premise: فکر می کنم اگر شهرها را بصورت محلی بشناسید می دانید که برنامه های بیشتری را اجرا می کنند تا بتوانید این کار را انجام دهید این کار را بسیار ساده تر می کند بنابراین [SEP] hypothesis: اگر شهرها برنامه های بیشتری را برای کودکان شروع می کردند ، راحت تر خواهد بود. neutral premise: تجزیه و تحلیل کمیسیون هم از توصیف های کمی و هم کلی در مورد اثرات قانون بر اشخاص کوچک استفاده می کند. [SEP] hypothesis: این قانون تأثیر قابل توجهی در موجودات کوچک دارد. neutral premise: افراد مطیع و قابل اطمینان به حکومت یمن و عمان (به همراه استان مهره) گماشته شدند و خالد پس از خوابانیدن شورشهای یمن عازم عراق گردید. [SEP] hypothesis: به خاطر تلفات بسیار زیادی که از هر دو سپاه رخ داد، این جنگ به بوستان کشتگان معروف گردید neutral premise: پس از این سوءقصد به بیمارستان ۲۵ شهریور منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. [SEP] hypothesis: او متاسفانه بعد از جراحی از دنیا رفت. neutral premise: و در حالی که ما به مردم اجازه می دهیم به کودک خود کلیه بدهند، اجازه نمی دهیم که قلب خود را اهدا کنند. [SEP] hypothesis: شما همیشه نمی توانید اعضای بدن خود را به فرزند خود اهدا کنید. neutral premise: یعنی برخلاف متوازی‌الأضلاع که دو ضلع روبه ‌روی برابر دارد. [SEP] hypothesis: باید دوباره به تعریف متوازی الاضلاع رجوع کنیم. neutral premise: به نظر من هیچ تورنمنتی با جام جهانی مقایسه نمی‌شود حتی لیگ قهرمانان هم نمی‌تواند با جام جهانی مقایسه شود چون لیگ قهرمانان هر سال برگزار می‌شود ولی جام جهانی هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود. [SEP] hypothesis: من قبلا با تیم جوانان توانسته بودم در جام جهانی قهرمانی کسب کنم و خودم را به نوعی اثبات کرده بودم. neutral premise: آقای اولمرت خواستار یک اعلامیه کلی متضمن اصول است. [SEP] hypothesis: آقای عباس خواستاراعلامیه ای جامع است که وضعیت بیت المقدس، آوارگان فلسطینی ومرزهای نهائی را مورد توجه قراردهد. neutral premise: موقعیت جغرافیایی روستای کران: روستای کران دارای مساحت ۱۱۳٫۶ هکتاری بوده و ساختار مسکونی روستا ساختاری خطی است. [SEP] hypothesis: مردمان این روستا به زبان بختیاری صحبت میکنند. neutral premise: فروشگاههای انفرادی صنعتگران دیگر در اینجا نیستند ، اما می توانید از یک کارخانه ابریشمبافی ، یک کارخانه سرامیک و استودیوی هنری فولس Foshan بازدید کنید ، که در چنین جاهایی می توانید کارگرانی را که در حال ساخت فانوس های چینی ، حک کردن مجسمه ها ، پیمایش های نقاشی و برش طرح های پیچیده هستند، مشاهده کنید. [SEP] hypothesis: کارگران مجسمه سازی می کنند و کتیبه ها را با شور و شوق زیادی نقاشی می کنند. neutral premise: علامۀ بزرگوار پس از اخذ اجازۀ اجتهاد از مراجع مذکور به زادگاهش مراجعت و به تربیت و تعلیم طلاب و ترویج اخلاق اسلامی همت گماشت. [SEP] hypothesis: آیا میشود روزی برسد که علم بتواند ادیان را توضیح بدهد؟ neutral premise: در واقع بیشتر سپتاها به صورت منحنی هستند و نمای حباب صابونی یا کندوی عسل را ایجاد می‌کنند اما دیدن یک یا دو سپتای مستقیم می‌تواند به تشخیص افتراقی این تومور کمک شایانی کند. [SEP] hypothesis: همیشه تغییرات عجیب در سلولها نشانۀ احتمال سرطان است. neutral premise: شهر کوزلسک در بهار ۱۲۳۸ یعنی زمانی که شاهزاده واسیلی هفت‌ساله، شاهزاده شهر کوزلسک و پسر تیتوس، در برابر لشکر باتوخان مغول به دفاع از شهر پرداخت مشهور شد. [SEP] hypothesis: نام شهر کوزلسک از سال ۱۱۴۶ در منابع تاریخی دیده می‌شود. neutral premise: ریپس به اندازه کافی به دلیل پذیرش سند تکذیب خشمگین شد که وی وکیلی را گرفت، که به مجله توصیه کرد که اتهامات موجود در مقاله منتشر شود ... [SEP] hypothesis: ریپس با پذیرش انکار و رفتار بی تفاوت آنها عصبانی شد ، بنابراین وی وکیلی گرفت که به مجله توصیه کند که اتهامات مربوط به آنها را انتشار دهند ... neutral premise: در گزارش ها و شهادت های قبلی ، مشاهده کردیم که رهبری عالی باید در ایجاد و پایداری سازمان های با عملکرد بالا نقش اساسی ایفا کند. [SEP] hypothesis: تحقیقات قبلی مشخص کرد که افرادی که به عنوان رهبر سرآمد هستند ویژگی های شخصیتی مشابهی دارند. neutral premise: در چنین مواردی ، دلیل عدم درج نظرات آژانس در گزارش بیان خواهد شد. [SEP] hypothesis: نظرات آژانس بازتاب كافي را ارائه داده و در گزارش هاي آينده نيز به آن اشاره خواهد شد. neutral premise: مساله انتشار گازهای گلخانه ای باید با توجه به تغییرات آب و هوایی پرداخته شود که در حال حاضر توسط کارگروه کابینه رئیس جمهور انجام می شود. [SEP] hypothesis: گازهای گلخانه ای و تغییرات آب و هوایی توسط کابینه رئیس جمهور انجام می شود. entailment premise: ۱۷۸۱ : محاصرۀ نیروهای انگلیسی در یورک تاون [SEP] hypothesis: در این محاصره، انگلیسیها که انگیزۀ خود را از دست داده بودند، به آسانی تسلیم شدند. entailment premise: اگر آنها سیب زمینی سرخ کرده خوب ندارند می توانیم غدای چینی امتحان کنیم. [SEP] hypothesis: اگر سیب زمینی سرخ کرده خوب نباشند ، ما چینی می گیریم. entailment premise: وزیر کشور عراق در ادامه با بیان اینکه ایران رنج‌های زیادی بابت تحریم‌های اقتصادی مواجه شد اظهار کرد: اما ایران رهبر فرزانه و حکیم دارد که توانست از همه مشکلات عبور کند. [SEP] hypothesis: به گفته وزیر کشور عراق ایران توانست مشکلات تحریم را پشت سر بگذارد. entailment premise: شاهد بعدی مری کاوندیش بود. [SEP] hypothesis: شاهد دیگری وجود داشت. entailment premise: داوران در قضاوت امروز خود نيز بر طعم بهتر شراب های کاليفرنيای آمريکا، بخصوص پس از به اصطلاح کهنه شدن تاکيد گذاشتند. [SEP] hypothesis: طعم و مدت نگه داری شراب ها هر دو برای داوران مهم است. entailment premise: یک غواص باتجربه ممکن است حرکت به سمت سینا را ترجیح دهد ، جایی که غواصی حتی بهتر است. [SEP] hypothesis: تجربه غواصی در سینا بهتر به حساب می آید. entailment premise: چون ریزآلیاژها باید با فلزات دیگر سازه‌ای مانند AISI ۱۰۱۰ و آلومینیم رقابت کنند، باید تا حد امکان ارزان باشند. [SEP] hypothesis: ریزآلیاژها باید مقرون به صرفه باشند. entailment premise: احتمالاً خیلی احتمالاً خیلی هوم [SEP] hypothesis: احتمالاً بله ، خیلی اوه اوه entailment premise: برای مثال شلوارهای جین آبی رنگ آمریکایی یکی از لباس‌های بسیار خاص و مورد پسند بود؛ از جهت دیگر فروشگاه‌های دست دوم فروشی که تنها در آن‌ها می‌شد لباس‌های غربی پیدا کرد، فقط از یک منبع تأمین می‌شدند و آن بازدیدکننده‌هایی بودند که از غرب می‌آمدند و کالاها را با سود بالا وارد می‌کردند، یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای خرده فروشی به نام «بریوزکا» نیز دست به فروش لباس‌های غربی زد اما تنها برخی از مردم مرفه که می‌توانستند مبادلات سنگین ارزی انجام دهند و گواهی تبادل ارزی داشتند، توانایی خرید از آنجا را داشتند، زیرا تنها شکل پرداخت در این فروشگاه ارز یا چک پول‌های بانک وینیِسخترگ بود، گواهینامهٔ مبادلات ارزی و لباس‌های غربی در بازار سیاه نیز پیدا می‌شدند. [SEP] hypothesis: مردم مرفه می توانستند از فروشگاه بریوزکا، لباس های غربی تهیه کنند entailment premise: با اینکه درگذشته اینجا یک جزیره فقیر بود، جمعیت بومی با خوشحالی سبک زندگی فصلی جدیدی را که باعث موفقیت برای آنها شده است، پذیرفته اند و روشهای قدیمی تقریباً به کلی از بین رفته اند. [SEP] hypothesis: روشهای زندگی قدیمی جمعیت بومی تقریباً کاملاً از بین رفته است. entailment premise: در سال ۶۴۰ م در پی حمله اعراب به ایران «سعد جریر» به شهر دینور تاخت و از فتح آن ناکام ماند و سپس راهی کرمانشاه شد و بدون نبرد این شهر بدست اعراب افتاد با این وجود اعراب شهر کرمانشاه را به کلی ویران کردند؛ و از جمعیت آن کاسته شد و در پی آن ساکنان این شهر به شهر دینور مهاجرت کردند. [SEP] hypothesis: کرمانشاه در اثر حمله‌ی اعراب کاملا ویران شد. entailment premise: تامی کجاست؟ [SEP] hypothesis: آیا می دانید تامی کجاست؟ entailment premise: پل لویی آدریان آنری ایمانز (; – ) سیاستمدار اهل بلژیک و عضو حزب لیبرال این کشور بود.او دومین رئیس جامعه ملل بود و دوباره بین سال‌های ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ به عنوان رئیس آن خدمت کرد. [SEP] hypothesis: بین سال‌های ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳، رئیس جامعه ی ملل، پل لویی آدریان آنری ایمانز ، بود. entailment premise: سلجوقیان که تا قبل از آن به درخواست خلافت بغداد پاسخ مثبت داده بودند پس از ماجراجویی‌ها و درگیری‌های بسیار در نقاط مختلف سرانجام آنچنان نیرومند شدند که جرئت یافتند تا به مرزهای روم شرقی یا همان بیزانس حمله کنند، آنان در روز ۱۹ اوت ۱۰۷۱ در میدان نبرد فراموش ناشدنی و تاریخی مانزیکرت (ملازگرد) تحت فرمان فرماندهٔ مقتدر خود آلپ ارسلان شکست سختی به مسیحیان وارد کنند. [SEP] hypothesis: مسیحیان شکست سختی از سجوقیان در سال ۱۰۷۱ خوردند. entailment premise: با توجه به فرضیات و محرک های اقتصادی در هر یک از سناریوها ، مدل AMIGA سرمایه گذاری ، بهره برداری و نگهداری و هزینه های سوخت مورد نیاز برای تأمین تقاضای برق برای مصرف کننده را محاسبه می کند. [SEP] hypothesis: مدل AMIGA سرمایه گذاری را پیدا می کند. entailment premise: شاهزاده لیر سعی می‌کند به تک‌شاخ کمک کند ولی مورد حملهٔ گاو قرمز قرار گرفته و بیهوش می‌افتد. [SEP] hypothesis: شاهزاده لیر در اثر حمله سربازهای بیهوش و به زمین افتاد. contradiction premise: بیشتر تورهای سازمان یافته معمولاً شامل یک شب در یک گازینو به عنوان بخشی از برنامه ی سفر می شوند. در غیر این صورت می توانید یک میز را از طریق هتل یا از طریق نمایندگی سفر خود رزرو کنید. [SEP] hypothesis: هیچ توری شامل یک شب گازینو نیست ، شما نمی توانید یکی را رزرو کنید. contradiction premise: این رنگ‌های نسل جدید برای ایجاد پوشش بافت در سطوح مناسبند چون غلظت بالایی دارند و به سرعت خشک می‌شوند و بو ندارند. [SEP] hypothesis: رنگ اکریلیک با وجود اینکه مدت زیادی طول می‌کشد خشک شود، انعطاف‌پذیر است و به همین علت روی تمام سطوح از جمله سیمانی، گچی، صفحات کناف، و هر سطح دیگری قابل اجرا هستند. contradiction premise: من سعی می کنم به یکی از کسانی که توسط اتحادیه اعتباری حمایت مالی شده اند تغییر دهم اگرچه به نظر می رسد سود بسیار کمی داشته باشد. [SEP] hypothesis: من سعی کردم به یکی از بانک مرکزی آمریکا تغییر دهم. contradiction premise: در پس این حمله، کیافخرالدین جلال و سپس کیاوشتاسف به همراه فرزندانشان کشته‌شدند. [SEP] hypothesis: آنها ازین مبارزه جان سالم بدر می برند. contradiction premise: بله ، فکر می کنم رستوران مورد علاقه من همیشه یکی از رستوران های نزدیک هستن. معمولا نزدیک ترین رستورانی که حداقل معیارهایی را که از غذای خوب می دانید مطابقت داشته باشد [SEP] hypothesis: رستورانهای مورد علاقه من همیشه حداقل صد مایل با خانه من فاصله دارند. contradiction premise: اسرائیلی ها خوشحال هستند که مردم از همه جا به کشورشان سفر می کنند و شما را با گرمی واقعی استقبال می کنند. [SEP] hypothesis: اسرائیلی ها نسبت به مسافران سرد هستند. contradiction premise: در حال حاضر من، با اینکه از آموزش بازنشسته‌ام، من مدل هستم و در یک آژانس مدلینگ در اینجا تدریس می‌کنم [SEP] hypothesis: من از زمان بازنشستگی هنوز هیچ کاری نکرده ام. contradiction premise: او پس از جنگ دستگیر شد و برای بازپرسی به مسکو فرستاده شد و تا ۱۰ اکتبر ۱۹۵۵ در زندانی انفرادی در شوروی محبوس بود. [SEP] hypothesis: او بلافاصله بعد از جنگ به آلمان بازگشت و باقی زندگی خود را به عنوان شهروندی عادی طی کرد. contradiction premise: زن و دختر من کسانی هستند که رایلی انجام می دهند. [SEP] hypothesis: مادربزرگ و معشوق لزبین مادربزرگ در حال انجام رایلی هستند. contradiction premise: من انجام میدهم٬ دیو هانسون. [SEP] hypothesis: دیو هانسون به هیچ وجه از پذیرفتن هرچیزی امتناع ورزید. contradiction premise: پس از پایان جنگ جهانی دوم هنگامی که کلنل ادی بالاخره از خاورمیانه به واشنگتن بازگشت، به همراه تیمی از همکاران خود درسال ۱۹۴۷ سازمان یا مرکز اطلاعاتی«سیا» را پایه ریزی کرد. [SEP] hypothesis: کلنل ادی مرکز اطلاعاتی سیا را قبل از جنگ جهانی دوم تاسیس کرد. contradiction premise: اما برخی از دمکرات ها می گويند اين کار بايد مدت ها پيش انجام می گرفت. [SEP] hypothesis: دموکرات‌ها می‌گویند اکنون زمان اجرای این برنامه است. contradiction premise: در عوض ، او می تواند کاملاً بدخلق باشد. [SEP] hypothesis: او در همه زمان ها گرم و شوخ بود. contradiction premise: خانواده Zapruder خواستار ۱۸ میلیون دلار هستند ، نمی خواهند پول خون بها بگیرند اما تصور می کنند که می توانند ۷۰ میلیون دلار در بازار آزاد بدست آورند. [SEP] hypothesis: خانواده Zapruder در عوض چیزی نمی خواهند. contradiction premise: ارزش برنامه فیلی ، مشاهده شده توسط قاضی سابق دادگاه عالی نیوجرسی ، دانیل آر. کوبورن ، این است که منیزه ها را از کوسه ها جدا می کند ، سپس منیزه ها را پاسخگو می داند و از این رو کمتر احتمال دارد که آنها تبدیل به کوسه شوند ، چه رسد به اینکه تبدیل به کوسه شکارچی سفید بزرگ شوند که مجبور به زندانی کردن آنها بشویم. [SEP] hypothesis: ارزش برنامه فیلی این است که مینوها را از کوسه ها جدا نمی کند. contradiction