترانواع راکتور گازی سازراکتورهای گازی ساز انواع مختلفی دارند که دسته بندی آنها براساس ورود خوراک به صورت زیر میباشدراکتورهای بستر ثابتراکتور جریان متقابلراکتور جریان هم جهتراکتور جریان متقاطعراکتورهای بستر سیالدر راکتورهای بستر ثابت عامل گازی ساز که اغلب هواست از زیر یا بالای راکتور به آرامی وارد میشود. ولی در راکتورهای بستر سیال آشفتگی در درون راکتور به قدری زیاد است که مواد جامد به حالت شناور در فضای راکتور در میآیند و برای ایجاد این آشفتگی، عامل گازی ساز با سرعت نسبتا زیادی بین یک تا چهار متر بر ثانیه وارد رآکتور میشود و مواد درون آن را به حالت غلیان در میآورد. عامل گازی ساز میتواند هوا، اکسیژن، بخار یا مخلوطی از این گازها باشد. |
دیگر جایی برای ما نیست، باید بمیریم! بدون توجه به حضرت آدم (ع) و رفقا، بیایید اولین انسان روی زمین، یا حداقل اولین انسانهای روی زمین را متصور شویم. چی میبینیم؟ احتمالا انسانی که تن و بدن خود را با پوست حیوانات پوشانده،با چوبی نوک تیز به عنوان نیزه در دستش. شاید بتوان آن تکه پوستها و آن قطعه چوب نوک تیز را اولین اختراعات بشری بدانیم. اختراعاتی که به بشر آن زمان امکانات ویژهای میداد، آن پوستها از بدن او در برابر سرما و گرما گزندهای طبیعی حفظ میکرد، و البته کار پوشش بدن را انجام میداد. آن نیزه هم، به عنوان سلاحی برای کشتن حیوانات مهاجم، و یا حیواناتی که شکار میشوند.اولین اختراع را اگر بگذاریم کنار، دومین اختراع دقیقا چه کاربری برای انسان دارد؟ جور دست و پای او را میکشد. اگر قرار بود این انسان با دستش به جنگ با حیوانات برود، الان با نیزهاش میرود، پس میتوان این نیزه را جایگزینی برای دست انسان، آن هم نه در هر زمانی، در زمان جنگ دانست.کمی جلوتر میآییم، انسان رام کردن، و نگهداری از اسب را آموخت، و فهمید که چطور باید با آن بتازد. این اختراع محسوب نمیشود اما به عنوان کشف میتوان آن را قبول کرد، یا حداقل نوعی پیشرفت. این بار نقش اسب در چیست؟ به جای اینکه انسان با پای خود این طرف و آن طرف برود، با اسب خود میرود. پس انسان با استفاده از اسب،جایگزینی برای پای خود، آن هم هنگام رفت و آمد پیدا کرده است.اوایل که نه، اما اواسط، خیلی از شاهان و مشاهیر برای ثبت و ضبط تصوریشان، عدهای را موظف میکردند، که چهره آنان را روی کاغذ بکشند. و خب بعدها جای خود را به دوربین عکاسی داد، و دوربین عکاسی در این موضع، جای چشم و دست و مغز و هنر طراح را میگیرد و خودش همه کارها را انجام میدهد.در زمینه پزشکی و تغذیه جلو میآییم، در اوایل انسان خوراکیها را بدون رعایت نظافت و بهداشت مصرف میکرد. احتمالا در اوایل، انسان حتی گوشت را خام میخورد و زحمت کشتن میکروبها و تمام آلودگیها را به معدهاش میداد. اما الان گوشت را استریلیزه میخورد و شیر را پاستوریزه، دیگر معده و یا اندامها دفاعی بدن انسان تلاشی (همانند گذشته) برای از بین بردن آلودگیها نمیکنند.اگر با همین فرمان ادامه دهیم میشود صدجور مورد را ذکر کرد که بشر از یک ساخته دست خود، بجای عضوی از بدن خود ، در یک شرایط خاص استفاده میکند. قاشق ، چرتکه ، دستگاه چاپ .، همه اینها مواردی است که بند بالا شاملشان میشود. شاید تا دویست سال پیش تمامی این تغییرات در حوزههای عملی و فیزیک محدود بودند. اختراعات انسان، جای دست و پای انسان را میگرفت، اما هیچ گاه انسان اختراع چشمگیری نداشت که به جای مغزش استفاده شود، تا همین نزدیکیها .کامپیوترها پس از انجام محاسبات بسیار سنگین و پیچیده ، قادر به انجام بی شمار کار دیگر هم شدند، قادر به تجزیه و تحلیل بسیار از روندها و فرایندها نیز شدند، کامپیوترها میتوانند همانند انسان یک تصویر را ببینند و عناصر موجود در تصویر را شناسایی کنند، کامپیوترها اکنون میتوانند همانند انسان یک متن را بخوانند و معنی و مفهوم آن را درک کنند(که البته منظور از کلمه درک برای رایانه متفاوت از معنای آن برای انسان است .) میتوانند صدای مارا بشنوند و جوابی متناسب با سخن ما بگویند.کامپیوترها در بعضی از زمینهها حتی از انسان هم جلوتر رفتهاند، برای مثال در تشخیص غدههای سرطانی در پزشکی کامپیوترها قادر به تشخیص بعضی غدد هستند که پزشکان قادر نیستند. میتوان گفت کامپیوترها در این زمینه جای پزشکان را گرفتهاند، و بی شک در آینده در زمینههای وسیعتری میتوانند اعمال پزشکی را انجام دهند.می توان گفت انسان در این مدت اخیر، توانسته بجای مغز خود نیز، جایگزینی بسازد، و کامپیوتر هایی بسیار نزدیک به مغز انسان بسازد.اینجا بود که با خودم گفتم کامپیوترها هرگز قادر به خلق چیزی نو و تازه نیستند، و این، یعنی خلاقیت، برگ برنده انسان ، در برابر کامپیوتر است .تا اینکه ویدیو زیر را دیدم: - 996223 درست است که خلاقیتی که کامپیوتر دارد، شاید خلاقیتی اصیل نباشد، و صرفا بر اساس روند هایی تصادفی نتیجه گیری و سپس بررسی میشود، و در نهایت با عبور از غربالهای خود سیستم، موارد تصادفی قابل قبول، خروجی کار خواهد شد، اما نباید فراموش کنیم، که در خوشبینانهترین حالت ، این تکنولوژی برای همین چند سال اخیر است، و نه دهههای آتی.سوالی که من الان از شما مخاطبین دارم این است: فرزندان ما در بیست سال آینده ، چه مهارتی را باید برای موفق شدن در خود پرورش دهند؟ |
مرغ و زندگی مساله مرغ و تخم مرغ همیشه یکی از معضلات بشر بوده، از همان موقعی که سوال اول مرغ بوده یا تخم مرغ تا الان که برای خریدن این کالای لوکس باید در صف ایستاد.کلا از قدیم هم مساله تخم مرغ در اقتصاد مطرح بوده، قدیمیها تخم مرغها را در مرغهای خانگی تحویل میگرفتن و در سبدهای مختلف میچیدند که در اثر حمل و نقل و یا مثلا سگی ، گربهای پایش به سبدها گیر کرد ، تخم مرغهای همان سبد بشکند و نه همه تخم مرغها. بحث فقط به ایران هم محدود نیست و خارجیها هم دقیقا از همین عبارت استفاده میکنند " don ' t put all your eggs in one basket "حال اینکه این عبارت از ما به خارجیها به عاریه رسیده است یا از آنها به ما یا کلا خودجوش در همه فرهنگها بوده نمیدونم. هرچند تصور من این هست که چون تخم مرغ یکی از غذاهای اصلی در همه دنیا بوده ، جماعت دنیا در یک حرکت خود جوش همگی به این نتیجه رسیدهاند و این عبارت را درست کردهاند.هنوز که هنوز هم هست این مثال در اقتصاد بسیار به کار برده میشود و هر وقت بحث مدیریت ریسک میشود صحبت از تخم مرغ و سبد میشود. در ایران قضیه جدیتر هم هست، تا این حد که بهتر است برای هر مرغ تخم گذار یک سبد جداگانه تهیه شود، ولی چرا ، جوابش ساده است. قیمت مرغ و تخم مرغ و سبد هر سه متغیر هستند و شامل تورم میشوند.اینجا هم باید حواست به سایز سبد باشد، هم سایز تخم مرغ، و هم سن مرغ و هم میزان درگیری مرغها باهم چون مرغهای جوانتر تخم هایشان کوچکتر است و اگر رشد کند باید فضا برای رشد باشد و مرغهای پیرتر تخمهای بزرگتری دارند و سبدی که انتخاب میشود نیاز به انتخاب سبد بزرگ ندارد چون معمولا تغییری در آنها ایجاد نمیشود و فقط باید حواستان باشد که نشکند چون خرابکاری که ایجاد میکند هم به مراتب بزرگتر است. و بعد از مدتی هم که کلا دیگر تخم نمیگذارند. گاهی هم که مرغهای پیرتر به مرغهای جوانتر حسادت میکنند وکلا تخم هایشان را میشکنند و یا خود مرغ بیچاره را حسابی کتک میزنند یا میکشند.نکته دیگری که باید بدانیم این هست که تخم مرغهای کوچکتر مغزیتر هستند چون مرغشان جوان است و خاصیت بیشتری دارند باید حواسمان بیشتر بهشان باشد که در درگیری با مرغهای پیرتر، بالغ نشده از پا نیفتند.هرچند کلا با بحث مرغداری و گوشت خواری زیاد موافق نیستم و اگر کلا گوشتخواری ور بیفتد و همه گیاهخوار شویم همین مثالها را برای حبوبات و میزان نفخی که ایجاد میکنند هم میتوان عنوان کرد. |
اطلس ، ستارهای در خوشه پروین اطلس ستارهای واقع در خوشهی پروین است که همگی باهم بر شانهی صورت فلکی گاو قرار گرفتهاند. خوشههای ستارهای، دستهای ستارهاند که تحت نیروی گرانشی کنار هم قرار گرفتهاند و به دو دسته کلی تقسیم میشوند: خوشههای باز و خوشههای کروی که خوشههای باز با نیروی گرانش کمتری در مقایسه با خوشههای کروی کنار هم قرار گرفتهاند به همین دلیل تحت گرانش دیگر اجرام آسمانی در نهایت شکل منسجم خود را از دست میدهند. ستارگان این خوشهها نیز عمر کمتری نسبت به خوشههای کروی دارند. از طرفی خوشههای کروی در هالهکهکشان قرار دارند اما خوشههای باز در قرص کهکشان. خوشهی پروین یک خوشهی کروی باز است که از صدها ستاره تشکیل شده و اطلس را نیز در گوشهای از خود جای داده. این سیستم سهستارهای در فاصلهی حدود 450 سال نوری از زمین قرار گرفتهو با دمای سطحی حدود 13500 درجهی کلوین در ردهبندی سفید - آبی ستارهای قرار دارد که در قسمت بالا و سمت چپ نمودار هرتسپرانگ - راسل قرار میگیرد. این سیستم سهتایی خود از یک سیستم دوتایی و یک تک ستاره تشکیل شده است. سیستم دوتایی از دو ستارهی غول سفید - آبی، یکی با قدر ظاهری 4 / 1 و دیگری با قدر ظاهری 5 / 6 تشکیل شده که حول نقطهی مشخصی (مرکز جرمشان) میچرخند. قدر ظاهری ترکیبی ایندو ستاره 3 / 26 است. ستارهی سوم ستارهای کمنور است که تقریبا حول سیستم دوتایی در حال چرخش بوده و قدر ظاهریاش 6 / 8 است. قدر ظاهری: قدر ظاهری ستاره عددی است که میزان پرنور دیده شدن ستاره از دید ناظر زمینی را مشخص میکند. هرچه مقدار عددی آن کمتر باشد به این معنی است که ستاره پرنورتر دیده میشود. برای مثال قدر ظاهری خورشید، پرنورترین ستارهی آسمان از دید ناظر زمینی 27 - است. قدر ظاهری یک ستاره معیاری از نورانی بودن یک ستاره از دید ناظر زمینی است.ممکن است ستارهای بسیار پرنور و داغ باشد اما به دلیل دوری از زمین، ناظر زمینی آنرا کم نور ببیند، پس قدر ظاهری پارامتری وابسته به فاصله است. اما برای اندازه گیری دقیق درخشندگی یک ستاره تعریفی به نام قدر مطلق مطرح میشود.قدر مطلق: قدر مطلق یک ستاره درواقع قدر ظاهری آن ستاره است زمانی که فاصلهاش از ناظر زمینی 32 ٫ 6 سال نوری ( 10 پارسک) باشد. برای مثال قدر ظاهری خورشید 27 - است، برای دانستن قدر مطلق خورشید باید فرض کنیم اگر خورشید در فاصلهی 32 ٫ 6 سال نوری از زمین قرار داشته باشد چقدر پرنور خواهد بود. قدر مطلق خورشید 4 ٫ 74 است. مشابه قدر ظاهری، هر چه مقدار عددی قدرمطلق کمتر باشد به این معنی است که ستاره پرنورتر است.نمودار هرتسپرانگ - راسلردهبندی یا رده طیفی ستارهای: در علم ستارهشناسی ستارگان را بر اساس طول موجی که از آنها گسیل میشود ردهبندی میکنند. یک ستاره امواج مختلفی را در طیف الکترومغناطیسی گسیل میکند. ستارگان مختلف بسته به عناصر تشکیل دهنده و دمایشان طول موج خاصی را بیشتر از بقیه گسیل میکنند. برای مثال خورشید ستارهای است که انواع امواج الکرتومغناطیسی از جمله امواج مریی، رادیویی، فرابنفش و . را منتشر میکند ولی بیشتر این طیف منتشر شده را نور زرد رنگ تشکیل میدهد و دمای سطحی آن 6000 درجهی کلوین است. چنین ستارهای در ردهی G قرار میگیرد. ردهبندی ستارهای برحسب دما (یا برحسب رنگ) از دمای پایین به بالا به ترتیب با حروف O , B , A , F , G , K , M نامگذاری شدهاند. بدین ترتیب خورشید جزو ستارگانی با دمای پایین محسوب میشود و اطلس با دمای 13500 درجهی کلوین در ستارگان ردهی B قرار دارد.از آنجایی که بجز خورشید، نمیتوانیم ستارهها رابا جزییات کامل بررسی کنیم (نزدیکترین ستاره به ما 4 ٫ 5 سال نوری از ما فاصله دارد!) مطالعهی گروهی ستارهها و بررسی روند کلی آنها برای شناخت بیشتر آنها مفید خواهد بود.در این راستا، در سال 1910 هرتسپرانگ ستارهشناس دانمارکی و راسل ستارهشناس آمریکایی بهطور مستقل نموداری از ستارگان را باتوجه به ویژگیهایشان ترسیم کردند. یک راستای افقی این نمودار دما یا ردهی طیفی (رنگ) ستاره و راستای عمودی آن درخشنگی یا قدر مطلق ستاره است. در نجوم این نمودار به نمودار هرتسپرانگ - راسل یا نمودار اچآر شناخته میشود.وسط این نمودار رشتهی اصلی قرار دارند که گوشهی سمت راست - پایین تا گوشهسمت راست - بالای نمودار دیده میشود. اهمیت رشتهی اصلی این است که نشان میدهد اکثر ستارههایی با دمای یکسان، درخشندگی و حتی اندازهی نیز یکسان دارند. این ارتباط قوی بین چنین پارامترهایی در شکل گیری تیوریها بسیار اهمیت دارند. یک ستاره در طول عمر خود ممکن است بنابه تغییراتش از حالت پایدار در رشتهی اصلی خارج شده و وارد قسمت بالایی نمودار بشود. برای مثال خورشید در اواخر عمر خود پس از اینکه هیدروژن سوزی را به پایان رساند به یک غول سرخ تبدیل خواهد شد.در قسمت بالای رشته اصلی ستارگانی قرار دارند که دارای درخشندگی بیشتر و اندازه بزرگتر هستند.به همین ترتیب ستارگانی که پایینتر از رشتهی اصلی قرار دارند "کوتوله" نامیده میشوند.کوتولههای سفید از ستارگان فوقانی خود کوچکترند و اکثرا در طیف سفید رنگ قرار دارند.غولهای سرخرنگ نسبت به غولهای آبی عمر طولانیتری دارند و ستارهی الدبران هم یکی از این غولهای سرخ است. در قسمت بالا و سمت چپ نمودار غولهای آبی قرار دارند که اطلس نیز در همین مکان قرار دارد.ترسیم این نمودار یعنی مطالعهی جزبهجز درصد عظیمی از ستارههای رصد شده و جای دادن آنها در نمودار و بررسی قوانین حاکم بین دستههای مختلف از ستارگان کاری بس دشوار بوده که هرتسپرانگ و راسل این مهم را عملی کردند. گردآوری توسط تیم علمی انجمن نجوم اطلسنویسنده : مریم حیدریمنابع : کتاب Astronomy : A physical perspective نوشته : Marc L . Kutner منابع آزاد و اقتباسی:دانشنامه آزاد wikipedia |
بینهایت ( ) در ریاضیات بینهایت به معنای "فراتر از هر مقدار" است. در پس این تعریف ساده، پیچیدگیهایی نهفته است.مستطیلی در نظر بگیرید. Base : قاعده | Height : ارتفاعمیخواهیم طول گوشه چپ بالای مستطیل تا راست پایین آن را حساب کنیم. این مسیر را میتوانیم به دو پارهخط افقی و یک پارهخط عمودی بشکنیم.پارهخطهای افقی نصف قاعده مستطیل و پارهخط عمودی برابر ارتفاع مستطیل است بنابراین مجموع طول آنها میشود:بیایید مسیر را طور دیگری ترسیم کنیم.این بار چهار پارهخط افقی به طول هر کدام 1 / 4 قاعده مستطیل و سه پارهخط عمودی به طول هر کدام 1 / 3 ارتفاع مستطیل ترسیم کردهایم. مجموع نهایی مشابه قبل است:حال بیایید مسیر را به قطعات بیشتری بشکنیم.اگر محاسبه کنیم دوباره به همان نتیجه قبل میرسیم. پس نتیجه میگیریم با افزایش تعداد پارهخطها به بینهایت، مسیر مستقیمی خواهیم داشت که طول آن برابر "ارتفاع + قاعده" است.اشتباه نتیجه گرفتید! بینهایت داستانش فرق میکند. با افزایش تعداد پارهخطها به بینهایت، خط مستقیمی خواهیم داشت که در کنار قاعده و ارتفاع مستطیل، مثلث قایمالزاویه تشکیل میدهد. طول وتر این مثلث (ضلع قرمز) با قضیه فیثاغورس محاسبه میشود:طول مسیر در بینهایت با طول مسیر در حالت گسسته متفاوت است:منبع: Quora |
با مغز برتر آشنا شوید. افرادی که کنترل مغز خود را در دست دارند نسبت به افرادی که مغز شان آنها را کنترل میکند موفقتر هستند. مغز برتر به حالتی گفته میشود که انجام تمام کارها در اختیار انسان باشد.ویژگی مغز برترما هر گاه بتوانیم از مغز سه گانهی خود به درستی استفاده کنیم آن موقع باید گفت که کنترل مغز خود را در دست داریم. مغز غریزی انسان فقط کنترل زندگی انسان را در دست دارد. اگر فقط بخواهیم از مغز احساسی خود استفاده کنیم فقط وفقط باید دنبال لحظههای شاد وغمگین باشیم. واگر بخواهیم فقط از مغز منطقی خود استفاده کنیم باید فقط به دنبال روش وراه حلهای منطقی در زندگی روز مره باشیم. پس با این حال ما باید یاد بگیریم تز هر سه مغز خود استفاده کنیم.امید وارم این متن کوتاه براتون مفید واقع شده باشه. خوشحال میشم درادامه نظر هاتون رو بنویسید. |
نظریه محاسباتی ذهن ( computational theory of mind ) 1 - مقدمهنظریههای مختلفی برای تبیین عملکرد مغز و رفتار شناختی انسانها معرفی شده است که یکی از این نظریهها، نظریه محاسباتی ذهن نام دارد.نظریه محاسباتی یا همان مدل پردازش اطلاعات، اولین مدل نظری است که پس از پدید آمدن علوم شناختی، برای توصیف ذهن استفاده شد. نظریه محاسباتی ذهن و یا مدل پردازش اطلاعات با تکیه بر دو مفهوم بنیادی محاسبه و بازنمایی و نیز با در نظر گرفتن نقش علی اطلاعات در فرآیند تنظیم و کنترل رفتار، پا به عرصه علوم گذاشت. 2 - تعریف:به بیان کلی میتوان گفت در رویکرد محاسباتی، ذهن به عنوان سیستم پیچیدهای در نظر گرفته میشود که اطلاعات را دریافت، ذخیره، بازیابی، تبدیل و سپس منتقل میکند. فعالیتها یا اعمالی که روی اطلاعات انجام میشود، محاسبه یا پردازش اطلاعات نام دارد و محاسباتی نامیده شدن آن نیز از این جهت است.نکته قابل توجه دیگر در مدلهای محاسباتی ذهن این است که در این مدلها، سیستم شناختی انسان همانند نوعی رایانه تصور میشود که قادر است، محاسبات بسیار پیچیدهای انجام میشود. رایانه دستگاهی است که از شیوهای سیستماتیک برای پردازش اطلاعات استفاده میکند. ابتدا اطلاعات و دادهها به صورت کد، وارد رایانه میگردد و سپس با انجام فرآیندهای محاسباتی، اطلاعات داده شده تجزیه و تحلیل گردیده و بالاخره خروجی مشخص میشود.رویکرد محاسباتی ذهن 3 - دو مفهوم کلیدی:به همین شکل، نظریه محاسباتی ذهن پیشنهاد میکند که میتوان سیستم عصبی انسان را نیز به مثابه سیستمی در نظر گرفت که به صورت محاسباتی عمل میکند. همچنان که رایانهها مجموعهای از بیتها را پردازش میکنند، ذهن انسان نیز همین کار را با بازنماییهای ذهنی انجام میدهد.نظریه محاسباتی ذهن دارای چند ویژگی مهم است که در ادامه در مورد آنها توضیح میدهیم. محاسبه و بازنمایی دو مفهمو کلیدی در علوم شناختی هستند.شناخت حاصل نوعی محاسبه یا پردازش اطلاعات است. به بیان دیگر، فعالیت شناختی، امری جز دستکاری نمادها یا بازنماییهای ذهنی بر اساس قواعد صوری یا محاسباتی نیست.این عملیات محاسباتی بر روی نمادهایی انجام میشود که علاوه بر آنکه با نظام پردازشی سیستم همخوانی دارند، از صفات بازنمایی نیز برخوردار هستند. هنگامی که ما دربارهی اشیا و پدیدهها و آنچه که در دنیای بیرون ذهن مان قرار دارد فکر میکنیم، کاری که در ذهن انجام میدهیم پردازش خود اشیا نیست. بلکه پردازش نمادهایی است که بازنمایاننده دنیا هستند و اطلاعات محیط و اجزای دنیا را در خود دارند. هنگامی که به صورت کلامی یا تصویری چیزی را در ذهن مجسم میکنیم، مستقیما از اجزای محیط استفاده نمیکنیم. بلکه از کلمات یا نمادهایی استفاده میکنیم که به آن اجزا اشاره دارد. نمادهایی که در ذهن انسان ابزار انتقال اطلاعات هستند، بازنماییهای ذهنی نامیده میشوند.نحوه فکر کردن و تجسم اشیا 4 - توصیف صوری و الگوریتمیک:توصیف صوری و الگوریتمیک یکی دیگر از ویژگیهای مهم نظریه محاسباتی ذهن میباشد. الگوریتم روشی صوری است که شیوه قدم به قدم محاسبه را تعیین میکند. نکته بسیار مهم در پردازش الگوریتمیک، این است که تنها بر اساس خصوصیات شکلی و نحوهی بازنمودها یا رمزهای ذهنی عمل میکند و در آن پردازش معنایی دارای اهمیت نیست. معمولا نمادها دارای دو دسته ویژگیهای صوری و ویژگیهای معنایی میباشند.در محاسبات رایانه، اینکه درخواست شما به چه چیزی در عالم خارج دلالت دارد، اهمیتی ندارد. برای همین به این نوع پردازش، پردازش صوری یا نحوی گفته میشود که در برابر پردازش معنایی قرار میگیرد.مطابق نظریه محاسباتی ذهن، شناخت حاصل همین نوع پردازش صوری یا نحوی است. اما نتیجه این پردازش به گونهای است که به نیازهای معنایی ما نیز پاسخ میدهد. یک رایانه برای اینکه رفتار هوشمندانه داشته باشد، نیازی به چیزی به جز همین پردازش صوری ندارد و اگر خوب طراحی شده باشد، میتواند پاسخ درخواستهایی که محیط از او دارد را بدون آنکه کسی متوجه عدم توجه آن به ابعاد معنایی شود، بدهد. داعیه نظریه محاسباتی ذهن این است که ذهن انسان نیز از همین شیوه پردازشی استفاده میکند. آنچه ما تفکر مینامیم چیزی جز محاسبه و انجام عملیات محاسباتی روی علایم ذهنی نیست و ذهن برای آنکه بتواند از عهده این کار برآید، باید واجد بخشهای مستقل باشد. این بخشهای مستقل عبارتاند از یک پردازشگر مرکزی، الگوریتمهایی برای رمزگردانی و رمزگشایی و سیستمهای ورودی و خروجی. 5 - پیمانهای بودن ذهن:یکی از ویژگیهای مهم دیگر نظریه محاسباتی ذهن، پیمانهای بودن آن است. به طور کلی بر اساس نظریه پیمانهای بودن ذهن، ذهن یک سیستم پردازش واحد و یکنواخت نیست. بلکه مرکب از سیستمهای کوچکتری میباشد که دارای اهداف مشخص بوده و کم و بیش مستقل از یکدیگر عمل میکنند. اگر ذهن دارای همچین ساختاری باشد، قاعدتا فهم فعالیتهای آن باید از طریق فهم فعالیتهای زیر سیستمهای آن و ارتباط کارکردی آنها با یکدیگر صورت بگیرد. برخی از محققان از شواهد بدست آمده از مطالعات اعصاب شناختی، برای تایید این فرضیه استفاده میکنند. برای مثال کسی که مبتلا به ادراک پریشی چهره( Prosopagnosia ) است، به رغم سالم بودن سایر تواناییهای ذهنی، نمیتواند چهره اشخاص یا حتی چهره خود را تشخیص دهد. چنین اختلالی میتواند بیانگر این باشد که توانایی تشخیص چهره یک پیمانه است. 6 - آزمایش اتاق چینی:نظریه محاسباتی ذهن هنوز هم یکی از بانفوذترین مدلها در حوزهی علوم شناختی به حساب میآید اما با این حال مخالفان جدی نیز دارد. جان سرل( John Searle ) در بین منتقدان نظریه محاسباتی ذهن یکی از مشهورترینها است. سرل آزمایش فکری مشهوری دارد که جزو آزمایشهای کلاسیک در حوزهی علوم شناختی محسوب میشود. این آزمایش اتاق چینی نامیده میشود و در مقابل بازی تقلید تورینگ قرار میگیرد. در آزمایش فرضی، فردی انگلیسی زبان داخل اتاقی است که اتاق چینی نام دارد. در این اتاق تنها چیزی که وجود دارد یک کتاب راهنمای بزرگ میباشد که در آن دستورالعملهای لازم برای پیدا کردن معادل برای عبارتهای چینی آمده است.به این معنا که اگر یک عبارت چینی به فرد داده شود، او میتواند بر اساس دستورالعملهای کتاب مشخص کند که جواب مورد نظر به زبان چینی چه خواهد بود. در بیرون اتاق آزمایشگری قرار دارد و سوالاتی را به زبان چینی به داخل اتاق ارسال میکند و از فرد داخل اتاق میخواهد که پاسخ سوال را به زبان چینی بدهد. فرد انگلیسی زبان داخل اتاق میتواند با کمک کتاب راهنمایی که در اختیار دارد، جواب سوالهای پرسشگر را بدهد. از نظر کسانی که در بیرون اتاق نظارهگر این اتفاق هستند، فرد داخل اتاق موفق به پاسخدادن به آزمون شده است. به عبارت دیگر اگر مانند تورینگ ملاک هوشمندی ما ملاک رفتاری باشد، آزمودنی ما از عهده این کار برآمده است و هوشمند میباشد.اما سرل این سوال را مطرح میکند که آیا کسی که داخل اتاق چینی است از عهده آزمون رفتاری برآمده است؟ آیا واقها چیزی از زبان چینی فهمیده است؟ پاسخ او منفی است. از نظر سرل توانایی پردازش صوری و الگوریتمیک به معنای تفکر آنگونه که در انسان وجود دارد نیست. تفکر در انسان مستلزم بررسی محتوا و معنای علایم یا چیزی که به آن اشاره میکند میباشد. به این ویژگی در ادبیات فلسفه ذهن حیث التفاتی گفته میشود. بنابراین ما وقتی نمادها را در ذهن مرور میکنیم دانستن اینکه این نمادها به چه چیزی در دنیای خارج اشاره میکنند نیز، حایز اهمیت است.گفتنی است که نقدهای مطرح شده به این نظریه به این معنا نیست که رویکرد محاسباتی ذهن منسوخ شده است. این نظریه محاسباتی همچنان فعال است و حجم قابل توجهی از پژوهشهایی که در حیطه علوم شناختی انجام میگیرد از این نظریه برای سازماندهی مدلهایشان استفاده میکنند.تز مربوط به استدلال کردن، که تبیین محاسباتی استدلال کردن ( Computational Account of Reasoning ) ( CAR ) خوانده میشود، در اصل بر این ادعای مقدم مبتنی است که حالات التفاتی بازنماییهای نمادین را شامل میشوند. برطبق CAR ، این بازنماییها هم ویژگیهای معناشناختی دارند و هم نحوی ( syntactic )، و فرآیند استدلال کردن به شیوه هایی انجام میگیرد که تنها به نحو نمادها حساسند و نه معنا - نوعی فرآیند که تعریف فنی "محاسبه" را ارضا میکند و به عنوان دستکاری صوری نمادها ( formal symbol manipulation ) شناخته میشود یعنی، دستکاری صوری نمادها بر طبق فنون (تکنیکهای) صرفا صوری و نه معنایی. این مفاهیم "دستکاری صوری نمادها"، مفاهیمی فنی هستند و در اصل از مباحثات در ریاضیات اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مشتق شدهاند.دانشمندان علوم شناختی بر این باورند که دانش در ذهن از بازنماییهای ذهنی ( mental representations ) تشکیل شده است. انواع بازنماییها عبارتند از قاعدهها، مفاهیم، تصاویر و تمتیلها. علوم شناختی بر این باور است که انسانها دارای روال هایی ( procedures )ذهنی هستند که بر بازنماییها عمل میکند و تفکر،اعمال ما را میسازند. انواع مختلف بازنماییهای ذهنی، انواع متفاوتی از روالهای ذهنی را میپرورند.رای نمونه، روشهای مختلف بازنمایی اعداد را در نظر بگیرید. اغلب افراد با بازنمایی هندی،عربی اعداد ( 1 ، 2 ، 3 ، .) و روالهای معیار جمع، کسر، ضرب و تقسیم آشنایی دارند. از اعداد رومی نیز میتوان برای بازنمایی اعداد استفاده کرد ( I ، II ، X ، C ) اما انجام عملیات محاسباتی با اعداد رومی نیازمند روالهای متفاوتی است. سعی کنید CIV ( 104 ) را بر XXVI ( 26 ) تقسیم کنید.مثالی دیگر، به دو جمله زیر توجه کنید:هرگاه باران ببارد، آنگاه زمین خیس میشود.زمین خیس نیست. از فرض صدق دو جمله 1 و 2 به این نتیجه میرسیم که باران نباریده است. ممکن است تصور کنیم که از معنای جملهها به این نتیجه رسیدهایم در حالیکه بر مبنای ویژگیهای صوری، این نتیجه به دست آمده است. در واقع عملیاتی که ذهن اینجا انجام داده است همان قانون رفع تالی در منطق است: p ( p & ( P Q )) در جملههای فوق بازنماییهای ذهنی به شکل گزارهها است و عملیات ذهنی (محاسبات)، عملیات صوری منطقی است. البته همانطور که اشاره شد ذهن فقط یک گونه بازنمایی ندارد بازنماییهای مختلف هر کدام روالهای عملیاتی ( computations )متفاوت و مجزایی دارد. برنامه پژوهشی نظریه بازنمایی ذهن، مطالعه اشکال متفاوت بازنماییهای ذهنی، شناسایی و مطالعه محاسباتی است که بر آنها صورت میگیرد. 7 - نظر اساتید:سرل سوالات بیشتری را درباره آنچه که ما به منزله محاسبه در نظر میگیریم مطرح میکند: دیوار پشت سر من همین الان در حال اجرای برنامه ورد استار ( Wordstar )چون برخی از الگوهای جنبش مولکولی همریخت با ساختار الگوریتم ورد استار است. اما اگر دیوار ورد استار را پیادهسازی کرده بود، پس یک دیوار به اندازه کافی برای اجرای هر برنامه از جمله برنامههای اجرا شده در مغز نیز پیچیدهتر میشد. هیلاری پاتنم بهطور مشابه ادعا میکند: هر سیستم معمولی بازی یک اوتوماتای نامتناهی محض متناظر است.دنیل دنت فرضیه پیش نویسهای چند گانه( Multiple Drafts ) را پیشنهاد میکند، که در آن آگاهی مفهومی است که در ارتباط با فضا و زمان در مغز است ولی این ارتباط واقعا روشن و واضح نیست. آگاهی چیز دیگری جز محاسبه نیست یا به بیان دیگر هیچ تعاتر دکارتی وجود ندارد که شما در آن از محاسبات آگاه باشید. جری فدر بیان میکند که وضعیتهای ذهنی، مانند باورها و آرزوها، پل ارتباطی است بین پدیدههای دنیای واقعی با مفهیم انتزاعی ذهنی. او مدعی میشود که این پدیدهها میتوانند به وسیله عناصر زبان تفکر( LOT ) توصیف شوند. علاوه بر این، این زبان نه تنها یک توصیفکننده افکار است بلکه به خودی خود شکل دهنده آنها در مغز نیز هست. فدر به نوعی کارکردگرایی پایبند است و مدعی است که تفکر و دیگر فرایندهای ذهنی شامل یک سری محاسبه بر روی پدیدههایی است که تبدیل به زبان تفکر شدهاند.دیوید مر بیان میکند که فرایندهای شناختی در سه سطح توصیف میشوند: سطح محاسباتی (که مسایل محاسباتی را توصیف میکند )به عنوان مثال تطبیق ورودی به خروجی( که توسط فرایند شناختی محاسبه میشوند) سطح الگوریتمی (که الگوریتمی برای حل مسیله در سطح محاسباتی ارایه میدهد) و سطح اجرایی (که اجرای فیزیکی الگوریتمها را از طریق سطح الگوریتمی در بسطر بیولوژیکی توصیف میکند، به عنوان مثال خود مغز). اورلیک نیسر اصطلاح "روانشناسی شناختی" را در کتاب خود که در سال 1967 منتشر کرد (روانشناسی شناختی) به کار برد، نیسر انسانها را به عنوان یک سیستم پویای پردازش اطلاعات که فعالیتهای ذهنی آن ممکن است توسط محاسبات ایجاد شود، توصیف کردهاست.استیون پینر "زبان غریزه" را به عنوان یک تکامل در انسان که به صورت یک ظرفیت پیش فرض برای سخن گفتن است در نظر گرفت (در حالی که برای نوشتن این گونه نیست). هیلاری پانتم کارکردگرایی (در فلسفه ذهن) را برای توصیف آگاهی پیشنهاد کردهاست، این ایده بیانگر آن است که آگاهی معادل یک سری محاسبات است، بدون توجه به این که این محاسبات در مغز، کامپیوتر یا یک مغز در آزمایشگاه صورت گرفته باشد.مراجع: 1 . Horst , Steven , ( 2005 ) " The Computational Theory of Mind " in The Stanford Encyclopedia of Philosophy2 . Pinker , Steven . The Blank Slate . New York : Penguin . 20023 . Gallistel , C . R . ( 1990 ) The organization of learning . Cambridge , MA : Bradford Books / MIT Press4 . Searle , J . R .. The rediscovery of the mind . 1992 ٫ 5 . Putnam , H .. Representation and reality . 1988 ٫ 6 . Chalmers , D . J .. Does a rock implement every finite - state automaton ?. . Synthese108 , no . 3 ( 1996 ): 309 - 333 . Retrieved on 2009 - 05 - 27 ٫ 7 . Edelman , Shimon . On the Nature of Minds , or : Truth and Consequences ( PDF ). . Journal of Experimental and Theoretical AI 20 ( 2008 ): 181 - 196 . Retrieved on 2009 - 06 - 12 ٫ 8 . Roger Penrose Mathematical intelligence . In Jean Khalfa , editor , What is Intelligence ?, chapter 5 , pages 107 - 136 . Cambridge University Press , ambridge , United Kingdom , 1994 ٫ 9 . ویکیپدیای انگلیسی Multiple Drafts10 . ویکیپدیای انگلیسی تیاتر دکارتی 11 . Bruno Marchalargues that physical supervenienceis not compatible with computational theory |
گزارش پنتاگون دربارهی آدم فضاییها بالاخره بعد از سالها حدس و گمان و تیوری توطیه، پنتاگون قرار است تا آخر ماه میلادی جاری گزارش خود را راجع به یوفو و موجودات هوشمند فرازمینی ارایه دهد. مواردی از اشیای پرنده عمدتا توسط خلبانها ثبت شده که شیء پرنده به لحاظ شتاب و سرعت "غیر قابل توضیح" خوانده شده، یعنی چنین به نظر میرسد که تکنولوژی روز بشر قادر به چنین ابتکاراتی نبوده و لابد باید آن شیء پرنده متعلق به موجودات هوشمند دیگری باشد. این استاد تاکنون محرمانه بوده و حالا کنگره از پنتاگون خواسته تا گزارشی از آنها منتشر کند.استیون هاوکینگ میگفت اگر این موجودات وجود دارند چرا همهی کسانی که با این موجودات مواجه شدهاند روانپریش هستند و به حرف آنها نمیشود اطمینان کرد. نگهداری موجودات هوشمند در آزمایشگاههای فوق سری آمریکا یکی از دستمایههای نظریههای توطیه است که توسط افرادی که عقل درستی ندارند ترویج میشود. همینکه میبینیم چه تیپی از آدمها پیگیر چنین اخباری هستند بر اعتبار این مشاهدات و نظریهها خط بطلان میکشد. مرزی برای توهم انسان نمیتوان قایل بود و این افراد میتوانند اینطور تصور کنند که گروهی از این موجودات هوشمند، هیات حاکمهی آمریکا و قدرتهای جهانی را مدیریت میکنند. اما احتمالا گزارش پنتاگون راجع به پدیدههای غیر قابل توضیح است که "میتواند" به این موجودات مرتبط باشد، و نه مشاهده و برخورد مستقیم با آنها.اینکه آیا این موجودات وجود دارند یا نه، جای بحث بسیار دارد. پارادوکس فرمی در یک شکل بسیار منطقی بیان میکند که اگر موجودات هوشمندی غیر از انسان وجود دارند پس آنها کجا هستند. چرا هیچ نشانهی آشکاری از آنها رویت نشده. منظومهی شمسی به نسبت عمر جهان هستی نسبتا جوان به حساب میآید و قاعدتا در همین کهکشان راه شیری باید تمدنهای هوشمند دیگری در این مدت شکل گرفته باشند. اما اینجا احتمالات متعددی هست. ممکن است "حیات" پدیدهی بسیار نادری باشد. اینکه واقعا حیات ارگانیک چگونه از شیمی پدید میآید هنوز یک راز بزرگ است و تا زمانی که بشر به حیات فرازمینی دست پیدا نکند احتمالا همچنان راز باقی خواهد ماند. ممکن است "هوشمندی" بسیار نامحتملتر از چیزی باشد که تصور میشود و انسان در این جهان بیکران واقعا تنها باشد. ممکن است "هوشمندی" به شدت ناپایدار باشد، یعنی موجودات هوشمند به عاملی برای نابودی خود و تمدن و زیستگاهشان مبدل میشوند. ممکن است این موجودات هوشمند هزاران سال پیش از زمین بازدید کرده و اکنون نابود شده باشند، یا دچار مسایلی شده که دیگر توان مسافرت بینسیارهای را ندارند. در واقع عمر "تمدن" به نسبت عمر جهان بسیار محدود است. ممکن است این تمدنهای هوشمند به اشکال گوناگونی توسعه داده شوند که قابل درک نباشد. حیوانات و انسانها در زمین مجهز به حواس پنجگانه هستند، اما شاید موجودات هوشمند فرازمینی به گونهی دیگری باشند که برای ما قابل تصور نباشد، و یا اینکه ساختار مغزشان با ما تفاوت داشته باشد. معیار ما برای هوشمندی، مقایسهی موجودات سیارهی زمین با خودمان است و نه موجودات احتمالی سیارات دیگر. و هزاران سوال متنوع دیگر. اما جدای از این سوالات، بیایید به این فکر کنیم که اگر وجود تمدن هوشمند فرازمینی تایید شود چه تحولاتی در زندگی انسان رخ خواهد داد. و همینجاست که باید پرسید آیا گزارش پنتاگون یک بازی جدید از سوی آمریکاست.دو مشاهدهی مهم علمی یعنی عدم مرکزیت زمین در جهان توسط گالیله، و نظریهی داروین، نقاطی هستند که تا پیش از این به مذهب و دیدگاه مسیحی ضربات مهلکی را وارد آوردهاند. اما وجود حیات هوشمند آخرین ضربهی مهلک خواهد بود. مرکزیت انسان در جهان زیر سوال خواهد رفت و فرضیهی وجود آفریدگار مادی هوشمند قوت خواهد گرفت. در کنار انحراف توجه انسان از خدا و مذاهب توحیدی قدیم، مذاهب جدیدی رونق خواهند گرفت که بیشتر به خدایان مصر باستان و باورهای خرافی و شرکآمیز شباهت خواهند داشت، و همینطور ادیان شرقی هند و چین که ماهیت مادی و اینجهانی دارند. در واقع دینی که باید این وسط قربانی شود ادیان ابراهیمی خواهند بود. شاید اینطور تصور شود که فقط ادیان ابراهیمی قربانی میشوند، اما در واقع این خود انسان است که قربانی خواهد شد و ارزش خود را از دست خواهد داد. در واقع شرافت انسان و منحصر به فرد بودنش مورد تردید قرار میگیرد.تاثیر دیگر این باور، ضرورت حفاظت از کرهی زمین در برابر بیگانگان است. نتیجه چه خواهد بود؟ قدرتهای برتر نظامی باید از سیارهی زمین محافظت کنند و به تبع آن این کشورها دامنهی نفوذ و سیطرهشان را بر کشورهای ضعیفتر خواهند گسترد.نظر شما چیست. اگر به فرض محال ثابت شود که بیگانگان هوشمند ( aliens ) وجود دارند، چه تحولاتی در جهان رخ خواهد داد. |
مهمترین زیرساخت زندگی زناشویی میدانید که کشور ژاپن یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیاست. ژاپنیها بابت این موضوع در طول تاریخ آسیبهای جانی و مالی بسیاری دیدهاند. لذا چشم بادومیها از دیرباز تلاش کردهاند که با روشهای علمی این آسیب را کم کرده یا از بروز آن جلوگیری کنند. یک از این روشها مقاوم سازی ساختمانها و بناهای خود در مقابل زلزله است. آنها به قدری در این کار موفق شده اندکه توانستند با روشهای علمی آپارتمان محکمی بسازند که بعد از زلزله به صورت عمودی منهدم نشود و فقط به صورت افقی و مانند یک قوطی کبریت واژگون شود.پس از این تصمیم زیرساختها یک ساختمان را قوی کردند و در یک آزمایش طبیعی ساختمان را تخریب کردند. در این آزمایش مشخص شد که هیچ کس آسیب ندیده و نتیجه این شد که باید پی و زیرساخت ساختمان محکم باشد.زیرساختهای زندگی زناشویی نیز به مقاوم سازی نیاز دارد که ارتباط جنسی از جمله مهمترین آن هاست. |
آیا زمین واقعا گرد است؟! یا نه! امروز میخواهیم درباره گرد بودن زمین بحث کنیم خب تا الان که دانشمندان میگفتن زمین گرده مثل:مریخ،زحل،مشتری و .. سیارات دیگر. خب شاید شما هم فکر بکنید همینطوره! ولی اشتباهه!!! گرد نیست!(لطفا بعد اینکه این جمله رو میخونید پیش خودتون نگید که الکی میگه و مقالهاش مسخره است ، تا آخرش بخونید خودتون هم به این موضوع پی میبرید و باورمیکنید!)زمین گرد نیست! اگر تمام آبهای اقیانوسها، دریاها، دریاچهها، نبودند الان زمین یه همچین شکلی داشت پس فهمیدیم که زمین گرد نیست ،وفقط برای این که حفرههای بزرگش رو آبها پر کردند گرد دیده میشه، اگر آبهای اقیانوسها،دریاها و ... نبودند الان حفره هایی بزرگ که فقط خشکی بوددر حال حاضر درازترین و عمیقترین گودال آبی دنیا ، دراز گودال ماریانا است که در فیلیپین در شرق آسیا قرار دارد، عمق این گودال حدود 10994 متر(چیزی حدود 11 کیلومتر)است.حالا فرض کنیم که این گودال بدون آب بود یعنی ما یه گودال خشکی داشتیم که 11 کیلومتر زیر ما بود!(البته بستگی به ارتفاع هر شهر از سطح دریا داره) و این ارتفاع حساب شده فاصله ارتفاعی سطح دریا تا اون گوداله(ماریانا)، یعنی اگه بخواهیم ببینیم اون گودال(ماریانا) چقدر در زیر تهران قرار داره(بلندترین ارتفاع تهران 1800 متر) تقریبا فاصله عمقی این گودال (ماریانا) با تهران میشه 12800 متر(چیزی حدود 13 کیلومتر)خب دوستان نتیجه میگیریم که زمین گرد نیست، و اگر آبهای اون را حذف کنیم یه شکل ناهنجارمیگیره مثل یه سیب گاز زده!کامنت یادتون نره تشکر |
چگونه صاحب "مغز" شدیم؟ به راستی در مسیر طولانی فرگشت، مغز ما از کجا آمده است؟خاستگاه اصلی مغز ما به میلیون ها سال پیش و یک "تکسلولی ساده" باز می گردد: 4 ٫ 3 میلیارد سال پیش: باکتری ها کانال های یونی و غشای پروتیینی را ایجاد کردند که جریان یون ها را کنترل می کند و این امر راه را برای فرگشت عصب ها باز کرد. 2 میلیارد سال پیش: سلول های یوکاریوتی توانایی ایجاد سیگنال های الکتریکی را بدست آوردند. 600 میلیون سال پیش: در اسفنج ها و شانه داران Comb Jellies ویژگی های بیشتری شکل گرفت که در سیستم های عصبی امروزی مشاهده می شود.شانه داران یکی از اولین شبکههای نورونی را شکل دادند.اسفنج ها تجمعات پروتیینی را در خود ایجاد کردند که در سیناپس های امروزی نیز شاهدش هستیم. 550 میلیون سال پیش: در کرم های پهن Flatworms طناب عصبی متقارن و همچنین سلول های حساس به نور (چشمهای آینده!) ایجاد شد که به نوبه خود موجب پدیدآیی ماهیان اولیه با مغزهای پیچیدهای شد که سیستم عصبی آن ها در ساختار طنابی شکل نخاعی محافظت شده قرار داشت. 350 میلیون سال پیش: در دوزیستان مغز پیشین نسبتا پیچیدهای شکل گرفت. 200 میلیون سال پیش: پستانداران وارد صحنه شدند و مغز پیشین آن ها به صورت روزافزونی توسعه یافت. 100 تا 200 هزار سال پیش: انسان های مدرن امروزی ( Homosapiens ) پا به عرصه گذاشتند، با مغزی کاملا پیچیده و توانایی استدلال.تبریک! حالا شما صاحب یک مغز هستید!دواین گودوین و جورج چام ( Scientific American - 2014 )منبع: کانال تلگرامی |
باتری سوزوکی ویتارا باتری مناسب برای خودروی سوزوکی ویتارا باتری 60 و 70 آمپر است که شما به راحتی میتوانید از سایت باتری کار کلیه باتریهای سپاهان باتری شامل اوربیتال قرمز اوربیتال سیلور اوربیتال پریمیوم سوزوکی و ای اف بی و باتریهای صبا باتری شامل واریان و باتریها کارپیل آکوباتری میتوانید انتخاب کرده و از خدمات تعویض و نصب رایگان باتری کار استفاد نمایید.سوزوکی گرند ویتارا ( Suzuki Grand Vitara ) خودرویی است که از سال 1988 تاکنون در ژاپن تولید و در کانادا، اسپانیا، اکوادور و آرژانتین و از سال 1386 در ایران و با نام گراند ویتارا مونتاژ شدهاست. گرند ویتارا در کلاس SUV های کوچک قرار دارد. این خودرو 2 دیفرانسیل بوده و با گیربکسهای 5 دندهی دستی و 4 دندهیاتوماتیک عرضه میشود.از محاسن این خودرو میتوان ایمنی بالا و امکانات و آپشنهای مناسبش را نام برد.ویتارای عرضهشده توسط ایران خودرو در ایران، از پیشرانهی 4 سیلندر با 2393 سی سی حجم موتور بهره میبرد. نسل سوم این خودرو از طراحی بسیار عالی ای (در زمان عرضه) بهره میبرد و در طول عمرش تنها یک فیس لیفت کلی را تجربه کرد (که در حال حاضر توسط شرکت ایران خودرو عرضه میشود)مشخصات فنی 4 سیلندر 16 سوپاپحجم موتور: 2393 سیسیقدرت: 169 اسب بخار در 6000 دور در دقیقهحداکثر سرعت: 175 کیلومتر بر ساعتشتاب 0 تا 100 : 12 ٫ 5 ثانیهوزن خالص: 1567 کیلوگرمحجم مخزن سوخت: 66 لیترنمای عقب سوزوکی گرند ویتارانسل چهارمسوزوکی ویتارا نسل چهارمسوزوکی ویتارا نسل چهاراطلاعات اجمالیتولیدکننده ژاپن سوزوکیتاریخ تولید 2015 - اکنونمکان مونتاژ چین چونگکینگمجارستان استرگمبدنه و شاسیکلاس کامپکت کوچک کراس اوور کوچکنوع بدنه 5 - در اسیوویخودروهای مرتبط سوزوکی اسایکس 4 میتسوبیشی آرویآرطرح خودروهای موتور جلو - محور جلو خودروهای موتور جلو - چهار چرخ متحرک AWD مشخصات فنیموتور 1 ٫ 6 لیتر 1 ٫ 4 لیتر توربو 140 اسب بخار@ 5500 220 نیوتنمتر@ 1500 4000 [ 1 ]نیروی خروجی 120 اسب بخار در 6000 دور در دقیقه[ 2 ]گشتاور 156 نیوتن متر 4400 دور در دقیقهجعبهدنده 5 و 6 - سرعته دستی 6 - سرعته اتوماتیکابعادفاصله بین دو محور 2 ٬ 500 میلیمتر ( 98 اینچ)طول 4 ٬ 175 میلیمتر ( 164 ٫ 4 اینچ)عرض 1 ٬ 775 میلیمتر ( 69 ٫ 9 اینچ)ارتفاع 1 ٬ 610 میلیمتر ( 63 اینچ)نسل چهارم سوزوکی ویتارا ( Suzuki Vitara ) در سال 2014 موتور شو پاریس ارایه شد و در 15 اکتبر 2015 به فروش رفت. در نسل چهارم نسبت به نسل سوم 5 در 325 میلیمتر کوتاهتر، 35 میلیمتر عرض کمتر، 85 میلیمتر پایینتر و فاصله بین دو محور 140 میلیمتر کوتاهتر شدهاست. به همین دلیل یک کلاس کوچکتر شده و از کامپکت اسیووی به مینی اسیووی یا مینی کراس اوور تبدیل شدهاست، که در رده خودروهایی مانند رنو کپچر، هوندا اچآر - وی، نیسان جوک و Mazda CX - 3 قرار میگیرد.باتری کار به عنوان یک استارت آپ تخصصی و امداد باتری در زمینه فروش باطری ماشین و ارایه انواع باتری ماشین به فعالیت میپردازد. حمل، نصب و تست دینام و سیستم برقی کلیه خودروها کاملا رایگان بوده و به جز هزینه باتری شما هیچ هزینه دیگری پرداخت نخواهید کرد. و همچنین تعویض باتری ماشین در محل انجام میشود. |
آشوبم .! چند وقت پیش در لینکدین آقای دیداد متن زیر رو خوندم که خیلی برام جالب بود. در نتیجه به پیشنویسها منتقلش کردم تا با شما هم اون رو به اشتراک بگذارم.مغز آدمی جایگاه جریانهای مداوم الکتریکی است. هرگونه جریان الکتریکی تولید کنندهی میدانی مغناطیسی حول خود است. یک میدان مغناطیسی محل رفت و آمد امواج الکترومغناطیسی است و هر موج الکترومغناطیسی در خود، ذرهای دارد. ذرهای که نام آن را فوتون میگذاریم.تصویر انتخابی جناب دیداد برای این پستفوتونهای حول مغز ما با احتمال بالایی در کلهی ما و با احتمال کمتری در هر جای دیگری حضور دارند. هر موج یک فرکانس ویژه دارد. هر فرکانسی ضربدر ثابت پلانک انرژی خاصی تولید میکند و این انرژی با گسیل این ذرات در ارتباط تنگاتنگ است و احتمال وجود ذرات فکر را در نقاط دیگری به غیر از کاسهی مغز ما افزایش و کاهش میدهد.من در حال حاضر مشغول فکر کردن به فرد خاصی هستم. این فکر من را میتوان بشکل ذرهای نیز تبیین کرد. ذرات این فکر در همه جا پخش هستند، حتی در کلهی همان فردی که من در لحظه بدآن فکر میکنم. البته این ذرات ضعیفتر از آنند که وضع جریانات الکتریکی مغز وی را به شکلی رقم بزنند که او نیز به یاد من افتد اما شاید در طولانی مدت با اثر آشوب کوانتومی منتهی به این مسیله شوند.نکند که ذرهی فکر من در مغز او آشوبی را رقم میزند که در طولانی مدت نحوهی فکر او را نسبت به من تغییر دهد. این ایجابات فیزیک کوانتوم آدمی را به یاد فیلمهای علمی تخیلی میاندازد. علم قرار است که به تخیل بشری واقعیت بخشد و اینکه فکر من چگونه فکر کسی دیگری را تحت تاثیر قرار میدهد، جزء اولین تخیلهایی است که میبایست در رابطه با وضعیت واقعیاش جستار شود. |
لیزر پرتوان لیزر پرتوان چگونه دردها را درمان میکند؟لیزر پرتوان از قدرت بسیار بالایی برخودار است، چنانچه بر قسمتی که درد ایجاد شده قرار گیرد بهراحتی به بافت آسیبدیده نفوذ کرده و التهاب ایجاد شده در بافت را بهصورت غیرتهاجمی درمان میکند.این نوع درمان با استفاده از یک انرژی منحصربهفرد یا فوتون در بافت بدن گرما تولید میکند. لیزر درمانی به سلولهای موجود در بافت بدن آسیب نمیزند، تنها منجر به تغییر عملکرد سلولها در بدن خواهد شد.اگر روشهای درمانی مختلفی را تا به امروز برای خود انجام دادهاید و نتیجهای حاصل نشده، وقت آن است که از لیزر پرتوان برای درمان خود کمک بگیرید.لیزر پرتوان برای چه مشکلاتی کاربرد دارد؟لیزر پرتواناین نوع درمان غیرتهاجمی برای درمان بسیاری از مشکلات در کلینیک درد کاربرد دارد که در ادامه ذکر خواهیم کرد: بازسازی استخوان سندرم تونل کارپال سرطان روده بزرگ اختلالات آرنج فیبرومیالژیا آرتروز زانو اختلال عملکرد عضلانی اسکلتی سندرم درد میوفاسیال اختلالات عصبی تسکین درد ( دردهای حاد و مزمن در شانه، کمر، گردن و.) سندرم درد پاتلا روماتیسم مفصلی سندرم گیرافتادگی شانه اختلالات مفصل گیجگاهی ترمیم زخم (زخمهای دیابتی) و ..لیزر پرتوان چه مزایایی را برای بیماران بههمراه خواهد داشت؟همانطور که گفته شد لیزر پرتوان یک روش درمانی بیخطر است که برای اصلاح سلولهای آسیب وارد شده و درنهایت روند طبیعی در بدن کاربرد دارد. فوتون لیزر به پوست نفوذ کرده و به وسیله سلولهای آن ناحیه از بدن جذب میشود.پس از جذب، خاصیت ضدالتهابی خود را نشان داده و باعث بهبودی بافتهای آسیبدیده در بدن میشود. هرچه سلول انرژی بیشتری این دستگاه دریافت کند، سریعتر ترمیم میشود و منجر به کاهش علایم درد خواهد شد.منبع: - powerful - laser / |
پیش بینی زلزله توسط سگها، یک فرضیه یا حقیقت؟! آیا سگها میتوانند زلزله را پیش بینی کنند؟سگها موجودات شگفت انگیزی هستند و برخی از مهارتهای آنها تقریبا فوق طبیعی به نظر میرسد. بسیاری از چیزهایی که از درک انسان خارج است را میتوانند براحتی درک و بررسی کنند. از استشمام بوهایی خارج از برد بویایی ما تا شنیدن صداهایی خارج از فرکانسهای شناخته شده برای ما. آیا ممکن است این تواناییهای خارق العاده به آنها در موضوع پیش بینی زلزله کمک کند؟گزارشهای عجیبی از رفتار حیوانات چند روز قبل از وقوع زلزله منتشر شده است که حکایت از رفتار غیر معمول آنها پیش از واقعه دارد. با اینحال هیچ مدرک قطعی علمی ای در خصوص پیش بینی زلزله توسط سگها در دست نیست و هیچکس از مکانیسم مورد استفاده برای انجام اینکار مطمین نیست!چگونگی عملکرد زلزله به سگها کمک میکند!یک روش ممکن برای تشخیص زود هنگام زلزله ، سنجش امواج P است. همه زمین لرزهها امواج مختلفی تولید میکنند که از منبع زلزله خارج میشوند. موج P موجی فشاری است که زمین را در جهت مخالف موج حرکت میدهد. موج P از موج S سریعتر حرکت میکند. موج S بزرگتر از موج P ست که در جهت عمود حرکت میکند که اصطلاحا به موج برشی هم معروف است. اکثر انسانها متوجه موج P یا همان پیش لرزهها نمیشوند که به دلیل سرعت بیشتر، زود از موج S به محل میرسد. اما سگها کاملا آن را درک میکنند!اگرچه این مسیله میتواند توانایی سگ را برای احساس خطر چند ثانیه قبل از وقوع زلزله توضیح دهد، اما ثابت نمیکند که آنها میتوانند چند ساعت و حتی چند روز قبل، زلزله را پیش بینی کنند!نا امید شدید؟! برای نا امید شدن از سگها خیلی زود است!فرضیهای در حال بررسی ست که نشان میدهد سگها میتوانند فعالیتهای لرزهای زیر زمینی را به درستی حس کنند. فعالیت هایی که ناشی از خرد شدن سنگهای بزرگ و سنگین به دلیل جابجاییهای متعدد است.دکتر استنلی کرن محققی ست که در حال اثبات این فرضیه است. او در حال تحقیق در خصوص موارد عجیبی است! به نظر وی، سگها پیش از وقوع بلایای طبیعی، دچار اختلال عاطفی میشوند. دکتر استنلی، اطلاعات رفتاری 200 سگ ساکن ونکوور کانادا را قبل و بعد از وقوع زلزله جمع آوری کرد. تحت تاثیر قرار خواهید گرفت اگر بدانید که 49 % سگها، در روز قبل از وقوع زلزله، بسیار مضطرب و نا آرام بودند که باعث میشد 47 % از آنها به طور غیر معمولی فعالتر شوند. این نتیجه از بررسی میانگین روز به روز آنها به دست آمده بود.چطور سگها متوجه زلزله میشوند؟سگهای گوش فلاپی دکتر استنلی کرن با دسته بندی اطلاعات سگها به نتایج خارق العادهای رسید. آنها را بر اساس نوع گوش و سایز سر دسته بندی کرد. این دسته بندی نشان داد 14 سگ از 200 سگ مورد مطالعه که دچار اختلال شنوایی بودند، کمتر از سایرین واکنش نشان دادند. همچنین آنهایی که گوش هایشان مثل سگهای فلاپی، صداهای ورودی را تا حدی کمتر دریافت میکنند، واکنششان کمتر از آنهایی ست که گوشهای لوزی شکل دارند. همچنین آنهایی که سرهای کوچکتری دارند، فرکانسهای قویتری از فعالیتهای لرزهای میتوانند دریافت کنند!تحقیقات دکتر استنلی کرن تنها در مورد یک زلزله بود. اما سایر شواهد در کنار این تحقیق نشان میدهد که سگها میتوانند در شرایط مناسب، حتی از چند روز قبل، تحرکات لرزهای قوی زمین را به خوبی بشنوند و به قولی آنها را پیش بینی کنند.برای مطالعه خلاصه نوشتهها و آموزشهای بیشتر، لطفا اینستاگرام پتیان را دنبال کنید. |
نورون چیست؟ نورونها همان سلولهای عصبی بدمان هستند که اطلاعات را از داخل یا خارج بدن به مغز و نخاع میبرند.هر نورون از قسمت هایی تشکیل شده که در شکل زیر میبینید.همینطور که میبینید، نورون از هشت قسمت اصلی تشکیل میشود.دندریتطبق چیزی که در ویکی پدیا گفته شده:دندریتها زایدههای رشته مانندی هستند که به جسم سلولی یاختههای عصبی (نورونها)، متصل هستند. دندریتها نقش آورنده پیامهای صادر شده از یاخته حسی مجاور یا یاختههای عصبی رده بالاتر به درون یاخته را به عهده دارند. این پیامهای عصبی، به صورت سیگنالهای الکتریکی در درازای دندریتها حرکت میکنند.چکیده توضیح بالا و یکم فارسیتر!: دندریت به قسمت بالایی نورون میگویند و جزو زواید(زایدهها) نورون حساب میشوند و پیغام عصبی را از نورون قبلی میگیرید این پیام از این نورون رد میشود و به نورون بعدی داده میشود این روند تا نخاع ادامه دارد و بعد از آن نخاع پیام عصبی را برای تحلیل به مغز میفرستد. آکسونپیام عصبی بعد از اینکه از نورون قبلی میآید و از رد میشود، وارد آکسون میشود. آکسون هم جزو زواید نورون به حساب میآید و دور آن را غلاف میلین پوشانده است.غلاف میلینغلاف میلین دور تا دور آکسون پیچیده است و عایق الکتریسته است و نمیگذارد پیام عصبی از داخل رد شود.غلاف شوآنغلاف شوآن، غلاف میلین را میسازد و به دور آکسون میپیچد.گره رانویهگره رانویه به فواصل آکسون گفته میشود که رسانای الکتریسته است و به پیغام عصبی اجازه رد شدن را میدهد.حالا با خودتون میگین که چجوریه که غلاف میلین رسانای الکتریسته نیست و گره رانویه رسانای الکتریسته است پس چجوری پیام عصبی از نورون عبور میکند؟به این شکل که اول پیام عصبی وارد دندریت میشود و بعد از آن به صورت پرشی از جسم سلولی میگذرد و وارد آکسون میشود میبینید که آکسون به آن اجازه عبور نمیدهد پس کمی پرشش را بلندتر میکند میبیند که بازهم نمیتواند باز هم پرشش را بلندتر میکند میبیند که .این روند تا وقتی که پیام عصبی به گره رانویه نرسد، ادامه دارد وقتی که به گره رانویه رسید، گره رانویه به او اجازه رد شدن میدهد بعد از آن دیگر به صورت خیلی بلند میپرد و به سرعت از اکسون عبور میکند.سوالات و نظرات خود را در قسمت کامنتها مطرح کنید |
?دانشگاه پنسیلوانیا و وجود خداوند مقالهای جنجالی که توسط یکی معتبرترین دانشگاههای جهان منتشر شد. The earth is a sheltered planet with perfect conditions for the development of intelligent life . Had the physical conditions of the universe been a little different , there could not have been such a planet . " If the Universe had not been made with the most exacting precision we could never have come into existence ." And so , O ' Keefe concludes , " It is my view that these circumstances indicate that the Universe was created for man to live in ."زمین سیارهای حفاظتکننده با شرایط کامل برای رشد و گسترش یک زندگی هوشمند است. اگر شرایط فیزیکی جهان کمی متفاوت میبود اینچنین سیارهای نمیتوانست وجود داشته باشد. اگر جهان با این حد از دقت شگفتانگیز خلقت نشده بود ما هرگز امکان نداشت به وجود بیاییم. در ادامه جان اوکیف(ستارهشناس ناسا) استنتاج میکند"دیدگاه من این است که این شرایط نشان دهنده این است که جهان، (هوشمندانه) برای زندگی انسان آفریده شده است" The scientific evidence therefore indicates that the universe was created at a specific point in time and it suggests that the universe was designed to produce human life . Both the creation and the design are incomprehensible without a creator and designer , that is - - God .شواهد علمی حاکی از آن هستند که جهان در نقطه مشخصی در زمان خلقت شده است و این امر نشان میدهد که جهان برای تولید زندگی انسانی طراحی شده است. هم خلقت و هم طراحی مستلزم وجود خالقی و طراحی کنندهای میباشد - - که #خداست. ?دانشگاه پنسیلوانیا - آمریکا |
پارادوکس اتاق چینی "جان سرل" میگوید فرض کنید پیشرفت هوش مصنوعی به جایی برسد که یک کامپیوتر قادر باشد زبان چینی را بفهمد. این کامپیوتر درون اتاقی قرار گرفته و یک فرد چینی نامهای را به آن داده و کامپیوتر نامه را با دقت کامل به انگلیسی ترجمه میکند. لازمهی این کار این است که مجموعهی قواعد هستانشناسانهی زبان را برای کامپیوتر کدگذاری کنیم. اگر این کار تاکنون انجام نشده است به این دلیل است که این قواعد بسیار متنوع هستند، اما در تیوری قابل تحقق است. نتیجه چه خواهد بود. این کامپیوتر از آزمون تورینگ سرفراز بیرون میآید و انسان تفاوتی را میان این کامپیوتر با یک انسان هوشمند قایل نخواهد شد. اما نکته اینجاست که آیا این کامپیوتر زبان چینی را "درک" کرده است؟ تعداد کل جملاتی که در زبانهای چینی و انگلیسی تاکنون توسط بشر استعمال شدهاند یک مجموعهی محدود و شمارشپذیر را تشکیل میدهد. در نتیجه این مجموعه قابل کدگذاری است. اما این بدان معنی نیست که این کامپیوتر زبان چینی را میفهمد.مثلا جدول زیر را در نظر بگیرید. فرض کنید دامنهی مطالبی که برای ترجمه به کامپیوتر سپرده میشود در همین حد است: He bought a book او یک کتاب خرید He is driving the car او ماشین را میراند He was crying yesterday او دیروز داشت گریه میکرددامنهی دانش این کامپیوتر در حد همین جدول کوچک است که یک نگاشت بین جملات زبان مبداء و مقصد پدید میآورد. اما این جملات را میتوان به تعداد جملاتی که تاکنون توسط انسان استعمال شده گسترش داد. به لحاظ تیوری این تعداد بینهایت خواهد بود، اما به لحاظ عملی محدود است. زیرا همهی کتابهایی که تاکنون نوشته شدهاند و همهی حرفهایی که تاکنون زده شدهاند محدود هستند. فقط مشکل جمعآوری این جملات است.کار سادهتر البته کمک گرفتن از قواعد زبان است. به این معنی که ساختارهای مشابه باعث کم شدن جملات میشوند. این قواعد خطا دارند، اما اگر موارد استثناء را به شکل جدول نگاشت در نظر بگیریم میتوانیم به دقت صد در صد برسیم. ضمن اینکه دقت مترجم انسانی هم هیچوقت صددرصد نیست.اما سوال اینجاست که چرا کامپیوتر نمیتواند زبان چینی را بفهمد؟ این موضوع سر درازی در فلسفهی ذهن دارد که به آگاهی انسان ( consciousness ) مربوط میشود.آگاهی از کجا میآید. دیدگاه مادیگرای "جان سرل" طبیعتا همه چیز را از ماده میداند، پس آگاهی هم از سیناپسها و نورونها میآید، اما در سطحی بالاتر. یک مثلث را اگر به سه پارهخط سازندهی آن بشکنیم، خصوصیات مثلث را در این پارهخطها نمیتوانیم پیدا کنیم. مثلا مجموع زوایای 180 درجه. به همین نسبت نمیتوانیم خواندن شعر حافظ را به نورونهای مغز نسبت دهیم. اما مشاهدات پزشکی نشان میدهد که ساختار فیزیکی مغز شرط لازم برای آگاهی است. بیمارانی که ارتباط دو نیمکرهی مغزشان برای درمان صرع جدا میشود حرکات دست چپ و راستشان به گونهای میشود که انگار دست چپ آنها از شخص دیگری فرمان میگیرد. مثلا وقتی میخواهند کتابی را که دوست دارند بخوانند، دست چپ که توسط نیمکرهی راست مدیریت میشود آن کتاب را بدون اجازه به گوشهای پرت میکند، چون قدرت درک آن را نداشته و کتاب را خستهکننده مییابد. در حالیکه نیمهی چپ مغز دوست دارد کتاب خوانده شود. اینجا باید نتیجه بگیریم که آگاهی این بیمار مصروع به دو بخش مستقل تقسیم شده است، انگار که دو روح در یک بدن باشند.بیایید در معنای آگاهی دقیقتر شویم. اگر آگاهی از حرکات نورونها و در سطوح پایینتر از مولکولها و واکنشهای الکتروشیمیایی، و بعد اتمها و کوراکها میآید، و شاید در نهایت از هیچ، چرا اگر الان به شما بگویم بالای سر خود را نگاه کنید شما در وضعیتی قرار خواهید گرفت که یا حرف من را گوش میکنید یا آن را رد میکنید. راز این اختیار نهفته در آگاهی ما چیست. من حرفی را میزنم و شما مطابق ارادهای که دارید تصمیم میگیرید واکنش نشان دهید یا نه.خاصیت علوم طبیعی "تقلیل علی" است و علیت همان است که فیلسوفان علم میگویند غایت علم است. مثلا در علم پرسیده میشود که فشار گاز چیست، و پاسخ داده میشود که فشار گاز، ضربههای دایمی مولکولهای گاز به جدارهی داخلی ظرف است. یا گرما چیست؟ گرما عبارت است از انرژی جنبشی مولکولها. تخمیر چیست؟ تبدیل گلوکز به اتانول و دی اکسید کربن. در تقلیل علی بنیاد همهی امور در نهایت به فیزیک ختم میشود، که مادر علوم طبیعی است. مساله زمانی به وجود میآید که "تقلیل علی" تبدیل به "تقلیل هستیشناختی" شود. یعنی گفته شود گرما "همان" انرژی حرکت مولکولهاست. در حالیکه گرما در هستیشناسی با انرژی مولکولها برابر نیست. بدن ما گرما را احساس میکند، به این دلیل که انرژی جنبشی مولکولهای هوا را متوجه میشود. اما آگاهی از گرما با علت آن یکی نیست. آگاهی ما از گرما معلول انرژی جنبشی مولکولهاست، نه خود آن. در هستیشناسی سوبژکتیو، انسان است که پدیدهها را درک میکند و از این نظر تقلیل هستیشناسانهی ابژکتیو غیر ممکن است. یعنی این ما هستیم که تعریف میکنیم گرما چیست، آگاهی چیست، تخمیر چیست، و کاری به این نداریم که به شکل فیزیکی چه پدیدهای "علت" پدیدار شدن این ابژه است.مجددا به پارادوکس اتاق چینی برگردیم. چرا کامپیوتر آگاهی ندارد. کلمهی driving را چه کسی معنی میکند. این معنی در ذهن کامپیوتر به شکل یک نگاشت از driving به "رانندگی" است، یا یک نتیجهای از نگاشت کلمهی drive به "رانندگی کردن" و استفاده از یک قاعده در مورد present continuous sentences . اما یک موجود صاحب آگاهی، آن را به صورت یک نماد یا تصویر ذهنی مجسم میکند که از ناخودآگاه او در نتیجهی ادراک این واژه وارد خودآگاه میشود. این موجود این نماد را ممکن است به شکل یک خاطره ببیند از آخرین باری که پشت فرمان نشسته، و همزمان مفاهیم دیگری هم در خودآگاه او تقویت میشوند: ماشین، خیابان، فرمان، پدال گاز، ترمز، پلیس و غیره. این هستی شناسی در تعارض است با آنتولوژی (هستان شناسی) که برای ساختن کامپیوتر هوشمند به دنبال آن هستیم. ما کامپیوتر هوشمند را با رویکرد هستانشناسانه میسازیم. یعنی مثل یک کودک دو ساله به او یاد میدهیم که هر کلمه چه چیزی است، و قواعد زبان را هم به همین صورت. این مدل سادهشدهی آنتولوژی را در نظر بگیرید:" drive " IS - A " verb "" verb " IS - A - SUB _ CLASS _ OF " word "" word " HAS - A " meaning "" verb + ing " IS - AN - INSTANCE - OF " present - continuous - verb " " present - continuous - verb " MEANS " DARAM + meanining - of ( verb )"کامپیوتر تنها بر اساس آنتولوژی عمل میکند اما موضوعات را درک نمیکند، آنگونه که انسان درک میکند. انسان واژهی "رانندگی" را به گونهای درک میکند که نسبت خودش را با آن درمییابد، یا به طور کلیتر، نسبت خودش را با جهان هستی، و در ادراک خود، خودش را از جهان هستی و کلیت آن متمایز میکند در حالیکه کامپیوتر خود بخشی از این جهان است و مطابق هستانشناسی آن رفتار میکند. |
نقش علوم اعصاب در روانشناسی احتمالا شما هم تاکنون اسم علوم اعصاب یا نوروساینس را زیاد شنیده اید، علوم اعصاب در چند دهه گذشته به سرعت درحال پیشرفت است و به عنوان کلیدی اصلی در پیشرفت بسیاری از علوم ازجمله روانشناسی ظاهر شده است. به نظر منطقی می رسد که مطالعه درباره ی مغز و ذهن باهم همپوشانی داشته باشند، اما چه ارتباطی بین علوم اعصاب و روانشناسی وجود دارد؟ برای درک بهتر نقش علوم اعصاب در روانشناسی بهتر است ابتدا کمی با این علم، دلیل اهمیت آن، و رابطه ی بین ذهن و بدن آشنا شویم.سیستم عصبیصحبت درباره ی سیستم عصبی ممکن است به نظر خسته کننده برسد اما درواقع این سیستم تشکیل شده از تمام ذرات و بخش هایی است که باهم دیگر شما را تشکیل می دهند، هرآنچه در زندگی تجربه می کنید، هرآنچه که به آن می اندیشید، احساس می کنید و یا حتی هرآنچه را که تصور می کنید از زمان بدنیا آمدنتان تا زمانی که از دنیا بروید. سیستم عصبی شامل مغز، نخاع و ارتباط آنها با ارگان های بدن و همچنین ارتباط ارگان ها با نخاع و مغز است، بنابراین عملکردتان در هر لحظه از زندگی به دلیل ارتباط مداوم مغز، نخاع، بدن و بدن، نخاع و مغز است.ممکن است تا کنون نام نوار موبیوس را شنیده باشید، نواری که دو لبه ی آن برهم قرار گرفته و حلقه ای را ایجاد می کنند، البته قبل از اتصال لبه ی انتهایی به لبه ی دیگر نیم دور چرخانده می شود، از هر طرف که به این نوار نگاه کنید نمی توانید بگویید که نوار از کجا آغاز شده و در کجا به پایان رسیده است. این تعریفی ساده از نحوه ی کار سیستم عصبی شماست، و این ساختار است که، به عنوان مثال، سلول های ایمنی را برای مقابله با بیماری آزاد میکند. بیشتر مردم دراین باره فکر میکنند که این کار تنها بخشی از عملکرد سیستم ایمنی آنهاست اما دراصل این سیستم عصبی شماست که به ارگانهای مربوطه دستور ترشح سلولهای ایمنی را برای مقابله با بیماریها صادر می کند. بنابراین سیستم عصبی، تمام سیستمهای بیولوژیکی بدن را کنترل میکند و همچنین از آنها تاثیر میگیرد.در سالهای 1800 تا 1900 این باور وجود داشت که سیستم عصبی ما تنها یک سلول بسیار بزرگ است، اما دو نفر به نامهای رامون یی کاخال( 1852 - 1934 ) و کامیلو گلجی( 1843 - 1926 ) متوجه شدند که چگونه می توان سیستم عصبی را علامت گذاری کرد، این روش نشان داد که در واقع ما از بیلیون ها سلول کوچک به نام سلول عصبی که نورون نامیده می شوند تشکیل شده ایم. آنها همچنین مشاهده کردند که نورون ها به همدیگر متصل نیستند و با فضاهای خالی کوچکی به نام سیناپس از هم جدا هستند. سیناپس جایی است که سلول های عصبی مواد شیمیایی خود را درآنجا آزاد کرده و سپس سلول عصبی بعدی آن را تشخیص می دهد و به وسیله ی جریان الکتریکی پیام را در طول خود به سلول بعدی منتقل می کند.پس در حقیقت، بدن، افکار و ذهن ما جریانی از الکتریسیته بین سلول های عصبی است و بسته به اینکه کدامیک از سلول ها فعال هستند ممکن است دست خود را به بالا یا پایین حرکت دهید، ممکن است چیزی را ببینید و فکر کنید که رنگ آن قرمز است یا چیزی را ببینید و فکر کنید که سبز است و تمام این ها به نورون هایی بستگی دارند که در آن لحظه درحال فعالیت هستند. تجربه ی ما از جهان به گونه ای به نظر می رسد که انگار تمام این اتفاقات در خارج از بدن ما اتفاق می افتند اما در واقع هرآنچه که هست در درون ماست.این مقدمه درباره ی سیستم اعصاب، عملکردها و ساختار آن راه را برای درک بهتر کاربرد علوم اعصاب و آشنایی با آن هموارتر می کند.علوم اعصاب چیست؟علوم اعصاب ساختار و عملکرد مغز و سیستم عصبی را بررسی می کند. محققان در حوزه ی علوم اعصاب، از زیست شناسی سلولی و مولکولی، آناتومی و فیزیولوژی، رفتار و شناخت انسان، و دیگر رشته ها استفاده می کنند تا بتوانند نقشه ای دقیق از مغز و سیستم عصبی بدست بیاورند. علوم اعصاب نه تنها به دنبال عملکرد سیستم عصبی است، بلکه در جستجوی فهم این است که زمانی که افراد دچار اختلالات عصبی، روانپزشکی، و یا مشکلاتی در رشد سیستم عصبی می شوند چه اتفاقی برای سیستم اعصابشان می افتد.علوم اعصاب طیف وسیعی از علوم و رشته ها را دربرمی گیرد، که هر کدام از این شاخه ها مانند چراغ راه، بخشی از مسیر را برای فراگیری علم سیستم اعصاب روشن می کند. شاخه های بیشتر شناخته شده ی این علم بخشی از گستردگی و تنوع آن را ارایه می دهد.شاخه های علوم اعصابعلوم اعصاب شناختی: این شاخه مکانسیم های عصبی که زمینه ساز تفکر و درک هستند را بررسی می کند. علوم اعصاب شناختی به بررسی چگونگی پردازش اطلاعات توسط مغز که شامل، یادگیری، به یادسپاری، تصمیم گیری، و حل مسیله است می پردازد. دامنه ی این علم شامل چگونگی آشکار شدن فرایندهای فکری در سطح سلولی و پیوندهای بین فرایندهای ذهنی و مناطق مغز است.علوم اعصاب اجتماعی: مغز را در چهارچوب ارتباطات آن با افراد دیگر و جهان اجتماعی گسترده تر بررسی می کند. این علم مشخص می کند که انسان یک گونه ی کاملا اجتماعی است و پیچیدگی های تعامل اجتماعی می تواند به توضیح تکامل مغز بسیار پیشرفته ی انسان کمک کند. همچنین علوم اعصاب شناختی به دنبال توصیف روش هایی است که مغز و بدن تحت تاثیر جنبه های مختلف زندگی اجتماعی مانند انزوا یا ادغام اجتماعی قرار می گیرند.علوم اعصاب بالینی: بر اختلالات سیستم روانی و عصبی تمرکز دارد. این موارد شامل اختلالات موجود در روانپزشکی و روانشناسی بالینی است مانند افسردگی و اختلالات اضطرابی و همچنین بیماری هایی که باعث تخریب سیستم عصبی می شوند مانند آلزایمر. یکی از اهداف اصلی این علم کمک به بهبود روش های تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات است.علوم اعصاب رشد و نمو: به دنبال توصیف نحوه ی شکل گیری و تغییر مغز و سیستم عصبی است. محققان این رشته در مسیرهای معمول و غیرمعمول توسعه ی سیستم عصبی کاوش می کنند تا پایه های عملکرد طبیعی و غیرطبیعی آن را بهتر درک کنند.علوم اعصاب اثرگذار: نحوه ی تولید احساسات به وسیله ی مغز را دنبال می کنند. این علم مشخص می کند که چگونه ساختارها، مواد شیمیایی، و شبکه های خاص مغز با حالات عاطفی مانند خشم، ترس، لذت، و شهوت مرتبطند و اینکه چگونه می توانند حالات عاطفی پیچیده را به وجود آورند.علوم اعصاب رفتاری: یا روانشناسی بیولوژیکی، به اینکه چگونه مغز و سیستم عصبی پایه و اساس رفتار در انسان را فراهم می کند می پردازد و اساس عصبی توانایی هایی نظیر تفکر و ادراک، یادگیری، احساس، و انگیزه را بررسی می کندعلوم اعصاب محاسباتی: شاخه ای تحقیقات مغزی است که با استفاده از قدرت مدل سازی رایانه ای و ابزراهای ریاضی به بررسی چگونگی عملکرد مغز و پیچیدگی های آن می پردازد.حال که با سیستم عصبی، علوم اعصاب و شاخه های آن آشنا شدیم می توانیم به ارتباط این رشته و روانشناسی بپردازیم.علوم اعصاب و روانشناسی از جهات مختلف می توانند یکدیگر را کامل کنند، این دو حوزه می توانند به سوالات مربوط به شناخت و رفتار، رشد عصبی، عصب روانپزشکی، و شکل پذیری عصبی کمک کنند. پیشرفت در علوم اعصاب در برخی موارد به تحکیم نظریه های روانشناسی کمک می کند، و در موارد دیگر، علوم اعصاب موفقیت هایی را بدست می آورد که شیوه های تفکر کلاسیک را به چالش می کشد. در همین حال، روانشناسی بینشی حیاتی درباره ی چگونگی رفتار انسان که محصول فعالیت سیستم عصبی است - را فراهم می کند. |
درس کرونا: دست از سر حیوانات برداریم این روزها تحلیلها و نگاههای متفاوتی نسبت به ابعاد مختلف عالمگیری بیماری کووید 19 در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر میشود. اینجا میخواهم درسهای کرونایی را از دریچه نگاه یک حامی حقوق حیوانات بنویسم.نام کرونا پیش از آنکه در جهان به موضوعات سیاسی، اقتصادی و حتی بهداشتی گره بخورد با مساله حیوانات شناخته شد زیرا گفته شد منشا این ویروس بازار ترهبار شهر ووهان چین است. جایی که انواع حیوانات وحشی و اهلی به عنوان خوراک فروخته میشود. اول گفته شد ویروس کووید 19 از خفاشهایی که برای غذا خورده میشوند به انسان سرایت کرده و بعد صحبت از پنگولین بهمیان آمد. مورچهخوار گمنامی که تا پیش از ماجرای کرونا در جهان شناخته شده نبود، اما طب سنتی چینی باعث شده بود با شکار یک میلیون عدد از آن، جمعیتش طی ده سال گذشته 80 درصد کاهش یابد و طی 30 سال گذشته قیمت هر کیلو آن از 12 دلار به 3000 دلار افزایش یابد! عددها را یک بار دیگر بخوانید. ببینید بشر چه بر سر پنگولین آورده! اگر واقعا کرونا از این حیوان به انسان سرایت کرده باشد، اتفاق عجیبی نیفتاده. چیزی که عوض داره گله نداره! این اولین باری نیست که بیماریهای مرگبار عالمگیر از حیوانات به انسان سرایت میکند. آنفولانزای پرندگان، آنفولانزای خوکی، ابولا، سارس، مرس و آنفولانزای فصلی همه به شکلی از حیوانات وحشی و اهلی به انسان سرایت کردهاند. از خفاش و شتر تا مزارع پرورش طیور و خوک!بشر سالانه حدود 75 میلیارد حیوان که در دامپروریهای صنعتی پرورش داده است را میخورد. جمعیت چند ده میلیاردی حیوانات در این مزارع فضای مناسبی را برای جهش و ایجاد ویروسهای مرگبار ایجاد کرده است. در کنار این بیماریهای ویروسی مرگ بار، جهان با چالش مقاومت میکروبی ناشی از مصرف بیرویه داروها و آنتیبیوتیک در مزارع پرورش دام روبرو است. یکی از جدیدترین پژوهشهای منتشر شده در نشریه ساینس نشان میدهد 73 درصد از کل داروهای ضدمیکروبی فروخته شده در جهان به مصرف حیواناتی میرسه که در نهایت غذای انسان میشوند، عددی بالغ بر 60 هزار تن داروی ضد میکروب در سال وارد چرخهای میشه که به شکم انسانها ختم میشه.این حیوانات پیش از پنگولین از بشر انتقام گرفتهاند، آنجا که صنعت دامپروری یکی از عوامل اصلی نابودی منابع آبی، پاکتراشی جنگلها، فرسایش خاک، تولید گازهای گلخانهای و گرسنگی در جهان مطرح میشود. بشر فقط برای لذت خوردن گوشت در حال ویرانی زمین است و صنعت دامپروری بیش از هر جنگی از زمین قربانی گرفته است. اما مساله به همین جا هم ختم نمیشه، گفته میشه تا سال 2050 مرگ در اثر مقاومت میکروبی از سرطان پیشی خواهد گرفت و سالانه 10 میلیون نفر قربانی خواهد گرفت!تجربه دیگر روزهای کرونایی، قرنطینه و حبس خانگی بود. روزهای ملال آوری که برای حفظ جانمان مجبور شدیم در خانه بمانیم. این مساله باعث شد تقریبا در تمام زبانها و کشورهای دنیا پستهایی از سر همذات پنداری با حیوانات باغوحش در شبکههای اجتماعی دست به دست بچرخد. اگر ما چند هفته یا ماه در خانه ماندیم ولی حیوانات بدبخت در مراکز نگهداری از حیوانات مجبورند تا ابد در قفسهای تنگ بمانند. یک قرنطینه دایمی، یک حبس ابدی برای خودخواهی بشر. انتشار تصاویر حیواناتی که در زمان خالی شدن شهرها از آدمها به داخل شهرها آمده بودند تلنگری بود برای اینکه یادمان بیاید زمین، هوا و دریاها، این شهر و روستاها فقط متعلق به بشر نیست. اینجاسعی کردم بسیار ساده و خلاصه بنویسم و به مسایل تخصصی حقوق حیوانات ورود نکنم. فکر میکنم همین دو سه مثال ساده کافی بود برای تبیین یکی از پیامهای اصلی کرونا. دست از سر حیوانات برداریم. میتوانیم چند سال یا نهایتا چند ده سال با طبیعت بجنگیم اما بی شک در نهایت مغلوب خواهیم شد. در نهایت ویرانیهای محیطزیستی، آلودگی هوا، خشکسالی، گرسنگی یا ویروسها و بیماریهای ناشی از ستیز با طبیعت یقه ما را خواهد گرفت. اگر این بار فقط چند صد هزار نفر قربانی شدند و بقیه قسر در رفتند شاید دفعه بعدی انتقام سختتری در پیش باشد. به جای بهرهکشی و ستیز با حیوانات باید در کنار آنها مسالمت آمیز زندگی کنیم. میتوان بدون خوردن گوشت حیوانات شکمهایمان را سیر کنیم و سالمتر از همیشه زندگی کنیم. میتوانیم بدون آزار و اسارت حیوانات زندگی آرامی داشته باشیم. دست از سر حیوانات برداریم. شاید کرونا آخرین هشدار باشد. |
مهندسی هوافضا با کرونا در سال 2030 گردوغبار فرو مینشیند و مردی با ماسکی پارچهای ظاهر میشود و به همه سلام میکند. اما کسی سلام او را جواب نمیدهد. همه از او میهراسند. کمی دور و بر خود را نگاه میکند و میبیند که کودکی با چشمانی هراسان به صورت او اشاره میکند. دست به صورتش میزند و متوجه میشود سوراخی روی ماسک او ایجاد شده است. دیگر تمام شد. او دیگر یک کرونایی است.سال 2030 . مردم از ترس کرونا حتی نمیتوانند دقیقهای ماسکهای خود را بردارند. فضا به شدت خفقانآور و همه نسبت به هم مشکوک. تمامی کانالهای خبری فقط آمار مردگان کرونایی را اعلام میکنند زیرا دیگر خبری در دنیا اتفاق نمیافتد. فقط ادارات هستند که باز ماندهاند آن هم به خاطر بروکراسی است که هیچ وقت نمیخوابد. متروها دیگر همانند روزگار قبل نیستند. صفا و صمیمیت از آنها رخت بسته است. در گذشته اگر روزی در مترو دو نفر دست در جیبت نمیکردند و علاقه خودشان را به صورت فشار فیزیکی به ما اعلام نمیکردند آن روز ما دیگر روز نبود. اما حالا متروها همگی همانند سلولهای زنبوری شدهاند. وارد دکهای میشوی تمام الکترونیکی که مقصد را دریافت میکند و شما را در سلولی تعبیه شده در مترو قرار میدهد. بدون هیچگونه تماس انسانی. در آخر هم سلول را ضدعفونی میکند و رفتارش با مسافر همانند پسماند رادیواکتیوی میباشد. هواپیماها هم همین روند را پیش گرفتهاند. داخل هواپیما پر شده از سلولهای جدایی اجتماعی. زندانی در هوا.شاید اتفاق خوبی که افتاده این باشد که کادر درمانی جایگزین شدهاند. جایگزین آنها رباتهایی هستند که از دور توسط اپراتور کارآزموده که زیرپیراهنی و شلوار راهراه پوشیده کنترل میشوند و دیگر تماس فیزیکی با بیماران کرونایی به صفر رسیده است.دیگر خیابانها جولانگاه سگها و گربهها و حیوانات دیگری شده که قبل از این جریت پا گذاشتن به حریم انسان را نداشتند. حال اما خیابانها را پسماند حیوانات برداشته است.با این همه الان یک ماه شده که جامعه پزشکی ناتوانی 100 درصدی خود را در مقابل کرونا اعلام کرده و در این میان مهندسین به جای گریه و زاری دست به کار شدند و در عرض یک ماه تعداد بسیار زیادی ایده جذاب و مفید داده شده که پیش بینی میشود این ویروس تا چند سال دیگر با همین ایدهها از کار بیفتد و بشر امید بسیار زیادی به زندگی پیدا کرده. در آخرین جلسه آنلاینی که مهندسان سراسر جهان داشتند مسیول جلسه اعلام کرد که تا 5 سال دیگر با تجهیزات جدید بشر میتواند دوباره به دوران روشن زندگی خود برگردد و ایشان فقط از تاخیر ده ساله شروع این حرکت افسوس خورد و اعلام کرد که اگر با همین جدیت کار از سال 2020 شروع شده بود پنج سال پیش پرونده کرونا بسته شده بود.انجمن علمی دانشکده هوافضا با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف برگزار میکند:مهندسی هوافضا با کرونا در سال 2030 فرض کنید کرونا و خانواده منحوسش متاسفانه تا 10 سال دیگر ریشهکن نشوند و آدمیزاد مجبور گردد به مرور زمان خودش را با این مهمان ناخوانده طبیعت وفق دهد. مسلما برای اقتصاد دنیا امکانپذیر نمیباشد که با این شرایط به حیات ادامه داده و از طرفی لازم است مهندسین مثل همیشه راهکاری برای زندگی بهتر انسان اندیشه کنند.پس دست به کار شوید و طرحها و ایدههای خود را در زمینه بحث حملونقل و به خصوص صنعت هوافضایی (در صورت ماندگاری کرونا در شرایط بلندمدت) جهت ایجاد راهکاری برای رونقگرفتن دوباره این صنعت پیشنهاد کنید.طرحها و ایدهها میبایست یک محصول مهندسی و نه سیاستگذاری بوده و ارایه آن تنها به صورت شماتیک کفایت میکند.شرکتکنندگان لازم است طرحهای خود را در قالب یک پوستر A3 تا تاریخ 30 آذرماه 1399 به آدرس [ email protected ]ارسال کنند.حامی برگزاری این رویداد معاونت پژوهشی دانشگاه صنعتی شریف بوده و به 3 نفر اول به ترتیب 5 میلیون ریال، 4 میلیون ریال و 3 میلیون ریال اهدا میگردد.پوسترهای ارسالی در صفحه خانگی الکترونیکی دانشکده مهندسی هوافضا برای عموم به نمایش گذاشته میشود و نتیجه آرا به همراه نظر تخصصی کمیته داوری برندگان را مشخص خواهد کرد. |
جایگاه علوم اجتماعی در میان علوم علوم را میتوانیم با مقیاسهای متفاوتی رتبهبندی کنیم مثلا از نظر پیچیدگی پدیدههایی که مطالعه میکنند.نمای فرضی یک نظام پیچیدهی شهریفیزیک: این نخستین مرحله از علم است که به مطالعهی ذرات تشکیلدهندهی ماده میپردازد.شیمی: دانشمندان شیمی به مولکولها میپردازند که هرچند از همان ذرات ماده تشکیل شدهاند، اما شبکهی ارتباطی و همافزایی متفاوتی دارند.زیستشناسی: زیستشناسان سلولها را مطالعه میکنند که ترکیبی از مولکولها هستند به اضافهی ارتباطات درونی و همافزاییشان.علوم اجتماعی: این دسته از علوم (جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست، تاریخ و .) به انسان میپردازند. انسان ترکیبی از سلولها است اما فقط همین نیست. انسان چیزهایی دارد که با تفکیک سلولی و اندامی آن کشف نمیشود. اگر چند انسان در کنار هم قرار بگیرند و جامعه بسازند، مساله بغرنجتر و پیچیدهتر میشود. چون قواعد حاکم بر این جامعه را نمیشود به قواعد حاکم بر تکتک انسانها تقلیل داد. این علوم با انبوهی از متغیرها و دادهها سروکار داشتند، اما توان تحلیل و محاسبهی همهی آنها را ندارند. به همین دلیل نمیتوانند تحلیلها و پیشبینیهای دقیقی داشته باشند.علوم اجتماعی محاسباتی: وقتی ارتباطات اجتماعی با فناوری رایانهای ترکیب میشود، قواعد جدیدی خلق میشوند که در جوامع پیشینی دیده نمیشوند. به همین دلیل چنین جوامعی پیچیدگی بیشتری دارند. البته از سوی دیگر، به دلیل حضور جنبههای فناورانه در این جوامع، اطلاعاتی که از آنها در اختیار داریم، آنقدر دقیق و لحظهای است، که برخلاف علوم اجتماعی پیشین، امکان پیشبینیهای دقیق (بیش از 80 تا 90 درصد) را دارند. این علوم، در مقایسه با همهی علوم دیگر، دادههای بیشتری در اختیار دارند و به همین دلیل است که علوم اجتماعی محاسباتی را دادهبنیادترین و غنیترین علم میدانیم.روشن است که مقصود از این ردهبندی، ارزشگذاری علوم نیست. یعنی نمیخواهم هیچکدام از این علوم را بهتر یا بدتر بدانم. بلکه فقط میخواهم میزان پیچیدگی موضوع هر علم را نشان دهم.ظهور ( emergence ) اتفاق مهمی است که در هر مرحله رخ میدهد. ظهور یعنی به وجود آمدن شبکهای از ارتباطات و قواعد جدیدی که حاصل جمع جبری عناصر مرحلهی قبل نیست. دربارهی "ظهور" بعدا بیشتر صحبت میکنیم. - % D8 % A7 % D8 % AC % D8 % AA % D9 % 85 % D8 % A7 % D8 % B9 % DB % 8C - ikjrx5kpgnr0 |
پرسش نامهای برای آنچه میخواهید در مورد زلزله بدانید سلام دوستان .من دوست دارم که یک سری اطلاعات در مورد زلزله و مدیریت بحران بنویسم چون رشتهام زلزله - عمران هستش. فقط نمیدونم چه سوالاتی احتمالا برای مردم مطرح هست و لازمه دانستن توسط مردم هستش.زلزله بم خیلی از ندانستههای مردم کشته گرفت شاید حتی بعدا به صورت صوتی پادکستش کنم(که یکم تک نفره بعیده).درخواست کمک دارم از شما .. نظرتون رو بیان کنین. |
بیچاره آلبرت ثبت نخستین تصویر از درهمتنیدگی کوانتومی یا عمل شبحوار اینشتینبه نظر میرسد هرچه نظریه نسبیت عام با پیشرفت علم و فناوری شواهد بیشتری مییابد و بیشتر ت یید میشود، این قضیه در مورد نظر اینشتین درباره نظریه کوانتومی حکایت دیگری دارد. ثبت نخستین تصاویر از پدیده درهمتنیدگی کوانتومی بار دیگر ت ییدی تجربی برای نظریه کوانتومی فراهم آورد و دیدگاه اینشتین را به چالش کشید.درهمتنیدگی کوانتومی پدیدهای است که در آن دو ذره کوانتومی با منش مشترک حالت فیزیکی خود را حتی با وجود فاصله گرفتن بسیار به صورت آنی به اشتراک میگذارند. این پدیده امروزه مبنای کاربردهای عملی و فناورانه بسیاری نظیر رمزنگاری، محاسبات و رایانههای کوانتومی است. اینشتین که از منتقدان جدی تعبیر کپنهاگی از نظریه کوانتومی بود، این پدیده را عمل شبحوار از راه دور خواند، چرا که به نظر میرسد برهمکنش آنی دو ذره درهمتنیده در فاصله فضاگونه با عناصری از نظریه نسبیت خاص در تضاد باشد. او با همکاری پودولسکی و روزن، با طراحی یک آزمون فکری در پی رد نظریه کوانتومی برآمد. جان بل اسکاتلندی بعدها با ارایه یک نامساوی سنجهای برای آزمودن نظریه کوانتومی ارایه کرد و آزمایشهای بسیاری بر مبنای کار او انجام شدند و این نظریه مورد انتقاد اینشتین بود که از بوته آزمونهای تجربی نیز سربلند باقی بیرون آمد. با این وجود درهمتنیدگی تاکنون هرگز در یک تصویر واحد ثبت نشده بود تا اینکه هموطنان بل موفق شدند برای نخستین بار از این پدیده تصویربرداری کنند.گروهی از فیزیکدانان دانشگاه گلاسگو دستگاهی را طراحی کردند که جریانی از فوتونها درهمتنیده را از یک منبع کوانتومی نوری به سمت اشیاء نامتداول جاری میسازد. این تصویر بر روی مواد کریستال مایع به نمایش درآمد که فاز فوتونها را با عبور از خود تغییر میدهند. به گفته پایول آنتوان موریو از دانشکده فیزیک و نجوم دانشگاه گلاسکو "این تصویر نمایش فوقالعادهای از یک ویژگی بنیادی طبیعت است. این نتیجه جالب توجهی است که میتوان به توسعه رشته درحال رشد محاسبات کوانتومی کمک کند و منجر به انواع جدیدی از تصویربرداری شود."لینک خبر - 07 - scientists - unveil - first - ever - image - |
رویکرد مصرفکنندگی علم را باید به رویکرد تولید علم تبدیل کنیم منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهایبدون شک علم پایه تمدن است. 1382 / 02 / 22 علم، پایهی پیشرفت همهجانبهی یک کشور است. 1390 / 11 / 14 علم برای یک ملت مهمترین ابزار آبرو و پیشرفت و اقتدار است. 1394 / 08 / 20 علم و دست برتر علمی، راز پیشرفت هر کشوری در اقتدار اقتصادی، سیاسی، نظامی و روحیهای است. 1384 / 12 / 08 علم باید با اخلاق و ایمان همراه شود تا ما به همان چالهای نیفتیم که غرب در آن افتاد. 1385 / 06 / 25 علم با دین و اخلاق هست که برای بشریت مفید خواهد بود. علم هر چه هم پیشرفت کند، اگر از اخلاق و دین فاصله بگیرد، به حال بشریت مفید نخواهد بود. 1385 / 06 / 25 تحصیل علم و خود علم و ت ثیر آن در آیندهی کشور، یک نقطهی برجسته و اساسی برای نظام جمهوری اسلامی است. 1385 / 06 / 25 ما باید علم را با همهی معنای کامل آن به عنوان یک جهاد دنبال کنیم. 1385 / 01 / 01 نوآوری و ابتکار، شجاعت علمی، اعتماد به نفس شخصی و ملی و کار متراکم و انبوه، علاج کار پیشرفت علمی ماست. 1385 / 07 / 13 پیشرفت علمی بایستی با خودباوری اولا امید به موفقیت ثانیا حرکت جهادگونه ثالثا همراه باشد. 1387 / 07 / 03 رویکرد مصرفکنندگی علم را باید به رویکرد تولید علم تبدیل کنیم. 1397 / 03 / 20 پژوهش بایستی هم برای رسیدن به اوج قلهی علم و ایجاد مرجعیت علمی و هم باید برای حل مسایل جاری کشور باشد. 1397 / 03 / 20 در زمینهی علم و فناوری، آن کاری را که ذهن بشر به آن دست نیافته است، آن را وجههی همت قرار بدهید و دنبال بکنید این طوری است که ما خط مقدم علم را شکستهایم و یک قدم به جلو برداشتهایم. 1385 / 07 / 13 ما باید به آنجا برسیم که اگر در اکناف عالم یک پژوهشگر، یک دانشمند، بخواهد به فلان نظریهی علمی یا نظریهی فلسفی دست پیدا کند، ناچار باشد زبان فارسی را یاد بگیرد. 1384 / 02 / 14 علم مجرد و به تنهایی کافی نیست باید علم را به فناوری، فناوری را به صنعت و صنعت را به توسعهی کشور وصل کنیم. 1385 / 01 / 01 پژوهش اولا مورد اهتمام قرار بگیرد، ثانیا سمت و سوی پرداختن به نیازهای کشور را پیدا کند. پژوهش را تابع نیاز خودمان قرار بدهیم. 1388 / 06 / 08 هدف پژوهش دو چیز است: یکی رسیدن به مرجعیت علمی و حضور در جمع سرآمدان علم و فناوری، دوم حل مسایل کنونی و آیندهی کشور. 1397 / 03 / 20 اگر علم نباشد، هیچچیز نیست و اگر فناوری هم باشد، فناوری عاریهیی و دروغی و وامگرفتهی از دیگران است. 1383 / 09 / 11 بهترین مشوق برای گسترش علم، تکریم دارندهی علم است. 1387 / 07 / 03 آن کسانی که دانشگاهها، مراکز تحقیقی، مرکز علمی را میخواهند از علم و از تحقیق و پژوهش دور کنند، برای دشمن کار میکنند. 1385 / 03 / 14 |
سه جهان (پوپر) سه جهان [ 1 ]کارل پوپرمترجم: محسن خادمیسه جهان (پوپر)در اینجا می خواهم طرفداران دو جهان بینی مونیستی ( monist ) و دوآلیستی ( dualist ) را به چالش بکشم و در مقابل، از جهان شناسی پلورالیستی خود دفاع کنم. جهان شناسی جدید من دست کم سه زیر جهان متفاوت، اما متعامل ( interacting )، را به رسمیت می شناسد: جهان 1 ، جهان 2 ، جهان 3 .نخست، جهانی وجود دارد که از اجسام فیزیکی تشکیل شده است: از سنگ ها و از ستارگان. گیاهان و حیوانات همچنین از اشعه و سایر اشکال انرژی فیزیکی. من این جهان فیزیکی را "جهان 1 " می نامم. البته اگر ما بخواهیم ، می توانیم جهان فیزیکی 1 را به دنیای اجسام فیزیکی غیرزنده و به جهان موجودات زنده (موجودات بیولوژیکی) تقسیم کنیم. گرچه این تمایز قاطعی نیست.ثانیا، جهان ذهنی یا روانی، جهان احساس درد و لذت، افکار، تصمیمات، ادراک و مشاهدات ما وجود دارد. به عبارت دیگر، جهان حالات یا فرآیندهای ذهنی یا روانی، یا تجربیات ذهنی ما. من این جهان را "جهان 2 " می نامم. جهان 2 از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به ویژه از منظر انسانی یا اخلاقی. رنج انسان متعلق به جهان 2 است. جهان 2 را می توان به طرق مختلف تقسیم کرد. اگر بخواهیم، میتوانیم تجربیات کاملا آگاهانه را از رویاها یا از تجربیات ناخودآگاه تمایز دهیم. یا میتوانیم خودآگاهی انسان را از خودآگاهی حیوان تمیز دهیم.البته واقعیت جهان ذهنی 2 گاه انکار شده است. و اخیرا برخی فیزیکالیست ها یا ماتریالیستهای مونیستی (یکه انگار) ( monistic materialists ) یا برخی از رفتار گرایان رادیکال آن را انکار کرده اند. اما فهم عرفی بر واقعیت جهان 2 تجربه ذهنی ما صحه مینهد. بخشی از بحث من همین خواهد بود که از واقعیت جهان 2 دفاع کنم.اما بحث اصلی من دفاع از واقعیت دیگری است که آن را "جهان 3 " می نامم. منظور من از جهان 3 جهان محصولات و فرآورده های ذهن انسان است، مانند زبان ها قصهها و داستان ها و افسانه های مذهبی حدس ها یا نظریههای علمی و برساخت های ریاضی آهنگ ها و سمفونی ها نقاشی ها و پیکرتراشی ها، همچنین هواپیماها و فرودگاه ها و سایر کار های برجسته مهندسی.تشخیص تعدادی از جهان های مختلف در جهانی که من آن را جهان 3 می نامم دشوار نیست. می توانیم "جهان علم" را از "جهان داستان"، همچنین "جهان موسیقی" و "جهان هنر" از "جهان مهندسی" متمایز کنیم. به خاطر سادگی کار، من در مورد یک جهان صحبت خواهم کرد: جهان 3 یعنی جهان محصولات و فرآورده های ذهن انسان.بسیاری از موجودات متعلق به جهان 3 در عین حال متعلق به جهان فیزیکی 1 نیز است. مجسمه میکل آنژ معروف به "برده محتضر" ( The Dying Slave ) هم قطعه ای از سنگ مرمر است، یعنی متعلق به جهان فیزیکی 1 ، و هم آفرینش ذهن میکل آنژ است و لذا متعلق به جهان 3 است. همین مطلب برای نقاشی ها نیز صادق است.اما در مورد کتاب ها این وضعیت را به وضوح میتوان دریافت. یک کتاب، مثلا جلد اول مجموعه آثار شکسپیر، یک شیء فیزیکی است و به همین دلیل به جهان 1 تعلق دارد. همانطور که می دانیم، همه کتاب های متعلق به یک نسخه، از نظر فیزیکی بسیار شبیه به هم هستند. اما آنچه که ما آن را "یک کتاب واحد" مینامیم - مثلا کتاب مقدس - ممکن است در نسخه های مختلفی منتشر شده باشد که از نظر فیزیکی بسیار متفاوت می باشند. فرض کنیم همه این نسخهها حاوی متن یکسانی هستند: یعنی همان توالی جملات. همه آنها نسخه ها یا کپیهای یک کتاب واحدند، و از جنس موجودات جهان 3 هستند، هرچند از نظر فیزیکی غیرمشابه باشند. بدیهی است که این "یک" کتاب به معنای جهان 3 ، به معنای فیزیکی، "یک" کتاب نیست.نمونه هایی از موجودات جهان 3 عبارتند از: قانون اساسی آمریکا یا نمایشنامه "طوفان" ( The Tempest ) یا "هملت" شکسپیر یا سمفونی پنجم بتهوون یا نظریه جاذبه نیوتن. همه اینها موجوداتی متعلق به جهان 3 هستند - در مقایسه با یک کتاب خاص، در یک مکان خاص، که یک شیء در جهان 1 است. می توان گفت که این کتاب، تجسمی از یک موجود جهان 3 در جهان 1 است.اگر ما در مورد ت ثیر قانون اساسی آمریکا بر زندگی مردم آمریکا یا ت ثیر آن بر تاریخ سایر مردم بحث کنیم، موضوع بحث ما یک موضوع متعلق به جهان 3 است. همین طور اگر اجراهای بسیار متفاوت یک اثر نمایشی (مثلا "هملت" شکسپیر) را با هم مقایسه کنیم.می توان گفت اکثر موجودات جهان 3 - البته نه همه آنها - در یک یا چند شیء فیزیکی جهان 1 تجسم یافته اند. یک نقاشی عالی فقط می تواند به عنوان "یک" شیء فیزیکی وجود داشته باشد، گرچه می تواند نسخههای خوبی از آن هم وجود داشته باشد. در مقابل، نمایشنامه "هملت" در تمام آن مجلدات فیزیکی که حاوی نسخه ای از "هملت" است، تجسم یافته است.به همین ترتیب، یک سمفونی می تواند به طرق مختلف تجسم یابد یا از نظر فیزیکی تحقق یابد. نسخه خطی آهنگساز وجود دارد. اجراهای واقعی وجود دارد و ضبط هایی از این اجراها، به شکل فیزیکی دیسک ها، یا نوارها وجود دارد. اما رد عصبی حافظه ای ( memory engram ) در مغز برخی از نوازندگان نیز وجود دارد: اینها نیز تجسم هستند و از اهمیت ویژه ای برخوردارند. می توان گفت خود موجودات جهان 3 موجودات انتزاعی ( abstract ) هستند، و تجسم یا تحقق فیزیکی آنها، اشیای انضمامی ( concrete ) است.بسیاری از دوستان فلسفی من، به ویژه کسانی که ماتریالیست یا فیزیکالیست هستند، به شدت با همه اینها مخالفت می کنند. آنها می گویند نحوه صحبت کردن من واقعا گمراه کننده است. آنها ادعا میکنند که تنها یک جهان وجود دارد: جهان اشیاء فیزیکی. این تنها و تنها دنیای موجود یا واقعی است. هر چیز دیگری غیر از این ساختگی است. آنها می گویند فقط اشیای عینی و انضمامی مانند ضبطها یا نوارها یا اجراها یا رد عصبی حافظه ای ( memory engram ) در مغز ما وجود دارد. آنها منکر موجودات انتزاعی هستند.در اینجا وظیفه اصلی من این است که منظور خود از موجودات جهان 3 (مانند یک سمفونی یا یک حدس علمی یا نظریه) را روشن کنم. بگذارید ابتدا توضیح دهم که یک ماتریالیست یا مونیست فیزیکالیست ( physicalist monist ) و نیز یک دوآلیست چه می گوید.یک فرد مونیست (یکه انگار) بر این اصرار دارد که فقط یک جهان وجود دارد: دنیای اشیای فیزیکی یعنی همان چیزی که من آن را جهان 1 مینامم. از سوی دیگر، به نظر یک ماتریالیست یا فیزیکالیست قایل است که موجودات جهان 3 میتوانند، و باید به اشیای فیزیکی تجزیه و تحلیل شوند و بدانها تقلیل یابند. اینها قایل اند که یک سمفونی - مثلا سمفونی پنجم بتهوون - وجود ندارد. آنچه وجود دارد همان چیزهای فیزیکی است. اما فیزیکالیست ها میگویند، مهمترین تجسم ها، رد عصبی حافظه ای در مغز افراد است. نه تنها در مغز آهنگساز اصلی سمفونی، یا در مغز متخصصانی که کل اثر را به خاطر سپرده اند، بلکه در مغز افراد معمولی تری که صرفا فقرات مشخصی از آن را میشناسند. رد عصبی حافظه ای و کنشهای گفتاری ( speech acts ) فیزیکی هستند: آنها وجود دارند. اما سمفونی پنجم دقیقا چنین وجودی ندارد. این مطالب، به اختصار، موضع فیزیکالیست ها یا مونیست های ماتریالیست است.یک دوآلیست، یعنی فردی که هم جهان 1 و هم جهان 2 را واقعی می داند، تقریبا تمام گفته های مونیست ها را می پذیرد. اما او میافزاید که مونیستها چیز مهمی را نادیده گرفته اند: "تجربه" عالی گوش دادن به سمفونی پنجم بتهوون. این تجربه، که دوآلیستها بر آن صحه نهاده اند، به نوعی به توالی حوادث مغز ما بستگی دارد: اگر در اثر یک ضربه به سر، یا به واسطه داروی بیهوشی مانع این وقایع مغزی شود، این تجربه نیز از بین میرود. اما آنچه که به یک فرد انگیزه می دهد تا کیلومترها برای رفتن به یک کنسرت و خرید صندلی - که شاید از عهده مالی آن هم برمی آید - سفر کند، حوادث مغزی نیست، بلکه عمدتا تجارب آگاهانه است - و شاید نیز تجارب ناخودآگاه، مانند انتظار ناخودآگاه او از شنیدن چیزی شگفت انگیز و مهیج.بنابراین دوآلیست مایل است گفته مونیست در مورد وقایع مغزی و رد عصبی حافظه ای در مغز را بپذیرد، اما اشاره خواهد کرد که مونیست وقتی اصرار می ورزد که همه آنچه موجود است وجود دارد، به شدت اشتباه می کند. در حقیقت، دوآلیست به این نکته اشاره خواهد کرد که مونیست مهمترین نکته را نادیده گرفته است: جهان 2 تجارب آگاهانه ما، بدون آن جهان 1 جهان زباله های بی روح و بی معنی خواهد بود.باری، من در مقام یک پلورالیست چه چیزی برای گفتن به مونیست ماتریالیست یا به دوآلیست دارم؟ اول از همه، من مانند دوآلیست، آماده ام گفته مونیست ماتریالیست را بپذیرم در واقع، کل گفته او به جز انکار او در مورد یک جهان 2 تجربه [شخصی] و جهان 3 از موجودات انتزاعی (مانند سمفونی پنجم). به همین ترتیب، من با همه آنچه دوالیست می گوید موافقم، مگر با اعتقاد ضمنی او مبنی بر اینکه سمفونی پنجم باید با تجارب ما از شنیدن آن، یا به خاطر سپردن آن، یکسان تلقی شود.من می توانم بحث خود را از این واقعیت شروع کنم: وجود اجراهای بهتر و بدتر از سمفونی پنجم بتهوون: اجراهای زنده بهتر و بدتر، ضبطهای بهتر و بدتر، نوارهای بهتر و بدتر.اگر این یک واقعیت است - و فکر می کنم یک واقعیت باشد - پس یک مشکل واقعی برای مونیست ماتریالیستی ایجاد می کند. مطمینا، اگر بتوان یک اجرای بد را با اجرایی که از موسیقی اصلی بتهوون زاویه دارد، و یک اجرای خوب را که با موسیقی اصلی او همخوانی دارد تشخیص داد، در آن صورت مشکلی پیش نخواهد آمد. با این حال، کاملا ممکن است که یکی از بهترین اجراها در فلان و بهمان جا، لغزشی جزیی داشته باشد، و یکی از اجراهای خام دستانهتر، در همه جا با آن موسیقی همخوان باشد.من نمیدانم که یک ماتریالیست یا حتی یک دوآلیست چگونه میتواند توضیح دهد که به لحاظ عینی ( objectively ) اجراهای بدتر و بهتری وجود دارد. من فکر می کنم که یک ماتریالیست یا یک دوآلیست فقط می تواند پیشنهاد کند که ما آن اجراهایی را بهتر می خوانیم که افراد بیشتری یا شاید بیشتر نوازندگان نسبت به آنها واکنش مثبت نشان دهند: یا از طریق "رفتار کلامی" ( verbal behaviour ) (همان طور که ماتریالیست می گوید) یا از طریق لذت واقعی (همان طور که دوآلیست اصرار دارد). به عبارت دیگر، هم مونیست ماتریالیست و هم دوآلیست باید چیزی شبیه به این بگویند: "اجرای بسیار خوبی بود زیرا بسیاری از مردم از آن لذت برده بودند - یا حداقل مردم گفتند که از آن لذت برده اند". نه مونیست و نه دوآلیست نمیتوانند بگویند: "آن اجرای شگفت انگیزی بود. و بنابراین بسیاری از مردم از آن لذت بردند و به شدت تحت ت ثیر آن قرار گرفتند." بماند که می توانستند بگویند: "این یک اجرای شگفت انگیز بود، اما تعداد کمی از مردم از آن استقبال کردند." با این حال، این حرف ها را میتوان گفت، و ممکن است درست هم باشند. اجرایی که این گونه قضاوت می شود، بنا به تعابیر من، یک موجود متعلق به جهان 3 است - البته اجرایی که تجسم یافته، یا از نظر فیزیکی تحقق یافته است - و می توان آن را به عنوان یک موجود جهان 3 مورد داوری قرار داد.بحث ما در مورد موجودات جهان 3 ما را به این مسیله سوق می دهد: آیا ارزیابی انتقادی از یک اثر هنری لزوما ذهنی است، به این معنا که صرفا واکنش جهان ذهنی 2 یا قدردانی افرادی را که با تجسم این اثر مواجه شدند را گزارش میدهد؟ یا آیا یک اثر هنری می تواند به خودی خود عالی یا شگفت انگیز باشد؟ روشن است که دیدگاه اخیر، یعنی دیدگاه عینی گرایانه ( objectivist view )، با این دیدگاه من که جهان 3 و موجودات جهان 3 وجود دارد، ارتباط تنگاتنگی دارد.این امکان وجود دارد که موجودات جهان 3 و آثار هنری عالی وجود داشته باشد، و در عین حال ما هیچ معیار عینی ای برای عالی بودن آنها در اختیار نداشته باشیم. ممکن است تنها معیار ما واقعا واکنش ذهنی افراد خاص نسبت به اثر هنری باشد. اما این میتواند با تز عالی بودن عینی یک اثر هنری کاملا سازگار باشد. از مردم مانند براده های آهن در یک میدان مغناطیسی استفاده می شود: واکنش های آنها کیفیت عینی اثر هنری را نمایان میسازد. من قایلم که این، وضعیت واقعی است. و واکنش مردم صرفا شاخصی از کیفیت کار هنری است - و مطمینا شاخص چندان قابل اعتمادی نیست.باری، من قایلم که یک جهان 3 برآمده از ذهن انسان وجود دارد، و جهد من بر آن است که نشان دهم که موجودات جهان 3 می تواند ساختگی ( fictitious ) نباشند، بلکه کاملا واقعی ( real ) باشند: آنها می توانند از این حیث واقعی باشند که یک ت ثیر علی ( causal effect ) بر ما، بر جهان 2 تجربیات ما، و بیشتر بر جهان 1 مغزهای ما، و در نتیجه بر اجسام مادی داشته باشند. یک سمفونی یا یک اثر هنری دیگر، می تواند نمونه ای از چنین موجود جهان 3 باشد. و یک سمفونی میتواند یک سمفونی عالی باشد. گفتن این مطلب به معنای عالی بودن آن به لحاظ عینی ( objectively ) است - حتی اگر ما به جز واکنش ذهنی برخی از انسان ها، هیچ معیار عینی برای داوری کردن در اختیار نداشته باشیم. بنابراین ما نباید از نبود یک معیار عینی یا برای ویژگی ذهنی اثری که در دست داوری است، یا برای ویژگی ذهنی شایستگیهای آن، [وجود نداشتن آنها را] نتیجه بگیریم.در مقابل، به نظر میرسد هم مونیست ماتریالیست و هم دوآلیست می گوید که هیچ چیز عینی در مورد یک اثر هنری وجود ندارد. اگر مونیست ماتریالیست یا حتی دوآلیست برحق باشد - اگر جهان فقط از اشیاء فیزیکی عینی، یا از اشیای جهان 1 و تجارب جهان انضمامی 2 تشکیل شده باشد، اما از امور انتزاعی مانند کتاب های عالی یا نظریههای عالی یا سمفونیهای عالی تشکیل نشده باشد - پس کلا صحبت کردن درباره این قبیل موجودات باید ساختگی باشد: یعنی صحبت در مورد مثلا یک سمفونی عالی، یا یک اجرای عالی را باید استعاری تفسیر کرد. بنابراین اگر بگوییم "این یک سمفونی عالی است"، منظور ما وجود یک سمفونی و عالی بودن آن نیست - و این واقعیت عینی ممکن است، اگر خوش شانس باشیم، با واکنش ذهنی افراد خاص مشخص گردد - در عوض، منظور از صحبت ما چیزی بیشتر از این نیست که مردم به شیوه ای خاص نسبت به اشیای خاص جهان فیزیکی واکنش نشان میدهند.این امر دقیقا مثل این است که جمله "اینجا یک میدان مغناطیسی قوی است" را سخنی استعاری تلقی کنیم نه صحبتی در مورد یک موجود فیزیکی عینی، یعنی یک میدان مغناطیسی، بلکه صرفا صحبتی در مورد رفتار براده های آهن، اگر آنها را در یک منطقه خاص پراکنده کنیم.من این یک دیدگاه را به دلایل مختلف آن را اشتباه می دانم. به این معنا که من در مورد جهان فیزیکی 1 ریالیست هستم. به همین ترتیب، من در مورد جهان 2 ، دنیای تجربیات [ذهنی و روانشناختی]، نیز ریالیست هستم. به علاوه، من در مورد جهان 3 نیز ریالیست هستم: جهانی که متشکل از موجودات انتزاعی است، مانند زبان ها، حدسها یا نظریه های علمی و آثار هنری.اما آیا به راستی موجودات جهان 3 (مانند نظریه های جاذبه نیوتن یا آینشتاین) موجوداتی "واقعی" هستند؟ یا همانطور که مونیست ماتریالیست یا دوآلیست ادعا می کند، صرفا جعلیات هستند. آیا خود این نظریهها، آنطور که مونیست ماتریالیست می گوید، غیرواقعی هستند و فقط تجسم آنها واقعی است - از جمله تجسم آنها در مغز ما و رفتار کلامی ما؟ یا آیا آنطور که دوآلیست می گوید، نه تنها این تجسم ها واقعی هستند، بلکه تجارب فکری ما ( thought experiences ) - افکار ما - نیز واقعی هستند، که به سمت این موجودات جهان 3 ساختگی سوق داده می شوند، و نه خود این موجودات جهان 3 ؟پاسخ من به این مسیله - و در واقع، تز اصلی من - این است که موجودات جهان 3 واقعی هستند: "واقعی" به تعبیری بسیار شبیه به معنایی است که در آن فیزیکالیست ها نیروهای فیزیکی و میدانهای نیرو را "واقعی" یا "واقعا موجود" میخوانند. البته من باید با استدلالهای عقلانی از پاسخ واقع گرایانه خود دفاع کنم.در اینجا شاید این خطر وجود داشته باشد که مسیله اصلی من، یعنی واقعیت یا وجود موجودات جهان 3 ، به یک مسیله لفظی ( verbal ) فروکاسته شده است. از این گذشته، ما می توانیم هر آنچه را که دوست داریم "واقعی" یا "موجود" بنامیم. به گمان من، ما می توانیم با شروع از ابتدایی ترین ایده درباره واقعیت ( reality ) و با اتخاذ روش خود فیزیکدانان برای تعمیم این ایده، و در نهایت، جایگزین آن شدن، از این خطر خلاص شویم.من معتقدم که همه ما نسبت به وجود یا واقعیت اجسام فیزیکی با اندازههای متوسط اطمینان کامل داریم. چنین چیزهایی در ابتداییترین کلمه "واقعی" هستند. به گمان من، یک کودک یاد می گیرد چنین چیزهایی را تشخیص دهد و این چیزها برای کودک به طور قانع کننده ای واقعی هستند: او می تواند به آنها دست بزند، آنها را در دهانش بگذارد یا به دور اندازد.فیزیکدان با شروع از ایده اولیه چیزهای واقعی از این قبیل، این ایده را با تعمیم آن گسترش می دهند. من معتقدم که ایده ماتریالیست ها یا فیزیکالیستها در مورد وجود واقعی فیزیکی، با لحاظ کردن چیزهای بسیار بزرگ و چیزهای بسیار کوچک و چیزهایی که در طول هیچ مدتی پایدار نیستند، و نیز با لحاظ کردن هر آنچه که به لحاظ علی میتواند بر اشیاء ت ثیر بگذارد، (مانند جاذبه و دافعه مغناطیسی و الکتریکی، میدانهای نیرو، و تابش) حاصل می شود.بنابراین با این توضیحات، ما به ایده می رسیم: آنچه واقعی است، یا آنچه وجود دارد، عبارتست از آنچه میتواند، مستقیما یا به طور غیرمستقیم، بر اجسام فیزیکی - به ویژه بر اشیای فیزیکی ای که به راحتی قابل کنترل هستند - ت ثیر علی ( causal effect ) داشته باشد.بنابراین ما می توانیم مسیله اصلی خود را که آیا موجودات جهان انتزاعی 3 (مانند نظریه های جاذبه نیوتن یا آینشتاین) وجود واقعی دارند، جایگزین این مسیله کنیم: آیا حدس ها یا نظریههای علمی می توانند به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر اشیای فیزیکی جهان 1 ت ثیر علی داشته باشند؟ پاسخ من این خواهد بود: بله، آنها واقعا می توانند.استدلال مبنایی من در حمایت از واقعی بودن جهان 3 بسیار ساده است: همه ما می دانیم که در جهان 1 فیزیکی زندگی میکنیم که در پرتو استفاده از علم بسیار تغییر کرده است - یعنی با استفاده از جهان 3 حدسها یا نظریه ها به عنوان ابزار تغییر. بنابراین، حدسها یا نظریههای علمی می توانند ت ثیر علی یا موثر بر چیزهای فیزیکی بگذارند خیلی بیشتر از مثلا پیچ گوشتی یا قیچی.اگرچه من این استدلال ساده را که میتوان با استفاده از حدس ها یا نظریههای علمی، جهان 1 را تغییر داد، قطعی و قانع کننده می دانم، اما به خوبی از این واقعیت آگاه هستم که یک مونیست ماتریالیست، یا حتی یک دوآلیست، آن را نمی پذیرد. هر کدام از آنها پاسخی به آن دارند.دوآلیست می گوید که این خود حدس یا نظریه (مثلا خود نظریه نسبیت خاص آینشتاین) نیست که نقش یک ابزار ( instrument ) را ایفا کرده است - فی المثل، در ساخت بمب اتم - بلکه فرآیندهای فکری خاص افراد خاصی، مانند خود آینشتاین، و پل لانژون در میان بوده است. بنابراین دوآلیست می گوید این فکر آینشتاین است که باعث شد وی در سال 1905 مقاله ای بنویسد که ریوس نظریه نسبیت خاص را ارایه می داد و پس از انتشار این مقاله، از نظریه نسبیت خاص نتیجه مهمی گرفت. این نتیجه ابتدا بدین صورت نوشته شد: M ' - M = E / c2 ، اما اکنون معمولا با این فرمول معروف بیان می شود: E = mc2 اکنون دوآلیست اصرار خواهد داشت که این فرآیندهای فکری آینشتاین و سایر فیزیکدانان مانند پل لانژون بوده است که منجر به این فرمول شده است. بنابراین، طبق گفته دوآلیست، تجارب جهان 2 ، همان فرآیندهای فکری آگاهانه، و نه موجوداتی جهان 3 از قبیل محتوای فرمولها یا نظریه ها، نقش علی در ساخت بمب اتم داشته اند. جدا از فرآیندهای فکری، تجسم های فیزیکی خاص مانند کتاب ها، مقالات چاپ شده و فرمولهای مکتوب و البته برخی فرآیندهای مغزی نیز نقش علی خود را دارند. اما، یک دوآلیست محض اصرار می ورزد که نیازی به وارد کردن هیچ موجود انتزاعی جهان 3 نیست.استدلال مونیست ماتریالیست نیز بسیار مشابه این مورد است، با این تفاوت که او فرآیندهای فکری آگاهانه را منتفی می داند و فرآیندهای مغزی جهان 1 را جایگزین آنها می کند. وی، بیش از دوآلیست ها، بر تجسمهای مختلف فیزیکی نظریه ت کید می ورزد. و خواهد کرد که این تجسمهای فیزیکی بیش از هر موجود انتزاعی، ابزارهایی هستند که در تغییر محیط فیزیکی ما مورد استفاده قرار می گیرند.حال، در پاسخ به دوآلیستها و مونیستهای ماتریالیست، به هسته اصلی استدلال خود له وجود جهان 3 می رسیم. ادعای من این است که ما می توانیم، و در واقع باید، بین معرفت به معنای ذهنی و معرفت به معنای عینی تفاوت قاطع قایل شویم.معرفت به معنای ذهنی متشکل از تمایلات ذهنی انضمامی ( concrete mental dispositions )، به ویژه، انتظارات ماست. این معرفت شامل فرآیندهای فکری جهان انضمامی 2 ، با فرآیندهای مغزی جهان 1 ملازم آنها است. این معرفت را می توان به عنوان جهان ذهنی انتظارات ما توصیف کرد.معرفت به معنای عینی نه از فرآیندهای فکری ( thought processes )، بلکه از محتواهای فکری ( thought contents ) تشکیل شده است. این معرفت شامل محتوای نظریههای صورت بندی شده زبانی ما است، مشتمل بر محتوایی که می تواند، دست کم به نحو تقریبی، از یک زبان به زبان دیگر ترجمه شود. محتوای عینی تفکر ( objective thought content ) همان چیزی است که در یک ترجمه عقلانی خوب، ثابت باقی مانده است. یا به بیان واقع گرایانه تر: محتوای عینی تفکر همان چیزی است که مترجم سعی می کند آن را ثابت نگه دارد، ولو آنکه در برخی مواقع این کار را به شدت دشوار بداند.در واقع این محتوای عینی تفکر یک حدس یا نظریه است که فرآیندهای ذهنی تفکر دانشمندان بر روی آن ت ثیر می گذارد. آنها در تلاشند تا با استفاده از انتقاد، محتوای عینی تفکر را بهبود بخشند. این مطلب درستی است که دانشمندان قبل از اینکه بتوانند این نظریه ها را برای تغییر محیط فیزیکی ما - که بخشی از جهان 1 است - به کار ببرند، از لحاظ ذهنی باید معنا و مفهوم نظریه های عینی را درک کند. به عبارت دیگر، جهان 2 به عنوان واسطه جهان 3 و جهان 1 عمل می کند. اما این درک موجودات جهان 3 است که به جهان 2 توان تغییر جهان 1 را می دهد.سعی می کنم با چند مثال، مهمترین تمایز میان فرآیند فکری جهان انضمامی 2 و محتوای فکری جهان انتزاعی 3 را توضیح دهم. به عنوان مثال اول، جمله زیر را در نظر بگیرید: "لیوناردو تصور می کرد که می تواند ماشینی ساخته شود که مثل پرنده پرواز کند." در این گزاره از شخصی به نام لیوناردو نام برده شده و در آن از تفکر وی ذکری به میان آمده است. با این حال، این تفکر با "محتوای" آن مشخص می شود. در حقیقت، ما می دانیم که این محتوای فکری مکررا برای او اتفاق افتاده است. بنابراین گزاره ما، به طور غیرمستقیم، به بسیاری از فرآیندهای فکری انضمامی وی، با ذکر محتوای فکری انتزاعی شان، اشاره دارد. لابد مواقع خاصی بوده است که این محتوای فکری به ذهن لیوناردو خطور کرده است. در این مواقع مختلف، او فرآیندهای انضمامی تفکر را تجربه کرده است. اینها بدون شک فرآیندهای مختلفی بودند که در مواقعی اتفاق افتادند. آنچه وجه اشتراک آنها بود، دقیقا "محتوای" آنها بود. اگر به این مثال بنگرید، ممکن است به نظر برسد که محتوای فکری، صرفا یک انتزاع، یا یک جنبه صرف از یک فرآیند فکری جهان 2 است چنانکه به نظر می رسد در اینجا حق با دوآلیستها است.حال بیایید این گزاره را در نظر بگیرید: "آینشتاین در سال 1905 نظریه نسبیت خاص را تدوین کرد." این گزاره دوباره به یک فرد و فرآیندهای فکری جهان 2 او و به یک موقعیت خاص اشاره میکند - یعنی وقوع آن دسته فرآیندهای فکری که برای اولین بار منجر به این "محتوای" فکری خاص، یعنی نظریه نسبیت خاص، شد.همانطور که گزاره زیر نشان میدهد، نظریه نسبیت خاص چیزی فراتر از یک جنبه صرف از فرآیندهای فکری جهان 2 است. "بسیاری از پیامدهای مهم منطقی نظریه نسبیت خاص وجود دارد که آینشتاین در سال 1905 به آن فکر نکرده بود. و ممکن است پیامدهای منطقی مهمی از این نظریه وجود داشته باشد که هیچ کس تاکنون به آن فکر نکرده است، و شاید هیچ کس هرگز بدانها فکر نکند."اگر این گزاره را در نظر بگیرید، می بینید که این نظریه، صرفا یک انتزاع از یک فرآیند فکری انضمامی نیست، بلکه یک چیزی بسیار شبیه سایر اشیا است: یک موجود انتزاعی معمولی جهان 3 . این یک محتوای فکری است، اما نه محتوای فکری از یک فرایند فکری است، و نه از چندین فرآیند فکری. بلکه چیزی مانند محتوای فکری برخی فرآیندهای فکری ممکن و واقعی است.مشخص ترین ویژگی این موجود جهان 3 این است که چنین موجوداتی میتوانند روابط منطقی (چون هم ارزی منطقی استنتاج پذیری، سازگاری و ناسازگاری، تناقض، تضاد و .) با یکدیگر برقرار کنند. این روابط منطقی فقط می تواند بین محتواهای انتزاعی جهان 3 (مانند حدس ها یا نظریهها) برقرار باشد. این روابط هرگز بین فرآیندهای فکری جهان انضمامی 2 برقرار نمیشوند. حتی اگر از تفکرات مشابه صحبت کنیم، ما معمولا محتوای فکری و نوعی شباهت منطقی را در نظر داریم. از طرف دیگر، میتوان گفت که روابط علی مانند ت ثیر یک نویسنده بر نویسنده دیگر، میان فرآیندهای فکری وجود دارد، و نه میان محتواهای فکری.بنابراین اگر بگوییم که ماکسول تحت ت ثیر مایکل فارادی قرار گرفته است، ما قبل از هر چیز در مورد فرآیندهای فکری ماکسول صحبت کرده ایم و قایلیم که این فرآیندها تا حدی ناشی از خواندن مقالات فارادی و درک محتوای فکری آنها بوده است. اما در عین حال، ما به این نیز اشاره میکنیم که شباهت منطقی "محتواهای فکری" مقالات فارادی و ماکسول را در پی داشته است.در مقابل، اگر بگوییم شباهت هایی بین اندیشههای بودا و مسیح وجود دارد، در آن صورت ما اصلا در مورد فرآیندهای فکری صحبت نمیکنیم، بلکه فقط در مورد محتواهای فکری صحبت می کنیم. اگر بگوییم برخی از اندیشههای بودا با برخی از اندیشههای مسیح ناسازگار است، یا برخی از اندیشه های آینشتاین با برخی از اندیشه های نیوتن مغایرت دارد، همین امر صادق است. در همه این موارد، ما در مورد رویدادها، یعنی در مورد فرآیندهای فکری صحبت نمیکنیم، بلکه در مورد آموزهها، نظریه ها یا محتواهای فکری صحبت میکنیم: یعنی درباره چیزهایی که بنا به تعابیر من، متعلق به جهان 3 هستند.محتواهای فکری، محصولات زبان انسان هستند. و زبان های انسانی، به نوبه خود، مهمترین و اساسی ترین موجودات جهان 3 هستند. البته زبان ها جنبه فیزیکی ای نیز دارند، اما محتوای تفکر یا سخن، چیزی انتزاعی است.از منظر دیدگاهی که من در اینجا از آن دفاع می کنم، انتقال از یک تفکر غیرزبانی به یک تفکر صورت بندی شده زبانی، از بیشترین اهمیت برخوردار است. با صورت بندی یک تفکر در یک زبان، آن را به یک موجود جهان 3 تبدیل کرده ایم. و بدین طریق، ما آن را به عنوان موضوعی برای انتقاد بدل می کنیم. مادام که این فکر فقط یک فرآیند متعلق به جهان 2 باشد، صرفا بخشی از خود ماست و نمی تواند به راحتی به موضوع انتقاد تبدیل شود. اما انتقاد از موجودات جهان 3 - هم در عرصه هنر و به ویژه در عرصه علم - بیشترین اهمیت را دارد. میتوان گفت که علم عمدتا نتیجه انتقاد است: نتیجه بررسی انتقادی و انتخاب حدس ها و محتواهای فکری. در بحثهای علمی، کاری که ما انجام می دهیم، انتقاد از حدس های رقیب از حیث صادق یا کاذب بودن آنها است.نه تنها روابط منطقی، بلکه صدق و کذب نیز فقط در مورد محتواهای فکری، یعنی حدس ها یا نظریه های جهان 3 صادق است. مسلما گاهی اوقات از باورهای صادق یا کاذب نیز صحبت می کنیم. و قاعدتا یک باور، موجودی متعلق به جهان 2 است. به عنوان مثال، اگر ما از باور راسخ یا مثلا از باور نامطمین صحبت میکنیم، به گمان من، ما نه از یک موجود جهان 3 ، بلکه از یک موجود جهان 2 سخن می گوییم. اما اگر ما از یک باور صادق یا یک باور کاذب صحبت می کنیم، در آن صورت نه تنها از یک موجود جهان 2 بلکه از محتوای فکری جهان 3 نیز صحبت میکنیم: محتوای نظری مرتبط با این باور خاص. خلاصه من معتقدم که باید میان فرآیندهای فکری جهان 2 و محتوای فکری جهان 3 تفاوت قایل شویم. فرآیندهای فکری انضمامی ( concrete ) هستند، به این معنا که برای افراد خاصی در مواقع خاص - در یک مکان خاص و در یک زمان خاص - اتفاق میافتند. همچنین، ما دلیلی داریم که میتوان حدس زد که فرآیندهای مغزی ای مرتبط با این فرآیندهای فکری وجود دارد.در مقابل، محتواهای فکری ای وجود دارد که موجودات انتزاعی جهان 3 هستند. آنها می توانند با هم روابط منطقی برقرار کنند. خصوصا پیامدهای منطقی یک نظریه، وجه مشخصه محتوای فکری جهان 3 است. حتی میتوان محتوای فکری انتزاعی یک نظریه را مجموعه پیامدهای منطقی آن دانست.ممکن است هنوز تمایل داشته باشید که بگویید فقط فرآیندهای فکری و فرآیندهای مربوط به مغز وجود دارند که واقعی هستند و محتواهای فکری صرفا جنبه های انتزاعی فرآیندهای فکری انضمامی هستند.پس این مثال را در نظر بگیرید: کودکان شمردن را یاد می گیرند. این یک مهارت است، یک اختراع ساخته دست بشر است. بنابراین ما می توانیم توالی بی نهایت اعداد طبیعی را درک کنیم. اما از آنجا که بی نهایت است، هیچ تحقق فیزیکی و تجسمی از این توالی وجود ندارد. با این وجود، توالی اعداد طبیعی، یک موجود جهان 3 است که می توانیم کشف های زیادی درباره آن انجام دهیم: مثلا در مییابیم که همه اعداد یا فرد یا زوج هستند. یا در می یابیم که اعداد خاصی مانند 2 ، 3 ، 5 ، 7 ، 11 ، 13 اعداد اول هستند. ما حتی قضیه اقلیدس را کشف میکنیم که طبق آن، اگرچه اعداد اول وقتی که دنباله ای از اعداد طبیعی را ادامه می دهیم، نادر و نادرتر می شوند، اما آنها هرگز کاملا ته نمی کشند و پایان نمییابند: قضیه اقلیدس می گوید بی نهایت اعداد اول در توالی بی نهایت اعداد طبیعی وجود دارد.البته کاملا درست است که همه این کشفیات نتایج یا فرآیندهای فکری هستند: آنچه من آن را جهان 3 می نامم، در واقع جهان محصولات ذهن انسان است یعنی محصولات جهان 2 . اما توالی نامحدود اعداد طبیعی، به وضوح، یک موجود جهان انتزاعی 3 است. و این موجودی است که می توانیم درباره آن تحقیق کنیم و می توانیم در مورد آن، کشف های کاملا غیرمنتظرهای داشته باشیم. در واقع، مسایل باز ( open problems ) بسیاری در مورد این موجود وجود دارد: مثلا مسایل نظریه اعداد [مانند حدس گلدباخ] که ریاضیدانان تاکنون نتوانسته اند آنها را حل کنند.ما میتوانیم یک موجود جهان 3 مانند توالی بی نهایت اعداد طبیعی و مسایلی که در ارتباط با آن بوجود میآیند را با یک موجود جهان 1 مانند دی ان ای ( DNA ) و مسایلی که پیش پای بیوشیمیتها می نهد، مقایسه کنیم یا تا حدی خام تر، می توانیم آن را با کوهی بلند مانند کوه اورست و مسایلی که برای کوهنوردان به وجود میآورد، مقایسه کنیم.در همه این موارد، ما موجودی را بررسی می کنیم که دانش ناچیزی درباره آن را داریم، دانشی که از محققان قبلی به ارث برده ایم. در همه این موارد ممکن است از نتایج تحقیقات خود شگفت زده شویم. در همه این موارد، نتایج می توانند توسط سایر محققان به صورت بین ال ذهانی ( intersubjectively ) مورد آزمایش قرار گیرد.نکته اصلی این است که در همه این موارد، تعامل علی ( causal interaction ) اصیلی میان موضوع تحقیق و خود ما وجود دارد. در هر مورد، این موجود نسبتا منفعل است، در حالی که ما به طور فعال آن را بررسی می کنیم. دقیقا همانطور که مردی که برای پرتره خود می نشیند، در حالی که نقاش فعال است، او نسبتا منفعل است. با این وجود، مرد در آنجاست و حضور او ت ثیر علی بر نقاش میگذارد.پر واضح است که موجودات جهان 3 را میتوان با انتقاد بهبود بخشید. و از مشخصات آنها این است که این انتقادات می تواند مشارکتی و تعاملی باشد: انتقاد می تواند از افرادی مطرح شوند که هیچ ارتباطی با ایده اصلی ندارند. این دلیل دیگری برای عینیت ( objectivity ) موجودات جهان 3 است و این واقعیت که آنها ممکن است افراد را به فکر برانگیزند.بگذارید به تز اصلی خود برگردم. تز من این بود که موجودات جهان 3 (مانند نظریهها) نقش بسزایی در تغییر محیط جهان 1 ما ایفا می کنند و به دلیل ت ثیر علی غیرمستقیم آنها بر اشیا جهان مادی 1 ، ما باید موجودات جهان 3 را واقعی بدانیم. در اینجا هیچ چیز به استفاده از کلمه "واقعی" بستگی ندارد: تز من این است که نظریه های جهان 3 و طرحهای جهان 3 ما، به نحو علی بر اشیای فیزیکی جهان 1 ت ثیر می گذارند.این ت ثیر، تا آنجا که من می دانم، همیشه غیرمستقیم است. نظریه های جهان 3 و طرح ها و برنامه های عملیاتی جهان 3 همیشه باید توسط ذهن درک و فهم شود، قبل از اینکه منجر به اعمال انسانی شوند و در محیط فیزیکی ما تغییر ایجاد کنند. به نظر من وساطت ذهن، و بنابراین وساطت جهان 2 ضروری است، و فقط وساطت جهان ذهنی 2 به موجودات جهان 3 اجازه میدهد تا به طور غیرمستقیم، ت ثیر علی بر جهان فیزیکی 1 بگذارند. بنابراین برای اینکه نسبیت خاص بتواند بر ساخت بمب اتم ت ثیر بگذارد، فیزیکدانان مختلف باید به این نظریه علاقه مند شوند، نتایج آن را بررسی کنند و پیامدهای آن را درک کنند. به نظر می رسد درک انسان و در نتیجه ذهن انسان، در این میان کاملا ضروری است.بنابراین در اینجا به این دیدگاه می رسیم که دوآلیسم ذهن و بدن، نسبت به مونیسم ماتریالیستی به واقعیت نزدیکتر است، اما دوآلیسم کافی نیست. ما باید جهان 3 را به رسمیت بشناسیم.باری، اگر حق با من باشد که جهان فیزیکی توسط محصولات جهان 3 "ذهن انسان" تغییر کرده است، و از طریق وساطت ذهن انسان کارگر است، در این صورت این بدان معنی است که جهانهای 1 ، 2 و 3 میتوانند با هم تعامل داشته باشند، و بنابراین هیچ یک از آنها به لحاظ علی ( causally ) بسته و مسدود نیستند. این تز که جهان فیزیکی 1 ، به لحاظ علی بسته نیست، بلکه جهان 3 می تواند بر آن ت ثیر کند - البته با وساطت جهان 2 - به نظر می رسد که برای مونیست ماتریالیست، یا فیزیکالیست درک و هضم آن بسیار دشوار است.باری، به گمان من، اگر این را انکار کنیم که دریچه جهان 1 به لحاظ علی بر جهان 2 ، و از طریق آن، بر جهان 3 باز است، چشمهای خود را بر امری بدیهی بسته ایم. بازبودن جهان مادی 1 نسبت به ت ثیرات بیرونی، فقط یکی از آن مواردی است که تجربه دایما به ما نشان می دهد. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم مغز انسان در صد سال گذشته تغییر بسیار کرده است. اما محیط مادی ما - چه با اقدامات برنامه ریزی شده و چه با عواقب ناخواسته اقدامات برنامه ریزی شده ما - کاملا تغییر کرده است. البته، ماتریالیست ها همه اینها را از نظر فرآیندهای مغزی ما توضیح خواهد داد. و مسلما، آنها نقش مهمی در وساطت ت ثیرات جهان 3 از طریق جهان 2 به جهان 1 دارند. اما آنجا که این تغییر بزرگ از آن سرچشمه گرفته است، جهان 3 ، یعنی نظریه های ما، است. اینها، به بیان استعاری، نوعی زندگی [مستقل] خود را دارند هرچند که به شدت به ذهن ما و به احتمال زیاد به مغز ما نیز بستگی دارند.در اینجا باید به رابطه نزدیک جهان 3 من و آنچه مردم شناسان، "فرهنگ" می نامند، اشاره کنم: این دو تقریبا یکسان هستند. هر دو را می توان به منزله جهان محصولات ذهن انسان توصیف کرد. و اصطلاح "تکامل فرهنگی" ( cultural evolution ) تا حد زیادی همان چیزی را پوشش میدهد که من باید آن را "تکامل جهان 3 " بنامم. با این حال، مردم شناسان نمی خواهند تجسم موجودات جهان 3 در جهان 1 را از خود موجودات جهان 3 تمایز دهند. این امر منجر به تفاوت زیادی بین دیدگاه آنها و دیدگاه من و بین دو دیدگاه ما نسبت به جهان می شود.باری، به طور خلاصه، ما در اینجا به جهان شناسی می رسیم. جهان فیزیکی، جهان 1 ، با مهمترین زیر - جهان آن، یعنی جهانی از موجودات زنده وجود دارد. جهان 2 ، جهان تجارب آگاهانه، به عنوان یک محصول تکاملی ( evolutionary ) از دل دنیای موجودات زنده پدیدار می شود. و جهان 3 ، یعنی جهان محصولات ذهن انسان، نیز به عنوان یک محصول تکاملی از دل دنیای 2 ظهور میکند. در هر یک از این موارد، محصول در حال بروز و ظهور، ت ثیر بازخوردی ( feedback effect ) فوق العاده ای بر جهانی که از آن پدید آمده، دارد. فی المثل، ترکیب فیزیکی - شیمیایی جو ما که حاوی اکسیژن زیادی است، محصولی از زندگی است: اثری بازخوردی از زندگی گیاهان است. و به ویژه ظهور جهان 3 ت ثیرات بازخوردی فوق العاده ای بر جهان 2 و با وساطت آن، بر جهان 1 دارد.ت ثیر بازخوردی میان جهان 3 و جهان 2 از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اذهان ما خالقان جهان 3 هستند اما جهان 3 به نوبه خود، نه تنها ذهنهای ما را آگاه می کند، بلکه تا حد زیادی آنها را خلق می کند. خود ایده "من" ( self )، به نظریه های جهان 3 بستگی دارد، خصوصا به نظریه ای درباره زمان که مبنای اینهانی خود ( identity of the self )، خود دیروز، امروز و فردا است. یادگیری یک زبان، که یک موجود جهان 3 است، خود یک فعالیت خلاقانه و تا حدی یک اثر بازخوردی است. و آگاهی کامل از خود، ارتباط وثیقی با زبان انسانی ما دارد. رابطه ما با کار ما، یک رابطه بازخوردی است: کار ما از طریق ما رشد می کند، ما نیز از طریق کار خود رشد می کنیم.این رشد، یعنی این خود - ارتقابخشی ( self - transcendence )، یک جنبه عقلانی و یک جنبه غیرعقلانی دارد. ایجاد ایده های جدید، از نظریههای جدید، تا حدودی غیرعقلانی است. این موضوعی است که "شهود" ( intuition ) یا "تخیل" نامیده می شود. اما شهود، مانند هر چیز انسانی، خطاپذیر است. و لذا عنان شهود را باید از طریق انتقاد عقلانی - که مهمترین محصول زبان انسان است - در اختیار گرفت. این در اختیارگرفتن از طریق انتقاد، جنبه عقلانی رشد معرفت و رشد شخصی ماست. این یکی از سه ویژگی مهمی است که ما را انسان می کند. دو ویژگی دیگر، شفقت، و آگاهی از خطاپذیری خودمان است. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - [ 1 ] . " Three Worlds ", Karl Popper , The Tanner Lectures on Human Values , Delivered at the University of Michigan , April 7 , 1978 .* متن حاضر خلاصه ای از ترجمه مقاله فوق است.** انگیزه اصلی ترجمه این مقاله، بحثها و درسگفتارهای مفید دکتر علیرضا منصوری، به خصوص نظریه "سه جهان پوپر" در حلقه پژوهشی گروه فلسفه علم (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی) بود که در خرداد - تیر سال 1400 برگزار گردید. بابت درسگفتارها و دلگرمیهای ایشان بسیار سپاسگزارم. |
قیمت و خرید باتری هواوی Mate 8 باتری هواوی mate 8 با ظرفیت 4000 میلی آمپر و شماره مدل HB396693ECW میباشد. با خرید باتری هواوی Mate 8 یک باتری اورجینال و با کیفیت برای گوشی خود تهیه کنید تا بهترین و بالاترین حد از عملکرد و بهره وری را از گوشی خود شاهد باشید. بدیهی است که افزایش میزان روشنایی صفحه نمایش و همچنین مدت زمان روشن بودن اتصالات نظیر وای فای و یا اینترنت همراه تاثیر مستقیم بر میزان نگهداری شارژ هرگونه باتری دارد، که این باتری نیز از این مسیله مستثنی نیست.اگر به هر دلیلی شارژ باتری گوشی شما زودتر از حالت عادی تمام میشود یا تغییرات ظاهری مثل بادکردگی و ورم کردن در باتری گوشی خود مشاهده میکنید یا حتی مدت زمان زیادی از خرید گوشی گذشته و عملکرد باتری گوشی به هر دلیلی مثل روز اول استاندارد و جالب توجه نیست حتما لینک باتری هواوی Mate 8 را مطالعه نمایید زیرا احتمالا زمان تعویض باتری هواوی میت 8 شما فرا رسیده است.مدل: HB396693ECW ظرفیت باتری: 4000 میلی آمپر ساعت ( mAh )نوع باتری: لیتیوم پلیمر و غیر قابل تعویض توسط کاربر |
نحوه تست سلامت باتری گوشی و تبلت اندروید امروزه مهمترین وسیله برای هر کاربر گوشی موبایل میباشد . گوشیهای موبایل جزء جدایی ناپذیر زندگی تمامی ما شدهاند و به هیچ وجه نمیتوانیم آنها را از زندگی خود جدا کنیم . همانطور که گوشی موبایل برای تمامی ما اهمیت دارد و اگر گرفته شود ، بسیاری از فعالیتهای ما یا بهتر بگوییم همه فعالیتهای ما دچار مشکل میشوند ، باتری موبایل نیز برای گوشیهای هوشمند بسیار ضروری میباشد . اگر باتری گوشی دچار اشکال شود ، عملکرد گوشی نیز دچار اختلال خواهد شد . در ادامه با رایااستور مگ همراه باشید تا به شما نحوه استفاده از نرم افزار (برنامه) تست سلامت باتری گوشی اندروید را یاد بدهیم .مهمترین نکتهای که برای کاربر مهم است ، شارژ نگه داشتن باتری میباشد ، اما مسیلهای که بسیار مهمتر از نگه داشتن شارژ میباشد افزایش عمر باتری گوشی میباشد . برای اینکه باتری گوشی همواره بتواند به فعالیت خود ادامه دهد بایستی از سلامت کافی برخوردار باشد .عوامل کاهش عمر باتری گوشی بسیاری هستند که کاربر بدون توجه به آنها باعث کاهش عمر باتری گوشی خود میشود . اما چگونه از سلامت باتری گوشی خود مطمین شوید ؟در ادامه به شما آموزش میدهیم که چگونه سلامت باتری گوشی خود را بررسی کنید و چه کارهایی انجام دهید تا عمر باتری موبایل شما افزایش پیدا کند .تفاوت بررسی سلامت باتری گوشی اندروید و آیفونیکی از تفاوتهای نسخه اندروید و IOS مربوط به روش تست سلامت باتری گوشی میباشد . در گوشیهای آیفون برای بررسی سلامت باتری گوشی آیفون در تنظیمات IOS یک بخش کاملا پیشرفته به بررسی سلامت باتری اختصاص داده شده است این در حالیست که برای تست سلامت باتری گوشی اندروید در تنظیمات گوشی هیچ ابزاری موجود نمیباشد .اما اصلا جای نگرانی نیست چرا که برای تست سلامت باتری گوشیهای اندروید ، نرم افزارهای جانبی بسیاری وجود دارند که در ادامه قصد داریم به شما بهترین نرم افزار را برای بررسی سلامت باتری معرفی کنیم .برنامه Accubattery برای تست سلامت باتری گوشی اندرویدبهترین نرم افزار تست سلامت باتری گوشیهای اندروید که هم اکنون میتوانید دانلود کنید ، برنامه Accubattery میباشد . با استفاده از نرم افزار Accubattery به راحتی میتوانید از سلامت بودن باتری موبایل خود مطمین شوید و اگر علایم خرابی باتری گوشی را مشاهده کردید نسبت به رفع این علایم اقدام کنید .برنامههای شبیه به اپلیکیشن Accubattery برای اینکه اطلاعات دقیق از سلامت باتری گوشی اندرویدی ارایه دهند نیاز به چند روز تحلیل و بررسی نیاز دارند .برنامه Accubattery چه اطلاعاتی به شما نمایش میدهد ؟شاید برنامه Accubattery تنها برنامه برای تست سلامت باتری گوشی اندروید نباشد اما به جرات میتوان گفت که بهترین برنامه است . این نرم افزار بهترین و مهمترین اطلاعات را در اختیار کاربر قرار میدهد تا کاربر بتواند عمر باتری گوشی خود را افزایش دهد .هشدار رسیدن درصد شارژ به 80 %طبق آخرین بررسیها مبنی بر اینکه باتری گوشی را چقدر شارژ کنیم ؟ ، دادههای بدست آمده نشان میدهند اگر زمان رسیدن شارژ باتری گوشی به 80 % آن را از شارژ جدا کنیم ، عمر باتری گوشی افزایش مییابد . برنامه تست سلامت باتری اندروید Accubattery با رعایت این اصل ، وقتی شارژ باتری به 80 % میرسد یک هشدار برای کاربر ارسال میکند که باتری را از منبع شارژ جدا کند .نمایش زمان باقی ماندهنرم افزار تست سلامت باتری گوشی Accubattery میزان دقیق زمان باقی مانده برای مصرف باتری را به شما اعلام میکند . با این ویژگی میتوانید برای فعالیت خود برنامه ریزی کنید و از فشار بیش از حد به باتری گوشی جلوگیری نمایید .اطلاعات دقیق مصرف برنامه از باتری در زمان فعالیت و آماده بکاریکی دیگر از کاربردها و امکانات جذاب نرم افزار تست سلامت باتری گوشی اندرویدی Accubattery ، نمایش اطلاعات کاملا دقیق از مصرف تمامی برنامهها در دو زمان فعالیت و آماده به کار میباشد . با استفاده از این ویژگی میتوانید برنامههای پرمصرف را شناسایی کنید و با غیر فعال کردن آنها در زمان آماده به کار ، عمر باتری گوشی موبایل خود را افزایش دهید .دانستن میزان دقیق استفاده هر برنامه از باتریاز امکانات جذاب دیگر اپلیکیشن Accubattery ، دانستن میزان دقیق استفاده هر برنامه از باتری میباشد . این ویژگی باعث خواهد شد تا بفهمید که کدام برنامه بیشترین استفاده را از باتری گوشی شما دارد و چه برنامهای باعث کاهش عمر باتری شما شده است .اندازه گیری ظرفیت اصلی باتریکار دیگری که نرم افزار تست سلامت باتری گوشی Accubattery انجام میدهد ، اندازه گیری ظرفیت اصلی باتری میباشد . به کمک این ویژگی میتوانید ظرفیت اصلی باتری را اندازه گیری کنید . اگر ظرفیت باتری کاهش پیدا کرده بود یعنی اینکه باتری شما آسیب دیده است و باید برای جلوگیری از خرابی باتری گوشی خود اقدام کنید .سیستم فوق العاده شناسایی کابل مناسب شارژیکی از ویژگیهای بسیار عالی این برنامه تست سلامت باتری گوشی ، سیستم فوق العاده شناسایی کابل شارژ مناسب میباشد . همانطور که میدانید یکی از مهمترین دلایل خرابی باتری گوشی ، کابل شارژ و شارژر میباشد . نرم افزار Accubattery با داشتن سیستم تشخیص کابل شارژ اصل میتواند به شما کمک زیادی در شناسایی کابل شارژ اورجینال کند .و کلی خدمات جذاب دیگر ..چگونه از برنامه Accubattery استفاده کنید !برای استفاده از خدمات برنامه تست سلامت باتری گوشی Accubattery در مرحله اول باید این اپلیکیشن را دانلود و نصب کنید . برای نصب اپلیکیشن از لینک زیر استفاده کنید .دانلود اپلیکیشننکتهای که در مورد اپلیکیشن باید بدانید ، این است که برای اینکه اطلاعات دقیقی از سلامت باتری گوشی خود بدست بیاورید باید چند روز از نصب اپلیکیشن بگذرد . هرچه از زمان نصب اپلیکیشن بیشتر بگذرد ، اطلاعات جامعتر و دقیقتر خواهند بود .مرحله اول : اپلیکیشن را نصب کنیدبعد از دانلود اپلیکیشن آن را نصب کنید .مرحله دوم : اجازه دهید فرآیند نصب تکمیل شودبعد از نصب اپلیکیشن ، برنامه تست سلامت باتری گوشی Accubattery را اجرا کنید و اجازه دهید فرآیند پیکربندی برنامه تکمیل شود .مرحله سوم : برنامه را به حال خود رها کنیدبعد از اینکه فرآیند پیکربندی تمکیل شد ، برنامه را ببندید و تا چند روز به سراغ برنامه نروید .مرحله چهارم : به بخش Health برویدبعد از چند روز که از نصب نرم افزار تست سلامت باتری گوشی Accubattery گذشت . اپلیکیشن را باز کنید و به بخش Health بروید . در این قسمت میتوانید درصد سلامت باتری گوشی را به درصد مشاهده کنید . |
از رادیو اکتیو تا نظریه نسبیت به نام خدادر این سرزمین خاکی سیستم پیچیدهای وجود داره.قدرتی که در مغز یک آدم نمیگنجه.از چرخش الکترونها به دور اتم بگیر تا اوزونی که هر بار میشکنه و دوباره میچسبه.با این حال بعضی از افراد شیفته علم در تمام طول تاریخ سعی کردن که ذرهای کوچک از این جهان بی همتا رو کشف کنن.انسان هایی که تونستن نام خودشان را در تاریخ جهان ثبت کنن و کاری کردن که این جهان امروز به نقطهای برسه که با تمام شگفتی بگه "من هیچی از این جهان پر از رمز و راز نمیدونم".تو این پست قصد دارم چند تا از کاشفها و مخترعان بزرگ رو نام ببرم که شاید اگه اونا این کار رو نمیکردن هنوز هم ما در دوران جاهیلیت بودیم. 1 _آیزاک نیوتونسر آیزاک نیوتون مخترع،فیزیک دان و ریاضیدان، اختر شناس و نویسنده اهل انگلیس بود که به عنوان یکی از مهرههای اصلی انقلاب علمی به شمار میومد.نیوتون فرمولی برای حرکت و گرانش وضع کرد و نشان داد هر حرکتی روی زمین و آسمان میتواند اندازه گیری شود.نیوتون اولین تلسکوپ بازتابی رو ساخت و نظریه تجزیه نور سفید در منشور به طیفهای مشخص را ایجاد کرد.او دومین دارنده کرسی ریاضی لوکاسین در دانشگاه کمبریج بود.نیوتون مسیحی بود اما عقایدش با مسیحیان فرق میکرد. به طوری که تثلیث رو رد کرد.سر آیزاک نیوتون یکی از برجستهترین افراد جهان بود که دست آوردهای خوبی کسب کرد. 2 _ماری کوریماری کوری شیمیدان و فیزیکدان برجسته تاریخ بود که از پیشگامان کشف رادیواکتیو بود.او و همسرش،پیر کوری و یک فیزیک دان دیگر توانستن جایزه نوبل را در زمینه فیزیک دریافت کنند.پس از مرگ همسرش توانست بار دیگر جایزه نوبل را بگیرد.او اولین فردی بود که توانست دو جایزه نوبل را دریافت کند و همچنین اولین زنی که توانست جایزه نوبل را دریافت کند و اولین زنی بود که در جایگاه استادی در دانشگاه فرانسه درس بدهد.ماری کوری لهستانی نیز بود و نام یکی از عنصر هایی که کشف کرد را با توجه به نام لهستان، پولونیوم قرار داد.ماری با استفاده از الکترومتری که همسرش ساخته بود، موفق شد کشف کند که پرتوهای ساطع شده از اورانیوم موجب میشوند که هوای اطراف نمونه رسانای جریان الکتریسته شود.ماری کوری سرانجام بر اثر کم خونی آپلاستیک ناشی از قرار گرفتن طولانی مدت در معرض رادیواکتیویته در طول سالها تحقیقاتش در این زمینه در سال 1934 و در سن 66 سالگی در بیمارستانی در فرانسه درگذشت. 3 _آلبرت اینشتینآلبرت اینشتین فیزیکدان آلمانی بود که نظریه نسبیت را به عنوان کار اصلی خود توسعه داد و همچنین بخواطر فرمول هم ارزی جرم و انرژی شهرت دارد.آلبرت در خانواده آلمانی یهودی زاده شد.اما خودش دینی نداشت و به دنیای پس مرگ اعتقاد نداشت.به نوعی به باروخ اسپینوزا(فیلسوف هلندی که ادیان را رد کرد و گفت جهان صحنه خیمهشببازی نیست و خدا خیمهشب باز آن که آن را کنترل کند، خود از طریق معجزه قوانین طبیعت را نقض کند و زیر پا بگذارد و در صورت لزوم دوباره آن را به کار گیرد!خدا همان طبیعت است که در برگیرنده تمام علتها و جوهر هاست. /ویکیپدیا/) اعتقاد داشت. در کل انیشتین کمک زیادی به جامعه علم کرد. 4 _توماس ادیسونتوماس آلوا ادیسون مخترع و مهندس و کار آفرین اهل آمریکا بود.او وسایل و دستگاههای متعددی را طراحی یا کامل کرد که مهمترین و معروفترین آنها لامپ رشتهای است.منظور نوع خاصی از لامپ رشتهای را ساخت نه اینکه خود لامپ رشتهای را اختراع کند.حتی برخی از مردم او را مخترع برق میداند که این کاملا اشتباه است.توماس ادیسون اختراعهای زیادی را در دست تولید انبوه قرار داد.در کودکی نامهای از مدرسه دریافت کرد و به مادرش داد.مادر پس از خواندن نامه اشک ریزان به توماس گفت "پسر شما زیادی نابغه است و مدرسه ما توان یاری او را ندارد ". سالها گذشت و ادیسون تبدیل به بزرگترین مخترع شد و وقتی گنجه قدیمی خانه را مرور کرد همان نامه را دید که رویش نوشته شده بود"کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمیدهیم." ادیسون ساعتها گریست و در خاطراتش نوشت: توماس آلوا ادیسون،کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه قرن تبدیل شد.منبع:ویکیپدیاخب امید وارم از این پست خوشتون اومده باشه.خوشحال میشم که نظرات خودتون رو با من در میون بزاریدتا دیداری دیگر خدا نگهدار . . .. |
فناوریهای زیستی قابل توجه در سال 2020 ویروس SH1 از تصاویر بهدستآمده با استفاده از میکروسکوپ الکترونی برودتی بازسازی شدهاست.چاپشده در: مجله Nature به تاریخ 21 ژانویه 2020 نویسنده: Esther Landhuis لینک مقاله اصلی: - 020 - 00114 - 4 این مقاله توسط ربات ترجمیار و به صورت خودکار ترجمه شده و میتواند به صورت محدود دارای اشکالات ترجمه باشد.نمونههای بهتری از cryo - EM زیستشناس ساختاری هانگوی وانگ در دانشگاه تسینگوآ در پکن.در دو یا سه سال آینده، من فکر میکنم که میکروسکوپ الکترونی برودتی انتقالی ( cryo - EM )قدرتمندترین ابزار برای کشف ساختارهای ماکرومولکولها خواهد بود. این ساختارها برای درک مکانیزمهای بیوشیمیایی و توسعه دارو حیاتی هستند و روشهایی برای حل آنها به طور موثرتر میتوانند این کار را سرعت بخشند.در cryo - EM منجمد کردن سریع نمونههای بیولوژیکی در نیتروژن مایع به حفظ محتوای آب مولکولها کمک میکند و آسیب ناشی از الکترونهای پر انرژی که برای تصویربرداری به کار میروند را کاهش میدهد. اما آمادهسازی نمونه یک تنگنای بزرگ است: اگر شما یک نمونه خوب ندارید، چیزی برای تصویر کردن ندارید. نمونههای بیولوژیکی اغلب حاوی پروتیینها هستند، که در سطح لایههای مایع نازک مورد استفاده در فرآیند انجماد، باز میشوند.برای جلوگیری از این آشکار شدن، محققان در حال توسعه روشهایی هستند که پیش از اعمال قطرات مایع، پروتیینها را بر روی مواد دوبعدی - مانند شبکه کربنی گرافن - لنگر میاندازند. به این ترتیب، آنها میتوانند با دور نگه داشتن پروتیین از فصل مشترک آب و هوا، قطرات را حتی کوچکتر کنند.برخی از آزمایشگاهها، به جای استفاده از روشهای سنگین قدیمی که مایع اضافی را از قطرات بزرگتر دور میکنند، نمونههای با اندازه نانو را مستقیما بر روی یک سطح قرار میدهند. روشهای دیگر از پرتو یونی متمرکز برای برش سلولهای یخ زده به لایههای نازکتر از 100 نانومتر استفاده میکنند که به محققان اجازه میدهد تا مولکولها را در بافت سلولی خود مطالعه کنند.حل یک ساختار مولکولی با کرم پلاسما معمولا به جمعآوری و تجزیه و تحلیل 10000 تصویر نیاز دارد، که چندین هفته تا یک ماه کار را نشان میدهند. بسیاری از تصاویر ناقص هستند، بنابراین ما باید آنها را دور بیاندازیم. اما از نظر تیوری، چند تا عکس کافی است، و کمتر از یک روز طول میکشد تا آنها را جمعآوری و تحلیل کنیم. این افزایش توان عملیاتی میتواند به ما کمک کند تا مکانیسمهای بیماری را بشناسیم و داروها را به طور موثرتری توسعه دهیم.بهبود تجزیه و تحلیل RNA سارا وودسون بیوفیزیکشناس در دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور، مریلند.من به دنبال توالی طولانیمدت RNA و تصویربرداری از سلولهای زنده با استفاده از رشتههای RNA روشن به نام اپتامر هستم. این فنآوریها هنوز در حال رشد هستند، اما من انتظار تغییرات بزرگ در سال آینده یا دو سال آینده را دارم.توالی خواندن کوتاه، رشته زیستشناسی RNA را تغییر دادهاست - میتواند به شما بگوید که توالی RNA شامل یک باقیمانده تغییر یافته بیوشیمیایی است، برای مثال. با این حال، خواندن طولانیتر (برای مثال، استفاده از تکنولوژیهای تعیین توالی ارایهشده توسط نانو ذرات آکسفورد و علوم زیستی اقیانوس آرام)در حال حاضر میتواند به تعیین این که یک تغییر خاص در سلول تا چه حد رایج است و اینکه آیا تغییرات در یک بخش از مولکول RNA با تغییرات در بخش دیگر مرتبط است یا خیر، کمک کند.آپتامرهای روشن مولکولهای DNA یا RNA تکرشتهای هستند که در آزمایشگاه برای اتصال به رنگهای فلورسنت توسعه داده شدند. آنها آنالوگهای RNA از پروتیین فلورسنت سبز هستند که در برخی از حیوانات دریایی تولید میشوند، و وقتی این آپتامرها به رنگها متصل میشوند، شدت فلورسنس آنها افزایش مییابد. این امر محققان را قادر میسازد تا، برای مثال، تشکیل خوشههای RNA داخل سلولی که در بیماریهای نورودژنراتیو نقش دارند را ردیابی کنند.پیش از این آپتامرها غیرقابلاعتماد بودند: سیگنالهای آنها تیره بود، و گاهی آپتامرها اصلا کار نمیکردند چون توالیها وقتی با RNA هدف ترکیب میشدند اشتباه میشدند. اما چندین گروه، انواع جدیدی از RNA فلورسنت را توسعه دادهاند، و من در مقالات و گفتگوها شاهد فشار عظیمی برای بهبود روشنایی آپتامرهای موجود و ایجاد انواع مختلفی از درخشش به رنگهای مختلف بودهام.آزمایشگاه من از روشهای شیمیایی چاپ پایه برای مطالعه تاخوردگی RNA در سلول استفاده کردهاست. بسیاری از اختلالات با تغییرات در ساختار RNA مرتبط هستند، اما جدا شدن از هم واقعا سخت بودهاست. اکنون ما به مطالعه توالی بلند مدت و آپتامرهای روشن برای مطالعه تجمع RNA - پروتیین در بیماریهایی مانند سرطان، سندروم متابولیک و آلزایمر میپردازیم. با استفاده از این فنآوریها، ما بهتر میتوانیم مرگ سلولی و دیگر ویژگیهای بیماری را با آنچه که برای مولکولهای RNA در سلول اتفاق میافتد، مرتبط کنیم.رمزگشایی میکروبیومالنان بورنشتاین زیستشناس سیستمهای محاسباتی در دانشگاه تلآویودر طول دهه گذشته، روشهای تعیین توالی محتوای ژنتیکی جوامع میکروبی ترکیب میکروبیوم انسان را بررسی کردهاند. اخیرا، دانشمندان تلاش کردهاند تا با جمعآوری اطلاعات در مورد ژنها، رونوشتها، پروتیینها و متابولیتها بیاموزند که میکروبیومها چه کاری انجام میدهند. متابولتها به ویژه جالب هستند: آنها میتوانند نزدیکترین درک را از این که چگونه میکروبیوم بر سلامتی ما تاثیر میگذارد، ارایه دهند، زیرا بسیاری از تعاملات میزبان - میکروبیوم از طریق متابولیت هایی که باکتری تولید و مصرف میکند، رخ میدهد.در مطالعات میکروبیوم - متابولوم شاهد یک انفجار بودهایم به عنوان مثال، شناسایی گونههای موجود در هر نمونه و فراوانی آنها از طریق تعیین توالی متاژنومیک، و استفاده از طیفسنجی جرمی و فنآوریهای دیگر برای اندازهگیری غلظت متابولیتهای مختلف. با ترکیب این دو پروفایل، امید به درک این است که کدام عضو میکروبیوم چه کاری انجام میدهد و در نتیجه آیا میکروبهای خاص سطح متابولیتهای خاص را تعیین میکنند.اما این دادهها پیچیده و چند بعدی هستند و ممکن است یک شبکه کامل از تعاملات شامل چندین گونه و مسیر وجود داشته باشد که در نهایت مجموعهای از متابولیتها را تولید میکند. دانشمندان روشهای محاسباتی را برای ارتباط دادن میکروبیومها و دادههای متابولیسم و یادگیری این الگوها منتشر کردهاند. چنین روشهایی از تحلیلهای مبتنی بر همبستگی ساده تا رویکردهای یادگیری ماشین پیچیده که از مجموعه دادههای میکروبیوم - متابولیسم موجود برای پیشبینی متابولیسم در جوامع میکروبی جدید، یا بازیابی روابط میکروبه - متابولیتها استفاده میکنند، متفاوت هستند.آزمایشگاه ما استراتژی متفاوتی اتخاذ میکند. به جای استفاده از روشهای آماری برای یافتن ارتباطات متابولیت میکرو، ما مدلهای مکانیکی را ایجاد میکنیم که چگونه فکر میکنیم یک ترکیب میکروبی خاص بر متابولیسم تاثیر میگذارد و از آنها به عنوان بخشی از تحلیلها استفاده میکنیم. در واقع، ما میپرسیم: براساس اطلاعات ژنومیک و متابولیک، ما در مورد توانایی هر میکروب در تولید یا مصرف متابولیتهای خاص چه میدانیم؟ ما نشان دادیم که این رویکرد از دامهای تجزیه و تحلیل مبتنی بر همبستگی ساده جلوگیری میکند، و نسخه جدیدی از چارچوب تحلیل را در ماههای آینده منتشر خواهد کرد. چنین مطالعاتی میتواند درمانهای مبتنی بر میکروبیوم را با شناسایی مثلا میکروبهای خاصی که مسیول تولید مقدار زیادی از یک متابولیت مضر یا مقدار کمی از یک متابولیت مفید هستند، بهبود بخشد.کد نرمافزاری میتواند برای ساخت مدلهایی استفاده شود که توسعه تومور را شبیهسازی میکنند.محاسبه سرطانکریستینا کرتیس زیستشناس محاسباتی و سیستمها در دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا.وقتی مساله سرطان مطرح میشود، ما نمیتوانیم فرآیندی را ببینیم که به وسیله آن بیماری شکل میگیرد، تنها نقطه پایانی آن: ما یک تومور را وقتی که از لحاظ بالینی قابلتشخیص است، نمونهبرداری میکنیم. تا آن موقع، تومور جهشهای زیادی پیدا کرده و ما رها شدیم تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است.تیم ما یک مدل محاسباتی برای بررسی دینامیک پیشرفت تومور در حالی که مربوط به ساختار فضایی بافت است، ساخت. با این مدل، شما میتوانید یک سری از سناریوها را شبیهسازی کرده و "تومورهای مجازی" را با الگوهای جهش که دادههای بیمار را تقلید میکنند، تولید کنید. با مقایسه دادههای شبیهسازی شده با دادههای ژنومی واقعی، میتوان استنباط کرد که کدام پارامترها احتمالا منجر به تومور بیمار میشوند.من در مورد تکمیل این روشهای استنباطی با اندازهگیری مستقیم اصل و نسب و فنوتیپ تومور با استفاده از روشهای بارکد و ضبط در حال ظهور هیجانزده هستم. پیشرفتها در دو سال گذشته شامل ایجاد بارکدهای مبتنی بر CRIS میشود که میتواند سرنوشت سلولها را در طول توسعه پستانداران ثبت کند. تکنیکهای دیگر از تشخیص بارکدهای DNA مبتنی بر تصویر از طریق بیان درجا RNA استفاده میکنند در نتیجه اصل و نسب سلولی، مجاورت فضایی و فنوتیپ را بدست میآورند.در مطالعهای که رشد تومورها را در سرطان روده بزرگ مدلسازی کرد، از دادهها و شبیهسازیهای توالی تومور برای مطالعه روابط بین تومورهای اولیه و متاستاتیک استفاده کردیم. این تجزیه و تحلیلهای استنباطی نشان داد که اکثریت قریب به اتفاق سرطانها زمانی منتشر شدند که تومور اولیه به سختی 100000 سلول را شامل میشد - بسیار کوچک برای تشخیص استفاده از روشهای تشخیصی استاندارد مانند کولونوسکوپی. با حساسیت و مقیاس پذیری بهتر، ترکیبی از روشهای مدلسازی و اندازهگیری میتواند هم اصل و نسب و هم روابط فضایی را در طول تشکیل تومور ردیابی کند و به ریشههای سرطان آگاهی دهد، از جمله اینکه چگونه جهشهای خاص بر آمادگی سلولی تاثیر میگذارند و پیشرفت بیماری را تقویت میکنند.بهبود ژندرمانیالکس نورد متخصص ژنتیک در دانشگاه کالیفرنیا، دیویس.ما در حال حاضر حدود 15 سال در آزمایشها مقیاس بزرگ برای نگاشت افزایشدهندهها و دیگر توالیهای DNA تنظیمی هستیم که کنترل میکنند چگونه ژنها توسط سلولها و اندامها خوانده میشوند. اگر چه برای تکمیل این نقشهها به کار بیشتری نیاز است، ما در نقطهای هستیم که میتوانیم درک خود را برای کنترل دقیقتر ژنوم مهار کنیم.در جلسه سالانه انجمن علوم اعصاب در اکتبر گذشته در شیکاگو، ایلینویز، من به طور مشترک ریاست جلسهای را بر عهده داشتم که بر شناسایی توالی افزایشدهندهها و استفاده از آنها برای کنترل بیان ژن در انواع سلولهای خاص مغز تمرکز داشت. یک رویکرد ویروسهای مهندسی شده را به مغز میآورد تا هزاران ارتقا دهنده را برای پروفایل بیان ژن مورد نظر تست کند. در سال 2019 ، محققان در موسسه علوم مغز آلن در سیاتل، واشنگتن، از این استراتژی برای جستجوی افزایشدهندهها در لایههای خاص قشر مغز انسان استفاده کردند. و تیمی از دانشگاه هاروارد در کمبریج، ماساچوست، از یک روش مبتنی بر RNA برای یافتن افزایشدهندهها استفاده کردند که تنها در بین نورونهای خاص عمل میکنند، نوعی سلول عصبی که مدارها را ایجاد میکند.پس از شناسایی توالیهای افزاینده، دانشمندان میتوانند از آنها برای ایجاد بیان در انواع سلولی خاص برای کاربردهای ژندرمانی استفاده کنند. در اختلالات ناشی از غیر فعال شدن یا حذف یک کپی از ژن، ابزارهای ویرایش ژن CRISPR Cas9 میتوانند فعالان رونویسی ژن را هدف قرار دهند تا بیان نسخه فعلی را افزایش دهند. تحقیقات در موشها نشان میدهد که این روشها میتوانند نقصهای بیان ژن را اصلاح کنند که منجر به چاقی و شرایطی مانند سندرمهای شکننده - X ، رتین و دراوت میشوند - دومی یک شکل شدید از صرع است که آزمایشگاه من بر روی آن کار میکند. در سال آینده، من فکر میکنم که ما هنوز موشها را درمان خواهیم کرد، اما سرمایهگذاری صنعتی زیادی در این تکنولوژی وجود دارد. امید است که بتوانیم از این روشها برای تغییر شکل نحوه ژندرمانی در انسانها استفاده کنیم.توالی سلولهای منفردجی. کریستوفر لاو، مهندس شیمی در موسسه کوچ برای تحقیقات سرطان در MIT کمبریج، ماساچوست.من به این علاقه دارم که چطور داروها را سریعتر و با دسترسی بیشتر به بیماران برسانیم. فنآوریهای مورد نیاز چند جانبه هستند. از یک طرف، کشف وجود دارد - برای مثال، روشهای تعیین توالی تک سلولی. از سوی دیگر، موضوع انتقال تکنولوژی به بیمار - بخش تولید - وجود دارد. این امر به ویژه مربوط به داروهایی برای بیماریهای نادر و یا برای جمعیتهای کوچک است و حتی برای دسترسی جهانی به داروهایی که در حال حاضر داریم نیز قابلاجرا است.سلولهای T فعال شده از خون انسان.در بخش اکتشاف، ما با همکارانمان در موسسه فنآوری ماساچوست ( MIT ) در کمبریج کار کردیم تا یک پلتفرم قابلحمل و ارزان برای تعیین توالی RNA با توان عملیاتی بالا، تک سلولی را توسعه دهیم. اما هنوز هم چالش برانگیز است که قدرت تفکیک کافی برای تشخیص بین زیر گروههای سلولهای ایمنی، به عنوان مثال، با نقشهای مختلف و ویژگیهای آنتیژن به دست. در طول یک سال یا بیشتر، ما توالی ژنومی تک سلولی را به چندین روش افزایش دادهایم. اول، ما روشی را برای تشخیص رونوشتهای با بیان پایین به طور موثرتر مطرح کردیم. و مخصوصا برای لنفوسیتهای T ، ما پروتکلی طراحی کردیم که پروفایل بیان ژن هر سلول را با توالی دریافت آنتیژن منحصر به فرد آن پیوند میدهد.در همین حال، یک تیم در موسسه سرطان دانا فاربر در بوستون، ماساچوست، یک کتابخانه هوشمند - استراتژی غربالگری را برای بررسی طرف دیگر معادله منتشر کردهاست که نشان میدهد کدام گیرنده سلول T خاص تشخیص میدهد.با همکاری ام آی تی الکس شالک و دیگران، من یک شرکت، یعنی شرکت بیوتکنولوژی هانی کمب، را برای تجاری کردن پلت فرم توالی آرانای تک سلولیمان آغاز کردهام. به جای چرخش سلولها در سانتریفیوژ، آنها را در یک لوله قرار دهید، آن را در نیتروژن مایع منجمد کنید و آن را از آفریقا ارسال کنید، مثلا میتوانید یک ردیف از چاههای با اندازه سلول واحد را حمل کنید - چیزی به اندازه درایو یواسبی. این امر میتواند ذخیره تک سلولی و ثبت ژنومی را برای تقریبا هر نمونهای در هر نقطه از جهان ممکن سازد.پیوند دادن ساختار و عملکرد ژنومجنیفر فیلیپس - کرینز اپیژنتیست و مهندسی زیستی در دانشگاه پنسیلوانیا، فیلادلفیازمانی که دی ان ای یک سلول را تا انتها کشش میدهید، طول آن حدود 2 متر است - با این حال باید در هستهای با قطر کوچکتر از سر یک پین جای گیرد. الگوهای چینخوردگی نمیتواند اتفاقی باشد کروموزومها ساختارهای سهبعدی را تشکیل میدهند که باید به طور فضایی و زمانی در طول عمر یک ارگانیسم تنظیم شوند. با پیشرفت ژنومیک و تصویربرداری در دهه گذشته، ما اکنون میتوانیم نقشههای با تفکیک بسیار بالا از چگونگی تاخوردگیهای ژنوم ایجاد کنیم. حال سوال اصلی این است که، عملکرد هر یک از این الگوهای تاخوردگی چیست؟ آنها چگونه فرآیندهای اساسی مانند بیان ژن، تکثیر DNA و تعمیر DNA را کنترل میکنند؟چندین رویکرد زیستشناسی مصنوعی میتواند به ما این امکان را بدهد تا ژنوم را در محدوده طول و بازههای زمانی، چین و بررسی کنیم. یک روش، CRISPR - GO ، میتواند قطعات DNA را به بخشهای خاص در هسته یا در آن حمل کند. این امر به دانشمندان اجازه خواهد داد تا بپرسند که چگونه قرار گیری هستهای توالیهای DNA بر عملکرد ژنها حاکم است.دیگری ابزار لوپینگ دینامیک فعال شده با نور آزمایشگاه ( LADL )است، که از نور و CRISPR Cas9 برای قرار دادن قطعات خاص DNA در کنار یکدیگر در تقاضا برای مسافتهای طولانی استفاده میکند. این امر میتواند باعث افزایش ارتباط مستقیم با ژن هدف هزاران یا حتی میلیونها پایه شود، بنابراین میتوانیم مستقیما عملکرد توالی تنظیمی را ارزیابی کنیم: آیا بیان ژن هدف بالا یا پایین میرود، و تا چه حدی؟ این تکنولوژی امکان کنترل دقیق فضایی - زمانی بر بیان ژن را فراهم میکند که به طور اساسی در بسیاری از بیماریها مختل شدهاست.یک سیستم سوم، CasDrop ، از یک سیستم CRISPR Cas9 فعال شده با نور دیگر برای کشیدن قطعات خاص DNA به درون "میعانات" بدون غشای زیر هستهای استفاده میکند. عملکرد آنها در سلولها از چند سال پیش که کشف شدهاند، به شدت مورد بحث بودهاست.چیزی که مرا برای آینده امیدوار میکند این است که ما میتوانیم این ابزارهای مهندسی ژنوم سهبعدی را با روشهای تصویربرداری سلول زنده مبتنی بر CRISPR جفت کنیم تا بتوانیم هم ژنوم را مهندسی کرده و هم در زمان واقعی در سلولها مشاهده کنیم.وظیفه میتواند ساختار را هدایت کند. یا ساختار میتواند عملکرد را هدایت کند. این یک راز بزرگ است که این ابزارهای مهندسی به ما اجازه پاسخ به آن را میدهند.این مقاله توسط ربات ترجمیار و به صورت خودکار ترجمه شده و میتواند به صورت محدود دارای اشکالات ترجمه باشد. |
قلب مصنوعی چگونه کار میکند؟ باور کردنش سخت است، اما قلب انسان در طول حیاتش به طور متوسط 2 ٫ 5 میلیارد بار میتپد و روزانه حدود 2000 گالن خون پمپاژ میکند. با این حال، ممکن است که این عضو پرتلاش و حیاتی، بنا به دلایل مختلف، از انجام وظیفه خود ناتوان بماند. در این زمان است که درمانهای دارویی و جراحی، مانند پیوند قلب و یا در مواردی جایگزین کردن این اندام برای بیمار امری ضروری است.مت سفانه تعداد بیماران نیازمند پیوند قلب بسیار زیاد است و بسیاری از آنها جان خود را در صف انتظار اهدای این اندام حیات بخش از دست میدهند.پیوند مهندسی و پزشکیدر یازدهم تیر 1380 آبیوکور ( AbioCor )، اولین قلب مصنوعی کاملا مستقل به جای قلب طبیعی پیوند زده شد. این عمل جراحی در لوییزویل، در ایالت کنتاکی آمریکا، انجام شد و امید به زندگی بیماران نارسایی قلبی را تا دو برابر افزایش داد.آبیوکور یک دستگاه پزشکی بسیار پیچیده است که بر پایه پمپ هیدرولیکی کار میکند. این قلب مصنوعی از تیتانیوم و پلاستیک ساخته شده و 4 بخش دهلیز راست و چپ، آیورت و شریان ریوی را به هم متصل میکند. این مجموعه در حدود 900 گرم وزن دارد و ابعاد آن به اندازه یک پرتقال است.تعداد ضربان قلب یک انسان بالغ به طور متوسط بین 60 تا صد بار در دقیقه است. انقباض در دو مرحله انجام میشود: در ابتدا دهلیز راست و چپ همزمان منقبض میشوند و خون به بطنهای راست و چپ هدایت میشود و در مرحله دوم بطنها منقبض شده تا خون به خارج از قلب فرستاده شود. بعد از یک مدت کوتاه ماهیچه قلب مجددا از خون پر شده تا این فرآیند تکرار شود.در بیمارانی که از قلب مصنوعی جدید استفاده میکنند، قلب مصنوعی جایگزین بطنها میشود و دهلیزها هنوز در جای خود باقیمیماند بنابراین در مرحله اول از فرایند پمپاژ خون، همچنان دهلیزهای قلب طبیعی، بهطور همزمان منقبض میشوند و خون را به خارج از قلب میفرستند. اما مرحله دوم متفاوت با قلب طبیعی انجام میشود. از آنجا که نحوه طراحی قلب مصنوعی به صورتی است که در هر لحظه خون را تنها به یکی از دو بطن میفرستد، ابتدا خون به ریهها فرستاده شده، سپس به سایر نقاط بدن پمپ میشود. قلب مصنوعی قادر است خون را با نرخ ده لیتر در دقیقه پمپ کند که برای فعالیتهای روزانه کافیست.قلب مصنوعی شبیه یک پمپ هیدرولیک صنعتی است. در این نوع پمپ نوعی ماده تراکم ناپذیر جریان دارد که وظیفه انتقال نیرو از نقطهای به نقطه دیگر را بر عهده دارد. دریچه ورودی باز و بسته شده تا با ایجاد اختلاف فشار، این مایع هیدرولیک جریان یابد. با حرکت مایع به سمت راست، خون از درون بطن مصنوعی به سمت ریهها پمپ شده و با حرکت آن به سمت چپ، خون به سایر اندامها فرستاده میشود.انرژی لازم برای این عمل توسط دو باتری داخلی و خارجی ت مین میشود. باتری داخلی در داخل شکم بیمار ایمپلنت میشود و باتری خارجی بر روی یک کمربند قرار گرفته و به دور کمر بیمار بسته میشود. این باتری قابل شارژ است و 4 تا 5 ساعت کار میکند. به منظور کنترل نحوه عملکرد سیستم، یک ابزار کوچک الکترونیکی در جدار شکم بیمار کار گذاشته میشود تا ریتم قلب کنترل شود.پیوند قلب مصنوعی طی یک عمل جراحی سنگین 7 ساعته و با تلاش تعداد زیادی از متخصصین انجام میشود. به واسطه جدا شدن قلب از بدن بیمار، حین عمل برای خونرسانی به ارگانهای مختلف، از دستگاه قلب - ریه استفاده میشود. در این عمل جراحی پیچیده و در عین حال ظریف با جدا کردن هر دو بطن، قلب خارج شده و سپس قلب مصنوعی در قفسه سینه شخص ایمپلنت میشود.واضح است که رسیدن به چنین دستاوردهایی در علم پزشکی بدون کمک گرفتن از علوم مهندسی غیر ممکن بوده و پیوند میان این دو علم، نتایج بینظیری چون ساخت قلب مصنوعی را به ارمغان آورده است.اهمیت و جایگاه مهندسی پزشکیبا افزایش میانگین سنی جمعیت و پیر شدن افراد جامعه، نیاز به دستگاههای پزشکی افزایش یافته است. از سوی دیگر پیشرفتهای چشمگیر علم و تکنولوژی باعث شده تا نیازمندی به علم مهندسی پزشکی روز به روز بیشتر شود. در نتیجه این نیاز، صنعت مهندسی پزشکی یکی از درآمدزاترین صنعتهای دنیای امروز به حساب میآید. لازمه استفاده و درآمدزایی از این صنعت، آشنایی حداقلی با اصول و قواعد پایه این علم است.رشته مهندسی پزشکی به کاربرد علوم مهندسی در حوزه پزشکی جهت درمان و تشخیص انواع بیماریها مربوط میشود. این رشته تحصیلی به رفع نیازهای پزشکی در حیطه نگهداری ابزارها و تجهیزات پزشکی، ساخت و طراحی آنها به جهت درمان، تشخیص و پیشگیری از انواع بیماریها به کمک استفاده از علوم مهندسی میپردازد. مهندسی پزشکی به عنوان یک تخصص بین رشتهای در جامعه شناخته میشود که در کنار کاربردهای زیاد آن در درمان و تشخیص بیماریها ارتباط بسیار نزدیکی با علوم دیگر دارد. همین موضوع، جذابیت و پیچیدگی حوزه مهندسی پزشکی را بالاتر میبرد.مهندسی بیومکانیک شاخهای از مهندسی پزشکی است که به بررسی علم مکانیک در علوم پزشکی میپردازد. در واقع بیومکانیک با هدف ارتقا کیفیت زندگی بشر و ایجاد راهکاری عملی برای نجات جان بیماران، اصول مهندسی مکانیک را با علوم بیولوژیکی ترکیب میکند. پس اگر در کنار روحیه بشر دوستانه خود، به ریاضی و فیزیک عشق میورزید، این شاخه از مهندسی پزشکی، میتواند برای شما بسیار جذاب باشد. از جمله اهدافی که در بیومکانیک دنبال میشود طراحی و استخراج مدلهای سه بعدی است که در نهایت به ساخت اندامهای مصنوعی میانجامند.نرم افزار میمیکس ( Mimics )استفاده از مدلهای سه بعدی بر اساس ویژگیهای منحصر به فرد هر شخص، یکی از روشهای مدل سازی در مهندسی پزشکی است. به کمک این روش ساخت مدل CAD از ایمپلنتها و لوازم مورد نیاز مانند قلب مصنوعی برای هر فرد به سادگی امکان پذیر است. میمیکس ( Mimics ) یک نرمافزار پردازش تصاویر پزشکی و ایجاد مدلهای سه بعدی است. این نرم افزار که به صورت تخصصی برای تحقیق و توسعه رشتههای مهندسی پزشکی و پزشکی تولید شده، قادر است به کمک پردازش تصاویر دو بعدی پزشکی، مدلهای سه بعدی با کیفیت و دقیقی را ایجاد کند. به کمک این نرم افزار میتوان تصاویر را به صورت همزمان در سه برش مشاهده کرد و با فیلترگیری بافتهای نرمی چون عضله و رگ و همچنین بافتهای سخت مثل استخوان را به تفکیک مدل سازی کرد. حذف نویزهای احتمالی و امکان ویرایش از دیگر قابلیتهای این نرم افزار توانمند است. شما میتوانید از طریق آموزشهای موجود بر بستر اینترنت نحوهی کار با این نرم افزار را فرا بگیرید.البته قابلیتهای این نرم افزار به طراحیها محدود نشده و در انجام جراحیهایی چون جراحی عروق و اعصاب و جراحیهای مغز مثل خارج کردن تومورها از نواحی مختلف مغز و دیگر نقاط بدن نیز کاربرد داشته و جهت بهدست آوردن تصویر سه بعدی و دقیق از محل تومور و شکل تومور به کمک پزشکان میآید. |
کربوکسی تراپی چیست و چه مزایایی دارد؟ کربوکسی تراپی چیست؟بگذارید پیش از این وارد جزییات این روش درمانی شویم، چند نکتهی اساسی را خیلی سریع باهم مرور کنیم: کربوکسی تراپی روشی برای درمان سلولیت، ترکهای پوستی، سیاهی زیر چشم و جوانسازی پوست است. مبدا این روش به کشور فرانسه و دههی 1930 باز میگردد. از این روش درمانی میتوان در پلکها، صورت، گردن، دستها، باسن، شکم و پاها استفاده کرد. در این روش از گاز کربن دی اکسید استفاده شده که به طور طبیعی در بدن تولید میشود.ایمنی کربوکسی تراپی نوعی مزوتراپی است و در همه جای دنیا به شکل رایجی استفاده میشود. تا کنون عوارض جانبی شدید یا دایمی در مورد این روش مشاهده نشده است.دشواری کربوکسی تراپی یکی از سریعترین و سادهترین روشهای جوانسازی پوست است. جلسات درمانی معمولا بین 15 تا 30 دقیقه طول میکشد. بلافاصله بعد از درمان میتوانید به کارهای روزمره مشغول شوید. فقط در مورد درمان سلولیت، باید تا 24 ساعت بعد از درمان از رفتن در وان یا شنا خودداری کنید.هزینه بیشتر افراد بین 6 تا 8 جلسهی درمانی نیاز دارند. هزینهی هر جلسهی درمانی در کلینیک دکتر پاکدل با احتساب تخفیف ویژه فصل 200 هزارتومان است. درصورتی که بصورت یکجا پرداخت گردد شامل تخفیف مجدد نیز میگردد.اثرگذاری کربوکسی تراپی یکی از موثرترین روشهای جوانسازی است و تقریبا همهی مراجعین از نتایج آن راضی هستند.تاریخچه کربوکسی تراپیکربوکسی تراپی یا کربن دی اکسید تراپی ( CDT ) تکنیک جدیدی در علم پزشکی محسوب نمیشود. این روش در دههی 1930 در کشور فرانسه ابداع شد. فرانسویها متوجه شده بودند که حمام کردن یا شنا در آبی که درصد بالایی از گاز دی اکسید کربن دارد، موجب بهبودی سریعتر زخمها و آسیبهای پوستی میشود.در دههی 1950 میلادی، جراحان قلب از کربوکسی تراپی برای درمان بیماریهای عروقی که ناشی از مشکلات خونرسانی به بافتها یا تجمع چربی در عروق بود، استفاده کردند. نهایتا در سال 1995 ، کربوکسی تراپی جای خود را در میان روشهای زیبایی و جوانسازی پوست باز کرد و به سرعت به یکی از روشهای فراگیر در این حوزه تبدیل شد. عمده کاربردهای این روش در گذشته شامل از بین بردن چربیهای موضعی و جوانسازی پوست بود.به مرور از کربوکسی تراپی برای بهبود انعطاف پذیری یا الاستیسیته، بهبود خونرسانی به بافت پوستی، رفع چین و چروکها و افزایش کلاژن سازی استفاده شد.کربوکسی تراپی چگونه کار میکند؟کربوکسی تراپی را میتوان نوعی مزوتراپی دانست. در این روش گاز کربن دی اکسید به لایههای زیرین پوست تزریق میشود. کربن دی اکسید وارد بافتها شده و به صورت موضعی در محل تحت درمان انتشار مییابد. بدن در واکنش با افزایش میزان دی اکسید کربن، شروع به فعالسازی مکانیسمهای جبرانی میکند.حتما میدانید که گاز دی اکسید کربن در فرآیند تولید انرژی توسط سلولهای بدن ما تولید میشود. سلولها با استفاده از مواد غذایی (مثل قندها) و گاز اکسیژن، در فرآیند تنفس سلولی، انرژی و دی اکسید کربن تولید میکنند. برای همین بدن ما به طور مداوم به اکسیژن نیاز دارد و دی اکسید کربن تولیدی را با بازدم دفع میکند.جوانسازی با استفاده از واکنش طبیعی بدنوقتی در حالت طبیعی در یک بافت میزان دی اکسید کربن زیاد میشود، یعنی یا میزان ورود اکسیژن کم بوده یا خونرسانی به آن بافت کاهش یافته است. چون دی اکسید کربن به کمک خون از بافتهای بدن به ریه انتقال مییابد تا دفع شود. بدن برای جبران این دو مشکل احتمالی، خونرسانی به آن بافت را افزایش میدهد. پس در واقع در کربوکسی تراپی، فرآیندهای طبیعی بدن را تحریک میکنیم تا به نتایج دلخواه برسیم.بعد از تزریق دی اکسید کربن به زیر پوست، حدود 70 درصد از این گاز با آب موجود در بافت و خون واکنش میدهد و تبدیل به مادهای اسیدی به نام بیکربنات میشود. بیکربنات باعث اسیدی شدن محیط بافت و خون موضعی میشود و بدن برای جبران این مشکل، خونرسانی به بافت را افزایش میدهد. نکتهی جالب این است که هرچه محیط بافت اسیدیتر باشد، اکسیژن بیشتری به آن وارد میشود.افزایش خونرسانی منجر به جوانسازی میشودبرای افزایش خونرسانی بافتی، بدن ما چند راهکار دارد. یکی گشاد شدن عروق کوچک بافتی است. عروق بلافاصله بعد از این که در معرض درصد بالای کربن دی اکسید قرار میگیرند، گشاد شده و خونرسانی بافتی را افزایش میدهند. در مرحلهی بعد، بدن شروع به ترشح فاکتورهای رشد مختلف میکند تا در آن محل عروق جدیدی شکل بگیرد و شبکهی خونرسانی گستردهتر شود. این فاکتورهای رشد سه تاثیر مهم بر روی بافت میگذارند: خونرسانی را افزایش میدهند. بافت را تشویق به سوزاندن چربیها میکنند. فرآیندهای ترمیمی پوست مانند کلاژن سازی را تحریک میکنند.آیا کربوکسی تراپی دردناک است؟قبل از انجام کربوکسی تراپی، از کرم مخصوص بی حسی استفاده میشود. ممکن است در طی درمان متوجه درجهای از فشار ، خارش ، سوزن سوزن شدن یا گرما شوید که هیچ یک درد زیادی ایجاد نکرده و قابل تحمل هستند. سوزنی که برای تزریق دی اکسید کربن به کار میرود بسیار نازک است. علاوه بر این، در صورتی که پزشک مهارت و تخصص لازم برای انجام این عمل را داشته باشد، به خوبی میداند که باید در چه ناحیهای از بدن سوزن را وارد کرده تا هم درد را به حداقل برساند و هم میزان اثربخشی درمان را. به همین خاطر است که برای انجام هر عمل زیبایی، هرچند کوچک، باید به بهترین مراکز با بهترین متخصصها مراجعه کنید.نتایج کربوکسی تراپی چقدر ماندگار است؟نتایج این متد درمانی، موقتی است. به همین دلیل لازم است که برای کسب نتیجه مطلوب از این درمان، در جلسات درمانی به صورت هفتگی یا ماهیانه بر اساس تشخیص پزشک، شرکت کنید. بر اساس بررسیهای انجام شده، معمولا به شرکت در 10 جلسه درمان برای مشاهده اثربخشی کامل نیاز است.از چه سنی میتوان کربوکسی تراپی را شروع کرد؟خوشبختانه باید گفت که در این روش درمانی که با تزریق میزان مشخصی از دی اکسید کربن، به زیبایی پوست پرداخته میشود، محدودیت سنی خاصی وجود ندارد. تقریبا تمامی افراد میتوانند از این راه درمانی بهره گرفته و به جوانسازی پوست خود برسند مگر این که پزشک متخصص این راه درمانی را بنا به دلایل پزشکی برای فرد مناسب نبیند. در نتیجه لازم است برای اطمینان از تاثیر این روش درمانی به کلینیک پوست و مو دارای مجوز و سابقهی درخشان در این خصوص مراجعه کردمدت زمان انجام کربوکسی تراپی چقدر طول میکشد؟انجام روش کربوکسی تراپی بین 15 دقیقه تا 1 ساعت طول میکشد ولی باید دانست که فاکتورهای زیادی بر روی این زمان میتوانند موثر باشند. مهمترین این فاکتورها، تعداد نقاطی بر پوست است که این روش بر روی آن اعمال خواهد شد. در این روش با تزریق میزان بسیار کمی از دی اکسید کربن بر زیر پوست، کلاژن شبیه سازی شده و موجب جوانسازی پوست میشود.مراقبتهای بعد از کربوکسی تراپیبعد از کربوکسی تراپی لازم است که فرد به دستورات پزشک خود، مو به مو عمل کرده تا بتواند علایم مثبت آن را بر پوست خود مشاهده نماید. علاوه بر آن از داروهای احتمالی و کرمها و شستشو دهندههای پوستی تجویز شده توسط پزشک استفاده نماید. هم چنین، موارد دیگری وجود دارد که فرد بعد از کربوکسی تراپی باید از آن اجتناب نماید که در ادامه به شرح آنها خواهیم پرداخت.مواردی که فرد بعد از کربوکسی تراپی باید از آنها اجتناب نمایدفرد تا 24 ساعت اولیه از استحمام و شنا کردن اجتناب نماید.از آفتاب گرفتن و همچنین گذراندن ساعات طولانی در نور خورشید تا یک ماه اجتناب نماید.فعالیتهای ورزشی فرد باید با پزشک متخصص در میان گذاشته شود و تنها در صورتی که ممنوعیتی وجود نداشته باشد، بعد از کربوکسی تراپی به انجام آنها بپردازد. در صورت وجود ممنوعیت، مدت زمان مشخص شده برای اجتناب از آن فعالیت، توسط پزشک مشخص میگردد.تاثیر کربوکسی تراپی روی سلولیت:دی اکسید کربن هم چنین میتواند به سلولهای چربی تزریق شود که موجب از هم پاشیدن سلول چربی و محو آن میشود. سلولیت هنگامی تشکیل میشود که چربی در پوست انباشته میشود و تحقیقات مختلفی در مورد تاثیر کروبکسی تراپی روی درمان سلولیت وجود دارد.حلقه زیر چشم:حلقه سیاهی که اطراف چشم به وجود میآید اغلب به علت کم بودن خونرسانی به بافت است. تزریق دی اکسید کربن به بافت سبب افزایش خونرسانی و تغییر پیگمانت مایل به آبی به پیگمانت سالم و سرخ و سفید میشود.آلوپسیا:آلوپسیا که نوعی ریزش مو است که میتواند در مناطق گسترده یا به صورت پراکنده رخ دهید نیز میتواند به علت کاهش خونرسانی رخ دهد و به همین علت کربوکسی تراپی در درمان این عارضه نیز موثر است.عوارض جانبی انجام کربوکسی تراپی:این روش تقریبا هیچ عارضه جانبی به همراه ندارد و ممکن است بعضی افراد دچار کبودی در محل وارد شدن سوزن شوند، به خصوص در پاها و بازو ولی در کمتر از یک هفته این علایم برطرف میشود.افرادی که از این روش برای درمان سلولیت بهره میگیرند برای 24 ساعت نباید در آب فرو روند و از فعالیت هایی مثل شنا یا جکوزی برای یک روز خودداری نمایند.موارد مورد انتظار از انجام کربوکسی تراپی:ممکن است در درمان اسکارهای ناشی از ترک بدن کمی احساس خارش کنید که طبیعی است و طی پنج دقیق رفع میشود. این روش درد ندارد زیرا محل اسکار فاقد سلولهای عصبی است.در درمان سلولیت و چربیهای انباشته ممکن است کمی احساس فشار کنید که مشابه احساسی است که ممکن است هنگام گرفتن تست فشار خون به شما دست دهد.برخی از موارد استفاده کربوکسی تراپی عبارتند از: کاهش و رفع سلولیت کاهش موضعی چربی با یا بدون لیپوساکشن مکمل درمان لیپو ساکشن برای صاف کردن ناهمواریهای پوست آلوپسی و ریزش مو زخمهای پوستی خطوط چاقی و لاغری( استرچ مارک) اسکار آکنه و جای جوش افتادگی پوست (بازوها،گردن ،دکلته و .) درمان چین و چروک درمان چروک، تیرگی و پف دورچشم اسکارهای هایپرتروفیک و قرمز بعد از زخم درمان چروکهای پشت دستلاغری با کربوکسی تراپیکربوکسی تراپی یکی از جدیدترین روشها برای لاغری بدن است که طرفداران زیادی به خصوص در کشورهای اروپایی دارد. بسیاری از افراد معروف دنیا از این شیوه برای لاغری استفاده میکنند چرا که در از بین بردن چربیهای مقاوم بدن، بهترین تاثیر را در میان سایر روشها دارد. تزریق گاز دی اکسید کربن به چربی بدن باعث تبدیل شدن این گاز به اسید کربنیک میشود. اسید کربنیک با سرعت زیاد شروع به حل یا آزاد کردن سلولهای چربی میکند و باعث لاغری و خوش اندامی میشود.برای لاغری با این شیوه پزشک متخصص بعد از انجام بررسیهای لازم، به وسیله یک سوزن بسیار ظریف و کوچک اقدام به تزریق گاز دی اکسید کربن به لایه زیرین پوست مینماید. این روش کاملا غیر تهاجمی بوده و نیازی به بی حسی یا بیهوشی نخواهد داشت و فقط به 15 دقیقه زمان نیاز دارد. بعد از انجام کربوکسی تراپی هیج دوره نقاهتی وجود نداشته و شما میتوانید به فعالیتهای روزانه خودتان ادامه دهید.چند جلسه Carboxytherapy لازم است ؟تعداد جلسات مورد نیاز کربوکسی تراپی متفاوت و نسبت به نوع درمان متغیر است .به طور معمول 8 تا 10 جلسه نیاز است. فاصله بین جلسات هر یک یا دو هفته میباشد. به منظور تثبیت نتایج درمانی برای چند سال ،سالی یک نوبت درمان تکرار میشود.برای درمان سلولیت 6 تا 10 جلسه به فاصله یک تا دو هفته درمان انجام میشود. همراهی با کویتیشن به درمان این ضایعات کمک بیشتری مینماید.برای درمان استرچ مارک و چین و چروک پوست 4 تا 12 جلسه مورد احتیاج است که به فاصله یک هفته انجام میشود.دستورالعمل قبل از کربوکسی تراپی 1 . حداقل 24 ساعت قبل از شروع کربوکسی تراپی، نوشیدنیهای الکلی مصرف نکنید (الکل ممکن است خون را رقیق کند و خطر کبودی را افزایش دهد) 2 . در صورت امکان برای مدت 2 هفته قبل از کربوکسی تراپی از داروهای ضد التهاب و رقیق شدن خون خودداری کنید. داروها و مکمل هایی مانند آسپرین، ویتامین E ، جینکوبیلوبا، جینسینگ، Wort St . John ' s Wort ، مکملهای روغن ماهی امگا 3 / ماهی، ایبوپروفن، Motrin ، Advil ، Aleve و سایر NSAIDSها دارای خاصیت رقیق کننده خون هستند و میتوانند خطر کبودی و تورم بعد از تزریق را افزایش دهند. 3 . 2 روز قبل و 2 روز پس از کربوکسی تراپی، Retin - A را قطع کنید. 4 . در صورت داشتن بثورات، سرماخوردگی یا لکه دار شدن در منطقه، حداقل 24 ساعت قبل از موعد در تصمیم خود تجدید نظر کنید. 5 . اگر سابقه زخمهای سرد دارید لطفا به پزشک خود اطلاع دهید، ممکن است شما را قبل از درمان به داروی ضد ویروسی نیاز داشته باشید. 6 . قبل از کربوکسی تراپی حتما صبحانه خوب از جمله غذا و نوشیدنی بخورید. 7 . اگر باردار هستید یا شیر میدهید، کاندید خوبی برای کربوکسی تراپی نیستید.دستورالعمل بعد از کربوکسی تراپی 1 . از حرکت یا ماساژ قابل توجه در منطقه تحت درمان خودداری کنید. مگر اینکه از طرف ارایه دهنده یا پزشک راهنمایی شود. 2 . به مدت 24 ساعت بعد از کربوکسی تراپی از ورزش شدید خودداری کنید. 3 . به مدت 72 ساعت از قرار گرفتن در معرض آفتاب و گرما زیاد خودداری کنید. 4 . برای جلوگیری از تورم بیش از حد از مصرف مقادیر زیاد الکل یا نمک خودداری کنید. 5 . اگر تورم دارید ممکن است نیاز باشد در هر ساعت 15 دقیقه یک کمپرس خنک اعمال کنید. 6 . برای کاهش التهاب و درد از تایلنول استفاده کنید. 7 . اگر تورم را تجربه کردید، به صورت رو به بالا و روی سطح کمی بلند بخوابید. 8 . برای کمک به کاهش کبودی و تورم از آرنیکا استفاده کنید که حداقل 2 روز قبل از انجام کربوکسی تراپی باید مصرف آن را شروع کنید.چه مناطقی از بدن را میتوان با کربوکسی تراپی درمان نمود؟کربوکسی تراپی را میتوان برای تمام نقاط بدن استفاده کرد. این روش میتواند برای درمان پلک، صورت، گردن، پشت دستها، باسن، و پاها استفاده شود.کربوکسی تراپی چگونه بر درمان کبودی زیر چشم موثر استتیرگی زیر چشم علل زیادی دارد ولی یکی از علل عمده تیرگی زیر چشم احتقان خون مویرگی است. احتقان به معنی کاهش سرعت جریان خون در مویرگهای پلک پایین واختلال اکسیژن رسانی است. این مساله باعث کاهش محتوای اکسیژن خون و نهایتا رنگ کبود در این ناحیه میشود. کربوکسیتراپی با جذب اکسیژن به محل، موجب بهبود شبکه مویرگی پلک پایین شده وجریان خون را در محل افزایش میدهد. به علاوه با افزایش کلاژن پوست را جوانتر مینماید.روش درمان کربوکسی تراپی چگونه است؟دستگاه دارای یک مخزن گاز دی اکسید کربن است که توسط بخش الکترونیک دستگاه خروجی دستگاه تنظیم میشود. سرعت و میزان گاز خروجی با توجه به محل درمان و بیماری تحت درمان توسط پزشک تنظیم میشود. گاز دی اکسید کربن از طریق یک سوزن نازک به زیر پوست تزریق میشود. در ناحیه پلک بعد ا ز تزریق گاز پلکها متورم میشوند ولی 10 دقیقه بعد گاز جذب شده و ظاهر فرد طبیعی خواهد شد. در اسکار و ترکهای پوستی احساس درد کمی وجود دارد. برای درمان سلولیت و بافت چربی موضعی چون حجم گاز بیشتری تزریق میشود یک احساس کشش و فشار در موضع احساس میشود و در موضع به مدت 24 ساعت احساس گرما و مور مور شدن وجود دارد که به دلیل افزایش جریان خون میباشد.کربوکسی تراپی چه اثراتی بر پوست و مو دارد؟استرچ مارکها یا ترکهای پوستی به دلیل پارگی کلاژن روی پوست ایجاد میشوند. این ترکها معمولا در دوران بارداری و یا چاق و لاغر شدن ناگهانی بر روی پوست به وجود میآیند.کربوکسی تراپی روشی برای حل این مشکل است. در این روش، کلاژن جدید تولید میشود که ضخامت پوست را افزایش میدهد و ظاهر آن را بهبود میبخشد.البته در اینجا ذکر این نکته حایز اهمیت است، اگر میخواهید نتیجه کاملی از این روش بدست بیاورید باید جلسات درمانی خود را کامل کنید.همانطور که در بالا بدان اشاره کردیم از کربوکسی تراپی برای کاهش چربی بدن استفاده میشود. بسیاری از افراد این روش را به روشهای پرتهاجم مانند لیپوساکشن ترجیح میدهند.گاز دی اکسید کربن میتواند به داخل سلولهای چربی تزریق شود. سلولهای چربی بر روی سلولهای پوست تاثیر میگذارند و نهایتا باعث بیرون زدگی چربی میشوند و ظاهر پوست را خراب میکنند.سلولیت زمانی ایجاد میشود که چربی زیر جلدی از پوست بیرون بیاید.مطالعات متعددی نشان دادهاند که روش کربوکسی تراپی برای درمان سلولیت هم ایمن است و هم موثر.حلقه سیاه زیر چشم بر روی زیبایی صورت تاثیر زیادی دارد و سبب میشود صورت خسته به نظر بیاید. حلقه سیاه زیر چشم معمولا بدلیل ضعف جریان خون ایجاد میشود و سبب ایجاد حوضچههای عروقی میشود.تزریق گاز زیر پلک، این حوضچههای آبی رنگ را کاهش میدهد. در نتیجه سیاهی زیر چشم از بین میرود. به همین دلیل کربوکسی تراپی، روشی پرطرفدار برای رفع حلقههای سیاه دور چشم است.آلوپسی در واقع اصطلاحی پزشکی است که به ریزش مو در بدن گفته میشود، اما همانطور که میدانید ریزش مو بیشتر در ناحیه سر رخ میدهد. به همین دلیل امروزه از این اصطلاح برای اطلاق به ریزش موی سر استفاده میشود.دلایل متنوعی وجود دارد که سبب میشود فرد به این بیماری مبتلا شود. اما رایجترین آن استرس و اضطراب استاین عوامل میتوانند به چند دسته تقسیم شوند: وراثت تغذیه ناسالم مانند استفاده از فست فودها و تنقلات آلودگی هوا استرس، اضطراب و فشارهای روانی قاعدگیهای نامنظم در بانوان ابتلا به بیماریهای تیروییدی کمبود آهن و کم خونبی استفاده از شامپوهایی با ترکیبات شیمیایی قوی رنگ مو، فر مو، اتو بیش از اندازه موی سرمنبع : کلینیک دکتر پاکدل |
آزمون دو جمله ای( Binomial Test ) در نرم افزار SPSS در این بخش از سری آموزشهای نرم افزار آماری SPSS به طور خلاصه و کاملا کاربردی به آزمون دوجملهای یا Binomial Test که یکی از سادهترین آزمونهای آماری و جزو آزمونهای غیرپارامتریک است میپردازیم.آزمون دو جملهای برای متغیرهای دو وضعیتی یا صفر و یکی انجام میگیردآزمون دو جملهای برای آزمودن این که نسبت یک سطح از یک متغیر دو وضعیتی(دارای دو سطح) با نسبت پیش بینی شده ما برابر است یا نه، به کار گرفته میشود. برای مثال یک محقق زیست شناسی ادعا میکند که 75 درصد از جمعیت کل عنکبوتها را عنکبوتهای ماده تشکیل میدهد. او برای تشکیل نمونه، 15 عنکبوت را جمع میکند که 7 تا از آنها ماده هستند. برای بررسی فرضیه و حدس این محقق، از آزمون Binomial Test در نرم افزار SPSS استفاده میشود. فایل این نمونه نیز از این لینک قابل دریافت است. بررسی سریع دادهها:در ابتدا میتوانیم از بخش Frequncies در نرم افزار، فراوانیها را برای متغیر جنسیت به دست آوریم . همچنین میتوانیم بررسی کنیم که آیا دادهی از بین رفته ( Missing value ) وجود دارد یا نه. در این مثال خروجی دستور Frequencies نشان میدهد که داده میسینگ وجود ندارد و متغیر مورد بررسی دو وضعیتی است ( فقط دارای دو وضعیت نر و ماده است).با بررسی بخش Frequncy ما میتوانیم بررسی خودمان را با اطمینان و تسلط بیشتر بر دادهها ادامه دهیم.خروجی بخش Frequncies فرض آزمون دو جملهای:نتایج هر آزمون آماری را میتوان تنها با در نظر گرفتن پیشفرضهای آن آزمون، تجزیه و تحلیل کرد و به جامعه بسط داد. برای آزمون دو جملهای ما باید مشاهدات مستقل و با توزیع یکسان داشته باشیم توضیحات بیشتر در مورد این فرضها خارج از موضوع این بخش است و ما فرض میکنیم که دادههای ما این شرایط را دارند.اجرای Binomial test در SPSS :ما میخواستیم بررسی کنیم که آیا نسبت عنکبوتهای ماده با حدسمان یعنی 75 درصد تفاوتی دارد یا خیر.یکی از ویژگیهای SPSS این است که نسبتی که برای بررسی و آزمودن وارد میکنیم(در اینجا 0 ٫ 75 ) مربوط به دستهای است که برای اولین بار در دادهها مشاهده میشود. بنابراین فرضیه آزمایش شده به ترتیب موارد بستگی دارد.از آنجا که نسبت آزمون ما برای عنکبوتهای ماده (و نه نر ) اعمال میشود ، بنابراین باید عنکبوتهای ماده را با استفاده از دستور sort cases به بالای بخش دادهها منتقل کنیم. در مرحله بعدی، از مسیر زیر دستور Binomial test را اجرا میکنیم: Analyze > Nonparametric tests > legacy dialogs > Binomial سپس متغیر مورد نظر را به بخش test variable list اضافه میکنیم و مقدار عدد مورد نظر خودمان را در بخش test proortion وارد میکنیم.مراحل اجرای دستور Binomial test در SPSS خروجی Binomial Test در SPSS :باکس خروجی Binomial Test در SPSS مطابق شکل ،بخشهای زیر توضیح داده میشوند: 1 - از آنجایی که ما 7 عنکبوت ماده از بین 15 عنکبوت در نمونه مان داشتیم نسبت عنکبوتهای ماده به کل عنکبوتها در نمونه برابر 7 / 15 یا 0 ٫ 47 است. 2 - فرض صفر ما این بود که نسبت عنکبوت ماده به کل عنکبوتها در جامعه، برابر 75 درصد یا همان 0 ٫ 75 است 3 - مقدار P - value که با Exact sig نشان داده شده برابر 0 ٫ 017 است . اگر p value در سطح اطمینان 95 % مقدار کمتر از 0 ٫ 05 داشته باشد فرض صفر رد میشود و بیانگر این است که نسبتی که حدس زدهایم برای جامعه درست نیست. در این مثال هم نتیجه میگیریم که نسبت عنکبوتهای ماده در جامعه نمیتواند برابر 75 % باشد و احتمالا مقدار کمتری است.گزارش کردن نتایج Binomial test :هنگام گزارش نتایج آزمون، معمولا برخی از نتایج آمارهای توصیفی نیز گزارش میشود. در این مثال نتایج جدول فراوانی باید گزارش شود و با توجه به مقدار sig یا P value میتوانیم این گونه بنویسیم:آزمون دو جملهای نشان داد که نسبت عنکبوتهای ماده برابر 0 ٫ 47 و کمتر از مقدار مورد انتظار 0 ٫ 75 بود P = 0 ٫ 017 . ترجمه از: spss - tutorials . By Ruben Geert van den Berg under Nonparametric Tests |
دانلود قسمت 2 سریال کرگدن - قسمت دوم سریال کرگدن دانلود سریال کرگدن قسمت 2 با کیفیت FULL HD دانلود قسمت دوم سریال کرگدن + بیوگرافی بازیگراندانلود قسمت 2 سریال کرگدن کامل نام سریال : کرگدنژانر : اجتماعی، هیجان انگیز، خانوادگیرتبه : 9 از 10 پیشنهاد میشوداین قسمت : 2 دومسال انتشار : 1398 کارگردان : کیارش اسدی زادهتهیه کننده : صادق یارینویسنده : علی اصغریبازیگران : مجید آقاکریمی، محمد امین، سارا بهرامی، ستاره پسیانی، پانته آ پناهیها، شراره دولت آبادی، پوریا رحیمی سام، مصطفی زمانی، هدی زین العابدین، کاظم سیاحی، بانیپال شومون، نادر فلاح، معصومه قاسمی پور، الهام کردا و مهدی کوشکیخلاصه داستان : پنج جوان، به واسطه مهارتهایشان وارد چالش کرگدن میشوند و این سرآغاز رفاقت بین آنهاست فارغ از این که چالش کرگدن از طرف یک مافیای بزرگ و پر قدرت طراحی شده است و ماجراهای غیرقابل پیشبینی را رقم میزنند.برای دانلود روی کیفیت دلخواه کلیک کنیددانلود نسخه 4K Ultra HD با حجم 1 ٫ 83 گیگابایت 6 ٫ 000 توماندانلود نسخه 1080p با حجم 773 مگابایت 5 ٫ 500 توماندانلود نسخه 720p با حجم 478 مگابایت 5 ٫ 000 توماندانلود نسخه 480p با حجم 367 مگابایت 5 ٫ 000 تومانتیزر سریال کرگدن: ب بیوگرافی بازیگران زن قسمت 2 دو سریال کرگدنبیوگرافی سارا بهرامی :سارا بهرامی (زاده بهمن 1361 در اصفهان) هنرپیشه سینما، تلویزیون و تیاتر اهل ایران است.او در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم دارکوب موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد.وی فارغالتحصیل رشته تیاتر است و از 9 سالگی با ثبتنام در کلاسهای تیاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وارد این عرصه شد.او که در در نمایشهایی چون "راهزنان"، "متولد 1361 "، "اگر.."،"همهوایی"، "مخمصه" و. بازی کردهاست، در سال 1392 با بازی در مجموعه تلویزیونی پروانه به شهرت رسید.وی اولین کار سینمایی خود را در سال 1388 با فیلم ایرانی - فرانسوی "تهرون" به کارگردانی نادر تکمیل همایون تجربه کرد. او برای اولین بار برای بازی در فیلم ایتالیا ایتالیا به کارگردانی کاوه صباغ زاده نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر و جشن منتقدین و نویسندگان سینمای ایران شد. همچنین وی توانست در سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم دارکوب موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شود.بیوگرافی ستاره پسیانی :ستاره پسیانی (زاده 1364 ) بازیگر سینما، تلویزیون و تیاتر اهل ایران است.وی دختر آتیلا پسیانی و فاطمه نقوی بازیگران سینما و تلویزیون و تیاتر است. وی برنده تندیس بهترین بازیگر زن در سی و ششمین جشنواره بینالمللی تیاتر فجر در بخش مسابقه ایران (ب) برای بازی در نمایش "صد در صد" به کارگردانی مرتضی اسماعیل کاشی شد.بازی پانته آ پناهیها در سریال کرگدن قسمت دوبیوگرافی پانته آ پناهیها :پانتهآ پناهیها (زاده 1356 - تهران) بازیگر تیاتر، سینما، تلویزیون و منشی صحنه اهل کشور ایران است. وی همچنین در آلبوم در شعله با تو رقصان به همراه صابر ابر با مهیار علیزاده همکاری داشتهاست.بیوگرافی بازیگران زن قسمت 2 دو سریال کرگدنبیوگرافی مصطفی زمانی :مصطفی زمانی (زاده 30 خرداد 1361 ، املش) بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است. او با سریال 45 قسمتی یوسف پیامبر به تلویزیون ایران معرفی شد و به شهرت رسید. او فعالیت کاری خود را در تاریخ 8 بهمن ماه 1383 با بازی در یوسف پیامبر شروع کرد.بیوگرافی کاظم سیاحی :کاظم سیاحی ( 1357 در تهران) صداپیشه، عروسکگردان، بازیگر و کارگردان تیاتر ایرانی است. وی فارغالتحصیل بازیگری از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران است. او صداپیشه شخصیت جیگر در مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی است. او همچنین در فیلم سینمایی شهر موشهای 2 صداپیشگی دو شخصیت را برعهده داشتهاست.کیارش اسدی زاده کارگردان کرگدن درباره سریال کرگدن :سریال کرگدن ( Rhino Series ) تازهترین سریال ایرانی ویژه شبکه نمایش خانگی در سال 98 به کارگردانی کیارش اسدی زاده و تهیه کنندگی صادق یاری است. این سریال به نویسندگی مشترک مهرداد کورش نیا و علی اصغری اثری پر بازیگر است که در ژانر اجتماعی و اکشن به شبکه نمایش خانگی آمد. مجری طرح این پروژه مهدی یاری است و توسط موسسه سرو رسانه پارسیان توزیع خواهد شد.سایر عوامل سریال :مشاور تهیه: دکتر محمدعلی حسین نژاد، مدیر تولید: وحید مرادی، مدیر صدابرداری: بابک اردلان، طراح صحنه: امیرحسین حداد، طراح لباس: مرجان گلزار، مدیر فیلمبرداری: محمد رسولی، صداگذار: فرامرز ابوالصدق، طراح گریم: امیر ترابی، تدوین: سپیده عبدالوهاب، مدیر برنامه ریزی و سرپرست گروه کارگردانی: رضا بختیاری نیک، برنامه ریز: محمد ثقفی، منشی صحنه: مارال فتحی، دستیار اول کارگردان: مهران شهرآشوب، موسیقی: علی شهبازی، فیلمبردار: بهروز سیفی، عکاس: حبیب مجیدی و .انتشار این مطلب بدون ذکر منبع شرعا حرام استمنبع : دانلود سریال کرگدنبرچسب: دانلود قسمت 2 سریال کرگدن,دانلود قسمت 2 سریال کرگدن,دانلود سریال کرگدن |
علم زمین شناسی زمین شناسی علمی است که درباره پیدایش زمین ، تشکیلات ، ساختمان و مواد تشکیل دهنده زمین ، کوهها ، دشتها و اقیانوس و همچنین تاریخ پیدایش جانداران و تسلسل وقایع فیزیکی در زمین و بالاخره تحولاتی که در زمین صورت گرفته و میگیرد بحث مینماید. زمین شناسی در نیم قرن اخیر در جهان و در ربع قرن حاضر در ایران گسترش فراوانی یافت. بسیاری از نظریات سابق دگرگون شد و زمین شناس در بررسی سیاره پرارزش خود به آگاهیهای نوین دست یافت که پایه علوم زمین جدید را فراهم ساخت چون مانند همه رشتههای تجربی کار زمین شناسی بر اساس مشاهده و تغییر است لذا هر قدر امکان مشاهده مستقیم و غیر مستقیم ما ، از راههای ژیوفیزیک ، ژیوشیمی ، ماهوارهها و الکترونیک افزایش یابد، طبعا آگاهیهای ما هم از جهان و از گذشته کره زمین عمیقتر میگردد.تاریخچه ، سیر تحولی و رشدمدارک و اسناد حاکی از آن است که حدود 4500 سال قبل از میلاد ، انسان موفق به استخراج مس شد، حدود 2800 سال پیش از میلاد آلیاژ مفرغ بوسیله ایرانیان شناخته شد. در سالهای 1600 تا 1300 پیش از میلاد استفاده از آهن معمول گردید. قدیمیترین نقشه زمین شناسی در 2000 سال قبل از میلاد مربوط به معادن زمرد و طلا در مصر باقی مانده است.اینکه اولین مطالعات علمی زمین شناسی از چه زمانی آغاز شده به درستی مشخص نیست، شاید اولین نوشته در مورد این علم به وسیله ارسطو ( 332 - 348 ) سال قبل از میلاد) در کتاب "السما و العالم" به رشته تحریر در آمده باشد، که در آن از تغییرات وارد بر زمین و آثار جوی ذکر به میان آمده است. بعد از جنگ جهانی دوم ( 1945 - 1939 ) با پیشرفت علوم و تکنولوژی و در نتیجه احتیاج به مواد اولیه اهمیت علم زمین شناسی بیش از پیش آشکار شد. برای جستتجوی معادن فلزی و مخصوصا نفت ، زمین شناسان را بر آن داشت که دست به یک سری مطالعات جدید در زمینه ساختمانهای تحت الارضی زده و مطالب جدید کشف نمایند.در اوایل قرن بیستم با پیشنهادات وگنر ، نظر زمین شناسان به فرضیه اشتقاق قارهها معطوف شد. در سالهای اخیر با مطالعات و توجهات بیشتر به نظریههای گسترش کف اقیانوس و تکتونیک صفحهای توسط دانشمندانی همچون مس و مورگان و با استفاده از پیشرفتهایی که در سایر علوم حاصل گردیده زمین شناسی وارد مرحله جدیدی از علوم شده است.تعریف علم زمین شناسیزمین شناسی دانش سیاره زمین است ودرباره منشا مواد و اشکال موجود بر آن صحبت میکند. گذشته این سیاره وفرایندهایی که برروی آن رخ داده یا درحال رخ دادن است و بر اشکال آن تاثیر دارد بررسی شود. برای حصول نتیجه از این مباحث در زمین شناسی باید اثر فشارهای مختلف مورد اثر بر زمین وهمچنین شیمی موادی که این سیاره از آن تشکیل شده واثر موجودات زمین در آن از جنبههای مختلف مورد بحث قرار گیرد. اطلاعات اولیه در مورد خود کره زمین نظیر پیدایش زمین عمر آن و وضعیت آن در فضا واز این قبیل ازطریق مطالعه سایر اجرام سماوی بدست میآید و گاها از این طریق با مطالعه وضع فعلی سایر اجرام شبیه زمین به طرز پیدایش رخدادها وتغییرات در گذشته زمین پی میبرند.تمام مطلعاتی که در مسیر شناخت زمین صورت میگیرد و علومی که در این مسیر پا گرفته و میگیرند در نهایت در خدمت جامعه بشری قرار میگیرد. در این علوم چگونگی استخراج واستفاده از مواد موجود در زمین و محیطهای زیستی پایدار در زمان پیدایش این مواد مورد بررسی قرار میگیرد و در علومی دیگر از خطرات ناشی از نیروهایی در حال حرکت و پویای موجود در زمین که ممکن است رفاه یا هستی انسانها را با خطر نیستی مواجه سازد آگاه میسازد. چون مواد موجود در زمین و ساختمانهای طبیعی موجود در آن از ابتدای تاریخ بشریت مورد استفاده انسانها بوده است میتوان گفت این علم از قدیمیترین علومی است که انسانها نا خودآگاه به آن پرداختهاند ودر طی قرون رفته رفته این علم و شاخههای متنوع آن مدون و طبقه بندی شدند و رشتههای فرعی وتخصصی با قوانین تعریف شده را به وجود آوردهاند که هریک بخشی از دانش زمین شناسی را تشکیل میدهند.زمین شناسی علمی است که به طور کلی در باره زمین صحبت میکند. این تعریف را باید کاملتر کرد. زیرا موضوع علوم دیگری نیز مثل هیات و نجوم و . درباره زمین صحبت میکنند. ولی مقصود از زمین شناسی ، شناسایی و مطالعه تیوریهای پیدایش زمین و مواد تشکیل دهنده آن ، بررسی عواملی که در وضعیت آن تاثیر دارند. و بالاخره مطالعه و شناسایی مواد ارزشمند زمین و نحوه استفاده از آنهاست. زمین شناسی علم قدیمی و دارای سابقه طولانی است. و بشر همواره در مورد زمین کنجکاو بوده است. حوادثی مانند زلزله ، طوفان ، سیل ، گردباد و . انسان را همواره در مورد زمین نگران میکرده. علم زمین شناسی ، یعنی آنچه که امروزه به علم جداگانه دارای رشتههای متنوعی است که بیش از دو سه قرن سابقه ندارد. و مانند سایر رشتههای علوم تحقیقات مداوم دانشمندان متعددی این علم را به پایه امروزی رسانده است.نقش زمین شناسی در زندگیزمین شناسی علم قدیمی و سابقهداری است. اصولا بشر اولیه ، همیشه در مورد زمین کنجکاو بوده است. این کنجکاوی را میتوان معلول دو علت اساسی دانست. اول اینکه بشر و سایر موجودات زنده ، هستی خود را مرهون زمین بوده و همیشه غذای خود را از آن بدست میآوردهاند و بدین ترتیب مجبور بودهاند که دایما در مورد آن مطالعه کنند تا بتوانند غذای مناسب و حدالامکان متنوعی برای خود به دست آورند. نکته دومی که بشر را در مورد زمین نگران میکرده است، وقوع حوادث ناگواری مانند زلزله ، آتشفشان ، طوفان ، سیل و نظایر آن بوده که همیشه خسارات مالی و جانی زیادی را سبب میشده است و بشر به ناچار همواره در صدد بوده است که علل این حوادث را دریابد تا بتواند حتی المقدور از وقوع آن جلوگیری و یا حداقل آن را پیش بینی کند.ارتباط زمین شناسی با سایر علومهمانند سایر علوم ، زمین شناسی نیز نمیتواند بدون کمک دیگر رشتههای علمی ، موجودیت خود را حفظ کند. مهمترین رشتههای علمی که زمین شناسی بر مبنای آنها استوار است فیزیک ، شیمی ، مکانیک ، بیولوژی و نجوماند.تقسیمات علم زمین شناسیکانی شناسی:درباره مواد تشکیل دهنده زمین ، طرز تشکیل و نحوه شناسایی آنها گفتگو میکند.سنگ شناسی:موضوع بحث آن سنگهای زمین ، تقسیم بندی و چگونگی تشکیل آنهاست.هواشناسی:راجع به آزمایشهای مربوط به هوا و مشخصات آن صحبت میکند.آب شناسی:موضوع بحث آن آبهای زمین است. این رشته خود به دو قسمت آبهای سطحی و آبهای زیر زمینی تقسیم میشود.زمین شناسی ساختمانی:درباره ساختمانهای طبیعی زمین صحبت میکند.زمین شناسی فیزیکی:در باره مشخصات طبیعی زمین صحبت میکند.دیرینه شناسی:راجع به موجودات زندهای که در قدیم زندگی میکردهاند و شرایط زندگی آنها بحث میکند. با استفاده از این رشته میتوان سن طبقات مختلف زمین را محاسبه کرد.رسوب شناسی:راجع به رسوبات و نحوه تشکیل آنها صحبت میکند.چینه شناسی:موضوع بحث آن درباره طبقات مختلف زمین و ارتباط آنها با یکدیگر است.ژیومرفولوژی:موضوع بحث آن در مورد عوارض زمین است و درباره طرز پیدایش پستیها و بلندیها گفتگو میکند.ژیوفیزیک:درباره خواص فیزیکی زمین نظیر جاذبه ، ثقل ، فشار و حرارت بحث میکند. در قسمتی از این رشته که به نام ژیوفیزیک عملی معروف است ، نحوه استفاده از خواص زمین در پیگیری و اکتشاف مواد معدنی بحث میشود.ژیو شیمی:راجع به خواص شیمیایی زمین و ترکیب مواد تشکیل دهنده آن گفتگو میکند. در این رشته نحوه استفاده از خواص شیمیایی عناصر تشکیل دهنده زمین در اکتشاف مواد معدنی مورد بحث است.زمین شناسی اقتصادی:این رشته از زمین شناسی درباره آن دسته از مواد زمین که ارزش اقتصادی دارند صحبت میکند. و نحوه و شرایط تشکیل آنها را بررسی میکند.زمین شناسی مهندسی:در باره چگونگی استفاده از اطلاعات زمین شناسی در کارهای مهندسی نظیر سد سازی ، جادهسازی و . گفتگو میکند.فتوژیولوژی:به کمک این رشته میتوان با استفاده از عکسهای هوایی زمین ، نقشه زمین شناسی تهیه کرد.زلزله شناسی:زمین لرزهها را مورد بررسی قرار میدهد.آتشفشان شناسی:آتشفشانها و فعالیتهای آتشفشانی را مورد بررسی قرار میدهد.اقیانوس شناسی:اقیانوسها را مورد بررسی قرار میدهد.پالیو ژیوگرافی:درباره شکل و توزیع خشکیها و دریاهای زمین در ادوار گذشته زمین شناسی گفتگو میکند.پالیو بوتانی:راجع به گیاهانی که در قدیم میزیستهاند و چگونگی شناسایی آنها گفتگو میکند.دورسنجی:در آن نحوه بررسی زمین با استفاده از ماهوارهها مورد بررسی قرار میگیرد.غارشناسی:در آن نحوه پیدایش غارها مورد بررسی قرار میگیرد .زمین شناسی دریایی:در آن در مورد آبها بحث میشود.زمین شناسی ساختمانی و تکتونیک:درباره ساختهای مختلف سنگهای تشکیل دهنده پوسته ، چگونگی تشکیل و ارتباط آنها با عوامل داخلی زمین ، بحث میکند. |
فیزیک در چند دقیقه | Physics In Minutes فیزیک در چند دقیقه | Physics In Minutes مطالبی که قصد دارم تو این نشریه بزارم، برگرفته شده از کتابهای " In Minutes " از انتشارات " Quercus " است که هر کدوم به موضوع خاصی در حوزه علوم پایه یا علوم انسانی میپردازد. هر کتاب شامل حدود دویست سرفصل و شرحی مختصر بر مفاهیم مربوطه هست.کتاب فیزیک در چند دقیقه در واقع ترجمهای هست از کتاب " Physics In Minutes " به قلم " Giles Sparrow " سرفصلها | Contents مکانیک کلاسیک | Classic Mechanic مکانیک کلاسیکتندی، سرعت و شتابجرم، اینرسی و وزناصطکاکتکانهکار، انرژی و توانانرژی جنبشی و پتانسیلبرخوردهای کشسان و ناکشسانقوانین حرکت نیوتنمعادلات و نمودارهای حرکتمدارهاقوانین حرکت سیارهای کپلرگرانش نیوتنتکانه زاویهاینیروهای جانب و مرکز گریز از مرکزاثر کوریولیسماشینهای سادهتغییر شکلکشسانی، فشار و کششقوانین گازهانظریه جنبشی گازهاقانون آووگادرومکانیک سیالاتاصل ارشمیدساصل برنولیآشوبامواج | Waves امواجویژگیهای امواجقانون هویگنستداخلمدولاسیون (محفظه بندی)امواج صوتیاثر داپلرآکوستیکهارمونیکها و تشدیداپتیکبازتابشکستبازتاب کلیپراشتوان تفکیکپراکندگی و جذبقطبیدگیعدسیها و منشورهاتلسکوپمیکروسکوپتوری و پراشتداخل سنجیترمودینامیک | Thermodynamics ترمودینامیکدما و اندازهگیری آنصفر مطلقانتقال گرماآنتالپی گرما و آنتروپیقوانین ترمودینامیکظرفیت گرماییگرمای نهانموتورهای گرماییچرخه کارنوالکترومغناطیس | Electromagnetism الکترومغناطیس نور مرییتابش فروسرخامواج رادیوییمایکروویوتابش فرابنفشپرتوهای X پرتوهای گاماطیفسنجیفوتونلیزیرهولوگرافیتابش جسم سیاهتابش چرنکفماده | Material مادهحالتهای مادهحرکت براونیعنصرهاساختار اتمیالکترونپروتوننوترونپادمادهایزوتوپطیفسنجی جرمیونیزاسیونطیف گسیل و جذبمدل اتمی بورفلویورسانسساعت اتمیجدول تناوبیپیوندهای یونیپیوند کووالانسیپیوند فلزیواکنشهای شیمیاییپیوندهای درون مولکولیمحلولهابلورشناسی پرتویمیکروسکوپ نیروی اتمیالکتریسیته | Electricity الکتریسیتهالکتریسیته ساکنجریان الکتریکیاختلاف پتانسیلنیروی محرکه الکتریکیمقاومت و قانون اهمسلولها و باتریهاخازنمدارمغناطیسانواع مغناطیسقانون کولن و قانون نیروی آمپرالقای الکترومغناطیسیآهنربای الکتریکیجریان متناوبترانسفورماتورموتور الکتریکیمولدالکترونیک آنالوگ و دیجیتالنیمه هادیدیودترانزیستوردروازههای منطقیمدار مجتمعابررساناییلوله افزاینده فوتوالکتریکلوله پرتوکاتدیدستگاه بار جفتشدهفیزیک هستهای | Nuclear Physic فیزیک هستهایواپاشی آلفاواپاشی بتاگسیل گامانوترینونیمه عمرانرژی بستگیزنجیره واپاشیرادیومتری و اندازهگیریهای ایزوتوپیشمارشگر گایگرانرژی شکافتسلاحهای هستهایفیزیک کوانتومی | Quantum Physic فیزیک کوانتومیپدیده فتوالکتریکدوگانه موج - ذرهفرضیه دو برویمیکروسکوپ الکترونیمعادله موجی شرودینگرتونلزنی کوانتومیتفسیر کپنهاگکوانتوم و اصل عدم قطعیت گربه شرودینگردیگر تفسیرهای کوانتومیعدد کوانتومیاسپینبوزونها، فرمیونها و اصل طرد پاولیتصویرسازی تشدید مغناطیسیتبهگنیدرهم تنیدگیرایانش و رمزنگاری کوانتومیابرشارهها (ابرسیالها)فیزیک ذرات | Particle Physic فیزیک ذراتمدل استانداردشتابدهنده ذراتکوارکلپتونهانیروهای بنیادینیروی الکترومغناطیسیالکترودینامیک کوانتومیبوزون پیمانهایپدیده کاسیمیر و انرژی نقطه صفرنیروی هستهای قویکرومودینامیک کوانتومینیرو هستهای ضعیفمیدان هیگز و بوزون هیگزنظریه وحدت بزرگتقارنگرویتننظریههای همه چیزنظریههای ریسمانابعاد اضافیبرخورد دهنده بزرگ هادرونینسبیت و کیهانشناسی | Relativity And Cosmology نسبیت و کیهانشناسیسرعت نورنسبیت خاصاتساع زمان و عامل لرنتسانقباض لرنتسهم ارزی جرم - انرژیپارادوکس دوقلوهافضا زماننسبیت عامهمگرایی گرانشیموجهای گرانشیتکنیکی و سیاهچالهکرم چالهماشین زمانپارادوکس پدربزرگتابش هاکینگقانون هابلمهبانگ (انفجار بزرگ)تابش زمینه کیهانیماده تاریکانرژی تاریکاصل انسانگر |
نوبل میراث گذشته یا رهگشای آینده هفته گذشته فصل جوایز نوبل سال 2019 به اتمام رسید. برندگان این جایزه تاریخی و شاید مهمترین جایزهمعاصر معرفی شدند و البته مانند همه سالهای دیگر برخی از این انتخابها به خصوص در زمینه ادبیات و صلح با حاشیه همراه بود.شاید هیچ رسانه جدی یا نیمه جدی وجود نداشته باشد که هر سال به بهانه نوبلها به برندگان و تاریخ و چشم انداز این جایزه و برندگان آن نپردازد.از دو حوزه ادبیات و صلح که بیش از سایر شاخههای علمی قابل ت ویل و تفسیر شخصی هستند که بگذریم و همچنین اگر از جایزه اقتصاد به یاد آلفرد نوبل که در واقع افزودهای بر این جایزه است، چشمپوشی کنیم، با نوبل علمی مواجه خواهیم بود.جوایزی که هر سال مگر در سالهایی که شعلههای جنگ اجازه برگزاری نوبل را نداده است به دانشمندان زندهای حداکثر سه دانشمند - اهدا میشود که مطالعات و تحقیقات آنها مهمترین کشفیات یا ابداعات حوزه شیمی، فیزیک و پزشکی به شمار میرود.میراث نوبلاین جوایز بر مبنای وصیتنامه آلفرد نوبل اهدا میشوند و بخش نقدی آن نیز از سرمایهگذاری که بر داراییهای او صورت گرفته است تامین میشود. اگرچه در سالهای اخیر جوایزی با ارزش مادی بیش از نوبل طراحی شده و اهدا میشوند اما آنچه نوبل را متمایز میکند، تنها مبلغ جایزه نقدی نیست.نوبل در طول بیش از یک قرنی که از طراحی و اهدای آن میگذرد، موفق به کسب جایگاهی اجتماعی شده است.نوبل در نقش پدیدهای اجتماعیساختار جامعه علمی، تعامل آن با اجتماع و سازوکار نخبه گرایانه این جایزه آن را به پدیدهای اجتماعی بدل کرده است و در نهایت باعث شده است جوایز علمی نوبل، حداقل در ذهن عموم مردم و جامعه علمی، به عنوان معتبرترین و نخبهگراترین جوایز علمی و بالاترین مقام علمی برای رشتههای فیزیک، شیمی و پزشکی بدل شود.این ساختار اجتماعی - علمی البته که خالی از نقد نیست و از زوایای مختلفی به نقد آن پرداخته شده است.برخی از این نقدها شاید لایههای سریع و ظاهری را هدف گرفته باشند و بخشی دیگر مسایل عمیقتر مربوط به این جایزه و در حالتی کلیتر ساختار علم را به چالش میکشد.نوبل بازمانده دوران قدیمیکی از نقدهای موجود درباره نوبل به این موضوع بر میگردد که آنچه الهام بخش آلفرد نوبل در شکل دادن به این جایزه بود، بازمانده تفکری است که از عصر آغازین دوران مدرن در علم به یادگار مانده است.در دوران آغازین رشد علم مدرن، بسیاری از دانشمندان و فعالان علمی برای اینکه بتوانند به کارهای تحقیقاتی و پژوهشی خود ادامه دهند، چارهای جز این نداشتند که به سراغ حامیان متفاوت بروند. این حامیان نه تنها بخشی از هزینههای فعالیت آنها را بر عهده میگرفتند یا با وارد کردن آنها در ساختار دیوانی خود، منصبی درآمدزا برای ایشان ایجاد میکردند که از سوی دیگر حمایتی سیاسی نیز در شرایط آشفته آن دوران اروپا به وجود میآوردند.به همین دلیل هم دانشمندان مختلف سعی میکردند به بهانههای مختلف توجه این حامیان را جلب کنند. نمونه معروفی از این تلاش برای مثال به زمانی برمیگردد که گالیله در تلاش برای به دست آوردن حمایت خاندان مدیچی در فلورانس چهار قمر نویافته مشتری را که امروز به نام قمرهای گالیلهای میشناسیم به نام اقمار مدیچی بنامد.تاریخی پیش از دوران مدرناین نوع حمایت کردنها البته زاده دوران مدرن نیست. برای مثال در تاریخ علم دوران مختلف شاهد حمایتهای پادشاهیها و حکمرانهای محلی از دانشمندان، ادبا، فلاسفه و غیره هستیم.در تاریخ کشور خود ما میتوانید چنین حمایتهایی را در داستان شخصیتهای معروفی چون ابن سینا، ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین توسی، کاشانی و تقریبا هر چهره جدی علم و ادبیات مشاهده کنید.البته این حمایتهای تعاملی دو سویه بود از یک سو دانشمندان فرصت و آرامشی به دست میآوردند که به کارهای خود برسند از سوی دیگر آنها به عنوان بخشی از ویترین و نمایشگاه دولتها و یا خاندانهای حامی آنها به ابزاری برای جلب امتیاز اجتماعی در مناسبات قدرت تبدیل میشدند. به همین دلیل هم در مواردی شاهد اختلاف جدی میان حکومتها یا خاندانها برای به خدمت گرفتن شخصیتی خاص و ویژه بودهایم.جوایزی برای تشویق دانشمنداندر این ساز و کار، در مواردی که دانشمندان یا ادبا، ابداعی تازه انجام میدادند یا رضایت حامیان خود را به واسطه فعالیت خود جلب میکردند، این حامیان به واسطه جوایزی از این دانشمندان حمایت میکردند. گاهی این جوایز در شکل صله و پرداختی مالی بود و گاهی در قالب هدیه دادن نمونه جانوران و حیوانات یا کتابهای کمیابی که این افراد از دل سایر روابط اجتماعی سیاسی خود به دست آورده بودند.این جوایز چه به صورت مالی و چه در قالب اشیا یا جانداران غریب از یک سو باعث ایجاد انگیزه مضاعف دانشمندان یا به طور کلی حمایت شوندهها میشد و آنها را ترغیب میکرد تا در آینده برای جلب نظر و توجه ویژه حامیان موضوعات مورد علاقه آنها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین به خود آنها جایگاه و شخصیت متفاوتی نسبت به بدنه اجتماع میداد.تشابه نوبل و هدایای دوران قدیمجایزه نوبل و البته بقیه جوایز علمی در اساس دنباله رو چنین سنتی هستند. روندی برای به رسمیت شناخته شدن، ارج دیدن و اعتبار گرفتن از فعالیت علمی برای دانشمندانی که فعالیت آنها اثرگذار یا پیشرو بوده است. البته این پیش رو بودن یا اثرگذار بودن یا به عبارتی بهترین کار را ارایه دادن به این معنی است که این کار باید مورد ارزیابی قرار بگیرد و این ارزیابی به معنی گرفتن مهر تایید جامعه علمی بر اساس ساختارهایی است که این جامع برای تعریف خود، موفقیت، پیشرفت و از همه مهمتر جهت و سوی علم تعریف کرده است.شاید در نگاه اول شباهت میان جایزه نوبل و تشویقهای دوران قدیم آشکار نباشد. اما اگر کمی دقت کنیم میبینیم هر دو باعث ارتقای موقعیت دانشمند دریافت کننده و حتی سازمان و دانشگاهی که او در آن خدمت میکند میشود. این افزایش اعتبار برای موسسه استخدامی در واقع به حدی است که تعداد برندگان نوبل، به یکی از مولفههای ارزیابی جایگاه موسسات علمی بدل شده است.این موفقیت اگرچه برای عمده دانشمندان دیرهنگام به دست میآید اما عمدتا آنها را در فضای آکادمیک برای استفاده از امکانات و خدمات این جامعه تضمین میکند. همچنین با تعیین مسیر کمیته اهدا کننده جایزه نوبل و با توجه به اهمیتی که این جایزه در ارتقا ساختار موسسات آموزشی و دریافت کننده دارد، هم موسسات تشویقها و حمایتهای بیشتری برای تحقیقاتی که بتواند در نهایت منجر به دریافت نوبل شود ایجاد میکنند و هم افراد برای به دست آوردن این جوایز سعی میکنند تا مسیری را دنبال کنند که شانس بیشتری برای رسیدن به این موفقیت را داشته باشد. نوبل و سایر جوایز مهم علمی که اعتبار بالایی دارند درواقع به نوعی مسیر تحقیقات آینده را نیز مشخص میکنند.کارآمدی میراث قدیم برای دوران امروزاین موارد به تنهایی متضمن هیچ نکته منفی نیست اما سوالی که منتقدان دارند این است که آیا ساختاری قدیمی که از پیش از قرون وسطی وجود داشته است برای ماهیت علم و جامعه علم مناسب است؟ و بیانگر سازوکار پیچیده دنیای امروز علم هم هست یا خیر؟آیا در شرایط ایده آل نباید فضایی ایجاد شده باشد که دانشمندان حداقل از نظر نظری تنها بر مبنای کنجکاوی و جستجوی حقیقت و واقعیت جهان به کار بپردازند؟جایزهای مانند نوبل در نهایت هر سال به سه پژوهشگر اهدا میشود و آیا در دنیای چندین و چند بعدی علم امروز این اقلیت که از مزایای دیوانی و اجتماعی برخوردار میشوند بازتاب دهنده همه جهتها و مرزهایی است که تلاش برای تغییر درک انسان نسبت به محیط به روش علمی در حال رخ دادن است؟حتی با در نظر گرفتن محدودیت جایزه در سه حوزه علم و اینکه بخش مهمی از رشتههای علمی در این فهرست قرار ندارند و البته تاکید بر اهمیت اجتماعی که این جایزه به دست آورده است، دلایلی وجود دارد که منتقدان به آن تکیه میکنند و ناکارآمدی این جایزه را به رخ میکشند.قانون سه نفریکی از این موارد تاکید قوانین جایزه نوبل بر اهدای آن به حداکثر سه نفر است. این نکته باعث میشود تا در بسیاری از موارد هیات انتخاب جایزه مجبور شود دست به انتخاب سه نفر از کسانی بزند که از دید آنها موثرترین نقش را در یک رویداد، کشف یا دست آورد علمی داشتهاند. دنیای علم امروز کمتر از هر زمانی بر دوش افراد پیش میرود و کار آنها نتیجه همکاریهای طولانی و یا همفکری هایی است که بین تعدادی بیش از سه نفر اتفاق میافتد. شاید آشناترین نمونه در این زمینه هنگامی بود که نوبل جایزه فیزیک خود را به آشکار سازی امواج گرانشی اهدا کرد.مقاله مربوط به آشکاری سازی این امواج، امضای حدود هزار دانشمند را بر خود داشت اما به دلیل همین دستورالعمل این جایزه تنها به سه نفر دانشمند اهدا شد. نکته مهم اینکه برخلاف نوبل صلح که جوایز خود را به گروهها و سازمانها نیز اهدا میکند، نوبل علمی از اهدای جوایز به تیمهای تحقیقی و پژوهشی خودداری میکند.آنها که از نوبل باز میمانندگاهی نیز دانشمندان به دلایل مختلف از رده منتخبین باز میمانند.در سال 2003 نوبل پزشکی به مبدعان ساختار تصویربرداری MRI اهدا شد. هیچ شک یا اختلاف نظری در بین جامعه علمی وجود ندارد که اگر قرار به انتخاب سه نفر به عنوان پیشگام در این زمینه باشد، پاول لاتربو Paul C Lauterbu و پیتر منسفیلد Peter Mansfield و ریموند دمادیان Raymond Damadian این سه نفر خواهند بود.با این وجود در سال 2003 نوبل پزشکی تنها به دو نفر اول رسید و این مساله با توجه به سابقه اختلاف هایی که عمدتا میان دمادیان و لاتربو وجود داشت منجر به مناقشهای عظیم شد تا حدی که دمادیان آگهیهای بزرگی را در روزنامههای دارای شمارگان بالا ( از جمله نیویرک تایمز و لس آنجلس تایمز) منتشر کرد تا نقش خود را در این کشف یادآوری کند. او در گفتگویی در این باره گفت این اتفاق مانند این بود که صبح از خواب بلند شوی و ببینی تاریخ تغییر کرده است و گروهی تصمیم گرفتهاند تو و نقش تو را در این تاریخ حذف کنند.البته این اختلاف ریشههای پیچیدهای دارد، اما در هر حال نشان دهنده بخشی از اختلاف هایی است که بر روش انتخاب وجود دارد. منتقدان نوبل ادعا میکنند از آنجایی که جامعه علمی قبل از اهدای این جایزه رابطه خوبی با دمادیان نداشت عمدتا به دلیل اینکه او درآمد قابل توجهی از ثبت حق اختراعهای قبلی خود به دست آورده بود و این نظر در تصمیم هیات انتخاب نوبل نیز تاثیر گذاشته بود.اما در مقابل میتوان این استدلال را مورد اشاره قرار داد که اگر نوبل قرار است بازتاب دهنده تفکر و نشان اعتبار جامعه علمی باشد آیا باید ملاحظات غیر علمی آن را نیز در رفتار و تصمیم خود مورد اشاره قرار دهد؟دانشمندی ایزولهای که وجود ندارددر سال جاری دو سیاره شناس به نامهای Michel Mayor و Didier Queloz به دلیل کشف 51 - فرس اعظم ب، نخستین سیاره فراخورشیدی که به دور ستارهای در رشته اصلی میگردید، برنده جایزه نوبل فیزیک شدند. این جایزه به نوعی ارج نهادن و اعتبار بخشیدن به شاخه مهمی از سیاره شناسی است که احتمال میرود در سالهای پیش رو درک ما از جهان را تغییر دهد. از زمان کشف 51 فرس اعظم ب تا کنون هزاران سیاره فراخورشیدی دیگر کشف شده است اما این جایزه بیشتر به شکل نمادین به شاخه سیارههای فراخورشیدی اهدا شد.اگر قرار بود این جایزه 5 سال پیش اهدا شود به در کنار مایکل کمیور و دیدیر کوآلز حتما جفری مارسی نیز این جایزه را شریک میشد.او یکی از پیشگامان اکتشافات سیارات فراخورشیدی است او و گروهش روشهای متعددی از کشف سیارههای فراخورشیدی را توسعه دادند و در کشف 70 مورد از 100 نخستین سیاره فراخورشیدی کشف شده مشارکت داشتند. او همچنین نخستین منظومه خورشیدی را که به گرد ستارهای خورشید مانند میگردد (اوپسیلون آندرومدا) کشف کرد.تا سال 2014 نام او در رده یکی از نامزدهای اصلی نوبل به شمار میرفت و کمتر کسی میتوانست تصور کند که جایزهای به حوزه فراخورشیدی اهدا شود و شامل نام او نباشد. در سال 2015 آذین قریشی خبرنگار محقق علم در بازفید در مقالهای درباره تعرضها و سورفتار جنسی جفری مارسی منتشر کرد.این مقاله منجر به تحقیقات در زمینه رفتار او شد و در نهایت رفتار او مورد بازبینی دانشگاه قرار گرفت.مجموعه این اتهامات اعتبار سنجی شده، باعث شد عملا او شانس خود در دریافت جایزه نوبل به خصوص در دوران معاصر و پس از جنبش "منهم" ( MeToo ) از دست رفته ببیند.برخی از هواداران علم محض ادعا میکنند که باید رفتار علمی و رفتار شخصی افراد را از هم جدا کرد. این نکتهای است که باید با دقت بیشتری مورد بررسی قرار داد اما واقعیت این است که علم، دانشمند و جامعه در حال تعاملی دایمی با هم هستند و از هم تاثیر میپذیرند. جامعه علمی از عدم دریافت جایزه نوبل جفری مارسی برآشفته نشد اگرچه کارهای علمی او را انکار نمیکند، اما میپذیرد که باید مطابق جامعه و ارزشهای آن تغییر کند و در مواردی خود را اصلاح کند. در این مورد هم بار دیگر هیات انتخاب بازتاب دهنده تفکر و ایده حاکم بر جامعه علمی بودند. اگر این جایزه به مارسی اهدا میشد احتمال فراوانی وجود داشت که انتقادات تند و تیزی نه تنها به نوبل که به کل جامعه علمی وارد شود و جامعه علمی و کمیته نوبل به نظرم به درستی متهم به نادیده گرفتن سوء رفتارهای دانشمندان میشدند.آیا زندگان تاریخ را مینویسند؟یکی دیگر از نقدهایی که به نوبل وارد میشود، این است که به دلیل اعتبارش دقت فراوانی میکند تا به افرادی اهدا شود که تحقیقات آنها، به ثمر نشسته و جامعه علمی آنها را تایید کرده است اما تایید اعتبار نظریات علمی به خصوص در حوزههایی که در مرزهای دانش قرار دارند امری سریع نیست. از زمان فرمول بندی امواج گرانشی و پیشنهاد روش تفکیک آنها تا زمانی که نخستین نشانهها تفکیک و آشکار شدند حدود نیم قرن زمان برد.در سال 1962 جایزه نوبل پزشکی به سه دانشمند برای کشف و ارایه روش درک ساختار DNA رسید. فرانسیس هری کامپتون، جیمز واتسون و ماریس هیو فردریک ویلکینز این جایزه را به صورت مشترک نوبل را دریافت کردند. در حالی که بخش عمدهای از تحقیقات آنها بر مبنای کارها و تحقیقات رزالیند فرانکلین، بنا شده بود. فرانکلین نقش مهم و مستقیمی در تحقیقاتی شد که در نهایت منجر به درک ما از ساختار DNA شد با این وجود فرانکلین در سال 1958 و در سن 37 سالگی درگذشت. تا آن سال هنوز جامعه علمی به اجماع بر سر توصیف ارایه شده در خصوص DNA دست نیافته بود و تنها پس از فعالیتهای ویلکینز بود که توجه اجماع علمی به آن جلب شد. زمانی که کمیته نوبل تصمیم گرفت جایزه نوبل را به کاشفان DNA بدهد به دلیل اینکه فرانکلین در آن زمان درگذشته بود و جایزه نوبل به درگذشتگان تعلق نمیگیرد، نام او نیز مطرح نشد.این مساله تنها از نظر قدردانی فردی دارای اهمیت نیست. بخشی از اهمیت داستان به این بر میگردد که در آینده زمانی که بسیاری از مردم به تاریخ غیر دقیق و سطحی یک پدیده علمی رجوع میکنند، شاید با دیدن اینکه سه دانشمند بای کشف ساختار DNA جایزه نوبل گرفتهاند این ایده را قبول کنند که همین سه نفر تنها نقشهای اساسی را در این زمینه داشتهاند.نوبل: عرصه انحصاری مردان سفیدیکی دیگر از نقدهای مطرح شده در زمینه نوبل به مساله سهم جنسیتها و اقلیتها در این جوایز بر میگردد. منتقدان به طور خلاصه معتقدند، نوبل بازتاب دهنده ایده دانشمندی است که مرد سفید پوست است و بازتاب دهنده وضعیت و تنوع موجود در جامعه علمی نیست.این موضوع به طور خاص بارها در نقد فمینیسم از ساختار علم مورد توجه قرار گرفته است و آن را نشانهای از این مساله برآورد کردهاند که علم در نهایت ساختاری مردسالار و مبتنی بر ساختار قدرتی است که در خدمت مردان سفید پوست طراحی و ایجاد شده است.دلایل خوبی برای این فرض وجود دارد.تا کنون 110 جایزه نوبل در حوزه پزشکی به 219 نفر اهدا شده است. از این تعداد تنها 11 نفر زن بودهاند، یعنی حدود 5 %. در 11 جایزه نوبل شیمی که به 184 برنده اهدا شده است تنها 5 زن دیده میشوند که حدود 2 ٫ 7 % برندگان است. این تعداد در جوایز فیزیک که در 113 دوره به 213 برنده اهدا شده است تنها به 3 نفر خلاصه میشود که 1 ٫ 4 % کل برندگان را شامل میشود.تعداد سیاهپوستانی که یکی از نوبلهای علمی (فیزیک، شیمی یا پزشکی) را دریافت کردهاند تا کنون صفر نفر بوده است. تعداد برندگان جایزه نوبل (علوم) که حداقل به طور علنی متعلق به جامعه LGBTQ + بودهاند نیز صفر است.نگاهی به وضعیت جامعه علمی امروز به خوبی نشان میدهد که این نسبت بیانگر اجزای تشکیل دهنده جامعه علمی نیست. آیا این مساله نشان دهنده یک جانبه گرایی و نگاه تنگ کمیته انتخاب نوبل است؟پیچیدگی تعامل جامعه و جامعه علمیبعید نیست که تهمانده چنین نگاهی بر تفکر برخی از اعضا کمیته نوبل حاکم باشد اما مساله به این سادگی نیست. مطابق معمول باید بر این نکته تاکید کرد که هر نسبتی میان دو موضوع ( Correlation ) الزاما به معنی علیت میان دو پدیده ( Causation ) نیست.برای مثال درباره اعداد فوق باید نیم نگاهی به تحولات اجتماعی و تاریخی نیز بیندازیم.برای مثال با وجود تاریخ طولانی دانشگاههای ایالات متحده برای نخستین بار در سال 1946 بود که یک آمریکایی آفریقایی تبار یعنی ادوارد الکساندر بوشت، موفق به کسب دکتری از یکی از دانشگاههای آمریکایی شد. نخستین زن آفریقایی تبار آمریکایی شربی آن جکسون بود ( Shirley Ann Jackson ) که در سال 1946 موفق به کسب دکترای خود از دانشگاهی آمریکایی در رشته فیزیک شد. همچنین نخستین زنی که توانست در ایالات متحده مدرک دکترای فیزیک دریافت کند، جنی روزنتال براملی ( Jenny RosenthalBramley ) بود که در سال 1929 مدرک خود را اخذ کرد.پذیرش رفتارهای جنسی غیردگرجنسی تا همین الان هم با چالشهای فراوانی مواجه است. هنوز در بسیاری از کشورها این رفتار به عنوان بیماری شناخته شده و حتی روشهای تغییر تمایل جنسی خطرناکی برای آن ارایه میشود. تعداد قربانیان این دیدگاه به هیچ وجه کم نیست و اتفاقا دانشمندان هم سهم قابل توجهی از این تبعیض را چشیدهاند. یکی از نمونههای بارز آن شاید آلن تورینگ باشد. یکی از پیشگامان رایانه که دستگاه رمز شکن او منجر به پایان زودهنگام جنگ جهانی شد و گفته میشود در جلوگیری از مرگ چند میلیون نفر نقش داشته است. او به دلیل تمایلات همجنس گرایانه خود تحت درمانهای شدید دارویی قرار گرفت و در نتیجه آن دست به خودکشی زد.در ایالات متحده و سایر کشورها دیدگاههای نژاد پرستانه یا حداقل ضد اقلیتهای خاص نه تنها سابقه تاریخی دارد که هنوز نیز وجود دارد.اختلاف طبقاتی اقتصادی میان سفید پوستان و سیاه پوستان، تبعیض هاتی خشونت بار علیه اقلیتها، زنان و سایر گروههای غیر اکثریت به طور طبیعی باعث میشود که این افراد فرصتهای کمتری برای ورود به دنیای علم پیدا کرده و حتی در صورت ورود با تبعیض هایی اجتماعی که به این جامعه نفوذ کرده است مواجه شوند. هنوز هم بسیاری از مردان دانشمند حضور زنان در آزمایشگاهها و بخشهای تحقیقاتی را موجب حواس پرتی میدانند. همین پارسال ( 2018 ) بود که سرن ناچار شد پس از آنکه سخنان یکی از دانشمندانش به رسانهها درز کرد که در آن بیان میکرد علم به دست مردان ساخته شده است و زنان جایگاهی در آن ندارند عضویت او در سرن را تعلیق کند.جمع کثیری از دانشمندان نام دار متهم به آزار جنسی همکاران زن خود یا حداقل برخوردار از دیدگاههای ضد زن متعدد هستند.ریچارد فاینمن یکی از چهرههای نامدار فیزیک معاصر که الهام بخش بسیاری از دانشمندان بعد از خود بوده است به طور مکرر دیدگاههای تحقیرگرانهای نسبت به زنان در نوشتههای خود بروز داده است. ( برای نمونه این متن را مطالعه کنید).گزارشهای سال 2018 در بازفید به قلم آذین قریشی، پیترآلدهاوس و ویرجینیا هیوز مجموعهای از سورفتارهای جنسی فیزیکدان و چهره عامه پسند فیزیک لاورنس کراوس را آشکار کرد. در پی این گزارشها بود که دانشگاه ایالتی آریزونا بعد از تحقیقات مستقل سورفتار او را تایید و گروه پژوهشی او را منحل کرد.متاسفانه نمونه چنین رفتارهایی انگشت شمار نیست. اگرچه شاید خبر آن به دلیل ساختار مرجعیت و قدرتی که درون دنیای علم وجود دارد کمتر منتشر میشود.بدین ترتیب اقلیتها و زنان، نه تنها به دلیل شرایط اجتماعی کمتر فرصت حضور در عرصههای علمی را پیدا میکنند که زمانی که وارد این دنیا میشوند به دلیل تبعیضهای موجود راه دشوارتری برای پیشرفت و رقابت با همکاران مرد و اکثریت خود دارند.اوضاع در سالهای اخیر بهتر شده است اما در نظر داشته باشیم که هنوز این موارد در جامعه وجود دارد. از سوی دیگر با توجه به ساختار نوبل علم که قرار است به تحقیقات تایید شده اهدا شود، این جایزه بیش از اینکه بازتاب دهنده ساختار امروز جامعه علمی باشد بازتاب دهنده ساختار چند دهه قبل خواهد بود.در نظر گرفتن این نکات باعث میشود که خیلی راحت نتوان میان تعداد کم برندههای زن یا اقلیت نوبل علم با تفکر حاکم بر کمیته انتخاب رابطه الزاما علت و معلوم برقرار کرد. با این وجود این موضوع حتما شاخصی در برآورد وضعیت موجود میتواند به شمار آید.ضمن اینکه موارد دیگری نشان از آن دارد که تغییر ساختار جامعه و به تبع آن جامعه علمی خود را در جوایز نوبل نشان داده است. برای مثال 30 درصد جوایز نوبل علمی تعلق گرفته به ایالات متحده به مهاجران رسیده است. موضوعی که شاید نشانی از تغییر نگاه و سیاستهای مربوط به پذیرش مهاجران در دهههای قبلی در ایالات متحده باشد.علم و دانشمند: درهم تنیده یا مستقل؟بدین ترتیب یک بار دیگر به مساله پیچیده رابطه میان علم و دانشمند باز میگردیم. آیا میتوان این دو را از هم جدا کرد؟ شاید نگاههای فردی دانشمندان در نظریات و نتایج تحقیقات روز نداشته باشد اما حتما در ساختار علم و جامعه علمی نقش بازی میکند و این موضوعی است که شاید لازم باشد هنگام ارزیابی ساختار علم به آن توجه کنیم.همین مساله باعث بروز نقد دیگری در زمینه نوبل و سایر جوایز و بزرگداشتهای علمی میشود. اعتبار نوبل درست یا غلط باعث شده است تا برندگان آن به عنوان نماد و نمایشی از کلیت ساختار علم برآیند. رفتار آنها و حرفهای آنها در رسانهها بازپخش میشود. آنها به ستارههای رسانهای بدل میشوند و همین هم باعث میشود تا رسانههای غیر علمی توجه بیشتری به کارها و حرفهای آنها انجام دهند و از سوی دیگر جایگاه اخذ شده توسط آنها باعث میشود تا نقد و مقابله با سخنان آنها برای بسیاری از مردم عادی و رسانههای غیر تخصصی دشوار یا حتی غیر ممکن باشد.به همین دلیل هم هست که گاه رفتارهای اجتماعی ایشان به کلیت علم تعمیم داده میشود. اما مشکل دیگر زمانی است که این افراد متخصص در حوزههای علمی به بیان ایده هایی میپردازند که با اجماع علمی متفاوت و حتی در مواردی ضد علمی و شبه علمی است.پارادوکس دانشمندان حامی شبه علمهمین نکته تناقض را نشان میدهد چطور ممکن است دانشمندی برنده نوبل، که عالیترین و معتبرترین جایزه علمی جهان است سخن از شبه علم بگوید؟ آیا اگر او ایدهای را مطرح کرد به این معنی نیست که باید علمی باشد؟ جواب ساده است: خیر.علم امروز ساختاری به شدت پیچیده و تخصصی دارد و شما ممکن است در حوزه تخصصی خود پیشگام و مرجع باشید اما در حوزهای دیگر که حتی در همسایگی تخصص شما است کاملا اشتباه کنید.نکته مهم روش علم این است که حتی زمانی که شما در مورد حوزه تخصصی خود سخن میگویید سخنان شما نه تنها میتواند که باید با پرسش مواجه شده و از صافی نقدهای مکرر بگذرد طبیعتا این روند برای سایر حوزهها نیز صادق است.متاسفانه برخی ا ز دانشمندان و به دلایل علاقهای به این تفکیک ندارند. آنها گاهی به بیان اینکه من دانشمند هستند گمان میکنند که در هر موضوعی که سخن بگویند باید با پذیرش عموم مواجه شوند. اگر شما از کسی سوال کردید که این گزارهای که بیان کردهای به چه دلیل درست است و جوابش این بود که من دانشمند هستم، میتوانید با قطعیت بالایی مطمین باشید که با رفتاری غیر علمی طرف هستید.دانشمندان به هیچ وجه علامهها یا علمای جامع الاطراف نیستند و نظراتشان به خصوص خارج از حوزه تخصصی خود ارزشش تنها به پشتوانه منطق، دادهها و شواهد است. همان طور که ارزش حرفهای من و شما اینگونه است.عدم درک این برداشت باعث مشکلات زیادی میشود به خصوص اینکه فهرست کسانی که در رده دانشمندان معروف و در این مورد برنده نوبل بوده و اعتقادات غیر علمی داشته و آنها را ترویج میکردند کم نیست.برای مثال فهرست زیر را مرور کنید.پیر و ماری کوری (و البته بیشتر پیر) هر دو از حامیان اوساپیو پالادینو ( Eusapia Palladino ) بودند که یکی از اصطلاحا مدیومهای معروف بود. او ادعا میکرد میتواند با ارواح صحبت کند، اشیا را جابجا و اجسام را به حالت معلق در آورد.فیلیپ لنارد برنده نوبل فیزیک 1905 از هوادارن نظریه فیزیک نژاد ژرمن بود. جوزف تامسون، برنده نوبل فیزیک 1906 از هواداران و معتقدان به فعالیتهای ماورالطبیعه بود. ارنست بورییس چین برنده نوبل پزشکی در 1945 منکر تکامل بود. هیدیکی یوکواوا برنده فیزیک 1949 معتقد بر ارجحیت دریافتها و الهامهای صوفیانه بر علم بود و از نسبی گرایی علمی مبتنی بر تایوییسم دفاع میکرد. ویلیام شکلی برنده نوبل فیزیک 1956 به طور معروفی از برتری نژاد سفید دفاع میکرد و معتقد بود سیاهپوستان را به دلیل هوش اندکشان باید به مراکز تربیتی ویژهای فرستاد. ایوار گیاور برنده نوبل فیزیک 1973 منکر گرمایش زمین است . برایان جوزفسون برنده دیگر نوبل فیزیک در سال 1973 به پدیدههای پارانورمال معتقد بود، از حافظه آب سخن میگفت و مشوق هامیوپاتی بود.مورد کری مولیس که در سال 1993 جایزه نوبل شیمی را برد شاید از همه جالبتر باشد او نه تنها منکر رابطه ایدز و ویروس اچ آی وی بود، به طالع بینی و بدن اثیری نیز اعتقاد داشت، منکر گرمایش زمین و حفره لایه اوزون بود و به آدم ربایی فضاییها باور داشت و در خاطرات خود اشاره میکند که یک بار راکون درخشانی را دیده است که احتمالا موجودی فضایی بوده است.فهرست این موارد اندک نیست. شاید برخی استدلال کنند که هر دانشمندی مانند هر شخص دیگری میتواند در خارج از نظریات تخصصی خود ایدههای مختلفی داشته باشد. این حرف و استدلال درستی است و نمیتوان کسی را مجبور کرد که باورهای خود را تغییر دهد اما مشکل جایی است که به دلیل جایگاه این افراد، باورهای شخصی آنها به عنوان باورهای برندگان نوبل و در نتیجه باور دانشمندان و در نهایت باور علم به مردم منتقل شود.در مورد شکلی، رسانهها به طور معروفی در نقل قول از او اشاره میکردند که دانشمند برنده نوبل به تفاوت نژادی معتقد است. برای مخاطب عام چنین ایدهای ممکن است به معنی حمایت علم از موضوع تعبیر شود در حالی که حوزه تخصصی او به طور کامل موضوع دیگری بوده است.یا زمانی که دانشمندی برنده نوبل از آدم ربایی فضاییها یا راکونهای کیهانی سخن میگوید، احتمال زیادی دارد که در رسانههای عمومی این موضوع به شکل "دانشمند برنده نوبل وجود هوش مصنوعی و آدم ربایی فضاییها را تایید کرد" مطرح شود.بدین ترتیب باوری شخصی و احتمالا غیر مستدل به عنوان صدا و باور علم به مردم منتقل میشود امری که یا به توسعه شبه علم منجر شده و یا اعتماد به علم را کاهش میدهد.درباره نوبل و جوایز مشابه آن میتوان موارد متعدد دیگری را ذکر کرد.رسانه علم و نوبلنکته مهم این است که رویدادهایی مانند نوبل از یک سو برآمده از تاریخ علم هستند و از سوی دیگر با ساختار جامعه و جامعه علمی به طور خاص تعامل دارند. از آن گذشته روند تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنها به قدری پیچیده است که باید به هنگام بررسی نقش آنها قطعات مختلفی را مورد بررسی قرار داد که در نهایت ساختاری مانند نوبل را میسازند.شاید مهمترین برداشت از مجموعه این تعاملات این باشد که بخش مهمی رسانههای علم و روزنامه نگاران علم وظیفه مهم و دشواری را به خصوص در هنگام پوشش دادن اخبار مربوط به این رویدادها و دانشمندان بر عهده دارند.آنها باید بتوانند شخصیتها، رویدادها و داستان را در چارچوبهای منطقی و تاریخی و اجتماعی خود قرار دهند، نقدهای موجود را بر شمارند و نکات مثبت را بیان کنند تا خواننده آنها بتواند تصویر درستی از واقعیت دنیای علم به دست آورد. پوششهای هیجانی، تیترهایی برای دریوزگی کلیک و موارد مشابه باعث خواهد شد تا این امکان به وجود آید که تلاش ما برای گزارش از علم به توسعه ضد علم و شبه علم منجر شود. و البته که رسانه باید توجه داشته باشد که خود او نیز با احتمال زیادی در دل خود نشانههای رفتارهای اشاره شده در بالا را دارد و این خودآگاهی باید کمک کند تا گزارش خود را تا حد امکان از بازتاب این ایدههای تبعیض آمیز دور کند. |
تبدیل انرژی باتری اتومبیل تبدیل انرژی باتری اتومبیلتبدیل انرژی باتری اتومبیل چگونه میباشدمهمترین منبع الکتریسته اتومبیل باتری است که بزرگترین وظیفه آن روشن کردن موتور است. زمانی که موتور کار می کند دینام وظیفه تامین نیازهای الکتریکی ماشین و برگرداندن انرژی به باتری را به عهده می گیرد. یک باتری معمولی اتومبیل، شش سلول دارد. هر سلول متشکل از دو صفحه یا شبکه است که یکی از آنها از سرب و دیگری از دی اکسید سرب ساخته می شود. هر سلول می تواند حدود 2 ولت انرژی تولید کند. پس در مجموع یک باتری، 12 ولت انرژی دارد.صفحات باتری در محلول اسید سولفوریک قرار می گیرند که باعث ایجاد واکنش بین دو صفحه ساخته شده از دی اکسید سرب و سرب می شود. از نظر فنی، در این واکنش اسید یا الکترولیت به عنوان یک کاتالیزور عمل می کند. این محلول روی صفحه دی اکسید سرب، واکنش ایجاد می کند و باعث می شود صفحه، یون و سولفات سرب تولید کند. این یونهای تولید شده از صفحه دی اکسید سرب به صفحه مجاور واکنش می دهند و هیدروژن و سولفات سرب تولید می کنند. در نتیجه یک واکنش شیمیایی صورت می گیرد که باعث تولید الکترون می شود. الکترونها حول این صفحات حرکت می کنند و برق تولید می شود. برق تولید شده برای راه اندازی موتور، روشن کردن چراغها و پخش رادیو از ترمینالهای باتری خارج می شود.تبدیل انرژی باتری اتومبیلاین نوع واکنش شیمیایی کاملا برگشت پذیر است، به این صورت که در زمان تخلیه ی باطری یا دشارژ، انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی و در زمان پرشدن باطری یا شارژ، انرژی الکتریکی به انرژی شیمیایی، تبدیل می شود. هنگامی که از باتری برای راه اندازی ماشین استفاده می شود، انرژی الکتریکی به مکانیکی تبدیل می شود تا ماشین حرکت کند. انرژی شیمیایی به شکل بنزین به انرژی مکانیکی تبدیل می شود و منجر به تولید گرما می شود.بخشی از انرژی الکتریکی به انرژی نوری در لامپهای خودرو تبدیل می شود. بخشی از انرژی الکتریکی به انرژی صوتی در رادیو اتومبیل تبدیل می شود و بخشی از انرژی الکتریکی به انرژی گرمایی در بخاری برقی کولر اتومبیل تبدیل می شود. |
آیا برتری کوانتومی یک تهدید برای اکوسیستم ارز رمزنگاریشدهاست؟ شکل 1 . تهدید اکوسیستم ارز رمزنگاریشده توسط برتری کوانتومیمنتشر شده در entrepreneur به تاریخ 24 ژوین 2021 لینک منبع: Is Quantum Supremacy A Threat To The Cryptocurrency Ecosystem ?هیچ پیشبینی دقیقی برای زمانی که کامپیوترهای کوانتومی میتوانند یک واقعیت باشند وجود ندارد با این حال، نشانهها حاکی از آن است که آنها ممکن است زودتر از همیشه اینجا باشند. در حالی که گوگل به طور رسمی برتری کوانتومی خود را از طریق انتشار اخیر اعلام میکند، علاقهمندان به ارز رمزنگاری و امنیت سایبری از قضاوت پروتکلهای خود در برابر قدرت کامپیوترهای کوانتومی هراس دارند.اخیرا، تراشه کوانتومی سیکامور گوگل در سرعت بخشیدن به معادلات پیچیدهای که معمولا توسط ابر کامپیوترهای معمولی قابلحل نیستند، موفق بودهاست، از این رو جهش قابلتوجهی در قدرت محاسبه ایجاد کردهاست که میتواند پیشرفتهای عمدهای را در همه موارد، از ریاضیات گرفته تا مهندسی و هوش مصنوعی، به ارمغان آورد.با این حال، این قدرت قفل نشده به طور بالقوه میتواند راه خود را در دستان بدخواهی مانند هکرها و مجرمان پیدا کند. با توجه به قدرت خام کامپیوترهای کوانتومی، پروتکلهای امنیتی مدرن ممکن است قادر به کنترل برتری این ماشینهای پیچیده نباشند. حتی رمزنگاریهای مبتنی بر بلاکچین ممکن است به زودی قربانی دستکاری مخرب از طریق کامپیوترهای کوانتومی شوند.در حالی که هنوز مشخص نیست که چگونه کامپیوترهای کوانتومی میتوانند امنیت بلاکچین را خلع سلاح کنند این عدم قطعیت است که باعث ایجاد ترس در جامعه ارز دیجیتالی در مورد محاسبات کوانتومی و پتانسیل آن برای شکستن سیستم میشود. حالا، ممکن است باخود فکر کنید که آیا کلیدهای خصوصی شما در معرض خطر هستند یا خیر پاسخ کوتاه "نه" است.برای عمیقتر شدن، ما باید بفهمیم که محاسبات کوانتومی چگونه کار میکند و چگونه بر رمزنگاری ارز تاثیر میگذارد.آیا کامپیوترهای کوانتومی واقعا ارز رمزنگاریشده را تحتتاثیر قرار میدهند؟بدون وارد شدن بیش از حد به اصطلاحات فنی، پردازنده کوانتومی سیکامور گوگل حاوی حدود 54 کیوبیت (بیتهای کوانتوم) است. بیت کوانتومی( Qubit ) نشاندهنده و ذخیرهکننده دادهها و تا حدودی شبیه به ارقام دودویی است با این حال به جای محدود بودن به 1 s و 0 s محاسبات کوانتومی بر پایه مکانیک کوانتومی بنا نهاده شدهاست. به طور خلاصه، این کامپیوترهای جدید بسیار قدرتمندتر از آن چیزی هستند که شما میتوانید تصور کنید.برای اینکه آن را در چشمانداز قرار دهیم، کامپیوترهای کوانتومی میتوانند حدود 200 ثانیه طول بکشد تا کار پیچیدهای را انجام دهند که ابرکامپیوترهای پیشرو بیش از 10000 سال زمان برای انجام همان کار معادل نیاز دارند.محاسبات کوانتومی همواره یک تهدید بالقوه برای ارزهای رمزنگاریشده از زمان تولد بیتکوین و هم عصران آن بودهاست. قبل از اینکه بفهمیم چرا؟ بیایید به نحوه کار تراکنشهای ارز دیجیتالی بپردازیم.اجازه دهید بیتکوین را به عنوان مثال در نظر بگیریم. بیتکوین یک سیستم نظیر به نظیر غیرمتمرکز برای انتقال ارزش است. این بدان معنی است که بر خلاف موسسات مالی سنتی که واسطه بسیاری از فرآیندها هستند، کاربران بیتکوین خود را تسهیل میکنند، مانند ایجاد آدرسهای خود. با استفاده از الگوریتمهای پیچیده، کاربران یک کلید خصوصی تصادفی و آدرس عمومی را برای انجام معاملات و امن نگه داشتن آنها محاسبه میکنند.در حال حاضر، کلیدهای خصوصی امن ارز رمزنگاریشده به عنوان تنها حفاظت از بودجه کاربران عمل میکنند. اگر کامپیوترهای کوانتومی، رمزنگاری را با حفاظت از کلیدهای خصوصی متوقف کنند، آنگاه به احتمال زیاد پایانی برای بیتکوین و تمام ارزهای رمزنگاری شده خواهد بود.نه مثل اینکه بخواهیم حامل اخبار بد باشیم، اما در حال حاضر میانبرهای کوانتومی متعددی وجود دارند که رمزنگاری کلید عمومی را نادیده میگیرند. مثالهایی مانند الگوریتم Shor امکان استخراج کلیدهای خصوصی از هر کلید عمومی را فراهم میکند. حتی بدتر اینکه، الگوریتم Shor به طور خاص الگوریتم ECDSA را هدف قرار میدهد، یک الگوریتم اساسی که برای اهداف مهم مختلف در ارز رمزنگاریشده محبوب استفاده میشود.با این حال، این بدان معنا نیست که جامعه ارز دیجیتالی به طور فعال در حال توسعه پروتکلهای رمزنگاری پس از کوانتومی نیست.واقعیت محاسبات کوانتومی در مقایسه با ارز رمزنگاریشدهواقعیت وجود کامپیوترهای کوانتومی دارای یک تاریخچه فراتر از انتظارات مردم است، به همین دلیل است که ما شاهد مجموعهای فعال از این تهدید مداوم هستیم. در حالی که سیکامور هیچ تهدیدی برای ارزهای رمزنگاریشده ایجاد نمیکند، به این معنی نیست که تهدید کوانتومی وجود ندارد.جامعه ارز دیجیتالی باید از وجود کامپیوترهای کوانتومی که در حال نزدیک شدن به آنها هستند، بترسد. جالب توجه است که موسسه ملی استانداردها و تکنولوژی ایالاتمتحده شروع به جمعآوری پیشنهاداتی برای توسعه رمزنگاری پس از کوانتوم کردهاست. علاوه بر این، جامعه ارز دیجیتالی برای یک آینده پس از کوانتوم متحد شدهاست.پروژههایی مانند شبکه QAN در حال ساخت یک پلتفرم بلاکچین ترکیبی مقاوم در برابر کوانتوم هستند که در آن توسعهدهندگان میتوانند قراردادهای DApps و DeFi خود را در پلتفرم شبکه QAN بسازند. شبکه QAN توانست با همکاری دانشمندان و ریاضیدانان مشهور که بر روی الگوریتمها کار میکردند تا در برابر کامپیوترهای کوانتومی از شکستن آنها مقاومت کنند، یک راهحل سخت مقاوم در برابر کوانتوم ایجاد کند.علاوه بر این، شبکه QAN تنها پلتفرمی نیست که بر روی راهحلهای مقاوم در برابر کوانتوم تمرکز میکند. توسعهدهندگان پروژههای ارز دیجیتالی موجود در تلاش هستند تا الگوریتمهای مقاوم در برابر کوانتوم را اجرا کنند تا در برابر تهدید بالقوه کامپیوترهای کوانتومی مقاومت کنند. با این حال، این پلتفرمها باید از گذارهای سخت مانند هاردفورک عبور کنند تا آن را به واقعیت تبدیل کنند.به طور مشابه، پراکسیس یک بلاکچین دیگر است که از امضاهای مقاوم در برابر کوانتوم استفاده میکند در حالی که کاربران را از هر فراداده در خطر افتاده محافظت میکند.سکه xx بومی این پلتفرم قصد دارد مشابه دیدگاه Satoshi برای نسخه خالص نظیر به نظیر ارزنقد دیجیتال باشد.در نتیجه، Quube یکی از جنبشهای پیشرو است که یک اکوسیستم امن کوانتومی را با کمک پروتکل بلاکچین مقاوم به کوانتوم خود پیشبینی میکند. در هسته آن، QRP یک بلاکچین از بلاکچین ایجاد شده توسط Quube برای مبارزه با حملات کوانتومی است.افکار متضاددر حالی که هیچ روش مطمینی برای آگاهی از میزان نزدیک بودن ما به توسعه رایانههای کوانتومی وجود ندارد که بتواند همه رمزگذاریها را بشکند، دستیابی گوگل به برتری کوانتومی یک نشانه هشدار بود که ممکن است نزدیکتر از چیزی باشد که ما فکر میکنیم. جامعه ارز دیجیتالی نسبتا فعال است، به همین دلیل است که توسعهدهندگان رمزنگاری با آمادهسازی پروتکلهای رمزنگاریشده خود برای آینده پس از کوانتوم، فعالانه در حال آماده شدن برای بدترین حالت هستند.بنابراین، اگر شما از قیام کامپیوترهای کوانتومی در برابر دنیا میترسید، وحشت نکنید. حداقل نه برای مدت زیادی. علاوه بر این، مهم است که توجه داشته باشید که جامعه ارز دیجیتال، جامعه اینترنت، و جامعه فنآوری با هم در این وضعیت هستند، و به این زودیها به جایی نمیروند.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات ارز دیجیتال ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
بهترین برند باتری یو پی اس در این مقاله، قصد داریم در مورد باتریهای یو پی اس UPS و بهترین برند باتری یو پی اس UPS مطالبی را ارایه دهیم.باتری یو پی اس UPS بدون شک میتوان باتری را مهمترین جز یو پی اس UPS دانست.عملکرد اینورتر به باتری بستگی دارد.در صورت عملکرد نامناسب باتری در زمان لازم، اینورتر نمیتواند بدون وقفه، برق مورنیاز را برای دستگاههای مصرف کننده تامین کند.چرا نباید از باتری ماشین به جای باتری یو پی اس UPS استفاده کرد؟از آنجاییکه در باتری ماشین نیروی الکتریسیته از طریق واکنش اسید سولفوریک بر روی صفحه سربی معلق در مایع تولید میشود، به اینگونه از باتریها، باتریهای معلق در آب هم گفته میشود.چون امکان نشت اسید سولفوریک در باتری ماشین وجود دارد و همچنین در هنگام شارژ شدن، ممکن است گاز هیدروژن (که قابل اشتعال است) را متصاعد کند، هرگز نباید از باتری ماشین به جای باتری یو پی اس UPS استفاده کرد.باتریهای یو پی اس UPS دارای درپوش هستند، این درپوشها باعث میشود که هیچ گونه نشتی در آن اتفاق نیفتد.باتری یو پی اس UPS ایمنی بسیار بیشتری نسبت به باتری ماشین دارد.پارامترهای مهم در انتخاب باتری یو پی اس UPS از جمله نکات بسیار مهم قبل از خرید و انتخاب باتری یو پی اس UPS میتوان به:*زمان پشتیبانی*توان مصرفی*قابلیت تنظیم پارامترهای مهم*آفلاین و یا انلاین بودن یو پی اس UPS *و گارانتیاشاره کرد.میزان تخلیه خود به خودی نیز از دیگر شاخصهای مهم در انتخاب بهترین برند باتری یو پی اس UPS است.هرچه این میزان کمتر باشد، کیفیت و کارایی دستگاه بیشتر خواد بود. باتریهای یوپی اس، دارای قایلیت شارژ مجدد هستند.مدتزمان شارژ و دشارژ باتریها، از نکات مهم و موثر در انتخاب نوع باتری است.برای محاسبه توان باتری یو پی اس، اینجا را کلیک کنید.تاثیر دما بر باتری یو پی اسمحیطی که در آن قرار است از یو پی اس UPS استفاده شود هم، از دیگر عوامل موثر در انتخاب باتری یو پی اس UPS است.دما و رطوبت محیط نصب یو پی اس UPS ، در هنگام انتخاب و خرید باتری یو پی اس UPS بایستی مورد توجه قرار بگیرد.از آنجاییکه عمدتا دمای محیط، بین 15 تا 40 درجه است، باتریهای سیلد اسید بسیار مناسبتر و اقتصادیتر هستند.در دماهای خیلی بالا و یا دماهای خیلی پایین پیشنهاد میشود که از باتریهای نیکل کادمیوم استفاده شود.البته قیمت این نوع از باتریها، بسیار بیشتر از سیلد اسیدی است.از طرفی، وزن یو پی اس UPS و یا ابعاد آن هم باید متناسب با مکان نصب یو پی اس UPS باشد.باتریها، دارای حداقل و حداکثر جریان شارژ هستند. از این رو، استفاده از یک شارژر متناسب با باتری، ضروری است.عوامل موثر بر طول عمر باتری یو پی اسعواملی مانند گذرزمان، عدم استفاده بلندمدت و . میتواند باعث خراب شدن و آسیب به باتری یو پی اس UPS شود.هرچه میزان عملکرد باتریهای یو پی اس UPS بهتر باشد، عملکرد یو پی اس UPS بیشتر خواهد بود.همچنین میتوان برای افزایش قدرت یو پی اس UPS ، از چند باتری استفاده کرد.شارژکردن باتری در ولتاژهای نامناسب یکی دیگر از علل کاهش طول عمر برای باتری یو پی اس UPS است.اگر در اتصالات درون سلولهای باتری مشکلی ایجاد شود، عملکرد باتری دچار اختلال خواهد شد.زنگزدگی و خوردگی قطبهای باتری در اثر سولفاته شدن آنها به خاطر نگهداری نامناسب و غیر اصولی ، اثر بسیار بدی بر طول عمر باتریها میگذارد.یکی دیگر از عوامل مهم در کاهش دادن طول عمر باتری یو پی اس UPS ، استفاده کردن از شارژهای نامناسب است.انواع باتری یو پی اس UPS باتری یو پی اس UPS در سه نوع باتری سیلد اسید ، نیکل و دیپ سایکل عرضه میشوند.باتری سیلداسید، به علت عدم نیاز به نگهداری و بازرسیهای دورهای، بسیار مورد توجه مصرف کنندگان قرار میگیرند.بهترین نوع باتری برای یو پی اس UPS باتریهای . برای مطالعه ادامه مطلب، لطفا اینجا را کلیک کنید. |
داستان زمین گل بکارید، گر بخواهیمگر نخواهیم باغبانیم برای خودم خیلی جالب بود، گفتم شما هم بدونید شاید جالب باشه 5000 میلیون سال پیشبیلیونها بیلیون جرم معلق دور خورشید با فاصلههای مختلف پراکنده هستند. نیروی جاذبه بزرگترین ذره باعث میشه که بقیه جرمها به سمت اون کشیده بشند و در نهایت تبدیل به یک توپ بزرگ مایعی شکل از مواد مذاب بشن. اینجا بود که کره زمین تشکیل شد. به مدت 500 میلیون سال به همین صورت بود تا اینکه . 4500 میلیون سال پیشیک جرم آسمانی خیلی بزرگ که از کنار زمین رد میشد که به دلیل کشش جاذبه زمین، با سرعت بسیار زیادی به زمین برخورد کرد و باعث شد که بخشی از زمین متلاشی بشه. ولی خود این جرم بزرگ چون کوچکتر از زمین بود تحت جاذبه زمین قرار گرفت و با فاصله 6000 مایلی از زمین دور اون میچرخید و زمین رو میچرخوند. این شد قمر زمین شد. اینجا شبانه روز شکل گرفت . 4000 میلیون سال پیشزمین توسط اجرام آسمانی بمب باران شدند. داخل این اجرام آسمانی و سنگهای آسمانی ذرات کریستالی بودند که داخل آنها ذرات آب وجود داشت. اینطوری بود که آب به سیاره زمین اضافه شد. حیرت آور هست که تک تک قطرات آبی که روی کره زمین وجود داره متعلق به 4000 میلیون سال قبل هستند. این بمباران انقدر ادامه داشت تا اینکه همه سطح زمین رو آب فرا میگیره. به خاطر نزدیکی ماه به زمین جاذبه ماه روی آب سطح زمین تاثیر میزاره و همیشه سطح زمین پر تلاطم بوده. 3800 میلیون سال پیشماه از زمین فاصله گرفته و به خاطر همین خروش آب سطح زمین کمتر میشه و اقیانوسها و خشکیها شکل میگیرند اما به صورت پراکنده.زمین مجدد توسط یک توده جرمها بمب باران میشه و همراه اینها کربن وارد زمین میشه. و طی میلیونها سال تکامل و به دلیل کاملا نا معلوم، اولین موجود زنده که یک باکتری تک سلولی هست در زمین بوجود میاد و این تولد میشه آغاز زندگی روی زمین. 3500 میلیون سال پیشطی 300 میلیون سال این باکتریها در آبهای زمین با عملیات فوتوسنتز اکسیژن تولید میکنند و آن رو در آبها رها میکنند. همین اکسیژن تولید شده توی آب باعث واکنش با ذرات موجود در آب میشه و آهن موجود در آب رو تهنشین میکنه. طی 2000 میلیون سال باکتریها با فوتوسنتز اکسیژن وارد آب میکنند و در نهایت این اکسیژن با تبخیر به هوا هم منتقل میشه. 1500 میلیون سال پیشحالا دیگه اطراف زمین هم اکسیژن وجود داره و زمین از یک گوی آتشین به یک گوی آب و در نهایت به یک گوی آبی رنگ با اقیانوس و خشکی تبدیل میشه. در این زمان طول شبانه روز 16 ساعت هست. 1100 میلیون سال پیشتمامی خشکیها به سمت هم حرکت میکنند و به یک خشکی واحد تبدیل میشند. زمین در این مرحله یک قاره دارد و بقیه آب هستند. دمای زمین در این زمان 85 درجه فارنهایت هست و طول شبانه روز 18 ساعت هست. 750 میلیون سال پیشانرژی جنبشی مواد مذاب زیر پوسته زمین بر پوسته غلبه میکنه و باعث میشه که این خشکی واحد بزرگ جدا بشن و تبدیل بشه به چند خشکی کوچکتر. در این زمان هم بر اثر فوران آتشفشانها به مقدار بسیار زیاد گاز کربن دی اکسید وارد جو میشه و باعث میشه که بارانهای اسیدی بباره. به مدت 100 میلیون سال این وضعیت ادامه داره و مانع ورود گرمای خورشید به سطح زمین میشه و . 650 میلیون سال پیشحالا دمای زمین تا منفی 60 درجه فارنهایت کم شده و زمین تبدیل شده به یک گوی سفید منجمد. 5 میلیون سال زمین همینطوری بوده تا . 645 میلیون سال پیشبه تدریج دوباره انرژی جنبشی زیر پوسته بر پوسته غلبه میکنه و آتشفشانها مجدد فوران میکنند و ابرهای کربن دی اکسید و سطح زمین رو میپوشونن و همین باعث میشه که گرمای منعکس شده از سطح سفید زمین بین ابرها و زمین گیر کنه و دمای زمین رو افزایش بده. و یخها ذوب میشن و مقدار زیادی اکسیژن به هوا منتشر میشه. 600 میلیون سال پیشزمین حالا دیگه گرمتر شده و طول شبانه روز به 22 ساعت رسیده و باکتریهای تکسلولی با وجود اکسیژن زیاد در آبهای اقیانوسها طی 60 میلیون سال باعث میشن که . 540 میلیون سال پیشحالا دیگه زیر آبها گیاهانی وجود دارند. و طی میلیونها سال تکامل موجودات چند سلولی زیر آبها بوجود آمدند. و اکوسیستمهای پیچیدهتر شکل گرفتند. هنوز زندگی فقط در زیر آب وجود دارد. 460 میلیون سال پیشبخاطر ذرات خطرناک و نابودگر خورشید هیچ حیاتی در سطح زمین نمیتونه شکل بگیره. اکسیژنی که طی هزاران میلیون سال در هوا منتشر شده تراکم بالایی میگیرند و کم کم با برخورد ذرات و اشعههای خورشیدی تبدیل به ترکیب اوزون میشن. و کم کم طی میلیونها سال . 375 میلیون سال پیشدر این زمان لایه اوزون شکل گرفته و دیگر ذرات خطرناک خورشیدی نمیتونه وارد زمین بشه و همین باعث میشه که زندگی از زیر آبها به سطح خشکیها هم منتقل بشه و باعث بوجود آمدن گیاهان در سطح زمین بشه. 360 میلیون سال پیشبعد از گذشت 15 میلیون سال و طی تکامل اولین موجودات زیر آبی موفق میشن که به خشکی راه پیدا کنند و بالههای آنها تبدیل بشه به پا. چیزی شبیه به تمساح . 300 میلیون سال پیشطی 60 میلیون سال بعد از ورود موجودات زیرآبی به خشکیها حالا زمین محل زندگی موجوداتی شبیه به هیولاها هستند. 250 میلیون سال پیشحالا دیگه موجودات شبیه به دایناسورها شدند. مجدد با فروران آتنش فشانها و آزاد شدن کربن دی اکسید به جو زمین و بارش بارانهای اسیدی موجودات بزرگ زمین در خشکی و آبها و همچنین گیاهان نابود شدند و تنها بازماندگان این دوره موجوداتی هستند که در عمق اقیانوسها و زیر زمین زندگی میکردند. مانند موشها. دمای زمین در این دوره به 105 درجه فارنهایت میرسید. 200 میلیون سال پیشحالا تنها در یکی از قارهها و خشکیهای بزرگ زمین زندگی وجود دارد. و طی 50 میلیون سال دایناسورها بوجود آمدند. و ماهیها هم در اقیانوسها شکل گرفتند. 190 میلیون سال پیشمجدد آتشفشانها فوران میکنند و باران اسیدی و تمامی موجودات داخل آب میمیرند و طی سالها تبدیل میشن به نفت. این نفتی که الان استفاده میکنیم برای 190 میلیون سال قبله. 180 میلیون سال پیشقاره آمریکا از اروپا جدا شده است 65 میلیون سال پیشدایناسورها همچنان ساکنین زمین هستند. تا اینکه یک جرم بزرگ آسمانی با سرعت 40000 مایل بر ساعت به زمین برخورد میکند و باعث میشود که دمای زمین تا 500 درجه فارنهایت هم افزایش یابد. و تنها نجات یافتگان زمین همان موجودات زیر زمینی شبیه موشها هستند. و این برخورد پایان حکم رانی دایناسورها بر روی زمین هست. 47 میلیون سال پیشطی سالها تکامل حالا زمین دیگر در بر گیرنده جنگلها و حیوانات متفاوت هست و اولین موجودات شبیه میمونها در زمین بوجود آمدند. طول شبانه روز 24 ساعت هست و دمای زمین 47 درجه فارنهایت میباشد. در این زمان هندوستان به آسیا میرسد و باعث بوجود آمدن رشته کوههای هیمالیا میشود. بام جهان. 20 میلیون سال پیشزمین در این زمان بسیار شبیه حال حاضر هست بدون انسان. 4 میلیون سال پیشمیمونها برای یافتن غذا از درختها پایین آمده و کم کم یاد میگیرند که راه بروند. و این میشود اولین جهش برای تبدیل شدن به انسان 1 / 5 میلیون سال پیشدر این زمان دیگر اولین گونه از انسانها با سرهای بزرگتر از قبل شکل گرفتند 70 هزار سال پیشیخبندان زمین صورت میگیرد و آسیا به آمریکا وصل میشود. 15 هزار سال پیشاولین آمریکاییها وارد قاره آمریکا میشوند. محل عبور آنها از یخهای بین آسیا تا آمریکا هست 6000 سال پیشیخها به قطبها برمیگردندو از 6 هزار سال پیش تا کنون زمین به شکل کنونی تبدیل شده.جالب است بدانید که زمین تازه به نیمه عمر خود رسیده و 4500 میلیون سال دیگر زنده خواهد بود.نتیجه گیریانسان واقعا تکهای کوچک از این زنجیره هست. اگه عمر زمین را از ابتدا تا الان 24 ساعت در نظر بگیریم پیدایش ما تنها 2 دقیقه از این 24 ساعت هست. پس خیلی به بودن و نبودن خود نبالیم. چون ما واقعا در این جهان هستی هیچ هستیم،هیچ مطلق. مشخصا ما نابود کننده زمین نیستیم و اگر قرار باشد کسی یا چیزی را نابود کنیم آن خودمان هستیم. روزی خواهد رسید که زمین خالی از گونه آدم و در برگیرنده گونههای دیگری از موجودات خواهد بود. |
"ایمنی آموزشدیده" در مبارزه با ویروس کرونا منتشرشده در: مجله quanta به تاریخ 14 سپتامبر 2020 لینک منبع: ' Trained Immunity ' Offers Hope in Fight Against Coronavirus آزمایشگاههای سراسر جهان برای ساخت واکسنهایی که ممکن است به پایان بخشیدن به بیماری همهگیر ویروس کرونا کمک کند، در رقابت شدیدی هستند. با این حال، به آرامی، سایر دانشمندان در حال بررسی این موضوع هستند که آیا واکسنی که چندین دهه است مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند تا حدودی افراد را از این ویروس حفاظت کند یا خیر.تجزیه و تحلیل اخیر دادههای همهگیر شناسی جهانی توسط چندین تیم در ایالاتمتحده و اسراییل نشان داد که در مکانهایی با میزان بالای واکسیناسیون سل باسیل کالمت - گورین ( BCG )، گسترش ویروس کرونا کندتر است و میزان مرگ و میر براثر این پاندمی کمتر است. و در یک مطالعه کوچک که در تاریخ 11 اوت گزارش شد، کارگران بیمارستانی که واکسن تقویتکننده BCG را در ماه مارس دریافت کرده بودند، هیچ موردی از عفونت ویروس کرونا نداشتند، در حالی که میزان عفونت در گروه مشابه بدون واکسیناسیون 8 ٫ 6 % بود.با این حال، دستکم براساس ایمونولوژی کلاسیک، واکسیناسیون نباید اینگونه کار کند. باکتری سل و ویروس همهگیر SARS - CoV - 2 ، پاتوژنهای کاملا متفاوتی هستند و واکسنها از نظر طراحی بسیار اختصاصی هستند. ویژگی آنها به اثرات طولانیمدتشان مربوط میشود، زیرا واکسنها شاخه سازشی سیستم ایمنی را درگیر میکنند - لنفوسیتها و آنتیبادیهای B و T که یک پاتوژن مشخص را تشخیص میدهند. برخی از این لنفوسیتها به "سلولهای حافظه" تبدیل میشوند که ماهها یا سالها باقی میمانند و بدن را مجهز میکنند تا در صورت بازگشت پاتوژن، پاسخهای سریعتر و قویتر داشته باشد.میهای نتیا، متخصص بیماریهای عفونی و بالینی در دانشگاه رادوود در هلند میگوید: "برای مدتی طولانی تصور میشد که این تنها راهی است که در آن واکنش ایمنی، عفونت را با این لنفوسیتهای حافظه به یاد میآورد."نتیا یکی از دانشمندانی است که این عقیده را به چالش میکشد. او توجه را به دههها شواهد حاصل از مطالعات همه گیرشناسی و نیز تحقیقات آزمایشگاهی در موشها، گیاهان و بیمهرگان جلب کردهاست که همه آنها حاکی از آن است که حافظه ایمنی میتواند به شیوهای عمل کند که او در سال 2011 آن را به عنوان "ایمنی آموزشدیده" توصیف کرد.ایمنی آموزشدیده شکلی از حافظه است که توسط سیستم ایمنی ذاتی نشان داده میشود - شاخهای کمتر مورد مطالعه قرار گرفته، بسیار قدیمیتر از سیستم دفاعی ما که بیش از نیم میلیارد سال پیش، قبل از حیوانات مهرهدار و سیستم ایمنی تطبیقی تکامل یافت. در چند سال گذشته، محققان یاد گرفتهاند که چگونه سلولهای ایمنی ذاتی، که نسبتا غیر اختصاصی و با عمر کوتاه هستند، مهاجمان قدیمی را به خاطر میآورند. تحقیقات اخیر همچنین شواهدی یافتهاند که تظاهرات پاتولوژیک ایمنی آموزشدیده ممکن است در برخی بیماریهای التهابی مزمن و اختلالات نورودژنراتیو دخیل باشند. و در مطالعه میکروب میزبان در روز 12 اوت، یک تیم بینالمللی شامل نتیا نشان داد که چگونه واکسن BCG مزایای سلامتی گستردهتری را با تحریک ایمنی آموزشدیده به ارمغان میآورد."این دیوانه کننده است"ورود نتیا به سیستم ایمنی آموزشدیده در سال 2010 رخ داد، زمانی که یک دانشجوی داخلی در آزمایشگاه او در حال مطالعه این بود که چگونه واکسنها واکنش ایمنی را شکل میدهند. با کار کردن با خون داوطلبان جمعآوریشده قبل و بعد از تزریق BCG ، دانشجو نمونهها را با میکروب سل، مایکو باکتریوم سل پر کرد. همانطور که انتظار میرفت، نمونههای افراد واکسینه شده واکنش مثبتی نشان دادند. به عنوان کنترل منفی، او همچنین برخی نمونهها را با کاندیدا آلبیکنس مخمر مخلوط کرد یک پاتوژن غیر مرتبط که نمونهها باید نادیده گرفته میشدند.اما این کار را نکردند. نمونههای پنج داوطلب اول به هر دو بیماری سل و کاندیدا واکنش نشان دادند. وقتی نتیا واکنشهای متمایز پنج نمونه اول را دید، به شاگردش گفت: "شاید این یک اشتباه باشد. پنج آزمایش بعدی را انجام دهید و مراقب باشید که سل را دو بار در این آزمایش قرار ندهید."اما همان اتفاق افتاد: نمونهها به هر دو پاتوژن واکنش نشان دادند. نتیا میگوید: " این دیوانهکننده است. مشکلی وجود دارد."این موضوع گیجکننده ادبیات علمی را سخت تحتتاثیر قرار داد. در کمال تعجب، او چند گزارش در مورد این نوع محافظت متقابل ایمنی دریافت کرد. در طول تاریخ ایمنسازی، با توجه به معرفی واکسن آبله در دهه 1800 ، برخی دانشمندان اشاره کردند که به نظر میرسد ایمنی در برابر بیماریهایی بیشتر از آنچه که برای آن طراحی شده بود، محافظت میکرد.برای مثال، در دهه 1920 برای کودکان در شمال سوید نسبتا معمول بود که در چند سال اول زندگی خود بمیرند. اما در میان کودکانی که واکسن BCG را در هنگام تولد دریافت کردند، میزان مرگ و میر دو سوم کمتر بود - با توجه به اینکه بیماری سل عموما بعدا در زندگی رخ میدهد، این نتیجه عجیب بود. رهبر این مطالعه، پزشک کارل ناساند، در مقالهای در سال 1932 در مورد این موضوع اظهار نظر کرد: " فرد وسوسه میشود که این مرگ و میر بسیار کم را در میان کودکان واکسینه شده با این ایده که واکسن BCG یک مصونیت غیر اختصاصی را تحریک میکند، توضیح دهد."این موضوع چند دهه بعد به تایید رسید. با شروع از دهه 1970 و ادامه دادن به اوایل دهه 2000 ، مطالعات اپیدمیولوژیک توسط محققان دانمارکی پیتر آابی و کریستین استابل بن دریافتند که کودکان واکسینه شده برای سرخک در گینهبیسایو و دیگر کشورهای در حال توسعه در حدود 70 % مرگ و میر کمتر از کودکان واکسینه نشده دارند - حتی اگر سرخک خودش بیش از 10 - 15 % مرگ و میر نداشته باشد. اطلاعات جمعآوریشده در غرب آفریقا و مناطق دیگر در طول دهه 1990 همچنین موردی را ایجاد کرد که واکسیناسیون BCG علاوه بر پیشگیری از سل، مردم را از مجموعه گستردهای از عفونتها محافظت میکرد.در اواخر دهه 1980 ، محققان در ایتالیا به رهبری آنتونیو کاسون از دانشگاه پروجا شروع به کار بر روی این موضوع کردند که کدام سلولها مسیول این حفاظت متقابل بودند. موشهای عفونی شده با نژاد ضعیف مخمر نه تنها در برابر مخمر بیماری زا محافظت شدند بلکه به آنها در مبارزه با باکتری استافیلوکوکوس اوریوس غیر مرتبط نیز کمک شد. محققان با استفاده از داروهایی برای از کار انداختن انتخابی مجموعهای از سلولهای ایمنی در حیوانات، حفاظت غیر اختصاصی را بر روی سلولهای سفید خون به نام ماکروفاژها ثابت کردند. و این نتیجهگیری یک معمای واقعی برای ایمنی شناسان ایجاد کرد.بر خلاف لنفوسیتهای B و T ، که هفتهها طول میکشد تا سلاحهای با دقت بالا برای ایمنی سازشی خود را گسترش دهند، ماکروفاژها مانند نیروهای ضربهای هستند که به سمت میدان جنگ هجوم میآورند. لنفوسیتها گیرندههایی دارند که به جزییات مولکولی عالی در مورد عوامل بیماری زای خاص پاسخ میدهند، اما ماکروفاژها، سلولهای کشنده طبیعی ( NK ) ، نوتروفیلها و دیگر سلولهای سیستم ایمنی ذاتی به یک روش ساده و عمومیتر متکی هستند. آنها به مجموعهای از "گیرندههای تشخیص الگو" مجهز هستند که ویژگیهای مولکولی مشترک برای بسیاری از پاتوژنها یا سلولهای آسیبدیده را تشخیص میدهند.به خاطر این تفاوتها، سلولهای ایمنی ذاتی میتوانند به سرعت به مهاجمان ناخوشایند و بافت بیمار حمله کنند. این کار میتواند برای سلولهای B و T از سیستم ایمنی تطبیقی زمان خریداری کند تا چند برابر شده، یک ارتش تشکیل دهند و در صورت نیاز حمله دقیقتر و مخربتری را انجام دهد. بعدا، برخی از این لنفوسیتها به خون و غدد لنفاوی به عنوان سلولهای حافظه میچسبند و آمادهاند تا اگر بیماری دوباره ماهها یا سالها بعد ظهور کرد، بار دیگر آن را تجدید کنند. نتیا گفت: " این حافظه بسیار قوی چیزی است که ما واکسنها را بر اساس آن ایجاد میکنیم."از آنجا که سلولهای T و B تنها در مهرهداران وجود دارند، دانشمندان بر این باورند که حافظه ایمنی برای آنها نیز منحصر به فرد است. به نظر میرسید که گونههای بیمهره میتوانند تنها با پاسخهای ایمنی ذاتی به دست بیایند، زیرا حیوانات عموما مدت زیادی زنده نمیماندند و میتوانستند به سرعت به اندازه کافی زاد و ولد کنند تا مرگ و میر ناشی از بیماری را جبران کنند.و این راز باقی ماند: اگر ماکروفاژها سلولهای بدون تمایز بودند که کار کمی بیش از بلعیدن مواد خارجی انجام میدادند، چگونه میتوانستند مسیول اثر حفاظتی پایدار و گستردهای باشند که محققان ایتالیایی در آزمایشهای خود میدیدند؟ به نظر منطقی نمیرسید، به خصوص بخاطر این که ماکروفاژها تنها چند روز یا چند هفته زنده میمانند.نتیا دریافت که این معمای حافظه ایمنی که بر خلاف تصورات عمومی است در ادبیات علمی بیجواب ماندهاست. او میگوید "زمانی که ما چیزی را متوجه نمیشویم، احتمالا فراموشش میکنیم. به همین دلیل برخی از مطالعات فراموش شدهاند. در حالی که مهم بودند."شواهدی از بیمهرگاننتیا همچنین شواهدی را مشاهده کرد که نشان میداد حافظه ایمونولوژیکی غیر معمول ممکن است حتی در مکانهایی با احتمال کمتر ظاهر شود. ادبیات، گزارشهایی از رفتار حافظه - مانند رفتار در گیاهان و بیمهرگان - ارگانیسمها بدون سلولهای ایمنی تطبیقی را ارایه کردهاست.یکی از آن گزارشها یک مقاله تاریخی در سال 2003 توسط زیستشناس تکاملی یوآخیم کرتز، و سپس در موسسه مطالعات Limnology ماکس پلانک در آلمان و دانشجوی کارشناسیارشد او کارلین فرانتس بود. کورتز و فرانتس دریافتند که سخت پوستان کوچکی به نام پاروپایان در دفع لارو کرمهای نواری انگلی با مواجهه مکرر بهتر شدند - اما نتایج متناقض بودند. محققان متوجه شدند که یک متغیر منبع این انگلها است. کورتز تعجب کرد که آیا ممکن است پاروپایان در برابر کرمهای نواری از یک خانواده مقاومتر شوند؟این سخت پوستان کوچک به نام copepod ، یک لارو کرم نواری انگلی در داخل خود دارند (به شکل تیرهتر قابلمشاهده است). مطالعات توانایی پاروپایان برای مقاومت در برابر چنین عفونتهایی به حضور غیر منتظره حافظه ایمنی در بیمهرگان اشاره کرد. دیدگاه رایج در آن زمان این بود که سیستمهای ایمنی بیمهرگان قادر به چنین قدرت تشخیصی نیستند. با این حال در دور جدیدی از آزمایشها، پاروپایان آشکارا در برابر کرمهای کدو خواهر و برادر بهتر از کرمهای کمتر مرتبط مقاومت کردند. کورتز که در حال حاضر ریاست یک گروه تحقیقاتی در دانشگاه مونستر را بر عهده دارد گفت: "این بر خلاف عقاید جزمی بود."این مقاله در سال 2003 با عنوان "شواهد برای حافظه در ایمنی مهرهداران" برخی از ایمونولوژیستها را عصبانی کرد. کورتز گفت: "آنها گفتند که حافظه ایمنی تنها زمانی است که سیستم ایمنی تطبیقی داشته باشید، به این معنی که شما لنفوسیت و آنتیبادی دارید. ما گفتیم که حافظه بیشتر شبیه یک اصطلاح وسیعتر است."لوییس لانیر، یک ایمنیشناس در دانشگاه کالیفرنیا، سانفرانسیسکو، میتواند همدردی کند. آزمایشگاه او در سال 2009 با نشان دادن اینکه در موشها، سلولهای NK میتوانند از تجربیات گذشته درس بگیرند، سرخط خبرها شد. همانند کار کورتز، مقاله UCSF با نسبت دادن ویژگیهای حافظه مانند به سلولهای ایمنی ساده که فاقد گیرندههای آنتیژن متنوع سلولهای B و T هستند، سر برگرداند. لانیر گفت که برخی محققان "در مورد کلمه حافظه با من بحث خواهند کرد، اما همه آنها متقاعد شدند که سلول NK گذشته خود را به خاطر دارد و زمانی که برای بار دوم یا سوم با ویروس مواجه شد بهتر عمل کرد. آنها در این مورد با هم اختلاف نداشتهاند."ایمنی آموزشدیده چگونه کار میکندبدعتهای ظاهری این گزارشها از حافظه در سیستمهای ایمنی بیمهره و سلولهای NK موش، راه را برای پیشنهاد 2011 نچرا در میکروب میزبان سلولی هموار کرد که سیستم ایمنی ذاتی ایمنی آموزشدیده را به عنوان نوعی خاطره از عفونتهای گذشته نشان میدهد. مقاله او در مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم در سال بعد با نشان دادن این که تغییرات اپی ژنتیکی مسیول این آموزش هستند بیشتر شد. وقتی ماکروفاژها و دیگر سلولهای ایمنی ذاتی به عوامل بیماری زا پاسخ میدهند، DNA آنها تغییرات اپی ژنتیکی را اعمال میکند که فعال کردن ژنهایی که سلول را جهت ایجاد گیرندههای شناسایی الگو و پروتیینهای مبارزه با بیماری هدایت میکنند را آسانتر میکند. نتیا گفت که تغییرات DNA مانند نشانهگذاریهایی عمل میکنند که به سلولها کمک میکنند تا به سرعت دستورالعملهای ژنومی را بازیابی کرده و آنها را انجام دهند - نه تنها " برای عفونتی که برای اولین بار دیدهاند، بلکه برای هر نوع عفونت."بنابراین اگر پاتوژن برگردد، سلول قبلا آماده واکنش سریعتر شدهاست. علاوه بر این، وقتی سلولهای ایمنی ذاتی تقسیم میشوند، این نشانهگذاریهای DNA اپی ژنتیک را به فرزندان خود منتقل میکنند. به این ترتیب حافظه آموزشدیده میتواند باقی بماند در حالی که به سلولهایی که عمر کوتاهی دارند تکیه میکند: سابقه تجربه مبارزه با پاتوژن از یک نسل سلول به نسل بعدی منتقل میشود.انواع مختلفی از حافظه ایمنی، از جمله برخی با مکانیسمهایی شبیه به ایمنی آموزشدیده، احتمالا به بیمهرگان کمک کردند تا زنده بمانند. کورتز میگوید: "بدون مطالعات اولیه در مورد بیمهرگان، احتمالا مردم به دنبال چنین اثرات حافظه در سیستم ایمنی ذاتی نبودند." اما محققانی که در مورد بیمهرگان مطالعه میکنند "مکانیسمها را ندارند. وقتی متخصصان ایمنی متوجه شدند که چنین پدیدهای وجود دارد، همه ابزارها را دارند تا مکانیزمها را با جزییات بسیار بیشتری از آنچه ما میتوانیم انجام دهیم، مطالعه کنند."اگر چه ایمنی آموزشدیده در اصل برای توصیف این که چگونه سلولهای ایمنی ذاتی برخورد قبلی با پاتوژنها را به یاد میآورند، پیشنهاد شد، اما این پدیده در سلولهایی که به طور سنتی به عنوان بخشی از سیستم ایمنی دیده نمیشوند، در حال رشد است. برای مثال، در مطالعه موشها در سال 2017 ، زخمها سریعتر در حیواناتی که قبلا در معرض یک محرک التهابی بودند، التیام یافتند. این محافظت توسط سلولهای بنیادی اپی تلیال اعطا شد.همچنین به نظر میرسد که ایمنی آموزشدیده تنها به ارایه حفاظت کلی از بدن محدود نمیشود. در ماه ژوین گذشته در علم، مارتین اوبرنشدیت و فادی لکیس از دانشگاه پیتسبورگ، شیان لی از موسسه تحقیقات متودیست هوستون و همکارانش گزارش دادند که ماکروفاژها و برخی از سلولهای خونی سفید دیگر میتوانند خاطراتی را برای عفونت ایجاد کنند که به پروتیینهای پیچیده هیستوسازگاری خاص مربوط میشود، که سیستم ایمنی تطبیقی برای تشخیص سلولهای بدن استفاده میکند. محققان پیشنهاد کردند که ایمنی آموزشدیده میتواند یک عامل نادیده گرفتهشده در رد بافتهای پیوندی باشد.نتایج آنها و دیگران به کاهش احتمالی ایمنی آموزشدیده اشاره میکنند: برخی دانشمندان فکر میکنند که این حساسیت افزایشیافته در سیستم ایمنی ذاتی میتواند حساسیت یک ارگانیسم را نسبت به اختلالات خود ایمنی و تکثیر بیش از حد، مانند سرطان افزایش دهد. (از سوی دیگر، نتیا، بر این باور است که واکسن BCG ممکن است در برابر سرطان حفاظت شود، بنابراین هیات داوران هنوز در حال انجام آزمایش است). تحقیقات دیگر نشان میدهد که ایمنی آموزشدیده میتواند به التهاب مزمن مرتبط با انحطاط عصبی مربوط به سن، و بیماری مزمن کبد، دیابت نوع 2 و دیگر بیماریهای مرتبط با رژیم غذایی غربی نیز کمک کند.با این حال، ارتباط ایمنی آموزشدیده با حفاظت احتمالی از ویروس کرونا از طریق واکسن BCG ، در حال حاضر مورد توجه دقیق قرار دارد. ماه گذشته، نتیا و گروهی از محققان در آلمان، دانمارک، استرالیا و هلند نتایج تحقیقات خود را در مورد چگونگی تحریک ایمنی آموزشی واکسن BCG منتشر کردند. آنها دریافتند که واکسیناسیون تغییرات اپی ژنتیکی نه تنها در سلولهای سفید خون که در بدن در گردش هستند بلکه در پیش سازهای آن سلولها در مغز استخوان که جایگزین را تحریک میکنند، ایجاد میکند.چیزی که هنوز مشخص نیست این است که آیا این ایمنی آموزشدیده از BCG (یا واکسنهای دیگر) میتواند برای کند کردن بیماری همهگیر ویروس کرونا استفاده شود یا خیر. همانطور که نتیا و آلبرتو مانتووانی از دانشگاه علوم انسانی در تفسیری برای مجله پزشکی نیوانگلند که هفته گذشته منتشر شد اشاره کردند، هنوز استفاده از واکسن BCG برای پیشگیری یا درمان ویروس کرونا خارج از آزمایشها بالینی توصیه نمیشود. در حال حاضر چنین آزمایشهایی در حال انجام است: هزاران نفر از کارکنان مراقبتهای بهداشتی در ایالاتمتحده، هلند، استرالیا و مناطق دیگر آستین خود را بالا میزنند تا ببینند که آیا افراد پس از دریافت واکسن BCG تمایل کمتری به ابتلا به این ویروس دارند یا خیر. این مطالعات قرار است در حدود یک سال و نیم آینده تکمیل شوند. تا آن زمان، ممکن است برخی از واکسنها که به طور خاص به کروناویروسها حمله میکنند، در دسترس باشند. اما هر ذره حفاظت ممکن است هنوز ارزشمند باشد - و خوب است که در مورد پاندمیهای آینده بدانید.این متن با استفاده از ربات ترجمه مقالات علمی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد. |
نقش نیاکان باستانی ما در تکامل جانوران نیاکان ما ممکن است دربارهی ژنها و نظریهی داروین چیزی نمیدانستند، اما میدانستند چگونه تکامل جانوران وحشی را در راستای برآوردن نیازهایشان به پیش برانند. پژوهشهای بسیاری نشان دادهاند که چگونه اهلیکردن بهطور ناگهانی پوشش اسبها را رنگارنگ کرد، به گاوها ژنهای بیشتری برای تولید شیر و رویارویی با عفونت بخشید و شاخهای گوسفندها را کوتاهتر کرد.پژوهشهای باستانشناسان نشان دادهبودند که گوسفند به احتمال بسیار نخستین جانوری بود که نزدیک 11 هزار سال پیش به دست انسان اهلی شد و سپس انسانها توانستند گاو نیز پرورش دهند. نزدیک 5500 سال پیش، انسانها توانستند اسبها را رام کنندکه به سوارکاران توانایی بیمانندی در جنگاوری و سرعت بسیار در جابهجایی بخشید. اکنون بررسیهای ژنتیکی از یافتههای باستانشناسان پشتیبانی میکنند.بهتازگی پژوهشگران آلمانی به رهبری آرنه لودویگ، شش ژن مرتبط با رنگ پوست را در 89 فسیل اسب بررسی کردهاند. این فسیلها از 40 هزار سال پیش تا سدههای میانه را شامل میشوند و از جاهای متفاوت از چین تا اسپانیا به دست آمدهاند. بررسیهای ژنتیکی نشان داد که پیش از 5500 سال پیش، رنگ پوست بیشتر اسبها، سرخ - قهوهای یا سیاه بوده است. سپس، در جایی که اکنون بخشی از خاک اکراین، رومانی و روسیه است، انفجاری از رنگ رخ داد و انسانهایی که به رامکردن اسبها پرداختند، اسبهایی با رنگ پوست بلوطی تا کرم، سفید و خالدار پرورش دادند.اثرگذاری نیاکان ما بر تکامل گوسفندان کمترین از این نبوده است. بر پایهی پژوهشی به رهبری ماسیمو پالمارینی در دانشگاه گلاسکو در انگلستان،گوسفندها در دو موج اهلی شدند. نمونههایی از موج یکم هنوز به صورت نژاد نیمهوحشی درجزیرههای اسکاتلند وجود دارند. موج دوم نزدیک 6 هزار سال پیش به هنگامی آغاز شد که کشاورزانی در جایی که اکنون بخشی از خاک ایران و عراق است، به گزینش ویژگیهایی مانند پشم کمتر و شاخهای کوتاهتر دست زدند. همتایان باستانیتر و پرپشمتر این گوسفندان به گوشهوکنار اروپا رانده شدند و بار دیگر نیمهوحشی شدند.بررسی ژنوم گاو نیز نشان داده که اهلیکردن این جانور باعث افزایش گوناگونی ژنها مرتبط با تولید شیر، ماهیچهها و ایمنی به عفونتهای باکتریایی شده است. پژوهشی هریس لوین که رهبری پروژهی تعیین توالی ژنوم گاو را در دانشگاه الینیوز به انجام رسانده است در این باره میگوید: "چند منطقه در ژنوم گاوهای گوشتی و گاوهای شیرده با هم بسیار تفاوت دارد."منبع: Early domestic animals were surprisingly well bred , by Andy Coghlan and Ewen Callaway . : 05 May 2009 - 17 ٫ 369 ٫ |
ساخت کامپیوتر کوانتومی مبتنی بر رفتوآمد یونها توسط شرکت Honeywell شکل 1 . پیشرفت یونی: مفهوم هنری یک کامپیوتر کوانتومی. منتشرشده در physicsworld به تاریخ 11 آوریل 2021 لینک منبع Quantum computer based on shuttling ions is built by Honeywell یک دستگاه جفت شده با بار کوانتومی - نوعی کامپیوتر کوانتومی یون بهدامافتاده که برای اولین بار 20 سال پیش پیشنهاد شد - بالاخره توسط محققان در Honeywell در ایالاتمتحده بهخوبی درک شده است. محققان دیگر در این زمینه بر این باورند که این طرح، که مزایای قابلتوجهی نسبت به دیگر پلتفرمهای محاسبات کوانتومی ارایه میدهد، میتواند به طور بالقوه کامپیوترهای کوانتومی را قادر سازد تا به تعداد زیادی از بیتها (کیوبیتها) مقیاس دهند و پتانسیل آنها را به طور کامل تحقق بخشند.کیوبیتهای پیچیده شده یونی برای پیادهسازی اولین گیتهای منطقی کوانتومی در سال 1995 مورد استفاده قرار گرفتند، و پیشنهاد برای یک دستگاه جفت شده با بار کوانتومی ( QCCD ) - نوعی کامپیوتر کوانتومی با اعمال کنترل با حرکت یونها در اطراف - برای اولین بار در سال 2002 توسط محققان به رهبری دیوید واینلند از موسسه ملی استانداردها و فنآوری آمریکا، که برای کار خود جایزه نوبل فیزیک 2012 را برد، ساخته شد.دروازههای کوانتومی متعاقبا در پلتفرمهای متعدد، از اتمهای ریدبرگ تا نقص در الماس نشان داده شدهاند. اما تکنولوژی محاسبات کوانتومی که برای اولین بار توسط غولهای IT استفاده شد، کیوبیت حالت جامد بود. در این نوع کیوبیتها مدارهای ابررسانا هستند که میتوانند مستقیما روی یک تراشه نصب شوند. اینها به سرعت از معیارهای تعیینشده توسط یونهای بهدامافتاده پیشی گرفتند، و در ماشینهای رکوردشکن IBM و گوگل مورد استفاده قرار میگیرند: "با کار کردن با یونهای بهدامافتاده، مردم از من میپرسند،" چرا با کیوبیتهای ابررسانا کار نمیکنید؟ آیا این رقابت تاکنون به طور کامل حلوفصل نشده است؟ممکن است علاقمند به مطالعه مقاله ابزار جدید IBM به توسعهدهندگان امکان اضافه کردن قدرت محاسبات کوانتومی به یادگیری ماشینی را میدهد.باشید.پیشرفت کندبا این حال، اخیرا پیشرفت ایجاد شده با استفاده از مدارهای ابررسانا به نظر میرسد کند شده است چون کامپیوترهای کوانتومی کیوبیتهای بیشتر و بیشتری را با هم ادغام میکنند. برای تعامل درست، کیوبیتها باید یکسان باشند و درحالیکه دو نسخه از یون یکسان توسط مکانیک کوانتومی تضمین شدهاند تا غیرقابلتشخیص باشند، ساختن مدارهای یکسان تقریبا غیرممکن است. هنسینگر میگوید: ساخت مستقیم روی یک تراشه، مدارهای ابررسانا را در تعادل گرمایی با تراشه قرار میدهد: "اگر شما یک کامپیوتر کوانتومی بر پایه کیوبیت ابر رسانا بسازید، باید آن ماشین را تا دمای میلیکلیوین خنک کنید." " اگر 10 ، 100 . یا 1000 کیوبیت داشته باشید، خوب عمل میکند، اما اگر به سراغ اعداد واقعا بزرگ بروید، واقعا چالش برانگیز خواهد بود."برخی از شرکتهای بزرگ اخیرا به پلتفرم یون بهدامافتاده علاقه نشان دادهاند، که در میان آنها ترکیب فنآوری چند ملیتی Honeywell قرار دارد، که سیستمهای کوانتوم Honeywell را در سال 2020 برای تمرکز صرف بر روی این فنآوری تشکیل داد.آخرین نتیجه این شرکت، که در طبیعت رونمایی شد، اولین نمایش یک QCCD کاملا کاربردی است. این دستگاه از یونهای ایتربیوم - 171 به عنوان کیوبیت استفاده میکند که توسط یونهای باریم - 138 و با استفاده از فرآیندی به نام خنکسازی همدرد تا حالت پایه کوانتومی خود سرد میشوند. این چیدمان در یک تله خطی در بالای یک تراشه سرد شده تا حدود 10K در یک محفظه خلا قرار دارد. آیتمهایی که در دام قرار میگیرند، بین موقعیتها توسط میدانهای الکتریکی دینامیک جابجا میشوند، درحالیکه عملیات کوانتومی منطقی بر روی یونها توسط پرتوهای لیزر انجام میشوند.شاید مطالعه مقاله برترین شرکتهای پیشرو در ثبت اختراعات محاسبات کوانتومی برای شما جالب باشد.گیت CNOT مخابره شدهمحققان مجموعه کافی از گیتها را برای اجرای منطق کوانتومی جهانی نشان میدهند. علاوه بر این، آنها یک گیت CNOT مخابره شده ایجاد کردند که اجازه اندازهگیری غیرمخرب مدار میانی را میدهد - یک مولفه حیاتی برای تصحیح خطای کوانتومی. دستگاه آنها تنها شش کیوبیت دارد، در مقایسه با 53 کیوبیت ابررسانا در سیکامور گوگل - ماشینی که گوگل در سال 2019 ادعای برتری کوانتومی کرد.با این حال، کامپیوتر Honeywell مسلما به دلیل انعطافپذیری معماری QCCD قویتر است: "این یونها کاملا به هم متصل هستند"، عضو تیم دیوید هایز توضیح میدهد: با وجود کیوبیتهای ابررسانا یا چیزهایی مانند آنها، شما نمیتوانید کمی بیشتر در اینجا با یک کیوبیت صحبت کنید اگر تعداد زیادی کیوبیت وجود داشته باشد - شما باید این اطلاعات را از طریق آنها منتقل کنید، و این اشتباهات در کل وجود خواهند داشت. "هنینجر" تحتتاثیر دستگاه Honeywell قرار گرفته است. او میگوید: حالا که ما یک ماشین کامل داریم که بر روی یک رویکرد رفت و آمد ساخته شده است، این واقعا یک تغییر فاز است.مردم اغلب از من میپرسند که چه زمانی میتوانیم یک ماشین با میلیون کیوبیت داشته باشیم: بدیهی است که هنوز چالشهای بسیاری وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد، اما من فکر میکنم که این [ تحقیق ] نشان میدهد که این یک مسیر مهندسی مستقیم است. کریس مونرو از دانشگاه مریلند، پارک کالج، یکی از نویسندگان مقاله اصلی سال 2002 ، که در حال حاضر شرکت زایشی IonQ را اداره میکند، با این نظر موافق است: در این زمینه، هر قطعه کوچکی به طور جداگانه نشان داده شده است. یکی از ویژگیهای مهم این کار این است که تعداد زیادی از آنها را در یک سیستم ادغام کرده است. من ایده QCCD را دوست دارم: من در واقع عبارت خود را ابداع کردم."با این حال، او هشدار میدهد، " QCCD با شش یا هشت یون عالی عمل میکند، اما وقتی شما به 80 ، 200 یا 300 یون میرسید، برای لذت بردن از اتصال کامل، زمان زیادی را صرف جدا کردن زنجیرها، حرکت یونها در اطراف، قرار دادن آنها در موقعیت، انجام دروازه و سپس بازگرداندن آنها به جایی که بودند میکنید.این متن با استفاده از ربات مترجم مقاله تکنولوژی ترجمه شده و به صورت محدود مورد بازبینی انسانی قرار گرفته است.در نتیجه میتواند دارای برخی اشکالات ترجمه باشد.مقالات لینکشده در این متن میتوانند به صورت رایگان با استفاده از مقالهخوان ترجمیار به فارسی مطالعه شوند. |
ما چگونه میمیریم / 10 حقیقت عجیب و غریب درباره مرگ ! مرگ یکی از جذابترین و گاهی اوقات مرموزترین جنبههای فناپذیری است. به هر روی مرگ همیشه بخشی از زندگی آدمها بودهاست و دانشمندان اطلاعات بسیار جالبی در مورد فرآیند مرگ پیدا کردهاند. برخی از این اطلاعات بامزه هستند، برخی آدم را به فکر کردن وامیدارند، و برخی از آنها فقط عجیب و غریب هستند.بیماریهای قلبی علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان هستند.در سال 2015 ، بیش از هشت میلیون نفر جان خود را در اثر بیماری ایسکمیک قلب از دست دادند. این رقم حدود 15 درصد از 56 ٫ 4 میلیون مرگ و میری را که در آن سال رخ دادهاست، تشکیل میدهد.بیماری قلبی میتواند اشکال مختلفی داشته باشد، اما در نهایت جریان خون به قلب را محدود میکند و خطر ابتلا به حملهی قلبی را افزایش میدهد.این بیماری میتواند در اثر چند عامل خطر، از جمله سیگار کشیدن، کلسترول بالا، فشار خون بالا، دیابت، و حتی بیماریهای ارثی ایجاد شود.بالاترین علت مرگ در جهان بعد از بیماریهای قلبی، سکتهی مغزی است و پس از آن عفونت دستگاه تنفسی تحتانی، بیماری مزمن انسدادی ریوی، و سرطان نای، نایژه و ریه.باقی عواملی که در فهرست شایعترین عوامل مرگ و میر قرار میگیرند، عبارتند از دیابت، آلزایمر، بیماریهای اسهالی، سل، و صدمات جادهای.بیماریهای قلبی و سکتهی مغزی 27 درصد از تمام مرگ و میرها را تشکیل میدهند و بیش از نیمی از مرگ و میرها در سراسر جهان با توجه به ده علت قید شده در بالا هستند.اجساد مهر و موم شده :در برخی از آدمها، یک مادهی مومی شکل به نام "لاش پیه" ممکن است در طول فرآیند پوسیدگی تشکیل شود و روی تمام بدن را پوشش دهد. این ماده میتواند سفید، خاکستری، یا زرد باشد و قوام آن متفاوت است. پس از آنکه این ماده تشکیل شد، به حفظ بدن کمک میکند و میتواند آن را (آنقدری تازه که یک بدن مرده میتواند باشد) به مدت چند سال تازه نگه دارد. زمانی که تجزیه شدن بدن شروع میشود، سلولهای چربی آنزیم آزاد میکنند و در یک فرآیند به نام هیدرولیز، تریگلیسیرید را به اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع تبدیل میکنند.در شرایط مناسب، هیدرولیز ادامه خواهد یافت تا زمانی که همهی مولکولها به اسیدهای چرب تبدیل شوند و سپس اسیدهای چرب غیر اشباع همراه با هیدروژن واکنش نشان میدهند تا ترکیباتی را که لاش پیه را میسازند، تشکیل دهند.لاش پیه فرآیند تجزیه را با مقاومت در برابر فعالیت باکتریایی کند میکند. درغیر این صورت فعالیت باکتریایی حمله به بدن را شروع میکند. لاش پیه میتواند برای مسیولان قبرستان آزاردهنده باشد، زیرا مانع روند بازیافت قبرها میشود.با این حال دانشمندان و باستان شناسان، تصور میکنند که این ماده بسیار مفید است زیرا آنها را قادر میسازد که روی بدنی که مدت زمان زیادی از به خاک سپاریاش میگذرد، کالبد شکافی انجام دهند.توانایی لاش پیه برای حفظ بدن برای دانشمندان مفید بوده است چرا که به آنها توانایی بررسی اجسادی را که حتی یک قرن از مردنشان گذشتهاست، میدهد.جمود نعشی :جمود نعشی (یا مرگاخشکی)، به معنی سفت شدن بدن پس از مرگ است و در اثر از دست دادن آدنوزین تریفسفات رخ میدهد، فرآیندی که عضلات بدن را مجبور میکند که منقبض شوند و سفت بمانند.جمود نعشی روی عضلات کوچک قبل از عضلات بزرگتر تاثیر میگذارد و حدود دو ساعت پس از مرگ شروع میشود.پس از آنکه همهی عضلات منقبض شدند، جمود نعشی بین 36 و 48 ساعت طول میکشد، پس از آن فرآیند معکوس میشود و بدن دوباره شل و ول میشود. جمود در اوایل مرگ ممکن است با کشش عضلات معکوس شود.بدنی که در یک محیط گرم است در مقایسه با بدنی که در یک محیط سرد است، با سرعت بیشتری سفت خواهد شد.به همین دلیل است که قربانیانی که در آب غرق شدهاند اغلب زمانی که از آب خارج میشوند، همچنان شل هستند حتی اگر به مدت چند روز زیر آب بوده باشند.همچنین، در صورتی که فرد نزدیک به زمان مرگ فعالیت شدید فیزیکی داشته باشد، سرعت جمود بالا میرود. پزشکی قانونی از جمود نعشی برای تعیین کردن زمان مرگ استفاده میکند: اگر یک بدن سفت و سخت باشد، قربانی به احتمال زیاد در عرض 48 ساعت گذشته فوت کردهاست. هر چند این روش همیشه دقیق است، اما عوامل بسیاری وجود دارند که میتوانند زمان جمود را تحت تاثیر قرار دهند.تغییر رنگ جسد :کبودی زمانی است که خون باقی مانده در بدن دیگر از طریق رگها پس از ایستادن قلب جریان ندارد. این امر باعث میشود که خون در واکنش به نیروی گرانش ساکن شود، به صورت لخته دربیاید و لکههای بنفش تیره در آن مناطق ایجاد کند. این واکنش در برابر گرانش به معنی تغییر رنگ است و میتواند از یک قربانی به قربانی دیگر بسته به موقعیت او پس از مرگ متفاوت باشد.برای مثال، جسدی که به پشت است، کبودی را در نقاطی نشان میدهد که با زمین یا سطحی که رویش قرار دارد، در تماس است. اگر قربانی به دار آویخته شده باشد، خون در پاها، نوک انگشتان، و لاله گوش نمایان خواهد شد.کبودی، که کوفتگی جمود یا رسوب پس از مرگ نیز نامیده میشود، در عرض 30 دقیقه پس از توقف قلب شروع میشود و میتواند تا 12 ساعت به طول بیانجامد.بر خلاف جمود نعشی، کبودی میتواند هشت تا 12 ساعت پس از مرگ در بدن فیکس شود. سموم خاصی میتوانند فرآیند تغییر رنگ را به رنگهای مختلفی دربیاورند. این تغییر رنگ میتواند در تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی کمک کند. مونوکسید کربن باعث میشود که مناطق دارای کبودی به رنگ صورتی گیلاسی دربیایند.زمان خوردن میانوعده فرا رسیدهاست :بدن شما پر شده از باکتریها، و به محض مردن، آنها شروع به خوردن شما میکنند. پس از مرگ، میکروبها در روده شروع به کار میکنند و خوردن بدن را از داخل آن آغاز میکنند. پس از آن، باکتریهای روی پوست یا باکتریهای محیط اطراف بدن از بیرون شروع به تجزیهی بدن میکنند.چرا ما زمانی که زنده هستیم، مشکلی با این باکتریها نداریم؟ بزرگترین دلیل سیستم ایمنی بدنمان است، که پس از مرگ دیگر کار نمیکند. باکتریها همچنین در درجه حرارت گرم رشد میکنند، و بدن که دیگر هیچ راهی برای ایجاد حرارت ندارد، بلافاصله پس از مرگ کمکم سرد میشود.یک خط نسبتا کوچکی بین زمانی که یک زندگی سالم داریم و زمانی که توسط باکتریهای خودمان خورده میشویم، وجود دارد. زمانی که زنده هستیم، بدنمان به طور مداوم با باکتریهای مضری که تلاش میکنند به بدنمان حمله کنند، مبارزه میکند. وقتی که بمیریم، مبارزه را باختهایم!مرحلهی باد کردن!اجساد حدود چهار روز پس از مرگ در مرحلهای به نام "تورم" باد میکند. این اتفاق در اثر تجمع مایعات و گازهای منتشر شده توسط اتولیز (خود کافت) رخ میدهد، که در آن پانکراس و دیگر ارگانهای پر شده از آنزیمهای گوارشی خود را تجزیه میکنند.(این اتفاق زمانی رخ میدهد که بدن فرآیند مومیایی یا حفظ شدن را طی نمیکند.)تورم در شکم شروع میشود و بهتدریج به کل قسمت جلویی بدن گسترش پیدا میکند. بافتهای تجزیه شده همچنین باعث میشوند که پوست تغییر رنگ بدهد و تاولهایی به وجود بیایند، در حالی که مایع درون ریهها نیز از دهان و بینی بیرون میآیند، و یک بوی افتضاحی تولید میکنند. آب و هوای گرم میزان تورم جسد را افزایش میدهد، در حالی که آب و هوای سرد این فرآیند را کند میکند.مگس و دیگر حشرات به شدت جذب بویی میشوند که از بدن باد کرده پخش میشود. مگسهای لاشه در همان ابتدای شروع فرآیند تجزیه تخم خود را در جسد میگذارند، و برخی از سوسکها پس از آنکه جسد شروع به خشک شدن کرد، در آن زندگی میکنند.پزشکی قانونی میتواند انواع مختلف حشراتی را که جسد را آلوده کردهاند برای کمک به تعیین زمان تقریبی مرگ استفاده کند.زمانی که یک بدن وارد مراحل آخر باد کردن میشود، فساد نیز (فرآیند فاسد شدن و پوسیدن جسد) آغاز میشود.در این زمان پوست عمدتا از بین رفتهاست، و بدن فرو میپاشد. افراد چاق احتمالا سریعتر از کسانی که وزن متوسط دارند یا لاغر هستند، دچار پوسیدگی میشود، و دانشمندان میگویند دلیل این امر وجود مایعات زیاد در بدن آنها است که به نفع روند اتولیز عمل میکنند.ترسیدن تا حد مرگ :"ترسیدن تا حد مرگ" عبارتی است که زیاد در صحبتها استفاده میشود، اما حقایق زیادی نیز دربارهی آن وجود دارد. هنگامی که شخصی خود را در وضعیتی به شدت ترسناک مییابد، واکنش غریزی جنگ یا گریز در او وارد میدان میشود.این امر باعث میشود که موجی از آدرنالین در بدن جریان بیابد، و بدن را مجبور کند که سریع شدن ضربان قلب، مردمکگشادی، و افزایش جریان خون به عضلات ترا جربه کند.آدرنالین آزاد شده نیز کانالهای کلسیم را در قلب باز میکند و به این ترتیب باعث منقبض شدن عضلات قلب میشود. در یک وضعیت شدید که در آن آدرنالین به طور مستمر از طریق بدن آزاد میشود، و کانالهای کلسیم بسته نخواهند شد، عضلات قلب قادر به شل شدن نیستند. این میتواند فرد را دچار آریتمی قلب (یا کژ آهنگی) کند، به این معنی که ضربان قلب منظم نخواهد بود. و همین بینظمی در ضربان قلب به نوبهی خود، میتواند به افت فشار خون و از دست دادن هوشیاری منجر شود، و در نهایت سبب بروز انواع مشکلات سلامتی و حتی مرگ شود.هرچند کسانی که از قبل دارای مشکلات قلبی هستند بیشتر در معرض ابتلا به نتایج شدید آدرنالین قرار دارند، اما حتی یک فرد سالم هم میتواند در معرض خطر مرگ ناشی از آریتمی باشد.همچنین باید اشاره کنیم که در این میان ترس تنها عامل مقصر نیست: هر گونه احساسات شدید ناشی از چیزهایی مثل سر و صدای بسیار بلند یا یک رویداد ورزشی، میتواند سبب بروز واکنش در انسان شود.پس اندیشه :یک سر قطع شده ممکن است برای چند ثانیه پس از قطع سر همچنان هوشیاری داشته باشد. بسیاری از دانشمندان میگویند رخ دادن چنین چیزی بسیار بعید است چرا که از دست دادن خون و اکسیژن باعث میشود که مغز بلافاصله به کما برود، اما مطالعات حیوانی اخیر نشان میدهند که ممکن است حقایقی در پشت این ادعای عجیب و غریب وجود داشته باشد.در سال 2011 ، دانشمندان هلندی امواج مغز موش را قبل و بعد از بریدن سرش اندازهگیری کردند و پی بردند که فعالیت آگاهانهی مغز در موش نزدیک به چهار ثانیه پس از قطع شدن سرش ادامه دارد.مطالعهی دیگری در سال 2002 نشان داد که سلولهای مغز میتوانند به مدت چند هفته پس از مرگ در یک آزمایشگاه زنده بمانند. هر چند، زنده ماندن سلولهای مغز در آزمایشگاه با فعالیت آگاهانه در دنیای واقعی متفاوت است.همچنین، برخی از دانشمندان معتقدند که هر گونه حرکت دیده شده پس از مرگ، اسپاسمهای عضلانی است که به صورت غیرارادی رخ میدهد چرا که بدن کاملا از کار افتادهاست.مرگ در اورست :بیش از 200 جسد انسان روی کوه اورست وجود دارد. بعضی از آنها پنهان هستند، اما برخی از آنها به عنوان نشانهای برای کوهنوردانی که در تلاش برای فتح قله هستند، به کار میرود.معروفترین بدن متعلق به تیسوانگ پالجور است که سال 1996 در یک کولاک در اورست درگذشت.وقتی که برف نسبتا کم عمق است، کوهنوردان در هنگام اینکه به قله نزدیک میشوند، باید از روی پای او قدم بردارند.کوه اورست با ارتفاع بیش از 29000 فوت ( 8800 متر)، بلندترین کوه روی زمین در جهان است. ازدههی 1950 تا کنون، بیش از 4000 نفر آن را فتح کردهاند، و 216 نفر روی آن جان خود را از دست دادهاند. جسدها اغلب در اورست باقی ماندهاند به این دلیل که تلاش برای پایین آوردن آنها خطرات زیادی دارد.در نزدیکی قله هوا بسیار کم است، و سلولهای مغز به دلیل کمبود اکسیژن کمکم شورع به مردن میکنند. احتمال مردن کسانی که قصد دارند بدنهای یخزدهی آنها را از قبرهای برفیشان پایین بیاورند، بسیار زیاد است.کوسه در مقابل دستگاههای فروش خودکار :بسیار بعید است که توسط یک کوسه کشته شوید - در ایالات متحده 16 حملهی کوسه در سال و کمتر از یک مرگ ناشی از حملهی کوسه در هر دو سال ثبت میشود.دستگاههای فروش خودکار، از سوی دیگر، جان 2 ٫ 18 نفر را در سال میگیرند. در واقع احتمال کشته شدن شما توسط دستگاهی که به شما میانوعده میفروشد تقریبا دو برابر است.بسیاری از علل دیگر بیشتر از حملات کوسه شما را در معرض خطر مرگ قرار میدهند. سقوط نارگیل علت حدود 150 مرگ در سال است، گاوها 20 نفر را در سال به قتل میرسانند، و زنبور عسل سالانه مسیول 100 مرگ است.در یک مقیاس بزرگتر، سالانه تقریبا 6000 نفر از زمین خوردن و سقوط در خانه میمیرند، و پشه (عمدتا پشهی مالاریا در کشورهای در حال توسعه) زندگی بیش از 800000 نفر را در هر سال میگیرد.خوب عزیزان دلم طبق رسم همیشگی ممنون که وقت گزاشتید و این مطلب به ظاهر عجیب و ترسناک و گاهی اوقات خنده دار رو خوندید | دوست دار همیشگی شما : NEGARAD منبع : همچنین بخوانید : - world - lsc8ljel4cib - world - irzw908prirl |
سلول( cell ) بسم الله الرحمن الرحیمسلول یا یاخته ساختاری حیاتی از بدن ما است و بدن ما 37 بیلیون سلول دارد.(نکته:سلول بسیار ریز و کوچک است ولی برخی از مردم فکر میکنند سلولها نانویی هستند(یعنی اندازه آنها بین یک تا صد نانومتر است)اما این گونه نیست!اندازه تقریبی هر سلول 30 ٫ 000 نانو متر است.)بدن انسان 200 نوع سلول شامل:سلول پوستی ، نرون یا سلول عصبی ، حسگرها ، سلولهای دهان(سلولهای دهان به راحتی جدا میشوند)و . تعداد زیای سلول دیگر.سلولها را میتوان به عنوان مردم شهر و بدن خودمان را میتوان به عنوان شهر تصور کرد که سلولها که مردم شهر یعنی بدن هستند هر کدام کاری در شهر میکنند و در آن شهر کار میکنند.ساختار سلولبخشهای سلولبه تصاویر بالا دقت کنید.سلول از سه بخش به نام:پوسته ، سیتوپلاسم و هسته تشکیل شده است.پوسته یا غشا :سیتوپلاسم را میپوشاندسیتوپلاسم:بین پوسته و هسته قرار داردهسته:درون سیتوپلاسم قرار داردنکته:تمام سلولها دارای سه بخش اصلی:پوسته ، سیتوپلاسم و هسته هستند و حیاتیترین بخش سلول هسته است و اگر سلول بدون هسته باشد نمیتواند تولید مثل کند و به زودی میمیرد و از بین میرود.سلول بنیادیدر جنینی تمام سلولها تولید مثل میکنند امابعد از دوران جنینی دیگر نرون و . تولید مثل نمیکنند.نکته:تمام سلولهای بنیادی را میتوان به سلولی دیگر تبدیل کرد.هشدار:بعد از دوران جنینی نرونها و بعضی سلولها تولید مثل نمیکنند و اشعه باعث نابودی نرونها میشود پس نرون و سلول هایی که قابلیت تولید مثل ندارند باید با روشهای درست از نابودی آنها جلوگیری کنیم.تبدیل سلول جنسی به جانداربا ازدواج دو زوج یا جفت شدن دو حیوان نر و ماده سلول جنسی تولید میشود.سلول جنسی به دو دسته تقسیم میشود:سلول جنسی نر:سلول جنسی مخصوص حیوانات نرسلول جنسی ماده:سلول جنسی مخصوص حیوانات مادهبا ترکیب این دو سلول جنسی پس از جفت شدن دو حیوان نر و ماده ، لقاح تولید میشود.احتمالا اولین سوالی که ذهن شما را درگیر میکند این است که لقاح چیست؟لقاح به ترکیب دو سلول جنسی نر و ماده میگویند اما وقتی این دو سلول جنسی تبدیل به لقاح بشوند یعنی هنوز کامل ترکیب نشدند و پس از ترکیب کامل این دو سلول جنسی ، سلول تخم به وجود میآید.مانند یک جنین که اول تنها سلول تخم است و پس از 9 ماه در شکم مادر کامل میشود و به نوزاد تبدیل میشود اما تنها یک سلول تخم برای تشکیل یک جاندار جدید کافی نیست و باید چندین سلول تخم ساخته شود.پس از ساخت سلول تخم لازم جاندار جدید پس از مدتی به دنیا میآید.تشکیل سلول جدیدیک سلول از بدن با تولید مثل کردن یک سلول جدید را تشکیل میدهد اما چگونه سلول تولید مثل میکند؟تولید مثل سلولدر مرحله اول پوسته یا غشا ، سیتوپلاسم و هسته کشیده میشود و به حالت بیضی شکل در میآید.در مرحله دوم:سلول دو هسته دارد اما هنوز سیتوپلاسم و پوسته به دو قسمت تقسیم نشده انددر مرحله سوم:سیتوپلاسم و پوسته که دو قسمت نبودند به دو قسمت تقسیم میشوند و سلول تولید مثل میکند و سلول جدید ساخته میشود.نابودی سلولامروزه بسیاری از نرونهای مغز به علت اشعه گوشی آسیب میبینند و این باعث نابودی سلولهای مغز میشود و برخی بیماریها مانند کرونا باعث نابودی سلولها میشود و بدن را ضعیف میکند و بیماری هایی مانند اگزما باعث نابودی سلولهای پوستی میشود اما سلولهای پوستی دوباره شروع به تولید مثل و ترمیم خود میکنند.نابودی سلول هایی که میتوانند تولید مثل کنند مهم است و ما به دلیل اینکه سلول هایی از جنس خودشان میتوانند تولید مثل کنند نمیتوانیم بگوییم که مهم نیستند.اما مهمتر از همه نرونها هستند که قادر به تولید مثل نیستند.تعداد سلولها در بدنما به طور تقریبی 37 تا 40 بیلیون سلول زنده در بدن خود داریم که از این تعداد 100 میلیارد نرون و سلول پوستی در بدن وجود دارد. 120 میلیون سلول در چشم وجود دارد که بیشتر استوانهای هستند و ما دارای 6 میلیون سلول نوع مخروطی در چشم خود هستیم و اما از سلولهای دی ان ای قافل نمانیم و آیا میدانید با باز کردن سلول دی ان ای 10 تریلیون مایل میشود! |
چرا فیزیک ؟ شاید به این سوال خیلی بر خورده باشید "چرا فیزیک ؟" بیشتر کسایی که وقتی کنکور رو پشت سر میزارن و انتخابشون فیزیک بوده این سوال رو از خودشون میپرسن یا بقیه ازشون میپرسن . راستش رو بخواین من از سن 10 یا 12 سالگی عاشق دنیای کامپیوتر شدم . شاید باورش سخت باشه ولی یه مقاله 200 صفحهای که درباره هک و امنیت بود رو توی 2 یا 3 روز به کل خوندم و بعضی از مطالبش رو عملا تست میکردم مثل خیلیای دیگه که جو هکر بودن بهشون دست میده من هم دیوانه وار دوست داشتم این مطالب رو دنبال کنم توی اون زمان هر چیزی که درباره کامپیوتر و دنیای هک و امنیت بود رو میخوندم و عملا اجرا میکردم ولی این حرفا چه ربطی به موضوع بحثم داشت ؟! آدمهای نابغهدرسته اوایل خیلی خیال پرداز و خام و بی تجربه بودم و فکر میکردم با دونستن چندتا مطلب از تست امنیت و نفوذ دیگه همه چیزو میدونم و خیال میکردم دنیای کامپیوتر اینقدرها هم بزرگ نیست و خب مثل بقیه مغرور میشدم و فکر میکردم هیچکس به اندازه من درباره کامپیوتر نمیدونه ولی بعدها به مرور زمان وقتی که سن ادم بالا میره و با ادمای مرتبط به علاقیش رو به رو میشه تازه "میفهمه که هیچی نمیدونه !" من با برنامه نویسی اشنا شدم و خب یه چیزه خنده داری که وجود داره اینکه با زبان { HTML } شروع کردم (آره ، آره میدونم HTML یه زبانه نشانه گذاریه و بیس و مبنای تمام صفحاتی هستش که توی وب هست و .) و فکر میکردم یه زبان برنامه نویسیه مثل خیلیای دیگه که هنوز اون بی تجربه گی و خامی اون دوران به اصطلاح هکر شدن رو داشتند . قصدم از گفتن این حرفا این بود که بگم حالا که وارد دانشگاه شدم و چند ترم میشه که دارم فیزیک میخونم اطلاعاتم درباره برنامه نویسی کمی بیشتر شده و میبینم که استعداد خوبی توی سر و کله زدن با مسایل و مشکلات برنامه نویسی دارم و سرم درد میکنه برای اینکه بیشتر دربارهاش بدونم . با این وجود چرا به جای مهندسی کامپیوتر فیزیک رو انتخاب کردم ؟! (داره کمی جالب میشه :) )چرا فیزیک رو انتخاب کردم ؟!مثل همه از من هم این سوال میشد ("تو که استعداد کامپیوتر و برنامه نویسی رو داری ، آخه چرا فیزیک ؟!" ، "دیوونه شدی ؟! فیزیک سخته ، آخرش چه کاره میخوای بشی به جز معلم یا استاد؟!" ، "حتما رتبهات پایین بوده که مجبور شدی فیزیک رو بزنی آره ؟" و . ) جواب من ساده ست " علاقه " . تغییر باورهایمانمطمینا بزرگان الان میگن اگه فقط صرف علاقه وارد این رشته شدی بهتره همین الان انصراف بدی و بری دنبال چیزی که خوب بلدی و بهش علاقه بیشتری داری . چون این رشته جدایی از علاقه به خصلتای دیگهای هم نیاز داره مثل حل کردن تمرین زیاد ، سر و کله زدن با ریاضیات و فرمولها ، اهل مطالعه بودن ، بسنده نکردن به درسایی که توی کلاس از استاد یاد میگیری ، پشتکار داشتن و همیشه مسیله حل کردن و . . میدونم همهی اینها درسته ، این رشتهی سختیه و خشک (این رو توی پرانتز بگم اصلا اینطور نیست این رشته اتفاقا خیلی هم جذابه ولی خب حرفیه که خیلیا میزنن .) ولی دلیل من برای ادامه این رشته و نرفتن به دنبال برنامه نویسی اینه که من که میدونم میتونم خیلی راحت (حالا نه خیلی راحته راحت با کمی تلاش) برنامه نویسی و کامپیوتر رو یاد بگیرم ولی با این وجود دوست دارم تمام وقتم رو بزارم روی چیزی که بهم میفهمونه هیچی ازش نمیدونم و نمیتونم هم بفهمم . دوست دارم با وجود این حقایقی که گفتم نمیتونم فیزیک رو یاد بگیرم بجنگم و به خودم ثابت کنم که میتونم و کار سختی نیست . اگه اون علاقه وجود داشته باشه و بخوای که بهش برسی و براش بجنگی حتما محقق میشه . شاید خیلی خیلی طول بکشه ولی آخرش به چیزی که دوست داشتی یاد بگیری رسیدی و بعدا پشیمون نیستی . من فیزیک رو دوست دارم مخصوصا فیزیک هستهای یا مهندسی هستهای . این جوابم به این سوال هست . اگه کسی دوره کارشناسی فیزیک رو تموم کرده و الان داره ارشد میخونه و برای دکترا هم برنامه داره میشه بهم بگه چرا فیزیک ؟! |
مغز انسان، سوخت و ساز قند بدن را تنظیم میکند تهران - پژوهشگران دریافتهاند که مغز، نقش اصلی را در تنظیم سوخت و ساز قند بدن انسان ایفا میکند.به گزارش بایواسکولار، نتایج بررسیهای دانشکده پزشکی آلبرت اینشتین دانشگاه یشیوا در آمریکا حاکی از آن است داروهایی که مغز و سیستم اعصاب مرکزی را هدف قرار میدهد میتواند راهبرد جدیدی برای درمان دیابت باشد.'مردیت هاوکینز' مجری این تحقیقات گفت: مغز تنها عضوی از بدن است که برای زنده ماندن بطور مداوم به قند نیاز دارد.در این بررسی، پژوهشگران به 10 داوطلب غیر دیابتی داروی خوراکی diazoxide دادند که کانالهای پتاسیم را در هیپوتالاموس فعال میکند.گروه هاوکینز این آزمایش را روی موشها تکرار کردند و به نتیجه مشابهی دست یافتند.آنها تایید کردند میزان کافی diazoxide در موانع خونی مغز میتواند کانال پتاسیم در هیپوتالاموس را تحت تاثیر قرار دهد.آزمایشهای بیشتر تایید کرد که diazoxide در مغز فعالیت میکند. محققان به طور مشخص توانستند با وارد کردن مستقیم یک مسدود کننده کانال پتاسیم به مغز، تاثیرات diazoxide را متوقف کنند.این مطالعه تایید کننده نقش مهم مغز در تنظیم تولید گلوکز توسط کبد است.این پژوهشگران اکنون در حال بررسی این موضوع هستند که آیا این مسیر 'مغز به کبد' در افراد مبتلا به دیابت خراب شده است یا خیر. اگر چنین باشد ممکن است بتوانند با هدف قرار دادن کانالهای پتاسیم در مغز، تنظیم طبیعی گلوکز را احیا کنند.مغز - انسان، - سوخت - و - ساز - قند - بدن - را - تنظیم - می - کند/پزشکی/ |
بررسی وضعیت باتری لپتاب میخوای بدونی که لپ تابت تا حالا چند بار شارژ شده؟وضعیت باتری لپ تابت به چه صورت است؟تا انتها این مطلب را بخوانید.نرم افزارهای مختلف جانبی برای تست باتری لپتاب وجود دارد که با سرچ کوتاهی میتوانید آنها را پیدا کنید. اما امروز میخواهیم از دستوارات کامند خود سیستم عامل ویندوز برای گزارش وضعیت باطری استفاده کنیم.ابتدا CMD را باز میکنیم و به نسبت ویندوز خود که در پاراگراف بعد توضیح دادم در آن تایپ میکنیم.در ویندوز 7 از دستور powercfg - energy استفاده میکنیماما توی ویندوز 8 و 10 مطابق تصویم در CMD باید بنویسیم powercfg / batteryreport . ادامه دستور نیز برای این است که مسیر فایل را خودمان مشخص کنیم البته اگر هم مشخص نکنیم پیشفرض روی یوزر شما در درایور C به صورت فایل HTML خیره خواهد شد.تصویر گزارش گیری وضعیت باتری لپتاباما چه استفاده هایی این فایل گزارش برای ما میتواند داشته باشد.در این گزارش، خلاصهای از وضعیت سلامت باتری لپ تاپ شما آورده شده است و نشان میدهد که باتری در چه وضعیتی به سر میبرد و تا چه زمانی دوام میآورد. در ابتدای گزارش باتری، اطلاعات اولیه در مورد کامپیوتر خود را مشاهده میکنید که در ادامهی آن، مشخصات باتری ذکر شده است.همچنین تاریخ و ساعت هایی که لپ تاب شما به برق شهری وصل بوده را میتوانید مشاهده کنید. و همچنین میتوانید وضعیت سایکل باتری خود را مشاهده کنید. |
گرمایش جهانی سال 2016 گرمترین سال از 1880 تاکنون بوده است. دادههای جمع آوری شده افزایش دمای سریعی در چند دهه اخیر نشان میدهند. یکی از دلایلی که گرمایش دهههای اخیر بخشی از سیکل طبیعی نیست سرعت تغییرات است. بزرگترین تغییرات دمایی تاریخ چند میلیون ساله زمین مربوط به عصر یخبندان است. طبق تخمین دانشمندان پس از پایان عصر یخبندان، افزایش دمای زمین بین 4 تا 7 درجه سلسیوس حدودا 5 هزار سال طول کشید. گرمایش قرن اخیر 0 ٫ 7 درجه سلسیوس بوده، یعنی حدودا 8 برابر سریعتر. همچنین دانشمندان اطلاعات مربوط به سایر فاکتورها از جمله درخشش خورشید، فعالیتهای آتشفشانی، سیکل هایی چون ال نینو و نوسانات دههای پاسیفیک را بررسی کردهاند ولی هیچکدام (بجز میزان دی اکسید کرین) قادر به توضیح این افزایش سریع دما نبودهاند.مزایا و معایب گرمایش جهانی بسته به ناحیه مورد نظر متفاوت است. گرمایش جهانی به احتمال بسیار شرایط زندگی را برای بیشتر مردم مشکلتر خواهد کرد زیرا عموم زیرساختهای ما برمبنای وضعیت آب و هوایی گذشته و اکنون ساخته شدهاند.مردم بعضی از مناطق سردتر احتمالا از زمستانهای ملایمتر، بارانهای بیشتر، و افزایش تولید محصولات کشاورزی بهره مند میشوند. اما مردم سایر مناطق از افزایش موجهای گرما، بالاتر آمدن سطح آب اقیانوسها، فرسایش نواحی ساحلی، بارانهای سیل آسا، و خشکسالی آسیب خواهند دید. افزایش سطح آب اقیانوسها از قضا با ازیاد تراکم جمعیت در نواحی ساحلی کم ارتفاع آسیب پذیرتر در مقابل سیل همزمان شده است.محصولات کشاورزی، پوشش گیاهی طبیعی، حیوانات اهلی و وحشی (از جمله حیوانات دریایی) که به بقای انسان کمک میکنند برای سازگاری با تغییر شرایط اقلیمی دچار مشکل خواهند شد. همچنین ممکن است دامنه بیماریها و آفاتی که توسط دما محدود شدهاند افزایش یابد. نواحی که هم اکنون دچار معضلات خشکسالی و قحطی هستند بیشتر در معرض تهدید کاهش میزان بارندگی و افول تولید محصولات کشاورزی خواهند بود. آسیب پذیرترین کشورها همان فقیرترینها هستند که قادر به پرداخت هزینههای خدمات اجتماعی و درمانی نخواهند بود. بنابراین اینطور نتیجه گیری شده که آسیبهای گرمایش جهانی بمراتب بزرگتر از مزایای آن است.منبع: ناسا |
ستارهشناسی فروسرخ ستارهشناسی فروسرخ یا مادونقرمز، شاخهای از علم ستارهشناسی است که به بررسی موج گسیل شده از اجرام آسمانی در این طیف از امواج الکترومغناطیسی میپردازد. بررسی مادونقرمزی آسمان، ما را با دنیایی از پدیدههای نجومی جدید آشنا کرده و باعث بررسی دقیقتر پدیدههایی شده که قبلا صرفا با امواج مریی مشاهده شده بودند. امواج الکترومغناطیسی امواجی از جنس میدانهای الکتریکی و مغناطیسی هستند که یکدیگر را تولید کرده، در فضا پیش میروند و با خود انرژی حمل میکنند. این امواج گسترهای از انرژی را دربرمیگیرند و از انرژی بالا به پایین با اسمهای مختلفی شناخته میشوند. امواج با انرژی کمتر طول موج بلندتری (بسامد یا فرکانس کمتری) دارند. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید انرژی امواج فروسرخ از امواج مریی (قابل رویت برای چشم انسان) کمتر است. خورشید، ستارهها، کهکشانها، سیارهها، سیارکها و هر جرم آسمانی که دمایی بالاتر از صفر درجه کلوین داشته باشد تابش فروسرخ از خود گسیل میکند. (ما انسانها امواج فروسرخ را بهصورت حرارت حس میکنیم). این طیف از امواج الکترومغناطیسی در سال 1800 توسط منجم آلمانی ویلیام هرشل کشف شد. چشم انسان قابلیت دیدن موج مریی را دارد یا بهعبارتی آشکارساز امواج مریی است زیرا حسگری حساس به انرژی امواج مریی دارد یعنی هر چیزی که از خود نور مریی گسیل یا بازتاب کند با چشم انسان قابل تشخیص خواهد بود. به همین شکل میتوان دستگاهی ساخت که بتواند امواج فروسرخ را آشکار کند. برخی بلورها حسگر امواج فروسرخ هستند و با دریافت موج فروسرخ خواص فیزیکیشان تغییر میکند به همین دلیل تلسکوپهایی بهمنظور بررسی این امواج ساخته شده که از بلورها بهعنوان حسگر فروسرخ استفاده میکنند. اما این روش مزایا و معایبی نسبت به دیگر روشها دارد. همانطور که در تصویر اول مشاهده شد تابش فروسرخ یک گستره از امواج الکترومغناطیس را در برمیگیرد اما تمام این گستره قابلیت نفوذ به جو زمین را ندارد لیکن چند نوار طولموج یا بسامد محدود با نام "پنجره فروسرخ" وجود دارند که تابش از آن طریق نسبتا به راحتی نفوذ میکند. این نوارهای فرکانسی با حروف خاصی نامگذاری شدهاند. (تصویر پنجرههای فروسرخ). قسمتهای بنفش همان پنجرههای فروسرخ و راهی برای نفوذ تابش فروسرخ هستند. این یکی از مشکلاتیاست که جو زمین در ستارهشناسی مادون قرمز ایجاد میکند. در خارج از جو یا در ارتفاعات بالاتر از سطح دریا این پنجرهها بهطور محسوسی بازتر میشوند. ازآنجاکه طولموج تابش فروسرخ کمتر از تابش مریی است، لزومی ندارد دقت تلسکوپهای آن در حد دقت بالای تلسکوپهایی باشد که در گسترهی نور مریی کار میکنند و نور خورشید که توسط جو زمین پراکندهمیشود اثر نسبتا کمتری بر مشاهدات فروسرخی دارد تا مشاهدات مریی. از اینرو ستارهشناسان فروسرخ اغلب میتوانند هم در طول روز و هم در طول شب مشاهدات سودمندی انجام دهند. اهمیت دیگر ستارهشناسی مادون قرمز از هزینههای نسبتا کم آن ناشی میشود.سوفیا - تلسکوپ مادون قرمز ناسا گازهای جو، هم در شب و هم روز از خود تابش فروسرخ گسیل میکنند و این تابش، بلورهای حسگرهای تلسکوپ را تحت تاثیر قرار میدهد به همین دلیل تلسکوپهای مربوطه باید در ارتفاع خاصی قرار بگیرند. همین امر باعث شده رصدخانههای فروسرخ در ارتفاعات ساخته شوند برای مثال مانویاکی در جزیره هاوایی با ارتفاع تقریبی 4650 متر، محلی فوقالعاده برای این کار است. در همین راستا تلسکوپهای فروسرخی ساخته شده و به خارج از جو زمین فرستاده میشوند برای مثال رصدخانه فضایی هرشل که از سال 2009 تا 2013 در خارج از جو زمین فعال بود. تلسکوپ جیمز وب نیز به این روش رصدی مجهز است. همچنین بلورهای حسگر فروسرخ باید در دمای نسبتا پاینی نگهداشته شوند تا از حساسیت کافی برای آشکارسازی برخوردار باشند. برای مثال بلور ژرمانیوم با ناخالصی گالیوم نباید دمایش از منفی 271 درجهی سانتیگراد بالاتر برود. در سال 1969 فهرستی از 5612 منبع تابشی مادون قرمز جمعآوری شد، بررسی این دادهها نشان داد که عمدهاین منابع مادون قرمزی به هیچ جرم مریی مربوط نمیشوند. مطالعات و بررسیهای فراوان نشان داد که انرژی که از این منابع گسیل میشود باید مربوط به ستارگان درحال تولد با گرایش شدید بهسمت قسمت چپ و بالای نمودار هرتسپرانگ راسل(#پست_علمی_دوم) - باشد که گرد و غبار محیط خود را گرم میکنند. درواقع رصد مادون قرمزی باعث کشف ستارگانی میشود که هنوز در پیلهی ابری مواد اولیهشان قرار دارند، موادی که مانع رویت مستقیم آنها بهصورت اجرام مریی میشود. برخی کهکشانها، مانند کهکشان ام 82 در مقایسه با کهکشان راهشیری و آندرومدا، تابش قابل ملاحظهای در طیف فروسرخ دارند. رصد فروسرخ ت ثیر بهسزایی در شناخت و بررسی هرچه بیشتر چنین اجرامی دارند.تصویر تلسکوپ هرشل - اسپیتزر از کهکشان مسیه 82 (سیگار) - در طیف مادون قرمز(سمت راست)سیارکها اجسامی کوچکتر از سیارات هستند که در مداری به دور خورشید میگردند. مسیلهی تعیین قطر سیارکها با روشهای نوری بسیار دشوار بود زیرا سیارکهای بزرگ نیز توسط تلسکوپهای نوری به شکل یک قرص کوچک دیده میشوند اما دادههای رصدهای مادون قرمز مکمل رصدهای نوریاند که با کنار هم گذاشتن تمام دادهها میتوان قطر سیارکها را بهدست آورد. برای مثال قطر قدیمی سیارک سرس 740 کیلومتر بود و با توجه به محاسبات مختلف چگالی آن 3 گرم برسانتیمترمکعب حساب میشد، یعنی چگالی نوعی برای سنگهای معمولی. اما قطر مادون قرمز آن 1040 کیلومتر و در نتیجهی محاسبات دیگر چگالی آن یک گرم برسانتیمترمکعب تخمین زده میشود یعنی نزدیک به چگالی آب! بنابراین از قطر مادون قرمز چنین برمیآید که سرس و دیگر سیارکهای بزرگتر واقعا تودههای برفی هستند، نه قطعاتی از سنگ. گردآوری توسط تیم علمی انجمن نجوم اطلس نویسنده: مریم حیدریمنابع: 1 . "مرزهای فیزیک - ستارهشناسی" - فرد هویل و جایانت نارلیکار - ترجمهی بهزاد قهرمان 2 . Astronomy : A physical perspective by Marc L . Kutner |
قدرت رایانههای کوانتومی چقدر است؟ گروهی از پژوهشگران آمریکایی یک وبگاه آموزش محاسبات کوانتومی آنلاین را برای نوجوانان راهاندازی کردهاند.پژوهشگران آزمایشگاه فرمی ( Fermilab ) آمریکا به تازگی اعلام کردند یک بستر آموزش آنلاین محاسبات کوانتومی را برای جوانان علاقهمند به این حوزه راهاندازی کردهاند.رایانههای کوانتومیمحتوای درسی موجود روی وبگاه برای دانش آموزان دبیرستانی آماده شده است اما دانشجویان دورههای کارشناسی نیز میتوانند از آن استفاده کنند. این دورهها "محاسبات کوانتومی به عنوان یک ماژول دبیرستانی" ( Quantum Computing as a High School Module ) نام داشته و مفاهیم مختلف فیزیکی کوانتومی، رمزنگاری کیوبیت، برهمنهی و شیوه عملکرد رایانههای کوانتومی شرح داده خواهد شد. همچنین موضوعات پیچیدهای مانند در هم تنیدگی و تلپورت کوانتومی آموزش داده میشوند.فیزیک کوانتوم به بررسی نحوه اتصالات ذرات جهان به یکدیگر میپردازد. هنگامی که این مفاهیم در ساخت یک رایانه به کار گرفته میشوند، امکان انجام محاسباتی بسیار پیچیدهتر به وجود میآید. برخلاف رایانههای امروزی که از بیت استفاده میکنند، در سامانههای کوانتومی از کیوبیت ( Qubit ) بهره گرفته میشود که علاوه بر صفر و یک میتواند به صورت همزمان هر دو را در خود نگاه دارد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان چندین میلیارد دلار را برای تحقیق در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند.پژوهشگران شرح دادند قدرت رایانههای کوانتومی را میتوان برای انجام عملیات مخرب نیز به کار گرفت. محاسبات سریعتر در سیستمها به معنی این است که امکان رمزگشایی پیچیدهترین الگوریتمهای رمزنگاری تنها در چند دقیقه وجود دارد. این موضوع با کمک رایانه کوانتومی گوگل با نام " Sycarmore " اثبات شده است. این رایانه موفق شده است مسیلهای را که حل آن توسط ابر رایانههای معمولی به 10 هزار سال زمان نیاز دارد در کمتر از 200 ثانیه حل کند.در نتیجه قرار گرفتن رایانههای کوانتومی در دست بازیگران بد، قدرت آنها را برای حمله به موسسات مالی یا زیرساختهای حیاتی به صورت چشمگیری افزایش میدهد. به همین دلیل در دورههای یاد شده علاوه بر آموزش مفاهیم محاسبات کوانتومی، شیوه ایمن نگهداشتن آنها در برابر حملات سایبری و سو استفادههای احتمالی نیز یاد داده میشود. |
ارزش غذایی تخم مرغ ارزش غذایی تخم مرغ با هیچ یک از مواد غذایی دیگر، قابل مقایسه نمیباشد.هم چنین یک منبع غذایی کامل و بسیار مغذی با فواید بسیار است.این ماده یکی از منابع اصلی تامین پروتیین در بحث تغذیه میباشد.از جملهی این فواید میتوان به تاثیر مثبت آن بر ارگانهای مختلف مانند چشم، مغز، قلب و. اشاره کرد.در ادامهی این مطلب به بررسی کاملتر آنها و فواید اجزای تخم مرغ خواهیم پرداخت.اجزای تشکیل دهندهی تخم مرغ:تخم مرغ از پوسته، سفیده (آلبومین) و زرده ساخته شده است.ارزش غذایی تخم مرغ (سفیده)سفیده تخم مرغ متشکل از آب و پروتیین است.یک منبع غنی از آمینواسیدهای ضروری، ویتامین هایی مانند B12 , B6 و اسید فولیک میباشد.در مقابل کلسترول، چربی و کربوهیدرات اندکی دارد.به همین دلیل مادهی غذایی خوبی برای کاهش اشتها، هورمون سازی و عضله سازی در ورزشکاران است.بهترین نوع مصرف سفیدهی تخم مرغ، به صورت آب پز میباشد.نباید به صورت خام مصرف شود زیرا ممکن است عوارض چشمی، پوستی و مسمومیت غذایی با سالمونلا بدهد.ارزش غذایی تخم مرغ (زرده)زرده تخم مرغ متشکل از آب و چربی است.حاوی ویتامینهای محلول در چربی، کلسترول، لسیتین، چربی، پروتیین، کاروتینویید و مقدار بسیار زیادی آهن و کلسیم است.زرده نسبت به سفیده منبع غنیتری از ویتامینها است اما پروتیین کمتری دارد.این مادهی غذایی، برای افرادی مناسب است که به طور مداوم با کامپیوتر کار میکنند.زیرا از ضعیف شدن سیستم عصبی و ایجاد خستگی جلوگیری میکند.هم چنین با خاصیت ضد عفونی کنندگی خود، باعث جلوگیری از ایجاد عفونت در بدن میشود.از دیگر فواید آن میتوان به بهبود کبد چرب، رشد کودکان و تقویت استخوانها اشاره کرد.در ادامه به بررسی جداگانه موادی که در ایجاد ارزش غذایی تخم مرغ تاثیر دارند میپردازیم:کولین:بر عملکرد سیستم مغز و اعصاب موثر است.در رشد کودک یا جنین تاثیر زیادی دارد.باعث تقویت حافظه میشود.باعث بهبود عملکرد سیستم قلبی - عروقی میشود.لوتیین و گزانتین:آنتی اکسیدان هایی هستند که در زردهی تخم مرغ وجود دارند.با تجمع در شبکیهی چشم باعث سلامت چشمها میشوند.با این کار باعث جلوگیری از آب مروارید و نابینایی در سنین پیری میشوند.کلویین:این مادهی مغذی برای ساخته شدن غشای سلولی و کاهش مشکلات قلبی - عروقی مورد نیاز است.کلسترول:کلسترول برای تولید هورمونهای جنسی و ویتامین D مورد نیاز است.به تازگی ثابت شده است که مصرف متعادل تخم مرغ باعث افزایش "کلسترول بد" خون نمیشود.زیرا برای افزایش این نوع کلسترل باید اسیدهای چرب اشباع شده در خون افزایش یابند.در حالی که اسیدهای چربی که در کلسترول تخم مرغ وجود دارند، بیشتراز نوع غیر اشباع هستند.در نتیجه کلسترل تولید شده ناشی از مصرف تخم مرغ، از نوع HDL (خوب) میباشد.با این حال کلسترول تخم مرغ ممکن است برای برخی از افراد مشکل ایجاد کند.این افراد در بدن خود دارای ژن ApoE4 هستند و پیشنهاد میشود فقط از سفیده استفاده کنند.امگا 3 :این اسید چرب اشباع نشده فواید بسیاری از جمله:حفظ سلامت چشمها و حس بیناییایجاد عملکرد بهتر مغز به خصوص برای جنین و نوزادانجلوگیری از ایجاد افسردگی و اضطرابکاهش ریسک ابتلا به بیماری اوتیسمکاهش ریسک سکتههای قلبی دارد.ویتامینها:ویتامین B12 در ساخته شدن گلبولهای قرمز و پیشگیری از کم خونی نقش دارد.اسید فولیک برای پیشگیری از پوکی استخوان، ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی عروقی نیاز است.ویتامین A باعث سلامت پوست و دندان و هم چنین جلوگیری از نابینایی میشود.ویتامین D در حفاظت از تودهی استخوانی نقش دارند.ویتامین E در کند شدن روند پیری نقش بسیار مهمی دارد.املاح و یونها:سلنیوم به عنوان آنتی اکسیدان در سفیدهی تخم مرغ موجود است که در پیشگیری از سرطان اهمیت دارد.کلسیم باعث جلوگیری از التهاب پروستات و هم چنین سلامت دندانها و استخوانها میشود.آهن در جلوگیری از کم خونی به خصوص در زنان به دلیل قاعدگی نقش اساسی دارد.هم چنین برای ساخته شدن سلنیوم و هورمونهای تیروییدی نیاز است.روی باعث بهبودی یافتن زخمها، پیشگیری از اسهال و از بین رفتن عفونت در بدن میشود.شستشو و ضدعفونی کردن تخم مرغ در برابر کروناشما ممکن است در زمان خرید مواد غذایی از جمله افرادی باشید که ضدعفونی آنها برایتان دغدغه مهمیست. در این زمان که دنیا با چالش همه گیری بیماریهای ویروسی هرروزه مواجه است، آگاهی به بهداشت و مسایل مرتبط با آن به شکل حرفه ایتر مورد نیاز است.در اینجا به نحوه ضدعفونی تخم مرغ قبل از مصرف و همچنین به نکاتی پیرامون آن میپردازیم.پوست تخم مرغ دارای منافذ بسیاری است که امکان عبور میکروارگانیسمها را به داخل آن میدهد.در زمان تخم گذاری، مادهای روی تخم مرغ به شکل حباب میترکد که این منافذ را میبندند. شستشوی تخم مرغ پوشش این منافذ را از بین میبرد.پس اگر تخم مرغ شسته میشود باید بلافاصله به ظروف در بستهای منتقل که امکان آلودگی آن کم شود.معمولا در آن دسته از تخم مرغ هایی که نشان و علامتی بر روی خود دارند، در زمان علایم گذاری شستشوی تخم مرغ به صورت کاملا اصولی و صحیح انجام میگیرد.پس از آن باید نگهداری تخم مرغها در ظروف در بسته باشد. این کار از احتمال آلودگی تخم مرغ بسیار میکاهد.حرف آخرهمانطور که در این مطلب خواندید ارزش غذایی تخم مرغ بسیار بالا است.در بسیاری از کشورها از این مادهی غذایی تحت عنوان "سوپر غذا" و "غذای اصلی" یاد میکنند.در تقویم، روز 17 مهرماه به نام روز جهانی تخم مرغ نام گذاری شده است.این روز را جهت یادآوری بالا بودن ارزش غذایی تخم مرغ در تقویم قرار دادهاند.اگر این مطلب را سودمند یافتید، آن را با کسانی که دوستشان دارید در میان بگذارید. |
فیزیک و انسان 1 - نگاهی خیلی کوتاه به تحولات فیزیکاغراق نیست اگر بگوییم نقش فیزیک در اثرگذاری بر معرفت بشر، برجستهتر از سایر علوم است. فیزیکدانان با مطرح ساختن نظریههای مختلف کوشیدهاند تا اساسیترین جنبههای طبیعت را بفهمند و از این منظر میتوان علم آنان را بنیادیتر از دیگر علوم در نظر گرفت، تا حدی که برخی معتقدند جهان هستی همان چیزیست که فیزیک به ما نشان میدهد (فیزیکالیسم).آنچه امروزه به عنوان فیزیک میشناسیم، عمدتا محصول کارهایی است که بعد از قرن هفدهم میلادی انجام شده البته پیش از آن هم خیلیها خیلی چیزها را میدانستند، اما چون شناخت آنها مبتنی بر نظریه منسجمی نبود، ترجیح میدهیم مبد فیزیک را بر قرن هفدهم بگذاریم. (یقینا شناخت علمی دفعی نبوده و بهتدریج حاصل شده است. پیشینه بعضی پژوهشها مانند نورشناسی یا مطالعه حرکت ماه و خورشید برای تنظیم تقویم، به دوران باستان میرسد.)موفقیتهای قوانین حرکت که در قرن هفدهم عنوان شدند، به حدی زیاد بود که سایر علوم هم به سمت فیزیک تمایل پیدا کردند و به نوعی میتوان گفت "علم" از قرن هفدهم شروع شد. در آن زمان، نیوتن با بیانی جهانشمول حرکت را توصیف کرد و چون مسایلی مانند پایداری حرکت سیارهها مورد توجه ریاضیدانان قرار گرفت، آنها نیز به تکمیل مکانیک نیوتنی پرداختند و تقریبا تا اواسط قرن نوزدهم مس له خاصی در مکانیک باقی نمانده بود. ضمنا توجه کنید که انقلاب صنعتی به لحاظ سیاسی نتیجهای از آزادیهای آرام انگلستان، ولی به لحاظ علمی شدیدا مدیون قوانین نیوتن بود.در این میان، قوانین نیوتن تنها در معادله و صنعت خلاصه نمیشدند، بلکه قدرت آنها در تحلیل "برخی" مسایل، این ذهنیت را ایجاد کرد که علم میتواند "همه" پرسشها را پاسخ دهد، یا میتوان "همه" چیز را به زبان ریاضی نوشت و دقیق بررسی کرد. حتی به طرز عجیبی تلقی دانشمندان آن دوران از "علم"، درواقع مکانیک نیوتنی بود! به عبارت دیگر، همه چیز میبایست در ظرف معادلات نیوتن قرار بگیرد و اگر هم پدیدهای در طبیعت دیده میشد که ظاهرا به معادلات نیوتن مربوط نبود، لااقل باید به پیشفرضهای نیوتن احترام میگذاشت برای مثال منافاتی با مفهوم زمان مطلق یا لختی نداشته باشد. همچنان که معادلات حرکت نیوتن را برای نور نمینوشتند، اما اعتقاد بر این بود که چون موج مکانیکی (مانند صوت) با معادلات نیوتن توصیف میشود و به محیطی برای انتشار نیاز دارد، پس نور هم باید در محیطی مادی منتشر شود. با این حساب، اگر روزگاری (قرن شانزدهم) دانشمندان به مقابله با جزمیات کلیسایی برخاسته بودند، حالا دانشمندانی داشتیم که خود حافظ جزمیاتی جدید شده بودند!پس از ظهور نظریههایی که در مورد پدیدههای دیگری همچون گرما یا نور بحث میکردند، گاهی بعضی از آن نظریهها به طریقی با اصول نیوتن هماهنگ میشدند و گاهی اختلاف پیش میآمد. برای مثال، عدهای فرضیه وجود مولکول را مطرح کردند و دما یا فشار گاز را متناظر با حرکت مولکولها دانستند که آنها هم به نوبه خود از قوانین نیوتن پیروی میکردند. از سوی دیگر، عدهای تداخل( 1 ) نور را دال بر موجی بودن آن میدانستند و میگفتند این پدیده ارتباطی با معادلات حرکت (که برای جرمهای مادی نوشته شده بود) ندارد. البته یک جای کار میلنگید، چون در مکانیک نیوتنی نیز موج داشتیم و از نوسان ماده پدید میآمد. یعنی یا نظریه موجی بودن نور - - معروف به الکترومغناطیس - - اشکال داشت و یا مکانیک نیوتنی. طبق معمول، همه کاسه و کوزهها بر سر جوانترها شکست و حق را به جانب مکانیک نیوتنی گرفتند. با این حال، دیری نپایید که آزمایش وجود محیط مادی را در انتشار نور ضروری ندانست و در واقع، هیچ ردی از محیط مادی مشاهده نشد. گرچه به نظر میرسید مدافعان مکانیک نیوتنی سرشان را پایین میاندازند و شکست خود را میپذیرند، اما سرسختانه مقاومت کردند. حتی وقتی اینشتین حرمتهای جزمی مکانیک نیوتنی را شکاند و با فرض باطل بودن زمان مطلق (که از اصول مکانیک نیوتنی بود) توانست تمامی مشاهدات را بهدرستی توضیح بدهد، باز هم حرفهایش بهسادگی پذیرفته نشد.آرامآرام شواهد دیگری به میدان آمدند و مسایل فیزیکی بسیاری حل شدند که از عهده مکانیک نیوتنی (یا به طور کلیتر، فیزیک کلاسیک) برنمیآمد. در این میان، آنچه اهمیت مضاعفی داشت، مس له محدود بودن نظریههای علمی بود. قواعد نیوتن به طور کلی غلط نبودند، بلکه به محدوده خاصی تعلق داشتند و اگر میخواستیم از آن محدوده خارج شویم، به قواعد کلیتری نیاز داشتیم. قلمروی مکانیک نیوتنی در اوایل قرن بیستم از دو سو تنگ شد.نخست آنکه اگر جسمی با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت کند، آنگاه از قوانین نیوتن پیروی نمیکند دوم آنکه قوانین نیوتن برای اجسام بسیار ریز برقرار نیست. این ناسازگاری در دل نظریههای کوانتومی ظاهر شد و تناقضهای جدی در ذهن ما شکل گرفت.فیزیک کوانتومی بسیار پیچیده بود. البته منظور این نیست که تنها ریاضیات متفاوت یا سختی بر آن حاکم باشد، بلکه میخواهیم بگوییم اساسا با قواعد معمول ذهن ما جور در نمیآید! بیایید نگاهی به چند ویژگی کوانتومی بیندازیم تا تفاوت را احساس کنید. ما در فیزیک کوانتومی نمیپرسیم "ذره در کجاست؟" بلکه میپرسیم "احتمال حضور ذره در فلانجا چقدر است؟" اگر حین آزمایشی فهمیدیم که ذره در فلانجاست، نمیگوییم "ذره در اینجاست" بلکه میگوییم "آزمایش ذره را به اینجا آورد". یعنی آزمایش تعیین میکند که ویژگی ذره چه باشد و قبل از آزمایش، ذره میتواند ترکیبی از همه حالتهای ممکن را دارا باشد. یا به عنوان مثالی دیگر که البته بیارتباط با موضوع قبلی نیست، ادعا میشود که موجودات در عین ذرهای بودن، موج هم هستند! چنین ماهیت دوگانهای بهراحتی در قالب فرمولها میگنجد، اما فهم آن ساده نیست. شاید چنین مشکلاتی ناشی از عادتهای ذهنی ماست. ما به جهان نیوتنی عادت کردهایم، چون آن را هر روز میبینیم و برایمان عجیب است که نتوانیم موقعیت ذرهای را تعیین کنیم. به قول هایزنبرگ [ 1 ]:میدانید مشکل اصلی در پس این جدلها [اشاره به نتایج نظریههای نسبیت و مکانیک کوانتومی] چه بود؟ اینکه هیچ زبانی وجود نداشت تا با آن بتوانیم بیابهام درباره وضع جدید حرف بزنیم. زبان معمول بر مفاهیم قدیمی فضا و زمان استوار بود و با آن تنها میتوانستیم آرایش آزمایشها و نتایج اندازهگیریها را توضیح بدهیم. حال آنکه همین تجربه نشان میداد مفاهیم قدیمی را نمیتوان در همه جا بکار برد. 2 - آنچه از فیزیک میآموزیمنکته مهم اینجاست که تحولات فیزیک در بستری منفرد شکل نگرفت و بر جامعه، اندیشه و به طور کلی، انسان ت ثیر فراوانی گذاشت. احتمالا پرسروصداترین بخش فیزیک، ماجرای بمب اتمی در خلال جنگ جهانی دوم است. البته "جریان اتمی" تا به امروز ادامه دارد و موضوع دستیابی ایران به انرژی هستهای( 2 ) همچنان نقل محافل است. در واقع، بسیاری از مردم جهان فیزیک را با "بمب اتم" یا "انرژی هستهای" میشناسند و به گمان ایشان، فیزیکدان کسی است که "اتمها را میشکافد". از این رو، در ماجرای هیروشیما و ناکازاکی، انگشت اتهام به سمت فیزیکدان و حتی فیزیک نشانه رفت و آن را به عنوان خطر بزرگ قلمداد کردند. مت سفانه این اتفاق تازگی نداشت و بارها در طول تاریخ رخ داده بود و خواهد داد! جوامعی که طعم دستاوردهای نیوتن و ماکسول و هزاران دانشمند دیگر را چشیدهاند و مثلا میگویند "زندگی بدون برق ممکن نیست!"، هر از گاهی چنان به علم میتازند که گویی هدفی جز نابودی بشر ندارد.البته ما هم که ذات دگرگونی را خطرناک نمیدانیم، معتقدیم نباید آن را تنها با عینک خوشبینی بنگریم. بد نیست بدانید کمی بعد از جنگ جهانی دوم، بعضی پیشبینی میکردند روزی برسد که همه بر سر داشتن بمب اتمی به منازعه (یا مذاکره) بپردازند، زیرا قدرت سیاسی ایشان وابسته به قدرت نظامی است. جنگ سرد که حدود 45 سال طول کشید و نسلهای مختلفی از بمبهای اتمی در آمریکا، روسیه، انگلستان و . ساخته شد، صحت ادعای آنان را نشان داد. (فقط ایالات متحده آمریکا 1032 آزمایش اتمی بین سالهای 1945 تا 1992 انجام داد.) علاوه بر آن، مذاکرات هستهای ایران نیز بسیاری از کشورهای جهان را درگیر خود کرد و بار دیگر به ما هشدار داد که علم و سیاست و جامعه، مسایل مجزایی نیستند. به عبارت دیگر، فیزیکدان چه شبیه اینشتین باشد که با ارسال نامهای سیاسیون آمریکا را از قدرت اتم آگاه کرد، و چه شبیه فیلیپ لنارد باشد که مستقیما از حزب نازی حمایت میکرد، به هر حال با مسایل جامعهاش سروکار دارد و علم را با اجتماع پیوند میزند. بهویژه آنکه میدانیم فیزیک در انرژی هستهای، الکترونیک، هواشناسی یا زلزلهشناسی، نقش بیواسطهای بازی میکند و اینها هم ابزار قدرت قدرتمندان هستند. هایزنبرگ میگوید [ 1 ]:نفوذ سیاسی علم از آنچه پیش از جنگ جهانی دوم بود، بسیار بیشتر شده و این وضع مسوولیت دوچندانی بر دوش فیزیکدانهای اتمی گذاشته است. فیزیکدان یا میتواند با توجه به اهمیت روزافزونی که جامعه به علم میدهد، مشارکت فعالی در امور کشورش داشته باشد و در آن صورت ناگزیر است مسوولیت تصمیمهای خود را گردن بگیرد که بعضا بسیار هم سنگین است و او را از جمع کوچک کارهای پژوهشی و دانشگاهی عادی فراتر میبرد و یا خود را از مشارکت در تصمیمهای سیاسی دور نگاه دارد که در این صورت باز هم بر تصمیمهای غلط دیگران مسوولیت دارد، چه بسا او میتوانست [به واسطه علم خود] مانع آنها شود.اما نکته بسیار مهم اینجاست که نفوذ فیزیک جدید در میان مردمان تنها از طریق انرژی هستهای یا ترانزیستورها نبوده، بلکه اندیشه نیز نکاتی را از فیزیک جدید آموخته است نکاتی که گاه به صورت پاسخ بودهاند و گاه به صورت پرسش. برای آشنا شدن با برخی از این نکتهها، باید به سرچشمه جریان علمی امروزی برویم،یعنی اروپای قرن شانزدهم. (اندیشمندان قدیمیتر نگاه نسبتا متفاوتی به علم داشتند و بهویژه یونانیان باستان و مسلمانان بهجد درباره چنین موضوعاتی بحث میکردند. با این حال، چون جریان علم امروزی تاحدودی از اندیشههای آنان فاصله گرفته است، ترجیح میدهیم فعلا آنها را وارد این بحث نکنیم.)برخی از مورخان معتقدند علمی که در قرن هفدهم ظاهر شد، نتیجه طبیعی باورهای کلیسایی و ترویج زندگی معنوی خاص ایشان بود. بعضی شاخههای مسیحیت چنان مفهوم خدا را انتزاعی و دور از دسترس کرده بودند که بهسختی میشد اثری یا نشانهای از آن در دنیای مادی دید. برای درک بهتر این نکته توجه کنید که از یک سو، اغلب اصول مسیحیت از حوادث تاریخی الهام گرفتهاند و مباحثات متکلمان مسیحی به جایی میرسید که عقل هیچ راهی بر آن نداشت (موضوعاتی مانند تولد مسیح، مرگ مسیح و یا وحیانی بودن کتاب مقدس، در حالی مورد مناقشهاند که جزء اصول اساسی مسیحیت به شمار میآیند) و از سوی دیگر، در آن روزگار این مباحثات با خشونت و منازعات سیاسی همراه بود که به ناخشنودی عمومی میانجامید. بنابراین، عدهای به سمت مرجعیت متفاوتی رفتند که هم محسوس و در دسترس بود، و هم با خشونت کاری نداشت. این مرجع تازه، طبیعت و یا به عبارتی بهتر، "واقعیت تجربی" بود. همچنان که گالیله تنها درباره حرکت "فکر" نکرد، بلکه آزمایشهایی هم انجام داد تا اندیشههایش مورد قضاوت قرار گیرند یعنی او اعتبار ویژهای برای تجربه قایل بود. توجه کنید که افرادی مانند گالیله یا نیوتن را نمیتوان در زمره بیدینان دانست، بلکه آنها میکوشیدند تا نشانههای وحی را در طبیعت بیابند. به عبارتی دیگر، باور آنها بر این بود که نوعی از وحی در کتاب مقدس است و نوعی دیگر در طبیعت. بهعلاوه، چون کتاب مقدس را انسان نوشته، پس در معرض خطاست، ولی طبیعت نشانههای بیواسطه خداست و احتمال اشتباه در آنها نیست.حتی فیلسوفی مثل لاک که در همان روزگار میزید و اشکالاتی به دین وارد میکند و معتقد است قضاوتهای زمینی نمیتوانند با اطمینان ادعاهای دینی را ارزیابی کنند، در وجود خدا با کلیسا همنظر بود. آنچه لاک را به باور کلیسا "ملحد" میساخت، عدم اعتقاد او به تثلیث بود [ 2 ].با این حال، توجه بیش از حد به جهان مکانیکی به شکلگیری اندیشه "با پیشرفتهای علمی تمام رخنهها پر میشوند و نیازی به دخالت خدا نداریم" انجامید و واقعیت اولیه همان چیزی شد که صرفا از طریق حواس درمییابیم. در این نگرش، جهان را به صورت اشیایی میدانستیم که در فضا و زمان غوطهور شدهاند، و این اشیا نیروهایی به یکدیگر وارد میکنند و فرایندها از پی برهمکنش اشیا و نیروها میآیند. بهعلاوه، نگرش ما بیشتر عملی بود و بیشتر میپرسیدیم "با طبیعت چه میتوان کرد؟" یا "چه میتوان ساخت؟" (دیدگاهی که هنوز هم طرافداران زیادی دارد و کمتر کسی میکوشد تا طبیعت را آنگونه که هست بفهمد.) در نتیجه فناوریهای متعددی بروز کردند و عملا علم به فن تبدیل شد.در چنین چارچوبی که ماده واقعیت اولیه بود، جایی برای مفاهیم روح یا ذهن نیست و اگر هم روانشناسی از مجرای مادهگرایی (ماتریالیسم) به مطالعه آنها بپردازد، در همان حالوهوای ماده و نیرو سیر میکند و مثلا میگوید عشق چیزی جز پخش فلان هورمون در بدن نیست. شاید تنها چیزی که در این چارچوب نگنجید و به کناری هم گذاشته نشد، اخلاق بود و چون اخلاق را بهنوعی بیرونآمده از دین میدانستند، معنای دین و اخلاق یکی شد. اما در سایر زمینهها، تنها روش علمی بود که به یقین میانجامید. (گمان نکنید بر سر چیستی اخلاق اتفاق نظر باشد!)اکنون میخواهیم ببینیم نظریههای فیزیک جدید صراحتا چه به ما آموختهاند.نسبیتنظریه نسبیت به عنوان بخش اول فیزیک جدید، مفهوم فضا و زمان عوض کرد و بهویژه، صفت مطلق را از جلوی زمان برداشت. ما فهمیدیم زمان چیزی نیست که فقط "بگذرد" و همه بر نحوه گذر آن همر ی باشند. در واقع، زمان با فضا آمیخته میشود و چارچوبی به نام "فضا - زمان" داریم که رویدادهای فیزیکی یا غیرفیزیکی طبق آن چارچوب مجرد تعریف میشوند. به عبارتی دیگر، در هر نقطه از چارچوب چهاربعدی فضا - زمان، رویدادهای بسیاری رخ میدهند که ارتباط ریاضی بین آنها بر اساس قوانین فیزیکی است، اما ماهیت ذاتی آنها را تنها وقتی میفهمیم که در نقطهای موسوم به مغز رخ بدهند.نتیجه دیگری که از نسبیت میگیریم، این است که مفهوم نسبی بودن به معنای طرد واقعیت و وابسته کردن همه چیز به ناظر نیست. اتفاقا نسبیت در اصل به واقعیتهایی تکیه دارد که همه ناظران بر آنها صحه میگذارند و آن واقعیتها وجود خارجی دارند.در مقامی دیگر، مفهوم نیرو در نسبیت بیاهمیت شده و نتیجه میگیریم برخلاف ادعای فیزیک نیوتنی که چیز عجیبی به نام نیرو را در حرکت موثر میدانست، حرکت ناشی از هندسهای است که اجسام در آن قرار گرفتهاند. یعنی در این دیدگاه، استقلال اجسام از یکدیگر بیشتر از آن چیزیست که فیزیک نیوتنی تصور میکرد.همچنین، اصول نسبیت ما را ترغیب میکند تا بگوییم احتمالا قوانین فیزیکی سرانجام در قالب چند تعریف و چند اصل بدیهی بگنجند. طبق نظر ادینگتون، نسبیت نیز درباره قواعد پایستگی صحبت میکند و از این منظر، چیز زیادی درباره ماهیت طبیعت به ما نشان نمیدهد. یعنی جرم، انرژی، بار و . که در تجربیات عمومی ما موجوداتی ریشهدار هستند، صرفا کمیتهایی پایسته و بدیهیاند. بدین معنا که مثلا پاسخی برای سوال "بار چیست" نداریم و پایستگی بار را میتوان بدیهی فرض کرد، چون مگر انتظار داریم بار کجا برود! آیا مثلا طی واکنشی شیمیایی، به جهانی جز این جهان میرود؟!مکانیک کوانتومیاز نسبیت که بگذریم، مکانیک کوانتومی هم درسهای مهمی به ما داد.مهمترین آنها این بود که نگاه ما را به ماده عوض کرد. کشف ذرات مختلف باعث شد تا بار دیگر این پرسش مطرح شود که آیا این ذرات همان "جزء تجزیهناپذیر" هستی هستند یا نه. آیا ممکن بود روند کشف ذرات کوچکتر همینطور ادامه داشته باشد؟همچنین دوگانگی موج - ذره نیز مفهوم نیرو را با مشکل مواجه میکرد، چون هر ذره نه تنها میتواند برهمکنشی با نیرو داشته باشد (ویژگی ذرهای)،بلکه خود نمایانگر میدان نیروست (ویژگی موجی). بنابراین رابطه بین ماده و نیرو در هستی باید به طریق دیگری مطرح میشد.یا در جایگاهی دیگر، ما با مس له عدم قطعیت مواجه شدیم و برای توجیه آزمایشها ناگزیر بودیم تصادفی بودن را به ذات اشیا نسبت دهیم، که کاملا برخلاف تصور پیشین ما از طبیعت است.چنین دگرگونیهایی که در اندیشه حاصل شد، به ما هشدار داد تا مفاهیم فیزیکی را در خارج از محدوده خودشان بکار نگیریم. به عنوان مثال، شاید موجودات زنده اتمهای مشابهی با سنگ و شیشه داشته باشند، ولی بهکارگیری مستقیم ایدههای فیزیکی در آنها و درک آنها به عنوان ماشینهای مکانیکی، چندان درست به نظر نمیرسد. همچنان که اتفاق بهظاهر سادهای همچون هضم غذا، تنها بر پایه جذب کالری نیست و از عوامل مختلف و حتی عجیبی مانند اضطراب پیروی میکند. ما باید از سطحینگری و سادهانگاری در فهم هستی بپرهیزیم و گمان نکنیم نظریهمان قادر به توضیح همه چیز است.بهعلاوه، باید به نکته مهم دیگری نیز توجه کرد. زبان معمولی ما به گونهایست که گاهی تصوری غلط در ذهن ما ایجاد میکند ولی در عین حال، این تصورات بسیار پایدارند،زیرا از طریق ارتباط مستقیم ما با جهان پیرامون حاصل شدهاند. به دیگر سخن، زبان معمولی با واقعیت نزدیکی بیشتری دارد و اگر نظریه جدیدی داشتیم، باید به طریقی بتواند با زبان معمول ما سازگار شود. 3 - آینده و شکاکیت سازندهبا توجه به نکته اخیر، مفاهیمی مانند روح یا ذهن را که در قرن نوزدهم و بر اثر تفکر "نیوتنی" دور انداختیم، بهتر است دوباره معنادار تلقی کنیم، چه اگر آنها به واقعیتی نزدیک نبودند، اساسا ما نمیتوانستیم درباره آنها حرف بزنیم. البته منظور این نیست که هر آنچه در زبان بکار میبریم،لزوما به واقعیتی اشاره دارد. ادعای ما نه برهانی برای وجود روح و نظایر آن است و نه تعریفی برای واقعیت، بلکه میخواهد شکی در ما برانگیزد تا دچار "سادهانگاری علمی" یا "توهم دانای کل" نشویم.همچنین نباید فراموش کرد که این مفاهیم تعریف علمی موجهی ندارند و استفاده از آنها بعضا به تناقضات درونی میانجامد. با این حال،از آنجا که در خود علوم و حتی ریاضیات هم گهگاه تناقضات درونی پیش میآید، لذا وجود ناسازگاریهای احتمالی باعث نمیشوند که به کل آنها را بیمعنا بپنداریم، بلکه باید با آنها همان طوری که هستند رفتار کنیم و آنها را در همان حوزهای که کاربرد دارند، به کار بگیریم.هر چه در این شکگرایی کلی جلوتر میرویم، گستره علم تغییر میکند و مدام باید دانستههایمان را مرور کنیم. ببینیم واقعا چه چیزهایی را فهمیدهایم و کدام ادعاها با واقعیت سازگار است.این شکگرایی که در قرن نوزدهم نسبت به برخی مفاهیم خارج از چارچوب علمی وجود داشت و مثلا در برابر مفاهیم دینی جبهه میگرفت، در قرن بیستم بهمراتب گستردهتر شد. ولی این بار شکگرایی علیه مفاهیم علمی نیز بود! شکاکیت نسبت به پیشرفتهای علمی و صنعتی افزایش یافت و اگر کسانی بودند که پیشرفتهای علمی را واقعا "پیشرفت" میدانستند، افراد زیادی هم بودند که آن را بانی نوعی "انحطاط" میدانستند. در واقع، آنچه مسلم بود این بود که گرچه اندیشه انسان محدود نیست، اما مفاهیم علمی در هر دورهای تنها با بخشی از واقعیات سازگارند و چون میگوییم اندیشه انسان محدود نیست، پس امید داریم که بخشهای ناشناخته علم را در آینده بشناسیم و بفهمیم و از آنجا که فهم باید بر اساس زبان معمولی ما صورت گیرد، پس اگر شکی نسبت به این زبان معمول و مفاهیم آن داریم، نسبت به این شک باید مشکوک باشیم. برای مثال اگر نسبت به "روح" مشکوکید، به خود این شک هم مشکوک باشید و فکر نکنید که این شک حتما بجاست.در این دیدگاه نباید از اخلاق غافل شویم. سوای اینکه اخلاق دقیقا چیست و با چه معیاری خوب و بد مشخص میشوند، میتوانیم بهآسانی مشترکات سودمندی را در میان جوامع مختلف درک کنیم و باید علم را به آنها پیوند بزنیم، زیرا معقول نیست چیزهایی که برای انسان مفیدند، در برابر یکدیگر قرار بگیرند.این را هم در نظر داشته باشید که علم جدید با دو نوع اعتقاد اجتماعی دست و پنجه نرم کرد. یکی آن اعتقاداتی بودند که در بطن آموزههای فلسفی اروپای پیش از قرن بیستم وجود داشتند، و دوم اعتقاداتی که عموم مردم هیچ دلیل منطقی برای آنها ندارند و صرفا پایههایی برای زندگی آنها هستند. در خصوص اعتقادات نوع اول، به نظر میرسد بدهوبستان علم و سیاست (یا سایر علوم اجتماعی و انسانی) میتواند ثمربخش باشد و به تعالی جامعه کمک کند و یا لااقل از تحولات فیزیک یاد بگیریم که نسبت به معرفتهای بشری نباید تعصب داشت. اما از سوی دیگر، رابطه علم با اعتقادات نوع دوم آنقدر پررنگ نیست که گمان کنیم علم و سنت علمی ت ثیری بر این گونه اعتقادات بگذارند. در واقع، این اعتقادات از اعتقادات نوع اول بسیار استوارترند و چون غالبا از دایره محسوسات فراترند، شناخت علمی نمیتواند تغییر زیادی در آنها ایجاد کند و اینجاست که تفکر مجرد باید به میدان بیاید.در این میان باید توجه داشت که گرچه تفکر دقیق و مبتنی بر استدلال منطقی میتواند ما را با شرایط جدید سازگار کند و از میزان اشتباهات بکاهد، ولی فیزیک جدید به ما نشان داد که همواره تفکر باید با تصمیم کامل شود. در اغلب شرایط، دلایل ما کافی نیستند و برای اخذ تصمیم ناچار شدهایم تفکر را در جایی متوقف کنیم و اگر چنین نمیکردیم، اصلا نمیتوانستیم در مسیری که تفکر به ما نشان داده است، گام برداریم. یعنی تصمیم ما را مطمین میکند و برای هدایت رفتار انسان ضروری است. "تصمیم" متعلق به زندگی بشری است و هر گونه حقیقتی که زندگی ما انسانها را میسازد، از این مجرای غیرعقلی، یا غیرفکری، بر زندگی ما اثر میگذارد. پذیرش این واقعیت که به طور غیرمستقیم از تحولات گزارههای بنیادی علم نتیجه شد، موجب میشود تا اساس زندگی دیگر انسانها را که احتمالا با اساس زندگی ما متفاوت است، نیز محترم بشماریم.چنین نگرشی به ما میگوید فیزیک جدید بخشی از فرایند کلیای است که هدفش اتحاد دنیای امروز بوده است و از یک منظر این فرایند میتواند نزاعهای فرهنگی و سیاسی را بکاهد، اما از منظری دیگر، هر قومی تلاش میکند تا ارزشها و هنجارهای خود را در این اتحاد بارزتر کند. لذا پیش از آنکه اتحاد نهایی به وقوع بپیوندد، تنشهای متعددی شکل میگیرد و گرچه شاید نقش فیزیک در این مراحل کمرنگ بشود، ولی لااقل در دو موضوع اهمیت خود را نشان میدهد: یکی اینکه فیزیک به ما صنعت و سلاح میدهد، و دیگر اینکه این اندیشه را میپروراند که باید پذیرای افکار گوناگون باشیم تا تصمیم بهتری بگیریم و در زمان اتحاد نهایی، سنتها و فرهنگهای گوناگون میتوانند در کنار هم زندگی کنند [ 1 ].( 1 ) جمع کردن امواج را بهاصطلاح تداخل مینامند. مثلا وقتی دو سنگ را در برکه میاندازید، موجی ایجاد میشود که از جمع کردن موجهای ناشی از هر سنگ بهدست میآید. به بیانی ساده، موج ناشی از سنگ دوم در کار موج ناشی از سنگ اول "مداخله" میکند!( 2 ) گرچه معمولا در زبان معمولی "اتم" و "هسته" را به جای هم استفاده میکنیم، ولی به لحاظ فیزیکی آن دو بسیار متفاوتاند.[ 1 ] Heisenberg , W . ( 2000 ), Physics and Philosophy : The Revolution in Modern Science , Penguin Classics [ 2 ] Uzgalis , W . ( 2017 ), " John Locke ," in The Stanford Encyclopedia of Philosophy , ed . Zalta , E . N ., Metaphysics Research Lab , Stanford University , winter 2017 ed .م. مقدسی |
گاز دی اکسید کربن برای چیست؟ یکی از عناصر بسیار مهم که نقش اساسی در چرخهی حیات کرهی زمین دارد، گاز دی اکسید کربن یا همان کربن دی اکسید ( CO2 )است. این عنصر یک گاز بی بو، بی رنگ، غیرقابل اشتعال و تا حدی اسیدی میباشد.جرم این عنصر حدود 44 / 0095 گرم بر مول است که تقریبا 0 / 03 درصد از حجم هوا را نیز اشغال کرده است. گاز دی اکسید کربن ممکن است در دمای 56 درجه سانتی گراد و فشاری معادل 60 ٫ 4 psi ، همزمان به سه شورت مایع، جامد و گاز وجود داشته باشد.این گاز به دلیل اینکه به میزان کم در هوا وجود دارد، میبایست طی فرآیند خاصی تحت فشار بالا و دمای پایین به حالت مایع در کپسول هایی مخصوص ذخیره و حمل شود.گروه صنعتی سهیل گاز تولید کننده انواع گازهای میکس و تک پایه است که به منظور تامین گاز کربن دی اکسید به تولید، عرضه و فروش کربن دی اکسید با قیمت مناسب در بازار پرداخته است.گاز کربن دی اکسید ( CO2 ) چیست؟این گاز یک مولکول رایج در طبیعت است که متشکل از یک اتم کربن و دو اتم اکسیژن میباشد. این گاز در تمامی جو کرهی زمین وجود دارد که منابع طبیعی تولید آن چشمههای آب گرم، آتشفشانها و آزاد شدن از سنگ دارای کربن در اثر حل شدن آنها در آب و اسید است.گیاهان، سیانوباکتریها و جلبکها برای فرآیند فتوسنتز به عنوان بخشی از چرخه کربن از انرژی نور خورشید بهرهمیگیرند. گاز دی اکسید کربن از تنفس جانوران هوازی تولیدمیشود و از طریق دریایی به آب و توسط حیوانات خشکیزی به هوا وارد میشود.دی اکسید کربن CO2 بر اثر واکنش مواد آلی و تخمیر قندها در نان و دیگر مواد غذایی تولید و آزاد میگردد. همچنین این گاز بر اثر سوختن چوب، کربوهیدراتها و سایر سوختهای فسیلی نظیر زغالسنگ، نفت و گاز طبیعی نیز تولید میشود.خرید و فروش گاز دی اکسید کربنگروه صنعتی سهیل گاز با بیش از 4 سال سابق درخشان در زمینه تولید و توزیع گازهای میکس و پایه، یکی از تولیدکنندگان بزرگ گازهای با خلوص بالا مانند گاز دی اکسید کربن به شمار میآید. گروه صنعتی سهیل گاز برای تامین و ذخیره دی اکسید کربن ( CO2 )، کپسولهای گاز کربن دی اکسید با قیمت مناسب و با کیفیت بالا، تولید کرده و به بازار عرضه میکند. شما عزیزان برای خرید و همچنین کسب اطلاعات بیشتر در زمینه فروش گاز کربن دی اکسید میتوانید به وب سایت سهیل گاز مراجعه کنید.قیمت کپسول دی اکسید کربنقیمت کپسول گاز دی اکسید کربن ( CO2 ) که توسط شرکتهای مختلفی تولید و عرضه میگردد با توجه به حجم آنها، متفاوت خواهد بود. در میان تمامی برندها، گاز دی اکسید کربن سهیل گاز، قیمت مناسبی نسبت به دیگر برندها دارد که شما عزیزان میتوانید کپسول مورد نیاز خود را در ابعاد و حجم مورد نظرتان سفارش داده و خریداری کنید. |
موتور برق گازوییلی چیست موتور برق گازوییلی:موتور برق دیزلی یا موتور برق گازوییلی که به آن دیزل ژنراتور هم میگویند یکی از انواع ژنراتورهای تولید برق است. در ادامه قصد داریم، نحوه عملکرد موتور برق دیزلی را مورد بررسی قرار داده و با کارکرد آن آشنا شویم.معرفی موتور برق گازوییلی:همه جا وقتی اسم دیزل ژنراتور یا به طوری کلی اسم هر نوع ژنراتوری شنیده میشود ذهنها به سمت همان موتور برق میرود که در زمان نبود برق به کمک ما میآیند. به طور کلی ژنراتورها را به موتور برق میشناسیم که میتواند با استفاده از یک نوع سوخت برق تولید کند.حالا میخواهیم به این وسیله با نگاهی فنیتر نگاه کنیم. همانطور که از نامش پیداست از سوختی دیزلی مانند گازوییل استفاده میکند تا عمل تولید برق را انجام دهد. دو قطعه اصلی یا قسمت اصلی تشکیل دهنده این ژنراتور یا موتور برق دیزلی همانند دیگر موتورهای برق، ژنراتور یا آلترناتور و موتوردیزلی آن است.حالا میخواهیم بررسی کنیم که اصلا موتور برق دیزلی چیست و چه کاری را در این موتور برق انجام میدهد.موتور دیزلی مانند موتور دیزلی موجود در خودروهای سنگین با فشرده سازی هوا در سیلندرها کار میکنند و عمل احتراق را انجام میدهد. یا به صورتی دیگر میگویند کارکرد موتور برق دیزلی احتراق داخلی است.از نظر نوع سوخت هم کمی با دیگر مدلهای بنزینی و گازی متفاوت است و از سوخت دیگری استفاده میکند. این سوخت گازوییل است که از نظر نوع کارکرد و سوختن هم با گاز و بنزین متفاوت است.برای ساخت یک ژنراتور از یک شفت به عنوان وسیلهای که اتصال بین ژنراتور و موتور برق را انجام دهد استفاده میشود. این شفت در هنگام کارکردن موتور اصلی میچرخد و با اتصال به ژنراتور عمل تولید برق را انجام میدهد.حالا میخواهیم کمی هم آلترناتور یا همان ژنراتور خودمان را معرفی کنیم.سیم پیچ ثابت و سیم پیچ چرخشی موجود در این وسیله عمل تولید برق را انجام میدهند. این کار با تبدیل انرژی مکانیکی که به آن وارد میشود انجام میشود. این انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی تبدیل میشود. این چرخش توسط موتور برق و همانطور که گفتیم اتصال بین دو قطعه توسط شفت انجام میشود. با این چرخش توسط سیم پیچ چرخنده در میان سیم پیچ ثابت نیروی برق تولید میشود.موتور برق دستگاهی است که انرژی حاصل از سوخت بنزین، گازوییل و یا گاز را به انرژی الکتریکی تبدیل میکند. در واقع موتور برقها همان موتور ژنراتورها در ابعاد کوچک و توان حداکثر تا حدود 20 کاوا هستند که میتوان در هر مکانی که نیاز به برق میباشد و برق شهری در دسترس نیست از آنها استفاده کرد.موتوربرقها بسته به نوع سوخت مصرفی در انواع موتور برق بنزینی، موتور برق گازوییلی و موتور برق گازی تقسیم بندی میشوند:موتور برق بنزینی: رایجترین و مناسبترین نوع موتور برق میباشد، چون سوخت این نوع موتور برق در هر مکانی یافت میشود و مناسب برای کارکرد در بازه زمانی طولانی میباشد.موتور برق گازوییلی (موتور برق دیزلی): عملکرد این نوع موتور برقها مانند دیزل ژنراتور در ابعاد کوچک میباشد.موتور برق گازسوز: سوخت این نوع موتور برقها همان طور که از نام آنها مشخص است گاز طبیعی میباشد و دارای تنوع مدل کمتری میباشند.اجزای تشکیل دهنده موتور برق:موتور: وظیفه تامین انرژی مکانیکی موتور برق را بر عهده دارد، موتورها قدرتهای متفاوتی دارند که بر حسب توان موتور برق و همچنین توان خروجی مورد استفاده قرار میگیرند.دستگاه تولید برق متناوب (آلترناتور): وظیفه این قسمت از موتور برق تبدیل انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی میباشد.سیستم سوخت: سیستم سوخت در موتور برق که بسته به نوع سوخت متفاوت است میتواند بر روی خود دستگاه موتور برق یا به عنوان بخشی مجزا قرار گیرد.تنظیم کنندهی ولتاژ: وظیفه این قطعه تنظیم ولتاژ خروجی برق از موتور برق و تبدیل AC به DC و بر عکس میباشد.پنل کنترل: تنظیم و راه اندازی دستگاه از این قسمت انجام میشود.سیستم روغن کاری: موتور و قطعات مکانیکی بعد از مدتی کارکرد دچار ساییدگی میشوند که برای جلوگیری از این ساییدگی از روغن استفاده میشود.سیستم سردسازی: قطعات و اجزای موتور برق در حین کار دچار افزایش دما میشوند لذا سیستمی جهت خنک کردن این قطعات نیاز است .سیستم سردسازی وظیفه خنک کردن اجزای تشکیل دهنده موتور برق را بر عهده دارد. اغلب موتور برقها توسط هوا خنک میشوند.خروجیها: از این قسمت برق تولید شده توسط دستگاه به وسایل تغذیه کننده رسانده میشود. بیشتر موتور برقها دارای خروجیهای AC و DC با تعداد مختلف هستند.شرکت آبیاران پویان آذر با سابقهای طولانی و درازمدت در زمینه تولید و واردات انواع موتور برقهای بنزینی، گازوییلی و گازسوز با در نظر گرفتن نیاز مشتریان، اقدام به عرضه موتور برق تحت برند جنسیس Gensis با گارانتی و قیمت رقابتی نموده است.از کاربردهای کلی و مهم این قطعه میتوان به سیستمهای آلایندگی، کنترل سوخت و وضعیت موتور اشاره کرد. به دلیل وجود این امکانات استفاده از آن در تمامی مدلهای جدید مورد نیاز قرار گرفت.به کمک سنسورها این قطعه وضعیت تمام قسمتهای دستگاه را از طریق نمایشگر به شما نشان میدهد تا در تعمیرات و نگهداری از موتور برق دیزلی خود به راحتی عمل کنید.مزایای استفاده از ECU عبارتنداز:وضعیت سوخت وآلایندگی به راحتی دردسترس قرار خواهند گرفت و میتوان آن هارا بررسی کرد، عیب یابی موتور به راحتی تشخیص داده میشود و میتوان آن را به صورت دقیق تعمییر کرد، طراحی و تولید موتور به آسانی و بهتر از قبل انجام میشود. تعمیرکاران به راحتی میتوانند عمل تعمیرات را با ایمنی کامل انجام دهند، سیم کشی دستگاه کاهش پیدا کرده و احتمال خطرات ناشی از آن کم میشود.قطعه بعدی که در موتور برق دیزلی کاربرد دارد و مورد استفاده قرار میگیرد فیلترجدا کننده آب از سوخت است. نام این وسیله نشانگر کاربردهای آن است. اگر به هر دلیلی آب وارد سوخت رسانی شود این قطعه آب را از سوخت جدا میکند و از ورود آب به درون موتور اصلی جلوگیری میکند.پمپ دستی گازوییل هم وظایفی دارد. وقتی دستگاه در حال تعمیر است و میخواهیم سوخت را وارد انژکتور کنیم و این ارسال را به صورت دستی توسط این پمپ انجام میدهیم. بیشتر در زمانی این کار انجام میشود که سوخت در فیلتر وجود ندارد.فیلتر سوخت در موتور برق دیزلی هم وجود دارد. کارکرد این فیلتر در تمامی موتورهای برق یکسان است و حتی در انواع خودروها هم وجود دارد و دقیقا یک کار را انجام میدهد. کار این قطعه فیلتر کردن و پاکسازی سوخت است تا سوخت به صورت پاک شده از هرگونه آلاینده یا رسوبی به موتور اصلی ارسال شود و باعث میشود تا عمر موتوربالا برود و هزینههای تعمیر آن کاهش پیدا کند.?گرم کن هم یکی دیگر از قطعات موتور برق دیزلی است. کار این قطعه این است که گازوییل را در فصل سرما گرم میکند. اگر گازوییل سرد باشد که معمولا این اتفاق در دمای پایین و فصلهای سرد انجام میشود، موتور به سختی روشن میشود. علاوه بر آن به صورت صاف کارنمیکند و موجب دردسر میشود.میتوانید مقاله موتور برق بنزینی را هم مطالعه کنید.وظیفه خروجی سوخت این است که سوخت اضافی که در مسیر ارسال مورد استفاده قرار نمیگیرند و احتمال اتلاف بی مورد سوخت وجود دارد را مجددا بازمیگرداند تا پس از فیلتر دوباره مورد استفاده قرار بگیرد.پمپ انژکتور سوخت را از طریق فیلتر سوخت دریافت میکند و پس از ایجاد فشار در سوخت آن را به سوزنهای انژکتور ارسال میکند.وظیفه اصلی فیلتر بخار روغن این است که به دلیل ایجاد گرما در موتور روغنی که بخار میشود را فیلتر میکند تا به موتور آسیبی وارد نشود.سوخت قبل از ورود به انژکتور در ریل سوخت قرار میگیرد. پس از آن سوزن انژکتور سوخت را به درون سیلندر میفرستد تا عمل احتراق صورت بگیرد. در ادامه سنسور هایی وجود دارند که عملکرد انژکتور را گزارش میدهند.استارت و اتوماتیک استارت در تمام موتور برقها وجود دارد. مهم نیست که سوخت آن چگونه است و یا چگونه کار میکند، این قطعه در تمام آنها وجود دارد. این قطعه میل لنگ را تا زمانی که موتور به صورت کامل روشن شود میچرخاند. اتوماتیک استارت کمی کارکرد پیچیدهتری دارد. این قطعه یک آهن ربا است که با استفاده از ولتاژی که آن میرسد چرخ دنده سر استارت را به چرخ دنده فلای ویل وصل میکند.قطعه بعدی فیلتر روغن است. همانطور که از نام این قطعه معلوم است همانند دیگر فیلترها عمل پاکسازی روغن را انجام میدهد.فیلتر هوا از جنس مواد فیبری ساخته شده است. هوای موتور را از ذرات مختلف پاک میکند.دینام قطعه مهم دیگری است که وظیفه مهمی دارد. دینام با تولید برق 24 ولت از نوع DC اقدام به شارژ باطری میکند تا در استفاده بعدی باطری آماده باشد.توربو شارژ وظیفه انتقال اکسیژن را دارد و زمانی که ارتفاع بالا میرود و اکسیژن کم میشود توربو شارژ آن را به خوبی جبران میکند تا عملکر موتور برق دیزلی به درستی انجام شود.رادیاتور وظیفه خنک کردن موتور را به عهده دارد و از متریال مختلفی از جنس فلزها تشکیل شده است. رادیاتور میتواند از جنس چدن، فولاد و دیگر فلزها باشد.تا اینجا با اجزای اصلی موتور دیزلی آشنا شدیم. حالا هم با قطعات آلترناتور آشنا شویم.صنمعرفی اجزای آلترناتور موتور برق گازوییلی:خروجی قدرت ژنراتور از اجزای مهم است و خروجی برق تولیدی ژنراتور است. این برق میتواند 220 ولت تک فاز یا 380 ولت سه فاز باشد.وظیفه تنظیم کردن خودکار ولتاژ بر عهده AVR است. این قطعه نوسانات برق را میگیرد و فرکانس و ولتاژ برق را به صورت ثابتی تنظیم میکند.سنسور روغن مرتب میزان سطح روغن را بررسی میکند و درصورت نبود روغن یا کم بودن آن به ECU این مشکل را اطلاع رسانی میکند.سنسور دمای آب مرتبا دمای آب را بررسی میکند و وضعیت آن را ارسال میکند.شارژر وظیفه شارژ کردن باطری را دارد تا در استفادههای بعدی مشکلی وجود نداشته باشد. شارژر مدارلان الکتریکی است.کلید اتوماتیک وظیفه قطع ووصل کردن خروجی دستگاه در دوحالت دستی و اتوماتیک را دارد.مرکز فرمان اصلی کنترل برد است. این برد همانند بردهای اصلی در دیگر وسایل الکترونیکی وظیفه فرماندهی را برعهده دارد. برخی عملکردهای موتور را نشان میدهد. این عملکرها شامل دمای آب، دورموتور، ولتاژ خروجی، فرکانس خروجی و دیگر پارمتر هارا در نمایشگر نشان میدهد.پارامترهای دیگری هم هستند که در نمایشگر میتوان مشاهده کرد که از جمله آنها میتوان به اعلام خرابیها وکارکرد موتور اشاره کرد.شاسی را محل قرار گیری تمام قطعات یک موتور برق دیزلی میدانند. پایه اصلی است و همه چیز بر روی آن سوار میشود.صنعت اینجا |
هیچ وقت یک برنده مدال فیلدز رو تهدید نکن! در زندگی همهی ما لحظههایی وجود دارد که اگر توی فیلم بیاید، باور نمیکنیم. اگر توی کتاب بیاید کتاب را میاندازیم دور و نمیخوانیم (بهانهای جدید برای نخواندن کتابها). اگر توی روایتهای مذهبی بیاید به پارهای خرافات نزدیک است. ولی واقعا من یک زمانی یعنی سال 75 - 76 توی تمام سوراخ سنبههای دانشگاه تهران رفت و آمد میکردم. همینطوری بود که ما میرفتیم کوی دانشگاه تهران. توی گرگ و میش اول شب وسط آن همه آدم لاغر نوتلا نخورده در آن سالها از نردههای اتوبوس سرویس دانشگاه آویزان میشدیم و میرفتیم توی کوی دانشگاه. کوی دانشگاه تهران از همان موقع یک مجموعهی 25 هزار نفری بود که نظام مقدس بسیار بهش مباهات میکرد. برای همین کوی دانشگاه همه چیز داشت. نانوایی، خیاطی، بقالی شاید نجاری و مهمتر از هم سینما. حتی سنگر و خاکریز هم داشت. دقیقا یک ساختمان بود که بیشتر بسیجیها آنجا زندگی میکردند. جلوی اتاقها هم سنگر و چفیه و از این بحثها بود. انگار رفته بودید نمایشگاه دست آوردهای دفاع مقدس. سینمای کوی سعی میکرد از بقیهی جاهای کشور روشنفکرتر باشد. برای همین دقیقا وقتی یک زن با تاپ از ارتفاع پرت میشد و یک مستطیل سیاه چرخنده رویش بود تا به کف اقیانوس برسد و دیگر چیزی از گوشت تنش نصیب مومنین نشود، سینمای کوهی دانشگاه ممکن بود که این صحنه را پخش کند. همانطوری آنجا منبع تمام انواع آدمها بود. آدمهای انجمن اسلامی که خودشان بیانیهی تجمع میزدند و خودشان هم با ماشین آتش نشانی هماهنگ میکردند تا بیاید تجمع را متفرق کند. دانشجوهای آن موقع کلا قویتر بودند. هر جا احتیاج بود میلههای گارد اطراف کوی را خم میکردند تا از همان محل یک دسترسی محلی درست کنند. بدین ترتیب دکهی روزنامه، اتوشویی، آب میوهای و حتی عکاسی سمت خیابان امیر آباد یا گیشا، سوراخهای مخصوص به خودشان را داشتند. جغرافیای پیچیدهی کوی دانشگاه باعث شده بود شما تمام طبیعت وحشی آمریکای لاتین را در تپههای عمیق بین خوابگاههای کوی و ساختمانهای دانشکده فنی برقرار کنیم. اما آنجا فریدون درخشانی را پیدا کردم. لاغر و جدی بود. اینقدر که وقتی چیزی را روی چرک نویس مینوشت، رد آن نوشته بر روی کاغذ میافتاد. فریدون درخشانی دانشجوی لیسانس ریاضی بود. لاغر بود و توی یک هفتهای در سال هم میدیدیم که شلوار کردی پوشیده است. یک بار با هم بحثمان شد. من جوان و نادان بودم فقط یک بخشش را یادم هست که در جوابم گفت: این حرفهای جمهوری اسلامی چرته! اینکه کردهای کوموله با سیم سر میبریدن. من یادم هست که باهاش بحث نکردم. بعدها فهمیدم که از طرف دانشگاه تهران رفته بودند مسابقات ریاضی با وثیقهی دانشگاه رفته بودند لندن که او همانجا ماند و دمش گرم که پناهنده شد. سالها گذشت و این روزها فهمیدم که الان مدال فیلدز معادل نوبل ریاضیات را برده است. اسمش را هم به کوچر بیرکار به کردی یعنی مهاجر ریاضیدان تغییر داده است و احتمالا از ایرانی بودن خود خیلی هم راضی نیست. |